دیکشنری تخصصی البرز

نتایج برای معنی فارسی radio wave

radio wave
موج رادیویی موج الکترومغناطیس تولید شده با معکوس شدن جریان در رسانا با بسامدی از حدود 10 کیلو هرتز تا 3000 گیکا هرتز امواج رادیویی در فضا با سرعتی در حدود سرعت نور( 299792/458 کیلو متر بر ثانیه یا 186000 مایل بر ثانیه ) حرکت می کنند
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مهندسی برق است.
اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی radio wave و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.
تلفظ انگلیسی
فارسی
radio wave propagation
انتشار امواج رادیویی انتقال انرژی از طریق فضا با تابش الکترومغناطیس در بسامدهای رادیویی
acoustic wave
موج صوتی
acoustic wave , elastic wave
موج آکوستیکی ، موج کشسان موج کشسان غیر الکترومغناطیسی که بسامد ان در گستره ی گیگاهرتز است یک نوع آن موج آکوستیکی سطحی است که روی سطح مشترک بین دو محیط ( نظیر یک بلور پیزوالکتریک و هوا ) حرکت می کند نوع دیگر ، موج آکوستیکی حجمی یا کپه ای است که در درون ماده سیر میکند ( نظیر خط تاخیر کوارتز )
acoustic.wave
موج صوتی
adjacent channel sound-carrier wave
موج حامل صدای فرعی [مجاور]
alfven wave
موج الفون موج الکترومغناطیسی که در راستای خطوط نیرو در پلاسمای مغناطیسی شده منتشر می شود
all wave
در تمام جوانب ، کار در تمام جهات
atmospheric radio wave
موج رادیویی جوی موج رادیویی که بعد از بازتاب از لایه های یونیده ی بالا ی جوبه مقصد خود می رسد
backward wave
موج پسرو موجی که بر خلاف عادی حرکت می کند مانند موجی که سرعت گروه آن خلاف جهت جریان الکترونها در یک لامپ مولد موج رونده است و یا نظیرموج بازتابیده در خط انتقال بدون تطبیق
beta wave
موج بتا موج مغزی با بسامد بالای 14 هرتز
brain wave
موج مغزی نوسان موزون ولتاژ بین قسمتهای مختلف مغز در محدوده ی تقریبی 1 تا 60 هرتز و 10 تا 100 میکروولت اگر بسامد زیر 9 هرتز باشد موج دلتا ، اگر بین 9 تا 14 هرتز باشد موج آلفا و برای بسامد بالای 14 هرتز موج بتا نامیده می شود
bulk acoustic wave
موج آکوستیکی حجمی موج آکوستیکی که در درون یک ماده ی پیزو الکتریک ، نظیر خط تاخیر کوارتز ، حرکت می کند ( در موج آکوستیکی سطحی ، انتشار تنها در سطح صورت می گیرد )
carrier wave
موج حامل
centimetric wave
موج سانتیمتری موج رادیویی با طول موج بین 1 تا 10 سانتیمتر که متناظر با گستره بسامدی ابر بالا ( اس اچ اف) از 3 تا 30 گیگاهرتز است
circular electric wave
موج الکتریکی دایره ای نوعی موج الکتریکی عرضی که خطوط نیروی الکتریکی آن به شکل دایره های متحد المرکز هستند
circular magnetic wave
موج مغناطیسی دایره ای نوعی موج مغناطیسی عرضی که خطوط نیروی مغناطیسی آن به شکل دایره های متحد المرکز هستند
circularly- polarized wave
موج قطبش - دایره ای موجی الکترومغناطیسی که بردارهای میدان الکتریکی و / یا مغناطیسی آن در هر نقطه یک دایره را تعریف می کنند این اصطلاح معمولاً در مورد امواج عرضی به کار می رود
coherent inferrupted wave
موج وقفه ای همدوس نوعی نوج پیوسته ی وقفه دار که در آن فاز امواج در قطار پالسهای متوالی ثابت است
compressional wave
موج تراکمی موجی در یک محیط کشسان که منجر به تغییر حجم عناصر محیط بدون ایجاد چرخش در آنها می شود موج تحت تراکمی درواقع یک موج طولی است
continuous wave
موج پیوسته ( سی دبلیو ) موج رادیویی یا راداری با دامه و بسامد ثابت ، موج پایدار
cosmic radio wave
موج رادیویی کیهانی موج رادیو یی با منشا غیر زمینی ، مانند نویز رادیویی کهکشانی و نویز رادیویی خورشیدی
current wave
موج جریان
cyclotron wave
موج سیکلوترونی موجی مرتبط با باریکه الکترونی یک لامپ موج- رونده
cylindrical wave
موج استوانه ای موجی که سطوح همفاز آن مجموعه ای از استوانه های هم محور به وجود می آورند
damped wave
موج میرا موجی که دامنه ی آن درچرخه های متوالی رو به کاهش است ، موج میرنده
decametric wave
موج دکامتری ، موج ده تاصد متری موجی رادیویی که طول موج آن در محدوده ی 10 تا 100 متر ، متناظر با گستره ی بامد - بالای 3 تا 30 مکاهرتز ( اج اف ) ، قرار دارد
decimetric wave
موج دسیمتری ، موج یکدهم متری موجی رادیویی که طول موج آن در محدوده ی 10 تا 100 سانتیمتر ، متناظر با گستره ی بسامد فرابالا 300 تا 3000 مگا بایت ( یو اچ اف ) قرار دارد
decimillimetric wave
موج دسی میلیمتری ، موج یکدهم میلیمتری موجی رادیویی که طور موج ان در محدوده ی 0/1 تا 1 میلی متر متناظر با گستره ی بسامدی 300 تا 3000 گیگا بایت قرار دارد
diffracted wave
موج پراشیده موجی که جبهه آن توسط عواملی غیر از بازتاب یا شکست نظیر وجود مانع یا ناهمگنی محیط تغییر یافته است
disturbance wave
موج اغتشاش
dominant wave
موج غالب موج الکترو مغناطیسی که در موجبر معین کمترین فرکانس قطع را داشته باشد اگر بسامد تحریک بین کمترین فرکانس قطع و فرکانس قطع بعدی باشد ، انرژی فقط به وسیله این موج حمل خواهد شد
e wave
موج ( ای ) معادل بریتانیایی برای موج مغناطیسی عرضی atransverse megnetic wave یا موج « تی ام »
echo wave
موج پژواک
electric wave
موج الکتریکی
electromagnetic plane wave
موج تخت الکترومغناطیسی یک موج الکتریکی عرضی ، مغناطیسی عرضی ، یا الکترومغناطیسی عرضی
Electromagnetic wave
موج الکترومغناطیسی ، موج الکترومغناطیسی موج تابش الکترومغناطیسی که مشخصه ی آن تغییرات میدانهای الکتریکی و مغناطیسی است
elliptically polarized wave
موج قطبش - بیضوی موج الکترومغناطیسی که جهت انتشار آن در بسامدهای خاص به صورت بیضی است
forward wave
موج پیشرو موجی در یک لامپ موج -رونده که سرعت گروه آن هم جهت با جریان الکترون ها است
full wave
موج کامل ، تمام موج
full-wave
تمام موج
granitational wave
موج گرانشی موج فرضی که با سرعت نور حرکت می کند و موجب نوسان شدید در چگالی الکترونی در منطقه F جو زمین می شود این موج اثر جاذبه ی گرانشی را منتشر می کند
ground wave
موج زمینی
ground wave'; surface wave
موج زمینی ؛ موج سطحی یک موجرادیویی که روی زمین منتشر می شود و به صورت طبیعی تحت تأثیر زمین و وردسپهر ( تروپوسفر) قرار می گیرد موج زمینی تمام مؤلفه های موج رادیویی به غیر از امواج یون سپهر و وردسپهری را داراست این موج به دلیل تغییرات ثابت دی الکتریک وردسپهر و از جمله وضعیتی موسوم به مجرای سطحی ( surface Duct) دچار شکست می شود
ground-reflected wave
موج زمین - بازتابیده موج رادیویی ای که در نقطه ای از مسیر ارسال خود از زمین بازتابیده شده است
guided wave
موج هدایت شونده موجی که انرژی آن در نزدیکی یک مرز یا بین دو مرز عمدتاً موازی که دو ماده با ویژگیهای متفاوت را از هم جدا می کند ، متمرکز شده است و جهت انتشار مؤثر آن نیز موازی با این مرزهاست موجبرها از نمونه وسایل ارسال کننده امواج هدایت شونده اند
half wave
نیم موج
half-wave
نیم موج 1 صفتی به معنای نیم طول موج (half wavelength) در مورد آنتنها و خطوط انتقال به بیان دیگر داشتن طول الکتریکی برابر نصف طول موج کاری 2 صفتی به معنای نیم چرخه ای (half cycle) در مورد یکسوسازها ، منابع تغذیه ، و ابزارهای آزماینده ، که اشاره به نصف چرخه در بسامد کاری مدار یا قطعه دارد
harmonic wave
موج هماهنگ
hectometric wave
موج هکتومتری موج رادیویی ای با طول موج بین 100 تا 1000 متر که متناظر با گستره بسامدهای میانی ( اف ام) 300 تا 300 کیلوهرتز است
helicon wave
موج مارپیچ موج الکترومغناطیسی عرضی و حامل انرژی که توسط باربرهای آزاد ماده ی جامد در حضور میدان مغناطیسی منتقل می شود
hem wave
hybrid electromagnetic wave-موج الکترومغناطیسی آمیخته [ موج HEM] موج الکترومغناطیسی ای که دارای مؤلفه هایی از هر دو بردار میدان الکتریکی و مغناطیسی در جهت انتشار است
hertzian wave
موج هرتسی ، موج رادیویی
High Power Microwave
مایکروویو توان بالا
horizontal polarized wave
موج قطبیده ی افقی موج قطبیده ای که بردار میدان الکتریکی آن در جهت افقی است
hybrid electromagnetic wave
موج الکترومغناطیسی آمیخته [ موج HEM] موج الکترومغناطیسی ای که دارای مؤلفه هایی از هر دو بردار میدان الکتریکی و مغناطیسی در جهت انتشار است
hyperfrequency wave
موج فرابسامدی نام غیر رسمی برای امواج مایکروویو با طول موج بین 1 سانتیمتر تا 1 میلیمتر
incident wave
موج برخودپردی ؛ موج تابشی 1 موجی که به یک ناپیوستگی یا به محیطی با مشخصه ی انتشار متفاوت برخورد می کند 2 موج جریان یا ولتاژی که از منبع به طرف بار در مسیر خط انتقال حرکت می کند
infrared wave
موج مادون قرمز
interrupted continuous wave
موج پیوسته منقطع
ionospheric wave
موج یونکره ای ، موج فضایی
kilometric wave
موج کیلومتری موج رادیویی با طول موج بین 1 تا 10 کیلومتر که متناظر با گستره ی بسامد - پایین ( LF) 30 تا 300 کیلو هرتز است
lamb wave
موج لمب موج الکترومغناطیسی منتشر شده روی سطح یک جامد که ضخامت آن قابل مقایسه با طول موج باشد
late-time wave
موج زمان سکته انفجار
leaky wave
موج نشتی
left - hand polarized wave , counter colockwise polarized wave
موج قطبیده ی چپگرد ، موج قطبیده ی پاد ساعتگرد موج الکترومغناطیسی قطبیده ی ، عرضی ، و بیضوی که جهت چرخش بردار میدان الکتریکی آن از دید ناظری که در جهت انتشار ایستاده است ، در خلاف جهت عقربه های ساعت است
linearly polarized wave
وج قطبیده ی خطی موج الکترومغناطیسی عرضی که بردار میدان الکتریکی آن همواره در راستای یک خط ثابت است
long wave
موج بلند موج الکترومغناطیسی با طول موجی طولانی تر از طولانی ترین طول موج باند پخش در حدود 525 m متناظر با فرکانسهای کمتر از 55 کیلو هرتز
longitudinal wave
موج طولی موجی که جهت جابه جایی آن در هر نقطه از محیط انتقال عمود بر جبهه ی موج است
longitudinal wave
موج طولی
low frequency wave
موج فرکانس پایین
magnetic wave
قطعه موج مغناطیسی قطعه ای که به انتشار موج مغناطوالاستیک یا مغناطو ستاتیک در داخل یا روی سطح ماده ی مغناطیسی یا دی الکتریک بستگی دارد کاربردهای این قطعات قابل مقایسته با قطعات دیگری است که در انواع دیگر تاخیر ریز موج به کار می روند
medium wave
موج متوسط
metric wave
موج متریک موج رادیویی با طول موج بین 1 تا 10 متر ، متناظر با بسامد حیلی بالا ( vhf)
microwave
مایکروویو ، ریز موج
milimetric wave
موج میلی متری موج رادیویی با حدود طول موج بین 1 تا 10 میلی متر ، متناظر با بسامد نهایت - بالا ( EHF ) در محدوده 30 تا 300 گیگاهرتز
millimeter wave
موج میلی متری
modulated wave
موج مدوله شده حاملی که دامنه ، بسامد یا فاز آن متناظر با مقدار سیگنال اطلاعات ارسالی تغییر می کند ، موج تحمیل شده
modulted continuous wave
موج پیوسته مدوله شده شکلی از گسیل که در ان حامل با یک سیگنال AF ثابت مدوله می شود در خدمات تلگحرافی حامل کلید زنی می شود
myriametric wave
موج ده هزار متری موج رادیویی با حدود طول موج بین 10 و 100 کیلومتر متناظر با محدوده بسامدهای خیلی کم ( VHF) از 3 تا 30 کیلو هرتز ( FCC ) تمام بسامد های کمترازط 30 را به عنوان VLF تعریف کرده است )
nonsinusoidal wave
موج غیز سینوسی بازتابش از سطح زیری که سبب ایجاد پراکندگی و پراش در امواج می شود
non-sinusoidal wave
موج غیر سینوسی
periodic electromagnetic wave
موج الکترومغناطیس تناوبی موجی که بردار میدان الکتریکی آن در نقطه ثابتی ، پس از گذشت مدت زمانی به نام دروه تناوب ، تکرار می شود
periodic wave
موج تناوبی موجی که در فاصله های زمانی منظم ، خود را تکرار می کند مانند موج سینوسی ، موج متناوب
plane - polarized wave
موج قطبی شده خطی موج الکترومغناطیسی که بردار الکتریکی آن در همه زمانها در صفحه ثابتی قرار می گیرد که شامل جهت انتشار در محیط انتقال همگن ایزوتوپ است
plane sinusoidal wave
موج سینوسی صفحه ای
plane wave
موج صفحه ای ، موج تخت موجی که سطوح هم فاز آن دسته صفحه ی موازی را تشکیل می دهند
principal wave
موج اصلی
progressive wave
موج پیشرونده موجی که آزادانه در محیط منتشر می شود ، موج پخش شونده
pure standing wave
موج ایستای خالص
quarter wave
ربع موج
quarter- wave
ربع - موجی ویژگی داشتن طول الکتریکی برابر با یک چهارم طول موج
radar wave
موج رادار موج رادیویی ارسال شده یا بازتابیده که مبدا ان فرستنده رادار است
radiation wave
موج تابشی
radio
رادیو 1 ارسال سیگنالهایی از طریق فضا با امواج الکترومغناطس با وجود آن که تلویزیون ورادار نیز بر اساس امواج الکترو مغناطیس عمل می کنند این واژه برای ارسال صدا و سیگنالهای رمز به کار می رود 2 radio receiver
radio direction finder , direction finder
جهت یاب رادیویی ، جهت یاب ابزار رادیویی برای کمک به ناوبری که از حلقه قابل گردش یا آرایش آنتنی با جهت گیرندگی بالا برای تعیین جهت دریافت سیگنال رادیویی استفاده می کند مانند جهت یابهای خودکار و یابنده های صفر شنوایی
radio - range leg
پای برد رادیویی یکی از چهار مسیر یا باریکه در برد رادیویی چهار جهتی
radio - range monitor
ناظر برد رادیویی ابزاری که به طور خودکار بر سیگنال راهنمای برد رادیویی نظارت می کند و به هنگام انحراف فرستنده به مقدار معینی از جهت صحیح به متصدی هشدار می دهد و هشدار جداگانه ای را به هنگام بروز اشکال در راهنما به هواپیما ها ی نزدیک به آن می فرستد
radio acanner
جارو کننده رادیویی
radio altimeter
ارتفاع سنج رادیویی ارتفاع سنج مطلق که بر اساس بازتاب امواج رادیویی از زمین برای تعیین دامنه عمل می کند مانند ازتفاع سنج راداری FM و ارتفاع سنج راداری پالسی
radio amateur civil e mergency service
خدمات اضطراری رادیو آماتوری شهری خدمات رادیو - آماتوری که در مواقع اضطراری در شهر ، مانند زمین لرزه ، آتش سوزی ، سیل ، طوفان یا تورنادو ، ارتباط مخابراتی را بر قرار می کند
radio astronomy
ستاره شناسی رادیویی مطالعه امواج رادیویی گسیل شده از اجرام آسمانی
radio beacon
ر اهنمای رادیویی ایستگاه فرستنده رادیویی بدون جهت در مکان جغرافیایی ثابت که سیگنال مشخصه ای را ارسال می کند که می توان با استفاده از آن اطالاعات جهت یاب رادیویی در کشتی یا هواپیما به دست آورد بعضی از این ایستگاهها به طور دائم کار می کنند و می توانند اطلاعات فاصله را ارائه دهند ، بیکن رادیویی
radio beam
باریکه رادیویی جریان متمرکز شده ای از انرژِی RF مانند آنچه که در دستگاههای رادیو یی و رله ها یرادیویی ریز موج به ار می رود باریکه رادار ، باریکه رادیویی است که برای کاربرد خاصی ارسال می شود
radio bearing
جهت رادیویی جهتی که نسبت فرستنده رادیوییبا استفاده از جهت - یاب رادویی به دست می آید
radio broadcast
پخش رادیو یی برنامه ای که ایستگاه رادیویی برای دریافت همگانی پخش می شود
radio broadcast statoin
ایتسگاه پخش رادیویی ایستگاهی که برنامه های رادیویی را در باند پخش ، برای دریافت همگانی ارسال می کند
radio broadcasting
پخش رادیویی ارسال رادیویی برای دریافت همگانی
radio capacity
ظرفیت رادیویی معیاری در سیستم تلفن سلولی برای اندازه گیری ظرفیت ترافیک که به صورت mMIK تعریف می شود m تعداد کانالهای هر بخش ، M تعداد کانالهای بسامدی ، K ضریب استفاده ی مجدد از سلول و S تعداد بخشها است
radio channel
کانال رادیویی باند بسامدی با پهنای کافی برای استفاده در مخابرات رادیویی ، پهنای کانال به نوع ارسال و دقت بسامد گسیل بستگی دارد
radio circuit
مدار رادیویی 1 آرایش قطعات و سیمهای اتصال برای کاربردهای رادیویی 2 radio communication
radio clock
ساعت رادیویی ساعتی که زمان و تاریخ دقیق را نگه می دارد زیرا حرکت ان با سیگنالهای رادیویی ارسال از ساعت اتمی اداره بازرگانی ایالات متحده در بلودرکلورادو ، کنترل می شود زیرا کنترل کننده ای در داخل ساعت ، سیگنالهای زمان را پردازش و عقربه های ساعت را تنظیم می کند بعضی از این ساعتها می تواند به طور خودکار ساعت را در هنگام تغییر فصل از حالت استادنارد به ساعت جدید ان فصل تغییر دهد این ساعتها به عنوان محصولی تجاری برای استفاده عموم فروخته می شوند
radio cognitive
رادیو شناختی
radio command
فرمان رادیویی فرمان صادر شده رادیویی برای آغاز یا پایان دادن فعالیتی در مکان یا وسیله نقلیه دور ، مانند فرمانهایی که برای اصلاح مسیر به موشک داده می شود ، فرمانهایی که برای آتش کردن راکتها به هواپیما داده می شود یا فرمانهایی برای تغییر مسیر یا روشن کردن ابزارهایی برای نظارت بر یک پدیده صادر می شوند ، بازکننده های در پارکینگ خانه نیز فرمانهای رادیویی رمز شده صادر می کنند
radio common carrier
حامل مشترک رادیویی اختصاص باند رسمی بر ای خدمات رادیویی گوناگون مانند تلفنهای سیار و فراخوانها
radio communication
مخابرات رادیویی مخابره با امواج رادیوییمانند فکس رادیویی ، رادیو تلگراف ، رادیو تلفن یا ماشین نویسی رادیویی
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio control
کنترل رادیویی کنترل اجسام ثابت یا متحرک با ارسال سیگنالهای رادیویی در فضا ، فرمان رادیویی
radio deceptio
فریب رادیویی استفاده از رادیو برای فریب دادن دشمن مثلاً با ارسال پیامهای غلط یا استفاده از علایم مخابراتی دشمن
radio detection
آشکار سازی رادیویی اشکار سازی وجود جسمی با موقعیت یابی رادیویی بدون تعیین دقیق موقعیت
radio determination
تعیین رادیویی تعیین موقعیت یا به دست اوردن اطلاعات مربوط به موقعیت با استفاده از ویژگیهای انتشار امواج رادیویی
radio distress signal
سیگنال اضطرار رادیویی حروف sos ارسال شده بدون فاصله بین حروف ، با رمز مورس ( سه نقطه ، سه خط ، سه نقطه ) یا کلمه گفته شده ( می دی ) که روی یکی از بسامدهای اضطراری بین المللی ارسال شده باشد
radio engineering
مهندسی رادیو حوزه ای از مهندسی که به تولید ، ارسال و دریافت امواج رادیویی و طراحی ، ساخت و آزمایش تجهیزات مربوطه می پردازد
radio environment map
نگاشت محیطی رادیویی
radio facsimile
فکس رادیویی مخابره فکس یا رادیو
radio fadeout , radio black out
محو شدگی رادیویی ، سیاه شدگی ، سیاه شدگی رادیویی افزایش ناگهانی و غیر عادی یونده شدگی در لایه های پایین تر یونسفر که سبب افزایش جذب امواج رادیویی عبوری از این نواحی می شو در نتیجه سیگنالها در گیرنده محو می شود و ممکن است تا یک ساعت طول بکشد بسامدهایی از حدود 3 تا 10 مگاهرتز بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند اما تنها بخشی از مسیر سیگنال یا همه ی آن که در روشنایی روز قرار دارد ارسال بسامدهایی حدود متر از 100 کیلو هرتز معمولاً به طور همزمان بهبود می یابد
radio field strength
شدت میدان رادیویی مقدار موثر شدت میدانمغناطیسی یا الکتریکی در یک نقطه در اثر عبور امواج رادیویی با بسامد معین که مانند شدت میدان الکتریکی بر حسب میکروولت یا میلی ولت بر متر بیان می شود
radio field-to-noise ratio
نسبت میدان به نویز رادیویی نسبت میدان رادیویی به شدت نویز در مکان معین
radio fix
تعیین رادیویی 1 تعیین موقعیت منبع سیگنالهای رادیویی با به دست آوردن محل تلاقی فرستنده با دو یا چند جهت یاب رادیویی در مکانهای مختلف و سپس محاسبه موقعیت با استفاده از محاسبات مثلثاتی 2 تعیین موقعیت کشتی یا هواپیمای مجهز به تجهیزات جهت یاب با به دست آوردن جهتهای رادیویی در دو یا چند ایستگاه فرستنده در مکانهای معلوم و محاسبه موقعیت با استفاده از مثلثات 3 تعیین موقعیت هواپیمای در حال پرواز با شناسایی راهنمای رادیویی یا تعیین محل تلاقی دو باریکه رادیویی
radio frequency
فرکانس رادیویی
radio frequency ( rf )
فرکانس رادیویی
Radio frequency identification
شناسایی فرکانس رادیویی
radio galaxy
کهکشان رادیویی کهکشانی متشکل از میلیونها ستاره که سیگنالهای رادیویی با شدتهای مختلف از خود به آسمان گسیل می کنند و در فاصله هزاران سال نوری قرار دارند
radio guard
محافظ رادیویی کشتی ، هواپیما یا ایستگاه رادیویی نظامی اختصاص داده شده به شنیدن و ضبط ارسالهای رادیویی و مدیریت ترافیک پیغام در یک یا چند بسامد تخصیصی
radio horizon
افق رادیویی مکان هندسی نقاطی که جهت پرتوهای فرستنده در آنها به سطح زمین مماس می شود فاصله تا افق رادیویی تحت تاثیر شکست پرتوها در جو است
radio interference
تداخل رادیویی تداخل در دریافت سیگنال رادیویی مطلوب با سیگنال رادیویی نامطلوب یا اغتشاش رادیویی
radio interfermoeter
تداخل سنج رادیویی تداخل سنجی که بسامدهای رادیویی کار می کند و برای ستاره شناسی رادیویی و ردیابی ماهواره ها به کار می رود
radio landing beam
باریکه فرود رادیویی باریکه رادیویی برای هدایت عمودی هواپیما در هنگام کاهش ارتفاع برای فرود روی زمین
radio line of position
خط موقعیت رادیویی خط موقعیتی که با جهت یاب رادیویی به دست می آید
radio link
ارتباط رادیویی سیستم رادیویی که کانال مخابراتی یا کنترلی بین دو نقطه معین را ایجاد می کند
radio link control
کنترل ارتباط رادیویی
radio log
شناسایی رادیویی شناسایی پیامهای رادیویی ارسالی و دریافتی همراه با اطلاعات مربوط دیگر که عملگرهای رادیویی به دست آورده اند
Radio map
نقشه رادیویی
radio mapping
نگاشت رادیویی
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
radio multiplexing
تسهیم کردن رادیویی 1 تقسیم کانال رادیویی به تعداد کانال صدا یا رمز با استفاده از تقسیم بسامدی یا تقسیم زمانی 2 اتصال دو یا چند فرستنده یا گیرنده به یک آنتن از طریق شبکه های تزویج مناسب
radio navigation
ناوبری رادیویی ناوبری ، سیگنالهای رادیویی با استفاده از تجهیزاتی از قبیل جهت یابی رادیویی ، فاصله یابهای رادیویی ، راهنماهای رادیویی ، لورن و GPS
radio navigation aid
وسایل ناوبری رادیویی وسایل ناوبری که از سیگنالهای رادیویی استفاده می کنند مانند وسایل ناوبری راداری
radio navigation guidance
هدایت ناوبری رادیویی هدایت یا کنترل موشک هدایت شونده در طول مسیر ثابت با استفاده از فرستنده های رادیویی خارجی
radio net
شبکه رادیویی شبکه ای از ایستگاههای رادیویی ایجاد شده برای اهداف مخابراتی
radio network temporary identivy
هویت موقت شبکه رادیویی
radio noise
نوبز رادیویی نویزی که در طیف رادیویی ایجاد می شود
radio operator
متصدی رادیو کسی که با دستگاههای ارسال و دریافت رادیویی کار می کند
radio photoluminescence
رادیو فتولومینسانس نو تبی موادی مانند فلوریت و کونزیت در نتیجه تابش پرتوهای بتا و گاما به دنبال قرار گرفتن آنها در معرض نور
radio propagation predicton
پیش بینی انتشار رادیویی پیش بینی کیفیت یا چگونگی انتشار امواج رادیویی تحت تاثیر عوامل مانند لکه های خورشیدی و تغییرات فصلی ، این پیش بینی به طور متناوب از سوی موسسه ملی استانداردها و فناوری ( nist ) منتشر می شود
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radio rang , radio - range beacon , range
برد رادیویی ، راهنمای برد رادیویی ، برد تسهیلات ارسالی رادیویی که سیگنالهایی را تابش می کند که هواپیماها از روی آن جهت خود را نسبت به ایسگاه فرستنده تعیین می کند برد رادیویی A-N چهار سیگنال را در چهار جهت ارسال می کند
radio receiver
گیرنده رادیویی
radio recever , radio , radio set , receiver
گیرنده رادیویی ، رادیو ، دستگاه رادیو ، گیرنده گیرنده ای که امواج رادیویی را به صدا یا سیگنالهای حس کردنی دیگر تبدیل می کند
radio reciption
دریافت رادیویی دریافت پیامها ، برنامه ها یا اطلاعات دیگحر با رادیو
radio repearer , radio relay system , relay system
تکرار کننده رادویی ، سیستم رله رادویی ، سیستم رله تکرار کننده ای که به عنوان ایستگاه میانی برای سیگنالهای مخابراتی رادیویی ارسالی یا برنامه های رادیویی از یک ایستگاه ثابت به ایستگاه دیگحر عمل می کند به این ترتیب برد قابل اعتماد ایستگاه های مبدا افزایش می یابد تکرار کننده ریز موج نمونه ای از آن است
radio resource control
کنترل منبع رادیویی
radio signal
سیگنال رادیویی سیگنال ارسال شده با رادیو
radio silence
سکوت رادیویی مدت زمانی که در طول آن ارسال از ایستگاه رادیویی متوقف می شود این زمان می تواند امکان دریافت از ایستگاههای دیگر یا دریافت سیگنالهای اضطراری ضعیف را فراهم کند
radio sky
آسمان رادیویی آسمانی که انسان می توانست در صورت حساس بودن چشمهایش به امواج رادیویی به جای نور ، مشاهده کند
radio source
منبع رادیویی منطقه ای در آسمان که تجهیزات ستاره شناسی رادیویی از آن امواج رادیویی دریافت می کند
radio spectrum , rf spectrum
طیف رادیویی ، طیف RF تمام محدوده بسامدی که در آن می توان امواج رادیویی مفید تولید کرد این محدوده از بسامدهای شنوایی تا حدود 300 گیگا هرتز گسترده می شود طیف رادیویی به هشت باند تقسیم شده است ( باند یا بسامد رادیویی را ببینید )
radio star
ستاره رادیویی منبع رادیویی مجزا در آسمان که معمولاً متناظر با یک ستاره نورانی شناخته شده نیست و بنابر این آن را منبع رادیویی نامید خورشید تنها ستاره شناخته شده ای است که امواج رادیویی گسیل می کند
radio station
ایستگاه رادیویی ایستگاه مجهز شده برای مخابرات رادیویی یا پخش رادیویی
radio -station intrference
تداخل ایستگاه رادیویی تداخل ناشی از ایستگاههای رادیویی دیگر با ایستگاه مطلوب برای دریافت
radio sun
خورشید رادیویی خورشیدی که تابش الکترومغناطیسی در قسمت رادیویی طیف شناخته می شود
radio system
سیستم رادیویی نصب تجهیزات رادیویی کامل که امکان مخابرات چند کاناله را بین دو نقطه فراهم می کند
radio telegraphy
رادیو تلگرافی تلگراف ارسال شده با امواج رادیویی به جای سیم در رادیو تلگراف معمولاً از رمز مورس بین المللی استفاده می شود ، تلگراف بیسیم
radio telephone , radiophone
رادیو تلفن ، رادیوفون 1 واژه ای برای اشاره به تلفن ار طریق کانالهای رادیویی ، 21 فرستنده رادیویی و گیرنده رادیویی که همراه با یکدیگر امکان مخابرات تلفنی دو طرفه را با رادیو فراهم می کنند
radio telephone transmitter
فرستنده رادیو تلفن فرستنده رادیو که قادر به ار مدوله سازی ، AF ، مانند صدا و موسیقی است ، فرستنده تلفن بیسیم
radio telephony
تلفن بیسیم
radio telescope
تلسکوپ رادیویی سیستمی متشکل از آنتنی برای جمع آوری سیگنالهای رادیویی آسمانی و گیرنده ای برای آشکار سازی و ثبت آنها ، این آنتن همانند عدسیهای شیئی یا آینه تلسکوپ نوری است و گیرنده / ثبت کننده آن شبیه به ترکیب چشم و مغز ، فیلم عکاسی یا ضبط تصویر است شکل ظاهری آسمان در طول موجهای رادیویی با شکل ظاهر نوری آن تفاوت دارد زیرا خورشید در آن کم اهمیت تر است در حالی که راه شیری سیگنالهای با قدرتی را تابش می کند بقیه آسمان با منابع رادیویی که اغلب آنها به اجسام قابل دیدن با چشم غیر مسلح مربوط نیستند ، لکه لکه می شود پنجره رادیویی از طول موج چند میلیمتری تا دهها متر گسترده می شوند و امکان استفاده از هر نوع آنتنی را فراهم می کند
radio transmission
ارسال رادیویی ارسال سیگنالها از طریق فضا در بسامدهای رادیویی با تابش امواج الکترومغناطیس
radio transmitter
فرستنده رادیویی فرستنده ای که توان RF را برای ارسال از طریق فضاغ به شکل امواج رادیویی تولید میکند
radio wideband multiple access system
سیستم دسترسی چند گانه باند گسترش رادیویی
radio window
پنجره رادیویی باند بسامد که از حدود 6 MHZ تا 30GHZ گسترده می شود و امکان ورود و حرکت تابشهای جهان خرج را به جو زمین فراهم می کند
radioactice source
منبع پرتوزا هر کمیتی از ماده پرتوزا که به عنوان منبع تابش یونیده ساز به کار می رود
radioactive
پرتوزا بروز ویژگی پرتوزایی ، این منبع می تواند طبیعی یا ساخت بشر باشد ، رادیو اکتیو ، پرتوزا
radioactive decay
زوال پرتوزا ، واپاشی پرتوزا تبدیل خود به خود هسته به یک یا چند هسته دیگر این فرایند شامل : الف گسیل ذرات الفا ، الکترون ، پوزیترون و پرتوهای گاما از هسته ، ( ب ) گیر اندازی یا بیرون اندازی الکترونهای در حال گحردش به دور هسته یا ، ( ج ) شکاف ، است سرعت واپاشی پرتو زا به صورت نیم عمر هسته بیان می شود
radioactive element
عنصر پرتو زا عنصری که خود به خود دچار فروپاشی می شود و پرتو ها و ذرات متعددی از آن گسیل می شود مانند رادیم ، توریم و اورانیم ، عنصر رادیو اکتیو
radioactive emanation
نشر پرتوزا گاز پرتو زا ساطع شونده از عناصر پرتوزای معین به این ترتیب از رادیوم ، از توریم ، نورون و از استینون ساطع می شود
radioactive half-life
نیم عصر پرتوزا زمان لازم برای کاهش رادیو ایزوتوپ معینی به نصف مقدار اولیه آن
radioactive material
ماده پرتوزا ماده ای که دارای یک یا چند عنصر سازنده با پرتوزایی قابل توجه است ، مواد رادیوآکتیو
radioactive radiation
تشعشع رادیو اکتیو
radioactive rays
ذرات رادیوآکتیو
radioactive standard
استاندارد پرتوزا نمونه ای از ماده پرتوزا ، معمولاً با نیم عمر طولانی که در آن تعداد و نوع اتمهای پرتوزا و مشتقات آنها از خود نشان می دهند ذرات آلقا و یتا و بعضی مواقع پرتوهای گاما با واپاشی هسته های اتم سیل می شوند
radioactivity
پرتوزایی
radiobiology
رادیو بیولوژی شاخه ای از زیست شناسی که به بررسی اثرات تابش بر بافتهای زنده می پردازد
radio-frequency
بسامد رادیویی
radio-frequency amplifier
فزون ساز بسامد رادیویی
radio-frequency choke
چوک رادیو
radiofrequency identification (RFID)
شناسایی فرکانس رادیویی
radio-frequency interference; rf interference
تداخل بسامد - رادیویی؛ تداخل RF تداخل در دریافت رادیویی که در بسامد سیگنال مطلوب یانزدیک آن اتفاق می افتد و می تواند ناشی از منابع طبیعی مانند رعد و برق یا منابع ساخت بشر مانند دستگاههای جوش قوسی یا ماشینهای دیاترمی ، کموتاسیون موتور DC یا باز شدن اتصالهای رله باشد
radio-frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
radiogoniometer
زاویه سنج رادیویی زاویه سنجی که به عنوان بخشی از جهت یاب رادیویی به کار ی رود در سیستم بلینی-توسی ، دو آنتن حلقوی که با زاویه عمود نسبت به یکدیگر قرار دارند به پیچکهای میدان در زاویه سنج رادیویی متصل می شوند با استفاده از پیچک جستجوگر قابل گردش که به طور القایی با پیچکهای میدان تزویج شده است ، جهتها به دست می آیند
radiogoniometry
زاویه سنجی رادیویی علم تعیین جهت دریافت امواج رادیویی
radiogram
رادیوگرام پیغام ارسال شده از رادیو
radio-guidance system
سیستم دایت رادیویی سیستم هدایتی که از سیگنالهای رادیویی برای هدایت پرواز موشک یا وسایل دیگر از ایستگاه زمینی استفاده می کند
radio-guided bomb
بمب هدایت شونده رادیویی بمب زمینی هدایت شونده با کنترل رادیویی ازخارج موشک
radiolication
مکان رادیویی تعیین جهت ، موقیعت یا حرکت جسمی با استخراج ویژگیهای معلوم امواج رادیویی
radiological
پرتو شناختی واژه ای برای اشاره به تابش هسته ای ، پرتوزایی و سلاحهای اتمی
radiological defense
دفاع پرتویی دفاع در برابر اثرات پرتوزایی سلاحهای اتمی که شامل آشکارسازی و اندازه گیری میزان پرتوزایی ، حفاظت افراد در برابر پرتوزایی و پاکسازی منطقه و تجهیزات است
radiological dose
دز پرتوشناختی مقدار کل تابش یونیده ساز جذب شده در بدن فرد قرار گرفته در معرض هر نوع منبع تابش
radiology
پرتو شناسی
radioluminescence
رادیو-نورتابی روشنایی تولید شده از انرژی تابشی مانند پرتوهای X ، گسیلهای پرتوزا ، ذرات آلفا یا الکترونها
radiometallography
رادیو -فلز نگاری آزمیش ساختار بلوری و مشخصه های دیگر فلزات آلیاژها با دستگاههای پرتوX
radiometeorograph
هوانگار رادیویی
radiometeorology
رادیو- هواشناسی شاخه ای از هواشناسی که به بررسی انتشار انرژی رادیویی در جو و استفاده از دستگاههای رادیویی و راداری در هواشناسی می پردازد
radiometer
تابش سنج ابزاری که انرژی تابش را اندازه می گیرد مانند بلومتر ، ریز تابش سنج ، تابش سنج ریز موج و ترموپیل ، پرتو سنج
radiometric
پرتو سنجی
radiometry
تابش سنجی اندازه گیری کمیتهای مربوط به انرژی تابشی
radionuclide ; radioactive nuclide
هسته رادیویی ؛هسته پرتوزا ماده ای که خواص پرتوزایی از خود نشان می دهد
radio-over-fiber
امواج رادیویی در بستر فیبر نوری
radiopaque
پرتو- کدر ماده ای که پرتوهای X یا شکل های دیگر تابش ، نفوذ قابل توجهی در آن ندارند
radiopaque obstacle
مانع پرتو- کدر مانعی که ارتباط مخابراتی بین هواپیما و زمین را قطع می کند
radiophone
تلفن بیسیم
radiophoto
عکس رادیویی 1 عکس ارسال شده با امواج رادیویی به گیرنده فکس 2 facsimile ، عکاسی رادیویی
radiosounde , radio meteorograph
رادیو سوند ، هوانگار رادیویی ترکیب دستگاه ثبت پدیده های جوی با یک فرستنده رادیویی وقتی که این دستگاه با بالن بالا فرستاده می شود می تواند سیگنالهای رادیویی قابل ثبتی را به ایستگاه زمینی بفرستد که به صورت اطلاعات فشار ، دما و رطوبت در فاصله های زمانی منظم در حین بالا رفتن آن بر گرداندن شود پس از انفجار بالن ، دستگاه با چتر فرود می آید
radiotelegraph
فرستنده رادیو تلگراف فرستنده رادیویی که قادر به کار با سیگنالهای رمز ( گسیل نوع A1, B ) است
radiotelephone distress call
پیام اضطرار رادیو تلفنی لغت ( mayday ) متناظر با تلفظ فرانسوی ( moider ) که در شرایطی مشابه ارسال سیگنال SOS به رمز با رادیو تلگراف گفته می شود
radiotelephony
رادیوتلفن مخابرات صدای دو طرفه ( تلفن ) بر اساس امواج رادیویی و بدون سیمهای اتصال بین دوایستگاه
radioteletype
رادیو تله تایپ شکلی از تلراف رادیویی باند باریک با چاپ مستقیم برای رونوشت برداری خودکار با دور چاپگحر متصل به گیرنده ها و فرذستنده های رادیویی
radioteletypewriter
دور تحریر گر رادیویی دور تحریرگر و تجهیزات مربوط به آن برای کار کردن از طریق کانال رادیویی به جای سیم
radiothermoluminescence
نورتابی حرارتی رادیویی نورتابی مواد شیشه ای و بلوری خاص در نتیجه تابش دهی با پرتوهای بتا و گاما پس از حرارت دیدن
radiotrician
تکنیسین رادیو
rayleigh wave
موج ری لای نوعی موج که می تواند در نزدیکی سطح جامد منتشر شود و با حرکت بیضوی ذرات مشخص می شود
Rayleigh-Wave
موج ریلی
rectangular wave
موج مستطیلی موج متناوبی که به طور ناگهانی و متناوب از یک سطح ثابت به سطح ثابت دیگحر تغییر می کند وقتی که سیکل کاری آن 0/50 باشد و ( دو سطح ثابت زمانهای برابر داشته باشند ) موج مستطیلی به موج مربعی تبدیل می شود
reflected wave
موج بازتابیده موج بازتابیده از سطح ، محل ناپیوستگی یا پیوند دو محیط مخلف مانندموج اسمانی در رادیو ، موج پژواک از هدف رادار ، یا موجی که در خط انتقال ، با تطبیق نادرست به طرف منبع بر می گردد
refracted wave
موج شکسته بخشی از موج تابش که از یک محیط به محیط دیگری وارد می شود
right-hand polarized wave; clokwise polarized wave
موج قطبی شده دست راست ، موج قطبی شده ساعتگرد موج الکترومغناطیس عرضی قطبی شده بیضوی گردش بردار میدان الکتریکی برای ناظری که در جهت انتشار نگاه می کند ، ساعتگرد است
sawtooth wave
موج دندانه اره ای ، جریان دندان اره ای
shock wave
موج شوک موج صدای تولید شده در اثر تغییر ناگهانی در فشار و سرعت ذره که می تواند سریع تر از سرعت صوت حرکت کند
short wave
موج کوتاه
shortwave
موج کوتاه واژه عمومی که برای طول موج کوتاهتر از 200m ، متناظر بابسامد بالاتر از بالاترین باند بسامد پخش به کار می رود
simple harmonic wave
موج هماهنگ ساده موجی که دامنه آن در هر نقطه تابع هماهنگ ساده ای از زمان است
sine wave
موج سینوسی ، موج سینوسی موجی که دامنه آن به صورت سینوس یک تابع خطی از زمان تغییر می کند
sinusoidal electromgnetic wave
موج الکترومغناطیس سینوسی موجی که شدت میدان الکتریکی آن متناسب با سینوس یا کسینوس زاویه ای است که تابع خطیث از زمان یا فاصله است
sinusoidal wave
موج سینوسی
sky wave
موج فضایی ، موج یونکره ای
sky wave; ionospheric wave
موج آسمانی ؛ موج یونوسفری موج رادیویی که به سوی بالا در فضا حرکت می کند و می تواند با باز تابش یونوسفری به زمین برگردانده شود یا نشود
slow wave
موج کند موجی که سرعت فاز آن کمتر از سرعت نور است ، مانند موج در موجبر ریج ، موج کند ، موج آرام
sound wave
موج صدا موج عبوری تولید شده در محیط کشسان با ارتعاشهایی در محدوده ی بسامدی صوتی سرعت تقریبی امواج صدا 335m/s ، 1100ft/s در هوای 0 درجه c و m/s1463 (4800ft/s) در آب 500m/s (16400ft/s(در فولاد است ، موج صوت
space wave
موج فضایی مؤلفه موج رادیویی زمینی که کم و بیش به صورت مستقیم در فضا از آنتن فرستنده به گیرنده حرکت می کند یک قسمت از موج فضایی ب هطور مستفیم از یک آنتن بهآنتن دیگر می رود؛ قسمت دیگر از زمین بین دو آنتن بازتابیده می شود
space-charge wave
موج بار فضایی موج الکتروستاتیک در پلاسما که با حرکتهای نوسانی بارها تولید می شود این امواج طولی هستند به طوری که میدان الکتریکی در جهت انتشار است
spherical wave
موج کروی موجی که سطوح هم فاز آن دسته کره هم مرکزی را تشکیل می دهد جهت حرکت همواره بر سطح کره ها عمود است
spin wave
موج چرخشی موجی که در مواد فرومغناطیسی ، هنگامی که همه ممانهای مغناطیسی به طور یکنواخت ولی غیر ناهمفاز تحت تاثیر قرار می گیرند ، به وجود می آید
Spinwave
موج اسپین
square wave
موج مربعی ، موج مربعی شکل موج مستطیلی یکنواختی که پهنای پالس آن به طور یکنواخت برابر با یک نیم - تناوب است موج مربعی با موج مستطیلی که پهنای پالس آن برابر با نصف تناوب نیست تفاوت دارد
standing wave
موج ساکن ، موج ایستاده موجی که در آن نسبت مقدار لحظه ای در یک نقطه به همان مقدار در نقطه دیگر نسبت به زمان ثابت است موج ایستاده با دو موج هم سامد که در دوجهت مختلف حرکت می کنند به وجود می آید مانند موج و بازتاب آن از محل ناپیوستگی
stationary wave
موج ساکن موج ابستاده ای که در آن دامنه های مولفه های موج برابر است در نتیجه شار انرژِ در تمام نقاط صفر است ، موج ایستاده
subsurface wave
موج زیر سطح موج الکترومغناطیسی که مسیر انتشار آن زیر زمین یا زیر آب است بسامدهای کاری مورد استفاده در مخابرات باید کمتر از 35kHz باشد زیرا بسامدهای بالاتر در زمین یا آب تضعیف می شوند
surface acoustic wave , acoustic surface wave
موج اکوستیکی سطحی ، موج سطحی آکوستیکی موج آکوستیکی با بسامدهایی تا چندین گیگاهرتز ، که روی سطح صیقلی توری زیر ساخت پیزو الکتریک با سرعتی حرکت می کند که فقط در حدود 10 به توان منفی 5 برابر امواج الکترومغناطیسی است بنابر این موج اکوستیکی سطحی دارای ویژگی حرکت آهسته ی صدا ایت در حالی که بسامد منبع آن ریز موج است این اساس خطوط تاخیر فیلترها ، پردازنده هی پالس و قطعات و مدارهای ریز موج دیگر است زیرا ساختهای پیزو الکتریکی که اغلب به کار می روند ازجنس بیسموت اکسید رژمانیم ( Bi12 GeO20 ) نیوبیت لیتیم ( LiN bO 3 ) یا کوارتز است
surface magnetic wave
موج مغناطیسی سطحی موج مغناطوستاتیکی که می تواند روی سطح ماده مغناطیسی ، مانند گارنت آهن - ایتریم ( YIG) منتشر شود
surface wave
موج سطحی 1 موجی که می تواند در امتداد سطحی واسط بین دو محیط مختلف ، بدون تابش ، حرکت کند واسط باید ر جهت انتشار ، مستقیم باشد رایج ترین واسط بین هوا و سطح رسانای فلزی است 2 ground wave ، موج صفحه ای
t m,n wave
موج tm,n - 1 موج الکتریکی عرضی در موجبر درایره ای که در آن m تعدادصفحات محوری در امتدادی است کخه مولفه نرال بردار الکتریکی کاهش می یابد و n تعداد استوانه های هم محور ( به انضمام مرز موجبر ) در امتدادی است که مولفه مماسی بردار الکتریکی کاهش می یابد موج te0,1 موج الکتریکی دایروی است که کمترین بسامد قطع را دادر و TE1,1 موج محاطی است و خطوط نیروی الکتریکی از تقریباً موازی با قطر موجبر است 2 موج الکتریکی عرضی در موجبر مستطیلی که در آن m تعدادتغییرات نیم تناوب میدان الکتریکی در امتداد بعد طولانی تر و n تعداد تغییرات نیم - تناوب میدان الکتریکی در امتداد بعد کوتاهتر است در هر دو موجبر دایره ای و مستطیلی آن را موج Hm,n نیز می نامند
telegraph- modulated wave
موج مدوله شده ی تلگراف موجی که با تغییر دامنه یا بسامد موج پیوسته با کلید زنی تلگرافی به دست می آید
tmmn wave
موج tmm,n موج مغناطیسی عرضی در موجبر دایروی کهخ در آن m تعداد صفحه های هم محوری رد امتدادی است که مولفه عمود بردار مغناطیسی صفر می شود و n تعداد استوانه های هم محور است که بردار الکتریکی بر انها عمود است موج tm0/1 موج مغناطیسی دایروی است که کمترین بسامد قطع را دارد 2 موج مغناطیسی عرضی در موجبر مستطیلی که در آن m تعداد تغییرات نیم - تناوب میدان مغناطیسی در طول بعد عرضی طولانی تر emmn و n تعداد تغییرات نیم - تناوب موج مغناطیسی در امتداد بعد عرضی کوتاه تر است در هر دو موجبر دایروی و مستطیلی آن را موج نیز می نامند
tone modulated wave
موج مدوله شده تون موج پیوسته ای که با سیگنال بسامد - صوتی مدوله شده است
transverse electric wave (te wave) , h wave
موج الکتریکی عرضی ، موج H موج الکترو مغناطیسی که بردار میدان الکتریکی در ان در هر نقطه عمود بر جهت انتشار است
transverse magnetec wave ( tm wave ) , e wave
موج مغناطیسی عرضی ، موج E موج الکترومغناطیس که بردار میدان مغناطیسی در آن ، در هر نقطه عمود بر جهت انتشار است
transverse wave
موج عرضی موجی که جهت جا به جایی آن در هر نقطه از محیط بر جبهیه موج عمود است
trapezoidal wave
موج ذوزنقه ای موج مربعی که یک شیب موج دندانه اره ای روی آن سوار شده است
traveling - wave antenna , antenna progressive - wave
انتن موج - عبوری ، آنتن موج - پیشرونده آنتنی که توزیع جریان در آن در اثر امواجی از بارهای منتشر شونده ، تنها در یک جهت در رسانا ، به وجود می آید
traveling wave
موج سیار ، موج عبوری موج ساخته شده از تبدیل انرژی در امتداد رسانا این انرژی به طور مساوی بین شکلهای ولتاژی جریانی تقسیم می شود ، موج رونده
Travelling wave
موج های سیار
triangular wave
موج مثلثی
tropospheric wave
موج تروپسفری موج رادیویی که با بازتابش از ناحیه ای که تغییرات ناگهانی در ثابت دی الکتریک یا گرداین آن در تروپوسفر وجود دراد منتشر می شود
undamped wave
موج میرا نشده موج پیوسته ی تولید شده با نوسانهایی که دارای دامنه ثابت هستند ، موج پایدار
uniform plane wave
موج تخت یکنواخت موج تختی که بردارهای میدان الکتریکی و مغناطیسی آن دارای دامنه ثابت در صفحه های هم فاز هستند چنین موجی را فقط در فضای آزاد و در فاصله نامحدودی از منبع می توان یافت
velocity of a wave
سرعت پخش موج
vertically polarized wave
موج قطبی شده عمودی موج قطبی شده ی خطی که در آن بردار میدان الکتریکی عمودی است
wave
موج اختشاش منتشر شونده ای که شدت آن در هر نقطه از محیط تابعی از زمان و شدت آن در یک نقطه معین تابعی از موقعیت آن است موج می تواند الکتریکی ، الکترومغناطیسی ، آکوستیکی یا مکانیکی باشد

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله مهندسی برق هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI مهندسی برق را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه مهندسی برق باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین مهندسی برق

دانشجویان محترم رشته مهندسی برق به بخش دیکشنری تخصصی مهندسی برق خوش آمدید. این دیکشنری شامل اصطلاحات و کلمات تخصصی برق الکترونیک، مخابرات، برق کنترل و برق قدرت می باشد. بانک لغات این دیکشنری آنلاین را به طور مرتب بروز رسانی کرده و تکمیل تر میکنیم. این دیکشنری برای ترجمه تخصصی برق بسیار مفید است.

برای استفاده از دیکشنری انگلیسی به فارسی مهندسی برق، عبارت خود را به صورت انگلیسی در کادر مربوطه تایپ نمایید. برای استفاده از دیکشنری فارسی به انگلیسی برق، عبارت خود را به صورت فارسی در کادر مربوطه تایپ فرمایید.

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه