دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

نتایج برای معنی فارسی rad

rad

radian-رادیان زاویه مقطع قوسی که طول ان برابر با شعاع آن است دایره کامل 2 رادیان است یک رادیان 58/29579درجه و 1 درجه برابر 0/01745 رایان است ، radiation - absorbed dose-دز تابش - جذب واحدی که مقدار انرژِ ی منتقل شده به ماده را با تابش یونیده سازی معین می کند یک راد ، دز تابشی است که چگالی انرژِ ی 100ارگ بر گرم را در ماده جذب کننده ایجاد می ند به دلیلاختلاف انرژِ ی مواد مختلف نوع ماده باید معین باشد مثلا 1 rad سیلیسیم برابر با 100erg /g سیلیسیم است قطعات گالیم رسنیدی معمولاً سختی دزی از 10 به توان هفت rad 10 به توان 8 و سختی سرعت راد 10 به توان 8 تا 10 به توان 11 rad /s دارند

پیشنهاد شما چیست؟

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مهندسی برق است.

اصطلاحات انگلیسی مشابه با واژه تخصصی rad و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند.

تلفظ انگلیسی

فارسی

radnos

( جا به جا شده ی حروف کلمات NO RADIO بعلاوه S ) محو شدگی رادیویی که بیشتر در مناطق قطبی اتفاق می افتد و به نظر می رسد که در اثر انفجارهای خورشیدی ، لکه های خورشیدی یا شفق قطبی باشد

radiated EMI

EMI تشعشعی

radardom

radome-رادام پوشش حفاظت کننده آنتن رادار که از مواد دی الکتریک ( معمولاً ورفه های پلاستیکی ) ساخته می شود و در براب رانرژِ RF شفاف است

radiation pyrometer radiation thermometer

آذرسنج تابشی ؛ دماسنج تابشی آذرسنجی که توان تابشی از جسم یا منبع مورداندازه گیری را روی ترموکوپل ، ترموفیل ، بولومتر یاآشکار ساز مناسب دیگری کانونی می کند که بتواند خروجی الکتریکی متناسب را برای ابزار نمایش دهنده ایجاد کند

radio link

ارتباط رادیویی سیستم رادیویی که کانال مخابراتی یا کنترلی بین دو نقطه معین را ایجاد می کند

radar altitude , radio altitude

ارتفاع راداری ، ارتفاع رادیویی ارتفاع مطلقی که با ارتفاع سنج داداری تعیین می شود

radar altimeter , pulsed altimeter

ارتفاع سنج راداری ، ارتفاع سنج پالسی ارتفاع سنج رادیویی مورد استفاده در هواپیماهابرای مشخص کردن دقیق ارتفاع مطلق در ارتفاعهای بالاتر از 1/524 کیلو متر یا 5000 فوت که حد نهایی ارتفاع سنجهای راداری FM است تجهیزات راداری نوع پالسی ، پالسی مستقیم رو به پایین می فرستد و زمان کل حرکت ان تا سطح و برگحشت به هواپیما را اندازه میگیرد کمترین ارتفاع مفید آن 250 فیت ( 76/2متر ) است

radio altimeter

ارتفاع سنج رادیویی ارتفاع سنج مطلق که بر اساس بازتاب امواج رادیویی از زمین برای تعیین دامنه عمل می کند مانند ازتفاع سنج راداری FM و ارتفاع سنج راداری پالسی

radio transmission

ارسال رادیویی ارسال سیگنالها از طریق فضا در بسامدهای رادیویی با تابش امواج الکترومغناطیس

radioactive standard

استاندارد پرتوزا نمونه ای از ماده پرتوزا ، معمولاً با نیم عمر طولانی که در آن تعداد و نوع اتمهای پرتوزا و مشتقات آنها از خود نشان می دهند ذرات آلقا و یتا و بعضی مواقع پرتوهای گاما با واپاشی هسته های اتم سیل می شوند

radar scope

اسکوپ رادار واژه ای که قبلاً به صفحه لامپ پرتو- کاتدی ( CRT ) برای اطلاعات رادار اشاره می کرد اما امروزه برای بیان انواع صفحه های نمایش رادار ی از قبیل نمایش باپویش خطهای افقی د یجیتال شده به کار می رود ، که صفحه نمایش بلور مایع مورد استفاده ، در ناوبری قایقهای کوچک استفاده می شود

radio sky

آسمان رادیویی آسمانی که انسان می توانست در صورت حساس بودن چشمهایش به امواج رادیویی به جای نور ، مشاهده کند

radiation detector

اشکار ساز تابش قطعه ای برای تبدیل انرژی تابشی به شکل مناسبتری برای مشاهده

radio detection

آشکار سازی رادیویی اشکار سازی وجود جسمی با موقعیت یابی رادیویی بدون تعیین دقیق موقعیت

radar resolution

افت رادار دقت سیستم رادار

radar horizon

افق رادار کوتاهترین زاویه ارتفاعی که در آن رادار می تواند به طور موثر در مکان خاصی عمل کند و تحت تاثیر عوارض زمین و تحدب زمین قرار نگیرد

radio horizon

افق رادیویی مکان هندسی نقاطی که جهت پرتوهای فرستنده در آنها به سطح زمین مماس می شود فاصله تا افق رادیویی تحت تاثیر شکست پرتوها در جو است

radiation pattern , field pattern

الگوی تابش ، الگوی میدان نایش گرافیکی تابش از آنتن به صئرت تابعی از جهت

radio-over-fiber

امواج رادیویی در بستر فیبر نوری

radio wave propagation

انتشار امواج رادیویی انتقال انرژی از طریق فضا با تابش الکترومغناطیس در بسامدهای رادیویی

radial diffusion

انتشار شعاعی

radar handoff

انتقال رادار انتقال شناسیایی و کنترل راداری روی هواپیما از یک منترل کننده به کنترل ننده دیگر بدون توقف هدایت از این سییستم د رکنترل پرواز هواپیمای تجاری استفاده می شود

radar drift

انحراف رادار انحراف هواپیما که با مجموعه ای از اطلاعات جهت دریافت شده در طول زمان ، از هدف راداری ثابت تعیین می شود

radiant energy

انرژی تابشی انرژِی ارسال شده به شکل تابش الکترومغناطیس مانند امواج رادیویی ، امواج حرارتی و امواج نوری

radiation energy

انرژی تشعشعی

radio broadcast statoin

ایتسگاه پخش رادیویی ایستگاهی که برنامه های رادیویی را در باند پخش ، برای دریافت همگانی ارسال می کند

radaar station

ایستگاه رادار مکان زمینی ، هوایی یا دریایی سیستم راداری که سیگنالها را ارسال یا دریافت می کند

radio station

ایستگاه رادیویی ایستگاه مجهز شده برای مخابرات رادیویی یا پخش رادیویی

radar beam

باریکه رادار باریکه قابل حرکت انرژی RF که از آنتن فرستنده رادار تولید می شود شکل آن معمولاضبه صورت مکان هندسی تمام نقاطی تعریف می شود که درآنها ، توان به نصف مقدار آن در مرکز باریکخه کاهش می یابد

radio beam

باریکه رادیویی جریان متمرکز شده ای از انرژِی RF مانند آنچه که در دستگاههای رادیو یی و رله ها یرادیویی ریز موج به ار می رود باریکه رادار ، باریکه رادیویی است که برای کاربرد خاصی ارسال می شود

radio landing beam

باریکه فرود رادیویی باریکه رادیویی برای هدایت عمودی هواپیما در هنگام کاهش ارتفاع برای فرود روی زمین

radar reflector

بازتابنده رادار باز تابنده ای که امواج را دار را بازتابده یا منحرف می کند

radiation efficiency

بازده تابش نسبت توان تابش شده به توان کل تغذیه شده به آنتن در بسامد معین

radar range

برد رادار بیشترین فاصله ای که دستگاه رادار به طور معمول در آشکار سازی اجسام ، عمل می کند معمولاً برد رادار را فاصله ای فرض می کنند که دستگاه رادار می تواند جسم معینی را حداقل در 0/50 موارد آشکار کند این برد در فضای آزاد با حساسیت توان گیرنده و سطح پژواک هدف نسبت مستقیم دارد ولی با مربع بهره آنتن و توان چهار توان فر ستنده تغییر می کند

radio rang , radio - range beacon , range

برد رادیویی ، راهنمای برد رادیویی ، برد تسهیلات ارسالی رادیویی که سیگنالهایی را تابش می کند که هواپیماها از روی آن جهت خود را نسبت به ایسگاه فرستنده تعیین می کند برد رادیویی A-N چهار سیگنال را در چهار جهت ارسال می کند

radio-frequency

بسامد رادیویی

radio-guided bomb

بمب هدایت شونده رادیویی بمب زمینی هدایت شونده با کنترل رادیویی ازخارج موشک

radiant gain

بهره تابشی نسبت شار تابشی گسیل شه به شار تابشی تابیده در درگاههای معینی در قطعه نوری - الکترونیکی

radio - range leg

پای برد رادیویی یکی از چهار مسیر یا باریکه در برد رادیویی چهار جهتی

radiation potential

پتانسیل تابش ولتاژ متناظر با انرژِ بر حسب الکترون ولت که برای تحریک اتم یا مولکول و ایجاد گسیل یکی از بسامد های تابش مشخصه آن لازم است

Radiation Pattern

پترن تشعشعی

radiation patterns

پترن تشعشعی

radio broadcast

پخش رادیو یی برنامه ای که ایستگاه رادیویی برای دریافت همگانی پخش می شود

radio broadcasting

پخش رادیویی ارسال رادیویی برای دریافت همگانی

radiation beam

پرتو تابشی

radiometric

پرتو سنجی

radiological

پرتو شناختی واژه ای برای اشاره به تابش هسته ای ، پرتوزایی و سلاحهای اتمی

radiology

پرتو شناسی

radiopaque

پرتو- کدر ماده ای که پرتوهای X یا شکل های دیگر تابش ، نفوذ قابل توجهی در آن ندارند

radioactive

پرتوزا بروز ویژگی پرتوزایی ، این منبع می تواند طبیعی یا ساخت بشر باشد ، رادیو اکتیو ، پرتوزا

radioactivity

پرتوزایی

radar video data processor

پردازنده داده ها ی تصویری رادار سیستم راداری که صفحه نمایش بدون لرزشی برای کنترلف ترافیک هوایی با تبدیل سیگنالهای ورودی به داده های دیجیتال قابل همزمان شدن با ساعت سیستم ، به وجود می آورد مدارهای مربوط امکان جمع آوری و نمایش سیگنالهای هدف ضعیف و نویزی را فراهم می آورند

radio window

پنجره رادیویی باند بسامد که از حدود 6 MHZ تا 30GHZ گسترده می شود و امکان ورود و حرکت تابشهای جهان خرج را به جو زمین فراهم می کند

radar scan

پوشیش رادار حرکت دایروی ، کروی ، مستطیلی یا حرکتهای دیگر باریکه رادار برای رسیدن به هدف

radiotelephone distress call

پیام اضطرار رادیو تلفنی لغت ( mayday ) متناظر با تلفظ فرانسوی ( moider ) که در شرایطی مشابه ارسال سیگنال SOS به رمز با رادیو تلگراف گفته می شود

radio propagation predicton

پیش بینی انتشار رادیویی پیش بینی کیفیت یا چگونگی انتشار امواج رادیویی تحت تاثیر عوامل مانند لکه های خورشیدی و تغییرات فصلی ، این پیش بینی به طور متناوب از سوی موسسه ملی استانداردها و فناوری ( nist ) منتشر می شود

radar prediction

پیشکویی رادار نمایش گرافیکی آنچه که انتظار نمایش آن روی صفحه رادار ، به هنگام پویش حقیقی رادار ، وجود دارد این نمایش را می توان با پویش مدلهای توپراگحرافی در مقیاس کوچکتر با امواج مافوق صورت یا هر نوع شبیه سازی دیگر با استفاده از گرافیک کمپیوتری انجام داد

radial configuration

پیکربندی شعاعی

radiant

تابش گسیل شده یا ارسال شده در جهت شعاعهای به مرکز منبع نقطه ای

radiation

تابش گسیل انرژی در هر قسمت از طیف الکترومغناطیس ، از پرتوهای X تا امواج رادیویی ، این واژه برای بیشتر افراد معنای تابش هستهای ، پرتوهای آلفا ، بتا و گاما را دارد ، تشعشع

radiometer

تابش سنج ابزاری که انرژی تابش را اندازه می گیرد مانند بلومتر ، ریز تابش سنج ، تابش سنج ریز موج و ترموپیل ، پرتو سنج

radiometry

تابش سنجی اندازه گیری کمیتهای مربوط به انرژی تابشی

radiate

تابش کردن بیرون فرستادن انرژِ ی ، مانند امواج الکترو مغناطیسی به فضا

radiator

تابشگر ، راد یاتور 1 بخشی از انتن یا خط انتقال که امواج الکترومغناطس را به طور مستقیم در فضا یا در برابر باز تابنده ای برای کانونی شدن یا جهت گرفتن تابش می کند 2 جسمی که انرژی تابشی گسیل می کند ، رادیاتور ، خنک کننده

radianc

تابندگی شار تابشی بر واحد زاویه ثابت ، بر واحد سطح منبع قرار گرفته در معرض تابش واحد معمول آن وات بر استرادیان بر متر مربع است تابندگی در تابش شبیه به روشنایی است

radiation excitation

تحریک تابشی

radar signal analysis

تحلیل سیگنال رادار تحلیل بازتابهای زادار از هواپیما ، موشک بالستیک یا ماهواره ی در حال گردش برای به دست آرودن بیشترین اطلاعات ممکن از انداره ، شسکل و موقعیت آن

radiation damage

تخریب تابشی خراب شدن دایمی قطعه نیمرسانا که می تواند ناشی از تابش ذرات هسته ای و ذرات باردار باشد تخریب جا به جایی ، تخریب انتقال بار و تخریب مکانیکی از این نوع است مثالً تخریب پرتو ترونی و گاما هدایت متقابل ، جریان اشباع درین و ولتاژ پینچ اف MESFET ها را کاهش می دهد تخریب نوترونی توان خروجی و بهره سیگنال کوچک را در تقویت کننده های MESFET کاهش می دهد

radio -station intrference

تداخل ایستگاه رادیویی تداخل ناشی از ایستگاههای رادیویی دیگر با ایستگاه مطلوب برای دریافت

radio-frequency interference; rf interference

تداخل بسامد - رادیویی؛ تداخل RF تداخل در دریافت رادیویی که در بسامد سیگنال مطلوب یانزدیک آن اتفاق می افتد و می تواند ناشی از منابع طبیعی مانند رعد و برق یا منابع ساخت بشر مانند دستگاههای جوش قوسی یا ماشینهای دیاترمی ، کموتاسیون موتور DC یا باز شدن اتصالهای رله باشد

radiated interference

تداخل تابش شده تداخل الکترومغناطیسی ناشی از نویز تابشی و سیگنالهای نامطلوب دیگر از خطوط برق یا دستگاههای برق دار الکتریکی

radio interference

تداخل رادیویی تداخل در دریافت سیگنال رادیویی مطلوب با سیگنال رادیویی نامطلوب یا اغتشاش رادیویی

radio interfermoeter

تداخل سنج رادیویی تداخل سنجی که بسامدهای رادیویی کار می کند و برای ستاره شناسی رادیویی و ردیابی ماهواره ها به کار می رود

radio multiplexing

تسهیم کردن رادیویی 1 تقسیم کانال رادیویی به تعداد کانال صدا یا رمز با استفاده از تقسیم بسامدی یا تقسیم زمانی 2 اتصال دو یا چند فرستنده یا گیرنده به یک آنتن از طریق شبکه های تزویج مناسب

radial resonator

تشدید کننده شعاعی

radioactive radiation

تشعشع رادیو اکتیو

radar trainer

تعلیم دهنده راداری تعلیم دهنده ای برای آموزش روشهای راداری و عملکردهای آن شبیه سازی صفحه های هدف راداری متعدد

radio fix

تعیین رادیویی 1 تعیین موقعیت منبع سیگنالهای رادیویی با به دست آوردن محل تلاقی فرستنده با دو یا چند جهت یاب رادیویی در مکانهای مختلف و سپس محاسبه موقعیت با استفاده از محاسبات مثلثاتی 2 تعیین موقعیت کشتی یا هواپیمای مجهز به تجهیزات جهت یاب با به دست آوردن جهتهای رادیویی در دو یا چند ایستگاه فرستنده در مکانهای معلوم و محاسبه موقعیت با استفاده از مثلثات 3 تعیین موقعیت هواپیمای در حال پرواز با شناسایی راهنمای رادیویی یا تعیین محل تلاقی دو باریکه رادیویی

radio determination

تعیین رادیویی تعیین موقعیت یا به دست اوردن اطلاعات مربوط به موقعیت با استفاده از ویژگیهای انتشار امواج رادیویی

radar repeater

تکرار کننده رادار مونیتوری با لامپ پرتو کاتدی که اطلاعات د یداری صفحه نمایش رادار درمکان د یگر دوباره نمایش می دهد با استفاده از کلید انتخاب کننده می توان اطلاعات دیداری هر یک از سیستمهای رادار متعدد را دوباره ایجاد کرد

radio repearer , radio relay system , relay system

تکرار کننده رادویی ، سیستم رله رادویی ، سیستم رله تکرار کننده ای که به عنوان ایستگاه میانی برای سیگنالهای مخابراتی رادیویی ارسالی یا برنامه های رادیویی از یک ایستگاه ثابت به ایستگاه دیگحر عمل می کند به این ترتیب برد قابل اعتماد ایستگاه های مبدا افزایش می یابد تکرار کننده ریز موج نمونه ای از آن است

radiotrician

تکنیسین رادیو

radar telescope

تلسکوپ راداری آنتن رادار بزرگ و تجهیزات مربوط به آن که برای ستاره شناسی راداری به کار می رود

radio telescope

تلسکوپ رادیویی سیستمی متشکل از آنتنی برای جمع آوری سیگنالهای رادیویی آسمانی و گیرنده ای برای آشکار سازی و ثبت آنها ، این آنتن همانند عدسیهای شیئی یا آینه تلسکوپ نوری است و گیرنده / ثبت کننده آن شبیه به ترکیب چشم و مغز ، فیلم عکاسی یا ضبط تصویر است شکل ظاهری آسمان در طول موجهای رادیویی با شکل ظاهر نوری آن تفاوت دارد زیرا خورشید در آن کم اهمیت تر است در حالی که راه شیری سیگنالهای با قدرتی را تابش می کند بقیه آسمان با منابع رادیویی که اغلب آنها به اجسام قابل دیدن با چشم غیر مسلح مربوط نیستند ، لکه لکه می شود پنجره رادیویی از طول موج چند میلیمتری تا دهها متر گسترده می شوند و امکان استفاده از هر نوع آنتنی را فراهم می کند

radiation loss

تلفات تابشی بخشی از تلفات انتقال که ناشی از تابش توان RF از سیستم انتقال است ، افت تشعشع

radio telephony

تلفن بیسیم

radiophone

تلفن بیسیم

radar contact

تماس راداری شناسایی و تعیین پژواکی روی صفحه رادار وقتی که پژواک رادار هواپیما دیده و روی صفحه نمایش PPI شناسایی می شود می گویند که هواپیما با رادار در تماس است

radar theodolite

تنودولیت راداری تنودولیتی که برای به دست آوردن زاویه ، ارتفاع و فاصله شیب دار از هدف بازتابنده به منظور سنجش یا مقاصد دیگر از رادار استفاده می کند

Radial Basis Functions

توابع پایه شعاعی

radiated power

توان تابشی کل توان گسیل شده از آنتن فرستنده

radiation power

توان تشعشع

radar net , radar screen

تور راداری ، پرده راداری شبکه ای از ایستگاههای رادار که برای آشکار سازی هواپیماهای ورودی به محدوده هوایی معین ساخته شده است

Radial Load Distribution

توزیع بار شعاعی

radial distribution

توزیع شعاعی

radar fix

ثابت رادار موقعیت تعیین شده بار رادار /

radiation absorber

جاذب انرژِی ماده عایقی به شکل ورق که دارای مقداری رسانایی است و به عنوان عنصر دی الکتریک و بازتابنده برای جذب انرژِی RF نا خواسته به کار می رود

radio acanner

جارو کننده رادیویی

radar chart

جدول رادار نقشه ویژ ه ای که در ناوبری راداری به کار می رود در کشتیهای مجهز به رادار ، جدولهای رادار بر روی خطوط ساحلی ف تپه ا ف ساختمانهایبزرگ و اجسام دیگر تاکید می کنند که پژواکهای راداری معین و بهتری را برای اطمینان کشتیها از موقعیت خود ف ایجاد می نند به همین طریق جدولهای رادار در ناوبر ی هوایی خطوط شهرها ف رودخانه ها ، دریاچه ها ، پلها ، راه اهنها و اجسام دیگری را که روی صفحه های نمایش رادار هوایی ظاهر می شوند نشان می دهد

radio bearing

جهت رادیویی جهتی که نسبت فرستنده رادیوییبا استفاده از جهت - یاب رادویی به دست می آید

radio direction finder , direction finder

جهت یاب رادیویی ، جهت یاب ابزار رادیویی برای کمک به ناوبری که از حلقه قابل گردش یا آرایش آنتنی با جهت گیرندگی بالا برای تعیین جهت دریافت سیگنال رادیویی استفاده می کند مانند جهت یابهای خودکار و یابنده های صفر شنوایی

radiant flux density , irradianc

چگالی شار تابشی مقدار توان تابشی بر واحد سطح که در مقطع سطح با روی آن جاری می شود

radio-frequency choke

چوک رادیو

radial choke

چوک مدور

radio common carrier

حامل مشترک رادیویی اختصاص باند رسمی بر ای خدمات رادیویی گوناگون مانند تلفنهای سیار و فراخوانها

radial movement

حرکت شعاعی

radiant sensitivity

حساسیت تابشی جریان خروجی سیگنال لامپ یا لامپ نوری دوربین تقسیم بر شار تابشی تابده در طول موج معین

radiation shield

حفاظ تابش حفاظ یا دیواری از سرب یا ماده دیگری که تابش هسته ای را به طور موثر جذب می کند

radio amateur civil e mergency service

خدمات اضطراری رادیو آماتوری شهری خدمات رادیو - آماتوری که در مواقع اضطراری در شهر ، مانند زمین لرزه ، آتش سوزی ، سیل ، طوفان یا تورنادو ، ارتباط مخابراتی را بر قرار می کند

radiation-induced transient failure

خرابی گذرای ناشی از تابش

radio line of position

خط موقعیت رادیویی خط موقعیتی که با جهت یاب رادیویی به دست می آید

radiation hazard

خطر تابش خطر قرار گرفتن در معرض تابش یونیده ساز برای سلامتی موجودات زنده

radiation hazards meter

خطر سنج تابش ابزاری که تابش الکترومغناطیس را در سطوح چگالی توانی که امکان ایجاد خط ر را برای فرایندهای حیاتی انسان دارند ، اشکار و اندازه گیری می کند این سطوح از منابع رادیویی یا انرژی بالا در فرستنده ها فتجهیزات فرایندهای صنعتی و احاقهای ریز موج تولید می شوند

radio sun

خورشید رادیویی خورشیدی که تابش الکترومغناطیسی در قسمت رادیویی طیف شناخته می شود

radar calibration

درجه بندی رادار فرایند تعیین گستره و دقت پوشش راداری سیستم رادار کنترل هوایی تاکتیکی با آگاهی کننده هواپیماها این درجه بندی شامل محاسبه پوشش نظری ، امتحان کردن پوشش از سوی پروازها و آماده سازی جدول ، نمودار ها و تقشه هی درجه بندی است

radio reciption

دریافت رادیویی دریافت پیامها ، برنامه ها یا اطلاعات دیگحر با رادیو

radiological dose

دز پرتوشناختی مقدار کل تابش یونیده ساز جذب شده در بدن فرد قرار گرفته در معرض هر نوع منبع تابش

radiation dose

دز تابش مقدار کل تابش یونیده ساز جذب شده در ماده یا بافت ، که معمولاً بر حسب rad بیان می شود

radiation - absorbed dose

دز تابش - جذب واحدی که مقدار انرژِ ی منتقل شده به ماده را با تابش یونیده سازی معین می کند یک راد ، دز تابشی است که چگالی انرژِ ی 100ارگ بر گرم را در ماده جذب کننده ایجاد می ند به دلیلاختلاف انرژِ ی مواد مختلف نوع ماده باید معین باشد مثلا 1 rad سیلیسیم برابر با 100erg /g سیلیسیم است قطعات گالیم رسنیدی معمولاً سختی دزی از 10 به توان هفت rad 10 به توان 8 و سختی سرعت راد 10 به توان 8 تا 10 به توان 11 rad /s دارند

radar picket

دژبان راداری هواپیما یا کشتی مجهز به رادار هشدار دهنده سریع و عمل کننده در فاصله ای از محدوده در حال حفاظت برای افزایش برد آشکار سازی رادار

radiac set , radiac ,radiac instrument , radiacmeter

دستگاه رادیاک ، رادیاک ، ابزار رادیاک ، رادیاک سنج سیستم کامل آشکار سازی ، شناسایی و اندازه گیری رادیو اکتیو

radiological defense

دفاع پرتویی دفاع در برابر اثرات پرتوزایی سلاحهای اتمی که شامل آشکارسازی و اندازه گیری میزان پرتوزایی ، حفاظت افراد در برابر پرتوزایی و پاکسازی منطقه و تجهیزات است

radioteletypewriter

دور تحریر گر رادیویی دور تحریرگر و تجهیزات مربوط به آن برای کار کردن از طریق کانال رادیویی به جای سیم

radioactive rays

ذرات رادیوآکتیو

radio beacon

ر اهنمای رادیویی ایستگاه فرستنده رادیویی بدون جهت در مکان جغرافیایی ثابت که سیگنال مشخصه ای را ارسال می کند که می توان با استفاده از آن اطالاعات جهت یاب رادیویی در کشتی یا هواپیما به دست آورد بعضی از این ایستگاهها به طور دائم کار می کنند و می توانند اطلاعات فاصله را ارائه دهند ، بیکن رادیویی

Radar

رادار

radar ( radio detecting and ranging )

رادار سیستمی بر اساس انرژِ RF ارسال شده و بازتابیده برای آشکار سازی و پیدا کردن موقعیت اجسام که فاصله یا ارتفاع را اندازه می گیرد ، در ناوبری ، مان یابی و بمباران به کار می رود در آشکار سازی و فاصله یابی ، فاصله زمانی بین ارسال انرژی و دریافت انرژی بازتابیده ، فاصله جسم را در مسیر باریکه ی ارسال تعیین می کند در رادارهای اولیه انرژی ارسال شده راهنمای پاسخ دهنده ای را که سیگنالهای کاملاً جدیدی را به دستگاه رادار باز می فرستاد تحریک می کرد

radar sonde

رادار سوند 1 سیستم الکترونیکی برای اندازه گیری و ارسال خودکار دادنده های هواشناسی در ارتفاع بالا از بالن ، کایت یا زاکت با استفاده زا امواج رادیویی مدوله شده پالسی با فرمان سیگنالهای راداری 2 سیستمی که در آن از روشهای راداری برای تعیین برد ، ارتفاع و جهت هدف راداری که با رادیو سوند بالای زمین برده شده است استفاده می شود

radome

رادام پوشش حفاظت کننده آنتن رادار که از مواد دی الکتریک ( معمولاً ورفه های پلاستیکی ) ساخته می شود و در براب رانرژِ RF شفاف است ، برج رادار

rad per unit time

رادبر واحد زمان واحد نرخ دز جذب شده

radon

رادون عنصر گازی با پرتوزایی بالا ، عدد اتمی 86 و وزن اتمی222 ، در سری پرتوزای اورانیم این عنصر بعد از رادیم است

radiac ( radioctivitgy detection , identfication . and computation )

رادیاک 1 آشکار سازی ، شناسایی و اندازه گیری شدت تابش هسته در یک منطقه 2 radiac set

radial

رادیال یکی از چند خطوط شعاعی موقعیت که با دستگاههای ناوبری رادیویی زاویه ای تعیین می شود و بر حسب زاویه و ( معمولاً مغناطیسی ) تمام نقاط روی آن خط از دستگاه مشخص می شود ، شعاعی ، پرتویی

radian

رادیان زاویه مقطع قوسی که طول ان برابر با شعاع آن است دایره کامل 2 رادیان است یک رادیان 58/29579درجه و 1 درجه برابر 0/01745 رایان است ، رادیان ، واحد اندازه گیری زاویه طبیعی

radian per second

رادیان بر ثانیه واحد سرعت زاویه ای

radium

رادیم عنصر فلزی با پرتوزایی بالا که پرتوهای الفا ، بتاو گاما تابش می کندو عدد اتمی آن 88 است

radio

رادیو 1 ارسال سیگنالهایی از طریق فضا با امواج الکترومغناطس با وجود آن که تلویزیون ورادار نیز بر اساس امواج الکترو مغناطیس عمل می کنند این واژه برای ارسال صدا و سیگنالهای رمز به کار می رود 2 radio receiver

radiobiology

رادیو بیولوژی شاخه ای از زیست شناسی که به بررسی اثرات تابش بر بافتهای زنده می پردازد

radio telephone , radiophone

رادیو تلفن ، رادیوفون 1 واژه ای برای اشاره به تلفن ار طریق کانالهای رادیویی ، 21 فرستنده رادیویی و گیرنده رادیویی که همراه با یکدیگر امکان مخابرات تلفنی دو طرفه را با رادیو فراهم می کنند

radio telegraphy

رادیو تلگرافی تلگراف ارسال شده با امواج رادیویی به جای سیم در رادیو تلگراف معمولاً از رمز مورس بین المللی استفاده می شود ، تلگراف بیسیم

radioteletype

رادیو تله تایپ شکلی از تلراف رادیویی باند باریک با چاپ مستقیم برای رونوشت برداری خودکار با دور چاپگحر متصل به گیرنده ها و فرذستنده های رادیویی

radiosounde , radio meteorograph

رادیو سوند ، هوانگار رادیویی ترکیب دستگاه ثبت پدیده های جوی با یک فرستنده رادیویی وقتی که این دستگاه با بالن بالا فرستاده می شود می تواند سیگنالهای رادیویی قابل ثبتی را به ایستگاه زمینی بفرستد که به صورت اطلاعات فشار ، دما و رطوبت در فاصله های زمانی منظم در حین بالا رفتن آن بر گرداندن شود پس از انفجار بالن ، دستگاه با چتر فرود می آید

radio cognitive

رادیو شناختی

radio photoluminescence

رادیو فتولومینسانس نو تبی موادی مانند فلوریت و کونزیت در نتیجه تابش پرتوهای بتا و گاما به دنبال قرار گرفتن آنها در معرض نور

radiometallography

رادیو -فلز نگاری آزمیش ساختار بلوری و مشخصه های دیگر فلزات آلیاژها با دستگاههای پرتوX

radiometeorology

رادیو- هواشناسی شاخه ای از هواشناسی که به بررسی انتشار انرژی رادیویی در جو و استفاده از دستگاههای رادیویی و راداری در هواشناسی می پردازد

radiotelephony

رادیوتلفن مخابرات صدای دو طرفه ( تلفن ) بر اساس امواج رادیویی و بدون سیمهای اتصال بین دوایستگاه

radiogram

رادیوگرام پیغام ارسال شده از رادیو

radioluminescence

رادیو-نورتابی روشنایی تولید شده از انرژی تابشی مانند پرتوهای X ، گسیلهای پرتوزا ، ذرات آلفا یا الکترونها

radar beacon

راهنمای راداری فرستنده - گیرنده راداری که سیگنال رادار رمز شده ی قوی را به هر جا که گیرنده رادار به وسیله رادار در خواست کننده روی هواپیما یا کشتی ، تحریک شده باشد ف می فرستد پاسخ راهنمای رمز شده می تواند بر ای تعیین موقعیت بر حسب جهت و فاصله از راهنما ف مورد استفاده ناخدا قرار گیرد

radar tracking

ردیابی راداری ردیابی اجسام متحرک باردار

radiation tolerance

رواداشت تابشی

radar illumination

روشن کردن راداری روشن کردن هدف با رادار خارجی برای موشک ، به منظورایجاد سیگنالهای پژواک مناسب مورد استفاده تجهیزات هدایت دریافت کننده آنها در موشک

radiogoniometer

زاویه سنج رادیویی زاویه سنجی که به عنوان بخشی از جهت یاب رادیویی به کار ی رود در سیستم بلینی-توسی ، دو آنتن حلقوی که با زاویه عمود نسبت به یکدیگر قرار دارند به پیچکهای میدان در زاویه سنج رادیویی متصل می شوند با استفاده از پیچک جستجوگر قابل گردش که به طور القایی با پیچکهای میدان تزویج شده است ، جهتها به دست می آیند

radiogoniometry

زاویه سنجی رادیویی علم تعیین جهت دریافت امواج رادیویی

radioactive decay

زوال پرتوزا ، واپاشی پرتوزا تبدیل خود به خود هسته به یک یا چند هسته دیگر این فرایند شامل : الف گسیل ذرات الفا ، الکترون ، پوزیترون و پرتوهای گاما از هسته ، ( ب ) گیر اندازی یا بیرون اندازی الکترونهای در حال گحردش به دور هسته یا ، ( ج ) شکاف ، است سرعت واپاشی پرتو زا به صورت نیم عمر هسته بیان می شود

radial topology

ساختار شعاعی

radial structure

ساختار شعاعی

radio clock

ساعت رادیویی ساعتی که زمان و تاریخ دقیق را نگه می دارد زیرا حرکت ان با سیگنالهای رادیویی ارسال از ساعت اتمی اداره بازرگانی ایالات متحده در بلودرکلورادو ، کنترل می شود زیرا کنترل کننده ای در داخل ساعت ، سیگنالهای زمان را پردازش و عقربه های ساعت را تنظیم می کند بعضی از این ساعتها می تواند به طور خودکار ساعت را در هنگام تغییر فصل از حالت استادنارد به ساعت جدید ان فصل تغییر دهد این ساعتها به عنوان محصولی تجاری برای استفاده عموم فروخته می شوند

rader shadow

سایه رادار ناحیه ای که با بازتاب معکوس یا محیط جذاب کننده ای مانند تپه یا کوه از دید رادار مخفی شده است

radio star

ستاره رادیویی منبع رادیویی مجزا در آسمان که معمولاً متناظر با یک ستاره نورانی شناخته شده نیست و بنابر این آن را منبع رادیویی نامید خورشید تنها ستاره شناخته شده ای است که امواج رادیویی گسیل می کند

radar astronomy

ستاره شناسی راداری مطالعه اجسام آسمانی و جو زمین با روشهای راداری که شامل ردیابی شهاب سنگها و بازتاب پالسهای رادار از ماه و سیاره ها است

radio astronomy

ستاره شناسی رادیویی مطالعه امواج رادیویی گسیل شده از اجرام آسمانی

radiation hardening

سخت سازی تابشی بهبود بخشیدن قابلیت قطعه ، مدار یا تجهیزات برای مقاومت در بربر تابش هسته ای یا انواع دیگر این روشها بیشتر برای مواد دی الکتریک و نیمرسانا به کار برده می شوند

radiation gardness

سختی تابشی قابلیت قطعه یا مدار برای مقاومت در برابر اثرات تابش فضایی ، راکتورهای هسته ای ، سلاحهای هسته ای و حتی ذرات الفای گییل شده از سرامیکهای بسته های پوششی تابش هسته ای و گاما مخروبترین انواع تابش هسند که هر دو دارای قدرت نفوذ بالا و بدون قطبیت بار هستند سختی تابشی بر حسب نوع دز نفوذ کنندگی و دز کل اندازهگیری می شود

radar cross section

سطح مقطع رادار

radar cross section, echo area

سطح مقطع رادار ، سطح پژواک سطح باز دارنده ی توانی که اگر به طور سماوی در همه جهتها پراکنده شود ، پژواکهای راداری دریافتی برابر با آنچه که واقعاً از هدف به دست می آید ، ایجاد میکند

radsr silence

سکوت راداری مدت زمانی که در طول آن ارسال راداری ، معمولاً به دلایل امنیتی ، متوقف می شود

radio silence

سکوت رادیویی مدت زمانی که در طول آن ارسال از ایستگاه رادیویی متوقف می شود این زمان می تواند امکان دریافت از ایستگاههای دیگر یا دریافت سیگنالهای اضطراری ضعیف را فراهم کند

radar cell

سلول رادار حجمی در فضا که به ازای یک طول پالس از فرستنده ر بیرون رادار گسترده می شود و سطح مقطع آن متناظر با پهنای زاویه ای باریکه رادار است که با نقاط دارای شدت نیم توان معین شده اند

radar surveying

سنجش راداری سنجشی که در آن ، رادار هوایی فاصله بین دو راهنمای زادیویی زمینی قرار گرفته در امتداد یک خط محور زا به دقت اندازه می گیرد با این کار نیازی به اندازه گیری فاصله در طول خط محور در عوارض زمینی بسیار ناهومار و غیر قابل دسترس نخواهد بود

radiation burn

سوختن تابشی سوختن در اثر قرار گرفتن بیش از حد در معرض انرژِی تابشی

radial distribution system

سیستم توزیع شعاعی

radio-guidance system

سیستم دایت رادیویی سیستم هدایتی که از سیگنالهای رادیویی برای هدایت پرواز موشک یا وسایل دیگر از ایستگاه زمینی استفاده می کند

radio wideband multiple access system

سیستم دسترسی چند گانه باند گسترش رادیویی

radar system

سیستم رادار ساختار کاملی از تجهیزات راداری برای اشکار سازی و فاصله یابی که اجزای اساسی ان فرستنده انتن ، گیرنده و نشانگر است

radio system

سیستم رادیویی نصب تجهیزات رادیویی کامل که امکان مخابرات چند کاناله را بین دو نقطه فراهم می کند

radio distress signal

سیگنال اضطرار رادیویی حروف sos ارسال شده بدون فاصله بین حروف ، با رمز مورس ( سه نقطه ، سه خط ، سه نقطه ) یا کلمه گفته شده ( می دی ) که روی یکی از بسامدهای اضطراری بین المللی ارسال شده باشد

radio signal

سیگنال رادیویی سیگنال ارسال شده با رادیو

radiant flux

شار تابشی نرخ زمانی جریان انرژِ تابشی ، شاره تابان

radial flux

شار شعاعی

radiant power

شاره تابان

radial distribution network

شبکه توزیع شعاعی

radio net

شبکه رادیویی شبکه ای از ایستگاههای رادیویی ایجاد شده برای اهداف مخابراتی

radial grid

شبکه شعاعی

radial network

شبکه شعاعی

radial distribution networks

شبکه های توزیع شعاعی

radar signal simulator

شبیه ساز سیگنال رادار دستگاهی که خروجی الکترونیکی آن را می توان به طور مستقیم به نمایش گر دستگاه رادار وصل کرد تا پژواکهای راداری مصنوعی ایجاد کند

radiation intensity

شدت تابش توان تابش شده از آنتن بر واحد زاویه ثابت در جهت معین ، شدت تشعشع

radiant intensity

شدت تابش انرژی گسیل شده بر واحد زمان ، بر واحد زاویه ثابت در حدود جهت مورد نظر که بر حسب وات بر استرادیان بیان میشود

radio field strength

شدت میدان رادیویی مقدار موثر شدت میدانمغناطیسی یا الکتریکی در یک نقطه در اثر عبور امواج رادیویی با بسامد معین که مانند شدت میدان الکتریکی بر حسب میکروولت یا میلی ولت بر متر بیان می شود

radius

شعاع

radiation conter

شمارنده تابشی ابزاری که تابش هسته ای را با شمارش تعداد یونیده شدن ناشی از پرتوها ، آشکار و اندازه گیری می کند

radar reconnaissance

شناسایی راداری استفاده از رادار برای به دست آوردن اطلاعات از مکان و توان نیروهای دشمن و یا اطلاعاتی در باره ی عوارض زمینی

radio log

شناسایی رادیویی شناسایی پیامهای رادیویی ارسالی و دریافتی همراه با اطلاعات مربوط دیگر که عملگرهای رادیویی به دست آورده اند

radiofrequency identification (RFID)

شناسایی فرکانس رادیویی

Radio frequency identification

شناسایی فرکانس رادیویی

radar performance figure

ضریب کارکرد رادار نسبت توان پالس فرستنده رادار به توان حداقل سیگنال قابل اشکار سازی با گیرنده

radiation length

طول تابش طول مسیر متوسط لازم برای کاهش انرژِ ذرات باردار نسبیتی با ضریب یک بر e یا 0/368 به هنگام عبور از ماده طول تابش الکترونهای نسبیتی در هوا 0/5 سانتی متر رو به جلو است

radian length

طول رادیان فاصله بین نقاط در موج سینوسی که 1 رادیان اختلاف فاز داشته باشند یک طول رادیان برابر با طول موج تقسیم بر 2 رادیان است

radio spectrum , rf spectrum

طیف رادیویی ، طیف RF تمام محدوده بسامدی که در آن می توان امواج رادیویی مفید تولید کرد این محدوده از بسامدهای شنوایی تا حدود 300 گیگا هرتز گسترده می شود طیف رادیویی به هشت باند تقسیم شده است ( باند یا بسامد رادیویی را ببینید )

Radiation spectroscopy

طیف سنجی تابش

radio capacity

ظرفیت رادیویی معیاری در سیستم تلفن سلولی برای اندازه گیری ظرفیت ترافیک که به صورت mMIK تعریف می شود m تعداد کانالهای هر بخش ، M تعداد کانالهای بسامدی ، K ضریب استفاده ی مجدد از سلول و S تعداد بخشها است

radiophoto

عکس رادیویی 1 عکس ارسال شده با امواج رادیویی به گیرنده فکس 2 facsimile ، عکاسی رادیویی

radioactive element

عنصر پرتو زا عنصری که خود به خود دچار فروپاشی می شود و پرتو ها و ذرات متعددی از آن گسیل می شود مانند رادیم ، توریم و اورانیم ، عنصر رادیو اکتیو

radiating element

عنصر تابش کننده جزء سازنده آنتن که خود قادر به تابش یا دریافت انرژی RF است

radar range mark

فاصله یاب راداری

radar transmitter

فرستنده رادار بخش فرستنده سیستم رادار

radio telephone transmitter

فرستنده رادیو تلفن فرستنده رادیو که قادر به ار مدوله سازی ، AF ، مانند صدا و موسیقی است ، فرستنده تلفن بیسیم

radiotelegraph

فرستنده رادیو تلگراف فرستنده رادیویی که قادر به کار با سیگنالهای رمز ( گسیل نوع A1, B ) است

radio transmitter

فرستنده رادیویی فرستنده ای که توان RF را برای ارسال از طریق فضاغ به شکل امواج رادیویی تولید میکند

radian frequency

فرکانس رادیان

radio frequency ( rf )

فرکانس رادیویی

radio frequency

فرکانس رادیویی

radio command

فرمان رادیویی فرمان صادر شده رادیویی برای آغاز یا پایان دادن فعالیتی در مکان یا وسیله نقلیه دور ، مانند فرمانهایی که برای اصلاح مسیر به موشک داده می شود ، فرمانهایی که برای آتش کردن راکتها به هواپیما داده می شود یا فرمانهایی برای تغییر مسیر یا روشن کردن ابزارهایی برای نظارت بر یک پدیده صادر می شوند ، بازکننده های در پارکینگ خانه نیز فرمانهای رادیویی رمز شده صادر می کنند

radar command guidance

فرمان هد ایت رادار سیستم هدایت موشکی که در آن تجهیزات راداری سکوی پرتاب موقعیت هدف و موشک ، هر دو را به طور پیوسته تعیین و تصحیحهای لازم در مسیر موشک را محاسبه می کند و به صورت فرمان رادیویی به موشک می فرستند

radio deceptio

فریب رادیویی استفاده از رادیو برای فریب دادن دشمن مثلاً با ارسال پیامهای غلط یا استفاده از علایم مخابراتی دشمن

radio-frequency amplifier

فزون ساز بسامد رادیویی

radiation pressure

فشار تابش فشار بینهایت کوچکی که با تابش الکترومغناطیس روی سطح اعمال می شود یا فشار بزرگتری که با امواج صدا روی سطح با واسط اعمال می شود

radio facsimile

فکس رادیویی مخابره فکس یا رادیو

radio metal locator

فلزیاب رادیویی

radial distribution feeder

فیدر توزیع شعاعی

radio compass

قطبنمای رادیویی

radial - leaded component

قطعه با پایه شعاعی قطعه الکترونیکی که زوج پایه های آن به طور موازی از بدنه قطعه بیرون آمده اند و امکان قرار دادن مستقیم قطعه در داخل سوراخهای برد مدار معمولی فراهم می نند مانند دیودهای نور گسیل ف بعضی خازنهای الکترولیتی آلومینیمی و خازنهای تانتالیم dip شده

radio channel

کانال رادیویی باند بسامدی با پهنای کافی برای استفاده در مخابرات رادیویی ، پهنای کانال به نوع ارسال و دقت بسامد گسیل بستگی دارد

radar probing

کاوش راداری فرایند به دست اوردن داده ها از اجسام دور در فضا با استفاده از سیگنالهای راداری ، پژواکهای سیگنالهای راسال به سیاره ونوس در فلاصله 4500000کیلو متر و 28000000 مایل ) دریافت شده اند

radio prospecting

کشف معادن با رادیو

radar navigation aids

کمک - ناوبریهای راداری اصلاح تجهیرات ناوبری قدیمی برای افزایش بازدهی ناوبری راداری در شب یا در مه مثلاً افزودن بازتابنده های گوشه ای به ساختار بویه ها و بجهای ناوبری برای بالا بردن توانایی آنها در بازتاباندن باریکه های راداری

radar fire control

کنترل آتش راداری کنترل شلیک اسلحه با رادار

radio link control

کنترل ارتباط رادیویی

radar control

کنترل راداری کنترل هواپیما ، موشک هدایت شونده یا باتری اسحله با رادار

radio control

کنترل رادیویی کنترل اجسام ثابت یا متحرک با ارسال سیگنالهای رادیویی در فضا ، فرمان رادیویی

radio resource control

کنترل منبع رادیویی

radio galaxy

کهکشان رادیویی کهکشانی متشکل از میلیونها ستاره که سیگنالهای رادیویی با شدتهای مختلف از خود به آسمان گسیل می کنند و در فاصله هزاران سال نوری قرار دارند

radar receiver

گیردنده رادار گیرنده رادیویی با حساسیت بالا که سیگنالهای پژواک رادار را تقویت و دمدوله می کند و به صفحه نمایش رادار می دهد

radio receiver

گیرنده رادیویی

radio recever , radio , radio set , receiver

گیرنده رادیویی ، رادیو ، دستگاه رادیو ، گیرنده گیرنده ای که امواج رادیویی را به صدا یا سیگنالهای حس کردنی دیگر تبدیل می کند

radiatio lobe

لب تابش بخشی از الگوی تابش که با یک یا دو مخروط از نقاط صفر محصور می شود

radioactive material

ماده پرتوزا ماده ای که دارای یک یا چند عنصر سازنده با پرتوزایی قابل توجه است ، مواد رادیوآکتیو

radiopaque obstacle

مانع پرتو- کدر مانعی که ارتباط مخابراتی بین هواپیما و زمین را قطع می کند

radar nautical mile

مایل دریایی راداری فاصله زمانی حدود 12/367 که برای حرکت انرژی RF پالس رادار تا فاصله 1 مایل دریایی ( 1/852 کیلو متر) و برگشت آن لازم است

radar mile

مایل راداری زمان لازم برای پالس رادار برای رسیدن به هدفی به فاصله 1 مایل statute (1/609 کیلو متر ) از رادار و برگشت ، که برابر است با 10/75

radio-frequency transformer

مبدل بسامد رادیویی

radix

مبنا ، ممیز

radar operator

متصدی رادار 1 شخصی که با دستگاه رادار کار می کند 2 یکی از خدمه هواپیما که با تجهیزات رادار کار می کند مانند ناوبر راداری یا بمب انداز راداری

radio operator

متصدی رادیو کسی که با دستگاههای ارسال و دریافت رادیویی کار می کند

radio guard

محافظ رادیویی کشتی ، هواپیما یا ایستگاه رادیویی نظامی اختصاص داده شده به شنیدن و ضبط ارسالهای رادیویی و مدیریت ترافیک پیغام در یک یا چند بسامد تخصیصی

radio fadeout , radio black out

محو شدگی رادیویی ، سیاه شدگی ، سیاه شدگی رادیویی افزایش ناگهانی و غیر عادی یونده شدگی در لایه های پایین تر یونسفر که سبب افزایش جذب امواج رادیویی عبوری از این نواحی می شو در نتیجه سیگنالها در گیرنده محو می شود و ممکن است تا یک ساعت طول بکشد بسامدهایی از حدود 3 تا 10 مگاهرتز بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند اما تنها بخشی از مسیر سیگنال یا همه ی آن که در روشنایی روز قرار دارد ارسال بسامدهایی حدود متر از 100 کیلو هرتز معمولاً به طور همزمان بهبود می یابد

radio communication

مخابرات رادیویی مخابره با امواج رادیوییمانند فکس رادیویی ، رادیو تلگراف ، رادیو تلفن یا ماشین نویسی رادیویی

radiating circuit

مدار تابش کننده مداری که قادر به ارسال امواج الکترومغناطیسی به فضا است مانند مدار آنتن فرستنده رادیویی

radio circuit

مدار رادیویی 1 آرایش قطعات و سیمهای اتصال برای کاربردهای رادیویی 2 radio communication

radiation - hardend circuit

مدار سخت شده با تابش مدار مجتمعی با عناصر مداری اصلاح شده که با روشهای عایق سازی برای جلو گیری از اتصال کوتاه شدن ان عناصر به هنگام قرار گرفتن در معرض تابش شدید ساخته شده است مدارهای معمول در اثر قرار گرفتن در معرض تابش شدید اتصال کوتاه می شود زیرا تابش در داخل ماده نیمرسانا جریان الکتریکی به وجود می آورد محیطهایی که در معرض سطوح تابش بسیار بالا و متغیر قرار دارند به صورت ( 1 ) دز کل بالا ( 2 ) سرعت دز بالا و ( 3 ) SEU ( تک رخداد شدید ) دسته بندی می شوند مدارهایی که برای محیطهایی با بیش از 1000 krod سیلیسیم مورد نیاز هستند به عنوان راد - سخت استرانژیک در نظر گرفته می شوند در حالی که مدارهای مورذد نیاز 50 krqd سیلیسیم راد - سخت تاکتیکی در نظر گرفته می شوند

radarsurveillance

مراقبت راداری استفاده از یک یا چند دستگاه رادار برای تعیین فاصله هدف و ایجاد اطلاعات نزدیک شدن به آن ، مراقبت می تواند شامل تصحیلاتی برای شناسایی هدف به عنوان دوست یا دشمن و ابزارهایی برای رله کردن داده ها به مراکز کنترل و یا اطلاعات مناسب باشد

radiansphere

مرزبین میدانهای دور و نزدیک آنتن کوچک که سطحی آن کروی است و شعاع ان برابر با طول موج تقسیم بر 6/28 است

radar equation

معاله رادار معادله ای که توانهای ارسالی و دریافتی و بهره سیستم رادار ساده را به سطح پژواک و فاصله هدف از رادار مربوط می کند

radiaton resistance

مقاومت تابش کل توان تابش شده از آنتن تقسیم برمرجع جریان آنتن موثر اندازه گیری شده در نقطه ای که توان به آنتن تغذیه می شود

radiolication

مکان رادیویی تعیین جهت ، موقیعت یا حرکت جسمی با استخراج ویژگیهای معلوم امواج رادیویی

radioactice source

منبع پرتوزا هر کمیتی از ماده پرتوزا که به عنوان منبع تابش یونیده ساز به کار می رود

radio source

منبع رادیویی منطقه ای در آسمان که تجهیزات ستاره شناسی رادیویی از آن امواج رادیویی دریافت می کند

radiation danger zone

منطقه خطر تابش منطقه که در آن بیشینه دز ثابت از مقدار مجاز بیشتر است

radar control area

منطقه کنترل رادار منطقه یا فضایی که در آن کنترل راداری هواپیما یا موشک هدایت شونده انجام می شود

radio engineering

مهندسی رادیو حوزه ای از مهندسی که به تولید ، ارسال و دریافت امواج رادیویی و طراحی ، ساخت و آزمایش تجهیزات مربوطه می پردازد

radiation wave

موج تابشی

radar wave

موج رادار موج رادیویی ارسال شده یا بازتابیده که مبدا ان فرستنده رادار است

radio wave

موج رادیویی موج الکترومغناطیس تولید شده با معکوس شدن جریان در رسانا با بسامدی از حدود 10 کیلو هرتز تا 3000 گیکا هرتز امواج رادیویی در فضا با سرعتی در حدود سرعت نور( 299792/458 کیلو متر بر ثانیه یا 186000 مایل بر ثانیه ) حرکت می کنند

radiationg guide

موجبر تابش کننده موجبری که از شیارها ، شکافها یا شیپورهای خود انرژی را به فضای آزاد می تاباند

radial component

مؤلفه شعاعی

radiation field

میدان تابشی میدانی الکترومغناطیسی که از آنتن ارسال کننده خارج می شود و به سمت بیرون ، به شکل امواج الکترو مغناطیسی در فضا تابش می شود

radiative far-field

میدان دور تابشی

radial field

میدان شعاعی میدان نیرو جهت داده شده به سوی نقطه ای در فضا یا در جهت دور شدن از آن

radio - range monitor

ناظر برد رادیویی ابزاری که به طور خودکار بر سیگنال راهنمای برد رادیویی نظارت می کند و به هنگام انحراف فرستنده به مقدار معینی از جهت صحیح به متصدی هشدار می دهد و هشدار جداگانه ای را به هنگام بروز اشکال در راهنما به هواپیما ها ی نزدیک به آن می فرستد

radar navigator

ناوبر راداری شخص آشنا به ناوبری راداری

radar navigation

ناوبری راداری ناوبری با استفاده از تجهیزات راداری و کمک ناوبری راد اری

radio navigation

ناوبری رادیویی ناوبری ، سیگنالهای رادیویی با استفاده از تجهیزاتی از قبیل جهت یابی رادیویی ، فاصله یابهای رادیویی ، راهنماهای رادیویی ، لورن و GPS

radio field-to-noise ratio

نسبت میدان به نویز رادیویی نسبت میدان رادیویی به شدت نویز در مکان معین

radar indicator

نشانگر راداری صفحه نمایش لامپ پرتوکاتدی یا بلوری مایع دیجیتال شده و تجهیزات مربوط به آن که نمایشی دیداری از سیگنالهای پژواک دریافت شده با دستگاه رادار ارائه می دهد

radar range marker

نشانه برد رادار نشانه یا خطی که روی صفحه نمایش PPI با قلم یا به صورت الکترونیکی ایجاد می شود و برد جسم آشکار شده را نشان می دهد

radioactive emanation

نشر پرتوزا گاز پرتو زا ساطع شونده از عناصر پرتوزای معین به این ترتیب از رادیوم ، از توریم ، نورون و از استینون ساطع می شود

radar plot

نقشه راداری مسیر کشتی کشیده شده روی نشانگر صفحه موقعیت ( PPI) به جای دیدن به صورت تصویرهای دیداری یا چاپ مستقیم روی جدول ناوبری با مراجعه به این جدول ناوبری و استفاده از عمق یاب صوتی ناخدا می تواند کشتی را با ایمنی در آبهای دارای عمق کافی هدایت کند و دچار انحراف از مسیرپابر برخورد با کشتی ها یا موانع دیگر نشود می توان این مسیر ار با استفاده از قلم نشانه گذار پاک شدنی مستقیماً روی صفحه PPI کشید

Radio map

نقشه رادیویی

radio mapping

نگاشت رادیویی

radio environment map

نگاشت محیطی رادیویی

radiation window

نماد هشدار تابش پنجره تابش پنجره ای که برای پرتوهای آلفا ، بتا ، گاما و/ یا ×شفاف است این پنجره آنچه را که در برابر مواد ومحیط خارجی پوشیده شده است ، حفاظت می کند

radiation warning symbol

نماد هشدار تابش نماد استاندارد مورد استفاده مکانهایی که خطر تابش وجود دارد این نماد از یک نقش سه پره سرخ چاپ شده روی زمینه زرد تشکیل می شود

radix notation

نماگذاری مبنایی نمادگذاری مکانی که رقمهای متوالی در آن به صورت ضریبهای توانهای صحیح متوالی عددی به نام مبنا تعبیر می شوند عدد نشان داده شده برابر با جمع این سری توانهاست در نتیجه 5762 براب ربا جمع سری توانها( 5 ضربدر 10 به توان 3 بعلاوه هفت ضربدر 10 به توان 2 و شش ضربدر 10 به توان 1 و 2 ضربدر 10 به توان صفر ) که عدد 10 مبنا است

radar display

نمایش رادار الگویی که داده های خروجی سیستم رادار را نشان می دهد و معمولاً روی صفحه نمایش لامپ پرتواتدی یا صفحه نمایش بلور مایع دیجیتال شده ایجاد می شود

radiation monitor

نمایشگر تابش آشکار ساز تابشی که سطح تابش یونیده ساز را به طور پیوسته اندازه می گیرد و بعضی مواقع علامت هشدار دهنه ای را به هنگام رسیدن به سطح خط ناک فعال می کند

radio noise

نوبز رادیویی نویزی که در طیف رادیویی ایجاد می شود

radiothermoluminescence

نورتابی حرارتی رادیویی نورتابی مواد شیشه ای و بلوری خاص در نتیجه تابش دهی با پرتوهای بتا و گاما پس از حرارت دیدن

radiated noise

نویز تابشی انرژی الکترومغناطیسی که نویز ناخواسته ای را در تجهیزات گیرنده ایجاد می کند

radial force

نیروی شعاعی

radioactive half-life

نیم عصر پرتوزا زمان لازم برای کاهش رادیو ایزوتوپ معینی به نصف مقدار اولیه آن

radar homing

هدایت راداری 1 هدایت بر اساس منبع باریکه رادار 2 هدایتی که در آن رادار موشکی روی هدف قفل می شود و موشک را به سوی هدف می راند

radar track command guidanc

هدایت فرمان ردیابی رادار هدایت فرانی که از دو رادار خارجی برای موشک استفاده می کند یک رادار هدف و دیگری موشک را ردیابی می ند خروجیهای گیرنده رادار به کامپیوتر داده می شود وخروجی کامپیوتر به فرستنده داده ای برگشت داده می شود که اطلاعات پرواز را برای اطلاح مسیر پرواز به سمت هدف ، به موشک ارسال میکند

radio navigation guidance

هدایت ناوبری رادیویی هدایت یا کنترل موشک هدایت شونده در طول مسیر ثابت با استفاده از فرستنده های رادیویی خارجی

radar boresight target

هدف دردیدرس رادار هدفی که با جهت ، ارتفاع و فاصله معلومی از رادار قرار داده شده است و بر ای میزان کردن و جهت یابی سیستم آنتن رادار به کار می رود

radar target

هدف رادار جسمی که روی صفحه نمایش رادار یا اسکوپ رادار ردیابی یا مشاهده می شود

radionuclide ; radioactive nuclide

هسته رادیویی ؛هسته پرتوزا ماده ای که خواص پرتوزایی از خود نشان می دهد

radiometeorograph

هوانگار رادیویی

radio network temporary identivy

هویت موقت شبکه رادیویی

radio navigation aid

وسایل ناوبری رادیویی وسایل ناوبری که از سیگنالهای رادیویی استفاده می کنند مانند وسایل ناوبری راداری

radiation ionization

یونش تابشی ، یونش فوتونی

radiation ionization , radiation excitaion

یونیده سازی تابشی ، تحریک تابشی یونیده سازی اتمها یامولکولهای گاز یا بخار با تابش الکترومغناطیس

farad

فاراد ، فاراد [ اف] واحد ظرفیت در سیستم « اس آی» اگر تغییر ولتاژ 1 وات بر ثانیه بود در دو سر یک خازن ، جریان 1 آمپر را تولید کند ظرفیت آن 1 اف خواهد بود در عمل ، فاراد واحد بسیار بزرگی است و عموماً به جای آن از دوواحد کوچکتر استفاده می شود: میکروفاراد برابر با یک میلیونیم فاراد و پیکوفاراد مساوی با یک میلیونیم میکروفاراد

gram-rad

گرم - راد واحد مجموع دز جذب شده تابش برابر با100 ergs/g

lodar , lorad

لودار ، لوراد جهت یابی که جهت سیگنالهای لورن دریافتی را ، بدون تاثیر شب ، با جذب جداگانه سیگنالهای لورن موج زمینی و آسمانی قابل تشخیص روی کی اسیلوسکوپ لامپ کاتدی تعیین می کند و یک آنتن حلقوی را برای به دست آوردن وضعیت صفر جز انتخاب شده در بهترین وضعیت قرار می دهد

megarad

مگا راد دز تابش معادل با 10 به توان شش راد بعضی مواقع آن را به صورت مگاراد ( si) یا مگاراد ( sio ) بیان می کنند که نشان دهنده ی ماده ی معادل جذب کننده تابش است

megohm-farad

مگا اهم - فاراد مقدار مجاز مقاومت جداسازی خازنهای ذخیره ی انرژی

microfarad

میکروفاراد یک میلیونیم فاراد

micromicrofarad

میکرو میکرو فاراد

microrad

میکرورادیان یک میلیونیم رادیان

milirad

میلی راد یک هزارم راد

mrad

milliradian-میلی رادیان یک هزارم رادیان ، برابر با 0/0ف72957795 درجه

nanofarad

نانو فاراد یک هزارم یک میکور فاراد 10 به توان منفی 9 واحدی که در ایالات متحده زیاد به کار برده نمی شود

norad

نوراد فرمان مشترک دفاع هوایی آمریکای شمالی که عملیات خدمات مختلف را در دفاع از ساکنان ایالات متحده و مناطق دیگر شمال قاره آمریکا هماهنگ می کند

tetrad

چهار ارزشی گروهی از چهار پالس که یک رقم رادر مقیاس 10 یا 16 بیان می کند

این واژه تخصصی را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله مهندسی برق هستید؟

ثبت سفارش ترجمه جدید

موسسه البرز ادیت مقاله ISI مهندسی برق را هم انجام می دهد:

ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید

ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه مهندسی برق باشید:

ارسال سفارش تولید محتوا

پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism

ارسال سفارش پارافریز مقاله

ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین مهندسی برق

دانشجویان محترم رشته مهندسی برق به بخش دیکشنری تخصصی مهندسی برق خوش آمدید. این دیکشنری شامل اصطلاحات و کلمات تخصصی برق الکترونیک، مخابرات، برق کنترل و برق قدرت می باشد. بانک لغات این دیکشنری آنلاین را به طور مرتب بروز رسانی کرده و تکمیل تر میکنیم. این دیکشنری برای ترجمه تخصصی برق بسیار مفید است.

برای استفاده از دیکشنری انگلیسی به فارسی مهندسی برق، عبارت خود را به صورت انگلیسی در کادر مربوطه تایپ نمایید. برای استفاده از دیکشنری فارسی به انگلیسی برق، عبارت خود را به صورت فارسی در کادر مربوطه تایپ فرمایید.

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی

نتایج برای معنی فارسی rad

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

واژه نامه تخصصی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

ترجمه البرز

سایر خدمات ما

بیشتر بدانید

تماس با شعبه تهران

شعبه تهران

تماس با شعبه کرج

پشتیبانی 24 ساعته