Abstract
The purpose of the present work is twofold. On a first stage, it aims at highlighting the corruption-related issues in terms of its definitions and different perceptions with respect to some economic theories, while stressing the specific factors lying behind the spread of such practice in the Arab countries. Actually, an emphasis has been put through this research on poverty, illiteracy, low incomes, poor governance, absence of strong powerful institutions and State of right and democracy, more generally the prevalence of a rent based economy, in addition to the impact of special socio-cultural beliefs and practices pertinent to Arab countries that constitute the major reasons leading to the aggravation of such blight throughout the whole region. Moreover, relying on an empirical study based on panel data model over the period 2005 to 2010, this paper tends to show that there does really exist a statically-significant relationship between the riser development size in corruption measured by the corruption perception index as a dependent variable, and the human development index, press freedom index and inflation rate as independent variables. On a second stage, some regulatory recommendations have been advanced within the scope of this work, likely to help fight against such a phenomenon by pointing out and curbing its subjacent latent roots, thus drawing these countries efforts, precautions measures and attention more on the rather preventive measures i.e. on economic policy and institutional reforms while stressing the role of taking further incentives
چکیده
مطالعهی پیش رو، هدفی دو گانه دارد. ابتدا قصد دارد تا مسائل مربوط به فساد را بر حسب تعاریف و برداشتهای مختلف خود با توجه به برخی از نظریههای اقتصادی برجسته سازد در حالی که بر عوامل ویژهی پشت گسترش چنین عملی در کشورهای عربی تأکید میکند. در واقع، تأکیدی از طریق این پژوهش بر فقر، بیسوادی، درآمد پایین، حاکمیت ضعیف، فقدان نهادهای قوی و دولت حق و دموکراسی و نیز به طور کلیتر بر شیوع یک اقتصاد مبتنی بر رانت علاوه بر تأثیر باورهای اجتماعی و فرهنگی ویژه و شیوههای مربوطه در کشورهای عربی قرار گرفته است که دلایل اصلی منجر به تشدید چنین عاملی در سراسر منطقهی مورد نظر را تشکیل میدهند. علاوه بر این، با تکیه بر یک مطالعهی تجربی مبتنی بر مدل دادههای پانل طی سالهای 2005 تا 2010، این مقاله قصد دارد تا نشان دهد که واقعاً ارتباط به لحاظ آماری معنی داری بین اندازهی توسعهی ایجاد شده در فساد با شاخص ادراک فساد به عنوان یک متغیر وابسته و نیز شاخص توسعهی انسانی، شاخص آزادی مطبوعات و نرخ تورم به عنوان متغیرهای مستقل وجود دارد. در مرحلهی دوم، چند توصیهی نظارتی در محدودهی این کار مطرح میگردند که احتمالاً به مبارزه با چنین پدیدهای از طریق اشاره به ریشههای پنهان آن و مهار آنها کمک میکند و در نتیجه برای کشورها، تلاشها، اقدامات احتیاطی و توجه را بیشتر بر اقدامات نسبتاً پیشگیرانه مثلاً در خطمشی اقتصادی و اصلاحات نهادی ثبت میکند و این در حالی است که بر نقش تشویق بیشتر تأکید میگردد.
1-مقدمه
به عنوان یک پدیدهی جهانی، فساد معمولاً در طرف تقاضا (فاسد) و نیز طرف عرضه (مفسدان) با نتایجی که لزوماً در اندازه، نظم و وزن در تمام کشورها مشابه نمیباشند، انجام میشوند (شلایفر و ویشنی، 1993). در کشورهای سراسر جهان، اختلاسها به ویژه به علت فساد، تمام اقدامات انجام شده به منظور بهبود رفاه محیطی، اجتماعی و اقتصادی آنها را تضعیف میکنند و مانع تلاشهای متمایل به کاهش فقر میگردند (لمسدورف، 1999). در کشورهای عربی، فساد، پدیدهای شایع میباشد که بر توسعهی اقتصادی منجر به مسائل سیاسی و اخلاقی جدی تأثیر میگذارد (بانک جهانی، 1992). به علاوه فساد، موضوع نگرانیهای مشترک در این کشورها را تشکیل میدهد در حالی که مدیریت خوب امور عمومی را میپذیرد، عملکرد خوب بازارها را آشفته میسازد و انطباق با الزامات ضروری برای یک رقابت باز و شفاف بر اساس قیمت و کیفیت را تحریف میکند. با این حال، فساد نیز مستلزم اتلاف منابع توسعهی اختصاص یافتهای میباشد که از کمک و مساعدت یا سایر منابع عمومی و خصوصی، با مفاهیم و نتایج سنگین در کل اقتصاد به دست میآید. شایان ذکر است که در حال حاضر این اتلاف منابع در برخی از کشورهای عربی، فراوان نیست...