دیکشنری تخصصی البرز

نتایج برای معنی فارسی vertical deflection oscillator; vertical oscillator

vertical deflection oscillator; vertical oscillator
نوسان ساز انحراف عمودی؛ نوسان ساز عمودی نوسان سازی که شکل موج ولتاژ دندانه اره ای را تحت کنترل سیگنالهای هم زمان ساز عمودی تولید می کند که تقویت شده و به پیچکهای انحراف عمودی در لامپ تصویر گیرنده تلویزیونی اعمال می شود
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مهندسی برق است.
اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی vertical deflection oscillator; vertical oscillator و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.
تلفظ انگلیسی
فارسی
active oscillator
نوسان ساز اکتیو
armstrong oscillator
نوسان ساز آرمسترانگ نوعی مدار نوسان ساز لامپ خلأ با آند و شبکه ی تنظیم شده که توسط ای اچ آرمسترانگ ارئه شده است بار القایی آند ، توسط یک مدار تشدید موازی که کمی بالاتر از بسامد تشدید مدار تانک شبکه یا بلور تنظیم شده است ، فراهم می شود ظرفیت بین الکترودهای لامپ نوسان ساز نیز به عنوان مسیر پسخورد عمل می کند
audio oscillator
اوسیلاتور صوتی
avalanche oscillator
نوسانساز بهمنی نوسانسازی که با استفاده از دیود بهمنی به عنوان مقاومت منفی ، تبدیل تک پله ای از دی-سی به خروجی ریز موج را در گستره ی گیگاهرتز انجام می دهد دیود در یک کاواک هم محور یا ساختاری شبیه موجبر نصب می شود
backward wave oscillator
نوسان ساز موج روبه عقب
balanced oscillator
نوسانساز متوزان نوسانسازی که مراکز امپدانسی مدارهای تانک آ« در پتانسیل زمین است و ولتاژ بین سرها و مرکز ها به یک اندازه ولی با فاز مخالف است نمونه یآن نوسانساز پوش- پول است
barkhausen-kurz oscillator , barkhausen oscillator
نوسانساز باکهاوزن - کوتز ، نوسانساز بارکها وزن نوعی نوسانساز با میدان ترمزی که بسامد نوسان آن فقط به زمان گذر الکترون در درون لامپ بستگی دارد الکترون قبل از رسیدن به آند کمتر - مثبت در اطراف شبکه بیشتر - مثبت نوسان می کند
beat frequency oscillator
اوسیلاتور با بسامد زنه ای
beat-frequency oscillator
نوسانساز بسامد ضربان نوسانسازی که با ترکیب دو سیگنال متفاوت آر-اف ، اختلاف بسامد شنیداری مطلوب را تولید می کند در مولدهای سیگنال شنیداری برای مقاصد آزمایشی و در گیرنده های مخابراتی برای تولید سیگنال شنیداری در موقع تنظیم گیرنده به کار می رود
bias oscillator
نوسانساز بایاس نوسانگری که در یک ضبط مغناطیسی برای تولید سیگنال ای سی با بسامد 40 تا 80 کیلو هرتز و به منظور بایاس مغناطیسی و ایجاد مشخصه ی ضبط خطی استفاده می شود نوسانساز بایاس معمولاُ به عنوان نوسانساز پاک کننده نیز به کارمی رود
blocking oscillator
نوسانساز سدی نوعی نوسانساز که در آن بایاس بیس منفی همزمان با پر شدن یک خازن و به تدریج در طی نوسان افزایش می یابد تا به نقطه ای می رسد که جریان کلکتور قطع و نوسان متوقف می شود سپس خازن تا باز شدن دوباره بیس تخلیه میشود و مجدداً نوسان از سر گرفته می شود این روند منجر به تولید مووج ولتاژ دندانه اره ای می شود که به عنوان ولتاژ روشن در لامپ پرتوکاتدی قابل استفاده است ، اوسیلاتور انسدادی
burst oscillator
اوسیلاتور رنگ
butler oscillator
نوسانساز باتلر نوعی نوسانساز کنترفل شده با بلور که در آن بلور در یک حلقه ی پسخورد بین امیتر و کلکتور قرار می گیرد جریان امیتر ترانزیستور تناسب مستقیم با قدرت سیگنال آر-اف دارد بلور به صورت یک پالایه ی میان گذر باریک رفتار نی کند و مقداری از انرژی آر-اف را به امیتر باز می گرداند جریان امیتر امواج سینوسی تمیز با هماهنگیهای کم را می سازد
carcinotron oscillator
نوسان ساز کرسینوترون نوعی نوسان ساز مایکروویو و موج - پسرو از نوع M که در آن الکترونها در فضایی از میدانهای متقاطع با ساختار موج - آهسته بر هم کنش می کنند ساختار موج - آهسته موازی با الکترود منفرد sole electrode است بین ساختار موج - آهسته زمین شده و الکترود منفرد منفی یک میدان الکتریکی ( دی سی ) اعمال می شود بر هم کنش میدان مغناطیسی ( دی سی ) با میدان الکتریکی ( دی سی) موجب خم شدن الکترونها به اندازه ی 90 درجه می شود همچنین بر هم کنش الکترونها با موچ پسر و منجر به شارش انرژی در خلاف جهت الکترونها می شود ساختار موح - آهسته در سرکلکتور پایان می یابد و سیگنال ( آر اف ) از سر تفنگ الکترونی گرفته می شود باز دهی این وسیله میدان - متقاطع بین 30 تا 60 درصد است
chroma oscillator
نوسان ساز جلای رنگ نوعی نوسان ساز بلوری درگیرنده های تلویزیونی رنگی که سیگنال 3/579545 مگاهرتز را برای مقایسه با سیگنال ورودی زیر حامل رنگ نمایی با بسامد مشابه تولید می کند نوسان ساز زیر حامل رنگ نمایی ، نوسان ساز رنگ ، و نوسان ساز زیر حامل رنگ نیز نامیده می شود ، اوسیلاتور رنگ
clapper oscillator
نوسان ساز « کلیپ» نوع اصلاح شده نوسان ساز سلفی- خازنی کولیپتس در مدار تشدید آن خازن کوچکی به صورت سرس به مدار تانک اضافه شده است که به اتفاق هم بسامد تشدید را تعیین می کنند این مدار اثر ظرفیت تقویت کننده را روی بسامد خروجی به حداقل می رساند نوسان ساز « کلپ» می تواند با هر دو تقویت کننده ترانزیستوری دو قطبی و اثر میدانی کار کند و گستره ی بسامدس آن تا « یو اچ اف» می رسد
color oscillator
اوسیلاتور رنگ
color-subcarrier oscillator
اوسیلاتور رنگ
colpitts oscillator
نوسان ساز کولپیتس نوعی نوسان ساز سلفی - خازنی ( LC ) که در مدار تانک آن ، که باسمد تشدید را معین می کند ، یک مقسم ولتاژ خازنی به کار رفته است بخشی از جریان مدار تانک از طریق خازن تزویج به بیس ترانزیستور بسخورد می شود این مدار ابتدا با استفاده از لامپهای خلا ارائه شد اما با ترانزیستور های دو قطبی یا اثر - میدانی نیز کار می کند نوسان ساز کولپیتس می تواند امواج سینوسی یا بسامد های تا حد ( یو اچ اف ) را تولید کند Clapp oscillator ، اوسیلاتور کولپیتس
crossed- field backward - wave oscillator
نوسان ساز موج - پسرو میدان - متقاطع یکی از انواع نوسان سازهای موج - پسرو که بر اساس میدان متقاطع کار می کند آمپلیترون و کارسینوترون نمونه های آن هستند
crystal oscillator
نوسان ساز بلوری نوسان سازی که بسامد خروجی آن توسط ویژگیهای مکانیکی بلور پیزوالکتریک تعیین می شود
Duffing oscillator
نوسان ساز دافینگ
electrically tuned oscillator
نوسان ساز تنظیم - الکتریکی نوسان سازی که بسامد آن را مقدار ولتاژ ، جریان ، یا توان تعیین می کند تنظیم الکتریکی شامل تنظیم الکترونیکی ، تنظیم گرمایی با تحریک الکترونیکی ، تنظیم الکترومکانیکی ، و روشهای تنظیمی است که طی آنها ویژگی های محیط در یک کاواک مشدد به وسیله ی عوامل الکتریکی بیرونی تغییر داده می شود
electronically tuned oscillator
نوسانساز تنظیم -الکترونیکی نوسان سازی که بسامد آن با تغییر ولتاژ یا جریان یک الکترود قابل تنظیم است
erase oscillator
نوسانساز پاک سازی نوسانساز تعبیه شده در دستگاه ضبط مغناطیسی که سیگنال بسامد - بالای لازم برای پاک کردن نوار مغناطیسی را تولید می کند از نوسانساز بایاس نیز معمولاً برای این کار استفاده می شود
feedback oscillator
نوسانساز پسخوردی مدار نوسان کننده ای که خروجی تقویت کننده ی آن به صورت همفاز به ورودی برگشت داده می شود بسامد نوسان توسط عناصر رآکتیو تقویت کننده و مدار پسخورد تعیین می شود
ferrite- tuned oscillator
نوسانساز تنظیم شده فرُیتی نوعی نوسانساز با مشخصه ی تشدید یک کاواک با بار فرُیتی که تنظیم الکترونیکی آن از طریق تغییر میدان مغناطیسی محیط صورت می گیرد در یک نمونه ، گستره ی تنظیم از 500 تا 1300 مگاهرتز بوده است
fork oscillator
نوسانساز دیاپازونی نوسانسازی که دیاپازون تنظیم شونده ی آن بسامد نوسان را تعیین می کند
gunn oscillator
نوسان سازگان نوسان سازی که با استفاده از دیودگان بسامدهای تا بالی 50 گیگاهرتز تولید می کند برای تأمین شرایط کاربردهایی نظیر نوسان سازهای محلی ، فرستنده های کم - توان و تجهیزات آزمایشگاهی ریزموج می توان از تنظیم های مکانیکی ، ورکتور ، یا YIG استفاده کرد
hartley oscillator
نوسانگر هارتلی ، نوسانساز هارتلی نوسانساز سلفی - خازنی (LC) که در مدار تشدید تعیین کننده ی بسامد آن یک پیچک سردار به کار رفته است کلکتور و بیس ترانزیستور با اتصال به سرهای مخالف مدار تنظیم ، اختلاف فاز 180 درجه ای لازم را فراهم می کنند پسخورد از طریق القا کنایی متقابل بین دو قسمت پیچک روی میدهد اسن مدار که در ابتدا به کمک لامپ خلأ ساخته شد با تقویت کننده های ترانزیستوری دو قطبی و اثر میدانی نیز کار می کند بسامد موج سینوسی تولید شده تا یواچ اف می رسد ، اوسیلاتور هارتلی
helitron oscillator
نوسانساز هلیترون نوسانساز موج - پسرو با نویز کم و کانونش الکتروستاتیکی با تغییر ولتاژ اعمال شده بین کاتد و مدار آر -اف مرتبط با آن ، می توان بسامد ریزموج سیگنال خروجی را ر گستره ی وسیعی تغییر داد
heterodyne oscillator
نوسانساز هترودین نوسانساز مستقل و بسامد -متغیری که بسامد دوم مورد نیاز یک آشکارساز هترودین را به منظور دریافت رمز فراهم می کند
horizontal (deflection) oscillator
اوسیلاتور افقی
horizontal deflection ascillator; horizontal oscillator
نوسانساز انحراف افقی ؛ نوسان ساز افقی نوسان سازی که تحت کنترل سیگنالهای همزمان ساز افقی یک شکل موج ولتاژ دندانه اره ای تولید می کند که پس از تقویت به سیم پیچ انحراف افقی در لامپ تصویر تلویزیون اعمال می شود
leacher - line oscillator
نوسان ساز خط ( لچر ) نوعی نوسان ساز هارتلی که از سیمهای اچر به عنوان مدار تانک استفاده می کند
light-controlled oscillator
نوسانساز کنترل شونده با نور نوسانسازی که بسامد آن متناسب با نور فرود آمده تغییر می کند
line - stabilized oscillator
نوسان ساز خط پایدار نوسان سازی که در آن یک قطعه خط انتقال Q بالا به عنوان عنصر کنترل کننده ی باسمد به کار رفته است
linear backward - wave oscillator
نوسان ساز موج پسرو خطی نوعی نوسان ساز موج - پسرو که میدان مغناطیسی مورد نیاز را از طریق گذراندن جران از الکترودی به نام کفی ( sole ) واقع در نزدیک کاتد ، تولید می کند
linear oscillator
نوسان ساز خطی
local oscillator
نوسانساز محلی نوسان ساز گیرنده ی سوپر هترودین ؛خروجی آن با سیگنال حامل RF ورودی در مخلوط کننده مخلوط می شود تا سیگنال لازم برای lF با بسامد کمتر تولید شود ، اوسیلاتور موضعی
loop oscillator
نوسان ساز حلقوی
magnetostriction oscillator
نوسان ساز مغناطوکشسانی نوسان سازی که در آن مدار آند از طریق یک عنصر مغناطوکشسانی به طور القایی به مدار شبکه تزویج شده است بسامد نوسان آن با مشخصات مکانیکی تزویج کننده تعیین می شود
master oscillator
نوسان ساز اصلی نوسان سازی که بسامد حامل خروجی تقویت کننده یا فرستنده را می سازد
modulated oscillator
نوسان ساز مدوله شده نوسان سازی که سیگنال ورودی آن بسامد خروجی را تغییر می دهد
negative - resistance oscillator
نوسان ساز مقاومت منفی نوسان سازی که مدار تشدید تنظیم شده ی موازی آن به یک قطعه دو پایه با مقاومت منفی متصل شده باشد
negative - transconductance oscillator
نوسان ساز ترارسانایی منفی نوسان سازی که خروجی آن بدون جابجایی فاز به ورودی آن تزویج شده باشد شرط فاز لازم برای نوسان با ترارسانایی منفی قطعه ، بر آورده می شود
neon oscillator
نوسان ساز نئونی مدار نوسان سازی که از لامپ تابان نئون ، خازن و همچنین در بعضی موارد یک مقاومت تشکیل می شود
octave - band oscillator
نوسانساز باند - اکتاو نوسانسازی که می تواند در محدوده ی بسامدی 2 به 1 تنظیم شود به طوری که بالاترین بسامد آن دو برابر پایین ترین بسامد آن باشد
on-chip oscillator
اسیلاتور داخل تراشه
oscillator
نوسان ساز
phase shift oscillator
نوسان ساز انتقال فاز
phase-shift oscillator
نوسان ساز جا به جایی فار نوسان سازی که دارای شبکه جا به جایی فازی است که 180 درجه جا به جایی به ازای هر طبقه متصل بین ورودی و خروجی قطعه تقویت کننده ایجاد می کند
phonograph oscillator
اوسیلاتور گرامافون
pierce oscillator
نوسان ساز پیرس نوسان سازی که دارای بلور پیزو الکتیک متصل شده بین کلکتور و بیس یک ترانزیستور است اساس این نوسان ساز مانند نوسان ساز کلپیتس است که تقسیم ولتاژ آن در خازنهای بیس به امتر و کلکتور به امیتر مدار انجام می شود
potter oscillator
اوسیلاتور پاتر
pulsed oscillator
نوسان ساز پالسی نوسان سازی که پالس بسامد حامل قطاری از پالسهای بسامد حامل را در نتیجه تولید خود به خود یا با اعمال پالسهای خارجی ایجاد می کنند
push- pull oscillator
نوسان ساز پوش - پول نوسان ساز متعادلی که دو ترانزیستور متفاوت با فاز متقابل دارد
push-pul oscillator
اوسیلاتور رفت و برگشتی
quadrature oscillator
نوسان ساز ربعی
quartz oscillator
نوسان ساز کوارتز
reinartz crystal oscillator
نوسان ساز بلوری را ینارتز نوسان ساز راینارتزی که بسامد آن با استفاده از بلور پایدار می شود بسامد تشدید نوسان ساز د ر نصف بسامد بلور تنظیم می شود با تولید نتیجه شونده در بسامد بلوری بازده را بهبود می بخشد و از نوسان کنترل نشده در بسامدهای دیگر جلو گیری می کند
reinartz oscillator
نوسان ساز رانیارتز نوسان ساز سلفی - خازنی ( LC ) پسخورد باز تولیدی بین کلکتور و امیتر مدار بیس مشترک ایجاد می شود مدار تانگ تشدید LC که به طور القایی به پیچکهای کلکتور و امیتر تزویج شده است بسامد نوسان را تعیین می کند این نوسان ساز می تواند موج سینوسی با بسامد های تا UHF را تولید کند
relaxation oscillator
اوسیلاتور وقفه ای
resonant - line oscillator
نوسان ساز خط تشدید نوسان سازی که در آن یک یا چند قسمت خط انتقال به عنوان مدارهای تشدید کننده عمل می کنند
retarding - field oscillator , positive - grid oscillator
نوسان ساز با میدان کند کننده ، نوسان ساز شبکه مثبت نوسان سازی که از لامپ الکترونی استفاده می کند که الکترونهای آن از طریق شبکه ای که نسبت به کاتد و آند هر دو مثبت نگه داشته می شود به عقب و جلو نوسان می کنند بسامد آن به زمان گذار الکترون بستگی دارد و می تواند تابعی از پرامترهای مربوط به مدار نیز باشد میدان در ناحیه شبکه حرکت الکترونهارا کند می کند و الکترونها را پس از عبور از شبکه در هر جهت ف به عقب می کشد نوسان سازهای بارک هاوزن - کوزتز و گیل - مورل نمونه هایی از آن هستند
rf oscillator
نوسان ساز RF نوسان سازی که جریان متناوب با بسامد های رادیویی تولید می کند
ring oscillator
نوسان ساز حلقه ای ، نوسان ساز حلقوی دو یا چند زوج ترانزیستوری که به صورت نوسان سازهای پوش- پول در اطراف حلقه عمل می کنند و معمولاً بیسها و کلکتورهای زوجهای متوالی به طور یک در میان به مدارهای تانک متصل است ترانزستورهای مجاور در اطراف حلقه در فاز متقابل عمل می کنند
saturable - reactor -controlled oscillator
نوسان ساز با واکنشگر اشباع شدنی کنترل شده نوسان سازی که دارای واکنشگر اشباع شدنی در مدار تنظیم خود برای کنترل بسامد خروجی است
self - excited oscillator
نوسان ساز خود تحریک نوسان سازی که آغاز نوسان و تعیین بسامد آن بر اساس مدارهای تشدید خودش است
stalo stable local oscillator
نوسان ساز محلی پایدار نوسان ساز RF محلی که پایداری بالا برای سیگنالهای هترودین ، به منظور تولید بسامد میانی در نشانگرهای هدف متحرک راداری و فقط پژواکهایی که اختلاف بسامد اندکی در اثر بازتابش از هدف متحرک دارند ، سیگنال خروجی تولید می کنند
subcarrier oscillator
نوسان ساز ، زیر حامل 1 نوسان ساز بلوری که در زیر حامل رنگ یا بسامد برست 3/579545 مگاهرتز در گیرنده تلویزیونی رنگی عمل میکند این نوسان ساز که در بسامد و فاز با نوسان ساز اصلی فرستنده همزمان شده است بسامد زیر حامل پیوستهلازم برای دمدوله کننده های گیرنده فراهم می کند 2 نوسان ساز سیستم دور سنجی که تغییرات کمیت الکتریکی را به تغییرات سیگنال مدوله شده بسامد در بسامد زیر حامل تبدیل می کند
sweep oscillator
نوسان ساز جارو 1 نوسان سازی که ولتاژ دندانه اره ای تولید می کند که می توان آن را برای منحرف کردن ، باریکه الکترونی لامپ پرتو کاتدی منحرف کرد آن را مولد محور زمان یا نوسان ساز محور زمان بندی نیز می نامند ، اوسیلاتور روبنده
temperature-compensated crystal oscillator
نوسان ساز بلوری جبران شده ی دمایی نوسان ساز بلوری که شبکه جبران سازی دمایی آن برای تطبیق مشخصات بلور تنظیم شده است تا بسامد را در گستره دمایی پایدار نگه دارد
transfer oscillator
نوسان ساز انتقالی نوسان سازی که حدود بالایی بسامد شمارنده ی الکترونیکی را افزایش می دهد نوسان ساز انتقالی سیگنالهای نا معلوم را با هماهنگی از سیگنال به دست آمده از نوسان ساز بسامد - متغیر داخلی ، که برای ضربانهای صفر تنظیم شده است مخلوط می کند شمارنده بسامد سیگنال نوسان ساز بسامد - متغیر را اندازه می گیرد و با ضرب مقدار خوانده شده از شمارنده در عدد هماهنگ بسامد نا معلوم به دست می آید
triggered blocking oscillator
نوسان ساز کننده تریگر شده نوسان ساز سد کننده ای که می تواند با ولتاژ فرمان یا تریگر به شرایط آغازین خود برگردد نوسان ساز سد کننده تریگر شده ی موازی اثر کمتری نسبت به نوسان ساز سد کننده تریگر شده ی سری روی منبع فرمان دارد ولی نوع تریگر شده9 یری دارای تأخیر کمتری است
tuned -base oscillator
نوسان ساز بیس - تنظیم شده نوسان ساز ترانزیستوری که مدار تشدید تعیین کننده ی بسامد آن در بیس قرار دارد این نوسان ساز شبیه نوسانساز لامپ الکترونی شکبه - تنظیم شده است
tuned-collector oscillator
نوسان ساز کلکتور - تنظیم شده نوسان ساز ترانزیستوری که مدار تشدید تعیین کننده ی بسامد آن در مدار کلکتور قرار دارد این نوسان ساز شبیه نوسان ساز لامپ الکترونی آند- تنظیم شده است
tuned-emitter oscillator
نوسان ساز امیتر- تنظیم شده نوسان ساز ترانزیستوری که بسامد آن با مدار تشدید تنظیم شده ای تعیین می شود که در امیتر قرار دارد و برای ایجاد فیدبک لازم به امیتر تزویج شده است
vacuum-tube oscillator
نوسان ساز لامپ خلأ مداری با لامپ خلأ که توان DC را به توان AC با بسامد مطلوب تبدیل می کند
variable - frequency oscillator
نوسان ساز بسامد - متغیر نوسان سازی که بسامد ان می تواند در محدوده ی معینی تغییر کند
velocity-modulated oscillator
نوسان ساز مدوله شده ی سرعت ساختار لامپ الکترونی که سرعت جریان الکترون را به هنگام عبور جریان از کاواک تشدید ، دسته ای ساز نامیده می شود ، تغییر می دهد انرژی از جریان الکترونی دسته نشده در تراز انرژی بالاتر به هنگام عبور از تشدیدگر کاواکی دوم به نام گیرانداز آزاد می شود نوسانهابا تزویج برگشتی انرژی از کاواک گیرانداز به کاواک دسته ای ساز پایدار نگه داشته می شود
vertical
عمودی
vertical (deflection) oscillator
اوسیلاتور عمودی
vertical antenna
آنتن عمودی برج ، میله یا سیم معلق فلزی عمودی که به عنوان آنتن عمل می کند
vertical banking pulse
پالس محو کردن عمودی پالسی مستطیلی که در انتهای هر میدان از سیگنال تلویزیونی ارسال می شود تا جریان باریکه لامپ تصویر رابه هنگام برگشت باریکه به بالای تصویر ، برای شروع میدان بعدی ، قطع کند
vertical blanking
محو کردن عمودی محو کردن در لامپ تصویر تلویزیون به هنگام برگشت عمودی
vertical blanking interval
فاصله زمانی محو کردن عمودی فاصله زمانی کوتاه بین میدانهای تلویزیونی لازم برای پویش تنفنگ الکترونی به هنگام برگشت از انتهای تصویر به بالای آن ، برای شروع پویش میدان بعدی
vertical cavity surface emitting laser
لیزرهای حفرۀ عمودی نشر کننده از سطح
vertical centering control
کنترل مرکزی کردن عمودی کنترل مرکزی کردن که در گیرنده تلویزیونی یا اسیلوسکوپ پرتو کاتدی برای جا به جا کردن موقعیت کل تصویر به طور عمودی در هر جهت ؛ روی صفحه نمایش به کار می رود
vertical compliance
تطابق عمودی توانایی سوزن در حرکت آزادانه در جهت عمودی به هنگام حرکت در شیار صفحه گرامافون
vertical convergence control
کنترل همگرایی عمودی کنترلی که دامنه ولتاژ همگرایی دینامیکی عمودی رادر گیرنده تلویزیونی رنگی تنظیم می کند
vertical deflection electrodes
الکترودهای انحراف عمودی زوج الکترودهایی که باریکه الکترونی را روی صفحه نمایش فلوئورسان لامپ پرتو کاتدی با انحراف الکتروستاتیکی ، به بالا و پایین حرکت می دهند
vertical hold control
کنترل نگهدارنده عمودی کنترل نگهدارنده که زمان تناوب نوسان ازاد نوسان ساز انحراف عمودی را در گیرنده تلویزیونی تغییر می دهد و تصویر را در جهت عمودی ثابت نگه می دارد
vertical interval refernce
مرجع فاصله زمانی عمودی سیگنال مرجعی که در هر یک شصتم ثانیه ، در 19 زمان تناوب محو عمودی بین دو تصویر تلویزیونی ، در سیگنال برنامه وارد می شود تا مرجعی برای دامنه شدت روشنایی ، دامنه سطح سیاهی ، دامنه هم زمانی ، دامنه رنگ نمایی و دامنه فاز بر ست رنگ ایجاد کند این سیگنال در فرستنده های تلویزیونی در دستگاههای ویدئوی مرجعی را برای نگه داشتن رنگ روشنایی و کنترل است ، درست در مقدار تعیین شده فراهم می کند همچنین می تواند رنگ مایه و رنگ را به طور خودکار در گیرنده تنظیم کند
vertical linearity control
کنترل خطی بودن عمودی کنترل خطی بودن که امکان کم یا زیاد کردن ارتفاع تصویر را در نیمه بالایی صفحه نمایش لامپ تصویر تلویزیونی فراهم می کند و تصویر را در جهت عمودی خطی می کند ، به طوری که اجسام دایره روی به صورت واقعی به نظر آیند این کنترل معمولاً در پشت گیرنده نصب می شود
vertical polarezation
قطبی ساز عمودی ارسال امواج رادیویی به گونه ای که خطوط نیروی الکتریکی عمودی باشند ، در حالی که خطوط نیروی مغناطیسی افقی هستند ، با این روش قطبی سازی انتن های دو قطبی فرستنده و گیرنده در صفحه عمود قرار می گیرند
vertical quarter - wave stub
استاب ربع موج عمودی آنتنی با تکه عمودی که طول الکتریکی آن یک چهارم طول موج است و معمولاً با صفحه زمین در پایه استاب به کار می رود
vertical radiator
تابنده عمودی انتن فرستنده ای که عمود بر زمین است
vertical resolution , vertical definition
قدرت تفکیک عمودی ؛ وضوح عمودی تعداد محدود خطوط افقی ، سیاه و سفید متناوب ، که می توانند در تصاویر باز سازی شده الگوی آزمون در تلویزیون و فکس دیده شوند قدرت تفکیک عمودی ابتدا با تعدادخطوط عمودی مورد استفاده در پویش ثابت می شود
vertical retrace
برگشت عمودی برگشت باریکه ی الکترونی به بالای صفحه نمایش در انتهای هر میدان در تلویزیون
vertical sweep
جاروی عمودی حرکت رو به پایین باریکه پویش از بالا به پایین تصویر در حال نمایش
vertical synchronizing
همزمانساز عمودی
vertical synchronizing pulse , picture synchronizing pulse
پالس هم زمانی عمودی ؛ سیگنال هم زمانی تصویر یکی از شش پالسی که در انتهای هر میدان در سیستم تلویزیون ارسال می شود تا گیرنده را میدان به میدان با فرستنده هم زمان کند
vertically polarized wave
موج قطبی شده عمودی موج قطبی شده ی خطی که در آن بردار میدان الکتریکی عمودی است
voltage-controlled crystal oscillator
نوسان ساز بلوری کنترل شده با ولتاژ مدار نواسان ساز بلوری که بسامد خروجی نوسان ساز آن را می توان با تغییر ولتاژ اعمالی در محدوده بسامدی معینی تغییر داد
voltage-controlled oscillator
نویان کنترل شده با ولتاژ نوسان سازی که بسامد آن را می توان با تغییر دادن ولتاژ اعمالی ، عوض کرد
wien-bridge oscillator
نوسان ساز پل وین نوسان ساز پسخوردی انتقال فازی که دارای پل وین به عنوان عنصر تعیین کننده بسامد است

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله مهندسی برق هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI مهندسی برق را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه مهندسی برق باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین مهندسی برق

دانشجویان محترم رشته مهندسی برق به بخش دیکشنری تخصصی مهندسی برق خوش آمدید. این دیکشنری شامل اصطلاحات و کلمات تخصصی برق الکترونیک، مخابرات، برق کنترل و برق قدرت می باشد. بانک لغات این دیکشنری آنلاین را به طور مرتب بروز رسانی کرده و تکمیل تر میکنیم. این دیکشنری برای ترجمه تخصصی برق بسیار مفید است.

برای استفاده از دیکشنری انگلیسی به فارسی مهندسی برق، عبارت خود را به صورت انگلیسی در کادر مربوطه تایپ نمایید. برای استفاده از دیکشنری فارسی به انگلیسی برق، عبارت خود را به صورت فارسی در کادر مربوطه تایپ فرمایید.

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه