دیکشنری تخصصی البرز

نتایج برای معنی فارسی synchro control transformer

synchro control transformer
ترانسفورمر کنترل سنکرو ترانسفورمری که سیم پیچی ثانویه آن روی روتور بسته شده است وقتی که سه هادی ورودی آن با ولتاژهای تعیین زاویه تحریک می شوند هر دو هادی خروجی ولتاژ AC متناسب با سینوس اختلاف بین زاویه الکتریکی ورودی و زاویه مکانیکی رتور ایجاد می شود بنابر این ولتاژ خروجی به طور سینوسی با موقعیت رتور تغییر می کند و هنگامی صفر است که زوایا باهم برابر باشند از این سیستم می توان برای کارهای کنترلی استفاده کرد
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مهندسی برق است.
اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی synchro control transformer و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.
تلفظ انگلیسی
فارسی
adapter transformer
ترانسفورمر تبدیل ، نقال تبدیل
adjustable transformer
ترانسفور ماتور قابل تنظیم
ageing of transformer
پیر شدن مبدل
air blast transformer
ترانسفورماتور با سیستم خنک کنندگی هوای سرد ، مبدل بادی
air cooled transformer
مبدل هوایی
air core transformer
ترانسفور ماتور با هسته هوایی ، ترانسفورماتور هوایی
air-core transformer
ترانسفورمرهسته-هوا ترانسفورمری با دو یا چند پیچک پیچیده شده روی فیبر ، پلاستیک ، یا قرقره های غیر مغناطیسی دیگر و بدون هیچ آهن یافریت در مجموعه ی آن ترانسفور مرهای بسامد رادیویی (آر اف ) و بسامد میانی ( آر اف ) و نیز پیچک نوسانسازها ، نوعاً به این شکل ساخته می شوند
antihunt transformer
ترانسفورمر پادنویسان ترانسفورمری که به عنوان شبکه ی پایدار ساز در سیستم پسخورد دی - سی به کار می رود سیم پیچ اولیه آن با بارسری می شود و ثانویه ی آن ولتاژی متناسب با مشتق جریان اولیه فراهم می کند که بخش دیگری از حلقه پسخورد می شود تا از خود نوسانی جلوگیری کند
audio dialing transformer
ترانسفورماتور انتخابی فرکانس صوتی
audio transformer
مبدل صوتی
audio-frequency transformer ; audio transformer
ترانسفورمر بسامد- شنیداری ؛ ترانسفورمر شنیداری ( صوتی) نوعی ترانسفورمر با هسته ی آهن که برای تزویج بین مدارهای ای اف به کار می رود
auto transformer
ترانسفورماتور اتومبیل ، مبدل خودکار
autotransformer
اتو ترانس ، اتو ترانسفورمر نوعی ترانسفورمر قدرت که دارای سیم پیچی پیوسته و سردار است بخشی از سیم پیچ به عنوان اولیه و تمام آن به صورت ثانویه و یا بر عکس عمل می کند ، اتو ترانسفور ماتور
auto-transformer
اتو ‎ - ترانسفورماتور
auxiliary transformer
ترانسفورماتور کمکی ، مبدل کمکی
bell ringing transformer
مبدل زنگ اخبار
bifilar transformer
ترانسفور مر دورشته ای ترانسفور مری که برای ایجاد تزویج بسیار بالا ، دو سیم پیچ آن پهلو به پهلو هم پیچیده شده اند این تزویج تنگاتنگ سبب می شود ترانسفور مرهای آی -اف تلویزیون نیازی به خازن مسدود کننده دی سی نداشته باشند
booster transformer
مبدل ولت افزای ، مبدل بوستر
capacitor transformer
مبدل خازنی
carrier- power transformer
ترانسفورمر توان حامل ترانسفور مری که توان ( ای سی ) حامل به یک تقویت کننده ی مغناطیسی می دهد
compensating transformer
مبدل جبران کننده
constant - current transformer
ترانسفور مر جریان - ثابت ترانسفور مری که در صورت تغذیه از منبع ولتاژ ثابت ، جریان ثانویه خود را به صورت خودکار و علیرغم تغییرات باز ثابت نگه می دارد
constant potential transformer
مبدل با ولت ثابت
constant-current transformer
مبدل با شدت ثابت
core transformer
مبدل هسته دار
coupling transformer
ترانسفورمر تزویج
cryogenic transformer
ترانسفورمر زمزاییک ترانسفر مری که در دماهای زمزاییک رقمی به کار می رود
current ratio of transformer
بازده شدتی مبدل
current transformer
ترانسفورماتور جریان ، ترانسفورمر جریان نوعی ترانسفورمر اندازه گیری که سیم پیچ اولیه آن به صورت سری با مداری قرار می گیرد که جریان آن باید اندازه گیری یا کنترل شود اندازه گیری جریان در سیم پیچ ثانویه انجام می گیرد ، مبدل جریان
Current-Transformer
ترانسفورمر جریان
delta-matching transformer
مبدل تطبیق دلتایی قسمت تطبیق وای - شکل در آنتن تطبیق - دلتایی
differential transformer
ترانسفورمر تفاضلی نوعی مبدل که همزمان دو یا چند منبع سیگنال را روی یک خط انتقال مشترک قرار می دهد
discriminator transformer
ترانسفورمر ممیز ترانسفورمری که برای تبدیل مستقیم سیگنالهای «اف ام» به سیگنالهای «ای اف» یا تبدیل تغییرات بسامد به تغییرات متناظر ولتاژ طراحی شده است
distribution transformer
ترانسفورماتور توزیع
ferroresonant transformer
ترانسفورمر فرُوتشدیدی ترانسفورمری که با تشدید در یک بسامد مشخص به عنوان مدار تنظیم شده استفاده می شود خروجی ترانسفورمر تقریباً مستقل ازتغییرات ولتآژ ورودی است اما در صورت کار در بسامدهای دیگر ، اتلاف قابل توجهی خواهد داشت
frequency transformer
مبدل فرکانس
generator transformer
ترانسفورماتور ژنراتور
high voltage transformer
ترانسفورماتور ولتاژ بالا
horizontal output transformer; flyback transformer; horizontal sweep transformer
ترانسفورمر خروجی افقی ؛ ترانسفورمر بازگشت ؛ ترانسفورمر روبش افقی ترانسفورمری در گیرنده ی تویزیون که ولتاژ بالای انحراف افقی برای منبع تغذیه ی آند دوم لامپ تصویر و نیز ولتاژ لازم برای یکسوساز ولتاژ - بالا را فراهم می کند
if transformer
ترانسفورمر « آی اف» ترانسفورمر موجوددر طبقه ی ورودی / و یا خروجی تقویت کننده ی « آی اف» در گیرنده ی سوپرهترودین برای تزویج و گزینش بسامد
impedance transformer
مبدل امپدانس
impedance-matching transformer
ترانسفورمر تطبیق امپدانس ترانسفورمری که بین امپدانسهای مختلف منبع سیگنال و بار تطبیق ایجاد می کند
input transformer
ترانسفورمر ورودی ترانسفورمری که بین منبع سیگنال ورودی یک مدار یا قطعه تطبیق امپدانس انجام میدهد
instrument transformer
ترانسفورمر ابزاری ترانسفورمری که مقادیر ولتاژ ، جریان ، یا فاز اولیه را با دقت کافی به مدار ثانویه منتقل می کند به گونه ای که ابزار اندازه گیری می تواند به جای اولیه به ثانویه متصل شود این عمل بر ای کوچک کردن مقدار ولتاژ یا جریان ورودی به دستگاه اندازه گیری انجام می شود در ترانسفور مر جریان ، سیم پیچ اولیه در مسیر مدار حامل جریان مورد نظر قرار داده می شود در تراتنسفور مر ولتاژ ، سیم پیچ اولیه دو سرمداری قرار میگیرد که ولتاژ آن باید اندازه گیری یا کنترل شود ، مبدل سنجه ها
intermediate frequency transformer
مبدل بسامد واسطه
interstage transformer
ترانسفورمر بین طبقه ای ترانسفلورمری که دو طبقه را باهم تزویج می کند
inverter transformer
ترانسفورمر وراونگر ترانسفورمری ( معمولاً با چهار سیم پیچ) که با ترکیب با ترانزیستورهای توان ، جریان مستقیم ولتاژ - پایین را به جریان متناوب در ولتاژهای بالاتر تبدیل می کند
iron- core transformer
ترانسفورمر هسته - آهنی ترانسفورمری که بخشی از یا همه ی مسیر خطوط نیروی مغناطیسی آن از طریق ورقهای آهن یا مادهی مغناطیسی دیگر بسته یم شود
iron-core transformer
مبدل با هسته آهنی
isolation transformer
ترانسفورمر مجزا ساز ترانسفورمری که برای جدا سازی قسمتی ازمدار از آثار نامطلوب سایر قسمتها به کار می رود نسبت دورهای آن 1 به 1 است تا بدون تغییر ولتاژ ها ف هر گونه اتصال مستقیم را حذف کند
leak transformer
ترانسفورماتور نشتی
lighting transformer
مبدل روشنایی
line transformer
ترانسفلورمر خط ترانسفورمری که به منظور مجزاسازی ، تطبیق امپدانس ، یا مقاصد دیگر در سیستم قرار داده می شود
linear differential transformer
ترانسفورمر تفاضلی خطی نوعی ترادسینده ی الکترومکانیکی که حرکت فیزیکی را به ولتاژی در خروجی تبدیل می کند که دامنه و فاز آن متناسب با وضعیت حرکت است در نوع از آن یک هسته ی آهنی متحرک بین دو سیم پیچ قرار داده می شود جابجایی هسته از وضعیت صفر منجر به افزایش ولتاژ در یک سیم پیچ و همزمان کاهش ولتاژ در سیم پیچ دیگر می شود اختلاف بین دو ولتاژ متناسب با تغییر وضعیت است
linear variable-differential transformer
ترانسفورمر تفاضلی متغیر خطی [ ال وی دی تی ] نوعی ترانسفورمر که دیافراگم یا عنصر حس کننده ی آن آرمیچری را به صورت خطی وارد پیچکهای یک ترانسفور تفاضلی می کند و با تغییر مساوی اما در جهت مخالف القا کنایی پیچکها ، ولتاژ خروجی را تغییر می دهد کاربرد آن در اندازه گیری شتاب ، نیرو ، و فشار است
low voltage transformer
ترانسفورماتور فشار ضعیف
magnetic coupling transformer
مبدل آنتن
matching transformer
ترانسفورماتور تطبیق ترانسفورماتوری که بین امپدانسهای نابرابر ، به منظور تطبیق امپدانس ، قرار داده می شود تا بیشترین مقدار انرژی منتقل شود
microphone transformer
ترانسفورماتور میکروفون ترانسفورماتور هسته آهنی که انواع خاصل از میکروفونها را به پیش تقویت کننده میکروفون ف خط انتقال با تقویت کننده AF اصلی تزویج می کند ، مبدل میکروفون
motor transformer
مبدل موتور ، تبدیلگر وارون
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
multi-winding transformer
ترانسفورماتور چند سیم پیچی
oil transformer
مبدل روغنی
one to one transformer
تبدیل یک به یک
output transformer
مبدل خروجی
overcoupled transformer
مبدل با جفتگری انشقاقی
peaking transformer
ترانسفورماتور بالابرنده ترانسفورماتوری که در سیم پیچ اولیه خود ، تعداد آمپر دور مورد نیاز برای تولید چندین برابر مقادیر عادی چگالی شار در هسته را داراست شار به سرعت از یک جهت اشباع به جهت دیگر ، دو بار در هر سیکل ، تغییر می کند و قله پالس ولتاژ را در سیم پیچ ثانویه القا می کند
polyphase transformer
مبدل چندفاز
potential transformer
مبدل ولت
power electronic transformer
ترانسفورماتور الکترونیک قدرت
power transformer
ترانسفورماتور قدرت ، ترانسفورمر قدرت ترانسفورماتور هسته آهنی که سیم پیچ اولیه آن به خط نیروی AC متصل است و یک یا چند سیم پیچ ثانویه دارد که مقادیر ولتاژ متناوب مختلفی را ایجاد می کنند ، ترانسفورماتور توان ، مبدل تغذیه
pulse transformer
ترانسفورماتور پالس ترانسفورماتوری که قادر به کار کردن در محدوده ی بسامدی گسترده ای است این ترانسفورماتور می تواند پالسهای غیر سینوسی را بدون ایجاد تغییر در ماهیت شکل موج آنها ، منتقل کند ، مبدل ضربه
push-pull transformer
ترانسفورمر پوش-پول ترانسفورمر AF که دارای سیم پیچی با سر وسط ، برای استفاده در تقویت کننده پوش- پول است
quarter-wave transformer
ترانسفورماتور ربع -موجی بخشی از خط انتقال (به طول تقریبی یک چهارم طول موج) که می تواند خط انتقال را با بار یا آنتن تطبیق دهد
radio-frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
ratio of transformer
نسبت مبدل
resonance transformer
ترانسفورماتور تشدید ترانسفورماتور ولتاژ بالایی که سیم ثانویه آن برای بسامد منبع تغذیه تنظیم شده است ، مبدل همنوایی
rf transformer
ترانسفورماتور RF ترانسفورماتوری که دارای یک سیم پیچی انشعاب دار یا دو یا چند سیم پیچی است که رآکتانس القایی را و یاانرژی RF را با میدان مغناطیسی از مداری به مدار دیگر منتقل می کند این ترانسفورماتور می تواندهسته هوایی یا شکلی از هسته فریتی داشته باشد
rotary transformer
ترانسفورمر گردان
saturable transformer
ترانسفورماتور اشباع شدنی واکنشگر اشباع شدنی که دارای سیم پیچ اضافه ای برای تأمین ولتاژ انتقال یا مجزا سازی از منبع AC است
series transformer
مبدل شدتی
shell transformer
مبدل جوشن دار
single - stub transformer
ترانسفورماتور تک استاب قسمت کوتاه شده ای از خط هم محور که در نزدیکی محل ناپیوستگی به خط هم محور اصلی وصل می شود تا تطبیق امپدانس را در مخحل ناپیوستگحی انجام دهد
single phase transformer
ترانسفورماتور تک فاز ، مبدل تک فاز
Smart Transformer
ترانسفورماتور هوشمند
Solid State Transformer
ترانسفورماتور حالت جامد
solid-state transformer
ترانسفورماتور حالت جامد
static transformer
مبدل ثابت
step - down transformer
ترانسفورماتور کاهنده ترانسفورماتوری که ولتاژ AC سیم پیچ ثانویه آن کمتر از ولتاژ AC سیم پیچ اولیه آن است که نشان دهنده کاسته شدن از ولتاژ است
step - up transformer
ترانسفورماتور افزاینده ترانسوفرماتوری که ولتاژ AC سیم پیچ ثانویه آن بیشتر از ولتاژ AC سیم پیچ اولیه آن است که نشان دهنده افزایش ولتاژ است
step down transformer
ترانسفورمر کاهنده
step-down transformer
ترانسفورمر کاهنده
step-up transformer
ترانسفورمر افزاینده
synchro - to - digital converter
مبدل سنرو به دیجیتال مدار الکتریکی که ولتازهای خروجی سنکرو را به داده های دودویی مورازی بدیل می کند که نشان دهنده ی موقعیت زاویه ای هستند
synchro ( synchronous)
سنکرو هر تعداد تغییرات در آلتر ناتور دو قطبی کوچک که در سیستم سنکرو به کار می رود و رتوری با یک پیچک پیچیده شده روی هسته آهنی دراد اسناتور قسمت ثابتی از فریم است رتور با تغییرات جریان در دوسر تمینالهای آن انرژی دار می شود استاتور سه پیچک جداگانه با یک ترمینال دارد در سیستم سنکرو ساده ، دو سنکرو به یکدیگر متصل می شود و این واحد به عنوان فرستنده یا مولد سنکرو عمل می کند که تفاوت اندکی با گیرنده سنکرو یا موتور سنکرو دارد
synchro angle
زاویه سنکرو جا به جایی زاویه ای روتور سنکرو از وضعیت صفر الکتریکی ان
synchro control transmitter
فرستنده کنترل سنکرو فرستنده سنکرو با دقت بالا که دارای سیم پیچهایی با امپدانس زیاد است
synchro differential receiver
گیرنده تقاضلی سنکرو گیرنده سنکرویی که یک زاویه الکتریکی را از زاویه دیگر کم می کند و اختلاف زاویه را به صورت مکانیکی ارایه می دهد یک مجموعه از سه هادی ورودی به وسیله مجموعه ای از ولتازهای تعیین کننده زاویه تحریک می شود مجموعه دیگری از سه هادی ورودی با مجموعهدیگری از ولتاژهای تعیین کنندهزاویه تحریک می شود رتور به اندازه اختلاف دو زاویه می چرخد و گشتاور آن متناسب با سینوس اختلاف بین زوایا است ان راسنکرو تفاضلی نیز می نامند
synchro differential transmitter
فرستنده تفاضلی سنکرو فررستنده تفاضلی که یک زویه مکانیکی را به زاویه الکتریکی اضافه می کند و مجموع را به صورت زاویه الکتریکی ازایه می دهد وقتی که سه هادی ورودی آن با ولتاژهای تعیین کننده زاویه تحریک شوند سه هادی خروجی ولتاژهایی رامیدهند که تعیین کننده مجموع زوایای ورودی الکتریکی و روتور مکانیکی است آن را سنکرو تفاضلی نیز می نامند
synchro reciver
گیرنده سنکرو سنکرویی که موقعیت زاویه ای متناسب با ولتاز های تعیین زاویه اعمال شده را ایجاد می کند وقتی که دو تا از هادیهای ورودی آن با ولتاژ AC تحریک شوندو سه هادی ورودی دیگر با ولتاژهای تعیین زاویه تحریک شوند روتور می گردد تابه موقعیت زاویه ای متناظر برسد گشتاور این گردش متناسب با سینوس تفاضل زاویه های مکانیکی و الکتریکی است آن را مو تور سلسین ، گیرنده سلسین یا موتور سنکرو نیز می نامند
synchro system
سیستم سنکرو سیستم الکتریکی برای ارسال موقعیت یا حرکت زاویه ای ساده ترین نوع این سیستم از یک فرستنده سنکرو یا مولد سنکرو متصل به یک گیرنده سنکرو یا موتور سنکرو تشکیل شده است هر حرکتی در محور فرستنده سنکرو میدان استاتور را در گیرنده سنکرو تغییر می دهد سپس رتور گیرنده سنکرو جهت تغییرات میدان استاتور را دنبال می کند سیستمهای پیچیده تر شامل ترانسفورمرهای کنترل سنکرو ، فرستنده های تفاضلی سنکرو و گیرنده ها هستند ان را سیستم سلسین و سیستم خود تنظیم نیز می نامند
synchro zeroing
صفر کردن سنکرو تنظیم وضعیت صفر سیستم سنکرو با وضعیت صفر نشانگر مربوط به آن یا ساز کار تحت کنترل
synchrocyclotrom
سنکرو سیکلترون سیکلترونی که بسامد رادیویی میدان الکتریکی آن بابسامد مدوله می شود آن راسیکلترونی FM نیز می نامند
synchrocyclotron
سیکلوترون تحمیل بسامدی
synchronism
همزمانی شرایطی که در ان دو یا چند کمیت متغیر دارای سرعت برابر باشند یا در یک لحظه از زمان به مقدار قله ی خود برسند ، همفاز
synchronization
همزمانی ، همزمانی نگهداشتن عملیاتی همگام با عملیات دیگر ، مانند نگهداشتن باریکه الکترونی لامپ دوربین تلویزیونی در فرستنده ، هم زمانی ، هم زمان سازی
synchronization error
خطای همزمانی خطای ناشی از زمان بندی نادرست دو عملیات در سیستم ناوبری
synchronization indicator
نشانگر همزمانی نشانگری که رابطه بین دو کمیت متغیر یاجسم متحرک را به طور دیداری نشان می دهد
synchronization problem
مشکل هم گام سازی
synchronization switch
کلید هم زمانی
synchronize
همزمان سازی ایجاد همزمانی آن راسینگ متیز می نامند
synchronized sampling
نمونه برداری سنکرون
synchronized sweep
جاروی سنکرون شده ولتاژ جارویی که با ولتاژ AC کنترل می شود ، به گونه ای که مسیرهای رفت و برگشت روی اسیلوسکوپ پرتوکاتدی دقیقا روی هم سوار شده و به صورت یک خط ظاهر می شوند ، روبش همزمان
synchronizer
همزمان گر
synchronizing
همزمان سازی فرایند نگهداشتن رابطه سرعت یا فازی ثابت بین دو کمیت متغیر یا جسم متحرک بین دو فرایند پویش
synchronizing limiter
لامپ مراقب همزمان سازی
synchronizing pulses
ضربه های همزمان سازی
synchronizing separator
جداکننده همزمان سازی
synchronizing signal
پیام همزمان ساز
synchronizing torque
گشتاور پیچشی همزمان
synchronometer
همزمان سنج ابزاری که تعداد چرخه های ایجاد شده به وسیله منبع سیگنال را در یک فاصله زمانی معین می شمارد و می تواند در صورت راه اندازی شدن با بسامد استاندارد به عنوان ساعت اصلی عمل کند
Synchronous
همزمان ، همزمان همگام یا همفاز ، که به دو قطعه ، مدار یا ماشین اطلاق می شود ، هم زمان ، سنکرون
synchronous admittance
گذرایی همزمان
synchronous capacitor
خازن همزمان موتور همزمانی که بدون بار مکانیکی می گردد و جریان پیش فاز زیادی ، مانند خازن می کشد این موتور ضریب توان و رگوله سازی ولتاژ را در سیستم توان AC بهبود می بخشد
synchronous clock
ساعت همزمان ساعت الکتریکی راه اندازی شوندهبا موتور سنکرون ، برای عمل کردن از خط توان AC که بسامد ان به طور دقیق کنترل شده است
synchronous condenser
خازن همزمان
synchronous converter
مبدل همزمان مبدلی که در آن سیم پیچیهای موتور و ژنراتور روی یک آرمیچر ترکیب می شود و با کی میدانم تحریک می شود این مبدل می تواند توان AC و DC تبدیل کند ، تبدیلگر دو جانبه
synchronous coupling
تزویج AC تزویج الکتریکی که گشتاور را با جذب بین قطبهای مغناطیسی در هر دو عنصر دوار ارسال می کند
synchronous data communicatoons
مخابرات داده های همزمان قرار داد سخت افزاری ورودی / خروجی (i/o ) سریال که در آن فرستنده و گیرنده با یک ساعت مشترک سنکرون می شوند
synchronous data link
خط ارتقاط داده ی همزمان قرار داد ارتباطی کامپیوتری
synchronous detection
آشکار سازی هم زمان
synchronous detector
اشکار ساز همزمان اشکار سازی که سیگنال از بین رفته را با همزمانی دقیق با حامل اوزیه در فرستند وارد می کند وقتی که وروردی به شاکار ساز از و و سیگنال یا حامل حذف شه با اختلاف فاز 90 دره تشکیل شده باشد ، مانند سیگنال رنگ نمایی گیرنده ی تلویزیونی زتگی ، فازحاملی را که دوباره وارد می توان برای بازیابیهر کی از سیگنالها تنظیم کرد بنابر این دو اشکار ساز همزمان که حاملهای آنها 90 درجه اختلاف فاز داشته باشد می توانند سیگنالهای آنها او Q به طور جداگانه از سیگنال رنگ نمایی بدست اورند آن را مدوله کننده همزمان می نامند
synchronous device
قطعه همزمان قطعه ای که اطلاعات زا با همان سرعت خودش ارسال می کند که ممکن است مطابق با سرعت قطعه ارتباطی نباشد
synchronous digital hierarchy
سلسله مراتب دیجیتال همزمان استانداردهای مخابرات رادیویی ماکروویو بر اساس نیازمندیهای ETSI, CCIT , COier
synchronous dynamic ram
RAM دینامیک همزمان سازمان دهی دینامیکی حافظه های دستیابی تصادفی برای کامپیوترهای شخصی
synchronous frame
قاب سنکرون
synchronous gate
دریچه همزمان دریچه زمانی که فاصله های زمانی خروجی آن همزمان با سیگنال ورودی است
synchronous generator
ژنراتور سنکرون
synchronous generators
ژنراتورهای سنکرون
synchronous impedance
ناگذرایی همزمان
Synchronous Machine
ماشین سنکرون ، ماشین همگام ، ماشین سنکرون ماشین AC که سرعت متوسط آن متناسب با بسامد ولتاژ اعمال شده یا تولید شده است ، ماشین همزمان
synchronous modem
مودم همزمان مودمی که از سیگنال ساعت بدست آمده از جریان داده برای همزمان سازی بیتی با داه های ورودی استفاده می کند
synchronous motor
موتور سنکرون ماشین سنکرونی که توان الکترونی AC را با استفاده از آهنرباهای میدان تحیک شده با جریان مستقیم به توان مکانیکی تبدیل می کند ، موتور هم زمان
synchronous optical network
شبکه نوری همزمان استاندارد ارسال داده با استفاده از شبکه تار نوری
synchronous phase advance
خازن همزمان
synchronous reactance
راکتانس سنکرون
synchronous rectifier
یکسو کننده همزمان یکسو کننده ای که اتصالهای آن در احظات درستی برای یکسو سازی به وسیله ارتعاشگر همزمان یا کموتاتور راه اندازی شونده با کموتاتور ، باز و بسته می شود
synchronous reference frame
قاب مرجع سنکرون
synchronous shutdown
قطع تغذیه همزمان مشخصه ای از منبع تغذیه امکان کامل شدن چرخه تشدید ولتاژ یا جریان قبل از قطع تغذیه فراهم می کند
synchronous speed
سرعت همزمانی مقدار سرعت که با بسامد خط توان AC و تعداد قطبهای ماشین همزمان رابطه دارد سرعت همزمانی بر حسب دور بر دقیقه برابر است با بسامد بر حسب هرتز تقسیم بر تعداد قطبها ، ضرب در 120
synchronous switch
سوییچ همزمانی مدار SCR که عملکرد جرقه زنی را در کنار بردهایی مانند جوشکاری مقاومتی کنترل می کنند
synchronous telegraphy
تلگراف همزمان
synchronous transfer
انتقال همزمان انتقال I/O که درمدت زمان معینی بدون توجه به فیدبکی از دستگاه گیرنده انجام می شود
synchronous tuning
تنظیم هم زمان
synchronous vibrator
ارتعاشگر همزمان ارتعاشگر الکترومغناطیس که به طور همزمان ولتاژ مستقیم کم را به ولتاژ متناوب کم تبدیل می کندو ولتاژ متناوب بالای بدست آمده از ترانسفورمر توانی که ولتاژ متناوب کم به آن اعمال شده است رایکسو می کند با استفاده از ارتعاشات همزمان در واحد های تغذیه نیاز به لامپ یکسو ساز نیست استفاده از این روش منسوخ شده است ، لرزه گر همزمان
synchronous voltage
ولتاژ همزمان ولتاژ لازم برای شناب دادن الکترونها از حالت سکون به سرعتی برابر با سرعت فاز موج در هنگام عدم وجود جریان الکترونی در لامپ موج عبوری
Synchronously firing
شلیک همگام
Synchrophasor
سنکروفازور
Synchrophasors
فازور همگام سازی شده
synchroscope
سینکروسکوپ 1 ابزاری که همزان بودن دو کمیت متناوب را نشان می دهد این نشانگر می تواند قطعه ای با عقربه گردان ، اسیلوسکوپ پرتوکاتدی یا صفحه نمایش بلوزی مایعی باشد که الگوی دواری را ایجاد می کند موقعیت عقربه ی گردان معیاری برای اندازه گیری اختلاف فاز بین کمیتها است 2 اسیلوسکوپ پرتو کاتدی که پالسی با مدت کوتاه را با استفاده از جاروی سریعی که با سیگنال پالسی همزمان شده است را برای مشاهده نشان می دهد ، همزمان نما
synchrotron
سینکروترون
synchrotron radiation
تابش سیکروترون تابش الکترو مغناطیس تولید شده در اثر شتاب گرفتن ذرات بار ، معمولاً الکترونها ، در میدان مغناطیسی این پدیده اولین بار در سیکروترون مشاهده شد
synchrozation channel ( sch)
کانال هم زمانی
synchrozation circuit
مدار هم زمانی
synchrozation control channel ( scch )
کانال کنترل هم زمانی
tap-changing transformer
ترانسفورماتور تغیییر دهندۀ تپ
tapped transformer
ترانسفورماتور با سر وسط
tesla transformer
مبدل تسلا
testing transformer
مبدل تعمیرکار
three phase transformer
ترانسفورماتور سه فاز
transformer
ترانسفورمر
triple - stub transformer
ترانسفورماتور سه استابی ترانسفورماتوری با سه استاب که با فاصله یک چهارم طول موج از یکدیگحر روی خط هم محور قرار گرفته اند و طول آنها به گونه ای تنظیم شده است که عدم تطبیق امپدانس را جبران کند
tuned transformer
ترانسفورماتور تنظیم شده ترانسفورماتوری که عناصر مداری مربوط به آن برای تشدید کردن در بسامد جریان متناوبی که به اولیه تغذیه می شود ، تنظیم شده اند و در نتیجه سبب ایجاد ولتاژ بالاتری در ثانویه نسبت به حالت عادی می شوند ، مبدل میزان شده
universal output transformer
ترانسفورماتور خزوجی عمومی ترانسفورماتور خروجی که دارای سرهای چند گحانه روی سیم پیچ خود است این سرها امکان استفاده از آن را بین طبقات خروجی صوتی و بلندگحو در گیرنده رادیویی با انتخاب اتصالهای مناسب ، فراهم می کند ، مبدل صوتی عمومی
variable transformer
ترانسفوماتور متغیر ترانسفورماتور هسته آهنی که دارای تمهیداتی برای تغییر لتاژ خروجی آن در فاصله محدود یا پیوتسه ای از صفر تا بیشینه ولتاژ خروجی است این کار معمولاً با بازوی اتصالی انجام می شود که در طول دورهای بیرونی سیمپ پیچ ثانویه حرکت می کند ترانسفورماتور متغیر می توانند اتوترانس باشد
voltage ratio of transformer
نسبت ولت مبدل
voltage transformer
مبدل ولتاژ
voltage-regulating transformer
ترانسفورماتور رگوله کننده ولتاژ ترانسفورماتور قدرتی که ولتاژ خروجی ثابتی را در محدوده وسیعی از مقادیر ولتاژ ورودی تحویل می دهد
voltagetransformer; potential transformer
ترانسفورماتور ولتآژ ؛ ترانسفورماتور پتانسیل ترانسفورماتور ابزار دقیق که سیم پیچ اولیه آن به طور موازی به مداری متصل است که ولتاژ در آن اندازه گیری یا کنترل می شود
water cooled transformer
مبدل آبی
waveguide transformer
مبدل موجبر قطعه موجبری که تبدیل امپدانس را انجام می دهد
zigzag transformer
ترانسفورماتور زیگزاگ

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله مهندسی برق هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI مهندسی برق را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه مهندسی برق باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین مهندسی برق

دانشجویان محترم رشته مهندسی برق به بخش دیکشنری تخصصی مهندسی برق خوش آمدید. این دیکشنری شامل اصطلاحات و کلمات تخصصی برق الکترونیک، مخابرات، برق کنترل و برق قدرت می باشد. بانک لغات این دیکشنری آنلاین را به طور مرتب بروز رسانی کرده و تکمیل تر میکنیم. این دیکشنری برای ترجمه تخصصی برق بسیار مفید است.

برای استفاده از دیکشنری انگلیسی به فارسی مهندسی برق، عبارت خود را به صورت انگلیسی در کادر مربوطه تایپ نمایید. برای استفاده از دیکشنری فارسی به انگلیسی برق، عبارت خود را به صورت فارسی در کادر مربوطه تایپ فرمایید.

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه