چکیده

هدف: هدف از این مقاله، بررسی روش های جدید به منظور بهبود مدیریت زنجیره تامین در محیط نامشخص، به ویژه برای مقابله با مشکلات تقاضای نامشخص و مشکل بهینه سازی موجودی که با سیستم های زنجیره تامین مواجه شده است، می باشد.

طرح/روش شناسی/رویکرد: این مقاله، یک مدل بهینه سازی موجودی چندهدفه را که ترکیبی از پیش بینی grey کلاسیکGM(1،1) با روش فرا ابتکاری است، ارائه می دهد. مورد اول به منظور دستیابی به مکانیزم پیش بینی در عملیات زنجیره تامین و مورد دوم، به منظوربهینه سازی راه حل مدل به کار می رود.

اصالت/ارزش: این مقاله در ایجاد یک مدل جدید بهینه سازی موجودی و ارائه ی یک منبع چارچوب مدیریت زنجیره ی تامین موفق خواهد بود. این نشان می دهد که برای اولین بار است که روش پیش بینی gray به همراه روش فرا ابتکاری می تواند یک روش معتبر به منظور میریت زنجیره ی تامین در شرایط نامشخص باشد.

یافته ها: نتایج نشان می دهد که مکانیزم های پیش بینی براساس gray بهتر از دیگر روش های پیش بینی مانند روش هموارسازی تصاعدی دوبل که دراین مقاله استفاده شده است، می باشد. راه حل مدل بهینه سازی موجودی چند هدفه نیز با ادغام روش پیش بینی gray بهبود یافته است. این نشان دهنده ی اهمیت یک مکانیزم پیش بینی در مدیریت زنجیره ی تامین می باشد.

1-مقدمه

همراه با توسعه ی فناوری اطلاعات و جهانی شدن آن، رقابت بین شرکت ها، به رقابت ها و چالش هائی نه تنها در بازارهای داخلی بلکه در بازارهای جهانی تبدیل شده است. با توجه به انتقال قدرت بازار به مشتریان، تامین نیازهای مشتریان نه تنها شامل تولید کنندگان بلکه شامل کل زنجیره ی عرضه (sc)می باشد(Gunasekaran و Ngai ، 2004). چابکی در مدیریت زنجیره ی عرضه(SCM) یعنی پاسخ سریع، با کیفیت بالا و کم هزینه به تقاضاها، کاهش چرخه ی عمرمحصول، افزایش تنوع محصولات وغیره برای بقا و توسعه ی اعضای SC حائز اهمیت می باشد(Al-Mudimigh و همکاران، 2004؛ HanafizadehوSherkat، 2009). با این حال در دنیای واقعی، SC ها با یک محیط بسیار پویا ونامشخص مواجه هستند: عدم اطمینان تقاضای مشتری، تحویل عرضه، منبع خارجی وغیره(Petrovicو همکاران، 1999). ابهامات موجب پیچیدگی مدیریت SC شده، درنتیجه روش ها و ابزارهای جدیدی برای  SCM موردنیاز است. بسیاری از کارها بر رویSCM درتاریخ نسبتا کوتاهی از متون SC منتشر شده است. بیش ترتحقیقات بر روی عدم قطعیت در SC تمرکز می کنند. مدل های تحلیلی در مورد تقاضای نامشخص در حال توسعه می باشند(Tang،2006؛ Anna و همکاران،2005؛ Petrovic و همکاران، 1999). عملکرد عرضه ی نامشخص به همراه قراردادهای به اشتراک گذاری ریسک  در مطالعات He و Zhang (2008)، Zimmer (2002)،  Lababidi و همکاران(2004) مورد مطالعه قرار گرفته است. موارد دیگرمانند هزینه ی عرضه ی نامشخص، ظرفیت عرضه ی نامشخص، زمان های هدایت عرضه  ی نامشخص در مقالات (Alonso-Ayuso و همکاران،2003؛ Lee و Kim، 2002؛ Petrovic، 2001) ارائه شده است. تئوری سیستم های gray (Deng، 1982؛ Liu و همکاران، 2009) که توسط Deng در سال 1982پیشنهاد شد، یک تئوری ریاضی جدید است که بر مفهوم مجموعه ی grey بنا شده است. این به سرعت درحال توسعه بوده و ثابت شده است که به عنوان یکی از روش های موثر است که به افراد کمک می کند تا مشکلات عدم قطعیت با نمونه های کوچک و اطلاعات ناقص برطرف شود...

میتوانید از لینک ابتدای صفحه، مقاله انگلیسی را رایگان دانلود فرموده و چکیده انگلیسی و سایر بخش های مقاله را مشاهده فرمایید.