دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای چند هزار سال قبل همچنین به معنی : (مذهب‌ مصریان‌

چند هزار سال قبل همچنین به معنی : (مذهب‌ مصریان‌ باستان‌) کا (روحی‌ که‌ معتقد بودند یا در بدن‌ انسان‌ یا در تندیس‌ او موجود است‌) ¬همچنین به معنی : مخفف‌:‏ کاتد (e‏d‏o‏h‏t‏a‏k‏ یا e‏d‏o‏h‏t‏a‏c‏) همچنین به معنی : کیلوآمپر
ka
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی چند هزار سال قبل همچنین به معنی : (مذهب‌ مصریان‌ باستان‌) کا (روحی‌ که‌ معتقد بودند یا در بدن‌ انسا و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
آتشفشان نوع کاتمائی
katmar
از انواع خاکهای نمکی-نوعی خاک نمکی
kalar
اسم: بازه افت دما از حالت بهینه ، در این مورد به معنای واژه little ice age ، نیز مراجعه نمایید
رجوع شود به hypothermal (هیپوترمال) ، نیز مراجعه نمایید رجوع شود به hypothermal (هیپوترمال)
katathermal
اشکال کارستی
karstic form
آشکوب دوره کربونیفر پسین ، 296 تا303 میلیون سال قبل
kasimovian
افق کاندیک
kandic horizon
آهک های قهوای شاه بلوطی که باترکیبات گچی مخلوط شده است
kahid
بخشی از چرخه پارینه اقلیمی که حد واسط بین یک دوره یخچالی کامل و یک دوره بین یخچالی است عموماً چنین دوره ای نسبت به یک دوره anaglacial ، کوتاهتر است
kataglacial
به خاکهای آهکی گفته میشود که باقطعات سنگ همراه است ، خاکهای آهکی که باقطعات سنگ همراه است
kallekbuedem
به لایه های از خاک های بکر گفته میشود کهدر زیر خاکهای حاصلخیز قراردارد ، لایه های از خاک های بکر که در زیر خاک های حاصلخیز قرار دارد
kalebuedem
بوکسیت کارستی
از قدیمی ترین بوکسیت ها بوده وسطوح نامنظم سنگ آهک یا دولومیت های کارستی شده را می پوشانند بافت آنها بطور کلی می تواند:کنکرسیونی ، پیزولیتی ، االیتی ، لایه ای باشد واز نظر کانی شناختی ، حاوی کانسنگهای بوهمیتی هستند ، بوکسیت کارستی از قدیمی ترین بوکسیت ها بوده وسطوح نامنظم سنگ آهک یا دولومیت های کارستی شده را می پوشانند بافت آنها بطور کلی می تواند:کنکرسیونی
karst bauxite
بیماری کاشین بک ، بیماری توقف رشد دست و پا که موجب بدشکلی مفاصل می شود؛ در سیبری ، چین ، و کره شمالی دیده شده است
kashin-beck disease
پادگانه یخی
توده باریک و پادگانه مانندی از واریزه های لایه لایه که در حدفاصل یخچال و دیواره دره مجاور نهشته شده است ، پادگانه یخی توده باریک و پادگانه مانندی از واریزه های لایه لایه که در حدفاصل یخچال و دیواره دره مجاور نهشته شده است
kame terrace
پیشوندی به معنای در زیر ، پایین
kato
تپه پست و گرد و کم ارتفاع ، پشته یخچالی ، پشته یخی
تپه ای با دامنه های پر شیب متشکل از ماسه و شن که از جمع شدن رسوبات در حفرات موجود در یخهای ساکن ایجاد می شود ، پشته یخی تپه ای با دامنه های پر شیب متشکل از ماسه و شن که از جمع شدن رسوبات در حفرات موجود در یخهای ساکن ایجاد می شود
kame
تپه های هرمی شکل
kaddan
ترکیبی از لیفیت (Leifite) و رس روی دار ، که پیش از این به عنوان کانی در نظر گرفته می شد ، این ترکیب نباید با کانی Karpinskitc اشتباه شود
karpinskyite
توربین کاپلان ، توربین کاپلان یا
توربینی واکشنگر جریان محوری با پره های قابل تنظیم که با فرازه های پایین کار می کند ، توربین کاپلان یا توربینی واکشنگر جریان محوری با پره های قابل تنظیم که با فرازه های پایین کار می کند
kaplan turbine
جمهوری قزاقستان ، کشوری در آسیایی مرکزی
kazakhstan
چاههای طبیعی در اراضی آهکی
katavothre
چاههای طبیعی -غارهای موجود در سنگهای آهکی ، کارست ، کارست
منطقه ای آهکی که تمام جویبارهای آن بصورت مجراهای زیرزمینی در آمده و سطح آن کاملا خشک و برهنه باشد
نوعی الگوی پستی و بلندی در اثر انحلال در سنگهای قابل حل(به ویژه سنگ آهک)ایجاد می شود فروچاله ، غار و آبراهه های زیرزمینی از خصوصیات آن است
نوعی ناهمواری که بوسیله فرآیند انحلال در سنگ آهک ، گچ و دیگر سنگها ، ایجاد می شود و در حقیقت مجموعه ای از سوراخهای بزرگ ، غارها و زهکشی زیرزمینی است واژه مزبور از زبان آلمانی مشتق شده است نمونه شاخص چنین ناهمواریهایی در کوههای آلپ دیناریک در یوگسلاوی ، شمال غربی و شمال شرقی ایتالیا ، دیده می شود؛ اولین بار فرم این ساختارها در یک نقشه توپوگرافی در ducatuscornililice ، منتشر شد واژه مزبور به صورت carst نیز نوشته می شود
صفت: karstic ،
مترادف: karsttopograply و Causse در این مورد به معنای واژه های psendokarst و thermokarst مراجعه نمایید ، کارست منطقه ای آهکی که تمام جویبارهای آن بصورت مجراهای زیرزمینی در آمده و سطح آن کاملا خشک و برهنه باشد نوعی الگوی پستی و بلندی در اثر انحلال در سنگهای قابل حل(به ویژه سنگ آهک)ایجاد می شود فروچاله ، غار و آبراهه های زیرزمینی از خصوصیات آن است نوعی ناهمواری که بوسیله فرآیند انحلال در سنگ آهک ، منتشر شد واژه مزبور به صورت carst نیز نوشته می شود - صفت: karstic ، - مترادف: karsttopograply و Causse در این مورد به معنای واژه های psendokarst و thermokarst مراجعه نمایید
karst
چشمه کارستی رجوع شود به Exsurgence
karst spring|exsurgence|exsurgence
خارکهای مناطق پست تورب دار
karr
خاک چینی ، کائولن ، کائولین
kaolin
خاک های سنگالی پیزولیتیکی آهن و منیزیم دار و غیر قابل کشت
kaye
دامنه های مسیلی کوهستان -مسیل-سیلاب
kala
دریاچه ای (مانند دریاچه ای قطبی) که دمای داخلی آن با افزایش عمق ، بیشتر می شود واژه ای منسوخ
katothermal
دیوریت اوژیت-الیوین حاوی ارتوکلازی که در آن فلدسپاتها دارای منطقه‌بندی و تغییرات تدریجی اند بگونه ای که لابدادوریت کلسیتی که در قسمتهای درونی ساختار واقع است به سمت بیرون و حواشی به فلدسپات قلیایی تبدیل می شود نام این سنگ توسط Iddings از جزیره هاوایی kauai ، مشتق شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود
kauaiite
راهرو کارستی رجوع شود به Solution corridor
karst corridoe|solution corridor|solution corridor
راهرو کارستی
رجوع شود به Solution corridor
karst corridoe
رخداد زمین‎ساختی کاتانگایی کهن‎ترین رویداد زمین‎ساختی شناخته شده ایران در زمان نوپروتروزوییک و در فاصله چینه‎شناسی پی‎سنگ پرکامبرین دگرگونی و ردیف‎های موسوم به پرکامبرین پسین روی داده است که در نوشتارهـای قدیمی با رویداد آسینتیـک (assyntic) و یا بایکالــی(baikalian) و امروزه با رخدادهای کاتانگایی ، پان‎آفریکن(panafrican) و حجازین(hedjazian)قیاس می‎شود چند و چون رویدادهای نام برده شده به طور کامل در ایران قابل شناسایی نیست
katangan|katangan orogeny|katangan orogeny|assyntic|baikalian|panafrican|hedjazian
رخداد زمین‎ساختی کاتانگایی
کهن‎ترین رویداد زمین‎ساختی شناخته شده ایران در زمان نوپروتروزوییک و در فاصله چینه‎شناسی پی‎سنگ پرکامبرین دگرگونی و ردیف‎های موسوم به پرکامبرین پسین روی داده است که در نوشتارهـای قدیمی با رویداد آسینتیـک (assyntic) و یا بایکالــی(baikalian) و امروزه با رخدادهای کاتانگایی ، پان‎آفریکن(panafrican) و حجازین(hedjazian)قیاس می‎شود چند و چون رویدادهای نام برده شده به طور کامل در ایران قابل شناسایی نیست
katangan
روزنه کارستی
رجوع شود به Karst window ، روزنه کارستی رجوع شود به Karst window
karsten fenster
زون کاتامورفیک
زون دگرگونی کم عمق؛ زون کم عمق پوسته زمین که در آن دگرگونی مختصر رخ می دهد واژه مزبور اولین بار توسط Van Hise ، ارائه شده است
مقایسه شود با:anamorphic zone ، زون کاتامورفیک زون دگرگونی کم عمق؛ زون کم عمق پوسته زمین که در آن دگرگونی مختصر رخ می دهد واژه مزبور اولین بار توسط Van Hise ، ارائه شده است مقایسه شود با:anamorphic zone
katamorphic zone
سازند آهکی کلات(ماستریشتین)
شامل سنگ آهک ماسه ای زیست آواری و صخره ساز با همراهانی از شیل آهکی در پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ است در بُرش الگو ، 5 بخش قابل شناسایی است که از پایین به بالا عبارتند از :1-سنگ آهک زیرین 2-شیل زیرین 3- سنگ آهک میانی 4-شیل بالایی 5-سنگ آهک بالایی (بایوستروم رودیستی)
همبری این سازند با سازند نیزار هم شیب و همساز است مرز بالایی آن با رسوب های قاره ای هم شیب و ناپیوسته است
kalat formation
سازند آهکی کلات(ماستریشتین) شامل سنگ آهک ماسه ای زیست آواری و صخره ساز با همراهانی از شیل آهکی در پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ است در بُرش الگو ، 5 بخش قابل شناسایی است که از پایین به بالا عبارتند از :1-سنگ آهک زیرین 2-شیل زیرین 3- سنگ آهک میانی 4-شیل بالایی 5-سنگ آهک بالایی (بایوستروم رودیستی) همبری این سازند با سازند نیزار هم شیب و همساز است مرز بالایی آن با رسوب های قاره ای هم شیب و ناپیوسته است
kalat formation|kalat|kalat
سازنـد آواری کشکان (پالئوسن تا ائوسن میانی)
در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد رخساره آواری سُرخ رنگ شامل سیلت ، ماسه سنگ و کنگلومرا با قلوه‌های رادیولاریت به ویژه چرت فراوان است که به سمت بالا درشت دانه می‌شود مرز پایینی آن با سازند تله زنگ ناگهانی و هم‌شیب است در برخی نقاط روی سازند امیران قرار می‌گیرد مرز بالایی آن با سازند شهبازان ناپیوسته است گسترش جغرافیایی آن محدود به لرستان است به صورت بین انگشتی با سازند پابده ، و به سوی جنوب خاوری به تدریج با آهک‌های تله‌زنگ و شهبازان جانشین می‌شود
kashkan formation
سازنـد آواری کشکان (پالئوسن تا ائوسن میانی) در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد رخساره آواری سُرخ رنگ شامل سیلت ، ماسه سنگ و کنگلومرا با قلوه‌های رادیولاریت به ویژه چرت فراوان است که به سمت بالا درشت دانه می‌شود مرز پایینی آن با سازند تله زنگ ناگهانی و هم‌شیب است در برخی نقاط روی سازند امیران قرار می‌گیرد مرز بالایی آن با سازند شهبازان ناپیوسته است گسترش جغرافیایی آن محدود به لرستان است به صورت بین انگشتی با سازند پابده ، و به سوی جنوب خاوری به تدریج با آهک‌های تله‌زنگ و شهبازان جانشین می‌شود
kashkan formation|kashkan|kashkan
سازند توفی کرج(ائوسن میانی)
توف های سبزرنگ ، سنگ های رسوبی و گدازه های آتشفشانی که به 5 عضو تقسیم شده که از پایین به بالا عبارتند از:1- شیل پایینی2- توف میانی3- شیل آسارا4- توف بالایی 5-شیل کندوان
عضو پنجم در برش الگو دیده نشده است در دره چالوس (برش الگو) ، مرز پایینی آن سازند شمشک است و مرز بالایی آن کنگلومرای سُرخ رنگ نئوژن است ولی ، در بیشتر نقاط البرز جنوبی ، مرز زیرین آن با سازند زیارت و هم شیب است
دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
karaj formation
سازند توفی کرج(ائوسن میانی) توف های سبزرنگ ، سنگ های رسوبی و گدازه های آتشفشانی که به 5 عضو تقسیم شده که از پایین به بالا عبارتند از:1- شیل پایینی2- توف میانی3- شیل آسارا4- توف بالایی 5-شیل کندوان عضو پنجم در برش الگو دیده نشده است در دره چالوس (برش الگو) ، مرز پایینی آن سازند شمشک است و مرز بالایی آن کنگلومرای سُرخ رنگ نئوژن است ولی ، در بیشتر نقاط البرز جنوبی ، مرز زیرین آن با سازند زیارت و هم شیب است دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
karaj formation|karaj|karaj
سازند شیلی کژدمی(آلبین تا سنومانین) سنگ منشأ بسیار مهمی در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس است در تمام خوزستان و فارس دیده می شود در محل بُرش الگو (در تنگ گورگورا_شمال گچساران)شامل شیل قیری خاکستری تیره و گاه سیاه رنگ ، و دارای لایه هایی از سنگ آهک رُسی تیره رنگ و مارن است مرز پایینی آن با داریان ناپیوسته بوده و با لایه های سُرخ رنگ مشخص می شود ، و مرز بالایی آن با سنگ آهک های سَروَک ، تدریجی است
kazhdumi formation|kazhdumi|kazhdumi
سازند شیلی کژدمی(آلبین تا سنومانین)
سنگ منشأ بسیار مهمی در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس است در تمام خوزستان و فارس دیده می شود در محل بُرش الگو (در تنگ گورگورا_شمال گچساران)شامل شیل قیری خاکستری تیره و گاه سیاه رنگ ، و دارای لایه هایی از سنگ آهک رُسی تیره رنگ و مارن است مرز پایینی آن با داریان ناپیوسته بوده و با لایه های سُرخ رنگ مشخص می شود ، و مرز بالایی آن با سنگ آهک های سَروَک ، تدریجی است
kazhdumi formation
سازند کالشانه(کامبرین میانی)
مجموعه درهمی از سنگ های رسوبی (دولومیت ، سنگ آهک ، شیل ، ماسه سنگ- گچ) و سنگ های آتشفشانی (بیشتر دیاباز) است که فاقد نظم چینه ای است به همین دلیل ، بُرش الگو ندارد و ضخامت آن حدود 1000 متر برآورد شده است
دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
kalshaneh formation
سازند کالشانه(کامبرین میانی) مجموعه درهمی از سنگ های رسوبی (دولومیت ، سنگ آهک ، شیل ، ماسه سنگ- گچ) و سنگ های آتشفشانی (بیشتر دیاباز) است که فاقد نظم چینه ای است به همین دلیل ، بُرش الگو ندارد و ضخامت آن حدود 1000 متر برآورد شده است دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
kalshaneh formation|kalshaneh|kalshaneh
سازند کشَف رود(باژوسین-باتونین)
شیل های تیره رنگ ، ماسه سنگ و کمی سنگ آهک و کنگلومرا است با رسوب های تریاس بالا را (پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ)می پوشاند در بالا ، سازند کشَف رود ممکن است با سازند چمن بید و یا سازند مزدوران همبر باشد لایه های شیلی کشَف رود مواد آلی فراوانی دارد و منشأ گاز میدان خانگیران است
kashafrud formation
سازند کشَف رود(باژوسین-باتونین) شیل های تیره رنگ ، ماسه سنگ و کمی سنگ آهک و کنگلومرا است با رسوب های تریاس بالا را (پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ)می پوشاند در بالا ، سازند کشَف رود ممکن است با سازند چمن بید و یا سازند مزدوران همبر باشد لایه های شیلی کشَف رود مواد آلی فراوانی دارد و منشأ گاز میدان خانگیران است
kashafrud formation|kashafrud|kashafrud
سازند کلمرد
نهشته های نادگرگونی از ماسه سنگ و آهک ماسه ای فاقد سنگواره پرکامبرین ایران مرکزی می باشند
دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
kalmard formation
سازند کلمرد نهشته های نادگرگونی از ماسه سنگ و آهک ماسه ای فاقد سنگواره پرکامبرین ایران مرکزی می باشند دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
kalmard formation|kalmard|kalmard
سازند کمر مهدی(ژوراسیک بالایی)
نام جدیدی است که برای" آهکهای پکتن دار" که در واقع نامی غیر رسمی است ، در نظر گرفته شده است (ویلمسن و همکاران ، 2003 ) برش الگوی این سازند در شمال باختری کوه کمر مهدی و در دامنه کوه قله نار قرار داشته و توسط آقانباتی ( 1977 ، 1998 ) توصیف شده است این سازند در برش الگو حدود 1300 متر ضخامت داشته و از تناوب آهکهای خاکستری صفحه ای میکریتی با میان لایه های مارنی ساخته شده که به صورت چرخه های چند متری و نامتقارن ضخیم شونده به سمت بالا در منطقه تظاهر دارد
دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
kamar-e-mehdi formation
سازند کمر مهدی(ژوراسیک بالایی) نام جدیدی است که برای" آهکهای پکتن دار" که در واقع نامی غیر رسمی است ، در نظر گرفته شده است (ویلمسن و همکاران ، 2003 ) برش الگوی این سازند در شمال باختری کوه کمر مهدی و در دامنه کوه قله نار قرار داشته و توسط آقانباتی ( 1977 ، 1998 ) توصیف شده است این سازند در برش الگو حدود 1300 متر ضخامت داشته و از تناوب آهکهای خاکستری صفحه ای میکریتی با میان لایه های مارنی ساخته شده که به صورت چرخه های چند متری و نامتقارن ضخیم شونده به سمت بالا در منطقه تظاهر دارد دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی
kamar-e-mehdi formation|kamar-e-mehdi|kamar-e-mehdi|kamar mehdi
سازند کنگان(آشکوب اسکیتین از تریاس پیشین)
رخساره کربناتی تبخیری که در لرستان(پهنه رسوبی ساختاری زاگرس)دیده می شود سنگ مخزن اصلی گروه دهرَم همرا با بخش بالایی سازند دالان تشکیل می دهند
kangan formation
سازند کنگان(آشکوب اسکیتین از تریاس پیشین) رخساره کربناتی تبخیری که در لرستان(پهنه رسوبی ساختاری زاگرس)دیده می شود سنگ مخزن اصلی گروه دهرَم همرا با بخش بالایی سازند دالان تشکیل می دهند
kangan formation|kangan|kangan
سازند کهر(نوپروتروزوییک)
کهن ترین سنگ های البرز شامل ردیف های شیلی ، توفی ، ماسه سنگی سبز رنگ می باشد بخش زیرین نشانگر رخساره های درون کراتون و بخش میانی و بالایی دربرگیرنده رخساره های سیلیسی آواری محیط قاره ای است مرز بالایی آن با سنگ های پرکامبین پسین ناپیوسته است
دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
kahar formation
سازند کهر(نوپروتروزوییک) کهن ترین سنگ های البرز شامل ردیف های شیلی ، توفی ، ماسه سنگی سبز رنگ می باشد بخش زیرین نشانگر رخساره های درون کراتون و بخش میانی و بالایی دربرگیرنده رخساره های سیلیسی آواری محیط قاره ای است مرز بالایی آن با سنگ های پرکامبین پسین ناپیوسته است دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
kahar formation|kahar|kahar
سازند کهریزک (ویلافرانشین)
کهن ترین آبرفت سیلابی کواترنری تهران است که با نام های سری b (ریبن ، 1955) و سازند شمال تهران هم خوانده می شود به طور دگرشیب بر روی سازند هزاردره و در زیر سازند آبرفتی تهران قرار دارد سیمای سُرخ رنگ معرف مناطق نیمه خشک است
دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
kahrizak formation
سازند کهریزک (ویلافرانشین) کهن ترین آبرفت سیلابی کواترنری تهران است که با نام های سری b (ریبن ، 1955) و سازند شمال تهران هم خوانده می شود به طور دگرشیب بر روی سازند هزاردره و در زیر سازند آبرفتی تهران قرار دارد سیمای سُرخ رنگ معرف مناطق نیمه خشک است دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز
kahrizak formation|kahrizak|kahrizak
سطح کارستی
سطح کارستی ایجاد شده بر روی سنگ آهک که دارای شیارهای انحلالی فراوانی است در این مورد به معنای واژه Karren ، Limestonepavement مراجعه نمایید ، سطح کارستی سطح کارستی ایجاد شده بر روی سنگ آهک که دارای شیارهای انحلالی فراوانی است در این مورد به معنای واژه Karren
karrenfeld
سنگ آتش زنه-سیلکس
kailhastr
سنگ آذرین خروجی فاقد فلدسپات که از درشت بلورهای میکای برنزی رنگ و الیوین در خمیره ای از لوسیت ، دیوپسید و اکسیدهای آهن تیتان دار ، تشکیل شده است؛ لوسیتیت عنوان مزبور که توسط Lacroix پیشنهاد شده در حقیقت از نام رودخانه Kajan در برنئو ، اقتباس شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود
kajanite
سنگ آذرین خروجی که بخش اعظم آن از ملیلیت به همراه مقادیر کمتری الیوین و مگنتیت و مقادیر اندکی لوسیت و پروسکیت ، تشکیل شده است ، ملیلیتیت فاقد پیروکسن ، واژه مزبور توسط هولمز (1937) واژه katunga در اوگاندا ، مشتق شده است
katungite
سنگ آذرین نیمه عمیق با بافت تینگویتی (tinguitic) که از بلورهای درشت نفلین ، بیوتیت ، الیوین ، نوزآن ، لوسیت و آپاتیت در خمیره ای ریزدانه از نفلین ، لوسیت و آکمیت تشکیل شده است واژه مزبور توسط (1903) Osann از katzenbuckel در آلمان مشتق شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود
katzenbuckelite
سنگ ریزه
kailh
سنگآهک رس دار ، نودولهای متحدالمرکز کربناته ، سخت رویه آهکی
(الف) واژه مورد استفاده در هند برای توده ها یا لایه های کربنات کلسیم متراکم که معمولاً به صورت نودول در آبرفتها یا رسهای متحجر قدیمی تر دشت Indogangetic ، دیده می شوند و یا کربنات کلسیمی که به صورت سیمان در رسوبات متخلخل یا به صورت قشری بر روی ریگها و سنگریزه ها ، ته نشین شده است
(ب) یک سنگ آهک حاوی کانکار kankar ، که در تولید آهک و جاده سازی بکار می رود ـ مشتق شده از زبان هندی ـ واژه مزبور برای ریگ ، سنگ و یا هر خرده سنگ یا قطعه سنگ کوچک گرد یا زاویه دار ، بکار می رود و برخی مواقع نیز از آن ، برای نهشته های آهکی بازماندی ، مانند کالچی Calchie ، استفاده می شود
مترادف ناصحیح: Travertine ، واژه مزبور ، به صورت Hunkar ، Kunkur و Conker هم نوشته می شود
kankar
سنگریزه هایی که برای دوباره پبر کردن جاده ها مورد توجه قرار میگیرد
kayo,
سنگهای کارستی شده
karstified rocks
سنگهای کارستی شده
karstified rocks|karstified rock|karstified rock
سنوزوئیک
مراجعه شود به Cenozoic ، سنوزوئیک مراجعه شود به Cenozoic
kainozoic
شیل کائولینیتی
رجوع شود به feldespatlic shale ، شیل کائولینیتی رجوع شود به feldespatlic shale
kaolinitic shale
صخره
karreg
صخره -سنگ
karra
صخره های شکاف دار با لاپه های روباز ، کارن
واژه مزبور در بررسی پدیده ایجاد کارست ، برای شیارهای انحلالیی که عرض آنها از چند میلیمتر تا بیش از یک متر متغیر بوده و عموماً توسط برآمدگیهای کارد مانند از هم جدا شده اند ، بکار می رود انواعی از این شیارها ، که در زیر لایه ای از خاک ایجاد می شوند ، گرد بوده و عرضی معادل با 50cm دارند ، در حالیکه نمونه های ایجاد شده در سطح ، زاویه دار بوده و اغلب عرضی برابر با 1cm دارند در برخی نقاط این ساختارها در توالی هایی از دو نوع مورد ، نظر دیده شده و در بین آنها انواع آبدار و غیرآبدار نیز دیده می شود در این مورد به معنای واژه های rillenkarren ، rinnenkarren ، deckenkarren ، spitzkarrea و trittkarren مراجعه نمایید واژه مزبور از زبان آلمانی مشتق شده است و معنای تحت اللفظی آن ، شیار چرخ ، است در این مورد به معانی واژه karrenfeld ، مراجعه نمایید
مترادف: lapiaz ، solution grooves ، کارن واژه مزبور در بررسی پدیده ایجاد کارست ، مراجعه نمایید مترادف: lapiaz
karren
ضخامت نهشته های رودخانه ای درمناطق صحرایی
kakyr
ضریب کاپا
kappa coefficient
عیار طلا ، قیراط
نسبت طلای خالص در آلیاژ طلای خالص 24 عیار است؛ طلای 10 عیار ، در حقیقت خلوص 24/10 داشته و یا به بیان دیگر در آن ، 10 قسمت طلا (از نظر وزنی) با 14 قسمت از دیگر فلزها ترکیب شده است واژه مزبور را نباید با Carat اشتباه کرد مخفف: k ، قیراط نسبت طلای خالص در آلیاژ طلای خالص 24 عیار است؛ طلای 10 عیار
karat
فلات کارستی رجوع شود به Karst plain
karst plateou|karst plain|karst plain
فلات کارستی
رجوع شود به Karst plain
karst plateou
قانون دوقلویی کارلسباد رجوع شود به Carlsbad twin law
karlsbad twin law|carlsbad twin law|carlsbad twin law
قانون دوقلویی کارلسباد
رجوع شود به Carlsbad twin law
karlsbad twin law
قطعه خاک کوچک
karre
کاتاگلیف ، ژرف لایه نشان
آثاری به شکل خطوط هیروگلیف که طی کاتاژنز و یا در زیر یک سری لایه پوششی ، شکل می‌گیرند ، ژرف لایه نشان آثاری به شکل خطوط هیروگلیف که طی کاتاژنز و یا در زیر یک سری لایه پوششی
kataglyph
کاتوفوریت ، کانی مونوکلینیک مایل به قهوه ای از گروه آمفیبول ، با فرمول: Na2(a(Fe+3 ، Al)5alsi7o22(OH)2 ، واژه مزبور به صورت cataphorite و catophorite نیز نوشته می شود
kataphorite
کاراوال ، رخنمون های خاکهای لاتریتی
karibauloux
کارستی شدن ، پدیده تشکیل غار
karstification
کارلسباد
karlsbad
کارلیانیت
کانی سیاهرنگ با فرمول V2O3 که می تواند حاوی آهن ، کروم و منگنز باشد ، کارلیانیت کانی سیاهرنگ با فرمول V2O3 که می تواند حاوی آهن
karelanite
کارو ، تخت زمین
فلاتی کوچک که معمولاً در میان پادگانه های اطراف خود ، تا ارتفاع زیادی بالا می آید و طی فصل خشک ، پوشش گیاهی خاصی در آن دیده نمی شود ، در حالیکه طی فصول مرطوب ، به علفزاری سرسبز تبدیل می شود ، چنین ساختاری خصوصاً در آفریقای جنوبی قابل مشاهده است ، واژه مزبور به صورت Karoo نیز نوشته می شود ، تخت زمین فلاتی کوچک که معمولاً در میان پادگانه های اطراف خود
karroo
کاری وا
عنوانی که در کشمیر برای سطح مسطحی که در بین قسمتهای بریده شده توسط جریان در روی پادگانه ایجاد شده است ، بکار می رود (واژه ای کشمیری) ، کاری وا عنوانی که در کشمیر برای سطح مسطحی که در بین قسمتهای بریده شده توسط جریان در روی پادگانه ایجاد شده است
karewa
کاریت
گرودیتی (Groadite) که حدوداً 50% آنرا کوارتز تشکیل داده است واژه مزبور از نام رودخانه Kora در شوروی اقتباس شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کاریت گرودیتی (Groadite) که حدوداً 50% آنرا کوارتز تشکیل داده است واژه مزبور از نام رودخانه Kora در شوروی اقتباس شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود
karite
کاریز ، قنات رجوع شود به Qanat واژه مورد استفاده در ایران برای کانال یا مجرای زیرزمینی حفرشده قدیمی ، و کمی‌شیب‌دار ، به‌نحوی که آب زیرزمینی را توسط گرانش از ریگ‌های آبرفتی و دامنه تپه‌ها به زمین‌های پست و خشک هدایت می کند؛یک چاه افقی در ایران ، یک مجرای زیرزمینی که آب آبیاری را از کوهها به نواحی خشکتر واقع در پایین آن حمل می کند در فواصل فیمابین ، دهانهایی گرد شبیه به دهانه های کوچک آتشفشان دارد
kanat|qanat|qanat
کاریز ، قنات
رجوع شود به Qanat
واژه مورد استفاده در ایران برای کانال یا مجرای زیرزمینی حفرشده قدیمی ، و کمی‌شیب‌دار ، به‌نحوی که آب زیرزمینی را توسط گرانش از ریگ‌های آبرفتی و دامنه تپه‌ها به زمین‌های پست و خشک هدایت می کند؛یک چاه افقی
در ایران ، یک مجرای زیرزمینی که آب آبیاری را از کوهها به نواحی خشکتر واقع در پایین آن حمل می کند در فواصل فیمابین ، دهانهایی گرد شبیه به دهانه های کوچک آتشفشان دارد
kanat
کاریز
عنوانی که در پاکستان برای کانال زیرزمینی با شیب ملایم که به منظور هدایت آب زیرزمینی ، (تحت نیروی ثقل) از ریگهای آبرفتی و پای تپه ها به سمت یک زمین یا حوضه پست ، حفر می شود ، بکار می رود؛ چاه افقی ، مشتق شده از زبان بلوچی ، صورت جمع Karezes ، مقایسه شود با: Foggara ، Qunot ، کاریز عنوانی که در پاکستان برای کانال زیرزمینی با شیب ملایم که به منظور هدایت آب زیرزمینی
karez
کازانیان
kazanian
کازانین
مرحله زمین شناسی شناخته شده در اروپا که معادل با پرچین (بالاتر از کنکورین و پایینتر از تاتارین) می باشد ، کازانین مرحله زمین شناسی شناخته شده در اروپا که معادل با پرچین (بالاتر از کنکورین و پایینتر از تاتارین) می باشد
kazanin
کازولیت
ترکیب شیمیایی :Pb2 [UO2|SiO4]2 2H2O
درصد مواد:PbO37 54% UO349 26% SiO210 17% H2O3 03% و ادخال های Ba ، P ، As
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق با سطح /100/
جلا: نیمه الماسی ، مات
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات شعاعی ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، فرانسه ، زئیر و کانادا
خواص شیمیایی : به سختی در اسیدها حل می شود
رنگ کانی : قهوه ای زرد ، قرمز نارنجی
رنگ خاکه: روشن ، قهوه ای زرد
پاراژنز : توربرنیت ، سروزیت ، اورانینیت و غیره
منشا تشکیل : زون های اکسیدان ثانویه
شکل بلورها:منشوری
محل پیدایش: زئیر
رادیواکتیویته قوی دارد
نام آن از نام محل Kasolo در زئیر اقتباس شده است
سختی : 4
چگالی : 6 5 ، کازولیت - ترکیب شیمیایی :Pb2 [UO2|SiO4]2 2H2O - درصد مواد:PbO37 54% UO349 26% SiO210 17% H2O3 03% و ادخال های Ba ، As - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، مطابق با سطح /100/ - جلا: نیمه الماسی ، مات - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - خاصیت مغناطیسی: ندارد - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، زئیر و کانادا - خواص شیمیایی : به سختی در اسیدها حل می شود - رنگ کانی : قهوه ای زرد ، قرمز نارنجی - رنگ خاکه: روشن ، قهوه ای زرد - پاراژنز : توربرنیت ، اورانینیت و غیره - منشا تشکیل : زون های اکسیدان ثانویه - شکل بلورها:منشوری - محل پیدایش: زئیر - رادیواکتیویته قوی دارد - نام آن از نام محل Kasolo در زئیر اقتباس شده است - سختی :
kasolite
کازوئیت
سلسین پتاسیم دار ، کازوئیت سلسین پتاسیم دار
kasoite
کاساییت
سنگ آذرین نیمه عمیق ریزدانه که از درشت بلورهای (hauyne) هایون ، لابرادرودیت (با حواشی الیگوکلازی) ، بارکوکیت و اوژیت در خمیره ای تمام بلورین از بلورهای سوزنی شکل هاستینگسیت (hastingsite) و آندزیت (با حواشی الیگوکلازی و یا ارتوکلازی) تشکیل شده است نمونه مزبور اولین بار توسط (1918) Lacroin تشریح شد کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کاساییت سنگ آذرین نیمه عمیق ریزدانه که از درشت بلورهای (hauyne) هایون
kassaite
کاسنیت
کربنات نفلین دار غنی از پیروکسن ، عنوان مزبور توسط Brogyer و برای نمونه های مشاهده شده در کمپلس فِن Fen ، ارائه شد کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کاسنیت کربنات نفلین دار غنی از پیروکسن
kasenite
کاکستورپیت
نفلین سینیتی حاوی پکتولیت ، اکرمانیت (eckermannile) و کلینوپیروکسن قلیایی واژه مزبور توسط (1944) Adamson از kaxtrap در کمپلکس Norra karr در سوئد ، مشتق شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کاکستورپیت نفلین سینیتی حاوی پکتولیت
kaxtorpite
کاکورتوکیت
نفلین سینیت لایه ای که دارای ترکیبهای شیمیایی متنوعی بوده و دارای لایه های روشن رنگ غنی از فلدسپات و نفلین (سفیدرنگ) و یا اودیالیت (Eudialyte) و نفلین (Nepheline) (قرمزرنگ) و نیز لایه های تیره رنگ غنی از آگمیت و آرفودسونیت (arfvedsonite) (سیاه رنگ) می باشد این نوع سنگ ، اولین بار ، توسط (1912) Ussing و در نمونه های کمپلکس Olimaussaq (الیماساک) ، کشف و تشریح شد کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کاکورتوکیت نفلین سینیت لایه ای که دارای ترکیبهای شیمیایی متنوعی بوده و دارای لایه های روشن رنگ غنی از فلدسپات و نفلین (سفیدرنگ) و یا اودیالیت (Eudialyte) و نفلین (Nepheline) (قرمزرنگ) و نیز لایه های تیره رنگ غنی از آگمیت و آرفودسونیت (arfvedsonite) (سیاه رنگ) می باشد این نوع سنگ
kakortokite
کاکیریت
سنگی برشی با برشهای قابل تشخیص که در آن قطعات ماده اصلی توسط سطوح لغزشیی که در طول آنها فرآیند دانه ای شدن و نیز تبلور مجدد رخ می دهد ، دربر گرفته شده اند واژه مزبور توسط Svenonius ، از دریاچه Kakir در شمال سوئد ، مشتق شده است ، کاکیریت سنگی برشی با برشهای قابل تشخیص که در آن قطعات ماده اصلی توسط سطوح لغزشیی که در طول آنها فرآیند دانه ای شدن و نیز تبلور مجدد رخ می دهد
kakirite
کالامافیت
عنوانی عام برای سنگهای آذرین متشکل از کالسیلیت (Kalsilite) (یا دیگر پلی مورفهای kalsio4) و کانیهای مافیک که توسط Hatch و Wells ارائه شده است
مترادف: Katungite ، Mafurite ، کالامافیت عنوانی عام برای سنگهای آذرین متشکل از کالسیلیت (Kalsilite) (یا دیگر پلی مورفهای kalsio4) و کانیهای مافیک که توسط Hatch و Wells ارائه شده است مترادف: Katungite
kalamafite
کالاهاری
عنوانی که در آفریقای جنوبی برای کفه نمکی (saltpan) ، خصوصاً نمونه های موجود در صحرای کالاهاری بوستوانا ، بکار می رود ، کالاهاری عنوانی که در آفریقای جنوبی برای کفه نمکی (saltpan)
kalahari
کالی آلاسکیت
نوعی آلاسکیت که فاقد آلبیت مودال می باشد (Alkasite) ، معادل درونی کالیتوردریلیت (Kalitordrillite) ، کالی آلاسکیت نوعی آلاسکیت که فاقد آلبیت مودال می باشد (Alkasite)
kalialaskite
کالی تراکیت
تراکیت قلیایی که تنها فلدسپات موجود در ترکیب آن ، فلدسپات پتاسیم بوده و کانیهای تیره رنگ آن معمولاً قلیایی اند کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کالی تراکیت تراکیت قلیایی که تنها فلدسپات موجود در ترکیب آن
kalitrachyte
کالی توردریلیت
سنگ آذرین نیمه عمیق فاقد پلاژیوکلاز که بخش عمده آنرا کوارتز و فلدسپاتهای قلیایی تشکیل داده اند و معادل خروجی کالیالاسکیت (Kalialaskite) می‌باشد کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کالی توردریلیت سنگ آذرین نیمه عمیق فاقد پلاژیوکلاز که بخش عمده آنرا کوارتز و فلدسپاتهای قلیایی تشکیل داده اند و معادل خروجی کالیالاسکیت (Kalialaskite) می‌باشد کاربرد این واژه توصیه نمی شود
kalitordrillite
کالی ریولیت
سنگی خروجی متشکل از کوارتز ، فلدسپات قلیایی و کانیهای آهندار منگنز ، که معادل درونی پالیمیرایت (Palimierite) می باشد ، کالی ریولیت سنگی خروجی متشکل از کوارتز
kalirhyolite
کالی سینیت
سینیتی که تنها کمتر از 5% فلدسپاتهای آن ، پلاژیوکلاز می باشند کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کالی سینیت سینیتی که تنها کمتر از 5% فلدسپاتهای آن
kalisyenite
کالی کراتوفیر
کراتوفیری که در عوض آلبیت ، دارای فلدسپات پتاسیم است کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کالی کراتوفیر کراتوفیری که در عوض آلبیت
kalikeratophyre
کالی گرانیت
نوعی گرانیت فاقد پلاژیوکلار که بخش عمده آن از پیریبولهای قلیایی تشکیل شده است ، معادل درونی کالی ریولیت (Kalirhyolite) کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کالی گرانیت نوعی گرانیت فاقد پلاژیوکلار که بخش عمده آن از پیریبولهای قلیایی تشکیل شده است
kaligranite
کالی لیپاریت
ریولیت‌ پتاسیک‌ که ترکیب‌ شیمیایی آن بصورت‌ تقریبی‌ از 68% Sio2 ، 10% Al2O3 ، 1% Mgo ، 1% Fe2O3 ، 16% Al2O3 و 2% Na2O تشکیل شده است از این سنگ در تولید شیشه هایی با مواد قلیایی اندک ، استفاده می شود ، کالی لیپاریت ریولیت‌ پتاسیک‌ که ترکیب‌ شیمیایی آن بصورت‌ تقریبی‌ از 68% Sio2
kaliliparite
کامارزیت
نام دیگر کانی بروکانتیت رجوع شود به Brochantite ، کامارزیت نام دیگر کانی بروکانتیت رجوع شود به Brochantite
kamarezite
کامپریت- نوی سنگ
سنگ آذرین نیمه عمیق سیاه رنگ و ریزدانه که از بلورهای یوهدرال (خوش شکل) کوچک فلدسپات قلیایی به همراه مقادیر اندکی اللیگوکلاز ، در خمیره ای از میکای تیره رنگ ، تشکیل شده است عنوان مزبور توسط Brogger (1921) از واژه Kamperhoug در کمپلکس Fen ، اقتباس شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کامپریت- نوی سنگ سنگ آذرین نیمه عمیق سیاه رنگ و ریزدانه که از بلورهای یوهدرال (خوش شکل) کوچک فلدسپات قلیایی به همراه مقادیر اندکی اللیگوکلاز
kamperite
کاموریت ، کامرریت
ترکیب شیمیایی :(Mg ، Cr)6 [(OH)8|(Al ، Si)3 O10]
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: عالی
جلا:شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، اگرگاتهای فلسی
ژیزمان : بسیار کمیاب ; روسیه ، ترکیه ، امریکا
خواص شیمیایی : محلول در HCl و SO4H2
ترکیب شیمیایی:ترکیب شیمیائی پیچیده و ناپایدار
رنگ کانی : قرمز ارغوانی
رنگ خاکه:متمایل به قرمز
پاراژنز :کرومیت ، یوواروویت
منشا تشکیل : دگرگونی
شکل بلورها:پهن و کوتاه ، هگزاگونال
محل پیدایش: ترکیه
فلسی قابل انعطاف دارای لومینسانس گاهی نارنجی مات
نام آن از نام یک مدیر معدن روس A A Kammerer گرفته شده است
سختی : 2 - 2 5
چگالی :2 64 ، کامرریت - ترکیب شیمیایی :(Mg ، Si)3 O10] - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: عالی - جلا:شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، اگرگاتهای فلسی - ژیزمان : بسیار کمیاب ; روسیه ، امریکا - خواص شیمیایی : محلول در HCl و SO4H2 - ترکیب شیمیایی:ترکیب شیمیائی پیچیده و ناپایدار - رنگ کانی : قرمز ارغوانی - رنگ خاکه:متمایل به قرمز - پاراژنز :کرومیت ، یوواروویت - منشا تشکیل : دگرگونی - شکل بلورها:پهن و کوتاه ، هگزاگونال - محل پیدایش: ترکیه - فلسی قابل انعطاف دارای لومینسانس گاهی نارنجی مات - نام آن از نام یک مدیر معدن روس A A Kammerer گرفته شده است - سختی : 2 - 2 5 - چگالی :2 64
kammererite
کامیتوگائیت
کانی با فرمول pbal(vo2)5[(p ، As)O4]2(OH)9 9 5H2O ، کامیتوگائیت کانی با فرمول pbal(vo2)5[(p
kamitugait
کانتوگرافی ، حاشیه نگاری نقشه
ترسیم خطوط لبه ای در نقشه های عوارضی ریشه کلمه: واژه آلمانی Kuntographie ، حاشیه نگاری نقشه ترسیم خطوط لبه ای در نقشه های عوارضی ریشه کلمه: واژه آلمانی Kuntographie
kantography
کاندیت
عنوان پیشنهاد شده (ولی تایید نشده) برای گروه کائولین کانیهای رسی که شامل کائولینیت ، ناکریت ، دیکیت و هالوسیت می باشد ، کاندیت عنوان پیشنهاد شده (ولی تایید نشده) برای گروه کائولین کانیهای رسی که شامل کائولینیت
kandite
کانسان ، کانزن
مربوط به دومین مرحله یخچالی کلاسیک عصر پلیستوسن در امریکای شمالی که پس از مرحله بین یخچالی آمونتین و پیش از یارموسین Yarmouthian ، رخ داده است ، در این مورد به معنای واژه Mindel ، نیز مراجعه نمایید ، کانزن مربوط به دومین مرحله یخچالی کلاسیک عصر پلیستوسن در امریکای شمالی که پس از مرحله بین یخچالی آمونتین و پیش از یارموسین Yarmouthian
kansan
کانونائیت
کانی هم نوع با آندالوسیت با فرمول: (Mn+3 ، Al ، Fe+3)Alo(sio4) ، کانونائیت کانی هم نوع با آندالوسیت با فرمول: (Mn+3
kanonite
کانی با رنگ آبی مایل به سبز با فرمول (?)Mglni)2Si2O5(OH)2) ، این کانی نباید با karpinskyite ، اشتباه گرفته شود
karpinskitc
کائولن ، کائولینیت ، کائولینیت
فرمول شیمیایی : Al4 [(OH)8|Si4 O10]
سیستم تبلور : تری کلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/
جلا: مات – صدفی
شفافیت: غیرشفاف - نیمه شفاف
اشکال ظاهری : غباری - بلوری - خاکی
ژیزمان : فراوان ; آلمان شرقی و غربی ، چک و اسلواکی ، انگلستان ، فرانسه و چین
خواص شیمیایی : محلول در اسید سولفوریک گرم
ترکیب شیمیایی : Al2O339 5% SiO246 5% H2O14%
رنگ کانی :سفیدبرفی - متمایل به زرد - خاکستری-سبز
رنگ خاکه : سفید
تشابه کانی شناسی :ایلیت - هالویزیت - دیکتیت
پاراژنز : - کوارتز - فلدسپات پتاسیک - میکا و غیره
منشا تشکیل :ثانوی – هیدروترمال
شکل بلورها: پهن و کوتاه - گاهی پسودوهگزاگونال
کاربرد : در صنایع چینی و سرامیک - در کاغذ سازی - در رنگ رزی - در صنایع کائوچو
محل پیدایش:چک و اسلواکی
سایر ویژگی ها : کانیهای مشابه شامل ایلیت ، هالویزیت و دیکتیت که توسط اشعه X و عکس العمل های شیمیایی از آن قابل تفکیک می باشد نام آن از نام محل Kao - ling در چین مشتق شده است
kaolinite
کائولی نیزاسیون ، کائولینی شدن جایگزینی یا دگرسانی برخی کانیها(خصوصاً میکاها و فلدسپاتها) ، در نتیجه هوازدگی یا دگرسانی هیدروترمال سنگ حاوی آنها که به شکل گیری کائولین منجر می شود ، واژه مزبور به صورت kaolinisation نیز نوشته می شود مقایسه شود با: argillization ، argillation
kaolinization|kaolinisation|kaolinisation
کائولینیت - فرمول شیمیایی : Al4 [(OH)8|Si4 O10] - سیستم تبلور : تری کلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/ - جلا: مات – صدفی - شفافیت: غیرشفاف - نیمه شفاف - اشکال ظاهری : غباری - بلوری - خاکی - ژیزمان : فراوان ; آلمان شرقی و غربی ، چک و اسلواکی ، انگلستان ، فرانسه و چین - خواص شیمیایی : محلول در اسید سولفوریک گرم - ترکیب شیمیایی : Al2O339 5% SiO246 5% H2O14% - رنگ کانی :سفیدبرفی - متمایل به زرد - خاکستری-سبز - رنگ خاکه : سفید - تشابه کانی شناسی :ایلیت - هالویزیت - دیکتیت - پاراژنز : - کوارتز - فلدسپات پتاسیک - میکا و غیره - منشا تشکیل :ثانوی – هیدروترمال - شکل بلورها: پهن و کوتاه - گاهی پسودوهگزاگونال - کاربرد : در صنایع چینی و سرامیک - در کاغذ سازی - در رنگ رزی - در صنایع کائوچو - محل پیدایش:چک و اسلواکی - سایر ویژگی ها : کانیهای مشابه شامل ایلیت ، هالویزیت و دیکتیت که توسط اشعه X و عکس العمل های شیمیایی از آن قابل تفکیک می باشد نام آن از نام محل Kao - ling در چین مشتق شده است
kaolinite|pianlinite-disordered|pianlinite-disordered
کائولینیتی شدن ، کائولی نیزاسیون ، کائولینی شدن
جایگزینی یا دگرسانی برخی کانیها(خصوصاً میکاها و فلدسپاتها) ، در نتیجه هوازدگی یا دگرسانی هیدروترمال سنگ حاوی آنها که به شکل گیری کائولین منجر می شود ، واژه مزبور به صورت kaolinisation نیز نوشته می شود
مقایسه شود با: argillization ، argillation
kaolinization
کایولینیتی شدن
تبدیل سنگهای آلومینیوم دار به کایولینیت ، کایولینیتی شدن تبدیل سنگهای آلومینیوم دار به کایولینیت
kaolinitization
کائولینیک ، مانند خاک‌ چینی‌ ، مربوط‌ به‌خاک‌ چینی‌ ، مرتبط یا شبیه به کائولین
kaolinic
کایویکیت
یک سنگ آذرین خروجی تراکیتی که از بلورهای درشت بارکویکیت (Barkevikite) ، بلورهای ریز اوژیت ـ آکمیت و آنورتوکلاژ ، ادخالهایی از اوژیت ، آکمیت و کانیهای دیگر و بلورهای سرپانتین که ظاهری شبیه به بلورهای الیوین دارند ، در خمیره ای از الیگوکلاز و مقداری اندک از اوژیت و مگنتیت ، تشکیل شده است معادل درونی این سنگ ، لارویکیت (larvikite) است ضرورتاً یک تراکمیت ، عنوان مزبور توسط (1906) marshall از keiweke در نیوزلند ، مشتق شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کایویکیت یک سنگ آذرین خروجی تراکیتی که از بلورهای درشت بارکویکیت (Barkevikite)
kaiwekite
کایی مو
توده یخی ـ ماسه ای (لایه لایه) که طی فصل پاییز و توسط امواج اقیانوسی بر روی ساحل اقیانوس منجمد شمالی ساخته می شود ، کایی مو توده یخی ـ ماسه ای (لایه لایه) که طی فصل پاییز و توسط امواج اقیانوسی بر روی ساحل اقیانوس منجمد شمالی ساخته می شود
kaimoo
کائینیت
kaintte
کائینیت
کائینیت با فرمول MgSO4 KCl 3H2O و 26/19 K2O%
درصد مواد: K15 70% MgO16 19% SO332 16% Cl14 24% H2O21 71%
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: سولفات
رخ:خوب
جلا:شیشه ای
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای
ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی ، اطریش ، URSS ، امریکا
خواص شیمیایی:قابل حل در آب
رنگ کانی : سفید ، زرد ، خاکستری ، قرمز
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : کارنالیت
پاراژنز : سیلوین ، کارنالیت ، هالیت
منشا تشکیل : رسوبی
شکل بلورها: تابولار ، پسودورمبوئدر
محل پیدایش: آلمان شرقی
قابل حل در آب ، از کانیهای شبیه آن کارنالیت است نام آن از کلمه یونانی Kainos به معنای جدید ، تازه و نو گرفته شده است
یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشد کاینیت نیز شفاف و به رنگهای آبی ، خاکستری تا بنفش و … دیدهمی شود دارای بلورهای دانه ای ریز است که در سطوح شکست تلالو خاصی دارند سختی 3 ، وزن مخصوص 1/2 و ضریب انکسار 505/1 دارد کانی رطوبت پذیری نیست اما در آب به خوبی حلمی شود این کانی در سیستم مونوکلینیک متبلورمی شود بلورهای آن در جهت 100 به خوبی کلیواژ دارند ، در جهت 110 دارای کلیواژ نامشخص و درجهت 001 بلورهایش اکثراً پهن هستند ، کائینیت - کائینیت با فرمول MgSO4 KCl 3H2O و 26/19 K2O% - درصد مواد: K15 70% MgO16 19% SO332 16% Cl14 24% H2O21 71% - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: سولفات - رخ:خوب - جلا:شیشه ای - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای - ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی ، امریکا - خواص شیمیایی:قابل حل در آب - رنگ کانی : سفید ، قرمز - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : کارنالیت - پاراژنز : سیلوین ، هالیت - منشا تشکیل : رسوبی - شکل بلورها: تابولار ، پسودورمبوئدر - محل پیدایش: آلمان شرقی - قابل حل در آب ، تازه و نو گرفته شده است - یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشد کاینیت نیز شفاف و به رنگهای آبی
kainite
کرنئیت
سنگی که در جزیره Karna در دریاچه Lappajarvi در فنلاند مرکزی یافت می شود و به عنوان سنگی آذرین با خمیره شیشه ای و دارای ادخالهای فراوان که از توفهای آلگومرا مانند تشکیل شده و از نظر ترکیب مشابه با واسیت است ، در نظر گرفته می شود در این سنگ درشت بلورهای فلدسپات ، مونوکلینیک (احتمالاً سانیدین) اند برخی مواقع نیز از این سنگ به عنوان ایمپکتیتی که خرده هایی از سنگ بستر نیز در آن وجود دارد ، یاد می شود کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، کرنئیت سنگی که در جزیره Karna در دریاچه Lappajarvi در فنلاند مرکزی یافت می شود و به عنوان سنگی آذرین با خمیره شیشه ای و دارای ادخالهای فراوان که از توفهای آلگومرا مانند تشکیل شده و از نظر ترکیب مشابه با واسیت است
karnaite
کشاورزی موقتی یر روی خاک های جنگلی تخریب شده که تولید خاک های متراکم و حاصلخیز را میکند
kaingining
کنکان ایشی- نوعی سنگ
نوعی آندزیت صمغی سخت و سیاه رنگ که از درشت بلورهای هیپرسن ، الیگوکلاز و هورنبلند در خمیره ای از شیشه بی رنگ و شبکه ای از بلورهای سوزنی شکل و بی رنگ برنزیت ، تشکیل شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود
kankan ishi
کنکان ایشی- نوعی سنگ نوعی آندزیت صمغی سخت و سیاه رنگ که از درشت بلورهای هیپرسن ، الیگوکلاز و هورنبلند در خمیره ای از شیشه بی رنگ و شبکه ای از بلورهای سوزنی شکل و بی رنگ برنزیت ، تشکیل شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود
kankan ishi|ishi|ishi
کویر ، بیابان
(الف) واژه ای که در ایران برای یک بیابان نمکی و خصوصاً کویر بزرگ مرکزی ایران بکار می رود ، یک سری از حوزه های محصور با شرایط باتلاقی که دارای میزان شوری بسیار بالایی هستند
(ب) پلایای کویری ـ واژه مزبور به صورت kevir و kewire هم نوشته می شود ، بیابان (الف) واژه ای که در ایران برای یک بیابان نمکی و خصوصاً کویر بزرگ مرکزی ایران بکار می رود ، یک سری از حوزه های محصور با شرایط باتلاقی که دارای میزان شوری بسیار بالایی هستند (ب) پلایای کویری ـ واژه مزبور به صورت kevir و kewire هم نوشته می شود
kavir
گسل کلمرد
یکی از گسل های کهن و ژرف ایران مرکزی است که در پیامد رخداد کاتانگایی شکل گرفته و در باختر طبس فرونشست شیرگشت_طبس را در کنار فرابوم کلمرد قرار می دهد روند اولیه این گسل ، شمالی_جنوبی بوده است
kalmard fault
گسل کلمرد یکی از گسل های کهن و ژرف ایران مرکزی است که در پیامد رخداد کاتانگایی شکل گرفته و در باختر طبس فرونشست شیرگشت_طبس را در کنار فرابوم کلمرد قرار می دهد روند اولیه این گسل ، شمالی_جنوبی بوده است
kalmard fault|kalmard|kalmard
لایه کاتاتکتیک
لایه رسوبی رو به پایین ، خصوصاً لایه افقی یا کم شیب متشکل از بقایای انحلالی (گچ و/یا انیدریت) که در نتیجه تراکم توده های سولفاتی متجمع در بالای یک گنبد نمکی ، ایجاد می شود واژه مزبور توسط Goldman و از واژه های یونانی kata به معنای پایین بعلاوه tekton به معنای سازنده ، مشتق شده است ، لایه کاتاتکتیک لایه رسوبی رو به پایین
katatectic layer
مترادف آنیدریت
karstenit
مجرای کارستی رجوع شود به Solution corridor
karst street|solution corridor|solution corridor
مجرای کارستی
رجوع شود به Solution corridor
karst street
مجموعه تپه های یخرفتی
مجموعه ای از تپه های کوچک یخرفتی که منطقه ناهموار تپه ای را شکل داده اند ، مجموعه تپه های یخرفتی مجموعه ای از تپه های کوچک یخرفتی که منطقه ناهموار تپه ای را شکل داده اند
kame complex
مخروط کارستی
گروهی از تپه های گرد در کارست اطاقکی که بوسیله قسمتهایی از هم جدا شده اند ، در این مورد به معنای واژه Karst tower نیز مراجعه نمایید ، مخروط کارستی گروهی از تپه های گرد در کارست اطاقکی که بوسیله قسمتهایی از هم جدا شده اند
karst cone
مربوط به شکست یا خرد شدن سنگ بوسیله عوامل جوی یا دیگر عوامل و نیز مربوط به جایگزینی در عمق کم واژه ای مهجور است و دیگر به کار نمی رود
katogene
مرتفعات گرد-انحنائ ساحل و کناره
kam
منابع کارستی
Karstic resources
مناطق کارستی
karstic
مناطق کارستی
karst regions
مناطق کارستی
karst regions|karst region|karst region
منطقه دگرگونی عمیق طبق دسته بندی گروبن من (Gruben mann) برای سنگهای دگرگونی ، عمیق‌ترین زون دگرگونی که دارای دمای بالا (500-700) ، فشار هیدروستاتیک بسیار بالا ، و فاقد تنش برشی (یا دارای تنش برشی اندک) است ، با عنوان katazone شناخته می‌شود بازیافت و تبلور مجدد طولانی مدت و پیوسته که اغلب بدون تغییر شکل بوده و به همراه فعالیتهای آذرین ، باعث تولید سنگهایی چون شیستها ، گنیسها ، گرانولیتها ، اکلوژیتها و آمیبولیتهای درجه بالا ، در زون مذکور می شوند مفهوم واژه مورد نظر توسط Grubenmann و Miggli بسط داده شده و شامل تاثیرات دگرگونی مجاورتی فشار بالا و دگرگونی جانشینی نیز می شود امروزه در تشریح این واژه ، به جای تاکید بر عمق بالای آن ، بر روی شرایط فشار این نوع دگرگونی تاکید می‌شود مقایسه شود با: epizone ، mesozone ، واژه مزبور به صورت catazone هم نوشته می شود در این مورد به معنای واژه katamophism هم مراجعه نمایید
katazone|catazone|catazone
منطقه دگرگونی عمیق
طبق دسته بندی گروبن من (Gruben mann) برای سنگهای دگرگونی ، عمیق‌ترین زون دگرگونی که دارای دمای بالا (500-700) ، فشار هیدروستاتیک بسیار بالا ، و فاقد تنش برشی (یا دارای تنش برشی اندک) است ، با عنوان katazone شناخته می‌شود بازیافت و تبلور مجدد طولانی مدت و پیوسته که اغلب بدون تغییر شکل بوده و به همراه فعالیتهای آذرین ، باعث تولید سنگهایی چون شیستها ، گنیسها ، گرانولیتها ، اکلوژیتها و آمیبولیتهای درجه بالا ، در زون مذکور می شوند مفهوم واژه مورد نظر توسط Grubenmann و Miggli بسط داده شده و شامل تاثیرات دگرگونی مجاورتی فشار بالا و دگرگونی جانشینی نیز می شود امروزه در تشریح این واژه ، به جای تاکید بر عمق بالای آن ، بر روی شرایط فشار این نوع دگرگونی تاکید می‌شود
مقایسه شود با: epizone ، mesozone ، واژه مزبور به صورت catazone هم نوشته می شود در این مورد به معنای واژه katamophism هم مراجعه نمایید
katazone
نهشته های رس
kaiso bed
نودولهای متحدالمرکز کربناته ، سخت رویه آهکی (الف) واژه مورد استفاده در هند برای توده ها یا لایه های کربنات کلسیم متراکم که معمولاً به صورت نودول در آبرفتها یا رسهای متحجر قدیمی تر دشت Indogangetic ، دیده می شوند و یا کربنات کلسیمی که به صورت سیمان در رسوبات متخلخل یا به صورت قشری بر روی ریگها و سنگریزه ها ، ته نشین شده است (ب) یک سنگ آهک حاوی کانکار kankar ، که در تولید آهک و جاده سازی بکار می رود ـ مشتق شده از زبان هندی ـ واژه مزبور برای ریگ ، سنگ و یا هر خرده سنگ یا قطعه سنگ کوچک گرد یا زاویه دار ، بکار می رود و برخی مواقع نیز از آن ، برای نهشته های آهکی بازماندی ، مانند کالچی Calchie ، استفاده می شود مترادف ناصحیح: Travertine ، واژه مزبور ، به صورت Hunkar ، Kunkur و Conker هم نوشته می شود
kankar|nodule|nodule|travertine|kunkur|hunkar|conker
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn ، Mg)13(Al ، Fe3+)4Sb5+2Si2O28 - وجه تسمیه : از کلمه یونانی به معنای آیینه - نامهای دیگر این کانی : Catoptrite
katoptrite|catoptrite|catoptrite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: C24H12 - وجه تسمیه : از نام محلی در روسیه - نامهای دیگر این کانی : Pendletonite و Coronene و Carpathite
karpatite|pendletonite|pendletonite|coronene|carpathite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2(Y ، Ce)2Si4O12(CO3)•(H2O) - وجه تسمیه : از کلمه یونانی به معنای غیر معمول - نامهای دیگر این کانی : Cenosite
kainosite|cenosite|cenosite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca3Al2(SiO4)3-x(OH)4x x1 5-3
katoite|hydrogrossular|hydrogrossular
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KAlSiO4
kaliophilite|phacellite|phacellite|facellite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Na(CaNa)Fe++4(Al ، Fe+++)Si7AlO22(OH)2 - نام آن از کلمه یونانی "carrying down" که اشاره به منشاء آتشفشانیآن دارد گرفته شده است - نام های دیگر این کانی : Aluminokatophorite و Catophorite
katophorite|aluminokatophorite|aluminokatophorite|catophorite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ba ، K ، Pb ، Na)4(Y ، Ca ، REE)2[Si8B2(B ، Si)2O28F] ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ba
kapitsaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ce ، La ، Th)(Ti ، Nb)(Al ، Fe3+)(Si ، P)2O7(OH)4•3(H2O) (?) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ce
karnasurtite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe++(UO2)2(AsO4)2•10-12(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe++(UO2)2(AsO4)2•10-12(H2O
kahlerite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (H2O ، Sr)(Nb ، Ti)(O ، OH)6•(H2O ، K) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (H2O
kalipyrochlore
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ir ، Rh)2S3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ir
kashinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (K ، Na)5 Fe3+7Si20O50(OH)6•12(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K
kalifersite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca7Li3Ti2[Si6O18]2(OH ، F)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K
katayamalite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Al)6(BO3)3(OH ، Cl)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg
karlite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Ni)2Si2O5(OH)2 (?) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg
karpinskite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn ، Mg)13(Al ، Fe3+)4Sb5+2Si2O28
وجه تسمیه : از کلمه یونانی به معنای آیینه
نامهای دیگر این کانی : Catoptrite
katoptrite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn++ ، Ca)Mg Fe3+(PO4)2(OH)•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn++
kaluginite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn++ ، Fe++ ، Mg)Al2(PO4 )2(OH)2•8(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn++
kastningite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn++ ، Mg)2Si2O6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn++
kanoite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn+++ ، Al)AlSiO5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn+++
kanonaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، Ca ، K)2Ca(Nb ، Ti)4(Si4O12)2(O ، OH)4•7(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na
karupmollerite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Y ، Nd ، Gd)2U6+4(CO3)3O12•14 5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Y
kamotoite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: alpha-(Fe ، Ni) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: alpha-(Fe
kamacite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba6[(Si ، Al)O2]8(CO3)2Cl2(Cl ، H2O)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba6[(Si
kampfite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi2(Te ، Se ، S)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi2(Te
kawazulite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: C24H12
وجه تسمیه : از نام محلی در روسیه
نامهای دیگر این کانی : Pendletonite و Coronene و Carpathite
karpatite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca(Y ، REE)(CO3)2(OH)2•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca(Y
kamphaugite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2(Y ، Ce)2Si4O12(CO3)•(H2O)
وجه تسمیه : از کلمه یونانی به معنای غیر معمول
نامهای دیگر این کانی : Cenosite
kainosite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2Al2SiO6(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Al2SiO6(OH)2
kamaishilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca3Al2(SiO4)3-x(OH)4x x1 5-3
katoite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaTi2O4(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaTi2O4(OH)2
kassite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe2Mo3O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe2Mo3O8
kamiokite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe3+[H2As+++++O4]3•5-5 5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe3+[H2As+++++O4]3•5-5 5(H2O)
kaatialaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe3+2As+++4(O ، OH)9 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe3+2As+++4(O
karibibite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe3+AsO4•3 5(H2O)
نوعی کانی که معمولاً به صورت محصول دگرسانی آرمینوپیریت ظاهر می شود ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe3+AsO4•3 5(H2O) - نوعی کانی که معمولاً به صورت محصول دگرسانی آرمینوپیریت ظاهر می شود
kankite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe5V15O39(OH)9 9(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe5V15O39(OH)9 9(H2O)
kazakhstanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Hg4(Br ، Cl)2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Hg4(Br
kadyrelite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K2Sr(SO4)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K2Sr(SO4)2
kalistrontite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K4Fe++(CN)6•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K4Fe++(CN)6•3(H2O)
kafehydrocyanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K6Al4Si6BO20(OH)4Cl ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K6Al4Si6BO20(OH)4Cl
kalborsite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KAl(SO4)2•11(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KAl(SO4)2•11(H2O)
kalinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KAlSiO4
kaliophilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KAlSiO4
کانی شهابسنگی که از فاز آلفای مکعبی مرکز حجمی آلیاژ نیکل آهن که دارای 5-7% نیکل می باشد ، تشکیل شده است واژه مزبور که کاتانژیت (katungite) ، مافوریت (mafurite) و اوگاندیت (ugandite) را دربر می گیرد از کنار هم قرار گرفتن حروف ابتدایی این عناوین ، حاصل شده است واژه ای نامترادف ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KAlSiO4 کانی شهابسنگی که از فاز آلفای مکعبی مرکز حجمی آلیاژ نیکل آهن که دارای 5-7% نیکل می باشد
kalsilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KCu++3OCl(SO4)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KCu++3OCl(SO4)2
kamchatkite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KHCO3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KHCO3
kalicinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KHMg2B12O16(OH)10•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KHMg2B12O16(OH)10•4(H2O)
kaliborite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MnNa3P3O10•12(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MnNa3P3O10•12(H2O)
kanonerovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na5 5Mn0 25ZrSi6O16(OH)2
وجه تسمیه : از نام Yu L Kapustin (1933-2002) ، Russian ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na5 5Mn0 25ZrSi6O16(OH)2 - وجه تسمیه : از نام Yu L Kapustin (1933-2002)
kapustinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na6Mn++TiSi6O18 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na6Mn++TiSi6O18
kazakovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCa2(Mg4Ti)Si6Al2O23(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCa2(Mg4Ti)Si6Al2O23(OH)2
kaersutite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaNi4(CO3)3(OH)3•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaNi4(CO3)3(OH)3•3(H2O)
kambaldaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbAl(UO2)5(PO4)2(OH)9•9 5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbAl(UO2)5(PO4)2(OH)9•9 5(H2O)
kamitugaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: SrCaAl(F ، OH)7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: SrCaAl(F
karasugite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: V2O3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: V2O3
karelianite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: ZnCr2S4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ZnCr2S4
kalininite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:( NaHSi2O5•3(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:( NaHSi2O5•3(H2O
kanemite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Na(CaNa)Fe++4(Al ، Fe+++)Si7AlO22(OH)2
نام آن از کلمه یونانی "carrying down" که اشاره به منشاء آتشفشانیآن دارد گرفته شده است
نام های دیگر این کانی : Aluminokatophorite و Catophorite
katophorite
هوموس آهکی
kalkmull
واژه ای که در اندونزی برای پادگانه بیرون آمده از آب که از مواد موجود در صخره‌های مرجانی تشکیل شده است و همچنین برای سنگ آهک مرجانی ، بکار می رود مشتق شده از مالایا به معنی صخره ، صخره مرجانی
karang
واژه ای محاوره ای که در جنوب مسیوری مرکزی ، برای چرت گچی ، متخلخل و هوازده با رنگ سفید تا قهوه ای برنزی یا چرمی بکار می رود؛ از آنجا که این سنگ محصول خرد شدن و تخریب کائولن است و ذرات آن نیز مشابه با کائولن می‌باشند ، نام مزبور برای آن انتخاب شده است
kaoleen
یخ شانه ای -یخ پکتینی
kammeis
یخرفت پشته یخساری
(الف) یخرفت حاشیه ای که حاوی چندین تپه کوچک یخرفتی است
(ب) گروهی از تپه های کوچک یخرفتی در طول دماغه توده یخی ثابت که از بقایای باتلاقی دشت سیلابی واقع در زیر توده یخی در حال ذوب ، تشکیل شده اند ، یخرفت پشته یخساری (الف) یخرفت حاشیه ای که حاوی چندین تپه کوچک یخرفتی است (ب) گروهی از تپه های کوچک یخرفتی در طول دماغه توده یخی ثابت که از بقایای باتلاقی دشت سیلابی واقع در زیر توده یخی در حال ذوب
kame moraine

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه