دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای علامت اختصاری عنصر بیسموت ، بیسموت
موقعیت این عنصر

علامت اختصاری عنصر بیسموت ، بیسموت
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Bismuth
شماره اتمی :83
وزن اتمی :208 98
آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-5
نوع عنصر :فلزات
گروه جدول تناوبی :15 - VA
دوره جدول تناوبی :6
bi
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی علامت اختصاری عنصر بیسموت ، بیسموت
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :B و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ

رمز زیستی ، کد زیستی
در زمین شناسی پزشکی:نمایش محتوای مولکول برحسب نشانه‌هایی از قبیل ATC و G برای رمز دزوکسی‌ریبونوکلئیک وقتی‌ که ATC و G پایه‌های نوکلئوتید هستند
biological code
اتصال دو شاخه در مفصل داران
برای حرکت در این حالت یک شاخه معمولا دارای یک پای حرکتی است در حالی که شاخه دیگر حامل آب شش است ، اتصال دو شاخه در مفصل داران برای حرکت در این حالت یک شاخه معمولا دارای یک پای حرکتی است در حالی که شاخه دیگر حامل آب شش است
biramous appendage
اراضی بایر وکشت نشده شامل باتلاق ها و نواحی سنگلاخی وجنگلی
biarrage
از تقسیمات چینه نگاری ، معادل بخشی از لوتسین فوقانی دوران سوم
biarritzian
آشفتگی زیستی ، زیست آشفتگی
bioturbation
اعداد اعشاری با کد دودویی
کدی برای اعداد اعشاری که در آنها هر یک از ارقام (صفر و 2و 1) با معادل عددی دوتایی به چهار بیت ظاهر می شود بیت چهارتایی در هر bcd وزنهای 8
binary coded decimal notation
اعداد اعشاری با کد دودویی کدی برای اعداد اعشاری که در آنها هر یک از ارقام (صفر و 2و 1) با معادل عددی دوتایی به چهار بیت ظاهر می شود بیت چهارتایی در هر bcd وزنهای 8
binary coded decimal notation|bcd code|bcd code
اکسایش زیست‌ شیمیایی
biochemical oxidation
اکسایش زیستی
biological oxidation
آلی شدن زیستی
biological immobilization
آنزیمهای زیستی
biotic enzymes
انشعاب ، آبراهه ها
bifurcation
بافت چشم پرنده أی
birdseye texture
بافت چشم پرنده أی
birdseye texture|birdseyes|birdseyes|birdseye
بایوستروم ( نوعی ریف حاصل برآمدگیهای غیراسکلتی )
در این ریفها رشد موجودات باعث تشکیل برآمدگی شده فرم مسطح بوده و غیرعدسی شکل ، بایوستروم ( نوعی ریف حاصل برآمدگیهای غیراسکلتی ) در این ریفها رشد موجودات باعث تشکیل برآمدگی شده فرم مسطح بوده و غیرعدسی شکل
biostrome
بایوهرم ( نوعی ریف حاصل برآمدگیهای غیراسکلتی )
در این ریفها رشد موجودات باعث تشکیل برآمدگی شدهبه فرم عدسیشکل ، بایوهرم ( نوعی ریف حاصل برآمدگیهای غیراسکلتی ) در این ریفها رشد موجودات باعث تشکیل برآمدگی شدهبه فرم عدسیشکل
bioherm
برآمدگی با تل کوچک تشکیلات اکسید کلسیم که در مزرعه ها دیده می شود
binot
برش دوبعدی
bisect
برف باد آورد ، گردو غبار برفی
bizzard
به مجموعه زیست مندان اطلاق می شود
biocoenose
بهسازی زیستی
bio-cementation
بیبر ، از دوران های یخبندان دوران سوم
biber
بیت بر ثانیه
واحد اندازه گیری سرعت انتقال داده ها ( مقدار بیت انتقال یافته در واحد زمان )
bits per second (bps)
بیت بر ثانیه واحد اندازه گیری سرعت انتقال داده ها ( مقدار بیت انتقال یافته در واحد زمان )
bits per second (bps)|bits per second|bits per second|bps
بیرنزیت ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، Ca ، K)x(Mn4+ ، Mn3+)2O4•1 5(H2O)
وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف در Birnessاسکاتلند ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na ، Mn3+)2O4•1 5(H2O) - وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف در Birnessاسکاتلند
birnessite
بیزیو ، نوعی ماسه سنگی که مواد سازنده آن را سنگریزه های گرد ومدور تشکیل داده و در دشت ها ودامنه ها دیده می شود
biziot
بیسموت - فرمول شیمیایی : Bi - ترکیب شیمیایی : Bi100%با انکلوزیون های As ، Te ، Fe ، Sb ، S - رده بندی: عنصر - سیستم تبلور : تری کلینیک - جلا : فلزی - شکستگی : دندانه ای - ژیزمان : تقریبا کمیاب ؛ آلمان ریال چک واسلواکی ، اسپانیا ، بولیوی ، مکزیک ، شیلی ، پرو ، کانادا - سختی :2_ 2 3 - چگالی : 9 7 _ 9 8 - نام آن از کلمه بیسمید عربی مشتق شده است و خواص آنتیموان را دارد - رنگ خاکه : خاکستری سربی براق - اشکال ظاهری : بلوری _دانه ای _اسکلتی _ ورقه ای - شکل بلور : مکعبی دروغین _ رومبوئدر_پلی سنتتیک _ماکله - رخ کامل در سطح 0001 - منشا تشکیل : گماتیتی _ تومالیتی_ هیدروترمال - محل پیدایش : آلمان - کاربرد : کانسار بیسموت
bismuth|bi|bi
بیسموت - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Bismuth - شماره اتمی :83 - وزن اتمی :208 98 - آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-5 - نوع عنصر :فلزات - گروه جدول تناوبی :15 - VA - دوره جدول تناوبی :6
bi|bismuth|bismuth
بیسموت ، علامت اختصاری شیمیائی Bi در رگه ها وسنگ های ماگمائی اسیدی یافت می شوند ، بیسموت
فرمول شیمیایی : Bi
ترکیب شیمیایی : Bi100%با انکلوزیون های As ، Te ، Fe ، Sb ، S
رده بندی: عنصر
سیستم تبلور : تری کلینیک
جلا : فلزی
شکستگی : دندانه ای
ژیزمان : تقریبا کمیاب ؛ آلمان ریال چک واسلواکی ، اسپانیا ، بولیوی ، مکزیک ، شیلی ، پرو ، کانادا
سختی :2_ 2 3
چگالی : 9 7 _ 9 8
نام آن از کلمه بیسمید عربی مشتق شده است و خواص آنتیموان را دارد
رنگ خاکه : خاکستری سربی براق
اشکال ظاهری : بلوری _دانه ای _اسکلتی _ ورقه ای
شکل بلور : مکعبی دروغین _ رومبوئدر_پلی سنتتیک _ماکله
رخ کامل در سطح 0001
منشا تشکیل : گماتیتی _ تومالیتی_ هیدروترمال
محل پیدایش : آلمان
کاربرد : کانسار بیسموت
bismuth
بیسموتینیت - ترکیب شیمیایی :Bi2S3 - درصد مواد:Bi81 30% S18 70% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی: سولفور - رخ: کامل - جلا:فلزی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، اگرگاتهای شعاعی ، ورقه ای ، دانه ای - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; ‌آلمان ، چک و اسلواکی ، رومانی ، بولیوی ، انگلیس و پرو - خواص شیمیایی : درشعله شمع ذوب میشود دراسیدهای HCl گرم و HNO3 درقلیایی ها محلول است - رنگ کانی : خاکستری فولادی متمایل به زرد یا آبی - رنگ خاکه:خاکستری ، درخشان - تشابه کانی شناسی : آمپلکتیت ، ویتیکنیت ، کوزالیت - پاراژنز :کالکوپیریت ، آرسنوپیریت ، کاسیتریت ، ولفرامیت ، کوارتز - منشا تشکیل : هیدروترمال ، پگماتیتی ، دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:منشورهای طویل به طور عمودی و قائم شیاردار - کاربرد :کانسار بیسموت - محل پیدایش: ایتالیا - نام آن از ترکیب شیمیایی اش گرفته شده است - سختی : 2 - چگالی : 6 8 - 7 2 - نامهای دیگر این کانی : Bismuth Glance
bismuthinite|bismuth glance|bismuth glance|csiklovaite
بیسموتینیت
ترکیب شیمیایی :Bi2S3
درصد مواد:Bi81 30% S18 70%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی: سولفور
رخ: کامل
جلا:فلزی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، اگرگاتهای شعاعی ، ورقه ای ، دانه ای
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; ‌آلمان ، چک و اسلواکی ، رومانی ، بولیوی ، انگلیس و پرو
خواص شیمیایی : درشعله شمع ذوب میشود دراسیدهای HCl گرم و HNO3 درقلیایی ها محلول است
رنگ کانی : خاکستری فولادی متمایل به زرد یا آبی
رنگ خاکه:خاکستری ، درخشان
تشابه کانی شناسی : آمپلکتیت ، ویتیکنیت ، کوزالیت
پاراژنز :کالکوپیریت ، آرسنوپیریت ، کاسیتریت ، ولفرامیت ، کوارتز
منشا تشکیل : هیدروترمال ، پگماتیتی ، دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:منشورهای طویل به طور عمودی و قائم شیاردار
کاربرد :کانسار بیسموت
محل پیدایش: ایتالیا
نام آن از ترکیب شیمیایی اش گرفته شده است
سختی : 2
چگالی : 6 8 - 7 2
نامهای دیگر این کانی : Bismuth Glance
bismuthinite
بیسمیت
فرمول شیمیایی :Bi2O3
درصد مواد:Bi89 68% O10 32%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:اکسید
رخ:ندارد
جلا: الماسی
شکستگی:صدفی ، نامنظم ، ناصاف
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
اشکال ظاهری :دانه ای ، پسودومرف
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی و شرقی
خواص شیمیایی : محلول در HNO3 بیسموت فلزی در توده های کربناته دیده میشود
رنگ کانی : زرد کهربائی ، خاکستری ، سفید ، خاکستری زرد ، خاکستری سفید
رنگ خاکه: زرد ، زرد روشن
پاراژنز : بیسموتینیت ، بیسموت خالص
منشا تشکیل :زون های اکسیداسیونی ثانوی
شکل بلورها: منشوری
نام آن از ترکیب شیمیائی اش اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی :9 ، بیسمیت - فرمول شیمیایی :Bi2O3 - درصد مواد:Bi89 68% O10 32% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:اکسید - رخ:ندارد - جلا: الماسی - شکستگی:صدفی ، ناصاف - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - اشکال ظاهری :دانه ای ، پسودومرف - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی و شرقی - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 بیسموت فلزی در توده های کربناته دیده میشود - رنگ کانی : زرد کهربائی ، خاکستری سفید - رنگ خاکه: زرد ، زرد روشن - پاراژنز : بیسموتینیت ، بیسموت خالص - منشا تشکیل :زون های اکسیداسیونی ثانوی - شکل بلورها: منشوری - نام آن از ترکیب شیمیائی اش اخذ شده است - سختی : 4 5 - چگالی :9
bismite
بیضوی دومحوری
biaxial ellipsoid
بیکس بایئیت
ترکیب شیمیایی : (Mn ، Fe)2O3
درصد مواد: Mn2O349 71% Fe2O3520 29%
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:نا کامل ، مطابق با سطح/111/
جلا: فلزی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای
ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; سوئد ، آرژانتین ، اسپانیا ، امریکا و مکزیک
خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود
رنگ کانی : برنزی تیره ، سیاه
رنگ خاکه: سیاه
تشابه کانی شناسی : ژاکوسیت و مگنتیت
پاراژنز:برونیت ، گرونا ، توپاز و غیره
منشا تشکیل :پنوماتولیتی
شکل بلورها:هگزائدرهای شدیدا مخطط و شیار دار ، ماکله
محل پیدایش: آمریکا
نام آن از نام کانی شناس آمریکایی M Bixby است
سختی : 6 5
چگالی : 4 9 - 5 ، بیکس بایئیت - ترکیب شیمیایی : (Mn ، Fe)2O3 - درصد مواد: Mn2O349 71% Fe2O3520 29% - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:نا کامل ، مطابق با سطح/111/ - جلا: فلزی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای - ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; سوئد ، امریکا و مکزیک - خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود - رنگ کانی : برنزی تیره ، سیاه - رنگ خاکه: سیاه - تشابه کانی شناسی : ژاکوسیت و مگنتیت - پاراژنز:برونیت ، توپاز و غیره - منشا تشکیل :پنوماتولیتی - شکل بلورها:هگزائدرهای شدیدا مخطط و شیار دار ، ماکله - محل پیدایش: آمریکا - نام آن از نام کانی شناس آمریکایی M Bixby است - سختی :
bixbyite
بیندهیمیت
فرمول شیمیایی :Pb2Sb(O ، OH ، F ، H2O)7
درصد مواد: Sb79 19% O20 81%
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:ندارد
جلا: مات ، چرب
شکستگی:صدفی
شفافیت: غیرشفاف ، شفاف
اشکال ظاهری :آگرگاتبلوری توده ای ، کریپتوکریستالین
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، اطریش ، امریکا ، استرالیا و
خواص شیمیایی : محلول در HNO3 ، HCl
رنگ کانی : زرد ، زرد قهوه ای ، خاکستری ، سفید
رنگ خاکه: روشن تر از رنگ اصلی کانی
تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیائی اشعه X و واکنش Pb
تشابه کانی شناسی : استیبیکونیت
پاراژنز :بولانژریت ، تترائدریت ، بورنونیت
منشا تشکیل :ژیزمان های ثانوی Pb ، Sb
شکل بلورها: نامنظم
محل پیدایش: روسیه
نام آن ازکلمه و نام شیمیست آلمانی بیندیم J Bindheim اقتباس شده است
سختی : 4 - 4 5
چگالی :4 6-7 3 ، بیندهیمیت - فرمول شیمیایی :Pb2Sb(O ، H2O)7 - درصد مواد: Sb79 19% O20 81% - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:ندارد - جلا: مات ، چرب - شکستگی:صدفی - شفافیت: غیرشفاف ، شفاف - اشکال ظاهری :آگرگاتبلوری توده ای ، کریپتوکریستالین - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، استرالیا و - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 ، HCl - رنگ کانی : زرد ، سفید - رنگ خاکه: روشن تر از رنگ اصلی کانی - تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیائی اشعه X و واکنش Pb - تشابه کانی شناسی : استیبیکونیت - پاراژنز :بولانژریت ، بورنونیت - منشا تشکیل :ژیزمان های ثانوی Pb ، Sb - شکل بلورها: نامنظم - محل پیدایش: روسیه - نام آن ازکلمه و نام شیمیست آلمانی بیندیم J Bindheim اقتباس شده است - سختی : 4 - 4 5 - چگالی :4 6-7 3
bindheimite
بیوآپاتیت
نام کانی کلسیم فسفات پیچیده ای است که در بافت های زیستی تشکیل می شود و مشخصه آن اندازه کریستالیتی بسیار کوچک است و حداکثر ابعاد آن 20 x 10 -9 متر (200?) می باشد
فرمول شیمیایی کلی آن: (ca ، na ، mg ، …[ ])10 (po4 ، hpo4 ، co3 ، so4…)6(oh ، f ، cl ، o ، [ ])2
نقطه چین… احتمال اضافه شدن کاتیون های دیگر را نشان می دهد و براکت[ ] نشاندهنده فضاهای خالی در ساختار کریستالی در محل کاتیون ها یا هالوژن ها است ، بیوآپاتیت نام کانی کلسیم فسفات پیچیده ای است که در بافت های زیستی تشکیل می شود و مشخصه آن اندازه کریستالیتی بسیار کوچک است و حداکثر ابعاد آن 20 x 10 -9 متر (200?) می باشد فرمول شیمیایی کلی آن: (ca ، [ ])2 نقطه چین… احتمال اضافه شدن کاتیون های دیگر را نشان می دهد و براکت[ ] نشاندهنده فضاهای خالی در ساختار کریستالی در محل کاتیون ها یا هالوژن ها است
bioapatite
بیواستراتیگرافی ، شاخه ای از علم زمین شناسی مربوط به جدایش وتفکیک واحدهای سنگی به کمک مطالعه سنگواره های موجود درآنها است
biostratigraphy
بیواستروما
biostroma
بیوتوپ مکانی که با شرایط داده های خاک مانند ارتفاع ، موقعیت جغرافیایی ، اقلیم ، جنس خاک مطابقت دارد ، زیست جا ، زیست بوم ، بیوتوپ ، محیط زندگی مجموعه موجودات (biocenose)
(چینه شناسی): محیطی که تحت آن یک مجموعه گیاهان و جانوران زندگی کرده یا می کنند (wells ، 1947 ، ISSC 1971) این یک اصطلاح بوم شناسی است که باید در چینه شناسی به معنای محیط دیرینه شناسی بکار رود به هر حال ، این اصطلاح برای سطح یا ناحیه زیست چینه ای ، یک واحد گیاهی یا جانوری و سایر موجودات متنوع دیگر استفاده شده است
مقایسه شود با: lithotope biosome
biotope
بیوتیت - کانی بیوتیت ، نوع سیاه رنگ گروه میکای کانیها که دارای پتاسیم ، آلومینیوم ، منیزیم و آهن می باشد بیوتیت ، به آسانی به ورقه های نازک و شفاف شکسته می شود - فرمول شیمیایی: K (FE ، Mg)3 AlSi3 O10 (F ، OH)2 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات خانواده میکاها - گروه کانی (ساختاری): فیلوسیلیکات - رنگ: سیاه ، قهوه ای و رنگ هوازده زرد - جلا: شیشه ای - سیستم تبلور: مونوکلینیک - کلیواژ: یک جهت کامل - سختی: 2 5 - رنگ خاکه: سفید - وزن مخصوص: 4 9 - 5 3 - کانیهای همراه: کوارتز ، فلدسپات ، آپاتیت ، کلسیت ، هورنبلند و گارنت - شرایط تشکیل: بیوتیت یکی از کانیهای عمده سنگ ساز است و در مقادیر کم در بیشتر سنگهای آذرین و سنگهای دگرگونی ناحیه ای و مجاورتی یافت می شود این کانی با فلوگوپیت یک دامنه تغییرات در میزان آهن موجود دارد این کانی نیز مانند سایر کانی های خانواده میکا دارای حالت ورقه ای است و نمونه های ریز شده آن بر اثر هوازدگی ، تلائلو طلایی رنگ پیدا می کند
biotite|iron mica|iron mica|lepidomelane|manganophyllite
بیوتیت ، میکای سیاه سیلیکات مرکب که دارای عناصر ، پتاسیم ، منیزیوم ، آلومینیوم بوده بصورت ورقه های کوچک یافت می شود ، میکای سیاه یا بیوتیت ، بیوتیت
کانی بیوتیت ، نوع سیاه رنگ گروه میکای کانیها که دارای پتاسیم ، آلومینیوم ، منیزیم و آهن می باشد بیوتیت ، به آسانی به ورقه های نازک و شفاف شکسته می شود
فرمول شیمیایی: K (FE ، Mg)3 AlSi3 O10 (F ، OH)2
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات خانواده میکاها
گروه کانی (ساختاری): فیلوسیلیکات
رنگ: سیاه ، قهوه ای و رنگ هوازده زرد
جلا: شیشه ای
سیستم تبلور: مونوکلینیک
کلیواژ: یک جهت کامل
سختی: 2 5
رنگ خاکه: سفید
وزن مخصوص: 4 9 - 5 3
کانیهای همراه: کوارتز ، فلدسپات ، آپاتیت ، کلسیت ، هورنبلند و گارنت
شرایط تشکیل: بیوتیت یکی از کانیهای عمده سنگ ساز است و در مقادیر کم در بیشتر سنگهای آذرین و سنگهای دگرگونی ناحیه ای و مجاورتی یافت می شود این کانی با فلوگوپیت یک دامنه تغییرات در میزان آهن موجود دارد این کانی نیز مانند سایر کانی های خانواده میکا دارای حالت ورقه ای است و نمونه های ریز شده آن بر اثر هوازدگی ، تلائلو طلایی رنگ پیدا می کند
biotite
بیوتیک روابط وتاثیر متقابل موجودات زنده با یکدیگر را گویند ، حیاتی‌ ، زیستی
*روابط و تاثیر متقابل موجودات زنده با یکدیگر
*متعلق به موجودات زنده گیاهی و جانوری
، زیستی - *روابط و تاثیر متقابل موجودات زنده با یکدیگر - *متعلق به موجودات زنده گیاهی و جانوری -
biotic
بیورگزیستازی انگاره تفسیری بعضی از فرآیندهای رسوبی که بر پایه پدیده های ناشی از تشکیلات خاکها ومواد تخریب ومتلاشی شده آنها در رابطه با تغییرات وتحولات پوشش نباتی قاره ها قرار دارند
biorhexista
بیوره
biuret
بیوزون
منطقه زیستی مشخص کننده موجودات زنده در چینه شناسی ، بیوزون منطقه زیستی مشخص کننده موجودات زنده در چینه شناسی
biozon
بیوژن ، چیزی که مسئله زیست را فراهم می آورد ، زیست زا
biogenic
بیوژیوشیمیایی ، زیست زمین شیمیایی
biogeochemical
بیوشیمی ، شیمی حیاتی ، زیست شیمی
biochemistry
بیوکلاست
bioclaste
بیوگاز
گاز حاصل از فرآوری ضایعات آلی کارخانه ها ، حیوانات و انسانها
مزایای بیوگاز دیدگاه تامین انرژی و حفظ محیط زیست ، کمتر شدن نیاز به کود تجارتی در مزارع ، بیوگاز گاز حاصل از فرآوری ضایعات آلی کارخانه ها ، حیوانات و انسانها مزایای بیوگاز دیدگاه تامین انرژی و حفظ محیط زیست
biogas
بیومتری ، ریاضیات زیستی ، حیات‌سنجی ، زیست‌سنجی
biometry
بیوهرم
bioherme
پرچرب ، متراکم وفشرده
bieffeux
پرمانند همراه با دندانه های شانه مانندی در دو طرف ساقه اصلی
bipectinate
پرندگان ، گروهی از مهره داران که به علت داشتن دو پا ودو بال از سایر مهره داران مشخص می شوند ، بیشتر تخمگذراند
birds
ترمیم بیولوژیکی
bioremediation
تکه پاره های ماسه سنگی که به دوره ائوسن تعلق دارد وبرای سنگفرش کوچه ها وخیابان ها مورد استفاده قرار می گیرد
bisette
تلخاب ، تلخآب
bittern
تنوع زیستی
biodiversity
ته نشست بیوشیمیایی
رسوبی از سنگ آهک یا آهن که بوسیله فعالیت موجودات زنده آب شور ایجاد شده است
biochemical precipitate
ته نشست بیوشیمیایی رسوبی از سنگ آهک یا آهن که بوسیله فعالیت موجودات زنده آب شور ایجاد شده است
biochemical precipitate|precipitate|precipitate
توالی زیستی ، خاک ردیف زیستی
biosequence
توزیع بینگام
bingham distribution
جاده سازی ، چسب ، ماده چسبنده ، چسبان ، چسباننده ، بستمایه ، تنگ
binder
جغرافیای زیستی ، زیست جغرافی
رشته ای که درباره طرز انتشار و پخش حیوانات و نباتات بحث می کند ، زیست جغرافی رشته ای که درباره طرز انتشار و پخش حیوانات و نباتات بحث می کند
biogeography
جلوگیری از آبستنی ، تنظیم موالید
birth control
چرخه زیست زمین شیمیایی
حرکت عناصر (و برخی از ترکیبات) از لیتوسفر به هیدروسفر ، اتمسفر و بیوسفر است ، چرخه زیست زمین شیمیایی حرکت عناصر (و برخی از ترکیبات) از لیتوسفر به هیدروسفر
biogeochemical cycle
چشم پرنده ، توده های نامنظم کوچک را گویند
bird eye
چشم پرنده ، توده های نامنظم کوچک را گویند
bird eyes
چشم پرنده ، توده های نامنظم کوچک را گویند
bird eye|bird eyes|bird eyes
چشمه موجود در مزرعه
bignon
حساب دودویی
binary arithmetic
خاک تلخ ، خاک تند ، خاک شور
bitter earth
خاک تلخ ، خاک تند ، خاک شور
bitter soil
خاک های پودزولی
bielicowanie
خاک های چرنوزیوم دار دگرسان وتجزیه شده که قابل استفاده نمی باشد
bielico czarnoziom
خاک های کنکرسیون دار لاتریتی ثانوی که مشابه ماسه های کاذب می باشد
bien hoa
خاک های مخصوص سفالگری
bieuf
خمش مایل ، خمش دو محوره ، خمش دو محوری
biaxial bending
داشتن صدفی متشکل از دوکفه
برای مثال در دو کفه ای های نرم تن ، بازوپایان ، استراکودها وغیره ، داشتن صدفی متشکل از دوکفه برای مثال در دو کفه ای های نرم تن
bivalved
دب اکبر
big dipper
درزگیر قیری
bituminous seal
درون یابی دو متغیره
تکنیک درون یابی که از دو متغیر برای تعیین معادله ای برای متغیر سوم استفاده می کند (در درون یابی داده های ارتفاعی) ، درون یابی دو متغیره تکنیک درون یابی که از دو متغیر برای تعیین معادله ای برای متغیر سوم استفاده می کند (در درون یابی داده های ارتفاعی)
bivariate interpolation
درونیابی دو خطی
روش ریاضی برای برآورد مقدار یک سلول در یک شبکه قایم الزاویه بر اساس داده های چهار سلول مجاور این روش ، یکی از فنون استاندارد در پردازش تصویر در علم سنجش از دور به حساب می آید ، درونیابی دو خطی روش ریاضی برای برآورد مقدار یک سلول در یک شبکه قایم الزاویه بر اساس داده های چهار سلول مجاور این روش
bilinear interpolation
دریاچه تلخ
دریاچه نمکی که آبهای آن شامل مقادیر زیادی نمکهای شیمیایی محلول می شود ، و بنابراین طعم آن تلخ است ، دریاچه تلخ دریاچه نمکی که آبهای آن شامل مقادیر زیادی نمکهای شیمیایی محلول می شود
bitter lake
دماغه بلند و باریک یک دماغه یا کوهپایه طویل و باریک یا یک شبه جزیره کوچک که شبیه نوک یا انتهای در یک آبشکن بیرون زده و برجسته می باشد مثلاً سنگپوز پورتلند در دورست انگلستان
bill
دهدهی به رمز دودویی- bcd نگاه کنید به binary-coded decmal notation
binary coded decimal|bcd|bcd
دهدهی به رمز دودویی- bcd
نگاه کنید به binary-coded decmal notation
binary coded decimal
دو انعکاسی ، دو بازتابی
bireflectance
دو چشمی
binocular
دو حجره ای
bioculaire
دو ردیفی آرایش یافته به شکل ، تشخیص داده شده بوسیله و یا ساخته شده از دو ردیف یا دو سری مثلاً بازوی دو ردیفی یک لاله وش که از صفحات بازویی منظم شده در دو ردیف ساخته شده است بازوی کوچک دو ردیفی یک سیستوئید یا کیسه تن که از صفحات چیده شده در دو ردیف تشکیل شده است یک پوسته دو ردیفی فرامینیفر با حفره هایی در سری های دو ردیفی یا یک کلونی گراپتولیت دو ردیفی یک گراپتولیت چسبنده که از دو سری جام متصل به هم ، پهلو به پهلو به وجود آمده است مقایسه شود با: uniserial تک سری/ تک ردیفی
biserial
دو کفه ای ، نرم تنی دارای دو صدف که به یکدیکر لولا(متصل) شده اند مانند clam ، oyster یا mussel یا هرنوع جانوری که در دو کفه داردمثل استراکودها یا براکیوپودها
bivalve|bivalves|bivalves
دو کفه ای ، نرم تنی دارای دو صدف که به یکدیکر لولا(متصل) شده اند
مانند clam ، oyster یا mussel یا هرنوع جانوری که در دو کفه داردمثل استراکودها یا براکیوپودها
bivalve
دو لایه ای الف) کلونی بریوزوآن cheilostome که از دو لایه از جانوران که پشت سر هم با دیواره های بنیادی جدا از هم ولی در تماس با هم رشد کرده‌اند ، ساخته شده است مقایسه شود با: bifoliati دو ردیفی مترادف: bilaminar ب) به دیواره های هر حفره (در فرامینیفرهای آهکی هپالین) گویند که از دو لایه ای که بطور اولیه ساخه شده اند ، تشکیل شده است
bilamellar|bilaminar|bilaminar
دو ماگمایی یک اصطلاح عمومی غیرفرسایشی برای سنگهای پورفیرتیک که در آنها کانی‌ها در دو نسل ظاهر می‌شوند
bimagmatic
دو محفظه ای دارای دو حفره خصوصاً تعلق داشتن به یا داشتن شکل pyrgo (بیلوکولینا) ، جنس یا سرده ای از فرامینیفراهای آهکی بدون دهانه که یک بخش بیرونی دو حفره ای پوسته دارند و بطور فراوان در دریای شمال جایی که بقایای آنها تشکیل یک لجن را می دهد که کف دریا را می پوشاند ، یافت می شوند
biloculine
دو محوری
به بلوری گفته می شود که دو محور نوری و سه جهت شکست داشته باشد به عنوان مثال بلورهای اورترومبیک ، مونوکلینیک یا تری کلینیک ، دو محوری به بلوری گفته می شود که دو محور نوری و سه جهت شکست داشته باشد به عنوان مثال بلورهای اورترومبیک
biaxial
دوخاکرخی
bisequal
دوروزنه ای به فرامینیفری گویند (مانند دیسکوربیس) که دارای هر دو protorormane و deuteroforman می باشد
biforaminate
دوشاخه ای دو شاخه شده ـ به اندام بازویی یا دستی سخت پوست گفته می‌شود که هر دو پایه exopod (پای خارجی) و endoped (پای داخلی) را دربر دارد و یا به یک زائده تریلوبیت گویند که از یک شاخه بیرونی و درونی تشکیل شده است
biramous
دوشکستگی ، دو شکستی یا شکست دوگانه
قابلیت بلورها (بویژه آن دسته از بلورها که سیستم تبلور ایزومتریک دارند) در شکافتن یک پرتو نور اولیه به دو پرتو که سرعتهای غیر یکسان دارند ، اختلاف بین بزرگترین و کوچکترین ضرایب شکست یک بلور ، دو شکستی یا شکست دوگانه قابلیت بلورها (بویژه آن دسته از بلورها که سیستم تبلور ایزومتریک دارند) در شکافتن یک پرتو نور اولیه به دو پرتو که سرعتهای غیر یکسان دارند
birefringence
دوشکستی به بلوری گفته می شود که از خود ، بیرفرنژانس نشان دهد مانند بلوری که بیش از یک ضریب یا شاخص شکست دارد مترادف: birefractive/ birefracting ‌شکست‌ نور (توسط‌ بلور) به‌ دو بخش‌ که‌ سرعت‌ آنها نابرابر است‌ و نسبت‌ به‌ یکدیگر دارای زاویه‌ی قائمه‌ هستند
birefringent|birefracting|birefracting|birefractive
دوشکستی رجوع شود به Birefringence
birefraction|birefringence|birefringence|birefringence
دوشکستی رجوع شود به Birefringent
birefractive|birefringent|birefringent
دوشکستی رجوع شود به Birefringent
birefracting|birefringent|birefringent
دوشکلی ، دو وجهی‌ دارای دو شکل مجزا از هم ، مثلاً به کلونی یک گراپتولوئید (خصوصاً یک مونوگرانید) با جام های دو شکل کاملاً متفاوت ـ یا به صدف های فرامینیفرایی گویند که دارای یک صفحه رشد است در حین مراحل مختلف رشد تغییر می کند نوع منسوخ شده bifamed دو شکلی شده
biform
دوکفه ایها
bivalves
دوهرمی ، بی پیرامید
شکل بلوری به طوری که در آن یک صفحه ، از یک قاعده به قاعده دیگر ، بلور را به دو منشور تقسیم می کند به منشور و هگزاگون دوهرمی هم مراجعه شود ، بی پیرامید شکل بلوری به طوری که در آن یک صفحه
bipyramidal
دید دو چشمی
binocular vision
ذره ، رقم دودویی
نگاه کنید به bit ، رقم دودویی نگاه کنید به bit
binary digit
رخساره زیست شناختی مترادفی برای رخساره زیستی با توجه به اینکه آن اصطلاح در چینه شناسی و اکولوژی استفاده می‌شود مثلاً ریفهای مرجانی و کرانه های صدفی ، رخساره های حیاتی یا زیستی هستند که بوسیله خود جانوران یا ارگانیسم ها تشخیص داده می شود
biologic facies|biologic|biologic
رخساره زیست شناختی
مترادفی برای رخساره زیستی با توجه به اینکه آن اصطلاح در چینه شناسی و اکولوژی استفاده می‌شود مثلاً ریفهای مرجانی و کرانه های صدفی ، رخساره های حیاتی یا زیستی هستند که بوسیله خود جانوران یا ارگانیسم ها تشخیص داده می شود
biologic facies
رده بندی زیست چینه شناختی
تقسیم بندی لایه ها به واحد های مختلف ، بر مبنای مقدار فسیل ان ها ، رده بندی زیست چینه شناختی تقسیم بندی لایه ها به واحد های مختلف
biostratigraphic classification
رس های الوان که اغلب به رنگ های قرمز وسفید بوده وسرشار از ترکیبات کونکرسیون آهن دار بوده ودر جوار سنگ ها دیده می شود
biagarnoise
رسوب دو بیشینه ای
رسوبی که توزیع اندازه دانه های آن دو حداکثر را نشان می دهد (نقطه بیشینه) مانند بسیاری از گراول های آبرفتی درشت دانه ، رسوب دو بیشینه ای رسوبی که توزیع اندازه دانه های آن دو حداکثر را نشان می دهد (نقطه بیشینه) مانند بسیاری از گراول های آبرفتی درشت دانه
bimodal sediment
رسوب دوتایی
رسوبی که از مخلوطی از دو سازنده انتهایی ساخته شده است مثلاً رسوبی با یک سازنده آواری (مانند کوارتز) و یک سازنده شیمیایی (مانند کلسیت) یا آگرگاتی که حاوی ماسه و گراول می باشد ، رسوب دوتایی رسوبی که از مخلوطی از دو سازنده انتهایی ساخته شده است مثلاً رسوبی با یک سازنده آواری (مانند کوارتز) و یک سازنده شیمیایی (مانند کلسیت) یا آگرگاتی که حاوی ماسه و گراول می باشد
binary sediment
رسوبات دارای منشا حیاتی ، رسوبات کف دریا که دارای منشا حیاتی – دریایی هستند
biogenous sediment
رشته زیستی
یک سکانس مورفوژنتیک که بوسیله مراحلی (اشکوب هایی) در پیشرفت متوالی ساختمانی خصوصیات زیست شاسی فسیل های شاخص ، مشخص می‌شود (Glaessner1945) ، رشته زیستی یک سکانس مورفوژنتیک که بوسیله مراحلی (اشکوب هایی) در پیشرفت متوالی ساختمانی خصوصیات زیست شاسی فسیل های شاخص
bioseries
رقم دودویی
شمارهای در سیستم شمارهگذاری دوتایی محضاست ، رقم دودویی شمارهای در سیستم شمارهگذاری دوتایی محضاست
binary numeral
رمز زیستی ، کد زیستی در زمین شناسی پزشکی:نمایش محتوای مولکول برحسب نشانه‌هایی از قبیل ATC و G برای رمز دزوکسی‌ریبونوکلئیک وقتی‌ که ATC و G پایه‌های نوکلئوتید هستند
biological code|code|code
رنگ قیری
bituminous paint
ریخت بیولوژیکی ، طرح وپیکر گیاهی را گویند
biological form
ریشه های کوچک درختی که در سطح خاک ظاهر می شود وقسمتی از پوست آن آکنده شده است ، نوع تخته شخمی که دراز وتنگ وبرآمده می باشد
billon
زادبوم ، محل تولد یا جایی که شخص در آن زاده شده
birth place
زغال بیتومینه
زغال سیا ه براق که گاهی تحت عنوان آشنای زغال خانگی از آن نام برده می شود و برحسب تقسیم بندی انواع زغال نوع مرغوبی است یعنی محتوای کربنی بیشتر از لینیت ولی کمتر از آنتراسیت دارد این زغال فراوانترین و مهمترین نوع زغال است وبر حسب مورد استعمال نام گذاری شده از قبیل زغال کک ، زغال گاز ، زغال بخار ، زغال بیتومینه زغال سیا ه براق که گاهی تحت عنوان آشنای زغال خانگی از آن نام برده می شود و برحسب تقسیم بندی انواع زغال نوع مرغوبی است یعنی محتوای کربنی بیشتر از لینیت ولی کمتر از آنتراسیت دارد این زغال فراوانترین و مهمترین نوع زغال است وبر حسب مورد استعمال نام گذاری شده از قبیل زغال کک
bituminous coal
زغال سنگ چسبنده (Caking coal)
binding coal|caking coal|caking coal|coal
زغال سنگ چسبنده (Caking coal)
binding coal
زغال سنگ چشم پرنده ای
یک آنتراسیت ، به همراه شکستگی های متعدد کوچک ، که نشان دهنده الگوی شکستگی نیمه حلزونی آن می باشد
birds eye coal
زغال سنگ چشم پرنده ای یک آنتراسیت ، به همراه شکستگی های متعدد کوچک ، که نشان دهنده الگوی شکستگی نیمه حلزونی آن می باشد
birds eye coal|bird eye coal|bird eye coal|coal
زمین رسی به رنگ خاکستری یا مایل به قرمز که اغلب در کنار ویا زیر خاک های تپه های ماسه ای قدیم قرار گرفته است وممکن است افق متراکم وفشرده ای را تشکیل دهد
binite
زمین شیمی زیستی ، بیوژئوشیمی
بررسی فعل و انفعالات شیمیائی بین آتمسفر ، بیوسفر ، هیدروسفر و لیتوسفر ، بیوژئوشیمی بررسی فعل و انفعالات شیمیائی بین آتمسفر
biogeochemistry
زمین های ماسه ای
bisga
زون زمان زیستی
یک زون زمانی که بر پایه یک واحد زیست ـ چینه‌ای استوار است
مثلاً زون زمان زیستی کوردیوسراس کورداتوم (NACSN ، 1983)
مقایسه شود با: polalitychronozone / lithochronozone ، زون زمان زیستی یک زون زمانی که بر پایه یک واحد زیست ـ چینه‌ای استوار است مثلاً زون زمان زیستی کوردیوسراس کورداتوم (NACSN ، 1983) مقایسه شود با: polalitychronozone / lithochronozone
biochrono zone
زون زیست بازه ای
زون بینابینی زیستی ، زون بینابینی: interval zone
biointerval zone
زون زیست بازه ای زون بینابینی زیستی ، زون بینابینی: interval zone
biointerval zone|interval zone|interval zone
زون زیست چینه شناختی ، بیوزون - واحدی از زمان زمین شناسی تعیین شده به کمک حضور (یا ندرتاً عدم حضور)یک یا چند گونه از سنگواره ها
biostratigraphic zone|biostratigraphic zones|biostratigraphic zones|biostratigraphic
زون زیست چینه شناختی ، بیوزون
واحدی از زمان زمین شناسی تعیین شده به کمک حضور (یا ندرتاً عدم حضور)یک یا چند گونه از سنگواره ها
biostratigraphic zone
زی انباشتگی ، تجمع زیستی
فرایندی که در آن عنصری وارد بدن یک موجود زنده خاص می شود و احتمالا با تبدیل به انواع ترکیب های شیمیایی دیگر در آنجا باقی می ماند؛ در نتیجه غلظت عناصر در زیاگان بیشتر از غلظت آنها در محیط هایی است که زیاگان در آن قرار دارد ، تجمع زیستی فرایندی که در آن عنصری وارد بدن یک موجود زنده خاص می شود و احتمالا با تبدیل به انواع ترکیب های شیمیایی دیگر در آنجا باقی می ماند؛ در نتیجه غلظت عناصر در زیاگان بیشتر از غلظت آنها در محیط هایی است که زیاگان در آن قرار دارد
bioaccumulation
زی سپهر ، زیست کره
بیوسفر ، کره حیاتی:گاهی به آن قسمت از زمین که با اشکال مختلف حیات اشغال شده است اطلاق می شود ، زیست کره بیوسفر
biosphere
زی غلظت
bioconcentration
زیست آزمون
bioassay
زیست آوار ، خرده فسیلی منفرد ، موادی که کلا یا به صورت جزیی از ساختمانهای حیوانات یا گیاهان مشتق شده اند
bioclast
زیست آوار ، خرده فسیلی منفرد ، موادی که کلا یا به صورت جزیی از ساختمانهای حیوانات یا گیاهان مشتق شده اند
bioclast|bioclaste|bioclaste
زیست بخشی
biochore
زیست بوم
biome
زیست بوم شناسی
شاخه ای از اکولوژی که به روابط بین گیاهان و جانوران ، در محیط زیست رایج آنها می پردازد ، زیست بوم شناسی شاخه ای از اکولوژی که به روابط بین گیاهان و جانوران
bioecology
زیست تباهی
Biodegradation
زیست تجزیه‌پذیر ، زیست تجزیه پذیر
در معرض تجزیه قرار گرفتن بوسیله میکروارگانیسم ها ، زیست تجزیه پذیر در معرض تجزیه قرار گرفتن بوسیله میکروارگانیسم ها
biodegradable
زیست توده ، زیست توده یا توده زنده
مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد
به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد ، بیوماس می گویند 1- بیوماس نخستین (اولیه): گیاهانی با رشد سریع را می گویند که یا به طور مستقیم انرژ ی زا هستند و یا پس از طی فرایندهای تبدیل (واگردانی)برای انرژی زایی آماده می شود 2-بیوماس دومین(ثانویه ): به پسمانده های بیوماس گفته می شود که بعد از تولید الیاف گیاهی فیبر ، خوراک و دیگر فرآورده های کشاورزی به جای می ماند و یا به بیوماس فرآورده های فرعی که از دامداری ها و یا پس مانده های صنایع خوراکی غذایی که بیشتر از دیدگاه فیزیکی و نه به لحاظ شیمیایی بهبود یافته باشد گفته می شود مانند بیوماس سلولز چوبی ، بیوماس گلوسیدیک(glucidic biomass) یا قندی (سلولز ، نشاسته و دیگر قندها) ، بیوماس لیپیدیک (lipidic biomass) یا چربی ، زیست توده یا توده زنده مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد
biomass
زیست جا ، زیست بوم ، بیوتوپ ، محیط زندگی مجموعه موجودات (biocenose) - (چینه شناسی): محیطی که تحت آن یک مجموعه گیاهان و جانوران زندگی کرده یا می کنند (wells ، 1947 ، ISSC 1971) این یک اصطلاح بوم شناسی است که باید در چینه شناسی به معنای محیط دیرینه شناسی بکار رود به هر حال ، این اصطلاح برای سطح یا ناحیه زیست چینه ای ، یک واحد گیاهی یا جانوری و سایر موجودات متنوع دیگر استفاده شده است - مقایسه شود با: lithotope biosome -
biotope|biocenose|biocenose
زیست جا ، زیست بوم
(بوم شناسی): الف) ناحیه ای با یکپارچگی بوم شناسی و سازگاری آلی (Hesse 1937) ، زیستگاه یا بنای فیزیکی یک جامعه یکپارچه از حیوانات و گیاهان که با محیط اطراف خود سازگار شده اند؛ یک منطقه محدود که بوسیله شرایط محیطی خاص ، که تحت آن وجود یک اجتماع زیستی ممکن است ، تشخیص داده می شود و کمابیش موقتی است و در هر لحظه با مرزی که در معرض گسترش ، انقباض یا سایر تغییرات در موقعیت می باشد ، قرار دارد مقایسه شود با: biochore
ب) رابطه خصوصیات ارگانیسم ها یک ناحیه جغرافیایی خاص همچنین ببینید: paleobiotope دیرین زیست جا ، زیست بوم (بوم شناسی): الف) ناحیه ای با یکپارچگی بوم شناسی و سازگاری آلی (Hesse 1937) ، قرار دارد مقایسه شود با: biochore ب) رابطه خصوصیات ارگانیسم ها یک ناحیه جغرافیایی خاص همچنین ببینید: paleobiotope دیرین زیست جا
biotop
زیست جامعه شناسی (biocenology)
biocoenology
زیست جامعه شناسی
شاخه ای از زیست بوم شناسی که مرتبط با تمام وجوه اجتماع های طبیعی و روابط بین اعضای آن جوامع می باشد همچنین نوشته می شود بصورت: biocoenology/ مقایسه شود با: biosociology ، زیست جامعه شناسی شاخه ای از زیست بوم شناسی که مرتبط با تمام وجوه اجتماع های طبیعی و روابط بین اعضای آن جوامع می باشد همچنین نوشته می شود بصورت: biocoenology/ مقایسه شود با: biosociology
biocenology
زیست چینه ای
biostratigraphic
زیست چینه ای
متعلق بودن به یک زیست ـ چینه مثلاً آهک زیست چینه ای

یک توده لایه بندی شده و گسترده یا بطور وسیع عدسی شکل و ورقه مانند که بوسیله بقایای ارگانیسم های ساکن بوجود آمده و عمدتاً از آنها ساخته شده است؛ ارگانیسم هایی که ثابت اند و به شکل پشته مانند بیرونزده باشند؛ یک لایه آلی مانند لایه صدف ها ، لاله وشان ، مرجان ها و یا یک ریف جدید در حال تشکیل و یا حتی یک رگه زغال سنگ این اصطلاح بوسیله (1932) cumings پیشنهاد شد مقایسه شود با: بیوهرم نباید با بیوسوم biosome اشتباه شود

، زیست چینه ای - متعلق بودن به یک زیست ـ چینه مثلاً آهک زیست چینه ای - - یک توده لایه بندی شده و گسترده یا بطور وسیع عدسی شکل و ورقه مانند که بوسیله بقایای ارگانیسم های ساکن بوجود آمده و عمدتاً از آنها ساخته شده است؛ ارگانیسم هایی که ثابت اند و به شکل پشته مانند بیرونزده باشند؛ یک لایه آلی مانند لایه صدف ها ، مرجان ها و یا یک ریف جدید در حال تشکیل و یا حتی یک رگه زغال سنگ این اصطلاح بوسیله (1932) cumings پیشنهاد شد مقایسه شود با: بیوهرم نباید با بیوسوم biosome اشتباه شود - -
biostromal
زیست خاک شناسی
biopedology
زیست دوست
الف) به آن عناصری گفته می شوند که بیشتر در ارگانیسم ها و مواد آلی یافت می شوند (Rankama & Sahama ، 1950)
ب) به آن عناصری گفته می شود که در گیاهان و جانوران زنده و یا در نزدیکی آنها ، تمرکز یافته اند (Geoldschmidt 1954) ، زیست دوست الف) به آن عناصری گفته می شوند که بیشتر در ارگانیسم ها و مواد آلی یافت می شوند (Rankama & Sahama ، 1950) ب) به آن عناصری گفته می شود که در گیاهان و جانوران زنده و یا در نزدیکی آنها
biophile
زیست رخساره
الف) بخشی از واحد چینه شناسی ، که بوسیله فسیل هایش و بدون توجه به ویژگی های غیرزیستی آن ، از بخش های مجاور تشخیص داده می شود خصوصاً آن توده رسوب یا سنگی که بوسیله خصوصیاتی که لیتولوژی را متاثر نمی کند ، شناسایی می شوند مانند هویت رده بندی با محیط زیستی فسیلی ها (weller ، 1958)
ب) وجه زیستی یا خصوصیت فسیلی یک رخساره ، واحد چینه شناسی تعریف شده و مشخص خصوصاً آنکه به عنوان توضیحی از شرایط زیستی محلی در نظر گرفته می شود «خصوصیات کلی یک نهشته رسوبی» (moore ، 1949 ، p 17)
ج) یک مجموعه مشخص از ارگانیسم ها که تحت یک دسته شرایط زیست محیطی ، بوجود آمده اند که با سایر مجموعه های تشکیل شده در همان زمان ولی با شرایط مختلف ، مقایسه می شود پیوستگی فسیل ها یا سابقه تاریخی فسیلی و هم زیستی جانوران(biocoenosis)
همچنین ببینید: facies مترادف: رخساره زیستی biologic facies ، زیست رخساره الف) بخشی از واحد چینه شناسی ، 1958) ب) وجه زیستی یا خصوصیت فسیلی یک رخساره ، p 17) ج) یک مجموعه مشخص از ارگانیسم ها که تحت یک دسته شرایط زیست محیطی ، مقایسه می شود پیوستگی فسیل ها یا سابقه تاریخی فسیلی و هم زیستی جانوران(biocoenosis) همچنین ببینید: facies مترادف: رخساره زیستی biologic facies
biofacies
زیست ریخت
وابسته بودن به اشکال ارگانیسم ها مانند رسوبات بیومورفی که حاوی اشکال فسیلی هستند ، زیست ریخت وابسته بودن به اشکال ارگانیسم ها مانند رسوبات بیومورفی که حاوی اشکال فسیلی هستند
biomorphic
زیست زاد
(کانی شناسی): یک نام گروهی برای کانی هایی که بوسیله فعالیتهای آلی تولید می شوند (Hey ، 1963)
(رسوب شناسی): الف) بیولیت biolith
ب) یک اصطلاح قدیمی برای یک کنکرسیون ، که در حین فعالیت موجودات زنده بوجود آمده است ، زیست زاد (کانی شناسی): یک نام گروهی برای کانی هایی که بوسیله فعالیتهای آلی تولید می شوند (Hey ، 1963) (رسوب شناسی): الف) بیولیت biolith ب) یک اصطلاح قدیمی برای یک کنکرسیون
biolite
زیست زایی
الف) تشکیل بوسیله عمل ارگانیسم ها مانند ریف های مرجانی
ب) اعتقادی که بر پایه ان ، تمام حیات از ارگانیسم های سابقاً زنده بوجود آمده است
مقایسه شود با: abiogenesis ، زیست زایی الف) تشکیل بوسیله عمل ارگانیسم ها مانند ریف های مرجانی ب) اعتقادی که بر پایه ان ، تمام حیات از ارگانیسم های سابقاً زنده بوجود آمده است مقایسه شود با: abiogenesis
biogenesis
زیست زمان
برای اولین بار توسط williams (1901 ، 1976) تعریف شد و به عنوان مدت زمان یک فون یا فلورا می باشد این اصطلاح در حال حاضر مشخص کننده « کل زمان نشان داده شده بوسیله یک بیوزون» می باشد (ISG ، 1976) ، زیست زمان برای اولین بار توسط williams (1901
biochron
زیست سنگ
biolith
زیست سنگ
یک سنگ آهک که بوسیله ارگانیسم هایی (گیاهی یا جانوری) که در محل رشد کرده و باقی مانده اند ، ساخته شده است و بوسیله یک اسکلت یا ساختار مقاوم از مواد کربناته که دانه های آلوکم و عناصر اسکلتی را بهم متصل می‌کند ، تشخیص داده می شود این سنگ معمولاً نشانه هسته های ریفی است
مثلاً بیولیتیهای ریفی ، بیولیتیتهای لجنی ـ جلبکی یا بیولیتیتهای رودسیت
همچنین ببینید: بیوهرمیت biohermite ، زیست سنگ یک سنگ آهک که بوسیله ارگانیسم هایی (گیاهی یا جانوری) که در محل رشد کرده و باقی مانده اند ، تشخیص داده می شود این سنگ معمولاً نشانه هسته های ریفی است مثلاً بیولیتیهای ریفی ، بیولیتیتهای لجنی ـ جلبکی یا بیولیتیتهای رودسیت همچنین ببینید: بیوهرمیت biohermite
biolithite
زیست سیمان سنگ
نوعی از سنگ ریف ، باندستون یا فریم ستون که بوسیله مشاهده در ساحل ها یا کرانه های soft-bodied ، بیشتر جلبکی ، با گسترش در سنگ ، تشخیص داده می شود ، زیست سیمان سنگ نوعی از سنگ ریف
biocementstone
زیست سینماتیک
به عملیات رسوبی گفته می شود که در آن «بزرگترین بردارهای جابجایی که بین یک موجود زنده و یک رسوب غیر معین دراطراف ساختمان تولید شده ، ظاهر می شود» (Elliott ، 1965 ، )
مثلاً فعالیتهای نشان داده شده بوسیله اثرات فسیلی همچنین به ساختمان های رسوبی گفته می شود که بوسیله عملیات جنبش‌های زیستی بوجود می آیند ، زیست سینماتیک به عملیات رسوبی گفته می شود که در آن «بزرگترین بردارهای جابجایی که بین یک موجود زنده و یک رسوب غیر معین دراطراف ساختمان تولید شده ، ) مثلاً فعالیتهای نشان داده شده بوسیله اثرات فسیلی همچنین به ساختمان های رسوبی گفته می شود که بوسیله عملیات جنبش‌های زیستی بوجود می آیند
biokinematic
زیست شناسی
مطالعه تمام ارگانیسم ها ، خصوصاً ارگانیسم های زنده که شامل علم موجودات زنده و دیرین شناسی می باشد ولی در اکثر موارد فقط برای اشاره به neontology یا علم موجودات زنده ، استفاده می شود ، زیست شناسی مطالعه تمام ارگانیسم ها
biology
زیست فراهم
bioavailable
زیست فراهمی
biological availability
زیست فضا
آن قسمت از شبکه محیطی Hyperspace که در حقیقت نشان دهنده شرایط موجود بر روی کره زمین است و توسط (1969) valentine مطرح شد
مترادف: ealized ecological hypespace
biospace
زیست فضا آن قسمت از شبکه محیطی Hyperspace که در حقیقت نشان دهنده شرایط موجود بر روی کره زمین است و توسط (1969) valentine مطرح شد مترادف: ealized ecological hypespace
biospace|ealized ecological hypespace|ealized ecological hypespace
زیست کافت
مرگ و فروپاشی متعاقب بدن ، زیست کافت مرگ و فروپاشی متعاقب بدن
biolysis
زیست کانی
یک کانی با منشا بوضوح آلی مثلاً فرانکولیت در صدف لینگولا یا کانی آپاتیتی دندان ها و استخوان ها (Mc Connell/1973) ، زیست کانی یک کانی با منشا بوضوح آلی مثلاً فرانکولیت در صدف لینگولا یا کانی آپاتیتی دندان ها و استخوان ها (Mc Connell/1973)
biomineral
زیست گاهشماری یا گاهشماری زیستی
بررسی روابط بین زمان زمین شناسی و تکامل موجودات زنده بر اساس تعیین سن نسبی واحدهای زمین شناسی ، زیست گاهشماری یا گاهشماری زیستی بررسی روابط بین زمان زمین شناسی و تکامل موجودات زنده بر اساس تعیین سن نسبی واحدهای زمین شناسی
biochronology
زیست گونه
هر کدام از یک گروه ارگانیسم ها که منشاء سازنده های انها یکسان باشد ، زیست گونه هر کدام از یک گروه ارگانیسم ها که منشاء سازنده های انها یکسان باشد
biotype
زیست گونه
یک گونه که بر پایه پتانسیل و قابلیت پیوندی ، دو رگه بودن و یا چند تار کردن تفسیر می شود ، زیست گونه یک گونه که بر پایه پتانسیل و قابلیت پیوندی
biospecies
زیست مکانیکی
به سنگ یا رسوبی گفته می شود که بوسیله تجمع آواری مواد آلی تولید می شود ، زیست مکانیکی به سنگ یا رسوبی گفته می شود که بوسیله تجمع آواری مواد آلی تولید می شود
biomechanical
زیست نشانگر
biomarker
زیست نشانگر
biomarker|biomarkers|biomarkers
زیستی
مقدار کافی از عناصر که برای پشتیبانی فرایندهای ضروری بیوشیمیایی جهت حفظ بقا لازم است
bioessential
زیستی مقدار کافی از عناصر که برای پشتیبانی فرایندهای ضروری بیوشیمیایی جهت حفظ بقا لازم است
bioessential|bioessentiality|bioessentiality
زیواگان ، زیستوران یا مجموعه زیستی
کل موجودات زنده یک منطقه ، موجودات جانوری و گیاهی به عنوان یک واحد در نظر گرفته می شوند ، زیستوران یا مجموعه زیستی کل موجودات زنده یک منطقه
biota
ساختمانهای بیوژنیکی بعد از عمل رسوبگذاری ، جانوران باعث تخریب رسوبات شده و تشکیل ساختمانهای رسوبی را میدهند که ساختمانهای بیوژنکی یا آثار فسیلی (trace fossil ) نامیده می شود
biogenic structure|biogenic structures|biogenic structures|biogenic
ساختمانهای بیوژنیکی
بعد از عمل رسوبگذاری ، جانوران باعث تخریب رسوبات شده و تشکیل ساختمانهای رسوبی را میدهند که ساختمانهای بیوژنکی یا آثار فسیلی (trace fossil ) نامیده می شود
biogenic structure
سازند بیدو (باتونین-تیتونین)
مجموعه سنگ های ژوراسیک میانی_بالایی در شمال کرمان که معادل تمام سازندهای گروه مَگو است
دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
bidou formation
سازند بیدو (باتونین-تیتونین) مجموعه سنگ های ژوراسیک میانی_بالایی در شمال کرمان که معادل تمام سازندهای گروه مَگو است دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
bidou formation|bidou|bidou
سازند زیستی
الف) بیوم
ب) در گیاه شناسی ، یک واحد طبیعی وسیع که از گیاهان مجزا در یک جامعه زیست محیطی ، تشکیل شده اند ، سازند زیستی الف) بیوم ب) در گیاه شناسی
biotic formation
سامانه دوتایی
یک سیستم شیمیایی که از دو سازنده تشکیل شده باشد مثلاً سیستم MgO-SiO2 ، سامانه دوتایی یک سیستم شیمیایی که از دو سازنده تشکیل شده باشد مثلاً سیستم MgO-SiO2
binary system
سرمته وسیله ای سخت شده و مقاوم در انتهای یک میله حفاری که انرژی شکستن را به سنگ منتقل می کند
bit|bits|bits
سرمته
وسیله ای سخت شده و مقاوم در انتهای یک میله حفاری که انرژی شکستن را به سنگ منتقل می کند
bit
سطح بیتی ، مترادف bitmap
bit plane
سطح بیتی ، مترادف bitmap
bit plane|bitplane|bitplane|bit planes
سنگ آهک چشم پرنده ای
مترادفی برای دیسمیکریت این اصطلاح به معنای لقبی برای سنگ آهک لوویل در گزارشات ایالت نیویورک استفاده می‌شود که یک سنگ آهک بسیار ریز دانه است و حاوی نقطه ها یا لوله های کلسیت بلورین است یا دارای لکه های روشن رنگ مرتبط با خصوصیت فسیلی است که فرض بر آن بوده که نوعی مرجان بوده است ، می باشد که در حال حاضر به نام Tetradium-cellulosum (wilmarth ، 1938 ، p192) شناخته می شود
مقایسه شود با: لوفریت loferite
bird’s eye limestone
سنگ آهک چشم پرنده ای مترادفی برای دیسمیکریت این اصطلاح به معنای لقبی برای سنگ آهک لوویل در گزارشات ایالت نیویورک استفاده می‌شود که یک سنگ آهک بسیار ریز دانه است و حاوی نقطه ها یا لوله های کلسیت بلورین است یا دارای لکه های روشن رنگ مرتبط با خصوصیت فسیلی است که فرض بر آن بوده که نوعی مرجان بوده است ، می باشد که در حال حاضر به نام Tetradium-cellulosum (wilmarth ، 1938 ، p192) شناخته می شود مقایسه شود با: لوفریت loferite
bird’s eye limestone|limestone|limestone
سنگ آهک درجازای ریفی ، که از فسیل های مسطح و تیغه ای شکل تشکیل شده است
bindstone|bindstones|bindstones
سنگ آهک درجازای ریفی ، که از فسیل های مسطح و تیغه ای شکل تشکیل شده است
bindstone
سنگ آهک زیست انباشتی
سنگ آهکی که بطور غالب از صدفها و سایر مواد فسیلی تشکیل شده است و از ارگانیسم های غیرمهاجر و غیرکلونی مشتق شده است و بطور اساسی در مکانی تجمع یافته است این سنگ آهک بوسیله فراوانی فسیل های ناجور و سالم ، بخش های آلی متفاوت و ماتریکس نادر ریزدانه ، تشخیص داده می شود
مقایسه شود با: biaconstructed limestone
bioaccumulated limestone
سنگ آهک زیست انباشتی سنگ آهکی که بطور غالب از صدفها و سایر مواد فسیلی تشکیل شده است و از ارگانیسم های غیرمهاجر و غیرکلونی مشتق شده است و بطور اساسی در مکانی تجمع یافته است این سنگ آهک بوسیله فراوانی فسیل های ناجور و سالم ، بخش های آلی متفاوت و ماتریکس نادر ریزدانه ، تشخیص داده می شود مقایسه شود با: biaconstructed limestone
bioaccumulated limestone|limestone|limestone
سنگ آهک زیست ساخته
سنگ آهکی که بطور غالب از مواد حاصل از فعالیتهای اساسی و حیاتی ارگانیسم های کلونی و رسوب گیر (مانند جلبکها ، مرجانها ، بریوزوآن ها و استروماتوپوروئیدها) ساخته شده است که تولید اسکلتها و ساختمانهای سه بعدی می کند
مقایسه شود با: bioacumulated limestone
bioconstructed limestone
سنگ آهک زیست ساخته سنگ آهکی که بطور غالب از مواد حاصل از فعالیتهای اساسی و حیاتی ارگانیسم های کلونی و رسوب گیر (مانند جلبکها ، مرجانها ، بریوزوآن ها و استروماتوپوروئیدها) ساخته شده است که تولید اسکلتها و ساختمانهای سه بعدی می کند مقایسه شود با: bioacumulated limestone
bioconstructed limestone|limestone|limestone
سنگ بیتومین دار ، سنگ قیری ، سنگ های آغشته به ترکیبات نفتی
bituminous rock
سنگ تولد
زاد سنگ ، سنگی که متناسب با زمان (ماه) تولد افراد انتخاب شده است لیست جدید شامل موارد زیر است: ژانویه (گارنت) ، فوریه (آمیتیس) ، مارس (زمرد کبود) ، آوریل (الماس) ، می (زمرد) ، جون (مروارید ، سنگ ماه یا اکساندریت) ، جولای (یاقوت) ، آگوست (پریدوتیت یا ساردونکلین) سپتامبر (یاقوت کبود) ، اکتبر (اوپال یا تورمالین) ، نوامبر (توپاز یا سیترین) ، دسامبر (زیرکن ، تورکوز) ، سنگ تولد زاد سنگ
birthstone
سنگ زیست آواری
الف) سنگی که بطور عمده از قطعاتی ساخته شده که حاصل شکستن و خرد شدن سنگهای قدیمی تر هستند یا بوسیله عمل ارگانیسم های زنده مانند ریشه های گیاهان یا کرم های خاکی تولید شدند (Gerabua 1904) این سنگ الزاماً نباید دارای مواد آلی باشد این اصطلاح همچنین شامل سنگهایی می شود (مانند بتن) که وجود خود را مدیون فعالیتهای بشر هستند
ب) یک سنگ رسوبی که از بقایای خرد شده یا شکسته ارگانیسم ها تشکیل شده است ، مانند سنگ آهکی که از قطعات صدفها بوجود آمده است مقایسه شود با: biogenic rock سنگ زیست زاد ، سنگ زیست آواری الف) سنگی که بطور عمده از قطعاتی ساخته شده که حاصل شکستن و خرد شدن سنگهای قدیمی تر هستند یا بوسیله عمل ارگانیسم های زنده مانند ریشه های گیاهان یا کرم های خاکی تولید شدند (Gerabua 1904) این سنگ الزاماً نباید دارای مواد آلی باشد این اصطلاح همچنین شامل سنگهایی می شود (مانند بتن) که وجود خود را مدیون فعالیتهای بشر هستند ب) یک سنگ رسوبی که از بقایای خرد شده یا شکسته ارگانیسم ها تشکیل شده است
bioclastic rock
سنگ زیست زاد (Biogenic rock)
biogenous rock
سنگ زیست زاد
سنگ بیوژنیک ، یک سنگ آلی که مستقیماً بوسیله فعالیتهای فیزیولوژیکی ارگانیسم ها ، چه گیاهان و چه جانوران تولید می شود (couralbau 1924)
مثلاً ریفهای مرجانی ، سنگ آهک های صدفی ، لجن پلاژیک ، زغال سنگ و تورب
مقایسه شود با : bioclastic rock سنگ زیست آواری ـ بیولیت biolith
همچنین ببینید: phytugenic rock ، zoogenic rock
مترادف: biogenous rock/ biogenetic rock
biogenetic rock
سنگ زیست زاد سنگ بیوژنیک ، یک سنگ آلی که مستقیماً بوسیله فعالیتهای فیزیولوژیکی ارگانیسم ها ، چه گیاهان و چه جانوران تولید می شود (couralbau 1924) مثلاً ریفهای مرجانی ، سنگ آهک های صدفی ، لجن پلاژیک ، زغال سنگ و تورب مقایسه شود با : bioclastic rock سنگ زیست آواری ـ بیولیت biolith همچنین ببینید: phytugenic rock ، zoogenic rock مترادف: biogenous rock/ biogenetic rock
biogenetic rock|biogenetic|biogenetic|biogenous|zoogenic
سنگ زیست شیمیایی
یک سنگ رسوبی که بطور مستقیم و غیرمستقیم از فرآیندهای شیمیایی و فعالیتهای ارگانیسم‌های زنده نتیجه می شود مانند کانه های آهن باکتریایی و سنگ آهکهای مشخص ، سنگ زیست شیمیایی یک سنگ رسوبی که بطور مستقیم و غیرمستقیم از فرآیندهای شیمیایی و فعالیتهای ارگانیسم‌های زنده نتیجه می شود مانند کانه های آهن باکتریایی و سنگ آهکهای مشخص
biochemical rock
سنگریزه وشن های ساحلی
bije
شخم عمیق پیش از زمستان
biloquer
شکست دوگانه ، دوشکستی
bi-refringence
شکست دوگانه ، دوشکستی
bi-refringence|refringence|refringence|birefringence
شکل دو محوری
یک تصویر تداخلی که ممکن نشان دهنده 2 محور باشد و یا اصلاً محوری را نشان ندهد ، شکل دو محوری یک تصویر تداخلی که ممکن نشان دهنده 2 محور باشد و یا اصلاً محوری را نشان ندهد
biaxial figure
شمشال
billet
شیر تخلیه -شیر شلنگی
bibcock
شیر تخلیه -شیر شلنگی
bibcock|bib|bib|bib tap
صفحه دوکوارتزی
نوعی جبران کننده (اوپتیک) درون یک میکروسکوپ پلاریزان ، که 2/1 آن راستگرد است (بلورشناسی) و نصف دیگر چپ گرد می باشد (بلورشناسی) با گوه های منطبق شده که برای شناسایی دقیق موقعیت خاموشی بکار می رود
مترادف: wright biquartz wedge ، صفحه دوکوارتزی نوعی جبران کننده (اوپتیک) درون یک میکروسکوپ پلاریزان ، که 2/1 آن راستگرد است (بلورشناسی) و نصف دیگر چپ گرد می باشد (بلورشناسی) با گوه های منطبق شده که برای شناسایی دقیق موقعیت خاموشی بکار می رود مترادف: wright biquartz wedge
biquartz plate
عامل زیستی
فاکتور زیست شناسی مانند فراوانی یا در دسترس بودن غذا و رقابت بین گونه ها و راوابط بومی که در فراوانی و توزیع گونه های مجاور تاثیر گذار است ، عامل زیستی فاکتور زیست شناسی مانند فراوانی یا در دسترس بودن غذا و رقابت بین گونه ها و راوابط بومی که در فراوانی و توزیع گونه های مجاور تاثیر گذار است
biotic factor
عبارتی که دو کاراکتر مختلف دارد
binery notation
عدد دودویی نگاه کنید به binary numeral
binary number|binary numeral|binary numeral
عدد دودویی
نگاه کنید به binary numeral
binary number
عمل دودویی مترادفbinary arithmetic operations
binary operation|binary arithmetic|binary arithmetic
عمل دودویی
مترادفbinary arithmetic operations
binary operation
عملکرد ریاضی دودویی یک عملیات حسابی با استفاده از pure binary numerical system
binary arithmetic operation|pure binary|pure binary
عملکرد ریاضی دودویی
یک عملیات حسابی با استفاده از pure binary numerical system
binary arithmetic operation
عنصری از دادهها که میتواند دو مقدار یا دو حالت به خود بگیرد bit نباید به عنوان مترادف binery element به کار میرود
binary element
غارشناسی زیستی
مطالعه علمی ارگانیسم هایی که در یک غار زندگی می کنند ، غارشناسی زیستی مطالعه علمی ارگانیسم هایی که در یک غار زندگی می کنند
biospeleology
فابریک دو شکستگی
birefringence fabric
فرآیندهای دو شکلی
در یک هاگ ، بیرون زدگی که ناگهان در نوک برجسته ای از بین می روند این اصطلاح بیشتر برای هاگ های پالئوزوئیک بکار می رود ، فرآیندهای دو شکلی در یک هاگ
biform processes
فرسایش زیستی
از بین رفتن کانی سخت شده یا ماده سنگی بوسیله عمل مستقیم ارگانیسم ها (neumann ، 1966) ، فرسایش زیستی از بین رفتن کانی سخت شده یا ماده سنگی بوسیله عمل مستقیم ارگانیسم ها (neumann
bioerosion
فرضیه انفجار بزرگ
فرضیه ای که بیان می کند انبساط اخیر جهان ، احتمالاً ناشی از یک گوی کیهانی آتشین اولیه بوده است با توجه به آهنگ سرعت انبساط اولیه نسبت به مقدار ماده جهان که وابسته به پارامترهای قابل مشاهده اخیر است (پارامترهای کاهش سرعت) ، جهان ممکن است به حداکثر انبساط خود برسد یا نرسد و دچار اضمحلال و تلاشی شود
مترادف با fire ball hypothesis
big bang hypothesis
فرضیه انفجار بزرگ فرضیه ای که بیان می کند انبساط اخیر جهان ، احتمالاً ناشی از یک گوی کیهانی آتشین اولیه بوده است با توجه به آهنگ سرعت انبساط اولیه نسبت به مقدار ماده جهان که وابسته به پارامترهای قابل مشاهده اخیر است (پارامترهای کاهش سرعت) ، جهان ممکن است به حداکثر انبساط خود برسد یا نرسد و دچار اضمحلال و تلاشی شود مترادف با fire ball hypothesis
big bang hypothesis|big bang|big bang|hypothesis|fire ball hypothesis
فسفر افکنی ، شب تابی(مثل کرمها) ، زیست تابی ، لومینانس زیستی ، تولید نور توسط موجودات زنده
bioluminescence
فعالیت بیولوژیکی موجودات زنده که در خاک زندگی می کنند
bioactivity
فعالیت زیستی
biologic activity
فهرست مرتب شده که موقعیت بیتهای فعال یا غیر فعال را در bit field نشان می دهد
bit mask
فهرست مرتب شده که موقعیت بیتهای فعال یا غیر فعال را در bit field نشان می دهد
bit mask|bitmask|bitmask|bit masks
قانون بیوت ـ فرسنل یک قانون در بلورشناسی که بر طبق آن جهت های خاموشی در هر مقطع از بلور دو محوره ، موازی با آثار سطوح تقاطع (نصف کننده زاویه بین دو سطح حاوی نرمال نسبت به مقطع و محورهای نوری) می باشند
biot-fresnel law|biot-fresnel|biot-fresnel|biot fresnel
قانون بیوت ـ فرسنل
یک قانون در بلورشناسی که بر طبق آن جهت های خاموشی در هر مقطع از بلور دو محوره ، موازی با آثار سطوح تقاطع (نصف کننده زاویه بین دو سطح حاوی نرمال نسبت به مقطع و محورهای نوری) می باشند
biot-fresnel law
قانون زیست زادی آنچه به نام قانون تکرار تکاملی نام برده می شود
biogenetic law|biogenetic|biogenetic
قانون زیست زادی
آنچه به نام قانون تکرار تکاملی نام برده می شود
biogenetic law
قشر آستر
این قشر بین رویه و قشرهای آسفالتی زیر آن و یا بین رویه و قشر اساس شکسته قرار می‌گیرد اندازه سنگدانه‌ها برای آستر معمولاً بین 19 تا 5/37 میلیمتر متغیر است گاهی اوقات در شرایط ترافیک خیلی سنگین ، از جمله در بنادر و اسکله‌ها مشروط بر آنکه بافت سطحی آن مشکلی ایجاد نکند از دانه‌بندیهای تیپ قشر آستر که در مقابل تغییر شکل ناشی از بارهای خیلی سنگین حساسیت کمتری دارد ، برای قشر رویه استفاده می‌شود ، قشر آستر این قشر بین رویه و قشرهای آسفالتی زیر آن و یا بین رویه و قشر اساس شکسته قرار می‌گیرد اندازه سنگدانه‌ها برای آستر معمولاً بین 19 تا 5/37 میلیمتر متغیر است گاهی اوقات در شرایط ترافیک خیلی سنگین
binder course mixture
قیرماده سیاهی که ممکن است جامد یا خمیری بوده واز تولیدات نفت خام است ، بیتومن ، قیر
موادی هستند با رنگ ، سختی و درجه فراریت مختلف که در ترکیبات شیمیایی آنها ، عمدتاً کربن و هیدروژن به کار رفته است ، قیر موادی هستند با رنگ
bitumen
قیری شدن ، تبدیل به قیر کردن ، قیراندود سازی
bituminization
کانال ثانویه رود
اصطلاحی که در نیویورک و پنسیلوانیا که برای یک کانال ثانویه جریان یا رود استفاده می شود
ریشه کلمه: آلمانی binnekill (درون کانال) مترادف: binnekill ، کانال ثانویه رود اصطلاحی که در نیویورک و پنسیلوانیا که برای یک کانال ثانویه جریان یا رود استفاده می شود ریشه کلمه: آلمانی binnekill (درون کانال) مترادف: binnekill
binnacle
کانال کور
الف) اصطلاحی که در استرالیا استفاده می شود برای یک کانال بن بست که از یک رودخانه خارج می شود و به یک بستر جریان خشک ختم می شود که ممکن است بطور فصلی پر شده باشد
ب) یک اصطلاح استرالیایی برای یک آبگیر طویل که بوسیله طغیان موقتی از یک جریان آب تولید شده است و همچنین برای یک دریاچه شاخ گاوی که ممکن است بطور دائمی از آب پر نباشد ریشه کلمه: اصطلاح انورجنیالی ، به معنای رودخانه مرده ، کانال کور الف) اصطلاحی که در استرالیا استفاده می شود برای یک کانال بن بست که از یک رودخانه خارج می شود و به یک بستر جریان خشک ختم می شود که ممکن است بطور فصلی پر شده باشد ب) یک اصطلاح استرالیایی برای یک آبگیر طویل که بوسیله طغیان موقتی از یک جریان آب تولید شده است و همچنین برای یک دریاچه شاخ گاوی که ممکن است بطور دائمی از آب پر نباشد ریشه کلمه: اصطلاح انورجنیالی
billabong
کانال نهر وآسیاب ، کانالی که هادی آب است
bisse
کانال ویژه آبیاری
bial
کانسنگ چشم پرنده ای یک اصطلاح مورد استفاده معدنکاران در آرکانزاس ، برای یک نوع بوکسیت پیزولیتی که خصوصیت رسوبات بازماندی می باشد همچنین نوشته می شود بصورت: birdseye ore
bird’s eye ore|bird’s eye|bird’s eye|birdseye ore
کانسنگ چشم پرنده ای
یک اصطلاح مورد استفاده معدنکاران در آرکانزاس ، برای یک نوع بوکسیت پیزولیتی که خصوصیت رسوبات بازماندی می باشد همچنین نوشته می شود
بصورت: birdseye ore
bird’s eye ore
کانی شناسی زیستی
مطالعه نظام بندی شده زیست کانی ها ببینید: McConnell 1973 ، کانی شناسی زیستی مطالعه نظام بندی شده زیست کانی ها ببینید: McConnell 1973
biominerology
کشاورزی در حد وسیع را گویند
biner
کمپوست‌ساز
biostablizer
کندن علف های هرزه در تاکستان ها
binaille
گرانیت دو میکایی
مترادفی برای گرانیت دو میکایی که در سال 1895 توسط keyes استفاده شد ، گرانیت دو میکایی مترادفی برای گرانیت دو میکایی که در سال 1895 توسط keyes استفاده شد
binary granite
گرایست
یک انحراف عمدی یا تصادفی داده یا محاسبه در یک روش غیراتفاقی ، گرایست یک انحراف عمدی یا تصادفی داده یا محاسبه در یک روش غیراتفاقی
bias
گل ولای
bierbo
گمانه مته ، سرمته
bit chisel
گونه ای لس چسبنده وچرب دار که بوی گوگرد از آن به علت دارا بودن ترکیبات سولفات ها استشمام می گردد
bituma
لایه آستر ، قشر بیندر ، آستر روسازی راه ، قشر زیرین رویه
binder course
لجن بیولوژیکی
biological sludge
لجن زیست سیلیسی یک لجن عمیق در دریا که غالباً از میکروفسیل‌های سیلیسی مانند دیاتوم ها ، رادیولارین ها و فلاژلات های سیلیسی ساخته شده است
biosiliceous ooze|biosiliceous|biosiliceous|ooze
لجن زیست سیلیسی
یک لجن عمیق در دریا که غالباً از میکروفسیل‌های سیلیسی مانند دیاتوم ها ، رادیولارین ها و فلاژلات های سیلیسی ساخته شده است
biosiliceous ooze
لس های خرمائی رنگ که به طورضعیف در در اثر وجود کونکرسیون بی رنگ می گردد
bircherde
ماده بینگهام
یک ماده آرمانی که نشان دهنده رفتار روی خطی بالای نقطه شیار می باشد پایین تر از این نقطه در مورد این ماده این تصور وجود دارد که سخت و انعطاف ناپذیر است
bingham substance
ماده بینگهام یک ماده آرمانی که نشان دهنده رفتار روی خطی بالای نقطه شیار می باشد پایین تر از این نقطه در مورد این ماده این تصور وجود دارد که سخت و انعطاف ناپذیر است
bingham substance|bingham|bingham
مارن قیردار ، مارن بیوتومین دار
bituminous marl
ماسه وشن
bisri
مبادله زیستی
biological interchange
متد و روش بیودینامیک
biodynamic method
مجموعه داده های شبکه ای که ممکن است به صورت یک عارضه پیوسته در نظر گرفته شود (blob)
binary large object
مجموعه داده های شبکه ای که ممکن است به صورت یک عارضه پیوسته در نظر گرفته شود (blob)
binary large object|blob|blob
مجموعه زیستی
الف) اصطلاحی پیشنهاد شده بوسیله wheeler (1958 ، p 648) برای یک واحد زیست چینه ای که از نظر اکولوژی کنترل شده و بطور دو جانبه دچار تداخل زبانه ای ، با یک یا چند واحد زیست چینه ای با خصوصیات متفاوت ، شده است
هم معنای زیست ـ چینه ای لیتوسوم (lithosome)
مقایسه شود با: holosome
ب) اصطلاحی که توسط (1958 ، p 625) Sloss برای یک بدنه از رسوب ته نشین شده ، تحت شرایط زیستی یکسان و یکپارچه ، مطرح شد؛ یک توده سنگ سه بعدی ، با محتوای دیرین شناسی یکسان نباید با biostrome اشتباه شود
مقایسه شود با: biotope (چینه‌شناسی)
biosome
مجموعه زیستی الف) اصطلاحی پیشنهاد شده بوسیله wheeler (1958 ، p 648) برای یک واحد زیست چینه ای که از نظر اکولوژی کنترل شده و بطور دو جانبه دچار تداخل زبانه ای ، با یک یا چند واحد زیست چینه ای با خصوصیات متفاوت ، شده است هم معنای زیست ـ چینه ای لیتوسوم (lithosome) مقایسه شود با: holosome ب) اصطلاحی که توسط (1958 ، p 625) Sloss برای یک بدنه از رسوب ته نشین شده ، تحت شرایط زیستی یکسان و یکپارچه ، مطرح شد؛ یک توده سنگ سه بعدی ، با محتوای دیرین شناسی یکسان نباید با biostrome اشتباه شود مقایسه شود با: biotope (چینه‌شناسی)
biosome|holosome|holosome|biotope|lithosome
مجموعه موجودات زنده ؛که در یک biotope به طور طبیعی با هم زندگی می کنند
biocenose
محلی که پر از گیاهان ودرختان تیره توسکا است که بیشتر در زمین بدلند می رویند
birch
مرتب کننده برتلی
این classifier از یک سطح شیبدار متخلخل که نقش بسترمواد را دارد ، تشکیل شده است با برقرار کردن جریان هوای رو به بالا از این سطح ، موادریز موجود در بار به حالت تعلیق در می آید و از مسیر پیش بینی شده در قسمت فوقانی دستگاه خارج می شوند حد جدایش آن 1/0 تا 2/1 میلیمتر است ، مرتب کننده برتلی این classifier از یک سطح شیبدار متخلخل که نقش بسترمواد را دارد
birtly classifier
مقیاس زمان زیست شناختی یک مقیاس زمان زمین شناسی مدرج نشده بر پایه تکامل مواد آلی که یک ترتیب نسبی برای یک توالی رخدادها را به ما می دهد مقایسه شود با: relative time sclae مقیاس زمانی نسبی
biologic time scale|biologic time|biologic time
مقیاس زمان زیست شناختی
یک مقیاس زمان زمین شناسی مدرج نشده بر پایه تکامل مواد آلی که یک ترتیب نسبی برای یک توالی رخدادها را به ما می دهد مقایسه شود با: relative time sclae مقیاس زمانی نسبی
biologic time scale
مواد بیو معدنی
biominerals
میکروسکوپ دوچشمی
میکروسکوپی که برای استفاده هم زمان از هر دو چشم ، تنظیم شده است ، میکروسکوپ دوچشمی میکروسکوپی که برای استفاده هم زمان از هر دو چشم
binocular microscope
ناپیوستگی بیرچ
یک ناپیوستگی سرعت ـ لرزه ای در لایه یا ناحیه انتقالی گوشته بالایی ، در عمق تقریبی 900 کیلومتر که بوسیله تغییر فاز ، تغییر ترکیب شیمیایی یا هر دو ایجاد می شود ، ناپیوستگی بیرچ یک ناپیوستگی سرعت ـ لرزه ای در لایه یا ناحیه انتقالی گوشته بالایی
birch discontinuity
نامگذاری دو اسمی یک سیستم نام گذاری گیاهان و جانوران که در آن نام هر گونه ، از دو کلمه ساخته شده است (که یک دو اسمه می باشد) کلمه اول مشخص کننده جنس و کلمه دوم نام گونه خاص را معلوم می‌کند مثلاً phacops rana مترادف: binominal nomenclature
binomial nomenclature|binomial|binomial
نامگذاری دو اسمی
یک سیستم نام گذاری گیاهان و جانوران که در آن نام هر گونه ، از دو کلمه ساخته شده است (که یک دو اسمه می باشد) کلمه اول مشخص کننده جنس و کلمه دوم نام گونه خاص را معلوم می‌کند
مثلاً phacops rana
مترادف: binominal nomenclature
binomial nomenclature
نرخ افزایش ولادت ، ضریب افزایش جمعیت
birth rate
نسبت انشعاب
bifurcation ratio
نشان زیستی
یک خط یا اثر تصویری که بوسیله یک ارگانیسم تولید شده یا منشا زیستی دارد
متضاد: abioglyph
مقایسه شود با: trace fossil فسیل اثر
مترادف: organic hieroglyph ، نشان زیستی یک خط یا اثر تصویری که بوسیله یک ارگانیسم تولید شده یا منشا زیستی دارد متضاد: abioglyph مقایسه شود با: trace fossil فسیل اثر مترادف: organic hieroglyph
bioglyph
نقشه زیست رخساره ای یک نقشه رخساره ای که بر پایه خصوصیات دیرینه شناسی استوار است و نشان دهنده تنوع ناحیه ای خصوصیت کلی دیرینه شناسی یک واحد چینه شناسی در نظر گرفته می شود همچنین ممکن است بر پایه توابع تناسب یا جمعیت ارگانیسم های فسیلی حاضر یا نسبت بین آنها باشد
biofacies map|biofacies|biofacies
نقشه زیست رخساره ای
یک نقشه رخساره ای که بر پایه خصوصیات دیرینه شناسی استوار است و نشان دهنده تنوع ناحیه ای خصوصیت کلی دیرینه شناسی یک واحد چینه شناسی در نظر گرفته می شود همچنین ممکن است بر پایه توابع تناسب یا جمعیت ارگانیسم های فسیلی حاضر یا نسبت بین آنها باشد
biofacies map
نقوش با منشا زیستی مانند فوکویید ها (fucoids) که تونل های تغذیه ای جانوران گل خوار هستندو یا آثار هلمینتوییدها (helmintoids) و آثار خزش آنها و بایلوبیت ها (bilobites) و می باشند
biologic mark|biologic marks|biologic marks
نقوش با منشا زیستی
مانند فوکویید ها (fucoids) که تونل های تغذیه ای جانوران گل خوار هستندو یا آثار هلمینتوییدها (helmintoids) و آثار خزش آنها و بایلوبیت ها (bilobites) و می باشند
biologic mark
نوع کلک آرنایت
زیست ماسه سنگ آهکی ، یک کلک آرنایت که حاوی مقادیر زیاد فسیل یا خرده های فسیلی است مانند یک سنگ آهک لاله وشی ، نوع کلک آرنایت زیست ماسه سنگ آهکی
biocalcarenite
نوعی خاک سفید و یکی از اقسام خاک های سروزوم
bielozem
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Bi ، Ca)(Ta ، Nb)2O6(OH) - وجه تسمیه : نامگذاری در IMA
bismutomicrolite|westgrenite|westgrenite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi2(CO3)O2 - نامهای دیگر این کانی : Bismutosparite
bismutite|bismutosparite|bismutosparite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BiOCl - وجه تسمیه : اکسید کلرید بیسموت(bismuth oxychloride)
bismoclite|bismuth oxychloride|bismuth oxychloride
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CoSO4•7(H2O) - وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف در Bieber آلمان
bieberite|colbalt vitrol|colbalt vitrol
نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: (Bi ، U ، Ca ، Pb)1+x(Nb ، Ta)2O6(OH)•n(H2O) ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: (Bi
bismutopyrochlore
نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: (Sb ، As)2MoO6
وجه تسمیه : از نام Friedrich Karl Bielh (1887-?) ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: (Sb ، As)2MoO6 - وجه تسمیه : از نام Friedrich Karl Bielh (1887-?)
biehlite
نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: BaSi2O5•4(H2O)
وجه تسمیه : از نام رود خانه Big در نزدیکی محل اکتشاف آن در کشور آمریکا ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: BaSi2O5•4(H2O) - وجه تسمیه : از نام رود خانه Big در نزدیکی محل اکتشاف آن در کشور آمریکا
bigcreekite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Bi ، Ca)(Ta ، Nb)2O6(OH)
وجه تسمیه : نامگذاری در IMA
bismutomicrolite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (NH4 ، K)H2PO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (NH4
biphosphammite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Y ، REE)8(H2O)25(UO2)16O8(OH)8(CO3)16•14(H2O)
وجه تسمیه :از نام Johannes Martin Bijvoet (1892-1980) زمین شناس هلندی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Y ، REE)8(H2O)25(UO2)16O8(OH)8(CO3)16•14(H2O) - وجه تسمیه :از نام Johannes Martin Bijvoet (1892-1980) زمین شناس هلندی
bijvoetite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Zn ، Fe++)(SO4)•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Zn
bianchite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ag7AsS6
وجه تسمیه : از نام Paul Billingsley (1887-1962) زمین شناس ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ag7AsS6 - وجه تسمیه : از نام Paul Billingsley (1887-1962) زمین شناس
billingsleyite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Au3Cu2PbTe2
وجه تسمیه : از نام Yuri A Bilibin (1902-1952) زمین شناس روسی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Au3Cu2PbTe2 - وجه تسمیه : از نام Yuri A Bilibin (1902-1952) زمین شناس روسی
bilibinskite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba(UO2)6O4(OH)6•8(H2O)
وجه تسمیه : از نام Valere Louis Billiet (1903-1944) بلژیکی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba(UO2)6O4(OH)6•8(H2O) - وجه تسمیه : از نام Valere Louis Billiet (1903-1944) بلژیکی
billietite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi(Nb ، Ta)O4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi(Nb
bismutocolumbite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi(Sb5+ ، Fe3+)2O7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi(Sb5+
bismutostibiconite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi(Ta ، Nb)O4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi(Ta
bismutotantalite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi2(CO3)O2
نامهای دیگر این کانی : Bismutosparite
bismutite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BiFe3+2(SiO4)2(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BiFe3+2(SiO4)2(OH)
bismutoferrite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BiOCl
وجه تسمیه : اکسید کلرید بیسموت(bismuth oxychloride)
bismoclite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2Al2SiO6(OH)2
وجه تسمیه : از نام شهر گردشگری ژاپن Bicchu ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Al2SiO6(OH)2 - وجه تسمیه : از نام شهر گردشگری ژاپن Bicchu
bicchulite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaLiAl2(AlBeSi2)O10(OH)2
وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف آن در Mt Bity در جزیره ماداگاسکار ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaLiAl2(AlBeSi2)O10(OH)2 - وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف آن در Mt Bity در جزیره ماداگاسکار
bityite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ce2Fe2+[Si2O7](CO3)
وجه تسمیه : درCNMMN نامگذاری شده است ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ce2Fe2+[Si2O7](CO3) - وجه تسمیه : درCNMMN نامگذاری شده است
biraite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CoSO4•7(H2O)
وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف در Bieber آلمان
bieberite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe2+Fe3+2(SO4)4•22(H2O)
وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف آن Schwaz در نزدیکی Bilin ؛چکوسلواکی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe2+Fe3+2(SO4)4•22(H2O) - وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف آن Schwaz در نزدیکی Bilin ؛چکوسلواکی
bilinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Li2[Al2Si4O12]•2(H2O)
وجه تسمیه : از نام Bikita زیمبابوه ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Li2[Al2Si4O12]•2(H2O) - وجه تسمیه : از نام Bikita زیمبابوه
bikitaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MgCl2•6(H2O)
وجه تسمیه :از نام Karl Gustav Bischo (1792-1870) زمین شناس آلمانی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MgCl2•6(H2O) - وجه تسمیه :از نام Karl Gustav Bischo (1792-1870) زمین شناس آلمانی
bischofite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2B5O8(OH)•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2B5O8(OH)•(H2O)
biringuccite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ni9Bi2S8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ni9Bi2S8
bismutohauchecornite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb2AgCl3(F ، OH)2
وجه تسمیه : از نام Richard August Bideaux (1935-2004) زمین شناس امریکایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2AgCl3(F ، OH)2 - وجه تسمیه : از نام Richard August Bideaux (1935-2004) زمین شناس امریکایی
bideauxite
نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: 5PbS 4Bi2S3 ، نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: 5PbS 4Bi2S3
bismutoplagionite
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن (bod)
اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی ، مقداری از اکسیژن که در بخشهایی بر میلیون اندازه گیری می شود و بوسیله نیازمندی های متابولیکی میکروارگانیسم های هوازی ، از محیط آبی غنی و مواد آلی ، خارج می شود مخفف: bod
مقایسه شود با: chemical onxygen demand
مترادف: bological oxygen demand
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن (bod) اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی ، مقداری از اکسیژن که در بخشهایی بر میلیون اندازه گیری می شود و بوسیله نیازمندی های متابولیکی میکروارگانیسم های هوازی ، از محیط آبی غنی و مواد آلی ، خارج می شود مخفف: bod مقایسه شود با: chemical onxygen demand مترادف: bological oxygen demand
biochemical oxygen demand|bod|bod|biochemical oxygen
نیترات زدایی زیستی
biological denitrification
نیمرخ دوگانه
bisequum
نیمساز
در یک بلور دو محوری ، خطی که هر دو زاویه مکمل بین محورهای نوری یک بلور دو محوری را نصف می کند
همچنین ببینید: obtuse bisectrix- acute bisectrix ، نیمساز در یک بلور دو محوری ، خطی که هر دو زاویه مکمل بین محورهای نوری یک بلور دو محوری را نصف می کند همچنین ببینید: obtuse bisectrix- acute bisectrix
bisector
هگزاگون دوهرمی - چند ضلعی شش وجهی که کلیه وجوه آن ، از نقاط بالایی و پایینی ، به سمت خارج بوده و مرکزی عریض را به وجود می آورند یک منشور هگزاگونال دوهرمی ، مرکزی مستقیم دارد
bipyramidal hexagonal|bipyramidal|bipyramidal
هگزاگون دوهرمی
چند ضلعی شش وجهی که کلیه وجوه آن ، از نقاط بالایی و پایینی ، به سمت خارج بوده و مرکزی عریض را به وجود می آورند یک منشور هگزاگونال دوهرمی ، مرکزی مستقیم دارد
bipyramidal hexagonal
همزیستی ، زیستگاه نیادی ، زیستگاه نیمه طبیعی ، هم زیستی جانوران (مترادف با : biocoenosis)
اجتماعی از جانوران و گیاهانی که از نظر زیست شناسی همبسته و یگانه اند
biocenosis
همزیستی ، زیستگاه نیادی ، زیستگاه نیمه طبیعی ، هم زیستی جانوران (مترادف با : biocoenosis) اجتماعی از جانوران و گیاهانی که از نظر زیست شناسی همبسته و یگانه اند
biocenosis|biocoenosis|biocoenosis
همزیستی ، زیستگاه نیادی ، زیستگاه نیمه طبیعی ، هم زیستی جانوران
الف) دسته یا گروهی از بقایای فسیلی که در همان محلی که جانوران زندگی کرده اند ، یافت شده اند مقایسه شود با: thanatocoenosis مترادف: مجموعه زندگی ب) گروهی از ارگانیسم ها یا جانوران که بسیار نزدیک به هم زندگی کرده اند و یک واحد زیست بومی طبیعی را تشکیل داده اند این اصطلاح اولین بار توسط جانورشناس آلمانی مولیوس در سال 1877 معرفی و تعریف شد
مقایسه شود با: جامعه community
گونه دیگر (املای متفاوت): biocenose/ biocenosis
جمع: biocoenoses
ریشه کلمه: یونانی: bios حالت زنده + koinos معمول
biocoenosis
همزیستی ، زیستگاه نیادی ، زیستگاه نیمه طبیعی ، هم زیستی جانوران الف) دسته یا گروهی از بقایای فسیلی که در همان محلی که جانوران زندگی کرده اند ، یافت شده اند مقایسه شود با: thanatocoenosis مترادف: مجموعه زندگی ب) گروهی از ارگانیسم ها یا جانوران که بسیار نزدیک به هم زندگی کرده اند و یک واحد زیست بومی طبیعی را تشکیل داده اند این اصطلاح اولین بار توسط جانورشناس آلمانی مولیوس در سال 1877 معرفی و تعریف شد مقایسه شود با: جامعه community گونه دیگر (املای متفاوت): biocenose/ biocenosis جمع: biocoenoses ریشه کلمه: یونانی: bios حالت زنده + koinos معمول
biocoenosis|biocoenoses|biocoenoses
هوازدگی زیستی
هوازدگی سنگها در اثر تولید مواد شیمیایی از ریشه گیاهان و یا توسط حفاری موجودات حفار
biological weathering
هوازدگی زیستی هوازدگی سنگها در اثر تولید مواد شیمیایی از ریشه گیاهان و یا توسط حفاری موجودات حفار
biological weathering|weathering|weathering
واحد زیست چینه ای یک مترادف غیر رسمی برای واحد زیست ـ چینه‌ای biostratigraphic unit
biostratic unit|biostratic|biostratic|biostratigraphic unit
واحد زیست چینه ای
یک مترادف غیر رسمی برای واحد زیست ـ چینه‌ای biostratigraphic unit
biostratic unit
واحد زیست گاه چینه شناختی
اصطلاحی که توسط henningsmoen (1961) برای یک واحد زمان چینه ای بر پایه شواهد فسیلی استفاده شد ، واحد زیست گاه چینه شناختی اصطلاحی که توسط henningsmoen (1961) برای یک واحد زمان چینه ای بر پایه شواهد فسیلی استفاده شد
biochronostratigraphic
واحد زیست گاهشماری الف) یک تقسیم بندی زمان که بر پایه داده های چینه شناسی زیستی یا دیرین شناسی عینی و واقعی مشخص می شود یک واحد زمان ـ زمین شناسی ، که در طی آن رسوبگذاری یک واحد زیست چینه ای رخ داده است (teichert/ 1958 ، p 117) مثلا مدت زمان هم خوان با یک زون زیست چینه ای ، و یا یک گاه زیست برابر با یک بیوزون زمان ـ چینه ای ب) اصطلاحی که توسط (1956 ، p 700) jeletzky برای جایگزینی واحد زیست چینه ای و واحد زمان ـ چینه ای استفاده شد ، که عبارت است از یک واحد سنگی در محل تیپ خود «با توافق بین متخصصین امر ، در هر جایی بوسیله معیار تطابق زمانی یافت شده در سنگهای حامل ، که در عمل به معنای فسیل های ارزشمند از نظر زمین شناسی زمان یا ژئوکرونولوژی می باشد»؛ یک واحد زمان ـ چینه ای که به عنوان یک واحد زیست ـ چینه‌ای در نظر گرفته می شود
biochronologic unit|biochronologic|biochronologic
واحد زیست گاهشماری
الف) یک تقسیم بندی زمان که بر پایه داده های چینه شناسی زیستی یا دیرین شناسی عینی و واقعی مشخص می شود یک واحد زمان ـ زمین شناسی ، که در طی آن رسوبگذاری یک واحد زیست چینه ای رخ داده است (teichert/ 1958 ، p 117) مثلا مدت زمان هم خوان با یک زون زیست چینه ای ، و یا یک گاه زیست برابر با یک بیوزون زمان ـ چینه ای
ب) اصطلاحی که توسط (1956 ، p 700) jeletzky برای جایگزینی واحد زیست چینه ای و واحد زمان ـ چینه ای استفاده شد ، که عبارت است از یک واحد سنگی در محل تیپ خود «با توافق بین متخصصین امر ، در هر جایی بوسیله معیار تطابق زمانی یافت شده در سنگهای حامل ، که در عمل به معنای فسیل های ارزشمند از نظر زمین شناسی زمان یا ژئوکرونولوژی می باشد»؛ یک واحد زمان ـ چینه ای که به عنوان یک واحد زیست ـ چینه‌ای در نظر گرفته می شود
biochronologic unit
واحد زیستی ، زیست زون
biozone

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه