دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

معادل های انگلیسی برای در آمریکا ، اطریش علامت افقهای هوموسی که در زیر افق F1

در آمریکا ، اطریش علامت افقهای هوموسی که در زیر افق F1 قرار دارد ، در شیمی علامت اختصاری هیدروژن ، علامت اختصاری خاکهای شهری ، علامت اختصاری خاکهای هیدروژن دار ، علامت خاکهای مرطوب ، اچ ، هیدروژن
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Hydrogen
شماره اتمی :1
وزن اتمی :1 008
آرایش الکترونی :1
نوع عنصر :غیر فلزات
گروه جدول تناوبی :1 - lA
دوره جدول تناوبی :1

پیشنهاد شما چیست؟

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.

واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی در آمریکا ، اطریش علامت افقهای هوموسی که در زیر افق F1 قرار دارد ، در شیمی علامت اختصاری هیدروژن ، و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است

فارسی

انگلیسی تلفظ

- موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Hassium - شماره اتمی :108 - وزن اتمی :(263) - آرایش الکترونی :2-8-18-32-32-14-2 - نوع عنصر :فلزات حد واسط - گروه جدول تناوبی :8 - VlllB - دوره جدول تناوبی :7

hs|hassium|hassium

(الف) ادخال آذرین بزرگ و داسی شکل که پیش از تغییر شکل چینه به آن تزریق شده و در نتیجه دراثر نیروهای کششی و یا کوهزایی به همراه سنگ درون گیرخود تغییر شکل یافته است
(ب) فاکولیتی با محور قائم ، (الف) ادخال آذرین بزرگ و داسی شکل که پیش از تغییر شکل چینه به آن تزریق شده و در نتیجه دراثر نیروهای کششی و یا کوهزایی به همراه سنگ درون گیرخود تغییر شکل یافته است (ب) فاکولیتی با محور قائم

harpolith

(الف) سنگ درون گیر یا کمربند سنگی فاقد کانی های کانساری و یا نشانه‌های زمین شناسی مبنی بر وجود چنین کانه‌هایی و یا نمونه‌ای که حاوی کانه بسیار کم عیار است
متضاد likely
(ب) خاک نابارور و غیر حاصلخیز یا خاکی با حاصلخیزی ناچیز ، (الف) سنگ درون گیر یا کمربند سنگی فاقد کانی های کانساری و یا نشانه‌های زمین شناسی مبنی بر وجود چنین کانه‌هایی و یا نمونه‌ای که حاوی کانه بسیار کم عیار است متضاد likely (ب) خاک نابارور و غیر حاصلخیز یا خاکی با حاصلخیزی ناچیز

hungry

(الف) عنوان اسکاتلندی برای یک حفره یا فرورفتگی مخصوصا حفرات موجود بر روی سطح زمین ،
مانند یک حوضه و یا یک دره (ب) hoe ، مانند یک حوضه و یا یک دره (ب) hoe

howe

(پزشکی) کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجد حساسیت (مثل گرده گلهاوغیره) ، عدم حساسیت hypoprosexia [روانشناسی]: فقدان توجه

hyposensitize

(سنگ شناسی) یک سنگ آذرین دانه ای که بخش اعظم آن از الیوین در کنار مقادیر اندکی آنورتیت تشکیل شده است و دارای بافت هریستیک harristic است عنوان مزبور توسط هارکر (1908) از isleofrhum اقتباس شده است
(کانی شناسی) شبه ریخت کاکولیت ، پس از گالن ، (سنگ شناسی) یک سنگ آذرین دانه ای که بخش اعظم آن از الیوین در کنار مقادیر اندکی آنورتیت تشکیل شده است و دارای بافت هریستیک harristic است عنوان مزبور توسط هارکر (1908) از isleofrhum اقتباس شده است (کانی شناسی) شبه ریخت کاکولیت

harrisite

(کانی شناسی) نوعی الیوین سبز رنگ با ارزش جواهری که میزان آهن اندکی دارد چنین گوهری از مواد مذاب آتشفشان های هاوایی به دست می آید
(سنگ شناسی) طبق تعریف ایدینگز این واژه برای یک الیوین بازالت که پلاژیوکلاز اصلی آن اندزین است (بنابراین با بازالت واقعی که پلاژیوکلاز اصلی آن آهک دار تر است متفاوت می باشد) به کار می رود مک دونالد macdonald این واژه را دوباره رواج داده و تعریف آن را بدین صورت گسترش داد: سنگی با اندیس رنگی متوسط تا بالا و ظاهری بازالت مانند که در آن پلاژیوکلاز اصلی آندزین بوده و نسبت کربنات سدیم به پتاس در آن بالاتر از 2:1 می باشد این نمونه عموما و نه همیشه فاقد کوارتز اصلی است و معمولا دارای الیوین اصلی می باشد هاوایتی از نظر ترکیب چیزی مابین بازالت الیوین قلیایی و موگریت mugearite بوده و می تواند به هریک از آن ها تبدیل شود ، (کانی شناسی) نوعی الیوین سبز رنگ با ارزش جواهری که میزان آهن اندکی دارد چنین گوهری از مواد مذاب آتشفشان های هاوایی به دست می آید (سنگ شناسی) طبق تعریف ایدینگز این واژه برای یک الیوین بازالت که پلاژیوکلاز اصلی آن اندزین است (بنابراین با بازالت واقعی که پلاژیوکلاز اصلی آن آهک دار تر است متفاوت می باشد) به کار می رود مک دونالد macdonald این واژه را دوباره رواج داده و تعریف آن را بدین صورت گسترش داد: سنگی با اندیس رنگی متوسط تا بالا و ظاهری بازالت مانند که در آن پلاژیوکلاز اصلی آندزین بوده و نسبت کربنات سدیم به پتاس در آن بالاتر از 2:1 می باشد این نمونه عموما و نه همیشه فاقد کوارتز اصلی است و معمولا دارای الیوین اصلی می باشد هاوایتی از نظر ترکیب چیزی مابین بازالت الیوین قلیایی و موگریت mugearite بوده و می تواند به هریک از آن ها تبدیل شود

hawaiite

[روانشناسی]: ضعف حافظه hypomanic دارای جنون خفیف hypomania شیدایی خفیف ، (روان شناسی) جنون خفیف

hypomnesis

[روانشناسی]: فقدان توجه

hypoprosessis

[روانشناسی]: کم گویی

hypologia

ماده ای که طبق قانون هوک تغییر شکل پیدا می کند (ماده ای با تغییر شکل الاستیک)

hookean substance

موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Hassium
شماره اتمی :108
وزن اتمی :(263)
آرایش الکترونی :2-8-18-32-32-14-2
نوع عنصر :فلزات حد واسط
گروه جدول تناوبی :8 - VlllB
دوره جدول تناوبی :7

یک کلاس بلوری در سیستم ایزومتریک با تقارن 32/m 4/m است

hexoctahedral

1- بهترین خاکهایی که به شکست غلات بر روی زمین هیا ماسهای اختصاص یافته است 2-زمینهای سبک و نیمه عمیق که برای چراگاهها اختصاص یافته است 3-در نرماندی چراگاههایی را گویند که برای گوسفندان تخصیص یافته است 4- خاکهایی که پوشیده از علف بوده و به عنوان کود در تاکستانها از آن استفاده می شود

herbu

1- پسماند ، تغییرات مقدار آب در خاک در رابطه با رطوبت هوا 2-پدیده ای است که بیشتر براثر خواص مغناطیسی و خواص کشسانی اجسام ظاهر می شود وقتی که جسمی را فشرده کنیم تغییر شکل آن به نیروی وارده بستگی دارد اگر نیرو را حذف کنیم جسم درست به حالت اول بر نمی گردد و کمی اختلاف دارد ، پسماند ، تغییرات مقدار آب در خاک در رابطه با رطوبت هوا ج) پدیده ای است که بیشتر براثر خواص مغناطیسی و خواص کشسانی اجسام ظاهر می شود وقتی که جسمی را فشرده کنیم تغییر شکل آن به نیروی وارده بستگی دارد اگر نیرو را حذف کنیم جسم درست به حالت اول بر نمی گردد و کمی اختلاف دارد

hysteresis

1- ترکیبی حلقوی مرکب از اتم های مختلف الجنس 2- در خاک رده بندی هوگووویلار را گویند گروه بزرگی از خاکها که دارای ویژگیهای شیمیایی مختلف و متغیر می باشند

heterocyclic

1- چنگک زمین صاف کن وریشه جمع کن ، کلوخ شکن 2- با چنگک زمین را صاف کردن ، مازو کشیدن ، صاف کردن

harrow

1- قطعه بزرگی از سنگ که از یک طرف گسل شکسته شده و بین دیواره های گسل گیر کرده باشد 2-توده ای از کانی نامرغوب 3-توده هایی از سنگ که در داخل یک رگه معدنی قرار گرفته باشند 4- قطعات کروی یا توده ای از ژیپس که در درون مارنها یافت می شود 5-رگه نازک زغالسنگ که بالای یک رگه ضخیم تر قرار گرفته باشد

horse,rider

1-آخوری که شبیه قیف است ، آبشخور قیفی شکل 2- قیف ، ناودان 3- کرجی لای کش 4ظروف ویژه حمل آشغال و خاکروبه

hopper

1-حفره ای را گویند که از ماده خاکی پر شده باشد2-قطعه بزرگی از سنگ که از یک طرف گسل شکسته شده و بین دیواره های گسل گیر کرده باشد3- توده ای از کانه نامرغوب

horse of ground

اائیدی از نمک طعام که تحت شرایط متلاطم در شوراب های اشباع رشد می کند

halolite

آب آواری ، تکه تکه شدن سنگها بر اثر آب

hydroclasty

آب دوست

hydrophyte

آب دوست

hydrophilic

آب- زمین ریختی

hydrogeomorphic

آب سخت
آبی که دارای ترکیبات کلسیم و منیزیم و آهن بوده و یا محتوی گازکربنیک باشد و صابون در آن به آسانی کف نکند ، آب سخت آبی که دارای ترکیبات کلسیم و منیزیم و آهن بوده و یا محتوی گازکربنیک باشد و صابون در آن به آسانی کف نکند

hard water

آب سرد زیرین مرتبط با hypolimnion

hypolimentic|hypolimnion|hypolimnion

آب سرد زیرین
مرتبط با hypolimnion

hypolimentic

آب سنجی ، هیدرومتری
علم اندازه گیری آب و مسایل مربوط به آن میباشد ، در واقع این علم سنجشهای مختلف مرکز آب ، مقادیر جریان و موارد مشابه به آن را در برمیگیرد ، هیدرومتری علم اندازه گیری آب و مسایل مربوط به آن میباشد

hydrometry

آب شناسی ، آبشناسی
علمی است که با آبهای سطحی و زیرزمینی سر و کار دارد ، آبشناسی علمی است که با آبهای سطحی و زیرزمینی سر و کار دارد

hydrology

آب فرادست ، سرآب

headwater

آب هیگروسکپی ، رطوبت پوسته ای- آب نم

hygroscopic water

ابر دوران هادئن اولین دور در مقیاس زمانی زمین شناسی این ابر دوران 3 8 بیلیون سال پیش خاتمه یافت و بعد از آن ابر دوران آرکئن آغاز شد

hadean eon|hadean|hadean

اَبَر فضا ، فوق فضا

hyperspace

آبزاد

hydrogenous

ابزارهای تأکید کننده روی عناصر نمایشی از طریق تغییر ویژگی های بصری عناصر

high lighting

ابزاری اتصالی در برخی از جلبک ها و خزه ها ی بزرگ تر مانند جلبک های قهوه ای که معمولا چند سلولی ، شاخه شاخه و ریشه مانند است
، شاخه شاخه و ریشه مانند است

hapteron

آبزی ، هیدروبی

hydrobie

آبزیان ، هیدروزوآ ، رده هیدروزوآ ، مرجانیان
آنتوزوآهای مشخص شده با دگردیسی حقیقی بین مدوزوآ(با تولید مثل جنسی) ، هیدروئید (باتولید مثل غیر جنسی) ، مرجانیان آنتوزوآهای مشخص شده با دگردیسی حقیقی بین مدوزوآ(با تولید مثل جنسی)

hydrozoa

آبشارک

headuct

آبکافت ، هیدرولیز
تجزیه یا گرفتن آب نقش مهمی را برروی سنگهای سیلیسی دارد ، هیدرولیز تجزیه یا گرفتن آب نقش مهمی را برروی سنگهای سیلیسی دارد

hydrolyze

آبکره ، آبها و اقیانوسهای کره زمین

hydrospher

آبکره
قسمت آبی کره زمین یکی از زیر تقسیمات محیط فیزیکی زمین است ، آبکره قسمت آبی کره زمین یکی از زیر تقسیمات محیط فیزیکی زمین است

hydrosphere

آبگرمایی ، هیدروترمال ، گرمابی ، وابسته به عمل آبهای گرم در پوسته زمین

hydrothermal

آبگریز ، آبگریز
توانایی مقاومت در برابر تغلیظ بخار آب معمولا برای توصیف هسته های تراکم دفع آب به کار می رود ، آبگریز توانایی مقاومت در برابر تغلیظ بخار آب معمولا برای توصیف هسته های تراکم دفع آب به کار می رود

hydrophobic

آبگیری ، آبپوشی ، آبدهی ، هیدراتاسیون ، وارد شدن آب در شبکه سیستم بلورها

hydration

آبهای مرجانی

hydrocoralic

آبیاری نشتی ، پشته ای یا آبیاری کرده ماهی شکل

heringbone

اپی پدون هیستیک

histic epipedon

آتشفشان نوع هاوایی ، اهل هاوایی ، مربوط به هاوایی
آتشفشانهای با شیب های ملایم که فوران های غیر انفجاری دارند ، ماگمای بازیک با سیلیس پایین ، جریان های گدازه ای ، لوله های گدازه ای و مخروط های کم ارتفاع پرشیب محصول اینگونه فعالیت های آتشفشانی است ، مربوط به هاواییآتشفشانهای با شیب های ملایم که فوران های غیر انفجاری دارند

hawaiian

اتصال تونشین

housed joint

اتصال مفصلی

hinge joint

اتوکلاو افقی
در حالتی که در اتوکلاو ، اکسیژن عامل اصلی انجام واکنش باشد ، لازم است واکنش گاز-مایع با سرعت بالایی انجام پذیرد این عمل در اتوکلاوهایی به شکل کپسول استوانه ای- افقی انجام می شود

horizontal autoclave

اتوکلاو افقی در حالتی که در اتوکلاو ، اکسیژن عامل اصلی انجام واکنش باشد ، لازم است واکنش گاز-مایع با سرعت بالایی انجام پذیرد این عمل در اتوکلاوهایی به شکل کپسول استوانه ای- افقی انجام می شود

horizontal autoclave|autoclave|autoclave

آثار موجود در کف یک لایه رسوبی ،
مقایسه شود با: epiglyph ، مقایسه شود با: epiglyph

hypoglyph

اثر غلتش گراز (الف) سطح نسبتاً هموار که دارای تعداد بسیار زیادی از برآمدگی های گرد به هم پیوسته و کم ارتفاع است (مانند برآمدگی های Mima) که نسبت به فرورفتگی های واقع در بین آن ها اندکی بلندتر اند (ب) ایجاد شده توسط یک گراز و همچنین گودشدگی مشابهی که احتمالاً ناشی از بارش سنگین باران است این عنوان به صورت hagwallow هم نوشته می‌شود

hog wallow|hagwallow|hagwallow

اثر غلتش گراز
(الف) سطح نسبتاً هموار که دارای تعداد بسیار زیادی از برآمدگی های گرد به هم پیوسته و کم ارتفاع است (مانند برآمدگی های Mima) که نسبت به فرورفتگی های واقع در بین آن ها اندکی بلندتر اند
(ب) ایجاد شده توسط یک گراز و همچنین گودشدگی مشابهی که احتمالاً ناشی از بارش سنگین باران است این عنوان به صورت hagwallow هم نوشته می‌شود

hog wallow

اثر گرما

heat action

احتمالاً نیاکان شبه مونو پلاکوفوران

ham-hypothetical ancestral mollusk

احتمالاً نیاکان شبه مونو پلاکوفوران

ham-hypothetical ancestral mollusk|mollusk|mollusk|mollusk

آدمیان

hominidae

ارتفاع پیما ، فراز سنج

hyposometer

ارتفاع جهش آبی

height of hydraulic jump

ارتفاع دوربین

height of instrument

ارتفاع مجاز

height clearance

ارتفاع یاب

height finder

ارزش هیدرولیکی

hydraulic value

آرماتور حلقوی ، آرماتور گذاری حلقوی

hoop reinforcement

از خاکهای خاکستری که در اثر پسروی و تخریب و تجزیه سنگهای آهکی تولید می گردد

haarocha

از خاکهای لاتریتی و خاکستری با افق سیاه ترد و شکننده به ضخامت 20 تا 50 سانتیمتر ، حاوی کنکرسیون های زرد که در عمق 50 تا 80 سانتیمتری خاک قرار دارند

hollainde

از سنگهای تمام بلورین ، دان دان که اساسا از هورنبلند تشکیل یافته است ، هورنبلندیت
(الف) یک سنگ آذرین در سیستم طبقه بندی IUGS که M آن برابر یا بیشتر از 90 و hbl/(hbl+px+ol) آن بیشتر از 90 است
(ب) یک سنگ آذرین متشکل از هورنبلند به عنوان کانی اصلی ، عنوان مزبور از نظر برخی نویسندگان به صورت غلط معادل با metamorphic rock amphibolite در نظر گرفته شده است ، هورنبلندیت (الف) یک سنگ آذرین در سیستم طبقه بندی IUGS که M آن برابر یا بیشتر از 90 و hbl/(hbl+px+ol) آن بیشتر از 90 است (ب) یک سنگ آذرین متشکل از هورنبلند به عنوان کانی اصلی

hornblendite

از سنگهای دگرگونی که در اثر دگرگونی مجاورتی گرانیتوئیدها به وجود می آید ، هورنفلس
یک سنگ ریزدانه ، سخت ، که در اثر دگرگونی مجاورتی شیل ایجاد می شود ، هورنفلس یک سنگ ریزدانه

hornfels

از فلدسپاتوئیدهای آبی رنگ ، هائوئین
ترکیب شیمیایی : Na ، Ca) 8] ، 4 [(SO4)2 ، 1|(AlSiO4)6
ترکیب شیمیاییمتغیر داد
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای ، چرب
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای ، دانه ای
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا ، ایتالیا و
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : آبی ، سبز ، قرمز ، زرد ، خاکستری ، سفید
رنگ خاکه: سفید ، متمایل به آبی
تفاوت با کانی های مشابه :رنگ(نوز آن) ، اشعه X ، واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : لازوریت ، سودالیت ، نوزآن
پاراژنز : لوسیت ، نفلین ، نوزآن و غیره
منشا تشکیل :ماگمایی
شکل بلورها:ایزومتریک ، دودکائدر ، ماکله
محل پیدایش: آلمان غربی
نام آن از نام بلور شناس فرانسوی R J Hauy اخذ شده است
سختی : 5 – 6
چگالی : 2 4 - 2 5

hauyne

از کانیهای رسی گروه مونت موریونیت که در آن آلومینیوم به جای منیزیم نشسته است ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na0 ، 3(Mg ، Li)3Si4O10(OH)2
کانی رسی24 وجهی غنی از لیتیم از گروه مونت موریونیت
این کانی عضو آخر گروه مزبور بوده و در آن منیزیوم و لیتیوم به صورت کامل جایگزین آلومینیوم شده اند ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na0 ، Li)3Si4O10(OH)2 کانی رسی24 وجهی غنی از لیتیم از گروه مونت موریونیت این کانی عضو آخر گروه مزبور بوده و در آن منیزیوم و لیتیوم به صورت کامل جایگزین آلومینیوم شده اند

hectorite

آزمایش هیدرومتری

hydrometer analysis test

آزمایش هیدرومتری

hydrometer analysis test|hydrometer analysis|hydrometer analysis

آزمون فرض ، فرضیه آزمایی

hypothesis testing

اسپات سنگین ، باریت یا سولفات باریوم طبیعی ، اراضی سنگین

heavy spar

استحاله یا دگردیسی اغراقی لارو به چندین شکل مختلف در می آید

hypermetamorphosis

استخراج هیدرولیکی
دراستخراج هیدرولیکی ، یک جت دارای فشاربسیار بالای آب ، بصورت جریان ثابت یامتناوب ، سنگ یاکانی مستحکم رادرمحل ، خردمی کند

hydraulic minning

استخراج هیدرولیکی دراستخراج هیدرولیکی ، یک جت دارای فشاربسیار بالای آب ، بصورت جریان ثابت یامتناوب ، سنگ یاکانی مستحکم رادرمحل ، خردمی کند

hydraulic minning|minning|minning

اسفنج هایی که cloacea آن ها با choanocytes(کانوکیت ها) به صورت چروک در نیامده است این مورد خصوصا برای انواع متفاوت اسفنج های سیکونویدیا لوکونوید که دارای خارهایی از جنس کربنات کلسیم اند به کار می رود

heterocoelous

اسکلت هوموسی

humiskel

اسکلت هوموسی

humus skeleton

اسمیت زونیت سبز و آبی رنگ مس دار

herrerite

آسیای چکشی
این آسیاها دارای روتوری هستند که بر روی آن چکشهایی متصل شده است بار ورودی توسط چکشها به جدار داخلی آسیا پرتاب گردیده و خرد می شود نسبت خرد کردن در این آسیا 20 الی 30 میباشد ، آسیای چکشی این آسیاها دارای روتوری هستند که بر روی آن چکشهایی متصل شده است بار ورودی توسط چکشها به جدار داخلی آسیا پرتاب گردیده و خرد می شود نسبت خرد کردن در این آسیا 20 الی 30 میباشد

hammer mill

آسیب پنهانی

hidden injury

اسید هماتو ملانیک

hematomelanic acid

اسید هومیک ، هومیک اسید

humic acid

اسید هیپوریک

hippuric acid

اسید هیدرو سولفور

hydrosulfurous acid

اسید هیماتوملانیک ، اسیدهماتوملانیک

hymatomelanic acid

آشیانه فرورفتگی وچاله های کوچک در دامنه های مسطح یا محدب را گویند که کناره های پلانیمتری آن حدود 5 تا 50 متر وعمق آن 5 یا 10 مرتبه از آن کوچکتر است شیب محدب آن به سمت بالادست تند وبطرف پائین دست ملایم است

housing

افت افقی
مولفه افقی جدایش شیبی را افت افقی یا هیو نامند ، افت افقی مولفه افقی جدایش شیبی را افت افقی یا هیو نامند

heave

افت بار کاهش در میزان انرژی مفید وابسته به اصطکاک

head loss

افت بار کاهش در میزان انرژی مفید وابسته به اصطکاک

head loss|loss of head|loss of head

افت فرازه در لوله ، افت فشار در لوله

head loss in pipe

افت فرازه هیدرولیکی

hydraulic head loss

افزایش تعداد سلول‌های عضو یا بافت

hyperplasia

افزایش غیرطبیعی تعداد سلول‌های لایه شاخی (لایه خاصی در اپیدرم/ پوست) ، خارجی ترین لایه اپیدرم

hyperkeratosis

افق سخت خاک ، زمین سخت ، سطوح سخت شده
دلیل اهمیت زمین های سخت شده در این است که آنها محیط های دریاییتشکیل می شوند و ایجاد آنها به دیاژنز دریایی بستگی دارد شرایط تشکیل این بستر ها به این صورت است که ، رسوبگذاری برای مدتی در دریا قطع یا به حداقل ممکن رسیده باشد و ته نشست سیمان در این زمان باعث ایجاد بستر های سخت می شود چون در این سطوح رسوبگذاری انجام نمی شود دارای سطح فرسایش یافته هستند بعد از سخت شدن حضور موجوداتی دیده می شود که فقط در بستر های سخت و سنگی زندگی می کنند ایکنو فسیل هایی که در بستر های سخت ایجاد می شوند هم از نشانه های شناسایی آنها می باشند مانند boring ها ، سطوح سخت شده دلیل اهمیت زمین های سخت شده در این است که آنها محیط های دریاییتشکیل می شوند و ایجاد آنها به دیاژنز دریایی بستگی دارد شرایط تشکیل این بستر ها به این صورت است که

hard ground

اقلیم مرطوب

humid climat

آلت مکنده گیاه انگلی
اندامی در قارچ‌ها یا دیگر گیاهان انگلی که وظیفه جذب غذا را به عهده دارد ، آلت مکنده گیاه انگلی اندامی در قارچ‌ها یا دیگر گیاهان انگلی که وظیفه جذب غذا را به عهده دارد

haustorium

الیاف کنف

hemp fibers

انتقال بسته های مداری اطلاعات با سرعت بالا
افزایش سرعت تبادل اطلاعات در محیط شبکه های GSM از 6/ 9 کیلوبیت بر ثانیه تا مضاربی از آن نظیر 6/57 کیلوبیت بر ثانیه و حتی تا 115 کیلوبیت بر ثانیه

high speed circuit switched data (hscsd)

انتقال بسته های مداری اطلاعات با سرعت بالا افزایش سرعت تبادل اطلاعات در محیط شبکه های GSM از 6/ 9 کیلوبیت بر ثانیه تا مضاربی از آن نظیر 6/57 کیلوبیت بر ثانیه و حتی تا 115 کیلوبیت بر ثانیه

high speed circuit switched data (hscsd)|hscsd|hscsd|high speed circuit switched data

انجمن هیدرولیک

hydraulic institute (hi)|hi|hi|hydraulic institute

انجمن هیدرولیک

hydraulic institute (hi)

انحراف گمانه

hole inclination

اندازه یکنواخت

homometric

انرژی آبی ، انرژی برقابی

hydropower

انسان سرگرد وپاکوتاه

hypomorph

انشعاب خانه (سامانه آبرسانی)

house connection

آهک

hara.masaka

آهک آبدیده

hydrated lime

آهک زنده با اکسید منیزیم فراوان ، آهک زنده دولومیتی

high magnesian lime dolomitic

آهک هیدرولیکی

hydraulic lime

آهندار شدن

hematization

اوپال هیدروفان

hydrophanous opal

این عنوان در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی امریکا به زیر رده ای از رده هیستوسوال Histosoal که مشخصه آن وجود مقادیر زیاد مواد آلی محتوی است اطلاق می شود چنین خاکی وزن مخصوص ظاهری بین 0 1 تا 0 2 داشته و لایه حاوی آن در تمامی اوقات سال (به غیر از حالتی که شرایط زهکشی مصنوعی مهیا است) توسط آب زیرزمینی یا نزدیک به سطح شسته شده و تجزیه می شود
مقایسه شود با: fibrist؛ folist و saprist ، این عنوان در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی امریکا به زیر رده ای از رده هیستوسوال Histosoal که مشخصه آن وجود مقادیر زیاد مواد آلی محتوی است اطلاق می شود چنین خاکی وزن مخصوص ظاهری بین 0 1 تا 0 2 داشته و لایه حاوی آن در تمامی اوقات سال (به غیر از حالتی که شرایط زهکشی مصنوعی مهیا است) توسط آب زیرزمینی یا نزدیک به سطح شسته شده و تجزیه می شود مقایسه شود با: fibrist؛ folist و saprist

hemist

با دگردیسی یا استحاله ناقص حشراتی که دوره شفیرگی ندارند

hemimetabolous

باد بند افقی ، مهار افقی

horizontal brace

بار آبی ، بار هیدرولیکی ، فرازه هیدرولیکی- فرازه آبی

hydraulic head

بار ایستابی

hydrostatic head

بارآبی ، فرازه آبی

head of water

بارش نگار
نوعی بارش سنج ، که میزان ریزش باران را بطور خودکار ثبت می کند ، بارش نگار نوعی بارش سنج

hyetograph

بازده هیدرولیکی
نوعی از بازده توربین ، که افت قدرت توربین بواسطه اتلافات هیدرولیکی (نظیر اصطکاک ، پدیده جدایش ، ضربه) از جمله اتلافات در محفظه حلزونی و لوله مکش را مشخص می سازد ، بازده هیدرولیکی نوعی از بازده توربین

hydraulic efficieny

بازه زمانی معینی طی یک یا چند چرخه تغییرات نسبی سطح آب دریا ، که طی آن در موضعی خاص سطح آب دریا بالاتر از حاشیه فلات قاره ای مجاور با خود می باشد
مقایسه شود با : lowstand ، که طی آن در موضعی خاص سطح آب دریا بالاتر از حاشیه فلات قاره ای مجاور با خود می باشد مقایسه شود با : lowstand

high stand

بازوی زنبق شکل که مشخصه آن تقسیم شدن بدنه اصلی به شاخه های غیرمساوی است
متضاد: isotomus ، بازوی زنبق شکل که مشخصه آن تقسیم شدن بدنه اصلی به شاخه های غیرمساوی است متضاد: isotomus

heterotomous

بازویی ، شانه ای ، ناحیه قاعده بال اسکلریت بازویی زاویه بازویی

humeral angle

بافت مشاهده شده در سنگ های غنی از الیوین (خصوصا هربیست) که در آن بلورهای الیوین به صورت تقریبا عمود بر لایه های زمینه سنگ شکل چیده شده اند این پدیده امروزه در کانی های دیگر نیز کشف شده و از این رو عنوان عمومی تر بافت crescumulate کرسکومولت بر آن نهاده شده است

harristic

بال غشاییان ، پرده بالان ، شامل مورچه ، زنبور عسل و زنبور گرده افشان

hymenoptera

بالا رانده جانبی ، فرا فکند جانبی ، قطعه سنگی که به سمت بالا رانده شده باشد

heaved side

بالابر ، چرخ و زنجیر ، جرثقیل ، نقاله

hoist

بتن شل

high slump concrete

بتن متخلخل

honeycombed concrete

بتن متخلخل

honeycombed concrete|honeycombed|honeycombed

بخش دلتا مانند مخرجی موجود بر روی قسمت پسین بخش مقعدی بسیاری از بلاستوئیدها در برخی از بلاستوئیدهای مربوط به دوران پرمین و پنسیلوانین ، این بخش می‌تواند کوچک بوده و اتصال سستی با دیگر اجزا داشته باشد و یا کاملاً پیوسته و بزرگ تر باشد

hypodeltoid

بخش رشته مانند یا گرز مانند سلول کوکولیتوفروید که در میان تاژک ها قرار گرفته ولی نسبت به آن ها صلب تر می باشد این بخش می تواند مانند یک فنر منقبض شده و به عنوان ابزاری برای اتصال به محیط مورد استفاده قرار گیرد

haptonema

بخش مخصوص رشد تخم در خزه سانان کیلوستوم cheilostome ، که درون حفره جانوری پسین قرار گرفته و در بالای سرپوش حفره تولید مثل مادری یا اصلی ، باز می‌شود

hyperstonial

بدنه (دیوار)- توده درونی(سد)

hearting

بذرکاری دوغابی

hydroseeding

برآمدگی انتهایی قسمت محدب پوسته یک حلزون ،
متضاد: episetal deposit ، متضاد: episetal deposit

hyposome

برجستگی مخفی ، هیپورلیف

hyporelief

برفک

hoar frost

برنامه الحاقی مدلسازی هیدرولوژیکی در arcview

hydrological modeling extension

بسامد زیاد ، پربسامد ، فرکانسهای رادیویی بین 3 تا 30 مگاهرتز

high frequency

بشکل نصفه وجهی یک رده یا کلاس بلوری مروهدرال در یک سیستم ، که تعداد سطوح فرم عمومی آن برابر با نصف چنین سطوحی در نمونه تمام وجهی متناظر با آن است مترادف:hemisymmetrical

hemihedral|hemisymmetrical|hemisymmetrical

بشکل نصفه وجهی
یک رده یا کلاس بلوری مروهدرال در یک سیستم ، که تعداد سطوح فرم عمومی آن برابر با نصف چنین سطوحی در نمونه تمام وجهی متناظر با آن است
مترادف:hemisymmetrical

hemihedral

بلعنده

holozoic

بلند ، مرتفع ، مرتفع
عنوان عمومی برای ساختارهایی چون قله ، ناودیس و یا گنبد
متضاد: low
مترادف: structural high ، مرتفع عنوان عمومی برای ساختارهایی چون قله ، ناودیس و یا گنبد متضاد: low مترادف: structural high

high

بلند کردن ، بالابردن ، جای مرتفع ، چاه یا نقب عمودی که از کف به بالا حفاری می گردد

heightening

بلند کردن ، کشیدن ، برای بالا بردن کف بعد از برداشت زغال به کار می رود

heaving

بلوک تو خالی- بلوک مجوف

hollow block

به سنگریزه های کوچکی گفته می شود که در اثر متلاشی و دگرسانی در زیر خاک با مواد سازنده خاک مخلوط شده و بعضی از مزارع را تولید کرده است ، سنگریزه های کوچکی که در اثر متلاشی و دگرسانی در زیر خاک با مواد سازنده خاک مخلوط شده و بعضی از مزارع را تولید کرده است

harra

به گونه ای از کانیها گفته می شود که پس از یک مرحله دگرگونی بلورین شده است ، گونه ای از کانیها که پس از یک مرحله دگرگونی بلورین شده است

hysterogenous

به گیاهان منظمی گفته می شود که اگر محیط مرطوبی باشد امکان رشد گیاهان کاهش می یابد ، گیاهان منظمی که اگر محیط مرطوبی باشد امکان رشد گیاهان کاهش می یابد

hydrarche

به گیاهانی اطلاق می شود که ساقه های آن در سطح زمین گسترده می شوند ، گیاهانی که ساقه های آن در سطح زمین گسترده می شوند

humifuse plante

بوته ، علف

herbe

بیش انباشته گر

hyperaccumlator

بیگانه خوار ، ناخود پروری ، دگر پروری ، دگر خواری ، دگر غذایی

heterotrophic

بیل مکانیکی-بیل هیدرولیکی

hydraulic excavator

بیلان آبی

hydric bilan

پارادوکسی هیدرواستاتیکی ، پارادوکس استاتیک

hydrostaticparadox

پاره بلورین

hypocrystalline

پاشنه سد ، پای سد

head of a dam

پایه ، مانند اسب
(زغالسنگ) مانند پشت اسب
(گسلش) یک سنگ جابجا شده که در بین دیواره های یک گسل گرفتار شده است
(کانسار) عنوانی که معدنکاران برای توده سنگ درون گیر فاقد کانه که در یک رگه از کانه قرار گرفته است ، به کار می برند ، مانند اسب (زغالسنگ) مانند پشت اسب (گسلش) یک سنگ جابجا شده که در بین دیواره های یک گسل گرفتار شده است (کانسار) عنوانی که معدنکاران برای توده سنگ درون گیر فاقد کانه که در یک رگه از کانه قرار گرفته است

horse

پایین آمدن برگشت پذیر درجه حرارت یک موجود
نتیجه وپیامد قرار گرفتن طولانی در معرض سرما و رطوبت که سبب پایین آمدن غیر عادی دمای بدن با اثرات زیان آور حتی مهلک می گردد Line ، پایین آمدن برگشت پذیر درجه حرارت یک موجود نتیجه وپیامد قرار گرفتن طولانی در معرض سرما و رطوبت که سبب پایین آمدن غیر عادی دمای بدن با اثرات زیان آور حتی مهلک می گردد Line

hypothermia

پتانسیل هیدروستاتیکی ، پتانسیل فشار و موازنه‌ آبهای‌ ساکن‌

hydrostatics potential

پخشیدگی هیدرودینامیکی ، پراکندگی هیدرودینامیکی

hydrodynamic dispersion

پروفیل ناهمگن ، نیمرخ ناهمگن

heterogeneous profile

پستی وبلندی خیلی زیادتپه‌ای

hilly

پسکرانه
زمینی که پشت یک بندر دریایی یا پشت یک کرانه دریایی قرار گرفته و حجم صادراتی را ذخیره و فراهم می سازد و درآن حجم وارداتی آن بندر یا آن کرانه دریایی توزیع می شود ، پسکرانه زمینی که پشت یک بندر دریایی یا پشت یک کرانه دریایی قرار گرفته و حجم صادراتی را ذخیره و فراهم می سازد و درآن حجم وارداتی آن بندر یا آن کرانه دریایی توزیع می شود

hinterland

پشته ، تپه کوچک ، برآمدگی ، گریوه ، برآمدگی در سطح صاف ، کوهه
یک تپه کوچک و کم ارتفاع ، یک خاکریز ، کوهه یک تپه کوچک و کم ارتفاع

hillock

پلاژمرتفع ، ساحل بلند ، کرانه مرتفع

high beach

پمپ حلزونی

helicoidal pump

پمپ حلزونی

helicoidal pump|helical pump|helical pump

پوست‌ زیرین‌ ، زیر پوست‌
(الف) لایه‌ای مشبک که در زیر اپی درمیس epidermis و بر روی دیواره برخی از روزنه داران قرار گرفته است
(ب) لایه سلولی که غشاء استخوانی خارجی برخی جانوران مفصل دار را می‌پوشاند ، زیر پوست‌ (الف) لایه‌ای مشبک که در زیر اپی درمیس epidermis و بر روی دیواره برخی از روزنه داران قرار گرفته است (ب) لایه سلولی که غشاء استخوانی خارجی برخی جانوران مفصل دار را می‌پوشاند

hypodermis

پوسته زیرین

hypo-coatings

پی صندوقه ای

hollow box foundation

پیت مرطوب ، تورب مرطوب ، تورب های مرطوب جنگلی

humid peat

پیشرفت محیط سدی به سمت دریا

highstand progradation

پیشرفت و تکامل یک موجود زنده در طول زمان بدون تبدیل یا تغییر نسلهای آن

hypogenesis

پیشرفته ترین حالت رشد در یک جلبک فیلامنتوس filamentous یا رشته ای که طی آن هر دو سیستم خزشی و نیز سیستم پیش رونده رشته ها شکل گرفته اند

heterotrichy

پیوند هیدروژنی - پیوندی است که بر اثر آن قطب مثبت یک مولکول قطبی مثل آب به قطب منفی مولکول قطبی دیگر متصل می شود

hydrogen bond|bonding|bonding

پیوند هیدروژنی ، پیوند هیدروژنی
پیوندی است که بر اثر آن قطب مثبت یک مولکول قطبی مثل آب به قطب منفی مولکول قطبی دیگر متصل می شود

hydrogen bond

تار افقی

horizontal hair

تاسیسات برق آبی

hydroelectric stations|hydroelectric station|hydroelectric station

تاسیسات برق آبی

hydroelectric stations

تانژانت هذلولوی

hyperbolic tangent

تبدیل بماده کردن ، جسمیت دادن به

hypostatize

تپه ، پشته ، خاکهای تپه ای ، تپه ماهورهای تپه ای

hill colline

تپه ، خاک‌دهی

hill

تپه ای ، پشته ای

hummocky

تپه گرد ، پشته ، برآمدگی زمین در مرداب

hummock

تپه نعل اسبی شکل

horse shoe dune

تپه نعل اسبی شکل

horse shoe dune|barchan|barchan

تپه های طویل و مدور ماسه ای

harjus

تثبیت هوموس

humofixation

تحولات هوموس که در نهایت مواد هوموس دار معدنی می گردد

humus activation

تخلخل سنجی انبساط هلیوم

helium expansion porosimetry

تراز سرآب ، تراز آب فرادست ، فرازه یا ارتفاع سرآب در ساختگاه سد

headwater elevation level

تراکم کانیهای سنگین در خاک

heavy association

ترتیب خلاف قاعده ، بی ترتیبی
چینش غیرنرمال یا نامنظم ، خصوصا حالت لایه هایی که از هم جدا شده اند و موقعیت نسبی آن ها معادل با موقعیت نسبی فرضی آن ها در یک سکانس زمین شناسی نبوده و دارای نقص لایه بندی یا چینه شناسی هستند
متضاد: homotaxy
مترادف: heterotaxis؛ heterotaxia ؛ ، بی ترتیبی چینش غیرنرمال یا نامنظم ، خصوصا حالت لایه هایی که از هم جدا شده اند و موقعیت نسبی آن ها معادل با موقعیت نسبی فرضی آن ها در یک سکانس زمین شناسی نبوده و دارای نقص لایه بندی یا چینه شناسی هستند متضاد: homotaxy مترادف: heterotaxis؛ heterotaxia ؛

heterotaxy

ترک موئی

hair crack

ترکیب دو یا چند فایل نقشهای رایانهای مجاور به صورتی که فایل نقشهای حاصله از نظر توپولوژیکی پیوسته باشد

horizontal integration

ترکیب متبلوری به فرمول C6H12N4 که در لاستیک سازی برای تسریع عمل و در طب به عنوان داروی مدر و جاذب گاز فسژن بکار می رود ، ترکیب متبلوری به فرمول c6h12n4 که در لاستیک سازی برای تسریع عمل و در طب به عنوان داروی مدر و جاذب گاز فسژن بکار می رود

hexamethylene-tetramine

ترکیبات هوموسی

humic substances

ترکیبی که دارای 6 مولکول یا ذره آب است

hexahydrate

تسمه ، مهار ، هالتر
عضو تعادلی کوچک بجای بالهای جلو یا عقب حشرات ، هالتر عضو تعادلی کوچک بجای بالهای جلو یا عقب حشرات

halter

تصاویر ابر طیفی

hyper spectral images|hyper spectral image|hyper spectral image

تصاویر ابر طیفی

hyper spectral images

تصویر افقی

horizontal photograph

تصویرگر دوپلر با قدرت تفکیک بالا - HRDI
وسیله ای است که توسط (ماهواره جستجوگر بالای اتمسفر) حمل شده و برای اندازه گیری بادهای استراتوسفری بکار می رود

high resolution doppler imager

تصویرگر دوپلر با قدرت تفکیک بالا - HRDI وسیله ای است که توسط (ماهواره جستجوگر بالای اتمسفر) حمل شده و برای اندازه گیری بادهای استراتوسفری بکار می رود

high resolution doppler imager|hrdi|hrdi

تعدیل دقت موقعیت افقی(hdop)

horizontal dilution of precision|hdop|hdop

تعدیل دقت موقعیت افقی(hdop)

horizontal dilution of precision

تک شیب

homocline

تکیه گاه مفصلی ، تکیه گاه لولایی

hinged support

تگرگ
گلوله هایی از یخ که قطر آنها حدود 5میلی متر یا بیشتر بوده و از ابر کومولونیمبوس که اغلب با رعد و برق همراه است ، باریده می شود ، تگرگ گلوله هایی از یخ که قطر آنها حدود 5میلی متر یا بیشتر بوده و از ابر کومولونیمبوس که اغلب با رعد و برق همراه است

hail

تمام آهک

holo calcareous

تمام بلورین ، تمام بلورین
نوعی بافت در سنگهای آذرین است این بافت مربوط به سنگها یا بخشی از سنگهایی است که تماما از بلور تشکیل شده اند ، تمام بلورین نوعی بافت در سنگهای آذرین است این بافت مربوط به سنگها یا بخشی از سنگهایی است که تماما از بلور تشکیل شده اند

holocrystalline

تمام کارستی که با اووالا دیده می شود

holokarst

تمام وجهی ، چندوجهی کاملاً متقارن ؛ حالت کریستالی ، کاملاً متقارن

holohedron

تندباد ، طوفان ، گردباد
بادشدیدی با درجه 12 و سرعت 120 کیلومتر در ساعت که غالبا\" در نواحی هند غربی و خلیج مکزیکو وزیده و اغلب در نواحی مدارگانی مشاهده می گردد در سپتامبر و اکتبر به شدیدترین حالت خود می رسد ، گردباد بادشدیدی با درجه 12 و سرعت 120 کیلومتر در ساعت که غالبا\" در نواحی هند غربی و خلیج مکزیکو وزیده و اغلب در نواحی مدارگانی مشاهده می گردد در سپتامبر و اکتبر به شدیدترین حالت خود می رسد

hurricane

تنش حلقوی ، تنش دایره ای

hoop stress

تنش کششی ناشی از بستن تسمه بدور لوله

hoop tension

تنش هیدروستاتیک

hydrostatic stress|stress|stress

تنش هیدروستاتیک

hydrostatic stress

تنظیم ارتفاع آب

high water training

تنظیم کننده آبگیر

head regulator

توده ای از مواد با سطح لغزنده در سقف ؛ شکلی شبیه به پشت اسب دارد

horse bac

توده سنگی روی یک ساختار زمین شناسی مثل کانسار یا گسل

hanging wall

تورب جنگلی مرطوب اسفاگنوم دار

humid sphagneous forset peat

تورب خزه ای

hypnaceae peat

تورب زار هیپناسه داران ، تورب زارهای هیپناسه دار

hypnaceae peatery

تورب زار هیپناسه داران ، تورب زارهای هیپناسه دار

hypnaceae peatery|hypnaceae|hypnaceae

تورب زاری که از خزه ها تولید شده است

heidemoor

تورب گیاه دار ، تورب علفی

herb peat

تورب هیدرومورف

hydromophous peat

توربی که از تغییر شکل خزه ها به وجود آمده است(هیپنوم ، اسپاگنوم)

hypnocaricite

توربین فرانسیس پرسرعت
سرعت ویژه این نوع توربینها از 200 تا 300 دور بر دقیقه می باشد

high speed francis turbine

توربین فرانسیس پرسرعت سرعت ویژه این نوع توربینها از 200 تا 300 دور بر دقیقه می باشد

high speed francis turbine|high speed francis turbine wheel|high speed francis turbine wheel

توف هومیکی ، توف هوموس دار

humic tuff

تولید یک بخش غیر نرمال یا نامناسب و نابجا توسط یک موجود زنده این پدیده می تواند خصوصا محصول باززایی باشد

heteromorphosis

تونل آب بر تسمه مهاری ، لوله آب بر حلقه دار
لوله یا تونل آب بر پرفشاری که بوسیله تسمه های حلقوی و یا مارپیچ (حلزونی) خارجی به منظور مقاومت دربرابر فشارهای بسیار زیاد ، تقویت شود ، لوله آب بر حلقه دار لوله یا تونل آب بر پرفشاری که بوسیله تسمه های حلقوی و یا مارپیچ (حلزونی) خارجی به منظور مقاومت دربرابر فشارهای بسیار زیاد

hooped penstock

تونل آبرسان

headrace tunnel

تیغستان ، زمین خزه دار

heath

تیغه های پرشیب ، تک شیبی ، بالا آمدگی مشخص در کف یک رگه گوژپشت

hogback

جابجایی ارتفاعی

height displacement

جدایش افقی فاصله بین دو قسمت قطع شده توسط گسل در سطح افق و در یک امتداد مشخص را جدایش افقی گویند

horizontal separation|separation|separation

جدایش افقی
فاصله بین دو قسمت قطع شده توسط گسل در سطح افق و در یک امتداد مشخص را جدایش افقی گویند

horizontal separation

جنسی از جلبک های سبز با ترشحات داخلی آهکی به محض مرگ جلبک ، این جاندار متلاشی می شود

halimeda

چاه دستی

hand dug well

چاه ها ، سوراخ ، گودال ، حفره ، روزنه

hole

چرخه آب ، چرخه آبشناختی
مجموعه بهم پیوسته مخازن و فرآیندهای که به موجب آن آب در اطراف سیستم زمین در گردش است این واژه با عنوان چرخه آب نیز شناخته می شود

hydrologic cycle

چرخه آبشناختی مجموعه بهم پیوسته مخازن و فرآیندهای که به موجب آن آب در اطراف سیستم زمین در گردش است این واژه با عنوان چرخه آب نیز شناخته می شود

hydrologic cycle|hydrologic cycles|hydrologic cycles

چرخه هرسی نین

hercynian cycle|hercynian|hercynian

چرخه هرسی نین

hercynian cycle

چشم مرکب از عدسی های شش گوش بهم فشرده به تعداد 100 تا 15000 تشکیل شده که هر یک مستقیما با دیگری در تماس است

holochroal

چشمه آب گرم ، چشمه داغ
چشمه ای که آب آن دارای دمای بیش از دمای بدن انسان و همچنین خاک دارد و حاصل فعالیتهای آتشفشانی در اعماق زمین است ، چشمه داغ چشمه ای که آب آن دارای دمای بیش از دمای بدن انسان و همچنین خاک دارد و حاصل فعالیتهای آتشفشانی در اعماق زمین است

hot spring

چشمه آب گرم ، چشمه های حرارتی

hot wather spring

چشمه همبری معادل با contact spring

hillside spring|contact spring|contact spring

چشمهای مرکب نزدیک به یکدیگر که روی سر مماس هستند

holoptic

چشمی مرکب در مفصل داران

holachoral eye

چکش ضربه ای هیدرولیکی
این چکش هاابتدا درراهسازی وخردکردن بتن وسپس بعنوان روش حفر وخردکردن سنگ درمعادن کاربردی عمومی یافتند این ابزاربرای سهولت عمل حفردر راهروهای معادن زغال سنگ برروی ماشینهایی نصب شدند این چکش ها معمولا باسرمته های اسکنه ای تجهیز می شوند

hydraulic impact hammer

چکش ضربه ای هیدرولیکی این چکش هاابتدا درراهسازی وخردکردن بتن وسپس بعنوان روش حفر وخردکردن سنگ درمعادن کاربردی عمومی یافتند این ابزاربرای سهولت عمل حفردر راهروهای معادن زغال سنگ برروی ماشینهایی نصب شدند این چکش ها معمولا باسرمته های اسکنه ای تجهیز می شوند

hydraulic impact hammer|hydraulic impact|hydraulic impact

چمن زار مرطوب ، چمن آبدار

humid meadow

چوب سخت ، چوب بادوام ، چوب جنگلی ، چوب سفت چوب درختان انگیوسپرم angiospermous که می تواند سخت یا نرم باشد مقایسه شود با softwood

hardwood|softwood|softwood

چین افقی ، چین بدون پلانژ(nonplunging fold)

horizontal fold|nonplunging fold|nonplunging fold

چین افقی نرمال چینی با محور افقی و صفحه محوری قائم

horizontal normal fold

چین خوردگی هماهنگ چینی که باعث تغییرحالت نسبی لایه ها نشده و پس از شکل گیری آن در یک مجموعه لایه ، لایه هایی که پیش از چین خوردگی به صورت موازی یا هم مرکز با هم قرارداشته اند پس از آن نیز همان حالت را حفظ کرده و با افزایش عمق نیز تغییر شکل ناگهانی در آن ها دیده نمی شود متضاد disharmonic folding

harmonic folding

چین مایل افقی چینی با محور افقی و صفحه محوری شیب دار

horizontal inclined fold

چین هماهنگ چینی با شکل و حالت یکسان و ثابت در تمام لایه یا چینه متضاد dishormonic fold

harmonic fold

چینش شش گوش فشرده این عنوان در یک بلور به چینش فشرده ذرات کروی به وسیله لایه های فشرده با توالی ABAB و یا هر گونه توالی دیگر گفته می شود

hexagonal close packing

چینه کامل اولیه نوعی چینه در حالت اولیه ، که توسط یک نویسنده در زمان شکل گیری واحد چینه ای و یا مرز چینه ای تعیین شده است

holostratotype

حالت هپتوتیپیک وجه یا جنبه ای از هاگ ها و دانه های گرده که محصول تماس آن ها با دیگر اعضای محیطی است که در آن شکل گرفته اند ، مانند نواحی تماس هاگ ها

haptotypic character|haptotypic|haptotypic

حالت یا کیفیت مارپیچی بودن در جهت مخالف با حالت معمول ، این عنوان خصوصا در مورد حالت صدف جلویی یک بازوپا که درآن مارپیچ ها در جهتی مخالف با مارپیچ های صدف پسین شکل گرفته اند به کارمی رود
صفت:heterostrophic ، این عنوان خصوصا در مورد حالت صدف جلویی یک بازوپا که درآن مارپیچ ها در جهتی مخالف با مارپیچ های صدف پسین شکل گرفته اند به کارمی رود صفت:heterostrophic

heterostrophy

حداکثر برجستگی ، حداکثر برجستگی و بیرون زدگی یک جسم در یک موقعیت فضایی

height of contour

حشرات زیر راسته ناجوربالان شامل سنها از راسته نیم سخت بالان

heteroptera

حفاری بااستفاده ازجت آب [استخراج] این روش دربعضی ازدستگاههای بازویی به کارمیرود بدین ترتیب که ازجت آب بافشار700 باراستفاره میشود که این امر آهنگ فرسایش ناخنها را به شدت کاهش می دهد درحوالی ناخن ، فواره آبی تعبیه میشود که آب ورودی به آن فشار زیادی دارد و درلحظه خروج آب ازفواره ، انرژی فشاری به سرعت تبدیل میشود وآب باسرعت زیادبه محل تماس نوک ناخن وسنگ می پاشد استفاده ازسیستم جت آب سبب میشودکه آهنگ حفاری سنگ افزایش و میزان انرژی مخصوص مصرفی و گردوغبار تولیدشده ، کاهش یابد

high pressure water jet

حفاری بااستفاده ازجت آب
این روش دربعضی ازدستگاههای بازویی به کارمی رود بدین ترتیب که ازجت آب بافشار700 باراستفاره می شود که این امر آهنگ فرسایش ناخنها را به شدت کاهش می دهد درحوالی ناخن ، فواره آبی تعبیه می شود که آب ورودی به آن فشار زیادی دارد و درلحظه خروج آب ازفواره ، انرژی فشاری به سرعت تبدیل می شود وآب باسرعت زیادبه محل تماس نوک ناخن وسنگ می پاشد استفاده ازسیستم جت آب سبب می شودکه آهنگ حفاری سنگ افزایش و میزان انرژی مخصوص مصرفی و گردوغبار تولیدشده ، کاهش یابد

high pressure water jet boring

حفاری بااستفاده ازجت آب این روش دربعضی ازدستگاههای بازویی به کارمی رود بدین ترتیب که ازجت آب بافشار700 باراستفاره می شود که این امر آهنگ فرسایش ناخنها را به شدت کاهش می دهد درحوالی ناخن ، فواره آبی تعبیه می شود که آب ورودی به آن فشار زیادی دارد و درلحظه خروج آب ازفواره ، انرژی فشاری به سرعت تبدیل می شود وآب باسرعت زیادبه محل تماس نوک ناخن وسنگ می پاشد استفاده ازسیستم جت آب سبب می شودکه آهنگ حفاری سنگ افزایش و میزان انرژی مخصوص مصرفی و گردوغبار تولیدشده ، کاهش یابد

high pressure water jet boring|high pressure water|high pressure water|boring

حفاری روتاری هیدرولیکی ، حفاری دورانی

hydraulic rotary drilling

حفاری هیدرودینامیکی
این سیستم درسال 1970رواج یافت وعمدتادرحفاریهای زیرزمینی متداول شد علت ایت امرکاهش سروصداوگردوغباردرمقایسه بادستگاههای بادی می باشد دراین سیستم برای بیرون راندن ذرات حفرشده ازهوای فشرده اسفاده می شود ولی انرژی لازم برای چرخش دستگاه بوسیله موتورهای هیدرولیکی تامین می شود عمرمته وسرمته دراین سیستم درمقایسه باسیستم بادی بیشتروقطرپیستون آنهاکمترولی طول انهازیادتراست

hydrodynamic drilling

حفاری هیدرودینامیکی این سیستم درسال 1970رواج یافت وعمدتادرحفاریهای زیرزمینی متداول شد علت ایت امرکاهش سروصداوگردوغباردرمقایسه بادستگاههای بادی می باشد دراین سیستم برای بیرون راندن ذرات حفرشده ازهوای فشرده اسفاده می شود ولی انرژی لازم برای چرخش دستگاه بوسیله موتورهای هیدرولیکی تامین می شود عمرمته وسرمته دراین سیستم درمقایسه باسیستم بادی بیشتروقطرپیستون آنهاکمترولی طول انهازیادتراست

hydrodynamic drilling|hydrodynamic|hydrodynamic|drilling

حفره ، فرورفتگی ، دریاچه ، گرداب ، لجه ، غار ، گودال ، گود

hollow

حفره بدنی هایپوستگال فضاهای متلاقی موجود در اطراف دو بخش انتهایی دیواره‌های مخازن تولید مثلی خزه سانان استنولامیت stenolaemate مترادفی برای hypostega هیپوستکا

hypostegal coelom

حلزون ، هلیکس ، مارپیچ‌ ، پیچک

helix

حلزونی معادل با helitic

helizitic|helitic|helitic

حلقه ، تسمه ، طوقه

hoop

حمل آبی مصالح

hydraulic sluicing

حمل و نقل افقی کانه ، تجهیزات و باطله متضاد :hoisting

haulage

حمل و نقل خاک

hauling soil

حمل و نقل عمودی زغال یا مواد

hoisting

حوضچه سرآب ، مخزن آبگیر

head pond

حوضچه سرآب ، مخزن آبگیر
امتداد و یا گسترش دماغه ای شکل انتهای فرودست نهر آبرسان ، مخزن آبگیر امتداد و یا گسترش دماغه ای شکل انتهای فرودست نهر آبرسان

headrace bay

حوضه هیدروگراف

hydrographical basin

خار اسفنجی که دارای فرم یک hexactine است و در نوک خارهای آن؛ انشعابات شاخه مانند شکل گرفته است

hexaster

خاصیت سیستم سختافزار که امکان کار روی پلاتفرمهای سختافزاری گوناگون را فراهم میآورد

hardware transparency

خاک آب پیدایشی

hydrogenic soil

خاک پرنم

hydric soil

خاک پولیقونال

humic chabonated soil

خاک خام هوموسی سیلیکات دار

humic silicated raw soil

خاک رطوبت نما

hygropedic soil

خاک سخت شونده

hard setting soil

خاک سنگین

heavy soil

خاک سنگین و حاصلخیز ، متراکم که به طور مرحله ای زیر طغیانهای رودخانه ای فرو می رود و برای کشت برنج و ذرت هندی اختصاص دارد

hollalde

خاک سیلیکاتدار هومیکی

humic silicated soil

خاک شور

halomorphic soil

خاک فشرده ، زمین متراکم

hidjude

خاک قهوه ای سیلیکاته هوموس دار

humic silicated brown

خاک قوی ، خاک سنگین

heavy earth

خاک گرم ، زمین گرم

heat earth

خاک مرطوب

humid soil

خاک ناهمگن ، خاک نامتجانس

heterolitic soil

خاک نیمه باتلاقی ، خاک نیمه توربزار ، خاک نیم مردابی

half bog soil

خاک هوموس آهک دار

humo calcareous soil

خاک هوموس دار

humic soil

خاک هوموس دار

humifity soil

خاک هومیک گلی ، گیاخاک رسی چسبناک
یک گروه خاکی بزرگ در نسخه تصحیح شده دسته بندی ، 1949 که شامل خاک های معدنی هیدرومورفیک (آبدار) و بین لایه ای است که دارای افق سطحی تیره رنگ غنی از مواد آلی می باشند که در زیر آن یک افق گلی قرار گرفته است چنین خاک هایی در نواحی باتلاقی یا مرغزار هایی با پوشش گیاهی جنگلی شکل می گیرند و اغلب آن ها امروزه در قالب Aquolls و Aquepts و Aquults تقسیم بندی شده اند ، گیاخاک رسی چسبناک یک گروه خاکی بزرگ در نسخه تصحیح شده دسته بندی

humic gley soil

خاک هیپرژن ، خاک پایین‌ رو

hypergenous soil

خاک هیپوژن

hypogenous soil

خاکبرداری آبی

hydraulic excavation|hydraulicking|hydraulicking

خاکبرداری آبی

hydraulic excavation

خاکپوش هوموسی

humic mulch

خاکهای آب گریز

hydrophobic soils

خاکهای پودزول هوموس دار

humus podzol

خاکهای تورب زار زهکشی شده را گویند که به کشت صیفی کاری و جالیزکاری اختصاص دارد

hortillonnage

خاکهای خزه دار

heather soil

خاکهای راندزیتی هوموس دار ، خاک راندزیتی هوموس دار

humiferous rendzina

خاکهای سرخ

haemomorphic soil

خاکهای سرخ

hamri

خاکهای کامل برجا ، خاک هولواتوکنون

holo autochthon soil

خاکهای نیمه باتلاقی ، خاکهای نیمه مردابی

half boggy

خاکهای نیمه تورب دار

half peat soil

خاکهای هیدرومورف

hydromorphic soils

خاکهایی را گویند که بر روی سنگهای شیستی قرار گرفته است

hasselboden

خط شیب هیدرولیکی

hydraulic gradient line

خلنگ زار-زمین خزه دار

heed buedem

خمش محوری درکیسه ی یک داینوفلاژله که شامل یک صفحه ی ساده است

haplotabular

خواص هیدروشیمیایی

hydrochemical properties

خون ، هم
ترکیبات آهن دار پروتوپورفیرین در هموگلوبین (در گلبول قرمز) و میوگلوبین (در میوسیت ها) ترکیبی بدون پروتئین و ژلاتینی است که آهن دار بوده و انتقال و اتصال اکسیژن مولکولی را به سلول ها تسهیل می کند ، هم ترکیبات آهن دار پروتوپورفیرین در هموگلوبین (در گلبول قرمز) و میوگلوبین (در میوسیت ها) ترکیبی بدون پروتئین و ژلاتینی است که آهن دار بوده و انتقال و اتصال اکسیژن مولکولی را به سلول ها تسهیل می کند

heme

خیز آب ، جهش آب ، پراکنش آب ، جهش هیدرولیکی
تمهید یا روشی که برای امحاء و استهلاک مقدار قابل ملاحظه ای از انرژی حرکتی جریان آب در سازه هایآبی نظیر حوضچه های آرامش ، خروجی ها ، تندآب ها (شوتها) به منظور جلوگیری از فرسایش فرودست آنها ، جهش هیدرولیکی تمهید یا روشی که برای امحاء و استهلاک مقدار قابل ملاحظه ای از انرژی حرکتی جریان آب در سازه هایآبی نظیر حوضچه های آرامش

hydraulic jump

دارای ترکیبات غیر مربوط ونامتجانس

heteromerous

دارای مرکز در خورشید ، دوار بدور خورشید

heliocentric

دال تو خالی

hollow core slab

دامنه

hillslope

دامنه تپه

hillside

دانه های گرده با سوراخ هایی طویل و بزرگ که به صورت هندسی در لایه های بیرونی آن چیده شده اند

heterocolpate

دایره ساعتی ، نصف النهار ، حلقه مدرج

hour circle

در آمار روشی غیر الگوریتمی برای انجام کار

heuristic rule

در تقسیم بندی سه قسمتی پروتروزئیک کانادا این عنوان برای بخش میانی یعنی بخش بالاتر از آفبین Aphebian و بخش پایین تر از هادرینین hadrynian به کار رفته است

helikian

در رابطه با هتروتاکسی heterotaxy
مترادف: heterotactic ؛ heterotactous؛ heterotanic

heterotaxial

در رابطه با هتروتاکسی heterotaxy مترادف: heterotactic ؛ heterotactous؛ heterotanic

heterotaxial|heterotactic|heterotactic

در شیمی سریهای غیر متجانس و غیر مشابه را می گویند

heterologous series

درجه آب سنجی

hydrotimetric degree water

درجه حرارت بالا ، دمای زیاد

high temperatur

درجه رطوبت سنجی

hygrometric degree

درجه هوموسی شدن

humification degree

درجه هوموسی شدن (درخاک شناسی)

h. z.

درجه هوموسی شدن (درخاک شناسی)

h. z

دره معلق ، دره آویزان

hanging valley

دریچه

hydraulic gate

دریچه فرادست ، دریچه سرآب ، دریچه فوقانی

head gate

دریچه های لولا دار

hinged gates vanne a articulation

دست انداز

handbanister

دستگاه حفاری هیدروفرز ، دستگاه حفاری هیدرومیل ، حفار آسیاب کننده هیدرولیکی ، دستگاه عمود مته

hydrofraise

دستگاه حفاری هیدروفرز ، دستگاه حفاری هیدرومیل ، حفار آسیاب کننده هیدرولیکی ، دستگاه عمود مته

hydrofraise|hydromill machine|hydromill machine

دستگاهی که رسوبگذاری در آب را آنالیز می کند

hydroclasseur

دسته رخساره ای مربوط به بالاترین سطح دریا (HST) ، مرحلة پیشروی آب دریا

highstand systems tracts

دسته رخساره ای مربوط به بالاترین سطح دریا (HST) ، مرحلة پیشروی آب دریا

highstand systems tracts|hst|hst|highstand

دقت ارتفاعی

height accuracy

دکل سر چاه
ساختاری که در بالای چاهی که قرقره طناب بالابر و اغلب خود بالابر و اغلب خود بالابر ، قرار می گیرد ، دکل سر چاه ساختاری که در بالای چاهی که قرقره طناب بالابر و اغلب خود بالابر و اغلب خود بالابر

head frame

دکل سر چاه
یک مجموعه ساختمانی بلند بالای یک چاه استخراج که چرخه های چاه را بر روی کابل استخراج منتقل می کند ، دکل سر چاه یک مجموعه ساختمانی بلند بالای یک چاه استخراج که چرخه های چاه را بر روی کابل استخراج منتقل می کند

headframe

دگردیسی کامل همراه با دوره شفیرگی مانند پروانه ها و زنبورها

holometabolous

دگرگونی گرمابی

hydrothermal metamorphism|hydrothermal|hydrothermal|metamorphism

دگرگونی گرمابی

hydrothermal metamorphism

دگرگونی هیدروترمال ، دگرگونی گرمابی
محلولها و آبهای نفوذیای که در حین نفوذ در درون زمین ، بر اثر درجه زمین گرمابی و برخورد با منابع ماگمایی یا گرم و تبخیر می شوند ، یا مواد سیالی که هنگام انجماد توده های نفوذی از آن جدا گشتهاند ، از نظر فعل و انفعالات شیمیایی بسیار فعالند و در حین بالا آمدن به آسانی با سنگهای محیط ترکیب شده و آنها را حل مینمایند و یا باعث تشکیل کانیهای جدید و دگرگونی آنها میگردند ، دگرگونی گرمابی محلولها و آبهای نفوذیای که در حین نفوذ در درون زمین

hydrothermal alteration

دمای همگن سازی دمایی که در آن فازهای مایع و گاز موجود در یک ادخال سیالی یک فاز سیال را تشکیل می دهند

homogenization tempreture

دندان‌مفصلی‌ ، دندانه لولا پیش آمدگی بند بند در یک کفه از صدف های دوکفه‌ای که در نزدیکی خط لولا و یا مجاور با حاشیه پسین قرار گرفته و به منظور جلوگیری از جابه جا شدن کفه ها در هنگام بسته بودن ، در فرو رفتگی مقابل خود که در کفه دیگر شکل گرفته است فرو می رود دندان های اصلی و فرعی یک نرم تن دو کفه ای و نیز اندام دوتایی نیرومند و گوه مانند واقع در پایه دلتی ریوم (deltyrium) صدف اصلی یک بازو پا که به همراه فرورفتگی های دندانی موجود در کفه بازویی آن می‌چرخند از این دست اند مترادف: tooth

hinge tooth|tooth|tooth

دهان آب منفذ یک صفحه دهانی غیرمزدوج در aedrioasteroid ها در بخش پسین راست ناحیه دهنی که معمولاً پسین حفره ورودی آب را شکل می‌دهد

hydropore oral

دو رگه ای شدن ، پیوند زنی‌ ، دورگه‌ پروری‌ فرآیند تولید سنگ های متفاوت (از نظر ترکیب) از یک گدازه یکسان ، توسط فرآیند هضم مقایسه شود با: contamination ، مترادف hybridism

hybridization|hybridism|hybridism

دورگه ، دو رگه در آذرین: مربوط به سنگی که ترکیب شیمیایی آن ، محصول فرآیند هضم است مترادف: آلوده ، اسم: سنگی که ترکیب آن در اثر فرایند هضم شکل گرفته است در این مورد به معنای واژه hybridization مراجعه نمایید

hybrid

دیرزادی واژه‌ی مورد استفاده برای محصولات نهایی تبلور ماگما

hysterogenetic

دیسک مغناطیسی ، صفحه مغناطیسی ، گرده مغناطیسی

hard disk

دیواره آب بند ، سطح جلوی بدنه سد که با آب مواجه است

head wall

دیواره نعل اسبی
یک سری از جداره های یک دیواره چین دار که دارای پایه افقی و بخش فوقانی خمیده است ، دیواره نعل اسبی یک سری از جداره های یک دیواره چین دار که دارای پایه افقی و بخش فوقانی خمیده است

horseshoe dissepiment

ذره بین دستی
یک عدسی کوچک (با بزرگنمایی 6 تا 10 برابر) که در بررسی های میدانی یا انجام دیگر مطالعات ابتدایی بر روی کانی ها ، فسیل ها و سنگ ها به کار می رود
مترادف pocketlens ، ذره بین دستی یک عدسی کوچک (با بزرگنمایی 6 تا 10 برابر) که در بررسی های میدانی یا انجام دیگر مطالعات ابتدایی بر روی کانی ها ، فسیل ها و سنگ ها به کار می رود مترادف pocketlens

hand lens

راسته نیم سخت بالان ، شامل دو زیر راسته ناجوربالان و جوربالان

hemiptera

راندزینهای ساحلی ریگدار هوموسی

humiefrous shore rendzine

راه آسفالت شده

hard surface road

راهنما

heraldry

راهنمای ظرفیت بزرگراه ها (HCM)

highway capacity manual

راهنمای ظرفیت بزرگراه ها (HCM)

highway capacity manual|hcm|hcm

رخساره های نهشته شده در هنگام بالا بودن سطح آب دریا و نرخ بالای تولید رسوب ، از پلاتفرم به نواحی ژرف تر دریا ریزش کرده اند

highstand shedding

رخساره هورنفلس عنوان نامتداول و مبهم مورد استفاده برای شرایط فیزیکی درگیر در دگرگونی گرمایی (مجاورتی) درنقاط کم عمق پوسته زمین و یا رخساره های کانی شناسی تولید شده توسط آن ها چنین رخساره هایی شامل رخساره های هورنفلس – اپیدوت – آلبیت؛ هورنفلس – هورنبلند ، پیروکسن – هورنفلس و رخساره سانیدیت می باشند

hornfels facies|hornfels|hornfels

رخساره هورنفلس
عنوان نامتداول و مبهم مورد استفاده برای شرایط فیزیکی درگیر در دگرگونی گرمایی (مجاورتی) درنقاط کم عمق پوسته زمین و یا رخساره های کانی شناسی تولید شده توسط آن ها چنین رخساره هایی شامل رخساره های هورنفلس – اپیدوت – آلبیت؛ هورنفلس – هورنبلند ، پیروکسن – هورنفلس و رخساره سانیدیت می باشند

hornfels facies

رده ای از اسفنجهای شش بازویی( اسفنجهای شیشه ای) (295 جنس سنگواره)

hexactinellida

رده ای از ماهی های فاقد آرواره diplorhinate دیپلورهینیت که مشخصه آن ها وجود صفحات هواکش (trunk) پیشین و پسین مسطح است که توسط صفحات نازکی که دهانه آبشش را پوشانده اند به هم متصل شده اند
این رده شامل قدیمی ترین مهره داران شناخته شده است که از اردوویسین تحتانی تا دونین فوقانی حیات داشته اند ، رده ای از ماهی های فاقد آرواره diplorhinate دیپلورهینیت که مشخصه آن ها وجود صفحات هواکش (trunk) پیشین و پسین مسطح است که توسط صفحات نازکی که دهانه آبشش را پوشانده اند به هم متصل شده اند این رده شامل قدیمی ترین مهره داران شناخته شده است که از اردوویسین تحتانی تا دونین فوقانی حیات داشته اند

heterostraci

رده بندی Holme's
دسته بندی سنگ های آذرین با در نظر گرفتن درجه اشباع سنگ به عنوان فاکتور اصلی و جوانب کانی شناسی به عنوان فاکتور فرعی ، سیستم مذکور در سال 1928 توسط آرتور هلمز پیشنهاد شده است

holme's classification

رده بندی Holme's دسته بندی سنگ های آذرین با در نظر گرفتن درجه اشباع سنگ به عنوان فاکتور اصلی و جوانب کانی شناسی به عنوان فاکتور فرعی ، سیستم مذکور در سال 1928 توسط آرتور هلمز پیشنهاد شده است

holme's classification|holme|holme|holme's|holmes

رده بندی هومل دسته بندی سنگ های آذرین به گونه ای که هر سنگ با یک فرمول دو بخشی که در یک قسمت آن نسبت های مولکولی اکسیدها و در قسمت دیگر درصد کانی های اصلی ارائه شده است نمایش داده می شود سیستم مزبور درسال 1919 توسط w hommel ابداع شده است

hommel's classification|hommels|hommels|hommel|hommel's

رده بندی هومل
دسته بندی سنگ های آذرین به گونه ای که هر سنگ با یک فرمول دو بخشی که در یک قسمت آن نسبت های مولکولی اکسیدها و در قسمت دیگر درصد کانی های اصلی ارائه شده است نمایش داده می شود سیستم مزبور درسال 1919 توسط w hommel ابداع شده است

hommel's classification

رده دوهرمی شش گوش رده ای از سیستم هگزاگونال با تقارن 6/m

hexagnal dipyramidal class|hexagnal dipyramidal|hexagnal dipyramidal

رده دوهرمی شش گوش
رده ای از سیستم هگزاگونال با تقارن 6/m

hexagnal dipyramidal class

رده هرمی شش گوش
کلاس بلورین خاصی در سیستم هگزاگونال با تقارن 6

hexagonal–pyramidal class

رده هرمی شش گوش کلاس بلورین خاصی در سیستم هگزاگونال با تقارن 6

hexagonal–pyramidal class|hexagonal–pyramidal|hexagonal–pyramidal

رده هگزا تینلیدا

hexaactinelida

رسانش گرما
فرآیند انتقال گرما از یک بخش گرم تر به بخش سردتر از طریق تماس ، برخورد و تعامل مولکول های یک جسم جامد ، رسانش گرمایی بدون در نظر گرفتن پدیده همرفتی
مترادف: thermal conduction

heat conduction

رسانش گرما فرآیند انتقال گرما از یک بخش گرم تر به بخش سردتر از طریق تماس ، برخورد و تعامل مولکول های یک جسم جامد ، رسانش گرمایی بدون در نظر گرفتن پدیده همرفتی مترادف: thermal conduction

heat conduction|thermal conduction|thermal conduction

رسانندگی گرمایی
اندازه گیری رسانندگی گرمایی شامل اندازه گیری شار گرمایی و درجه حرارت های متفاوت است
همچنین بنگرید به : thermal conductivity

heat conductivity

رسانندگی گرمایی اندازه گیری رسانندگی گرمایی شامل اندازه گیری شار گرمایی و درجه حرارت های متفاوت است همچنین بنگرید به : thermal conductivity

heat conductivity|thermal conductivity|thermal conductivity

رسوب آبکافت
رسوباتی که دارای عناصر قابل هیدرولیز بوده و در ساختار محصولات دگرسانی ریزدانه حاصل از سنگ های اولیه ، تجمع می‌کنند و از این رو در رس ها ، شیل ها و بوکسیت ها ، فراوانند عناصر hydrolyzate (هیدرولیزت) ، شامل آلومینیوم به همراه سیلیکون ، پتاسیم و سدیم ‌اند رسوبات مزبور ، گروهی از گروه های رسوبی طبقه بندی گلدشمیت هستند که در تحلیل سنگ به صورت نمونه‌های معادل با مراحل تفریقی در نظر گرفته می‌شود ، رسوب آبکافت رسوباتی که دارای عناصر قابل هیدرولیز بوده و در ساختار محصولات دگرسانی ریزدانه حاصل از سنگ های اولیه

hydrolyzates

رسوب نیم دریایی
رسوبات حاصل از تجمع کند ذرات جانوری و آواری ریز دانه‌ی متجمع بر روی فواصل رسی توربیدایت ها Turbidite در کف دریا انواع فسیلی موجود در این رسوبات بومی منطقه ی رسوب گذاری هستند ، رسوب نیم دریایی رسوبات حاصل از تجمع کند ذرات جانوری و آواری ریز دانه‌ی متجمع بر روی فواصل رسی توربیدایت ها Turbidite در کف دریا انواع فسیلی موجود در این رسوبات بومی منطقه ی رسوب گذاری هستند

hemiplagite

رسوبات آبزاد
رسوبات کف دریا که از کانی های متبلور شده از آب دریا ترکیب یافته است از مثالهای خوب آن ندولهای منگنز است ، رسوبات آبزاد رسوبات کف دریا که از کانی های متبلور شده از آب دریا ترکیب یافته است از مثالهای خوب آن ندولهای منگنز است

hydrogenous sediment

رشد تمام حاشیه ای
رشد صدف بازوپایان از اطراف حاشیه‌های صدفی (در چهار جهت)
مقایسه شود با: minoperipheral growth

holoperipheral growth

رشد تمام حاشیه ای رشد صدف بازوپایان از اطراف حاشیه‌های صدفی (در چهار جهت) مقایسه شود با: minoperipheral growth

holoperipheral growth|minoperipheral growth|minoperipheral growth

رشد نیمه حاشیه ای
رشد صدف یک بازوپا از جلو و اطراف (بدون رشد از عقب) ، رشد نیمه حاشیه ای رشد صدف یک بازوپا از جلو و اطراف (بدون رشد از عقب)

hemiperipheral growth

رطوبت

humidity

رطوبت پوسته ای ، رطوبت پوسته ای- رطوبت موجود در هوا ، آب غشایی

hygroscopic moisture

رطوبت سنجی

hydrometric

رقومی سازی بر روی صفحه نمایش

heads-up digitizing

رکوردی در آغاز واحد فیزیکی ذخیره که اطلاعات شناساننده مجموعه دادهای یا فایل را در بر دارد

header record

رگ عرضی لبه قاعده بال رگ بازویی

humeral vein

رگه هیدروترمال

hydrothermal vein

روزایش عنوانی که توسط فرشمن freshman (1922) برای دگرسانی (هوازدگی) سطحی سنگ های رسوبی ارائه شده و در حال حاضر نیز در متون روسی مربوط به زمین شناسی ، مورد استفاده قرار می‌گیرد مترادف: retrodigenesis ، regressive diagenesis ، retrograde digenesis

hypergenesis|regressive diagenesis|regressive diagenesis|retrodigenesis|retrograde digenesis

روزایش
عنوانی که توسط فرشمن freshman (1922) برای دگرسانی (هوازدگی) سطحی سنگ های رسوبی ارائه شده و در حال حاضر نیز در متون روسی مربوط به زمین شناسی ، مورد استفاده قرار می‌گیرد
مترادف: retrodigenesis ، regressive diagenesis ، retrograde digenesis

hypergenesis

روزنه طولی هیدروسپایر
روزنه طولی هیدروسپایر در برخی از غنچه ساان فسیکولات fissiculate که در سطح صفحات شعاعی و دلتا شکل آن حفر شده است ، روزنه طولی هیدروسپایر روزنه طولی هیدروسپایر در برخی از غنچه ساان فسیکولات fissiculate که در سطح صفحات شعاعی و دلتا شکل آن حفر شده است

hydrospire slit

روش دالانی ، پله ای در حفاری

heading and bench method

روش سازماندهی داده های فضایی به عناصری مبتنی بر ساختار نوع درختی سطوح مختلف
در این روش فضا به گونه ای تقسیم بندی شود که به راحتی قابل تجزیه به واحدهای کوچکتر باشد عناصر فضایی ممکن است بعداً در یک سطح با جزییات مناسبی نمایش داده شوند درخت چهارگانه و مدل hextree و quadtree نمونه هایی از این روش می باشند ، روش سازماندهی داده های فضایی به عناصری مبتنی بر ساختار نوع درختی سطوح مختلف در این روش فضا به گونه ای تقسیم بندی شود که به راحتی قابل تجزیه به واحدهای کوچکتر باشد عناصر فضایی ممکن است بعداً در یک سطح با جزییات مناسبی نمایش داده شوند درخت چهارگانه و مدل hextree و quadtree نمونه هایی از این روش می باشند

hierarchical data model

روش سیم پیچ افقی
یک روش در برداشت های الکترو مغناطیسی که در آن سیم پیچهای فرستنده و گیرنده هر دو افقی هستند ، روش سیم پیچ افقی یک روش در برداشت های الکترو مغناطیسی که در آن سیم پیچهای فرستنده و گیرنده هر دو افقی هستند

horizontal loop method

روش کوره دمای بالا
این دستگاه توانایی ایجاد شرایط آزمایشگاهی وقوع فرآیندهای سنگ شناسی در محدوده سطحی و عمقی زمین(650 کیلومتر) را دارد

high-temperature furnace

روش کوره دمای بالا این دستگاه توانایی ایجاد شرایط آزمایشگاهی وقوع فرآیندهای سنگ شناسی در محدوده سطحی و عمقی زمین(650 کیلومتر) را دارد

high-temperature furnace|high-temperature furnaces|high-temperature furnaces

روش ویم (ASTM D1560)
روش استاندارد در طرح مخلوطهای آسفالت گرم و بتن آسفالتی مانند روش مارشال برای سنگدانه‌های با حداکثر اندازه25 میلیمتر ، به منظور تهیه طرح و کنترل عملیات کاربرد دارد ، روش ویم (ASTM D1560) روش استاندارد در طرح مخلوطهای آسفالت گرم و بتن آسفالتی مانند روش مارشال برای سنگدانه‌های با حداکثر اندازه25 میلیمتر

hveen

ریسه

hypha

ریسه ، ریشه قارچ ها ، نخینه
رشته‌های نخ‌مانند فیلامن ها ، معمولاً 10-2 ماکرو- که از ویژگی‌های مرحله تولیدمثل غیرجنسی اغلب قارچ‌ ها می‌باشد ، نخینه رشته‌های نخ‌مانند فیلامن ها

hyphae

ریف

hermatolith|hermatoliths|hermatoliths

ریف

hermatolith

ریف نعل اسبی
ریفی نعلی شکل که از یک ریف برجی یا ریف مسطحی که با جریان موجی مسلط بر محیط ، موازی است ، شکل گرفته است رئوس این ساختار در جهت وزش باد کشیده شده و قسمت های درونی آن دارای پوشش گیاهی فشرده ای است به گونه ای که با گذر زمان به جزیره ای تقریبا مسطح با پوششی از گیاهان درختی و درختچه ای تبدیل می شود ، ریف نعل اسبی ریفی نعلی شکل که از یک ریف برجی یا ریف مسطحی که با جریان موجی مسلط بر محیط

horse shoe reef

زاگرس مرتفع (ایران)

high zagros

زاویه افقی ، لمب افقی

horizontal angle

زاویه نصف النهار جغرافیایی ، زاویه ساعتی

hour angle

زائده ای در اسفنج های هتراکتینید heteractinid که در انواع تکامل یافته ، هشت وجهی و در نمونه های دیگر معمولا چند وجهی است

heteractine

زائده یا خار اسفنجی سیلیسی که خود دارای سه عدد زائده نازک است که از یک مرکز معین و با زاویه قائم نسبت به یکدیگر بیرون زده اند

hexactine

زبان - زایده لب زیرین لبه میانی لب پایین در داخل دهان

hypopharynx

زبان سطح بالا
زبان برنامهنویسی که منعکسکننده و مرتبط با ساختار منحصر به فرد هر سیستم رایانهای ویژه نیست ، زبان سطح بالا زبان برنامهنویسی که منعکسکننده و مرتبط با ساختار منحصر به فرد هر سیستم رایانهای ویژه نیست

high-level language

زغال سخت
الف) مترادفی برای آنتراسیت
مقایسه شود با Softcoal
ب) در خارج از ایالات متحده این واژه به هر زغال سنگی با ارزش گرمایی بالاتر از5700hcal/kg (در حالت مرطوب و خالص) به کار می رود که خود شامل زغالسنگ های بیتومینه و زیر شاخه های آن می شود

hard coal

زغال سخت الف) مترادفی برای آنتراسیت مقایسه شود با Softcoal ب) در خارج از ایالات متحده این واژه به هر زغال سنگی با ارزش گرمایی بالاتر از5700hcal/kg (در حالت مرطوب و خالص) به کار می رود که خود شامل زغالسنگ های بیتومینه و زیر شاخه های آن می شود

hard coal|coal|coal

زغالسنگ آبزاد
الف)زغالسنگی با درصد رطوبت محتوی بالا مانند زغالسنگ قهوه‌ای
ب) زغالسنگی با درصد مواد فرار محتوی بالا مانند زغالسنگ های ساپروپیلک ، زغالسنگ آبزاد الف)زغالسنگی با درصد رطوبت محتوی بالا مانند زغالسنگ قهوه‌ای ب) زغالسنگی با درصد مواد فرار محتوی بالا مانند زغالسنگ های ساپروپیلک

hydrogenous coal

زغالسنگ گیاخاکی ، زغالسنگ هومیک

humolite

زغالسنگ گیاخاکی
زغالسنگ حاصل از هوموفیکاسیون زغالسنگ نارس اغلب زغالسنگ های موجود از این نوع هستند
مقایسه شود با زغالسنگ sapropelic در این مورد به معنای واژه های chaenmolith و cahemolith ، humulith و humuscoal و humulife و humolite و humite و humolith مراجعه نمایید ، زغالسنگ گیاخاکی زغالسنگ حاصل از هوموفیکاسیون زغالسنگ نارس اغلب زغالسنگ های موجود از این نوع هستند مقایسه شود با زغالسنگ sapropelic در این مورد به معنای واژه های chaenmolith و cahemolith

humic coal

زغالسنگ هومیک
با درجه بتومینه که مرحله پنجم یک سری هومولیت ، می باشد
مقایسه شود با spanthracon ، زغالسنگ هومیک با درجه بتومینه که مرحله پنجم یک سری هومولیت ، می باشد مقایسه شود با spanthracon

humanthracon

زمین آبی و سخت
کیمبرلیت دگرسان نشده موجود در زیر منطقه ی آبی زمین Blue ground ، زمین آبی و سخت کیمبرلیت دگرسان نشده موجود در زیر منطقه ی آبی زمین Blue ground

hardebank

زمین بایر

headbode

زمین برآمده
الف) تپه یا هر گونه برآمدگی دیگر که از درخت پوشیده شده است ، درختستان
ب) لبه ، کرانه یا زمین بالا آمده ، خصوصاً کرانه ماسه‌ای درون یک رودخانه یا در امتداد آن ـ از عنوان مزبور به صورت پیشوند یا پسوند درنام مکان های خاص استفاده می‌شود (این واژه به صورت hirst ، hyrst هم نوشته می‌شود) ، زمین برآمده الف) تپه یا هر گونه برآمدگی دیگر که از درخت پوشیده شده است ، درختستان ب) لبه

hurst

زمین بلند ، زمین مرتفع ، زمین بلند
الف) عنوان عمومی برای یک ناحیه نسبتاً بزرگ از زمین های مرتفع یا کوهستانی که نسبت به نواحی مجاور خود در سطح بالاتری قرار گرفته است برای یک موضوع خاص عنوان مزبور به صورت جمع نوشته شده و به کار می رود مثل highlands of Scotland
ب) عنوانی نسبی برای مناطق مرتفع تر یک ناحیه خاص
ج) صخره ها ، قلل و دیگر زمین های مرتفع ، زمین بلند الف) عنوان عمومی برای یک ناحیه نسبتاً بزرگ از زمین های مرتفع یا کوهستانی که نسبت به نواحی مجاور خود در سطح بالاتری قرار گرفته است برای یک موضوع خاص عنوان مزبور به صورت جمع نوشته شده و به کار می رود مثل highlands of Scotland ب) عنوانی نسبی برای مناطق مرتفع تر یک ناحیه خاص ج) صخره ها

high land

زمین خزه دار ، توربی که از خزه تشکیل شده است ، خلنگ زار

heidetorf

زمین ریخت شناسی تاریخی
شاخه‌ای از علم زمین ریخت شناسی یا ژئومورفولوژی که به بررسی حوادث متوالی مربوط به یک بازه زمین شناسی مشخص در یک منطقه جغرافیایی معین می‌پردازد ، زمین ریخت شناسی تاریخی شاخه‌ای از علم زمین ریخت شناسی یا ژئومورفولوژی که به بررسی حوادث متوالی مربوط به یک بازه زمین شناسی مشخص در یک منطقه جغرافیایی معین می‌پردازد

historical geomorphology

زمین شناسی تاریخی
از شاخه های اصلی علم زمین شناسی که منشأ زمین و تحولات آن را در طول زمان مورد بررسی قرار می دهد این شاخه شامل مطالعه فسیلها و توالی آن ها در لایه های سنگی است ، زمین شناسی تاریخی از شاخه های اصلی علم زمین شناسی که منشأ زمین و تحولات آن را در طول زمان مورد بررسی قرار می دهد این شاخه شامل مطالعه فسیلها و توالی آن ها در لایه های سنگی است

historical geology

زمین شناسی سنگ سخت
واژه محاوره ای و عام برای زمین شناسی سنگ های آذرین و دگرگونی در مقابل زمین شناسی سنگ های نرم ، زمین شناسی سنگ سخت واژه محاوره ای و عام برای زمین شناسی سنگ های آذرین و دگرگونی در مقابل زمین شناسی سنگ های نرم

hardrock geology

زمین شناسی مهندسی
بخشی از زمین شناسی مهندسی که در طراحی ، نقشه کشی ، احداث و نگهداری راه های عمومی کاربرد دارد ، زمین شناسی مهندسی بخشی از زمین شناسی مهندسی که در طراحی

highway geology

زمین مرطوب ، خاک مرطوب

humid earth

زمین نابرجا

heterochthonous

زمینهای شنی و ماسه ای

harenous

زمینهای نیمه باتلاقی را گویند ، نیمه ترب زار

half bog

زنولیت عمیق
زنولیتی که از منبعی به غیر از سنگ مجاور با خود و از دیواره‌های سنگی دورتر ، مشتق شده است ، زنولیت عمیق زنولیتی که از منبعی به غیر از سنگ مجاور با خود و از دیواره‌های سنگی دورتر

hypoxenolith

زیاده پیشوندی به معنای خیلی یا بسیار

hyper

زیاده فرونشست
فازی از فرونشست که در حالتی که جمع جبری عبارات درگیر در چرخه خشکی زایی معادل با فرورفتگی و گودشدگی نهایی تا 15000 فوت (مقداری که در دسته بندی کمی حوضه‌های رسوبی خشکی زایی بزرگ و عمده نسبی است) در پی است ، حاصل می‌شود ، زیاده فرونشست فازی از فرونشست که در حالتی که جمع جبری عبارات درگیر در چرخه خشکی زایی معادل با فرورفتگی و گودشدگی نهایی تا 15000 فوت (مقداری که در دسته بندی کمی حوضه‌های رسوبی خشکی زایی بزرگ و عمده نسبی است) در پی است

hypersubsidence

زیر راسته ای از دایناسور های راسته ornithopod و زیر رده ornithischian می باشند دایناسور های کوچک اولیه مانند جنس های anatotitan ، corythosaurus ، edmontosaurus ، lambeosaurus ، maiasaura ، parasaurolophus

heterodontosaurids|heterodontosaurid|heterodontosaurid

heterodontosaurids

زیر راسته ای از دایناسور های راسته ornithopod و زیر رده ornithischian می باشند دایناسورهای کوچک ، دونده های سریع و دندان های برنده و پوزه کوچک داشته اند مانند جنس های : dryosaurus و hypsilophodon

hypsilophodontids|hypsilophodontid|hypsilophodontid

hypsilophodontids

زیر راسته ای از دایناسور های راسته ornithopod و زیر رده ornithischian می باشند دایناسورهای منقار دار اردک مانند

hadrosaurids|hadrosaurid|hadrosaurid

زیر راسته ای از دایناسور های راسته ornithopod و زیر رده ornithischian می باشند دایناسورهای منقار دار اردک مانند

hadrosaurids

زیر راسته جوربالان شامل شته ها ، زنجره ها و شپشکها

homoptera

زیرشاخه هوماتوزوآ ، گروهی از خارپوستان اولیه ومنقرض شده

homatozoa

زیست سنگ پشته ای
صخره دریایی آلی که از تجمع مواد آلی ساخته شده است ، زیست سنگ پشته ای صخره دریایی آلی که از تجمع مواد آلی ساخته شده است

hermatobiolith

زیست شناسی محیط های آبی
زیست شناسی محیط های آبی خصوصاً دریاچه‌ها و دیگر ذخایر آب های شیرین
مقایسه شود با: bihydrology ، زیست شناسی محیط های آبی زیست شناسی محیط های آبی خصوصاً دریاچه‌ها و دیگر ذخایر آب های شیرین مقایسه شود با: bihydrology

hydrobiology

زیستگاه

habitat

زیستوران آبی
ناحیه ای از زمین که به وسیله گیاهان و حیوانات آبزی اشغال شده است
مقایسه شود با geobios ، زیستوران آبی ناحیه ای از زمین که به وسیله گیاهان و حیوانات آبزی اشغال شده است مقایسه شود با geobios

hydrobios

ژرف زاد ، تشکیل شده در زیر سطح زمین

hypogene

ژرف ماگما
گدازه نسبتاً غیر متحرک ، ثابت و ویسکوزی که در اعماق و در زیر یک آتشفشان سپری تولید شده ، سپس به صورت تحت اشباع از گازها درآمده و باعث شکل گیری فعالیت آتشفشانی می‌شود
مقایسه شود با pgromama ، epimagma ، ژرف ماگما گدازه نسبتاً غیر متحرک ، سپس به صورت تحت اشباع از گازها درآمده و باعث شکل گیری فعالیت آتشفشانی می‌شود مقایسه شود با pgromama

hypomagma

ژرفاسنج تشعشعی مادون قرمز با قدرت تفکیک بالا
وسیله ای است که توسط ماهواره های با مدار قطبی noaa حمل شده و برای تعیین و اندازه گیری انرژی ساتع شده توسط اتمسفر برای ساختن نیمرخهای گرمایی عمودی از سطح زمین تا ارتفاع 40 کیلومتری بکار می رود اندازه گیریها در 20 ناحیه طیفی باند مادون قرمز انجام می شود

high-resolution infrared radiation sounder

ژرفاسنج تشعشعی مادون قرمز با قدرت تفکیک بالا وسیله ای است که توسط ماهواره های با مدار قطبی noaa حمل شده و برای تعیین و اندازه گیری انرژی ساتع شده توسط اتمسفر برای ساختن نیمرخهای گرمایی عمودی از سطح زمین تا ارتفاع 40 کیلومتری بکار می رود اندازه گیریها در 20 ناحیه طیفی باند مادون قرمز انجام می شود

high-resolution infrared radiation sounder|hirs|hirs

ژل آبی

hydrogel

ساحل پر انرژی
ساحلی که در معرض خیزاب های اقیانوسی و یا برخورد با امواج دریاهای طوفانی بوده و مشخصه آن وجود ارتفاعات شکنی بزرگ تر از 50cm است
مقایسه شود با: moderate energy coast؛ low energy coast ، ساحل پر انرژی ساحلی که در معرض خیزاب های اقیانوسی و یا برخورد با امواج دریاهای طوفانی بوده و مشخصه آن وجود ارتفاعات شکنی بزرگ تر از 50cm است مقایسه شود با: moderate energy coast؛ low energy coast

high energy coast

ساحل دماغه ای
یک ساحل باریک و کم عرض که در پای یک پرتگاه صخره ای ایجاد شده است ، ساحل دماغه ای یک ساحل باریک و کم عرض که در پای یک پرتگاه صخره ای ایجاد شده است

headland beach

ساخت ، حالت

habitus

ساختار آب منفذی
گروهی از صفحات که مدخل ورودی آب در بدن edrioasteroids را در برگرفته‌اند ، ساختار آب منفذی گروهی از صفحات که مدخل ورودی آب در بدن edrioasteroids را در برگرفته‌اند

hydropore structure

ساختار استخوانی کوچک کیسه مانند که در برخی از بازوپایان استنولامیت stenolaemate از دیواره شکمی به سمت مخزن جانوری کشیده شده است

heterophragm

ساختار پشته ای
تقاطع دو رگه یا دو سیستم شکست با زاویه حاده نسبت به یکدیگر ، ساختار پشته ای تقاطع دو رگه یا دو سیستم شکست با زاویه حاده نسبت به یکدیگر

hammock stracture

ساختار داده مرتبه ای
روش سازماندهی فایلها و سایر داده های کامپیوتری که در آن واحدهای ذخیره شده بر اساس ساختار نوع درختی طبقه بندی و ثبت می شوند ، ساختار داده مرتبه ای روش سازماندهی فایلها و سایر داده های کامپیوتری که در آن واحدهای ذخیره شده بر اساس ساختار نوع درختی طبقه بندی و ثبت می شوند

hierarchical data structure

ساختار دادههای ادغام کننده عناصر

hybrid data structure

ساختار دادههای ادغام کننده عناصر

hybrid data structure|hybrid data|hybrid data

ساختار دسته علفی
نوعی طبقه‌بندی مارپیچی که در آن لایه‌های نازک به صورت مشابه با دسته‌های چمن در کنار هم چیده شده اند مترادف: hassockbedding

hassock strachure

ساختار دسته علفی نوعی طبقه‌بندی مارپیچی که در آن لایه‌های نازک به صورت مشابه با دسته‌های چمن در کنار هم چیده شده اند مترادف: hassockbedding

hassock strachure|hassockbedding|hassockbedding|hassock

ساختار شیشه ساعتی
نوعی طبقه بندی که خصوصا در کلریتوئید و کلینوپیروکسن معمول می باشد و در آن هسته کانی ، بر اساس تغییر رنگ یا مشخصات بصری از بخش بیرونی قابل تشخیص است این منطقه بندی دارای مقطع افقی مشابه با مقطع افقی ساعت شنی است ، ساختار شیشه ساعتی نوعی طبقه بندی که خصوصا در کلریتوئید و کلینوپیروکسن معمول می باشد و در آن هسته کانی

hourglass structure

ساختار مارپیچی
عنوان مزبور خصوصاً برای صدف یک شکم پا که فرم یک مارپیچ مسطح را دارد و نیز یک آمونوئید ammonoid که به صورت یک مارپیچ سه بعدی منظم (با زاویه‌ای ثابت) پیچ خورده است ‌به کار می‌رود در این مورد به معنای واژه forticone مراجعه نمایید ، ساختار مارپیچی عنوان مزبور خصوصاً برای صدف یک شکم پا که فرم یک مارپیچ مسطح را دارد و نیز یک آمونوئید ammonoid که به صورت یک مارپیچ سه بعدی منظم (با زاویه‌ای ثابت) پیچ خورده است ‌به کار می‌رود در این مورد به معنای واژه forticone مراجعه نمایید

helicoids

ساختمان گودالی ، ساختمان حفره ای ، ساختمان لانه زنبوری ، ساختار لانه زنبوری

honeycomb structure

ساختمان میکروسکپی قالب فرامینفرها با ظاهر شیشه ای (پوسته هیالین)

hyaline test

سازند آواری هُجدک(باژوسین-باتونین)
نشانگر شرایط کم ژرفای رسوبی و از مهم ترین نهشته های زغالسنگی ناحیه کرمان است تناوبی از ماسه سنگ های آرکوزی – کوارتزی و شیل های سبز و خاکستری تا قهوه ای است که به داشتن سنگال های رُسی – هماتیتی سُرخ رنگ لایه ها و عدسی های متعدد (حدود 30 لایه) زغالسنگ شاخص است که در بین آنها لایه زغالی « d » ، در فاصله 150 تا 200 متر بالاتر از پایه این نهشته ها ، از همه باارزش تر است سری ماسه سنگ های سبز ، سری گیاهدار ژوراسیک ، ماسه سنگ های بالایی ، سری زغالدار نام های قدیمی این نهشته هاست کارشناسان شرکت فولاد از اسامی « خُمرود » و « دشت خاک » استفاده می کند با وجود گستردگی و ستبرای زیاد ، سازند هُجدک برش الگو ندارد جایگاه چینه شناسی هُجدک بین سازند بادامو (توآرسین – باژوسین میانی) و سنگ آهک پروده (باتونین پسین) سن کالووین سازند هُجدک را پرسش آمیز می سازد
دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی

hojedk formation

سازند آواری هُجدک(باژوسین-باتونین) نشانگر شرایط کم ژرفای رسوبی و از مهم ترین نهشته های زغالسنگی ناحیه کرمان است تناوبی از ماسه سنگ های آرکوزی – کوارتزی و شیل های سبز و خاکستری تا قهوه ای است که به داشتن سنگال های رُسی – هماتیتی سُرخ رنگ لایه ها و عدسی های متعدد (حدود 30 لایه) زغالسنگ شاخص است که در بین آنها لایه زغالی « d » ، در فاصله 150 تا 200 متر بالاتر از پایه این نهشته ها ، از همه باارزش تر است سری ماسه سنگ های سبز ، سری گیاهدار ژوراسیک ، ماسه سنگ های بالایی ، سری زغالدار نام های قدیمی این نهشته هاست کارشناسان شرکت فولاد از اسامی « خُمرود » و « دشت خاک » استفاده می کند با وجود گستردگی و ستبرای زیاد ، سازند هُجدک برش الگو ندارد جایگاه چینه شناسی هُجدک بین سازند بادامو (توآرسین – باژوسین میانی) و سنگ آهک پروده (باتونین پسین) سن کالووین سازند هُجدک را پرسش آمیز می سازد دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی

hojedk formation|hojedk|hojedk

سازند هزاردره(میوسن پسین- پلیوسن)
نهشته های کنگلومرایی رودخانه ای سیلابی که با ناپیوستگی روی سازند کرج قرار دارند با تراکم و سیمانی شدن شدید - یکنواختی در اندازه و همگنی در جنس قلوه ها- رنگ روشن مشخص می شود
دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز

hezardarreh formation

سازند هزاردره(میوسن پسین- پلیوسن) نهشته های کنگلومرایی رودخانه ای سیلابی که با ناپیوستگی روی سازند کرج قرار دارند با تراکم و سیمانی شدن شدید - یکنواختی در اندازه و همگنی در جنس قلوه ها- رنگ روشن مشخص می شود دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز

hezardarreh formation|hezardarreh|hezardarreh

سازند هشــم(کامبرین پیشین)
ردیفی از شیل کربناتی میکادار به رنگ سبز زیتونی تا خاکستری ، به ضخامت 150 تا 180 متر وجود دارد (نبوی) بر روی آن سازند عقدا و در زیر آن سازند سلطانیه قرار دارد حمدی (1374) سازند هشم را با عضو شیل بالایی سلطانیه قابل قیاس می داند
دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز

heshem formation

سازند هشــم(کامبرین پیشین) ردیفی از شیل کربناتی میکادار به رنگ سبز زیتونی تا خاکستری ، به ضخامت 150 تا 180 متر وجود دارد (نبوی) بر روی آن سازند عقدا و در زیر آن سازند سلطانیه قرار دارد حمدی (1374) سازند هشم را با عضو شیل بالایی سلطانیه قابل قیاس می داند دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز

heshem formation|heshem|heshem

سازند هفتمون(سنونین پیشین)
در خاور بیاضه شامل سنگ آهک های رودیست دار و اندکی سنگ آهک ماسه ای است که به ندرت تناوب هایی از ماسه سنگ ، مارن و یا میان لایه هایی از کنگلومراهای عدسی شکل دارد مرز زیرین این سازند با سازند دبَرسو دگرشیب است با سنگ آهک های هیپوریت دار کرتاسه بالایی دیگر مناطق ایران مرکزی قابل قیاس است
دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی

haftoman formation

سازند هفتمون(سنونین پیشین) در خاور بیاضه شامل سنگ آهک های رودیست دار و اندکی سنگ آهک ماسه ای است که به ندرت تناوب هایی از ماسه سنگ ، مارن و یا میان لایه هایی از کنگلومراهای عدسی شکل دارد مرز زیرین این سازند با سازند دبَرسو دگرشیب است با سنگ آهک های هیپوریت دار کرتاسه بالایی دیگر مناطق ایران مرکزی قابل قیاس است دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی

haftoman formation|haftoman|haftoman|haftomon

سازه های آبگیر

headworks|diversion works|diversion works|diversion structures

سازه های آبگیر

headworks

سازه های هیدرولیکی

hydraulic structures

ساعت شروع حمله زمان خاص در روزی که قرار است عملیات نظامی خاصی آغاز شود

h-hour

سامانه مختصات افقی
دسته ای از پارامترهای مختصات سماوی (معمولا ارتفاع و آزیموت یا زاویه آزیموت) که بر اساس افق سماوی به عنوان اولین دایره بزرگ تعیین شده اند ، سامانه مختصات افقی دسته ای از پارامترهای مختصات سماوی (معمولا ارتفاع و آزیموت یا زاویه آزیموت) که بر اساس افق سماوی به عنوان اولین دایره بزرگ تعیین شده اند

horizon system of coordinates

سامانه هاورس دراستخوان
نوعی بافت که در سراسر استخوان‌ بندی انسان‌ها یافت می‌شود و نشان‌ دهنده محل‌ های هضم و تغییر شکل استخوان‌ها می‌باشد ، در مقطع عرضی سلولها به صورت تیغه های متحدالمرکز توزیع شده اند و در بافت‌های معدنی اطراف یک رگ خونی مرکزی که کانال هاورس را تشکیل می دهند ، گسترش یافته اند ، سامانه هاورس دراستخوان نوعی بافت که در سراسر استخوان‌ بندی انسان‌ها یافت می‌شود و نشان‌ دهنده محل‌ های هضم و تغییر شکل استخوان‌ها می‌باشد

haversian bone

سامانه هاورسین
شبکه ای پیچیده از کانال های طولی ظریف که هر کدام توسط لایه های متحد المرکزی از آپاتیت درخمیره ای آلی محاصره شده اند ، این مورد مشخصه استخوان غشایی متراکم بسیاری ازچارپایان خصوصا انواع با جثه ی بزرگ تراست این ساختار در استخوان های فسیل شده حفظ شده و در نتیجه بافت استخوانی را به نمایش می گذارد ، سامانه هاورسین شبکه ای پیچیده از کانال های طولی ظریف که هر کدام توسط لایه های متحد المرکزی از آپاتیت درخمیره ای آلی محاصره شده اند

haversian system

سایه رنگ ، رنگ متوسط
فنی برای نشان دادن تصویر تن پیوسته به کمک تغییر دادن چگالی خطوط یا نقاط جداگانه ، رنگ متوسط فنی برای نشان دادن تصویر تن پیوسته به کمک تغییر دادن چگالی خطوط یا نقاط جداگانه

halftone

سایهزنی(الگوی روشن و تیره)
روشی برای برجسته سازی ارتفاع به صورت نمایشهای 2 5d و 3d داده های فضایی این روش سعی دارد تا همانند طبیعت ، تابش نور را برای روشن سازی پستی و بلندی ها مورد استفاده قرار دهد و به نام سایه زنی (سایه روشن) صخره ها نیز شناخته می شود ، سایهزنی(الگوی روشن و تیره) روشی برای برجسته سازی ارتفاع به صورت نمایشهای 2 5d و 3d داده های فضایی این روش سعی دارد تا همانند طبیعت

hill shading

ستونی سنگی با 6 سطح

hexarch

سخت افزار ، قطعات فیزیکی یا جانبی سیستم رایانهای(سخت افزار)

hardware

سخت شدن

hardening

سخت لایه ای شدن

hardsetting

سختی

handress

سختی ، سختی

در کانی شناسی: مقاومت نسبی کانی ها در برابر خراشیدن ، مقاومت یک کانی در برابر خراش؛ با مقایسه این خاصیت کانی با 10 کانی معین در سیستم موس سختی کانی به صورت یک فاکتور مستقل در تشریح آن به کار می رود البته استانداردهای دیگری نیز برای ارئه این فاکتور وجود دارد مانند مقیاس فنی که در آن سختی در مقایسه با 15 کانی معین ، برآورد می شود

در آب شناسی: خاصیتی از آب که باعث تولید ضایعات نامحلول درهنگام شستن صابون با آن می شود این خاصیت که باعث تشکیل شدن رسوباتی خاص در آوندهایی که امکان تبخیرآب در آن ها وجود دارد می شود ، ابتدا محصول حضور یون های کلسیم و منیزیم در آب بوده ولی می تواند با یون های دیگر مواد قلیایی و یا دیگر فلزات و حتی هیدروژن نیز مرتبط باشد سختی آب معمولا به صورت بخش در میلیون یا CaCo3 ppm و یا میلی گرم بر لیتر این ترکیب ارائه می شود سختی ارائه شده می تواند بیانگر سختی کربناته و غیر کربناته نیز باشد

در استخراج: سختی سنگ رامیتوان به صورت مقاومت آن دربرابر ابزارحفرتعریف کرد برای اندازه گیری سختی سنگ درصورتیکه ازواحد کانی تشکیل شده باشد ، میتوان ازجدول سختی موس استفاده کرد
، سختی - - در کانی شناسی: مقاومت نسبی کانی ها در برابر خراشیدن ، برآورد می شود - - در آب شناسی: خاصیتی از آب که باعث تولید ضایعات نامحلول درهنگام شستن صابون با آن می شود این خاصیت که باعث تشکیل شدن رسوباتی خاص در آوندهایی که امکان تبخیرآب در آن ها وجود دارد می شود ، ابتدا محصول حضور یون های کلسیم و منیزیم در آب بوده ولی می تواند با یون های دیگر مواد قلیایی و یا دیگر فلزات و حتی هیدروژن نیز مرتبط باشد سختی آب معمولا به صورت بخش در میلیون یا CaCo3 ppm و یا میلی گرم بر لیتر این ترکیب ارائه می شود سختی ارائه شده می تواند بیانگر سختی کربناته و غیر کربناته نیز باشد - - در استخراج: سختی سنگ رامیتوان به صورت مقاومت آن دربرابر ابزارحفرتعریف کرد برای اندازه گیری سختی سنگ درصورتیکه ازواحد کانی تشکیل شده باشد ، میتوان ازجدول سختی موس استفاده کرد -

hardness

سختی سنج
ذراتی نوک تیز از فلزاتی با سختی های متفاوت که بر روی یک ابزار فلزی نصب شده اند و ازآن ها به منظور تست کردن میزان سختی کانی های دیگر (با خراشیدن سطح کانی مزبور توسط هر قطعه) استفاده می شود در حالت کلی از کانی های که سختی 6 تا 10 مقیاس موس را به خود اختصاص داده اند در چنین فرآیندی استفاده می شود

hardness points

سختی سنج ذراتی نوک تیز از فلزاتی با سختی های متفاوت که بر روی یک ابزار فلزی نصب شده اند و ازآن ها به منظور تست کردن میزان سختی کانی های دیگر (با خراشیدن سطح کانی مزبور توسط هر قطعه) استفاده می شود در حالت کلی از کانی های که سختی 6 تا 10 مقیاس موس را به خود اختصاص داده اند در چنین فرآیندی استفاده می شود

hardness points|hardness point|hardness point

سد آب شناختی ، مرز بین آب و زمین

hydrologic barrier

سد بندرگاه
بنداب ساخته شده در عرض خروجی بندرگاه ، سد بندرگاه بنداب ساخته شده در عرض خروجی بندرگاه

harbor bar

سد تهیده وزنی

hollow gravity dam

سد خاکریز آبی ، سد لایروبی

hydraulic fill dam

سد خاکی همگن

homogeneous earth dam

سر تلماسه
ریگ هایی که در محل برخورد یک مانع با باد تجمع می کنند ، سر تلماسه ریگ هایی که در محل برخورد یک مانع با باد تجمع می کنند

head dune

سر مفصلی

hinged end

سرباره
مواد کم عیار واقع بر روی یک نهشته پلاسری آبرفتی ، سرباره مواد کم عیار واقع بر روی یک نهشته پلاسری آبرفتی

heads

سرپوش ، درپوش

head cover

سرچشمه مخالف
موقعیت دو دره در جهات مخالف که هر کدام در جهت بالادست (بر اثر فرسایش قهقرایی) رشد می کنند و از طریق تقسیم پشته مانند از هم جدا می شوند ، سرچشمه مخالف موقعیت دو دره در جهات مخالف که هر کدام در جهت بالادست (بر اثر فرسایش قهقرایی) رشد می کنند و از طریق تقسیم پشته مانند از هم جدا می شوند

headwater opposition

سرسخت

hard head

سرهم کردن ، ترکیب ، نوع مشخص از سرهم کردن واتصال ابزار برای ساختمان ، توسعه و آزمایش یک چاه

hook-up combination

سری زغالسنگ گیاخاکی
مواد گیاخاکی و زغالسنگ هایی با درجه دگرگونی ، شامل humpol هومپول humocoll هوموکل humodite هرمودیت humodil هومویل humanthracon هومانتراکن و humanthracite هومانتراسیت

مقایسه شود با سری های ساپروپلیت sapropelite هوموساپروپلیک humosapropelic ، Saprohumolith ساپراهومولیت
در این رابطه به معنای واژه humicoal (زغالسنگ هومیک) مراجعه نمایید

humolith series

سری زغالسنگ گیاخاکی مواد گیاخاکی و زغالسنگ هایی با درجه دگرگونی ، شامل humpol هومپول humocoll هوموکل humodite هرمودیت humodil هومویل humanthracon هومانتراکن و humanthracite هومانتراسیت مقایسه شود با سری های ساپروپلیت sapropelite هوموساپروپلیک humosapropelic ، Saprohumolith ساپراهومولیت در این رابطه به معنای واژه humicoal (زغالسنگ هومیک) مراجعه نمایید

سری هرمز(پرکامبرین پسین تا کامبرین پیشین)
در حوضه های بسیار کم عمق بر روی سپر پهنه رسوبی ساختاری زاگرس نهشته شده است فاقد نظم چینه نگاشتی و بُرش الگو هستند شامل سنگ نمک ، انیدریت ، ژیپس ، سنگ آهک سیاه رنگ ، دولومیت بودار چرتی ، ماسه سنگ سُرخ ، شیل رنگارنگ ، سنگ های آذرین (درونی_بیرونی) ، کانی های آهن و آپاتیت دار است

hormoz series

سری هرمز(پرکامبرین پسین تا کامبرین پیشین) در حوضه های بسیار کم عمق بر روی سپر پهنه رسوبی ساختاری زاگرس نهشته شده است فاقد نظم چینه نگاشتی و بُرش الگو هستند شامل سنگ نمک ، انیدریت ، ژیپس ، سنگ آهک سیاه رنگ ، دولومیت بودار چرتی ، ماسه سنگ سُرخ ، شیل رنگارنگ ، سنگ های آذرین (درونی_بیرونی) ، کانی های آهن و آپاتیت دار است

hormoz series|hormoz|hormoz

سری هوموساپروپلیک
انواع مواد آلی و زغالسنگ هایی که از نظر ترکیبی و ساختاری ، حد واسط میان سری هومولیت و سری ساپروپیلت sapropelite هستند ولی میزان مواد هومولیت در آن ها بیشتر می باشد
مقایسه شود با سری ساپروهومولیت saprohumolith

humosapropelic series

سری هوموساپروپلیک انواع مواد آلی و زغالسنگ هایی که از نظر ترکیبی و ساختاری ، حد واسط میان سری هومولیت و سری ساپروپیلت sapropelite هستند ولی میزان مواد هومولیت در آن ها بیشتر می باشد مقایسه شود با سری ساپروهومولیت saprohumolith

humosapropelic series|humosapropelic|humosapropelic

سطح افقی ، صفحه افقی

horizontal plane

سطح آویخته
سطحی واقع بر سطح یا زمین پرشیب (مانند یک مرغزار معلق) یا بر روی سطحی دیگر (مانند کمر بالای گسل) یا بیرون زده و رو به پایین (مانند یک سنگ معلق) یا با پیوستگی و اتصال نامناسب و ناهماهنگ (مانند فراز دره) ، سطح آویخته سطحی واقع بر سطح یا زمین پرشیب (مانند یک مرغزار معلق) یا بر روی سطحی دیگر (مانند کمر بالای گسل) یا بیرون زده و رو به پایین (مانند یک سنگ معلق) یا با پیوستگی و اتصال نامناسب و ناهماهنگ (مانند فراز دره)

hanging

سطح ایستایی

hydrostatic level

سطح ایستایی بالا-سطح ایستابی زیاد

high stage

سطح پرشیب
سطح شیب داری که شامل افق ظاهری است مقایسه شود با low oblique ، سطح پرشیب سطح شیب داری که شامل افق ظاهری است مقایسه شود با low oblique

high oblique

سکانس چرخه‌ای بزرگ
عنوان پیشنهاد شده توسط weller برای یک سکانس چرخه‌ای بزرگ شامل چهار megacyclothem یا چرخه بزرگ و یک سکانس آواری جایگزین با ضخامت و پیچیدگی بیش از حد معمول ، سکانس چرخه‌ای بزرگ عنوان پیشنهاد شده توسط weller برای یک سکانس چرخه‌ای بزرگ شامل چهار megacyclothem یا چرخه بزرگ و یک سکانس آواری جایگزین با ضخامت و پیچیدگی بیش از حد معمول

hypercyclothem

سکوی مد
سکوی حاصل از برش موجی و یا سطح حاصل از انحلال که با فاصله ای اندک در زیر سطح آب در بالاترین ارتفاع در هنگام مد ، ایجاد شده است ، سکوی مد سکوی حاصل از برش موجی و یا سطح حاصل از انحلال که با فاصله ای اندک در زیر سطح آب در بالاترین ارتفاع در هنگام مد

high water platform

سلام

hi there (ht)

سلام

hi there (ht)|ht|ht|hi there

سلولی خاص و متمایز که توسط برخی از جلبک ها تولید می شود و عملکرد و کاربردی نامعلوم دارد

heterocyst

سن مختلف

heterochrone

سن هیبرید
سن پرتو زایی محاسبه شده بر اساس یک سیستم ایزوتوپی که به خاطر فعالیت های تکتونیکی ، گرمایی و یا آتشفشانی که اندکی پس از آغاز و شکل گیری سیستم ایزوتوپیک ، رخ داده‌اند ، ایزوتوپ هایی که پرتوزایی خود را از دست داده اند ، سن هیبرید سن پرتو زایی محاسبه شده بر اساس یک سیستم ایزوتوپی که به خاطر فعالیت های تکتونیکی

hybrid age

سنجش از دور فرا طیفی

hyper spectral remote sensing

سنجنده افقی
سیستم متشکل از نقاطی که موقعیت های افقی و همبستگی آن ها به دقت تعیین شده است تا بتوان از آن ها به عنوان مراجع ثابت در تعیین موقعیت و همبستگی عوارض نقشه استفاده کرد ، سنجنده افقی سیستم متشکل از نقاطی که موقعیت های افقی و همبستگی آن ها به دقت تعیین شده است تا بتوان از آن ها به عنوان مراجع ثابت در تعیین موقعیت و همبستگی عوارض نقشه استفاده کرد

horizontal control

سند راهنما ، فایلی که شامل اطلاعات شناساننده مجموعهای از دادهها یا تعدادی فایل باشد

header file

سنگ

hari

سنگ

harri

سنگ ، مکان سنگی

har

سنگ آب آواری
الف) نوعی سنگ آواری که ذرات متشکل آن توسط آب متجمع شده‌اند
ب) سنگی که توسط امواج یا جریانات خرد شده است
ج) سنگ آتشفشانی که حین سرد شدن در آب یا یخ خرد شده است ، سنگ آب آواری الف) نوعی سنگ آواری که ذرات متشکل آن توسط آب متجمع شده‌اند ب) سنگی که توسط امواج یا جریانات خرد شده است ج) سنگ آتشفشانی که حین سرد شدن در آب یا یخ خرد شده است

hydroclastic rock

سنگ آب نهشته
الف)عنوان پیشنهاد شده توسط Grabau برای سنگی که از محلول آبی ته نشین شده است مانند گچ یا سنگ نمک ، یک سنگ نمک هیدروژنیک
ب) سنگی که نسبتاً فاقد مواد آلی است ، یک سنگ هیدروکلاستیک (آب آواری) شامل خرده‌ها و ذرات کربناته ، سنگ آب نهشته الف)عنوان پیشنهاد شده توسط Grabau برای سنگی که از محلول آبی ته نشین شده است مانند گچ یا سنگ نمک ، یک سنگ نمک هیدروژنیک ب) سنگی که نسبتاً فاقد مواد آلی است

hydrolith

سنگ آذرین پروفیری نیمه عمیق و درشت دانه ای با رنگ روشن که بافت تراکیتوئید مشخصه آن بوده و حاوی مقادیر اضافی نفلین (فوق اشباع از نفلین) است یک پورفیری پولاسکیت (pulaskite)
نام مزبور توسط bragger در ، 1890 از hedrum در نروژ اقتباس شده است ، سنگ آذرین پروفیری نیمه عمیق و درشت دانه ای با رنگ روشن که بافت تراکیتوئید مشخصه آن بوده و حاوی مقادیر اضافی نفلین (فوق اشباع از نفلین) است یک پورفیری پولاسکیت (pulaskite) نام مزبور توسط bragger در

hedrumite

سنگ آذرین عمیقی متشکل از اورتوپیروکسن ، پلاژیوکلاز ، الیوین و کلینوپیروکسن که از نظر ترکیب حد واسط میان گابرو و نوریت است در این مورد به معنای واژه بافت hyperite مراجعه نمایید ، عنوان نامتداول

hyperite

سنگ آلی
ماده آلی یا آلمین موجود در زغالسنگ که مرحله اول یک سری هومولیت ، می باشد
مقایسه شود با: sapropel ، سنگ آلی ماده آلی یا آلمین موجود در زغالسنگ که مرحله اول یک سری هومولیت ، می باشد مقایسه شود با: sapropel

humopel

سنگ آهک پر کلسیم
نوعی سنگ آهک که دارای مقادیر اندک منیزیوم است این عنوان خصوصاً در مورد سنگ آهکی که مقدار Mgo تقریبی آن کمتر از 11 درصد بوده و یا مقدار معادل تقریبی کربنات منیزیوم آن کمتر از 203 می باشد به کار می رود طبق گفته Cooper میزان کربنات کلسیم محتوی چنین سنگ آهکی بیش از 95 درصد است
مقایسه شود با: magnesian limestone

high calcium limestone

سنگ آهک پر کلسیم نوعی سنگ آهک که دارای مقادیر اندک منیزیوم است این عنوان خصوصاً در مورد سنگ آهکی که مقدار Mgo تقریبی آن کمتر از 11 درصد بوده و یا مقدار معادل تقریبی کربنات منیزیوم آن کمتر از 203 می باشد به کار می رود طبق گفته Cooper میزان کربنات کلسیم محتوی چنین سنگ آهکی بیش از 95 درصد است مقایسه شود با: magnesian limestone

high calcium limestone|limestone|limestone

سنگ آهک هیدرولیکی
یک سنگ آهک ناخالص که دارای مقادیر متنوعی از سیلیس و آلومینا (معمولاً به صورت رس) است و در صورت تصفیه ، سیمانی از آن به دست می‌آید که در زیر آب سفت و سخت می‌شود
در این مورد به معنی واژه cement rock مراجعه نمایید
مترادف: watertime

hydraulic limestone

سنگ آهک هیدرولیکی یک سنگ آهک ناخالص که دارای مقادیر متنوعی از سیلیس و آلومینا (معمولاً به صورت رس) است و در صورت تصفیه ، سیمانی از آن به دست می‌آید که در زیر آب سفت و سخت می‌شود در این مورد به معنی واژه cement rock مراجعه نمایید مترادف: watertime

hydraulic limestone|limestone|limestone

سنگ تمام آواری
یک سنگ رسوبی آواری که از انواع سنگ های پورفیروبلاستیک متمایز است ، سنگ تمام آواری یک سنگ رسوبی آواری که از انواع سنگ های پورفیروبلاستیک متمایز است

holoclastic rock

سنگ چخماق بدون آتش زنه ، هورن فلینت

horn flint

سنگ چخماق زود شکن

hornstone

سنگ خشک داغ (HDR)
قسمت عمده انرژی ژئوترمال دنیا در سنگهای داغ که لزوما خشک هستند یافت می شود که به آن سنگ خشک داغ گفته می شود

hot dry rock

سنگ خشک داغ (HDR) قسمت عمده انرژی ژئوترمال دنیا در سنگهای داغ که لزوما خشک هستند یافت می شود که به آن سنگ خشک داغ گفته می شود

hot dry rock|hdr|hdr

سنگ سخت
الف) عنوانی عام برای سنگ های آذرین و دگرگونی در مقایسه با سنگ های رسوبی
ب) سنگی با مقاومت فرسایشی نسبتا بالا
ج) سنگی که حذف و کندن اقتصادی آن نیازمند حفاری و انفجار است (درغیر این صورت این کار مقرون به صرفه نیست)
د) عنوان مورد استفاده توسط حفاران برای سنگ رسوبی سخت مربوطه به اوایل کرتاسه که از سرعت حفاری کاسته و خرده ها و نمونه هایی را ارائه می دهد که بیان گر فواصل بین لایه ها در اعماق زمین است ، سنگ سخت الف) عنوانی عام برای سنگ های آذرین و دگرگونی در مقایسه با سنگ های رسوبی ب) سنگی با مقاومت فرسایشی نسبتا بالا ج) سنگی که حذف و کندن اقتصادی آن نیازمند حفاری و انفجار است (درغیر این صورت این کار مقرون به صرفه نیست) د) عنوان مورد استفاده توسط حفاران برای سنگ رسوبی سخت مربوطه به اوایل کرتاسه که از سرعت حفاری کاسته و خرده ها و نمونه هایی را ارائه می دهد که بیان گر فواصل بین لایه ها در اعماق زمین است

hardrock

سنگ سخت فسفاته
عنوانی که در فلوریدا برای خرده سنگ ها و تخته سنگ های متشکل از نوعی فسفریت سخت همگن ، با رنگ خاکستری روشن به کار می رود چنین نمونه هایی معمولا دارای حفراتی نامنظم هستند که ذرات ثانویه فسفات کلسیم به درون آن ها وارد شده است واژه مزبور دقیقا معادل با واژه فسفات سفید لایه لایه white bedded است ، سنگ سخت فسفاته عنوانی که در فلوریدا برای خرده سنگ ها و تخته سنگ های متشکل از نوعی فسفریت سخت همگن

hardrock phosphate

سنگ عسل نوعی کانی به فرمول :Al2C12O12 18H2O

honeystone

سنگ معدن درجه بالا

high grade ore

سنگ میزبان - سنگی که توده آذرین در آن تزریق شده و توده نفوذی را احاطه می کند

host rock|wall rock|wall rock

سنگ میزبان
سنگی که توده آذرین در آن تزریق شده و توده نفوذی را احاطه می کند

host rock

سنگ نفوذی تیره رنگی متشکل از فلدسپات قلیایی ، لابرادوریت ، پیروکسن ، بیوتیت ، اکسیدهای آهن ، آپاتیت و احتمالاً مقادیر اندکی نفلین چنین سنگی ضرورتا یک مونزونیت است
عنوان مزبور توسط johonnsen از کوه های highwood در مونتانای امریکا اقتباس شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، آپاتیت و احتمالاً مقادیر اندکی نفلین چنین سنگی ضرورتا یک مونزونیت است عنوان مزبور توسط johonnsen از کوه های highwood در مونتانای امریکا اقتباس شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود

highwoodite

سنگ نمک ، هالیت ، نمک طعام - کانی تبخیری که از کلرید سدیمSodium Chloride (NaCl) ، تشکیل شده است هالیت ، ‌رخ مکعبی کاملی دارد و اغلب به صورت مکعبهایی با سطوح خمیده یافت می شود اگرچه به صورت دانه ای و فشرده هم دیده می شود - فرمول شیمیایی :NaCl - گروه کانی شناسی (شیمیایی): هالیدها - رنگ:بیرنگ ، سفید ، قرمز ، صورتی ، زرد و خاکستری - جلا:شیشه ای - سیستم تبلور:کوبیک - کلیواژ: سه جهت کامل - شکستگی :صدفی - سختی: 2 - رنگ خاکه:سفید - وزن مخصوص : 2 1 - کانیهای همراه: بعضی از سولفاتها ، هالیدها و بوراتها - شرایط تشکیل: هالیت یکی از کانیهایی است که برای همه شناخته شده است و با طعم شور آن به راحتی شناسایی میشود هالیت در بسیاری از محیطهای تبخیری یافت میشود یکی از منابع مهم هالیت گنبدهای نمکی است

halite|sodium chloride|sodium chloride|rock salt

سنگ نمک
عنوان پیشنهادی Grabon برای سنگ نمک (نوعی سنگ رسوبی) ، سنگ نمک عنوان پیشنهادی Grabon برای سنگ نمک (نوعی سنگ رسوبی)

halilith

سنگ نیمه عمیق متشکل از بلورهای درشت کروی فلدسپار قلیایی در خمیره ای از رشته های لابرادوریت و آکمیت با آناکلایم درون شبکه ای؛ این سنگ احتمالا محصول دگرسانی tinguaite تینگوایت است و نام آن از خلیج heron در انتاریو مشتق شده است

heronite

سنگ های گرانیتی ریز بلور که عمدتا از فلدسپات و کوارتز تشکیل شده اند را هاپلیت یا آپلیت Aplite می گویند

haplite

سنگ های گرانیتی ریز بلور که عمدتا از فلدسپات و کوارتز تشکیل شده اند را هاپلیت یا آپلیت Aplite می گویند

haplite|aplite|aplite

سنگ هرکول
مترادفی برای lodestone که به صورت Heraclean stone نیز نوشته شده است ، سنگ هرکول مترادفی برای lodestone که به صورت Heraclean stone نیز نوشته شده است

hercules stone

سنگ هماتیت ، در سیستم هگزاگونال متبلور می شود ، هماتیت
ترکیب شیمیایی :Fe2O3
درصد مواد: Fe69 94% O30 06% با انکلوزیون های Mn ، Al ، Ti
سیستم تبلور: رمبوئدریک
سختی : 6 5
چگالی : 5 2 - 5 3
رده بندی:اکسید
رخ:ندارد
جلا: فلزی ، مات
شکستگی: صدفی
شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک)
نوع سختی : به صورت خاکه دارای
سختی :1 است ، ترد و شکننده
اشکال ظاهری : فلسی ، پهن و کوتاه ، رومبوئدری ، ماکل
ژیزمان :فراوان ; آلمان ، اطریش ، ایتالیا ، سوئد ، انگلستان ، کانادا ، استرالیا ، لیبریا ، برزیل و روسیه
خواص شیمیایی : محلول در اسید کلریدریک تغلیظ شده ، با آب و اسید کلریدریک تمیز می شود
رنگ کانی : قهوه ای ، قرمز‌ ، خاکستری سیاه ، سیاه
رنگ خاکه: قرمز گیلاسی
تشابه کانی شناسی : گوتیت ، لیمونیت ، پیروفانیت ، ایلمنیت ، مگنتیت ، کرومیت
پاراژنز : سیدریت ، پیریت ، کوارتز و غیره
منشا تشکیل :ماگمائی ، هیدروترمال ، دگرگونی ، رسوبی
شکل بلورها:فلسی ، دانه ای ، توده ای ، نودولار ، شعاعی ، االیت ، پسودومرف
کاربرد :از کانسارهای مهم آهن است پودرآن دررنگ سازی و ضدزنگ مصرف دارد و برش سنگ آن به صورت سنگ ظریف در زینت آلات مصرف می شود
محل پیدایش: سوئیس
نام آن از کلمة یونانی haima به معنای خون گرفته شده است

hematite

سنگریز دست چینی

hand packed rockfill

سنگریز دست چینی

hand placed riprap

سنگریز دست چینی

hand placed rublle

سنگفرش فکافته

hand placed rock

سنگهای تمام بلورین

hokocrystalline rocks

سنگهای سخت

hard rocks

سنگهای ناهمگن ، سنگهای غیر همجنس ، سنگهای غیر یکنواخت ، سنگهایی که با هم مشابه نیستند

heterogeneous rocks

سنگهای نیمه بلورین

hypocrystalline rocks

سنگهای نیمه عمیق

hypabyssal rocks

سنگین ، وزین

heawy

سوراخ کن ضربه ای ، چکش حفاری

hammer drill

سوزن هیدرولیکی پورشه

hydrolic needle

سوزن یخی ، پیکارگ

haapspalten

سیالات هیدروترمال

hydrothermal fluids

سیر شده از نمک ، اشباع از نمک

hypersaline

سیستم آبشناسی چرخه ای که در اثر بارندگی و بازگشت آب آن به دریا بوجود می آید

hydrologic system|hydrologic|hydrologic

سیستم آبشناسی
چرخه ای که در اثر بارندگی و بازگشت آب آن به دریا بوجود می آید

hydrologic system

سیستم اطلاعات آبنگاری(his)

hydrography information system

سیستم اطلاعات آبنگاری(his)

hydrography information system|his|his

سیستم پلوس خلاص کن
میله ای که از درون دیفرانسیل به چرخ سمت راست و چپ وصل شده پلوس نامیده می شود در خودروهای دو دیفرانسیل برای انتقال نیرو به چهارچرخ استفاده می شود ، سیستم پلوس خلاص کن میله ای که از درون دیفرانسیل به چرخ سمت راست و چپ وصل شده پلوس نامیده می شود در خودروهای دو دیفرانسیل برای انتقال نیرو به چهارچرخ استفاده می شود

hub reliser

سیستم‌ تبلور هگزاگونال - فرمهای بلوری سیستم های هگزاگونال منشوری با قاعده شش ضلعی منظم هستند

hexagonal system|hesagonal|hesagonal|hexagonal

سیستم‌ تبلور هگزاگونال
فرمهای بلوری سیستم های هگزاگونال منشوری با قاعده شش ضلعی منظم هستند

hexagonal system

سیستم شمارش دارای پایه عددی 16
این سیستم اعداد 1 تا صفر و حروفaتاhرا به کار میبرد ، سیستم شمارش دارای پایه عددی 16 این سیستم اعداد 1 تا صفر و حروفaتاhرا به کار میبرد

hexadecimal notation

سیکلون واسطه سنگین
در این دستگاه که ساختمان آن شبیه به سیکلون است ، بار اولیه همراه با واسطه سنگین شامل منیتیت یا فروسیلیسم به سیکلون وارد می شود دانه های سنگین از ته ریز سیکلون و دانه های سبک از سرریز سیکلون خارج می شوند توسط این دستگاه می توانموادمعدنی را در ابعادی بین 40 تا 5/0 میلیمتر آرایش داد ، سیکلون واسطه سنگین در این دستگاه که ساختمان آن شبیه به سیکلون است

heavy media cyclone

سیلندرهی

hey cylinder

سیماب ، جیوه - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Mercury - شماره اتمی :80 - وزن اتمی :200 59 - آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-2 - نوع عنصر :فلزات حد واسط - گروه جدول تناوبی :12 - llB - دوره جدول تناوبی :6

hg|mercury|mercury

سیمان هیدرولیتی ، سیمان هیدرولیک

hydraulic elements

سینابر جگری
نوعی سینابر Cinabar با رنگ سیاه یا قرمز جگری مترادف: liver ore ، سینابر جگری نوعی سینابر Cinabar با رنگ سیاه یا قرمز جگری مترادف: liver ore

hepatic cinnabar

سینه کار
- جبهه کار یک معدن روباز مانند یک معدن سنگ ساختمانی این عنوان خصوصاً در مورد جبهه کار معادن زغالسنگ روباز به کارمی رود

- جبهه کار استخراج نشده از زغال سنگهای رخنمون یافته در یک معدن سطحی ، سینه کار - - جبهه کار یک معدن روباز مانند یک معدن سنگ ساختمانی این عنوان خصوصاً در مورد جبهه کار معادن زغالسنگ روباز به کارمی رود - - - جبهه کار استخراج نشده از زغال سنگهای رخنمون یافته در یک معدن سطحی

highwall

شاخ
قله هرمی شکلی که بر اثر عملکرد یخچال در سه یا چند سیرک اطراف یک قله پدید می آید ، شاخ قله هرمی شکلی که بر اثر عملکرد یخچال در سه یا چند سیرک اطراف یک قله پدید می آید

horn

شاخص شش وجهی
شاخص های miller – Bravis (میلر- براویس) ، شاخص شش وجهی شاخص های miller – Bravis (میلر- براویس)

hexagonal indices

شاخص شکل افقی
عنوان ارائه شده توسط بوچر Bucher جهت بیان درجه عدم تقارن یک ساختار موجی (ریپل مارک) که به صورت نسبت طول افقی قسمت پرشیب (جهت جریان رو به پایین) به بخش با شیب ملایم (جهت بالا رفتن جریان) تعریف شده است Twenhofel توئن هافل به منظور اندازه گیری میزان تقارن یا عدم تقارن ساختارهای موجی شکل از عکس رابطه اخیر و Allen از نسبت طول یال به طول موج ساختار استفاده کرده اند مقایسه شود با vertical from index در این مورد به معنای واژه ripple symmetry index (شاخص تقارن ساختارهای موجی شکل) نیز مراجعه کنید ، شاخص شکل افقی عنوان ارائه شده توسط بوچر Bucher جهت بیان درجه عدم تقارن یک ساختار موجی (ریپل مارک) که به صورت نسبت طول افقی قسمت پرشیب (جهت جریان رو به پایین) به بخش با شیب ملایم (جهت بالا رفتن جریان) تعریف شده است Twenhofel توئن هافل به منظور اندازه گیری میزان تقارن یا عدم تقارن ساختارهای موجی شکل از عکس رابطه اخیر و Allen از نسبت طول یال به طول موج ساختار استفاده کرده اند مقایسه شود با vertical from index در این مورد به معنای واژه ripple symmetry index (شاخص تقارن ساختارهای موجی شکل) نیز مراجعه کنید

horizontal form index

شاخص میلر
شاخص های Miller در حالت کلی که در حقیقت شماره‌های کلی را نشان می‌دهند ، شاخص میلر شاخص های Miller در حالت کلی که در حقیقت شماره‌های کلی را نشان می‌دهند

hkl indices

شار گرما
انتقال گرما یا geothermal flux شار زمین گرمایی ، شار گرما انتقال گرما یا geothermal flux شار زمین گرمایی

heat flux

شارش گرما
جریان گرمایی زمین گرمایی ، شارش گرما جریان گرمایی زمین گرمایی

heat flow

شاهراه ، بزرگراه ، راه

highway

شبکه آبی موئینه ای

hydrographic hairy

شبه اوپال
معادل با semiopal ، شبه اوپال معادل با semiopal

hemiopal

شتاب نما ، شتاب نگار
(اقیانوس شناسی) موقعیت هندسی یک سر یک بردار در حالتی که سر دیگر آن در موضع شروع حرکت ثابت است چنین برداری که نشان دنده سرعت یک نقطه متحرک می‌باشد خصوصاً در اقیانوس شناسی و به منظور تشریح حرکات مارپیچی آهن Ekman و نیز حرکت متوسط چرخه جزر و مدی به کار می‌رود
(لرزه شناسی) مترادف نامتداول منحنی travel time ، شتاب نگار (اقیانوس شناسی) موقعیت هندسی یک سر یک بردار در حالتی که سر دیگر آن در موضع شروع حرکت ثابت است چنین برداری که نشان دنده سرعت یک نقطه متحرک می‌باشد خصوصاً در اقیانوس شناسی و به منظور تشریح حرکات مارپیچی آهن Ekman و نیز حرکت متوسط چرخه جزر و مدی به کار می‌رود (لرزه شناسی) مترادف نامتداول منحنی travel time

hodograph

شدت شار گرمایی

heat flux density

شرایط حاشیه ای عمیق

highly proximal shelf

شرایطی درگیاهان امبروفیتیک (embry phytic) که در آن هاگ های تولید شده دو نوعند: ریز هاگ ها و درشت هاگ ها
مقایسه شود با: homosprog ، شرایطی درگیاهان امبروفیتیک (embry phytic) که در آن هاگ های تولید شده دو نوعند: ریز هاگ ها و درشت هاگ ها مقایسه شود با: homosprog

heterosproy

شش چهاروجهی
معادل با hextetrahedron ، شش چهاروجهی معادل با hextetrahedron

hexatetrahedron

شش گوشه ، شش‌ وجهی
یک فرم بلورشناسی خاص که درآن محور‘c’ ، عمود بر محور سه می‌باشد که معمولاً به عنوان محورهای ‘a’ شناخته می شوند زاویه بین این محورها 120 درجه است بلورهای آپاتیت ، اغلب به صورت منشورهای شش وجهی هستند که زاویه بین وجوه عمودی مجاور یا وجوه بلور منشور 60 درجه است ، شش‌ وجهی یک فرم بلورشناسی خاص که درآن محور‘c’

hexagonal

شش وجهی
یک چند وجهی با 6 وجه صفت: هگزاهدرون hexahedron ، شش وجهی یک چند وجهی با 6 وجه صفت: هگزاهدرون hexahedron

hexahedral

شش وجهی
یک چند وجهی با 6 وجه معادل مانند یک معکب یا لوزالوجهی؛ صفت: haxahedrol ، شش وجهی یک چند وجهی با 6 وجه معادل مانند یک معکب یا لوزالوجهی؛ صفت: haxahedrol

hexahedron

شعاع هیدرولیکی ، ژرفای میانگین هیدرولیکی

hydraulic mean depth

شعاع هیدرولیکی ، شعاع آبی ، شعاع آبشناختی ، شعاع هیدرولیکی
شعاع آبی برابر با سطح مرطوب به محیط مرطوب ، شعاع هیدرولیکی شعاع آبی برابر با سطح مرطوب به محیط مرطوب

hydraulic radius

شکست هیدرولیکی

hydraulic fracturing

شکستگی شکافی

hackly fracture

شکل ریفی ، فرم مرجانی

hermatypic

شمارشگر هلیوم
عنوانی منسوخ برای سن حاصل از تعویض مقادیر هلیوم و پرتوزایی در معادله سن ، شمارشگر هلیوم عنوانی منسوخ برای سن حاصل از تعویض مقادیر هلیوم و پرتوزایی در معادله سن

helium index

شهاب سنگ آهنی که از بلورهای منفرد بزرگ و یا توده های درشت کاماکیت kamacite تشکیل شده است چنین نمونه ای اغلب حاوی ?6-4 نیکل با فاز فلزی بوده و مشخصه آن وجود خراش ها و آثاری از رشته های Neumann حاصل از تقارن موازی با صفحات اکتاهدری است علامت اختصاری: H

hexahedrite

شور اواری ، خورد شدن سنگ بر اثر نمک

haloclasty

شورابه گرم
آب بسیار گرم و شور ، مانند آب کف دریای سرخ دمای چنین آبی تا 56 درجه درجه و شوری آن تا 256 می رسد ، شورابه گرم آب بسیار گرم و شور

hot brine

شوری انسان ساخته

human-induced salinization

شیار جگری
این عنوان در بدن خرچنگ ده پا به شیاری که از عقب موجود تا شیار شاخکی آن کشیده شده و به یک بخش خمیده حلقه مانند پیوسته است اطلاق می شود انتهای تحتانی شیارهای گردنی و پشت گردنی ، شیار جگری این عنوان در بدن خرچنگ ده پا به شیاری که از عقب موجود تا شیار شاخکی آن کشیده شده و به یک بخش خمیده حلقه مانند پیوسته است اطلاق می شود انتهای تحتانی شیارهای گردنی و پشت گردنی

hepatic groove

شیب پسین و پیشین ناحیه اصلی صدف بازویی یک بازوپا ، این قسمت های مایل در قسمت فوقانی و سمت راست صدف قرار گرفته‌اند و به صورت ساعتگرد از بخش ارتوکلاین به اطراف کشیده شده‌اند

hypercline

شیب سنج دستی

hand level

شیب شوری دریا
افزایش رو به پایین شوری آب دریا یا شور تر شدن آب دریا با افزایش عمق مقایسه شود با: thermacline ، شیب شوری دریا افزایش رو به پایین شوری آب دریا یا شور تر شدن آب دریا با افزایش عمق مقایسه شود با: thermacline

halocline

شیب لغز افقی
گسل هایی که امتداد اصلی لغزش موازی جهت شیب گسل باشد ، گسل های شیب لغز نامیده میشوند (شیب افقی) ، شیب لغز افقی گسل هایی که امتداد اصلی لغزش موازی جهت شیب گسل باشد

horizontal dip slip

شیب هیدرولیکی

hydraulic gradient

شیدسنگ
الف) یک ککلیت coccolith متشکل از بلورهای ریز کلسیت که دارای چینش شعاعی می‌باشند
ب) یک هلیولیت Heliolithae که عضوی از خانواده coccolithophoridae می باشد ، شیدسنگ الف) یک ککلیت coccolith متشکل از بلورهای ریز کلسیت که دارای چینش شعاعی می‌باشند ب) یک هلیولیت Heliolithae که عضوی از خانواده coccolithophoridae می باشد

heliolith

شیر آتش نشانی

hydrant

شیشه آواری
نهشته حاصل از جریان یافتن یا ورود مواد مذاب به آب ، یخ یا رسوبات اشباع از آب ، که پس از دانه بندی ، تحت شرایط محیط ، خردشده و به قطعات گوشه‌دار فراوانی تبدیل می‌شود
مترادف: aquagene tuff ، palagonite tuff ، شیشه آواری نهشته حاصل از جریان یافتن یا ورود مواد مذاب به آب ، خردشده و به قطعات گوشه‌دار فراوانی تبدیل می‌شود مترادف: aquagene tuff

hyaloclastic

شیل با خردایش متوسط
عنوان مزبور برای نوعی شیل که قابلیت خرد شدن آن چیزی میان قابلیت خرد شدن شیل هایی با طبقه بندی نازک (خردایش آسان) و شیل هایی با طبقه بندی ضخیم (خردایش سخت) می باشد ، به کار می رود ، شیل با خردایش متوسط عنوان مزبور برای نوعی شیل که قابلیت خرد شدن آن چیزی میان قابلیت خرد شدن شیل هایی با طبقه بندی نازک (خردایش آسان) و شیل هایی با طبقه بندی ضخیم (خردایش سخت) می باشد

heavy bedded

شیل طبله ای
شیل آماسی یا شیل آبگیری با ساختار ناقص که در فضای یک چال ، باد کرده و در نتیجه پیش آمده و یا بیرون می افتد ، شیل طبله ای شیل آماسی یا شیل آبگیری با ساختار ناقص که در فضای یک چال

heaving shale

صافی بالا گذر

high pass filter

صافی بالا گذر

high pass filter|high pass filters|high pass filters

صفت: مرتبط با نوعی بندپای خرچنگی که فاقد درز بوده و عموماً نابینا است
اسم: یک بندپای خرچنگی هیپوپارین ، خصوصاً نوعی بندپای خرچنگی متعلق به رده هیپوپاریا (واژه‌ای منسوخ) ، صفت: مرتبط با نوعی بندپای خرچنگی که فاقد درز بوده و عموماً نابینا است اسم: یک بندپای خرچنگی هیپوپارین

hypoparian

صفت: یک نرم تن دوکفه ای یا صدف آن که دارای عضله نزدیک کننده پیشین کوچک تر نسبت به عضله مشابه پسین است
اسم: یک نرم تن هترومیارین heteromyarian
مقایسه شود با: anisomyarian؛ monmyarian ، صفت: یک نرم تن دوکفه ای یا صدف آن که دارای عضله نزدیک کننده پیشین کوچک تر نسبت به عضله مشابه پسین است اسم: یک نرم تن هترومیارین heteromyarian مقایسه شود با: anisomyarian؛ monmyarian

heteromyarian

صفحه لولا
الف) صفحه درونی و صدفی حامل دندان های لولایی در یک نرم تن دو کفه ای که در پایین دهانه و بخش های مجاور حاشیه پیشین هر کفه و در صفحه بزرگ تری که با صفحه مفصلی موازی است قرار گرفته است
مترادف:‌ cardinal platfworm
ب) صفحه ای ساده یا تقسیم شده که مشخصاً به صورت تقریباً موازی با صفحه میان کفه‌های یک بازوپا و در امتداد خط لولایی کفه بازویی یا درونی قرار گرفته و حاوی حفره‌های دندانی بوده و به پایه های ساقی موجود متصل است ، صفحه لولا الف) صفحه درونی و صدفی حامل دندان های لولایی در یک نرم تن دو کفه ای که در پایین دهانه و بخش های مجاور حاشیه پیشین هر کفه و در صفحه بزرگ تری که با صفحه مفصلی موازی است قرار گرفته است مترادف:‌ cardinal platfworm ب) صفحه ای ساده یا تقسیم شده که مشخصاً به صورت تقریباً موازی با صفحه میان کفه‌های یک بازوپا و در امتداد خط لولایی کفه بازویی یا درونی قرار گرفته و حاوی حفره‌های دندانی بوده و به پایه های ساقی موجود متصل است

hing plate

ضایعات خطرناک

hazardous wastes

ضریب انتشار آب
در مباحث مربوط به آب های زیرزمینی ، این پارامتر از تقسیم قابلیت انتقال بر ضریب نگهداری یا T/S حاصل می‌شود در حالی که در یک محیط اشباع ، حجم واحد آب جاری باعث تغییر یک واحدی (ارتفاع) هد در حجم واحد شود ، پارامتر مزبور ، قابلیت هدایت را نشان می‌دهد ، ضریب انتشار آب در مباحث مربوط به آب های زیرزمینی

hydraulic diffusivity

ضریب پراکندگی هیدرودینامیکی

hydrodynamic dispersion coefficient

ضریب رطوبت

humidity coefficient

ضریب گرمابی

hydrothermal coefficient

ضریب موجودی آب ، دسترسی به آب ، آمادگی آب نسبت مقادیر کل جریان در یک دوره زمانی مشاهده به کل جریان میانگین برای یک دوره تطابقی از یک رشته سالهای وابسته بسیار (سال میانگین)

hydraulicity|water availability|water availability

ضریب موجودی آب ، دسترسی به آب ، آمادگی آب
نسبت مقادیر کل جریان در یک دوره زمانی مشاهده به کل جریان میانگین برای یک دوره تطابقی از یک رشته سالهای وابسته بسیار (سال میانگین)

hydraulicity

ضریب هیگروسکوپیک ، ضریب هیگروسکوپی
نسبت وزن آب قابل جذب توسط توده‌ای از خاک خشک (در حالت تماس آب با یک جو اشباع) تا رسیدن به تعادل ، به وزن این حجم معین خاک خشک ، به صورت درصد؛ توانایی خاک در جذب و حفظ آب ، ضریب هیگروسکوپی نسبت وزن آب قابل جذب توسط توده‌ای از خاک خشک (در حالت تماس آب با یک جو اشباع) تا رسیدن به تعادل

hygroscopic coefficient

طبقه ، افق ، سطح ، افق
صفحه ای فرضی که مماس بر پوسته زمین در ایستگاه شخص ناظر رسم شود ، افق صفحه ای فرضی که مماس بر پوسته زمین در ایستگاه شخص ناظر رسم شود

horizon

طبقه بندی سلسله مراتبی

hierarchical classification

طبقه قاره ای امریکای شمالی مربوط به میوسن فوقانی – پیلوسن تحتانی (بالاتر از کلارندونین Clarendonim و در زیر بلانکن blancan)

hemphillian

طلای دانه درشت
طلای درشت ذره مقایسه شود با nugget ، طلای دانه درشت طلای درشت ذره مقایسه شود با nugget

heavy gold

طوقه ، گردنه ، توپی ، نافی

hub

طیف حرارتی ، طیف گرمایی

heat spectrum

ظرفیت بالای رشد و فعالیت در موجودات زنده دو رگه (پیوندی) نسبت به موجودات معمولی

heterosis

ظرفیت گرمایی
میزان گرمای مورد نیاز برای افزایش یک درجه ای دمای یک سیستم ، تحت فشار و حجم ثابت که در واحد کالری بر درجه سلسیوس بیان می شود ، ظرفیت گرمایی میزان گرمای مورد نیاز برای افزایش یک درجه ای دمای یک سیستم

heat capactity

ظرفیت هیگروسکوپی ، ظرفیت نم گیری

hygroscopic capacity

ظریب نگهداری رطوبت پوسته ای سنگهای متخلخل

hygroscopicity coefficient rocks porous

عدد هورتون
عددی بدون بعد که از فاکتور تناسب فرسایش و شدت جریان حاصل شده و نشان دهنده شدت نسبی فرآیند فرسایش بر روی شیب های یک حوضه زهکشی است عنوان مزبور به افتخار E Horton مهندس هیدرولیک امریکایی ، از نام وی اقتباس شده است علامت اختصاری NH ، عدد هورتون عددی بدون بعد که از فاکتور تناسب فرسایش و شدت جریان حاصل شده و نشان دهنده شدت نسبی فرآیند فرسایش بر روی شیب های یک حوضه زهکشی است عنوان مزبور به افتخار E Horton مهندس هیدرولیک امریکایی

horton number

عسلک شهد گیاهی ، شهد نباتی ، مایع شیرینی که شته ، زنجره و برخی جوربالان ترشح می کنند

honeydew

عقب ماندگی ذهنی

hypophrenia

عقیق خونی
نوعی آگات با رنگ روشن که ذرات ژاسپر قرمز رنگ در آن پراکنده‌اند مترادف: bloodagate ، عقیق خونی نوعی آگات با رنگ روشن که ذرات ژاسپر قرمز رنگ در آن پراکنده‌اند مترادف: bloodagate

hemachate

علامت اختصاری عنصر هلیوم ، هولمیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Holmium
شماره اتمی :67
وزن اتمی :164 93
آرایش الکترونی :2-8-18-29-8-2
نوع عنصر :خانواده لانتانیدها

علامت خاکهای هوموس کربنات دار

hkb

علامت شیمیایی عنصر جیوه ، سیماب ، جیوه
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Mercury
شماره اتمی :80
وزن اتمی :200 59
آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-2
نوع عنصر :فلزات حد واسط
گروه جدول تناوبی :12 - llB
دوره جدول تناوبی :6

علامت شیمیایی عنصر هافنیوم ، هافنیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Hafnium
شماره اتمی :72
وزن اتمی :178 49
آرایش الکترونی :2-8-18-32-10-2
نوع عنصر :فلزات حد واسط
گروه جدول تناوبی :4 - lVB
دوره جدول تناوبی :6

علامت شیمیایی عنصر هلیوم ، هلیوم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Helium
شماره اتمی :2
وزن اتمی :4 0026
آرایش الکترونی :2
نوع عنصر :گاز های نجیب
گروه جدول تناوبی :18 - 0
دوره جدول تناوبی :1

علامت هوموس

علم آب مکانیک
مطالعه نظری ، آزمایشگاهی یا عملی عملکرد نیروهای وارد بر آب
در این مورد به معنای واژه های: hydraclics ، hydrosatics ، hydrokinetics hydrodynamics مراجعه نمایید ، علم آب مکانیک مطالعه نظری ، آزمایشگاهی یا عملی عملکرد نیروهای وارد بر آب در این مورد به معنای واژه های: hydraclics

hydromechanics

علم اب نگاری ، نقشه برداری از آب های روی زمین
علم مطالعه وضعیت و خصوصیات فیزیکی آب بویژه در رابطه با مسایل کشتیرانی می باشد مطالعه جزر و مد در دریاهای آزاد و نوسانات سطح آب و نیز موج شناسی در قلمرو این علم قرار دارد ، نقشه برداری از آب های روی زمین علم مطالعه وضعیت و خصوصیات فیزیکی آب بویژه در رابطه با مسایل کشتیرانی می باشد مطالعه جزر و مد در دریاهای آزاد و نوسانات سطح آب و نیز موج شناسی در قلمرو این علم قرار دارد

hydrography

علم بافت شناسی
دانشی که به بررسی ساختارهای بسیار کوچک سلول‌ها ، بافت‌ها و عضوها ، با بهره گیری از میکروسکوپ نوری می‌پردازد ، علم بافت شناسی دانشی که به بررسی ساختارهای بسیار کوچک سلول‌ها

histology

علم‌ جنبش‌ آبگونه‌ ها بخشی از هیدرومکانیک که به نیروهای موثر در حرکت می‌پردازد مقایسه شود با:hydrostatics hydrodynamics

hydrokinetics|hydrostatics hydrodynamics|hydrostatics hydrodynamics

علم‌ جنبش‌ آبگونه‌ ها
بخشی از هیدرومکانیک که به نیروهای موثر در حرکت می‌پردازد
مقایسه شود با:hydrostatics hydrodynamics

hydrokinetics

عمق چال
تابع نوع عملیات بوسیله حفاری است عمق چال ازچندین سانتی متر تا چندین ده مترمی تواندبرسد هرچه چال عمیقتر حفر شود قطر آن کمترمی گردد ، عمق چال تابع نوع عملیات بوسیله حفاری است عمق چال ازچندین سانتی متر تا چندین ده مترمی تواندبرسد هرچه چال عمیقتر حفر شود قطر آن کمترمی گردد

hole depth

عمل هیدرولیکی
فرآیند شل کردن و حذف مکانیکی مواد تقریباً مقاوم به وسیله فشار و نیروی هیدرولیکی آب جاری ، مانند فرایندی که توسط جریان وارده به ترک های سنگی انجام می‌شود یا جریانی که در یک پیچ در بستر رودخانه به کرانه‌ها برخورد می‌کند و یا امواج اقیانوسی که به دامنه یک صخره ضربه می‌زنند در این مورد به معنای واژه fluviraptionمراجعه نمایید ، عمل هیدرولیکی فرآیند شل کردن و حذف مکانیکی مواد تقریباً مقاوم به وسیله فشار و نیروی هیدرولیکی آب جاری

hydraulic action

عملیات نقشه برداری (ترسیم) ظرفیت گرمایی
یک رادیومتر دوکاناله که توسط ناسا به فضا پرتاب شده تا خصوصیات گرمایی سطح کره زمین را اندازه گیری کند این رادیومتر برای تعیین موقعیت سنگها و کانیها کاربرد دارد یکی از دو کانال رادیومتر در محدوده مرئی تا مادون قرمز نزدیک و دیگری در محدوده مادون قرمز حرارتی فعالیت می کند میدان دید لحظه ای آن تقریبا 600 متر است

heat capacity mapping mission

عملیات نقشه برداری (ترسیم) ظرفیت گرمایی یک رادیومتر دوکاناله که توسط ناسا به فضا پرتاب شده تا خصوصیات گرمایی سطح کره زمین را اندازه گیری کند این رادیومتر برای تعیین موقعیت سنگها و کانیها کاربرد دارد یکی از دو کانال رادیومتر در محدوده مرئی تا مادون قرمز نزدیک و دیگری در محدوده مادون قرمز حرارتی فعالیت می کند میدان دید لحظه ای آن تقریبا 600 متر است

heat capacity mapping mission|hcmm|hcmm|heat capacity mapping

عنصر میزبان
عنصر اصلی و ضروری در ترکیب یک کانی که عنصری میهمان جایگزین آن شده است ، عنصر میزبان عنصر اصلی و ضروری در ترکیب یک کانی که عنصری میهمان جایگزین آن شده است

host element

عنصر هیدرولیکی
پارامتر یا مقدار کمی مربوط به هر بخش از آب جاری (در یک کانال یا لوله) در هر مقطع عرضی از کانال یا لوله ، پارامترهایی چون: عمق آب ، مساحت مقطع عرضی ، شعاع هیدرولیک ، شعاع آغشته یا مرطوب ، عمق میانگین آب ، سرعت ، هد انرژی و فاکتور اصطکاک از این دست‌اند ، عنصر هیدرولیکی پارامتر یا مقدار کمی مربوط به هر بخش از آب جاری (در یک کانال یا لوله) در هر مقطع عرضی از کانال یا لوله

hydraulic element

عنوان ، سمت ، نقب زنی ، رگه بالای گالری سطح درونی یا مسیر هوا که در معدن هدایت می شود

heading

عنوان ایسلندی برای pahoehoe پاهوئهر
مقایسه شود با آپالران apalhraun ، عنوان ایسلندی برای pahoehoe پاهوئهر مقایسه شود با آپالران apalhraun

helluhraun

عنوان پیشنهاد شده (ولی تصویب نشده) برای کانی های رسی پالیگورسکیت palygorskite و سپیولیت sepiolite

hormite

عنوانی برای کمربند چین خورده حاصل از کوهزایی هر سی نین که از ایرلند جنوبی و ولز تا شمال فرانسه بلژیک و آلمان کشیده شده است مترادف تقریبی: va riscides

hercynides|va riscides|va riscides

hercynides

عنوانی که در اصل به صورت مترادف با نوریت تعریف شده بود ولی امروزه به معنای سنگ خاصی است که کلاً از هایپرسن تشکیل شده است ، یک اورتوپیروکسنیت ، کاربرد این واژه توصیه نمی شود

hypersthenite

عنوانی که در جنوب غربی امریکا برای یک بستر نهر عریض و پست به کار می رود

hondo

غار نهشته مایل
نهشته منحنی مانندی که معمولاً از کلیست تشکیل شده و محصول رسوب گذاری آب است وجود چنین نهشته‌ای می‌تواند نشان دهنده وجود کانال های میکروسکوپیک جریانی در غار یا حفره حاوی آن باشد
در این مورد به معنای واژه anemolite ، غار نهشته مایل نهشته منحنی مانندی که معمولاً از کلیست تشکیل شده و محصول رسوب گذاری آب است وجود چنین نهشته‌ای می‌تواند نشان دهنده وجود کانال های میکروسکوپیک جریانی در غار یا حفره حاوی آن باشد در این مورد به معنای واژه anemolite

helictite

غده صنوبری ، غده هیپوفیز

hypophysis

غشاء موجود در حفره یک دانه گرده در حالتی که گرده برای افزایش حجم منبسط شده و آب را درون خود می کشد
جمع: harmomegath صفت: harmomegatlic ، غشاء موجود در حفره یک دانه گرده در حالتی که گرده برای افزایش حجم منبسط شده و آب را درون خود می کشد جمع: harmomegath صفت: harmomegatlic

harmomegathus

غلظت یون هیدروژن مترادف با PH

hydrogen ion concentration|ph|ph

غلظت یون هیدروژن
مترادف با PH

hydrogen ion concentration

فاصله آبشناختی ، فاصله هیدرولوژیکی

hydrologic distance

فاصله ایمنی ، سقف ازاد

headroom

فاصله گمانه ها ، فضای میان گمانه ها

holes spacing

فاکتور اصلاح جاذب رطوبت

hygroscopic factor of correction

فرا طیفی

hyper spectral

فرا کشندی آب دریا ، مد دریا ، پیشرفت آب دریا

high water

فرآیند حذف نمایش گرافیکی ، پارهخطهایی که پروژکشن دو بعدی یک عارضه سه بعدی از نظر پنهان میمانند

hidden line removal

فرایند هیدرو مورف

hydromorphe process

فرایندهای گرمابی
فرآیندهای مرتبط با آب های گرم و بسیار گرم که همراه با فعالیت های آذرین ، اتفاق می‌افتند ، فرایندهای گرمابی فرآیندهای مرتبط با آب های گرم و بسیار گرم که همراه با فعالیت های آذرین

hydrothermal processes

فرسایش پسروی ، فرسایش به سمت بالادست ، فرسایش به سمت سراب ، فرسایش بالاسو
گسترش سرچشمه یک دره به سمت بالا دست در اثر فرسایش ، فرسایش بالاسو گسترش سرچشمه یک دره به سمت بالا دست در اثر فرسایش

headward erosion

فرسایش جریانی فرسایشی که در آن ذرات سنگی بر اثر نیروی آب ورودی به ترک های سنگ اصلی ، حذف می‌شوند مترادف : guarrging

hydraulic plucking|guarrging|guarrging

فرسایش جریانی
فرسایشی که در آن ذرات سنگی بر اثر نیروی آب ورودی به ترک های سنگ اصلی ، حذف می‌شوند
مترادف : guarrging

hydraulic plucking

فرسایش سرچشمه بنگرید به : headward erosion

headwater erosion|headward erosion|headward erosion

فرسایش سرچشمه
بنگرید به : headward erosion

headwater erosion

فرسایش قهقرایی ، فرسایش به سمت عقب

head erosion

فرسایش گودالی

honeycomb erosion

فرضی‌ ، فرض‌ کننده‌ hypotenuse وتر (در مثلث قائم الزاویه) ، (هندسه) زه ، وتر مثلث قائم الزاویه

hypothetic

فرضیه
توضیح اثبات نشده برای رخداد بعضی موضوعات ، فرضیه توضیح اثبات نشده برای رخداد بعضی موضوعات

hypothesis

فرمول هازن

hazen formula

فرمول هوگوت

hooghoudt eormula

فرودیواره بنگرید به : کمر پایین گسل (footwall)

heading wall|footwall|footwall

فرودیواره
بنگرید به : کمر پایین گسل (footwall)

heading wall

فشار ایستابی
(هیدرولیک) فشار حاصل از آب در هر نقطه از آب آرام و ساکن فشار هیدروستاتیک آب زیرزمینی عموماً ناشی از وزن طبقات فوقانی آب موجود در نواحی اشباع است ، فشار ایستابی (هیدرولیک) فشار حاصل از آب در هر نقطه از آب آرام و ساکن فشار هیدروستاتیک آب زیرزمینی عموماً ناشی از وزن طبقات فوقانی آب موجود در نواحی اشباع است

hydrostatic pressur

فشار ایستابی اضافی(خاک)

hydrostatic excess pressure

فشار بالای خون

hypertension

فشار قوی ، ولتاژ قوی
ولتاژی برابر یا بالا تر از ولتاژ تعیین شده است که میزان رسمی آن می تواند از یک کشور به کشور دیگر تغییر کند ، ولتاژ قوی ولتاژی برابر یا بالا تر از ولتاژ تعیین شده است که میزان رسمی آن می تواند از یک کشور به کشور دیگر تغییر کند

high voltage

فشار هیدروستاتیکی ، فشار ایستابی

hydrostatic pressure

فشر سخت ، سخت کفه ، لایه سخت ، سخته ، پوسته

hardpan

فشردگی زیاده سرعت ضربه یک پرتابه بر یک سطح با سرعتی که امواج تنشی ایجاد شده در سطح برخورد ، شدتی بیش از مقاومت فشارشی ایستای ماده هدف دارند حداقل سرعت لازم برای تولید چنین امواجی ، برای مواد مختلف ، متفاوت است ولی معمولاً 10ـ1 km/sec و برای اغلب سنگهای بلورین حدود 5ـ4 کیلومتر بر ثانیه تخمین زده شده است در چنین ضربه‌ای ، انرژی جنبشی پرتابه به صورت امواج لرزه‌ای شدید که درون کنشها و تعاملات آنها با سطح ماده باعث بوجود آمدن حفره‌ای بسیار بزرگتر از پرتابه می شود ، به ماده هدف منتقل می‌شود شهابسنگهایی که با سرعتی بیش از 5 کیلومتر بر ثانیه با سطح زمین برخورد می‌کنند ، باعث وارد آمدن نمونه‌هایی از ضربات مزبور شده و حفرات بزرگی را بر روی سطح زمین ایجاد می‌کنند

hypervelocity impact|hypervelocity|hypervelocity

فشردگی زیاده سرعت
ضربه یک پرتابه بر یک سطح با سرعتی که امواج تنشی ایجاد شده در سطح برخورد ، شدتی بیش از مقاومت فشارشی ایستای ماده هدف دارند حداقل سرعت لازم برای تولید چنین امواجی ، برای مواد مختلف ، متفاوت است ولی معمولاً 10ـ1 km/sec و برای اغلب سنگهای بلورین حدود 5ـ4 کیلومتر بر ثانیه تخمین زده شده است در چنین ضربه‌ای ، انرژی جنبشی پرتابه به صورت امواج لرزه‌ای شدید که درون کنشها و تعاملات آنها با سطح ماده باعث بوجود آمدن حفره‌ای بسیار بزرگتر از پرتابه می شود ، به ماده هدف منتقل می‌شود شهابسنگهایی که با سرعتی بیش از 5 کیلومتر بر ثانیه با سطح زمین برخورد می‌کنند ، باعث وارد آمدن نمونه‌هایی از ضربات مزبور شده و حفرات بزرگی را بر روی سطح زمین ایجاد می‌کنند

hypervelocity impact

فلات کویری ، دشت مرتفع ریگی

hammada

فلز سنگین
تمامی فلزاتی که به آسانی با دیتوزونC6H5N واکنش می دهند فلزاتی چون روی مس و سرب مثال هایی از این دسته اند ، فلز سنگین تمامی فلزاتی که به آسانی با دیتوزونC6H5N واکنش می دهند فلزاتی چون روی مس و سرب مثال هایی از این دسته اند

heavy metal

فلزات سنگین

heavy metals

فلزشویی یا هیدرومتالوژی
تکنولوژی استخراج فلزات از کانه های آنها از یک محیط آبی که شامل دو مرحله انحلال انتخابی فلز از کانه و بازیابی انتخابی فلز از محلول است ، را گویند ، فلزشویی یا هیدرومتالوژی تکنولوژی استخراج فلزات از کانه های آنها از یک محیط آبی که شامل دو مرحله انحلال انتخابی فلز از کانه و بازیابی انتخابی فلز از محلول است

hydrometallurgy

فلوت کست نعل اسبی بخش هلالی شکل حاصل از گذر جریان آب

horseshoe flute cast|horseshoe|horseshoe|flute cast

فلوت کست نعل اسبی
بخش هلالی شکل حاصل از گذر جریان آب

horseshoe flute cast

فنر هلمهولتز جفت سیم پیچ هم محور دریک مغناطیس سنج که فاصله آن ها از یکدیگر برابر با شعاع آن ها است برقراری جریان در سیم پیچ های مزبور باعث تولید یک میدان مغناطیسی کاملاً همگن بین آن ها می‌شود

helmholtz coil|helmholtz|helmholtz

فنر هلمهولتز
جفت سیم پیچ هم محور دریک مغناطیس سنج که فاصله آن ها از یکدیگر برابر با شعاع آن ها است برقراری جریان در سیم پیچ های مزبور باعث تولید یک میدان مغناطیسی کاملاً همگن بین آن ها می‌شود

helmholtz coil

فنون پیوندی
بطور کلی ، دو روش تحلیلی که بصورت متوالی (مسلسل) به یکدیگر وابسته هستند ، به عنوان مثال فن کروماتوگرافی به طور مستقیم به فن طیف‌ نگاری وابسته می‌باشد

hyphenated techniques

فنون پیوندی بطور کلی ، دو روش تحلیلی که بصورت متوالی (مسلسل) به یکدیگر وابسته هستند ، به عنوان مثال فن کروماتوگرافی به طور مستقیم به فن طیف‌ نگاری وابسته می‌باشد

hyphenated techniques|hyphenated|hyphenated

فوق مافیک
هر سنگ آذرینی که بین 10 ـ %90 آن از کانی های مافیک تشیکل شده است ، فوق مافیک هر سنگ آذرینی که بین 10 ـ %90 آن از کانی های مافیک تشیکل شده است

hypermelanic

قانون هارتمن قانونی که طبق آن محور بزرگ ترین تنش اصلی ، نیمساز زاویه حاده میان دو صفحه برشی متقاطع و محور کوچک ترین نقش اصلی ، نیمساز زاویه منفرجه حاصل از برخورد این دو صفحه می باشد

hartmen's law|hartmen|hartmen

قانون هارتمن
قانونی که طبق آن محور بزرگ ترین تنش اصلی ، نیمساز زاویه حاده میان دو صفحه برشی متقاطع و محور کوچک ترین نقش اصلی ، نیمساز زاویه منفرجه حاصل از برخورد این دو صفحه می باشد

hartmen's law

قانون هائوی ، قانون شاخص های مستدل

hauys low

قانون هیلت تعمیم این موضوع که در توالی قائم در هر نقطه از یک میدان زغال دار ، میزان خلوص زغال با افزایش عمق بالا می رود

hilt's law|hilt|hilt

قانون هیلت
تعمیم این موضوع که در توالی قائم در هر نقطه از یک میدان زغال دار ، میزان خلوص زغال با افزایش عمق بالا می رود

hilt's law

قدرت تثبیت آب برای ذرات رسی که رابطه آن بزرگتر از سیلیس آلومین می باشد

hydratation power

قلاب

hook

قلابهای اتصال بالها در لبه جلویی بال عقب بعضی از زنبورها

hamuli

قوس افقی

horizontal curve

قیف ، قیف شکل

hooper

کالکوسیت پر دما
کالکوسیت شش وجهی که در دماهای بالاتر از 105 درجه سانتی گراد پایدار است ، کالکوسیت پر دما کالکوسیت شش وجهی که در دماهای بالاتر از 105 درجه سانتی گراد پایدار است

high chalcocite

کامل
پیشوندی به معنای کاملاً یا کلاً ، کامل پیشوندی به معنای کاملاً یا کلاً

holo

کانال آباره ، نهر آبرسان ، کانال آبرسان

headwater channel

کانسار سخت
عنوانی که در منطقه Lake Superior برای یک کانسار آهنی حجیم و فشرده که قسمت اعظم آن را هماتیت و مگنتیت تشکیل داده اند و در کل بیش از 58? آهن دارد به کار می رود مقایسه شود با sottiron ، کانسار سخت عنوانی که در منطقه Lake Superior برای یک کانسار آهنی حجیم و فشرده که قسمت اعظم آن را هماتیت و مگنتیت تشکیل داده اند و در کل بیش از 58? آهن دارد به کار می رود مقایسه شود با sottiron

hard ore

کانسنگ حاشیه ای
کانه ای که در مرز خارجی الگوی کانه زایی یا هاله قرار دارد و معادل fringe ore به کار می رود ، کانسنگ حاشیه ای کانه ای که در مرز خارجی الگوی کانه زایی یا هاله قرار دارد و معادل fringe ore به کار می رود

halo ore

کانسنگ هورس فلش
مترادف کورنیش Cornish برای بورنیت ، کانسنگ هورس فلش مترادف کورنیش Cornish برای بورنیت

horseflesh ore

کانون ژرفی ، زیرمرکز زلزله ، جایی است که در اثر گسیختگی در پوسته امواج لرزه ای آزاد می شود (focus) hyposmetric curve سطح ارتفاعی
منحنی وابسته به نسبت ارتفاع زمینی میانگین به یک ناحیه ، جایی است که در اثر گسیختگی در پوسته امواج لرزه ای آزاد می شود (focus) hyposmetric curve سطح ارتفاعی منحنی وابسته به نسبت ارتفاع زمینی میانگین به یک ناحیه

hypocenter

کانی با ترکیب Bi7Te3 که در حقیقت آلیاژی است که در آن Bi5 در Bi2Te3 استخراج یافته است

headleyite

کانی رمبوهدرال با رنگ زرد برنجی تا زرد برنزی
با فرمول: nis که معمولاً دارای آثاری از کبالت ، مس و آهن بوده و اغلب با گذر زمان تیره رنگ می شود کانی مزبور ، عموماً به صورت بلورهای مو مانند یا موئینه بسیار ظریف و در قالب نودولهایی در سنگ آهن رسی دیده می شود
مترادف: capillary pyrites ، mickle pyrites ، Millerite

hairpyrites

کانی رمبوهدرال با رنگ زرد برنجی تا زرد برنزی با فرمول: nis که معمولاً دارای آثاری از کبالت ، مس و آهن بوده و اغلب با گذر زمان تیره رنگ می شود کانی مزبور ، عموماً به صورت بلورهای مو مانند یا موئینه بسیار ظریف و در قالب نودولهایی در سنگ آهن رسی دیده می شود مترادف: capillary pyrites ، mickle pyrites ، Millerite

hairpyrites|mickle pyrites|mickle pyrites|capillary pyrites|millerite

کانی سخت
کانی ای با سختی معادل یا کوارتز یا سخت تر از آن که در مقیاس سختی موس سختی ای برابر با 7 یا بالاتر دارد ، کانی سخت کانی ای با سختی معادل یا کوارتز یا سخت تر از آن که در مقیاس سختی موس سختی ای برابر با 7 یا بالاتر دارد

hard mineral

کانی سنگین ، کانی سنگین
تمام کانهایی که دارای فلزات سنگین هستند ، مثل مگنتیت- پیریت و

heavy mineral

کانی سنگین تمام کانهایی که دارای فلزات سنگین هستند ، مثل مگنتیت- پیریت و

heavy mineral|heavy minerals|heavy minerals

کانی های سنگین
در این رابطه به معنای واژه heavy crop نیز مراجعه نمایید ، کانی های سنگین در این رابطه به معنای واژه heavy crop نیز مراجعه نمایید

hight mineral

کانی های سنگین
عنوانی جامع و کلی که در بریتانیای کبیر برای کانی‌های سنگین یک سنگ رسوبی به کار می رود ، کانی های سنگین عنوانی جامع و کلی که در بریتانیای کبیر برای کانی‌های سنگین یک سنگ رسوبی به کار می رود

heavy crop

کراتون قاره ای پایدار
کراتون craton قاره ای پایدار شامل سپر قاره ای و فلات قاره ای است
مقایسه شود با thalassocraton ؛ epirocraton ، کراتون قاره ای پایدار کراتون craton قاره ای پایدار شامل سپر قاره ای و فلات قاره ای است مقایسه شود با thalassocraton ؛ epirocraton

hedreocraton

کرم پهن
کرمی است چند سلولی ، انگلی ، با سیستم تولید مثل و چرخه زندگی پیچیده و طول معمولاً 50 تا 2000 متر و شاید بیشتر ، کرم پهن کرمی است چند سلولی

helminth

کرمو شدن بتون

honey combing of concrete

کرمو شدن بتون

honey combing of concrete|honey combing|honey combing

کرنش همگن
حالتی از کرنش در یک بدنه یا جسم انبساط یافته که در آن تمامی خطوط که در ابتدا به صورت مستقیم الخط بوده اند در همان فرم باقی می مانند عنوان مناسب تر برای چنین حالتی میدان کرنش هم شکل است ، کرنش همگن حالتی از کرنش در یک بدنه یا جسم انبساط یافته که در آن تمامی خطوط که در ابتدا به صورت مستقیم الخط بوده اند در همان فرم باقی می مانند عنوان مناسب تر برای چنین حالتی میدان کرنش هم شکل است

homogeneous strain

کشت ، باغچه ، زراعت

hortollage

کفبند افقی

horizontal apron

کفه کوچکتر یک فراستول دیاتوم

hypovalve

کلاسیفایر هیدرولیکی
کلاسیفایری که تخلیهموادتوسط جریان آب انجام می شود ، کلاسیفایر هیدرولیکی کلاسیفایری که تخلیهموادتوسط جریان آب انجام می شود

hydraulic classifier

کلاهک دود کش
(الف)صفحه ای قوسی از صدف ثانویه یک بازوپا که از آلی مدیوم کریپتاسانتیاcryptacanthia به بالا کشیده شده است و یا از پوسته میانی دالی یندها dallinids و cryptacathia کریپتاسانتیا بالا آمده است
(ب)ساختار گوشتی و سفتی که در بالای سر nautilus نائوتیلوس قرار گرفته و در حالتی که سر موجود به داخل مخزن محافظ کشیده می شود ، دهانه مخزن را می پوشاند
(ج)بخش مسطح بطنی یک رینوکولیت rhynocholite که معمولا لوزی شکل است
(د)صفحات پوسته ای قوس دار موجود در بدن نرمتنان حلزونی که در انواع conocardiacea کونوکاردیاس به بدنه اصلی متصل شده و لبه های آن ساختاری استوانه ای را در دنباله روزنه بطنی می سازند ، کلاهک دود کش (الف)صفحه ای قوسی از صدف ثانویه یک بازوپا که از آلی مدیوم کریپتاسانتیاcryptacanthia به بالا کشیده شده است و یا از پوسته میانی دالی یندها dallinids و cryptacathia کریپتاسانتیا بالا آمده است (ب)ساختار گوشتی و سفتی که در بالای سر nautilus نائوتیلوس قرار گرفته و در حالتی که سر موجود به داخل مخزن محافظ کشیده می شود ، دهانه مخزن را می پوشاند (ج)بخش مسطح بطنی یک رینوکولیت rhynocholite که معمولا لوزی شکل است (د)صفحات پوسته ای قوس دار موجود در بدن نرمتنان حلزونی که در انواع conocardiacea کونوکاردیاس به بدنه اصلی متصل شده و لبه های آن ساختاری استوانه ای را در دنباله روزنه بطنی می سازند

hood

کلاهک سخت
عنوانی که در استخراج بوکسیت به خارجی ترین بخش ذخیره گفته می شود که اغلب به خاطر سخت تر و سفت تر بودن در مقایسه با مواد زیر آن ، حین استخراج به عنوان سقفی سخت ، عمل می کند ، کلاهک سختعنوانی که در استخراج بوکسیت به خارجی ترین بخش ذخیره گفته می شود که اغلب به خاطر سخت تر و سفت تر بودن در مقایسه با مواد زیر آن

hardcap

کلاهک یخی
سیستم یخچالی نیمه پیوسته ای که قلل یا نواحی مرکزی مناطق کوهستانی را پوشانده و قسمتی از ناهمواری های سطح زیرین خود را منعکس می‌کند مانند یخچال فلاتی ‌مترادف: high land ice مقایسه شود با :ice field ، کلاهک یخی سیستم یخچالی نیمه پیوسته ای که قلل یا نواحی مرکزی مناطق کوهستانی را پوشانده و قسمتی از ناهمواری های سطح زیرین خود را منعکس می‌کند مانند یخچال فلاتی ‌مترادف: high land ice مقایسه شود با :ice field

high land glacier

کلرور جیوه
نام دیگر کانی کالومل calomel یا کلرور جیوه به فرمول hgcl پودر سفیدی که در نور رنگ آن تیره می شود ، کلرور جیوه نام دیگر کانی کالومل calomel یا کلرور جیوه به فرمول hgcl پودر سفیدی که در نور رنگ آن تیره می شود

horn mercury

کلسیت سبز ، نوعی کلسیت با رنگ سبز چمنی که رنگ آن محصول وجود گلوکونیت است

hislopite

کلوئید آب گریز

hydrophobic colloid

کلوئید هوموسی

humicol

کم اکسیژنی

hypoxic

کم عیار

heap leaching

کم گویی

hypophrasia

کمپلکس هوموس - آهن

humo erric.complex

کمر بالا
قطعه بالایی سطح گسل را کمر بالا یا فرادیواره می نامند این اصطلاح در مورد گسلهای قائم صادق نیست ، کمر بالا قطعه بالایی سطح گسل را کمر بالا یا فرادیواره می نامند این اصطلاح در مورد گسلهای قائم صادق نیست

hangingwall

کمربالا
قطعه ای واقع در بالای سطح گسل hanging wall (کمر بالای گسل)

hanging side

کمربالا قطعه ای واقع در بالای سطح گسل hanging wall (کمر بالای گسل)

hanging side|hanging wall|hanging wall

کنترل عمودی مدل ارتفاعی نسبت به یک مرجع استاندارد (به طور معمول سطح متوسط دریا)

hyposmetry

کنترل هوموستاتیک
توانایی/ تمایل یک موجود زنده یا سلول برای برقراری تعادل داخلی به وسیله تنظیم فرآیندهای فیزیولوژیکی خود ، را کنترل هوموستاتیک گویند ، کنترل هوموستاتیک توانایی/ تمایل یک موجود زنده یا سلول برای برقراری تعادل داخلی به وسیله تنظیم فرآیندهای فیزیولوژیکی خود

homeostatic control

کندوئی ، کرمو شدن ، لانه زنبوری

honeycomb

کنف پیچی آب بندی (در لوله ها و اتصالات)

hemp packing

کوارتز پر دما
کوارتز دمای بالا خصوصاً کوارتز بتا

high quartz

کوارتز پر دما کوارتز دمای بالا خصوصاً کوارتز بتا

high quartz|quartz|quartz

کوارتز چشم عقابی
نوعی کوارتز بی رنگ شفاف تا نیمه شفاف که حاوی بلورهای رشته ای ریز موازی جابجا شده و متراکم کروکیودولیت crociodolite است چنین کوارتزی با انعکاس نور درخششی به رنگ آبی متمایل به سبز تا آبی کم رنگ را از خود نشان می دهد و در صورت برش خوردن به صورت تخم مرغی ، ساختاری شبیه با چشم شاهین پیدا می کند نوع آبی رنگی کوارتز چشم ببری
مقایسه شود با: sapphire quartz مترادف: flacons eye ، کوارتز چشم عقابی نوعی کوارتز بی رنگ شفاف تا نیمه شفاف که حاوی بلورهای رشته ای ریز موازی جابجا شده و متراکم کروکیودولیت crociodolite است چنین کوارتزی با انعکاس نور درخششی به رنگ آبی متمایل به سبز تا آبی کم رنگ را از خود نشان می دهد و در صورت برش خوردن به صورت تخم مرغی ، ساختاری شبیه با چشم شاهین پیدا می کند نوع آبی رنگی کوارتز چشم ببری مقایسه شود با: sapphire quartz مترادف: flacons eye

hawk's eye

کوارتز شفاف ، کوارتز شیشه ای

hyaline quartz

کوارتز گوتیتی
کوارتزی با ادخال های سوزنی شکل گوتیت goethite ، کوارتز گوتیتی کوارتزی با ادخال های سوزنی شکل گوتیت goethite

hedgehog stone

کود هوموسی

humic amendment

کوکولیت کامل
کوکولیتی متشکل از ریز بلورهای هم سان یا متفاوتی که دارای اشکال معمول بلورین می باشند ، کوکولیت کامل کوکولیتی متشکل از ریز بلورهای هم سان یا متفاوتی که دارای اشکال معمول بلورین می باشند

holococcolith

کوکولیت متشکل از عناصر متفاوت و متضاد مقایسه شود با holococcolith

heterococcolith

کومه یخرفتی
برآمدگی یخرفتی کوچکی که در مرکز دارای فرورفتگی است ، کومه یخرفتی برآمدگی یخرفتی کوچکی که در مرکز دارای فرورفتگی است

humpy

کوهپایه ، دامنه تپه

hill side

کوهزایی هر سی نین
امروزه این عنوان به عصر کوهزایی پالئوزویک پیشین در اروپا (از کربونیفر تا پرمین) اطلاق می شود و از این رو مترادف کوهزایی variscan می باشد با این وجود در حال حاضر هر دو واژه مذکور در اروپا مورداستفاده قرار می گیرند بسیاری از زمین شناسان آلمانی از هر سی نین به عنوان یک کوهزایی در جهت شمال غربی (بدون معنای زمانی) استفاده کرده و از این رو عنوان variscan را ترجیح می دهند (همان طور که توسط buch پیشنهاد شده است) بسیاری از زمین شناسان فرانسوی و سوئیسی به تبعیت از M bertrand واژه هر سی نین را به صورت یک واژه زمانی که دورانی خاص را نشان می دهد پذیرفته اند و بنابراین به عنوان مثال توده های سنگی بلورین موجود در قسمت های شمالی آلپ را با عنوان توده های هر سی نین می شناسند مقایسه شود با کوهزایی Armorican

hercynian orogeny

کوهزایی هر سی نین امروزه این عنوان به عصر کوهزایی پالئوزویک پیشین در اروپا (از کربونیفر تا پرمین) اطلاق می شود و از این رو مترادف کوهزایی variscan می باشد با این وجود در حال حاضر هر دو واژه مذکور در اروپا مورداستفاده قرار می گیرند بسیاری از زمین شناسان آلمانی از هر سی نین به عنوان یک کوهزایی در جهت شمال غربی (بدون معنای زمانی) استفاده کرده و از این رو عنوان variscan را ترجیح می دهند (همان طور که توسط buch پیشنهاد شده است) بسیاری از زمین شناسان فرانسوی و سوئیسی به تبعیت از M bertrand واژه هر سی نین را به صورت یک واژه زمانی که دورانی خاص را نشان می دهد پذیرفته اند و بنابراین به عنوان مثال توده های سنگی بلورین موجود در قسمت های شمالی آلپ را با عنوان توده های هر سی نین می شناسند مقایسه شود با کوهزایی Armorican

hercynian orogeny|orogeny|orogeny

کوهزایی هودسونین
عنوانی که توسط استاکول برای دوره آتشفشانی ، دگرگونی و تغییر شکل عوارض زمین شناسی که طی عصر پرکامبرین در سپر کانادایی رخ داده ، انتخاب شده است بازه زمانی این دوره با آزمایشات ایزوتوپی بین 1640 و 180 میلیون سال قبل تخمین زده شده است

hudsonian orogeny

کوهزایی هودسونین عنوانی که توسط استاکول برای دوره آتشفشانی ، دگرگونی و تغییر شکل عوارض زمین شناسی که طی عصر پرکامبرین در سپر کانادایی رخ داده ، انتخاب شده است بازه زمانی این دوره با آزمایشات ایزوتوپی بین 1640 و 180 میلیون سال قبل تخمین زده شده است

hudsonian orogeny|orogeny|orogeny

کوهزایی هیبرنین
معادل با کوهزایی ارین Erian orogeny

hibernian orogeny

کوهزایی هیبرنین معادل با کوهزایی ارین Erian orogeny

hibernian orogeny|orogeny|orogeny

کوهستانی ، نارسا
دهانه ها و نواحی تلسکوپی ایجاد شده در سطح ماه که نسبت به maria (ماریا) که از نظر ظاهری تیره تر ، پست تر و از نظر جغرافیایی جوان تر است کاملاً متفاوت می باشند
، نارسا دهانه ها و نواحی تلسکوپی ایجاد شده در سطح ماه که نسبت به maria (ماریا) که از نظر ظاهری تیره تر ، پست تر و از نظر جغرافیایی جوان تر است کاملاً متفاوت می باشند

highlands

گارنت قرمز یا نارنجی رنگ

hyancinth garnet

گذرگاه
راه عبور بین دو بلندی و مترادف hause

hals

گذرگاه بین دو بلندی
عنوانی انگلیسی برای گذرگاه یا لبه‌ای که دو سطح مرتفع‌تر را به هم متصل می‌کند و یا یک گذرگاه تنگ و باریک بین دو کوه ،
مقایسه شود با: hals و
مترادف haws ، گذرگاه بین دو بلندی عنوانی انگلیسی برای گذرگاه یا لبه‌ای که دو سطح مرتفع‌تر را به هم متصل می‌کند و یا یک گذرگاه تنگ و باریک بین دو کوه ، مقایسه شود با: hals و مترادف haws

hause

گذرگاه راه عبور بین دو بلندی و مترادف hause

hals|hause|hause

گرادیان هیدرولیکی

hydrulic gradient

گرانی سنج هارتلی مدل اولیه ثقل سنج پایا که شامل وزنه ای آویخته از یک فنر لوله ای ، یک اهرم معلق و یک فنر جبران کننده که سیستم را درحالت خنثی حفظ می کند ، می باشد

hartley gravimeter|gravimeter|gravimeter

گرانی سنج هارتلی
مدل اولیه ثقل سنج پایا که شامل وزنه ای آویخته از یک فنر لوله ای ، یک اهرم معلق و یک فنر جبران کننده که سیستم را درحالت خنثی حفظ می کند ، می باشد

hartley gravimeter

گرانی سنج هامبل
ثقل سنجی شامل یک وزنه معلق ، یک اهرم لولایی و چندین فنر که در آن نیروی گرانش به وسیله یک نیروی کشسان و الاستیک متعادل می شود حساسیت چنین دستگاهی به میزان ناپایداری وضعیت آن بستگی دارد ، گرانی سنج هامبل ثقل سنجی شامل یک وزنه معلق

humble gravimeter

گرانی سنج هویت
ثقل سنج Gulf ، گرانی سنج هویت ثقل سنج Gulf

hoyt gravimeter

گرانیت ها ، سینیت‌ها و سینیت نفلین هایی که در ترکیب آن ها پلاژیوکلاز تنها به صورت جزئی از پرتیت دیده می‌شود
مقایسه شود با: subsolvus ، solvus ، سینیت‌ها و سینیت نفلین هایی که در ترکیب آن ها پلاژیوکلاز تنها به صورت جزئی از پرتیت دیده می‌شود مقایسه شود با: subsolvus

hypersolvus

گرانیت هرسی نین

hercynian granite

گرده ماهی

hog back

گرم ، گرما ، گرمی ، گرما
انرژی حاصل از تبدیل یک سیستم با دمای بالا به سیستم دمای پایین چنین فرآیندی ، نهایتا به تعادل گرمایی ختم می شود ، گرما انرژی حاصل از تبدیل یک سیستم با دمای بالا به سیستم دمای پایین چنین فرآیندی

heat

گرمابی ، وابسته به عمل آبهای گرم در پوسته زمین

hydrothermal|geothermal|geothermal

گرمای غوطه‌وری

heat of immersion

گره لولا
بخش ضخیم لولای صدف سمت راست سخت پوستانphyllocarid (فیلد کارید کراستون) که به عنوان عامل استحکام لولا عمل می‌کند ، گره لولا بخش ضخیم لولای صدف سمت راست سخت پوستانphyllocarid (فیلد کارید کراستون) که به عنوان عامل استحکام لولا عمل می‌کند

hinge node

گروهی از کانی های میکا که به ازای هر ده اکسیژن و دو یون هیدروکسیل دارای هفت کاتیون در ترکیب خود می باشند هر کانی از این گروه مانند موسکوویت و دیگر میکاهای با رنگ روشن یک کانی رسی 16 وجهی مقایسه شود با: octaphyllite

heptaphyllite

گروهی از گیاهان که به خاطر ابهام و نامناسب بودن تعاریف ارائه شده در مورد آن ها قابل تشخیص نیستند

hyponomy

گروهی شامل تمامی انواعی که به عنوان نمونه های شاخص گونه ای از موجودات و یا گونه هایی که بعدها با آن مرتبط می‌شوند ، در نظر گرفته می‌شوند

hypodigm

گری وک فلدسپاری عنوانی که در سال 1845 توسط krynim برای گریوک حاوی مقادیر بالای فلدسپار (20?) خصوصاً انواع پلاژیوکلاز سدیک ارائه شد چنین نمونه ایی در ائوژئوسنکلین ها شکل می‌گیرند سنگ مزبور از نظر پتی جان pettijohn معادل گریوک فلدسپاتی بوده و از آن با عنوان graywocke proper نیز یاد می‌کنند مقایسه شود با: how rank ray wacke

high-rank greywacke|greywacke|greywacke

گری وک فلدسپاری
عنوانی که در سال 1845 توسط krynim برای گریوک حاوی مقادیر بالای فلدسپار (20?) خصوصاً انواع پلاژیوکلاز سدیک ارائه شد چنین نمونه ایی در ائوژئوسنکلین ها شکل می‌گیرند سنگ مزبور از نظر پتی جان pettijohn معادل گریوک فلدسپاتی بوده و از آن با عنوان graywocke proper نیز یاد می‌کنند مقایسه شود با: how rank ray wacke

high-rank greywacke

گسل افقی
گسلی با زاویه شیب برابر با صفر درجه
مقایسه شود با vertical fault ، گسل افقی گسلی با زاویه شیب برابر با صفر درجه مقایسه شود با vertical fault

horizontal fault

گسل پرشیب
اگر شیب سطح گسل بیش از 45 درجه باشد گسل را پرشیب مینامند ، گسل پرشیب اگر شیب سطح گسل بیش از 45 درجه باشد گسل را پرشیب مینامند

high angle fault

گسل خط لولا
گسلی که محصول تجمع بیش از حد مواد رسوبی در یک منطقه مانند یک ناحیه خلیجی ، به گونه ای است که در منطقه مورد نظر ایجاد فرورفتگی کرده و رسوبات در جهت دریا ضخیم تر می‌شوند ، گسل خط لولا گسلی که محصول تجمع بیش از حد مواد رسوبی در یک منطقه مانند یک ناحیه خلیجی

hinge line fault

گسل لولایی
گسل لولایی ، نوعی گسل که در آن یک طرف حول محوری عمود بر صفحه گسل می‌چرخد به گونه ای که جابجایی نقاط وقع بر روی آن متناسب با فاصله آن ها از لولا بیشتر می شود (عنوانی نه چندان جامع)
مقایسه شود با:‌ Scissor؛ rotational ، pivotal faul ، گسل لولایی گسل لولایی ، نوعی گسل که در آن یک طرف حول محوری عمود بر صفحه گسل می‌چرخد به گونه ای که جابجایی نقاط وقع بر روی آن متناسب با فاصله آن ها از لولا بیشتر می شود (عنوانی نه چندان جامع) مقایسه شود با:‌ Scissor؛ rotational

hinge fault

گلفشان

hervidero

گلفشان

hervidero|hervideros|hervideros

گلی

hlei

گمانه زنی دستی ، حفاری به وسیله دست

hand drilling

گنجایش گرمایی

heat capacity

گوه ای کردن هیدرولیکی
فشار حاصل از امواج ، در حفرات یک ریف یا هر توده سنگی دیگر ، گوه ای کردن هیدرولیکی فشار حاصل از امواج

hydraulic wedging

گوهر سنگ گرمادیده
یک سنگ جواهر که به منظور تغییر دادن (مانند زیرکن آبی) و یا بهتر کردن رنگ آن (مانند بسیاری از زمردهای دریایی) گرم می شود
مقایسه شود با stained stone و burnt stone ، گوهر سنگ گرمادیده یک سنگ جواهر که به منظور تغییر دادن (مانند زیرکن آبی) و یا بهتر کردن رنگ آن (مانند بسیاری از زمردهای دریایی) گرم می شود مقایسه شود با stained stone و burnt stone

heated stone

گوی میان تهی ، جسم کروی مجوف ، کره گود و تورفته

hollow sphere

گیاخاک

humus

گیاخاکی شدن فرآیند شکل گیری خاک برگ یا اسیدهای هومیک به وسیله اکسیداسیون صفت: humified در این مورد به معنای واژه mor مراجعه نمایید

humification|humified|humified

گیاه آبدوست

higrophyle

گیاه آبدوست

hydrophytic

گیاه آبدوست
نوعی گیاه باتلاقی مقاوم که در زیر آب شکوفه می زند دراین مورد به معنی واژه hydrophyte مراجعه نمایید ، گیاه آبدوست نوعی گیاه باتلاقی مقاوم که در زیر آب شکوفه می زند دراین مورد به معنی واژه hydrophyte مراجعه نمایید

helophyte

گیاه خوار ، جاندارنی که گیاهان را به عنوان غذا به مصرف می رسانند

herbivore

گیاه رطوبت دوست ، گیاه رطوبت گرای

hygrophyte

گیاه شورابی
گیاهی که آب مورد نیاز خود را از آب های زیرزمینی شور تامین می کند ، گیاه شورابی گیاهی که آب مورد نیاز خود را از آب های زیرزمینی شور تامین می کند

halophreatophyte

گیاه شورزی
گیاهی که در محیط شور رشد می کند ، گیاه شورزی گیاهی که در محیط شور رشد می کند

halosere

گیاه علفی
هر گیاه آوندی کوتاه قامت که تنه آن چوبی و سخت نمی شود چنین گیاهی می تواند سالانه و موقتی بوده و یا از یک ریشه یا شبه ریشه دائم تولید شود ، گیاه علفی هر گیاه آوندی کوتاه قامت که تنه آن چوبی و سخت نمی شود چنین گیاهی می تواند سالانه و موقتی بوده و یا از یک ریشه یا شبه ریشه دائم تولید شود

herb

گیاه نمک دوست

halophile plant

گیاه نمک دوست

halophytic vegetation

گیاهخوار ، علف‌خوار
جانورانی که معمولاً از مواد گیاهی تغذیه می‌کنند ، مانند گاوها ، گوسفندان ، اسب ها ، بزهای کوهی ، گوزن ها ، فیل‌ها و همچنین جوندگانی مانند موش‌ها ، خرگوش‌ها و خرگوش صحرائی بدلیل اینکه روده و معده مهره داران فاقد آنزیم هضم کننده سلولز و سایرکربوهیدارت‌های پیچیده موجود درگیاهان است ، فرآیند هضم در این موجودات به وسیله میکروارگانیسم‌هایی که درمعده و روده آن‌ها زندگی می‌کند ، انجام می‌شود (نگاه کنید به جانوران نشخوار کننده و روده بزرگ تخمیر کننده‌ها) ، علف‌خوار جانورانی که معمولاً از مواد گیاهی تغذیه می‌کنند

herbivores

لاکولیت یخی مترادف تقریبی برای لاکولیت یخی ، واژه مزبور به صورت مترادفی برای pingo (یخ تپه) نیز به کار می‌رود ولی یک هیدرولاکولیت می تواند یک سطح مرتفع فصلی و موقتی باشد ، در حالی که پینگو یا یخ تپه ، دائمی است

hydrolaccolith|laccolith|laccolith

لاکولیت یخی
مترادف تقریبی برای لاکولیت یخی ، واژه مزبور به صورت مترادفی برای pingo (یخ تپه) نیز به کار می‌رود ولی یک هیدرولاکولیت می تواند یک سطح مرتفع فصلی و موقتی باشد ، در حالی که پینگو یا یخ تپه ، دائمی است

hydrolaccolith

لامپروفیر ریزدانه به رنگ خاکستری- ارغوانی تیره که حاوی میکای سیاه در خمیره ای با بافت انترسرتال (متشکل از میکا آندرین و مقداری کوارتز) است عنوان نامتداول مزبور توسط اکرمن از Hamrange در سوئد مشتق شده است

hamrongite

لانه مرغی

hen.nest

لایه بندی متقاطع پر شیب
لایه بندی متقاطع (چلیپایی) که در آن لایه ها ، شیبی معادل یا کمتر از 20 درجه دارند
مقایسه شود با : low angle cross – bedding

high angle crossbedding

لایه بندی متقاطع پر شیب لایه بندی متقاطع (چلیپایی) که در آن لایه ها ، شیبی معادل یا کمتر از 20 درجه دارند مقایسه شود با : low angle cross – bedding

high angle crossbedding|crossbedding|crossbedding|cross bedding

لایه بندی متقاطع جناغی

herringbone crossbedding|crossbedding|crossbedding|cross bedding

لایه بندی متقاطع جناغی

herringbone crossbedding

لایه پر سرعت یک لایه زیرسطحی که سرعت انتشار موج لرزه ای در آن نسبت به لایه فوقانی آن بالاتر است مقایسه شود با: stringer

high-speed layer|layer|layer

لایه پر سرعت
یک لایه زیرسطحی که سرعت انتشار موج لرزه ای در آن نسبت به لایه فوقانی آن بالاتر است مقایسه شود با: stringer

high-speed layer

لایه پِرنم

hydric layer

لایه هوموسی

humic layer

لایه هوموسی

humus layer

لس سفت شده

hardened loess

لنگرگاه ، پناهگاه ، بندرگاه ، جای امن
بندر خلیج یا ورودی دریایی کوچک که به عنوان لنگرگاه کشتی ها مورد استفاده قرار می گیرد ، جای امنبندر خلیج یا ورودی دریایی کوچک که به عنوان لنگرگاه کشتی ها مورد استفاده قرار می گیرد

haven

لولا ، مفصل ، بند ، در براکیوپود (بازوپایان) و دو کفه ای ها ، ناحیه ای که دو کفه از صدف دو کفه ای به هم متصل می شوند و نسبت به همدیگر می چرخند

hinge

لولایی

hinged

لوله زهکش ، لوله اصلی ، لوله سر چین

header pipe

لوله طوقه دار

hubtype

لوله کشی

hydraulicking piping

مات و تیره شدن بیش از حد

hyperchromatic

ماده تجزیه شده سلولزی
ماده آلی سلولزی حاصل از تجزیه هومیک که ذرات منفرد آن همچنان قابل تشخیص اند این نمونه مشابه با انتراکسیلون anthraxylon است و بر پایه نوع مواد گیاهی محتوی خود ، دسته بندی می شود
دراین مورد به واژه translucent humic degradation matter مراجعه نمایید
مترادف cell–wall degradation matter brown matter
مخفف HDM

humic degradation matter

ماده تجزیه شده سلولزی ماده آلی سلولزی حاصل از تجزیه هومیک که ذرات منفرد آن همچنان قابل تشخیص اند این نمونه مشابه با انتراکسیلون anthraxylon است و بر پایه نوع مواد گیاهی محتوی خود ، دسته بندی می شود دراین مورد به واژه translucent humic degradation matter مراجعه نمایید مترادف cell–wall degradation matter brown matter مخفف HDM

humic degradation matter|hdm|hdm|translucent humic degradation matter|cell–wall degradation matter brown matter

ماده محلول در آب

hydrosoluble

ماده همیک

hemic material

ماده هوموسی

humic matter

ماده هومیک (HDM) بخشی از ماده هوموسی می باشد کوتاه نگاشت: HDM

humic degradation matter (hdm)|hdm|hdm|humic degradation matter

ماده هومیک (HDM)
بخشی از ماده هوموسی می باشد
کوتاه نگاشت: HDM

humic degradation matter (hdm)

ماسه سنگ آهکی عنوان انگلیسی مورد استفاده برای ماسه سنگ تقریباً آهکی نرم حاوی گلوکونیت مترادف: calkstone

hassock|calkstone|calkstone

ماسه سنگ آهکی
عنوان انگلیسی مورد استفاده برای ماسه سنگ تقریباً آهکی نرم حاوی گلوکونیت
مترادف: calkstone

hassock

ماسه سنگ هوموس دار ، آلیوس ، افق انباشته از هوموس ، هوموساندستن

humus sandstein

مافوق ارتجاعی

hyperelastic

مایع سنگین
در آنالیز کانی ها این عنوان به مایعی چگال مانند بروموفوم که می توان تست های جرم مخصوص را در آن انجام داد و یا می توان کانی‌هایی را که به صورت مکانیکی با هم ترکیب شده اند در آن از هم جدا کرد اطلاق می شود هنگامی که یک دانه کانی در چنین محلولی قرار می گیرد با افزایش یک سیال سنگین تر یا سبک تر جرم ویژه سیال به گونه ای تنظیم می شود که کانی در آن بالا نیامده و یا پایین نروند ، به بیان دیگر جرم مخصوص کانی و سیال با هم برابر شود
در این مورد به معنای واژه های kelin solution ؛ son stadt solution ؛ clerici solution ؛ westphal balance ؛ methylene iodido مراجعه نمایید
مترادف: specific gravity liquid ، مایع سنگین در آنالیز کانی ها این عنوان به مایعی چگال مانند بروموفوم که می توان تست های جرم مخصوص را در آن انجام داد و یا می توان کانی‌هایی را که به صورت مکانیکی با هم ترکیب شده اند در آن از هم جدا کرد اطلاق می شود هنگامی که یک دانه کانی در چنین محلولی قرار می گیرد با افزایش یک سیال سنگین تر یا سبک تر جرم ویژه سیال به گونه ای تنظیم می شود که کانی در آن بالا نیامده و یا پایین نروند ، به بیان دیگر جرم مخصوص کانی و سیال با هم برابر شود در این مورد به معنای واژه های kelin solution ؛ son stadt solution ؛ clerici solution ؛ westphal balance ؛ methylene iodido مراجعه نمایید مترادف: specific gravity liquid

heay liquid

مبدل هلمرت
پس از رقومی کردن ضروری است تا داده های فضایی را از مختصات رقومی گر به مختصات دنیای واقعی تبدیل کرد این مبدل هلمرت کار تبدیل مختصات رقومی گر به سیستم مختصات کارتزین را از طریق معادلات xa+cx+dy و yb+dx+cyانجام می دهد که در آن x و y معادل سیستم کارتزین ، x و y معادل مختصات رقومی گر و a ، b ، cوd ضرایب بدست آمده می باشند ، مبدل هلمرت پس از رقومی کردن ضروری است تا داده های فضایی را از مختصات رقومی گر به مختصات دنیای واقعی تبدیل کرد این مبدل هلمرت کار تبدیل مختصات رقومی گر به سیستم مختصات کارتزین را از طریق معادلات xa+cx+dy و yb+dx+cyانجام می دهد که در آن x و y معادل سیستم کارتزین

helmert transformation

متابولیسم در این خاکها به وسیله یک عنصر شیمیایی مسلط یا دو عنصر شیمیایی مسلط انجام می گیرد

homocyclic soil

متخلخل

honeycombed

متد اندازه گیری مجموعه رطوبت خاک و چسبندگی خاک رانیز در نظر می گیرند

henin

متد هاچیسون

hutchinson and mac lennan methode

مترادف با cyclohexane

hexamethylene

مترادف با cyclohexane

hexamethylene|cyclohexane|cyclohexane

مترادف منسوخ آندزیت هورنبلندی ، عنوان مزبور توسط لانگ (1877) Lang از نام کشور مجارستان گرفته شده است

hungarite

مترادفی برای hypostome ،
صورت جمع: hypostoma ta

hypostama

مترادفی برای hypostome ، صورت جمع: hypostoma ta

hypostama|hypostome|hypostome|hypostoma ta

مترادفی منسوخ برای لپتیت (leptite)

hallefingneiss|leptite|leptite

مترادفی منسوخ برای لپتیت (leptite)

hallefingneiss

مترادفی نامتداول برای hyalosponge

hexactinellid

مترادفی نامتداول برای hyalosponge

hexactinellid|hyalosponge|hyalosponge

متشابه ، همنامی یک نام علمی گونه که به دو نوع موجود داده شده است

homonym

مته پیچوار ، مته مارپیچ

helical auger

مته پیچوار ، مته مارپیچ

helicol auger

مته تر ، حفاری هیدرولیکی

hydraulic drill

مته حلزونی

helix auger

مته دستی ، مته سوراخ کن دستی

hand auger

مته زنی آبی ، مته زنی تر

hydraulic drilling

مجاری گرمابی
مجاری زیر آبی که از طریق آن آب دریا به سنگ های آتشفشانی کف اقیانوس نفوذ می کند آب دریا تا دمای 250 درجه و بالاتر بوسیله محفظه ماگمایی زیر کف دریا و توسط سنگ های داغ که اطراف محفظه ماگمایی را پوشانده اند گرم می شوند و به یک محلول گرمابی تبدیل می شود که ممکن است کانی های متنوعی را ته نشین کند و ساختارهای دودکش مانندی را شکل دهد که از آن آب گرم بالا می آید

hydrothermal vents

مجاری گرمابی مجاری زیر آبی که از طریق آن آب دریا به سنگ های آتشفشانی کف اقیانوس نفوذ می کند آب دریا تا دمای 250 درجه و بالاتر بوسیله محفظه ماگمایی زیر کف دریا و توسط سنگ های داغ که اطراف محفظه ماگمایی را پوشانده اند گرم می شوند و به یک محلول گرمابی تبدیل می شود که ممکن است کانی های متنوعی را ته نشین کند و ساختارهای دودکش مانندی را شکل دهد که از آن آب گرم بالا می آید

hydrothermal vents|hydrothermal vent|hydrothermal vent

محاسبه شارش گرما
اندازه گیری میزان گرمای از دست رفته زمین که در قالب اندازه گیری گرادیان (شیب) زمین گرمایی سنگ ها در درون چال ها (با عمق بیش از 300 متر) در آزمایشگاه انجام می شود در اندازه گیری جریان گرمایی در کف اقیانوس ها از روش های تقریباً متفاوتی استفاده می شود ، محاسبه شارش گرما اندازه گیری میزان گرمای از دست رفته زمین که در قالب اندازه گیری گرادیان (شیب) زمین گرمایی سنگ ها در درون چال ها (با عمق بیش از 300 متر) در آزمایشگاه انجام می شود در اندازه گیری جریان گرمایی در کف اقیانوس ها از روش های تقریباً متفاوتی استفاده می شود

heat flow measurement

محلول گرمابی

hydrothermal solution

محور افقی
محوری که دوربین دستگاه تئودولیت یا زاویه یاب در حالت حرکت قائم حول آن می چرخد ، محور افقی محوری که دوربین دستگاه تئودولیت یا زاویه یاب در حالت حرکت قائم حول آن می چرخد

horizontal axis

محور لولا
(الف) خط فرضی مستقیمی که دو کفه صدف یک دو کفه ای حول آن باز و بسته می‌شوند
مترادف: cardinal axis (ب) خط اتصال نقاطی که کفه‌های صدف یک بازو پا حین باز و بسته شدن حول آن ها می‌چرخند
مقایسه شود با: hingeline
، محور لولا (الف) خط فرضی مستقیمی که دو کفه صدف یک دو کفه ای حول آن باز و بسته می‌شوند مترادف: cardinal axis (ب) خط اتصال نقاطی که کفه‌های صدف یک بازو پا حین باز و بسته شدن حول آن ها می‌چرخند مقایسه شود با: hingeline

hinge axis

محور هیدروتومیکال
یک محور اصلی با ستون مهره‌های بزرگ در اسکلت acantharian vadiolarian (رادیولاریای آگانترین) ،
مقایسه شود با: geotomical ، محور هیدروتومیکال یک محور اصلی با ستون مهره‌های بزرگ در اسکلت acantharian vadiolarian (رادیولاریای آگانترین) ، مقایسه شود با: geotomical

hydrotomical axis

محیط پر انرژی
یک محیط رسوبی آبی که دارای سطوح بالای انرژی و جریانات متلاطم (مانند جریانات حاصل از امواج جریانات و خیزاب ها) است به گونه ای که وجود چنین جریاناتی موجب عدم رسوب گذاری و فرونشست رسوبات ریزدانه در آن شده است مثال: یک کانال رودخانه‌ای
مقایسه شود با: low energy environment ، محیط پر انرژی یک محیط رسوبی آبی که دارای سطوح بالای انرژی و جریانات متلاطم (مانند جریانات حاصل از امواج جریانات و خیزاب ها) است به گونه ای که وجود چنین جریاناتی موجب عدم رسوب گذاری و فرونشست رسوبات ریزدانه در آن شده است مثال: یک کانال رودخانه‌ای مقایسه شود با: low energy environment

high energy environment

مخروط آبرفتی
توده‌ای از رسوبات به شکل مخروط باز شده است که در محل کاهش ناگهانی شیب رودخانه بر جای گذارده می‌شوند این رسوبات باربر خوبی بوده و قادرند ذخایر آب زیرزمینی مناسبی را در خود جای دهند مخروط های آبرفتی در آب و هواهای خشک (مثل ایران) توسعه بیشتری دارند

hemicone

مخروط آبرفتی توده‌ای از رسوبات به شکل مخروط باز شده است که در محل کاهش ناگهانی شیب رودخانه بر جای گذارده می‌شوند این رسوبات باربر خوبی بوده و قادرند ذخایر آب زیرزمینی مناسبی را در خود جای دهند مخروط های آبرفتی در آب و هواهای خشک (مثل ایران) توسعه بیشتری دارند

hemicone|alluvial cone|alluvial cone

مخزن موجگیر فرادست ، مخزن موجگیر سرآب
این مخزن موجگیر مابین انتهای تحتانی تونل تحت فشار و تونل آب بر (لوله تحت فشار)یا شافت تحت فشار قرار دارد

headrace surge tank

مخزن موجگیر فرادست ، مخزن موجگیر سرآب این مخزن موجگیر مابین انتهای تحتانی تونل تحت فشار و تونل آب بر (لوله تحت فشار)یا شافت تحت فشار قرار دارد

headrace surge tank|headrace surge chamber|headrace surge chamber|headrace surge basin

مخلوطی از استیونسیت(Stevensite) و پکتیولیت (Pectiolite)
ترکیب شیمیایی: Mg2Si3O7(OH)2 H2O
پیش از این به عنوان نوعی کانی در نظر گرفته می شود ، مخلوطی از استیونسیت(Stevensite) و پکتیولیت (Pectiolite) ترکیب شیمیایی: Mg2Si3O7(OH)2 H2O پیش از این به عنوان نوعی کانی در نظر گرفته می شود

hanusite

مد ، برکشند

high tide

مد
آب در بالاترین ارتفاع خود در هنگام مد ، مد آب در بالاترین ارتفاع خود در هنگام مد

highwater

مد بزرگ نجومی(hat)

high astronomical tide

مد بزرگ نجومی(hat)

high astronomical tide|hat|hat

مدار اتصال کوتاه هیدرولیکی
این گونه اتصال کوتاه در حوضچه های آرامش نادرست طراحی شده بوجود میاید در صورتی که سطح مقطع موثر جریان عبوری تا ناحیه وسط حوضچه باریک شود ، در نواحی و مناطق جانبی و کناری گردابیها و نواحی مرده و راکدی وجود دارد ، مدار اتصال کوتاه هیدرولیکی این گونه اتصال کوتاه در حوضچه های آرامش نادرست طراحی شده بوجود میاید در صورتی که سطح مقطع موثر جریان عبوری تا ناحیه وسط حوضچه باریک شود

hydraulic short circuit

مدلسازی در علوم آب

hydromodelling

مربوط به آب نگاری ، آب نگاری

hydrographic

مربوط به غده صنوبری ، مربوط به هیپوفیز

hypophyseal

مرجان تک زی
مرجان هایی با ظاهر چروکیده که به صورت انفرادی زندگی می کنند ، مرجان تک زی مرجان هایی با ظاهر چروکیده که به صورت انفرادی زندگی می کنند

horn coral

مرجان ریف ساز
مرجان پشته واره ساز
مرجان متشکله یک ریف یک مرجان که مشخصه آن حضور تعداد زیادی جلبک همزی در بافت های درونی اش است نوعی مرجان که قابلیت تطبیق با شرایط محیط های تاریک را داراست
متضاد: ahermatypic coral
مترادف: hermatype

hermatypic coral

مرجان ریف ساز مرجان پشته واره ساز مرجان متشکله یک ریف یک مرجان که مشخصه آن حضور تعداد زیادی جلبک همزی در بافت های درونی اش است نوعی مرجان که قابلیت تطبیق با شرایط محیط های تاریک را داراست متضاد: ahermatypic coral مترادف: hermatype

hermatypic coral|hermatypic|hermatypic

مرحله اروپایی معادل با پالئوسن پسین (بالاتر از دانین danian و پایین تر از لاندنین landenian)

heersian

مرحله رشد در تریلوبیت ها که با تعداد قطعات موجود معین می شود

holapsid period

مرحله گرمابی مرحله سرد شدن ماگما که طی آن سیال باقیمانده دارای مقادیر بالای آب و دیگر مواد فرار می‌باشد تعیین حدود دقیق چنین مرحله‌ای توسط نویسندگان مختلف ، باعث ارائه تعاریف متعددی در مورد ترکیب فازی ، دما ، ترکیب شیمیایی و یا فشار بخار آن شده است ، ولی اغلب تعاریف ، این مرحله را به عنوان آخرین مرحله فعالیت آذرین معرفی کرده‌اند که نسبت به مرحله پگماتیتی ، دمای کمتری دارد

hydrothermal stage|hydrothermal|hydrothermal

مرحله گرمابی
مرحله سرد شدن ماگما که طی آن سیال باقیمانده دارای مقادیر بالای آب و دیگر مواد فرار می‌باشد تعیین حدود دقیق چنین مرحله‌ای توسط نویسندگان مختلف ، باعث ارائه تعاریف متعددی در مورد ترکیب فازی ، دما ، ترکیب شیمیایی و یا فشار بخار آن شده است ، ولی اغلب تعاریف ، این مرحله را به عنوان آخرین مرحله فعالیت آذرین معرفی کرده‌اند که نسبت به مرحله پگماتیتی ، دمای کمتری دارد

hydrothermal stage

مرحله هیسترو برفیک مراحل اولیه شکل گیری نمونه ثانویه یا تولید مثل در مرجان های مخروطی ، این حالت در ابتدا با تطبیق ابتدایی استخوان های مرجان اولیه آغاز شده و پس از مدتی جداره‌های آن نیز به نمونه ثانویه می‌پیوندند مقایسه شود با: hysteroceanic ، late neamic stage

hystero brephic stage|hystero brephic|hystero brephic

مرحله هیسترو برفیک
مراحل اولیه شکل گیری نمونه ثانویه یا تولید مثل در مرجان های مخروطی ، این حالت در ابتدا با تطبیق ابتدایی استخوان های مرجان اولیه آغاز شده و پس از مدتی جداره‌های آن نیز به نمونه ثانویه می‌پیوندند
مقایسه شود با: hysteroceanic ، late neamic stage

hystero brephic stage

مرحله هیسترو نیانیک یک مرحله از شکل گیری مرجان ثانویه که پس از مرحله اولیه رخ داده و با ظهور اولین متاسپتوم در نمونه تولید شده و شکل گیری و تکمیل دیواره‌هایی که نمونه تولید شده را از نمونه اولیه جدا می‌کند آغاز می‌شود مرحله hystero – berphic مرحله نهایی neanic

hystero neanic stage|hystero neanic|hystero neanic

مرحله هیسترو نیانیک
یک مرحله از شکل گیری مرجان ثانویه که پس از مرحله اولیه رخ داده و با ظهور اولین متاسپتوم در نمونه تولید شده و شکل گیری و تکمیل دیواره‌هایی که نمونه تولید شده را از نمونه اولیه جدا می‌کند آغاز می‌شود
مرحله hystero – berphic
مرحله نهایی neanic

hystero neanic stage

مرداب ، باتلاق

honahona

مرطوب ، تر ، گل آلود

humid

مرطوب شدن

humectation

مرغدان

hen-coop

مسطح بودن خاک

horizontal soil

مصالح تخریب ، مصالحآوار

hardcore

مصالح سنگین

heavy stock

معادل اروپایی کامبرین تحتانی

harlechian

معادل واژه halide به کار می رود

halogenide

معادل واژه halide به کار می رود

halogenide|halide|halide

معدن هیدرولیکی

hydraulic mine

معدن هیدرولیکی

hydraulic mining

معدنی شدن هوموس

humus mineralization

مقاومت به آب

hydroresistance

مکنده ، فرمی از قطعات دهانی مکنده ، نامساعد برای جویدن

haustellate

ملاط هیدرولیکی

hydraulic mortar

منابع فرضی
منابع معدنی کشف نشده‌ای که امکان کشف آن ها در مناطق معدنی از نظر منطقی وجود دارد
مقایسه شود با: speculative resources ، identified resources ، منابع فرضی منابع معدنی کشف نشده‌ای که امکان کشف آن ها در مناطق معدنی از نظر منطقی وجود دارد مقایسه شود با: speculative resources

hypothetical resources

منحنی بار

head curve

منشور شش گوش
فرم بلورین شش وجهی که وجوه آن به صورت موازی با محور تقارن و با زاویه 60 درجه نسبت به یکدیگر شکل گرفته اند شاخصهای چنین فرمی برای کلاس های مختلف هگزاگونال (100) یا (110) و برای تقارن 6/m ، 6 ، 3 ؛ (hko) است ، منشور شش گوش فرم بلورین شش وجهی که وجوه آن به صورت موازی با محور تقارن و با زاویه 60 درجه نسبت به یکدیگر شکل گرفته اند شاخصهای چنین فرمی برای کلاس های مختلف هگزاگونال (100) یا (110) و برای تقارن 6/m

hexagonal prism

منطقه جگری
بخشی از سرپوش برخی از خرچنگ های ده پا که به نواحی شاخکی قلمی و پتریگوستومیال Poterygostomial متصل است ، منطقه جگری بخشی از سرپوش برخی از خرچنگ های ده پا که به نواحی شاخکی قلمی و پتریگوستومیال Poterygostomial متصل است

hepatic region

منطقه سرد شمالی
مربوط به شرق دور ، مربوط به یک ناحیه منجمد شمالی ، منطقه سرد شمالی مربوط به شرق دور

hyperborean

منطقه قطبی
نیمه شمالی نیمکره شمالی (مربوط به قطب شمال)
، منطقه قطبی نیمه شمالی نیمکره شمالی (مربوط به قطب شمال)

holarctic

منطقه هیفورد
بخشی از جهان که در محاسبه تقلیل توپوگرافیک و تقلیلات ایزوستازی (ایستابی) حول یک ایستگاه مورد استفاده قرار می گیرد این عنوان از نام J F hayford نقشه بردار امریکایی اقتباس شده است
در این مورد به معنای واژه bullavds method توجه کنید ، منطقه هیفورد بخشی از جهان که در محاسبه تقلیل توپوگرافیک و تقلیلات ایزوستازی (ایستابی) حول یک ایستگاه مورد استفاده قرار می گیرد این عنوان از نام J F hayford نقشه بردار امریکایی اقتباس شده است در این مورد به معنای واژه bullavds method توجه کنید

hayford zone

مه کم ، مِه غبار

haze

مه کم ، مِه غبار

haze|hazes|hazes

مواد سمی عفونت زا ، قابل اشتعال انفجاری ، خورنده ، فاسد کننده ورادیو اکتیو که منتظر تخلیه ودفع می باشد

hazardous waste

مواد ناریه شدید
این مواد در اثر تماس باشعله و یا در نتیجه ضربه شدیدمنفجرمی شوند وحجم گازهای تولیدشده توسط آنها زیاد است سرعت انفجارآنها زیاد ومعمولا درحدودچندهزارمتردرثانیه است ازجمله این موادمی توان به انواع دینامیتهاوفتیله انفجاری اشاره کرد

high action explosive

مواد ناریه شدید این مواد در اثر تماس باشعله و یا در نتیجه ضربه شدیدمنفجرمی شوند وحجم گازهای تولیدشده توسط آنها زیاد است سرعت انفجارآنها زیاد ومعمولا درحدودچندهزارمتردرثانیه است ازجمله این موادمی توان به انواع دینامیتهاوفتیله انفجاری اشاره کرد

high action explosive|explosive|explosive

موج حرارتی ، موج گرمایی

heat wave

موج طوفانی ، موج توفندی

hurricane wave

موج هیدرودینامیکی

h wave

موجود خونگرم
موجودی که دمای داخلی بدن آن نسبتا ثابت بوده و از تغییرات دمای محیط مستقل می باشد
مترادف: homothermous ، homothermal ، homothermic
مقایسه شود با: poikilithermic

homoeothermic

موجود خونگرم موجودی که دمای داخلی بدن آن نسبتا ثابت بوده و از تغییرات دمای محیط مستقل می باشد مترادف: homothermous ، homothermal ، homothermic مقایسه شود با: poikilithermic

homoeothermic|homothermic|homothermic|homothermal|homothermous

موجود مخفی در پوست
موجودی منزوی که در پوسته خود مخفی شده و به آن چسبیده است مانند بازوپایان کلیستوم cheilostoame و یا کرم های سروپلید ، موجود مخفی در پوست موجودی منزوی که در پوسته خود مخفی شده و به آن چسبیده است مانند بازوپایان کلیستوم cheilostoame و یا کرم های سروپلید

hidden encruster

موجودات شورتاب
موجودات زنده ای که قادر به تحمل شرایط محیط غنی از نمک هستند ولی بودن در آن را ترجیح نمی دهند ، موجودات شورتاب موجودات زنده ای که قادر به تحمل شرایط محیط غنی از نمک هستند ولی بودن در آن را ترجیح نمی دهند

haloxene

موجودات هترو تروف

heterophic organism

موجوداتی که سایر مواد آلی را به عنوان غذا می خورند برای مثال گیاهخواران ، گوشتخواران

heterotrophe

موضوعات یا تئوری های ارائه شده توسط جیمز هاتون jameshutton ، زمین شناس اسکاتلندی که از تئوری پلوتونیسم حمایت کرده ، مفاهیم اصلی همانندی و چرخه زمین شناسی را تشریح نموده و بر روی طول نامحدود زمان زمین شناسی تاکید کرد

huttonian

مول ، هورست ، فرازمین

horst mole

مولفه افقی لغزش
مولفه افقی لغزش کلی یک گسل
مترادف: horizontal dip slip ، مولفه افقی لغزش مولفه افقی لغزش کلی یک گسل مترادف: horizontal dip slip

horizontal slip

موهای خمیده سینه ای دو بالان در زیر و جلوی هالتر و قاعده کوکسای پا

hypopleural bristle|hypopleural bristles|hypopleural bristles

موهای خمیده سینه ای دو بالان در زیر و جلوی هالتر و قاعده کوکسای پا

hypopleural bristle

مویی ، رشته ای ، تارچه ای ، موئینه ای

hairy

میانگین هماهنگ
اعداد متقابل میانگین ، هم ساز ، دراین مورد به معنای واژه های mean و geometric mean مراجعه نمایید ، میانگین هماهنگ اعداد متقابل میانگین

harmonic mean

میزبان ، میزبان موجود زنده ای که توسط انگل مورد حمله قرار می گیرد

host

میکای آبدار یکی از چندین نوع موسکویت که نسبت به میکا ، کشسان تر و چرب تر بوده ، جلای مرواریدی داشته و برخی مواقع نسبت به موسکوویت معمولی ، حاوی مقدار پتاس کمتر و آب بیشتری هستند ، برای نمونه یک رس میکایی مشابه با سرسیت که نسبت به آن دارای انکسار دوتایی ضعیف تری است عنوان مزبور عملاً با ایلیت مترادف است مترادف: hydrousmica

hydromica|hydrousmica|hydrousmica

میکای آبدار ، میکای آبدار
یکی از چندین نوع موسکویت که نسبت به میکا ، کشسان تر و چرب تر بوده ، جلای مرواریدی داشته و برخی مواقع نسبت به موسکوویت معمولی ، حاوی مقدار پتاس کمتر و آب بیشتری هستند ، برای نمونه یک رس میکایی مشابه با سرسیت که نسبت به آن دارای انکسار دوتایی ضعیف تری است عنوان مزبور عملاً با ایلیت مترادف است
مترادف: hydrousmica

hydromica

میکای آبدار ، هیدروس میکا ، میکای آب دار

hydrous mica

میله قوزکننده
درقسمت تاج تونل که تمایل به نشست داردتوصیهمی شود که درهرحلقه جدیدی که نصبمی شود ، یک میله قوزکننده به طورافقی نصب گردد تا فشارهای موثربرحلقه ، متعادل شود ، میله قوزکننده درقسمت تاج تونل که تمایل به نشست داردتوصیهمی شود که درهرحلقه جدیدی که نصبمی شود

hog rod

میلونیت شیشه ای
سنگ شیشه‌ای حاصل از اختلاط گرانیت ، آرکوز و تولید شده بر اثر گرمای اصطکاکی در مناطقی با حرکات تفریقی شدید

hyalomylonite

میلونیت شیشه ای سنگ شیشه‌ای حاصل از اختلاط گرانیت ، آرکوز و تولید شده بر اثر گرمای اصطکاکی در مناطقی با حرکات تفریقی شدید

hyalomylonite|mylonite|mylonite

نا همگن قطعه ای عنوانی که به منظور تشریح سنگ های آذرینی با بافت کروی به کارمی رود هسته چنین بافتی از انواع مختلفی از سنگ ها یا کانی ها تشکیل شده است مقایسه شود با: allothrausmatic و crystallothransmatie و isothraasmatic و homethrausmatic

نا همگن قطعه ای
عنوانی که به منظور تشریح سنگ های آذرینی با بافت کروی به کارمی رود هسته چنین بافتی از انواع مختلفی از سنگ ها یا کانی ها تشکیل شده است مقایسه شود با: allothrausmatic و crystallothransmatie و isothraasmatic و homethrausmatic

heterothrausmatic

ناجور آرایش
تقارن بافتی که در آن تمامی اجزا بافت در برقراری تقارن شرکت ندارند
مقایسه شود با: strut petrol ، ناجور آرایش تقارن بافتی که در آن تمامی اجزا بافت در برقراری تقارن شرکت ندارند مقایسه شود با: strut petrol

heterotactic

ناجور اندازه

heterometry

ناجور دندان ، ناهمسان دندان
صفت: (الف) ساختمان دندان ها در یک نرم تن دو کفه ای که دارای تعداد اندکی دندان اصلی و فرعی مجزا است که درون فرورفتگی های موجود در کفه مقابل خود فرو می روند
(ب) ساختار دندانه – فرورفتگی و یا شیار – برآمدگی درکفه های استروکد که مشخصه آن وجود دندان های تیز در یک یا دو کفه به گونه ای است که بر آمدگی در یک کفه و فرورفتگی در کفه دیگر ایجاد شده است
(ج) مهره دارانی که دندان های آن ها از جلو به عقب ، یک شکل نبوده و دارای فرم های مختلف می باشند (مخصوصا پستانداران) اسم: یک نرم تن هترودنت خصوصا یک نرم تن دو کفه ای از رده هترودونتا heterodonta که دارای دندان های مفصلی اندکی است ولی معمولا هر دو نمونه دندان اصلی و جانبی را داراست و مجهز به عضله های نزدیک کننده غیرهمسان می باشد
مقایسه شود با: taxodont ، ناهمسان دندان صفت: (الف) ساختمان دندان ها در یک نرم تن دو کفه ای که دارای تعداد اندکی دندان اصلی و فرعی مجزا است که درون فرورفتگی های موجود در کفه مقابل خود فرو می روند (ب) ساختار دندانه – فرورفتگی و یا شیار – برآمدگی درکفه های استروکد که مشخصه آن وجود دندان های تیز در یک یا دو کفه به گونه ای است که بر آمدگی در یک کفه و فرورفتگی در کفه دیگر ایجاد شده است (ج) مهره دارانی که دندان های آن ها از جلو به عقب ، یک شکل نبوده و دارای فرم های مختلف می باشند (مخصوصا پستانداران) اسم: یک نرم تن هترودنت خصوصا یک نرم تن دو کفه ای از رده هترودونتا heterodonta که دارای دندان های مفصلی اندکی است ولی معمولا هر دو نمونه دندان اصلی و جانبی را داراست و مجهز به عضله های نزدیک کننده غیرهمسان می باشد مقایسه شود با: taxodont

heterodont

ناجور شکل

heteromorphic

ناحیه لولا
(الف) ناحیه مسطح اطراف لولای صدف بازو پایان یا دوکفه‌ای ها در این مورد به معنای واژه cardinalarea مراجعه نمایید
(ب) سطح درگیر در فرآیند باز و بسته شدن کفه‌های استراکد ostrocod که معمولاً در دو ناحیه پیشین و پسین با ساختار پیچیده تر نسبت به ناحیه میان این دو ناحیه شکل گرفته است ، ناحیه لولا (الف) ناحیه مسطح اطراف لولای صدف بازو پایان یا دوکفه‌ای ها در این مورد به معنای واژه cardinalarea مراجعه نمایید (ب) سطح درگیر در فرآیند باز و بسته شدن کفه‌های استراکد ostrocod که معمولاً در دو ناحیه پیشین و پسین با ساختار پیچیده تر نسبت به ناحیه میان این دو ناحیه شکل گرفته است

hinge area

ناخن سان
به شکل ناخن ، مانند helatform cyrtolith که دارای ساختار مرکزی ناخن شکل است ، ناخن سان به شکل ناخن

helatoform

ناخودپرور

heterotroph

نام دیگر کانی استانوئیدت stannoidite

hexastannite

نام دیگر کانی استانوئیدت stannoidite

hexastannite|stannoidite|stannoidite

نام دیگر کانی کالیبریت kaliborite

heintzite|kaliborite|kaliborite

نام دیگر کانی کالیبریت kaliborite

heintzite

نام دیگر نوریت norite

hypersthenfels|norite|norite

نام دیگر نوریت norite

hypersthenfels

نامی است که کلا برای زیستمندان(گیاهان تک سلولی ) بکار نمی رود بیشتر زیستمندان کوچک مبهم و ناشناخته را شامل می گردد

hystrichospheres

ناهمسان پیوند
بلور یا ماده ای با بیش از یک اتصال ، بلوری با اتصالات چند طرفه مقایسه شود با homodesmic ، ناهمسان پیوند بلور یا ماده ای با بیش از یک اتصال

heterodesmic

ناهمگن

heterogeneous

ناهمگن

heterogenous

ناهمگن هاگ
دارای قابلیت هتروسپوری heterosproy این مورد خصوصا در مورد گیاهانی که قابلیت تولید هر دو نوع نمونه هاگ بزرگ و کوچک را دارند به کار می رود ، ناهمگن هاگ دارای قابلیت هتروسپوری heterosproy این مورد خصوصا در مورد گیاهانی که قابلیت تولید هر دو نوع نمونه هاگ بزرگ و کوچک را دارند به کار می رود

heterosporous

ناهمگون

heterometric

ناوه ی لولا
فرورفتگی A؛ V و یا U شکل حاصل از اتصال تیغه دو چنگاله میانی با لبه‌های فرورفتگی و پایه های ساقی در برخی از بازوپایان تربراتلاسین (terebratellacean) مترادف: trough ، ناوه ی لولا فرورفتگی A؛ V و یا U شکل حاصل از اتصال تیغه دو چنگاله میانی با لبه‌های فرورفتگی و پایه های ساقی در برخی از بازوپایان تربراتلاسین (terebratellacean) مترادف: trough

hinge trough

نبود
(الف) انقطاع یا ناپیوستگی در توالی زمین شناسی؛ مانند عدم حضور یک بخش در یک سکانس سنگی ، که می تواند به خاطر عدم تشکیل اولیه آن بخش یا فرسایش یافتن و حذف شدن آن پیش از رسوب گذاری لایه های بعدی باشد
(ب) یک انقطاع زمانی مانند بازه زمانی ای که توسط سنگ های یک ناهمشیبی ارائه نشده است و یا دوره زمانی مربوط به بازه ای که در آن رسوب گذاری انجام نشده و یا در صورت تجمع رسوبات ، فرسایش کامل نیز انجام گرفته است به گونه ای که اثری معلق به بازه زمانی مذکور بر جا نمانده است ، نبود (الف) انقطاع یا ناپیوستگی در توالی زمین شناسی؛ مانند عدم حضور یک بخش در یک سکانس سنگی ، که می تواند به خاطر عدم تشکیل اولیه آن بخش یا فرسایش یافتن و حذف شدن آن پیش از رسوب گذاری لایه های بعدی باشد (ب) یک انقطاع زمانی مانند بازه زمانی ای که توسط سنگ های یک ناهمشیبی ارائه نشده است و یا دوره زمانی مربوط به بازه ای که در آن رسوب گذاری انجام نشده و یا در صورت تجمع رسوبات

hiatus

نسبت عمق نفوذ باران در خاک که با ظرفیت نگهداری خاک و به علاوه با مجموع رطوب اولیه خاک تغییر می کند هر بارانی با ارتفاع مؤثر مشخص می گردد

humectant pain effect

نسبت هیدرولیکی
عددی که نشان دهنده مقدار یک کانی سنگین در یک حجم معین از رسوبات است ، این مقدار برابر است با وزن کانی سنگین در یک بعد معین تقسیم بر وزن کانی های سبک در کلاس معادل هیدرولیک آن بعد به منظور کاهش اعشار ، کمیت مزبور در 100 ضرب می‌شود ، نسبت هیدرولیکی عددی که نشان دهنده مقدار یک کانی سنگین در یک حجم معین از رسوبات است

hydraulic ratio

نسخهای ار فایل رقومی(نقشه ، جدول)روی یک مدیوم دایمی (کاغذ ، ترانسپارنت)

hard copy

نشان جناغی
ببنید : (chevron mark) اثر درهم ، نشان جناغی ببنید : (chevron mark) اثر درهم

herringbone mark

نشانه هوموس جنگلی که محتوی تورب خشک ، زغال سنگ ، فیبر با فورماسیون بی هوازی می باشد

haae

نظریه هولیسم
این تئوری که در طبیعت موجودات زنده از ساختارهای منفرد (که واحدهایی از کل هستند) شکل می‌گیرند
مقایسه شود با:‌ vitalism

holism theory

نظریه هولیسم این تئوری که در طبیعت موجودات زنده از ساختارهای منفرد (که واحدهایی از کل هستند) شکل می‌گیرند مقایسه شود با:‌ vitalism

holism theory|holism|holism

نفت سنگین
نفت خام با وزن API یا وزن Baume پایین ، نفت سنگین نفت خام با وزن API یا وزن Baume پایین

heavy oil

نقشه راه

highway map

نقشه سایه روشن

hill shading map

نقشه سایه روشن

hill shading map|hill shading maps|hill shading maps

نقشه عوارض زمین-نقشه برجسته

hypsometric map

نقشه فراز نما

hypsographic map

نقشه کش آبهای روی زمین

hydrographer

نقشه کشی از بارندگی ، نمایش بارش با نقشه

hyetography

نقشه های هیدروگرافی

hydrographic maps

نقشه هم جور نما
عنوان مزبور در برخی مواقع به صورت خاص به کار می رود
مانند Mollweide homolgraphic projection مترادف: homographic projection ، نقشه هم جور نما عنوان مزبور در برخی مواقع به صورت خاص به کار می رودمانند Mollweide homolgraphic projection مترادف: homographic projection

homographic projection

نقطه داغ ، نقطه داغ
فعالیت های آتشفشانی متمرکز بالای یک تنوره گوشته (mantle plume)

hot spot

نقطه داغ فعالیت های آتشفشانی متمرکز بالای یک تنوره گوشته (mantle plume)

hot spot|hotspot|hotspot

نقطه کنترل مسطحاتی

horizontal control point

نگهدارنده
عامل نگه دارنده یا حفظ کننده مانند یک ساختار ریشه مانند که پایه بسیاری از جلبک ها به وسیله آن به جسم جامد غوطه ور در آب متصل شده اند هر ساختاری در انتهای یک ستون سوسنی شکل که به عنوان عامل ثابت نگه دارنده عمل می‌کند و یا ساختار استوانه‌ای چندگانه و یا کروی که ساختار سوسنی شکل یا کاسه گل مزبور را به قسمتی از جداره بیرونی گیاه می‌چسباند ، نگهدارنده عامل نگه دارنده یا حفظ کننده مانند یک ساختار ریشه مانند که پایه بسیاری از جلبک ها به وسیله آن به جسم جامد غوطه ور در آب متصل شده اند هر ساختاری در انتهای یک ستون سوسنی شکل که به عنوان عامل ثابت نگه دارنده عمل می‌کند و یا ساختار استوانه‌ای چندگانه و یا کروی که ساختار سوسنی شکل یا کاسه گل مزبور را به قسمتی از جداره بیرونی گیاه می‌چسباند

holdfast

نگهداری رطوبت پوسته ای ، رطوبت پذیری نم پذیری

hygroscopicity

نم سنج ، رطوبت سنج

hygrometer

نم نما ، رطوبت نما

hygroscope

نماد هرمن ماگوین
سیستم کدگذاری بین المللی ارائه شده برای کدگذاری عناصر تقارن کلاس های بلوری که بیان کننده تقارن های درونی و بیرونی بلورین می باشد مثالی از این دست کد 32/m 4/m برای کلاس64 وجهی در سیستم ایزومتریک است که در آن عددی که در روی آن بار وجود دارد نشان دهنده محور انعکاسی ، m صفحه تقارن و عدد نوشته شده در بالای m نشان دهنده محور تقارن با صفحه تقارن عمود بر آن است
مقایسه شود با schoenflies notation ، نماد هرمن ماگوین سیستم کدگذاری بین المللی ارائه شده برای کدگذاری عناصر تقارن کلاس های بلوری که بیان کننده تقارن های درونی و بیرونی بلورین می باشد مثالی از این دست کد 32/m 4/m برای کلاس64 وجهی در سیستم ایزومتریک است که در آن عددی که در روی آن بار وجود دارد نشان دهنده محور انعکاسی ، m صفحه تقارن و عدد نوشته شده در بالای m نشان دهنده محور تقارن با صفحه تقارن عمود بر آن است مقایسه شود با schoenflies notation

hermann mauguin symbols

نمک پسند

halophyte

نمک دار
مرتبط با نمک طعام این عنوان خصوصا در مورد نوعی سنگ رسوبی حاوی نمک طعام (به عنوان ماده متصل کننده قطعات) ، مانند ماسه سنگ نمکی به کار می رود ، نمک دار مرتبط با نمک طعام این عنوان خصوصا در مورد نوعی سنگ رسوبی حاوی نمک طعام (به عنوان ماده متصل کننده قطعات)

halitic

نمک دوست
موجودات زنده ای که تمایل به زیستن در محیط های شور دارند اسم: halophile مقایسه شود با: haloxene

halophilic

نمک دوست موجودات زنده ای که تمایل به زیستن در محیط های شور دارند اسم: halophile مقایسه شود با: haloxene

halophilic|halophile|halophile

نمک گریز

halophoble

نمک گونگی بالا

high salinity

نمود بلور
شکل مشخص رشد یک کانی خاص بعضی کانی ها که با طول زیادی رشد می کنند ، نمود فیبری نشان می دهند ، مانند کانی آزبست ، نمود بلور شکل مشخص رشد یک کانی خاص بعضی کانی ها که با طول زیادی رشد می کنند

habit

نمودار کارایی توربین -نمودار عملکرد توربین

hill diagarm

نمودار نوترون در چاه پیمایی نمودارهای نوترون با اندازه گیری مقدار تسخیر نوترون های تولید شده از یک منبع نوترون ، تمرکز یونی هیدروژن را در سازند اندازه می گیرند

hydrogen-index log|hydrogen-index|hydrogen-index

نمودار نوترون در چاه پیمایی
نمودارهای نوترون با اندازه گیری مقدار تسخیر نوترون های تولید شده از یک منبع نوترون ، تمرکز یونی هیدروژن را در سازند اندازه می گیرند

hydrogen-index log

نمودار هارکر
دیاگرامی که بر روی آن میزان سلیس محتوی اکسیدهای فلزی مختلف ارائه شده است ، نمودار هارکر دیاگرامی که بر روی آن میزان سلیس محتوی اکسیدهای فلزی مختلف ارائه شده است

harker diagram

نمودار همر
الگویی برای انجام تصحیحات ثقلی؛ عنوان مزبور از نام سیگموند همر Sigmond Hammer اقتباس شده است ، نمودار همر الگویی برای انجام تصحیحات ثقلی؛ عنوان مزبور از نام سیگموند همر Sigmond Hammer اقتباس شده است

hammer chart

نمونه جدا نگه داشته شده

holdout sample

نمونه دستی
قطعه سنگی با ابعاد مناسب برای انجام مطالعات مگاسکوپی چنین سنگی را می توان به عنوان یک نمونه در مجموعه های مطالعاتی حفظ کرد ، نمونه دستی قطعه سنگی با ابعاد مناسب برای انجام مطالعات مگاسکوپی چنین سنگی را می توان به عنوان یک نمونه در مجموعه های مطالعاتی حفظ کرد

hand specimen

نهر آبرسان

headrace

نهشته ساحلی آلومینیوم دار
عنوانی عام که توسط گرابو Grabau برای یک نهشته ساحلی– جلگه ای (یا دشتی) که شامل آبرفت های پخش شده بر روی سطح همواری ، (مانند یک دشت سیلابی یا دلتا) بالاتر از سطح قابل دسترسی امواج دریا ، که به صورت جانبی با طبقات دریایی هم عصر خود در ارتباط می باشند ، به کار رفته است این عنوان در چین اختصاصا به نهشته های آبرفتی رسی شکل گرفته در دهانه رودخانه زرد (Auangho) در چین شمالی گفته می شود و از این رو این نام بدان اختصاص یافته است در این مورد به معنای واژه shantung نیز مراجعه نمایید ، نهشته ساحلی آلومینیوم دار عنوانی عام که توسط گرابو Grabau برای یک نهشته ساحلی– جلگه ای (یا دشتی) که شامل آبرفت های پخش شده بر روی سطح همواری

huangho deposit

نهشته شاخه ای
نهشته شاخه ای که در کف غار ایجاد شده و رشد می‌کند ، نهشته شاخه ای نهشته شاخه ای که در کف غار ایجاد شده و رشد می‌کند

heligmite

نهشته نیم دریایی رسوبات عمیق دریایی که بیش از 25% ذرات آن ها بزرگ تر از 5 میکرون می باشند چنین رسوباتی می توانند منشاء آواری ، آتشفشانی و یا ساحلی داشته باشند نهشته های مزبور معمولا در نزدیکی حاشیه ی قاره ای و در مجاورت یک مغاک دشت Abyssal plane تجمع می کنند و از این رو رسوبات قاره ای آن ها بیشتر از انواع دریایی می باشند چنین نهشته هایی معمولا توسط لایه های بعدی رسوبات پوشیده می شوند مقایسه شود با: Plagic deposit ، Terrigekoks رسوبات نیمه دریایی نیمه قاره‌ای

hemiplagic deposit|terrigekoks|terrigekoks|hemiplagic

نهشته نیم دریایی
رسوبات عمیق دریایی که بیش از 25% ذرات آن ها بزرگ تر از 5 میکرون می باشند چنین رسوباتی می توانند منشاء آواری ، آتشفشانی و یا ساحلی داشته باشند نهشته های مزبور معمولا در نزدیکی حاشیه ی قاره ای و در مجاورت یک مغاک دشت Abyssal plane تجمع می کنند و از این رو رسوبات قاره ای آن ها بیشتر از انواع دریایی می باشند چنین نهشته هایی معمولا توسط لایه های بعدی رسوبات پوشیده می شوند
مقایسه شود با: Plagic deposit ، Terrigekoks
رسوبات نیمه دریایی نیمه قاره‌ای

hemiplagic deposit

نوار و نقاط خالی جتگل را گویند که برای زراعت مناسب نیست ، ضخامت لس و سنگریزه و ماسه بسیار کم است

haichine

نوع بازی که احتمالا در خاکهای هوموس دار وجود دارد

humic base

نوعی از خاک که در زیر آب تشکیل می شود ، بدون تورب ، به صورت لای و لجن ، اسیدی از نظر بیولوژیکی قابل زیست نمی باشد و شامل نیمرخ Acاست

helopel

نوعی از داده های شبکه ای ، سلسله مراتبی که مبتنی بر شش ضلعی هاست ، این اصطلاح مشابه quadtree است ولی واحدهای فضایی این مدل ، شش ضلعی هستند

hextree

نوعی آلبتیت با بافت پوست ماری که عنوان آن توسط امرسون (1902) از holykeite درماساچوست اقتباس شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود

holyokeite

نوعی بندپا که در آن سرو دم هم اندازه نیستند
متضاد: isopygous ، نوعی بندپا که در آن سرو دم هم اندازه نیستند متضاد: isopygous

heteropygous

نوعی بیلچه ای که به وسیله آن خاکهای رسی پلاستیکی را استخراج می کنند

hawe

نوعی خار ویژه در اسفنجیان که در زیر اندوپینا کودرم endopinacoderm قرار گرفته است

hypoastralium

نوعی خار یا زائده ویژه در پوسته اسفنج ها ، که در زیر اوپینیا کروم خارجی شکل گرفته است مقایسه شود با: autodermalum

hydpodermalium

نوعی خاک بین منطقه ای (طبقه سیستم طبقه بندی 1938) که خصوصیات آن تا حدود زیادی تحت تاثیر حضور نمک های خنثی یا قلیایی و یا هر دو قرار گرفته است

halmorphic

نوعی ساختار
خط اتصال میان حاشیه پیشین هیپوستوم و حاشیه پسین پوشش پیشین در یک بندپای خرچنگی

hypostomal stracture

نوعی ساختار خط اتصال میان حاشیه پیشین هیپوستوم و حاشیه پسین پوشش پیشین در یک بندپای خرچنگی

hypostomal stracture|cryptoexplosion|cryptoexplosion

نوعی سینیت هورنبلند- بیوتیت حاوی آنورتوکلاز
مترادف leeuwfonteinite ، نوعی سینیت هورنبلند- بیوتیت حاوی آنورتوکلاز مترادف leeuwfonteinite

hatherlite

نوعی صدف نادر در شکم پایان که در آن مارپیچ ها بر روی یک مخروط وارونه پیچیده شده‌اند و به این خاطر ، نوک صدف در عوض این که به سمت جلو باشد به سمت عقب شکل گرفته است و تاجک مخروط نیز در عوض برآمده شدن ، فرو رفته است ، صدفی از این دست به سادگی از صدف های ارتوستروپیک قابل شناسایی نیست مگر این که دهانه آن دارای لوله‌ای هم جهت با نوک صدف باشد

hypestrophic

نوعی فوران آتشفشانی که طی آن مقادیر زیادی از گدازه های بازالتی بسیار رقیق به بیرون می ریزند چنین موادی خصوصا از ترک های موجود در دامنه آتشفشان فوران می کنند در چنین فوراناتی ، پدیده های انفجاری نادراند ولی مواد ترشح شده و بیرون آمده در اطراف روزنه های آتشفشانی به صورت مخروط ها و ساختارهای نوک تیز متجمع می شوند چنین فورانی مشخصه ویژه آتشفشان های سپری است مقایسه شود با pelean – type eruption ، strombolian type eruption ، valcanian type eruption

hawaiian type eruption|hawaiian|hawaiian

نوعی فوران آتشفشانی که طی آن مقادیر زیادی از گدازه های بازالتی بسیار رقیق به بیرون می ریزند چنین موادی خصوصا از ترک های موجود در دامنه آتشفشان فوران می کنند در چنین فوراناتی ، پدیده های انفجاری نادراند ولی مواد ترشح شده و بیرون آمده در اطراف روزنه های آتشفشانی به صورت مخروط ها و ساختارهای نوک تیز متجمع می شوند چنین فورانی مشخصه ویژه آتشفشان های سپری است
مقایسه شود با pelean – type eruption ، strombolian type eruption ، valcanian type eruption

hawaiian type eruption

نوعی کانی - رنگ : زرد - غیر قابل حل در آب - فرمول شیمیایی:(C6H4)2(CO)2 - وجه تسمیه : از نام Adolf Hoel (1879-?) زمین شناس نروژی گرفته شده است - نامهای دیگر این کانی : Anthraquinone

hoelite|anthraquinone|anthraquinone

نوعی کانی - فرمول شیمیایی-(Yb): (Yb ، Y)2([ ])Be2Si2O8(OH)2 - فرمول شیمیایی-(Ce): Ce2Be2(SiO4)2(OH)2 - فرمول شیمیایی-(Y): Y2([ ])Be2Si2O8(OH)2 - نامهای دیگر نوع(Y)این کانی : Yttroceberysilite و Yttroceberite و Yberisilite

hingganite|yttroceberysilite|yttroceberysilite|yttroceberite|yberisilite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca ، Na)2(Fe++ ، Fe3+ ، Ti ، Mg ، Mn)6(Si ، Be ، Al)6O20

hogtuvaite|hoegtuvaite|hoegtuvaite|makarochkinite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca[(UO2)2Si5O12(OH)2]•3(H2O)

haiweeite|ranquilite|ranquilite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca3Al2(SiO4)3-x(OH)4x(x0 2-1 5)

hibschite|hydrogrossular|hydrogrossular|plazolite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ce(CO3)(OH)

hydroxylbastnasite|hydroxylcarbonate|hydroxylcarbonate

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu++Fe+++2(PO4)2(OH)2 - نام های دیگر این کانی: Andrewsite

hentschelite|andrewsite|andrewsite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++Al2O4

hercynite|iron spinel|iron spinel

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe3+2(SO4)2(OH)2•7(H2O) - نامهای دیگر این کانی :Castanite

hohmannite|castanite|castanite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe3+2Si2O5(OH)4•2(H2O) - وجه تسمیه : از نام Wilhelm Hisinger (1766-1852) شیمی دان برجسته سوئدی - نامهای دیگر این کانی : Scotiolite و Sturtite و Canbyite

hisingerite|scotiolite|scotiolite|sturtite|canbyite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KCa2AlSi7O17(OH)2•6(H2O)

hydrodelhayelite|monteregianite|monteregianite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg3(AsO4)2•8(H2O)

hornesite|hoernesite|hoernesite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MgSO4•6(H2O) - وجه تسمیه : به خاطر 6 مولوکول آب در ترکیبش - نامهای دیگر این کانی : Bitter Salt

hexahydrite|bitter salt|bitter salt|magnesium sulphate

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MnWO4

hubnerite|huebnerite|huebnerite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na4Ca8(Ti ، Zr ، Mn ، Fe)3Si8O28F8

hainite|giannettite|giannettite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2(UO2)3(AsO4)2(OH)4•3(H2O)

hugelite|huegelite|huegelite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: V2O2(OH)3 - وجه تسمیه : از نام Gunnar Hagg (1903)

haggite|haeggite|haeggite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی:[K(Mg ، Fe)3(Al ، Fe)Si3O10(OH ، F)2]•[(Mg ، Fe++ ، Al)3(Si ، Al)4O10(OH)2•4(H2O)] - نامهای دیگر این کانی : Biotitic vermiculite

hydrobiotite|biotitic vermiculite|biotitic vermiculite|jefferisite

نوعی کانی !-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Ca2Mn++ Fe3+Si4O12(OH)(H2O)2 ، نوعی کانی !-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Ca2Mn++ Fe3+Si4O12(OH)(H2O)2

hubeite

نوعی کانی !-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Cu1-xAlx(OH)2(SO4)x/2•n(H2O) with 0 < x < 0 67 and n > 3x/2 ، نوعی کانی !-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Cu1-xAlx(OH)2(SO4)x/2•n(H2O) with 0 < x < 0 67 and n > 3x/2

hydrowoodwardite

نوعی کانی !-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Pb18Ba2Ca5Mn++2 Fe3+2Si30O90Cl•6(H2O) ، نوعی کانی !-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Pb18Ba2Ca5Mn++2 Fe3+2Si30O90Cl•6(H2O)

hyttsjoite

نوعی کانی ؟-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: (Ca ، Mg ، Fe++)3( Fe3+ ، Al)2(SiO4)3-x(OH)4x ، نوعی کانی ؟-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: (Ca

hydrougrandite

نوعی کانی ؟-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: FeCl3•6(H2O) ، نوعی کانی ؟-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: FeCl3•6(H2O)

hydromolysite

نوعی کانی
رنگ : زرد
غیر قابل حل در آب
فرمول شیمیایی:(C6H4)2(CO)2
وجه تسمیه : از نام Adolf Hoel (1879-?) زمین شناس نروژی گرفته شده است
نامهای دیگر این کانی : Anthraquinone

hoelite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی-(Yb): (Yb ، Y)2([ ])Be2Si2O8(OH)2
فرمول شیمیایی-(Ce): Ce2Be2(SiO4)2(OH)2
فرمول شیمیایی-(Y): Y2([ ])Be2Si2O8(OH)2
نامهای دیگر نوع(Y)این کانی : Yttroceberysilite و Yttroceberite و Yberisilite

hingganite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (As ، Sb)2(Ti ، V ، Fe ، Al)12O23OH ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (As

hemloite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Au ، Ag)2Pb ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Au

hunchunite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ba ، Pb ، Ca ، K)6(B ، Si ، Al)2(Si ، Be)10O28(F ، Cl) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ba

hyalotekite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Ce)(Al ، Ti ، Mg)12O19 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca

hibonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Mn ، Na)2(Zr ، Mn+++)5(Sb ، Ti ، Fe)2O16 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca

hiarneite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Na ، Sr)Nb4O11•8(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca

hochelagaite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Na ، Y)3(Zr ، Ti)Si2O7(F ، O ، OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca

hiortdahlite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Na)2(Fe++ ، Fe3+ ، Ti ، Mg ، Mn)6(Si ، Be ، Al)6O20

hogtuvaite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Pb ، Sr)2(Al ، Fe3+)3(SiO4)(Si2O7)O(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca

hancockite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Y)6(Al ، Fe)Si4B4O20(OH)4
وجه تسمیه : از نام Amund Theodor Helland (1846-1918) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca ، Fe)Si4B4O20(OH)4 - وجه تسمیه : از نام Amund Theodor Helland (1846-1918)

hellandite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Cu ، Hg)3(Sb ، As)(Se ، S)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cu

hakite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Cr)1+x(Ti ، Fe)2S4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe

heideite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Mg)2(OH)3Cl ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe

hibbingite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Ni)23C6
وجه تسمیه : از نام Howard J Axon (1924-1992) ، English ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe ، Ni)23C6 - وجه تسمیه : از نام Howard J Axon (1924-1992)

haxonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Os ، Ru ، Ir) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe

hexaferrum

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe++ ، Mg)2( Fe3+ ، Sn)O2(BO3)
وجه تسمیه : از نام Alfred Hulse Brooks (1871-1924) ، U S Geologist ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe++ ، Sn)O2(BO3) - وجه تسمیه : از نام Alfred Hulse Brooks (1871-1924)

hulsite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (H3O ، K)2Ca( Fe3+ ، Mn)5-6Ti2Si8O26(OH)4F ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (H3O

hydroastrophyllite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (H3O) Fe3+3(SO4)2(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (H3O) Fe3+3(SO4)2(OH)6

hydronium-jarosite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (La ، Ce)OF ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (La

haleniusite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Fe)2(Al ، Ti)5O10 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg

hogbomite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Fe++)7(SiO4)3(F ، OH)2
(زغالسنگ)زغالسنگ هومیک ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg ، OH)2 (زغالسنگ)زغالسنگ هومیک

humite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Mn++)24Zn18 Fe3+3(SO4)4(CO3)2(OH)81 (?) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg

hauckite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn ، Mg ، Al)15(AsO3)(AsO4)2(OH)23 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn

hematolite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn ، Mg)6Zn3(AsO4)2(SiO4)(OH)8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn

holdenite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، Ca)5Ca(Ti ، Nb)5(Si ، S)12O34(OH ، F)8•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na

haineaultite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (NH4)2Mg3H4(PO4)4•8(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (NH4)2Mg3H4(PO4)4•8(H2O)

hannayite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ni ، Cu)Al4(NO3 ، SO4)2(OH)12•14(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ni

hydrombobomkulite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ni ، Pd)(Te ، Sb) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ni

hexatestibiopanickelite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Pb ، Sr)Al3(PO4)(SO4)(OH)6
یک کانی رمبوهدر
و با رنگ خاکستری پر رنگ یا سبز که با اسوانبرژیت کرکیت svanbergite corkite؛ و وود هوسیت ایزومورف (هم ریخت)می باشد ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pb ، Sr)Al3(PO4)(SO4)(OH)6 یک کانی رمبوهدر و با رنگ خاکستری پر رنگ یا سبز که با اسوانبرژیت کرکیت svanbergite corkite؛ و وود هوسیت ایزومورف (هم ریخت)می باشد

hinsdalite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Pb ، Tl)2AgAs2S5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pb

hatchite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Pb ، Tl)2As5S9 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pb

hutchinsonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Rh ، Pt ، Pd)AsS ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Rh

hollingworthite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (UO2)3(SeO3)2(OH)2•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (UO2)3(SeO3)2(OH)2•5(H2O)

haynesite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: [ ](Li2Mg3Al2)Si8O22(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: [ ](Li2Mg3Al2)Si8O22(OH)2

holmquistite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: 2(Fe ، Ni)S•1 6(Mg ، Fe++)(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: 2(Fe

haapalaite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: 2CaSO3•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: 2CaSO3•(H2O)

hannebachite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ag2FeSnS4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ag2FeSnS4

hocartite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al14(CO3)3(OH)36•n(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al14(CO3)3(OH)36•n(H2O)

hydroscarbroite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al4(SO4)(OH)10•12-36(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al4(SO4)(OH)10•12-36(H2O)

hydrobasaluminite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al5(PO4)(SO4)(OH)10 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al5(PO4)(SO4)(OH)10

hotsonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al6(Al ، Ta)(BO3)[(SiO4 ، SbO4 ، AsO4)]3(O ، OH)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al6(Al

holtite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba(Cr ، S)O4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba(Cr

hashemite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba(Mn ، Fe++)2TiO(Si2O7)(OH ، F)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba(Mn

hejtmanite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba(Mn++++ ، Mn++)8O16 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba(Mn++++

hollandite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba(UO2)2(AsO4)2•10-12(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba(UO2)2(AsO4)2•10-12(H2O)

heinrichite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba[Fe++6Ti5Mg]O19 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba[Fe++6Ti5Mg]O19

haggertyite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba[Ti3Cr4Fe4Mg]O19 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba[Ti3Cr4Fe4Mg]O19

hawthorneite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaAl2(CO3)2(OH)4•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaAl2(CO3)2(OH)4•3(H2O)

hydrodresserite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaCe(CO3)2F ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaCe(CO3)2F

huanghoite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaFe++Ti7O16 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaFe++Ti7O16

henrymeyerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Be2BO3(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Be2BO3(OH)

hambergite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi2O(OH)(VO4) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi2O(OH)(VO4)

hechtsbergite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi7Te3 (?) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi7Te3 (?)

hedleyite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca(AsO3OH)•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca(AsO3OH)•(H2O)

haidingerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca(Fe++ ، Mg)6(PO4)2(SiO4)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca(Fe++

harrisonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca[(UO2)2Si5O12(OH)2]•3(H2O)

haiweeite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca[B(OH)4]2•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca[B(OH)4]2•2(H2O)

hexahydroborite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca0 5Al3(SO4)2(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca0 5Al3(SO4)2(OH)6

huangite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca1 3V6O16•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca1 3V6O16•6(H2O)

hendersonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2(Fe++ ، Mg)B2Si2O10 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2(Fe++

homilite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca24Mg8Al2(SiO4)8(BO3)6(CO3)10•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca24Mg8Al2(SiO4)8(BO3)6(CO3)10•2(H2O)

harkerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2Al(OH)6[Cl1-x(OH)x]•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Al(OH)6[Cl1-x(OH)x]•3(H2O)

hydrocalumite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2B4O4(OH)7Cl•7(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2B4O4(OH)7Cl•7(H2O)

hydrochlorborite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2B5O9Cl•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2B5O9Cl•(H2O)

hilgardite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2B5SiO9(OH)5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2B5SiO9(OH)5

howlite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2Cu[B(OH)4]2(OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Cu[B(OH)4]2(OH)4

henmilite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2ZnSi2O7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2ZnSi2O7

hardystonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca3(Mn ، Al)2(SiO4)2(OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca3(Mn

henritermierite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca3Al2(SiO4)3-x(OH)4x(x0 2-1 5)

hibschite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca3Li2Be3(SiO4)3F2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca3Li2Be3(SiO4)3F2

hsianghualite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca3SiO5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca3SiO5

hatrurite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca5(PO4)3(OH)
یکی از اعضای گروه کانی های کلسیم آپاتیت هیدروکسی آپاتیت به طور طبیعی در انواع سنگ های مختلف بر سطح زمین ایجاد می شود و بسیار شبیه نهشته های معدنی در بافت های نرمال و پاتولوژی است (به بیوآپاتیت نیز نگاه کنید) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5(PO4)3(OH) - یکی از اعضای گروه کانی های کلسیم آپاتیت هیدروکسی آپاتیت به طور طبیعی در انواع سنگ های مختلف بر سطح زمین ایجاد می شود و بسیار شبیه نهشته های معدنی در بافت های نرمال و پاتولوژی است (به بیوآپاتیت نیز نگاه کنید)

hydroxylapatite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca5(SiO4 ، SO4)3(OH ، Cl ، F) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5(SiO4

hydroxylellestadite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca6MnBe4(SiO4)2(Si2O7)2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca6MnBe4(SiO4)2(Si2O7)2(OH)2

harstigite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca6Si3O9(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca6Si3O9(OH)6

hillebrandite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaBe(PO4)(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaBe(PO4)(OH)

hydroxylherderite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaBe(PO4)F ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaBe(PO4)F

herderite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaBe2(PO4)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaBe2(PO4)2

hurlbutite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaCl2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaCl2

hydrophilite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaFe++Si2O6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaFe++Si2O6

hedenbergite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaMg3(CO3)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaMg3(CO3)4

huntite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaMg5(PO4)3(CO3)(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaMg5(PO4)3(CO3)(OH)

heneuite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaMgB6O8(OH)6•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaMgB6O8(OH)6•3(H2O)

hydroboracite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaV6O16•9(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaV6O16•9(H2O)

hewettite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CdS ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CdS

hawleyite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ce(CO3)(OH)

hydroxylbastnasite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CoO(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CoO(OH)

heterogenite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CoSe2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CoSe2

hastite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu(CH3COO)2•H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu(CH3COO)2•H2O

hoganite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu++Fe+++2(PO4)2(OH)2
نام های دیگر این کانی: Andrewsite

hentschelite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu3Zn(OH)6Cl2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu3Zn(OH)6Cl2

herbertsmithite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu4Ag3Te4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu4Ag3Te4

henryite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu4Fe5S8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu4Fe5S8

haycockite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu5Sb ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu5Sb

horsfordite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu6SnMoS8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu6SnMoS8

hemusite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++(C2O4)•2(H2O)
وجه تسمیه : از نام Alexander von Humboldt (1769-1859) ، German ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++(C2O4)•2(H2O) - وجه تسمیه : از نام Alexander von Humboldt (1769-1859)

humboldtine

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe2Si ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe2Si

hapkeite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe3+2(SO4)2(OH)2•7(H2O)
نامهای دیگر این کانی :Castanite

hohmannite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe3+2Si2O5(OH)4•2(H2O)
وجه تسمیه : از نام Wilhelm Hisinger (1766-1852) شیمی دان برجسته سوئدی
نامهای دیگر این کانی : Scotiolite و Sturtite و Canbyite

hisingerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe3+PO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe3+PO4

heterosite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: H2WO4•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: H2WO4•(H2O)

hydrotungstite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: HfSiO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: HfSiO4

hafnon

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Hg+6Hg++[Cl ، (OH)]2O3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Hg+6Hg++[Cl

hanawaltite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: HgS ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: HgS

hypercinnabar

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K Fe3+3(H2PO4)6(HPO4)2•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K Fe3+3(H2PO4)6(HPO4)2•4(H2O)

haigerachite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K(Zn ، Mg ، Mn)3Si3AlO10(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K(Zn

hendricksite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K2SiF6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K2SiF6

hieratite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K3Na7Mg2(SO4)6(NO3)2•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K3Na7Mg2(SO4)6(NO3)2•6(H2O)

humberstonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KCa2AlSi7O17(OH)2•6(H2O)

hydrodelhayelite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KMgV+++++5O14•8(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KMgV+++++5O14•8(H2O)

hummerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KNa22(SO4)9(CO3)2Cl ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KNa22(SO4)9(CO3)2Cl

hanksite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg12(PO3OH ، CO3)(PO4)5(OH ، O)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg12(PO3OH

holtedahlite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg2[B4O5(OH)4]2•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg2[B4O5(OH)4]2•(H2O)

halurgite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg3(AsO4)2•8(H2O)

hornesite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg6Al2(CO3)(OH)16•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg6Al2(CO3)(OH)16•4(H2O)

hydrotalcite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg9(SiO4)4(OH ، F)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg9(SiO4)4(OH

hydroxylclinohumite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MgB4O5(OH)4•7(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MgB4O5(OH)4•7(H2O)

hungchaoite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MgSO4•6(H2O)
وجه تسمیه : به خاطر 6 مولوکول آب در ترکیبش
نامهای دیگر این کانی : Bitter Salt

hexahydrite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++6(CO3)2(OH)7(Cl ، OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++6(CO3)2(OH)7(Cl

holdawayite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn4Be3(SiO4)3S
وجه تسمیه : از نام the Greek helios - "sun" ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn4Be3(SiO4)3S - وجه تسمیه : از نام the Greek helios - "sun"

helvite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn5(PO3OH)2(PO4)2•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn5(PO3OH)2(PO4)2•4(H2O)

hureaulite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MnWO4

hubnerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MnZn2SiO4(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MnZn2SiO4(OH)2

hodgkinsonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na(Fe++ ، Mn++)10(Fe ، Al)2Si12O31(OH)13 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na(Fe++

howieite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2Ca3B5O8(SO4)2Cl(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Ca3B5O8(SO4)2Cl(OH)2

heidornite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2ZrSi3O9•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2ZrSi3O9•3(H2O)

hilairite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na4(AlSiO4)3(OH)•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na4(AlSiO4)3(OH)•(H2O)

hydroxycancrinite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na4Ca(SO4)3•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na4Ca(SO4)3•2(H2O)

hydroglauberite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na4Ca8(Ti ، Zr ، Mn ، Fe)3Si8O28F8

hainite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na4Mg(V10O28)•24(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na4Mg(V10O28)•24(H2O)

huemulite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na9(IO3)(SO4)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na9(IO3)(SO4)4

hectorfloresite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCa2(Fe++4 Fe3+)Si6Al2O22(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCa2(Fe++4 Fe3+)Si6Al2O22(OH)2

hastingsite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCaMn(Fe++ ، Fe3+ ، Mg)2(PO4)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCaMn(Fe++

hagendorfite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCl•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCl•2(H2O)

hydrohalite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCu++ Fe3+2(VO4)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCu++ Fe3+2(VO4)3

howardevansite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaY(CO3)F2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaY(CO3)F2

horvathite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ni3S2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ni3S2

heazlewoodite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ni6 Fe3+2(SO4)(OH)16•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ni6 Fe3+2(SO4)(OH)16•4(H2O)

honessite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ni6 Fe3+2(SO4)(OH)16•7(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ni6 Fe3+2(SO4)(OH)16•7(H2O)

hydrohonessite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ni9Bi(Sb ، Bi)S8
وجه تسمیه : از نام William Hauchecorn (1828-1900) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ni9Bi(Sb ، Bi)S8 - وجه تسمیه : از نام William Hauchecorn (1828-1900)

hauchecornite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NiCO3•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NiCO3•6(H2O)

hellyerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb10Zn(CrO4)6(SiO4)2F2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb10Zn(CrO4)6(SiO4)2F2

hemihedrite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb2(UO2)(AsO4)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2(UO2)(AsO4)2

hallimondite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb2(UO2)3(AsO4)2(OH)4•3(H2O)

hugelite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb2Cu2Bi4S9 (?) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2Cu2Bi4S9 (?)

hammarite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb3(CO3)2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb3(CO3)2(OH)2

hydrocerussite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb4 Fe3+3O8(OH ، Cl) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb4 Fe3+3O8(OH

hematophanite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb5Fe++2(VO4)2O4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb5Fe++2(VO4)2O4

heyite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb6As2O7Cl4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb6As2O7Cl4

heliophyllite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb7Sb8S19 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb7Sb8S19

heteromorphite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbAl3(AsO4)(SO4)(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbAl3(AsO4)(SO4)(OH)6

hidalgoite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbZn2(AsO4)2•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbZn2(AsO4)2•2(H2O)

helmutwinklerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PtCu ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PtCu

hongshiite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Sn3O2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Sn3O2(OH)2

hydroromarchite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: SnS ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: SnS

herzenbergite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Sr4V++++4Si8O28 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Sr4V++++4Si8O28

haradaite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: SrMn+++2Si2O7(OH)2•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: SrMn+++2Si2O7(OH)2•(H2O)

hennomartinite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: ThSiO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ThSiO4

huttonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: U++++++2-xTi(O8-xOH4x)[(H2O)3Cax] ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: U++++++2-xTi(O8-xOH4x)[(H2O)3Cax]

holfertite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: V2O2(OH)3
وجه تسمیه : از نام Gunnar Hagg (1903)

haggite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Zn2Mn+++4O8•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Zn2Mn+++4O8•(H2O)

hydrohetaerolite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: ZnMn+++2O4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ZnMn+++2O4

hetaerolite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:[K(Mg ، Fe)3(Al ، Fe)Si3O10(OH ، F)2]•[(Mg ، Fe++ ، Al)3(Si ، Al)4O10(OH)2•4(H2O)]
نامهای دیگر این کانی : Biotitic vermiculite

hydrobiotite

نوعی کانی با رنگ قرمز لعلی تا قهو‌ه‌ای
ترکیب شیمیایی:Mn3(aso4)(OH)3 H2O ، نوعی کانی با رنگ قرمز لعلی تا قهو‌ه‌ای ترکیب شیمیایی:Mn3(aso4)(OH)3 H2O

hemafibrite

نوعی کانی؟-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: (Bi ، Sb)2S3 ، نوعی کانی؟-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: (Bi

horobetsuite

نوعی کانی-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Ca2(Zn ، Mg)[PO4]2•2(H2O) ، نوعی کانی-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Ca2(Zn

hillite

نوعی کانی-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Ca3(Al ، Mn+++)2(SiO4)2(OH)4 ، نوعی کانی-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Ca3(Al

holtstamite

نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: (Na ، Ca ، K)AlSi2O6•3(H2O) ، نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: (Na

herschelite

نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: TiO ، نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: TiO

hongquiite

نوعی گرانیت با ساخت ساروجی که حاوی دانه های درشت کوارتز و فلدسپات بوده و درکوه های آلپ دیده می شود

haplophyre

نوعی گرده بیساکیت (Bissacate) که درآن نمای انتهایی– مبدایی ، ساسی Sacci در ادامه ی بدنه ی شکل گرفته و ظاهر آن کم وبیش هلالی شکل است در این مورد فرم کلی دانه معمولا بیضوی شکل است مقایسه شودبا :Diploxylonaid

haplaxylonoid

نوعی گیاه سبز رنگ آوندی کوتاه قامت که می تواند سالانه و موقتی و یا دائم باشد
، نوعی گیاه سبز رنگ آوندی کوتاه قامت که می تواند سالانه و موقتی و یا دائم باشد

herbaceous

نوعی هتروژنیت نیکل دار

heubachite

نوعی هیدروکربن بلورین - فرمول شیمیایی: C20H34 صمغ فسیلی بلورین و سفید که در لیگنیت یافت می شود مترادف: bombiccite و branchite و hafmannite و josen

نوعی هیدروکربن بلورین
فرمول شیمیایی: C20H34
صمغ فسیلی بلورین و سفید که در لیگنیت یافت می شود
مترادف: bombiccite و branchite و hafmannite و josen

hartite

نویسه گردانی نادرست heterotaxy

heterotoxis

نویسه گردانی نادرست heterotaxy

heterotoxis|heterotaxy|heterotaxy

نیترات سازی ناخود پروری

heterotrophic nitrification

نیروگاه آبی با فرازه بالا ، نیروگاه آبی پرفرازه
دارای فرازه ناخالصی بالاتر از 50 متر می باشد

high head water power plant

نیروگاه آبی با فرازه بالا ، نیروگاه آبی پرفرازه دارای فرازه ناخالصی بالاتر از 50 متر می باشد

high head water power plant|high head water power plant station|high head water power plant station

نیروگاه آبی پر ظرفیت
دارای قدرت نصب شده خروجی 10000 کیلووات و یا بالاتر می باشد

high capacity water power plant

نیروگاه آبی پر ظرفیت دارای قدرت نصب شده خروجی 10000 کیلووات و یا بالاتر می باشد

high capacity water power plant|high capacity water power plant station|high capacity water power plant station

نیروگاه برقابی

hydropower plant|hydropower station|hydropower station

نیروگاه برقابی

hydropower plant

نیروگاه برقابی
نیروگاهی که برای تبدیل انرژی مکانیکی آب به انرژی برق طراحی می شود

hydroelectric power plant

نیروگاه برقابی نیروگاهی که برای تبدیل انرژی مکانیکی آب به انرژی برق طراحی می شود

hydroelectric power plant|hydroelectric power station|hydroelectric power station

نیروی برقآبی
الکتریسیته تولید شده توسط سقوط آب که برای حرکت توربین ها استفاده می شود

hydroelectric power

نیروی برقآبی الکتریسیته تولید شده توسط سقوط آب که برای حرکت توربین ها استفاده می شود

hydroelectric power|hydroelectric|hydroelectric

نیروی حلقه ای ، نیروی حلقوی

hoop force

نیرویی که در نتیجه حرکت و فشارآب در خاک به وجود می آید ، اختلاف فشار هیدروستاتیکی بین دو نقطه را گویند

hydrostatics superpressure

نیم بالپوش مانند سنها فقط قاعده بال شاخی است

hemelytron

نیم برجایی
(الف) تجمع بقایای گیاهان در محلی که دیگر در آن رشد نمی‌کنند ولی در حواشی محل رشد اولیه آن ها است ، مانند یک باتلاق توربی ،
مقایسه شود با: euautochthony
(ب) واژه‌ای که برخی مواقع به عنوان مترادفی برای allochthony به کار می‌رود ، نیم برجایی (الف) تجمع بقایای گیاهان در محلی که دیگر در آن رشد نمی‌کنند ولی در حواشی محل رشد اولیه آن ها است ، مقایسه شود با: euautochthony (ب) واژه‌ای که برخی مواقع به عنوان مترادفی برای allochthony به کار می‌رود

hypautochtony

نیم پهنا
نصف عرض یک آنومالی ساده (خصوصا آنومالی ثقلی یا مغناطیسی) در نقطه متناظر با نصف حداکثر مقدار آن در مدل های ساده می توان با استفاده از این طول حداکثر عمق احتمالی توده مولد آنومالی را محاسبه کرد ، نیم پهنا نصف عرض یک آنومالی ساده (خصوصا آنومالی ثقلی یا مغناطیسی) در نقطه متناظر با نصف حداکثر مقدار آن در مدل های ساده می توان با استفاده از این طول حداکثر عمق احتمالی توده مولد آنومالی را محاسبه کرد

half width

نیم دایره
نوعی برش در جواهر تراشی که سنگ را به صورت یک نیم دایره در می آورد ، نیم دایره نوعی برش در جواهر تراشی که سنگ را به صورت یک نیم دایره در می آورد

halfmoon

نیم ریخت
بلوری با تقارن قطبی نیم ریخت ، نیم ریخت بلوری با تقارن قطبی نیم ریخت

hemimorph

نیم ریختی
مشخصه و حالت بلوری که دارای تقارن قطبی است به گونه ای که دو بخش انتهایی بلور فرم های متفاوتی دارند
چنین بلوری یک همیمورف hemimorphy یا نیم ریخت است ، نیم ریختی مشخصه و حالت بلوری که دارای تقارن قطبی است به گونه ای که دو بخش انتهایی بلور فرم های متفاوتی دارند چنین بلوری یک همیمورف hemimorphy یا نیم ریخت است

hemimorphism

نیم سپر
به هنگام حفرتونل در زمینهای خشک یازمینهای آبکشی شده ، ازسپرهایی بامقطع نیمدایره یانیم بیضی برای نگهداری سقف تونل استفادهمی شود که به آنهانیم سپرمیگویند این شیوه در مورد تونلهایی که دراعماق کم حفرمی شوندنیز به کارمیرود نحوه عمل نیم سپرهامشابه سپرهای کامل است ، نیم سپر به هنگام حفرتونل در زمینهای خشک یازمینهای آبکشی شده

half shield

نیم فروزمین
بلوک گسلی شیب دار که جانب مرتفع آن در ارتباط با توپوگرافی کوهستانی و جانب پست تر آن در ارتباط با حوضه ای پرشده با رسوبات می باشد ، نیم فروزمین بلوک گسلی شیب دار که جانب مرتفع آن در ارتباط با توپوگرافی کوهستانی و جانب پست تر آن در ارتباط با حوضه ای پرشده با رسوبات می باشد

half graben

نیم‌ گرد ، نیم‌ دایره‌ ، گج‌بری‌نیم‌ گرد
بخشی از یک ریگ گرد که رسوب کرده سپس توسط گسل برش خورده و نهایتا در دو یا چند نقطه مجزا دوباره رسوب کرده است ، گج‌بری‌نیم‌ گرد بخشی از یک ریگ گرد که رسوب کرده سپس توسط گسل برش خورده و نهایتا در دو یا چند نقطه مجزا دوباره رسوب کرده است

half round

نیم متقارن معادل با hemihedral

hemisymetrical|hemihedral|hemihedral

نیم متقارن
معادل با hemihedral

hemisymetrical

نیم مقطع
این عنوان در سیستم نقشه برداری زمینی U S به نیمی از یک مقطع نرمال که ارائه دهنده قطعه ای از زمینی به مساحت 320جریب است اطلاق می شود؛ دو بخش هم مرز یک مقطع چهار قسمتی این مورد معمولا به صورت نیمه شمالی جنوبی ، شرقی و غربی یک مقطع مشخص شناسایی می شود ، نیم مقطع این عنوان در سیستم نقشه برداری زمینی U S به نیمی از یک مقطع نرمال که ارائه دهنده قطعه ای از زمینی به مساحت 320جریب است اطلاق می شود؛ دو بخش هم مرز یک مقطع چهار قسمتی این مورد معمولا به صورت نیمه شمالی جنوبی

half section

نیمرخ نعل اسبی ، مقطع نعل اسبی

horseshoe shape

نیمرخ هیدریک ، نیمرخ آبدار

hydric profile

نیمکره ، نیمگوی ، اقلیم

hemisphere

نیمه باتولیتی
نهشته معدنی شکل گرفته در بخش های کاملاً فرسایش یافته باتولیت ، این عنوان همچنین برای چنین مرحله‌ای از فرسایش با تولیت (فرسایش کامل) نیز به کار می‌رود ، عنوانی نامتداول ،
مقایسه شود با: Epibatholitic ، endobatholitic ، embatholitic ، cryptobatholite ، acrobatholitic ، نیمه باتولیتی نهشته معدنی شکل گرفته در بخش های کاملاً فرسایش یافته باتولیت ، مقایسه شود با: Epibatholitic

hypobatholithic

نیمه بلورین ، نیمه بلورین
معادل hyalocrystalline

hemicrystalline

نیمه بلورین معادل hyalocrystalline

hemicrystalline|hyalocrystalline|hyalocrystalline

نیمه خود جا
حالت حد واسط میان ایدیوتوپیک idiotopic و زنوتوپیک xenotopic ، این واژه خصوصاً برای بافت اصلی یک سنگ رسوبی بلورین که قسمت اعظم بلورهای محتوی آن تقریباً بی شکل هستند ، به کار می‌رود همچنین ، واژه مزبور که برای سنگ دارای این بافت یا فابریک (مانند یک سنگ تبخیری ، سیمان رسوب شده به صورت شیمیایی و یا دولومیت یا سنگ آهک با تبلور مجدد) نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد ،
توسط فریدمن Friedman ، ارائه شده است ، نیمه خود جا حالت حد واسط میان ایدیوتوپیک idiotopic و زنوتوپیک xenotopic ، توسط فریدمن Friedman

hypidiotopic

نیمه خود شکفت یک دانه کانی که اخیراً توسط فرآیندهای دگرگونی تولید شده و سطوح بلورینی تنها در قسمت هایی از آن شکل گرفته‌اند این نمونه ، نوعی از کریستالوبلاست است ، مقایسه شود با: idioblastic ، xenoblastic ، مترادف: subidioblast

hypidioblast|subidioblast|subidioblast

نیمه خود شکفت
یک دانه کانی که اخیراً توسط فرآیندهای دگرگونی تولید شده و سطوح بلورینی تنها در قسمت هایی از آن شکل گرفته‌اند این نمونه ، نوعی از کریستالوبلاست است ،
مقایسه شود با: idioblastic ، xenoblastic ،
مترادف: subidioblast

hypidioblast

نیمه خودریخت مترادفی برای subaut morphic (تقریباً خرد شکل) و hypidiomorphic (ناقص الشکل) ، در این مورد واژه Hypautomorphisch که توسط rohrbach ارائه شده است ، در اولویت می باشد ولی به ندرت به کار می‌رود در این مورد به معنی واژه subhedral مراجعه نمایید

hypautomorphic|subaut morphic|subaut morphic|hypidiomorphic

نیمه خودریخت
مترادفی برای subaut morphic (تقریباً خرد شکل) و hypidiomorphic (ناقص الشکل) ، در این مورد واژه Hypautomorphisch که توسط rohrbach ارائه شده است ، در اولویت می باشد ولی به ندرت به کار می‌رود
در این مورد به معنی واژه subhedral مراجعه نمایید

hypautomorphic

نیمه دیواره (الف) پیش آمدگی طاقچه مانند کلیستی عرضی که در برخی از خزه‌سانان اسنولمیت از دیواره‌ی جانوری و در عرض مخزن جانوری امتداد یافته است ساختار مزبور به صورت منفرد به روی جوانب مبدایی بخش جانوری و یا به صورت مزدوج و یک در میان بر روی دیواره انتهایی این بخش دیده می‌شود این احتمال وجود دارد که یک نیمه غشای فوقانی در روی دیواره مبدایی و یک نیمه غشای زیرین بر روی دیواره پسین ایجاده شده باشد (ب) یک جداره موضعی که مشابه حالتی که در برخی از لیتولاس ها lituolacea دیده می شود مخزن مشبک آن ها را به قسمت های مختلفی تقسیم کرده است جمع: hemsepta

hemiseptum|hemsepta|hemsepta

نیمه دیواره
(الف) پیش آمدگی طاقچه مانند کلیستی عرضی که در برخی از خزه‌سانان اسنولمیت از دیواره‌ی جانوری و در عرض مخزن جانوری امتداد یافته است ساختار مزبور به صورت منفرد به روی جوانب مبدایی بخش جانوری و یا به صورت مزدوج و یک در میان بر روی دیواره انتهایی این بخش دیده می‌شود این احتمال وجود دارد که یک نیمه غشای فوقانی در روی دیواره مبدایی و یک نیمه غشای زیرین بر روی دیواره پسین ایجاده شده باشد
(ب) یک جداره موضعی که مشابه حالتی که در برخی از لیتولاس ها lituolacea دیده می شود مخزن مشبک آن ها را به قسمت های مختلفی تقسیم کرده است
جمع: hemsepta

hemiseptum

نیمه شکل

hypidiomorphic

نیمه شیشه ای
نوعی بافت آذرین که در آن اجزاء بلورین در خمیره‌ای شیشه‌ای قرار گرفته اند و نسبت بلورها به شیشه در آن بین 3:5 و 1:7 است ، نیمه شیشه ای نوعی بافت آذرین که در آن اجزاء بلورین در خمیره‌ای شیشه‌ای قرار گرفته اند و نسبت بلورها به شیشه در آن بین 3:5 و 1:7 است

hypohialine

نیمه عمر
زمان مورد نیاز است برای اینکه تعداد اتم های مادر در اثر تشعشع رادیواکتیو به نصف کاهش یابد

half life

نیمه عمر زمان مورد نیاز است برای اینکه تعداد اتم های مادر در اثر تشعشع رادیواکتیو به نصف کاهش یابد

half life|half lifes|half lifes

نیمه هرم
عنوانی قدیمی برای یک هرم درجه 4 ( هرم چهار وجهی) ، نیمه هرم عنوانی قدیمی برای یک هرم درجه 4 ( هرم چهار وجهی)

hemipyramid

نیمه یک سیلکوتم
عنوان مزبور می تواند مربوط به بخش زیرین غیر دریایی و یا بخش فوقانی دریایی یک سیکلوتم پنسیلوانین باشد ، نیمه یک سیلکوتم عنوان مزبور می تواند مربوط به بخش زیرین غیر دریایی و یا بخش فوقانی دریایی یک سیکلوتم پنسیلوانین باشد

hemicyclothem

هادال ، گودال ژرف اقیانوسی

hadal

هادئن ، قدیمی ترین زیر تقسیم پرکامبرین ، متعلق به زمان تشکیل کره زمین در حدود 5 4 میلیارد سال پیش وشروع دوران آرکئن در 8/3 میلیارد سال پیش

hadean

هارپوسراس

harpoceras

هارزبورژیت ، هارژبورگیت ، (الف) این عنوان در طبقه‌بندی IUGS به سنگ آتشفشانی با M برابر یا بیشتر از 90 ، (l/'(ol+opx+cpx در آن بین40 تا90 و cpx/ol+opx+cpx بیشتر از 5 اطلاق می‌شود
(ب) پریدوتیتی که الیوین و ارتوپیروکسن کانی‌های اصلی آن می باشند
عنوانی که توسط Rosenbusch برای هارزبورژ (harzburg) به کار رفته است
در این مورد به معنی واژه soxonite مراجعه کنید ، (l/'(ol+opx+cpx در آن بین40 تا90 و cpx/ol+opx+cpx بیشتر از 5 اطلاق می‌شود (ب) پریدوتیتی که الیوین و ارتوپیروکسن کانی‌های اصلی آن می باشند عنوانی که توسط Rosenbusch برای هارزبورژ (harzburg) به کار رفته است در این مورد به معنی واژه soxonite مراجعه کنید

harzburgite

هارموتوم - ترکیب شیمیایی :Ba[Al2Si6O16] 6H2O - درصد مواد:BaO21 18% Al2O314 09% SiO249 8% H2O14 94% و ادخال های K - سیستم تبلور: مونوکلینیک - سختی :

هارموتوم
ترکیب شیمیایی :Ba[Al2Si6O16] 6H2O
درصد مواد:BaO21 18% Al2O314 09% SiO249 8% H2O14 94% و ادخال های K
سیستم تبلور: مونوکلینیک
سختی : 4 5
چگالی : 2 44 - 2 5
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص
جلا: شیشه ای
شکستگی: نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، نروژ ، انگلیس ، امریکا و
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، زرد ، قرمز
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه :واکنش های شیمیایی و اشعه X
تشابه کانی شناسی : فیلیپسیت
پاراژنز : کلسیت ، باریت ، فیلیپسیت ، کوارتز و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها:منشوری ، قرصی ، ماکله
محل پیدایش: آلمان غربی
نام آن از کلمات یونانی Harmos یعنی تجمع و temnein بمعنای بریدن و قطع کردن گرفته شده است
نام های دیگر این کانی: Andreasbergolite ، Andreolite ، Barytkreuzstein

harmotome

هاشور ، با هاشور سایه انداختن

hachure

هاشور
اسم یک سری از خطوط موازی کوتاه مستقیم و با فاصله از هم که در نقشه های توپوگرافی برای سایه زدن یا نشان دادن سطوح برجستگی و ناهمواری ها (مانند سطوح شیب دار) به کار می روند ، چنین خطوطی به صورت عمود بر خطوط تراز رسم می شوند هاشورها برای یک شیب تند ، کوتاه ، ضخیم (سنگین) و پیوسته و برای یک شیب ملایم ، بلند ، نازک (سبک) و با فاصله از هم رسم می شوند این خطوط امکان نمایش جزئیات فرعی نقشه را فراهم کرده ولی ارتفاعات بالاتر از سطح دریا را نشان نمی دهند ، هاشور اسم یک سری از خطوط موازی کوتاه مستقیم و با فاصله از هم که در نقشه های توپوگرافی برای سایه زدن یا نشان دادن سطوح برجستگی و ناهمواری ها (مانند سطوح شیب دار) به کار می روند

hatchure

هافنیم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Hafnium - شماره اتمی :72 - وزن اتمی :178 49 - آرایش الکترونی :2-8-18-32-10-2 - نوع عنصر :فلزات حد واسط - گروه جدول تناوبی :4 - lVB - دوره جدول تناوبی :6

hf|hafnium|hafnium

هافینوم

hafnium

هاگ هیدروسپایر یکی از هاگ های گرد کوچک متعدد موجود در میان صفحات جانبی خارجی و در نزدیکی حاشیه یک امبلوکرام ، که به هیدروسپایر غنچه سان رسیده و یا به فضای موجود در آن متصل می‌شود

hydrospire spore|hydrospire|hydrospire

هاگ هیدروسپایر
یکی از هاگ های گرد کوچک متعدد موجود در میان صفحات جانبی خارجی و در نزدیکی حاشیه یک امبلوکرام ، که به هیدروسپایر غنچه سان رسیده و یا به فضای موجود در آن متصل می‌شود

hydrospire spore

هالان

halan

هالدن هانگ مترادفی برای wash slope مشتق شده از: German haldenhany سطح شیب دار ناشی از فرسایش قسمت پایینی صخره

haldenhang|wash slope|wash slope

هالدن هانگ
مترادفی برای wash slope
مشتق شده از: German haldenhany سطح شیب دار ناشی از فرسایش قسمت پایینی صخره

haldenhang

هاله
یک حلقه نور که وقتی ماه یا خورشید از لابلای بلورهای یخ پوشش نازکی از ابر بلند دیده می شود ، دور آنها را احاطه می کند ، هاله یک حلقه نور که وقتی ماه یا خورشید از لابلای بلورهای یخ پوشش نازکی از ابر بلند دیده می شود

halo

هاله فلینتا عنوان fennoscardian منسوخ برای یک سنگ کوارتز فلدسپاتیک ریزدانه (کمتر از 25/0 میلی متر) متاوکلانیک که نمونه شاخص آن ریولیتیک (rhyolitic) است (احتمالا متا آرکوزیک نیز از این دست است) و ازمعادل درجه بالاتر چنین سنگ هایی با عنوان leptite (لپتیت) یاد می شود

halleflinta|fennoscardian|fennoscardian

هاله فلینتا
عنوان fennoscardian منسوخ برای یک سنگ کوارتز فلدسپاتیک ریزدانه (کمتر از 25/0 میلی متر) متاوکلانیک که نمونه شاخص آن ریولیتیک (rhyolitic) است (احتمالا متا آرکوزیک نیز از این دست است) و ازمعادل درجه بالاتر چنین سنگ هایی با عنوان leptite (لپتیت) یاد می شود

halleflinta

هالو هیدروفیت ، نمک آبدوست

halohydrophytie

هالوتریکیت - فرمول شیمیایی : Fe+2 Al2 [SO4]4 22H2O - سیستم تبلور : مونوکلینیک - رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/ - جلا: شیشه ای - ابریشمی - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : قشری - رشته ای - بلورهای کوچک - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، یوگسلاوی ، چک و اسلواکی ، شیلی و امریکا - خواص شیمیایی : درآب محلول است و در هوای آزاد متلاشی می گردد - ترکیب شیمیایی : FeO8 07% Al2O311 45% SO335 97% H2O44 51% - رنگ کانی :بیرنگ - سفید متمایل به زرد - متمایل به سبز - رنگ خاکه : روشن تر از رنگ کانی - پاراژنز : - آلونژن - پیکرنژیت - کوپیاپیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: سوزنی- منشوری - محل پیدایش:چک و اسلواکی - سایر ویژگی ها : درآب محلول است و در هوای آزاد متلاشی می گردد - نام آن در زبان یونانی hals به معنی نمک و Thrix به مفهوم مو می باشد

halotrichite|feather alum|feather alum|haarsalz|iron alum

هالوتریکیت
فرمول شیمیایی : Fe+2 Al2 [SO4]4 22H2O
سیستم تبلور : مونوکلینیک
رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/
جلا: شیشه ای - ابریشمی
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : قشری - رشته ای - بلورهای کوچک
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، یوگسلاوی ، چک و اسلواکی ، شیلی و امریکا
خواص شیمیایی : درآب محلول است و در هوای آزاد متلاشی می گردد
ترکیب شیمیایی : FeO8 07% Al2O311 45% SO335 97% H2O44 51%
رنگ کانی :بیرنگ - سفید متمایل به زرد - متمایل به سبز
رنگ خاکه : روشن تر از رنگ کانی
پاراژنز : - آلونژن - پیکرنژیت - کوپیاپیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: سوزنی- منشوری
محل پیدایش:چک و اسلواکی
سایر ویژگی ها : درآب محلول است و در هوای آزاد متلاشی می گردد
نام آن در زبان یونانی hals به معنی نمک و Thrix به مفهوم مو می باشد

halotrichite

هالوژن ، نمک زا

halogenous

هالوژن ، نمک زا

halogen

هالوسینس

halocines

هالومورف ، خاک هالومورف

halomorphe

هالوئید

haloid

هالوئیزیت از کانیهای رسی همانند کائولینیت ، هالویی سیت ، هالویزیت
فرمول شیمیایی : {Al4[(OH)8|Si4O10]} (H2O)4
سیستم تبلور : مونوکلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: ندارد
جلا: مات – چرب
شکستگی: خاکی
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : تجمع خاکی و غباری - بی شکل و متراکم
خواص شیمیایی : دراسیدکلریدریک حل شده و درآب متلاشی میگردد ولی حجیم نمی شود باآب مقطر شسته و تمیز می شود
رنگ کانی :سفید - متمایل به زرد - متمایل به قرمز - متمایل به سبز - متمایل به آبی
رنگ خاکه : سفید
تشابه کانی شناسی :مونتموریونیت - کائولینیت
پاراژنز : - مونت موریونیت - کائولینیت - مارکاسیت
شکل بلورها: لوله ای فقط در میکروسکوپ
کاربرد : در صنایع سرامیک
محل پیدایش:فرانسه
سایر ویژگی ها : هنگامیکه خشک است به زبان می چسبد دراسیدکلریدریک حل شده و درآب متلاشی میگردد ولی حجیم نمی شود باآب مقطر شسته و تمیز می شود کانیهای مشابه شامل مونتموریونیت ، کائولینیت است که با اشعه X و عکس العمل های شیمیایی ازآن قابل تفکیک می باشند نام آن از نام زمین شناس بلژیکی O d'Halloye گرفته شده است ، هالویزیت - فرمول شیمیایی : {Al4[(OH)8|Si4O10]} (H2O)4 - سیستم تبلور : مونوکلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: ندارد - جلا: مات – چرب - شکستگی: خاکی - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : تجمع خاکی و غباری - بی شکل و متراکم - خواص شیمیایی : دراسیدکلریدریک حل شده و درآب متلاشی میگردد ولی حجیم نمی شود باآب مقطر شسته و تمیز می شود - رنگ کانی :سفید - متمایل به زرد - متمایل به قرمز - متمایل به سبز - متمایل به آبی - رنگ خاکه : سفید - تشابه کانی شناسی :مونتموریونیت - کائولینیت - پاراژنز : - مونت موریونیت - کائولینیت - مارکاسیت - شکل بلورها: لوله ای فقط در میکروسکوپ - کاربرد : در صنایع سرامیک - محل پیدایش:فرانسه - سایر ویژگی ها : هنگامیکه خشک است به زبان می چسبد دراسیدکلریدریک حل شده و درآب متلاشی میگردد ولی حجیم نمی شود باآب مقطر شسته و تمیز می شود کانیهای مشابه شامل مونتموریونیت

halloysite

هالی تریوم

halitherium

هالیت ، نمک طعام ، سنگ نمک ، نمک طعام
کانی تبخیری که از کلرید سدیمSodium Chloride (NaCl) ، تشکیل شده است هالیت ، ‌رخ مکعبی کاملی دارد و اغلب به صورت مکعبهایی با سطوح خمیده یافت می شود اگرچه به صورت دانه ای و فشرده هم دیده می شود
فرمول شیمیایی :NaCl
گروه کانی شناسی (شیمیایی): هالیدها
رنگ:بیرنگ ، سفید ، قرمز ، صورتی ، زرد و خاکستری
جلا:شیشه ای
سیستم تبلور:کوبیک
کلیواژ: سه جهت کامل
شکستگی :صدفی
سختی: 2
رنگ خاکه:سفید
وزن مخصوص : 2 1
کانیهای همراه: بعضی از سولفاتها ، هالیدها و بوراتها
شرایط تشکیل: هالیت یکی از کانیهایی است که برای همه شناخته شده است و با طعم شور آن به راحتی شناسایی میشود هالیت در بسیاری از محیطهای تبخیری یافت میشود یکی از منابع مهم هالیت گنبدهای نمکی است

halite

هامادا

hamada

هاوئریت
فرمول شیمیایی :MnS2
درصد مواد: Mn46 14% S53 86%
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:سولفور
رخ:کامل
جلا: الماسی ، نیمه فلزی
شکستگی:نیمه صدفی ، نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای
ژیزمان : کمیاب ; چک واسلواکی ، ایتالیا ، URSS و امریکا
خواص شیمیایی : در اسید کلریدریک حل شونده و ذوب شونده است
رنگ کانی : خاکستری ، قهوه ای ، قهوه ای تیره
رنگ خاکه: قهوه ای ، قرمز
تفاوت با کانی های مشابه : محتوای Mn و اشعة X
تشابه کانی شناسی : پیریت ، لیمونیت
پاراژنز :سولفور ، ژیپس ، پیریت ، مارکازیت
منشا تشکیل :رسوبی ، گازهای ماگمائی ، آتشفشانی
شکل بلورها: اکتائدر ، دودکائدر
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از نام زمین شناس اتریشی J R Hauer اخذ شده است
سختی : 4
چگالی :3 5 ، هاوئریت - فرمول شیمیایی :MnS2 - درصد مواد: Mn46 14% S53 86% - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:سولفور - رخ:کامل - جلا: الماسی ، نیمه فلزی - شکستگی:نیمه صدفی ، نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای - ژیزمان : کمیاب ; چک واسلواکی ، URSS و امریکا - خواص شیمیایی : در اسید کلریدریک حل شونده و ذوب شونده است - رنگ کانی : خاکستری ، قهوه ای تیره - رنگ خاکه: قهوه ای ، قرمز - تفاوت با کانی های مشابه : محتوای Mn و اشعة X - تشابه کانی شناسی : پیریت ، لیمونیت - پاراژنز :سولفور ، مارکازیت - منشا تشکیل :رسوبی ، آتشفشانی - شکل بلورها: اکتائدر ، دودکائدر - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از نام زمین شناس اتریشی J R Hauer اخذ شده است - سختی : 4 - چگالی :3 5

hauerite

هائوئین - ترکیب شیمیایی : Na ، Ca) 8] ، 4 [(SO4)2 ، 1|(AlSiO4)6 - ترکیب شیمیاییمتغیر داد - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای ، چرب - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - خاصیت مغناطیسی: ندارد - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای ، دانه ای - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا ، ایتالیا و - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : آبی ، سبز ، قرمز ، زرد ، خاکستری ، سفید - رنگ خاکه: سفید ، متمایل به آبی - تفاوت با کانی های مشابه :رنگ(نوز آن) ، اشعه X ، واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : لازوریت ، سودالیت ، نوزآن - پاراژنز : لوسیت ، نفلین ، نوزآن و غیره - منشا تشکیل :ماگمایی - شکل بلورها:ایزومتریک ، دودکائدر ، ماکله - محل پیدایش: آلمان غربی - نام آن از نام بلور شناس فرانسوی R J Hauy اخذ شده است - سختی :

hauyne|hauynite|hauynite

هتانژین ، آشکوب هتانژین _ آشکوب دوره ژوراسیک پیشین یا لیاس ، 202 تا 206 میلیون سال قبل
نام آن از ناحیه هستانژ واقع در موزل فرانسه گرفته شده است ، 202 تا 206 میلیون سال قبل نام آن از ناحیه هستانژ واقع در موزل فرانسه گرفته شده است

hettangian

هترودونتوزاروس ، اورنیتیچینا بسیار اولیه ای از راسته دایناسورهای جهنده و گیاهخوار است تقریبا هم اندازه بوقلمون با 3/1متر طول و 50سانتیمتر ارتفاع بود ازدوره تریاس پسین تا دوره ژوراسیک پیشین ، حدود 208تا 200میلیون سال قبل ، می زیست

heterodontosaurus

هتروفیک

heteropic

هترولیتیک

heterolitic

هدانبرژیت
ترکیب شیمیایی :CaFe[Si2O6]
درصد مواد:CaO22 6% FeO29% SiO248 4%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:خوب
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: غیرشفاف
اشکال ظاهری : آگرگات دانه ای ، توده ای ، شعاعی
ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; سوئد ، آلمان شرقی ، روسیه ، ایتالیا
خواص شیمیایی : کمی در HCl گرم محلول است
رنگ کانی : خاکستری تیره ، قهوه ای ، سبز متمایل به سیاه ، سیاه
رنگ خاکه: سفید ، خاکستری
پاراژنز :مگنتیت ، اوژیت ، پیریت
منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:منشوری
محل پیدایش: سوئد
ذوب شده و یک گلوله کوچک مگنتیک سیاه رنگ می دهد
نام آن از نام کانی شناس سوئدی M A L Hedenberg گرفته شده است
سختی : 6
چگالی : 3 55 ، هدانبرژیت - ترکیب شیمیایی :CaFe[Si2O6] - درصد مواد:CaO22 6% FeO29% SiO248 4% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:خوب - جلا: شیشه ای - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: غیرشفاف - اشکال ظاهری : آگرگات دانه ای ، شعاعی - ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; سوئد ، ایتالیا - خواص شیمیایی : کمی در HCl گرم محلول است - رنگ کانی : خاکستری تیره ، سیاه - رنگ خاکه: سفید ، خاکستری - پاراژنز :مگنتیت ، پیریت - منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:منشوری - محل پیدایش: سوئد - ذوب شده و یک گلوله کوچک مگنتیک سیاه رنگ می دهد - نام آن از نام کانی شناس سوئدی M A L Hedenberg گرفته شده است - سختی :

hedanbergite

هدایت هیدرولیکی ، رسانایی هیدرولیکی ، ضریب تراوایی

براورد توانایی جریان یافتن یک سیال از میان یک منفذ

معیار تراوایی یک سنگ یا خاک است عاملی وابسته به جریان آب زیرزمینی می باشد ضریبی است که مقدار نفوذپذیری در آبخوان و گرانروی سیال را بیان می کند

، ضریب تراوایی - - براورد توانایی جریان یافتن یک سیال از میان یک منفذ - - معیار تراوایی یک سنگ یا خاک است عاملی وابسته به جریان آب زیرزمینی می باشد ضریبی است که مقدار نفوذپذیری در آبخوان و گرانروی سیال را بیان می کند - - - -

hydraulic conductivity

هدروشیت
فرمول شیمیایی :Cu8Bi12S22
درصد مواد: Cu13 66% Bi18 95% S18 95%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سولفور
رخ:ندارد
جلا: فلزی
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ریز و دانه های نامنظم
ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی
خواص شیمیایی : محلول در HNO3
رنگ کانی : خاکستری فولادی ، انعکاس زرد رنگ روی شکستگی تازه
رنگ خاکه: خاکستری تیره
تفاوت با کانی های مشابه : اشعة X و واکنش های شیمیائی
تشابه کانی شناسی : امپلکتیت ، بیسموتینیت و غیره
پاراژنز : کالکوپیریت ، هماتیت ، کوارتز ، بیسموتینیت و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: شاخة جواهری
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از نام محل Hodrusa هدروشا در چک و اسلواکی گرفته شده است
سختی : 4 - 4 5
چگالی :6 45 ، هدروشیت - فرمول شیمیایی :Cu8Bi12S22 - درصد مواد: Cu13 66% Bi18 95% S18 95% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سولفور - رخ:ندارد - جلا: فلزی - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ریز و دانه های نامنظم - ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 - رنگ کانی : خاکستری فولادی ، انعکاس زرد رنگ روی شکستگی تازه - رنگ خاکه: خاکستری تیره - تفاوت با کانی های مشابه : اشعة X و واکنش های شیمیائی - تشابه کانی شناسی : امپلکتیت ، بیسموتینیت و غیره - پاراژنز : کالکوپیریت ، بیسموتینیت و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: شاخة جواهری - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از نام محل Hodrusa هدروشا در چک و اسلواکی گرفته شده است - سختی : 4 - 4 5 - چگالی :6 45

hodrushite

هدیفان
ترکیب شیمیایی : [Ca ، Pb)5 [Cl|(AsO4)3)
درصد مواد:CaO13 1% و ترکیب آن مشابه میمتیت است
سیستم تبلور: هگزاگونال
رده بندی:آرسنیات
رخ:ندارد
جلا: چرب
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای ، دانه ای
ژیزمان :کمیاب ; سوئد ، چک و اسلواکی ، امریکا و
خواص شیمیایی : شبیه میمتیت
رنگ کانی : سفید ، سفید متمایل به زرد ، متمایل به آبی
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز گالن ، پیرومرفیت ، پسیلوملان
منشا تشکیل :ثانوی
شکل بلورها:منشوری
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از واژه های یونانی Hedus یعنی مطلوب و کلمه phainein بمعنای ظاهر شدن اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی : 5 8 ، هدیفان - ترکیب شیمیایی : [Ca ، Pb)5 [Cl|(AsO4)3) - درصد مواد:CaO13 1% و ترکیب آن مشابه میمتیت است - سیستم تبلور: هگزاگونال - رده بندی:آرسنیات - رخ:ندارد - جلا: چرب - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، دانه ای - ژیزمان :کمیاب ; سوئد ، امریکا و - خواص شیمیایی : شبیه میمتیت - رنگ کانی : سفید ، متمایل به آبی - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز گالن ، پسیلوملان - منشا تشکیل :ثانوی - شکل بلورها:منشوری - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از واژه های یونانی Hedus یعنی مطلوب و کلمه phainein بمعنای ظاهر شدن اخذ شده است - سختی :

hedyphane

هر اکینوزون echinozoan متعلق به دسته هلیکوپلاکویدا (helicoplacoid) که مشخصه آن ها بدنی پهن و دوک مانند یا گلابی شکل با قابلیت انبساط و انعطاف پذیری بالا بوده است چنین موجوداتی تنها به دوران کامبرین تحتانی تعلق داشته‌اند
، هر اکینوزون echinozoan متعلق به دسته هلیکوپلاکویدا (helicoplacoid) که مشخصه آن ها بدنی پهن و دوک مانند یا گلابی شکل با قابلیت انبساط و انعطاف پذیری بالا بوده است چنین موجوداتی تنها به دوران کامبرین تحتانی تعلق داشته‌اند

helicoplacoid

هر پدیده یا نمونه مرتبط با نوعی بافت دگرگونی شامل نوارهایی از ادخال ها که نشان دهنده چینش و شیستوزیته اصلی سنگ مادر اند و ادخالات باقیمانده معمول در پروفیروبلاست ها که به صورت رشته هایی پر پیچ و خم دیده می شوند عنوان مزبور پیش از این تنها به بافت میکروسکوپی اطلاق می‌شد ولی امروزه این گونه نیست و تعمیم یافته است صفت مزبور به صورت helizitc نیز نوشته می‌شود مقایسه شود با: poikiloblastic

helicitic

helicitic|poikiloblastic|poikiloblastic

هر شکم پای پروسوبرنچ (prosobranch) متعلق به زیر رده هتراپودا Heterapoda گروهی از جانوران دریایی با صدف هایی از جنس آراگونیت aragonite

heteropod

هر کدام از گروه های کوچک خارپوستان متعلق به زیر راسته ی Haplozoa که تنها از دو نوع تشکیل شده و مشخصه ی آن ها وجود اسکلت کلیستی ضخیم متشکل ازصفحاتی است که حول یک فرورفتگی دهانه مانند موجود در وسط بدنه چیده شده اند آثار این نمونه تنها مربوط به دوره ی کامبرین میانی است

haplozoan

هر کدام از نه هیدروکربن پارافینی مایع ، بی رنگ و هم منشا
ترکیب شیمیایی: C7H16 N-heptane یکی از این هیدروکربن های پارافینی با ترکیب شیمیایی: CH3(CH2)5CH3 است که در نفت خام و یا صمغ برخی از انواع کاج ها دیده می شود ، بی رنگ و هم منشا ترکیب شیمیایی: C7H16 N-heptane یکی از این هیدروکربن های پارافینی با ترکیب شیمیایی: CH3(CH2)5CH3 است که در نفت خام و یا صمغ برخی از انواع کاج ها دیده می شود

heptane

هر ورودی یا مسیر عبور زیرزمینی که برای حمل و نقل مواد معدنی ، پرسنل یا تجهیزات طراحی شده که معمولا بوسیله نصب نوار باربری یا ریل انجام می گیرد

haulagway

هرس زنی

harrowing

هرسینیت ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++Al2O4

hercynite

هرگونه مرجان متعلق به خانواده Heliolitidae هلیولیتیدا که دارای کرولای Corolla بزرگ با صفحات عرضی بلند و باریک مجزا و همچنین 12 جداره خاردار و صفحه عرضی کامل اند چنین موجوداتی که از نظر برخی جزء مرجان های صفحه‌ای اند از دوران اردوویسین میانی تا دونین میانی وجود داشته اند

heliolitid

heliolitid|heliolitidae|heliolitidae

هرم شش گوش
فرم بلورینی شامل شش وجه به صورت یک هرم که در آن هر مقطع عرضی عمود بر محور تقارن شش وجهی است شاخص های این فرم بلورین در کلاسهای 6m و 6 ؛ (hhl) و (hol) درکلاس 6 (hkl) و در کلاس 3m (hhl) است
، هرم شش گوش - فرم بلورینی شامل شش وجه به صورت یک هرم که در آن هر مقطع عرضی عمود بر محور تقارن شش وجهی است شاخص های این فرم بلورین در کلاسهای 6m و 6 ؛ (hhl) و (hol) درکلاس 6 (hkl) و در کلاس 3m (hhl) است -

hexagonal pyramid

هرمس ، نام سیارکی که در دهم اکتبر سال 1937 م از فاصلهای بسیار نزدیک به زمین (حدود 800 کیلومتری آن) عبور نمود

hermes

هرنبلند

hornblende

هستی زایی هیستری تغییرات ایجاد شده در مرجان های ثانویه (که از مرجان های دیگر حاصل می‌شوند) و یا دیگر انواع مرجان های تولید شده به روش غیرجنسی ، طی رشد و تکامل آن ، مقایسه شود با: astogeny ، blastogeny

hystero ontogeny|hystero|hystero|ontogeny

هستی زایی هیستری
تغییرات ایجاد شده در مرجان های ثانویه (که از مرجان های دیگر حاصل می‌شوند) و یا دیگر انواع مرجان های تولید شده به روش غیرجنسی ، طی رشد و تکامل آن ،
مقایسه شود با: astogeny ، blastogeny

hystero ontogeny

هسر یخبندان معادل با frost

haor frost|frost|frost

هسر یخبندان
معادل با frost

haor frost

هسونیت - رده بندی:سیلیکات - شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف - ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; چک و اسلواکی ، ایتالیا ، رومانی ، سری لانکا ، برزیل ، تانزانیا و - خواص شیمیایی : گاه حاوی Ti می باشد (Schorlomite) - ترکیب شیمیایی:متغیر ، برای ایزومورف های مرتبه بالای آن عناصر Mg ، Fe ، Ca ، Al ، V ، Cr ، Zr ، Ti ، Mn ، Y در کانیها به صورت اولیه یافت می شوند - رنگ کانی : قهوه ای نارنجی - منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:منشوری ، ورقه ای (پهن و کوتاه) ، هرمی - کاربرد :گاه به عنوان سنگ ظریف و زینتی مصرف می شود - محل پیدایش: چک و اسلواکی - خواص فیزیکی و شیمیایی هسونیت شبیه گرونا و گروسولار است - نام آن از کلمه یونانی hesson یعنی کوچکتر (دارای یک چگالی ضعیف است) مشتق شده است

hessonite|schorlomite|schorlomite

هسونیت
رده بندی:سیلیکات
شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف
ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; چک و اسلواکی ، ایتالیا ، رومانی ، سری لانکا ، برزیل ، تانزانیا و
خواص شیمیایی : گاه حاوی Ti می باشد (Schorlomite)
ترکیب شیمیایی:متغیر ، برای ایزومورف های مرتبه بالای آن عناصر Mg ، Fe ، Ca ، Al ، V ، Cr ، Zr ، Ti ، Mn ، Y در کانیها به صورت اولیه یافت می شوند
رنگ کانی : قهوه ای نارنجی
منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:منشوری ، ورقه ای (پهن و کوتاه) ، هرمی
کاربرد :گاه به عنوان سنگ ظریف و زینتی مصرف می شود
محل پیدایش: چک و اسلواکی
خواص فیزیکی و شیمیایی هسونیت شبیه گرونا و گروسولار است
نام آن از کلمه یونانی hesson یعنی کوچکتر (دارای یک چگالی ضعیف است) مشتق شده است

hessonite

هسیت ، تلورید نقره - فرمول شیمیایی : Ag2 Te - سیستم تبلور :دوشکلی - مونوکلینیک و کوبیک (مکعبی) در حرارت بالاتر از 155 درجه سانتی گراد - رده بندی: سولفور - رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/ - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلورهای ریز دانه ای و توده ای - ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; رومانی ، روسیه ، مکزیک ، شیلی و امریکا - خواص شیمیایی : محلول در اسید سولفوریک و اسید نیتریک - در شعله با رنگ سبز روشن ذوب می شود - ترکیب شیمیایی : Ag62 86% Te37 14% همراه با انکلوزیون های طلا - رنگ خاکه : خاکستری روشن درخشان - تشابه کانی شناسی :آکانتیت - پاراژنز : - طلا - ناگی آژیت - سیلوانیت - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: ایزومتریک - پسودوکوبیک - اغلب از شکل اصلی خارج شده - سایر ویژگی ها : نام آن از نام شیمیست سوئیسی (Hesse) گرفته شده است

hessite|telluric silver|telluric silver

هسیت ، تلورید نقره
فرمول شیمیایی : Ag2 Te
سیستم تبلور :دوشکلی - مونوکلینیک و کوبیک (مکعبی) در حرارت بالاتر از 155 درجه سانتی گراد
رده بندی: سولفور
رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلورهای ریز دانه ای و توده ای
ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; رومانی ، روسیه ، مکزیک ، شیلی و امریکا
خواص شیمیایی : محلول در اسید سولفوریک و اسید نیتریک - در شعله با رنگ سبز روشن ذوب می شود
ترکیب شیمیایی : Ag62 86% Te37 14% همراه با انکلوزیون های طلا
رنگ خاکه : خاکستری روشن درخشان
تشابه کانی شناسی :آکانتیت
پاراژنز : - طلا - ناگی آژیت - سیلوانیت
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: ایزومتریک - پسودوکوبیک - اغلب از شکل اصلی خارج شده
سایر ویژگی ها : نام آن از نام شیمیست سوئیسی (Hesse) گرفته شده است

hessite

هکاتولیت ، ماه سنگ اورتوکلاز

hecatolite

هکتار ، منطقه ای از زمین معادل ده هزار متر مربع یا 47/2 جریب

hectare

هکتار
واحد مساحت در خشکی که برابر با 10 000 متر مربع 100 ares یا 2 471 جریب فرنگی است ، هکتار واحد مساحت در خشکی که برابر با 10 000 متر مربع 100 ares یا 2 471 جریب فرنگی است

hectar

هکتوپیز

hectopieze

هگزان ، هر کدام از هر پنج کربن پارافینی فرار مایع ترکیب شیمیایی: C6H14؛ هگزان ها؛ خصوصا ان هگزان ترکیب شیمیایی: CH3(CH2)4CH3 ، یکی از اجزای نفت خام هستند

hexan

هگزوز

hexose

هگزوسان

hexosan

هلمیوم

holmium

هلن ، یکی از هفده قمر زحل

helen

هلوسین

helvetian

هلوفیت ، گیاه مرداب پسند

helophytie

هلیو دور
ترکیب شیمیایی :Al2Be3[Si6O8]
درصد مواد: BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cs ، Li ، Na ، Mg ، Mn ، Fe ، Ca ، Cr
سیستم تبلور: هگزاگونال
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، فشرده ، شعاعی
ژیزمان :کمیاب ; یافت شده درپگماتیت های کوچک و در
ژیزمان : های پنوماتولیتیکی و هیدروترمال در نامیبیا ، برزیل ، ماداگاسکار و روسیه
خواص شیمیایی : محلول در HF
رنگ کانی : بی رنگ ، قرمز ، سیاه ، سیاه جواهری ، سبز تیره ، صورتی ، آبی تیره
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی ، اشعه X ، خواص نوری ، واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، تورمالین ، توپاز
پاراژنزاورتوز ، کوارتز ، توپاز ، کاسیتریت
منشا تشکیل :پگماتیتی ، هیدروترمال ، پنوماتولیتی ، دگرگونی
شکل بلورها:منشوری ، ورقه ای
محل پیدایش: روسیه
لومینسانس تیره دارد بریل های قرمز آمریکا همراه با تریدیمیت و هماتیت و اسپارتیت و توپاز حاصل ژیزمان های لاوای ریولیتی هستند
نام آن از واژه هلیوس اخذ شده است
سختی : 7 5 - 8
چگالی : 2 63 - 2 8 ، هلیو دور - ترکیب شیمیایی :Al2Be3[Si6O8] - درصد مواد: BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cr - سیستم تبلور: هگزاگونال - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، شعاعی - ژیزمان :کمیاب ; یافت شده درپگماتیت های کوچک و در - ژیزمان : های پنوماتولیتیکی و هیدروترمال در نامیبیا ، ماداگاسکار و روسیه - خواص شیمیایی : محلول در HF - رنگ کانی : بی رنگ ، آبی تیره - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، توپاز - پاراژنزاورتوز ، کاسیتریت - منشا تشکیل :پگماتیتی ، دگرگونی - شکل بلورها:منشوری ، ورقه ای - محل پیدایش: روسیه - لومینسانس تیره دارد بریل های قرمز آمریکا همراه با تریدیمیت و هماتیت و اسپارتیت و توپاز حاصل ژیزمان های لاوای ریولیتی هستند - نام آن از واژه هلیوس اخذ شده است - سختی :

heliodore

هلیوتروپ
ترکیب شیمیایی :SiO2
درصد مواد:SiO2100% همراه با ادخالهای Al ، Fe ، Mg ، Ca ، Ni ، Cr
رده بندی:اکسید
شکستگی: صدفی
شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف
ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; امریکا ، استرالیا ، آلمان ، برزیل ، هند ، چین ، چک و اسلواکی ، اطریش و انگلستان
خواص شیمیایی : محلول در KOH
رنگ کانی : سبز تیره با لکه های قرمز یا قهوه ای ، قرمز
رنگ خاکه:
تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت
پاراژنز : ژاسب ، پلاسما ، کالسدوئن
منشا تشکیل :بعد از آتشفشانی ، دگرسانی
شکل بلورها:منشوری ، پهن و کوتاه
کاربرد :برش های آن به صورت پلاک و سنگ ظریف در زینت آلات مصرف می شود
محل پیدایش: چک و اسلواکی
خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه کالسدوئن است برش های آن به صورت پلاک و سنگ ظریف در زینت آلات مصرف می شود
نام آن از کلمه یونانی helios به معنای خورشید و آفتاب و trepein به مفهوم چرخیدن گرفته شده است
سختی : 6 - 7 ، هلیوتروپ - ترکیب شیمیایی :SiO2 - درصد مواد:SiO2100% همراه با ادخالهای Al ، Cr - رده بندی:اکسید - شکستگی: صدفی - شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف - ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; امریکا ، اطریش و انگلستان - خواص شیمیایی : محلول در KOH - رنگ کانی : سبز تیره با لکه های قرمز یا قهوه ای ، قرمز - رنگ خاکه: - تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت - پاراژنز : ژاسب ، کالسدوئن - منشا تشکیل :بعد از آتشفشانی ، دگرسانی - شکل بلورها:منشوری ، پهن و کوتاه - کاربرد :برش های آن به صورت پلاک و سنگ ظریف در زینت آلات مصرف می شود - محل پیدایش: چک و اسلواکی - خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه کالسدوئن است برش های آن به صورت پلاک و سنگ ظریف در زینت آلات مصرف می شود - نام آن از کلمه یونانی helios به معنای خورشید و آفتاب و trepein به مفهوم چرخیدن گرفته شده است - سختی :

heliotrope

هلیوم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Helium - شماره اتمی :2 - وزن اتمی :4 0026 - آرایش الکترونی :2 - نوع عنصر :گاز های نجیب - گروه جدول تناوبی :18 - 0 - دوره جدول تناوبی :1

he|helium|helium

هم آرایگی
برگردان نادرست کلمه homotaxy ، هم آرایگی برگردان نادرست کلمه homotaxy

homotaxis

هم ارز افقی
فاصله میان دو نقطه واقع در سطح زمین در حالتی که آن ها را بر روی یک صفحه افقی پیاده کنیم کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه برای مثال کوتاه ترین فاصله میان دو خط تراز در یک نقشه ، علامت اختصاری: HE مقایسه شود با: vertical interval (فواصل قائم) ، هم ارز افقی فاصله میان دو نقطه واقع در سطح زمین در حالتی که آن ها را بر روی یک صفحه افقی پیاده کنیم کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه برای مثال کوتاه ترین فاصله میان دو خط تراز در یک نقشه

horizontal equivalent

هم ارز هیدرولیکی
تعداد درجات سایز udden (اودن) که در فاصله بین اندازه یک دانه کانی رسوبی معین و اندازه دانه کوارتزی که همراه با آن رسوب کرده است و یا معادل هیدرولیکی آن می‌باشد ، (اندازه دانه بزرگ تر یا کوچک تری که تحت شرایط یکسان ، با دانه مورد نظر به صورت هم زمان ته نشین می‌شود) وجود دارد در این مورد به معنای واژه نسبت هیدرولیک مراجعه نمایید ، هم ارز هیدرولیکی تعداد درجات سایز udden (اودن) که در فاصله بین اندازه یک دانه کانی رسوبی معین و اندازه دانه کوارتزی که همراه با آن رسوب کرده است و یا معادل هیدرولیکی آن می‌باشد

hydraulic equivalent

هم بلورین مترادف با homogranular

homeocrystalline|homogranular|homogranular

هم بلورین
مترادف با homogranular

homeocrystalline

هم دانه ای (الف) نوعی بافت سنگی با بلورهای هم اندازه (و یا با اندازه نزدیک به هم) ، نمودار توزیع اندازه چنین بلورهای هم اندازه ای در سنگ های دگرگونی (به خاطر فعال بودن فرآیندهای نوکلاسیون و رشد تفریقی) به صورت لاگ نرمال است (ب) سنگی با بافت بلورین هم اندازه ، متضاد: heterogranular مترادف: equigranular ، even-grained ، homeocrystalline

homogranular|equigranular|equigranular|even-grained|homeocrystalline

هم دانه ای
(الف) نوعی بافت سنگی با بلورهای هم اندازه (و یا با اندازه نزدیک به هم) ، نمودار توزیع اندازه چنین بلورهای هم اندازه ای در سنگ های دگرگونی (به خاطر فعال بودن فرآیندهای نوکلاسیون و رشد تفریقی) به صورت لاگ نرمال است (ب) سنگی با بافت بلورین هم اندازه ، متضاد: heterogranular مترادف: equigranular ، even-grained ، homeocrystalline

homogranular

هم ریخت
(بلور شناسی) هم ریخت ، بلوری که با بلور دیگر هم ریخت است
(دیرینه شناسی) ستونی سوسنی شکل شامل ستون های هم اندازه و هم شکل
(تکامل) موجود زنده ای که بسیار شبیه به نمونه دیگر است ولی اجداد آن ها متفاوت می باشد ، هم ریخت (بلور شناسی) هم ریخت ، بلوری که با بلور دیگر هم ریخت است (دیرینه شناسی) ستونی سوسنی شکل شامل ستون های هم اندازه و هم شکل (تکامل) موجود زنده ای که بسیار شبیه به نمونه دیگر است ولی اجداد آن ها متفاوت می باشد

homeomorph

هم شکل
صفت hemomorphism ، هم شکل صفت hemomorphism

homeomorphous

هم شیب صفت تک شیب (homocline)

homoclinal|homocline|homocline

هم شیب
صفت تک شیب (homocline)

homoclinal

هم قطبی
با قطبیت یکنواخت ، تقسیم نشده و یا تبدیل نشده به یون ها ، بدون فعالیت قطبی ، هم قطبی با قطبیت یکنواخت

homopolar

هماتیت - ترکیب شیمیایی :Fe2O3 - درصد مواد: Fe69 94% O30 06% با انکلوزیون های Mn ، Al ، Ti - سیستم تبلور: رمبوئدریک - سختی : 6 5 - چگالی : 5 2 - 5 3 - رده بندی:اکسید - رخ:ندارد - جلا: فلزی ، مات - شکستگی: صدفی - شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک) - نوع سختی : به صورت خاکه دارای - سختی :1 است ، ترد و شکننده - اشکال ظاهری : فلسی ، پهن و کوتاه ، رومبوئدری ، ماکل - ژیزمان :فراوان ; آلمان ، اطریش ، ایتالیا ، سوئد ، انگلستان ، کانادا ، استرالیا ، لیبریا ، برزیل و روسیه - خواص شیمیایی : محلول در اسید کلریدریک تغلیظ شده ، با آب و اسید کلریدریک تمیز می شود - رنگ کانی : قهوه ای ، قرمز‌ ، خاکستری سیاه ، سیاه - رنگ خاکه: قرمز گیلاسی - تشابه کانی شناسی : گوتیت ، لیمونیت ، پیروفانیت ، ایلمنیت ، مگنتیت ، کرومیت - پاراژنز : سیدریت ، پیریت ، کوارتز و غیره - منشا تشکیل :ماگمائی ، هیدروترمال ، دگرگونی ، رسوبی - شکل بلورها:فلسی ، دانه ای ، توده ای ، نودولار ، شعاعی ، االیت ، پسودومرف - کاربرد :از کانسارهای مهم آهن است پودرآن دررنگ سازی و ضدزنگ مصرف دارد و برش سنگ آن به صورت سنگ ظریف در زینت آلات مصرف می شود - محل پیدایش: سوئیس - نام آن از کلمة یونانی haima به معنای خون گرفته شده است

hematite|kidney ore|kidney ore|martite|specularite

هماتیت شیست معادل itabirite رخساره آهن اکسیدی متورق و دگرگون شده

hematite schist|itabirite|itabirite|hematite

هماتیت شیست
معادل itabirite رخساره آهن اکسیدی متورق و دگرگون شده

hematite schist

همارایی شش وجهی
یک ساختار اتمی که در آن هریون به وسیله 8 یون مجاور با بار مخالف احاطه شده است به گونه ای که مراکز آن ها نقاط یک هگزاهدرون را شکل می دهند (که می تواند به صورت مکعب یا شکل دیگری باشد)
مترادف: تنظیم مکعبی cubic coordination ، همارایی شش وجهی یک ساختار اتمی که در آن هریون به وسیله 8 یون مجاور با بار مخالف احاطه شده است به گونه ای که مراکز آن ها نقاط یک هگزاهدرون را شکل می دهند (که می تواند به صورت مکعب یا شکل دیگری باشد) مترادف: تنظیم مکعبی cubic coordination

hexahedral coordination

همانندی

homogeny

همرا ، واحد زمانی- زمین شناسی مربوطه به زون اوج
بازه زمانی بیشترین فراوانی دریک مقطع موضعی یا یک طبقه بندی این عنوان همچنین در مورد زمانی که طی آن یک نژاد مشخص از جانداران به اوج تکامل خود رسیده است ، به کار می رود
توسط باکمن و برای زمان اوج پیشرفت و تکامل یک یا چند نوع از جانداران پیشنهاد شده بود ، ولی بعدها آن را برای زمانی که طی آن یک زون زیست چینه ای تشکیل شده است نیز به کار برد
عنوان مزبور همچنین توسط juhes – browre برای دوره تشکیل یک زیر منطقه مورد استفاده قرار گرفت
(ب) عنوانی که برخی مواقع به صورت اشتباه برای یک زون زیست چینه ای شامل بازه زمانی مختص به یک نوع مشخص فسیلی به کار می رود این عنوان از کلمه یونانی day مشتق شده است
صفت hemeral

hemera

همریخت دگرگاهی نمونه مشابه یک موجود یا ساختار متعلق به یک دوران زمین شناسی در دوره های زمین شناسی پس از آن

heterochronous homeomorph|heterochronous|heterochronous|homeomorph

همریخت دگرگاهی
نمونه مشابه یک موجود یا ساختار متعلق به یک دوران زمین شناسی در دوره های زمین شناسی پس از آن

heterochronous homeomorph

همریخت(بلور شناسی) (دیرینه شناسی) ستونی سوسنی شکل شامل ستون های هم اندازه و هم شکل

homeomorphic|homeomorph|homeomorph

همریخت(بلور شناسی)
(دیرینه شناسی) ستونی سوسنی شکل شامل ستون های هم اندازه و هم شکل

homeomorphic

همریختی ، هم سانی ، همانریختی ، هماندیسگی حالتی که در آن مواد بلورین با ترکیب شیمیایی متفاوت ، بلور و شکل یکسانی دارند چنین بلورهایی با عنوان homeomorph (هم ریخت) شناخته می شود صفت: homeomorphic ، homeomorphous

homeomorphism|homeomorphous|homeomorphous|homeomorphic

همریختی ، هم سانی ، همانریختی ، هماندیسگی
حالتی که در آن مواد بلورین با ترکیب شیمیایی متفاوت ، بلور و شکل یکسانی دارند چنین بلورهایی با عنوان homeomorph (هم ریخت) شناخته می شود
صفت: homeomorphic ، homeomorphous

homeomorphism

همریختی
پدیده ای که در آن انواع با ظاهر یکسان و یا با شباهت ظاهری ، از نظر جزئیات ساختاری متفاوت اند شباهت کلی و تفاوت در جزئیات برخی مواقع از عنوان مزبور به عنوان مترادف برای تکامل همگرا convergentevolution نیز استفاده می شود (این عنوان با homomorphy متفاوت است) ، همریختی پدیده ای که در آن انواع با ظاهر یکسان و یا با شباهت ظاهری

homeomorphy

همسان پیوند
بلور یا ماده ای که تنها از یک جهت اتصال یافته است; بلوری با پیوند یک طرفه ، همسان پیوند بلور یا ماده ای که تنها از یک جهت اتصال یافته است; بلوری با پیوند یک طرفه

homodesmic

همسان ریختی
تولید مجدد بخشی از بدن یک جاندار به گونه ای مشابه با نمونه از دست رفته ، همسان ریختی تولید مجدد بخشی از بدن یک جاندار به گونه ای مشابه با نمونه از دست رفته

homomorphosis

همسان ریختی
شباهت سطحی و ظاهری در ریخت اعضای رسته های مختلف ، همسان ریختی شباهت سطحی و ظاهری در ریخت اعضای رسته های مختلف

homomorphy

همسان هاگ
یکی از هاگ های یک گیاه انگلی که محصول هوموسپری است ، هاگی که می تواند در تولید مثل نقش نر یا ماده را بازی کند ، چنین نمونه هایی از دوران سیلورین تا هولوسن وجود داشته اند ، همسان هاگ یکی از هاگ های یک گیاه انگلی که محصول هوموسپری است

homospore

همسان هاگی
دارای خاصیت هوموسپری (homospery) ، همسان هاگی دارای خاصیت هوموسپری (homospery)

homosporous

همسانی
شرایط ایزوپیک (همسانی isopic) شامل شباهتهای دیرین شناسی و سنگ شناسی ، همسانی شرایط ایزوپیک (همسانی isopic) شامل شباهتهای دیرین شناسی و سنگ شناسی

holisopic

همگن

homogenous

همگن ، یکنواخت

homogeneous

همگون ، متجانس ، همسان

homologous

هموسیدرین
شکل نامحلول کمپلکس آهن- پروتئین که فرم ذخیره‌سازی آهن در کبد ، طحال و مغز استخوان می‌باشد ، هموسیدرین شکل نامحلول کمپلکس آهن- پروتئین که فرم ذخیره‌سازی آهن در کبد

hemosiderin

همولوس (الف) بخش ثانویه قلاب شکل واقع در کف مخزن روزنه داران خانواده اندوتیریدا Endothyridae که نوک قلاب مزبور به سمت دهانه مخزن کشیده شده است (ب) در مهره داران چنین عنوانی برای هر استخوان قلاب مانند و یا استخوانی با عملکردی مانند قلاب به کار می رود مانند مچ که به عنوان عامل جهت گیری با استفاده از نیروی ماهیچه ها عمل می کند جمع: hamuli

hamulus|hamuli|hamuli

همولوس
(الف) بخش ثانویه قلاب شکل واقع در کف مخزن روزنه داران خانواده اندوتیریدا Endothyridae که نوک قلاب مزبور به سمت دهانه مخزن کشیده شده است
(ب) در مهره داران چنین عنوانی برای هر استخوان قلاب مانند و یا استخوانی با عملکردی مانند قلاب به کار می رود مانند مچ که به عنوان عامل جهت گیری با استفاده از نیروی ماهیچه ها عمل می کند
جمع: hamuli

hamulus

همی ارگاتیک

hemiorganic

همی پلاژیک

hemiplagic

همی دیسک
زائده ای اسفنجی شامل یک صفحه دو طرفه ناهمگن ، همی دیسک زائده ای اسفنجی شامل یک صفحه دو طرفه ناهمگن

hemidisc

همی سلوز

hemicellulose

همی کریپتوفیت

hemicryptophyte

همی کوانیتیک
زایده پرده ای در یک نائوتیلوید nautiloid که به اندازه نصف یا سه چهارم فاصله اش تا زایده بعدی رشد می کند ، همی کوانیتیک زایده پرده ای در یک نائوتیلوید nautiloid که به اندازه نصف یا سه چهارم فاصله اش تا زایده بعدی رشد می کند

hemichoanitic

همی کورداتا
زیر مجموعه ای از پروتوکورداتا protochordata شامل حیواناتی با یک مهره پشتی در جلوی دهان و سه حفره بدنی coelom در نمونه های بالغ
، همی کورداتا زیر مجموعه ای از پروتوکورداتا protochordata شامل حیواناتی با یک مهره پشتی در جلوی دهان و سه حفره بدنی coelom در نمونه های بالغ

hemichordata

همی مورفیت یا سیلیکات روی - ترکیب شیمیایی : Zn4[(OH)2|Si2O7] H2O - درصد مواد:ZnO67 59% SiO224 94% H2O7 47% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای ، صدفی ، ابریشمی - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، استلاکتیتی ، پسودومرف - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، اطریش ، ایتالیا ، انگلیس ، URSS ، الجزایر ، ایران ، امریکا ، مکزیک و - خواص شیمیایی : محلول در KOH غلیظ و با ZnO واکنش می دهد - رنگ کانی : بی رنگ ، سفید ، خاکستری ، متمایل به زرد ، قهوه ای - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه :سختی : ، انحلال در اسیدها ، چگالی - تشابه کانی شناسی : اسمیت زونیت ، کالسدونی ، پرهنیت - پاراژنز : اسفالریت ، ولفنیت ، لیمونیت ، اسمیت زونیت و غیره - منشا تشکیل :ثانوی - شکل بلورها:همی مورفیک ، قرصی شکل - محل پیدایش: مکزیک - نام آن از نظر شکل بلورهای همی مورف اخذ شده است به آن سنگ توتیا هم اطلاق می شود - سختی :

hemimorphite|calamine|calamine|zinc silicate|galmei

همی مورفیت یا سیلیکات روی
ترکیب شیمیایی : Zn4[(OH)2|Si2O7] H2O
درصد مواد:ZnO67 59% SiO224 94% H2O7 47%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای ، صدفی ، ابریشمی
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، استلاکتیتی ، پسودومرف
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، اطریش ، ایتالیا ، انگلیس ، URSS ، الجزایر ، ایران ، امریکا ، مکزیک و
خواص شیمیایی : محلول در KOH غلیظ و با ZnO واکنش می دهد
رنگ کانی : بی رنگ ، سفید ، خاکستری ، متمایل به زرد ، قهوه ای
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه :سختی : ، انحلال در اسیدها ، چگالی
تشابه کانی شناسی : اسمیت زونیت ، کالسدونی ، پرهنیت
پاراژنز : اسفالریت ، ولفنیت ، لیمونیت ، اسمیت زونیت و غیره
منشا تشکیل :ثانوی
شکل بلورها:همی مورفیک ، قرصی شکل
محل پیدایش: مکزیک
نام آن از نظر شکل بلورهای همی مورف اخذ شده است به آن سنگ توتیا هم اطلاق می شود
سختی : 5
چگالی : 3 3 - 3 5

hemimorphite

همیستها

hemists

همیفراگم
سکوی طاقچه مانند کلسیتی عرضی که در برخی از خزه‌سانان استنولمیت Stenolaemate از دیواره‌ی جانوری و در عرض مخزن جانوری امتداد پیش آمده است این عضو در نمونه‌های رشد یافته از جوانب دیواره‌ی مخزنی به صورت متناوب پیش آمده است ، همیفراگم سکوی طاقچه مانند کلسیتی عرضی که در برخی از خزه‌سانان استنولمیت Stenolaemate از دیواره‌ی جانوری و در عرض مخزن جانوری امتداد پیش آمده است این عضو در نمونه‌های رشد یافته از جوانب دیواره‌ی مخزنی به صورت متناوب پیش آمده است

hemiphragm

همینگ فوردین
طبقه قاره ای در امریکای شمالی مربوط به میوسن تحتانی (بالاتر از آریکارئین Areekaeean و پائین تر از بار ستووین Barstovian) ، همینگ فوردین طبقه قاره ای در امریکای شمالی مربوط به میوسن تحتانی (بالاتر از آریکارئین Areekaeean و پائین تر از بار ستووین Barstovian)

heming fordian

هندسه هیدرولیکی
تشریح روابط گرافیکی میان نمودارهای رسم شده برای پارامترهای هیدرولیکی (مانند عرض ، عمق ، سرعت ، شیب مسیر ، سختی و زبری و ابعاد ذرات بستر ، و تمامی مشخصاتی که به تعیین شکل یک کانال طبیعی کمک می‌کنند) در یک مقطع عرضی معین از کانال یا بستر رودخانه ، در قالب توابع ساده آبدهی رودخانه

hydraulic geometry

هندسه هیدرولیکی تشریح روابط گرافیکی میان نمودارهای رسم شده برای پارامترهای هیدرولیکی (مانند عرض ، عمق ، سرعت ، شیب مسیر ، سختی و زبری و ابعاد ذرات بستر ، و تمامی مشخصاتی که به تعیین شکل یک کانال طبیعی کمک می‌کنند) در یک مقطع عرضی معین از کانال یا بستر رودخانه ، در قالب توابع ساده آبدهی رودخانه

hydraulic geometry|geometry|geometry

هندوراسیت
معادل با : sellen–tellurium

hondurasite

هندوراسیت معادل با : sellen–tellurium

hondurasite|sellen tellurium|sellen tellurium

هنیژین
هر موضوع یا مورد مربوطه به کلادسیم Cladism (تکامل شناسی سیستماتیک) که به افتخار تشریح کننده اصلی آن w hennig بدین عنوان نام گذاری شده است ، هنیژین هر موضوع یا مورد مربوطه به کلادسیم Cladism (تکامل شناسی سیستماتیک) که به افتخار تشریح کننده اصلی آن w hennig بدین عنوان نام گذاری شده است

hennigian

هوازدگی زیر دریایی واکنش ژئوشیمیایی میان آب دریا و رسوبات در منطقه ای یا رسوبگذاری اندک و یا فاقد آن ، که تغییر حالت کانی های رسی ، شکل گیری گلوکونیت از فلدسپات و میکاها و تولید فیلیپسیت و گالاکونیت از خاکستر آتشفشانی مثال هایی از این مورد اند عنوان مزبور به صورت halmyrosis نیز نوشته می شود مقایسه شود با دیاژنز مترادف: submarine weathering (هوازدگی زیردریایی)

halmyrolysis|halmyrosis|halmyrosis

هوازدگی زیر دریایی
واکنش ژئوشیمیایی میان آب دریا و رسوبات در منطقه ای یا رسوبگذاری اندک و یا فاقد آن ، که تغییر حالت کانی های رسی ، شکل گیری گلوکونیت از فلدسپات و میکاها و تولید فیلیپسیت و گالاکونیت از خاکستر آتشفشانی مثال هایی از این مورد اند عنوان مزبور به صورت halmyrosis نیز نوشته می شود
مقایسه شود با دیاژنز مترادف: submarine weathering (هوازدگی زیردریایی)

halmyrolysis

هوای گرم ، هوای داغ

hot weather

هوبنریت
ترکیب شیمیایی :MnWO4
درصد مواد: MnO23 42% WO376 58%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:ولفرامات
رخ:کامل
جلا: نیمه فلزی ، خاکستری
شکستگی: نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک)
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات موازی تا نیمه کروی
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، فرانسه ، امریکا ، پرو و بولیوی
خواص شیمیایی : به سختی در HCl و H2SO4 حل می شود
رنگ کانی : قهوه ای قرمز ، سیاه متمایل به قهوه ای
رنگ خاکه: خاکستری ، متمایل به سبز
پاراژنز : ولفرامیت ، کاسیتریت ، توپاز و غیره
منشا تشکیل :پنوماتولیتی
شکل بلورها:منشوری ، قرصهای کوچک
نام آن از نام هونبر مهندس معدن آلمانی اخذ شده است
سختی : 5
چگالی : 6 4 - 7 1 ، هوبنریت - ترکیب شیمیایی :MnWO4 - درصد مواد: MnO23 42% WO376 58% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:ولفرامات - رخ:کامل - جلا: نیمه فلزی ، خاکستری - شکستگی: نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک) - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات موازی تا نیمه کروی - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی و شرقی ، پرو و بولیوی - خواص شیمیایی : به سختی در HCl و H2SO4 حل می شود - رنگ کانی : قهوه ای قرمز ، سیاه متمایل به قهوه ای - رنگ خاکه: خاکستری ، متمایل به سبز - پاراژنز : ولفرامیت ، توپاز و غیره - منشا تشکیل :پنوماتولیتی - شکل بلورها:منشوری ، قرصهای کوچک - نام آن از نام هونبر مهندس معدن آلمانی اخذ شده است - سختی :

huebnerite

هوپئیت
ترکیب شیمیایی :Zn3[PO4]2 4H2O
درصد مواد:ZnO53 28% P2O531% U2O15 72%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: فسفات
رخ:خیلی خوب ، مطابق با سطح /100/ خوب ، مطابق با سطح /010/
جلا:شیشه ای ، صدفی
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توده ای
ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان غربی ، زامبیا و کانادا
رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، زرد
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :وانادینیت ، همی مورفیت
منشا تشکیل : ثانوی ، ناحیه اکسیداسیون
شکل بلورها: منشوری ، ورقه ای ، پهن و کوتاه
محل پیدایش: زامبیا
دارای شکستگی ناصاف است
نام آن نام یک شیمیدان اسکاتلندی T Ch Hope است
سختی : 3
چگالی : 3 ، هوپئیت - ترکیب شیمیایی :Zn3[PO4]2 4H2O - درصد مواد:ZnO53 28% P2O531% U2O15 72% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: فسفات - رخ:خیلی خوب ، مطابق با سطح /010/ - جلا:شیشه ای ، صدفی - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توده ای - ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان غربی ، زامبیا و کانادا - رنگ کانی : سفید ، زرد - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :وانادینیت ، همی مورفیت - منشا تشکیل : ثانوی ، ناحیه اکسیداسیون - شکل بلورها: منشوری ، پهن و کوتاه - محل پیدایش: زامبیا - دارای شکستگی ناصاف است - نام آن نام یک شیمیدان اسکاتلندی T Ch Hope است - سختی : 3 - چگالی : 3

hopeite

هوتوریوین ، آشکوب دوره کرتاسه پیشین ، 127 تا 132 میلیون سال قبل

hauterivian

هوجکینسونیت
یک کانی با رنگ صورتی روشن تا قهوه ای متمایل به قرمز ، با فرمول mnzb2sio5 H2O ، هوجکینسونیت یک کانی با رنگ صورتی روشن تا قهوه ای متمایل به قرمز

hodgkinstonite

هودسونیت
مترادف نامتداول برای کرتلندتیت (چرا که هودسونیت پیش از این برای نوعی پیروکسن به کار رفته است) ، هودسونیت مترادف نامتداول برای کرتلندتیت (چرا که هودسونیت پیش از این برای نوعی پیروکسن به کار رفته است)

hudsonite

هودوکرون ، هودوکرون
مترادفی نامتداول برای منحنی لرزه شناسی travel time ، هودوکرون مترادفی نامتداول برای منحنی لرزه شناسی travel time

hodochrone

هورتیت
عنوان منسوخ برای سیینیت تیره رنگ حاصل از هضم سنگ آهک در گابرو ، هورتیت عنوان منسوخ برای سیینیت تیره رنگ حاصل از هضم سنگ آهک در گابرو

hortite

هورست ، فرازمین ، فرازمین
بالا آمدگی ، هرگاه قطعه ای از پوسته زمین ، بر اثر دو گسل نرمال که آن را محدود می کند ، با لغزش تقریبا مساوی ، بالاتر قرار گیرد ساختی بوجود می آورد که آن را فرا زمین نامند
، فرازمین بالا آمدگی ، بالاتر قرار گیرد ساختی بوجود می آورد که آن را فرا زمین نامند

horst

هورفانو
عنوانی که در جنوب غربی امریکا برای تپه یا کوهی از سنگ های قدیمی و کاملا محصور که فاقد هر نوع روباره ای از مواد رسوبی جدیدتر است به کار می رود این عنوان خصوصا برای برجستگی های دور افتاده ای که توسط فرسایش از توده اولیه ای که از آن به وجود آمده اند جدا شده اند به کار می رود این عنوان از کلمه اسپانیایی Huerfano مشتق شده است که به معنای یتیم می باشد
مقایسه شود با lost mountain و tejon ، هورفانو عنوانی که در جنوب غربی امریکا برای تپه یا کوهی از سنگ های قدیمی و کاملا محصور که فاقد هر نوع روباره ای از مواد رسوبی جدیدتر است به کار می رود این عنوان خصوصا برای برجستگی های دور افتاده ای که توسط فرسایش از توده اولیه ای که از آن به وجود آمده اند جدا شده اند به کار می رود این عنوان از کلمه اسپانیایی Huerfano مشتق شده است که به معنای یتیم می باشد مقایسه شود با lost mountain و tejon

huerfano

هورمون
یک مولکول سیارکه به وسیله نوعی سلول یا بافت آزاد می‌شود و در درازمدت فعالیت‌ سایر بافت‌ها را کنترل می‌کند ، مانند تیروکسین ‌ ، هورمون یک مولکول سیارکه به وسیله نوعی سلول یا بافت آزاد می‌شود و در درازمدت فعالیت‌ سایر بافت‌ها را کنترل می‌کند

hormone

هورنسیت
یک کانی مونوکلینیک سفید رنگ با فرمول Mg3(aso4)2 8H2O که بلورهایی شبیه به بلورهای گچ دارد (واژه مزبور به صورت hornesite هم نوشته می‌شود) ، هورنسیت یک کانی مونوکلینیک سفید رنگ با فرمول Mg3(aso4)2 8H2O که بلورهایی شبیه به بلورهای گچ دارد (واژه مزبور به صورت hornesite هم نوشته می‌شود)

heornesite

هورنفونولیت
کانی ای از گروه الیوین با فرمول (Fe ، Mg ، Mn)2sio4 که در حقیقت نوعی فایالیت حاوی منیزیوم و منگنز است ، هورنفونولیت کانی ای از گروه الیوین با فرمول (Fe

hornfonolite

هوروتلی
یک پدیده وابسته به تکامل نژادی که در مراحل نرمال تکامل یا تکامل با نرخ میانگین دیده می شود
مقایسه شود با: brodytely و tachytely ، هوروتلی یک پدیده وابسته به تکامل نژادی که در مراحل نرمال تکامل یا تکامل با نرخ میانگین دیده می شود مقایسه شود با: brodytely و tachytely

horotely

هورونین
زیرمجموعه ای از طبقات مربوط به دوران پروتوزوئیک موجود در سپر کانادیی ، هورونین زیرمجموعه ای از طبقات مربوط به دوران پروتوزوئیک موجود در سپر کانادیی

huronion

هوسبییت
نفلین سینیت حاوی پلاژیوکلاز ، واژه مزبور توسط بروگر (1933) Brogger و از نام منطقه هوسبی husbey در ناحیه oslo کشور نروژ ، گرفته شده است عنوان نامتداول ، هوسبییت نفلین سینیت حاوی پلاژیوکلاز

husebyite

هوسل
عنوان مورد استفاده در انگلستان برای رس نرم همراه با زغالسنگ و نیز شیل کربن دار تغییر شکل یافته که در زیر یک لایه زغالسنگ قرار گرفته است عنوان مزبور از گویش یورکشایر Yorkshire معادل آشغال است ، هوسل عنوان مورد استفاده در انگلستان برای رس نرم همراه با زغالسنگ و نیز شیل کربن دار تغییر شکل یافته که در زیر یک لایه زغالسنگ قرار گرفته است عنوان مزبور از گویش یورکشایر Yorkshire معادل آشغال است

hussle

هوسمان ، هوسمانیت
ترکیب شیمیایی :Mn3O4
Mn72% O28%
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی:اکسید
رخ:کامل
جلا: نیمه فلزی ، فلزی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای ، پسودومرف
ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، URSS ، برزیل ، امریکا و هند
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : سیاه
رنگ خاکه: قهوه ای
تفاوت با کانی های مشابه :چگالی ، رنگ خاکه ، خاصیت مغناطیسی
تشابه کانی شناسی : پسیلوملان ، ماگنتیت
پاراژنز : دولومیت ، باریت ، پسیلوملان و غیره
منشا تشکیل :دگرگونی ، دگرسانی ، هیدروترمال
شکل بلورها:بی پیرامیدال ، پسودواکتائدر ، ماکله
محل پیدایش: آلمان غربی
نام آن از نام کانی شناس آلمانی هوسمان Hausmann اخذ شده است
سختی : 5 5
چگالی : 4 7 – 4 8 ، هوسمانیت - ترکیب شیمیایی :Mn3O4 - Mn72% O28% - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی:اکسید - رخ:کامل - جلا: نیمه فلزی ، فلزی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، پسودومرف - ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، امریکا و هند - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : سیاه - رنگ خاکه: قهوه ای - تفاوت با کانی های مشابه :چگالی ، خاصیت مغناطیسی - تشابه کانی شناسی : پسیلوملان ، ماگنتیت - پاراژنز : دولومیت ، پسیلوملان و غیره - منشا تشکیل :دگرگونی ، هیدروترمال - شکل بلورها:بی پیرامیدال ، ماکله - محل پیدایش: آلمان غربی - نام آن از نام کانی شناس آلمانی هوسمان Hausmann اخذ شده است - سختی :

hausmannite

هوشیت ، نوعی مگنیت حاوی نیکل

hoshiite

هوکسنین
مرحله هوا چینه شناسی انگلیسی معادل با پلیستیوسن میانی (بالاتر از آنگلین anglian و پایین تر از هولستنین آHolstonian) که بین یخچالی بوده و احتمالا دارای همبستگی با هولستینین holsteninian می باشد ، هوکسنین مرحله هوا چینه شناسی انگلیسی معادل با پلیستیوسن میانی (بالاتر از آنگلین anglian و پایین تر از هولستنین آHolstonian) که بین یخچالی بوده و احتمالا دارای همبستگی با هولستینین holsteninian می باشد

hoxnian

هوگبومیت
کانی ای با ترکیب Mg ، Fe)4tial12o24) معادل با hogbomite ، هوگبومیت کانی ای با ترکیب Mg

hoegbomite

هوگبومیتیت
مگنیت غنی از هوگبومیت و عنوانی غیرمتداول ، هوگبومیتیت مگنیت غنی از هوگبومیت و عنوانی غیرمتداول

hogbomitite

هوگونیوت
مکان هندسی نقاطی که روابط انرژی – حجم – فشار یک جسم یا حالات آن را که محصول لرزش (تکان دادن) جسم مزبور ، نسبت به حالت اولیه اش می باشد ، تشریح می کنند عنوان مزبور از نام pierrhenri hugoniot فیزیکدان فرانسوی مشتق شده است
مترادف: منحنی hugoniot ، هوگونیوت مکان هندسی نقاطی که روابط انرژی – حجم – فشار یک جسم یا حالات آن را که محصول لرزش (تکان دادن) جسم مزبور ، تشریح می کنند عنوان مزبور از نام pierrhenri hugoniot فیزیکدان فرانسوی مشتق شده است مترادف: منحنی hugoniot

hugoniot

هولاسپیس
یک بندپای خرچنگی در مرحله رشد که دارای قطات سینه ای کامل نوع خود است
حالت مجمع: holaspides ، هولاسپیس یک بندپای خرچنگی در مرحله رشد که دارای قطات سینه ای کامل نوع خود است حالت مجمع: holaspides

holaspis

هولاکانت
نوعی از خارهای یک مرجان خاردار که احتمالاً از یک میله کلسیتی (مشابه پوسته یک تری پلاسما) تشکیل شده‌اند ، هولاکانت نوعی از خارهای یک مرجان خاردار که احتمالاً از یک میله کلسیتی (مشابه پوسته یک تری پلاسما) تشکیل شده‌اند

holacanth

هولاندیت - فرمول شیمیایی :Ca[Al2Si7O18] 6H2O - درصد مواد:CaO9 2% Al2O316 8% SiO259 29% H2O14 8% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی:شکننده - اشکال ظاهری :بلور ، آگرگات - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، ایتالیا ، نروژ و ایسلند - رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، قرمز ، قهوه ای - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : استیلیبیت - پاراژنز :استیلبیت ، چابازیت - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: ورقه ای ، فلسی - محل پیدایش: چک و اسلواکی - دارای شکستگی ناصاف است - نام آن از نام یک کلکسیونر انگلیسی کانی ها بنام J H Heuland گرفته شده است - سختی : 3 5 - 4 - چگالی :2 2 - نامهای دیگر این کانی : Beaumontite

heulandite|beaumontite|beaumontite|lamellar zeolite

هولاندیت ، هولاندیت
فرمول شیمیایی :Ca[Al2Si7O18] 6H2O
درصد مواد:CaO9 2% Al2O316 8% SiO259 29% H2O14 8%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی:شکننده
اشکال ظاهری :بلور ، آگرگات
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، ایتالیا ، نروژ و ایسلند
رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، قرمز ، قهوه ای
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : استیلیبیت
پاراژنز :استیلبیت ، چابازیت
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: ورقه ای ، فلسی
محل پیدایش: چک و اسلواکی
دارای شکستگی ناصاف است
نام آن از نام یک کلکسیونر انگلیسی کانی ها بنام J H Heuland گرفته شده است
سختی : 3 5 - 4
چگالی :2 2
نامهای دیگر این کانی : Beaumontite

heulandite

هولائیت
سنگ دورگه حاصل از درون کنش میان سوویت souite و سنگ های سری jolite-melteigite (یولیت ‌ملتیگیت) عنوان مزبور توسط Brogger از ناحیه ای در نروژ اقتباس شده است ، هولائیت سنگ دورگه حاصل از درون کنش میان سوویت souite و سنگ های سری jolite-melteigite (یولیت ‌ملتیگیت) عنوان مزبور توسط Brogger از ناحیه ای در نروژ اقتباس شده است

hallaite

هولتدالیت
کانی ای با فرمول Mg2PO4(OH) که مشابه منیزیم دار ساترلیت satteryite بوده و با دومورتیریت dumorierite دی مورف (دو شکل) می باشد ، هولتدالیت کانی ای با فرمول Mg2PO4(OH) که مشابه منیزیم دار ساترلیت satteryite بوده و با دومورتیریت dumorierite دی مورف (دو شکل) می باشد

holtedhalite

هولستینین
عصر گیاهی و چینه نگاری آب و هوایی معادل با پلیستوسن در اروپای شمالی (بالاتر از السترین elsrerian و پایین تر از saulian سالین) دوره ای که از نظر زمانی معادل با دوره بین یخچالی mindel-riss است ، هولستینین عصر گیاهی و چینه نگاری آب و هوایی معادل با پلیستوسن در اروپای شمالی (بالاتر از السترین elsrerian و پایین تر از saulian سالین) دوره ای که از نظر زمانی معادل با دوره بین یخچالی mindel-riss است

holsteinian

هولمیت
یک سنگ آذرین مشابه با مونوکیلویت (monochiquite) که در عوض آنالکیم موجود در مونوکیلویت دارای ملیلیت (melilite) است یک آلنویت پیروکسنی عنوان مذکورتوسط یوهانسون (1938) از holm در جزایر Orkney گرفته شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود ، هولمیت یک سنگ آذرین مشابه با مونوکیلویت (monochiquite) که در عوض آنالکیم موجود در مونوکیلویت دارای ملیلیت (melilite) است یک آلنویت پیروکسنی عنوان مذکورتوسط یوهانسون (1938) از holm در جزایر Orkney گرفته شده است کاربرد این واژه توصیه نمی شود

holmite

هولمیم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Holmium - شماره اتمی :67 - وزن اتمی :164 93 - آرایش الکترونی :2-8-18-29-8-2 - نوع عنصر :خانواده لانتانیدها

ho|holmium|holmium

هولو کروآل (ساختمان بدن در تریلوبیتها)
طبقه بندی نوع عدسی درچشم تریلوبیتها ، در این تقسیم بندی عدسیها به هم چسبیده یا پهلو به پهلو قرار گرفته اند چشمها در سطح پشتی سر قرار دارند که یک جفت چشم ساده و یک جفت چشم مرکب کوچک است چشمهای مرکب از تعدادی عدسی تشکیل می شوند که هر کدام از عدسیها یک واحد بینایی محسوب می شود تعداد عدسیها تا 15000 عدد هم می رسد ، هولو کروآل (ساختمان بدن در تریلوبیتها) طبقه بندی نوع عدسی درچشم تریلوبیتها

holo choral

هولوتیپ ، نمونه شاخص ، نمونه های دیگری از فرم اصلی ( type ) که اولین بار شرح داده می شود

holotype

هولوستوم

holostome

هولوستوماتونس
صدف یک بازوپا با حاشیه و دهانه ی کم و بیش دایره ای که فاقد شکاف و فرورفتگی است مقایسه شود با: Siphonostomatous ، هولوستوماتونس صدف یک بازوپا با حاشیه و دهانه ی کم و بیش دایره ای که فاقد شکاف و فرورفتگی است مقایسه شود با: Siphonostomatous

holostomatons

هولوستیلیک
مرتبط با نوعی تعلیق آرواره ای که در آن استخوان غضروفی یا استخوان محرک غضروف آرواره ی بالایی به صورت ثابت به اندام عصبی متصل شده است ، هولوستیلیک مرتبط با نوعی تعلیق آرواره ای که در آن استخوان غضروفی یا استخوان محرک غضروف آرواره ی بالایی به صورت ثابت به اندام عصبی متصل شده است

holostylic

هولوستئی
یک زیر کلاس از ماهی ها ی استخوانی Ray- Finned که شامل انواع زنده ی اره ماهی ، نیزه ماهی و نیز نمونه های مربوط به دوره ی مزوزوئیک که شکل آن ها کم و بیش چیزی ما بین شکل کندروستن Chondrosteans پالئوزویک و تلئوست ها ی دوره ی ترشیاری بوده است ، می باشد این احتمال وجود دارد که نوع مذکور ، انواع تکامل یافته ی استیکتیز Ostheryktes باشد ، هولوستئی یک زیر کلاس از ماهی ها ی استخوانی Ray- Finned که شامل انواع زنده ی اره ماهی

holostei

هولوسفالی
زیر مجموعه‌ای از ماهی های کارتیلاجینوس که کلاً از رده chimaerriforms تشکیل شده است ، هولوسفالی زیر مجموعه‌ای از ماهی های کارتیلاجینوس که کلاً از رده chimaerriforms تشکیل شده است

holocephali

هولوسم
عنوانی ارائه شده توسط ویلر Wheeler برای یک واحد زمان چینه شناسی که می تواند محصول رسوب گذاری (متشکل از یک یا چند هولوستروم Holostrom) یا هیاتال Hiatal(شامل چند وقفه ی زمین شناسی متوالی) باشد
مقایسه شود با :Biosome Lithosome ، هولوسم عنوانی ارائه شده توسط ویلر Wheeler برای یک واحد زمان چینه شناسی که می تواند محصول رسوب گذاری (متشکل از یک یا چند هولوستروم Holostrom) یا هیاتال Hiatal(شامل چند وقفه ی زمین شناسی متوالی) باشد مقایسه شود با :Biosome Lithosome

holosome

هولوسن ، دور هولوسن ، قسمتی از دوره کواترنری که از پایان پلیوستوسن (0 01 میلیون سال پیش) تا به امروز را در بر می گیرد نام آن از واژه های یونانی (holos) به معنای کامل و(cene)به معنای جدید

holocene

هولوسیدریت
شهاب سنگی که حاوی آهن فلزی بوده و فاقد مواد سنگی می باشد مقایسه شود با:‌ oligosiderite ، هولوسیدریت شهاب سنگی که حاوی آهن فلزی بوده و فاقد مواد سنگی می باشد مقایسه شود با:‌ oligosiderite

holosiderite

هولوکوانیتیک
دیواره رتروکوانیتیک retro choanitic یک نوتیلوئید nautiloid که در طول یک اندام چشمی ، به سمت عقب کشیده شده است ، هولوکوانیتیک دیواره رتروکوانیتیک retro choanitic یک نوتیلوئید nautiloid که در طول یک اندام چشمی

holochoanitic

هولولوکوکرات

hololeucocrate

هولولئیم
بقایای زغالسنگ شده گیاهان ، مقایسه شود با: meroleims (در این مورد به معنای واژه phytoleims مراجعه نمایید ) ، هولولئیم بقایای زغالسنگ شده گیاهان

hololeims

هولوملانوکرات

holomelanocrate

هولیت
آلومینوسیلیکات مشکی نرم آهن فریک ، منیزیوم ، کلسیم و مواد قلیایی که دارای جلای صمغی است و به صورت ماده درون شبکه ای در ترکیبات مختلف دیده شده و در برخی بازالت ها نیز به صورت مواد تزریق شده به ساختار اضافه می شود این نمونه احتمالا با کلروفائیت یکسان است ، هولیت آلومینوسیلیکات مشکی نرم آهن فریک

hullite

هومات ، نمک آلی یا معدنی اسید هومیک ، نمک اسید هومیک ، نمک یا نمک آلی اسیدهیومیک

humate

هوماتیپور
این عنوان در کریستوئیدها برای بخش غلاف دار موجود در صفحه کاسه گل که دارای کانال های کلسیتی شده پیچیده ای است ، به کار می رود این مجاری سیالات مورد نیاز برای عملیات تنفس را منتقل کرده و تنها در خانواده بزرگ رومبیفرئن های هلوسیستید ها دیده می شوند ، هوماتیپور این عنوان در کریستوئیدها برای بخش غلاف دار موجود در صفحه کاسه گل که دارای کانال های کلسیتی شده پیچیده ای است

humatipore

هوماتیرومب
این عنوان در کریستوئیدها crystoids به حفره غلافی دارای کانال هایی که در عرض و در فاصله میان صفحات غلافی مجاور کشیده شده اند ، گفته می شود این کانال ها که سیالات مود نیاز برای عملیات تنفس را حمل می کنند در خانواده بزرگ رمبیفارئن کاریوکسیتیدها دیده می شوند ، هوماتیرومب این عنوان در کریستوئیدها crystoids به حفره غلافی دارای کانال هایی که در عرض و در فاصله میان صفحات غلافی مجاور کشیده شده اند

humatirhomb

هوماکس ، هیومکس
در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی ایالات متحده ، این عنوان به زیر رده‌ای از رده خاکی اکسی سول oxisol که تحت شرایط آب و هوایی سرد و مرطوب حاکم بر مناطق نسبتا مرتفع ، شکل می‌گیرد ، گفته می‌شود در یک متر آغازین چنین خاک هایی ، میزان مواد آلی محتوی بالا و ذخیره بازیک اندک بوده و رژیم رطوبتی یودیک udic و رژیم دمایی گرمایی یا فوق گرمایی ، وجود دارد
مقایسه شود با: orthox ، Aquox ، ustox ، Torrox ، هیومکس در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی ایالات متحده ، وجود دارد مقایسه شود با: orthox

humox

هومالتها ، هیومولتس
در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی ایالات متحده ، این عنوان برای زیر رده‌ای از رده ultisol التی سول ، که دارای میزان مواد آلی ـ کربن محتوی بالا است ، به کار می‌‌رود این خاک ها معمولاً در نواحی کوهستانی که میزان بارندگی در آن ها بالا بوده ولی در فصول مختلف متغیر است ، شکل می‌گیرند از آنجا که این خاک ها بر روی سطوح شیب دار قرار گرفته‌اند ، انواع کشت شده آن ها ، افق های سطحی خود را از دست داده‌اند و در نتیجه اولین افق (سطحی ترین افق) ، افق آرژیلیک می باشد ، هیومولتس در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی ایالات متحده

humults

هومالوزوان
هر نوع خارپوست متعلق به زیر رده همالوزا homalozoa که فاقد تقارن شعاعی بوده و بدنی کاملا نامتقارن دارد زیر رده مزبور شامل کارپیودها carpiods و احتمالا ماکاریدیا machaerdia است ، هومالوزوان هر نوع خارپوست متعلق به زیر رده همالوزا homalozoa که فاقد تقارن شعاعی بوده و بدنی کاملا نامتقارن دارد زیر رده مزبور شامل کارپیودها carpiods و احتمالا ماکاریدیا machaerdia است

homalozoan

هومالوسفال دایناسوری ضخیم جمجمه و علفخوار بود حدود 5/1متر طول و وزن آن 43کیلوگرم دارد بصورت گله ای زندگی می کرد در طول دوره کرتاسه یعنی حدود 70تا80میلیون سال پیش تا انتهای مزوزوئیک زندگی می کرده است متعلق به رده اورنیتیسکیا و زیر رده پاکی سفالوساریا

homalocephale

هومالونوتوس

homalonotus

هومانیت
کانی ای با فرمول Fe2(SO4)2(OH)2 7H2O ، هومانیت کانی ای با فرمول Fe2(SO4)2(OH)2 7H2O

hohomannite

هومدلتیدیوم
صفحه محدب مثلثی شکلی که تمام قسمت ها یا تنها بخش محوری نوتوتریوم notothyrium بازوپایان رده پاترینیدا paterinida را در بر گرفته است
مقایسه شود با: homeochilidium (این عنوان به صورت homeodeltidium هم نوشته می شود )

homedeltidium

هومدلتیدیوم صفحه محدب مثلثی شکلی که تمام قسمت ها یا تنها بخش محوری نوتوتریوم notothyrium بازوپایان رده پاترینیدا paterinida را در بر گرفته است مقایسه شود با: homeochilidium (این عنوان به صورت homeodeltidium هم نوشته می شود )

homedeltidium|homeodeltidium|homeodeltidium

هومرین
عصر گیاهی آلاسکا معادل با میوسن و پلیوسن ، هومرین عصر گیاهی آلاسکا معادل با میوسن و پلیوسن

homerian

هومه مورف ، همانند

homemorphe

هومو فسفات

humo phosphate

هومو لیگنین

humo lignine

هوموتاکسیال
مربوط به ، یا دارای خاصیت هم ارزی مانند واحدهای سنگ – چینه ای یا واحدهای زیست چینه ای که در موقعیت های مختلف چینش مشابهی دارند ولی لزوما با هم به صورت هم زمان شکل نگرفته اند مترادف: Homotaxceous ، homotactic

homotaxial

هوموتاکسیال مربوط به ، یا دارای خاصیت هم ارزی مانند واحدهای سنگ – چینه ای یا واحدهای زیست چینه ای که در موقعیت های مختلف چینش مشابهی دارند ولی لزوما با هم به صورت هم زمان شکل نگرفته اند مترادف: Homotaxceous ، homotactic

homotaxial|homotactic|homotactic|homotaxceous

هوموژنتیک

homogenetic

هوموس رس دار

humo clayey

هوموس رس دار

humo argillaceous

هوموس کلوئیدی تیره رنگ که دیر حل می گردد

humus stoffe

هوموس هسته ای

humus nucleus

هوموسی شدن ، گیاخاکی شدن
فرآیند شکل گیری خاک برگ یا اسیدهای هومیک به وسیله اکسیداسیون
صفت: humified
در این مورد به معنای واژه mor مراجعه نمایید

humification

هوموسی شکل

humus form

هوموسی که کلا از مواد آلی تشکیل یافته بدون مواد معدنی است

holorganic

هوموسیت
جزء ریزدانه توربانیت torbanite ، با رنگ قرمز مایل به قهوه ای تیره ، با ساختار نیمه شفاف و همسانگرد (با خواص یکسان در جهات مختلف) ، هوموسیت جزء ریزدانه توربانیت torbanite

humosite

هوموکولوس
اسفنجی که مخزن های تاژک دار آن نیز اسفنجی است ، خصوصا نمونه مربوطه به اسفنج های اسکونوید asconoid که دارای خارهایی از جنس کربنات – کلسیم هستند
مقایسه شود با: heterocoelous ، هوموکولوس اسفنجی که مخزن های تاژک دار آن نیز اسفنجی است ، خصوصا نمونه مربوطه به اسفنج های اسکونوید asconoid که دارای خارهایی از جنس کربنات – کلسیم هستند مقایسه شود با: heterocoelous

homocoelous

هوموکینگ
فرآیند فشاری که یخ های معلق را به صورت تپه های یخی در هم می شکند ، هوموکینگ فرآیند فشاری که یخ های معلق را به صورت تپه های یخی در هم می شکند

hummoching

هومولوگ ، نظیر ، ‌ مانند
یکی ازجفت کرومزوم موجودات زنده دیپلوئید یا یک ژن که در دو یا بیشتر گونه‌ها ، دارای منشاء و کارکرد یکسانی باشد در شیمی آلی ، به یکسری ازترکیباتی که دارای ساختار مشابهی باشند گفته می‌شود مثلاً متانول ، اتانول و دیگر الکل‌ها یک سری هومولوگ از ترکیبات را نشان می‌دهند ، ‌ مانند یکی ازجفت کرومزوم موجودات زنده دیپلوئید یا یک ژن که در دو یا بیشتر گونه‌ها

homologue

هومومیارین
نرم تن دوکفه ای یا isomyrian ، هومومیارین نرم تن دوکفه ای یا isomyrian

homomyarian

هومونیت

humunite

هومونیگریتیت ، نوعی نیگریتیت nigritite که در رسوبات دیده می‌شود
مقایسه شود با: polynigritite ، exinonigritite و keronig vitite ، نوعی نیگریتیت nigritite که در رسوبات دیده می‌شود مقایسه شود با: polynigritite

humonigritite

هوموویترینیت
ویترن زغالسنگ هومیک ، هوموویترینیت ویترن زغالسنگ هومیک

humovitrinite

هوموئیولیتیک
سنگ رسوبی حاوی ذرات سنگی مشابه یا ذرات حاصل از دو ماده سنگی مشابه (دارای ساختاری که نشان دهنده فرسایش و پراکندگی مجدد به صورت تقریبا هم زمان است) ، هوموئیولیتیک سنگ رسوبی حاوی ذرات سنگی مشابه یا ذرات حاصل از دو ماده سنگی مشابه (دارای ساختاری که نشان دهنده فرسایش و پراکندگی مجدد به صورت تقریبا هم زمان است)

homoiolithic

هومیکول

humicole

هومین

humin

هومینیت
(الف) گروهی از مواد آلی موجود در زغالسنگ قهوه ای که شامل مواد هومیک (خاک برگی) مشتق شده از مواد چوبی و سلولز می باشد این گروه که در زیر میکروسکوپ ضریب بازتابش متوسط داشته و تحت نور منکسره رنگ زرد مایل به قهوه ای تا قهوه ای مایل به قرمز از خود نشان می دهند ، در حقیقت پیشرو و علامت ایجاد گروه ورتینیت vertinite در زغالسنگ های بتیومینه اند
(ب) نوعی بیتومینه اکسید شده مشابه با زغالسنگ قهوه ای که در یک رگه پگماتیت – گرانیتی در سوئد یافت شده است ، هومینیت (الف) گروهی از مواد آلی موجود در زغالسنگ قهوه ای که شامل مواد هومیک (خاک برگی) مشتق شده از مواد چوبی و سلولز می باشد این گروه که در زیر میکروسکوپ ضریب بازتابش متوسط داشته و تحت نور منکسره رنگ زرد مایل به قهوه ای تا قهوه ای مایل به قرمز از خود نشان می دهند ، در حقیقت پیشرو و علامت ایجاد گروه ورتینیت vertinite در زغالسنگ های بتیومینه اند (ب) نوعی بیتومینه اکسید شده مشابه با زغالسنگ قهوه ای که در یک رگه پگماتیت – گرانیتی در سوئد یافت شده است

huminite

هومئوبلاستیک
مربوط به نوعی بافت کریستالوبلاستیک در سنگ های دگرگونی که در آن کانی های اصلی در اندازه های کم و بیش یکسان دیده می شوند بسته به ظاهر کانی های موجود در چنین بافتی می توان به صورت اختصاصی تر آن را با عناوین granoblastic ، lepidoblastic ، nematoblastic و یا fibroblastic شناسایی کرد عنوان مزبور توسط Becke (بک)ارائه شده است
مقایسه شود با: hetroblastic ، هومئوبلاستیک مربوط به نوعی بافت کریستالوبلاستیک در سنگ های دگرگونی که در آن کانی های اصلی در اندازه های کم و بیش یکسان دیده می شوند بسته به ظاهر کانی های موجود در چنین بافتی می توان به صورت اختصاصی تر آن را با عناوین granoblastic ، nematoblastic و یا fibroblastic شناسایی کرد عنوان مزبور توسط Becke (بک)ارائه شده است مقایسه شود با: hetroblastic

homeoblastic

هومئوتراسماتیک
عنوان ژنتیک مورد استفاده برای سنگ های آذرینی با بافت کروی که در آن هسته کره های متشکل بافت از ادخال هایی از جنس خمیره سنگ شکل گرفته اند
مقایسه شود با: isothrausmatic ، allothrausmatic ، heterothrausmatic ، crystallothrausmatic ، هومئوتراسماتیک عنوان ژنتیک مورد استفاده برای سنگ های آذرینی با بافت کروی که در آن هسته کره های متشکل بافت از ادخال هایی از جنس خمیره سنگ شکل گرفته اند مقایسه شود با: isothrausmatic

homeothrausmatic

هومئوچیلیدیوم
صفحه محدب مثلثی شکلی که تمام قسمت ها یا تنها بخش محوری نوتوتریوم notothyrium بازوپایان رده پاته نیدا peterinda را در بر گرفته است
مقایسه شود با: Homedeltidium ، هومئوچیلیدیوم صفحه محدب مثلثی شکلی که تمام قسمت ها یا تنها بخش محوری نوتوتریوم notothyrium بازوپایان رده پاته نیدا peterinda را در بر گرفته است مقایسه شود با: Homedeltidium

homeochilidium

هیاسنیت
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /100/
جلا: الماسی
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، دندریتی ، شعاعی ، دانه ای ، آبرفتی
ژیزمان :کمیاب ; آبرفت های سری لانکا ، استرالیاو برزیل
خواص شیمیایی : به سختی در HF ، H2SO4 و HCl حل می شود
ترکیب شیمیایی:ZrO267 01% SiO232 99% و ادخال هایU ، Th ، H2O (مالاکون ، سیرتولیت) Y ، Nv (نائژیت) HF (آلویت) و عناصر ردیاب(اویمالیت)
رنگ کانی : نارنجی تیره
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی ، واکنش های شیمیایی ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : گزنوتیم ، توریت ، گارنت
پاراژنز:بیوتیت ، آمفیبول ، کوارتز ، گارنت
منشا تشکیل :ماگمایی ، دگرگونی ، پگماتیتی ، رسوبی ، آبرفتی ، متامیکتایتی
شکل بلورها:منشوری ، بی پیرامیدال ، ایزومتریک
محل پیدایش: آلمان غربی
از منابع مهم Zr به شمار می رود
نام آن از واژه لاتین هیاسنیتوس اخذ شده است
سختی : 7 5
چگالی : 4 - 4 7 ، هیاسنیت - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /100/ - جلا: الماسی - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، آبرفتی - ژیزمان :کمیاب ; آبرفت های سری لانکا ، استرالیاو برزیل - خواص شیمیایی : به سختی در HF ، H2SO4 و HCl حل می شود - ترکیب شیمیایی:ZrO267 01% SiO232 99% و ادخال هایU ، Nv (نائژیت) HF (آلویت) و عناصر ردیاب(اویمالیت) - رنگ کانی : نارنجی تیره - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، اشعه X - تشابه کانی شناسی : گزنوتیم ، گارنت - پاراژنز:بیوتیت ، گارنت - منشا تشکیل :ماگمایی ، متامیکتایتی - شکل بلورها:منشوری ، ایزومتریک - محل پیدایش: آلمان غربی - از منابع مهم Zr به شمار می رود - نام آن از واژه لاتین هیاسنیتوس اخذ شده است - سختی :

hyacinth

هیالو
پیشوندی به معنای شیشه‌ای ، مقایسه شود با vitr ، هیالو پیشوندی به معنای شیشه‌ای

hyalo

هیالو کلاستیت

hyalo clastite

هیالوبسید
نام دیگر ابسدین ، هیالوبسید نام دیگر ابسدین

hylaopsite

هیالوسیدریت
نوعی الیوین با رنگ سبز زیتونی که حاوی مقادیر قابل ملاحظه‌ای آهن 30-50) درصد مولی Fe2SiO4 است ، هیالوسیدریت نوعی الیوین با رنگ سبز زیتونی که حاوی مقادیر قابل ملاحظه‌ای آهن 30-50) درصد مولی Fe2SiO4 است

hyalosiderite

هیالیت ، هیالیت
ترکیب شیمیایی :SiO2 nH2O
رده بندی:اکسید
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف
اشکال ظاهری : قطره ای ، نودول ، آگرگات ، خوشه ای ، استالاکتیت
ژیزمان :فراوان ; درنواحی آتشفشانی عهدحاضردر آلمان ، چک واسلواکی ، مکزیک ، ژاپن ، ایسلند ، امریکا ، کانادا و
خواص شیمیایی : محلول در KOH ، HF
ترکیب شیمیایی:متغیر ، درصد H2O بین 27 ، 1 درصد در تغییر است و ادخال های Ca ، Mg ، Al ، Fe ، As نیز دارد
رنگ کانی :آبی یا سبز
رنگ خاکه:
تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت
پاراژنز : اوپال خالص ، اوپال شیری ، کالسدوئن
منشا تشکیل :بعد از آتشفشانی ، دگرسانی
شکل بلورها:منشوری
کاربرد :گاه به صورت سنگ ظریف(آگرگاتهای کوچک)مورد استفاده قرار می گیرد
محل پیدایش: چک و اسلواکی
خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه اوپال است دارای لو مینسانس فراوان سبز تا زرد ، سبز است گاه به صورت سنگ ظریف(آگرگاتهای کوچک)مورد استفاده قرار می گیرد
نام آن از کلمه یونانی Hualos به معنی شیشه اخذ شده است
سختی : 6 – 7 ، هیالیت - ترکیب شیمیایی :SiO2 nH2O - رده بندی:اکسید - جلا: شیشه ای - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف - اشکال ظاهری : قطره ای ، استالاکتیت - ژیزمان :فراوان ; درنواحی آتشفشانی عهدحاضردر آلمان ، کانادا و - خواص شیمیایی : محلول در KOH ، HF - ترکیب شیمیایی:متغیر ، As نیز دارد - رنگ کانی :آبی یا سبز - رنگ خاکه: - تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت - پاراژنز : اوپال خالص ، کالسدوئن - منشا تشکیل :بعد از آتشفشانی ، دگرسانی - شکل بلورها:منشوری - کاربرد :گاه به صورت سنگ ظریف(آگرگاتهای کوچک)مورد استفاده قرار می گیرد - محل پیدایش: چک و اسلواکی - خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه اوپال است دارای لو مینسانس فراوان سبز تا زرد ، سبز است گاه به صورت سنگ ظریف(آگرگاتهای کوچک)مورد استفاده قرار می گیرد - نام آن از کلمه یونانی Hualos به معنی شیشه اخذ شده است - سختی :

hyalite

هیالیت
نوعی شیشه کدر چینی مانند که اغلب دارای رنگ سیاه ، سبز ، قهوه‌ای یا قرمز است ، هیالیت نوعی شیشه کدر چینی مانند که اغلب دارای رنگ سیاه

hyalithe

هیالین ، شیشه ای ، زجاجی ، شیشه مانند ، شفاف ، غشایی روشن و بیرنگ مانند بال سنجاقکها

hyaline

هیبریدیسم
(الف) دورگه‌ شدن
(ب) دو رگه‌ بودن ، هیبریدیسم (الف) دورگه‌ شدن (ب) دو رگه‌ بودن

hybridism

هیبولیت

hibolites

هیپاریون

hipparion

هیپاسروساروس یک دایناسور بزرگ ، گیاهخوار ، با تاج توخالی و منقار اردکی ( یک هادروسار) بود که شبیه به کورتیوساروس بود این دایناسور حدود 9متر طول داشت و تقریبا" 40 ردیف دندان گونه ای ، یک نوک بدون دندان و یک ردیف از سوزن های کوتاه که بر روی ستون فقرات آن رشد کرده و یک بال کوچک را بر روی پشت آن شکل داده بود ، داشت در طول دوره کرتاسه حدود 70تا72 میلیون سال پیش تا پایان مزوزوئیک یعنی عصر دایناسورها زندگی می کرد این دایناسور یک اورنیتوپود( دایناسور دو پای ، نوک دار ، گیاهخوار) ، یک هادروسور( یک دایناسور منقار اردکی) و یک لامبئوسارید( دایناسور های منقار اردکی با شاخ تو خالی نظیر باکتروساروس ، کوریتوساروس ، لامبئوساروس ، پاراسارولوفوس و غیره) بود

hypacrosaurus

هیپد

heaped

هیپرپارازیت انگلی که انگل دیگری را مورد حمله قرار می دهد

hyperparasite

هیپرترمیک

hyperthermic

هیپرستن
ترکیب شیمیایی : (Fe ، Mg)2 [Si2O6]
درصد مواد:MgO40 16% SiO259 84%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای ، صدفی ، فلزی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: غیرشفاف
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری ناقص ، آگرگات دانه ای ، درخشان ، توده های شعاعی ، کروی
ژیزمان :فراوان ; آلمان غربی ، مجارستان ، رومانی ، کانادا ، ایران ، امریکا ، استرالیا ، ژاپن و گروئنلند
خواص شیمیایی : به طور بخشی در HCl حل می شود
رنگ کانی : قهوه ای ، خاکستری ، سبز و سیاه
رنگ خاکه: خاکستری ، سفید
تفاوت با کانی های مشابه :واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : انستاتیت ، برونزیت
پاراژنز : بیوتیت ، انستاتیت ، اولیوین ، فلدسپات ها و غیره
منشا تشکیل :ماگمایی ، دگرگونی ( شیت های متبلور)
شکل بلورها:قرصی شکل ، تیغه های کوچک
محل پیدایش: سوئیس
نام آن از واژه یونانی بالا huper و نیرو Sthenos گرفته شده است
سختی : 5 - 6
چگالی : 3 5 - 3 7 ، هیپرستن - ترکیب شیمیایی : (Fe ، Mg)2 [Si2O6] - درصد مواد:MgO40 16% SiO259 84% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای ، فلزی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: غیرشفاف - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : بلوری ناقص ، کروی - ژیزمان :فراوان ; آلمان غربی ، ژاپن و گروئنلند - خواص شیمیایی : به طور بخشی در HCl حل می شود - رنگ کانی : قهوه ای ، سبز و سیاه - رنگ خاکه: خاکستری ، سفید - تفاوت با کانی های مشابه :واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : انستاتیت ، برونزیت - پاراژنز : بیوتیت ، فلدسپات ها و غیره - منشا تشکیل :ماگمایی ، دگرگونی ( شیت های متبلور) - شکل بلورها:قرصی شکل ، تیغه های کوچک - محل پیدایش: سوئیس - نام آن از واژه یونانی بالا huper و نیرو Sthenos گرفته شده است - سختی :

hypersthene

هیپرگلیف
آثار حکاکی مانند شکل گرفته طی هوازدگی ، هیپرگلیف آثار حکاکی مانند شکل گرفته طی هوازدگی

hyperglyph

هیپریون ، یکی از اقمار هفده گانه زحل که قمری در حدود 480 کیلومتر دارد

hyperion

هیپسوترمومتر

hypsothermometer

هیپسومتری ، ارتفاع سنجی ، فراز سنجی

hypsometry

هیپسیلوپودون حدود 2متر طول و 6/0 متر بلندی و 68 کیلوگرم وزن داشت منقاری شاخ مانند ، کیسه های گونه ای و 30-28 دندان تیز در جمجمه ای کوچک به طول 12 سانتی متر و عرض 5 سانتی متر داشت در دوره کرتاسه آغازین ، حدود 125-120 میلیون سال پیش زندگی می کرد به رده اورنیتوپودا ، خانواده هیپسیلوپدونیتده( گیاهخواران آهو مانند و گله ای که شامل دریوساروس ، اتنیلیا ، تنوتوساروس ، پارکسوساروس و تسکلوساروس بودند) تعلق داشت

hypsilophodon

هیپو استوماتیک
این نوع روزنه در سطح زیرین برگ وجود دارد از ویژگی هایی که در سطح برگ ها و ساقه های جوان وجود دارد روزنه ( استومات ) است استومات در سطح برگ ها به دو حالت قرار می گیرد ، که یک نوع آن hypostomatique است ، هیپو استوماتیک این نوع روزنه در سطح زیرین برگ وجود دارد از ویژگی هایی که در سطح برگ ها و ساقه های جوان وجود دارد روزنه ( استومات ) است استومات در سطح برگ ها به دو حالت قرار می گیرد

hypostomatique

هیپوتایپ
نمونه‌ای که به منظور تصحیح اطلاعات موجود در مورد یک گونه (که شامل نمونه مزبوراست) تشریح و بررسی شده است در این مورد به معنای واژه frizzell مراجعه نمایید ، هیپوتایپ نمونه‌ای که به منظور تصحیح اطلاعات موجود در مورد یک گونه (که شامل نمونه مزبوراست) تشریح و بررسی شده است در این مورد به معنای واژه frizzell مراجعه نمایید

hypotype

هیپوتراکت
بخشی از کیسه دینوفلاژله ها که در قسمت پشتی ناحیه کمربندی (میانی) قرار گرفته است
متضاد: epitvact ، هیپوتراکت بخشی از کیسه دینوفلاژله ها که در قسمت پشتی ناحیه کمربندی (میانی) قرار گرفته است متضاد: epitvact

hypotract

هیپوتیریدید
حفره موجود در بدن بازوپایان که در زیر یا روی بخش خلفی لبه‌های دهانه ایجاد شده است ، هیپوتیریدید حفره موجود در بدن بازوپایان که در زیر یا روی بخش خلفی لبه‌های دهانه ایجاد شده است

hypothyridid

هیپوریتها

hippurites

هیپوزیگال
صفحه بازویی مبدایی در یک کرینوئید crinoid که از دو قسمت که به صورت متقارن با هم جفت شده‌اند تشکیل شده است ، هیپوزیگال صفحه بازویی مبدایی در یک کرینوئید crinoid که از دو قسمت که به صورت متقارن با هم جفت شده‌اند تشکیل شده است

hypozygal

هیپوژنیک ، ژرفازادی یا زیر زادی

hypogenic

هیپوژه

hypogeal

هیپوستگا
بخشی از حفره بدنی خزه سانان کیلوستوم cheilostome که در فاصله میان سر جلویی و دیواره غشایی واقع بر روی آن ، قرار گرفته است ، هیپوستگا بخشی از حفره بدنی خزه سانان کیلوستوم cheilostome که در فاصله میان سر جلویی و دیواره غشایی واقع بر روی آن

hypostega

هیپوکسی
کاهش اکسیژن در عضو/ بافت کمتر از مقدار فیزیولوژیک را گویند ، هیپوکسی کاهش اکسیژن در عضو/ بافت کمتر از مقدار فیزیولوژیک را گویند

hypoxia

هیپوگزانتین

hypoxanthine

هیپوولکانیک

hypovolcanic

هیدرات ، جسم مرکب آبدار

hydrate

هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول آب است

hemihydrate

هیدراتاسیون ، آبگیری

hydratation

هیدراتاسیون کلوئیدی

hydratation colloid

هیدرآرژلیت

hydrargillite

هیدراکسی پاتیت

hydroxypatite

هیدراکسی لامین

hydroxylamine

هیدرو دولومیت
ترکیبی از هیدرومگنزیت و کلسیت ، هیدرو دولومیت ترکیبی از هیدرومگنزیت و کلسیت

hydrodolomite

هیدرو سولفیت

hydrosulfite

هیدرو گرافی

hydrograhy

هیدرو هماتیت

hydrohematite

هیدرواستاتیکس
حالتی از تنش که در آن تنش های اصلی وارده به هر صفحه‌ای ، با هم برابرند و تنش برشی آن برابر با صفر می باشد ، هیدرواستاتیکس حالتی از تنش که در آن تنش های اصلی وارده به هر صفحه‌ای

hydrostatics

هیدروترویلیت
یک ماده کلوئیدی سیاه رنگ ریز ذره با فرمول fes n H2O چنین ماده‌ای احتمالاً توسط باکتری ها و در کف حوضه‌های دریایی که در آن ها شرایط احیاءکننده و محدودیت حرکتی وجود دارد ، شکل گرفته است ماده مزبور در صورت مساعد بودن شرایط ، به سرعت به پیریت که نسبت به آن پایدارتر است ، تبدیل می‌شود ، هیدروترویلیت یک ماده کلوئیدی سیاه رنگ ریز ذره با فرمول fes n H2O چنین ماده‌ای احتمالاً توسط باکتری ها و در کف حوضه‌های دریایی که در آن ها شرایط احیاءکننده و محدودیت حرکتی وجود دارد

hydrotroilite

هیدروتکتیک
مفاهیم ارائه شده توسط kopf در مورد رفتار ساختمانی سنگ های اشباع از آب ، هیدروتکتیک مفاهیم ارائه شده توسط kopf در مورد رفتار ساختمانی سنگ های اشباع از آب

hydrotechtic

هیدرودینامیک

hydrodynamic

هیدرودینامیک جتینگ
خروج جهت دار و متمرکز مواد مذاب یا بخار شده با سرعت بسیار بالا ، در محل تماس یک جسم پرتاب شده یا در حال سقوط و هدف در مراحل اولیه ضربه پرسرعت ، در نتیجه درون کنش های موج ضربه‌ای اعتقاد بر این است که چنین فرآیندی باعث شکل گیری تکتیت ها در محل برخورد شهابسنگ ها با سطح زمین می شود ، هیدرودینامیک جتینگ خروج جهت دار و متمرکز مواد مذاب یا بخار شده با سرعت بسیار بالا

hydrodynamic jetting

هیدرودینامیک خاکها

hydrodynamic soils

هیدروزنسیتیا Zinc Bloom - ترکیب شیمیایی :Zn5[(OH)3|CO3]2 - درصد مواد:ZnO74 12% CO216 03% H2O9 85% - سیستم تبلور: مونوکلینیک ندرتاْ آمرف - رده بندی: کربنات - رخ: کامل ، مطابق با /100/ - جلا:صدفی ، ابریشمی ، مات - شفافیت: نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات خاکی ، ندرتاْ توده ای ، استالاگتیتی ، پوسته ای - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; در اطریش ، آلمان ، اسپانیا ، مکزیک ، لهستان ، الجزیره و امریکا - خواص شیمیایی : دراسیدها می جوشد - رنگ کانی : سفید ، زرد روشن ، خاکستری ، صورتی ، آبی روشن - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : اسمیت سونیت - پاراژنز :اوری کلسیت ، اسفالریت ، سروزیت ، اسمیت زونیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:پهن و کوتاه - کاربرد :کانسار روی - محل پیدایش: اتریش - دارای لومینسانس آبی روشن - نام آن نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است - سختی : 2 - 2 5 - چگالی :3 2 - 3 8

hydrozincite|zinc bloom|zinc bloom|marionite

هیدروزنسیتیا Zinc Bloom
ترکیب شیمیایی :Zn5[(OH)3|CO3]2
درصد مواد:ZnO74 12% CO216 03% H2O9 85%
سیستم تبلور: مونوکلینیک ندرتاْ آمرف
رده بندی: کربنات
رخ: کامل ، مطابق با /100/
جلا:صدفی ، ابریشمی ، مات
شفافیت: نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات خاکی ، ندرتاْ توده ای ، استالاگتیتی ، پوسته ای
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; در اطریش ، آلمان ، اسپانیا ، مکزیک ، لهستان ، الجزیره و امریکا
خواص شیمیایی : دراسیدها می جوشد
رنگ کانی : سفید ، زرد روشن ، خاکستری ، صورتی ، آبی روشن
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : اسمیت سونیت
پاراژنز :اوری کلسیت ، اسفالریت ، سروزیت ، اسمیت زونیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:پهن و کوتاه
کاربرد :کانسار روی
محل پیدایش: اتریش
دارای لومینسانس آبی روشن
نام آن نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است
سختی : 2 - 2 5
چگالی :3 2 - 3 8

hydrozincite

هیدروژن - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Hydrogen - شماره اتمی :1 - وزن اتمی :1 008 - آرایش الکترونی :1 - نوع عنصر :غیر فلزات - گروه جدول تناوبی :1 - lA - دوره جدول تناوبی :1

h|hydrogen|hydrogen

هیدروژن با علامت اختصاری H

hydrogen

هیدروژن سولفید ، گل سیاه

hydrogen sulfide

هیدروژنیک

hydrogenic

هیدروژئولوژی ، دانشی که به آبهای زیرزمینی وجنیه های زمین شناختی آبهای سطحی می پردازد

hydrogeology

هیدروسر
مترادفی برای کانی رسی که به صورت hydrosyalite نیز نوشته می‌شود ، هیدروسر مترادفی برای کانی رسی که به صورت hydrosyalite نیز نوشته می‌شود

hydrosere

هیدروسکانس

hydrosequenece

هیدروسول ، قطرات ریز آب در هوا

hydrosol

هیدروسیکلون
ظرفی به شکل استوانه ای مخروطی است مواد از طریق دهانه ورودی وارد شده و از مسیر لوله ای که مماس بر بخش استوانه ای در قسمت فوقانی آن است ، به داخل هیدروسیلکون جریان می یابند در سطح فوقانی ، لوله ای نصب شده است که تا عمق پایین تر از محل ورود مواد به داخل این بخش امتداد می یابد که سرریز هیدروسیلکون است در قسمت تحتانی ظرف (رأس بخش مخروطی) سوراخی با قطر قابل تغییر پیش بینی شده که ته ریز هیدروسیلکون می باشد

hydrocyclone

هیدروسیکلون ظرفی به شکل استوانه ای مخروطی است مواد از طریق دهانه ورودی وارد شده و از مسیر لوله ای که مماس بر بخش استوانه ای در قسمت فوقانی آن است ، به داخل هیدروسیلکون جریان می یابند در سطح فوقانی ، لوله ای نصب شده است که تا عمق پایین تر از محل ورود مواد به داخل این بخش امتداد می یابد که سرریز هیدروسیلکون است در قسمت تحتانی ظرف (رأس بخش مخروطی) سوراخی با قطر قابل تغییر پیش بینی شده که ته ریز هیدروسیلکون می باشد

hydrocyclone|desander|desander

هیدروفان
ترکیب شیمیایی :SiO2 nH2O
ترکیب شیمیاییمتغیر ، درصد H2O بین 27 ، 1 درصد در تغییر است و ادخال های Ca ، Mg ، Al ، Fe ، As نیز دارد
رده بندی:اکسید
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : قلوه ای شکل ، استالاکتیتی ، کنکرسیونی ، قشری ، پسودومورف
ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; آلمان و چک واسلواکی
خواص شیمیایی : محلول در KOH ، HF
رنگ کانی : مات
تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت
پاراژنز : اوپال خالص ، اوپال سفید شیری ، هیالیت و غیره
منشا تشکیل :بعد از آتشفشانی ، دگرسانی
شکل بلورها:الیافی یا رشته ای
کاربرد :گاه به صورت سنگ تزئینی و ظریف مصرف می شود
محل پیدایش: چک و اسلواکی
خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه اوپال است به زبان می چسبد و در آب غوطه ور می شود گاه به صورت سنگ تزئینی و ظریف مصرف می شود
نام آن از کلمه یونانی hudor به معنای درخشان است
سختی : 6 – 7 ، هیدروفان - ترکیب شیمیایی :SiO2 nH2O - ترکیب شیمیاییمتغیر ، As نیز دارد - رده بندی:اکسید - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : قلوه ای شکل ، پسودومورف - ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; آلمان و چک واسلواکی - خواص شیمیایی : محلول در KOH ، HF - رنگ کانی : مات - تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت - پاراژنز : اوپال خالص ، هیالیت و غیره - منشا تشکیل :بعد از آتشفشانی ، دگرسانی - شکل بلورها:الیافی یا رشته ای - کاربرد :گاه به صورت سنگ تزئینی و ظریف مصرف می شود - محل پیدایش: چک و اسلواکی - خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه اوپال است به زبان می چسبد و در آب غوطه ور می شود گاه به صورت سنگ تزئینی و ظریف مصرف می شود - نام آن از کلمه یونانی hudor به معنای درخشان است - سختی : 6 – 7

hydrophane

هیدروفون

hydrophone

هیدروکائولین
(الف) اندلیت endellite
(ب) نوع رشته‌ای کائولینیت که در ساگلیک saglik تراسکو کایسای transcaucasia شوروی سابق یافت شده است ، هیدروکائولین (الف) اندلیت endellite (ب) نوع رشته‌ای کائولینیت که در ساگلیک saglik تراسکو کایسای transcaucasia شوروی سابق یافت شده است

hydrokaolin

هیدروکربن ، خانواده ای از ترکیبات شیمیایی دارای اتمهای کربن و هیدروژن درترکیبات مختلف ، به خصوص در سوختهای فسیلی یافت می شوند

hydrocarbon

هیدروکربورها ، هدروکربنها

hydrocarbons

هیدروکس
این طریقه شبیه کاردکس می باشد 380تا480گرم مواد پودری شامل نیترات سدیم ، کلرورآمونیوم ، اکسیدمنیزیم رابا درصد مشخصی ترکیب کرده ، دراثرعبورجریان برق آتشزنه الکتریکی حرارت ایجادکرده وفشارحاصل ازفعل وانفعالات زغال سنگ رامی شکند ، هیدروکس این طریقه شبیه کاردکس می باشد 380تا480گرم مواد پودری شامل نیترات سدیم

hydrox

هیدروکسی میان لایه ای

hydroxy-interlayered

هیدروکسید

hydroxide

هیدروکسیل باستنائیسیت یک کانی با رنگ زرد مومی تا قهوه‌ای تیره و با فرمول: (Ce ، La)CO3(OH ، F)

hydroxyl–bastnaesite|hydroxyl|hydroxyl|bastnaesite

هیدروکسیل باستنائیسیت
یک کانی با رنگ زرد مومی تا قهوه‌ای تیره و با فرمول: (Ce ، La)CO3(OH ، F)

hydroxyl–bastnaesite

هیدروکلسیت
(الف) نام یک کانی که برای ماده‌ای که احتمالاً دارای فرمولcaco3 2H2O یا caco3 3H2O است ، به کار رفته است
(ب) نام یک کانی که توسط مارسکنه Marschner برای ترکیبی که امروزه با عنوان monohydrocalcite مونوهیدروکلسیت شناخته می‌شود ، به کار رفته است ، هیدروکلسیت (الف) نام یک کانی که برای ماده‌ای که احتمالاً دارای فرمولcaco3 2H2O یا caco3 3H2O است ، به کار رفته است (ب) نام یک کانی که توسط مارسکنه Marschner برای ترکیبی که امروزه با عنوان monohydrocalcite مونوهیدروکلسیت شناخته می‌شود

hydrocalcite

هیدروکلیوس ، کیستی حاوی مایع آبگون یا بلغم که در مهبل تشکیل می گردد

hydrocolpos

هیدروگراف ، منحنی آبگذری برحسب زمان

hydrograph

هیدرولیت
عنوان مورد استفاده برای کلوخه سیلیسی یا انیدروس enhydros و نیز کانی زئولیت ملی نیست ، هیدرولیت عنوان مورد استفاده برای کلوخه سیلیسی یا انیدروس enhydros و نیز کانی زئولیت ملی نیست

hydrolite

هیدرولیز ، آبکافت ، آب کافت ، تجزیه به وسیله آب
واکنش شیمیایی است که بین آب و دیگر ترکیبات همانند کانیها روی می دهد
برای مثال واکنشهای آب با ارتوکلاز باعث تشکیل کانی رسی کایولینیت تبدیل می شود ، تجزیه به وسیله آب واکنش شیمیایی است که بین آب و دیگر ترکیبات همانند کانیها روی می دهد برای مثال واکنشهای آب با ارتوکلاز باعث تشکیل کانی رسی کایولینیت تبدیل می شود

hydrolysis

هیدرولیزا

hydrolysat

هیدرولیک ، آبی ، مربوط به سیالات در حرکت سیمان هیدرولیکی ترکیبی دارد که اجازه می دهد به سرعت زیر آب قرار بگیرد

hydraulic

هیدرولیک
شاخه‌ای از مهندسی که به جریانات آب و دیگر سیالات می‌پردازد ، کاربرد عملی هیدرومکانیک ، هیدرولیک شاخه‌ای از مهندسی که به جریانات آب و دیگر سیالات می‌پردازد

hydraulics

هیدرومارکیت
یک کانی تتراگونال (چهار وجهی) با فرمول: Sn3O2(OH)2 ، هیدرومارکیت یک کانی تتراگونال (چهار وجهی) با فرمول: Sn3O2(OH)2

hydromarchite

هیدرومتاسوماتیسم ، آب دگرگونی و معادل hydrometamorphism

hydrometasomatism

هیدرومتاسوماتیسم ، آب دگرگونی و معادل hydrometamorphism

hydrometasomatism|hydrometamorphism|hydrometamorphism

هیدرومتر ، چگالی سنج

hydrometer

هیدرومترولوژی یا آب و هواشناسی
علم بررسی کاربرد هواشناسی در مسایل هیدرولوژی ، هیدرومترولوژی یا آب و هواشناسی علم بررسی کاربرد هواشناسی در مسایل هیدرولوژی

hydrometeorology

هیدرومگنزیت
ترکیب شیمیایی :Mg5[OH(CO3)2]2 4H2O
درصد مواد: MgO49 93% CO227 75% H2O22 32%
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: کربنات
رخ:خوب
جلا:شیشه ای ، ابریشمی
شفافیت: نیمه شفاف
سختی : 3 5
چگالی : 2 2
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توده ای ، سوزنی
ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; اطریش ، چک واسلواکی ، ایتالیا ، آلمان غربی و امریکا
خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها
رنگ کانی : سفید
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :آرتینیت ، کلسیت ، مگنزیت
منشا تشکیل : ثانوی ، سرپانتیت
شکل بلورها: سوزنی
محل پیدایش: ایتالیا
نامش از ترکیب شیمیائی آن گرفته شده است ، هیدرومگنزیت - ترکیب شیمیایی :Mg5[OH(CO3)2]2 4H2O - درصد مواد: MgO49 93% CO227 75% H2O22 32% - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: کربنات - رخ:خوب - جلا:شیشه ای ، ابریشمی - شفافیت: نیمه شفاف - سختی : 3 5 - چگالی : 2 2 - اشکال ظاهری:بلور ، سوزنی - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; اطریش ، آلمان غربی و امریکا - خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها - رنگ کانی : سفید - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :آرتینیت ، مگنزیت - منشا تشکیل : ثانوی ، سرپانتیت - شکل بلورها: سوزنی - محل پیدایش: ایتالیا - نامش از ترکیب شیمیائی آن گرفته شده است

hydromagnesite

هیدرومگنیولیت
عنوان عمومی برای سیلیکات های آب دار منیزیوم ، هیدرومگنیولیت عنوان عمومی برای سیلیکات های آب دار منیزیوم

hydromagniolite

هیدرومورف

hydromorphe

هیدرومورفی

hydromorphy

هیدروهیپوژنیک

hydrohypogenic

هیدریک

hydric

هیدنوفورید
واژه مورد استفاده برای یک کرالوم سخت که مراکز استخوانی آن در اطراف هسته‌های پروتوبرانت یا برآمدگی های داخلی آن ، چیده شده‌اند ، هیدنوفورید واژه مورد استفاده برای یک کرالوم سخت که مراکز استخوانی آن در اطراف هسته‌های پروتوبرانت یا برآمدگی های داخلی آن

hydnophorid

هیدنیت
ترکیب شیمیایی :LiAl[Si2O6]
درصد مواد:Li2O88 1% Al2O327 4% SiO264 5%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ضعیف ، مطابق با سطح /100/ ، کامل ، مطابق با سطح /110/
جلا: مات ، شیشه ای
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات فشرده ، دسته علفی ، شعاعی ، رخ دار
ژیزمان :کمیاب ; امریکا ، برزیل ، ماداگاسکار و برمانی
خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها ، رنگ شعله را قرمز می کند
رنگ کانی :سبز تیره
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : اسکاپولیت ، آمیتست
پاراژنز : لپیدولیت ، کوارتز ، بریل ، تورمالین
منشا تشکیل :پگماتیتی ، مجاورتی
شکل بلورها:قرصی شکل ، طویل ، منشوری ، ماکله
محل پیدایش: آمریکا
لومینسانس سبز تیره و ملایم دارد
نام آن از واژه هیدن اخذ شده است
سختی : 6 5 – 7
چگالی : 3 1 - 3 2 ، هیدنیت - ترکیب شیمیایی :LiAl[Si2O6] - درصد مواد:Li2O88 1% Al2O327 4% SiO264 5% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ضعیف ، مطابق با سطح /110/ - جلا: مات ، شیشه ای - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، رخ دار - ژیزمان :کمیاب ; امریکا ، ماداگاسکار و برمانی - خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها ، رنگ شعله را قرمز می کند - رنگ کانی :سبز تیره - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، اشعه X - تشابه کانی شناسی : اسکاپولیت ، آمیتست - پاراژنز : لپیدولیت ، تورمالین - منشا تشکیل :پگماتیتی ، مجاورتی - شکل بلورها:قرصی شکل ، ماکله - محل پیدایش: آمریکا - لومینسانس سبز تیره و ملایم دارد - نام آن از واژه هیدن اخذ شده است - سختی : 6 5 – 7 - چگالی : 3 1 - 3 2

hiddenite

هیراکوئیدا

hyracoidea

هیرنانتیت
از پلاژیوکلازهای سدیک توفال شکل (آنذرین آلبیتی شده) حاوی لکریت کلینوپیروکسن و مقادیر اندکی کوارتز ، لوکوکسن ، هماتیت و کلسیت تشکیل شده است عنوان مزبور از hirnant (هیرنانت) در شمال ولز اقتباس شده است
عنوانی نامتداول ، هیرنانتیت از پلاژیوکلازهای سدیک توفال شکل (آنذرین آلبیتی شده) حاوی لکریت کلینوپیروکسن و مقادیر اندکی کوارتز ، هماتیت و کلسیت تشکیل شده است عنوان مزبور از hirnant (هیرنانت) در شمال ولز اقتباس شده است عنوانی نامتداول

hirnantite

هیروفسکیت
فرمول شیمیایی :Pb6Bi2S9
درصد مواد: Pb63 76% S14 80% Bi21 44%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:سولفور
رخ:ندارد
جلا: فلزی
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری :بلورهای ریز
ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی و سوئیس
خواص شیمیایی : محلول در HNO3
رنگ کانی : سفید قلعی
رنگ خاکه: خاکستری تیره
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، اشعه X و واکنش های شیمیائی
تشابه کانی شناسی : کوزالیت
پاراژنز : مولیبدنیت ، گالن ، پیریت ، کوارتز و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: شاخة جواهری
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از نام شیمیست چک Heyrovsky گرفته شده است
سختی : 4 - 4 5
چگالی :7 18 ، هیروفسکیت - فرمول شیمیایی :Pb6Bi2S9 - درصد مواد: Pb63 76% S14 80% Bi21 44% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سولفور - رخ:ندارد - جلا: فلزی - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری :بلورهای ریز - ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی و سوئیس - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 - رنگ کانی : سفید قلعی - رنگ خاکه: خاکستری تیره - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، اشعه X و واکنش های شیمیائی - تشابه کانی شناسی : کوزالیت - پاراژنز : مولیبدنیت ، کوارتز و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: شاخة جواهری - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از نام شیمیست چک Heyrovsky گرفته شده است - سختی : 4 - 4 5 - چگالی :7 18

heyrovskyite

هیروگلیف ، حروف تصویری

hieroglyph

هیرووسکیت
یک کانی با فرمول (Pb ، Ag ، Bi)6Bi2S9 ، هیرووسکیت یک کانی با فرمول (Pb

heyrovskite

هیسترسیس

hystersis

هیستروباز
دیابازی متشکل از پلاژیوکلاز ، کوارتز ، بیوتیت ، و هورنبلند قهوه‌ای که محصول تغییر ساختار اوژیت است ، واژه‌ای نامتداول ، هیستروباز دیابازی متشکل از پلاژیوکلاز

hysterobase

هیستریکوسفائرید
عنوانی عمومی که پیش از این برای انواع میکروفسیل های آلی دارای دیواره مقاوم که از دوران پرکامبرین تا هولوسن در زمین می‌زیسته‌اند و بقایای آن ها به صورت کره ها یا بیضوی های خاردار در میان میکروپلانکتون های فسیلی یافت شده ، به کار می‌رفته است چنین نمونه‌هایی در حال حاضر در قالب acritorchها و نیز dinoflagellateها ، دسته بندی می شوند
عنوان موردنظر جزء واژه‌های رسمی مورد استفاده در طبقه بندی جانوران نیست ، هیستریکوسفائرید عنوانی عمومی که پیش از این برای انواع میکروفسیل های آلی دارای دیواره مقاوم که از دوران پرکامبرین تا هولوسن در زمین می‌زیسته‌اند و بقایای آن ها به صورت کره ها یا بیضوی های خاردار در میان میکروپلانکتون های فسیلی یافت شده ، دسته بندی می شوند عنوان موردنظر جزء واژه‌های رسمی مورد استفاده در طبقه بندی جانوران نیست

hystrichosphaerid

هیستوسول
در رده بندی ارائه شده توسط دپارتمان خاک کشاورزی ایالات متحده ، عنوان مزبور برای یک رده خاکی که ترکیب آن در 8 سانتی متر فوقانی دارای بیش از 50? مواد آلی است ، به کار می رود اغلب خاک های این رده در تمامی طول سال یا در بخش اعظم آن و در صورت زهکشی نشدن به طریق مصنوعی ، اشباع یا نزدیک به اشباع هستند در نام گذاری زیر رده ها و گروه‌های خاکی بزرگ رده مذکوراز پسوند ist استفاده می شود مقایسه شود با: bog soil در این رابطه به معنای واژه های fibrist؛ folist؛ hemist؛ saprist مراجعه نمایید ، هیستوسول در رده بندی ارائه شده توسط دپارتمان خاک کشاورزی ایالات متحده

histosol

هیستوسولها

histosols

هیستوگرام ، نمودار مستطیلی ، پیشینه نما
تابعی وابسته به مقدارهای دادهها به نسبت فراوانی پیدایش آنها
نمودار ستونی
نمودار میله‌ای عمودی توزیع فراوانی یک پارامتر که در آن ارتفاع میله‌ها معادل با فراوانی کلاس های ایجاد شده بر روی محورx اند در صورتی که تمامی کلاس ها در نمونه ها موجود باشند هیچ فاصله خالی در روی محور دیده نمی‌شود ازهیستوگرام ها به منظور نمایش پراکندگی ابعاد ذرات رسوبی استفاد می‌شود ، پیشینه نما تابعی وابسته به مقدارهای دادهها به نسبت فراوانی پیدایش آنها نمودار ستونی نمودار میله‌ای عمودی توزیع فراوانی یک پارامتر که در آن ارتفاع میله‌ها معادل با فراوانی کلاس های ایجاد شده بر روی محورx اند در صورتی که تمامی کلاس ها در نمونه ها موجود باشند هیچ فاصله خالی در روی محور دیده نمی‌شود ازهیستوگرام ها به منظور نمایش پراکندگی ابعاد ذرات رسوبی استفاد می‌شود

histogram

هیستومورفومتری ، ریخت‌سنجی بافتی
مطالعه ساختار بافت‌ها با قرار دادن برش هایی از نمونه‌ها در پارافین یا اپوکسی (رزین حرارتی سخت) برای شناسایی اجزای خاص بافت مانند کلاژن یا اجزای خاص هسته سلول ممکن است برش هایی که از نمونه ها جدا شده اند ، رنگ آمیزی شوند ، ریخت‌سنجی بافتی مطالعه ساختار بافت‌ها با قرار دادن برش هایی از نمونه‌ها در پارافین یا اپوکسی (رزین حرارتی سخت) برای شناسایی اجزای خاص بافت مانند کلاژن یا اجزای خاص هسته سلول ممکن است برش هایی که از نمونه ها جدا شده اند

histomorphometry

هیستون

histon

هیستون‌ها
خانواده پنچ پروتئین اصلی که با مولکول DNA در کرومزوم های یوکاریوتی ، اتصال محکمی برقرار می‌کنند ، هیستون‌ها خانواده پنچ پروتئین اصلی که با مولکول DNA در کرومزوم های یوکاریوتی

histones

هیستونیک

histonic

هیستیدین

histidine

هیستیوم
حاشیه شکمی متلاقی با قسمت های اتصالی پوسته برخی از استراکدهای مختلف الشکل ، هیستیوم حاشیه شکمی متلاقی با قسمت های اتصالی پوسته برخی از استراکدهای مختلف الشکل

histium

هیفومسیت

hyphomycete

هیلائوساروس( به معنی سوسمار جنگلی) یک دایناسور زره دار ، چهار پا و گیاهخوار که در دوره کرتاسه آغازین ، حدود 135-119 میلیون سال پیش زندگی می کرد حدود 4متر طول دارد و به رده اورنیتیسکیا ، زیر رده تیرئوفورا( انوپلوساریا) ، آنکیلوساریا(دایناسورهای چهار پای زره دار) و خانواده نودوسارید(گروهی از آنکیلوساروس های با دم غیر چماقی که شامل ادمونتونیا ، ساروپلتا ، آکانتوپلیس ، سیلویساروس ، نودوساروس ، پانوپلوساروس و غیره) تعلق دارد

hylaeosaurus

هیلبراندیت
کانی سفیدرنگی با فرمول Ca2SiO3(OH)2 ، هیلبراندیت کانی سفیدرنگی با فرمول Ca2SiO3(OH)2

hillebrandit

هیلدوسراس

hildoceras

هیلمیت
یک کانی بهم ریخته و سیاه رنگ با فرمول AB2O6یا A2B3O10 که در آن AY ، Fe+2 ، U+4 ، Mnیا Ca ، B Nb ، Ta ، Sn ، یا Wچنین کانی ای تواند معادل با تاپیولیت پیروکلر باشد (به صورت hielmite هم نوشته می‌شود) ، هیلمیت یک کانی بهم ریخته و سیاه رنگ با فرمول AB2O6یا A2B3O10 که در آن AY

hjelmite

هیلوفان ، هیالوفان
ترکیب شیمیایی :(K ، Ba)[(Al ، Si)2Si2O8]
ترکیب شیمیایی آن مخلوط ایزومرف آدولرو سلستینمی باشد
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق با سطح /001/
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی : شکننده
اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای ، متراکم
ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; سوئیس ، سوئد ، روسیه ، نامیبیا ، ژاپن و یوگسلاوی
خواص شیمیایی : به سختی ذوب شده و حباب تولید می کند در اسیدها نامحلول است
رنگ کانی : بی رنگ ، سفید ، زرد
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : دولومیت ، اسکاپولیت
منشا تشکیل :ماگمائی ، دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:منشوری ، رمبوئدر
محل پیدایش: سوئیس
نام آن از کلمه یونانی hualos بمعنای شیشه و Phanos یعنی درخشان گرفته شده است
سختی : 6 - 6 5
چگالی : 2 6 - 2 8 ، هیالوفان - ترکیب شیمیایی :(K ، Si)2Si2O8] - ترکیب شیمیایی آن مخلوط ایزومرف آدولرو سلستینمی باشد - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، مطابق با سطح /001/ - جلا: شیشه ای - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی : شکننده - اشکال ظاهری : بلوری ، متراکم - ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; سوئیس ، ژاپن و یوگسلاوی - خواص شیمیایی : به سختی ذوب شده و حباب تولید می کند در اسیدها نامحلول است - رنگ کانی : بی رنگ ، زرد - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : دولومیت ، اسکاپولیت - منشا تشکیل :ماگمائی ، دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:منشوری ، رمبوئدر - محل پیدایش: سوئیس - نام آن از کلمه یونانی hualos بمعنای شیشه و Phanos یعنی درخشان گرفته شده است - سختی :

hyalophane

هیلیت
دانه‌ هاگ یا گرده دارای یک هیلوم (hilum) ، هیلیت دانه‌ هاگ یا گرده دارای یک هیلوم (hilum)

hillate

هیمالیا ، یکی از شانزده قمر سیاره مشتری

hymalia

هینگمنت
ناحیه چرخش یا اتصال دو نیمه یا دو صدف پوسته یک استراکود ostrocod ، هینگمنت ناحیه چرخش یا اتصال دو نیمه یا دو صدف پوسته یک استراکود ostrocod

hingement

هیو

hue

هیوتیت
یک کانی قرمز رنگ با ترکیب Ca[V6O16] 9H2O که به صورت توده های عمیقی از بلورهای ارتورومبیک بلند و باریک ابریشمی دیده می شود ، هیوتیت یک کانی قرمز رنگ با ترکیب Ca[V6O16] 9H2O که به صورت توده های عمیقی از بلورهای ارتورومبیک بلند و باریک ابریشمی دیده می شود

hewttite

هیومادها

humods

هیومد
در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی امریکا این عنوان به زیر رده ای از رده اسپودسول spodsol مربوط می شود مشخصه این زیر رده خاکی وجود مقادیر زیادی از مواد آلی مرتبط با آهن در افق اسپودیک spodic است افق آلبیک این رده می تواند متناوب بوده و یا به صورت پیوسته شکل گرفته باشد ، همچنین قسمت فوقانی افق اسپودیک در این نمونه تقریبا سیاه رنگ است
مقایسه شود با: orthod ، ferrod ، aquod ، هیومد در سیستم طبقه بندی خاک کشاورزی امریکا این عنوان به زیر رده ای از رده اسپودسول spodsol مربوط می شود مشخصه این زیر رده خاکی وجود مقادیر زیادی از مواد آلی مرتبط با آهن در افق اسپودیک spodic است افق آلبیک این رده می تواند متناوب بوده و یا به صورت پیوسته شکل گرفته باشد ، همچنین قسمت فوقانی افق اسپودیک در این نمونه تقریبا سیاه رنگ است مقایسه شود با: orthod

humod

هیومودوریت ، آتریتوس نیمه شفاف translucent attritus

humodurite

هیومودوریت ، آتریتوس نیمه شفاف translucent attritus

humodurite|translucent attritus|translucent attritus

هیومودیل
زغالسنگ هومیک با درجه ساب بیتومینه که مرحله چهارم یک سری هومولیت ، می باشد
مقایسه شود با: saprodil ، هیومودیل زغالسنگ هومیک با درجه ساب بیتومینه که مرحله چهارم یک سری هومولیت ، می باشد مقایسه شود با: saprodil

humodil

هیوموکل
ماده هومیک از درجه زغالسنگ که در سری هومولیتی رده دوم را داراست
مقایسه شود با saprocol ، هیوموکل ماده هومیک از درجه زغالسنگ که در سری هومولیتی رده دوم را داراست مقایسه شود با saprocol

humocoll

هیومیت
نوعی سنگ نیمه عمیق ریزدانه به رنگ تیره که مشخصه آن دارا بودن بافت دانه ای بوده و از فلدسپار قلیایی ، بارکویکیت barkevikite بیوتیت و مقادیرکمتری نفلین سودالیت کلینوپیروکسن و کانی های فرعی دیگر تشکیل شده است نام مزبور Brogger توسط در نروژ گرفته شده است عنوان غیرمتداول ، هیومیت نوعی سنگ نیمه عمیق ریزدانه به رنگ تیره که مشخصه آن دارا بودن بافت دانه ای بوده و از فلدسپار قلیایی

heumite

وابسته به آبشناسی ، وابسته به خواص آاب

hydrological

واحد تولید گرمایی
کوتاه شده واژه heat-generation unit

heat-generation unit (hgu)

واحد تولید گرمایی کوتاه شده واژه heat-generation unit

heat-generation unit (hgu)|heat-generation unit|heat-generation unit|hgu

واحد جریان زمین گرمایی
واحد جریان زمین گرمایی معادل است باsec /cal/cm2 6-10 ، واحد جریان زمین گرمایی واحد جریان زمین گرمایی معادل است باsec /cal/cm2 6-10

heat flow unit

واحد زمانی- زمین شناسی مربوطه به زون اوج بازه زمانی بیشترین فراوانی دریک مقطع موضعی یا یک طبقه بندی این عنوان همچنین در مورد زمانی که طی آن یک نژاد مشخص از جانداران به اوج تکامل خود رسیده است ، به کار می رود توسط باکمن و برای زمان اوج پیشرفت و تکامل یک یا چند نوع از جانداران پیشنهاد شده بود ، ولی بعدها آن را برای زمانی که طی آن یک زون زیست چینه ای تشکیل شده است نیز به کار برد عنوان مزبور همچنین توسط juhes – browre برای دوره تشکیل یک زیر منطقه مورد استفاده قرار گرفت (ب) عنوانی که برخی مواقع به صورت اشتباه برای یک زون زیست چینه ای شامل بازه زمانی مختص به یک نوع مشخص فسیلی به کار می رود این عنوان از کلمه یونانی day مشتق شده است صفت hemeral

hemera|hemeral|hemeral

واریزه

hboulaige

واریزه های سنگی مخلوط با لس که در سطح سنگها قرار دارند و بیشتر بر روی دامنه ها ، پای کوهها دیده می شوند ، دماغه ، سر ، افت ، راس ، سرچشمه

سرچشمه یا منطقه مشاء یک رودخانه
، سرچشمه - - سرچشمه یا منطقه مشاء یک رودخانه -

head

واژه مورد استفاده برای کرندوم و آنالویست

hard spar

واکنش آبشناختی ، واکنش هیدرولوژیکی

hydrological response

واکنش آبگیری
واکنش دگرگونی که منجر به انتقال H2O از فاز سیال به درون ساختار یک کانی می‌شود
مقایسه شود با: dehydraction reaction ، واکنش آبگیری واکنش دگرگونی که منجر به انتقال H2O از فاز سیال به درون ساختار یک کانی می‌شود مقایسه شود با: dehydraction reaction

hydration reaction

وجین ، کج بیل

hoe

وراثت
تمامی کیفیت ها و قابلیت هایی که یک موجود زنده به صورت ژنتیکی از اجداد خود به ارث می برد ، وراثت تمامی کیفیت ها و قابلیت هایی که یک موجود زنده به صورت ژنتیکی از اجداد خود به ارث می برد

heredity

ورسکیان ، زمین خزه دار ، خلنگ زار

heideboden

وقفه ای
(آذرین) نوعی بافت آذرین که در آن اندازه بلورها به صورت پیوسته تغییر نکرده و یا اینکه دانه ها در دو یا چند اندازه مختلف شکل گرفته اند؛ مانند سنگهای پرفیریتیک؛
مقایسه شود با: heterogranular
(چینه شناسی) مربوط به یک ناپیوستگی (انقطاع) چینه شناسی ، وقفه ای (آذرین) نوعی بافت آذرین که در آن اندازه بلورها به صورت پیوسته تغییر نکرده و یا اینکه دانه ها در دو یا چند اندازه مختلف شکل گرفته اند؛ مانند سنگهای پرفیریتیک؛ مقایسه شود با: heterogranular (چینه شناسی) مربوط به یک ناپیوستگی (انقطاع) چینه شناسی

hiatal

یخ متخاصم
در میان اصطلاحات مربوط به زیردریایی و زیردریانوردی این عنوان یه یک لایه یخی فاقد سوراخ یا شکاف بزرگی که امکان بالا آمدن و به سطح دریا رسیدن زیردریایی را فراهم می کند گفته می شود ، یخ متخاصم در میان اصطلاحات مربوط به زیردریایی و زیردریانوردی این عنوان یه یک لایه یخی فاقد سوراخ یا شکاف بزرگی که امکان بالا آمدن و به سطح دریا رسیدن زیردریایی را فراهم می کند گفته می شود

hostile ice

یخچال قطبی پر ضخامت
یک یخچال قطبی که در ناحیه تجمع آن ضخامت یخ برف حداقل 100 متر است به گونه ای که حتی در حین تابستان هم یخ های آن آب نمی شوند اغلب یخچال های اقیانوس منجمد جنوبی از این نمونه اند
مقایسه شود با sub polar glacier ، یخچال قطبی پر ضخامت یک یخچال قطبی که در ناحیه تجمع آن ضخامت یخ برف حداقل 100 متر است به گونه ای که حتی در حین تابستان هم یخ های آن آب نمی شوند اغلب یخچال های اقیانوس منجمد جنوبی از این نمونه اند مقایسه شود با sub polar glacier

high polar glacier

یخرفت کوهه ای
یخرفتی شامل چندین تپه کوچک ، یخرفت کوهه ای یخرفتی شامل چندین تپه کوچک

hillock moraine

یخرفت نعل اسبی
یخرفتی که به صورت محدب بر روی دامنه دره شکل گرفته است چنین ساختاری معمولا در انتهای یک یخساره دره ای شکل گرفته و هیچ گاه از کوهپایه فراتر نمی رود ، یخرفت نعل اسبی یخرفتی که به صورت محدب بر روی دامنه دره شکل گرفته است چنین ساختاری معمولا در انتهای یک یخساره دره ای شکل گرفته و هیچ گاه از کوهپایه فراتر نمی رود

horseshoe moraine

یخرود معلق
قطعه ی یخی عموما کوچکی که از سطح طاقچه مانند دامنه کوه در بالای صخره یا هر قسمت پرشیب دیگر پیش آمده است ، به گونه ای که احتمال شکست ناگهانی آن و در نتیجه ریزش بهمن وجود دارد مقایسه شود با: cliff glacier ، یخرود معلق قطعه ی یخی عموما کوچکی که از سطح طاقچه مانند دامنه کوه در بالای صخره یا هر قسمت پرشیب دیگر پیش آمده است

hanging glacier

یخ‌زدگی کندوی

honeycomb frost

یک اصطلاح که در نوار و زنجیر باربری به کار می رود و قسمتی از باربر را که برای تخلیه مواد به کار می رود را ترسیم می سازد

head section

یک بلور ایزومتریک با 48 وجه مثلثی هم اندازه? که هر کدام از آن ها محورهای بلورشناسی را در فواصل مختلف قطع می کنند شاخص های چنین فرمی (hkl) و تقارن آن 32/m و 4/m است

hexoctahedron

یک بلور کوارتز خاص که از ناحیه هرکایمر Herkimer به دست آمده است در این رابطه به معنای diamond واژه lake george diamond مراجعه نمایید

herkimer

یک پلی مرف (چند ریخت) بازوپا که تفاوت آن نسبت به اوتوزوید autozooid دارا نبودن یا نقص اندام های دخیل در فرآیند تغذیه است

heterozooid

یک ترکیب کانی شناسی که مشخصه آن حضور گازهای بی اثر مانند فلورین کلرین یودین یا برومین به صورت آنیون است Nacl (نمک طعام) مثالی از این دست است

halide

یک درگاه یا رابط که برای انتقال صدا و تصویر بکار می‌رود
به صورت احختصاری : HDMI
ویژگی این رابط آن است که می‌تواند تصاویر را با تمامی استانداردها و کیفیت‌های موجود انتقال دهد بدون آنکه در کیفیت آن خللی ایجادشود و در عین حال صدای دیجیتال را نیز منتقل می‌کند در دستگاه هایی که از این رابط استفاده می‌کنند انتقال صدا و تصویر با کیفیت بالا و ابعاد بزرگتر و فواصل طولانی‌تر بسادگی میسر است

high definition multimedia interface

یک درگاه یا رابط که برای انتقال صدا و تصویر بکار می‌رود به صورت احختصاری : HDMI ویژگی این رابط آن است که می‌تواند تصاویر را با تمامی استانداردها و کیفیت‌های موجود انتقال دهد بدون آنکه در کیفیت آن خللی ایجادشود و در عین حال صدای دیجیتال را نیز منتقل می‌کند در دستگاه هایی که از این رابط استفاده می‌کنند انتقال صدا و تصویر با کیفیت بالا و ابعاد بزرگتر و فواصل طولانی‌تر بسادگی میسر است

high definition multimedia interface|hdmi|hdmi

یک سنگ آذرین عمیق یا نیمه عمیق که بخش عمده آن از هائوین hauyne و پیروکسن تشکیل شده است که در کنار آن ها مقادیر اندکی از فلدسپاتوئیدها و برخی مواقع پلاژیوکلازها و یا الیوین حضور دارند کانی‌هایی چون آپاتیت اسفن و اکسیدهای غیرشفاف نیز گاهی دراین نمونه دیده می شوند
دراین رابطه معنای واژه hauynophyre مراجعه نمایید ، یک سنگ آذرین عمیق یا نیمه عمیق که بخش عمده آن از هائوین hauyne و پیروکسن تشکیل شده است که در کنار آن ها مقادیر اندکی از فلدسپاتوئیدها و برخی مواقع پلاژیوکلازها و یا الیوین حضور دارند کانی‌هایی چون آپاتیت اسفن و اکسیدهای غیرشفاف نیز گاهی دراین نمونه دیده می شوند دراین رابطه معنای واژه hauynophyre مراجعه نمایید

hauynitite

یک سنگ خروجی که ترکیبی مشابه با ترکیب لوسیتوفیر Leucitophyre دارد ولی هائوین به صورت موضعی در آن جایگزین لوسیت شده است و دیگر کانی های آن شامل: نفلین ، اوژیت ، مگنتیت ، آپاتیت ، ملیلیت و میکا می باشند معادل ;Hauynitite برخی از سنگ هایی که Hayne در آن وجود داشته ولی جزء ترکیب اصلی آن ها نیست نیز با چنین عنوانی شناخته می شوند

hauynolith

یک سنگ دگرگونی با بافت فلسیتیک یا چرتی و با ساختار نواری که در آن نوارها تقریبا همگن و موازی بوده ولی از نظر ترکیب شیمیایی و کانی شناسی با هم متفاوت می باشند چنین نمونه هایی محصول دگرگونی دینامیکی شدید الترامیلونیت بوده و به همراه دیگر نمونه های میلونیت مانند دیده می شوند عنوان مزبور درسال 1916 توسط کونسل Quensel ارائه شده است
ریشه کلمه: زبان آلمانی ، یک سنگ دگرگونی با بافت فلسیتیک یا چرتی و با ساختار نواری که در آن نوارها تقریبا همگن و موازی بوده ولی از نظر ترکیب شیمیایی و کانی شناسی با هم متفاوت می باشند چنین نمونه هایی محصول دگرگونی دینامیکی شدید الترامیلونیت بوده و به همراه دیگر نمونه های میلونیت مانند دیده می شوند عنوان مزبور درسال 1916 توسط کونسل Quensel ارائه شده است ریشه کلمه: زبان آلمانی

hartschiefer

یک سیستم معدنی high wallشامل کنترل مداوم از راه دور معدن کاری است که زغال را استخراج می کند و از طریق بسته ها ، باربر نواری یا باربر زنجیریانتقال می یابد

highwall miner

یک کانی سیاه رنگ از سری اسپینل spinel
ترکیب شیمیایی: feal2o4 که اغلب شامل مقادیری منیزیوم می باشد
مترادف ferrospinel ، ironspirel ، یک کانی سیاه رنگ از سری اسپینل spinel ترکیب شیمیایی: feal2o4 که اغلب شامل مقادیری منیزیوم می باشد مترادف ferrospinel

hecynite

یک گروه از لبه ها وحواشی ریزدانه و موازی ماسه ای ، رسی و یا گلی ، با ارتفاع 1 تا 10 سانتی متر و با فاصله 5 تا 50 سانتی متر نسبت به یکدیگر که بخش پیشین آن ها از ذرات درشت دانه تر تشکیل شده است چنین ساختارهایی که در کانال های جریان شکل گرفته و برخی مواقع با طولی معادل 100 متر گسترش می یابند محصول جریانات مارپیچی طولی با مولفه های چرخشی اند

harrow mark

یک لامپروفیر تیره رنگ متشکل از barkevikite (بارکویکیک ) ، تیتانوژیت (titanaugite) و بلورهای درشت هایی که در زمینه ای شیشه ای از ریزدانه های لابرادوریت قرار گرفته اند
این عنوان ضرورتا به یک مونوکیکویت hauyne monochiquite اطلاق می شود
واژه ای غیر متداول ، تیتانوژیت (titanaugite) و بلورهای درشت هایی که در زمینه ای شیشه ای از ریزدانه های لابرادوریت قرار گرفته اند این عنوان ضرورتا به یک مونوکیکویت hauyne monochiquite اطلاق می شود واژه ای غیر متداول

heptorite

یک ماشین بخار که سیلندرها بر روی لایه افقی قرار گرفته اند وسیله های پیستون از طریق یک راس متقاطع(c ross- head)به یک میل لنگ وچرخ طیار متصل می شود

horizontal engine

یک نهشته حجره ای در پهلوی محدب غشاء یک ناتیلوئید

hyposeptal deposit

یک نوع بیوتیت مشکی رنگ غنی از آهن

haughtonite

یکی از مدلهای مناطق کارستی 2-تپه های فرسایش زمینهای کارستی

hum

این واژه تخصصی را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟

ثبت سفارش ترجمه جدید

موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:

ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید

ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:

ارسال سفارش تولید محتوا

پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism

ارسال سفارش پارافریز مقاله

ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی

معادل های انگلیسی برای در آمریکا ، اطریش علامت افقهای هوموسی که در زیر افق F1

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

ترجمه البرز

سایر خدمات ما

بیشتر بدانید

تماس با شعبه تهران

شعبه تهران

تماس با شعبه کرج

پشتیبانی 24 ساعته