دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای علامت اختصاری آب هیگروسکوپیک ، علامت اختصاری عنصر

علامت اختصاری آب هیگروسکوپیک ، علامت اختصاری عنصر شیمیایی ولفرام یا تنگستن ، علامت اختصاری مقدار آب ، دبلیو ، تنگستن
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Tungsten
شماره اتمی :74
وزن اتمی :183 85
آرایش الکترونی :2-8-18-32-12-2
نوع عنصر :فلزات حد واسط
گروه جدول تناوبی :6 - VlB
دوره جدول تناوبی :6
w
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی علامت اختصاری آب هیگروسکوپیک ، علامت اختصاری عنصر شیمیایی ولفرام یا تنگستن ، علامت اختصاری مقدار آب و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
(کانی شناسی): یک کانی با ترکیب شیمیایی: bite این یک آلیاژ طبیعی یا خالص بیسموت و تلوریوم است و سابقاً به شکل Bi2Te3 فرمول نویسی شده بود
مترادف: mirror glance
(سنگ شناسی):
الف) در رده بندی IUGS ، یک سنگ آذرین درونی که در آن M مساوی یا بزرگتر از 90 ، ol/(ol + opx + cpx) بین 40 و 90 و opx/(ol + opx + cpx) کمتر از 5 است
ب) پریدوتیتی که عمدتاً از اولیوین و کلینوپیروکسن به همراه اکسیدهای کدر ثانویه رایج ، ساخته شده است کوبل در سال 1834 ، سنگ را نام گذاری کرد ، سنگی که در نظر او یک کانی بود و این نام توسط کوبل به افتخار ورل که آن را تجزیه کرد ، انتخاب شده است ، (کانی شناسی): یک کانی با ترکیب شیمیایی: bite این یک آلیاژ طبیعی یا خالص بیسموت و تلوریوم است و سابقاً به شکل Bi2Te3 فرمول نویسی شده بود - مترادف: mirror glance - (سنگ شناسی): - الف) در رده بندی IUGS ، ol/(ol + opx + cpx) بین 40 و 90 و opx/(ol + opx + cpx) کمتر از 5 است - ب) پریدوتیتی که عمدتاً از اولیوین و کلینوپیروکسن به همراه اکسیدهای کدر ثانویه رایج
wehrlite
(کانی شناسی): یک کانی قرمز مایل به بنفش که از یک آلومینو سیلیکات منیزیم و پتاسیم ساخته شده و نشان دهنده یک اسکاپولیت دگرسان شده است
(مواد آذر آواری): توفی که از قطعات پومیس و آندزیت در خمیره مواد شیشه ای و دانه ای ساخته شده است (هولمز 1928 ، ص240) ، (کانی شناسی): یک کانی قرمز مایل به بنفش که از یک آلومینو سیلیکات منیزیم و پتاسیم ساخته شده و نشان دهنده یک اسکاپولیت دگرسان شده است - (مواد آذر آواری): توفی که از قطعات پومیس و آندزیت در خمیره مواد شیشه ای و دانه ای ساخته شده است (هولمز 1928
wilsonite
آب ، زلال
(جواهرشناسی): اصطلاحی با استفاده نادر که اشاره به رنگ و شفافیت یک سنگ یا مروارید گرانبها دارد و خصوصاً در مورد رنگ و شفافیت الماس استفاده می‌شود مقایسه شود با: river (جواهرشناسی) ، زلال - (جواهرشناسی): اصطلاحی با استفاده نادر که اشاره به رنگ و شفافیت یک سنگ یا مروارید گرانبها دارد و خصوصاً در مورد رنگ و شفافیت الماس استفاده می‌شود مقایسه شود با: river (جواهرشناسی)
water
آب بردگی
washins
آب بردگی
washaway
آب بردگی
از میان رفتن عوارض کنار یک رودخانه(مانند پل و تاسیسات مشابه) بدلیل ریزش باران شدید و طغیان رودخانه ، آب بردگی - از میان رفتن عوارض کنار یک رودخانه(مانند پل و تاسیسات مشابه) بدلیل ریزش باران شدید و طغیان رودخانه
washout
آب جرمی خاک
water mass content
آب چکیده
water condensation
آب حاصله
water yield
آب فشردگی
water compaction
آب نگار ، تراز نگار آب
water level recorder
آب نگار ، تراز نگار آب
water level recorder|water stage recorder|water stage recorder
آب نیرو- نیروی برقابی- توان برقابی- انرژی برقابی
water power
آب وارونه
water revers
آببند- نوارآببند
waterstop
آببند-ناتراوا
watertight
آبخوری
water take
آبدار
water bearing
آبراهه
waterway
آبراهه ، جوبچه ، آبرو
water course
آبراهه پلگون
آبراهه هایی که بصورت پل از روی دره ها عبور می کند ، آبراهه پلگون - آبراهه هایی که بصورت پل از روی دره ها عبور می کند
water carrying bridge
آبراهه ها
مجاری انتقال اب از مخزن سد به نیروگاهنظیر لوله اب بر ، کانال آب بر یا تونل آب بر ، آبراهه ها - مجاری انتقال اب از مخزن سد به نیروگاهنظیر لوله اب بر
waterways
آبرسانی
water supply
آبشار
ریزش ناگهانی آب ، معمولاً ناشی از بستری از سنگ سخت در مسیر یک رودخانه که یا افقی است و یا به ملایمت به سمت قسمت بالای رودخانه شیب دارد و در روی سنگهای نرمتر قرار می گیرد سنگهای نرمتر زیر بوسیله رودخانه سایش می یابند بطوری که سنگ سختر آویزان می شود و نهایتا آبشار مربوط را ایجاد می کند ، آبشار - ریزش ناگهانی آب
waterfall
آبشکن (spur)
wing dam
آبشکن (spur)
wing dam|spur|spur
آبفشان ، افشانه آبی ، افشانک آب
water jet
آبفشان(وسیله آزمایشگاهی) ، برای شستشوی ظروف آزمایشگاهی و برای به حجم رساندن محلولها در بالن ژوژه و یا ریختن آب مقطر در ظرف واکنش بکار می رود
wash bottle
آبکند
آبراهه تنگ و طویلی که بر اثر شسته شدن زمین پدید آمده باشد ، آبکند - آبراهه تنگ و طویلی که بر اثر شسته شدن زمین پدید آمده باشد
water gap
آبگيري
watering
آبیاری
watering sprinkling
اتصال جان به بال
web flange connection
اثر بادهای سرد بر حیات موجودات ، بویژه انسان که باعث کاهش دمای بدن می شود
wind chill
اراضی خیس ، سرزمین مرطوب
ناحیه ای از زمین است که اغلب مرطوب است و خاک آن اغلب اکسیژن کمی دارد و گیاهان آن به زندگی در خاک مرطوب خو گرفته اند
wetland
اراضی ویژه ای که به چمن اختصاص دارد
welseboden
اریبی وزن
weight bias
از اقسام خاکهای دریایی - کرانه ای- غنی از فونا ، خاک هوموس دار ، خاک هوموس دار
از اقسام خاکهای دریایی - کرانه ای- غنی از فونا ، خاک هوموس دار - از اقسام خاکهای دریایی - کرانه ای- غنی از فونا
waldbodde
از اقسام خاکهای لیمون دار
wanderschutt
از جبهه کار تا نقطه ای که زغال به درون نوارهای باربری یا ماشین ها بارگیری می شود تا به بیرون حمل گردد
working section
از رخساره های قاره ای یا ساحلی کرتاسه تحتانی
wealdian
از سنگواره گیاهی (گروه مخروطیان)
این جنس شامل شاخه های برگدار نازایی است که غیر قابل تشخیص دقیق است فولیول ها به صورت مارپیچ هستند بخش آزاد تا حدودی داسی وسوزنی شکل می باشد ودر محل اتصال باریک نمی شود فولیول های شبیه walchia در دوران دوم تحت عنوان geinitzia نامیده می شود ( range: permian – carboniferous ) ، از سنگواره گیاهی (گروه مخروطیان) - این جنس شامل شاخه های برگدار نازایی است که غیر قابل تشخیص دقیق است فولیول ها به صورت مارپیچ هستند بخش آزاد تا حدودی داسی وسوزنی شکل می باشد ودر محل اتصال باریک نمی شود فولیول های شبیه walchia در دوران دوم تحت عنوان geinitzia نامیده می شود ( range: permian – carboniferous )
walchia
از هر جا که ، بهر جا که
wheresoever
آزمایش جذب آب
water intake test
آزمایش چاه
welltesting
آزمایش چاه
تعیین سطوح تماس بین آب ، نفت یا گاز و در داخل چاه را گویند ، آزمایش چاه - تعیین سطوح تماس بین آب
well testing
اسپید آب- سروزیت ، در سیستم اورتورومبیک متبلور میشود
white lead
استخراج معدن ، حفاری ، بارگیری و برداشت زغال یا کانه از زمین
winning
آسیاب بادی
wind mill
آشکوب اروپایی (انگلیس) : کرتاسه زیرین (بالای پوربکین و زیر گالت)
wealden
آشکوب اروپایی: بالای میوسن میانی (بالای لدین و زیر اورسین)
wemmelian
آشکوب اروپایی: پلیستوسن بالایی (بالای رس و زیر هولوسن)
wurm
اشکوب اروپایی: سیلورین بالایی (لینتواردین و زیر دونین)
whitcliffian
آشکوب آمریکای شمالی (سواحل خلیج): کرتاسه بالایی (بالای واشی تین و زیر ایگلفوردین)
woodbinian
آشکوب آمریکای شمالی: اردوویسین میانی (بالای پورترفیلد ، زیر بارنولد)
طبیعت بکر ، پهنه وحش
ناحیه یا قسمتی از زمین که در آن کشت انجام نشده و انسانی در آن زندگی نمی کند
، زیر بارنولد) -
طبیعت بکر ، پهنه وحش - ناحیه یا قسمتی از زمین که در آن کشت انجام نشده و انسانی در آن زندگی نمی کند -
wilderness
آشکوب آمریکای شمالی: پلیوسن بالایی (بالای ونتورین زیر هالین)
wheelerian
آشکوب در انگلستان: بالای ژوراسیک زیرین (بالای دومرین و زیر یویلین)
whitbian
آشکوب قاره ای امریکای شمالی: الیگوسن فوقانی (بالای ارلن و زیر آریکارین)
whitneyan
آشکوب ونلوکین _ آشکوب دوره سیلورین میانی-423 تا 428 میلیون سال قبل
این آشکوب دارای رسوبات آهکی و شیلی حاوی گراتپولیت و نام آن از ناحیه ونلوک در جنوب ولز مشخص شده است ، آشکوب ونلوکین _ آشکوب دوره سیلورین میانی-423 تا 428 میلیون سال قبل - این آشکوب دارای رسوبات آهکی و شیلی حاوی گراتپولیت و نام آن از ناحیه ونلوک در جنوب ولز مشخص شده است
wenlockian
اصطکاک دیواره-مقاومت اصطکاکی که بین خاک و دیوار تماسی ایجاد میشود ، اصطکاک جدار
wall friction
اصطلاح انگلیسی برای شیل ماسه ای یا سنگفرش شیلی با نوارهای مجعد
wool
اصطلاح رایج در اروپای شمالی برای چهارمین و آخرین دوره یخچالی پلیستوسن
weichsel
اصطلاح صحرایی توصیفی برای یکی از نوارهای بالا آمده ضربدری ، با پهنای 5-7 5 سانتی متر که بر روی سطح رسوبی کمابیش هموار الگودار ظاهر می شود (دانلدسون و سیمیسون 1962 ، ص74) نوارها در مقطع عرضی تقریباً نیم دایره ای هستند
weal
اصطلاحی باستانی برای موج سطحی که از درون نقطه متقاطر مرکز زلزله باز می گردد
w wave
اقلیم استوایی مرطوب
واقع در کمربند کم فشار استوایی به عرض تقریبا\" 10 است در تمام ماههای سال گرم و مرطوب و در طول سال بطور یکنواخت و احتمالا\" هر روز باران می بارد ، اقلیم استوایی مرطوب - واقع در کمربند کم فشار استوایی به عرض تقریبا\" 10 است در تمام ماههای سال گرم و مرطوب و در طول سال بطور یکنواخت و احتمالا\" هر روز باران می بارد
wet equatorial climate
الف) تنگستیت ب) ولفرامیت
wolframine
الوار شناور چوبی
wooden raft
انتشار موج
wave propagation
انحلال درآب موجود در خاک
water soil dissolved
اندازه آب نما ، ابزاری که فشارهای مختلف آب را برحسب اینچ اندازه می گیرد
water gauge
انقلاب زمستانی
winter solstice
اوپال چوبی
wood opal
اوپال مومی
wax opal
ایستگاه کاری
رایانه بزرگ یا کوچک مجزا و تک کاربر با قدرت پردازش بالا و ظرفیت ذخیره زیاد ، ایستگاه کاری - رایانه بزرگ یا کوچک مجزا و تک کاربر با قدرت پردازش بالا و ظرفیت ذخیره زیاد
workstation
باد
wind
باد بندی ، مهار بندی
wind bracing
باد غرب-باد مغرب
west wind
باد کند ، ریگ بادتراشیده
*یک بادساب که معمولاً به شدت صیقلی شده است و توسط یک یا چند وجه یا سطح صاف محصور شده و خمیده یا تقریباً هموار است و این وجوه در یک یا چند گوشه تیز با هم تقاطع دارند وجوه ممکن است در زمانهای متعددی بریده شوند ، مثلاً وقتی که باد بطور فصلی تغییر می کند یا سنگریزه تخریب می شود و بر روی سطوح صاف شده ، جابجا می شود
*ریشه کلمه: آلمانی Windkanter “داشتن لبه های بادی”
*نیز ببینید: dreikanter ، zweikanter ، einkanter ، parallelkanter
*مترادف: سنگریزه صاف شده ، سنگ بادصاف
، ریگ بادتراشیده - *یک بادساب که معمولاً به شدت صیقلی شده است و توسط یک یا چند وجه یا سطح صاف محصور شده و خمیده یا تقریباً هموار است و این وجوه در یک یا چند گوشه تیز با هم تقاطع دارند وجوه ممکن است در زمانهای متعددی بریده شوند ، جابجا می شود - *ریشه کلمه: آلمانی Windkanter “داشتن لبه های بادی” - *نیز ببینید: dreikanter ، parallelkanter - *مترادف: سنگریزه صاف شده ، سنگ بادصاف -
windkanter
بادبند
wind guy
بادبند
wind brace
بادرفت
wind laid deposit
بادسنج
wind speed indicator
بادشکن ، باد شکن
پناهگاههای طبیعی یا مصنوعی که جلوی سرعت و شدت باد را بگیرند ، باد شکن - پناهگاههای طبیعی یا مصنوعی که جلوی سرعت و شدت باد را بگیرند
wind break
بادنما (vane)
wind vane
بادنما (vane)
wind vane|vane|vane
بار بهره برداری ، بار سرویس(سازه)
working load|service load|service load
بار بهره برداری ، بار سرویس(سازه)
working load
بازالت یا آندزیت شیشه ای دگرسان شده که توسط درشت بلورهای لابرادوریت ، اوژیت و اکسید آهن در خمیره ای از میکرولیتهای پلاژیوکلاز و اوژیت و شیشه میان دانه ای تشخیص داده می شود این نام توسط روزن باخ در سال 1877 از روی نام weiselberg در آلمان برای آندزیت اوژیتی پیشنهاد داده شد وادسورث در سال 1884 این اصطلاح را برای آندزیت شیشه ای دگرسان به کاربرد ـ منسوخ ـ مقایسه شود با: shastalite
weiselbergite
بازدید چاه ، مشاهده چاه
well observation
بازشو دیوار ، روزنه دیوار
wall opening
باطله ، پسماند ، سنگ یا کانی که باید از معدن برداشت شود تا استخراج صورت بگیرد ، اما ارزشی ندارد
waste
بال پهن
wide flange
باندهای درختکاری برای جلوگیری از عمل فرسایش را گویند
woody string
بتن آببند
watertight concrete
بخشاب
water parting
برآوردگر گوه ای
wedge estimator
برج آبگیر ، برج آبگیر مستغرق
wet intake tower
برجستگی ، چین خوردگی
wrinkle
برد شدید
wild shot
برداشت
withdrawals
بررسی تراز آب- بازرسی تراز آب
water level observation
برش گوه ای - برش گوه ای ازانواع برشهای زاویه ای می باشد دراین نوع برش چالها افقی ومایل بامحورتونل حفرمی شوندو نتیجه انفجارآنها بوجودآمدن فضایی به شکل گوه میباشد برش گوه ای برای سنگهای متورق وشکافدارمناسب است دقت درمحل حفرچال وحفظ امتدادچال برای بهبودعملکردبرش لازم است چالهای هرگوه باهم آتش می شوندوفاصله زمانی تاخیربین گوه هااگرخیلی کم باشدفرصت کافی برای جابجاشدن سنگ حاصل ازانفجاروجودنداردودرنتیجه پیشروی کممی شود - مترادف با : wedge shaped cut
wedge cut|wedge shaped cut|wedge shaped cut
برش گوه ای
برش گوه ای ازانواع برشهای زاویه ای می باشد دراین نوع برش چالها افقی ومایل بامحورتونل حفرمی شوندو نتیجه انفجارآنها بوجودآمدن فضایی به شکل گوه میباشد برش گوه ای برای سنگهای متورق وشکافدارمناسب است دقت درمحل حفرچال وحفظ امتدادچال برای بهبودعملکردبرش لازم است چالهای هرگوه باهم آتش می شوندوفاصله زمانی تاخیربین گوه هااگرخیلی کم باشدفرصت کافی برای جابجاشدن سنگ حاصل ازانفجاروجودنداردودرنتیجه پیشروی کممی شود
مترادف با : wedge shaped cut
wedge cut
برفاب
watery mud
بنگرید : Wisconsinan
wisconsin
بنگرید : Wisconsinan
wisconsin|wisconsinan|wisconsinan
بهم ریختگی
warping
بی نظمی گسترده
wide scatter
بیداری خاک
waking of earth
بیدزار
willowy
بیشینه دبی جریان چرخ (توربین)
بیشینه جریانی که توسط یک توربین منفرد با دریچه های راهنمای کاملاً باز تخلیه می شود بدین ترتیب این مقدار بیشینه جریان به دبی جریان کلی نیروگاه و تعداد واحدهای آن (تعداد توربینهای)مشابه بستگی دارد ، بیشینه دبی جریان چرخ (توربین) - بیشینه جریانی که توسط یک توربین منفرد با دریچه های راهنمای کاملاً باز تخلیه می شود بدین ترتیب این مقدار بیشینه جریان به دبی جریان کلی نیروگاه و تعداد واحدهای آن (تعداد توربینهای)مشابه بستگی دارد
wheel discharge capacity
بیل مکانیکی چرخ لاستکی
wheel excavator
بیماری عضله سفید
دیستروفی عضلانی ، بیماری تحلیل عضلات اسکلت و قلب است ، بیماری عضله سفید - دیستروفی عضلانی
white muscle disease
پخش آب یا آب بندان
water spreading
پرده آببند
watertight diaphragm
پرده آببندی
watertight facing
پروفیل جریان آبی
watercourse profile
پسماندسنگ
waste rock
پلاتفرم کرانه ای صخره ای
wave cut terrace
پله موقت
پله ای که تحت عملیات معدنکاری قرار دارد ، پله موقت - پله ای که تحت عملیات معدنکاری قرار دارد
working bench
پنجره تکتونیکی - هرگاه بخشی از طبقات رانده شده فرسایش یابد و از درون این قسمت فرسایش یافته ، طبقات زیرین نمایان شود
window|windows|windows
پنجره تکتونیکی
هرگاه بخشی از طبقات رانده شده فرسایش یابد و از درون این قسمت فرسایش یافته ، طبقات زیرین نمایان شود
window
پنجه آب آورده ، مخروط افکنه موج - یک نهشته بادبزن مانند که از ماسه شسته شده از یک جزیره سدی در زمان توفان تشکیل شده است مقایسه شود با: دلتای تندبادی مترادف: Washover apron
washover fan|washover apron|washover apron
پنجه آب آورده ، مخروط افکنه موج
یک نهشته بادبزن مانند که از ماسه شسته شده از یک جزیره سدی در زمان توفان تشکیل شده است مقایسه شود با: دلتای تندبادی مترادف: Washover apron
washover fan
پهنا ، عرض ، ضخامت یک رگه اصلی که با زاویه قایمه نسبت به شیب اندازه گیری می شود
width
پهنای باند زیاد - این فناوری که مربوط به گوشی های همراه نسل سوم است که امکان استفاده از اینترنت با سرعت بسیار بالا و همچنین برقراری کنفرانس های ویدیویی را ممکن می سازد
wide band cdma (wcdma)|wcdma|wcdma|wide band cdma|wide band
پهنای باند زیاد
این فناوری که مربوط به گوشی های همراه نسل سوم است که امکان استفاده از اینترنت با سرعت بسیار بالا و همچنین برقراری کنفرانس های ویدیویی را ممکن می سازد
wide band cdma (wcdma)
پهنای پنجره
window width
پهنای توده جابجا شده ، بیشینه پهنای توده جابجا شده که بر ld عمود باشد (wd)
width of the displaced mass
پهنای توده جابجا شده ، بیشینه پهنای توده جابجا شده که بر ld عمود باشد (wd)
width of the displaced mass|displaced mass|displaced mass|wd
پهنای صفحه گسیختگی ، بیشینه پهنای پهلوهای لغزش که بر lr عمود باشد(wr)
width of the rupture surface|rupture surface|rupture surface|wr
پهنای صفحه گسیختگی ، بیشینه پهنای پهلوهای لغزش که بر lr عمود باشد(wr)
width of the rupture surface
پودر جوشکاری پودر لازم جهت لحیم کاری
welding powder
پی دیواری ، زیر دیوار
wall footing
پیچ و خم موجود در یک رودخانه که در اثر وجود موانع خارجی بوجود می آید ، گونه ای خاک رس خاکستری رنگ ، لای گذاری
warp
پیشروی دشوار در آب ماسه و گل و لای
wade(to)
تابع عرض
with function
تالاب آبریز-تالاب سطحی
watershed pond
تخته سنگ سفید
white bench
تر شده از آب -مانداب
water logged
تراز آب ، سطح تماس آب ، سطح آب ، تراز آب
در نقشه برداری : دستگاهی که توسط سطح آب در یک گودال یا پایه های یک لوله U شکل ، نشان دهنده تراز است

در نفت : سطحی که در زیر آن ، خلل و فرج سنگ تقریباً با آب اشباع شده و بالاتر از آن یک تمرکز فراوان هیدروکربن ها ، وجود دارد
مترادف: oil-water contact ، gas-water contact

در آب زیرزمینی: سطح ایستابی
water level
تراز سنج ، تراز سنج آبی ، شیلنگ تراز
water level gauge
ترازیاب دوشاخه
wye level
تراوش
weep
ترشدگی
wettability
ترکیبات آهن در خاکهای چمنی و باتلاقی
wrought iron
تشکیل موج ضربه
wake formation
تصفیه آب ، گندزدایی آب
water treatment
تصویرسازی سه تایی وینکل - نوعی از نقشه های تصویرسازی شده به روش استوانه کاذب است که هر دو خطوط طول و عرض جغرافیایی به صورت منحنی هستند این روش در اواخر دهه 1990 توسط انجمن بین المللی جغرافی رواج یافت ( جایگزین روش رابینسون شده است )
winkel tripele projection|winkel|winkel
تصویرسازی سه تایی وینکل
نوعی از نقشه های تصویرسازی شده به روش استوانه کاذب است که هر دو خطوط طول و عرض جغرافیایی به صورت منحنی هستند این روش در اواخر دهه 1990 توسط انجمن بین المللی جغرافی رواج یافت ( جایگزین روش رابینسون شده است )
winkel tripele projection
تعدیل وضع هوا
weather modification
تغییرات کمپلکس
wethering complex
تقارن موزون
weighted symmetry
تقویت جان
web stiffness
تل بادی
windthrow mound
تنش آب
water tension
تنش مجاز
working stress
تنگستن - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Tungsten - شماره اتمی :74 - وزن اتمی :183 85 - آرایش الکترونی :2-8-18-32-12-2 - نوع عنصر :فلزات حد واسط - گروه جدول تناوبی :6 - VlB - دوره جدول تناوبی :6
w|tungsten|tungsten
توده آب
توده ای از آب که بخشی از اقیانوس یا دریاچه را پر می کند و با توجه به ویژگیهای خاص خودش همانند دما و شوری شناخته می شود ، توده آب - توده ای از آب که بخشی از اقیانوس یا دریاچه را پر می کند و با توجه به ویژگیهای خاص خودش همانند دما و شوری شناخته می شود
water mass
تور سیمی
wire mesh
تورب خزه دار سفید
white moss peat
تورب سفید-پیت سفید
white peat
توزیع پوشانده
wrapped distribution
توزیع موزون
weighted distribution
توسعه کاو ، رشد نزولی ، رشد نزولی یا پایین رونده
waning development
تیر باد بند
wind beam
تیر بال پهن
wide flange beam
تیرمهار ، تیر حفاظ
wale|waling|waling
تیرمهار ، تیر حفاظ
wale
جابجایی پیستون ، کورس پیستون
working stroke
جان ، جان تیر ، تیغه تیر
web
جبهه رطوبتی
wetting front
جرثقیل گردان
whirler crane
جناح ، بال
wing
جهت غربی
west western
جهت غربی
west,western
جهش آبی ملایم ، جهش آبی ضعیف
weak jump
جویچه ها یا نهرچه ها یا لوله هائی تغذیه شونده به وسیله یک آبگیر توزیع
water courses|water course|water course
جویچه ها-نهرچه ها یا لوله هائی که بوسیله یک آبگیر توزیع تغذیه میشود ، جویچه ها یا نهرچه ها یا لوله هائی تغذیه شونده به وسیله یک آبگیر توزیع
water courses
چاه آبکش ، چاه جذبی
well drain
چاه آبکش ، چاه جذبی
well drain|absorbing well|absorbing well
چاه تر
wet hole
چاه نمودار ، نمونه حفاری ، نمودار چاه ، چاه نگار
یک ثبت تصویری از ویژگی های فیزیکی اندازه گیری یا محاسبه شده مقطع سنگ که در یک چاه با آن روبرو می شوند و به شکل تابع پیوسته عمق ترسیم می شود اندازه گیری ها توسط یک سوند وقتی که توسط سیم بکسلی از گمانه بیرون کشیده می شود ، بدست می آید چند اندازه گیری معمولاً بطور هم زمان انجام می گیرند و منحنی های حاصله ، در کنار هم بر روی مقیاس عمقی مشترک نشان داده می شوند هر دو نمایش کامل و منحنی های مفرد ، به نام نمودار خوانده می شوند به نمودارهای چاه معمولاً از نظر نوع گروهی یا کلی ارجاع داده می شود
مثلاً: نمودار مقاومت ، نمودار رادیواکتیویته یا توسط نوع خاص یا ویژه منحنی ، مثلاً نمودار صوتی ، نمودار پرتوی گاما نیز ببینید: نمودار نمونه ، نمودار حفاری ، نمودار گل
مترادف: پیمایش گمانه ای نمودار گمانه نمودار ژئوفیزیکی نمودار سیم بکسلی ، چاه نگار - یک ثبت تصویری از ویژگی های فیزیکی اندازه گیری یا محاسبه شده مقطع سنگ که در یک چاه با آن روبرو می شوند و به شکل تابع پیوسته عمق ترسیم می شود اندازه گیری ها توسط یک سوند وقتی که توسط سیم بکسلی از گمانه بیرون کشیده می شود ، به نام نمودار خوانده می شوند به نمودارهای چاه معمولاً از نظر نوع گروهی یا کلی ارجاع داده می شود - مثلاً: نمودار مقاومت ، نمودار گل - مترادف: پیمایش گمانه ای نمودار گمانه نمودار ژئوفیزیکی نمودار سیم بکسلی
well log
چاه-چاه ها
wells,well
چرخ دنده بادی به کار گرفته شده برای حمل از چاه ، شامل منبع قدرت و یک استوانه بادی
whim
چرخاب بادی
windmill
چرخه آب
water cycle
چرخه ویلسون - چرخه زمین شناسی که شامل باز شدن یک حوضه اقیانوسی و بسته شدن در حاشیه های قاره ای مجاور است
wilson cycle|wilson cycles|wilson cycles
چرخه ویلسون
چرخه زمین شناسی که شامل باز شدن یک حوضه اقیانوسی و بسته شدن در حاشیه های قاره ای مجاور است
wilson cycle
چشم سفید
white eyes
چشمه آبگرم - یک چشمه حرارتی که دمای آن به شدت بیشتر از دمای جوی سالیانه میانگین است ولی از درجه حرارت بدن انسان پایین تر است (مانیترز 1923) - مقایسه شود با: hot spring (چشمه آب داغ)
warm spring
چشمه رود - اصطلاح اسکاتلندی برای رود جریان یافته از یک چشمه
well strand
چشمه نشتی - چشمه ای که دارای آبدهی کم است - مترادفی برای seepage spring
weeping spring|spring seepage|spring seepage
چوب - از نظر فنی به آوند چوبی گویند بطور رایج تر آوند چوبی سخت و فیبری درختان و درختچه ها (فولر و تییو 1950)
wood
چوب آب یابی ، عصای آب یاب
wiggle stick
چوب سنگ ، چوب سیلیسی شده(silicified wood)
woodstone|silicified wood|silicified wood
چوب عقیق شده - اصطلاحی که برای چوب عقیق شده ، خصوصاً عقیق تشکیل شده توسط کانی شدن چوب کاربرد دارد
wood agate
حد روانی آتربرگ
we
حرکت آب
water movement
حفاری چاه-گمانه زنی چاه
well boring
حفاری شوییدنی
این حفاری برای بدست آوردن نمونههای خاک ، حفاری اکتشافی برای بررسیهای اولیه ، حفر گمانه برای برخی آزمونهای برجا از جمله آزمایش spt بکار میرود
روش حفاری:بالا و پایین رفتن سر مته باعث سست شدن مواد زیر لوله تزریق آب می شود آب با فشار زیاد از سوراخ سر مته خارج و خردهها را به خارج هدایت میکند
مزایا : نیاز به کارگری با مهارت کم دارد در همه نقاطی که برای وسایل سبک قابل دسترس باشند ، قابل اجرا است
محدودیتها : اجرای عملیات ، مخصوصا در عمق بیش از 10 متر کند است نفوذ در خاک مقاوم مشکل و در سنگ غیر ممکن است خارج کردن گراول از لوله جدار مشکل است و منجر به کاهش کیفیت نمونهها می شود گرفتن نمونه دست نخورده مشکل است ، حفاری شوییدنی - این حفاری برای بدست آوردن نمونههای خاک ، حفر گمانه برای برخی آزمونهای برجا از جمله آزمایش spt بکار میرود - روش حفاری:بالا و پایین رفتن سر مته باعث سست شدن مواد زیر لوله تزریق آب می شود آب با فشار زیاد از سوراخ سر مته خارج و خردهها را به خارج هدایت میکند - مزایا : نیاز به کارگری با مهارت کم دارد در همه نقاطی که برای وسایل سبک قابل دسترس باشند ، قابل اجرا است - محدودیتها : اجرای عملیات
wash boring
حقابه
ware right
حلقه سایشی
رینگ قابل تعویضی است که به چرخ دوار یا به قطعات ثابتی نظیر حلقه تحتانی و یاسرپوش (head cover) توربین مونتاژ می شود ، حلقه سایشی - رینگ قابل تعویضی است که به چرخ دوار یا به قطعات ثابتی نظیر حلقه تحتانی و یاسرپوش (head cover) توربین مونتاژ می شود
wearing ring
حمام آب
دستگاه حمام آب بن ماری دستگاهی است که درجه حرارت دستگاه اسپکترومتر را ثابت نگه می دارد این دستگاه درجه حرارت را توسط ترموستات ثابت نگه می دارد دقت این دستگاه ±0 3°c سانتیگراد است محفظه گرمکن این دستگاه برای راحتی در تمیز کردن قابل حرکت و تعویض است این محفظه از جنس پلی کربنات است و سبک وزن و شفاف است و می تواند دماهای بالای 120 درجه را نیز کنترل کند ، حمام آب - دستگاه حمام آب بن ماری دستگاهی است که درجه حرارت دستگاه اسپکترومتر را ثابت نگه می دارد این دستگاه درجه حرارت را توسط ترموستات ثابت نگه می دارد دقت این دستگاه ±0 3°c سانتیگراد است محفظه گرمکن این دستگاه برای راحتی در تمیز کردن قابل حرکت و تعویض است این محفظه از جنس پلی کربنات است و سبک وزن و شفاف است و می تواند دماهای بالای 120 درجه را نیز کنترل کند
water bath
حوزه آبخیز
watershed
حوزه آبریز ، وسعت آبگیری ، سطح حوزه آبگیر ، حوضه آبریز
water shed
حوزه آبریز ، وسعت آبگیری ، سطح حوزه آبگیر ، حوضه آبریز
water shed|catchment area|catchment area
حوضچه آرامش
water cushion
حوضچه آرامش
water stilling device
خاک آب گریز
water repellent soil
خاک رسی-خاک مارن دار
wedbuedem
خاک سنگین رس دار که به طور متناوب و دورهای زیر آب فرو میرود
walerre
خاک سنگین رس دار که به طور متناوب و دورهای زیر آب فرو میرود
wallore
خاک سیراب
water logged ground
خاک قلیایی سفید
white alkali soil
خاک های آبی
water soil veatch
خاک های گسترده افقی گل و لای دار که در منطقهء کشندی دریا قرار دارد
wadden soil
خاکدانه آب پایدار
water-stable aggregate
خاکهای آهکی سفید رنگ تحول نیافته را گویند ، سفید-رنگ خاک
white
خاکهای پلاژهای مسطح و هموار همراه با شن و ماسه گل و لای دار
wattboden
خاکهای طغیانی سنگریزه دار
wakebuedem
خاکهای ماسه-رسن مقدار رس در آن کم و کاربر روی آن آسان می باشد
waka holalde
خراطی-چیزی که با دستگاه خراطی و تراش درست میشود
wood turner
خط تقسیم آب – مرز حوزه آبخیز
water divide line
خط هشدار
warning line
خوب دانه بندی شده
well graded
دادهه ای ضعیف
weak data
دارای دامنه های بسیار بزرگ و غیرقابل پیش بینی ، مثلاً یک کانال لرزه ای نوفه ای در بهره زیاد
wild
دایره ساحر
witch of circle
دبی تخلیه آب
مقدار حجم آب تخلیه شده یا عبوری در واحد زمان بر حسب متر مکعب بر ثانیه ، دبی تخلیه آب - مقدار حجم آب تخلیه شده یا عبوری در واحد زمان بر حسب متر مکعب بر ثانیه
water discharge
دبی وزین جریان ، جریان آب ارزشی ، دبی جریان وزنی
weighted discharge
در سوئیس به نوعی گل سفید دریاچه ای گفته میشود
wysse
در میان عوام موسوم به سنگ مرمر سیاه از نوع بازالت
اصطلاح انگلیسی برای دولریت ، بازالت و سایر سنگهای آذرین ریزدانه تیره ، در میان عوام موسوم به سنگ مرمر سیاه از نوع بازالت - اصطلاح انگلیسی برای دولریت
whinstone
درپوش آببندی شده
watertight ponnet
درجه پژمردگی
wilting range
درسیستم مونوکلینیک متبلور میشود ، ولفرامیت
ترکیب شیمیایی :Fe ، Mn) WO4)
درصد مواد:FeO11 84% MnO11 7% WO376 46%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:ولفرامات
رخ:کامل
جلا: فلزی ، چرب
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی : ترد
خاصیت مغناطیسی: متوسط
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، اسپانیا ، کره جنوبی ، بولیوی ، امریکا ، پرتغال ، ژاپن ، مالزی ، تایلند ، URSS ، استرالیا ، چین و
خواص شیمیایی : به سختی در H2SO4 ، HCl حل می شود
رنگ کانی : سیاه ، قهوه ای تیره
رنگ خاکه: سیاه ، قهوه ای سیاه
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، انحلال در اسیدها
تشابه کانی شناسی : کولومبیت
پاراژنز : مولیبدنیت ، فلوئوریت ، شئلیت ، توپاز و غیره
منشا تشکیل : پنوماتولیتی
شکل بلورها:قرصی شکل ، منشوری
محل پیدایش: رومانی
نام آن از کلمه آلمانی wolf گرگ و Rahm بمعنای رنگ کرم گرفته شده است
سختی : 5 -5 5
چگالی : 7 1 - 7 5 ، ولفرامیت - ترکیب شیمیایی :Fe ، Mn) WO4) - درصد مواد:FeO11 84% MnO11 7% WO376 46% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:ولفرامات - رخ:کامل - جلا: فلزی ، چرب - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی : ترد - خاصیت مغناطیسی: متوسط - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای - ژیزمان :فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چین و - خواص شیمیایی : به سختی در H2SO4 ، HCl حل می شود - رنگ کانی : سیاه ، قهوه ای تیره - رنگ خاکه: سیاه ، قهوه ای سیاه - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، انحلال در اسیدها - تشابه کانی شناسی : کولومبیت - پاراژنز : مولیبدنیت ، توپاز و غیره - منشا تشکیل : پنوماتولیتی - شکل بلورها:قرصی شکل ، منشوری - محل پیدایش: رومانی - نام آن از کلمه آلمانی wolf گرگ و Rahm بمعنای رنگ کرم گرفته شده است - سختی :
wolframite
درصد آب خاک
water contentof soil moisture content
دره نا مطلوب
wakadidiou
دریجه های تنظیم ، دریچه های راهنما ، دریچه های هادی (در توربین)
wicket gates
دریچه
wicket
دریچه های چرخ دار
wheel gates
دستگاهی قابل حمل برای بالا بردن بارها که هم با دست و هم با قدرت بخار هوا کار می کند
winch
دماسنج حبابی آبدار-دماسنج آبی
wet-bulb thermometer
دماغه بالدار - دماغه ای که دارای باریکه هایی است که از هر دو طرف به جهات مخالف هم ، گسترده می شوند و ممکن است توسط امواجی حاصل شده باشد که قادر به حرکت و انتقال مواد به سمت دهانه خلیج نیستند - مترادف: winged be headland
winged headland|winged be headland|winged be headland
دمای تر ، دمای مرطوب - پایین ترین دمایی که نسبت به آن هوا می تواند در یک فشار ثابت بوسیله تبخیر آب به داخل آن ، سرد شود در طی این فرآیند ، گرمای مورد نیاز برای تبخیر توسط خود هوا فراهم می شود و در نتیجه هوا ، خنک می شود مقایسه شود با: نقطه شبنم
wet-bulb temperature
دندان عقل ، دندان آسیای سوم ، دندانی که اگر فضای کافی برای رویش داشته باشد بین سنین 17 الی 24 رویش می کند - مترادف با : third molar
wisdom tooth|third molar|third molar
دندان عقل ، دندان آسیای سوم ، دندانی که اگر فضای کافی برای رویش داشته باشد بین سنین 17 الی 24 رویش می کند
مترادف با : third molar
wisdom tooth
دهانه رودخانه - اصطلاحی اسکاتلندی برای دهانه رودخانه - مترادف: water-foot
water-fit|water-foot|water-foot
دودکش سفید - یک توده سیال هیدروترمال (گرمایی) که از ستیغ یک پشته اقیانوسی تراوش می کند مثلاً خیز یا برآمدگی اقیانوس آرام شرقی در دهانه خلیج کالیفرنیا این سیال بوسیله ته نشستهای باریت و سیلیس کدر شده است و در آهنگ های دما C/S و دماهای 100 تا 350 درجه سانتی گراد تراوش می کند (مک دونالد و همکاران ، 1980) - مقایسه شود با: black smoker
white smoker
دولاب
چرخ پر شده با دلوها یا پاروهای پرشده ، و هدایت شده بوسیله وزن یا نیروی رودخانه از آب جریان یافته به آنها ، دولاب - چرخ پر شده با دلوها یا پاروهای پرشده
water wheel
دولوستون دبلیو - سنگ دولومیت حاصل شده توسط هوازدگی را گویند (دانبار ـ ورادجرز 1957) - مقایسه شود با: دولوستون S دولوستون T
w-dolostone|dolostone|dolostone
دیوار اسکله
wharf wall
دیوار بالگون ، دیوار بالی شکل
wing wall
دیوار تقریب اریبی
warped approach wall
دیوار ساحلی ، اسکله
water front
دیواره ، دیوار - در گسل : توده سنگی بر روی یک طرف یک گسل را گویند ، مثلاً کمر بالا یا کمر پایین نیز ببینید: سنگ دیواره (گسلش) - مترادف: fault wall - در معدن : طرف یک رگه یا عملیات معدنی مقایسه شود با: کمر پایین ، کمر بالا - در دیرین شناسی : الف) لایه خارجی احاطه کننده بخش های داخلی یک بی مهره را گویند مثلاً: یک رسوب اسکلتی که در کورالیتهای متعدد ساخته می شود و ستون پولیپ اسکلراکتینین را احاطه میکند و لبه های خارجی تیغه ها را بهم پیوند می‌دهد - مثلاً synapticulotheca ، paratheca ، septotheca یا بخشی از صدف حلزونی یک سفالوپود که صدف خارجی را تشکیل می دهد - ب) حاشیه بالا آمده و برجسته شده یک کانئولیت - ج) عضو اسکلتی محدود کننده جام در آرکئوسیاتیدها - در غارشناسی : الف) اطراف یک گذرگاه غار - ب) دسته ای از ستونها در امتداد یک شکاف درزه ای که به هم جوش خورده اند و تشکیل یک توده مستحکم را داده اند - نیز ببینید: partition
wall|fault wall|fault wall
دیواره مواجهه ، دیواره برخورد - پیشانی یا دیواره های جلو دهانه برای گرفتن آشغال ها و یخ ها
wall face|boom|boom
دیواره مواجهه ، دیواره برخورد
پیشانی یا دیواره های جلو دهانه برای گرفتن آشغال ها و یخ ها
wall face
ذخیره آب
الف) منطقه یا قسمتی از زمین که برای تغذیه رودهایی نگهداری می شود که برای ذخیره آب استفاده می شود
ب) یک اصطلاح کلی برای مقدار یا منبع آب که به عنوان یک ذخیره مکمل یا ویژه از آن یاد می شود ، ذخیره آب - الف) منطقه یا قسمتی از زمین که برای تغذیه رودهایی نگهداری می شود که برای ذخیره آب استفاده می شود - ب) یک اصطلاح کلی برای مقدار یا منبع آب که به عنوان یک ذخیره مکمل یا ویژه از آن یاد می شود
water reserve
ذخیره سازی هفتگی ، آب انباشتگی هفتگی
روند ذخیره سازی که در آن مخزن یا دریاچه دارای یک چرخه هفتکی پر و خالی می باشد ، آب انباشتگی هفتگی - روند ذخیره سازی که در آن مخزن یا دریاچه دارای یک چرخه هفتکی پر و خالی می باشد
weekly storage
ذغال سنگ چوب‌نمای چوبی - ذغال سنگ چوب‌نمای که نشان دهنده ساختارهای رشته ای چوب است مقایسه شود با لیگنیت خاکی مترادف: لیگنیت چوبی ، زغال چوبی ، زغال چوب ، زغال تخته ای ، چوب قیری
woody lignite|bituminous wood|bituminous wood|lignite
ذغال سنگ چوب‌نمای چوبی
ذغال سنگ چوب‌نمای که نشان دهنده ساختارهای رشته ای چوب است مقایسه شود با لیگنیت خاکی مترادف: لیگنیت چوبی ، زغال چوبی ، زغال چوب ، زغال تخته ای ، چوب قیری
woody lignite
ذوب بخشی مرطوب - آب سبب ذوب سنگها در دماهایی بسیارپایین یا دماهایی در حد نزدیک سطح زمین می شود با این وجود از آنجاییکه سنگها از کانیهای متفاوتی تشکیل شده اند ، در یک دمای مشخصی ذوب نمی شوند بنابراین سنگها در یک بازه ای از دما (تحت عنوان بازه ذوب) ، به مذاب تبدیل می شوند نسبت بین سنگهای ذوب شده (ماگما) به سنگهای ذوب نشده نیز به آرامی در امتداد بازه ذوب تغییر می یابد
wet partial melting|melting|melting
ذوب بخشی مرطوب
آب سبب ذوب سنگها در دماهایی بسیارپایین یا دماهایی در حد نزدیک سطح زمین می شود با این وجود از آنجاییکه سنگها از کانیهای متفاوتی تشکیل شده اند ، در یک دمای مشخصی ذوب نمی شوند بنابراین سنگها در یک بازه ای از دما (تحت عنوان بازه ذوب) ، به مذاب تبدیل می شوند نسبت بین سنگهای ذوب شده (ماگما) به سنگهای ذوب نشده نیز به آرامی در امتداد بازه ذوب تغییر می یابد
wet partial melting
راست گوشه موج ، اورتوگونال
wave ray
راندزین سفید
white rendzina
رانه غرب سو
مؤلفه ای از تغییرات آرام میدان مغناطیسی کره زمین را گویند حرکت حدود 2/0 درجه در سال انحراف هایی با مقیاس گسترده میدان ژئومغناطیسی حقیقی از یک میدان نقطه ای آرمانی است ، رانه غرب سو - مؤلفه ای از تغییرات آرام میدان مغناطیسی کره زمین را گویند حرکت حدود 2/0 درجه در سال انحراف هایی با مقیاس گسترده میدان ژئومغناطیسی حقیقی از یک میدان نقطه ای آرمانی است
westward drift
راه آب آبهای مازاد
waste ditch
رخنمون شدن سنگ مقاوم
آشکار شدن سنگ مقاوم ، وقتی که سنگ نامقاوم اطرافش توسط هوازدگی از بین می رود ، رخنمون شدن سنگ مقاوم - آشکار شدن سنگ مقاوم
weathering out
رد کرم ، رد فسیل
نشانی در یک سنگ فسیل دار که توسط گذر کرم یا کرم های خیلی قدیمی حاصل شده است ، رد فسیل - نشانی در یک سنگ فسیل دار که توسط گذر کرم یا کرم های خیلی قدیمی حاصل شده است
worm trail
رژیم آب ، رژیم (آب)
water regime
رس زیرین
اصطلاح رایج در انگلستان برای رس تحتانی «سخت و سفت» که متضمن حضور نهشته های زغالی است ، رس زیرین - اصطلاح رایج در انگلستان برای رس تحتانی «سخت و سفت» که متضمن حضور نهشته های زغالی است
warrant
رس سفید ، کائولن
white clay
رشد انفجاری آبی - رشد آبی جلبکها به حدی که باعث تغییر رنگ آب می‌شوند - نیز ببینید: کشند قرمز - مترادف: bloom ، plankton bloom (اقیانوس شناسی)
water bloom|plankton bloom|plankton bloom
رشد انفجاری آبی
رشد آبی جلبکها به حدی که باعث تغییر رنگ آب می‌شوند
نیز ببینید: کشند قرمز
مترادف: bloom ، plankton bloom (اقیانوس شناسی)
water bloom
رفاه ، خوشی
well-being
رقوم سطح آب ، تراز سطح آب
water surface elevation
رگرسیون غلط
wrong regression
رگه آب - الف) آب زیرزمینی در یک درز یا شکاف در سنگ متراکم را گویند ب) اصطلاحی که اکثراً برای هر پیکره آب زیرزمینی کاربرد دارد ، زیرا آب یابها آب را به شکلی که در رگه ها ظاهر می شود ، توصیف می کنند در نتیجه ، این اصطلاح در میان آب شناسان ، استفاده کمی دارد
water vein|vein|vein
رگه آب
الف) آب زیرزمینی در یک درز یا شکاف در سنگ متراکم را گویند ب) اصطلاحی که اکثراً برای هر پیکره آب زیرزمینی کاربرد دارد ، زیرا آب یابها آب را به شکلی که در رگه ها ظاهر می شود ، توصیف می کنند در نتیجه ، این اصطلاح در میان آب شناسان ، استفاده کمی دارد
water vein
رنگ آب-اقیانوس-
رنگ ظاهری سطح آبهای اقیانوس را گویند مواد آواری ، آلی یا محلول در آب رنگ آن را تغییر می دهند ، رنگ آب-اقیانوس- - رنگ ظاهری سطح آبهای اقیانوس را گویند مواد آواری
water color
رهرو
walkway
رود زمستانی
یک جوی یا جویبار منظم که هر ساله در یک نقطه مشخص در کف یک دره خشک ، آغاز می شود بالاخص ، رودی که فقط یا عمدتاً در زمستان در جایی جریان می یابد که سطح ایستابی ، بالای کف دره است ، مثلاً در نواحی گچی جنوب انگلستان ، رود زمستانی - یک جوی یا جویبار منظم که هر ساله در یک نقطه مشخص در کف یک دره خشک
winter bourne
رود سطح ایستابی
جریان متمرکز شده آب زیرزمینی در حد سطح ایستابی در یک سازه یا توده سنگ که دارای نفوذپذیری بالا است ، رود سطح ایستابی - جریان متمرکز شده آب زیرزمینی در حد سطح ایستابی در یک سازه یا توده سنگ که دارای نفوذپذیری بالا است
water-table stream
رودخانه مارپیچی
windings of river
رودخانه وحشی ، رودخانه پرخروش
الف) رودی که سواحل و آب آن الزاماً در یک شرایط دست نخورده باقی می مانند که توسط انسان تعدیل و تغییر نیافته است
ب) رود سیلابی یا تندابی ، رودخانه پرخروش - الف) رودی که سواحل و آب آن الزاماً در یک شرایط دست نخورده باقی می مانند که توسط انسان تعدیل و تغییر نیافته است - ب) رود سیلابی یا تندابی
wild river
روش غربالی خیس ، روش الک مرطوب
wet sieving
روش وینکلر - در اقیانوس شناسی ، یک روش شیمیایی تعیین مقدار اکسیژن محلول در آب دریا
winkler method|winkler|winkler
روش وینکلر
در اقیانوس شناسی ، یک روش شیمیایی تعیین مقدار اکسیژن محلول در آب دریا
winkler method
روشی که بوسیله آن انالیز مکانیکی خاک انجام میشود
wolf method
رویه راه ، قشر رویه - آسفالت رویه(توپکا) آخرین قشر آسفالتی است که در تماس مستقیم با بارهای وارده از ترافیک و عوامل جوی محیط قرار می‌گیرد ، و لذا باید طوری طرح و اجرا شود که در مقابل اثرات سوء آب ، یخبندان ، و تغییرات دما از پایایی و مقاومت لازم برخوردار باشد قشر رویه معمولاً نسبت به قشرهای آستر (بیندر) و اساس قیریدارای دانه‌بندی ریزتر و در نتیجه قیر بیشتر می‌باشد حداکثر اندازه سنگدانه‌ها در این قشر از 5/9 تا 19 میلیمتر متغیر است که با توجه به بافت سطحی مورد نیاز انتخاب می‌شود -
wearing course|topeka|topeka
رویه راه ، قشر رویه
آسفالت رویه(توپکا) آخرین قشر آسفالتی است که در تماس مستقیم با بارهای وارده از ترافیک و عوامل جوی محیط قرار می‌گیرد ، و لذا باید طوری طرح و اجرا شود که در مقابل اثرات سوء آب ، یخبندان ، و تغییرات دما از پایایی و مقاومت لازم برخوردار باشد قشر رویه معمولاً نسبت به قشرهای آستر (بیندر) و اساس قیریدارای دانه‌بندی ریزتر و در نتیجه قیر بیشتر می‌باشد حداکثر اندازه سنگدانه‌ها در این قشر از 5/9 تا 19 میلیمتر متغیر است که با توجه به بافت سطحی مورد نیاز انتخاب می‌شود
wearing course
ریفهای دیواری
wall reef
زاج سفید
گوسلاریت ، زاج سفید - گوسلاریت
white vitriol
زاویه حامل کامل
whole circle bearing|w.c.b|w.c.b
زاویه حامل کامل
whole circle bearing
زباله سوز
waste incinerator
زغال چوب ، لیگنیت چوبی
wood coal
زغال سفید - الف) یک اصطلاح خیالی برای انرژی آب - ب) تاسمانیت ، زغالسنگ ناخالص (زغال شناسی)
white coal|coal|coal
زغال سفید
الف) یک اصطلاح خیالی برای انرژی آب
ب) تاسمانیت ، زغالسنگ ناخالص (زغال شناسی)
white coal
زغال قهوه ای هوازده
زغال قهوه ای که هوازده شده و نشان دهنده رنگهای روشن است ، زغال قهوه ای هوازده - زغال قهوه ای که هوازده شده و نشان دهنده رنگهای روشن است
weather coal
زلال سنجی واگنر
wagner turbidimetry
زمان انتظار
waiting time
زمان جهانی
زمان زمین شناسی مانند زمانی که توسط گستره حیات یک گونه فسیلی جهانی منفرد نشان داده شود (کوپایاشی ، 1944) ، زمان جهانی - زمان زمین شناسی مانند زمانی که توسط گستره حیات یک گونه فسیلی جهانی منفرد نشان داده شود (کوپایاشی
world time
زمان نفوذقطره آب
water drop penetration time
زمین بایر و لم یزرع
waste land
زمین بید زار- خاک بید زار
willow earth
زمین سفید ، زمین سفید-خاک سفید
white earth
زمین سفید-خاک سفید
white ground
زمین لم یزرع
زمین کشت نشده یا زمینی که برای کشاورزی نامناسب است مثلاً یک برهوت یا بیابان ، زمین لم یزرع - زمین کشت نشده یا زمینی که برای کشاورزی نامناسب است مثلاً یک برهوت یا بیابان
wild land
زمین ماندابی
water logged land
زمین مخروبه
wasteland
زمین های آغشته به آب
water logged strata
زمین هایی که از ماه ژوئیه تا نوامبرغرقابی شده و زیر آبهای ناشی از سیل فرو میرود
walo
زمینهای مرطوب ، زمینهای باتلاقی
یک اصطلاح کلی برای گروهی از زیستگاه های مرطوب که معمولاً توسط متخصصان در مدیریت حیات وحش ، استفاده می شود این شامل مناطقی است که بطور دائم مرطوب و یا بطور متناوب توسط آب پوشیده شده اند ، خصوصاً مردابهای ساحلی ، باتلاق های کشندی و حوضچه های همراه آنها ، باتلاقها و مردابها ، زمینهای باتلاقی - یک اصطلاح کلی برای گروهی از زیستگاه های مرطوب که معمولاً توسط متخصصان در مدیریت حیات وحش
wetlands
زمینی که به کشت گردو جهت بهره برداری از آن اختصاص دارد
wal nuty
زنجیر ضعیفاً ارگودیک
weakly ergodic chain
زهکش تعریقی ، زهکش قطره ای
weeping drain
زهکش فتیله ای
wick drain
زهکشی تنظیم آب
water regulation drainage
زود جواب نامه را بده
write back soon (wbs)
زود جواب نامه را بده
write back soon (wbs)|wbs|wbs|write back soon
زودودن ، حذف کردن ، ساده سازی
weeding|simplification|simplification
ساحل باد نهشتی
ساحلی که به درون دریا توسط تلماسه‌هایی ساخته می شود که در جهت بادهای غالب پیشروی می کنند و معمولاً بر روی باد پناه گردنه ماسه ای خشکی یافت می شوند ، ساحل باد نهشتی - ساحلی که به درون دریا توسط تلماسه‌هایی ساخته می شود که در جهت بادهای غالب پیشروی می کنند و معمولاً بر روی باد پناه گردنه ماسه ای خشکی یافت می شوند
wind-deposition coast
ساحل هوازدگی
ساحل یا کرانه ای که در معرض رو به باد یا در جهتی قرار دارد که از آن باد می وزد و بدین طریق در معرض عمل شدید باد قرار می‌گیرد متضاد: lee shore ، ساحل هوازدگی - ساحل یا کرانه ای که در معرض رو به باد یا در جهتی قرار دارد که از آن باد می وزد و بدین طریق در معرض عمل شدید باد قرار می‌گیرد متضاد: lee shore
weathering shore
ساختار فرار آب ، ساختار فرار سیال
water escape structure
ساختار ویدمن اشتاتن - یک الگوی مثلثی که بر روی سطوح صیقلی و حکاکی شده شخانه های آهنی (اوکتاهدریتها) مشاهده می شود و از نوارها یا صفحات موازی کاماسیت محصور شده توسط تائنیت تشکیل شده که در دو ، سه و یا چهار جهت یکدیگر را قطع می کنند نوارهای کاماسیت که بطور موازی با سطوح هشت وجهی در تائنیت میزبان آرایش یافته ، توسط اکسولوشن از یک بلور تانئیت همگن اولیه حاصل می شوند با نازک شدن نوارها ، محتوای نیکل افزایش می یابد به افتخار آلویس بی ویدمن اشتاین ، (1849) کانی شناس اتریشی که این ساختار را در سال 1808 کشف کرد ، نام گذاری شده است مترادف: شکل ویدمن اشتاتن یا الگوی ویدمن اشتاتن
widmanstatten structure|widmanstatten|widmanstatten
ساختار ویدمن اشتاتن
یک الگوی مثلثی که بر روی سطوح صیقلی و حکاکی شده شخانه های آهنی (اوکتاهدریتها) مشاهده می شود و از نوارها یا صفحات موازی کاماسیت محصور شده توسط تائنیت تشکیل شده که در دو ، سه و یا چهار جهت یکدیگر را قطع می کنند نوارهای کاماسیت که بطور موازی با سطوح هشت وجهی در تائنیت میزبان آرایش یافته ، توسط اکسولوشن از یک بلور تانئیت همگن اولیه حاصل می شوند با نازک شدن نوارها ، محتوای نیکل افزایش می یابد به افتخار آلویس بی ویدمن اشتاین ، (1849) کانی شناس اتریشی که این ساختار را در سال 1808 کشف کرد ، نام گذاری شده است مترادف: شکل ویدمن اشتاتن یا الگوی ویدمن اشتاتن
widmanstatten structure
ساختمانی که برای چرخآب ساخته می شود ، اغلب حفاری شده و با سنگ ساخته می شود
wheel pit
سازمان بهداشت جهانی(world health organization)
who
سازمان بهداشت جهانی(world health organization)
who|world health organization|world health organization
سازه اب گیر
water intake
سازه ذخیره آب
water retaining structure
سال آبی
برابر با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد ، سال آبی - برابر با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
water year
سامانه آبرسانی ، سامانه تامین آب-آب رسانی
water supply system
سامانه آوندی آب
یک سیستم پر شده با سیال آوند ها یا کانال های لوله ای ویژه ی خارپوستان که برای کنترل و مهار حرکت پاهای لوله ای و همچنین شاید در عمل دفع و تنفس کاربرد دارد مؤلفه ها یا سازنده های اصلی و اولیه شامل یک کانال سنگی ، یک کانال حلقوی ، کانال های شعاعی و پاهای لوله ای است
نیز ببینید: سیستم آمبولاکرالی ، سامانه آوندی آب - یک سیستم پر شده با سیال آوند ها یا کانال های لوله ای ویژه ی خارپوستان که برای کنترل و مهار حرکت پاهای لوله ای و همچنین شاید در عمل دفع و تنفس کاربرد دارد مؤلفه ها یا سازنده های اصلی و اولیه شامل یک کانال سنگی ، کانال های شعاعی و پاهای لوله ای است - نیز ببینید: سیستم آمبولاکرالی
water-vascular system
سامانه جهانی زمین پیمایی
سامانهی که توده های خشکی و حدود قاره ای زمین پیمایی را بهم متصل کرده و یک شبکه واحد شده با مرکزیت کره زمین ایجاد می کند ، سامانه جهانی زمین پیمایی - سامانهی که توده های خشکی و حدود قاره ای زمین پیمایی را بهم متصل کرده و یک شبکه واحد شده با مرکزیت کره زمین ایجاد می کند
world geodetic system
سامانه داده های چاه
سامانهی که برای ذخیره رایانه ای و بازیافت داده های چاه طراحی شده و در برگیرنده برنامه های لازم برای به روز کردن فایل می باشد ، سامانه داده های چاه - سامانهی که برای ذخیره رایانه ای و بازیافت داده های چاه طراحی شده و در برگیرنده برنامه های لازم برای به روز کردن فایل می باشد
well-data system
سامانه کافت جهانی
یک بخش زمین ساختی عمده کره زمین که از پشته های میان اقیانوسی و دره های کافتی همراه آنها ساخته شده است ، مانند دره های کافتی در امتداد پشته میان اقیانوس آرام این باور در مورد آنها وجود دارد که محل جدایش گسترده و بالا آمدن ماگما باشد که در نتیجه باز شدن کف دریا حاصل شده است مقایسه شود با: کافت (زمین ساخت) ، سامانه کافت جهانی - یک بخش زمین ساختی عمده کره زمین که از پشته های میان اقیانوسی و دره های کافتی همراه آنها ساخته شده است
world rift system
سپید سنگ
الماس ساختگی ، یک جواهر بدل خالص و بی رنگ که شبیه الماس است ، سپید سنگ - الماس ساختگی
white stone
ستون آب ، عمق
water column
سخت کننده جان- صفحه تقویتی قائم- قطعه تقویتی جان- تقویتی جان
web stiffener
سرچاه
منبعی که از آن یک رود جریان می یابد محلی در زمین که یک چشمه از آن ظاهر شده و بوجود می آید ، سرچاه - منبعی که از آن یک رود جریان می یابد محلی در زمین که یک چشمه از آن ظاهر شده و بوجود می آید
wellhead
سرچشمه
آب سرچشمه یک رود ، سرچشمه - آب سرچشمه یک رود
waterhead
سرچشمه فورانی رود
سرچشمه یک رود را گویند ، سرچشمه فورانی رود - سرچشمه یک رود را گویند
wellspring
سرریز
wasteway|waste weir|waste weir
سرریز
سازه ای ساخته شده یا ساختاری طبیعی که برای تخلیه آب مازاد طراحی می شود ، سرریز - سازه ای ساخته شده یا ساختاری طبیعی که برای تخلیه آب مازاد طراحی می شود
weir
سرزمین مرطوب - ناحیه ای از زمین است که اغلب مرطوب است و خاک آن اغلب اکسیژن کمی دارد و گیاهان آن به زندگی در خاک مرطوب خو گرفته اند
wetland|wetlands|wetlands
سرعت هوازدگی
سرعتی که در آن ، یک موج لرزه ای P درون لایه کم سرعت نزدیک سطحی حرکت می کند
مقایسه شود با: Subweathering velocity ، سرعت هوازدگی - سرعتی که در آن ، یک موج لرزه ای P درون لایه کم سرعت نزدیک سطحی حرکت می کند - مقایسه شود با: Subweathering velocity
weathering velocity
سری های آمریکای شمالی: پرمین زیرین (بالای ویرجیلین پنسیلوانین و زیر لئوناردین)
wolfcampian
سست
به راحتی شسته شده یا فرسوده شونده مانند یک دامنه دره ضعیف ، سست - به راحتی شسته شده یا فرسوده شونده مانند یک دامنه دره ضعیف
washy
سطح آب
water plane
سطح آب ، تراز آب - در نقشه برداری : دستگاهی که توسط سطح آب در یک گودال یا پایه های یک لوله U شکل ، نشان دهنده تراز است - - در نفت : سطحی که در زیر آن ، خلل و فرج سنگ تقریباً با آب اشباع شده و بالاتر از آن یک تمرکز فراوان هیدروکربن ها ، وجود دارد - مترادف: oil-water contact ، gas-water contact - - در آب زیرزمینی: سطح ایستابی -
water level|gas-water contact|gas-water contact|oil-water contact
سطح آب
سطح بالایی آب زیر زمینی یاسطح زیر آبخوان نامحدود که دایما اشباع از آب است ، سطح آب - سطح بالایی آب زیر زمینی یاسطح زیر آبخوان نامحدود که دایما اشباع از آب است
water surface
سطح آبخیز ، لایه آبدار
water rearing stratum
سطح استخراج
جایی در یک معدن که مواد طی یک چرخه معدنکاری ، استخراج می شوند ، سطح استخراج - جایی در یک معدن که مواد طی یک چرخه معدنکاری
working face
سطح ایستابی آویزان
water-table perched
سطح ایستایی
water stage
سطح بنیوف-نگاه کنید به سطح بنیوف
wadati-benioff plane
سطح موج
جبهه موج (نورشناسی) ، سطح موج - جبهه موج (نورشناسی)
wave surface
سطح و سکوی دایره ای که یک whim - horse بر روی آن قرار می گیرد
whim platform
سطح و سکوی دایره ای که یک whim - horse بر روی آن قرار می گیرد
whim platform|platform|platform
سطحی که آب در یک سفره زیرزمینی بالا میرود ، سفره آب زیر زمینی-سطح ایستایی آب ، سطح ایستابی
سطحی است که در آن فشار سیال برابر فشار آتمسفر است ، سطح ایستابی - سطحی است که در آن فشار سیال برابر فشار آتمسفر است
water table
سفره آبدار-لایهء سخت و قابل نفوذ که آب را در خلل و خروج خود نگه میدارد
water-bearing
سکوی موج
سکوی موج بریده ، سکوی موج - سکوی موج بریده
wave platform
سکوی موج بریده ، سکوی موج کند
الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است
مترادف: پادگانه موج کفه ، سکوی کنده شده ، سکوی فرسایشی ، سکوی موجی ، سکوی کرانه ای ، دشت موج کفه ، پهنه ساحلی
ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود
نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود ، سکوی موج کند - الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است - مترادف: پادگانه موج کفه ، پهنه ساحلی - ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود - نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود
wave-cut platform
سکوی موج بریده
یک سطح یا سکوی هموار تا شیبدار ملایم باریک که توسط عمل فرسایش امواج حاصل می شود و به سمت خارج از بالای قاعده صخره موج شکن گسترده می شود و تمام منطقه ساحلی و یک بخش یا کل حاشیه ساحلی را اشغال می کند (جانسن 1919) این سکو عمدتاً بالاتر از سطح آب بوسیله افشانه یا پاشیدن امواج توفانی تشدید شده توسط هوازدگی نیمه هوایی و باران شست تشکیل می شود این سکو ممکن است از جنس سنگ برهنه تازه ساییده شده باشد یا بطور موقت توسط یک ساحل پوشیده باشد ممکن است ناگهانی به انتها برسد یا به تدریج تبدیل به سکوی سایشی شود
نیز ببینید: سکوی موج شکن مترادف: سکوی کرانه ای سکوی ساحلی سکوی آب بالا ، سکوی موج بریده - یک سطح یا سکوی هموار تا شیبدار ملایم باریک که توسط عمل فرسایش امواج حاصل می شود و به سمت خارج از بالای قاعده صخره موج شکن گسترده می شود و تمام منطقه ساحلی و یک بخش یا کل حاشیه ساحلی را اشغال می کند (جانسن 1919) این سکو عمدتاً بالاتر از سطح آب بوسیله افشانه یا پاشیدن امواج توفانی تشدید شده توسط هوازدگی نیمه هوایی و باران شست تشکیل می شود این سکو ممکن است از جنس سنگ برهنه تازه ساییده شده باشد یا بطور موقت توسط یک ساحل پوشیده باشد ممکن است ناگهانی به انتها برسد یا به تدریج تبدیل به سکوی سایشی شود - نیز ببینید: سکوی موج شکن مترادف: سکوی کرانه ای سکوی ساحلی سکوی آب بالا
wave-cut bench
سکوی موج ساخته
مترادفی برای پادگانه موج ساخت ـ این اصطلاح به خاطر اینکه سکو معمولاً به عنوان یک عارضه فرسایشی در نظر گرفته می‌شود ، متناقض است ، سکوی موج ساخته - مترادفی برای پادگانه موج ساخت ـ این اصطلاح به خاطر اینکه سکو معمولاً به عنوان یک عارضه فرسایشی در نظر گرفته می‌شود
wave-built platform
سن موج
مرحله توسعه یک موج سطح آب تولید شده توسط باد که به عنوان نسبت سرعت موج به سرعت باد (که حدود 8 متر بالاتر از حد یا سطح آب ساکن اندازه گیری می شود) بیان می گردد ، سن موج - مرحله توسعه یک موج سطح آب تولید شده توسط باد که به عنوان نسبت سرعت موج به سرعت باد (که حدود 8 متر بالاتر از حد یا سطح آب ساکن اندازه گیری می شود) بیان می گردد
wave age
سنجنده هایی که جهت اسکن کردن تصاویر عمود بر خط پرواز می باشد
whiskbroom scanner
سنجنده هایی که جهت اسکن کردن تصاویر عمود بر خط پرواز می باشد
whiskbroom scanner|whiskbroom|whiskbroom
سنگ آب تراشیده ، آب تراش (aquafact)
water-faceted stone
سنگ باد بر ، بادساب
wind-grooved stone
سنگ باد بر ، بادساب
wind-shaped stone
سنگ باد بریده ، بادساب
wind-scoured stone
سنگ باد تراشیده ، بادساب
wind-cut stone
سنگ باد سائیده ، بادساب
wind-worn stone
سنگ باد صیقل بادسابی که دارای صیقل بیابانی است
wind–polished stone
سنگ بادسوده ، باد کند (Windkanter)
wind-faceted stone
سنگ چاقو تیزکن واشیتا
washing oilstone
سنگ دیواره - سنگی که رگه یا نهشته معدنی را در بر می گیرد درمورد سنگها ، سنگ دیواره ، توده نفوذی تزریق شده و توده آذرین نفوذی را احاطه می کند
wall rock|host rock|host rock
سنگ دیواره ، سنگ درون گیر ، سنگ دیواره
سنگی که رگه یا نهشته معدنی را در بر می گیرد درمورد سنگها ، توده نفوذی تزریق شده و توده آذرین نفوذی را احاطه می کند
wall rock
سنگ دیواره-سنگهای درون گیری که در مجاورت رگه های معدنی قرار دارند ، قسمتی از سنگ قطع کننده ای که به شکل دیواره یا بام در یک لایه مورد بهره برداری قرار گرفته است ، دیواره ، دیوار
در گسل : توده سنگی بر روی یک طرف یک گسل را گویند ، مثلاً کمر بالا یا کمر پایین نیز ببینید: سنگ دیواره (گسلش)
مترادف: fault wall
در معدن : طرف یک رگه یا عملیات معدنی مقایسه شود با: کمر پایین ، کمر بالا
در دیرین شناسی : الف) لایه خارجی احاطه کننده بخش های داخلی یک بی مهره را گویند مثلاً: یک رسوب اسکلتی که در کورالیتهای متعدد ساخته می شود و ستون پولیپ اسکلراکتینین را احاطه میکند و لبه های خارجی تیغه ها را بهم پیوند می‌دهد
مثلاً synapticulotheca ، paratheca ، septotheca یا بخشی از صدف حلزونی یک سفالوپود که صدف خارجی را تشکیل می دهد
ب) حاشیه بالا آمده و برجسته شده یک کانئولیت
ج) عضو اسکلتی محدود کننده جام در آرکئوسیاتیدها
در غارشناسی : الف) اطراف یک گذرگاه غار
ب) دسته ای از ستونها در امتداد یک شکاف درزه ای که به هم جوش خورده اند و تشکیل یک توده مستحکم را داده اند
نیز ببینید: partition
wall
سنگ ریزدانه سخت
هر سنگ مقاوم ریزدانه طبیعی که معمولاً سیلیسی است و برای تیز کردن ابزاری مانند تیغ ها ، چاقوها و ابزار مکانیکی استفاده می شود مثلاً یک: نواکولیت ، سنگ ریزدانه سخت - هر سنگ مقاوم ریزدانه طبیعی که معمولاً سیلیسی است و برای تیز کردن ابزاری مانند تیغ ها
whetstone
سنگ سست و نرم و کدر
wacke
سنگ سطح ایستابی
سنگی که در یا در نزدیکی حد سطح ایستابی ، سیمانی شده است یک نوع ویژه از کفه سخت ، سنگ سطح ایستابی - سنگی که در یا در نزدیکی حد سطح ایستابی
water table rock
سنگ شاهد ، دودکش جن (zeuge)
witness rock
سنگ صاف و هموار
wall plate
سنگ نشتی
یک سنگ متخلخل که از آن آب تراوش می کند ، سنگ نشتی - یک سنگ متخلخل که از آن آب تراوش می کند
weeping rock
سنگ واشیتا - یک نواکیولیت متخلخل با بافت یکنواخت که در کوه‌های واشیتا یافت می شود و مخصوصاً برای شکل دادن ابزار خراطی کاربرد دارد - مترادف: ouachita stone
washita stone|washita|washita|ouachita
سنگ واشیتا
یک نواکیولیت متخلخل با بافت یکنواخت که در کوه‌های واشیتا یافت می شود و مخصوصاً برای شکل دادن ابزار خراطی کاربرد دارد
مترادف: ouachita stone
washita stone
سنگریزه بادی
windmill pebble,ston
سنگفرش موج بریده
یک سکوی موج بریده که بوسیله فرسایش یک خط ساحلی پرتگاه گسل تشکیل می شود (هیندس 1943)
این اصطلاح توصیه نمی‌شود ، سنگفرش موج بریده - یک سکوی موج بریده که بوسیله فرسایش یک خط ساحلی پرتگاه گسل تشکیل می شود (هیندس 1943) - این اصطلاح توصیه نمی‌شود
wave-cut pediment
سنگهای هوا دیده-سنگهای دگرسان شده
weatheredrocks
سه راهی 45درجه (لوله کشی)
wye
سه راهی 45درجه (لوله کشی)
wye|wye branch|wye branch|y-branch
سوراخ چاه ، گمانه
well bore
سوراخاب- سوراخ زهکش-روزن زهکش-سوراخ عبور آب در دیوار- لوله جداری-آبروی تراوشگر- آبروی دیوار-راه آب
weep hole
سولفات آهن سفید
الف) گوسلاریت
ب) کوکیمبیت ، سولفات آهن سفید - الف) گوسلاریت - ب) کوکیمبیت
white copperas
سولفور طبیعی آهن سفید
الف) آرسنوپیریت
ب) مارکاسیت (کانی شناسی) ، سولفور طبیعی آهن سفید - الف) آرسنوپیریت - ب) مارکاسیت (کانی شناسی)
white pyrites
سیستم آب ، سامانه رود
الف) سیستم رودخانه ای
ب) آبرسانی ، سامانه رود - الف) سیستم رودخانه ای - ب) آبرسانی
water system
سیستم مدلسازی حوزه آبخیز
watershed modeling system
سیستم مدلسازی حوزه آبخیز
watershed modeling system|watershed modeling|watershed modeling
سیستم نرمافزاری استفاده شده به منظور مشخص کردن محدودهآبی ، حوضه زهکشی یا حوضه آبریز (آبگیر)
watershed analysis system|watershed analysis|watershed analysis
سیستم نرمافزاری استفاده شده به منظور مشخص کردن محدودهآبی ، حوضه زهکشی یا حوضه آبریز (آبگیر)
watershed analysis system
سیلاب
اصطلاحی غیر رسمی برای یک عملیات سیلابی کردن ، سیلاب - اصطلاحی غیر رسمی برای یک عملیات سیلابی کردن
waterflood
سیمان سطح ایستابی ، سیمان آب زیرزمینی
water-table cement
شاخص برش موج
wave-cutting index
شاخص بهای عمدهفروشی
wholesale price index
شاخص پتانسیل هوازدگی
مقیاسی از درجه حساسیت در مقابل هوازدگی برای یک سنگ یا کانی که از یک تجزیه و تحلیل شیمیایی محاسبه می‌شود و به عنوان نسبت مول ـ درصد مولی مجموع خاکهای قلیایی یا آلکالی ها (آب ترکیب شده کمتر) به کل مول حاضر بدون در نظر گرفتن آب ، بیان می شود (ریشه 1943) ، شاخص پتانسیل هوازدگی - مقیاسی از درجه حساسیت در مقابل هوازدگی برای یک سنگ یا کانی که از یک تجزیه و تحلیل شیمیایی محاسبه می‌شود و به عنوان نسبت مول ـ درصد مولی مجموع خاکهای قلیایی یا آلکالی ها (آب ترکیب شده کمتر) به کل مول حاضر بدون در نظر گرفتن آب
weathering-potential index
شاخص هوازدگی
مقیاسی برای خصوصیات هوازدگی زغال سنگ ، بر طبق یک روند استاندارد آزمایشی
مترادف: slacking index ، شاخص هوازدگی - مقیاسی برای خصوصیات هوازدگی زغال سنگ ، بر طبق یک روند استاندارد آزمایشی - مترادف: slacking index
weathering index
شبکه آبرسانی ، تصفیه خانه آب
waterworks
شبکه گسترده جهانی - شبکه ای که در نقاط جغرافیایی مختلف مثل یک شهر پراکنده است وبرای مرتبطکردن بخشهای مختلف به قابلیت های ارتباطاتی متکی است هر(wan) می تواند یک شبکه بزرگ باشد ویا از تعدادی (lan) (شبکه محلی) مرتبط به هم تشکیل یابد
wide area network|wan|wan
شبکه گسترده جهانی
شبکه ای که در نقاط جغرافیایی مختلف مثل یک شهر پراکنده است وبرای مرتبطکردن بخشهای مختلف به قابلیت های ارتباطاتی متکی است هر(wan) می تواند یک شبکه بزرگ باشد ویا از تعدادی (lan) (شبکه محلی) مرتبط به هم تشکیل یابد
wide area network
شبکه محلی بی سیم با پوشش کم - نوع بی سیم شبکه های محلی که از طریق آن می توان اطلاعات (داده ها ) رابا سرعت بالا انتقال داد البته با برد کم ! این فناوری از نظر سرعت تبادل اطلاعات بهتر از فناوری نسل سوم ولی شعاع (برد) عمل آن کمتر می باشد
wireless local area network (wlan)|wlan|wlan|wireless local area network
شبکه محلی بی سیم با پوشش کم
نوع بی سیم شبکه های محلی که از طریق آن می توان اطلاعات (داده ها ) رابا سرعت بالا انتقال داد البته با برد کم ! این فناوری از نظر سرعت تبادل اطلاعات بهتر از فناوری نسل سوم ولی شعاع (برد) عمل آن کمتر می باشد
wireless local area network (wlan)
شبکه ولف
الف) یک سامانه مختصاتی که در بلورشناسی برای ترسیم یک تصویر استریوگرافیک قطبی با حفظ زوایای برابر استفاده می شود مثلاً برای ترسیم روابط زاویه دار بدست آمده از اندازه گیری های سه محوری
ب) استریونت به افتخار گورکی ویکتوروویچ ولف (1925-1862) بلورشناس روسی که این شبکه را ابداع کرد و اسمش به آلمانی ، ترانگاشته شد ، بدین نام خوانده می شود ، شبکه ولف - الف) یک سامانه مختصاتی که در بلورشناسی برای ترسیم یک تصویر استریوگرافیک قطبی با حفظ زوایای برابر استفاده می شود مثلاً برای ترسیم روابط زاویه دار بدست آمده از اندازه گیری های سه محوری - ب) استریونت به افتخار گورکی ویکتوروویچ ولف (1925-1862) بلورشناس روسی که این شبکه را ابداع کرد و اسمش به آلمانی
wulff net
شبیه شلاق
یک مژک یا تاژک با سطح صاف (بدون mastigonemes) بعضی از جلبکها و پروتوزوآن ها که دارای بخش قاعده ای طویل مستحکم و یک ناحیه انتهایی نازک تر است ، شبیه شلاق - یک مژک یا تاژک با سطح صاف (بدون mastigonemes) بعضی از جلبکها و پروتوزوآن ها که دارای بخش قاعده ای طویل مستحکم و یک ناحیه انتهایی نازک تر است
whiplash
شراب
wine
شستشو دادن سیلت ذرات ریز و نا همگون
washing silt
شستن ، موج سایش - الف) فرسایش یا سایش بوسیله عمل امواج یا آب جاری - ب) جورشدگی انتخابی و خروج رسوبات ریزدانه توسط جریانهای آب - مقایسه شود با: winnowing washings -
فرایند تمیز سازی کانه - برداشت مواد باطله و آماده سازی آن برای ذوب - هم معنی ore dressing
washing|ore dressingore|ore dressingore|washings|winnowing
شستن ، موج سایش
الف) فرسایش یا سایش بوسیله عمل امواج یا آب جاری
ب) جورشدگی انتخابی و خروج رسوبات ریزدانه توسط جریانهای آب
مقایسه شود با: winnowing washings
فرایند تمیز سازی کانه
برداشت مواد باطله و آماده سازی آن برای ذوب
هم معنی ore dressing
washing
شسته بوم
یک زمین کم ارتفاع خاکریزی شده که یک رود یا خلیج دهانه ای را محدود می کند و معمولاً بخشی از دشت سیلابی طبیعی است که بر روی آن سیلابها بطور دوره ای به منظور کنترل حدود مد در رود جریان دارند
نیز ببینید: rond ، شسته بوم - یک زمین کم ارتفاع خاکریزی شده که یک رود یا خلیج دهانه ای را محدود می کند و معمولاً بخشی از دشت سیلابی طبیعی است که بر روی آن سیلابها بطور دوره ای به منظور کنترل حدود مد در رود جریان دارند - نیز ببینید: rond
washland
ششتشو دادن
washing out
شکاف موج بریده
بریدگی که در امتداد قاعده یک صخره دریایی بوسیله فرسایش امواج تشکیل می شود ، شکاف موج بریده - بریدگی که در امتداد قاعده یک صخره دریایی بوسیله فرسایش امواج تشکیل می شود
wave-cut notch
شکست موج
wave breaking
شکست موج
الف) فرآیندی که توسط آن ، یک موج آب ، در آبهای کم عمق حرکت کرده و وقتی با زاویه ای به ساحل می رسد ، تمایل به چرخش از جهت ابتدایی خود دارد بخشی از موج که در آب کم عمق تر پیشروی می کند ، آرام تر از بخشی حرکت می کند که همچنان در عمق بیشتر پیش می رود و این حالت باعث می شود که قله های موج به سمت ردیف موازی با خط ساحلی ، خمیده شوند
ب) خمیده شده قله های موج توسط جریانها
تغییر در مسیر موج هنگام ورود موج به داخل آب کم‌عمق سرعت آن بخش از موج که وارد آب کم عمق می‌شود ، کاهش می‌یابد و سبب انحراف درموج وهم ترازشدن با خطوط تراززیرآب ، می‌شود ، شکست موج - الف) فرآیندی که توسط آن ، خمیده شوند - ب) خمیده شده قله های موج توسط جریانها - تغییر در مسیر موج هنگام ورود موج به داخل آب کم‌عمق سرعت آن بخش از موج که وارد آب کم عمق می‌شود
wave refraction
شکستگی مومی شکل
waxy fracture
شکستگی یخ دریا
هر شکست یا بازشدگی در یخ دریا که باعث آشکار شدن آب شود ، شکستگی یخ دریا - هر شکست یا بازشدگی در یخ دریا که باعث آشکار شدن آب شود
water opening
شیب بادسوی تلماسه
بخش گودال مانند شیب رو به باد یک تلماسه پیش رونده که از بالای آن جریانهای باد می گذرند ، شیب بادسوی تلماسه - بخش گودال مانند شیب رو به باد یک تلماسه پیش رونده که از بالای آن جریانهای باد می گذرند
wind sweep
شیب ساحلی-تختان یا توده های شنی که در اثر عمل امواج تولید میشود
wave built terrace
شیب سفره آب
water table slope
شیب کاو
بخش پایینی یک سطح کنار تپه ای که تمایل به مقعر شدن در زیر شیب ثابت دارد و زاویه ای دارد که بطور پیوسته به سمت پایین دست شیب با کشنده شدن دامنه دره به سمت کف دره یا سایر قاعده های محلی مبنا ، کاهش می یابد (وود 1942) مقایسه شود با: شیب آب شست متضاد: waxing slope/ مترادف: شیب مقعر ، شیب کاو - بخش پایینی یک سطح کنار تپه ای که تمایل به مقعر شدن در زیر شیب ثابت دارد و زاویه ای دارد که بطور پیوسته به سمت پایین دست شیب با کشنده شدن دامنه دره به سمت کف دره یا سایر قاعده های محلی مبنا
waning slope
شیب کوژ
بخش بالای یک سطح دامنه دره که تمایل به محدب شدن دارد توسط گرد شدن بلافاصله بالای یک پرتگاه و دارای زاویه ای است که بطور پیوسته به سمت پایین شیب ، با ساییده شدن قهقرایی دامنه دره ، افزایش می یابد (وود 1942) متضاد: waning slope مترادف: convex slope ، شیب کوژ - بخش بالای یک سطح دامنه دره که تمایل به محدب شدن دارد توسط گرد شدن بلافاصله بالای یک پرتگاه و دارای زاویه ای است که بطور پیوسته به سمت پایین شیب
waxing slope
شیب موج ، تیزی موج - نسبت ارتفاع یک موج به طول آن را گویند موجی با نسبت 25/1 تا 7/1 دارای شیب زیاد است موجی با نسبت کمتر 100/1 دارای شیب کم است - مترادف: steepness ratio -
wave steepness|steepness ratio|steepness ratio
شیب موج ، تیزی موج
نسبت ارتفاع یک موج به طول آن را گویند موجی با نسبت 25/1 تا 7/1 دارای شیب زیاد است موجی با نسبت کمتر 100/1 دارای شیب کم است
مترادف: steepness ratio
wave steepness
صخره موج بریده
یک صخره ، خصوصاً یک صخره دریایی که بوسیله شکستن و جدایش قطعات سنگی بعد از زیربُری افقی و رو به خشکی توسط امواج حاصل می شوند ، صخره موج بریده - یک صخره
wave-cut cliff
صخره های دیواره ای
wall of rocks
صدای باد
الف) صدای اتفاقی که وابسته به آشفتگی و اغتشاش خاک (یا زمین) حاصله از حرکت گیاهان و درختان و لرزش ریشه هایشان توسط باد ، دانسته می‌شود
ب) صدای پشت زمینه لرزه ای (در غیاب یک انفجار) بدون توجه یا در نظر گرفتن منبع این صدا یا نوفه ، صدای باد - الف) صدای اتفاقی که وابسته به آشفتگی و اغتشاش خاک (یا زمین) حاصله از حرکت گیاهان و درختان و لرزش ریشه هایشان توسط باد ، دانسته می‌شود - ب) صدای پشت زمینه لرزه ای (در غیاب یک انفجار) بدون توجه یا در نظر گرفتن منبع این صدا یا نوفه
wind noise
صفت:متعلق به آبراهام جی ورنر (1817-1749) زمین شناس و کانی شناس آلمانی که کانی ها را بر طبق ویژگی های ظاهری یا خارجی کانی ها رده بندی کرد ، از نظریه نپتونیسم (آبگرایی) طرفداری کرد و یک توالی سنی جهانی را برای سنگها بر طبق سنگ شناسی مبنا قرار دارد همچنین به کسی گویند که یک استاد بزرگ زمین شناسی و در عین حال متعصب است
اسم: پیرو باورهای ورنرین را گویند یک نپتونیست ، از نظریه نپتونیسم (آبگرایی) طرفداری کرد و یک توالی سنی جهانی را برای سنگها بر طبق سنگ شناسی مبنا قرار دارد همچنین به کسی گویند که یک استاد بزرگ زمین شناسی و در عین حال متعصب است - اسم: پیرو باورهای ورنرین را گویند یک نپتونیست
wernerian
صفحه سخت حلزون دریایی به شکل یک چرخ که از یک کانون ، حاشیه و پره ساخته شده است
wheel
صیقل بادی ، جلای بیابانی
wind polish
ضربت قوچ ، ضربه قوچ- چکش آبی ، ضربه آب ، ضربه آبی ، آبکوبش
هنگامی که در یک لوله آب جریان پیدا کند ، درصورتی که شیری بسته شود ، سرعت آب پشتیا بالا دست شیر کند شده و سبب ایجاد یک فشار دینامیک می شود این فشار دینامیک ممکن است بسیار زیاد باشد ، آبکوبش - هنگامی که در یک لوله آب جریان پیدا کند
water hammer
ضریب ذخیره آب آبیاری
water storage factor
ضریب وزنی
weighted coefficient
ضزیب پژمردگی-رابطه بین مقدار آب موجود در خاک ، ضریب پژمردگی ، نقطه پژمردگی
wilting coefficient
ضعیف
weak
طاقک آببند
watertight facing arch
طبقه آب
واژه مرسوم در بالای دره می سی سی پی برای طبقه ای از خرده سنگ درشت و ریگ واقع در بالای تیل ها ، طبقه آب - واژه مرسوم در بالای دره می سی سی پی برای طبقه ای از خرده سنگ درشت و ریگ واقع در بالای تیل ها
water bed
طرح آب نیروگاه ، طرح نیروگاه آبی
water power scheme
طرح آب نیروگاهی ، طرح نیروگاه آبی
water power project
طرح توزین
weighing design
طرف پیچ
پهلوی صدف یک سفالوپود خصوصاً دیواره جانبی پیچ یک آمونوئید بین رگه نافی و ناحیه شکمی ، طرف پیچ - پهلوی صدف یک سفالوپود خصوصاً دیواره جانبی پیچ یک آمونوئید بین رگه نافی و ناحیه شکمی
whorl side
طلای سفید-پلاتین-
آلیاژ مات طلا که شبیه نقره یا پلاتین است ، خصوصاً طلای آلیاژ شده با نسبت زیادی از نیکل یا پالادیوم که به آن رنگ سفید می دهد و با یا بدون سایر فلزات آلیاژی است (مانند قلع ، روی ، مس) ، طلای سفید-پلاتین- - آلیاژ مات طلا که شبیه نقره یا پلاتین است
white gold
طناب سیمی فولادی : برای حمل مواد در چاهها و کشش استفاده می شود
طنابهای سیمی از فولاد کربن متوسط ساخته می شوند ، طناب سیمی فولادی : برای حمل مواد در چاهها و کشش استفاده می شود - طنابهای سیمی از فولاد کربن متوسط ساخته می شوند
wire rope
طول موج
الف) فاصله بین قله های متوالی امواج یا سایر نقاط معادل ، در یک سری امواج همساز یا سازگار
ب) در سیستم های چینی دوره ای متقارن ، فاصله بین لولاهای تاقدیسی و ناودیسی را گویند برای سیستم های نامتقارن غیردوره ای ، تعریفهای متنوعی پیشنهاد شده است
، طول موج - الف) فاصله بین قله های متوالی امواج یا سایر نقاط معادل ، در یک سری امواج همساز یا سازگار - ب) در سیستم های چینی دوره ای متقارن ، تعریفهای متنوعی پیشنهاد شده است -
wavelength
طیف موج
الف) توصیف انرژی موج با توجه به بسامد تابع ریاضی مربع ارتفاع موج با انرژی پتانسیل سطح دریا ، مرتبط است
ب) نمودار یا جدولی که برای ناحیه ای در اقیانوس ، نشان دهنده توزیع ارتفاع موج با توجه به بسامد است ، طیف موج - الف) توصیف انرژی موج با توجه به بسامد تابع ریاضی مربع ارتفاع موج با انرژی پتانسیل سطح دریا ، مرتبط است - ب) نمودار یا جدولی که برای ناحیه ای در اقیانوس
wave spectrum
ظرفیت آب موجود در خاک ، گنجایش آبی
حداکثر مقدار آب (رطوبت) که یک خاک یا سنگ قادر به حفظ آن است ، گنجایش آبی - حداکثر مقدار آب (رطوبت) که یک خاک یا سنگ قادر به حفظ آن است
water capacity
ظرفیت نگهداری آب
کمترین مقداری که تا آن اندازه آب محتوی یک خاک بوسیله زهکشی گرانشی کاهش می یابد ، ظرفیت نگهداری آب - کمترین مقداری که تا آن اندازه آب محتوی یک خاک بوسیله زهکشی گرانشی کاهش می یابد
water-holding capacity
عدد موج ، بسامد مکانی موج (spatial frequency)
wave number
عدد موج ، بسامد مکانی موج (spatial frequency)
wave number|spatial frequency|spatial frequency
عدد وبر رابطه نیروهای اینرسی با نیروهای انرژی سطحی را گویند که به صورت حاصل چگالی ضربدر مربع سرعت جریان ، ضربدر طول تقسیم بر انرژی سطحی ، بیان می شود این عدد در حرکت آب در محیط های متخلخل و مویینگی ها از اهمیت به سزایی برخوردار است (شاو 1964 )
weber number
عصای سحرآمیز ، عصای آب یاب
witch
عقیق آبدار ، کانی بلورین آبدار
water agate
عقیق سفید
اصطلاحی که برخی اوقات برای کلسدونی سفید یا مایل به سفید ، کاربرد دارد ، عقیق سفید - اصطلاحی که برخی اوقات برای کلسدونی سفید یا مایل به سفید
white agate
علامت ضریب پژمردگی
wc
عمق موج ، پایه موج
عمقی که در آن ، عمل امواج دیگر باعث متلاطم شدن رسوبات نمی شود این ارتفاع معمولاً حدود 10 متر است مقایسه شود با: پایه خیزاب مترادف: عمق موج ، پایه موج - عمقی که در آن
wave base
عمق موج ، ژرفای موج ، قاعده موج
wave depth
عمل گوه ای
عمل فروپاشی سنگ توسط نفوذ یا تزریق گوه مانند عواملی مانند ریشه ها و خصوصاً یخ ـ نیز ببینید: یخبندان گوه ای همچنین ، حاصل یا فرآورده عمل گوه ای ، عمل گوه ای - عمل فروپاشی سنگ توسط نفوذ یا تزریق گوه مانند عواملی مانند ریشه ها و خصوصاً یخ ـ نیز ببینید: یخبندان گوه ای همچنین
wedgework
عملیات خشکاندن
waterinche
عملیات خشکاندن
wateringue
عیاریابی تر
هر نوع روش عیارزنی که شامل مایعی ـ معمولاً آب ـ به عنوان ابزار جدایش می باشد مقایسه شود با: dry assay ، عیاریابی تر - هر نوع روش عیارزنی که شامل مایعی ـ معمولاً آب ـ به عنوان ابزار جدایش می باشد مقایسه شود با: dry assay
wet assay
غارهای زیرزمینی ، چاه ، گودال ، سوراخ
well
غربال کردن
جورشدگی یا خروج انتخابی ذرات ریز توسط عمل باد که باعث باقی ماندن دانه های درشت تر می شود این اصطلاح معمولاً برای خروج توسط آب یا جورشدگی در آب استفاده می شود ، اما اصطلاح شست برای چنین فرآیندی متناسبتر است ، غربال کردن - جورشدگی یا خروج انتخابی ذرات ریز توسط عمل باد که باعث باقی ماندن دانه های درشت تر می شود این اصطلاح معمولاً برای خروج توسط آب یا جورشدگی در آب استفاده می شود
winnowing
غلتک چرخ فولادی
wheel roller
غلتگاه پر از گل و لای
منطقه یا فرورفتگی ای ، معمولاً با آب یا گل پر شده که مشابه محلی است که جانوران در آن غلت زده و گودال حفر کرده اند ، غلتگاه پر از گل و لای - منطقه یا فرورفتگی ای
wallow
فاضلاب
الف) جریان بازگشتی
ب) تراوش آب از یک گودال یا مخزن ، فاضلاب - الف) جریان بازگشتی - ب) تراوش آب از یک گودال یا مخزن
waste water
فاضلاب -هرزآب-پساب
wastewater
فرازه میانگین وزنی - فرازه خالصی است که از محاسبات مربوط به عملکرد مخزن بدست می آید به گونه ای که مقدار انرژی تولید شده (بر حسب کیلو وات ساعت) ما بین همین فرازه و فرازه بیشینه برابر است با مقدار تولید انرژی مابین همین فرازه و فرازه کمینه
weighted average head (have)|weighted average head|weighted average head|have
فرازه میانگین وزنی
فرازه خالصی است که از محاسبات مربوط به عملکرد مخزن بدست می آید به گونه ای که مقدار انرژی تولید شده (بر حسب کیلو وات ساعت) ما بین همین فرازه و فرازه بیشینه برابر است با مقدار تولید انرژی مابین همین فرازه و فرازه کمینه
weighted average head (have)
فرایند تجربی موزون
weighted empirical process
فرایند سایش
wear process
فرایند ضعیفاً مانا
weakly stationary process
فرسایش آبی
water erosion
فرسایش بادی
wind erosion
فرسایش بادی
wind erosion|erosion|erosion
فرسایش موج ، سایش دریایی
wave erosion|marine abrasion|marine abrasion
فرسایش موج ، سایش دریایی
wave erosion
فرسودگی ، فرسودن
تخریب تدریجی یک زمین دیس یا سطح توسط اصطکاک یا سایش
مقایسه شود با: wasting
نیز ببینید: dawnwearing ، backwearing ، Wear ، فرسودن - تخریب تدریجی یک زمین دیس یا سطح توسط اصطکاک یا سایش - مقایسه شود با: wasting - نیز ببینید: dawnwearing
wearing
فرسودگی
کاهش در اندازه یا تغییر در شکل ذرات یا قطعات آواری بوسیله یک یا چند فرآیند مکانیکی سایش ، ضربه یا آسیاب کننده را گویند (ونت ورث 1931)
نیز ببینید: wearing ، فرسودگی - کاهش در اندازه یا تغییر در شکل ذرات یا قطعات آواری بوسیله یک یا چند فرآیند مکانیکی سایش ، ضربه یا آسیاب کننده را گویند (ونت ورث 1931) - نیز ببینید: wearing
wear
فرضیه وگنر ، جابجایی قاره ای
wegner hypothesis
فرضیه وگنر ، جابجایی قاره ای
wegner hypothesis|wegner|wegner
فروسایی - تخریب یا سایش تدریجی یک زمیندیس یا سطح توسط فرآیندهای طبیعی که شامل از بین رفتن یا خروج بوسیله باد ، نیروی گرانش و شست جویباری است اما شامل فرسایش رودی یا جریانی نیست مثلاً تخریب تدریجی یک یخچال توسط ذوب شدن یا تخریب سنگها بوسیله هوازدگی - نیز ببینید: حرکت توده ای و آرام واریزه ها به پایین Backwasting - مقایسه شود با: wearing
wasting|backwasting|backwasting
فروسایی
تخریب یا سایش تدریجی یک زمیندیس یا سطح توسط فرآیندهای طبیعی که شامل از بین رفتن یا خروج بوسیله باد ، نیروی گرانش و شست جویباری است اما شامل فرسایش رودی یا جریانی نیست مثلاً تخریب تدریجی یک یخچال توسط ذوب شدن یا تخریب سنگها بوسیله هوازدگی
نیز ببینید: حرکت توده ای و آرام واریزه ها به پایین Backwasting
مقایسه شود با: wearing
wasting
فرومغناطیس ضعیف - پاد فرومغناطیسی که در آن گشتاورهای مغناطیسی اتمی متقابل بطور کامل خنثی نمی شوند ، بطوریکه یک مغناطیدگی ضعیف خود انگیخته ماکروسکوپی وجود دارد یک مثال از کانی که چنین نوع فرومغناطیسی را از خود نشان می دهد ، هماتیت یا Fe2O3 است - مترادف: parasitic ferromagnetism
weak ferromagnetism|parasitic ferromagnetism|parasitic ferromagnetism
فرومغناطیس ضعیف
پاد فرومغناطیسی که در آن گشتاورهای مغناطیسی اتمی متقابل بطور کامل خنثی نمی شوند ، بطوریکه یک مغناطیدگی ضعیف خود انگیخته ماکروسکوپی وجود دارد یک مثال از کانی که چنین نوع فرومغناطیسی را از خود نشان می دهد ، هماتیت یا Fe2O3 است
مترادف: parasitic ferromagnetism
weak ferromagnetism
فسفات انحلال‌پذیردرآب
water-soluble phosphate
فسفات نواری سفید - واژه ای که برای آهک فسفاته که توسط جایگزینی جزئی کلسیت توسط فسفات کلسیم و ماتریکس کوارتز مخفی بلور مشخص می شود ، کاربرد دارد این حالت در لایه های منظم متناوب با لایه های نازکتر چرت رخ می دهد
white-bedded phosphate|phosphate|phosphate
فسفات نواری سفید
واژه ای که برای آهک فسفاته که توسط جایگزینی جزئی کلسیت توسط فسفات کلسیم و ماتریکس کوارتز مخفی بلور مشخص می شود ، کاربرد دارد این حالت در لایه های منظم متناوب با لایه های نازکتر چرت رخ می دهد
white-bedded phosphate
فسفر سفید رنگ
white phosphorus
فصل زمستان - در یخچال شناسی ، آن دوره ای از سال که تعادل یا اعتدال یک یخچال به حداکثر یک سال افزایش می یابد این بخشی از سال است که در آن ، بطور میانگین ، تجمع از فرسایش بیشتر می شود - مقایسه شود با: فصل تابستان - مترادف: فصل تجمع
winter season|winter|winter
فصل زمستان
در یخچال شناسی ، آن دوره ای از سال که تعادل یا اعتدال یک یخچال به حداکثر یک سال افزایش می یابد این بخشی از سال است که در آن ، بطور میانگین ، تجمع از فرسایش بیشتر می شود
مقایسه شود با: فصل تابستان
مترادف: فصل تجمع
winter season
فقدان - منطقه ای که در آن زغال یک رگه زغال سنگ مفقود می شود و این حالت به خاطر یک گسل عادی کم زاویه یا یک آب بردگی(شویش) ، فشردگی یا پیچش است - مقایسه شود با: nip ، pinch - مترادف: cutout
want|cutout|cutout
فقدان
منطقه ای که در آن زغال یک رگه زغال سنگ مفقود می شود و این حالت به خاطر یک گسل عادی کم زاویه یا یک آب بردگی(شویش) ، فشردگی یا پیچش است
مقایسه شود با: nip ، pinch
مترادف: cutout
want
فلدسپار سفید - نام دیگر کانی آلبیت
white feldspar|feldspar|feldspar
فلدسپار سفید
نام دیگر کانی آلبیت
white feldspar
فلیش آشفته
یک نوع رخساره فیلیش که نشان دهنده یک واحد چینه شناسی قابل نقشه برداری است که بلوک ها و تخته سنگهای بزرگ با جورشدگی نامنظم حاصل از فروپاشی زمین ساختی و طبقات تابیده ، کج شده و در هم حاصل از ریزش یا لغزش تحت اثر گرانی را نشان می دهد این اصطلاح اولین بار توسط کافمن (1886) در آلپ استفاده شد
، فلیش آشفته - یک نوع رخساره فیلیش که نشان دهنده یک واحد چینه شناسی قابل نقشه برداری است که بلوک ها و تخته سنگهای بزرگ با جورشدگی نامنظم حاصل از فروپاشی زمین ساختی و طبقات تابیده ، کج شده و در هم حاصل از ریزش یا لغزش تحت اثر گرانی را نشان می دهد این اصطلاح اولین بار توسط کافمن (1886) در آلپ استفاده شد -
wildflysch
فن ویلسون - در تجزیه پراش پرتو ایکس ، روشی برای سوار کردن فیلم در یک دوربین استوانه ای پودری پرتوی ایکس که مساحت پراش های بازتاب سیاه ثبت شده را بر روی هر دو طرف دریچه ورودی بزرگ می کند - مقایسه شود با: Straumanis camera method
wilson technique|straumanis camera method|straumanis camera method
فن ویلسون
در تجزیه پراش پرتو ایکس ، روشی برای سوار کردن فیلم در یک دوربین استوانه ای پودری پرتوی ایکس که مساحت پراش های بازتاب سیاه ثبت شده را بر روی هر دو طرف دریچه ورودی بزرگ می کند
مقایسه شود با: Straumanis camera method
wilson technique
فواره آب - نیز بنگرید به : water cupola
water fountain|water cupola|water cupola
فواره آب - یک بالا آمدگی طاقی شکل سطح اقیانوس بالاتر از یک انفجار آتشفشانی زیردریایی ، اثر اولیه یک انفجار زیردریایی بر روی سطح آب را گویند این بالا آمدگی بلافاصله جلوتر از فوران گازها و پرتابه های آتشفشانی است - مترادف: water fountain
water cupola|water fountain|water fountain
فواره آب
نیز بنگرید به : water cupola
water fountain
فواره آب
یک بالا آمدگی طاقی شکل سطح اقیانوس بالاتر از یک انفجار آتشفشانی زیردریایی ، اثر اولیه یک انفجار زیردریایی بر روی سطح آب را گویند این بالا آمدگی بلافاصله جلوتر از فوران گازها و پرتابه های آتشفشانی است
مترادف: water fountain
water cupola
فولاد خود حافظ
weathering steel
قابلیت اتصال بی سیم به اینترنت
wireless application protocol (wap)
قابلیت اتصال بی سیم به اینترنت
wireless application protocol (wap)|wap|wap|wireless application protocol
قالب کرم
worm casting
قالب کرمی - الف) اثر فسیلی سینوسی یک کرم که مانند قالب ماسه ای بر روی سطح لایه بندی یک سنگ ماسه ای حفظ شده است - ب) قالب کرمی - نیز نوشته می‌شود: wormcast -
worm cast|worm casts|worm casts
قالب کرمی
الف) اثر فسیلی سینوسی یک کرم که مانند قالب ماسه ای بر روی سطح لایه بندی یک سنگ ماسه ای حفظ شده است
ب) قالب کرمی
نیز نوشته می‌شود: wormcast
worm cast
قانون جابجایی واین - گذاره ای که بر طبق آن ، وقتی که دمای یک جسم سیاه تابشی افزایش یابد ، طول موج همخوان با تابش حداکثر بطوری کاهش می یابد که فرآورده دمای حقیقی و طول موج ، ثابت است (وین 1894) - نیز ببینید : دمای رنگ
wien’s displacement law|wien|wien
قانون جابجایی واین
گذاره ای که بر طبق آن ، وقتی که دمای یک جسم سیاه تابشی افزایش یابد ، طول موج همخوان با تابش حداکثر بطوری کاهش می یابد که فرآورده دمای حقیقی و طول موج ، ثابت است (وین 1894)
نیز ببینید : دمای رنگ
wien’s displacement law
قانون جابجایی وین
wein's displacement law
قانون ضعیف اعداد بزرگ
weak law of large numbers
قانون والتر - قانونی که بر طبق آن ، فقط آن رخساره ها و نواحی رخساره ای می توانند تکرار شوند که بتوانند در کنار هم در زمان حاضر دیده شوند در مورد این قانون بی توجهی و سوء برداشت زیادی رخ داده است - ببینید: Middleton (1973)
walther’s law|walther’s|walther’s|walther
قانون والتر
قانونی که بر طبق آن ، فقط آن رخساره ها و نواحی رخساره ای می توانند تکرار شوند که بتوانند در کنار هم در زمان حاضر دیده شوند در مورد این قانون بی توجهی و سوء برداشت زیادی رخ داده است
ببینید: Middleton (1973)
walther’s law
قانون ویلیستون - نظریه ای که بر اساس آن ، تکامل تمایل به کاهش تعداد بخش های مشابه در زیستمندان دارد و بخش را به سمت تمایز بیشتر از هم ، هدایت می کند
williston’s law|williston’s|williston’s|williston
قانون ویلیستون
نظریه ای که بر اساس آن ، تکامل تمایل به کاهش تعداد بخش های مشابه در زیستمندان دارد و بخش را به سمت تمایز بیشتر از هم ، هدایت می کند
williston’s law
قدرت وزنی
مقدارانرژی مفیدی است که ازواحد وزن ماده منفجره حاصلمی شود ، قدرت وزنی - مقدارانرژی مفیدی است که ازواحد وزن ماده منفجره حاصلمی شود
weight strength
قرارگاه آب نیروگاهی ، مرکز یا قرارگاه نیروگاه آبی- توربین خانه
water power station
قشر بادی
یک نوع قشر برفی که بوسیله بسته شدن برف به لایه سخت توسط عمل باد تشکیل می شود مقایسه شود با: تختال بادی ، قشر بادی - یک نوع قشر برفی که بوسیله بسته شدن برف به لایه سخت توسط عمل باد تشکیل می شود مقایسه شود با: تختال بادی
wind crust
قشر هوازدگی
پوسته یا لایه خارجی یک سنگریزه ، تخته سنگ یا سایر قطعات سنگی که توسط هوازدگی تشکیل شده است ، قشر هوازدگی - پوسته یا لایه خارجی یک سنگریزه
weathering rind
قطب موج
wave pole
قطع درخت
wood blow
قطعه سنگ سرگردان
wandering block
قلع چوبی
نوع گرهکی یا گرده ای مایل به قهوه ای کاسیتریت که دارای یک ساختار هم مرکز رشته های شعاعی یا منشعب است که شبیه چوب خشک است مترادف: dneprovskite ، قلع چوبی - نوع گرهکی یا گرده ای مایل به قهوه ای کاسیتریت که دارای یک ساختار هم مرکز رشته های شعاعی یا منشعب است که شبیه چوب خشک است مترادف: dneprovskite
wood tin
قلم چاه ، چاه زهکش ، چاهک نقطه ای
well point
قلیایی سفید
یک اصطلاح قدیمی برای تجمع از نمک ها با مقادیر زیاد سدیم که ممکن است به شکل یک پوسته بوجود آید
مقایسه شود با: black alkali ، قلیایی سفید - یک اصطلاح قدیمی برای تجمع از نمک ها با مقادیر زیاد سدیم که ممکن است به شکل یک پوسته بوجود آید - مقایسه شود با: black alkali
white alkali
کابلی - اصطلاح کلی برای هر سیم یا مفتول فولادی یا کابل انعطاف پذیر (حفاری) استفاده می شود که دسته یا چرخ چاه سطحی را به یک دستگاهی که به درون سوراخ چاه فرستاده شده ، متصل می کند - نیز ببینید: sand line (حفاری) - نیز نوشته می شود: Wireline
wire line|wireline|wireline
کابلی
اصطلاح کلی برای هر سیم یا مفتول فولادی یا کابل انعطاف پذیر (حفاری) استفاده می شود که دسته یا چرخ چاه سطحی را به یک دستگاهی که به درون سوراخ چاه فرستاده شده ، متصل می کند
نیز ببینید: sand line (حفاری)
نیز نوشته می شود: Wireline
wire line
کارایی مصرف آب
water use efficiency
کار-سنک های معدنی قبل از سنگ شویی
work,working
کارگاه استخراج - حفره های بزرگ استخراجی که ازاستخراج یاتولیدماده معدنی حاصل شده اندو کلیه فضاهای اماده سازی را به هم وصل می کند
working place|stope-drive|stope-drive
کارگاه استخراج
حفره های بزرگ استخراجی که ازاستخراج یاتولیدماده معدنی حاصل شده اندو کلیه فضاهای اماده سازی را به هم وصل می کند
working place
کارگاه استخراج
حفره های بزرگ استخراجی که از استخراج یا تولید ماده معدنی حاصل شده اندو کلیه فضاهای اماده سازی را به هم وصل می کند کارگاه استخراج محلی است که ماده معدنی از آن استخراج می شود بعد از اینکه ماده معدنی به یکسری قطعه تقسیم شد ، تونلهای دنباله رو موجود در بالا و پایین رابه وسیله دویل بهم وصل میکنندوبدین ترتیب ، کارگاه استخراج را آماده می سازند ، کارگاه استخراج - حفره های بزرگ استخراجی که از استخراج یا تولید ماده معدنی حاصل شده اندو کلیه فضاهای اماده سازی را به هم وصل می کند کارگاه استخراج محلی است که ماده معدنی از آن استخراج می شود بعد از اینکه ماده معدنی به یکسری قطعه تقسیم شد
working stope-drive
کارگر ، استخراج کار کننده ، مشغول کار ، طرزکار
وقتی یک رگه زغال بوسیله فشار سقف و کف فشرده شود ، صداهای شکستگی از خود خارج می سازد که در این حالت گفته می شود در حال « working» است ، طرزکار - وقتی یک رگه زغال بوسیله فشار سقف و کف فشرده شود
working
کانال آب ، آبراه
الف) یک کانال طبیعی به خوبی مشخص که بطور کامل یا بخشی توسط یک جریان مشخص آب یا پیوسته یا ادواری ساخته شده است همچنین ، یک جوی ، کانال ، آبراه یا سایر کانالهای مصنوعی برای انتقال آب ، مثلاً برای زهکشی یک باتلاق
ب) از نظر قانونی ، یک رود طبیعی که در یک حوزه زهکشی معلوم بوجود می آید که بطور کامل برای جریان یافتن خود به زهکشی سطحی در نواحی اطرافش وابسته نیست و در یک کانال با بستر واضح بین کناره های مرئی یا درون یک فرورفتگی معلوم در خشکی جریان می یابد و دارای یک ذخیره معلوم و دوره ای آب است و معمولاً ، ولی نه بطور الزامی ، دارای یک جریان محسوس در جهات ویژه است و با یک نقطه ثابت به درون توده دیگری از آب ، تخلیه می‌شود
ج) یک حق قانونی که اجازه استفاده از جریان یک رود را می دهد مثلاً استفاده از رودی که از درون زمین کسی جریان دارد یا دریافت آب تخلیه شده در زمینی که به فرد دیگری تعلق دارد ، آبراه - الف) یک کانال طبیعی به خوبی مشخص که بطور کامل یا بخشی توسط یک جریان مشخص آب یا پیوسته یا ادواری ساخته شده است همچنین ، مثلاً برای زهکشی یک باتلاق - ب) از نظر قانونی ، تخلیه می‌شود - ج) یک حق قانونی که اجازه استفاده از جریان یک رود را می دهد مثلاً استفاده از رودی که از درون زمین کسی جریان دارد یا دریافت آب تخلیه شده در زمینی که به فرد دیگری تعلق دارد
watercourse
کانال تخلیه یا کانال چپ اب ، سرریز
wasteway
کانه آهن چوبی
نوع رشته ای لیمونیت که از کورنوال در انگلستان بدست می آید ، کانه آهن چوبی - نوع رشته ای لیمونیت که از کورنوال در انگلستان بدست می آید
wood iron ore
کانه آهن سفید ، مترادفی برای سیدریت
white iron ore
کانه سرب سفید
سروزیت ، کانه سرب سفید - سروزیت
white lead ore
کبالت سفید
الف) کوبالتیت
ب) اسمالتیت ، کبالت سفید - الف) کوبالتیت - ب) اسمالتیت
white cobalt
کردن
یک عملیات بازیابی ثانویه که در آن آب به درون یک ذخیره یا مخزن نفت به منظور بیرون کردن نفت اضافه سنگ مخزن و ورود آن به درون چاه های بهره برداری ، تزریق می شود مترادف: waterflood ، کردن - یک عملیات بازیابی ثانویه که در آن آب به درون یک ذخیره یا مخزن نفت به منظور بیرون کردن نفت اضافه سنگ مخزن و ورود آن به درون چاه های بهره برداری
water flooding
کرم مانند
worm like
کشت ردچرخی
wheel track planting
کشت نواری باد شکن یا کشت عمود بر مسیر باد
wind strip croping
کشند باد - بنگرید به : Wind set-up
wind tide|wind set-up|wind set-up
کشند باد
بنگرید به : Wind set-up
wind tide
کل سنگ - صفت: اصطلاحی که در زمین شناسی تحلیلی برای نشان داده بخشی از سنگ ، به جای کانی های منفرد آزمایش شده ، استفاده می شود در روش سن یابی استرانسیم-روبیدیم ، سنگ ممکن است در یک سیستم بسته ایزوتوپهای استرانسیم و روبیدیم باقی مانده باشد در حالی که کانی های سازنده اینطور نیستند - در نتیجه: یک سن محاسبه شده برای کل سنگ ممکن است سن ظاهری تشکیل را بدست بدهد ، در حالی که کانی های منفرد نشان دهنده سن های ناهمساز می باشند شمای سیستم بسته کل سنگ برای تمام سیستم های ایزوتوپی صحت ندارد - مترادف: total-rock
whole rock|total rock|total rock
کل سنگ
صفت: اصطلاحی که در زمین شناسی تحلیلی برای نشان داده بخشی از سنگ ، به جای کانی های منفرد آزمایش شده ، استفاده می شود در روش سن یابی استرانسیم-روبیدیم ، سنگ ممکن است در یک سیستم بسته ایزوتوپهای استرانسیم و روبیدیم باقی مانده باشد در حالی که کانی های سازنده اینطور نیستند
در نتیجه: یک سن محاسبه شده برای کل سنگ ممکن است سن ظاهری تشکیل را بدست بدهد ، در حالی که کانی های منفرد نشان دهنده سن های ناهمساز می باشند شمای سیستم بسته کل سنگ برای تمام سیستم های ایزوتوپی صحت ندارد
مترادف: total-rock
whole rock
کلسیم نیترات طبیعی
نیترات پتاسیمی که بطور طبیعی دیده می شود نیتروکلسیتی که در دیواره های غارهای آهکی ظاهر می شود مقایسه شود با: saltpeter ، کلسیم نیترات طبیعی - نیترات پتاسیمی که بطور طبیعی دیده می شود نیتروکلسیتی که در دیواره های غارهای آهکی ظاهر می شود مقایسه شود با: saltpeter
wall saltpeter
کمپوست سازی درهوای باز
windrow composting
کمترین توانهای دوم موزون
weighted least squares
کناره پسماندی
یک خاکریز یا سایر تجمعات حاصله از مواد باطله یا پسماند را گویند مثلاً خاکریزی در جایی که خاک گودبرداری شده ، در حین حفاری یک گودال ، موازی با آن رها می شود ، کناره پسماندی - یک خاکریز یا سایر تجمعات حاصله از مواد باطله یا پسماند را گویند مثلاً خاکریزی در جایی که خاک گودبرداری شده
waste bank
کندن علف های هرز
weed
کوکولیت پیچشی
یکی از کوکولیتهای تعدیل شده که به دور یک قطب برهنه در کوکولیتوفورهای ثابت تشکیل یک پیچ را می دهند و از خود خاصیت دو شکلی به نمایش می گذارند (مانند اُفیاستر) ، کوکولیت پیچشی - یکی از کوکولیتهای تعدیل شده که به دور یک قطب برهنه در کوکولیتوفورهای ثابت تشکیل یک پیچ را می دهند و از خود خاصیت دو شکلی به نمایش می گذارند (مانند اُفیاستر)
whorl cocolith
کوه یخی هوازده
کوه یخی که دستخوش فرساب طویل شده است که معمولاً به این کوه یخ یک شکل ناهموار یا نامنظم اما گرد شده می دهد ، کوه یخی هوازده - کوه یخی که دستخوش فرساب طویل شده است که معمولاً به این کوه یخ یک شکل ناهموار یا نامنظم اما گرد شده می دهد
weathered iceberg
کوهزایی والاچین - یکی از 30 یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در زمان فانروزوئیک که توسط استیل شناسایی شده اند و در مورد این کوهزایی خاص ، مربوط به اواخر پلیوسن است
wallachian orogeny|wallachian|wallachian
کوهزایی والاچین
یکی از 30 یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در زمان فانروزوئیک که توسط استیل شناسایی شده اند و در مورد این کوهزایی خاص ، مربوط به اواخر پلیوسن است
wallachian orogeny
کوهزایی ویچیتا - نامی که توسط ون در گراچت (1931) برای اولین فاز اصلی تغییر شکل در کمربندهای کوهزایی ویچیتا و اواکیتای اکلاهومای جنوبی استفاده شد کمربند ویچیتا ، توسط چینه های مجاور متعلق به پنسیلوانین پیشین تعیین سن شده است در کمربند ویچیتا ، این شامل فاز می سی سی پین است که تولید توده فلیش بزرگ در سازندهای استنلی و جک فورک می کند
wichita orogeny|wichita|wichita
کوهزایی ویچیتا
نامی که توسط ون در گراچت (1931) برای اولین فاز اصلی تغییر شکل در کمربندهای کوهزایی ویچیتا و اواکیتای اکلاهومای جنوبی استفاده شد کمربند ویچیتا ، توسط چینه های مجاور متعلق به پنسیلوانین پیشین تعیین سن شده است در کمربند ویچیتا ، این شامل فاز می سی سی پین است که تولید توده فلیش بزرگ در سازندهای استنلی و جک فورک می کند
wichita orogeny
کیفیت آب
مناسب بودن یا سلامت آب برای استفاده را گویند که از عوامل فیزیکی ، شیمیایی و زیستی متأثر می شود ، کیفیت آب - مناسب بودن یا سلامت آب برای استفاده را گویند که از عوامل فیزیکی
water quality
گارنت سفید
الف) نوع مات یا نیمه شفاف لعل که برخی اوقات شبیه یشم سفید است
ب) لوسیت ، گارنت سفید - الف) نوع مات یا نیمه شفاف لعل که برخی اوقات شبیه یشم سفید است - ب) لوسیت
white garnet
گاز زغال
اصطلاحی برای مونواکسید کربن در معادن زغال سنگ مقایسه شود با: black damp مرگ سیاه گازهای مانده از انفجار گاز زغال ، گاز زغال - اصطلاحی برای مونواکسید کربن در معادن زغال سنگ مقایسه شود با: black damp مرگ سیاه گازهای مانده از انفجار گاز زغال
whitedamp
گاز مرطوب
یک گاز طبیعی که حاوی هیدروکربنهای مایع است
مقایسه شود با: dry gas condensate ، گاز مرطوب - یک گاز طبیعی که حاوی هیدروکربنهای مایع است - مقایسه شود با: dry gas condensate
wet gas
گاف باد
الف) یک گودال کم عمق در ستیغ یا بخش بالایی یک رشته کوه که معمولاً در ارتفاعی بالاتر از یک تنگ رود قرار دارد
ب) یک تنگ رود قدیمی که در حال حاضر توسط رودی که آن را تشکیل داده ، ترک شده است گذری که توسط یک رود اشغال نشده است مترادف: air gap ، dry gap دره بادی ، گاف باد - الف) یک گودال کم عمق در ستیغ یا بخش بالایی یک رشته کوه که معمولاً در ارتفاعی بالاتر از یک تنگ رود قرار دارد - ب) یک تنگ رود قدیمی که در حال حاضر توسط رودی که آن را تشکیل داده
wind gap
گدار ، پایاب
یک گدارکم عمق در یک رودخانه ، پایاب - یک گدارکم عمق در یک رودخانه
watersplash
گذرگاه فرعی آب
water bypass
گرانی سنج وردن
یک گرانی سنج فشرده موازنه کننده دمایی که در آن یک سیستم ، در تعادل ناپایدار حدود یک محور بطوری نگه داشته می شود که افزایش در کشش جاذبه ای بر روی جسمی در انتهای بازوی وزنی باعث چرخشی توسط یک فنر حساس می شود این متر 5 پوند وزن دارد و دارای حساسیتی کمتر از 1/0 mgal (میکروگال) است ، گرانی سنج وردن - یک گرانی سنج فشرده موازنه کننده دمایی که در آن یک سیستم
worden gravimeter
گرداب
یک گرداب کوچک دایره ای شکل در دریا یا رودخانه ای که از شکل کانال مربوط ، یا بوسیله برخورد دو جریان ، یا به علل مشابه ایجاد می شود ، گرداب - یک گرداب کوچک دایره ای شکل در دریا یا رودخانه ای که از شکل کانال مربوط
whirlpool
گردباد
ستون کوچکی از هوا که به سرعت به دور یک محور عمودی یا به دور محوری که کمی مایل است می چرخد و دارای یک ناحیه فشار هوای کم در مرکز خود می باشد ، گردباد - ستون کوچکی از هوا که به سرعت به دور یک محور عمودی یا به دور محوری که کمی مایل است می چرخد و دارای یک ناحیه فشار هوای کم در مرکز خود می باشد
whirlwind
گردباد دریایی-ناودان-گرداب
waterspout
گرهکهای چرتی
گرهکهای چرت که توسط هوازدگی تشکیل شده اند (دانبر و رادجرز 1957) ، گرهکهای چرتی - گرهکهای چرت که توسط هوازدگی تشکیل شده اند (دانبر و رادجرز 1957)
w chert
گریز آب ، آبخیز
watershed leakage
گسترده ، وسیع (رودها)
widespread
گسل پیچی
warp fault
گسل پیچیده ، گسل تاب خورده
گسلی - معمولاً یک گسل رانده ـ که به مقدار کمی چین خورده است
مقایسه شود با: گسل چین خورده ، گسل تاب خورده - گسلی - معمولاً یک گسل رانده ـ که به مقدار کمی چین خورده است - مقایسه شود با: گسل چین خورده
warped fault
گسل چرخشی - یک گسل جانبی که در آن سطح گسل کمابیش قائم است نیز ببینید: convergent fault ، divergent fault - مترادف: basculating fault ; torsion fault -
wrench fault|basculating fault|basculating fault|torsion fault|wrench faults
گسل چرخشی
یک گسل جانبی که در آن سطح گسل کمابیش قائم است نیز ببینید: convergent fault ، divergent fault
مترادف: basculating fault ; torsion fault
wrench fault
گل باد
wind rose
گمانه زنی بوسیله تزریق آب ، گمانه زنی همراه با فشار آب
water flush drilling
گمانه زنی تزریقی
wash drilling
گنجایش آب ، مقدارآب خاک ، درصد رطوبت ، محتوای آب
(رسوب شناسی) : مقدار آب حفظ شده در یک رسوب یا سنگ رسوبی متخلخل ، که معمولاً به عنوان نسبت وزن آب در رسوب به وزن رسوب خشک × 100 بیان می شود نیز ببینید: میزان رطوبت (خاک شناسی)
(برف) : این اصطلاح توصیه نمی شود ، چون برای هر دو معادل آب و محتوای آب آزاد که دو مفهوم کاملاً متفاوت از هم هستند ، استفاده می شود ، محتوای آب - (رسوب شناسی) : مقدار آب حفظ شده در یک رسوب یا سنگ رسوبی متخلخل ، که معمولاً به عنوان نسبت وزن آب در رسوب به وزن رسوب خشک × 100 بیان می شود نیز ببینید: میزان رطوبت (خاک شناسی) - (برف) : این اصطلاح توصیه نمی شود
water content
گندم زار
wheat
گودال کوچک (در سنگ)
یک فرورفتگی کوچک کم عمق که در نتیجه هوازدگی شیمیایی در سنگ بلورین تشکیل می شود (راسل 1968) ، گودال کوچک (در سنگ) - یک فرورفتگی کوچک کم عمق که در نتیجه هوازدگی شیمیایی در سنگ بلورین تشکیل می شود (راسل 1968)
water eye
گوه ، تیغه
یک قطعه چوب باریک شده که برای محکم کردن چوب بست های رایج به کار می رود ، تیغه - یک قطعه چوب باریک شده که برای محکم کردن چوب بست های رایج به کار می رود
wedge
گوه ای شدن
جدایش ، شکستن یا جدا شدن یک سنگ ، بطوریکه توسط یک گوه انجام گرفته است مثلاً بوسیله رشد بلورهای نمک یا بلورهای کانی (معدنی) در خلل و فرج
بالاخص: frost wedging ، گوه ای شدن - جدایش ، بطوریکه توسط یک گوه انجام گرفته است مثلاً بوسیله رشد بلورهای نمک یا بلورهای کانی (معدنی) در خلل و فرج - بالاخص: frost wedging
wedging
گیاخاک آب - گیاخاکی که از نهشته آلی درجازا یا دگرجازا تشکیل می‌شود و شامل هر دو مواد گیاهی و جانوری در رودها ، دریاچه ها و دریاها می باشد
water humus|humus|humus
گیاخاک آب
گیاخاکی که از نهشته آلی درجازا یا دگرجازا تشکیل می‌شود و شامل هر دو مواد گیاهی و جانوری در رودها ، دریاچه ها و دریاها می باشد
water humus
گیاه آوندی
یک گیاه آوندی معمولاً سالپای که دارای رشد قابل توجه آوند چوبی است ، گیاه آوندی - یک گیاه آوندی معمولاً سالپای که دارای رشد قابل توجه آوند چوبی است
woody plant
لارو چوب کبریت مانند با سه جفت پای سینه ای کوچک و بدن سخت
wireworm
لاستیک نجات غریق
water wing
لاگ چاه پیمایی
wire-line-log
لایه شکنجی ، لایه آژنگی
الگوی پشته ها یا چین و چروکهای نامنظم عرضی درون یک صدف ، خصوصاً حفره بدنی بسیاری از صدفهای سفالوپودی مترادف: wrinkled layer Runzelschicht ، لایه آژنگی - الگوی پشته ها یا چین و چروکهای نامنظم عرضی درون یک صدف
wrinkle layer
لایه هوازده
در لرزه شناسی ، آن بخشی از کره زمین که بلافاصله زیر سطح است و توسط سرعتهای امواج لرزه ای تخشیص داده می شود ، لایه هوازده - در لرزه شناسی
weathered layer
لُس گرم
لس قاره ای که از غبار بیابانی ساخته شده است ، مانند آنچه در حوضه های داخلی و استپ هایی تشکیل می شود که بیابانهای متعادل آسیای مرکزی را بین عرض های جغرافیایی 52° و 56° شمالی دربر می گیرد مقایسه شود با: لس سرد ، لُس گرم - لس قاره ای که از غبار بیابانی ساخته شده است
warm loess
لکه سفید آب دریا
الف) توده ای از آب گلی که در آن مواد کربناته فراوان معلق است که باعث بوجود آمدن رنگ سفید می شود معمولاً بر روی سکوهای کم عمق کربناته ظاهر می شوند و بوسیله جریانهای بادی یا کشندی طویل می‌شوند بیشتر آنها از رسوبات قاعده طنابی ساخته شده اند (بلات و همکاران ، 1972 ، ص426)
ب) اصطلاحی که خصوصاً در اروپا برای نوع سفید ، نرم و خالص کربنات کلسیم استفاده می شود این ماده به عنوان پر کننده در کائوچو و پلاستیکها و به عنوان حجم دهنده در رنگها استفاده می شود ، لکه سفید آب دریا - الف) توده ای از آب گلی که در آن مواد کربناته فراوان معلق است که باعث بوجود آمدن رنگ سفید می شود معمولاً بر روی سکوهای کم عمق کربناته ظاهر می شوند و بوسیله جریانهای بادی یا کشندی طویل می‌شوند بیشتر آنها از رسوبات قاعده طنابی ساخته شده اند (بلات و همکاران ، ص426) - ب) اصطلاحی که خصوصاً در اروپا برای نوع سفید
whiting
لوسیتیتی که حاوی لوستیت ، مگنوفوریت ، دیوپسید و مقادیر ناچیز اولیوین و فلوگوپیت است این نام که توسط ویه و پرایه در سال 1940 داده شده ، از روی نام تپه های ولگیده در غرب استرالیاست این کاربرد توصیه نمی شود
wolgidite
لوله اصلی (شبکه آبرسانی)
water main
لوله گذاری یا لوله جدار چاه ، لوله جدار چاه ، جدار بان چاه
well casing
لوم های شسته شده آبی ، فروشست ، شستگی
در غارشناسی: پرشدگی
در زمین ریخت شناسی: الف) فرسایش متأثر از عمل امواج ب) سایش خاک بوسیله رواناب ، مثلاً در فرسایش سیلابی یا ورقه ای: باران شست <br> (رسوب شناسی): الف) مواد سطحی سست یا فرسوده شده (مانند گراول ، ماسه ، سیلت) که بوسیله آب جاری جمع آوری ، منتقل و نهشته شده است ، مثلاً بر روی شیبهای کوتاهتر یک رشته کوه ، خصوصاً آبرفت درشت دانه
ب) یک نهشته بادبزن شکل مثلاً در مخروط افکنه یا مخروط آبرفتی یا پشته مواد آواری در زیر یک حفره صخره ای
ج) پاکسازی ، شست و شو شستن زمین

در زمین شناسی اقتصادی: یک پلاسر آبرفتی
، شستگی - در غارشناسی: پرشدگی - در زمین ریخت شناسی: الف) فرسایش متأثر از عمل امواج ب) سایش خاک بوسیله رواناب ، خصوصاً آبرفت درشت دانه - ب) یک نهشته بادبزن شکل مثلاً در مخروط افکنه یا مخروط آبرفتی یا پشته مواد آواری در زیر یک حفره صخره ای - ج) پاکسازی ، شست و شو شستن زمین - - در زمین شناسی اقتصادی: یک پلاسر آبرفتی -
wash
لیمون سفید
white silt
ماسه آبدار
یک ماسه متخلخل که دارای آب محتوی بالا یا کل است
مقایسه شود با: ماسه نفتی ، ماسه آبدار - یک ماسه متخلخل که دارای آب محتوی بالا یا کل است - مقایسه شود با: ماسه نفتی
water sand
ماسه بادی
wind blown
ماسه بادی
wind-blown sand
ماسه بادی
windblown sand
ماسه سفید
الف) ماسه کوارتزیتی که به حدی خالص است که در برابر حرارت مقاومت می کند و در کوره های پولادی استفاده می شود
ب) ماسه ژیپسی ، مثلاً در مجسمه ملی ماسه های سفید ، در ایالت نیومکزیکو ، ماسه سفید - الف) ماسه کوارتزیتی که به حدی خالص است که در برابر حرارت مقاومت می کند و در کوره های پولادی استفاده می شود - ب) ماسه ژیپسی
white sand
ماسه سوت زن - ماسه ای تولید کننده صدا که معمولاً بر روی ساحل یافت می شود که باعث به وجود آمدن یک نت موسیقیایی ریز در زمانی می شود که بر روی آن قدم گذاشته می شود یا با دست به آن ضربه زده می شود و این صدا ظاهراً نتیجه انتقال یا حرکت دانه ای بر روی دانه دیگر حاصل می شود مترادف: squeaking sand ، sand musical
whistling sand|squeaking sand|squeaking sand|sand musical
ماسه سوت زن
ماسه ای تولید کننده صدا که معمولاً بر روی ساحل یافت می شود که باعث به وجود آمدن یک نت موسیقیایی ریز در زمانی می شود که بر روی آن قدم گذاشته می شود یا با دست به آن ضربه زده می شود و این صدا ظاهراً نتیجه انتقال یا حرکت دانه ای بر روی دانه دیگر حاصل می شود مترادف: squeaking sand ، sand musical
whistling sand
مانداب
waterlogged
مایع ترکننده
wetting fluid
متد وینوگرادسکی
winogradsky method
مترادفی منسوخ برای تاکیلیت (tachylite)
wichtisite|tachylite|tachylite
مترادفی منسوخ برای تاکیلیت (tachylite)
wichtisite
مته تر ، مته آبی
wet drill
مته زنی تر ، مته زنی آبی
wet drilling
مجاری عبور آب
water passages
مجتمع آب نیروگاهی
water power system
مجرای شستشو (سد)
washout valve
مجرای کرمی ، لوله کرمی
worm boring
مچ ، استخوانهای مچ
wrist
محصول آب
water crop|water yield|water yield
محصول آب
water crop
محفظه مغزه گیر سیم بکسلی
wire line core barrel
محل تلاقی دو رود
محل برخورد یا تقاطع یا پیوند دو رود ، محل تلاقی دو رود - محل برخورد یا تقاطع یا پیوند دو رود
watersmeet
محل چاه
موقعیت چاه (حفاری) ، محل چاه - موقعیت چاه (حفاری)
well site
محیط مرطوب
wetted perimeter
مخروط آب شستی ، مخروط برون شستی
wash cone
مخزن زیرزمینی آب
water reservoir
مدیریت آبخیز داری
مدیریت و اداره ساماندهی منابع انبوهه یک حوزه آبریز یا زهکشی برای بدست آوردن آب و مهار فرسایش ، جریان رود و سیلابها همچنین شامل کارهای عملیاتی نیز می باشد ، مدیریت آبخیز داری - مدیریت و اداره ساماندهی منابع انبوهه یک حوزه آبریز یا زهکشی برای بدست آوردن آب و مهار فرسایش
watershed management
مراکز جهانی داده ها
مراکزی برای جمع آوری ، تبادل و دسترسی کلی داده ها از رشته ها یا زمینه های ژئوفیزیکی مثلاً: ژئوفیزیک زمین جامد ژئوفیزیک زمینی خورشیدی اقیانوس شناسی یخچال شناسی هواشناسی و سونامی‌ها این مراکز بطور اولیه برای سال ژئوفیزیکی بین المللی ایجاد شدند ولی همچنان تحت حمایت ICSU به فعالیت خود ادامه می دهند ، مراکز جهانی داده ها - مراکزی برای جمع آوری
world data centers
مرتبط با آشکوب چهارم یخچالی (و آخرین آنها) در عصر پلیستوسن در آمریکای شمالی
wisconsinan
مرز آبریز- مرزسرابان
watershed line
مسیر آب
یک جریان آب یا آبراهه ، مسیر آب - یک جریان آب یا آبراهه
water race
مسیر طبیعی آب
واژه ای اسکاتلندی برای آبراه طبیعی ، مسیر طبیعی آب - واژه ای اسکاتلندی برای آبراه طبیعی
water gate
مشاهده دور افتاده ، مشاهده پرت
wild observation
معادله فرسایش بادی
wind erosion equation
معدن ، کان
wheal
معدن ، کان
wheal|while|while
معدن مرطوب
wet mine
مغزه گیری کابلی - کندن و خارج کردن یک نمونه مغزه (از جنس ماسه سنگ یا شیل نرم) با سر مته ای که در محل ثابت شده و بدون بیرون آوردن و لخت کردن لوله های حفاری ، مثلاً توسط بالا آوردن مغزه در یک محفظه مغزه گیر منقبض شونده و پایین فرستادن همان محفظه یا یک محفظه متناوب به درون محل داخل لوله حفاری در شرف منسوخ شدن
wire-line coring|wire line|wire line
مغزه گیری کابلی
کندن و خارج کردن یک نمونه مغزه (از جنس ماسه سنگ یا شیل نرم) با سر مته ای که در محل ثابت شده و بدون بیرون آوردن و لخت کردن لوله های حفاری ، مثلاً توسط بالا آوردن مغزه در یک محفظه مغزه گیر منقبض شونده و پایین فرستادن همان محفظه یا یک محفظه متناوب به درون محل داخل لوله حفاری در شرف منسوخ شدن
wire-line coring
مفتول-سیم
wire
مفهوم سنگهای معدن کانه را می رساند
wad
مقاومت ظاهری واربرگ
مقاومت ظاهری انتشار یونی که در سطح مشترک بین یک رسانای الکتریکی ، مانند یک دانه سولفیدی و یک رسانای الکترولیتی ایجاد می شود (سامنر 1976) ، مقاومت ظاهری واربرگ - مقاومت ظاهری انتشار یونی که در سطح مشترک بین یک رسانای الکتریکی
warburg impedance
مقدار پرت
wild value
مقطع بال پهن
wide flange shape
مقطع عرضی پیچ-صدف-
مقطع عرضی پیچ یک سفالوپود را گویند ، مقطع عرضی پیچ-صدف- - مقطع عرضی پیچ یک سفالوپود را گویند
whorl section
مقیاس دانه بندی ونت ورث - نوع گسترش یافته مقیاس درجه بندی آدن که توسط چستر کی ونت ورث (1969-1891) زمین شناس آمریکایی اقتباس شد که حدود اندازه را برای اصطلاحات اندازه ای رایج تغییر داده و تعدیل کرد ، اما بازه یا نسبت ثابت 2/1 هندسی را حفظ کرده است (ونت ورث 1922) این مقیاس از ذرات رس (با قطر کمتر از 256/1 میلی متر) تا تخته سنگها (با قطر بیش از 256 میلی متر) دامنه دارد این مقیاس اندازه‌ای مورد استفاده توسط رسوب شناسان در آمریکای شمالی است - نیز ببینید: phi grade scale
wentworth grade scale|wentworth|wentworth
مقیاس دانه بندی ونت ورث
نوع گسترش یافته مقیاس درجه بندی آدن که توسط چستر کی ونت ورث (1969-1891) زمین شناس آمریکایی اقتباس شد که حدود اندازه را برای اصطلاحات اندازه ای رایج تغییر داده و تعدیل کرد ، اما بازه یا نسبت ثابت 2/1 هندسی را حفظ کرده است (ونت ورث 1922) این مقیاس از ذرات رس (با قطر کمتر از 256/1 میلی متر) تا تخته سنگها (با قطر بیش از 256 میلی متر) دامنه دارد این مقیاس اندازه‌ای مورد استفاده توسط رسوب شناسان در آمریکای شمالی است
نیز ببینید: phi grade scale
wentworth grade scale
منابع آب
water resources
منحنی رهاسازی آب
water-release curve
منحنی نگهداری آب خاک
water-retention curve
منشور ولاستون - در یک سیستم نوری ، یک منشور تصویری مضاعف که از دو منشور کلسیتی قائم الزاویه ساخته شده که دو پرتوی عمود نور پلاریزان صفحه ای را تولید می کند
wollaston prism|wollaston|wollaston
منشور ولاستون
در یک سیستم نوری ، یک منشور تصویری مضاعف که از دو منشور کلسیتی قائم الزاویه ساخته شده که دو پرتوی عمود نور پلاریزان صفحه ای را تولید می کند
wollaston prism
منطقه ای که به نحو مطلوب آبیاری شده است
well watered district
منطقه چرخشی
منطقه گذار بین یک ورقه ریزشی و چینه های بالایی ، منطقه چرخشی - منطقه گذار بین یک ورقه ریزشی و چینه های بالایی
whirl zone
منطقه منابع آب
یک حوزه زهکشی طبیعی یا منطقه هیدرولیکی که حاوی حوزه زهکشی یک رود اصلی یا مناطق ترکیب شده زهکشی یک سری از رودخانه ها می باشد 18 منطقه منابع آب در همسایگی ایالات متحده و 1 منطقه در آلاسکا ، هاوایی و کارائیب وجود دارد ، منطقه منابع آب - یک حوزه زهکشی طبیعی یا منطقه هیدرولیکی که حاوی حوزه زهکشی یک رود اصلی یا مناطق ترکیب شده زهکشی یک سری از رودخانه ها می باشد 18 منطقه منابع آب در همسایگی ایالات متحده و 1 منطقه در آلاسکا
water resources region
منطقه واداتی-بنیوف - پهنه شیب دار باریکی از فعالیت لرزه‌ای که از یک درازگودال به سمت سست‌کره کشیده شده است
wadati benfoff zone|wadati|wadati
منطقه واداتی-بنیوف
پهنه شیب دار باریکی از فعالیت لرزه‌ای که از یک درازگودال به سمت سست‌کره کشیده شده است
wadati benfoff zone
مواد شسته ، مواد موج سائیده - مواد ساییده شده تا حمل و نقل شده بوسیله عمل آب
washings|washing|washing
مواد شسته ، مواد موج سائیده
مواد ساییده شده تا حمل و نقل شده بوسیله عمل آب
washings
موج انتقال
wave of translation
موج باد
موجی که توسط باد حاصل شده یک موج دریا یا بخشی از دریا
، موج باد - موجی که توسط باد حاصل شده یک موج دریا یا بخشی از دریا -
wind wave
موج بر
ناحیه ای ، معمولاً یک لایه ، در جو ، اقیانوس یا سنگ کره که تمایل به فرستادن یا انتقال انرژی لرزه ای دارد ، موج بر - ناحیه ای
wave guide
موج دلتا
الف) مواد نهشته شده توسط عمل فراشست بالاخص یک دلتای کوچک ساخته شده بر روی طرف رو به خشکی یک سد یا پشته که یک کولاب را از دریای آزاد جدا می کند و توسط عمل امواج توفانی که بر روی بخش های کوتاه تر سد یا پشته می شکنند و رسوبات را در کولاب ته نشین می کنند ، حاصل می شود
مقایسه شود با: blowover
مترادف: دلتای موجی دلتای توفانی
ب) فرآیندی که توسط آن ، موج دلتا تشکیل می شود ، موج دلتا - الف) مواد نهشته شده توسط عمل فراشست بالاخص یک دلتای کوچک ساخته شده بر روی طرف رو به خشکی یک سد یا پشته که یک کولاب را از دریای آزاد جدا می کند و توسط عمل امواج توفانی که بر روی بخش های کوتاه تر سد یا پشته می شکنند و رسوبات را در کولاب ته نشین می کنند ، حاصل می شود - مقایسه شود با: blowover - مترادف: دلتای موجی دلتای توفانی - ب) فرآیندی که توسط آن
washover
موج ساخته
ساخته شده بوسیله عمل امواج یک دریاچه یا دریا که توسط جریان هایشان کمک می شود این اصطلاح با توجه به رخدادهای دریا ساخته ، استفاده گسترده ای دارد
مقایسه شود با: موج بریده ، موج ساخته - ساخته شده بوسیله عمل امواج یک دریاچه یا دریا که توسط جریان هایشان کمک می شود این اصطلاح با توجه به رخدادهای دریا ساخته ، استفاده گسترده ای دارد - مقایسه شود با: موج بریده
wave built
موج سرسفید
کف سفید بر روی ستیغ یک موج را گویند این حالت توسط باد حاصل می شود که ستیغ را به جلو و بر روی موج حرکت می دهد ، موج سرسفید - کف سفید بر روی ستیغ یک موج را گویند این حالت توسط باد حاصل می شود که ستیغ را به جلو و بر روی موج حرکت می دهد
whitecap
موج سنج
دستگاهی برای اندازه گیری و ثبت ارتفاع امواج ، موج سنج - دستگاهی برای اندازه گیری و ثبت ارتفاع امواج
wave meter
موج شست
فرسایش کرانه ها یا کناره ها توسط شکستن یا ضربه زدن امواج خصوصاً فرسایش خاکریزها در زمان سیلابها ، موج شست - فرسایش کرانه ها یا کناره ها توسط شکستن یا ضربه زدن امواج خصوصاً فرسایش خاکریزها در زمان سیلابها
wave wash
موج نشان ، اثر موج - (ساحل) نشان کف‌موج (swash mark) - (رسوب شناسی): ریپل مارک تشکیل شده توسط عمل امواج در طول دوره رسوبگذاری را گویند
wavemark|swash mark|swash mark
موج نشان ، اثر موج
(ساحل) نشان کف‌موج (swash mark)
(رسوب شناسی): ریپل مارک تشکیل شده توسط عمل امواج در طول دوره رسوبگذاری را گویند
wavemark
موج نقش بادی
(رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای
مقایسه شود با: پادریپل
(برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند ، موج نقش بادی - (رسوب شناسی): یکی از ریپل های نامتقارن موج مانند که بر روی سطح ماسه بوسیله حرکت جهشی ذرات توسط باد حاصل می شود و گهگاه در سنگهای بادی یافت می شود این ریپل معمولاً طویل تر و با ارتفاع کمتر نسبت به یک ریپل مارک آبی است اما از نظر داشتن طرف بادپناه پرشیب تر (به سمت پایین دست جریان) و یک طرف رو به باد با شیب ملایم (رو به بالا دست جریان) با آن مشابه است نیز ببینید: ریپل ماسه ای ریپل دانه ای - مقایسه شود با: پادریپل - (برف): یکی از دسته آرایش ها یا نقش های موج مانند بر روی سطح برف را گویند که با زوایای قائم نسبت به جهت باد قرار دارد و زمانی تشکیل شده که دانه های برف توسط باد حرکت داده می شوند
wind ripple
موج نقش تداخل موج ، موج نقش متقاطع نوسانی
wave interference ripple mark|interference ripple mark|interference ripple mark|interference ripple
موج نقش تداخل موج ، موج نقش متقاطع نوسانی
wave interference ripple mark
موج نقش جریان موج
یک ریپل مارک طولی مرکب که در آن ، در مورد مواد تشکیل دهنده ستیغ ها این باور وجود دارد که بوسیله نوسان حاصله از عمل امواج بر روی ریپل مارک عرضی (جریان) قدیمی تر تجمع یافته اند (ون استراس 1953 ، الف و کلینگ 1958) ، موج نقش جریان موج - یک ریپل مارک طولی مرکب که در آن
wave-current ripple mark
موج نقش نوسانی - بنگرید : oscillation ripple mark
wave ripple mark|oscillation ripple mark|oscillation ripple mark
موج نقش نوسانی
بنگرید : oscillation ripple mark
wave ripple mark
موج نوسان
یک موج آب که درآب شکل موجی با حرکت ذرات آب در مدارهای دایره‌ای ، پیشروی می‌کند Capillary wave|Capillary ripple موج مویین
موجی که طول موج آن کوچکتر از 7/1 سانتی متر است و سرعت انتشار آن بیشتر بوسیله کشش سطحی مایعی که در آن حرکت می کند ، کنترل شده است
مقایسه شود با: موج جاذبه/ چگالی روزن
مترادف: Capillary ripple/ ripple موج/ چین و شکن/ شکنج ، موج نوسان - یک موج آب که درآب شکل موجی با حرکت ذرات آب در مدارهای دایره‌ای ، پیشروی می‌کند Capillary wave|Capillary ripple موج مویین - موجی که طول موج آن کوچکتر از 7/1 سانتی متر است و سرعت انتشار آن بیشتر بوسیله کشش سطحی مایعی که در آن حرکت می کند ، کنترل شده است - مقایسه شود با: موج جاذبه/ چگالی روزن - مترادف: Capillary ripple/ ripple موج/ چین و شکن/ شکنج
wave of oscillation
موج یخسار
یک موجگان خمیده در سطح یک یخچال که تشکیل یک پایین شیب کمانی محدب را می دهد که معمولاً بطور دوره ای به سمت پایین دست جریان تکرار می شود و عموماً به یک نوار ناخالصی کمان یخساری می پیوندد که در قاعده یخشارهای ویژه ای تشکیل می شود
مقایسه شود با: Forbes band ، dirt band ، ogive
مترادف: glacier wave
تلفظ: Wave + O-Jive ، موج یخسار - یک موجگان خمیده در سطح یک یخچال که تشکیل یک پایین شیب کمانی محدب را می دهد که معمولاً بطور دوره ای به سمت پایین دست جریان تکرار می شود و عموماً به یک نوار ناخالصی کمان یخساری می پیوندد که در قاعده یخشارهای ویژه ای تشکیل می شود - مقایسه شود با: Forbes band ، ogive - مترادف: glacier wave - تلفظ: Wave + O-Jive
wave ogive
موجب بریده
حفر شده یا کنده شده بوسیله عمل امواج دریاچه‌ای یا دریایی که توسط جریانهایشان کمک می شوند این اصطلاح به طور گسترده در مورد عوارض دریا ساخته استفاده دارد
مقایسه شود با: موج ساخته ، موجب بریده - حفر شده یا کنده شده بوسیله عمل امواج دریاچه‌ای یا دریایی که توسط جریانهایشان کمک می شوند این اصطلاح به طور گسترده در مورد عوارض دریا ساخته استفاده دارد - مقایسه شود با: موج ساخته
wave-cut
موج-خیز آب ، موج
(لرزه شناسی): یک موج لرزه ای
(آب): یک حرکت نوسانی آب که توسط صعود و نزول متناوب یک سطح درون یا بر روی آب آشکار می شود ، موج - (لرزه شناسی): یک موج لرزه ای - (آب): یک حرکت نوسانی آب که توسط صعود و نزول متناوب یک سطح درون یا بر روی آب آشکار می شود
wave
موجک
wavelet
موجی
الف)یک لایه بندی که توسط سطوح محصور موجی تشخیص داده می شود مترادف: rolling strata
ب) یک شکل گل میان لایه ای و ماسه لامینه ای متقاطع ریپلی را گویند که در آن لایه های گل بر روی قله های ریپل قرار می گیرند و کمابیش گودال ها یا فرورفتگی های ریپل را بطوری پر می کنند که سطح لایه گل فقط به میزان کمی از انحنای مقعر یا محدب ریپل های زیرین ، پیروی می کند (رینک و واندریخ 1968 ، ص101) مقایسه شود با: flaser structure; lenticular bedding ، موجی - الف)یک لایه بندی که توسط سطوح محصور موجی تشخیص داده می شود مترادف: rolling strata - ب) یک شکل گل میان لایه ای و ماسه لامینه ای متقاطع ریپلی را گویند که در آن لایه های گل بر روی قله های ریپل قرار می گیرند و کمابیش گودال ها یا فرورفتگی های ریپل را بطوری پر می کنند که سطح لایه گل فقط به میزان کمی از انحنای مقعر یا محدب ریپل های زیرین
wavy bedding
موم-صمغ
wax
مونوکسید کربن ، co
گازی که ممکن است در پس گاز یک انفجار غبار زغال یا در گازهای حاصل از آتش سوزی معدن وجود داشته باشد ، co - گازی که ممکن است در پس گاز یک انفجار غبار زغال یا در گازهای حاصل از آتش سوزی معدن وجود داشته باشد
white damp
میانگین شبه خطی موزون
weighted quasilinear mean
میانگین وزنی
weighted mean
میانگین وینزوری
winsorized mean
میزان سریزش سرریز ، ضریب بار سرریز
weir overflow rate
میلگرد جان
web bar
میله اندازه گیری موج
wave staff
میله لنگ
یک اهرم سخت و انعطاف ناپذیر نوسان کننده که بر روی یک شاهین (نقطه اتکا) متعادل شده و برای فعال سازی کابل در حفاری ضربه‌ای یا برای پمپ کردن نفت از یک چاه توسط حرکت متناوب بالا و پایین رونده استفاده می‌شود ، میله لنگ - یک اهرم سخت و انعطاف ناپذیر نوسان کننده که بر روی یک شاهین (نقطه اتکا) متعادل شده و برای فعال سازی کابل در حفاری ضربه‌ای یا برای پمپ کردن نفت از یک چاه توسط حرکت متناوب بالا و پایین رونده استفاده می‌شود
walking beam
نازک شونده
اسم: لبه یا خط بسته شدن یک عدسی یا سازند سنگی بریده ، نازک شونده - اسم: لبه یا خط بسته شدن یک عدسی یا سازند سنگی بریده
wedge-out
ناوه شستشو ، سنگاب شستشو
wash water trough
نبشی جان
web angle
نرخ کار-مقاومت عملی خاک
working-rate
نسبت موم سانی آب ، ضریب یا شاخص روانی
water plasticity ratio
نسبت موم سانی آب ، ضریب یا شاخص روانی
water plasticity ratio|water plasticity|water plasticity
نسبت نیروی کاربر مگاوات نصب شده ، نسبت نیروگاه کار
work force ratio
نشان سطح آب - الف) یک پادگانه یا پلکان کوچک افقی موج بریده بر روی یک سطح شیب دار از رسوبات تحکیم نیافته که نشان دهنده سطح آب قبلی یا قدیمی تر است - ب) Water mark
water level mark|water level|water level
نشان سطح آب
الف) یک پادگانه یا پلکان کوچک افقی موج بریده بر روی یک سطح شیب دار از رسوبات تحکیم نیافته که نشان دهنده سطح آب قبلی یا قدیمی تر است
ب) Water mark
water level mark
نشان شاهد
یک سازنده فیزیکی (تیرک ، سنگ ، میله یا درخت) که در فاصله ای مشخص و جهت معلوم از گوشه یک ملک ، دستگاه یا سایر ایستگاه های مساحی قرار داده شده و در شناسایی و باز یافتن آن کمک می کند مثلاً: یک درخت نشانه دار بر روی کرانه یک رود که نشان دهنده گوشه ای است در تقاطع بعضی از خطوط مساحی با خط مرکز رود که در نتیجه نمی توان آن را بطور مستقیم نشانه دار نمود ، نشان شاهد - یک سازنده فیزیکی (تیرک
witness mark
نشان شکنجی
یک عارضه کوچک ریپل مارک مانند نامنظم که از پشته ها یا برآمدگی هایی با ضخامت 5/0 تا 1 میلی متر و طول چند میلی متر ساخته شده که با هم موازی هستند و یا در یک الگوی خمیده یا شانه عسلی قرار دارند توسط هانتزشل و راینک در سال 1968 (به عنوان Runzelmarken) توصیف شدند و توسط تایچرت در سال 1970 بدین نام ، نام گذاری شدند ، نشان شکنجی - یک عارضه کوچک ریپل مارک مانند نامنظم که از پشته ها یا برآمدگی هایی با ضخامت 5/0 تا 1 میلی متر و طول چند میلی متر ساخته شده که با هم موازی هستند و یا در یک الگوی خمیده یا شانه عسلی قرار دارند توسط هانتزشل و راینک در سال 1968 (به عنوان Runzelmarken) توصیف شدند و توسط تایچرت در سال 1970 بدین نام
wrinkle mark
نشان موج نقش نوسانی ، موج نقش متقاطع نوسانی
wave cross ripple mark
نظام مرجع جهانی
world reference system
نظام مرجع جهانی
worldwide reference system
نظریه گوه ای
نظریه تبعی یا فرعی از نظریه منسوخ زمین انقباضی ـ بر طبق این نظریه ، کوچک شدن پوسته باعث شکستن آن به بلوک های گوه ای شکلی می‌شود که بالا می آیند و بطور جانبی در امتداد حواشی خود فشرده می شوند و علت این فشردگی ساختارهای کوهزایی دو طرفه است ، نظریه گوه ای - نظریه تبعی یا فرعی از نظریه منسوخ زمین انقباضی ـ بر طبق این نظریه
wedge theory
نقب پایین رو
یک تونل با شیب تند که برای متصل کردن یک حد یا سطح معدن به سطح دیگر ، حفر شده است
چاه زیر زمینی که به سمت پایین حفر شده باشد
دهانه ثانویه یا سومین ، عمودی یا تقریبا عمودی فرو رونده از یک نقطه درون یک معدن به منظور ارتباط با سطوح پایین تر یا اکتشاف زمین برای عمق محدود ، نقب پایین رو - یک تونل با شیب تند که برای متصل کردن یک حد یا سطح معدن به سطح دیگر ، حفر شده است - چاه زیر زمینی که به سمت پایین حفر شده باشد - دهانه ثانویه یا سومین
winze
نقشه اجرایی
working drawing
نقشه جبهه موج - نمودار یا دیاگرامی که نشان دهنده موقعیت یک تداخل لرزه ای متحرک در زمانهای متوالی است این نمودار همچنین معمولاً نشان دهنده مسیر پرتو نیز است
wavefront chart|wavefront|wavefront
نقشه جبهه موج
نمودار یا دیاگرامی که نشان دهنده موقعیت یک تداخل لرزه ای متحرک در زمانهای متوالی است این نمودار همچنین معمولاً نشان دهنده مسیر پرتو نیز است
wavefront chart
نقشه سطح ایستابی
نقشه ای که نشان دهنده سطح بالایی منطقه اشباع توسط ابزار پربندی است ، نقشه سطح ایستابی - نقشه ای که نشان دهنده سطح بالایی منطقه اشباع توسط ابزار پربندی است
water table map
نقشه هوا
نقشه هواشناسی ، نقشه وضع هوا ، نقشه هوا - نقشه هواشناسی
weather chart
نقشه هواشناسی - نقشه ای که شرایط آب و هوایی را در یک دوره زمانی نشان می دهد این نقشه ها ، طوفانها ، جبهه ها ، دما ، ‌ باران ، برف ، تگرگ ، مه ، … را نشان می دهد
weather map|weather maps|weather maps
نقشه هواشناسی
نقشه ای که شرایط آب و هوایی را در یک دوره زمانی نشان می دهد این نقشه ها ، طوفانها ، جبهه ها ، دما ، ‌ باران ، برف ، تگرگ ، مه ، … را نشان می دهد
weather map
نقشه هواشناسی
نمودار یا نقشه ای که برای نشان دادن درجه حرارت ، فشار ، میزان بارش ، جهت باد و سرعت باد ، توده های هوا و جبهه های هوای یک ناحیه مشخص ، کاربرد دارد
مترادف: weather chart ، نقشه هواشناسی - نمودار یا نقشه ای که برای نشان دادن درجه حرارت ، کاربرد دارد - مترادف: weather chart
weathering map
نقطه جهانی
اصطلاحی که توسط کوبایاشی (ص745 ، 1944) برای یک رخنمون یا برونزد منفرد محدود پیشنهاد شد که به عنوان یک نمایشگر ایالت زمین شناسی جهان در نظر گرفته می شود استفاده نادری دارد ، نقطه جهانی - اصطلاحی که توسط کوبایاشی (ص745
world point
نقطه شاهد
یک ایستگاه تاریخی بر روی خط مساحی (مسیر مساحی) که برای ثبت کردن یک محل مهم کمابیش دور ـ و بدون هیچ رابطه ای خاص با هر گوشه منظم استفاده می شود ، نقطه شاهد - یک ایستگاه تاریخی بر روی خط مساحی (مسیر مساحی) که برای ثبت کردن یک محل مهم کمابیش دور ـ و بدون هیچ رابطه ای خاص با هر گوشه منظم استفاده می شود
witness point
نقطه ی پژمردگی
wilting point
نگار کابلی ، نمودار چاه
wire line log
نگار همبری
یک نمودار چاه که بوسیله الکترودهای نزدیک بهم یا مؤلفه های منبع سوند آشکارساز که در تماس مستقیم با دیواره های گمانه واقع شده اند ، حاصل می شود دستگاه های مقاومت همبری ، نمودارهای متعدد ریز مقاومت و شیب سنج را تولید می کنند نمودارهای طراحی پرتوزایی تماسی شامل نمودار چگالی و نمودارهای نوترونی خاص است نمودارهای قطرسنج نیازمند همبری یا تماس دیواره ای هستند
مترادف: contact log ، نگار همبری - یک نمودار چاه که بوسیله الکترودهای نزدیک بهم یا مؤلفه های منبع سوند آشکارساز که در تماس مستقیم با دیواره های گمانه واقع شده اند ، نمودارهای متعدد ریز مقاومت و شیب سنج را تولید می کنند نمودارهای طراحی پرتوزایی تماسی شامل نمودار چگالی و نمودارهای نوترونی خاص است نمودارهای قطرسنج نیازمند همبری یا تماس دیواره ای هستند - مترادف: contact log
wall contact log
نگاه کنید به پیروکنسولیت ، (سنگ شناسی): الف) در رده بندی IUGS ، یک سنگ آذرین درونی که M آن برابر با یا بیشتر از 90 است ، ol/(ol + opx + cpx) کمتر از 5 و هر دو opx/(ol+opx+cpx) و cpx/(ol+opx+cpx) کمتر از 90 است
ب) پیروکسنیتی که عمدتاً از کلینوپیروکسن و اورتوپیروکسن ساخته شده است این نام که توسط جی اچ ویلیامز در سال 1890 انتخاب شده ، از روی نام وبستر در کارولینای شمالی است ، ol/(ol + opx + cpx) کمتر از 5 و هر دو opx/(ol+opx+cpx) و cpx/(ol+opx+cpx) کمتر از 90 است - ب) پیروکسنیتی که عمدتاً از کلینوپیروکسن و اورتوپیروکسن ساخته شده است این نام که توسط جی اچ ویلیامز در سال 1890 انتخاب شده
websterite
نمایش قاب سیمی
نمایش گرافیکی از یک سطح و یا حجم 5/2 یا سه بعدی که از خطوط با فاصله منظم ، ترسیم شده به گونه ای که بنظر می رسد از سیم ساخته شده است در کاربردهای gis خطوط اغلب نمایشگر لبه ها یا سطوح هم سطح در صفحه نمایش می باشند ، نمایش قاب سیمی - نمایش گرافیکی از یک سطح و یا حجم 5/2 یا سه بعدی که از خطوط با فاصله منظم
wireframe representation
نمک سفید
white salt
نمودار پنجرهای
window plot
نمودار دامنه-زمان
نموداری در برابر زمان ، مثلاً بر روی یک ثبت لرزه‌ای قراردادی با گالوانومترهای آیینه ای همچنین ثبت و ضبط مارپیچ خوانده می‌شود
مترادف: variable-amplitude trace ، نمودار دامنه-زمان - نموداری در برابر زمان ، مثلاً بر روی یک ثبت لرزه‌ای قراردادی با گالوانومترهای آیینه ای همچنین ثبت و ضبط مارپیچ خوانده می‌شود - مترادف: variable-amplitude trace
wiggle trace
نمودار نرمال موزون
weighted normal plot
نمونه گیری ربع سیار
wandering-quarter sampling
نمونه های چاه ، خرده سنگهای حفاری چاه
well samples
نوار درختکاری
woody band
نوار سفید-یخ-
لایه ای در یک یخچال که از یخی تشکیل شده که سفید و کدر است و این حالت به دلیل داشتن تعداد زیادی حباب هوا ، می باشد
مقایسه شود با: نوار آبی (یخچال شناسی) ، نوار سفید-یخ- - لایه ای در یک یخچال که از یخی تشکیل شده که سفید و کدر است و این حالت به دلیل داشتن تعداد زیادی حباب هوا ، می باشد - مقایسه شود با: نوار آبی (یخچال شناسی)
white band
نوسان قطب
اصطلاحی که برخی اوقات برای توصیف حرکت قطبی دوره ای شناسایی شده با مدت نوسان محور چرخش زمین (تقریباً یک دوره 14 ماهه یا 428 روزه) و یک مدت سالیانه شناسایی می شود
نیز ببینید: Chandler wobble ، نوسان قطب - اصطلاحی که برخی اوقات برای توصیف حرکت قطبی دوره ای شناسایی شده با مدت نوسان محور چرخش زمین (تقریباً یک دوره 14 ماهه یا 428 روزه) و یک مدت سالیانه شناسایی می شود - نیز ببینید: Chandler wobble
wobbling of the pole
نوع آب
توده یا پیکره آب دریا که دارای ترکیب مشخصه دما و درجه شوری است ، نوع آب - توده یا پیکره آب دریا که دارای ترکیب مشخصه دما و درجه شوری است
water type
نوعی آنگلزیت که حاوی باریوم است
weisbachite
نوعی خاک رس سفید رنگ را گویند که میتواند آب دهان را بکشد
white calamite
نوعی سنگ ، پریدوتیت آمفیبول یا انستاتیت دار که توسط کرشمر در سال 1918 از روی ویلسبرگ در چک اسلواکی سابق نام گذاری شد در شرف منسوخ شدن
weigelith
نوعی سنگ-یک نفلینیت نیمه عمیق که حاوی بیوتیت ، بارکویکیت ، تیتان اوژیت ، هائوین و نفلین است این نام ، که توسط شومن در سال 1922 داده شده ، از روی نام وسلن در چک ـ اسلواکی سابق است کاربرد آن توصیه نمی شود
wesselite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (CaNa)Mg4(Al ، Fe3+)Si8O22(OH)2 - نام آن به خاطر ترکیب شیمیایی و نام Howard J Winch از سازمان زمین شناسی هند گرفته شده است - نام های دیگر این کانی : Aluminowinchite
winchite|aluminowinchite|aluminowinchite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg ، Fe++)2(PO4)F - کانی مونوکلینیک به رنگ زرد ، قرمز یا مایل به سبز آهن سه ظرفیتی و کلسیم نیز ممکن است در ترکیب این کانی حاضر باشند
wagnerite|magniotriplite|magniotriplite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na ، K) 5(Mg ، Fe ، Al)3(Si ، Al)4O10(OH ، F)2
wonesite|sodiumphlogopite|sodiumphlogopite|natriumphlogopite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pb ، Ba ، Ca)U2O7•2(H2O)
wolsendorfite|woelsendorfite|woelsendorfite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca(C2O4)•2(H2O) - وجه تسمیه : از نام دریای Weddel در قاره آنتاریکا - نامهای دیگر این کانی : Calcium Oxalate
weddellite|calcium oxalate|calcium oxalate
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: FeO
wustite|wuestite|wuestite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Ca(SO4)2•4(H2O) - این کانی به شکل بلورهای مونوکلینیک مویی شکل ظاهر می شود - نیز نوشته می شود: wattevilleite
wattevillite|wattevilleite|wattevilleite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCa2(Zr ، Nb)Si2O7(O ، OH ، F)2 - الف)یک کانی زرد یا قهوه ای با ترکیب شیمیایی: NaCa2(Zr ، F)2 - مقایسه شود با: لاونیت - ب)نامی برای یک ماده آلی در کندریتهای کربنی نیز نوشته می شود: woehlerite
wohlerite|woehlerite|woehlerite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Zn(OH)2
wulfingite|wuelfingite|wuelfingite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: ( Fe3+ ، Te++++++)Te++++3O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ( Fe3+
walfordite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (As ، Sb)11S18 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (As
wakabayashilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Au ، Ag)3Hg2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Au
weishanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Cu)4Fe6[(As ، Si)O4]4(OH)8•18(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca
wallkilldellite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Mg)Mg7(Al ، Fe3+)2(SO4)2(OH)18•12(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca
wermlandite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Mn++ ، Fe++) Fe3+3(AsO4)(PO4)3(PO3OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca
walentaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (CaNa)Mg4(Al ، Fe3+)Si8O22(OH)2
نام آن به خاطر ترکیب شیمیایی و نام Howard J Winch از سازمان زمین شناسی هند گرفته شده است
نام های دیگر این کانی : Aluminowinchite
winchite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Co ، Mg ، Ni)Al2(SO4)4•22(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Co
wupatkiite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Co ، Ni)SbS ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Co
willyamite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Cu4Al2(SO4)(OH)12•2-4(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cu4Al2(SO4)(OH)12•2-4(H2O
woodwardite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Mn ، Nb)(Nb ، W ، Ta)O4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe
wolframoixiolite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Ni ، Co)As ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe
westerveldite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe++ ، Mn++)2(PO4)(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe++
wolfeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Fe)2Al14B4Si4O37 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg
werdingite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Fe++)2SiO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg
wadsleyite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، Ca ، Mn)(Mn ، Fe)(Fe ، Mg)Al(PO4)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na
wyllieite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، K) 5(Mg ، Fe ، Al)3(Si ، Al)4O10(OH ، F)2
wonesite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ni ، Mg)3Si4O10(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ni
willemseite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ni ، Mg)5(CO3)4(OH)2•4-5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ni
widgiemoolthalite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Pb ، Ba ، Ca)U2O7•2(H2O)
wolsendorfite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Zn ، Mn++)2Mn++++5O12•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Zn
woodruffite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba0 5Al3(SO4)2(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba0 5Al3(SO4)2(OH)6
walthierite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba4Ca6(Si ، Al)20O39(OH)2(SO4)3•n(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba4Ca6(Si
wenkite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaAl3H[(As ، P)O4]2(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaAl3H[(As
weilerite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaCa2Si3O9 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaCa2Si3O9
walstromite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BiAl3(PO4)2(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BiAl3(PO4)2(OH)6
waylandite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca(Fe++ ، Mn++)Mg2Al2(PO4)4(OH)2•8(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca(Fe++
whiteite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca12Mn4B2Be18Si12O46(OH ، Cl)30 [Ortho] ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca12Mn4B2Be18Si12O46(OH
wawayandaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca16(Mg ، Li ، [ ])2[B13O17(OH)12]4Cl6•28(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca16(Mg
walkerite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca19(Al ، Mg ، Fe ، Ti)13(B ، Al ، [ ])5Si18O68(O ، OH)10 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca19(Al
wiluite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2(Mg ، Co)(AsO4)2•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2(Mg
wendwilsonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2Mg4(Mn ، Fe)Sb+++++2O2[Si3Be2O18 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Mg4(Mn
welshite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca3U++++(UO2)6(CO3)2(OH)18•3-5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca3U++++(UO2)6(CO3)2(OH)18•3-5(H2O)
wyartite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca5MgB24O42•30(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5MgB24O42•30(H2O)
wardsmithite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca6Al5Si2O16Cl3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca6Al5Si2O16Cl3
wadalite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca9(Mg ، Fe++)(PO4)6(PO3OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca9(Mg
whitlockite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaAl3(PO4)(SO4)(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaAl3(PO4)(SO4)(OH)6
woodhouseite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaBe3(PO4)2(OH)2•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaBe3(PO4)2(OH)2•5(H2O)
weinebeneite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaHAsO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaHAsO4
weilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaMn++ Fe3+(PO4)2(OH)•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaMn++ Fe3+(PO4)2(OH)•2(H2O)
wilhelmvierlingite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CoFe ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CoFe
wairauite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu1 9Te ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu1 9Te
weissite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu3FeS3•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu3FeS3•2(H2O)
wilhelmramsayite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu4(As ، Sb)2S5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu4(As
watanabeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu4(SO4)(OH)6•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu4(SO4)(OH)6•2(H2O)
wroewolfeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++ Fe3+2(PO4)2(OH)2•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++ Fe3+2(PO4)2(OH)2•4(H2O)
whitmoreite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: FeO
wustite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Hg+4Hg++Cr++++++O6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Hg+4Hg++Cr++++++O6
wattersite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K2(UO2)2Si6O15•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K2(UO2)2Si6O15•4(H2O)
weeksite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K2ZrSi3O9 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K2ZrSi3O9
wadeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KCaAl3Si3O12•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KCaAl3Si3O12•5(H2O)
willhendersonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg(Ti ، Fe3+ ، Al)(BO3)O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg(Ti
warwickite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg5(BO3)O(OH)5•2(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg5(BO3)O(OH)5•2(H2O
wightmanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg6Cr2(OH)16Cl2•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg6Cr2(OH)16Cl2•4(H2O)
woodallite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MgAl(SO4)2F•18(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MgAl(SO4)2F•18(H2O)
wilcoxite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++(Sn ، Ta)(Ta ، Nb)2O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++(Sn
wodginite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++6(W++++++ ، Mg)2Si2(O ، OH)14 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++6(W++++++
welinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++Sn++++(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++Sn++++(OH)6
wickmanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn4B2O5(OH ، Cl)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn4B2O5(OH
wiserite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2Ca(SO4)2•4(H2O)
این کانی به شکل بلورهای مونوکلینیک مویی شکل ظاهر می شود
نیز نوشته می شود: wattevilleite
wattevillite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2CaCu++2(P2O7)2•10(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2CaCu++2(P2O7)2•10(H2O
woolridgeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2Cu(C2O4)2•2(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Cu(C2O4)2•2(H2O
wheatleyite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2Fe++4 Fe3+2Si6O20 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Fe++4 Fe3+2Si6O20
wilkinsonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2KMn2LiV2Si8O24 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2KMn2LiV2Si8O24
watatsumiite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na5(CO3)(HCO3)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na5(CO3)(HCO3)3
wegscheiderite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaAlZr(PO4)2(OH)2•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaAlZr(PO4)2(OH)2•(H2O)
wycheproofite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCa2(Fe ، Mn)4MgFe(PO4)6 2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCa2(Fe
wicksite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCa2(Zr ، Nb)Si2O7(O ، OH ، F)2
الف)یک کانی زرد یا قهوه ای با ترکیب شیمیایی: NaCa2(Zr ، F)2
مقایسه شود با: لاونیت
ب)نامی برای یک ماده آلی در کندریتهای کربنی نیز نوشته می شود: woehlerite
wohlerite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ni3Se4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ni3Se4
wilkmanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb2(UO2)(CO3)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2(UO2)(CO3)3
widenmannite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb3CaAl2Si10O27•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb3CaAl2Si10O27•4(H2O)
wickenburgite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb6Bi8(S ، Se)18 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb6Bi8(S
weibullite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb7Cu2(SO4)4(SiO4)2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb7Cu2(SO4)4(SiO4)2(OH)2
wherryite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbCu2Bi4(Se ، S)8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbCu2Bi4(Se
watkinsonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbTl(Cu ، Ag)As2S5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbTl(Cu
wallisite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Sr3Na2Zr(CO3)6•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Sr3Na2Zr(CO3)6•3(H2O)
weloganite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: SrCu++Si4O10 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: SrCu++Si4O10
wesselsite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: TiTe++++3O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: TiTe++++3O8
winstanleyite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: TlSbS2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: TlSbS2
weissbergite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: YVO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: YVO4
wakefieldite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Zn Fe3+3(AsO4)2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Zn Fe3+3(AsO4)2(OH)2
wilhelmkleinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Zn(OH)2
wulfingite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Zn3(AsO4)2•2(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Zn3(AsO4)2•2(H2O
warikahnite
نوعی لایه بندی ریتمی
یک نوع لایه بندی ریتمیک که در آن لایه ها از دانه های کانی طویل ساخته شده و بطوری جهت یافته اند که محورهای طویل آنها به سختی عمود بر لایه بندی است (تابنک و یولدروارت 1960) ، نوعی لایه بندی ریتمی - یک نوع لایه بندی ریتمیک که در آن لایه ها از دانه های کانی طویل ساخته شده و بطوری جهت یافته اند که محورهای طویل آنها به سختی عمود بر لایه بندی است (تابنک و یولدروارت 1960)
willow lake layering
نوعی وادی (wadi) که در صحراهای آفریقای شمالی معمول است
widiyan
نوفه سفید
white noise
نیروزایش آبی ، ایجاد انرژی برقابی
water power development
نیروگاه آبی
water power plant
نیروی آب
قدرت آب در حال حرکت یا ریزشی که زمانی برای به کار انداختن مستقیم ماشین آلات ، مثلاً بوسیله چرخ آب استفاده می شد ، اما در حال حاضر بطور رایج تری برای تولید الکتریسیته بوسیله یک ژنراتور یا مولد نیرو استفاده می شود که با یک توربین که از درون آن آب می گذرد ، جفت می شود مقایسه شود با: نیروی برق آبی نیروی آبی ، نیروی آب - قدرت آب در حال حرکت یا ریزشی که زمانی برای به کار انداختن مستقیم ماشین آلات
waterpower
نیروی میان دو اتم که لایه های تراز انرژی آنها بوسیله اشتراک یک یا چند الکترون پر شده است
waals bond
نیکل سفید
الف) نیکل- اسکوترودیت
ب) رملز برگیت ، نیکل سفید - الف) نیکل- اسکوترودیت - ب) رملز برگیت
white nickel
نیمرخ سطح آب- منحنی پشتاب(هیدرولیک)
water surface profile
نیمکره آب ، نیمکره جنوبی
نصف کره زمین که حاوی توده اعظم (حدود 7/6) سطوح اقیانوس است این نیمه بیشتر جنوب استواست با نیوزلند در نزدیکی آن مقایسه شود با: نیمکره خشکی ، نیمکره جنوبی - نصف کره زمین که حاوی توده اعظم (حدود 7/6) سطوح اقیانوس است این نیمه بیشتر جنوب استواست با نیوزلند در نزدیکی آن مقایسه شود با: نیمکره خشکی
water hemisphere
هدایت آبی
water conductivity
هرم آب -انبارش گوشه ای-انبارش گوشواره ای
wedge storage
هسته آببند
watertight core
هم ایستابی
water table contour
هماتیت چوبی - هر نوع شعاعی هماتیت که از خود نوارهای متناوب قهوه ای یا زرد یا ته رنگهای متنوع ، به نمایش می گذارد
wood hematite|hematite|hematite
هماتیت چوبی
هر نوع شعاعی هماتیت که از خود نوارهای متناوب قهوه ای یا زرد یا ته رنگهای متنوع ، به نمایش می گذارد
wood hematite
هماندهی بی سیم - نسخه ای خاص از فناوری wlan است محدوده تاثیر در محیط های بسته حدود30 متر تا 92 مترو در محیط های باز حدود 610 متر می باشد و سرعت انتقال داده ها در آن 11 مگابایت در ثانیه می باشد
wireless fidelity (wifi)|wifi|wifi|wireless fidelity|wi-fi
هماندهی بی سیم
نسخه ای خاص از فناوری wlan است محدوده تاثیر در محیط های بسته حدود30 متر تا 92 مترو در محیط های باز حدود 610 متر می باشد و سرعت انتقال داده ها در آن 11 مگابایت در ثانیه می باشد
wireless fidelity (wifi)
همگرایی ضعیف
weak convergence
هوابند آبی
water seal
هوا-تغییرات جوی ، هوازده شدن
(زمین شناسی): فعل: دستخوش تغییراتی مانند تغییر رنگ ، نرم شدن ، تکه تکه شدن یا فرورفته شدن سطوح سنگی که توسط در معرض جو و عوامل آن قرار گرفتن ، حاصل می شود
نیز ببینید: weathering ، هوازده شدن - (زمین شناسی): فعل: دستخوش تغییراتی مانند تغییر رنگ ، حاصل می شود - نیز ببینید: weathering
weather
هوازدگی تراز آب - در نواحی ساحلی یا کرانه ای ، پهن شدگی جانبی یک حوضچه آب ، به خاطر مرطوب شدن و خشک شدن متناوب درون یا در نزدیکی حوضچه که باعث تکرار کناره ها می شود بوسیله این فرآیند ، سواحل ایجاد می‌شوند که اینها مربوط به جامعه های گیاهی یا جایگاه های دریایی خصوصاً در سنگ متخلخل یا به راحتی فرسوده شده ، نمی باشند (راسل ، 1968 ، ص94)
water-level weathering|weathering|weathering
هوازدگی تراز آب
در نواحی ساحلی یا کرانه ای ، پهن شدگی جانبی یک حوضچه آب ، به خاطر مرطوب شدن و خشک شدن متناوب درون یا در نزدیکی حوضچه که باعث تکرار کناره ها می شود بوسیله این فرآیند ، سواحل ایجاد می‌شوند که اینها مربوط به جامعه های گیاهی یا جایگاه های دریایی خصوصاً در سنگ متخلخل یا به راحتی فرسوده شده ، نمی باشند (راسل ، 1968 ، ص94)
water-level weathering
هوازدگی-فرسایش ، هوادیدگی ، هوازدگی
دگرسانی شیمیایی و تخریب مکانیکی ذرات سنگی در مجاورت هوا ، رطوبت و مواد آلی ، هوازدگی - دگرسانی شیمیایی و تخریب مکانیکی ذرات سنگی در مجاورت هوا
weathering
هوای مرطوب-
wet weather
هیدروگراف واحد لحظه ای تابع عرض _ wfiuh
width function instantaneous unit hydrograph|wfiuh|wfiuh
هیدروگراف واحد لحظه ای تابع عرض _ wfiuh
width function instantaneous unit hydrograph
واآلین
آشکوب اقلیم ـ چینه شناسی و گیاسایی اروپای شمالی: پلیستوسن زیرین (بالای ابورونین و زیر مناپین) معادل دوره های بین یخچالی دونا/گونز ، واآلین - آشکوب اقلیم ـ چینه شناسی و گیاسایی اروپای شمالی: پلیستوسن زیرین (بالای ابورونین و زیر مناپین) معادل دوره های بین یخچالی دونا/گونز
waalian
وات
یک اصطلاح گویشی برای یک پایاب در یک رود ، وات - یک اصطلاح گویشی برای یک پایاب در یک رود
wath
واترستون
اصطلاح انگلیسی برای طبقه ای که سطح آن ، دارای ظاهر آبگون (همچون ابریشم آب خورده) است و اغلب اینطور درک می شود که دلالت بر وضعیت آبدار سنگ دارد ، واترستون - اصطلاح انگلیسی برای طبقه ای که سطح آن
waterstone
واترستون
یک نام معدنی یا کانی که برای ماه سنگ ، هیالیت ، انهیدروز و یشم کاربرد دارد ، واترستون - یک نام معدنی یا کانی که برای ماه سنگ
water stone
واتنشلیک
گل کشندی یا میان کشندی ریشه کلمه: آلمانی: گل پهنه های کشندی ، واتنشلیک - گل کشندی یا میان کشندی ریشه کلمه: آلمانی: گل پهنه های کشندی
wattenschlick
وادی یا wadi - الف) اصطلاحی که در نواحی بیابانی جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا برای بستر یا کانال رودخانه یا برای یک آبکند یا دره یا یک مسیل خشک با اطراف پرشیب تخته سنگی استفاده می شود که معمولاً خشک است ، به جز در زمانهای فصول بارانی و عموماً تشکیل یک واحد را می دهد - ب) رود متناوب و سیلابی که از درون یک وادی جریان دارد و به یک حوضه بسته ختم می شود - ج) یک حوزه بسته کم عمق و معمولاً به خوبی مشخص و محدود شده که در آن یک وادی خاتمه می یابد ریشه کلمه: عربی - جمع‌های انواع: wadis Widan- wadian- wadies - نیز ببینید: آبکند خشک رود - نیز نوشته می شود: waddy – wady - مترادف: مسیل ـ widiyan
waddy|wadi|wadi
وادی یا wadi
الف) اصطلاحی که در نواحی بیابانی جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا برای بستر یا کانال رودخانه یا برای یک آبکند یا دره یا یک مسیل خشک با اطراف پرشیب تخته سنگی استفاده می شود که معمولاً خشک است ، به جز در زمانهای فصول بارانی و عموماً تشکیل یک واحد را می دهد
ب) رود متناوب و سیلابی که از درون یک وادی جریان دارد و به یک حوضه بسته ختم می شود
ج) یک حوزه بسته کم عمق و معمولاً به خوبی مشخص و محدود شده که در آن یک وادی خاتمه می یابد ریشه کلمه: عربی
جمع‌های انواع: wadis Widan- wadian- wadies
نیز ببینید: آبکند خشک رود
نیز نوشته می شود: waddy – wady
مترادف: مسیل ـ widiyan
waddy
وارد کردن مواد خارجی در آب
ورود مواد خارجی (ردیابها یا مواد رسّام) به درون آب برای پی بردن حرکات آن توسط اندازه گیری محل بعدی و توزیع ردیابها ، وارد کردن مواد خارجی در آب - ورود مواد خارجی (ردیابها یا مواد رسّام) به درون آب برای پی بردن حرکات آن توسط اندازه گیری محل بعدی و توزیع ردیابها
water tagging
واردن
اصطلاح رایج در ولز جنوبی برای ماسه سنگ توده ای ضخیم همراه با زغال سنگ ، واردن - اصطلاح رایج در ولز جنوبی برای ماسه سنگ توده ای ضخیم همراه با زغال سنگ
warden
واردیت -در سیستم تتراگونال متبلور میشود ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaAl3(PO4)2(OH)4•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaAl3(PO4)2(OH)4•2(H2O)
wardite
وارنیت ، بیتومین گازی یا مایع
الف) یک اصطلاح کلی برای بیتومین های گازی یا مایع که عمدتاً از مخلوط پارافین ها و ایزوپارافین ها تشکیل شده است یک نوع نفت غنی از پارافین ها
ب) نامی که برای کانی کاربرد دارد که ممکن است اویهیئیت یا جیمسونیت باشد ، بیتومین گازی یا مایع - الف) یک اصطلاح کلی برای بیتومین های گازی یا مایع که عمدتاً از مخلوط پارافین ها و ایزوپارافین ها تشکیل شده است یک نوع نفت غنی از پارافین ها - ب) نامی که برای کانی کاربرد دارد که ممکن است اویهیئیت یا جیمسونیت باشد
warrenite
واژه رایج در انگلستان برای مرداب علفی یا منطقه باتلاقی که در آن نمک دیده می شود
wich
واساچین
آشکوب قاره ای آمریکای شمالی: ائوسن زیرین (بالای کلارکفورکین و زیر بیریجرین) ، واساچین - آشکوب قاره ای آمریکای شمالی: ائوسن زیرین (بالای کلارکفورکین و زیر بیریجرین)
wasatchian
واشی تان
آشکوب آمریکای شمالی (سواحل خلیج): کرتاسه زیرین و بالایی (بالای فردریکسبورگین ، زیر وودبینین) ، واشی تان - آشکوب آمریکای شمالی (سواحل خلیج): کرتاسه زیرین و بالایی (بالای فردریکسبورگین
washitan
واکنش واگنری
wagner reactive
واکوبان
سری ایالتی آمریکای شمالی: کامبرین زیرین (بالای پرکامبرین و زیر آلبرتن) ، واکوبان - سری ایالتی آمریکای شمالی: کامبرین زیرین (بالای پرکامبرین و زیر آلبرتن)
waucoban
واگن
[استخراج] واگنها ارابه هایی هستندکه روی ریل حرکت کرده و موادمختلف رادرداخل معدن حمل میکنند درمعادن کوچک معمولا واگنهابه حالت تکی و به وسیله کارگردر روی خط حرکت میکنند ، ولی درمعادن بزرگ چند واگن رابه یکدیگرمتصل میکنند وآنها را یک جا توسط وسایل کشنده درطول خط حرکت میدهند ، واگن - [استخراج] واگنها ارابه هایی هستندکه روی ریل حرکت کرده و موادمختلف رادرداخل معدن حمل میکنند درمعادن کوچک معمولا واگنهابه حالت تکی و به وسیله کارگردر روی خط حرکت میکنند
wagon
واگن دریل ، ارابه چالزنی
مجموعه بازوی کشویی وپرفوراتورکه روی یک شاسی قابل تحرک سوارمی شوند واگن دریل می نامندکه اغلب برای حفرچال درمعادن روباز به کارمیرود جابجایی وحفرچال این ماشین باهوای فشرده صورت میگیرد
برای جلوگیری ازایجاد گردوخاک هنگام چالزنی ، واگن دریل ها مجهزبه دستگاه گردگیر هستند ، ارابه چالزنی - مجموعه بازوی کشویی وپرفوراتورکه روی یک شاسی قابل تحرک سوارمی شوند واگن دریل می نامندکه اغلب برای حفرچال درمعادن روباز به کارمیرود جابجایی وحفرچال این ماشین باهوای فشرده صورت میگیرد - برای جلوگیری ازایجاد گردوخاک هنگام چالزنی
wagon drill
واگنریت-فسفات منیزیوم و فلوئور در سیستم مونوکلینیک متبلور میشود ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Fe++)2(PO4)F
کانی مونوکلینیک به رنگ زرد ، قرمز یا مایل به سبز آهن سه ظرفیتی و کلسیم نیز ممکن است در ترکیب این کانی حاضر باشند
wagnerite
والپورژیت-در سیستم تریکلینیک متبلور میشود ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi4(UO2)(AsO4)2O4•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi4(UO2)(AsO4)2O4•2(H2O)
walpurgite
والتریت
کانی ای که سابقاً این باور در مورد آن بوده که کربنات بیسموت است ، در حال حاضر مشابه والپورژیت است ، والتریت - کانی ای که سابقاً این باور در مورد آن بوده که کربنات بیسموت است
waltherite
والتونین
آشکوب اقلیم ـ چینه شناسی انگلیسی: پلیستوسن زیرین (بالای ایسنین پلیوسن و زیر لودهامین) ، والتونین - آشکوب اقلیم ـ چینه شناسی انگلیسی: پلیستوسن زیرین (بالای ایسنین پلیوسن و زیر لودهامین)
waltonian
والکوویت
یک نوع رتینیت به رنگ زرد عسلی که حاوی مقادیر کم نیتروژن است و در زغال قهوه ای در والکو در موراویا در کشور چک اسلواکی سابق یافت می شود ، والکوویت - یک نوع رتینیت به رنگ زرد عسلی که حاوی مقادیر کم نیتروژن است و در زغال قهوه ای در والکو در موراویا در کشور چک اسلواکی سابق یافت می شود
walchowite
والونژیت یا wollongongite ، والونگونژیت
wallongite
والونژیت یا wollongongite ، والونگونژیت
wallongite|wollongongite|wollongongite
وانانوساروس
دایناسوری گیاهخوار پرنده سان اهل کشور چین ، با حدود60سانتی مترطول ، زمان زیست: کرتاسه پایانی (73تا83 میلیون سال پیش) از پاکیسفالوسورهای بسیار ابتدایی می باشد و توسط دیرینه شناس چینی هو در سال 1977 نامگذاری شد ، وانانوساروس - دایناسوری گیاهخوار پرنده سان اهل کشور چین
wannanosaurus
واندرینگ-حرکت مرتب یک رود پیچ ، سرگردانی
حرکت مؤلفه آهسته و چرخشی یک رود که از جاروب کردن رود پیچ ها (مئاندرها) و نوسان یک کمربند رودپیچی ساخته شده است ، سرگردانی - حرکت مؤلفه آهسته و چرخشی یک رود که از جاروب کردن رود پیچ ها (مئاندرها) و نوسان یک کمربند رودپیچی ساخته شده است
wandering
واولیت
ترکیب شیمیایی :Al3 [(OH)3|(PO4)2] 5H2O
درصد مواد:Al2O337 11% P2O534 47% H2O28 42%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: فسفات
رخ:خوب ، مطابق با سطح /110/
جلا:شیشه ای ، ابریشمی
شفافیت: شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات درخشان ، کروی
ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، بریتانیای کبیر و برزیل
خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها
رنگ کانی : سفید ، زرد ، سبز ، قهوه ای ، آبی
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی :مینیولیت ، پرهنیت
پاراژنز :لیمونیت ، هماتیت
منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی
شکل بلورها: منشور کوتاه یا بلند
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن نام یک فیزیکدان انگلیسی W Wavell است
سختی : 3 5 – 4
چگالی : 2 3 - 2 4 ، واولیت - ترکیب شیمیایی :Al3 [(OH)3|(PO4)2] 5H2O - درصد مواد:Al2O337 11% P2O534 47% H2O28 42% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: فسفات - رخ:خوب ، مطابق با سطح /110/ - جلا:شیشه ای ، ابریشمی - شفافیت: شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، کروی - ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، بریتانیای کبیر و برزیل - خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها - رنگ کانی : سفید ، آبی - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی :مینیولیت ، پرهنیت - پاراژنز :لیمونیت ، هماتیت - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی - شکل بلورها: منشور کوتاه یا بلند - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن نام یک فیزیکدان انگلیسی W Wavell است - سختی : 3 5 – 4 - چگالی : 2 3 - 2 4
wavellite
وایتراک
آشکوب آمریکای شمالی (کالیفرنیا ، نوادا و اکلاهما): اردوویسین میانی (بالای اردوویسین زیرین و زیر مارموت) ، وایتراک - آشکوب آمریکای شمالی (کالیفرنیا
whiterock
وایتلئیت
شخانه سنگی آکندریتی از رده اوبریت که حاوی ذرات یا قطعات کندریت سیاه است ، وایتلئیت - شخانه سنگی آکندریتی از رده اوبریت که حاوی ذرات یا قطعات کندریت سیاه است
whitleyite
وایومینگیت
یک لامپروئیت نیمه عمیق که حاوی درشت بلورهای فلوگوپیت ، در یک خمیره ریزدانه از جنس لوسیت و دیوپسید می باشد یک فونولیت لوسیت-فلوگوپیت دار نام آن که توسط کراس در سال 1897 انتخاب شده ، از نام ایالت وایومینگ در آمریکا ، مشتق شده است
کاربرد آن توصیه نمی شود ، وایومینگیت - یک لامپروئیت نیمه عمیق که حاوی درشت بلورهای فلوگوپیت ، مشتق شده است - کاربرد آن توصیه نمی شود
wyomingite
وبر - در واحد SI شار مغناطیسی را گویند و برابر 8 10 ماکسول است مترادف: volt-second
weber|volt second|volt second
وبر
در واحد SI شار مغناطیسی را گویند و برابر 8 10 ماکسول است مترادف: volt-second
weber
وبریت-در سیستم اورنورومبیک متبلور میشود ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2MgAlF7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2MgAlF7
weberite
وجین کردن ، زودودن ، حذف کردن ، ساده سازی
weeding
ودلیت-در سیستم تتراگونال متبلور میشود ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca(C2O4)•2(H2O)
وجه تسمیه : از نام دریای Weddel در قاره آنتاریکا
نامهای دیگر این کانی : Calcium Oxalate
weddellite
وراکیت-در سیستم مونوکلینیک متبلور میشود ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaAl2Si4O12•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaAl2Si4O12•2(H2O)
wairakite
ورتزیت - ترکیب شیمیایی : ZnS - درصد مواد:Zn67 06% S32 94% همراه با Fe ، Cd - سیستم تبلور:هگزاگونال - رده بندی: سولفور - رخ:خوب ، در سطح /1010/ و /0001/ - جلا:الماسی - شکستگی:ناصاف - شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک) - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات - ژیزمان:نسبتاْ کمیاب ; چک اسلواکی ، آلمان غربی ، رومانی ، روسیه ، یونان ، امریکا و پرو - خواص شیمیایی:حل شونده در HCl وHNO3 - رنگ کانی : قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره - رنگ خاکه: قهوه ای روشن - تشابه کانی شناسی : هوبنریت - پاراژنز :گالن ، اسفالریت ، کالکوپیریت و - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها: پیرامید ورقه ای (اهرم ورقه ای) - محل پیدایش: مجارستان - شکستگی ناصاف دارد نام آن از اسم یک شیمیست فرانسوی Ch Wurtz گرفته شده است - سختی: 3 5 – 4 - چگالی : 4
wurtzite|radial blende|radial blende
ورفنین-از اشکوب های تحتانی دوره تریاس ، آشکوب اروپایی: قاعده تریاس (بالای تورینجین و زیر ویرگلورین) همچنین به Scythian مراجعه کنید
werfenian
ورن ستون ، فرسوده سنگ ، نوعی گرینستون
wornstone|worn stone|worn stone|wornstones
ورن ستون ، فرسوده سنگ ، نوعی گرینستون
wornstone
ورنریت-نگاه کنید به اسکاپولیت ، مترادفی برای اسکاپولیت رایج ، یک کانی خاص از گروه اسکاپولیت که حد واسط بین میونیت و ماریالیت است
wernerite
ورهلیت-نگاه کنید به پریدوتیت
werhlite
ورود هوای فروکشند سطح آب
water level depression air admission
وزن ، سنگینی
شکافدار شدن و پایین آمدن لایه های سقف در جبهه کار در نتیجه عملیات استخراج ، سنگینی - شکافدار شدن و پایین آمدن لایه های سقف در جبهه کار در نتیجه عملیات استخراج
weight
وزن آرایه
weight of an array
وزن دادن ، توزین
یک روش آماری برای بیان اهمیت نسبی اندازه گیری‌های مختلف برای یک دسته داده ـ افزایش عمدی خطای آماری ، توزین - یک روش آماری برای بیان اهمیت نسبی اندازه گیری‌های مختلف برای یک دسته داده ـ افزایش عمدی خطای آماری
weighting
وزن شواهد
weight of evidence
وزن واحد تر
وزن واحد جامدات خاک به علاوه آب به ازای یک واحد حجم کل جرم خاک را گویند ، بدون در نظر گرفتن درجه یا مقدار اشباع
مترادف: mass unit weight ، وزن واحد تر - وزن واحد جامدات خاک به علاوه آب به ازای یک واحد حجم کل جرم خاک را گویند ، بدون در نظر گرفتن درجه یا مقدار اشباع - مترادف: mass unit weight
wet unit weight
وزنه اندازی
روشی که در پی جویی لرزه ای استفاده می شود که در آن ، یک وزنه سنگین برای ساختن امواج لرزه ای انداخته می شود
نیز ببینید: Thumper ، وزنه اندازی - روشی که در پی جویی لرزه ای استفاده می شود که در آن ، یک وزنه سنگین برای ساختن امواج لرزه ای انداخته می شود - نیز ببینید: Thumper
weight dropping
وستفالین ، وستفالین
آشکوب اروپایی: کربونیفر بالایی (پنسیلوانین میانی ، بالای نامورین فوقانی و زیر استفانین) ، وستفالین - آشکوب اروپایی: کربونیفر بالایی (پنسیلوانین میانی
westphalian
وکستون - این واژه برای سنگهای آهکی گلی که حاوی بیش از 10 درصد دانه هستند بکار می‌رود در این سنگها دانه‌ها توسط ماتریکس گلی به یکدیگر متصل شده‌اند وکستون‌ها تا حدودی هم ارز سنگهای آهکی کالک آرنایت و کلسی لوتایت می‌باشند
wackestone|wackestones|wackestones
وکستون
این واژه برای سنگهای آهکی گلی که حاوی بیش از 10 درصد دانه هستند بکار می‌رود در این سنگها دانه‌ها توسط ماتریکس گلی به یکدیگر متصل شده‌اند وکستون‌ها تا حدودی هم ارز سنگهای آهکی کالک آرنایت و کلسی لوتایت می‌باشند
wackestone
ولاستونیت - فرمول شیمیایی:CaSiO3 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات (شبه پیروکسنها) - گروه کانی (ساختاری): اینوسیلیکات - رنگ:سفید ، بی رنگ و گاه خاکستری - جلا:شیشه ای - سیستم تبلور:تریکلینیک - کلیواژ: کامل در دو جهت حدود 90 درجه زاویه - شکستگی :اتفاقی تا خرد شونده - سختی: 5 - 5 5 - رنگ خاکه:سفید - وزن مخصوص : 2 8 - 2 9 - کانیهای همراه: گارنت ، گروسولر ، آندرادیت ، دیوپسید ، ترمولیت و اپیدوت - شرایط تشکیل: ولاستونیت یکی از کانیهای اصلی در اسکارنها و یا دگرگونیهای مجاورتی است اسکارنها گاه کانیهای کمیاب و عجیبی را با ترکیبات پیچیده ایجاد میکنند ولاستونیت بر اثر واکنش ایجاد شده بر روی ماگمای حاوی سیلیس با سنگ آهک رخ میدهد نام این کانی از نام کانی شناس انگلیسی (ولاستون) گرفته شده است
wollastonite|parawollastonite|parawollastonite
ولاستونیت-در سیستم تریکلینیک متبلور میشود ، ولاستونیت
فرمول شیمیایی:CaSiO3
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات (شبه پیروکسنها)
گروه کانی (ساختاری): اینوسیلیکات
رنگ:سفید ، بی رنگ و گاه خاکستری
جلا:شیشه ای
سیستم تبلور:تریکلینیک
کلیواژ: کامل در دو جهت حدود 90 درجه زاویه
شکستگی :اتفاقی تا خرد شونده
سختی: 5 - 5 5
رنگ خاکه:سفید
وزن مخصوص : 2 8 - 2 9
کانیهای همراه: گارنت ، گروسولر ، آندرادیت ، دیوپسید ، ترمولیت و اپیدوت
شرایط تشکیل: ولاستونیت یکی از کانیهای اصلی در اسکارنها و یا دگرگونیهای مجاورتی است اسکارنها گاه کانیهای کمیاب و عجیبی را با ترکیبات پیچیده ایجاد میکنند ولاستونیت بر اثر واکنش ایجاد شده بر روی ماگمای حاوی سیلیس با سنگ آهک رخ میدهد نام این کانی از نام کانی شناس انگلیسی (ولاستون) گرفته شده است
wollastonite
ولفنیت ، ولفونیت ، کانسار زرد سرب(Yellow Lead Ore)
فرمول شیمیایی : PbMoO4
سیستم تبلور : کوادراتیک
رخ: ناقص
جلا: الماسی – چرب
شفافیت: شفاف - نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلور- اگرگات خاکی و دانه ای - ماکل
ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی ، اطریش ، یوگسلاوی ، چک اسلواکی ، کنگو ، مکزیک ، امریکا ، مراکش ، استرالیا و
ترکیب شیمیایی :PbO1 4% MoO338 6%
رنگ کانی :زرد - نارنجی – قرمز
رنگ خاکه : سفید – زرد
تشابه کانی شناسی :باریتین
پاراژنز : گالن- کلسیت- دولومیت - اسمیت - زونیت
منشا تشکیل :ثانوی
شکل بلورها: ورقه ای – ماکله
محل پیدایش:مکزیک
نام آن از نام یک کانی شناس اتریشی F X Wulfer گرفته شده است
wulfenite
ولفونیت ، کانسار زرد سرب(Yellow Lead Ore) - فرمول شیمیایی : PbMoO4 - سیستم تبلور : کوادراتیک - رخ: ناقص - جلا: الماسی – چرب - شفافیت: شفاف - نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلور- اگرگات خاکی و دانه ای - ماکل - ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی ، اطریش ، یوگسلاوی ، چک اسلواکی ، کنگو ، مکزیک ، امریکا ، مراکش ، استرالیا و - ترکیب شیمیایی :PbO1 4% MoO338 6% - رنگ کانی :زرد - نارنجی – قرمز - رنگ خاکه : سفید – زرد - تشابه کانی شناسی :باریتین - پاراژنز : گالن- کلسیت- دولومیت - اسمیت - زونیت - منشا تشکیل :ثانوی - شکل بلورها: ورقه ای – ماکله - محل پیدایش:مکزیک - نام آن از نام یک کانی شناس اتریشی F X Wulfer گرفته شده است
wulfenite|yellow lead ore|yellow lead ore|yellow lead
ونلوکین-یکی از اشکوب های دوران اول
wenlokian
وهلریت-در سیستم مونوکلینیک متبلور میشود
woehlerite
وورتزیت در سیستم هگزاگونال متبلور میشود ، ورتزیت
ترکیب شیمیایی : ZnS
درصد مواد:Zn67 06% S32 94% همراه با Fe ، Cd
سیستم تبلور:هگزاگونال
رده بندی: سولفور
رخ:خوب ، در سطح /1010/ و /0001/
جلا:الماسی
شکستگی:ناصاف
شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک)
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات
ژیزمان:نسبتاْ کمیاب ; چک اسلواکی ، آلمان غربی ، رومانی ، روسیه ، یونان ، امریکا و پرو
خواص شیمیایی:حل شونده در HCl وHNO3
رنگ کانی : قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره
رنگ خاکه: قهوه ای روشن
تشابه کانی شناسی : هوبنریت
پاراژنز :گالن ، اسفالریت ، کالکوپیریت و
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها: پیرامید ورقه ای (اهرم ورقه ای)
محل پیدایش: مجارستان
شکستگی ناصاف دارد نام آن از اسم یک شیمیست فرانسوی Ch Wurtz گرفته شده است
سختی: 3 5 – 4
چگالی : 4
wurtzite
وورم-چهارمین و آخرین دوره یخبندان کواترنر ، حلزونی ، چند بار بازیاب ، یکبار نوشتن چندین بار خواندن ، چند بار بخوان
نوعی دستگاه ذخیره انبوه که براساس فنآوری دیسک نوری که دادههای آن در ذخیره دایمند ، چند بار بخوان - نوعی دستگاه ذخیره انبوه که براساس فنآوری دیسک نوری که دادههای آن در ذخیره دایمند
worm
وولّیت - ترکیب شیمیایی : Ca[C2O4] H2O - درصد مواد:CaO38 38% CO249 28% H2O12 34% - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: مواد آلی - رخ:بسیارخوب ، مطابق با /101/ - جلا:شیشه ای ، صدفی - سختی: 2 5 - چگالی : 2 23 - شکستگی:صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگاتهای دانه ای - ژیزمان:تقریباْ‌ کمیاب ; آلمان شرقی ، چک و اسلواکی ، رومانی ، مجارستان ، فرانسه ، امریکا و روسیه - خواص شیمیایی:دراسیدهامحلول است ، قابل ذوب - رنگ کانی : سفید ، متمایل به زرد - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : کلسیت ، باریتین - پاراژنز :نفت خام یا روغن - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: منشورهای کوتاه ، طنابی شکل ، ایزومتری - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از نام طبیعی دان انگلیسی W Whewell گرفته شده است - نامهای دیگر این کانی :Calcium Oxalate
whewellite|calcium oxalate|calcium oxalate
وولّیت
ترکیب شیمیایی : Ca[C2O4] H2O
درصد مواد:CaO38 38% CO249 28% H2O12 34%
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: مواد آلی
رخ:بسیارخوب ، مطابق با /101/
جلا:شیشه ای ، صدفی
سختی: 2 5
چگالی : 2 23
شکستگی:صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگاتهای دانه ای
ژیزمان:تقریباْ‌ کمیاب ; آلمان شرقی ، چک و اسلواکی ، رومانی ، مجارستان ، فرانسه ، امریکا و روسیه
خواص شیمیایی:دراسیدهامحلول است ، قابل ذوب
رنگ کانی : سفید ، متمایل به زرد
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : کلسیت ، باریتین
پاراژنز :نفت خام یا روغن
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: منشورهای کوتاه ، طنابی شکل ، ایزومتری
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از نام طبیعی دان انگلیسی W Whewell گرفته شده است
نامهای دیگر این کانی :Calcium Oxalate
whewellite
ویبورژیت ، راپاکیوی
wiborgite
ویتریت-در سیستم اورتورومبیک متبلور میشود ، ویتریت
ترکیب شیمیایی :BaSO4
درصد مواد: BaO77 7% CO222 30%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: کربنات
رخ:ناقص
جلا:شیشه ای ، چرب
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای ، الیافی ، توده ای ، توپی
ژیزمان:تقریباْ ‌کمیاب ; بریتانیای کبیر ، اطریش ، URSS ، امریکا و
خواص شیمیایی:حل شونده در HCl و HNO3
رنگ کانی : سفید ، زرد ، خاکستری ، قهوه ای
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : آراگونیت ، استرونتیانیت ، سروزیت ، کوارتز
پاراژنز :سیدریت ، گالن ، اسفالریت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها: بی پیرامید ، منشوری ، ورقه ای
محل پیدایش: بریتانیای کبیر
دارای شکستگی ناصاف است و کانیهای شبیه آن آراگونیت ، کوارتز است نام آن از نام یک طبیعی دان انگلیسی (W Withering) گرفته شده است
سختی : 3 3
چگالی : 4 3 ، ویتریت - ترکیب شیمیایی :BaSO4 - درصد مواد: BaO77 7% CO222 30% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: کربنات - رخ:ناقص - جلا:شیشه ای ، چرب - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلوری ، توپی - ژیزمان:تقریباْ ‌کمیاب ; بریتانیای کبیر ، امریکا و - خواص شیمیایی:حل شونده در HCl و HNO3 - رنگ کانی : سفید ، قهوه ای - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : آراگونیت ، کوارتز - پاراژنز :سیدریت ، اسفالریت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها: بی پیرامید ، ورقه ای - محل پیدایش: بریتانیای کبیر - دارای شکستگی ناصاف است و کانیهای شبیه آن آراگونیت ، کوارتز است نام آن از نام یک طبیعی دان انگلیسی (W Withering) گرفته شده است - سختی : 3 3 - چگالی : 4 3
witherite
ویتیت-در سیستم اورتورومبیک یا مونوکلینیک متبلور میشود ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb3Bi4(S ، Se)9 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb3Bi4(S
wittite
ویتیکنیت
ترکیب شیمیایی :Cu3BiS3
درصد مواد: Cu38 46% Bi42 15% S19 39% با انکلوزیون نقره
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی: سولفور
رخ: ندارد
جلا:فلزی
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای توده ای
ژیزمان : کمیاب ; آلمان ، نامیبیا ، امریکا و انگلیس
خواص شیمیایی : درشعله ذوب میشود محلول در HCL ، NO3H
رنگ کانی : خاکستری سربی
رنگ خاکه:سیاه
تشابه کانی شناسی : آمپلکتیت ، بیسموتینیت ، تنانتیت
پاراژنز :بیسموتینیت ، تنانتیت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:آسیکولار ، پهن و کوتاه ، کشیده
محل پیدایش: آلمان شرقی
نام آن نام محل wittichen درآلمان غربی است
سختی : 2 5
چگالی :6 3-6 7 ، ویتیکنیت - ترکیب شیمیایی :Cu3BiS3 - درصد مواد: Cu38 46% Bi42 15% S19 39% با انکلوزیون نقره - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی: سولفور - رخ: ندارد - جلا:فلزی - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای توده ای - ژیزمان : کمیاب ; آلمان ، امریکا و انگلیس - خواص شیمیایی : درشعله ذوب میشود محلول در HCL ، NO3H - رنگ کانی : خاکستری سربی - رنگ خاکه:سیاه - تشابه کانی شناسی : آمپلکتیت ، تنانتیت - پاراژنز :بیسموتینیت ، تنانتیت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:آسیکولار ، کشیده - محل پیدایش: آلمان شرقی - نام آن نام محل wittichen درآلمان غربی است - سختی : 2 5 - چگالی :6 3-6 7
wittichenite
ویلکئیت در سیستم هگزاگونال متبلور میشود ، کانی به رنگ قرمز گلی یا زرد از گروه آپاتیت که حاوی هیدروکسیل است که در آن فسفات بطور ناقص توسط کربنات ، سولفات یا سیلیکات جایگزین می شود: Ca5(sio4 ، Po4 ، So4)3(O ، OH ، F)
wilkeite
ویلمیت-در سستم رومبوئدریکمتبلور میشود ، ویله میت
ترکیب شیمیایی :Zn2[SiO4]
درصد مواد:ZnO72 96% SiO227 04%
سیستم تبلور: تری گونال
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق با سطح /1120/
جلا: چرب ، مات
شکستگی: صدفی ، دندانه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات شعاعی ، دانه ای ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، زامبیا ، استرالیا و امریکا
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : سفید ، متمایل به سبز ، متمایل به زرد ، خاکستری ، قهوه ای ، آبی سبز
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی
تشابه کانی شناسی : اپیدوت ، اولیوین و غیره
پاراژنز : زیرکن ، اسمیت زونیت ، همی مورفیت ، فرانکلینیت و غیره
منشا تشکیل :ثانوی ، دگرگونی
شکل بلورها: رمبوئدر ، ورقه ای
محل پیدایش: آمریکا
نام آن از نام پادشاه هلند Willem اخذ شده است
سختی : 5 5
چگالی : 4
willemite
ویله میت - ترکیب شیمیایی :Zn2[SiO4] - درصد مواد:ZnO72 96% SiO227 04% - سیستم تبلور: تری گونال - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، مطابق با سطح /1120/ - جلا: چرب ، مات - شکستگی: صدفی ، دندانه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات شعاعی ، دانه ای ، توده ای - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، زامبیا ، استرالیا و امریکا - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : سفید ، متمایل به سبز ، متمایل به زرد ، خاکستری ، قهوه ای ، آبی سبز - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی - تشابه کانی شناسی : اپیدوت ، اولیوین و غیره - پاراژنز : زیرکن ، اسمیت زونیت ، همی مورفیت ، فرانکلینیت و غیره - منشا تشکیل :ثانوی ، دگرگونی - شکل بلورها: رمبوئدر ، ورقه ای - محل پیدایش: آمریکا - نام آن از نام پادشاه هلند Willem اخذ شده است - سختی :
willemite|troostite|troostite
وئیسیت-در سیستم هگزاگونال متبلور میشود
welssite
یاقوت روشن
الف) یک یاقوت کبود آبی روشن رنگ
ب) یک نوع آبی تیره کوردیریت که در توده های آب شست یا آب سایید در گراول های رودخانه ای ویژه ای (مثلاً در سیلون) دیده می شود و گاهی به عنوان جواهر از آن استفاده می شود مترادف: saphir d'eau
ج) اصطلاحی که برای سنگریزه های آب ساییده توپاز ، کوارتز و سایر کانی ها از سیلون کاربرد دارد ، یاقوت روشن - الف) یک یاقوت کبود آبی روشن رنگ - ب) یک نوع آبی تیره کوردیریت که در توده های آب شست یا آب سایید در گراول های رودخانه ای ویژه ای (مثلاً در سیلون) دیده می شود و گاهی به عنوان جواهر از آن استفاده می شود مترادف: saphir d'eau - ج) اصطلاحی که برای سنگریزه های آب ساییده توپاز
water sapphire
یاقوت کبود سفید
نوع بی رنگ یا خالص کورندوم متبلور را گویند ، یاقوت کبود سفید - نوع بی رنگ یا خالص کورندوم متبلور را گویند
white sapphire
یخ زمستانی
اصطلاحی که سابقاً برای یخ دریایی با رشد کمتر از یک زمستان و ضخامت بین 15 سانتی متر تا 7/3 متر (12 فوت) استفاده می شد این اصطلاح توسط یخ 1 ساله جایگزین شده است ، یخ زمستانی - اصطلاحی که سابقاً برای یخ دریایی با رشد کمتر از یک زمستان و ضخامت بین 15 سانتی متر تا 7/3 متر (12 فوت) استفاده می شد این اصطلاح توسط یخ 1 ساله جایگزین شده است
winter ice
یخ سفید
الف) یخی که رشد آن بیش از یک زمستان نیست و ضخامت 70-30 سانتی متر دارد و همچنین به عنوان یخ یک ساله نازک شناخته می شود
ب) یخ یخچالی دانه ای درشت متخلخل که توسط فشردگی یا تراکم یخ تشکیل می شود و ظاهرش سفید است مقایسه شود با: یخ سیاه یخ آبی
ج) یخ برفی که بر روی رأس رودخانه و دریاچه یخی ایجاد می شود سفیدی حاصل فروپاشی و تخریب نور توسط حبابهای هوای به دام افتاده است ، یخ سفید - الف) یخی که رشد آن بیش از یک زمستان نیست و ضخامت 70-30 سانتی متر دارد و همچنین به عنوان یخ یک ساله نازک شناخته می شود - ب) یخ یخچالی دانه ای درشت متخلخل که توسط فشردگی یا تراکم یخ تشکیل می شود و ظاهرش سفید است مقایسه شود با: یخ سیاه یخ آبی - ج) یخ برفی که بر روی رأس رودخانه و دریاچه یخی ایجاد می شود سفیدی حاصل فروپاشی و تخریب نور توسط حبابهای هوای به دام افتاده است
white ice
یخ گرم ، یخ در دمای ذوب فشاری
warm ice
یخ گوه ای
زمین یخ برگوار
، یخ گوه ای - زمین یخ برگوار -
wedge ice
یخ هوازده
یخ دریا که دستخوش حذف تدریجی ناهمواری های سطحی توسط فرآیندهای دمایی و مکانیکی خروج ، کاهش یا افزایش مواد شده است یخی که پشته های و برجستگی های فشاری آن صاف شده و گرد شده می باشد ، یخ هوازده - یخ دریا که دستخوش حذف تدریجی ناهمواری های سطحی توسط فرآیندهای دمایی و مکانیکی خروج
weathered ice
یخرفت زمستانی
یک یخرفت انتهایی کوچک یا فرعی که در زمان پیشروی مجدد یخچال در یک زمستان ، بر روی زمین یا زیر آب تشکیل شده است (گریونور و کوپش ، 1959 ، ص54) ، یخرفت زمستانی - یک یخرفت انتهایی کوچک یا فرعی که در زمان پیشروی مجدد یخچال در یک زمستان
winter moraine
یخرفت سالانه
الف) یکی از چندین پشته کوچک موازی با فاصله منظم از یکدیگر که بطور عرضی نسبت به حرکت یخ در معنای کلی جهت یافته است و یا آنکه بطور کلی مشابه یک Washboard است این پشته ها در شمال آمریکای مرکزی و دشتهای غربی کانادا فراوان دیده می شود
ب) نمود تخریب زیریخچالی یا نیمه یخساری که در قاعده یک سطح راندگی در یخ یخچال توسط پسروی دوره ای و پیشروی مجدد یک یخچال حاصل می شود که مورن زمینی که قبلاً نهشته شده را تبدیل به یک پشته می کند (گراونور و کوپش 1959 ، ص54) مثال هایی از این دست بر روی توپوگرافی فرورفتگی و بالا آمدگی آلبرتا و ساسکاچوان دیده می شود ، یخرفت سالانه - الف) یکی از چندین پشته کوچک موازی با فاصله منظم از یکدیگر که بطور عرضی نسبت به حرکت یخ در معنای کلی جهت یافته است و یا آنکه بطور کلی مشابه یک Washboard است این پشته ها در شمال آمریکای مرکزی و دشتهای غربی کانادا فراوان دیده می شود - ب) نمود تخریب زیریخچالی یا نیمه یخساری که در قاعده یک سطح راندگی در یخ یخچال توسط پسروی دوره ای و پیشروی مجدد یک یخچال حاصل می شود که مورن زمینی که قبلاً نهشته شده را تبدیل به یک پشته می کند (گراونور و کوپش 1959
washboard moraine
یخسار پرشیب
یخساری که بر روی یک سراشیبی تند قرار دارد و بطور جانبی توسط دیواره های دره ، محدود نشده است ، یخسار پرشیب - یخساری که بر روی یک سراشیبی تند قرار دارد و بطور جانبی توسط دیواره های دره
wall sided glacier
یخسار گرم ، یخسار معتدل
warm glacier
یک آپلیت روشن رنگ مونزونیت ـ کوارتزی که دارای مقادیر ناچیز بیوتیت است این سنگ توسط دالی در سال 1903 از روی ویندسور در ورمونت ، نام گذاری شد کاربرد آن توصیه نمی شود
windsorite
یک اصطلاح غیرزایشی که توسط بوچر (1933) برای بخش برجسته پوسته کره زمین در هر اندازه ای ، با یک رشد خطی مشخص و مجزا استفاده شد مقایسه شود با: furrow
welt
یک بیتومین حرارتی سیاه توده ای آسفالتی برش پذیر و غیرقابل گداز که ارتباط نزدیکی با اونیتاهیت دارد ولی در ترپانتین محلول می شود و حاصل دگرگونی نفت است این بیتومین در رگه هایی در اونیتاکاونتی در ایالت یوتا یافت می شود
wurtzilite
یک پورفیری کوارتزدار که حاوی درشت بلورهای ارتوکلاز ، بیوتیت و کوارتز در خمیره ای از جنس میکرولیت و کلریت ، به همراه آپاتیت و اسفن فراوان می باشد این نام که توسط شوستر در سال 1905 داده شده از روی نام ونبرگ در آلمان است منسوخ
wennebergite
یک شیل زغال مانند که شبیه توربانیت است نام این شیل از نام محل تیپ یا شاخصش گرفته شده است در نیوساوت ولز در اتریش - نیز نوشته می شود: wallongite ، wollongite
wollongongite|wallongite|wallongite|wollongite
یک شیل زغال مانند که شبیه توربانیت است نام این شیل از نام محل تیپ یا شاخصش گرفته شده است در نیوساوت ولز در اتریش
نیز نوشته می شود: wallongite ، wollongite
wollongongite
یک کانی زئولیتی با ترکیب شیمیایی: (Ba ، Ca ، K2)Al2Si6O16 6H2O
wellsite
یک موجیاریت خارجی یا تراکی آندزیت که حاوی اولیوین و کلینوپیروکسن در یک ماده خمیره ای قلیایی قهوه ای رنگ شیشه ای است این نام که توسط اسکیتز و سامرز در سال 1912 داده شده ، از روی وودند ، در ایالت ویکتوریای استرالیا است مقایسه شود با: ماکدونیت کاربرد آن توصیه نمی شود
woodendite
یک نوع اپیدوت قرمز تا زرد رنگ که حاوی مقدار کمی منگنز است و در آندزیتهای گلنکو در اسکاتلند ظاهر می شود
مقایسه شود با: پیمونتیت ، یک نوع اپیدوت قرمز تا زرد رنگ که حاوی مقدار کمی منگنز است و در آندزیتهای گلنکو در اسکاتلند ظاهر می شود - مقایسه شود با: پیمونتیت
withamite
یک نوع استروماتولیت که از پوسته های جلبکی ساخته شده که تقریباً هموار یا الزاماً موازی با لایه بندی هستند و در مقطع عرضی مانند شبکه انشعابی سطوح طبقه بندی ظاهر می شود که در یک الگوی نامنظم به هم می پیوندند (پتی جان 1957 ، ص 399 و 222)
weedia
یک نوع بیوتیت که حاوی تیتانیوم است
wodanite
یک نوع مایل به زرد از رتینیت که در اتر حل می شود و شکافهای داخلی طبقات لیگنیت در شمال نیومکزیکو را پر می کند یا با طبقات نازکی ، با آن میان لایه است
wheelerite
یکی از پیچش های صدف حلزونی
الف)یکی از پیچش های صدف حلزونی بالاخص یک چرخش منفرد کامل 360 درجه صدف یک گاستروپود صدف حلزونی یک سفالوپود یا پوسته فرامینیفرایی نیز ببینید: پیچ بدنی مترادف: چرخش حلقه مارپیچ مانند
ب) آرایش دو یا چند بخش آنوتومی یا اندام های یک نوع در یک چرخه به دور یک نقطه مشترک بر روی یک محور را گویند مثلاً چرخش شاخه های با فاصله های برابر به دور ساقه یک گیاه که مانند پره های یک چرخ قرار گرفته اند
مترادف: verticil ، یکی از پیچش های صدف حلزونی - الف)یکی از پیچش های صدف حلزونی بالاخص یک چرخش منفرد کامل 360 درجه صدف یک گاستروپود صدف حلزونی یک سفالوپود یا پوسته فرامینیفرایی نیز ببینید: پیچ بدنی مترادف: چرخش حلقه مارپیچ مانند - ب) آرایش دو یا چند بخش آنوتومی یا اندام های یک نوع در یک چرخه به دور یک نقطه مشترک بر روی یک محور را گویند مثلاً چرخش شاخه های با فاصله های برابر به دور ساقه یک گیاه که مانند پره های یک چرخ قرار گرفته اند - مترادف: verticil
whorl
یکی از عناصر مهم شیمیایی مترادف تنگستن یا ولفرامیت ، الف) ولفرامیت ب) عنصر فلزی تنگستن
wolfram

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه