دیکشنری تخصصی البرز

نتایج برای معنی فارسی phase microscope

phase microscope
میکروسکوپ فازی
نوعی میکروسکوپ که از اختلاف فاز موجود میان پرتوهای نوری بازتابیده توسط قسمتهای مختلف جسم مورد بررسی ، به منظور خلق تصویری با جزئیات متمایز و مشخص (علی رغم یکنواختی تقریبی شاخص انکساری در کل قسمتهای جسم) استفاده می کند ، میکروسکوپ فازی نوعی میکروسکوپ که از اختلاف فاز موجود میان پرتوهای نوری بازتابیده توسط قسمتهای مختلف جسم مورد بررسی
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی phase microscope و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.
تلفظ انگلیسی
فارسی
فاز ، مرحله
(شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده
(زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است
مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment
(زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است
(آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی
(رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود
(چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش
ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد
(نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود
فاز ، مرحله (شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده (زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment (زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است (آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی (رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود (چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد (نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه