دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای صخره ، برآمدگی سنگی
یک برآمدگی سنگی سوزنی شکل ،

صخره ، برآمدگی سنگی
یک برآمدگی سنگی سوزنی شکل ، عنوان مزبور ، در جنوب غربی ایالات متحده ، بسیار متداول می باشد ، ریشه کلمه: واژه ای اسپانیایی به معنای صخره یا سنگ ، برآمدگی سنگی یک برآمدگی سنگی سوزنی شکل
pen
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی صخره ، برآمدگی سنگی
یک برآمدگی سنگی سوزنی شکل ، عنوان مزبور ، در جنوب غربی ایالات متحده ، بسیار و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
آبگیر ، دریچه‌ مخصوص‌ تنظ‌یم‌ جریان‌ آب ، لوله آب بر
penstock
آهنگ نفوذ سر مته
penetration rate of drill bit
آهنگ نفوذ سر مته
penetration rate of drill bit|drill bit|drill bit
بوکسیت نوع جلگه ای یا مناطق کم ارتفاع
این بوکسیت ها در سطح تراز پایین خطوط ساحلی مناطق حاره ای نظیر سواحل آمریکای جنوبی- استرالیا ومالزی یافت می شود تشکیل بافت پیزولیتی از ویژگی آنها بوده واغلب ترکیب بوهمیتی دارند ضخامت آنها کمتر از 9 متر بوده ، اغلب بوسیله یک لایه رسی قاعده ای کایولینیتی از سنگ منشاء جدا می گردد این نهشته ها با افقهای آواری ناشی از فعالیت هایرودخانه ای یادریایی همراه می باشد ، بوکسیت نوع جلگه ای یا مناطق کم ارتفاع این بوکسیت ها در سطح تراز پایین خطوط ساحلی مناطق حاره ای نظیر سواحل آمریکای جنوبی- استرالیا ومالزی یافت می شود تشکیل بافت پیزولیتی از ویژگی آنها بوده واغلب ترکیب بوهمیتی دارند ضخامت آنها کمتر از 9 متر بوده
penplain bauxite
پنتلاندیت
ترکیب شیمیایی :(Ni ، Fe)9 S8
سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی)
رده بندی: سولفور
رخ:خوب
جلا:فلزی
شکستگی:صدفی
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای
ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، نروژ ، فنلاند ، کانادا ، روسیه و افریقای جنوبی
خواص شیمیایی:محلول در HNO3
رنگ کانی : برنزی
رنگ خاکه: سبز ، سیاه
پاراژنز : پیروتیت ، کالکوپیریت ، مگنتیت و
منشا تشکیل : هیدروترمال ، ماگمایی
شکل بلورها: ناشناخته
کاربرد : کانسار نیکل
محل پیدایش:
نام آن از نام طبیعی دان ایرلندی J B Pentland گرفته شده است
سختی : 3 5 - 4
چگالی : 4 6 – 5 ، پنتلاندیت - ترکیب شیمیایی :(Ni ، Fe)9 S8 - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی: سولفور - رخ:خوب - جلا:فلزی - شکستگی:صدفی - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای - ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، روسیه و افریقای جنوبی - خواص شیمیایی:محلول در HNO3 - رنگ کانی : برنزی - رنگ خاکه: سبز ، سیاه - پاراژنز : پیروتیت ، مگنتیت و - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ماگمایی - شکل بلورها: ناشناخته - کاربرد : کانسار نیکل - محل پیدایش: - نام آن از نام طبیعی دان ایرلندی J B Pentland گرفته شده است - سختی : 3 5 - 4 - چگالی : 4 6 – 5
pentlandite
پنه ، به یک راشیز (rachis) و پینول های (pinnule)چسبیده به آن حالت پنه گویند
penne
پنین
ترکیب شیمیایی :(Mg ، Fe 2+ ، Al)6[(OH)8|(Al ، Si)4 O10]
ترکیب شیمیایی پیچیده و متغیر (ناپایدار) و بین کلریتها سیلیس بیشتری دارد
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: بسیار خوب
جلا:شیشه ای ، صدفی
شفافیت: شفاف
اشکال ظاهری : بلور ، تجمع توده ای ، فلسی ، دانه ای
ژیزمان : فراوان درشیستهای متبلور ; سوئیس ، اطریش ، ایتالیا و روسیه
خواص شیمیایی : دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود
رنگ کانی : سبز زیتونی ، سفید
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : کلریت های دیگر
پاراژنز :آکتینوت ، اپیدوت ، گرونا
منشا تشکیل : دگرگونی
شکل بلورها:ورقه ای ، رمبوئدر
محل پیدایش: ایتالیا(Passo di Vizze)
بلورهای ورقه ای قابل انعطاف ولی غیر قابل ارتجاع می باشند ، دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود
نام آن از نام کوههای آلپ Pennines در سوئیس گرفته شده است
سختی :2 – 2 5
چگالی : 2 5 - 2 6 ، پنین - ترکیب شیمیایی :(Mg ، Si)4 O10] - ترکیب شیمیایی پیچیده و متغیر (ناپایدار) و بین کلریتها سیلیس بیشتری دارد - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: بسیار خوب - جلا:شیشه ای ، صدفی - شفافیت: شفاف - اشکال ظاهری : بلور ، دانه ای - ژیزمان : فراوان درشیستهای متبلور ; سوئیس ، ایتالیا و روسیه - خواص شیمیایی : دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود - رنگ کانی : سبز زیتونی ، سفید - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : کلریت های دیگر - پاراژنز :آکتینوت ، گرونا - منشا تشکیل : دگرگونی - شکل بلورها:ورقه ای ، رمبوئدر - محل پیدایش: ایتالیا(Passo di Vizze) - بلورهای ورقه ای قابل انعطاف ولی غیر قابل ارتجاع می باشند ، دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود - نام آن از نام کوههای آلپ Pennines در سوئیس گرفته شده است - سختی :2 – 2 5 - چگالی : 2 5 - 2 6
pennine
تست نفوذپذیری
واژه ای که عموما جهت روش های آزمایشی تشخیص زیر سطح زمین بکار می رود این آزمایش برای تعیین مقاومت یک خاک بکار می رود در این آزمایش برای محاسبه مقدار نفوذپذیری خاک از اندازه گیری مقاومت در برابر پیشروی قسمت نفوذی وسیله آزمایش به درون زمین استفاده می گردد
penetration test
تست نفوذپذیری واژه ای که عموما جهت روش های آزمایشی تشخیص زیر سطح زمین بکار می رود این آزمایش برای تعیین مقاومت یک خاک بکار می رود در این آزمایش برای محاسبه مقدار نفوذپذیری خاک از اندازه گیری مقاومت در برابر پیشروی قسمت نفوذی وسیله آزمایش به درون زمین استفاده می گردد
penetration test|penetration|penetration
تقارن پنتامرال
تقارنی پنج گانه است که الگوی اختصاصی است که در بسیاری از اکینودرم ها(خارپوستان) دیده می شود(ثعلب دریایی ، ستاره دریایی) ، تقارن پنتامرال تقارنی پنج گانه است که الگوی اختصاصی است که در بسیاری از اکینودرم ها(خارپوستان) دیده می شود(ثعلب دریایی
pentameral
جلگه فرسایشی ، هموار بوم ، دشتگون ، دشت هموارشده
peneplain
چین تقریباً همزمان چینی که اندکی پس از نهشته شدن رسوبات ، در آنها ، شکل می گیرد
penecontemporaneous fold|penecontemporaneous|penecontemporaneous
خاصیت گسترا
penetrative property
دهانه رود (Pokelogan)
peneloken|pokelogan|pokelogan
دوقلوی نفوذی (interpenetration twin)
penetraion twin
راسته ای از بازوپایان (کامبرین- دونین ، 160 جنس)
pentamerida
رخ مدادی
کلیواژ و یا رخی که شکست سنگ در امتداد آن باعث به وجود آمدن قطعه سنگهایی باریک و طویل می شود چنین رخ یا شکستی محصول تقاطع راستای رخ با چینه بندی سنگ (معمولاً در سنگهایی که دچار دگرگونی اندکی شده اند) ، می باشد ، رخ مدادی کلیواژ و یا رخی که شکست سنگ در امتداد آن باعث به وجود آمدن قطعه سنگهایی باریک و طویل می شود چنین رخ یا شکستی محصول تقاطع راستای رخ با چینه بندی سنگ (معمولاً در سنگهایی که دچار دگرگونی اندکی شده اند)
pencil cleavage
زیردوره متعلق به دوران پالئوزوئیک ، دوره کربونیفر متعلق به 290 تا 323 میلیون سال پیش
این نام برگرفته از ایالت پنسیلوانیا که در آن سنگهایی به این سن به فراوانی دارند ، دوره کربونیفر متعلق به 290 تا 323 میلیون سال پیش این نام برگرفته از ایالت پنسیلوانیا که در آن سنگهایی به این سن به فراوانی دارند
pennsylvanian
ستون
در زمین ریخت شناسی : عنوانی که در مناطق کوهستانی فرانسه برای یک ستون خاکی به کار می رود
در یخچال : اسم: مترادفی برای واژه nieve penitente (یا برآمدگی فرسایشی) صفت: مربوط به برآمدگی فرسایشی برای مثال یک penitent ice به معنای برآمدگی فرسایشی است که بخش اعظم آن از یخ تشکیل شده و penitent snow نمونه‌ای است که جزء اصلی آن ، برف می باشد ، ستون در زمین ریخت شناسی : عنوانی که در مناطق کوهستانی فرانسه برای یک ستون خاکی به کار می رود در یخچال : اسم: مترادفی برای واژه nieve penitente (یا برآمدگی فرسایشی) صفت: مربوط به برآمدگی فرسایشی برای مثال یک penitent ice به معنای برآمدگی فرسایشی است که بخش اعظم آن از یخ تشکیل شده و penitent snow نمونه‌ای است که جزء اصلی آن
penitent
سنگ ستونی
نوعی صخره سنگی که دارای ساختاری متورق ، الگوی درزه ای یا لایه‌بندی است
مترادف: monk rock ، سنگ ستونی نوعی صخره سنگی که دارای ساختاری متورق ، الگوی درزه ای یا لایه‌بندی است مترادف: monk rock
penitent rock
سنگ مدادی
پیروفیلیت فشرده ای که زمانی به عنوان قلم تخته سنگ ، مورد استفاده قرار گرفته است ، سنگ مدادی پیروفیلیت فشرده ای که زمانی به عنوان قلم تخته سنگ
pencil stone
شبه جزیره
الف)قطعه زمینی طویل که توسط آب در بر گرفته شده و تنها از طریق تنگه یا باریکه ای به یک خشکی بزرگتر ، متصل شده است

ب) قطعه زمینی نسبتاً وسیع که به سمت دریا پیش رفته است و احتمالاً فاقد تنگه اتصالی کاملاً مشخصی می باشد مانند شبه جزیره ایتالیایی

ریشه کلمه: واژه لاتین peninsula به معنای شبه جزیره
، شبه جزیره - الف)قطعه زمینی طویل که توسط آب در بر گرفته شده و تنها از طریق تنگه یا باریکه ای به یک خشکی بزرگتر ، متصل شده است - - ب) قطعه زمینی نسبتاً وسیع که به سمت دریا پیش رفته است و احتمالاً فاقد تنگه اتصالی کاملاً مشخصی می باشد مانند شبه جزیره ایتالیایی - - ریشه کلمه: واژه لاتین peninsula به معنای شبه جزیره -
peninsula
شیر کنترل جریان در لوله تحت فشار (آب بر)
penstock valve
فروپذیری
penetrability
فروروندگی سنجی
penetrometry
قلم رسام ، رسام هایی که از قلم به عنوان ابزار ترسیم استفاده می کنند
pen plotter
قله سنگی مرتفع یک قله سنگی مرتفع ، ریشه کلمه: واژه ای اسپانیایی به معنای کوهستان صخره‌ای ، یا صخره بزرگ مترادف منسوخ: penol
penon|penol|penol
قله سنگی مرتفع
یک قله سنگی مرتفع ، ریشه کلمه: واژه ای اسپانیایی به معنای کوهستان صخره‌ای ، یا صخره بزرگ
مترادف منسوخ: penol
penon
قیف نفوذ
یک دهانه تصادمی که عموماً قیفی شکل و محصول برخورد شهابسنگی کوچک و کم سرعت با سطح زمین بوده و معمولاً تمامی جرم قطعه شهابسنگ متلاشی شده را در خود دارد ، قیف نفوذ یک دهانه تصادمی که عموماً قیفی شکل و محصول برخورد شهابسنگی کوچک و کم سرعت با سطح زمین بوده و معمولاً تمامی جرم قطعه شهابسنگ متلاشی شده را در خود دارد
penetration funnel
کانسنگ مدادی
توده های سخت و رشته ای هماتیت که در صورت شکسته شدن به قطعاتی طویل و باریک تبدیل می شوند ، کانسنگ مدادی توده های سخت و رشته ای هماتیت که در صورت شکسته شدن به قطعاتی طویل و باریک تبدیل می شوند
pencil ore
کوهزایی پنوکین
دوره ای از تغییر شکل و استقرار گرانیت که طی دوره پرکامبرین (حدود 1700 میلیون سال قبل) و در فاصله میان شکل گیری سری آنیمیکی و سری کویناوان ، رخ داده و احتمالاً با کوهزایی هودسونین در سپر کانادایی ، یکسان می باشد نیز ببینید: killarney revolution
penokean orogeny
کوهزایی پنوکین دوره ای از تغییر شکل و استقرار گرانیت که طی دوره پرکامبرین (حدود 1700 میلیون سال قبل) و در فاصله میان شکل گیری سری آنیمیکی و سری کویناوان ، رخ داده و احتمالاً با کوهزایی هودسونین در سپر کانادایی ، یکسان می باشد نیز ببینید: killarney revolution
penokean orogeny|orogeny|orogeny
گسلش تقریباً همزمان نوعی تغییر شکل که در اثر لغزش یا ریزش ثقلی و اندکی پس از نهشته شدن چینه های تشکیل دهنده یک سنگ متراکم نشده و نرم ، در آن رخ می دهد
penecontemporaneous faulting|pencontemporaneous|pencontemporaneous
گسلش تقریباً همزمان
نوعی تغییر شکل که در اثر لغزش یا ریزش ثقلی و اندکی پس از نهشته شدن چینه های تشکیل دهنده یک سنگ متراکم نشده و نرم ، در آن رخ می دهد
penecontemporaneous faulting
گمزادان‌ بالدار ، آغازیان‌ بالدار نوعی دیاتومه با فرم کشیده و طویل و تقارن دو طرفه ، دیاتومه ای از رده پنالس ، مقایسه شود با: centric diatom
pennate diatom
گنیس مدادی
گنیسی که در صورت شکسته شدن به توده ها یا قطعات بلورین کوارتز ـ فلدسپاتی استوانه ای یا مداد شکلی که توسط فلسهای میکایی پوشیده شده اند ، تقسیم می شود
مترادف: Stengel gneiss ، گنیس مدادی گنیسی که در صورت شکسته شدن به توده ها یا قطعات بلورین کوارتز ـ فلدسپاتی استوانه ای یا مداد شکلی که توسط فلسهای میکایی پوشیده شده اند ، تقسیم می شود مترادف: Stengel gneiss
pencil gneiss
مقاومت سنج ، نفوذسنج ، فرو روندگی سنج
penetrometer
مقاومت فروروی
penetration resistance
میله نفوذ
penetration probe
نفوذ
penetration
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ni ، Co ، Cu)Se2 - وجه تسمیه : از نام Richard Alexander Fullerton Penrose ، Jr (1863-1931) زمین شناس آمریکایی - نامهای دیگر این کانی : Blockite
penroseite|blockite|blockite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ni ، Co ، Cu)Se2
وجه تسمیه : از نام Richard Alexander Fullerton Penrose ، Jr (1863-1931) زمین شناس آمریکایی
نامهای دیگر این کانی : Blockite
penroseite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Ag ، Cu)4Au(S ، Se)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Ag
penzhinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:BaMg2Al2(PO4)3(OH)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:BaMg2Al2(PO4)3(OH)3
penikisite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Ca(VO)Si4O10•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Ca(VO)Si4O10•4(H2O)
pentagonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Ca2Fe++[B9O13(OH)6]Cl•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Ca2Fe++[B9O13(OH)6]Cl•4(H2O)
penobsquisite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:CaB2O(OH)6•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:CaB2O(OH)6•2(H2O)
pentahydroborite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:MgSO4•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:MgSO4•5(H2O)
pentahydrite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Mn5Al(Si3Al)O10(OH)8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Mn5Al(Si3Al)O10(OH)8
pennantite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Na4(Ti++++ ، Zr)2[Si8O22]•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Na4(Ti++++
penkvilksite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Pb2Cl3(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Pb2Cl3(OH)
penfieldite
جنگلی که دورتا دور آنرا چمن گرفته است
arpen
برو نهشته
klippen

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه