دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای وی ، وانادیوم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت

وی ، وانادیوم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Vandadium
شماره اتمی :23
وزن اتمی :50 941
آرایش الکترونی :2-8-11-2
نوع عنصر :فلزات حد واسط
گروه جدول تناوبی :5 - VB
دوره جدول تناوبی :4
v
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی وی ، وانادیوم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Vandadium
شماره ات و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ

الف) وزویانیت
ب) مخلوطی از کلسیت و هیدرومگنزیت
ج) لوسیت ، - الف) وزویانیت - ب) مخلوطی از کلسیت و هیدرومگنزیت - ج) لوسیت
vesuvian
آب غیراشباع
vadose water
ابتدایی کوچک کم رشد از کار افتاده
vestigial
ابر آتشفشانی
volcanic cloud
آبزدایی مکشی-خارج سازی آب بوسیله مکش
vacuum dewatering
اتاق شیر
valve house
اتاقک شیر الالت -اتاق شیر
valve chamber
اتاقک گردابی
vortex chamber
اتساع واریانس
variance dilation
آتشفشان - هر بازشدگی در سطح زمین که باعث هدایت ماگما به سطح زمین شود - مجرایی که از میان آن گدازه ، مواد پیروکلاستیک و گازها فوران می کنند و ساختمان آتشفشان ها اطراف این مجرا ساخته می شود
volcano|volcanoes|volcanoes
آتشفشان ، آتشفشان
هر بازشدگی در سطح زمین که باعث هدایت ماگما به سطح زمین شود
مجرایی که از میان آن گدازه ، مواد پیروکلاستیک و گازها فوران می کنند و ساختمان آتشفشان ها اطراف این مجرا ساخته می شود
volcano
آتشفشان خیزی
vulcanism
آتشفشان های چینه ای عظیم کواترنری ایران نشانگر آخرین تکاپوهای ماگمایی ورقه ایران با منشأ بازالتی از گوشته است که گاه در اثر پدیده تفریق بخشی و یا ذوب پوسته ، سنگ های تراکی بازالتی ، تراکی آندزیتی تا تراکیتی را به وجود آورده اند عمده ترین مراکز آتشفشانی پلیوکواترنری ایران عبارتند از : - آتشفشان دماوند ، آتشفشان سبلان ، آتشفشان سهند ، آتشفشان بزمان ، آتشفشان تفتان ، بازالت های کواترنری آذربایجان
volcanoes of iran|volcano|volcano|volcanoes|geology of iran
آتشفشان های چینه ای عظیم کواترنری ایران نشانگر آخرین تکاپوهای ماگمایی ورقه ایران با منشأ بازالتی از گوشته است که گاه در اثر پدیده تفریق بخشی و یا ذوب پوسته ، سنگ های تراکی بازالتی ، تراکی آندزیتی تا تراکیتی را به وجود آورده اند عمده ترین مراکز آتشفشانی پلیوکواترنری ایران عبارتند از :
آتشفشان دماوند ، آتشفشان سبلان ، آتشفشان سهند ، آتشفشان بزمان ، آتشفشان تفتان ، بازالت های کواترنری آذربایجان
volcanoes of iran
آتشفشانی
volcanic
آخرین دوره پروتوزوییک متعلق به 650 تا 544 میلیون سال پیش
بعضی اوقات نیز اشاره دارد به دوره ediacaran ، آخرین دوره پروتوزوییک متعلق به 650 تا 544 میلیون سال پیش - بعضی اوقات نیز اشاره دارد به دوره ediacaran
vendian
آرایش نگاره های بصری - اندازه استاندارد برخی از صفحه های نمایشگر که اندازه آنها 480*640 عنصر تصویری(pixel) می باشد این واژه در مورد ابعاد عکس دوربین گوشی همراه نیز به کار می رود یعنی اگر دوربین یک گوشی گوشی همراه vga باشد ، اندازه عکس آن 480*640 عنصر تصویری(pixel) می باشد
video graphics array(vga)|vga|vga|video graphics array
آرایش نگاره های بصری
اندازه استاندارد برخی از صفحه های نمایشگر که اندازه آنها 480*640 عنصر تصویری(pixel) می باشد این واژه در مورد ابعاد عکس دوربین گوشی همراه نیز به کار می رود یعنی اگر دوربین یک گوشی گوشی همراه vga باشد ، اندازه عکس آن 480*640 عنصر تصویری(pixel) می باشد
video graphics array(vga)
آرایش یافته یا دارای verticil ها مثلاً دارای پیچ های متوالی شاخه ها که بصورت پره های یک چرخ ، آرایش یافته است
مترادف: پیچشی ، آرایش یافته است - مترادف: پیچشی
verticillate
ارتباط و بازیابی از طریق تصویر ویدیویی (vicar)
video image communication and retrieval
ارتباط و بازیابی از طریق تصویر ویدیویی (vicar)
video image communication and retrieval|vicar|vicar
ارتعاش سنج
vibrometer
ارتعاشگر ، لرزاننده
vibrator
ارزشیابی ، ارزیابی ، عمل یا فرایند ارزیابی یا برآورد ارزش یا قیمت
valuation
از سنگواره گیاهی (گروه مخروطیان) - این جنس به شکل یک مخروط با فرم با ز است وبا پولک های سه لبه مثلثی شکل مشخص می شود ( range: jurassic)
voltezia|voltzia|voltzia
از سنگواره گیاهی (گروه مخروطیان)
این جنس به شکل یک مخروط با فرم با ز است وبا پولک های سه لبه مثلثی شکل مشخص می شود ( range: jurassic)
voltezia
از سنگواره گیاهی (گروه مخروطیان)
حاشیه های جانبی در ناحیه قاعده همگرا می شوند نوک پینولسه لب (به ندرت پنج لب) دارد گاهی خارهایی نیز دارد ( range: jurassic) ، از سنگواره گیاهی (گروه مخروطیان) - حاشیه های جانبی در ناحیه قاعده همگرا می شوند نوک پینولسه لب (به ندرت پنج لب) دارد گاهی خارهایی نیز دارد ( range: jurassic)
voltzia elegans
آزمون نسبت واریانس ها
variance ratio test
آسیای ارتعاشی
این آسیا از یک یا تعدادی بدنه استوانه ای که بر روی پایه های قابل ارتجاع قرار دارد تشکیل شده است بار خرد کننده آن شامل میله یا گلوله فولادی است ، آسیای ارتعاشی - این آسیا از یک یا تعدادی بدنه استوانه ای که بر روی پایه های قابل ارتجاع قرار دارد تشکیل شده است بار خرد کننده آن شامل میله یا گلوله فولادی است
vibrating mill
آسیب دیدگی
victimization
آشکوب اروپایی کرتاسه پیشین مربوط به 132تا 137 میلیون سال پیش
valanginian
آشکوب اروپایی: عهد حاضر (بالای تیرنین)
versilian
آشکوب اروپایی: میوسن زیرین (بالای بوردیگالین و زیر سارماسین)
vindobonian
آشکوب آمریکای شمالی: پلیوسن میانی (بالای رپتین و زیر وبلرین)
venturian
آشکوب ویزئن _ آشکوب دوره کربنیفر پیشین ، 327 تا 342 میلیون سال قبل
شامل آهکهای االیتی براکیوپوددار و نامش از ناحیه ویزه (vise) مشتق شده است ، 327 تا 342 میلیون سال قبل - شامل آهکهای االیتی براکیوپوددار و نامش از ناحیه ویزه (vise) مشتق شده است
visean
اصطلاح رایج در جزایر مالدیو اقیانوس هند برای لاگون فارو
velu
اصطلاحی توصیف کننده کلاسی از ساختارهای دادههای فضایی که در آن اطلاعات فضایی به صورت بردار ارایه می شود
vecto data structure
اصطلاحی توصیف کننده کلاسی از ساختارهای دادههای فضایی که در آن اطلاعات فضایی به صورت بردار ارایه می شود
vecto data structure|vecto data|vecto data
اصطلاحی که در حال حاضر منسوخ است و توسط کراس و همکاران (ص703 ، 1906) برای بافت یک سنگ آذرین پورفیرتیکی به کار رفت که در آن زمینه بطور میکروسکوپی ، شیشه ای است
مقایسه شود با: ویتروفریک ، شیشه ای است - مقایسه شود با: ویتروفریک
vitriphyric
اعتبار
validity
اعتبارسنجی ، ارزیابی
validation
اعتبارسنجی مدل شبیه سازی
validation of simulation model
اعتدال بهاری
vernal equinox
اعداد شاخص لذتباورانه
vintage method
اغراق در مقیاس عمودی
ve
الف) بخشی از پوسته کره زمین که از آتشفشانها و سنگهای نیمه عمیق متعددی ساخته شده است (ماکیاما ، 1954 ، ص146)
ب) آتشفشان این اصطلاح استفاده کمی دارد ، ص146) - ب) آتشفشان این اصطلاح استفاده کمی دارد
volcan
الف) به یک سنگ آذرین پورفیری گویند که دارای درشت بلورهای بزرگ در یک خمیره شیشه ای است مترادف: ویتروپورفیری
ب) اصطلاحی که توسط وگلسنگ در سال 1872 و کراس و همکاران (ص703 ، 1906) برای یک بافت در سنگهای آذرین پورفیری استفاده شد که در آن ، خمیره سنگ ، به وضوح شیشه ای است مقایسه شود با: ویتریفریک ، الف) به یک سنگ آذرین پورفیری گویند که دارای درشت بلورهای بزرگ در یک خمیره شیشه ای است مترادف: ویتروپورفیری - ب) اصطلاحی که توسط وگلسنگ در سال 1872 و کراس و همکاران (ص703
vitrophyric
الف) ردن برژیت بتا
ب) ران برژیت آلفا ، الف) ردن برژیت بتا - ب) ران برژیت آلفا
vredenburgite
الف) فضای بین روزنه خارجی (اکوپور) در اکتکسین و روزنه داخلی (اندوپور) در اندکسین یک دانه گرده با یک ساختار منفذی پیچیده ـ روزنه ها دارای اندازه تقریباً یکسان هستند در گرده شناسی ، مقایسه شود با: دهلیز - ب) دهلیز در یک بریوزوآن کریپتواستوم جمع: vestibula
vestibulum|vestibula|vestibula
الف) فضای بین روزنه خارجی (اکوپور) در اکتکسین و روزنه داخلی (اندوپور) در اندکسین یک دانه گرده با یک ساختار منفذی پیچیده ـ روزنه ها دارای اندازه تقریباً یکسان هستند در گرده شناسی ، مقایسه شود با: دهلیز
ب) دهلیز در یک بریوزوآن کریپتواستوم جمع: vestibula
vestibulum
الف) یک اصطلاح کلی که سابقاً برای فرآورده های دگرسانی سبز غیرقابل تعیین با مبهم (مانند کلریت و سرپانتین) که در فلس ها و رشته هایی در ماده زمینه های سنگهای پورفیری ظاهر می شد ، کاربرد داشت
مقایسه شود با: اوپاسیت فریت
ب) یک کلریت غنی از آهن که حاوی مقادیر قابل ملاحظه آهن سه ظرفیتی است ، کاربرد داشت - مقایسه شود با: اوپاسیت فریت - ب) یک کلریت غنی از آهن که حاوی مقادیر قابل ملاحظه آهن سه ظرفیتی است
viridite
الف) یک گروه ماسرال زغال سنگ که ویژه ویترن است و از مواد هومیکی ساخته شده است این گروه شامل پروویترینیت و یوویترینیت و انواع آنها ، می‌باشد مقایسه شود با: اینرتینیت اکسینیت
ب) یک گروه ماسرالی زغال سنگ که بوسیله حد میانی بازتاب ، بیشتر از اکسینیت و کمتر از اینرتینیت در یک زغال مشابه ، تمییز داده می شود این شامل ماسرال های تینیت ، کولینیت و ویترودرتینیت است (ICCP ، 1971)
بعضی از سنگ شناسان زغال سنگ ، ویترینیت A و B و بعضی دیگر ویترینیت دروغین را تشخیص می دهند ، می‌باشد مقایسه شود با: اینرتینیت اکسینیت - ب) یک گروه ماسرالی زغال سنگ که بوسیله حد میانی بازتاب ، 1971) - بعضی از سنگ شناسان زغال سنگ
vitrinite
الف) یک مخروط کوچک فعال درون کراتر یا دهانه مرکزی یک آتشفشان ،
مثلاً کوه نوه در وزوو
ب) یک مخروط اسپاتر
ریشه کلمه: ایتالیایی: آتشفشان کوچک ، - مثلاً کوه نوه در وزوو - ب) یک مخروط اسپاتر - ریشه کلمه: ایتالیایی: آتشفشان کوچک
volcanello
الکترون ظرفیت
valence electron
آمار حیاتی
vital statistics
آمپرسنج ، برای اندازه گیریهای پایه جریان الکتریکی
voltammeter
آناهیتا ، زهره ، ناهید ، ستاره شام
نام دومین سیاره منظومه خورشیدی در زبان پهلوی ، به معنی پاک است و فرشته موکل آبها را نیز به همین نام خواندهاند این سیاره بیش از هر سیاره دیگر ، به زمین نزدیک می شود و در نزدیکترین نقطه به 42 میلیون کیلومتری زمین میرسد در روشنترین حالت ، پس از ماه ، درخشندهترین جرم آسمانی است هنگام طلوع خورشید در مشرق دیده می شود و هنگام غروب خورشید در مغرب شعاع زهره نزدیک به 6100 کیلومتر و چگالی آن 501 گرم بر سانتیمتر مکعب است ، ستاره شام - نام دومین سیاره منظومه خورشیدی در زبان پهلوی
venus
آنتلریت
vernadskite
انحراف ، پراکنش ، واریانس ، وردایی ، پراش
در آمار ، مربع انحراف معیار نماد: سیگما به توان 2 ، پراش - در آمار
variance
انقباض جت سیال ، انقباض فواره سیال ، فشردگی جریان
vena contracta
انقباض عمودی
vertical shrinkage
آوارآتشفشان
volcaniclastic
اینتر فرومتری
very long baseline interfrometry
اینتر فرومتری
very long baseline interfrometry|vlbi|vlbi
باد سوده ، ساییدگی بادی
ventifact
بارمتغیر
variable charge
بازالت حفره دار
حفرات و یا سایر بازشدگیها در جریان بازالتی است که در اثر حبابهاب گازهای به دام افتاده بوجود آمده اند ، بازالت حفره دار - حفرات و یا سایر بازشدگیها در جریان بازالتی است که در اثر حبابهاب گازهای به دام افتاده بوجود آمده اند
vesicular basalt
بازده حجمی (توربین)
بازدهی از توربین که با در نظر گرفتن اتلافات نیرویی ناشی از هرزش های نشتی آب در توربین محاسبه می شود ، بازده حجمی (توربین) - بازدهی از توربین که با در نظر گرفتن اتلافات نیرویی ناشی از هرزش های نشتی آب در توربین محاسبه می شود
volumetric efficiency
بازرسی چشمی
visual inspection
بافت حفره‌ای
vesicular texture
باکره ، بکر ، کارنشده ؛ دست نخورده
اغلب به مناطقی گفته می شود که استخراج زغال تاکنون صورت نگرفته است ، کارنشده ؛ دست نخورده - اغلب به مناطقی گفته می شود که استخراج زغال تاکنون صورت نگرفته است
virgin
بالن حجم سنجی ، سنجی ظرف ته صافی میباشد که دارای گردن بلند و باریک بوده و در انتهای گردن خطی به صورت حلقه حک شده است برای تهیه محلولهایی که نسبت به نور حساس هستند استفاده می شود بیشترین کاربرد آن در آزمایشگاه شیمی تجزیه میباشد
volumetric flask
بالن حجم سنجی ، سنجی ظرف ته صافی میباشد که دارای گردن بلند و باریک بوده و در انتهای گردن خطی به صورت حلقه حک شده است برای تهیه محلولهایی که نسبت به نور حساس هستند استفاده می شود بیشترین کاربرد آن در آزمایشگاه شیمی تجزیه میباشد
volumetric flask|volumetric flasks|volumetric flasks
بتن لرزاننده
vibrated concrete
بتن مکیده
از این روش ، در بتن‌ریزی دالها و برخی قطعات دارای جدار نازک استفاده می‌شود هدف اصلی این روش ارتقای کیفیت و افزایش دوام بتن از طریق مکیدن آب آن است ، بتن مکیده - از این روش
vacuum dewatering concrete
بتون مکیده
vacuum concrete
بخارهای آتشفشانی - گازها ، بخصوص بخار آب که از مجرای آتشفشانی خارج و یا اینکه از درون گدازه رها می شوند
volcanic emanations|volcanic emanation|volcanic emanation
بخارهای آتشفشانی
گازها ، بخصوص بخار آب که از مجرای آتشفشانی خارج و یا اینکه از درون گدازه رها می شوند
volcanic emanations
بخش عقبی بال ، معمولاً مثلثی و تاشونده در حول رگهای آنال
vanal lobe
بخش عقبی بال ، معمولاً مثلثی و تاشونده در حول رگهای آنال
vanal lobe|anal lobe|anal lobe
بخش گازی ، اغلب هیدروکربنهای زغال سنگ
volatile matter
بردار ، حامل ، کمیتی که دارای مقدار و جهت است
به طور معمول اصطلاحی برای عرضه اطلاعات فضایی ، کمیتی که دارای مقدار و جهت است - به طور معمول اصطلاحی برای عرضه اطلاعات فضایی
vector
برش آتشفشانی ، برش ولکانیکی
سنگی که از قطعات زاویه دار و بزرگ سنگهای آتشفشانی (خاکستر ، بلوک و بمب) تشکیل شده است
volcanic breccia
برش ولکانیکی - سنگی که از قطعات زاویه دار و بزرگ سنگهای آتشفشانی (خاکستر ، بلوک و بمب) تشکیل شده است
volcanic breccia|breccia|breccia
بزرگ روزنه‌ها
vughs
بسیارریز
very fine
بلوک آتشفشانی ، قطعه آتشفشانی
قطعه سنگ آذرآواری است با ابعادی بین اندازه یک مشت تا یک ماشین ، قطعه آتشفشانی - قطعه سنگ آذرآواری است با ابعادی بین اندازه یک مشت تا یک ماشین
volcanic block
بمب آتشفشانی ، بمب آتشفشانی
قطعه سنگ آذرآواری است که اثرات سردشدگی در هوا بر روی سطح قشر نانی یا خط جریان آن دیده می شود ، بمب آتشفشانی - قطعه سنگ آذرآواری است که اثرات سردشدگی در هوا بر روی سطح قشر نانی یا خط جریان آن دیده می شود
volcanic bomb
به نوتیلوئیدی گویند که در آن ماهیچه های بازکشی توده پا ـ سری متصل به صدف در امتداد نواحی درونی حفره بدنی در مجاورت یا مطابق با خط میانی شکمی آن ، هستند (ص59 ، TIP 1964 pt K)
مقایسه شود با: pleuromyarian ، dorsoniyarian ، TIP 1964 pt K) - مقایسه شود با: pleuromyarian
ventromyarian
به یک کلونی سخت ، پر انشعاب و بیرون زده در بریوزوآنهای cheilostome گویند که بوسیله یک قاعده کلسیمی یا آهکی شده به شدت بهم چسبیده است و دارای انشعابات نیمه استوانه ای است (لاجیج و گویته 1965 ، ص51)
vincularifform
پارادوکس رایدهی
voting paradox
پایداری حجمی
volume stability
پرزور ، نیرومند ، زورمند ، قوی ، شدید
vigorous
پره ، تیغه
vane
پروفیل گردابی
vortex profile
پست صوتی
voice mail
پل دره ای
viaduct
پمپ خلا
vacuum pump
پنجره بالارو
vertical sand drain
پنجره بالارو
vertical sand drain|vertical sliding|vertical sliding
پهن دره
vale
پوسته حلزونی
volute casing
پوشش گیاهی
vegetation
پوشه آذر آواری ، پوشش فرافکند آتشفشانی
اصطلاحی فراگیر برای تمامی سنگهای آذرآواری نهشته شده در کنار آتشفشان بویژه از طریق یک انفجار آتشفشانی ، پوشش فرافکند آتشفشانی - اصطلاحی فراگیر برای تمامی سنگهای آذرآواری نهشته شده در کنار آتشفشان بویژه از طریق یک انفجار آتشفشانی
volcanic ejecta blanket
پیچک ، مارپیچ
volute
پیزومتر ازنوع تار مرتعش - پیزومترنوع تارمرتعش برای اندازه گیری فشار آب زیر زمینی در سازه های خاکی ، سنگی ، شالودهها وسازههای بتنی مورد استفاده قرار می گیرد این ابزار ، یکی از پر فروش ترین ابزارهای این شرکت است - کاربردها : 1)مشخص نمودن الگوی جریان2 ) اندازه گیری سطح آب زیرزمینی 3) مطالعات هیدرولوژیکی ، کنترل ساخت و بررسی پایداری و رفتار نگاری در سدهای خاکی ، شالوده ها ، سازه های زیرزمینی کم عمق و حفاریهای سطحی
vibrating wire piezometer|piezometer|piezometer
پیزومتر ازنوع تار مرتعش
پیزومترنوع تارمرتعش برای اندازه گیری فشار آب زیر زمینی در سازه های خاکی ، سنگی ، شالودهها وسازههای بتنی مورد استفاده قرار می گیرد این ابزار ، یکی از پر فروش ترین ابزارهای این شرکت است
کاربردها : 1)مشخص نمودن الگوی جریان2 ) اندازه گیری سطح آب زیرزمینی 3) مطالعات هیدرولوژیکی ، کنترل ساخت و بررسی پایداری و رفتار نگاری در سدهای خاکی ، شالوده ها ، سازه های زیرزمینی کم عمق و حفاریهای سطحی
vibrating wire piezometer
پیشین ، قدامی ، شکمی ، سطح شکمی مربوط به سطح زیری بدن موجود
ventral
پیوند وانداروالز
vander waals bond
پیوند واندروالس نوعی جاذبه الکتروستاتیک ضعیف که در اثر تغییر شکل یون ها و اتم ها ی معین از شکل کروی ناشی می گردد
van der waals bond
پیوند واندروالس نوعی جاذبه الکتروستاتیک ضعیف که در اثر تغییر شکل یون ها و اتم ها ی معین از شکل کروی ناشی می گردد
van der waals bond|van der waals|van der waals|bonding
تابع واریانس
variance function
تار قایم
vertical hair
تبخیر
volatilization
تبدیل تثبیت واریانس
variance-stabilizing transformation
تبدیل دادگان برداری به رستری ، فرایندی که داده های فضایی موجود به شکل مجموعه ای از نقاط ، خطوط و پلی گونها را به یک آرایه از مقادیر سلولی تبدیل می کند
vector-to-raster conversion
تبدیل دادههای فضایی از هر ساختار دادهای دیگر به ساختار دادههای برداری
به طور معمول تبدیل ساختار دادههای رستری مجموعهای از داده ، تبدیل دادههای فضایی از هر ساختار دادهای دیگر به ساختار دادههای برداری - به طور معمول تبدیل ساختار دادههای رستری مجموعهای از داده
vectorization
تبدیل نسبت واریانس
variance-ratio transformation
تحلیل واریانس
variance analysis
تراکیت بیرونی که عمدتاً از فلدسپات آلکالی ساخته شده و همچنین حاوی پلاگیوکلاز کلسیمی ، و اوژیت ، با یا بدون فلدسپاتوئیدها است این نام ، که توسط واشنگتن در سال 1896 داده شده ، از روی نام وولسین یک قلبیه اتروسکان در ناحیه بولنسای ایتالیا است کاربرد آن توصیه نمی شود
vulsinite
تصویریسازی
visualization
تعدیل دقت موقعیت قایم
vertical dilution of precision
تعدیل دقت موقعیت قایم
vertical dilution of precision|vdop|vdop
تغییر مکان مجازی- جابجایی مجازی- تغییر مکان فرضی
virtual displacement
تغییرات پارامتر
variation of parameter
تغییرات منحنی
variation of a curve
تغییرنگار
variogram
تلمبه حلزونی
volute pump
تماس تصویری
video calling
تنوره ، آتشفشانی ، دودکش آتشفشانی ، تنوره آتشفشانی
حجره ای عمودی است که از درون آن ماگما و گازها به سطح زمین می رسند
همچنین نوعی ساخت سنگ آذرینی است که پس از سردشدگی و هوازدگی ایجاد می گردد ، تنوره آتشفشانی - حجره ای عمودی است که از درون آن ماگما و گازها به سطح زمین می رسند - همچنین نوعی ساخت سنگ آذرینی است که پس از سردشدگی و هوازدگی ایجاد می گردد
volcanic pipe
تهویه
ایجاد یک جریان جهت یافته هوای تازه و برگشت در طول تمام مسیرهای زیرزمینی ، راه های عبور ، کارگاه ها و بخشهای خدماتی معدن ، تهویه - ایجاد یک جریان جهت یافته هوای تازه و برگشت در طول تمام مسیرهای زیرزمینی
ventilation
تیر آب‎روی مشترک بام
valley rafter
جرم مجازی
virtual mass
جریان بخار
vapor flow
جریان چرخشی ، جریان گردابی ، گردابی
vortex
جریان گردابه ای
vortex flow
جزیره آتشفشانی
جزیره ای که نزدیک ساحل یک قاره بوده و از نظر ساختمان شباهت تامی با قاره مزبور داشته باشد مانند جزیره قشم که به سرزمین اصلی خود یعنی ایران شباهت دارد و در واقع به آن پیوسته است ، جزیره آتشفشانی - جزیره ای که نزدیک ساحل یک قاره بوده و از نظر ساختمان شباهت تامی با قاره مزبور داشته باشد مانند جزیره قشم که به سرزمین اصلی خود یعنی ایران شباهت دارد و در واقع به آن پیوسته است
volcanic island
جلا- روغن جلا-ورنی-رنگ امیزی نهایی
varnish
جلای شیشه ای
کانیهای مانند شیشه که نور از آنها عبور میکند دارای این نوع جلا هستند مثل : لیمونیت ، کوارتز ، باریت و همچنین انواع جلا را بنگرید ، جلای شیشه ای - کانیهای مانند شیشه که نور از آنها عبور میکند دارای این نوع جلا هستند مثل : لیمونیت
vitreous luster
چرخش- پیچش-گردابه-گرداب
vorticity
چشمه دره ای - یک نوع چشمه فرورفتگی که از طرف یا یال یک دره در برون زد یا رخنمون سطح ایستابی به بیرون می تراود
valley spring
چشمه واکولسین - یک چشمه فواره ای در یک منطقه کارستی ، که معمولاً دارای تخلیه ای است که بطور استثنائی حجم و بزرگ است ریشه کلمه: از روی نام فواره Vaucluse در جنوب فرانسه مترادف: چشمه خودجوش نیز ببینید: چشمه جوشان
vauclusian spring
چند وجهی پوشش گیاهی - یک چند وجهی کوچک جور نشده که مرزهای شکافدار آن توسط پوشش گیاهی انبوهی مشخص شده است (که معمولاً خزه ، گلسنگ یا درخت بید است) و مرکز آن از مواد ریز بافت یا مخلوطی از سنگها و خاکه ، تشکیل شده است قطره: حدود 1 متر - نیز ببینید: چند وجهی گلسنگ چند وجهی خلنگ زار غان خاشاک - مترادف: نقش و نگار (آرابسک) پوشش گیاهی
vegetation polygon
چین قائم - چینی که دارای یک محور قائم است
vertical fold
حادثه آتشفشانی - جدایش از چرخه عادی فرسایش ، به خاطر آشوب یا اغتشاش فعالیت آتشفشانی
volcanic accident
حاشیه - الف) یک ساختار بادبان یا طوقی مانند در امتداد بخش دیستال کفه یک استراکود که معمولاً به شکل خارج چین دیواره ای یک سخت پوست یا لاک بوجود می‌آید - ب) یک غشای نازک از نرم تنان لاروی جمع: vela
velum
حساسیت حجمی - در مغناطیس ، خودپذیری ، حساسیت
volume susceptibility
حفارهای ارتعاشی ، ماشین های حفاری ارتعاشی
vibrating excavators
حفره
vescicle
حفره ، غار
حفره کوچکی در یک سنگ آذرین است که قبلا توسط حبابهای گازهای آزاد شده اشغال شده بود ، غار - حفره کوچکی در یک سنگ آذرین است که قبلا توسط حبابهای گازهای آزاد شده اشغال شده بود
vesicle
حفره ای - در سنگ شناسی ، به بافت یک سنگ ، خصوصاً گدازه ، گویند که بوسیله حفرات متعدد ساخته شده در نتیجه گستردگی و انبساط گازها در زمان مرحله سیالی گدازه ، تشکیل می شوند - مقایسه شود با: کندویی ، محفظه ای ـ تفاله ای - در دیرین شناسی ، الف) تعلق داشتن یا وابسته بودن یا دارای حفرات در یک گیاه یا جاندار ب) دارای دیوارهای حاشیه ای در مرجانها این استفاده توصیه نمی‌شود
vesicular
حفره ای ، واکوئل - در سنگ شناسی ، مترادفی برای تاولچه چنین استفاده ای معمولاً در فرانسوی رایج است - در دیرین شناسی ، حفره ای در سیتوپلاسم یک سلول گیاه یا تک سلولی یا پروتوزوآن ، که معمولاً حاوی محلول آبی است که توسط یک غشا احاطه شده است و کاربردها و عملکردهای متعددی دارد؛ مانند هضم (واکوئل غذایی) و رابطه هیدروستاتیک (واکوئل انقباضی) مثلاً یکی از آلوئول های نامنظم در دیواره پوسته فرامینیفرایی همچنین ، ادخال سیال کروی یا قطره های کوچکی که در یک واکوئل مبحوس شده اند
vacuole|vesicle|vesicle|vacuoles
حفره دار شدن ، پر حجم شدن - الف) فرآیند تشکل حفرات را گویند - ب) آرایش حفرات در یک سنگ را گویند
vesiculation
حفره محصور - الف) یک حفره یا کاواک نسبتاً بزرگ و معمولاً نامنظم ، یا ناهموار در یک ماده خاکی که معمولاً با سایر حفرات در اندازه قابل مقایسه با خود ، متصل نیست (بروور 1964) - ب) نوع vug یا حفره
vugh
حلقه ، پیچ ، آرایش مدور بخش های مشابه به دور یک محور - مانند برگهای آرتروفیتها - صفت: verticillate
verticil|verticillate|verticillate
حلقه ، پیچ ، آرایش مدور بخش های مشابه به دور یک محور
مانند برگهای آرتروفیتها
صفت: verticillate
verticil
حلقه مارپیچ مانند - پیچ یک صدف مارپیچی را گویند مترادف: حلزونی ، وولوت
volution
خار یا تیغی که در زمان تشکیل metasicula ی گراپتولیتین تشکیل می شود این خار در دیواره ای از metasicula احاطه می شود و به راحتی از حاشیه منفذی ، بیرون می زند
virgella
خاصیت کاهنده تغییرات
variation-diminishing property
خاصیت کاهنده تغییرات
variation-reduction property
خاک زراعتی
vegetable soil
خاکستر آتشفشانی ، جریان خاکستر آتشفشانی
رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است ، جریان خاکستر آتشفشانی - رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است
Volcanic ash
خطا ، تجاوز ، تخلف ، نقض هر لایحه یا قانون معدنی فدرال
violation
خطی که بطور فرضی مشخص کننده یک جاسازی کوتیکولی در مواد اسکلتی بر روی طرف قاعده ای یک شاخه یا انشعاب در کلونی های معمولاً reteporiform تعداد ویژه ای از cheilostome های آسکوفوران (بریوزوآن) (لاجایج 1952/ص16) - جمع: vibices
vibex|vibices|vibices
خطی که بطور فرضی مشخص کننده یک جاسازی کوتیکولی در مواد اسکلتی بر روی طرف قاعده ای یک شاخه یا انشعاب در کلونی های معمولاً reteporiform تعداد ویژه ای از cheilostome های آسکوفوران (بریوزوآن) (لاجایج 1952/ص16)
جمع: vibices
vibex
داده برداری
vectorial data
در برابر
versus
در رده بندی خاک اداره کشاورزی آمریکا ، رده خاکی که حداقل 30% رس و معمولاً اسمکتیت دارد
vertisol
در زمین ریخت شناسی ، یک الگوی بافر مانند ، مانند آنچه بر روی نقشه نشان داده می شود ، رشته کوه ها که از یک مرکز مشترک ، منشعب می شوند متضاد: syntaxis
در چین خوردگی ، یک الگوی چین که در آن سطوح محوری از یک دسته مرکزی واگرا یا پراکنده می شوند
در گسل ، یک الگوی واگرایی شاخه مانند توزیع گسل این اصطلاح در نوشته های روسی استفاده می شود ، منشعب می شوند متضاد: syntaxis - در چین خوردگی ، یک الگوی چین که در آن سطوح محوری از یک دسته مرکزی واگرا یا پراکنده می شوند - در گسل
virgation
در زمین شناسی یخچالی ، اصطلاح رایج در آلپ فرانسه برای سیرک یخچالی
van
در سنگ شناسی ، الف) یک سنگ خروجی که عمدتاً از درشت بلورهای آنورتوکلاز ، آندزین و اوژیت در یک زمینه شیشه ای حاوی فلدسپات و میکرولیتهای اوژیت تشکیل شده است این نام ، که توسط هابز در سال 1893 انتخاب شده ، از روی وولکانو در جزایر لیپاری مشتق شده است منسوخ - ب) مترادفی برای سنگ آتشفشانی - نیز نوشته می شود: vulcanite - در کانی شناسی: یک نام کانی قدیمی که به عنوان مترادفی برای پیروکسن و یک نوع دارای سولفور سلنیم با مقدار کمتر از 1% پیشنهاد شد
volcanite|vulcanite|vulcanite
در سنگ شناسی ، الف) یک سنگ خروجی که عمدتاً از درشت بلورهای آنورتوکلاز ، آندزین و اوژیت در یک زمینه شیشه ای حاوی فلدسپات و میکرولیتهای اوژیت تشکیل شده است این نام ، که توسط هابز در سال 1893 انتخاب شده ، از روی وولکانو در جزایر لیپاری مشتق شده است منسوخ
ب) مترادفی برای سنگ آتشفشانی
نیز نوشته می شود: vulcanite
در کانی شناسی: یک نام کانی قدیمی که به عنوان مترادفی برای پیروکسن و یک نوع دارای سولفور سلنیم با مقدار کمتر از 1% پیشنهاد شد
volcanite
در نجوم یا ستاره شناسی ، مولداویت
vltavite
درجه تخلخل
void ratio
دره
چاله باریک و درازی در سطح زمین ، معمولاً با یک شیب بالنسبه منظم به سمت پایین رودخانه یا نهری در آن جریان دارد که با تخریب سنگهای سطح زمین دره مربوط را بوجود آورده است ، دره - چاله باریک و درازی در سطح زمین
valley
دره V شکل
v shaped valley
دره آبرفت یخچالی
valley terrain
دری که در یک سطح برای ورود جریان مستقیم به منظور تهویه تعبیه می شود
ventilation door
دریاچه کم عمق یا مردابی - واژه آلمانی رایج در ایالت های میانی اطلس و جنوب آفریقا
vlei|vley|vley|vlei|vly|vlei
دریاچه کم عمق یا مردابی
واژه آلمانی رایج در ایالت های میانی اطلس و جنوب آفریقا
vlei
دریچه ، شیر
یکی از دو تکه ، معمولاً مفصل دار ، که صدف یک نرم تن دو کفه ای را تشکیل می دهد
این اصطلاح همچنین در مورد صدف بازوپایان وسایر بی مهرگان دو قسمتی نیز استفاده می شود
، شیر - یکی از دو تکه ، که صدف یک نرم تن دو کفه ای را تشکیل می دهد - این اصطلاح همچنین در مورد صدف بازوپایان وسایر بی مهرگان دو قسمتی نیز استفاده می شود -
valve
دماسنج از نوع تارمرتعش - این دستگاه برای اندازه گیری دمای داخلی درسازه های بتنی ، خاکی وآب مورداستفاده قرار می گیرد - کاربردها : 1) کنترل شرایط دمای موردنظر 2) کنترل افزایش دما درارتباط با تنش وتغیرات حجم درسدها 3) مطالعه اثرات دما روی سایر ابزارهای نصب شده
vibrating wire temperature meter|temperature meter|temperature meter
دماسنج از نوع تارمرتعش
این دستگاه برای اندازه گیری دمای داخلی درسازه های بتنی ، خاکی وآب مورداستفاده قرار می گیرد
کاربردها : 1) کنترل شرایط دمای موردنظر 2) کنترل افزایش دما درارتباط با تنش وتغیرات حجم درسدها 3) مطالعه اثرات دما روی سایر ابزارهای نصب شده
vibrating wire temperature meter
دهلیز ، سرسرا ، دهلیزه ، دالان ، هشتی ، راهرو - الف) یک حفره جریان داخلی ، به جز کانال ، متعلق به سیستم آبی یک اسفنج ، که در نزدیکی سطح قرار گرفته و آب را از یک یا چند روزنه ، دریافت می کند - مترادف: فضای زیر پوستی - ب) بخش دیستال (نزدیک سطحی) یک خانه جانور در یک بریوزوآن کریپتوستوم ، که معمولاً بطور قاعده ای توسط hemisepta محدود شده است مترادف: vestibulum ج) در بریوزوآنها ، فضایی که توسط دیواره شامه ای در زیر منفذی احاطه می شود که از درون آن لفوفور و شاخکها بیرون می زنند د) فضای بین دیواره دو جداره و آهکی (لاملای خارجی) که صدف بیرونی قابل ملاحظه یا دیدن یک استراکود را می سازد هـ) یک طویل شدگی نیمه استوانه‌ ای کفه ساقه ‌ای بطور پشتی کفه بازویی یک براکیوپود (1965)
vestibule
دهلیز تهویه ، دالان تهویه
ventilation gallery
دیرینه شناسی مهره داران
vertebrate paleontology
دیواره دره
سراشیبی طرف یا یال دره ، دیواره دره - سراشیبی طرف یا یال دره
valley wall
دیواره قائم
یکی از دیواره های یک جاندار بریوزوآن که بطور کامل یا بخشی با زاویه های تند نسبت به دیواره اصلی و دیواره ای که دهانه در آن است ، قرار دارد ، دیواره قائم - یکی از دیواره های یک جاندار بریوزوآن که بطور کامل یا بخشی با زاویه های تند نسبت به دیواره اصلی و دیواره ای که دهانه در آن است
vertical wall
ذخیره دره ای
الف) حجم آب در یک توده یا پیکره آب در زیر نیم رخ سطح آب
ب) ظرفیت ذخیره طبیعی یا حجم آب یک رود در زمان سیل که رود از کناره‌های خود سرریز کرده است شامل هر دو آب درون کانال و آب بیرون ریخته می‌باشد (ASCE ، 1962) ، ذخیره دره ای - الف) حجم آب در یک توده یا پیکره آب در زیر نیم رخ سطح آب - ب) ظرفیت ذخیره طبیعی یا حجم آب یک رود در زمان سیل که رود از کناره‌های خود سرریز کرده است شامل هر دو آب درون کانال و آب بیرون ریخته می‌باشد (ASCE
valley storage
رأس ، فرق سر
vertex
رأس دره
بخش بالایی یک دره را گویند ، رأس دره - بخش بالایی یک دره را گویند
valley head
رأس زاویه
vertex of an angle
رانشی-ارتعاشی
vibro-driven
رجوع به آنیزین
virglorian
رجوع شود به vincularifform
vincularian
رجوع شود به vincularifform
vincularian|vincularifform|vincularifform
رد فسیل ، فسیل باقی مانده اثری
vestigiofossil
رده بندی von wolff's - یک رده بندی کمی کانی شناسی ـ شیمیایی سنگهای آذرین که درسال 1922 توسط ون وولف پیشنهاد داده شد
von wolff's classification|von wolff|von wolff|von wolff's|von wolffs
رده بندی von wolff's
یک رده بندی کمی کانی شناسی ـ شیمیایی سنگهای آذرین که درسال 1922 توسط ون وولف پیشنهاد داده شد
von wolff's classification
رس آتشفشانی ، بنتونیت
volcanic clay
رس بکر (دست نخورده)
رس تازه و دست نخورده ، وقتی که از رسی تشخیص داده می شود که سوخته است ، رس بکر (دست نخورده) - رس تازه و دست نخورده
virgin clay
رس خیلی دانه ریز
یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره رس که دارای قطری بین 4096/1 تا 2048/1 میلی متر باشد (5/0-24/0 میکرون یا 12 تا 11 واحد فی) همچنین تجمعی سست از رس که از ذرات رس خیلی دانه ریز ساخته شده ، رس خیلی دانه ریز - یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره رس که دارای قطری بین 4096/1 تا 2048/1 میلی متر باشد (5/0-24/0 میکرون یا 12 تا 11 واحد فی) همچنین تجمعی سست از رس که از ذرات رس خیلی دانه ریز ساخته شده
very fine clay
رس سالچینه ای
یک رسوب دریایی یا دریاچه ای به وضوح لامینه بندی شده که از سالچینه های غنی از رس تشکیل شده است همچنین: لایه زمستانی بالایی ریزدانه یک سالچینه یخچالی
مترادف: rarve clay رس سالچینه ، رس سالچینه ای - یک رسوب دریایی یا دریاچه ای به وضوح لامینه بندی شده که از سالچینه های غنی از رس تشکیل شده است همچنین: لایه زمستانی بالایی ریزدانه یک سالچینه یخچالی - مترادف: rarve clay رس سالچینه
varved clay
رشد کف دره
مواد سست و جدا از هم که وارد کف دره می‌شوند و بر روی آن قرار می گیرند (ملوت ، 1928) ، رشد کف دره - مواد سست و جدا از هم که وارد کف دره می‌شوند و بر روی آن قرار می گیرند (ملوت
valley-floor increment
رگه ، رگه
توده باریک و صفحه مانندی از سنگ یا کانیهای آذرین مثل کوارتز ، کلسیت ، باریت و غیره که در یک شکاف یا شکستگی یا گسل عمودی یا تقریبا عمودی یک سنگ نهشته می شود
در رودها: الف) یک مسیر آب یا کانال باریک در سنگ یا خاک همچنین جریان آبی که در چنین کانالی جریان دارد ب) یک اصطلاح کهن برای جریان یک رود
در سنگ شناسی : توده باریک و صفحه مانندی از سنگ یا کانیهای آذرین مثل کوارتز ، باریت و غیره که در یک شکاف یا شکستگی یک سنگ نهشته می شود
در کانسار ، یک پرشدگی کانی (معدنی) اپی ژنتیک یک گسل یا سایر شکستگی ها در یک سنگ میزبان ، در اشکال مسطح یا ورقه مانند ، معمولاً به همراه جانشینی مربوط سنگ میزبان ، می باشد یک کانسار از این نوع و با این منشاء مقایسه شود با رگه
در سنگهای نفوذی ، یک توده نفوذی آذرین بازیک ورقه مانند به درون یک شکاف این کاربرد توصیه نمی شود
در گیاه شناسی ، یکی از سیستم های آوندی یک برگ را گویند
نیز ببینید: طرح و ترتیب رگ ها یا رگبرگها
، رگه - توده باریک و صفحه مانندی از سنگ یا کانیهای آذرین مثل کوارتز ، باریت و غیره که در یک شکاف یا شکستگی یا گسل عمودی یا تقریبا عمودی یک سنگ نهشته می شود -
در رودها: الف) یک مسیر آب یا کانال باریک در سنگ یا خاک همچنین جریان آبی که در چنین کانالی جریان دارد ب) یک اصطلاح کهن برای جریان یک رود -
در سنگ شناسی : توده باریک و صفحه مانندی از سنگ یا کانیهای آذرین مثل کوارتز ، باریت و غیره که در یک شکاف یا شکستگی یک سنگ نهشته می شود - در کانسار ، می باشد یک کانسار از این نوع و با این منشاء مقایسه شود با رگه -
در سنگهای نفوذی ، یک توده نفوذی آذرین بازیک ورقه مانند به درون یک شکاف این کاربرد توصیه نمی شود -
در گیاه شناسی ، یکی از سیستم های آوندی یک برگ را گویند - نیز ببینید: طرح و ترتیب رگ ها یا رگبرگها -
vein
رگه دایکی
یک توده نفوذی پگماتیتی که دارای خصوصیات هر دوی رگه و دایک است
نیز نوشته می شود: vein dike ، veindike ، رگه دایکی - یک توده نفوذی پگماتیتی که دارای خصوصیات هر دوی رگه و دایک است - نیز نوشته می شود: vein dike
vein-dike
روانه خاکستر آتشفشانی ، جریان خاکستر آتشفشانی
ترکیبی از خاکستر آتشفشانی و گازها است که در اثر نیروی ثقلی در جو زمین بسمت پایین حرکت می کنند
رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است ، جریان خاکستر آتشفشانی - ترکیبی از خاکستر آتشفشانی و گازها است که در اثر نیروی ثقلی در جو زمین بسمت پایین حرکت می کنند - رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است
volcanic ash flow
رود دره ای
یک دره و تمام دره های انشعابی آن را گویند ، رود دره ای - یک دره و تمام دره های انشعابی آن را گویند
valley stream
رودپیچ (مئاندر) دره ای
یکی از دسته های منحنی ها یا خمیدگی های یک دره رودپیچی ، رودپیچ (مئاندر) دره ای - یکی از دسته های منحنی ها یا خمیدگی های یک دره رودپیچی
valley meander
روش پیچه قائم
یک روش الکترومغناطیسی القایی پی جویی که در آن سطح پیچه عامل ، مسطح قائم است (که در این صورت محور ، افقی می‌شود) ، روش پیچه قائم - یک روش الکترومغناطیسی القایی پی جویی که در آن سطح پیچه عامل
vertical-loop method
روش تفاضلی متغیری
variate difference method
روش تیر ارتعاشی ، روش تزریق تیر ارتعاشی برای تعبیه دیوار آببند
vibrating beam method
روش واریمکس
varimax method
روش ون در کولک - روشی که در آن ، شکست سنجی برای تعیین کردن ضریب انکسار (شکست) یک کانی در مقایسه با ضریب شکست محیط مایعی که در آن فرو برده شده است استفاده می شود وقتی یک مانع ، اشعه های نور را مسدود می کنند برای روشنایی ، سایه جسم یا کانی بر روی همان طرف مشابه خود ظاهر می‌شود (وقتی که دانه کانی دارای یک ضریب شکست نسبتاً بالا است) و بر روی طرف مقابل ظاهر می شود (زمانی که ضریب شکست کانی نسبت به مایع دربر گیرنده پایین تر و کمتر است)
van der kolk method|van der kolk|van der kolk
روش ون در کولک
روشی که در آن ، شکست سنجی برای تعیین کردن ضریب انکسار (شکست) یک کانی در مقایسه با ضریب شکست محیط مایعی که در آن فرو برده شده است استفاده می شود وقتی یک مانع ، اشعه های نور را مسدود می کنند برای روشنایی ، سایه جسم یا کانی بر روی همان طرف مشابه خود ظاهر می‌شود (وقتی که دانه کانی دارای یک ضریب شکست نسبتاً بالا است) و بر روی طرف مقابل ظاهر می شود (زمانی که ضریب شکست کانی نسبت به مایع دربر گیرنده پایین تر و کمتر است)
van der kolk method
روکش ، لایه
الف) یک لایه نازک ولی گسترده از رسوبات که یک سازند یا سطح زمین شناسی قدیمی تر را می پوشاند مثلاً پوشش آبرفت که یک پدیمان را می‌پوشاند
ب) یک پوشش هوازده یا به طرق دیگر دگرسان شده بر روی سطح یک سنگ مثلاً: جلای کویری ، لایه - الف) یک لایه نازک ولی گسترده از رسوبات که یک سازند یا سطح زمین شناسی قدیمی تر را می پوشاند مثلاً پوشش آبرفت که یک پدیمان را می‌پوشاند - ب) یک پوشش هوازده یا به طرق دیگر دگرسان شده بر روی سطح یک سنگ مثلاً: جلای کویری
veneer
ریزحفره ، حفرات یا تاولها - حفرات گرد و بیضوی موجود در قسمت خارجی گدازه که براثرخروج گاز ایجاد می‌شود
vesicles
ریزش خاکستر آتشفشانی
نهشته ای از خاکستر آتشفشانی که در جایی که توسط فوران و باد سقوط می کنند ، باقی می مانند ، ریزش خاکستر آتشفشانی - نهشته ای از خاکستر آتشفشانی که در جایی که توسط فوران و باد سقوط می کنند
volcanic ash fall
ریشه کلمه: فرانسوی: پیچ ، آذرخش - مترادفی برای riegel
verrou|riegel|riegel
ریشه کلمه: فرانسوی: پیچ ، آذرخش
مترادفی برای riegel
verrou
ریف کرمی
یک ریف آلی کوچک که از صدفهای آهکی لوله مانند گاستروپودهای کرم مانند ساخته شده که بطور بی نظمی در هم تنیده شده اند مثلاً در برمودا مقایسه شود با: ریف کرمی ـ ریف کرم ها ، ریف کرمی - یک ریف آلی کوچک که از صدفهای آهکی لوله مانند گاستروپودهای کرم مانند ساخته شده که بطور بی نظمی در هم تنیده شده اند مثلاً در برمودا مقایسه شود با: ریف کرمی ـ ریف کرم ها
vermetid reef
زاویه پیچش پوسته حلزونی
برای تنظیم یکنواخت آب روی پره های هادی در توربین در نظر گرفته می شود ، زاویه پیچش پوسته حلزونی - برای تنظیم یکنواخت آب روی پره های هادی در توربین در نظر گرفته می شود
volute angle
زاویه قائم
زاویه ای در یک سطح یا صفحه قائم ـ زاویه بین خط افقی و مایل دید ، که بر روی دایره قائم یا به سمت بالا یا پایین افق ، اندازه گیری می شود یکی از جهاتی که تشکیل یک زاویه قائم در مساحی را می دهد معمولاً جهت قائم در زاویه ای که فاصله آزیموت خوانده می شود) است یا خط تقاطع صفحه عمودی که در آن زاویه قرار دارد با سطح یا صفحه افق می باشد (زاویه ای که ارتفاع خوانده می شود)
مقایسه شود: زاویه افقی ، زاویه قائم - زاویه ای در یک سطح یا صفحه قائم ـ زاویه بین خط افقی و مایل دید ، اندازه گیری می شود یکی از جهاتی که تشکیل یک زاویه قائم در مساحی را می دهد معمولاً جهت قائم در زاویه ای که فاصله آزیموت خوانده می شود) است یا خط تقاطع صفحه عمودی که در آن زاویه قرار دارد با سطح یا صفحه افق می باشد (زاویه ای که ارتفاع خوانده می شود) - مقایسه شود: زاویه افقی
vertical angle
زائده شکمی
یک ضخیم شدگی زیاد صدف ثانویه یا فرعی یک براکیوپود که بصوت میانی قرار گرفته و در زیر pseudodeltidium واقع شده و بصورت پشتی برای جایگیری بین لب های زائده اصلی بیرون زده است ، زائده شکمی - یک ضخیم شدگی زیاد صدف ثانویه یا فرعی یک براکیوپود که بصوت میانی قرار گرفته و در زیر pseudodeltidium واقع شده و بصورت پشتی برای جایگیری بین لب های زائده اصلی بیرون زده است
ventral process
زغال وی
ذرات میکروسکوپی زغال که بطور غالب ویترن و کلارن هستند ، مانند آنچه در ریه معدن کاران یافت می شود مقایسه شود با: زغال-اف ، زغال-دی ، زغال وی - ذرات میکروسکوپی زغال که بطور غالب ویترن و کلارن هستند
v-coal
زگیل گون - زگیلی ، یا پوشیده شده با برجستگی های زگیل مانند یا برآمدگی های زگیل مانند مثلاً به هاگها یا گرده هایی گفته می شود که برجستگی هایی دارند که از چنین زوائدی ساخته شده اند - مترادف: verrucose
verrucate|verrucose|verrucose
زگیل گون
زگیلی ، یا پوشیده شده با برجستگی های زگیل مانند یا برآمدگی های زگیل مانند مثلاً به هاگها یا گرده هایی گفته می شود که برجستگی هایی دارند که از چنین زوائدی ساخته شده اند
مترادف: verrucose
verrucate
زمین خاکسترآتشفشان
volcanic-ash land
زمین ساخت قائم
زمین ساخت ایزوستازی نوع پرات ، که در آن حرکات قائم واحدهای پوسته ای با وزن مخصوصهای مختلف ، باعث ایجاد برجستگی توپوگرافی می شود ، زمین ساخت قائم - زمین ساخت ایزوستازی نوع پرات
vertical tectonics
زمین لرزه آتشفشانی
زمین لرزه ای که بیشتر همراه تاثیر نیروهای آتشفشانی دیده می شود تا در زمان فعالیتهای نیروهای زمین ساختی ، زمین لرزه آتشفشانی - زمین لرزه ای که بیشتر همراه تاثیر نیروهای آتشفشانی دیده می شود تا در زمان فعالیتهای نیروهای زمین ساختی
volcanic earthquake
زنجیره آتشفشانی
آرایش خطی تعدادی آتشفشان را گویند که ظاهراً با یک رخداد زمین شناسی کنترل کننده مانند گسل ، مرتبط اند ، زنجیره آتشفشانی - آرایش خطی تعدادی آتشفشان را گویند که ظاهراً با یک رخداد زمین شناسی کنترل کننده مانند گسل
volcanic chain
زنجیره رسوب دره‌ای ، رشته دره ای
* توده نسبتاً باریکی ازرسوبات سایشی دارای لایه‌بندی که توسط رودهای حاصل از ذوب یخ که از انتهای یخچال آلپی خارج می‌شوند ، نهشته شده است

* یک توده یا پیکره باریک و طویل برون شست ، که توسط رودهای آب ذوب شده فراتر یا بسیار دورتر از مورن انتهایی یا حاشیه یک یخچال فعال و محدود شده درون دیواره های یک دره در زیر یخچال نهشته یافته است این رشته ممکن است از دهانه دره برای پیوستن به یک دشت برون شستی بوجود آید
نیز ببینید: رشته گراولی یخرفت دره ای
مترادف: رشته برون شست
، رشته دره ای - * توده نسبتاً باریکی ازرسوبات سایشی دارای لایه‌بندی که توسط رودهای حاصل از ذوب یخ که از انتهای یخچال آلپی خارج می‌شوند ، نهشته شده است - - * یک توده یا پیکره باریک و طویل برون شست ، که توسط رودهای آب ذوب شده فراتر یا بسیار دورتر از مورن انتهایی یا حاشیه یک یخچال فعال و محدود شده درون دیواره های یک دره در زیر یخچال نهشته یافته است این رشته ممکن است از دهانه دره برای پیوستن به یک دشت برون شستی بوجود آید - نیز ببینید: رشته گراولی یخرفت دره ای - مترادف: رشته برون شست -
valley train
زنده زا بجای تخم نوزاد کرم مانند می زاید
viviparous
زهکش قائم ماسه ای- چاه زهکش ماسه ای
vertical sand drainage
زهکشی جریان آتشفشانی
تونل گدازه ای ، زهکشی جریان آتشفشانی - تونل گدازه ای
volcanic flow drain
زون طویل شده با بیشترین فعالیت آتشفشانی که قوس ماگمایی اصلی را تشکیل می دهد (arc)
volcanic front
زون کاویزی ، زون حفره ای
vuggy zone
زون هواده - ناحیه ای است درون زمین بین سطح ایستابی که در آن حفرات توسط آب پر نشده است این منطقه همچنین منطقه غیر اشباع نیز خوانده می شود
vadose zone|vadose|vadose
زیاسای نواری - یک هتروزوئید در بریوزوآنهای cheilostome ، که دارای معادل درپوش تار یا فک یا بخش زیرین به شکل یک موی کوتاه یا مژک یا تاژک است - جمع: vibracula
vibraculum|vibracula|vibracula
زیاسای نواری
یک هتروزوئید در بریوزوآنهای cheilostome ، که دارای معادل درپوش تار یا فک یا بخش زیرین به شکل یک موی کوتاه یا مژک یا تاژک است
جمع: vibracula
vibraculum
زیست گرایی ، اصالت حیات ، زندگی باوری
نظریه ای که بر طبق آن ، بعضی از نیروهای درونی یا نیروی رانش زیستمندان ، یک اثر جهت دار اعمال می کند که کمابیش تعیین کننده چگونگی وقوع تنوع و تکامل را تعیین می کند مقایسه شود با: همادگرایی ، کل گرایی ، زندگی باوری - نظریه ای که بر طبق آن
vitalism
ژله گیاهی - بنگرید به : ulmin
vegetable jelly|ulmin|ulmin
ژله گیاهی
بنگرید به : ulmin
vegetable jelly
ساحل با پوشش گیاهی
ساحل یا کرانه ای که به سمت دریا ، توسط رشد پوشش گیاهی گسترده شده است ، مانند درختان چندل در اورگلیدز در فلوریدا ، ساحل با پوشش گیاهی - ساحل یا کرانه ای که به سمت دریا
vegetation coast
ساختار
vitroclarite
ساختار بازمانده - رجوع شود به vestige
vestigial structure|vestige|vestige
ساختار بازمانده
رجوع شود به vestige
vestigial structure
ساختار برداری
ساختار جهت دار ، ساختار برداری - ساختار جهت دار
vector structure
ساختار پرده ای
هر ساختار برآمده طویل شده موازی با لبه آزاد کفه در استراکودهایی با پشت صاف مستقیم که معمولاً به شکل طوقی (پرده یا نرمک) یا یک برآمدگی پرده ای بوجود می آید اگر یک کارینا حاضر باشد ، ساختار پرده ای بطور شکمی نسبت به آن قرار می گیرد
مترادف با ارجحیت کم: ساختار پرده دار ، ساختار پرده ای - هر ساختار برآمده طویل شده موازی با لبه آزاد کفه در استراکودهایی با پشت صاف مستقیم که معمولاً به شکل طوقی (پرده یا نرمک) یا یک برآمدگی پرده ای بوجود می آید اگر یک کارینا حاضر باشد ، ساختار پرده ای بطور شکمی نسبت به آن قرار می گیرد - مترادف با ارجحیت کم: ساختار پرده دار
velar structure
ساختار ورقه ای قائم
خط اثر یا نوارهایی با سینوسی ملایم ، نیمه موازی و قائم در یک سنگ رسوبی که از سنگ های اطراف توسط رنگ روشن‌تر و مقاوم بیشتر در برابر هوازدگی ، تمییز داده می شود در دید پلان ، اینها نشان دهنده یک الگوی مستقیم یا با حالت موجی کم خطوط نیمه موازی هستند و در نتیجه دارای شکل سه بعدی ورقه مانند هستند (لایرد 1970) در مورد این ساختار این تفکر وجود دارد که بعد از رسوبگذاری یک طبقه ماسه بوسیله فرار سیال تشکیل می‌شود که بعضی از ذرات ریزتر را می شوید لو (1975) همین نوع ساختارها را به نام ستونهای تنشی می خواند مقایسه شود با: ساختار ستونی ، ساختار ورقه ای قائم - خط اثر یا نوارهایی با سینوسی ملایم
vertical sheet structure
ساختاری حد واسط بین یک پشته میان اقیانوسی و یک کمان جزیره ای مثلاً وولکانوریوم قطب شمال بین ژرف های نانسن و آموندسن در اقیانوس منجمد شمالی (ران کورن و همکاران ، 1967 ، ص161)
vulcanorium
سال چینه ، نوارنما ، سالچینه ، وارو
* یک نوع ویزه از لامینه که در دریاچه های یخچالی بوجود می آیند واروها رسوبگذاری در طی یک سال را نشان می دهند و تشکیل آنها مربوط به اثرات فصلی می باشند دانه بندی درشت در کف نشانه بهار و تابستان است
* لایه ای ازرسوب نهشته شده دردریاچه ها طی یک سال هرلایه شامل دوبخش است که درفصلهای مختلف نهشته شده اند ورنگ وبافت آنهامتفاوت است بنابراین می توان لایه هاراشمردواندازه گیری کرد دریک سری کامل ، تعدادلایه ها ، سنی راکه زمین دراثرعملکرد یخ تهی شده است رانشان می دهد

* یک طبقه یا توالی رسوبی از لامینه های ته نشین در آب آرام در طی 1سال؛بالاخص یک جفت نازک لایه های تدریجی رسوب دریایی یخچالی که بطور فصلی توسط رودهای حاصل از ذوب یخ ، در دریاچه یخچالی یا سایر آبهای ساکن جلوی یخچال ، نهشته شده اند سالچینه یخچالی اغلب شامل یک لایه تابستانی زیرین از رسوبات درشت روشن(ماسه یا سیلت)حاصل از ذوب سریع یخ در ماههای گرم است که رو به بالا به یک لایه زمستانی نازک خیلی ریز تبدیل می شود که اغلب آلی و تیره بوده و به آرامی از ذرات معلق در آب آرام ، زمانی که رودها در یخ محصور شده اند ، رسوب کرده اند شمارش و تطابق سالچینه ها برای تعیین سن نهشته های یخچالی پلیستوسن استفاده می شده

* هر زوج رسوبی چرخه ای ، مثلاً در شیلها و تبخیریهای مشخص ریشه کلمه: سوئدی varv لایه یا تکرار ادواری لایه ها
varve
سالچینه ، وارو - * یک نوع ویزه از لامینه که در دریاچه های یخچالی بوجود می آیند واروها رسوبگذاری در طی یک سال را نشان می دهند و تشکیل آنها مربوط به اثرات فصلی می باشند دانه بندی درشت در کف نشانه بهار و تابستان است - * لایه ای ازرسوب نهشته شده دردریاچه ها طی یک سال هرلایه شامل دوبخش است که درفصلهای مختلف نهشته شده اند ورنگ وبافت آنهامتفاوت است بنابراین می توان لایه هاراشمردواندازه گیری کرد دریک سری کامل ، تعدادلایه ها ، سنی راکه زمین دراثرعملکرد یخ تهی شده است رانشان می دهد - - * یک طبقه یا توالی رسوبی از لامینه های ته نشین در آب آرام در طی 1سال؛بالاخص یک جفت نازک لایه های تدریجی رسوب دریایی یخچالی که بطور فصلی توسط رودهای حاصل از ذوب یخ ، در دریاچه یخچالی یا سایر آبهای ساکن جلوی یخچال ، نهشته شده اند سالچینه یخچالی اغلب شامل یک لایه تابستانی زیرین از رسوبات درشت روشن(ماسه یا سیلت)حاصل از ذوب سریع یخ در ماههای گرم است که رو به بالا به یک لایه زمستانی نازک خیلی ریز تبدیل می شود که اغلب آلی و تیره بوده و به آرامی از ذرات معلق در آب آرام ، زمانی که رودها در یخ محصور شده اند ، رسوب کرده اند شمارش و تطابق سالچینه ها برای تعیین سن نهشته های یخچالی پلیستوسن استفاده می شده - - * هر زوج رسوبی چرخه ای ، مثلاً در شیلها و تبخیریهای مشخص ریشه کلمه: سوئدی varv لایه یا تکرار ادواری لایه ها -
varve|varves|varves
سامانه رگه ای
در کانسار ، مجموعه ای از رگه هایی در یک ناحیه یا مساحت مشخص با سن یا سامانه شکستگی ویژه که معمولاً با احتساب بیش از یک رگه است ، سامانه رگه ای - در کانسار
vein system
سامانه کنترل لرزش -سامانه پایش ارتعاش
vibration monitoring system
سپر آتشفشانی
آتشفشان سپری ، سپر آتشفشانی - آتشفشان سپری
volcanic shield
سپر شکمی
یک استخوانچه ای با منشاء ثانویه بر روی طرف دهانی بازوی یک مارسان مقایسه شود با: سپر پشتی ، سپر شکمی - یک استخوانچه ای با منشاء ثانویه بر روی طرف دهانی بازوی یک مارسان مقایسه شود با: سپر پشتی
ventral shield
سد وی
یک سه هفتی شکل که زاویه رو به دریای آن نسبتاً تند است ، مانند جایی که یک دنباله زبانه ای ثانویه ناگهان به سمت ساحل از نقطه دنباله اولیه و اصلی عقب می‌رود ، سد وی - یک سه هفتی شکل که زاویه رو به دریای آن نسبتاً تند است
v-bar
سرپانتین سبز
یک سرپانتین توده‌ای سبز تیره که معمولاً دارای رگه های کوچک کربنات کلسیم و کربنات منیزیم است این سنگ را می توان صیقل داد و از نظر تجاری به عنوان یک مرمر در نظر گرفته می شود
نیز نوشته می شود: verde antique
نیز ببینید: اوفی کلسیت مترادف: مرمر سرپانتینی ، سرپانتین سبز - یک سرپانتین توده‌ای سبز تیره که معمولاً دارای رگه های کوچک کربنات کلسیم و کربنات منیزیم است این سنگ را می توان صیقل داد و از نظر تجاری به عنوان یک مرمر در نظر گرفته می شود - نیز نوشته می شود: verde antique - نیز ببینید: اوفی کلسیت مترادف: مرمر سرپانتینی
verd antique
سرریز دهانه- سرریز گوشه- سرریز مثلثی
v-notch weir
سرعت اولیه ، سرعت سیر ، شتاب ، تندی برحسب زمان
velocity
سرعت سنج
دستگاهی برای اندازه گیری سرعت صوت در آب ، که برخی اوقات برای تصحیح داده های صوتی داپلر برای درجه شوری و تفاوت های دمایی استفاده می شود ، سرعت سنج - دستگاهی برای اندازه گیری سرعت صوت در آب
velocimeter
سرعت نزدیکی -سرعت ورود-سرعت آب در دهانه
velocity of approach
سرند ارتعاشی
vibrating screen
سری های ایالتی آمریکای شمالی: پنسیلوانین بالایی (بالای میسورین و زیر ولفکامپین پرمین)
virgilian
سطح (صفحه) ارتعاش
در نورشناسی ، سطح نور پلاریزه شده ، که شامل جهات تکثیر و ارتعاش می باشد مترادف: سطح پلاریزاسیون ـ سطح ارتعاش ، سطح (صفحه) ارتعاش - در نورشناسی
vibration plane
سطح مسطح کیک گلی دارای محتوای بالای نمک و تهی از پوشش گیاهی
اصطلاح رایج در آفریقای جنوبی ، سطح مسطح کیک گلی دارای محتوای بالای نمک و تهی از پوشش گیاهی - اصطلاح رایج در آفریقای جنوبی
vloer
سنبله یا عذرا ششمین صورت فلکی در منطقه البروج
virgo
سنگ آتشفشانی
volcanic rock
سنگ آتشفشانی
volcanic rock|volcanic rocks|volcanic rocks
سنگ پورفیری با زمینه شیشه ای - سنگ آتشفشانی است که بلورهای بزرگتر (فنوکریست ها) در یک زمینه شیشه ای قرار گرفته اند
vitrophyre|vitrophyry|vitrophyry
سنگ پورفیری با زمینه شیشه ای
سنگ آتشفشانی است که بلورهای بزرگتر (فنوکریست ها) در یک زمینه شیشه ای قرار گرفته اند
vitrophyre
سنگ پورفیری نیمه عمیق که از گپ بلورهای لابرادوریت یا بیتونیت و هورنبلند در یک ماده زمینه ای ریزدانه از فلدسپات ، هورنبلند و کوارتز ساخته شده است یک دیوریت هورنبلند دار این نام ، که توسط پیچلر در سال 1875 انتخاب شده ، از روی ونتیل در آلپ تایرولین می باشد در شرف منسوخ شدن
vintlite
سنگ ناحیه مو ، کوارتز روتیلی شده
venus hairstone
سنگ های آتشفشانی
volcanic rocks
سنگال حفره ای - یک سنگال (کنکرسیون) بزرگ لوله مانند اکسید آهن ، که دارای یک حفره یا منفذ مرکزی و یک حاشیه محکم ، فشرده و لیمونیتی است که معمولاً در ماسه ها و ماسه سنگها و در بعضی از رُس ها یافت می شود ظاهراً این سنگال ، فرآورده ای از عمل هوازدگی (اکسیداسیون) یک سنگال سیدریتی است
voidal concretion|voidal|voidal
سنگال حفره ای
یک سنگال (کنکرسیون) بزرگ لوله مانند اکسید آهن ، که دارای یک حفره یا منفذ مرکزی و یک حاشیه محکم ، فشرده و لیمونیتی است که معمولاً در ماسه ها و ماسه سنگها و در بعضی از رُس ها یافت می شود ظاهراً این سنگال ، فرآورده ای از عمل هوازدگی (اکسیداسیون) یک سنگال سیدریتی است
voidal concretion
سنگریزه بسیار ریزدانه - صطلاحی که توسط AGI در سال 1958 به عنوان مترادفی برای شن (رسوبشناسی) استفاده شد
very fine pebble|pebble|pebble
سنگریزه بسیار ریزدانه
صطلاحی که توسط AGI در سال 1958 به عنوان مترادفی برای شن (رسوبشناسی) استفاده شد
very fine pebble
سنگریزه خیلی درشت - اصطلاح زمین شناسی ، برای سنگریزه ای که دارای قطری بین 64-32 میلی متر است (5/2-3/1 اینچ یا 5- تا 6- واحد فی) (AGI ، 1958)
very coarse pebble|pebble|pebble
سنگریزه خیلی درشت
اصطلاح زمین شناسی ، برای سنگریزه ای که دارای قطری بین 64-32 میلی متر است (5/2-3/1 اینچ یا 5- تا 6- واحد فی) (AGI ، 1958)
very coarse pebble
سنگهای آتشفشانی - آن سنگهای آذرین که به سطح کره زمین یا در نزدیکی آن قبل از سخت شدن ، رسیده اند از استفاده رایج اصطلاح سنگ آتشفشانی باید اجتناب شود (USGS ، 1958)
volcanics|volcanic|volcanic
سنگهای آتشفشانی
آن سنگهای آذرین که به سطح کره زمین یا در نزدیکی آن قبل از سخت شدن ، رسیده اند از استفاده رایج اصطلاح سنگ آتشفشانی باید اجتناب شود (USGS ، 1958)
volcanics
سه راهی با شیر فلکه
valve tee
سوراخ سطح کانال یا لوله ، مجرای آتشفشان
حفره یا بازشدگی در سطح کره زمین که از درون آن مواد آتشفشانی خارج می شوند همچنین ، کانال یا گذری که از درون آن این مواد عبور می کنند
در آتشفشان شناسی ، مقایسه شود با: گردنه؛ لوله یا مجرا نیز در آتشفشان شناسی ، ببینید: تغذیه کننده؛ دودکش ، مجرای آتشفشان - حفره یا بازشدگی در سطح کره زمین که از درون آن مواد آتشفشانی خارج می شوند همچنین ، کانال یا گذری که از درون آن این مواد عبور می کنند - در آتشفشان شناسی
vent
سیرک رأس دره ای
سیرکی که در نوک یک ده تشکیل می‌شود مقایسه شود با: سیرک آویزان ، سیرک رأس دره ای - سیرکی که در نوک یک ده تشکیل می‌شود مقایسه شود با: سیرک آویزان
valley-head cirque
سیستم آوندی
در یک گیاه آوندی ، بافت هدایتی ساخته شده از یک رشته آوند چوبی و یک رشته آوند آبکشی را گویند که معمولاً توسط کامبیوم از هم جدا شده اند و حاوی بافت کمکی اسکلرانشیمی است (اسوارتز 1971) ، سیستم آوندی - در یک گیاه آوندی
vascular bundle
سیفون مارپیچ
volute siphon
سیلت بسیار ریزدانه
یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره سیلتی که دارای قطری بین 256/1 تا 128/1 میلی متر است (یال 8-4 میکرون ـ یا 8 تا 7 واحدفی) همچنین یک تجمع سست از سیلت که از ذرات سیلت بسیار ریز ساخته شده ، سیلت بسیار ریزدانه - یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره سیلتی که دارای قطری بین 256/1 تا 128/1 میلی متر است (یال 8-4 میکرون ـ یا 8 تا 7 واحدفی) همچنین یک تجمع سست از سیلت که از ذرات سیلت بسیار ریز ساخته شده
very fine silt
شاخص پوشش گیاهی
vegetation index|vegetation indexes|vegetation indexes
شاخص پوشش گیاهی
vegetation index
شاخص پوکی
void index
شاخص فرم (شکل) قائم
اصطلاحی که توسط بوچر (ص154 ، 1919) برای نسبتی استفاده شد که همچنین به نام شاخص ریپل (موجواره) نیز شناخته می شود
مقایسه شود با: شاخص فرم یا شکل افقی ، شاخص فرم (شکل) قائم - اصطلاحی که توسط بوچر (ص154 ، 1919) برای نسبتی استفاده شد که همچنین به نام شاخص ریپل (موجواره) نیز شناخته می شود - مقایسه شود با: شاخص فرم یا شکل افقی
vertical form index
شار فرار ، جزء فرار
volatile flux
شانه دره
سطح یک سنگ بستر که به شکل دره در دره ساخته می‌شود و نشان دهنده زاویه تند یا شکست در سراشیبی بین دیواره یا کف دره بالاتر و قدیمی تر و دره پایینی و جوان تر است این باقیمانده یا بازماند کف دره تشکیل شده در زمان چرخه فرسایش قبلی است که حد مبنای قبلی فرسایش را نیز نشان می دهد و در عرض یا پهنای سنگهایی با لیتولوژی متنوع گسترده می شود
در زمین ریخت شناسی ، مترادف: شانه ، شانه دره - سطح یک سنگ بستر که به شکل دره در دره ساخته می‌شود و نشان دهنده زاویه تند یا شکست در سراشیبی بین دیواره یا کف دره بالاتر و قدیمی تر و دره پایینی و جوان تر است این باقیمانده یا بازماند کف دره تشکیل شده در زمان چرخه فرسایش قبلی است که حد مبنای قبلی فرسایش را نیز نشان می دهد و در عرض یا پهنای سنگهایی با لیتولوژی متنوع گسترده می شود - در زمین ریخت شناسی
valley shoulder
شدت قائم
مولفه قائم یک شدت میدان مغناطیسی این یکی از اجزای مغناطیسی است و نماد آن Z است این مولفه معمولاً اگر به سمت پایین باشد ، مثبت واگر به سمت بالا باشد ، منفی در نظر گرفته می شود مقایسه شود با: شدت افقی ، شدت قائم - مولفه قائم یک شدت میدان مغناطیسی این یکی از اجزای مغناطیسی است و نماد آن Z است این مولفه معمولاً اگر به سمت پایین باشد
vertical intensity
شرح ویژه ، ترجمه ، تفسیر ، نسخه ، متن
این عبارت در اصطلاح رایانه ای به نسخه خاصی از یک نرم افزار و حتی سخت افزار گفته می شود و به معنی نگارش است معمولاًنگارش های مختلف را با شماره خاص و گاهی با اسامی خاص بیان می کنند در شماره گذاری نگارش های مختلف قوانین و قراردادهای خاصی وجود دارد که تا حدودی به کاربران میزان تغییر دو نگارش را بیان می کند ، متن - این عبارت در اصطلاح رایانه ای به نسخه خاصی از یک نرم افزار و حتی سخت افزار گفته می شود و به معنی نگارش است معمولاًنگارش های مختلف را با شماره خاص و گاهی با اسامی خاص بیان می کنند در شماره گذاری نگارش های مختلف قوانین و قراردادهای خاصی وجود دارد که تا حدودی به کاربران میزان تغییر دو نگارش را بیان می کند
version
شکاف آتشفشانی
یک فرورفتگی آتشفشانی بزرگ که توسط شیارهایی که معمولاً در پلان هم مرکز هستند و حاصل از فشار نفوذ یا تزریق ماگمایی یا بار بیش از حد مواد مخروطی بر روی یک پی ضعیف می باشند ، احاطه شده است ، شکاف آتشفشانی - یک فرورفتگی آتشفشانی بزرگ که توسط شیارهایی که معمولاً در پلان هم مرکز هستند و حاصل از فشار نفوذ یا تزریق ماگمایی یا بار بیش از حد مواد مخروطی بر روی یک پی ضعیف می باشند
volcanic rent
شکمی
تعلق داشتن یا قرار گرفته بر روی یا در میان اندام های داخلی یک بدن مثلاً برجستگی شکمی “بخشی از بدن یک نرم تن پشت سر و بالای سر و بالای پاها ، که در آن اندام های هاضمه و تولید مثل قرار دارند ، شکمی - تعلق داشتن یا قرار گرفته بر روی یا در میان اندام های داخلی یک بدن مثلاً برجستگی شکمی “بخشی از بدن یک نرم تن پشت سر و بالای سر و بالای پاها
visceral
شماره گیر صوتی
voice dial
شمشه لرزان
vibrating screed
شمع کوب ارتعاشی
vibratory piledriver
شن بسیاردرشت ، ماسه کاملاً دانه درشت
الف) یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره ماسه که دارای قطری بین 2-1 میلی متر (1000-2000 میکرون یا 0 تا 1- واحد فی) است
همچنین ، یک تجمع سست ماسه ای که از ذرات ماسه خیلی درشت تشکیل شده است
ب) اصطلاح خاک شناسی در آمریکا برای ذرات ماسه دارای قطر 2-1 میلی متر ، ماسه کاملاً دانه درشت - الف) یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره ماسه که دارای قطری بین 2-1 میلی متر (1000-2000 میکرون یا 0 تا 1- واحد فی) است - همچنین ، یک تجمع سست ماسه ای که از ذرات ماسه خیلی درشت تشکیل شده است - ب) اصطلاح خاک شناسی در آمریکا برای ذرات ماسه دارای قطر 2-1 میلی متر
very coarse sand
شن بسیارریز ، ماسه بسیار ریزدانه
الف) یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره ماسه ای که دارای قطری بین دامنه 125/0-062/0 میلی متر است (125-62 میکرون یا 4 تا 3 واحدفی) همچنین ، تجمعاتی سست از ماسه که از ذرات ماسه بسیار ریز ساخته شده است مترادف: ماسه آردی
ب) مواد خاکی که حاوی 85% یا بیشتر ذرات در اندازه ماسه (درصد سیلت +5/1 برابر درصد رس که از 15 بیشتر نمی شود) و 50% یا بیشتر ماسه بسیار ریز می باشد (SSSA ، 1965) ، ماسه بسیار ریزدانه - الف) یک اصطلاح زمین شناسی برای یک ذره ماسه ای که دارای قطری بین دامنه 125/0-062/0 میلی متر است (125-62 میکرون یا 4 تا 3 واحدفی) همچنین ، تجمعاتی سست از ماسه که از ذرات ماسه بسیار ریز ساخته شده است مترادف: ماسه آردی - ب) مواد خاکی که حاوی 85% یا بیشتر ذرات در اندازه ماسه (درصد سیلت +5/1 برابر درصد رس که از 15 بیشتر نمی شود) و 50% یا بیشتر ماسه بسیار ریز می باشد (SSSA
very fine sand
شنگرف - الف) سرخ فام - ب) گارنت قرمز ـ نارنجی ـ شنگرف مترادف: vermillion
vermilion|vermillion|vermillion
شنگرف
الف) سرخ فام
ب) گارنت قرمز ـ نارنجی ـ شنگرف مترادف: vermillion
vermilion
شوک بخار
یک اصطلاح تجاری برای منبع انرژی لرزه ای دریایی که در آن مقداری بخار فراتافتده تحت فشار زیاد به درون آب تزریق می شود تراکم یا فشردگی ثانویه بخار ، نوسان حبابی را تضعیف می کند نیز خوانده می شود: steam gun ، شوک بخار - یک اصطلاح تجاری برای منبع انرژی لرزه ای دریایی که در آن مقداری بخار فراتافتده تحت فشار زیاد به درون آب تزریق می شود تراکم یا فشردگی ثانویه بخار
vaporchoc
شیب سرعت
آهنگ تغییر سرعت با توجه به فاصله عادی با جهت جریان (ASCE ، 1962) ، شیب سرعت - آهنگ تغییر سرعت با توجه به فاصله عادی با جهت جریان (ASCE
velocity gradient
شیب سنج قائم
دستگاهی برای اندازه گیری شیب قائم نیروی گرانش ، شیب سنج قائم - دستگاهی برای اندازه گیری شیب قائم نیروی گرانش
vertical gradiometer
شیب لغز قائم ، جابجایی قائم
vertical dip slip
شیشه آتشفشانی
یک شیشه طبیعی ، حاصل از سرد شدن گدازه مذاب ، یا یک بخش مایع از آن ، که آنقدر سریع سرد می شود که متبلور شدن انجام نمی گیرد مثال هایی از این دست ، ابسیدین ، قیرسنگ ، تاکیلیت و فروستاسیس شیشه ای بسیاری از سنگهای خروجی ، شیشه آتشفشانی - یک شیشه طبیعی
volcanic glass
شیشه آواری
تعلق داشتن به یک سنگ آذر آواری که بوسیله مقادیر یا تکه های ذره ای شیشه تشخیص داده می شود همچنین ، به سنگی گویند که چنین ساختاری دارد ، شیشه آواری - تعلق داشتن به یک سنگ آذر آواری که بوسیله مقادیر یا تکه های ذره ای شیشه تشخیص داده می شود همچنین
vitroclastic
شیشه ای
الف) شیشه ای
ب) به یک فرامینیفر هیالین (شفاف پوسته) گویند که دارای ظاهر و جلای شیشه است ، شیشه ای - الف) شیشه ای - ب) به یک فرامینیفر هیالین (شفاف پوسته) گویند که دارای ظاهر و جلای شیشه است
vitreous
شیشه ای
به مواد آذر آواری گویند که کلاً از نظر خصوصیتی شیشه ای هستند که حاوی بیش از 75% شیشه می باشند ، شیشه ای - به مواد آذر آواری گویند که کلاً از نظر خصوصیتی شیشه ای هستند که حاوی بیش از 75% شیشه می باشند
vitric
شیشه ای
پیشوندی به معنای شیشه مقایسه شود با: هیالو ـ شیشه ای ، آبگینه ، شیشه ای - پیشوندی به معنای شیشه مقایسه شود با: هیالو ـ شیشه ای
vitre
شیشه ای شدن
تشکیل یک شیشه را گویند مترادف: vitrifaction ، شیشه ای شدن - تشکیل یک شیشه را گویند مترادف: vitrifaction
vitrification
صفحه ای صدفی در یک صدف نرم تن ، که بصورت ستونهای عمودی قرار گرفته اند (وایس 1970)
vertikalschichtung
ضریب بار سرعت
یک عامل یا فاکتور تصحیحی که برای بار سرعت سرعت میانگین برای تصحیح برای ناهماهنگی سرعت در یک مقطع عرضی ، اعمال می شود این فاکتور در جایی که سرعتها در سراسر یک مقطع برابر باشند ، برابر با 0/1 و در جایی که سرعتها در طول یک مقطع فرق کنند ، بیش از 0/1 است (ASCE ، 1962) ، ضریب بار سرعت - یک عامل یا فاکتور تصحیحی که برای بار سرعت سرعت میانگین برای تصحیح برای ناهماهنگی سرعت در یک مقطع عرضی
velocity-head coefficient
ضریب سرعت
یک فاکتور عددی ، که همیشه کمتر از یکان است ، که بیان گر نسبت بین سرعت حقیقی آب بیرون ریخته از یک دهانه یا سایر ساختارهای هیدرولیک یا دستگاه هیدرولیکی و سرعت نظریه ای که باید وجود داشته باشد ، اگر هیچ افت اصطکاکی به خاطر دهانه وجود نداشت ، می باشد مربع ضریب سرعت مقیاسی برای رانده مان یا بازده یک ساختمان به عنوان آبراه می باشد بدون بعد است (ASCE ، 1962) ، ضریب سرعت - یک فاکتور عددی
velocity coefficient
ضریب گرانروی
یک فاکتور عددی که مقاومت داخلی یک سیال را در برابر به جریان افتادن ، اندازه می گیرد این ضریب برابر با نیروی برشی در dynes/sq سانتی متر که از یک سطح سیال به سطح دیگری انتقال می یابد که 1 سانتیمتر دورتر است ، می باشد و بوسیله اختلاف در سرعتهای سیال 1cm/sec در دو سطح حاصل می شود هر قدر مقاومت در برابر جریان یافتن بیشتر باشد ، ضریب بزرگتر می گردد مترادف: گرانروی مطلق گرانروی دینامیک یا پویا ، ضریب گرانروی - یک فاکتور عددی که مقاومت داخلی یک سیال را در برابر به جریان افتادن
viscosity coefficient
طرح متغیرها
variables plan
طرح و ترتیب رگ ها یا رگبرگها
آرایش سیستم های آوندی در یک برگ نیز ببینید: ترتیب رگبرگهای موازی و شبکه ای ، طرح و ترتیب رگ ها یا رگبرگها - آرایش سیستم های آوندی در یک برگ نیز ببینید: ترتیب رگبرگهای موازی و شبکه ای
venation
ظرف ، قایق ، مجرا ، مخزن
یک لوله یا مجرای آوند چوبی که از چندین بخش مجرایی (تراکیت تعدیل یافته با دیواره های انتهای ناقص یا بدون آن) که انتها به انتهای هم قرار گرفته اند (1961 ، cornquist) ، مخزن - یک لوله یا مجرای آوند چوبی که از چندین بخش مجرایی (تراکیت تعدیل یافته با دیواره های انتهای ناقص یا بدون آن) که انتها به انتهای هم قرار گرفته اند (1961
vessel
عارضه مجازی
virtual future
عامل تورم واریانس
variance inflation factor
عکس قائم
عکس هوایی که وقتی تهیه شده که محور دوربین عمودی یا مقدار ممکن در هواپیما می باشد (دوربین مستقیماً به سمت پایین منظم شده باشد) مقایسه شود با: عکس مایل قائم ، عکس قائم - عکس هوایی که وقتی تهیه شده که محور دوربین عمودی یا مقدار ممکن در هواپیما می باشد (دوربین مستقیماً به سمت پایین منظم شده باشد) مقایسه شود با: عکس مایل قائم
vertical photograph
عکس هوایی گرفته شده با محور نوری دوربین عمود بر سطح مبنای کره زمین
vertical aerial photograph
علائم عمودی
vertical signs
عملگر برداری
vec operator
عمودی ، قائم
در چینه شناسی ، به جهتی با زاویه های قائم نسبت به جهت گسترش چینه‌ها گویند ، مثلاً در اندازه گیری ضخامت حقیقی این اصطلاح همچنین برای نشان دادن جهتی با زاویه های قائم نسبت به سطح زمین ، در زمان اندازه گیری ضخامت ظاهری ، کاربرد دارد در چینه شناسی ، مقایسه شود: جانبی
در ژئوفیزیک ، صفت: به جهتی گویند که عمود بر یک سطح افقی است ، قائم - در چینه شناسی ، مقایسه شود: جانبی - در ژئوفیزیک
vertical
غار قائم
غاری که حاوی تونل های عمودی یا تقریباً عمودی ، معمولاً ولی نه الزاماً در دهانه ورودی غار ، می باشد مترادف: در غارشناسی ، چاله؛ در غارشناسی ، گودال؛ در غارشناسی ، کاواک؛ sotano؛ gouffre
مترادف بخشی: چاه؛ even ، غار قائم - غاری که حاوی تونل های عمودی یا تقریباً عمودی ، کاواک؛ sotano؛ gouffre - مترادف بخشی: چاه؛ even
vertical cave
غبار آتشفشانی - گدازه سخت‌شده‌ای متشکل از ذرات بسیار ریز که طی یک فوران از آتشفشانها به بیرون می روند
volcanic dust|volcanic dusts|volcanic dusts
غبار آتشفشانی ، غبار آتشفشانی
گدازه سخت‌شده‌ای متشکل از ذرات بسیار ریز که طی یک فوران از آتشفشانها به بیرون می روند
volcanic dust
غلتک لرزننده
vibrating roller
غلتک لرزننده
vibrating roller|vibratory roller|vibratory roller
غلظت سنج ، گرانروی سنج - دستگاهی که برای اندازه گیری گرانروی کاربرد دارد - مترادف: viscosimeter
viscometer|viscosimeter|viscosimeter
غلظت سنج ، گرانروی سنج
دستگاهی که برای اندازه گیری گرانروی کاربرد دارد
مترادف: viscosimeter
viscometer
غیراشباع
vadoze
فابریک پلاسمیک ووسپیک
vosepic plasmic fabric
فابریک پلاسمیک ووماسپیک
vo-masepic plasmic fabric
فاز حجمی ، فاز سطحی
volume phase
فاز حجمی ، فاز سطحی
volume phase|surface phase|surface phase
فاصله عمودی
vi
فاصله قائم
اختلاف ارتفاع قائم بین دو نقطه بر روی سطح زمین بالاخص بازه پربندی مخفف: VI مقایسه شود با: معادل افقی
مترادف: فاصله قائم ، فاصله قائم - اختلاف ارتفاع قائم بین دو نقطه بر روی سطح زمین بالاخص بازه پربندی مخفف: VI مقایسه شود با: معادل افقی - مترادف: فاصله قائم
vertical interval
فرارها ، مواد فرار
ترکیبات گازی ماگما که در ماده مذاب حل شده‌اند مواد فرار درفشارسطح زمین به سهولت بخار می‌شوند(به شکل گازدرمی‌آیند)
volatiles
فرازه سرعت ، فرازه جنبشی
velocity head
فرازه سرعت ، فرازه جنبشی
velocity head|kinetic head|kinetic head
فرایند زمان انتظار مجازی
virtual waiting-time process
فرآیند ورنویل - روشی که توسط آگوست ورنویل (1913-1856) کانی شناس و شیمیدان فرانسوی برای تولید بلورهای مصنوعی بزرگ کورندوم و اسپنیل بوجود آمد که در آن پودر آلومینایی با ترکیب دلخواه در یک شعله اکسی هیدروژن ذوب می شود و تولید یک سری قطراتی می کند که توده های کوچک و بلورین جواهرات یا سنگ گوهرهای ساخته شده را تشکیل می دهند
verneuil process|verneuil|verneuil
فرآیند ورنویل
روشی که توسط آگوست ورنویل (1913-1856) کانی شناس و شیمیدان فرانسوی برای تولید بلورهای مصنوعی بزرگ کورندوم و اسپنیل بوجود آمد که در آن پودر آلومینایی با ترکیب دلخواه در یک شعله اکسی هیدروژن ذوب می شود و تولید یک سری قطراتی می کند که توده های کوچک و بلورین جواهرات یا سنگ گوهرهای ساخته شده را تشکیل می دهند
verneuil process
فرسایش قائم
بسترسایی ، حفر بستر ، فرسایش قائم - بسترسایی
vertical erosion
فرکانس بسیار بالا (vhf) گستره فرکانسهای رادیویی بین 30 تا 300 مگاهرتز
very high frequency|vhf|vhf
فرکانس بسیار بالا (vhf) گستره فرکانسهای رادیویی بین 30 تا 300 مگاهرتز
very high frequency
فرم چالزنی گوه ای
ازانواع برشهای زاویه ای می باشد دراین نوع برش چالها افقی و مایل بامحور تونل حفرمی شوند ونتیجه انفجارآنهابوجودآمدن فضایی به شکل گوه میباشد برش گوه ای برای سنگهای متورق وشکافدار مناسب است دقت درمحل حفرچال وحفظ امتداد چال برای بهبود عملکردبرش لازم است چالهای هرگوه باهم آتش می شوندو فاصله زمانی تاخیربین گوه هااگرخیلی کم باشدفرصت کافی برای جابجاشدن سنگ حاصل ازانفجاروجودنداردودرنتیجه پیشروی کممی شود ، فرم چالزنی گوه ای - ازانواع برشهای زاویه ای می باشد دراین نوع برش چالها افقی و مایل بامحور تونل حفرمی شوند ونتیجه انفجارآنهابوجودآمدن فضایی به شکل گوه میباشد برش گوه ای برای سنگهای متورق وشکافدار مناسب است دقت درمحل حفرچال وحفظ امتداد چال برای بهبود عملکردبرش لازم است چالهای هرگوه باهم آتش می شوندو فاصله زمانی تاخیربین گوه هااگرخیلی کم باشدفرصت کافی برای جابجاشدن سنگ حاصل ازانفجاروجودنداردودرنتیجه پیشروی کممی شود
v-cut
فرمان صوتی
voice command
فرورفتگی ریز ، خالچه
یک کره کوچک در اندازه نخود ، که معمولاً از بلورهای شعاعی پلاژیوکلاز یا پیروکسن ساخته شده است این اصطلاح عموماً فقط برای توده‌های کروی در سنگ آذرین بازی استفاده می شود
مثلاً: واریولیت
مقایسه شود با: اسفرولیت ، خالچه - یک کره کوچک در اندازه نخود ، که معمولاً از بلورهای شعاعی پلاژیوکلاز یا پیروکسن ساخته شده است این اصطلاح عموماً فقط برای توده‌های کروی در سنگ آذرین بازی استفاده می شود - مثلاً: واریولیت - مقایسه شود با: اسفرولیت
variole
فضا ، تاق ضربی ، تاق قوسی
در دیرین شناسی ، الف) بخشی از پوسته یا جام بلاستوئید در بالای ناحیه پشتی (از نوک های دور از دهانه ای آمبولاکرا تا قطب پشتی) ب) یک پوشش قوسی صفحات آهکی بین بازوهای لاله وش
در زمین ریخت شناسی ، ساختاری در پوسته کره زمین ، که مشابه یا یادآرور یک تاق ضربی یا یک فضای انحنایی است مثلاً: یک غار یا دهانه آتشفشانی ، تاق قوسی - در دیرین شناسی ، الف) بخشی از پوسته یا جام بلاستوئید در بالای ناحیه پشتی (از نوک های دور از دهانه ای آمبولاکرا تا قطب پشتی) ب) یک پوشش قوسی صفحات آهکی بین بازوهای لاله وش - در زمین ریخت شناسی
vault
فضای خالی
vacancy
فضای خالی یا شکافهای دیگر ایجاد شده در سنگ
علاوه بر فضاهای خالی ، این اصطلاح شامل حفره ها ، حفره های حاصل از انحلال نیز می شود ، فضای خالی یا شکافهای دیگر ایجاد شده در سنگ - علاوه بر فضاهای خالی
void
فعالیت مجازی
virtual activity
فهرستی از کلیه گرهها برای پوشش مشخص همراه با ارزش و ظرفیت مرتب شده آنها
همچنین نگاه کنید بهtopology ، arc و valencv of node ، فهرستی از کلیه گرهها برای پوشش مشخص همراه با ارزش و ظرفیت مرتب شده آنها - همچنین نگاه کنید بهtopology
valency of node
فوتکی آتشفشانی ، گداختن یا فشار گاز
volcanic blowpiping
فوران نوع وزوو ، فوران نوع ولکانین
vesuvian-type eruption|vesuvian|vesuvian
فوران نوع وزوو ، فوران نوع ولکانین
vesuvian-type eruption
فوران نوع ولکان ، فوران نوع ولکانی
vulcano-type eruption
فوران نوع ولکان ، فوران نوع ولکانی
vulcano-type eruption|vulcano|vulcano
فوران نوع ولکانی - یک نوع فوران آتشفشانی که بوسیله خروج انفجاری قطعات گدازه جدید تشخیص داده می شود که معمولاً در زمانی که مواد مجرا را ترک می کنند ، مذاب یا ملتهب است اما یا جامد یا بیش از حد گرانر و یا ویسکوز هستند که بتوانند هیچ درجه زیادی از گردشدگی را در زمان پرتاب یا پرواز خود در هوا ، بدست آورند به همراه این مواد ، معمولاً بمب های قشر نانی یا بلوکهای قشر نانی و معمولاً مقادیر زیادی خاکستر وجود دارد (مک دونالد 1972) - نیز نوشته می‌شود: Vulcano-type eruption - مترادف: فوران نوع وزوو ، فوران اوج گیری ناگهانی
vulcanian-type eruption|vulcanian|vulcanian|vulcano
فوران نوع ولکانی
یک نوع فوران آتشفشانی که بوسیله خروج انفجاری قطعات گدازه جدید تشخیص داده می شود که معمولاً در زمانی که مواد مجرا را ترک می کنند ، مذاب یا ملتهب است اما یا جامد یا بیش از حد گرانر و یا ویسکوز هستند که بتوانند هیچ درجه زیادی از گردشدگی را در زمان پرتاب یا پرواز خود در هوا ، بدست آورند به همراه این مواد ، معمولاً بمب های قشر نانی یا بلوکهای قشر نانی و معمولاً مقادیر زیادی خاکستر وجود دارد (مک دونالد 1972)
نیز نوشته می‌شود: Vulcano-type eruption
مترادف: فوران نوع وزوو ، فوران اوج گیری ناگهانی
vulcanian-type eruption
فیلتر خلاء
فیلترهای خلاء شامل فضای مناسبی هستند که با اتصال به یک سیستم خلاء در درون آنها کاهش فشار ایجادمی شودو با پوشش این فضا توسط پارچه ، امکان فیلتراسیونموادحاصلمی شود این فیلترها در انواع غیر پیوسته و پیوسته ساخته شده اند ، فیلتر خلاء - فیلترهای خلاء شامل فضای مناسبی هستند که با اتصال به یک سیستم خلاء در درون آنها کاهش فشار ایجادمی شودو با پوشش این فضا توسط پارچه
vaccum filter
فیلتر نواری خلاء
در این فیلتر یک نوار متحرک که توسط فیلتر پوشانده شده بر روی یک سطح مشبک قرار می گیرد سیال صاف شده از کیک فیلتر عبور کرده و کیک نیز از انتهای نوار تخلیه می شود ، فیلتر نواری خلاء - در این فیلتر یک نوار متحرک که توسط فیلتر پوشانده شده بر روی یک سطح مشبک قرار می گیرد سیال صاف شده از کیک فیلتر عبور کرده و کیک نیز از انتهای نوار تخلیه می شود
vaccum belt filter
قاب لغزان بالارو
vertical slip form
قابل احتراق فرار ، مواد فرار
volatile combustible
قالب گردابی - قالب قاشقی ، فلوت کست
vortex cast|vortex casts|vortex casts
قالب گردابی
قالب قاشقی ، فلوت کست
vortex cast
قانون حجم ، قانون حجم لیندگرن
volume law
قانون فن بائر - اصلی که توسط کارل اف ون بایر (1876-1792) رویان شناس و زمین شناس استونیایی بیان شد و بر طبق آن چرخش کره زمین باعث ایجاد یک فرسایش جانبی و نامتقارن بسترهای رودخانه می شود
von baer’s law|von baer’s|von baer’s
قانون فن بائر
اصلی که توسط کارل اف ون بایر (1876-1792) رویان شناس و زمین شناس استونیایی بیان شد و بر طبق آن چرخش کره زمین باعث ایجاد یک فرسایش جانبی و نامتقارن بسترهای رودخانه می شود
von baer’s law
قانون وان هوف - گذاره ای در مطالعات فازها ، که بر طبق آن ، زمانیکه یک سیستم در تعادل است ، که از دو برهم کنش مخالف هم ، برهم کنش گرماگیر پیش می‌رود با افزایش دما و برهم کنش گرماده توسط کاهش دما ، پیش می رود
van’t hoff law|van’t hoff|van’t hoff
قانون وان هوف
گذاره ای در مطالعات فازها ، که بر طبق آن ، زمانیکه یک سیستم در تعادل است ، که از دو برهم کنش مخالف هم ، برهم کنش گرماگیر پیش می‌رود با افزایش دما و برهم کنش گرماده توسط کاهش دما ، پیش می رود
van’t hoff law
قرمز روشن - الف) گارنتی به رنگ قرمز نارنجی رنگ مترادف: قرمز روشن شنگرف - ب) نوع جواهری کورندوم به رنگ قهوه ای قرمز نارنجی تا قرمز نارنجی رنگ را گویند؛ یاقوت ج) اسپنیلی به رنگ قرمز ـ نارنجی - مترادف: vermeille
vermeil|vermeille|vermeille
قرمز روشن
الف) گارنتی به رنگ قرمز نارنجی رنگ مترادف: قرمز روشن شنگرف
ب) نوع جواهری کورندوم به رنگ قهوه ای قرمز نارنجی تا قرمز نارنجی رنگ را گویند؛ یاقوت ج) اسپنیلی به رنگ قرمز ـ نارنجی
مترادف: vermeille
vermeil
قطب مجازی ژئومغناطیسی
یک شکل متعارف بیان کردن مغناطیدگی با زمانه اندازه گیری شده محل قطب میدان مغناطیسی دو قطبی که برای آن جهت میدان در محل سنگ ، برابر با مغناطیدگی بازماند اندازه گرفته شده است
مترادف: قطب مغناطیس دیرین ، قطب مجازی ژئومغناطیسی - یک شکل متعارف بیان کردن مغناطیدگی با زمانه اندازه گیری شده محل قطب میدان مغناطیسی دو قطبی که برای آن جهت میدان در محل سنگ ، برابر با مغناطیدگی بازماند اندازه گرفته شده است - مترادف: قطب مغناطیس دیرین
virtual geomagnetic pole
قطب نمای ورنیر
یک کمپاس یا قطب نمای مساحی که دارای یک ورنیر است و برای اندازه گیری زاویه ها بدون استفاده از سوزن آهن ربایی بوسیله تنظیم تعدیل کننده حاصله برای تغییر آهن ربایی ، کاربرد دارد
، قطب نمای ورنیر - یک کمپاس یا قطب نمای مساحی که دارای یک ورنیر است و برای اندازه گیری زاویه ها بدون استفاده از سوزن آهن ربایی بوسیله تنظیم تعدیل کننده حاصله برای تغییر آهن ربایی ، کاربرد دارد -
vernier compass
قلم چاه خلا
vacuum wellpoint
قهوه ای وندایک یا قهوه ای پررنگ - نام در زغال سنگ شناسی ، خاک سیاه ریشه کلمه: استفاده این رنگ توسط نقاش فلاندری قرن 17 میلادی به نام ون دایک
vandyke brown|vandyke|vandyke
قهوه ای وندایک یا قهوه ای پررنگ
نام در زغال سنگ شناسی ، خاک سیاه ریشه کلمه: استفاده این رنگ توسط نقاش فلاندری قرن 17 میلادی به نام ون دایک
vandyke brown
قوانین پروازی - مقررات کنترل ترافیک هوایی مربوط به زمانی که شرایط جوی و قابلیت دید امکان پرواز بصری را فراهم می آورد
visual flight rules|vfr|vfr
قوانین پروازی
مقررات کنترل ترافیک هوایی مربوط به زمانی که شرایط جوی و قابلیت دید امکان پرواز بصری را فراهم می آورد
visual flight rules
قوس آتشفشانی - قوسی زنجیره ای از آتشفشانهایی که بالای ورقهفرورانده تشکیل شده اند
volcanic arc|volcanic arcs|volcanic arcs
قوس آتشفشانی
قوسی زنجیره ای از آتشفشانهایی که بالای ورقهفرورانده تشکیل شده اند
volcanic arc
کارست آتشفشانی - یک خاستگاه یا زمین از جنس مواد آتشفشانی تازه فوران کرده ای (خصوصاً آذر آواری هایی مانند توفها و آگلومراهایی که حاوی کانی‌های ناپایدار هستند) که توسط آب باران برای تولید اشکال ریز برجستگی ، شبیه کارست آهکی ، خورده شده است - این اصطلاح توسط نام و همکاران (1962) به شکل "vulcanokarstul" معرفی شد
volcano-karst|volcano karst|volcano karst
کارست آتشفشانی
یک خاستگاه یا زمین از جنس مواد آتشفشانی تازه فوران کرده ای (خصوصاً آذر آواری هایی مانند توفها و آگلومراهایی که حاوی کانی‌های ناپایدار هستند) که توسط آب باران برای تولید اشکال ریز برجستگی ، شبیه کارست آهکی ، خورده شده است
این اصطلاح توسط نام و همکاران (1962) به شکل "vulcanokarstul" معرفی شد
volcano-karst
کانسار رگه‌ای
یک کانی که شکاف یا گسلی را در سنگ میزبان پرمی کند ، چنین کانساری دارای شکل ورقه‌ای یا تیغه‌ای است ، کانسار رگه‌ای - یک کانی که شکاف یا گسلی را در سنگ میزبان پرمی کند
vein deposit
کانه مس رنگارنگ ، بورنیت
variegated copper ore
کانه مس مخملی ، سیانوتریکیت
velvet copper ore
کانون آتشفشانی
محل یا مرکز زیرزمینی آتشفشانی یک منطقه یا یک آتشفشان ، کانون آتشفشانی - محل یا مرکز زیرزمینی آتشفشانی یک منطقه یا یک آتشفشان
volcanic focus
کانی با ترکیب شیمیایی: Y4Al2AlSi5O18(OH)5
vyuntspakhite
کانی تشخیصی
کانی که یا در مقادیر قابل توجه در یک سنگ حاضر است یا ویژگی یا مخصوص آن سنگ می باشد کانی که یک نوع سنگ را از نوع دیگر مجزا می‌نماید مترادف: کانی ممتاز ، کانی تشخیصی - کانی که یا در مقادیر قابل توجه در یک سنگ حاضر است یا ویژگی یا مخصوص آن سنگ می باشد کانی که یک نوع سنگ را از نوع دیگر مجزا می‌نماید مترادف: کانی ممتاز
varietal mineral
کانی که ممکن است با پلامبوژاروسیت مشابه و یکسان باشد
vegasite
کاواک ، حفره
در دیرین شناسی
الف) بخش بیرونی و محدب صدف یک سفالوپود یا گاستروپود خمیده یا پیچیده یا دیواره محیطی یک پیچ سفالوپود که از بخشی از صدف را تشکیل می دهد که بطور شعاعی از پروتوکوزک در دورترین فاصله قرار دارد طرف زیرین یک نوتیلوئید و صدفش که معمولاً توسط سینوس اصلی دهانه و عموماً توسط شیار صدفی ، تمییز داده می شود (1964)
ب) قسمت میانی صدف یک براکیوپود پروداکتید ، که بین سطوح کفه بر روی هر کدام از طرفهای بخش میانی صدف ، قرار گرفته است (1965)
ج) ناحیه شکمی با بخش زیرین لاک یک استراکود مقایسه شود با: پشت
در گیاه شناسی ، در گامتوفیت ماده در بعضی از گیاهان خاص ، قاعده بزرگ شده یک مادگی که حاوی تخم است ، حفره - در دیرین شناسی - الف) بخش بیرونی و محدب صدف یک سفالوپود یا گاستروپود خمیده یا پیچیده یا دیواره محیطی یک پیچ سفالوپود که از بخشی از صدف را تشکیل می دهد که بطور شعاعی از پروتوکوزک در دورترین فاصله قرار دارد طرف زیرین یک نوتیلوئید و صدفش که معمولاً توسط سینوس اصلی دهانه و عموماً توسط شیار صدفی ، تمییز داده می شود (1964) - ب) قسمت میانی صدف یک براکیوپود پروداکتید ، قرار گرفته است (1965) - ج) ناحیه شکمی با بخش زیرین لاک یک استراکود مقایسه شود با: پشت - در گیاه شناسی
venter
کاواک ، حفره پوشش دار
در گیاهان ویژه ای ، یک کاواک حاشیه دار با یک حفره که بطور کلی یا بخشی با بیرون زدگی ها یا زوائدی از یک دیواره ثانویه یا فرعی ، مخطط شده است (الوارتز 1971) ، حفره پوشش دار - در گیاهان ویژه ای
vestured pit
کاویز ، حفره
vug
کاویزی ، حفره ای ، نوعی تخلخل که از انحلال صدف شکم پایان بوجود می آید و شکل حفره مانند دارد
vuggy
کرم شکل ، کرم مانند
کرمی شکل یا دارای شکل و ظاهر یک کرم مثلاً پروبلستیکای کرمی شکل که از لوله های طویل باریک و کمابیش استوانه ای ساخته شده است ، کرم مانند - کرمی شکل یا دارای شکل و ظاهر یک کرم مثلاً پروبلستیکای کرمی شکل که از لوله های طویل باریک و کمابیش استوانه ای ساخته شده است
vermiform
کرمی شکل شده
به سنگی ، رسوب کربناته یا هر جلوه زمین شناسی خورده شده گویند که ظاهری مانند این دارد که توسط کرم ها خورده شده و تحلیل رفته است ، کرمی شکل شده - به سنگی
vermiculated
کرنش حجمی
volume strain
کرنش سنجهای نوع تار مرتعش - کرنش سنج ها برای اندازه گیری مقدار کرنش دربتن یا یک سازه فولادی درمناطقی که باید سطح کرنش برای طراحی واطمینان از پایداری سازه رفتارنگاری شود مورد استفاده قرار می گیرد - کاربردها : 1) رفتار نگاری کرنش درسدهای بتنی درضمن ساخت وپس از آن 2) مطالعه توزیع تنش درحفره ها وتونل های زیر زمینی3) توزیع تنش درسدهای بتنی وسدهای که با مصالح بنایی ساخته شدهاند4) رفتارنگاری تنش ها درمحورهای تحت فشار
vibrating wire strain gage|vibrating wire strain|vibrating wire strain
کرنش سنجهای نوع تار مرتعش
کرنش سنج ها برای اندازه گیری مقدار کرنش دربتن یا یک سازه فولادی درمناطقی که باید سطح کرنش برای طراحی واطمینان از پایداری سازه رفتارنگاری شود مورد استفاده قرار می گیرد
کاربردها : 1) رفتار نگاری کرنش درسدهای بتنی درضمن ساخت وپس از آن 2) مطالعه توزیع تنش درحفره ها وتونل های زیر زمینی3) توزیع تنش درسدهای بتنی وسدهای که با مصالح بنایی ساخته شدهاند4) رفتارنگاری تنش ها درمحورهای تحت فشار
vibrating wire strain gage
کشسانی حجمی - رجوع شود به bulk modulus
volume elasticity|bulk modulus|bulk modulus
کشسانی حجمی
رجوع شود به bulk modulus
volume elasticity
کف آتشفشانی ، پومیس
volcanic foam|pumice|pumice
کف آتشفشانی ، پومیس
volcanic foam
کف دره
valley floor
کف دره ، بستر دره
valley bottom
کفه شکمی
کفه ساقه ای یک براکیوپود ، کفه شکمی - کفه ساقه ای یک براکیوپود
ventral valve
کمربند وان آلن
محدوده هایی از میدان مغناطیسی زمین که تشعشعات کیهانی زا درون خویش محبوس ساخته و از برخورد آنها به سطح زمین جلوگیری می کنند ، کمربند وان آلن - محدوده هایی از میدان مغناطیسی زمین که تشعشعات کیهانی زا درون خویش محبوس ساخته و از برخورد آنها به سطح زمین جلوگیری می کنند
van allen belt
کمینه سطح مقطع انقباض ، سطح مقطع انقباض حداقل
vena contraction
کناره آتشفشانی
یک لنگرگاه طبیعی ساخته شده بوسیله شکستن در یا درون یک شکاف در حاشیه یک دهانه آتشفشانی مثلاً سنگهای نسبت پول در جنوب اقیانوس اطلس ، کناره آتشفشانی - یک لنگرگاه طبیعی ساخته شده بوسیله شکستن در یا درون یک شکاف در حاشیه یک دهانه آتشفشانی مثلاً سنگهای نسبت پول در جنوب اقیانوس اطلس
volcanic harbor
کنترل حجمی - رجوع شود به gain control
volume control|gain control|gain control
کنترل حجمی
رجوع شود به gain control
volume control
کنترل قائم
دسته ای از اندازه گیری های بدست آمده از روش های مساحی برای تعیین فراز یا ارتفاع با توجه به یک سطح مبنای فرضی (نسبت به یک سطح مبنای فرضی) (که معمولاً مسطح دریا است) و به عنوان مرجع ثابت در عوارض نقشه‌ای ، موقعیت یابی و مقایسه ای استفاده می شود ، کنترل قائم - دسته ای از اندازه گیری های بدست آمده از روش های مساحی برای تعیین فراز یا ارتفاع با توجه به یک سطح مبنای فرضی (نسبت به یک سطح مبنای فرضی) (که معمولاً مسطح دریا است) و به عنوان مرجع ثابت در عوارض نقشه‌ای
vertical control
کنگلومرای آتشفشانی
کنگلومرای ته نشین شده توسط آب را گویند که بیش از 50% مواد آتشفشانی ، خصوصاً آذر آواری های درشت دانه می‌باشد ، کنگلومرای آتشفشانی - کنگلومرای ته نشین شده توسط آب را گویند که بیش از 50% مواد آتشفشانی
volcanic conglomerate
کوارتز رگه ای
سنگی که بطور عمده از بلورهای کوارتز اشباع با منشا پگماتیتی یا گرمابی ساخته شده و اغلب در اندازه های مختلفی یافت می شود ، کوارتز رگه ای - سنگی که بطور عمده از بلورهای کوارتز اشباع با منشا پگماتیتی یا گرمابی ساخته شده و اغلب در اندازه های مختلفی یافت می شود
vein quartz
کوارتز کرمی شکل
کوارتزی که به شکل میان رشدی های کرمی شکل به همراه یا نفوذ کرده در فلدسپات دیده می شود مثلاً: میرمکیت ، کوارتز کرمی شکل - کوارتزی که به شکل میان رشدی های کرمی شکل به همراه یا نفوذ کرده در فلدسپات دیده می شود مثلاً: میرمکیت
vermicular quartz
کوچ ارتفاعی
حرکت و جابجایی بین دو محل جغرافیایی دشت و کوهستان انجام می شود مآخذ:مرکز آمار ایران ، کوچ ارتفاعی - حرکت و جابجایی بین دو محل جغرافیایی دشت و کوهستان انجام می شود مآخذ:مرکز آمار ایران
vertical migration
کوه شیب ، زمین شیب
الف) سراشیبی یا یال یک کوه یا رشته کوه
ب) شیب عمومی یک ناحیه مثلاً شیب پاسینیک آمریکا
این اصطلاح منسوخ است ، زمین شیب - الف) سراشیبی یا یال یک کوه یا رشته کوه - ب) شیب عمومی یک ناحیه مثلاً شیب پاسینیک آمریکا - این اصطلاح منسوخ است
versant
کوه یخ دره ای
یک کوه یخ که به طوری فرسوده شده است که یک شکاف یا فرورفتگی بزرگ U شکل که ممکن است لبریز باشد؛ درون یخ گسترش می‌یابد و برج ها یا برآمدگی ها یا قطعات یخ را از هم جدا می کند
مترادف: کوه یخ (drydock) ، کوه یخ دره ای - یک کوه یخ که به طوری فرسوده شده است که یک شکاف یا فرورفتگی بزرگ U شکل که ممکن است لبریز باشد؛ درون یخ گسترش می‌یابد و برج ها یا برآمدگی ها یا قطعات یخ را از هم جدا می کند - مترادف: کوه یخ (drydock)
valley iceberg
کوهزایی واریسکان - دوره کوهزایی انتهای پالئوزوئیک در اروپا ، که در سراسر پرمین و کربونیفر گسترده شده است ، با توجه به استفاده کنونی ، این اصطلاح مترادف کوهزایی هرسینین است - مقایسه شود با: کوهزایی آرموریکان (Altaides)
variscan orogeny|variscan|variscan
کوهزایی واریسکان
دوره کوهزایی انتهای پالئوزوئیک در اروپا ، که در سراسر پرمین و کربونیفر گسترده شده است ، با توجه به استفاده کنونی ، این اصطلاح مترادف کوهزایی هرسینین است
مقایسه شود با: کوهزایی آرموریکان (Altaides)
variscan orogeny
گارنت نوع وزوو
یک نام ابتدایی برای لوسیتی که شکل بلوری آن شبیه شکل بلوری گارنت است ، گارنت نوع وزوو - یک نام ابتدایی برای لوسیتی که شکل بلوری آن شبیه شکل بلوری گارنت است
vesuvian garnet
گازهای آتشفشانی ، بخارهای آتشفشانی
گازها ، بخصوص بخار آب که از مجرای آتشفشانی خارج و یا اینکه از درون گدازه رها می شوند ، بخارهای آتشفشانی - گازها
volcanic emanation
گازهای آتشفشانی ، گازهای آتشفشانی
مواد فراری که در حین فوران آزاد می شوند که قبلاً در ماگما حل شده بودند بخار آب 90% این گازها را تشکیل می دهد سایر سازنده‌ها شامل گازهای کربنی ، خصوصاً دی اکسید کربن ، گازهای سولفوری بویژه دی اکسید سولفور در دماهای بالا و سولفید هیدروژن در دماهای پایین می باشد کلرید هیدروژن ، نیتروژن به عنوان یک خبر یا عنصر آزاد و بقیه (کروسکوف ، 1967)
نیز ببینید: فاز گازی ، گازهای آتشفشانی - مواد فراری که در حین فوران آزاد می شوند که قبلاً در ماگما حل شده بودند بخار آب 90% این گازها را تشکیل می دهد سایر سازنده‌ها شامل گازهای کربنی ، 1967) - نیز ببینید: فاز گازی
volcanic gases
گرابن آتشفشانی
یک ساختار ریزشی با دیواره های صاف بر روی چکاد یال های یک مخروط آتشفشانی نیز ببینید: گرابن چکادی گرابن بخشی ، گرابن آتشفشانی - یک ساختار ریزشی با دیواره های صاف بر روی چکاد یال های یک مخروط آتشفشانی نیز ببینید: گرابن چکادی گرابن بخشی
volcanic graben
گرادیان ولتاژ ، شدت میدان الکتریکی
voltage gradient
گرانرو
viscose
گرانرو-کشسان
به ماده ای گویند که برای آن یک کرنش محدود کننده در یک تنش ثابت وجود دارد ، ولی کرنش به جای لحظه ای ، بصورت بی‌نشانه نزدیک می شود (مانند آنچه برای یک ماده آرمانی کشسان وجود دارد) ، گرانرو-کشسان - به ماده ای گویند که برای آن یک کرنش محدود کننده در یک تنش ثابت وجود دارد
viscoelastic
گرانروی ، ویسکوزیته ، دوسناکی ، کندروانی ، چسبندگی ، لزجی ، قوام ، لزجت
مقاومت داخلی یک سیال دربرابرجریان یافتن که به صورت اصطکاک داخلی نیز توصیف می شود گرانروی ماگما به ترکیب شیمیایی ، درجه حرارت ، میزان متبلور شدن آن و مقدار گاز محلول در آن بستگی دارد ، لزجت - مقاومت داخلی یک سیال دربرابرجریان یافتن که به صورت اصطکاک داخلی نیز توصیف می شود گرانروی ماگما به ترکیب شیمیایی
viscosity
گرانروی سنجی - اندازه گیری گرانروی را گویند - مترادف: viscosimetry
viscometry|viscosimetry|viscosimetry
گرانروی سنجی
اندازه گیری گرانروی را گویند
مترادف: viscosimetry
viscometry
گرانی سنج ارتعاشی
دستگاهی که اندازه گیری گرانی را بوسیله مشاهده دوره ارتعاش عرضی یک سیم نازک را انجام می دهد که بوسیله وزن یک جرم مشخص کشیده شده است این دستگاه برای مطالعات و مشاهدات در دریا مفید است ، گرانی سنج ارتعاشی - دستگاهی که اندازه گیری گرانی را بوسیله مشاهده دوره ارتعاش عرضی یک سیم نازک را انجام می دهد که بوسیله وزن یک جرم مشخص کشیده شده است این دستگاه برای مطالعات و مشاهدات در دریا مفید است
vibration gravimeter
گراول آتشفشانی
یک نهشته آذرآواری که آوارهای منفرد آن دارای دامنه اندازه ای 5/0 سانتی متر یا کمتر است ، اما همچنان توسط چشم غیرمسلح قابل تشخیص هستند بخش ها یا کسرهای ریزتر همچنین ماسه آتشفشانی خوانده می شود
مقایسه شود با: بلوک در آتشفشان شناسی خاکستر لاپیلی ، گراول آتشفشانی - یک نهشته آذرآواری که آوارهای منفرد آن دارای دامنه اندازه ای 5/0 سانتی متر یا کمتر است ، اما همچنان توسط چشم غیرمسلح قابل تشخیص هستند بخش ها یا کسرهای ریزتر همچنین ماسه آتشفشانی خوانده می شود - مقایسه شود با: بلوک در آتشفشان شناسی خاکستر لاپیلی
volcanic gravel
گرایش
جهت واژگونی یا وارونگی میل یک چین را گویند این اصطلاح ترجمه لغت vergenz آلمانی به معنای واژگونی یا وارونگی است که توسط استیل (1930) ابداع شد برای جهتی که رو به آن یک ساختار یا گروهی از ساختارهای زمین شناسی جوان می شود مقایسه شود با: جوان شدن جوان شدگی ، گرایش - جهت واژگونی یا وارونگی میل یک چین را گویند این اصطلاح ترجمه لغت vergenz آلمانی به معنای واژگونی یا وارونگی است که توسط استیل (1930) ابداع شد برای جهتی که رو به آن یک ساختار یا گروهی از ساختارهای زمین شناسی جوان می شود مقایسه شود با: جوان شدن جوان شدگی
vergence
گردن آتشفشانی
گدازه منجمد شده ای است که مجرای آتشفشان را پر می کند(plug) ، گردن آتشفشانی - گدازه منجمد شده ای است که مجرای آتشفشان را پر می کند(plug)
volcanic neck
گروهی از میکرولیتوتیپ زغال سنگ که حاوی ماسرال های ویترینیت در مجموع حداقل %95 است
مقایسه شود با: اینرتینیت ، لیپتیت ، ویژن ، گروهی از میکرولیتوتیپ زغال سنگ که حاوی ماسرال های ویترینیت در مجموع حداقل %95 است - مقایسه شود با: اینرتینیت
vitrite
گری واک آتشفشانی ، واک آتشفشانی
volcanic graywacke
گری واک آتشفشانی ، واک آتشفشانی
volcanic graywacke|greywacke|greywacke
گزافه نگاری قائم(برشها ونمودارها ، گزافه نمایی قائم(عکس هوایی)
vertical exaggeration
گسل قائم
گسلی که شیب آن 90 درجه است
مقایسه شود با: گسل افقی
، گسل قائم - گسلی که شیب آن 90 درجه است - مقایسه شود با: گسل افقی -
vertical fault
گل آتشفشانی
مخلوطی از آب و خاکستر آتشفشانی که یا به تازگی فوران کرده و داغ است یا قبلاً سرد شده است این مخلوط ممکن است در پایین شیب آتشفشان تشکیل جریان گل بدهد ، گل آتشفشانی - مخلوطی از آب و خاکستر آتشفشانی که یا به تازگی فوران کرده و داغ است یا قبلاً سرد شده است این مخلوط ممکن است در پایین شیب آتشفشان تشکیل جریان گل بدهد
volcanic mud
گنایس رگه ای
یک گنایس مرکب با لایه بندی نامظنم را گویند این اصطلاح معمولاً در صحرا (عملیات صحرایی) استفاده می شود و معنی پیدایشی یا ژنتیک ندارد (دیتریخ ، 1960)
مقایسه شود با: ونیت آرتریت فلبیت گنایس مرکب ، گنایس رگه ای - یک گنایس مرکب با لایه بندی نامظنم را گویند این اصطلاح معمولاً در صحرا (عملیات صحرایی) استفاده می شود و معنی پیدایشی یا ژنتیک ندارد (دیتریخ ، 1960) - مقایسه شود با: ونیت آرتریت فلبیت گنایس مرکب
veined gneiss
گنبد آتشفشانی ، گنبد آتشفشانی
توده ای گنبدی شکل از گدازه منجمد شده در اطراف مجرای آتشفشانی که دارای گرانروی بالایی بوده و نمی تواند جریان یابد
توده ای شیبدار از گدازه خمیری ویسکوز که از مجرای آتشفشانی بیرون آمده و اغلب دایره ای شکل بوده و در راس به شکل دندانه ای ، گرد شده است ، گنبد آتشفشانی - توده ای گنبدی شکل از گدازه منجمد شده در اطراف مجرای آتشفشانی که دارای گرانروی بالایی بوده و نمی تواند جریان یابد - توده ای شیبدار از گدازه خمیری ویسکوز که از مجرای آتشفشانی بیرون آمده و اغلب دایره ای شکل بوده و در راس به شکل دندانه ای
volcanic dome
گودال تکتونیکی-آتشفشانی - یک فرورفتگی بزرگ مقیاس و معمولاً خطی که توسط هر دو فرآیندهای تکتونیکی و آتشفشانی کنترل می‌شود (ون بملن 1933) یک مثال از ین دست ژرفنای توبا در سوماترای شمالی است
volcano tectonic depress|volcano tectonic|volcano tectonic
گودال تکتونیکی-آتشفشانی
یک فرورفتگی بزرگ مقیاس و معمولاً خطی که توسط هر دو فرآیندهای تکتونیکی و آتشفشانی کنترل می‌شود (ون بملن 1933) یک مثال از ین دست ژرفنای توبا در سوماترای شمالی است
volcano tectonic depress
گودی های هلالی شکل - این گودی های هلالی شکل به صورت خطی پشت سر هم ردیف شده اند طرف محدب آنها جهت جریان را نشان می دهد - نگاه کنید به : تول مارک ها (tool marks) و saltation mark
vibration mark|vibration marks|vibration marks
گودی های هلالی شکل
این گودی های هلالی شکل به صورت خطی پشت سر هم ردیف شده اند طرف محدب آنها جهت جریان را نشان می دهد
نگاه کنید به : تول مارک ها (tool marks) و saltation mark
vibration mark
گوشی تصویری
این واژه به گوشی تلفن های همراهی گفته می شود که امکان برقراری تماس های تصویری(video calling) در آنها وجود دارد ، گوشی تصویری - این واژه به گوشی تلفن های همراهی گفته می شود که امکان برقراری تماس های تصویری(video calling) در آنها وجود دارد
video phone
گیاه آوندی
گیاهی با یک سیستم هدایتی ، گیاه آوندی - گیاهی با یک سیستم هدایتی
vascular plant
لجن شوی
یک دستگاه مکانیکی شامل لرزاننده جانبی و یک کمربند چرخان که مواد قلع دار ریز معلق در آب بوسیله چگالی از هم جدا می شوند ، لجن شوی - یک دستگاه مکانیکی شامل لرزاننده جانبی و یک کمربند چرخان که مواد قلع دار ریز معلق در آب بوسیله چگالی از هم جدا می شوند
vanner
لحاظ ، دیدگاه ، نظریه ، عقیده ، قسمت از پیش تعیین شده ناحیه نمایش
viewpoint
لرزه گیر
vibration isolator
لرزه نگار
vibrograph
لرزه همراه با شناوری- لرزه شناوری
vibroflotation
لوله تهویه- لوله هوا کش
vent pipe
لوم‌شنی بسیارریز
very fine sandy loam
ماتریس واریانس-کوواریانس
variance-covariance matrix
ماسه آتشفشانی
یک نهشته آذر آواری ، که آوارهای منفرد آن در اندازه ای بین 2-5 میلی متر هستند
بخش های ریزتر گراول آتشفشانی را گویند ، ماسه آتشفشانی - یک نهشته آذر آواری ، که آوارهای منفرد آن در اندازه ای بین 2-5 میلی متر هستند - بخش های ریزتر گراول آتشفشانی را گویند
volcanic sand
ماسه سنگ آتشفشانی
یک نهشته سخت شده از ذرات و قطعات گرد شده آب ساییده آذر آواری و یک مقدار ثانویه یا فرعی آوار یا واریزه های غیرآتشفشانی را گویند ، ماسه سنگ آتشفشانی - یک نهشته سخت شده از ذرات و قطعات گرد شده آب ساییده آذر آواری و یک مقدار ثانویه یا فرعی آوار یا واریزه های غیرآتشفشانی را گویند
volcanic sandstone
ماشین مجازی
virtual terminal
ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می کند ، ماشین مجازی - سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می کند
virtual machine
ماشین های حفاری ارتعاشی
vibrating excavation machines
مالچ‌دادن عمودی
vertical mulching
مبنای ارتفاعی قایم
vertical geodetic datum
مبنای ارتفاعی قایم
vertical geodetic datum|vgd|vgd
متحرک
به گیاه یا جانوری گویند که آزادانه به اطراف حرکت می کند مقایسه شود با: ثابت یا چسبیده ، متحرک - به گیاه یا جانوری گویند که آزادانه به اطراف حرکت می کند مقایسه شود با: ثابت یا چسبیده
vagile
متراکم کننده ارتعاشی
vibration compactor
متراکم کننده ارتعاشی
vibration compactor|vibrator compactor|vibrator compactor
متغیر ، وریدن ، متغیر کمی
مثلاً یک متغیر تصادفی ، متغیر کمی - مثلاً یک متغیر تصادفی
variate
متنوع ، رنگارنگ
به یک رسوب یا سنگ رسوبی گویند ، مانند طبقات قرمز یا ماسه سنگ ، که نشان دهنده تغییراتی در رنگ در نقاط نامنظم نوارها ، لکه ها ، راه راه ها یا الگوهای مشبک می باشد مقایسه شود با: خال دار یا لکه دار ، رنگارنگ - به یک رسوب یا سنگ رسوبی گویند
variegated
مجرای آتشفشانی
کانال عبور که مواد آتشفشانی را از اعماق به بالا می آورد مقایسه شود با: مجرا یا دودکش ، مجرای آتشفشانی - کانال عبور که مواد آتشفشانی را از اعماق به بالا می آورد مقایسه شود با: مجرا یا دودکش
volcanic conduit
مجرای سوپاپ
valve port
مجموعه آتشفشانی ، تجمع آتشفشانی
volcanic association
محدوده
در دیرین شناسی ، یک فیلم شبکه یا تار مانند در رادیولارین که به طرق مختلفی تولید می شود
مثلاً: پرده بال (patagium)
در بلور شناسی ، یک تجمع حباب های بسیار ریز که یک ظاهر مایل به سفید یا ابر مانند در کوارتز ایجاد می کند ، محدوده - در دیرین شناسی ، یک فیلم شبکه یا تار مانند در رادیولارین که به طرق مختلفی تولید می شود - مثلاً: پرده بال (patagium) - در بلور شناسی
veil
محدوده تشعشع الکترومغناطیسی (تقریبا 4/0 تا 7/0 میکرومتر - در این محدوده چشم انسان حساس است
visible wavelength|visible wavelengths|visible wavelengths
محدوده تشعشع الکترومغناطیسی (تقریبا 4/0 تا 7/0 میکرومتر
در این محدوده چشم انسان حساس است
visible wavelength
محفظه تهویه شده
ventilated cell
محلول وادوز
عمل محلولی توسط آب غیر اشباع در بالای حد سطح ایستابی
مقایسه شود با: محلول فراتیک ، محلول وادوز - عمل محلولی توسط آب غیر اشباع در بالای حد سطح ایستابی - مقایسه شود با: محلول فراتیک
vadose solution
محور دره
اصطلاحی که توسط وودفورد (ص الف 803 ، 1951) برای جایگزینی thalweg استفاده شد ، که حاکی “نیم رخ سطح در امتداد خط مرکز دره” دارد ، محور دره - اصطلاحی که توسط وودفورد (ص الف 803
valley axis
محور قائم
خطی از درون مرکز یک تئودولیت یا ترانزیت که حول آن ، آلیداد می چرخد
مقایسه شود با: محور افقی ، محور قائم - خطی از درون مرکز یک تئودولیت یا ترانزیت که حول آن ، آلیداد می چرخد - مقایسه شود با: محور افقی
vertical axis
مخروط آتشفشانی ، مخروط آتشفشانی
توده ای شامل مواد گدازه ای و آذرآواری که نزدیک مجرای مرکزی آتشفشان قرار دارند
یک تپه مخروطی از جنس گدازه و یا مواد آذر آواری که در اطراف یک دودکش آتشفشانی جمع می شود ، مخروط آتشفشانی - توده ای شامل مواد گدازه ای و آذرآواری که نزدیک مجرای مرکزی آتشفشان قرار دارند - یک تپه مخروطی از جنس گدازه و یا مواد آذر آواری که در اطراف یک دودکش آتشفشانی جمع می شود
volcanic cone
مخلوطی از آلوفان و واولیت (؟)
در سنگ شناسی ، یک سنگ خروجی که عمدتاً از سانیدین سدیمی و درشت بلورهای بزرگ لوسیت ، به همراه مقادیر کمتر پلاژیوکلاز کلسیمی ، اوژیت ، بیوتیت ، آپاتیت و اکسیدهای پاک ساخته شده است یک فونولیت لوسیتی نام این سنگ ، که توسط واشنگتن داده شده (1906) ، از روی نام ویتربو در ایتالیا مشتق شده است
کاربرد آن توصیه نمی شود ، مخلوطی از آلوفان و واولیت (؟) - در سنگ شناسی ، از روی نام ویتربو در ایتالیا مشتق شده است - کاربرد آن توصیه نمی شود
viterbite
مدل آتشفشانزادی
Volcanogenic model
مدل رایدهی
voting model
مرکز آتشفشانی
محلی که در آن فعالیت آتشفشانی رخ می دهد یا در گذشته رخ داده است ، مرکز آتشفشانی - محلی که در آن فعالیت آتشفشانی رخ می دهد یا در گذشته رخ داده است
volcanic center
مرکز تصویر
vertex of projection
مس شیشه ای ، کالکوسیت
vitreous copper
مس شیشه ای ، کالکوسیت
vitreous copper|copper|copper
معادله گردابی
vortex equation
معادله وان هوف - معادله ای که همبستر دمایی ثابت تعادل یک واکنش را بدست می دهد: d ln k/dt ?H°/RT2 ، که در آن k ثابت تعادل ، T دمای مطلق ، ?H° تغییر آنتالپی برای واکنش فرضی با تمام مواد در حالات استانداردشان است و R: ثابت گازی ، می باشد
van’t hoff equation|van’t hoff|van’t hoff
معادله وان هوف
معادله ای که همبستر دمایی ثابت تعادل یک واکنش را بدست می دهد: d ln k/dt ?H°/RT2 ، که در آن k ثابت تعادل ، T دمای مطلق ، ?H° تغییر آنتالپی برای واکنش فرضی با تمام مواد در حالات استانداردشان است و R: ثابت گازی ، می باشد
van’t hoff equation
معتبر
valid
معیار معتبر value added tax register نظام مالیات و ارزش افزوده آن
valid criteria
مغزه گیر لرزشی
دستگاه مغزه گیر که برای نگهداری یک نمونه پیوسته از رسوبات درشت دانه یا نیمه سنگی شده استفاده می شود مغزه گیر توسط یک سه پایه که بر روی سطح رسوب قرار می گیرد ، حمایت می شود و مغزه گیر توسط یک ارتعاشگر به درون رسوب فرستاده می شود ، مغزه گیر لرزشی - دستگاه مغزه گیر که برای نگهداری یک نمونه پیوسته از رسوبات درشت دانه یا نیمه سنگی شده استفاده می شود مغزه گیر توسط یک سه پایه که بر روی سطح رسوب قرار می گیرد
vibracorer
مغناطیدگی بازماند گرانرو (ویسکوز) ، مغناطیدگی چسبنده - مخفف: VRM
viscous remanent magnetization|vrm|vrm
مغناطیدگی بازماند گرانرو (ویسکوز) ، مغناطیدگی چسبنده
مخفف: VRM
viscous remanent magnetization
مغناطیدگی بازماند ویسکوز (گرانرو)
vrm
مغناطیدگی حجمی ، مغناطیدگی ، مغناطیسی شدن
volume magnetization
مغناطیدگی گرانرو
یک مولفه مغناطیدگی که مانند یک مغناطیدگی بازماند در زمان مورد نیاز برای اندازه گیری آزمایشگاهی عمل می کند و همچنین مانند مغناطیدگی القایی در طول زمان زمین شناسی عمل می کند ، در نتیجه از خود گرانروی مغناطیسی به نمایش می گذرد مترادف: مغناطیدگی بازماند چسبنده مغناطیدگی بازماند ناپایدار ، مغناطیدگی گرانرو - یک مولفه مغناطیدگی که مانند یک مغناطیدگی بازماند در زمان مورد نیاز برای اندازه گیری آزمایشگاهی عمل می کند و همچنین مانند مغناطیدگی القایی در طول زمان زمین شناسی عمل می کند
viscous magnetization
مغناطیس سنج ارتعاشی
یک نوع مغناطیس سنج برای نمونه های مجزای سنگی که از ولتاژ متناوب حاصله از ارتعاش نسبی نمونه در یک سیسم پیچ استفاده می کند مترادف: مغناطیس سنج فونر ، مغناطیس سنج ارتعاشی - یک نوع مغناطیس سنج برای نمونه های مجزای سنگی که از ولتاژ متناوب حاصله از ارتعاش نسبی نمونه در یک سیسم پیچ استفاده می کند مترادف: مغناطیس سنج فونر
vibration magnetometer
مقدارحجمی آب خاک
volumetric water content soil
مقطع قائم
الف) یک رخنمون طبیعی یا مصنوعی سنگها یا خاک ، مثلاً در یک صخره دریایی یا دیواره کانیون ب) مقطع یا نموداری که نشان دهنده یک بخش عمودی پوسته کره زمین یا بطور واقعی دیده که توسط هر سطح یا صفحه قائم قطع شود ظاهر می شود مثلاً مقطع ستونی یا یک مقطع ساختاری ، مقطع قائم - الف) یک رخنمون طبیعی یا مصنوعی سنگها یا خاک
vertical section
مکعب مربع شکل دهنده عارضهای سهبعدی
کوچکترین عنصر قابل آدرس دهی از یک آرایه سه بعدی
مترادف obel
همچنین نگاه کنید به pixel ، مکعب مربع شکل دهنده عارضهای سهبعدی - کوچکترین عنصر قابل آدرس دهی از یک آرایه سه بعدی - مترادف obel - همچنین نگاه کنید به pixel
voxel
مگنتیت وانادیوم ، کولسونیت
vanado magnetite
مگنتیت وانادیوم ، کولسونیت
vanado magnetite|magnetite|magnetite
منجلاب آب بدبوی و گندیده
voidance water
منحنی سرعت قائم - یک تصویر ترسیمی از رابطه بین عمق و سرعتِ ، در یک نقطه مشخص در امتداد یک خط قائم ، آب که در یک کانال باز یا آبراه جریان دارد (1962 ، ASCE) - مترادف: منحنی سرعت میانگین منحنی سرعت عمق
vertical velocity curve|vertical velocity|vertical velocity
منحنی سرعت قائم
یک تصویر ترسیمی از رابطه بین عمق و سرعتِ ، در یک نقطه مشخص در امتداد یک خط قائم ، آب که در یک کانال باز یا آبراه جریان دارد (1962 ، ASCE)
مترادف: منحنی سرعت میانگین منحنی سرعت عمق
vertical velocity curve
منطقه علفزار جنوب آفریقا تعداد عباراتی که "ولد" دارند زیاد است؛ مثل "بوشولد"
veld
منطقه غیراشباع ، زون هواده
ناحیه ای است درون زمین بین سطح ایستابی که در آن حفرات توسط آب پر نشده است این منطقه همچنین منطقه غیر اشباع نیز خوانده می شود
vadose zone
منطقه کافتی آتشفشانی ، منطقه کافتی
volcanic rift zone
منطقه کافتی آتشفشانی ، منطقه کافتی
volcanic rift zone|rift zone|rift zone
منطقه ناسیراب ، منطقه هوارس
vadose water zone
منطقه‌بندی عمودی
vertical zonation
منفذ قائم
منفذی که خار عمودی در پشت صدف شبکه ای در اسکلت رادیولارین های زیر تیره Trissocyclinae را دربر می گیرد ، منفذ قائم - منفذی که خار عمودی در پشت صدف شبکه ای در اسکلت رادیولارین های زیر تیره Trissocyclinae را دربر می گیرد
vertical pore
مهره ، فقره
الف) یکی از عناصر یا بخش های استخوانی یا غضروفی که به همراه هم ستون مهره های یک موجود مهره دار را تشکیل می دهند ب) یکی از جفت جوش خورده صفحات آمبولاکرالی مخالف یک آستروزوآن که با مهره های همایسه خود بوسیله بندها یا اتصال های حفره و گلوله ، مفصل دار می شوند جمع: vertebrae ، فقره - الف) یکی از عناصر یا بخش های استخوانی یا غضروفی که به همراه هم ستون مهره های یک موجود مهره دار را تشکیل می دهند ب) یکی از جفت جوش خورده صفحات آمبولاکرالی مخالف یک آستروزوآن که با مهره های همایسه خود بوسیله بندها یا اتصال های حفره و گلوله
vertebra
مهره داران
یک زیرشاخه طنابداران ، که بوسیله اسکلت خارجی از جنس غضروف و استخوان و توسط ساختار تخصصی شده انتهای داخلی جانور ، تشخیص داده می شود جلوی بدن سری است که اندام های بینایی ، بویایی ، چشایی و شنوایی را در خود دارد و جلو یا جبهه سیستم عصبی مرکزی ، یک مغز قرار دارد ، مهره داران - یک زیرشاخه طنابداران
vertebrata
مواد پر کننده دره ها
مواد رسوبی تحکیم نیافته که توسط هر عاملی ، بطوری ته نشین شده اند که یک دره یا بطور کامل یا بخشی ، پر می کنند ، مواد پر کننده دره ها - مواد رسوبی تحکیم نیافته که توسط هر عاملی
valley fill
مواد فرار - ترکیبات گازی ماگما که در ماده مذاب حل شده‌اند مواد فرار درفشارسطح زمین به سهولت بخار می‌شوند(به شکل گازدرمی‌آیند)
volatiles|volatile|volatile
مواد فرار
عناصری که در اثر افزایش فشار و حرارت قابل حل در ماگما بوده و در خلال صعود ماگما بصورت گاز مانند از ماگما خارج شده و به سطح زمین می رسند ، مواد فرار - عناصری که در اثر افزایش فشار و حرارت قابل حل در ماگما بوده و در خلال صعود ماگما بصورت گاز مانند از ماگما خارج شده و به سطح زمین می رسند
volatile
موازی ساز قائم
تلسکوپی که طوری سوار شده که محور توازی آن ممکن است مطابق با قائم شود (در جهت شاقول) این دستگاه می تواند برای مرکزدار کردن یک تئودولیت بر روی یک برج بلند دقیقاً بالای یک اثر ایستگاه بر روی زمین استفاده شود
نیز ببینید: موازی ساز ، موازی ساز قائم - تلسکوپی که طوری سوار شده که محور توازی آن ممکن است مطابق با قائم شود (در جهت شاقول) این دستگاه می تواند برای مرکزدار کردن یک تئودولیت بر روی یک برج بلند دقیقاً بالای یک اثر ایستگاه بر روی زمین استفاده شود - نیز ببینید: موازی ساز
vertical collimoter
موج سه موج
von schmidt wave
موج سه موج
von schmidt wave|von schmidt|von schmidt
مولفه های واریانس
variance components
موهای بالای دهان در دو بالان
vibressae
موهای بالای دهان در دو بالان
vibressae|oral vibressae|oral vibressae
موی ناحیه
بلورهای سوزن مانند روتیل قهوه ای مایل به قرمز یا زرد که تشکیل دهنده گروه های درهم تنیده ادخالهای درون کوارتز می باشند نیز ببینید: ساژنیت ، موی ناحیه - بلورهای سوزن مانند روتیل قهوه ای مایل به قرمز یا زرد که تشکیل دهنده گروه های درهم تنیده ادخالهای درون کوارتز می باشند نیز ببینید: ساژنیت
venus hair
میگماتیتی که بخش های متحرک آن توسط برگه برگه شدن (تراوش) از خود سنگ تشکیل شده اند (دیتریخ و منهرت 1961) اولین بار ، به همراه اصطلاح آرتریت برای جایگزینی گنایس رگه ای با لغاتی با وابستگی زایشی پیشنهاد داده شد (منهرت 1968 ، ص17) مقایسه شود با: فلبیت ، گنایس مرکب ـ دیادیسیت ـ این لغت استفاده گسترده ای ندارد
venite
میله شکل
یک طویل شدگی لوله مانند از رأس prosiculaی گراپتولیتهای چسبنده این با nema هم نهاد است و این اصطلاح در جایی استفاده می شود که طویل شدگی ، احاطه شدگی ، احاطه شده است درون یک رابدوسام چسبنده (رابدوسام دو ردیفی) یا به دیواره پشتی ، ملحق شده است (مثلاً در مونوگراتپیدها) ، میله شکل - یک طویل شدگی لوله مانند از رأس prosiculaی گراپتولیتهای چسبنده این با nema هم نهاد است و این اصطلاح در جایی استفاده می شود که طویل شدگی
virgule
ناپیوستگی سرعت ، در لرزه شناسی ، ناپیوستگی
velocity discontinuity
نام بومی یا به زبان محلی
در فهرست اسامی زیست شناسی ، نام رایج یک گیاه یا جانور وقتی در مقابل نام رسمی و لاتین آن قرار می گیرد مثلاً افرای قندی نام بومی یا محلی برای Acer saccharum است مترادف: نام رایج مقایسه شود با: نام علمی ، نام بومی یا به زبان محلی - در فهرست اسامی زیست شناسی
vernacular name
نام تجاری برای یک روش لرزه ای که در آن یک ارتعاش گر به عنوان یک منبع انرژی برای تولید یک رشته موج با بسامدهای مهار شده ، کاربرد دارد
vibroseis
ناودان بام
valley gutter
نسبت ارتفاع به سرعت
v/h ratio
نسبت تغییرات
variation ratio
نسبت سرعت/ارتفاع - در پیمایش یا مساحی هوایی ، سرعت زمینی یک هواپیما تقسیم بر ارتفاع هواپیما بالای خاستگاه مخفف: نسبت V/H
velocity/height ratio|velocity|velocity|height|velocity-height
نسبت سرعت/ارتفاع
در پیمایش یا مساحی هوایی ، سرعت زمینی یک هواپیما تقسیم بر ارتفاع هواپیما بالای خاستگاه مخفف: نسبت V/H
velocity/height ratio
نسبت واریانس
variance-ratio
نقره شیشه ای
vitreous silver
نقش و نگار پوشش گیاهی ، چند وجهی پوشش گیاهی
vegetation arabesque
نقش و نگار پوشش گیاهی ، چند وجهی پوشش گیاهی
vegetation arabesque|arabesque|arabesque
نقشه برداری
vector map
نقشه تغییرات قائم - یک نقشه چینه شناسی که موقعیتهای قائم نسبی ، ضخامتها و تعداد ظهور انواع سنگی مشخص را در یک توالی چینه ها یا درون یک واحد چینه شناسی مشخص ، به تصویر می کشد مثلاً ، یک نقشه تعداد ماسه سنگها که نشان دهنده تعداد واحدهای ماسه سنگی مجزا در یک پیکره چینه شناسی مشخص است ، یا یک نقشه ضخامت میانگین سنگ آهک که نشان دهنده ضخامت میانگین واحدهای آهکی در یک توده چینه شناسی ویژه می باشد این نقشه اطلاعاتی در مورد هندسه درونی واحد چینه شناسی از نظر یک خصوصیت یا سازنده سنگی معلوم بدست می دهد ، یا ممکن است نشانگر درجه تفریق واحد به چند زیرواحد با انواع سنگ شناسی متفاوت باشد مقایسه شود با: نقشه رخساره ای نیز ببینید: نقشه مرکرگرانی نقشه انحراف معیار نقشه چند بخشی نقشه انتروپی داخلی
vertical-variability map|vertical-variability|vertical-variability
نقشه تغییرات قائم
یک نقشه چینه شناسی که موقعیتهای قائم نسبی ، ضخامتها و تعداد ظهور انواع سنگی مشخص را در یک توالی چینه ها یا درون یک واحد چینه شناسی مشخص ، به تصویر می کشد مثلاً ، یک نقشه تعداد ماسه سنگها که نشان دهنده تعداد واحدهای ماسه سنگی مجزا در یک پیکره چینه شناسی مشخص است ، یا یک نقشه ضخامت میانگین سنگ آهک که نشان دهنده ضخامت میانگین واحدهای آهکی در یک توده چینه شناسی ویژه می باشد این نقشه اطلاعاتی در مورد هندسه درونی واحد چینه شناسی از نظر یک خصوصیت یا سازنده سنگی معلوم بدست می دهد ، یا ممکن است نشانگر درجه تفریق واحد به چند زیرواحد با انواع سنگ شناسی متفاوت باشد مقایسه شود با: نقشه رخساره ای نیز ببینید: نقشه مرکرگرانی نقشه انحراف معیار نقشه چند بخشی نقشه انتروپی داخلی
vertical-variability map
نقطهای که از آن نقشه قابل مشاهده تدوین می شود
vista point
نمایشگر موضوع
view finder
نمودار تغییر ترکیب - یک نمودار دو گانه یا سه گانه که نشان دهنده روابط بین پارامترهای متعدد شیمیایی (مانند درصدهای اکسیدی ، اعداد نیگلی و ضریبهای تفریق) سنگهای آذرین در یک ردیف یا سری ، می باشد - مترادف: دیاگرام هارکز
variation diagram
نمودار سرعت ، نمودار صوتی
velocity log
نمونه برداری تصادفی ون وین
یک نوع نمونه برداری تصادفی که مواد کف اقیانوس در دو ظرفی نیمه استوانه ای دربر می گیرد که وقتی که نمونه بردار به کف اقیانوس ضربه می زند ، دریچه را می چرخاند
مترادف: peterson grab نمونه برداری پترسون ، نمونه برداری تصادفی ون وین - یک نوع نمونه برداری تصادفی که مواد کف اقیانوس در دو ظرفی نیمه استوانه ای دربر می گیرد که وقتی که نمونه بردار به کف اقیانوس ضربه می زند ، دریچه را می چرخاند - مترادف: peterson grab نمونه برداری پترسون
van veen grab sampler
نهشته بر افزایش قائم ، رسوب یا نهشته دشت سیلابی
vertical accretion deposit
نهشته بر افزایش قائم ، رسوب یا نهشته دشت سیلابی
vertical accretion deposit|vertical accretion|vertical accretion
نوار پوشش گیاهی - الف) یک شکل یا نوع راه راه یا نواری جور نشده ب) یک نوار جور شده که توسط پوشش گیاهی مشخص شده است (سیگافوز 1951)
vegetation stripe|vegetation|vegetation
نوار پوشش گیاهی
الف) یک شکل یا نوع راه راه یا نواری جور نشده ب) یک نوار جور شده که توسط پوشش گیاهی مشخص شده است (سیگافوز 1951)
vegetation stripe
نوار جانبی کف دره
سطح باریک هموار تا تقعر کم ، بین سراشیبی آب شست و کف دره به تنهایی (دشت سیلابی) ، که بوسیله پس روی یا فروسایی شیب دیواره دره حاصل می شود نیز ببینید: پی سنگ کف دره ، نوار جانبی کف دره - سطح باریک هموار تا تقعر کم
valley floor side strip
نوار دره - بنگرید :شاخابه(Anabranch)
valley braid|anabranch|anabranch
نوار دره
بنگرید :شاخابه(Anabranch)
valley braid
نوار یا باریکه رنگین
یکی از جفت شکافهای روبروی هم پوشیده از غشا و خطی شکل در نزدیکی حواشی جانبی سپر جلویی در cheilostom آسکوفوران های ویژه (بریوزوآنها) یک سری از منفذها در هر شیار با حفره بدنی جانوری در تماس است
جمع: vittae ، نوار یا باریکه رنگین - یکی از جفت شکافهای روبروی هم پوشیده از غشا و خطی شکل در نزدیکی حواشی جانبی سپر جلویی در cheilostom آسکوفوران های ویژه (بریوزوآنها) یک سری از منفذها در هر شیار با حفره بدنی جانوری در تماس است - جمع: vittae
vitta
نوارهای خیلی ضخیم
در زغال سنگ نواری ، نوارهای ویترنی که بیش از 0/50 میلی متر ضخامت دارند (شوف 1960) مقایسه شود با: نوارهای باریک ـ نوارهای متوسط ـ نوارهای ضخیم ، نوارهای خیلی ضخیم - در زغال سنگ نواری
very thick bands
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na ، Ca ، K)6(Si ، Al)12O24[(SO4) ، (CO3) ، Cl2]2-4•n(H2O)
vishnevite|sulfatic cancrinite|sulfatic cancrinite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca0 3(Cr+++ ، Mg ، Fe3+)2(Si ، Al)4O10(OH)2•4(H2O) - یک کانی رسی کروم دار به رنگ سبز مایل به آبی یک اسمکتیت دو هشت وجهی که در آن Cr کروم کاتیون هشت وجهی سه ظرفیتی غالب حاضر است - نیز نوشته می شود: volchonskoite یا wolchonskoite
volkonskoite|volchonskoite|volchonskoite|wolchonskoite
نوعی کانی
ترکیب شیمیایی: Na3(Ce ، La ، Nd)(PO4)2
این کانی بی رنگ ، آبی یا سبز در زمان دگرسانی است ولی با قرار گرفتن در معرض هوا و رخنمون تیره تر نیز می شود این کانی به شکل بلورهای مونوکلینیکی ، توده های فیبری یا اشکال خاکی در کانه های مس ، قلع و آهن و در رس ها ، تورب و کانه آهن باتلاقی مشاهده می شود این کانی با متاویویانیت دو شکل است
مترادف: خاک آهنی آبی اخرای آبی ، نوعی کانی - ترکیب شیمیایی: Na3(Ce ، Nd)(PO4)2 - این کانی بی رنگ ، تورب و کانه آهن باتلاقی مشاهده می شود این کانی با متاویویانیت دو شکل است - مترادف: خاک آهنی آبی اخرای آبی
vitusite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Ce ، La ، Th)15As+++++(As+++0 5 ، Na0 5) Fe3+Si6B4O40F7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca
vicanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Ce)(Nb ، Ta ، Ti)2O6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca
vigezzite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca5(AsO3OH)2(AsO4)2•5(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca5(AsO3OH)2(AsO4)2•5(H2O
vladimirite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Cu ، Ni ، Co ، Fe)S2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cu
villamaninite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Cu ، Zn)2ZnPO4(OH)3•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cu
veszelyite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Pb)4S8O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe
viaeneite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe++ ، Mg) Fe3+[(UO2)(PO4)]4(OH)•12-13(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe++
vochtenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (H3O ، Ba ، Ca ، K)1 6(UO2)2V2O8•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (H3O
vanuranylite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Hg2)++10O6I3Cl(CO3) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Hg2)++10O6I3Cl(CO3)
vasilyevite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (K ، Na)2(Nb ، Ti)2Si4O12(O ، OH)2•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K
vuoriyarvite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn++ ، Fe++)(V+++ ، Cr+++)2O4
کانی ، عضوی از گروه اسپنیل ، این کانی مشابه منگن کرومیت وانادیوم دار و نوع کولسنیت منگنزدار است ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn++ ، Cr+++)2O4 - کانی
vuorelainenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn++++ ، Fe3+ ، Ca ، Na)(O ، OH)2•n(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn++++
vernadite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، Ca ، K)6(Si ، Al)12O24[(SO4) ، (CO3) ، Cl2]2-4•n(H2O)
vishnevite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، K)4Ti4(Si ، Al)8O26•3(H2O ، Na) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na
vinogradovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (NaAl8V10O38•30(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (NaAl8V10O38•30(H2O
vanalite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ni ، Co)4(As ، Sb)S2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ni
vozhminite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Pd ، Cu)16(S ، Te)7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pd
vasilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Pd ، Pt)3(As ، Sb ، Te) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pd
vincentite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Sn ، Fe)(O ، OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Sn
varlamoffite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Y ، Yb ، Er)4Al2AlSi5O18(OH)5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Y
vyuntspakhkite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: [(MoO2)2(H2O)2As2O5]•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: [(MoO2)2(H2O)2As2O5]•(H2O)
vajdakite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: 4(Fe ، Cu)S•3(Mg ، Al)(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: 4(Fe
valleriite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ag5Pb8Bi13S30 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ag5Pb8Bi13S30
vikingite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: AgBiTe2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: AgBiTe2
volynskite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al(UO2)2(VO4)2(OH)•11(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al(UO2)2(VO4)2(OH)•11(H2O)
vanuralite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al11(PO4)9(OH)6•38(H2O) or Al6(PO4)5(OH)3•23(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al11(PO4)9(OH)6•38(H2O) or Al6(PO4)5(OH)3•23(H2O)
vashegyite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al4(PO4)3(OH)3•9(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al4(PO4)3(OH)3•9(H2O)
vantasselite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: AlCa2(SO4)2F2Cl•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: AlCa2(SO4)2F2Cl•4(H2O)
vlodavetsite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba2(Mn++ ، Ti ، Fe++)2Si2O6(O ، OH ، Cl ، F)2•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba2(Mn++
verplanckite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Bi8+x(Se ، Te ، S)11-x ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Bi8+x(Se
vihorlatite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca0 3(Cr+++ ، Mg ، Fe3+)2(Si ، Al)4O10(OH)2•4(H2O)
یک کانی رسی کروم دار به رنگ سبز مایل به آبی یک اسمکتیت دو هشت وجهی که در آن Cr کروم کاتیون هشت وجهی سه ظرفیتی غالب حاضر است
نیز نوشته می شود: volchonskoite یا wolchonskoite
volkonskoite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca10Al24(SiO4)6(PO4)7O22F3•72(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca10Al24(SiO4)6(PO4)7O22F3•72(H2O
viseite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2Cu(UO2)(CO3)4•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Cu(UO2)(CO3)4•6(H2O)
voglite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca6B14O19(SO4)(OH)14•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca6B14O19(SO4)(OH)14•5(H2O)
vitimite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca6Cu3(SO4)3(OH)12•2(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca6Cu3(SO4)3(OH)12•2(H2O
vonbezingite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca8Al4(Al4Si5)O12[(OH)36•10(H2O)
کانی مرتبط با استراتلینگیت و ژلنیت هگزاگونال آب دار ، ولی با این فرق که نسبت Si:Al در مقایسه با این نسبت در این دو فاز ، مضاعف و دو برابر است ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca8Al4(Al4Si5)O12[(OH)36•10(H2O) - کانی مرتبط با استراتلینگیت و ژلنیت هگزاگونال آب دار
vertumnite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaAlSiO4(OH ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaAlSiO4(OH
vuagnatite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaB2O2(OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaB2O2(OH)4
vimsite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaCO3
کانی هگزاگونال نادر
این کانی با کلسیت و آراگونیت سه شکل است و نوع یا شکل نسبتاً ناپایدار کربنات کلسیم است ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaCO3 - کانی هگزاگونال نادر - این کانی با کلسیت و آراگونیت سه شکل است و نوع یا شکل نسبتاً ناپایدار کربنات کلسیم است
vaterite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaVOSiO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaVOSiO4
vanadomalayaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ce3CaMg2Al2Si5O19(OH)2F ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ce3CaMg2Al2Si5O19(OH)2F
vastmanlandite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu(UO2)(OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu(UO2)(OH)4
vandenbrandeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu++3V+++++2O7(OH)2•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu++3V+++++2O7(OH)2•2(H2O)
volborthite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu+10Cu++Fe++ Fe3+2Sn++++3S16 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu+10Cu++Fe++ Fe3+2Sn++++3S16
volfsonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu10Fe4Sn(As ، Sb)S16 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu10Fe4Sn(As
vinciennite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu2HgSnS4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu2HgSnS4
velikite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu3Ba(VO4)2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu3Ba(VO4)2(OH)2
vesignieite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu3O[(Mo ، S)O4][SO4] ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu3O[(Mo
vergasovaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CuTe ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CuTe
vulcanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++2 Fe3+BO5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++2 Fe3+BO5
vonsenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++4 Fe3+8Sb+++12O23S2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++4 Fe3+8Sb+++12O23S2
versiliaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++Al2(PO4)2(OH)2•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++Al2(PO4)2(OH)2•6(H2O)
vauxite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++Ni+++2S4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++Ni+++2S4
violarite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: FeS•Ca(OH)2•Al(OH)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: FeS•Ca(OH)2•Al(OH)3
vyalsovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KCa4[B5O8(OH)4][B(OH)3]Cl•4(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KCa4[B5O8(OH)4][B(OH)3]Cl•4(H2O
volkovskite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: LixAlxSi3-xO6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: LixAlxSi3-xO6
virgilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++4Sn++++B2(SiO4)4(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++4Sn++++B2(SiO4)4(OH)2
vistepite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++5(AsO3OH)2(AsO4)2•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++5(AsO3OH)2(AsO4)2•4(H2O)
villyaellenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++V+++Al(Si2O6)(OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++V+++Al(Si2O6)(OH)4
vanadiocarpholite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MnBe(PO4)(OH ، F) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MnBe(PO4)(OH
vayrynenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na(Ca ، Mn++)Al(PO4)(F ، OH)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na(Ca
viitaniemiite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na11Nb2TiSi4O12(PO4)2O5F2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na11Nb2TiSi4O12(PO4)2O5F2
vuonnemite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2Zr(PO4)(CO3)(OH)•2(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Zr(PO4)(CO3)(OH)•2(H2O
voggite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2ZrSi4O11 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2ZrSi4O11
vlasovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na6Mg(SO4)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na6Mg(SO4)4
vanthoffite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na8Mn++2Si10O25(OH ، Cl)2•12(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na8Mn++2Si10O25(OH
varennesite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaCaMn(Mn ، Fe++ ، Fe3+)2(PO4)3
یک کانی به رنگ سبز زیتونی مات ، این کانی با هونرکوبلیت هم شکل است ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaCaMn(Mn ، Fe3+)2(PO4)3 - یک کانی به رنگ سبز زیتونی مات
varulite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NaMg3V6(Si6O18)(BO3)3(OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NaMg3V6(Si6O18)(BO3)3(OH)4
vanadiumdravite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: NiS2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NiS2
vaesite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb(UO2)10O6(OH)11•11(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb(UO2)10O6(OH)11•11(H2O)
vandendriesscheite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb2(Sb ، As)2S5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2(Sb
veenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb21SnAs11Bi11S50Cl8Se ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb21SnAs11Bi11S50Cl8Se
vurroite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb2Cu(CrO4)(PO4)(OH) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2Cu(CrO4)(PO4)(OH)
vauquelinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pd ، Ni)S ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pd
vysotskite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PdSe2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PdSe2
verbeekite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Sr2B11O16(OH)5•(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Sr2B11O16(OH)5•(H2O
veatchite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Tl4Hg3Sb2As8S20 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Tl4Hg3Sb2As8S20
vrbaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: TlHgSb4S7
اصطلاحی که توسط کیندل (1923)برای یک سنگ آهک خالص ، چگال یا متراکم ، همگن به رنگ کبوتر با بافت ریزدانه پیشنهاد شد که با یک شکست صاف و کمابیش واضح صدفی می شکند و حاوی فسیل های نسبتاً کم است و معمولاً دارای ظاهری سفید و گچی بر روی سطوح هوازده است به افتخار تی وایلند فون (1952-1870)دیرین شناسی آمریکایی ، بدین نام خوانده می شود ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: TlHgSb4S7 - اصطلاحی که توسط کیندل (1923)برای یک سنگ آهک خالص
vaughanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: U++++(PO4)(OH)•2 5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: U++++(PO4)(OH)•2 5(H2O)
vyacheslavite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: U++++++(UO2)3(PO4)2(OH)6•4(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: U++++++(UO2)3(PO4)2(OH)6•4(H2O
vanmeersscheite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: V++++4V+++++2O13•8(H2O) (?) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: V++++4V+++++2O13•8(H2O) (?)
vanoxite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: ZnSn++++(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ZnSn++++(OH)6
vismirnovite
نیروگاه مخزنی
valley dam power plant
نیروی مجازی
virtual force
نیم رخ دره
نیم رخ طولی یک دره را گویند ، نیم رخ دره - نیم رخ طولی یک دره را گویند
valley profile
نیم رخ سرعت
آرایش لرزه ای مورد استفاده برای ثبت بازتابها در طول یک دامنه گسترده از فواصل انفجار تا ژئوفون ، که همچنین برای تعیین سرعت لرزه‌ای از روابط فاصله ـ زمان استفاده می کند ، نیم رخ سرعت - آرایش لرزه ای مورد استفاده برای ثبت بازتابها در طول یک دامنه گسترده از فواصل انفجار تا ژئوفون
velocity profile
نیمرخ زنی قائم
یک پیمایش لرزه ای در یک گمانه عمیق ، که در آن کابلی که چند عدد ژئوفون دارد ، به درون گمانه به سمت پایین هدایت می شود منبع انرژی معمولاً بر روی سطح است اما برخی اوقات درون گمانه جاسازی می شود ، نیمرخ زنی قائم - یک پیمایش لرزه ای در یک گمانه عمیق
vertical profiling
هم پیوند ، هم بند
بخش آهکی حلقه متصل کننده بخش سیفون متصل به سطح به سوی رأسی دیواره در پیچ ها یا صدفهای دیسکوسورید و به ندرت اونگوسرید ، که در آنها ، این بخش ممکن است همچنین بر روی طرف پشتی دیواره نیز موجود باشد ، هم بند - بخش آهکی حلقه متصل کننده بخش سیفون متصل به سطح به سوی رأسی دیواره در پیچ ها یا صدفهای دیسکوسورید و به ندرت اونگوسرید
vinculum
همایش تصویری
video conferencing
همگرا شدن یا واگرا شدن از مخروط های رخ سطوح محوری
virgence
هواکش ، دستگاه تهویه ، ونتیلاتور
برای به جریان انداختن هوا در داخل لوله تهویه درانتهای لوله یک بادبزن نصب می کنند و به وسیله آن هوا را به حرکت در می آورند بادبزنهای مخصوص تهویه تونلها از نظر نیروی محرکه به دونوع موتور هوای فشرده وب رقی تقسیم می شوند ، ونتیلاتور - برای به جریان انداختن هوا در داخل لوله تهویه درانتهای لوله یک بادبزن نصب می کنند و به وسیله آن هوا را به حرکت در می آورند بادبزنهای مخصوص تهویه تونلها از نظر نیروی محرکه به دونوع موتور هوای فشرده وب رقی تقسیم می شوند
ventilator
هواگیری با خلا- هواگیری مکشی
vacuum deaerate
هوامیز آتشفشانی
ذرات یا قطرات بسیار ریز (به قطر کمتر از یک میکرون) که عمدتا مرکب از اسید سولفوریک و آب است ، هوامیز آتشفشانی - ذرات یا قطرات بسیار ریز (به قطر کمتر از یک میکرون) که عمدتا مرکب از اسید سولفوریک و آب است
volcanic aerosol
واتریت-آ ، کلسیت مصنوعی
vaterite-a
واتریت-آ ، کلسیت مصنوعی
vaterite-a|vaterite|vaterite
واتریت-ب ، واتریت مصنوعی
vaterite-b|vaterite|vaterite
واتریت-ب ، واتریت مصنوعی
vaterite-b
وارا
واحدهای طول قدیمی اسپانیا که در آمریکای لاتین و جنوب ایالات متحده استفاده می شد و بسته به محل ، بین 31 تا 34 اینچ طول داشته است ، وارا - واحدهای طول قدیمی اسپانیا که در آمریکای لاتین و جنوب ایالات متحده استفاده می شد و بسته به محل
vara
وارزی
اصطلاح رایج در برزیل و پرتغال برای دشت سیلابی آبرفتی یا کرانه یک رودخانه ، وارزی - اصطلاح رایج در برزیل و پرتغال برای دشت سیلابی آبرفتی یا کرانه یک رودخانه
varzea
وارکونین
آشکوب اروپایی: بالاترین بخش کرتاسه زیرین یا زیرین ترین بخش کرتاسه بالایی ، وارکونین - آشکوب اروپایی: بالاترین بخش کرتاسه زیرین یا زیرین ترین بخش کرتاسه بالایی
vraconian
وارنسینگیت
یک سنگ نیمه عمیق و روشن رنگ درشت دانه که حاوی آلبیت (بیش از 50%) ، پیروکسن ، اسفن ، مگنیت ، آپاتیت و اپیدوت ، پرینت ، کلریت ، آمفیبول و مرکوویت ثانویه یا فرعی است این نام ، که توسط سوبران در سال 1913 داده شده در سوئد است کاربرد آن توصیه نمی شود ، وارنسینگیت - یک سنگ نیمه عمیق و روشن رنگ درشت دانه که حاوی آلبیت (بیش از 50%)
varnsingite
وارویت
یک سنگ سخت شده که از سالچینه های باستانی تشکیل شده است ، وارویت - یک سنگ سخت شده که از سالچینه های باستانی تشکیل شده است
varvite
واریانت ، گونه ، قابل تغییر ، مغایر ، نوع دیگر ، گوناگون ، غیرعادی
variant
واریانس توزیع احتمال
variance of a probability distribution
واریانس متغیر تصادفی
variance of a random variable
واریراپتور
دایناسوری گوشتخوار ، لاشخوربوده است نوعی تروپود _ کوئلوزار _ درومائوزارید ، زمان زیست: دوره کرتاسه پسین(70میلیون سال قبل) طول دایناسور ، حدود 8/1-5/1مترو وزن حدود 50کیلوگرم در سال 1998 ، توسط دو دیرینه شناس آماتور ، به نامهای پاتریک و آنی مچین ، در نزدیکی فوکس-آمفوکس ، در وار کشف شد ، واریراپتور - دایناسوری گوشتخوار
variraptor
واریسایدز
رشته کوه های هرسینین در اروپا مترادف تقریبی: هر سیناده ، واریسایدز - رشته کوه های هرسینین در اروپا مترادف تقریبی: هر سیناده
variscides
واریسیت - فرمول شیمیایی :Al[PO4] 2H2O - درصد مواد: Al2O332 26% P2O544 94% H2O22 8% همراه با ادخال های As ، Fe - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:فسفات - رخ:کامل مطابق با سطح /010/ - جلا: مات ، چرب - شکستگی:صدفی - شفافیت: نیمه کدر - اشکال ظاهری :آگرگاتتوده ای ، دانه های نیمه شکل دار - ژیزمان : کمیاب ; آلمان شرقی ، اطریش ، چک و اسلواکی ، امریکا ، بولیوی و - خواص شیمیایی : ذوب ناشدنی ، محلول در KOH - رنگ کانی : بیرنگ ، سبز آبی ، سبز - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه : اشکال بلوری ، اشعه X ، سختی و واکنش های شیمیائی - تشابه کانی شناسی : واولیت - پاراژنز : واولیت ، بولیواریت ، لیمونیت و غیره - منشا تشکیل :ثانوی - شکل بلورها: پسودواکتائدر ، منشوری - محل پیدایش: امریکا - لومینسانس متغیر تا کم رنگ دارد - نام آن از نام قدیمی variscia در آلمان شرقی گرفته شده است - سختی : 4 - 5 - چگالی :2 52 - نامهای دیگر این کانی : Barrandite و Bolivarite
variscite|barrandite|barrandite|bolivarite|lucinite|utahlite
واریسیت
فرمول شیمیایی :Al[PO4] 2H2O
درصد مواد: Al2O332 26% P2O544 94% H2O22 8% همراه با ادخال های As ، Fe
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:فسفات
رخ:کامل مطابق با سطح /010/
جلا: مات ، چرب
شکستگی:صدفی
شفافیت: نیمه کدر
اشکال ظاهری :آگرگاتتوده ای ، دانه های نیمه شکل دار
ژیزمان : کمیاب ; آلمان شرقی ، اطریش ، چک و اسلواکی ، امریکا ، بولیوی و
خواص شیمیایی : ذوب ناشدنی ، محلول در KOH
رنگ کانی : بیرنگ ، سبز آبی ، سبز
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه : اشکال بلوری ، اشعه X ، سختی و واکنش های شیمیائی
تشابه کانی شناسی : واولیت
پاراژنز : واولیت ، بولیواریت ، لیمونیت و غیره
منشا تشکیل :ثانوی
شکل بلورها: پسودواکتائدر ، منشوری
محل پیدایش: امریکا
لومینسانس متغیر تا کم رنگ دارد
نام آن از نام قدیمی variscia در آلمان شرقی گرفته شده است
سختی : 4 - 5
چگالی :2 52
نامهای دیگر این کانی : Barrandite و Bolivarite
variscite
واریولیت
یک اصطلاح کلی ، ابداع شده توسط آلدروانده در سال 1648 (جانسن 1938 ، ص300) برای سنگهای آذرین آفانیتی و ریزدانه که حاوی خالچه ها هستند این اصطلاح از زبان لاتین ، “آبله” در اشاره به ظاهر خال دار سطوح هوازده ، مشتق شده است این استفاده توصیه نمی شود ، واریولیت - یک اصطلاح کلی
variolite
واریومتر ، تغییرسنج
دستگاهی برای اندازه گیری وردش یا تغییر عنصر مغناطیسی ، با استفاده از گشتاور بر روی یک آهن ربای دائم در یک میدان مغناطیسی یکنواخت ، تغییرسنج - دستگاهی برای اندازه گیری وردش یا تغییر عنصر مغناطیسی
variometer
واز
سیلت آب شیرین که در خلیج های دهانه ای در امتداد ساحل اقیانوس اطلس اروپا و آفریقا ته نشین شده است و از مخلوطی از دانه های ماسه ای و گردی کوارتز ، کلسیت ، کانی های رسی و صدفهای دیاتومی ، به همراه بستماید آلگون تشکیل شده است (بورکات 1941)
ریشه کلمه: فرانسوی: لجن ، گل تلفظ: vahz ، واز - سیلت آب شیرین که در خلیج های دهانه ای در امتداد ساحل اقیانوس اطلس اروپا و آفریقا ته نشین شده است و از مخلوطی از دانه های ماسه ای و گردی کوارتز ، به همراه بستماید آلگون تشکیل شده است (بورکات 1941) - ریشه کلمه: فرانسوی: لجن
vase
واستی تاس
اصطلاحی که توسط اتحادیه بین المللی ستاره شناسی برای یک دشت وسیع بر روی مریخ معرفی شد به عنوان بخشی از یک نام رسمی برای “زمین شکل مریخی” استفاده می شود
مثلاً: Vastitas Borealis (مایچ و همکاران ، 1976 ، ص57) ریشه کلمه: لاتین خالی ، بی نهایت ، واستی تاس - اصطلاحی که توسط اتحادیه بین المللی ستاره شناسی برای یک دشت وسیع بر روی مریخ معرفی شد به عنوان بخشی از یک نام رسمی برای “زمین شکل مریخی” استفاده می شود - مثلاً: Vastitas Borealis (مایچ و همکاران
vastitas
واک آتشفشانی - اصطلاحی که توسط ویلیامز ، ترنر و گیلبرت (ص303 ، 1954) برای یک واک سنگی استفاده شد که عمدتاً از واریزه حاصله از سنگهای آذرین حد واسط (آندزیتی) و بازی (بازالتی) تشکیل شده است و دارای محتوای کوارتز کمی است این یک سنگ رایج در میان رسوبات ترشیاری و مزوزوئیک ته نشین شده در کمربندهای کوهزایی که اقیانوس آرام را دربر می گیرند ، می باشد - مترادف: گری واک آتشفشانی
volcanic wacke|wacke|wacke
واک آتشفشانی
اصطلاحی که توسط ویلیامز ، ترنر و گیلبرت (ص303 ، 1954) برای یک واک سنگی استفاده شد که عمدتاً از واریزه حاصله از سنگهای آذرین حد واسط (آندزیتی) و بازی (بازالتی) تشکیل شده است و دارای محتوای کوارتز کمی است این یک سنگ رایج در میان رسوبات ترشیاری و مزوزوئیک ته نشین شده در کمربندهای کوهزایی که اقیانوس آرام را دربر می گیرند ، می باشد
مترادف: گری واک آتشفشانی
volcanic wacke
واکس ، نوع جمع val
vaux
واکیت
سنگی که اغلب از ویک (vake) ساخته شده است این اصطلاح توصیه نمی‌شود ، واکیت - سنگی که اغلب از ویک (vake) ساخته شده است این اصطلاح توصیه نمی‌شود
vakite
وال
یک دره طولی ناودیسی در کوه های ژورال چین خورده آلپ اروپایی ـ ریشه کلمه: فرانسوی “دره باریک” جمع: vaux مقایسه شود با: cluse نیز ببینید: combe مترادف: vallon ، وال - یک دره طولی ناودیسی در کوه های ژورال چین خورده آلپ اروپایی ـ ریشه کلمه: فرانسوی “دره باریک” جمع: vaux مقایسه شود با: cluse نیز ببینید: combe مترادف: vallon
val
وال بلیت
یک سنگ نیمه عمیق سیاه رنگ ریزدانه که حاوی برونزیت ، اولیوین ، هورنبلند و مگنتیت است یک هارزپرژیت هورنبلند این نام ، که توسط شیفر در سال 1898 داده شده ، از روی نام کوهپایه والبلا در ایتالیا است منسوخ ، وال بلیت - یک سنگ نیمه عمیق سیاه رنگ ریزدانه که حاوی برونزیت
valbellite
وال یوز
اصطلاح فرانسوی برای یک دره معلق همچون صخره های گل سفیدی فرانسه ، وال یوز - اصطلاح فرانسوی برای یک دره معلق همچون صخره های گل سفیدی فرانسه
valleuse
والانتینیت - ترکیب شیمیایی :Sb2O3 - درصد مواد:Sb83 54% O16 46% با انکلوزیون As - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی: اکسید - رخ: کامل ، مطابق باسطح /010/ و /110/ - جلا:الماسی ، صدفی - شفافیت: نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری : بلورهای اغلب شیاردار ، آگرگاتهای بادبزنی ، شعاعی ، دانه ای - ژیزمان : تقریباََ ‌کمیاب ; آلمان ، چک و اسلواکی ، فرانسه ، الجزیره و بولیوی - خواص شیمیایی : به راحتی در شعله ذوب میشود محلول در اسید استیک و کلریدریک و نیتریک گرم - رنگ کانی : سفید خاکستری ، خاکستری ، زرد یا متمایل به قرمز - رنگ خاکه:سفید - پاراژنز :استیبین ، سنارمونتیت ، سروانتیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:منشوری ، ندرتاْ پهن و کوتاه - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از نام شیمیست آلمانی قرن شانزدهم B Valentinus گرفته شده است - سختی 2 - 3 - چگالی :5 6 - 5 8 - نام های دیگر این کانی : Antimony bloom
valentinite|antimony bloom|antimony bloom
والانتینیت
ترکیب شیمیایی :Sb2O3
درصد مواد:Sb83 54% O16 46% با انکلوزیون As
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی: اکسید
رخ: کامل ، مطابق باسطح /010/ و /110/
جلا:الماسی ، صدفی
شفافیت: نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری : بلورهای اغلب شیاردار ، آگرگاتهای بادبزنی ، شعاعی ، دانه ای
ژیزمان : تقریباََ ‌کمیاب ; آلمان ، چک و اسلواکی ، فرانسه ، الجزیره و بولیوی
خواص شیمیایی : به راحتی در شعله ذوب میشود محلول در اسید استیک و کلریدریک و نیتریک گرم
رنگ کانی : سفید خاکستری ، خاکستری ، زرد یا متمایل به قرمز
رنگ خاکه:سفید
پاراژنز :استیبین ، سنارمونتیت ، سروانتیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:منشوری ، ندرتاْ پهن و کوتاه
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از نام شیمیست آلمانی قرن شانزدهم B Valentinus گرفته شده است
سختی 2 - 3
چگالی :5 6 - 5 8
نام های دیگر این کانی : Antimony bloom
valentinite
والزین
آشکوب اروپایی: میوسن بالایی (بالای مارمین و زیر تورولین) ، والزین - آشکوب اروپایی: میوسن بالایی (بالای مارمین و زیر تورولین)
vallesian
والمیرین
سری های ایالتی در ایلینویز: می سی سی پین زیرین و بالایی (معادل اساگین و مرامسین) ، والمیرین - سری های ایالتی در ایلینویز: می سی سی پین زیرین و بالایی (معادل اساگین و مرامسین)
valmeyeran
والنتینا ، لاندوورین
valentian
والنسیانیتا
یک نوع آدولاریا ، از گواناهوتو در مکزیک ، والنسیانیتا - یک نوع آدولاریا
valencianite
والواریت
یک سنگ آذرین مونزونیتی روشن رنگ ، که عمدتاً از آندزین ، میکروکلین و آنتی پرتیت ، به همراه مقادیر کم کلینوپیروکسن ، بیوتیت و آپاتیت ساخته شده است این نام ، که توسط ژاولین در سال 1915 انتخاب شده است ، از روی والوارنا در سوئد است منسوخ ، والواریت - یک سنگ آذرین مونزونیتی روشن رنگ
vallevarite
والوردیت
یک شی شیشه ای گرد یا عدسی که حاوی ادخال های بلورین است و در نزدیکی دل ریو در وال ورده کاونتی تگزاس یافت شده است این جسم اوبسیدین هوازده است ، والوردیت - یک شی شیشه ای گرد یا عدسی که حاوی ادخال های بلورین است و در نزدیکی دل ریو در وال ورده کاونتی تگزاس یافت شده است این جسم اوبسیدین هوازده است
valverdite
والون
مترادفی برای val ریشه کلمه: فرانسوی دره کوچک ، والون - مترادفی برای val ریشه کلمه: فرانسوی دره کوچک
vallon
والیس
دره ای بر روی یک سیاره دیگر یا بر روی ماه ، که معمولاً به عنوان یک اسم خاص استفاده می شود ،
مثلاً: vallis shr?Teri ، یا یک سیستمی از دره ها که توسط شکل جمع خوانده می شوند
مثلاً: valles marineris هیچ منشا خاصی از این اصطلاح برداشت نمی شود (ماتچ 1970 ، ص224) ریشه کلمه: لاتین ، والیس - دره ای بر روی یک سیاره دیگر یا بر روی ماه ، - مثلاً: vallis shr?Teri ، یا یک سیستمی از دره ها که توسط شکل جمع خوانده می شوند - مثلاً: valles marineris هیچ منشا خاصی از این اصطلاح برداشت نمی شود (ماتچ 1970
vallis
وانادات
یک ترکیب معدنی که توسط وایادیم 5 ظرفیتی و اکسیژن در آنیون تشخیص داده می شود مثالی از این دست وانادئیت است: Pb5(VO4)3Cl مقایسه شود با: آرسنات ـ فسفات ، وانادات - یک ترکیب معدنی که توسط وایادیم 5 ظرفیتی و اکسیژن در آنیون تشخیص داده می شود مثالی از این دست وانادئیت است: Pb5(VO4)3Cl مقایسه شود با: آرسنات ـ فسفات
vanadate
وانادینیت - ترکیب شیمیایی :Pb5[Cl|(VO4)3] - سیستم تبلور:هگزاگونال - سختی : 3 - چگالی : 6 8 - 7 1 - کانی به رنگ قرمز ، زرد یا قهوه ای از گروه آپاتیت - این کانی با پایرومورفیت هم شکل است و معمولاً حاوی آرسنیک و فسفر است وانادینیت معمولاً تشکیل توده های کروی را می دهد که کانی های دیگر را در معدن های سرب دربر می گیرد و می پوشاند و یک کانه ای برای وانادیم و سرب است
vanadinite|endlichite|endlichite
وانادینیت
ترکیب شیمیایی :Pb5[Cl|(VO4)3]
سیستم تبلور:هگزاگونال
سختی : 3
چگالی : 6 8 - 7 1
کانی به رنگ قرمز ، زرد یا قهوه ای از گروه آپاتیت
این کانی با پایرومورفیت هم شکل است و معمولاً حاوی آرسنیک و فسفر است وانادینیت معمولاً تشکیل توده های کروی را می دهد که کانی های دیگر را در معدن های سرب دربر می گیرد و می پوشاند و یک کانه ای برای وانادیم و سرب است
vanadinite
وانادیوم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Vandadium - شماره اتمی :23 - وزن اتمی :50 941 - آرایش الکترونی :2-8-11-2 - نوع عنصر :فلزات حد واسط - گروه جدول تناوبی :5 - VB - دوره جدول تناوبی :4
v|vandadium|vandadium
وانوکسمیت
مخلوطی از ساسونیت و همیمورفیت ، وانوکسمیت - مخلوطی از ساسونیت و همیمورفیت
vanuxemite
وجه نزدیک
یک وجه بلوری که یک وجه بلوری نرمال را تعدیل می کند که با زاویه ای به آن نزدیک می شود ، وجه نزدیک - یک وجه بلوری که یک وجه بلوری نرمال را تعدیل می کند که با زاویه ای به آن نزدیک می شود
vicinal face
ورتی سولها
vertisols
وردش ، تغییر ، گوناگونی
واگرایی یا دگرسانی در خصوصیات ساختمانی یا عملکردی یک زیستمند از آنهایی که به عنوان مخصوص یا ویژه گروهی در نظر گرفته می شود که به آن متعلق است نیز ببینید: وردا یا متغیر ، گوناگونی - واگرایی یا دگرسانی در خصوصیات ساختمانی یا عملکردی یک زیستمند از آنهایی که به عنوان مخصوص یا ویژه گروهی در نظر گرفته می شود که به آن متعلق است نیز ببینید: وردا یا متغیر
variation
وردش پذیر ، متغیر ()
الف)هر کیفیت یا کمیت آماری قابل اندازه گیری یا تغییرپذیر ، مثلاً متغیر مستقل و وابسته نیز ببینید: خصوصیت ، وابستگی ، وریدن ، پارامتر (آمار)
ب)مقداری که می تواند هر کدام از دسته های مقادیر مختلف در مراحل مختلف در یک برنامه رایانه ای را محاسبه کنند ، متغیر () - الف)هر کیفیت یا کمیت آماری قابل اندازه گیری یا تغییرپذیر ، پارامتر (آمار) - ب)مقداری که می تواند هر کدام از دسته های مقادیر مختلف در مراحل مختلف در یک برنامه رایانه ای را محاسبه کنند
variable
وردش پذیری ، تغییر پذیری ، تنوع پذیری
در دیرین شناسی ، کیفیت یا ویژگی یک ارگانیسم که باعث بروز تغییر و گوناگونی در آن می شود
در آب زیرزمینی ، نسبت اختلاف بین تخلیه حداکثر و حداقل یک چشمه به تخلیه میانگین آن ، که به عنوان درصد بیان می شود ، تنوع پذیری - در دیرین شناسی ، کیفیت یا ویژگی یک ارگانیسم که باعث بروز تغییر و گوناگونی در آن می شود - در آب زیرزمینی
variability
وردش ثابتها
variation of constants
وردلیت
ترکیب شیمیایی:بسیار متغیر با انکلوزیون های مهمFe3+ ، Mn ، Ca و گاه حتی Cr ، Ti ، V ، Li و غیره
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناکامل ، مطابق با سطح /1011/
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات متراکم ، شعاعی ، رشته ای
ژیزمان کمیاب ; آلمان شرقی ، سوئد ، چک و اسلواکی ، امریکا ، برزیل ، نامیبیا ، روسیه (اورال) و قزاقستان
خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول است
رنگ کانی : سبز ، سبز تیره
رنگ خاکه: سفید
منشا تشکیل :پگماتیت
شکل بلورها:رمبودودکائدر
کاربرد :بریده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آن به عنوان سنگ ظریف و نوعی جواهر به کار برده می شود
محل پیدایش: ایتالیا
خواص فیزیکی و شیمیایی وردلیت شبیه تورمالین است
نام آن از کلمه لاتین viridis یعنی سبز گرفته شده است ، وردلیت - ترکیب شیمیایی:بسیار متغیر با انکلوزیون های مهمFe3+ ، Li و غیره - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناکامل ، مطابق با سطح /1011/ - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، رشته ای - ژیزمان کمیاب ; آلمان شرقی ، روسیه (اورال) و قزاقستان - خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول است - رنگ کانی : سبز ، سبز تیره - رنگ خاکه: سفید - منشا تشکیل :پگماتیت - شکل بلورها:رمبودودکائدر - کاربرد :بریده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آن به عنوان سنگ ظریف و نوعی جواهر به کار برده می شود - محل پیدایش: ایتالیا - خواص فیزیکی و شیمیایی وردلیت شبیه تورمالین است - نام آن از کلمه لاتین viridis یعنی سبز گرفته شده است
verdelite
ورگلاس ، یخ زدگی
یک پوسته یا لایه بسیار نازک از یخ تمییز سخت و نرم (هموار) بر روی سطح سنگ ، که در نتیجه یخبندان به دنبال باران یا آب شدن برف یا بوسیله اریز یا شبنم یخ زده حاصل می شود
ریشه کلمه: فرانسوی
مقایسه شود با: یخ سیاه ، یخ زدگی - یک پوسته یا لایه بسیار نازک از یخ تمییز سخت و نرم (هموار) بر روی سطح سنگ ، که در نتیجه یخبندان به دنبال باران یا آب شدن برف یا بوسیله اریز یا شبنم یخ زده حاصل می شود - ریشه کلمه: فرانسوی - مقایسه شود با: یخ سیاه
verglas
ورمیکولیت ، ورمیکولیت
فرمول شیمیایی : (Mg ، Fe 3+ Al)3[(OH)2|Al 1 25 Si 2 75 O10] Mg 0 33 (H2O)4
سیستم تبلور : مونوکلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/
جلا: صدفی – چرب
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : ورقه ای کوچک - فلسی
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; افریقای جنوبی ، روسیه ، امریکا ، آرژانتین و کانادا
خواص شیمیایی : دراثرحرارت حجیم می شود - دراثرشعله با ایجاد یک اشعه زرد طلایی رنگ مثل شیشه می ترکد - با آب تمیز می شود
ترکیب شیمیایی :ناپایدار
تشابه کانی شناسی : بیوتیت - فلوگوپیت
پاراژنز : - بیوتیت - فلوگوپیت
منشا تشکیل :ثانوی
شکل بلورها: فلسی- اغلب شش وجهی دروغین
کاربرد : در ایزولاسیون حرارتی و صوتی - صنایع کاغذ و غیره
محل پیدایش:اتریش (کوه های آلپ)
سایر ویژگی ها : با آب تمیز می شود و کانیهای مشابه عبارتند از بیوتیت و فلوگوپیت که بوسیله شعله می توان آنها را از هم تفکیک نمود نام آن از کلمه لاتینی Vermiculus به معنای کرم کوچک گرفته شده است ، ورمیکولیت - فرمول شیمیایی : (Mg ، Fe 3+ Al)3[(OH)2|Al 1 25 Si 2 75 O10] Mg 0 33 (H2O)4 - سیستم تبلور : مونوکلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/ - جلا: صدفی – چرب - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : ورقه ای کوچک - فلسی - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; افریقای جنوبی ، آرژانتین و کانادا - خواص شیمیایی : دراثرحرارت حجیم می شود - دراثرشعله با ایجاد یک اشعه زرد طلایی رنگ مثل شیشه می ترکد - با آب تمیز می شود - ترکیب شیمیایی :ناپایدار - تشابه کانی شناسی : بیوتیت - فلوگوپیت - پاراژنز : - بیوتیت - فلوگوپیت - منشا تشکیل :ثانوی - شکل بلورها: فلسی- اغلب شش وجهی دروغین - کاربرد : در ایزولاسیون حرارتی و صوتی - صنایع کاغذ و غیره - محل پیدایش:اتریش (کوه های آلپ) - سایر ویژگی ها : با آب تمیز می شود و کانیهای مشابه عبارتند از بیوتیت و فلوگوپیت که بوسیله شعله می توان آنها را از هم تفکیک نمود نام آن از کلمه لاتینی Vermiculus به معنای کرم کوچک گرفته شده است
vermiculite
وریت
یک تراکیت خارجی سیاه که حاوی بلورهای فلوگوپیت یا بیوتیت ، کلینوپیروکسن و اولیوین در یک ماده زمینه شیشه ای می باشد محیط شیشه فورچونیت نام این سنگ ، که توسط اوسن در سال 1884 داده شده ، از نام شهر ورا در کابودگاتا در اسپانیا مشتق شده است کاربرد آن توصیه نمی شود ، وریت - یک تراکیت خارجی سیاه که حاوی بلورهای فلوگوپیت یا بیوتیت
verite
وزبیت یا وسبیت
اکسیدهای اوپاک می باشد واسنگتن در سال 1920 نام این سنگ را از vesbius (لاتین وزوو) در ایتالیا ، جایی که این سنگ به عنوان بلوکهای پرتاب شده مشاهده شد ، برداشت کرد کاربرد آن توصیه نمی شود ، وزبیت یا وسبیت - اکسیدهای اوپاک می باشد واسنگتن در سال 1920 نام این سنگ را از vesbius (لاتین وزوو) در ایتالیا
vesbite
وزکیت
یک ملیلیتیت حاوی مونتی سیلت که دارای اولیوین ، ملیلیت ، فلوگوپیت و نفلین است اما اصلاً کلینو پیروکسن ندارد
مقایسه شود با: مودلیبویت نام این سنگ که توسط شومن در 1922 انتخاب شده ، از روی vesec svetla در چک اسلواکی سابق است کاربرد آن توصیه نمی شود ، وزکیت - یک ملیلیتیت حاوی مونتی سیلت که دارای اولیوین ، فلوگوپیت و نفلین است اما اصلاً کلینو پیروکسن ندارد - مقایسه شود با: مودلیبویت نام این سنگ که توسط شومن در 1922 انتخاب شده
vesecite
وزن حجمی
volume weight
وزوویانیت - فرمول شیمیایی : Ca10 (Mg ، Fe)2 Al4 [(OH)4|(SiO4)5|(Si2O7)2] - سیستم تبلور : کوادراتیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: ناکامل - مطابق با /110/ و /100/ و /001/ - جلا: شیشه ای – چرب - شکستگی: نامساوی - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری :بلوری - آگرگات دانه ای - توده ای - شعاعی - ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; آلمان غربی ، ایتالیا ، رومانی ، چک و اسلواکی ، سوئیس ، روسیه اطریش ، مکزیک و نروژ - خواص شیمیایی : به آسانی ذوب شده و شیشه زرد متمایل به سبز می دهد - در اسیدها نامحلول است - ترکیب شیمیایی : متغیر دارای انکلوزیون های B2O3 - رنگ کانی :قهوه ای - سبز - آبی - زرد- متمایل به قرمز - رنگ خاکه : سفید – خاکستری - تشابه کانی شناسی :روتیل - اپیدوت - گروسولار - زیرکن - پاراژنز : کلریت- دیوپسید- گرونا- اپیدوت - منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی - رگه های تیپ آلپی - شکل بلورها: منشوری - آسیکولار - بی پیرامیدال – ایزومتریک - محل پیدایش:روسیه - سایر ویژگی ها : از کانیهای مشابه آن روتیل ، اپیدت ، گروسولار و زیرکن است نام آن از نام vesuve که پیدایش شده گرفته شده است
vesuvianite|idocrase|idocrase
وزوویانیت
فرمول شیمیایی : Ca10 (Mg ، Fe)2 Al4 [(OH)4|(SiO4)5|(Si2O7)2]
سیستم تبلور : کوادراتیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: ناکامل - مطابق با /110/ و /100/ و /001/
جلا: شیشه ای – چرب
شکستگی: نامساوی
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری :بلوری - آگرگات دانه ای - توده ای - شعاعی
ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; آلمان غربی ، ایتالیا ، رومانی ، چک و اسلواکی ، سوئیس ، روسیه اطریش ، مکزیک و نروژ
خواص شیمیایی : به آسانی ذوب شده و شیشه زرد متمایل به سبز می دهد - در اسیدها نامحلول است
ترکیب شیمیایی : متغیر دارای انکلوزیون های B2O3
رنگ کانی :قهوه ای - سبز - آبی - زرد- متمایل به قرمز
رنگ خاکه : سفید – خاکستری
تشابه کانی شناسی :روتیل - اپیدوت - گروسولار - زیرکن
پاراژنز : کلریت- دیوپسید- گرونا- اپیدوت
منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی - رگه های تیپ آلپی
شکل بلورها: منشوری - آسیکولار - بی پیرامیدال – ایزومتریک
محل پیدایش:روسیه
سایر ویژگی ها : از کانیهای مشابه آن روتیل ، اپیدت ، گروسولار و زیرکن است نام آن از نام vesuve که پیدایش شده گرفته شده است
vesuvianite
وزویت
تفریتی که حاوی لوسیت فراوان است این نام ، که توسط Lacroix در سال 1917 داده شده ، از روی نام وزوو در ایتالیا است کاربرد آن توصیه نمی شود ، وزویت - تفریتی که حاوی لوسیت فراوان است این نام
vesuvite
وزیکول دار
در گرده شناسی ، دارای حفرات یا تاولچه ها
مثلاً: به گرده کیسه دار گویند ، وزیکول دار - در گرده شناسی ، دارای حفرات یا تاولچه ها - مثلاً: به گرده کیسه دار گویند
vesiculate
وزیگنیئیت
ترکیب شیمیایی :BaCu3[OH|VO4]2
درصد مواد: BaO25 91% CuO40 33% V2O530 72% H2O3 04%
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: وانادات
رخ:خوب
جلا:شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری:بلور ، ماکل پلی سنتتیک ، آگرگات ورقه ای
ژیزمان:کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی و URSS
رنگ کانی : سبز ، زرد تا سبززیتونی
رنگ خاکه: سبز روشن
پاراژنز : کوپریت ، کلسیت ، باریتین
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه
محل پیدایش: URSS
نام آن از نام یک کلکسیونر فرانسوی کانیها ، L Vesignie گرفته شده است
سختی : 3 – 4
چگالی : 4 05 ، وزیگنیئیت - ترکیب شیمیایی :BaCu3[OH|VO4]2 - درصد مواد: BaO25 91% CuO40 33% V2O530 72% H2O3 04% - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: وانادات - رخ:خوب - جلا:شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات ورقه ای - ژیزمان:کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی و URSS - رنگ کانی : سبز ، زرد تا سبززیتونی - رنگ خاکه: سبز روشن - پاراژنز : کوپریت ، باریتین - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه - محل پیدایش: URSS - نام آن از نام یک کلکسیونر فرانسوی کانیها ، L Vesignie گرفته شده است - سختی : 3 – 4 - چگالی : 4 05
vesigniete
وسولین
یک آشکوب در انگلستان: ژوراسیک میانی (بالای ناژوسین و زیر باتونین) ، وسولین - یک آشکوب در انگلستان: ژوراسیک میانی (بالای ناژوسین و زیر باتونین)
vesulian
وسیکول-آربسکول
vesicular arbuscular
وک ، واک (مانند گری وک یا گری واک)
واژه فرانسوی برای wacke یا مواد رس مانند نرم ، فشرده و مخلوط صاف و حتی شکسته ، معمولاً همراه با سنگهای بازالتی ، واک (مانند گری وک یا گری واک) - واژه فرانسوی برای wacke یا مواد رس مانند نرم
vake
ولتائیت - ترکیب شیمیایی :K2Fe5 2+ Fe4 3+ [SO4]12 18H2O - درصد مواد: K2O4 58% FeO17 46% Fe2O315 52% SO346 68% H2O15 76% - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی: سولفات - رخ:ندارد - جلا:ابریشمی - شفافیت: غیرشفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات دانه ای و توده ای - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، ایتالیا ، ایران و اسپانیا - خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها - رنگ کانی : سبز تیره تا سیاه - رنگ خاکه: خاکستری مایل به سبز - پاراژنز :آلونژن ، هالوتریکیت ، ملمانتریت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: اکتائدر ، دودکائدر - محل پیدایش: اسپانیا - نام آن از نام فیزیکدان ایتالیایی A Volta گرفته شده است - سختی : 3 - چگالی : 2 6 - 2 8
voltaite|monsmedite|monsmedite
ولتائیت
ترکیب شیمیایی :K2Fe5 2+ Fe4 3+ [SO4]12 18H2O
درصد مواد: K2O4 58% FeO17 46% Fe2O315 52% SO346 68% H2O15 76%
سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی)
رده بندی: سولفات
رخ:ندارد
جلا:ابریشمی
شفافیت: غیرشفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات دانه ای و توده ای
ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، ایتالیا ، ایران و اسپانیا
خواص شیمیایی:حل شونده در اسیدها
رنگ کانی : سبز تیره تا سیاه
رنگ خاکه: خاکستری مایل به سبز
پاراژنز :آلونژن ، هالوتریکیت ، ملمانتریت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: اکتائدر ، دودکائدر
محل پیدایش: اسپانیا
نام آن از نام فیزیکدان ایتالیایی A Volta گرفته شده است
سختی : 3
چگالی : 2 6 - 2 8
voltaite
ولکانیک آرنایت
نوعی سنگ رسوبی در طبقه بندی فولک که جنس خرده سنگ‌ها از نوع ولکانیکی آن می باشد ، ولکانیک آرنایت - نوعی سنگ رسوبی در طبقه بندی فولک که جنس خرده سنگ‌ها از نوع ولکانیکی آن می باشد
volcanic arenite
ولوسیراپتور
دایناسوری معروف به دزد چالاک ، گوشتخوار تروپودی جزء ابر خانواده کوئلوزاریا طول 2-5/1 متر ، بلندی: 1متر ، وزن: 7 تا15 کیلوگرم زمان زیست :دوره کرتاسه پسین( 65-85 میلیون سال قبل) محل زیست : فسیلهای آن در مغولستان ، روسیه و چین(آسیا) کشف شده اند ، ولوسیراپتور - دایناسوری معروف به دزد چالاک
velociraptor
ولیو
value color
وولکانودون
دایناسورهای سوسمار شکل و گیاهخوار از خانواده وولکانودونتیده (ساروپود بسیار اولیه) با گردندراز ، حدود 5/6متر طول داشته است زمان زیست: دوره ژوراسیک آغازین (208-201 میلیون سال پیش) به وسیله رآت در سال 1972 نامگذاری شد ، وولکانودون - دایناسورهای سوسمار شکل و گیاهخوار از خانواده وولکانودونتیده (ساروپود بسیار اولیه) با گردندراز
vulcanodon
وی ویانیت - ترکیب شیمیایی :Fe3[(PO4)]2 8H2O - درصد مواد:FeO42 96% P2O528 31% H2O28 73% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: فسفات - رخ: عالی - جلا:شیشه ای ، صدفی ، مات - شکستگی: نامساوی ، نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای رشته ای ، نودولار ، خاکی و شعاعی - ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی ، انگلیس ، چک و اسلواکی ، یوگسلاوی ، بولیوی و امریکا - خواص شیمیایی : محلول در اسیدها ، درشعله قرمز میشود و یک پرل کوچک مگنتیک می شود - رنگ کانی : سفید که آبی متمایل به سبز میشود ، به مرور زمان ازآبی به آبی تیره تبدیل میشود - رنگ خاکه:سفید که سریعاْ‌آبی میشود - تشابه کانی شناسی : لازوریت - پاراژنز :سیدریت ، لیمونیت و غیره - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:منشوری ، تابولار ، ایزومتریک - کاربرد :رنگ کننده - محل پیدایش: ژاپن - باچاقوبریده میشود ، ورقه های آن قابل انعطاف می باشد ، کانی مشابه آن لازوریت است - نام آن از نام کانی شناس انگلیسی J G Vivian گرفته شده است - سختی :2 - چگالی : 2 6-2 7 - نامهای دیگر این کانی : Blue Iron Earth
vivianite|blue iron|blue iron
وی ویانیت
ترکیب شیمیایی :Fe3[(PO4)]2 8H2O
درصد مواد:FeO42 96% P2O528 31% H2O28 73%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: فسفات
رخ: عالی
جلا:شیشه ای ، صدفی ، مات
شکستگی: نامساوی ، نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای رشته ای ، نودولار ، خاکی و شعاعی
ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی ، انگلیس ، چک و اسلواکی ، یوگسلاوی ، بولیوی و امریکا
خواص شیمیایی : محلول در اسیدها ، درشعله قرمز میشود و یک پرل کوچک مگنتیک می شود
رنگ کانی : سفید که آبی متمایل به سبز میشود ، به مرور زمان ازآبی به آبی تیره تبدیل میشود
رنگ خاکه:سفید که سریعاْ‌آبی میشود
تشابه کانی شناسی : لازوریت
پاراژنز :سیدریت ، لیمونیت و غیره
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:منشوری ، تابولار ، ایزومتریک
کاربرد :رنگ کننده
محل پیدایش: ژاپن
باچاقوبریده میشود ، ورقه های آن قابل انعطاف می باشد ، کانی مشابه آن لازوریت است
نام آن از نام کانی شناس انگلیسی J G Vivian گرفته شده است
سختی :2
چگالی : 2 6-2 7
نامهای دیگر این کانی : Blue Iron Earth
vivianite
ویبرتیت ، باسانیت
vibertite
ویتراندها
vitrands
ویترینی شدن
فرآیند زغال شدن که در آن ویترن ، تشکیل می شود مقایسه شود با: الحاق یا یکپارچه شدن فوزنی شدن ، ویترینی شدن - فرآیند زغال شدن که در آن ویترن
vitrinization
ویترینیتی که در زغال های قیره پخته شده ظاهر می شود و دارای بازتابندگی %0/2 - 5/0 است (ASTM ، 1970) مقایسه شود با: زیلونوئید آنترنیوئید
vitrinoid
ویلیومیت - ترکیب شیمیایی :NaF - درصد مواد: Na54 76% F45 24% - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی: هالوژن - رخ: کامل ، مطابق باسطح /100/ - جلا:شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : ندرتاْ بلوری ، اگرگاتهای دانه ای - ژیزمان : کمیاب ; گینه ، روسیه و گروئنلند - خواص شیمیایی : به راحتی ذوب میشود درآب سرد حل میشود - رنگ کانی : کارمن ، قرمز گیلاسی تیره - رنگ خاکه:سفید ، صورتی - پاراژنز :آستروفیلیت ، نفلین ، سودالیت - منشا تشکیل : سنگهای آذرین آلکالن - شکل بلورها:هگزائدر ناقص - محل پیدایش: گینه - درآب سرد حل میشود - نام آن از نام یک مسافر فرانسوی Villiaume گرفته شده است - سختی : 2 - چگالی :2 79 - نامهای دیگر این کانی : Sodium Fluoride
villiaumite|sodium fluoride|sodium fluoride
ویلیومیت
ترکیب شیمیایی :NaF
درصد مواد: Na54 76% F45 24%
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی: هالوژن
رخ: کامل ، مطابق باسطح /100/
جلا:شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : ندرتاْ بلوری ، اگرگاتهای دانه ای
ژیزمان : کمیاب ; گینه ، روسیه و گروئنلند
خواص شیمیایی : به راحتی ذوب میشود درآب سرد حل میشود
رنگ کانی : کارمن ، قرمز گیلاسی تیره
رنگ خاکه:سفید ، صورتی
پاراژنز :آستروفیلیت ، نفلین ، سودالیت
منشا تشکیل : سنگهای آذرین آلکالن
شکل بلورها:هگزائدر ناقص
محل پیدایش: گینه
درآب سرد حل میشود
نام آن از نام یک مسافر فرانسوی Villiaume گرفته شده است
سختی : 2
چگالی :2 79
نامهای دیگر این کانی : Sodium Fluoride
villiaumite
ویهودها یا vishuddhi - چاکرای پنجم ، چاکرای گلو یا حلق(throat chakra) - پایین و پشت مهره گردن ، بین گودی گلو و حنجره قرار گرفته است طیف رنگی مربوط به این چاکرا آبی و آبی و سبز روشن است که علامت جاودانگی ، اخلاص و الهام است این رنگ روی بیماریهای گرفتگی گلو و ناراحتی های عصبی تأثیرگذار است - بلورهای مرتبط: سودالیت- سنگ ماه- زمرد نیلگون- یاقوت کبود- فیروزه- کیانیت- کلسیت آبی- کریزوکولا
vishuddha|throat chakra|throat chakra|vishuddhi|chakra
ویهودها یا vishuddhi
چاکرای پنجم ، چاکرای گلو یا حلق(throat chakra)
پایین و پشت مهره گردن ، بین گودی گلو و حنجره قرار گرفته است طیف رنگی مربوط به این چاکرا آبی و آبی و سبز روشن است که علامت جاودانگی ، اخلاص و الهام است این رنگ روی بیماریهای گرفتگی گلو و ناراحتی های عصبی تأثیرگذار است
بلورهای مرتبط: سودالیت- سنگ ماه- زمرد نیلگون- یاقوت کبود- فیروزه- کیانیت- کلسیت آبی- کریزوکولا
vishuddha
یاخته رویشی
vegetative cell
یال قائم
یک کمان تدریجی متصل به دستگاه مساحی که برای اندازه‌گیری زوایای قائم کاربرد دارد ، یال قائم - یک کمان تدریجی متصل به دستگاه مساحی که برای اندازه‌گیری زوایای قائم کاربرد دارد
vertical limb
یختود بسیار فشرده
یختودی که در آن ، تمرکز به 10/10 می‌رسد فلوها بشدت نزدیک هم چسبیده قرار گرفتند و مقدار بسیار کمی ، اگر وجود داشته باشد ، در آب دریا موجود است نیز ببینید: یخ فشرده ، یختود بسیار فشرده - یختودی که در آن
very close pack ice
یختود خیلی باز
یختودی که در آن تمرکز 10/1 تا 10/3 است و آب بر یخ غلبه دارد فلوها از هم گسیخته و با فاصله هستند نیز ببینید: یخ پراکنده ، یختود خیلی باز - یختودی که در آن تمرکز 10/1 تا 10/3 است و آب بر یخ غلبه دارد فلوها از هم گسیخته و با فاصله هستند نیز ببینید: یخ پراکنده
very open pack ice
یخچال دره یی ، یخ انباشت دره یی ، یخسارهای دره ای
یخسارهایی که از سیرک (cirque) یا سیرک های یخساری (cirques) به سمت کف دره یا در امتداد دره جریان دارند
valley glacier
یخرفت جانب دره ای ، یخرفت جانبی
valley-side moraine
یخرفت جانب دره ای ، یخرفت جانبی
valley-side moraine|valley-side|valley-side
یخرفت حلقه دره ای ، یخرفت حلقه ای
valley-loop moraine|valley-loop|valley-loop
یخرفت حلقه دره ای ، یخرفت حلقه ای
valley-loop moraine
یخرفت دره ای
مواد برون شست مسیر دره ای را تشکیل می دهد ، یخرفت دره ای - مواد برون شست مسیر دره ای را تشکیل می دهد
valley drift
یخسارهای دره ای - یخسارهایی که از سیرک (cirque) یا سیرک های یخساری (cirques) به سمت کف دره یا در امتداد دره جریان دارند
valley glacier|glacier|glacier|valley glaciers
یک اصطلاح گروهی که توسط فاش (1895) برای فسیل شاخصی استفاده شد که از اثرات کرمی فرضی تشکیل شده که بر روی طرف زیرین طبقات فلیشی (اکثراً ماسه سنگی) ، به شکل برجستگی نخ مانند ، بدون شاخه و نامنظم ظاهر می شود که تشکیل چند میلی متر پهنا با یک مسیر مستقیم یا با چرخش های متنوع ، می باشد
مقایسه شود با: rhabdogyph ، graphoglypt ، می باشد - مقایسه شود با: rhabdogyph
vermiglyph
یک پیروکسنیت هورنبلند ـ بیوتیتی درشت دانه که حاوی کلسیت و آپاتیت زیاد است این سنگ یک سنگ دگرسان شده قلیایی فوق مافیک یا یک فرآورده مختلط کاربوناتیت با گرایش های سنگ سیلیکاته اولترامافیک است این نام ، که توسط بروگر در سال 1921 داده شده ، از روی مزرعه ویبتو ، فن کلمپکس در نروژ است کاربرد آن توصیه نمی شود
vibetoite
یک دیوریت کوارتزی تیره رنگ درشت دانه نیمه عمیق که حاوی بیوتیت فراوان ، به همراه هورنبلند سبز ، پلاژیوکلاز سفید و کوارتز و فلدسپات آلکالی ، آپاتیت ، مگنتیت ، پیریت و اسفنن ثانویه و فرعی است این نام توسط فورنت در سال 1836 از روی فانری در فرانسه ، داده شده است کاربرد آن توصیه نمی شود
vaugnerite
یک سنگ دگرگونی به رنگ سبز تیره و نسبتاً صاف که به مدت زیادی به فنو بدست آمده از بخش باربرتون یا استان ترانسووال ، و اخیراً در زیمباوه نیز یافت شده است (هاردینگ و ژوبینز 1984) این سنگ توسط هنرمندان محلی و صنعتکاران برای کوه کاری و حکاکی استفاده می شود وردیت عمدتاً از میان رشدی های ریز مسوکویت کرومین ساخته شده (فوشیت) که دانه های پراکنده روتیل نیز در آن دیده می‌شود
verdite
یک شیشه آتشفشانی پورفیری ، که فقط برای استفاده صحرایی پیشنهاد می شود (جانسن 1939)
vitrophyride
یک فونولیت پلاژیوکلازدار که حاوی فلدسپات پتاسیم دار بیشتری نسبت به پلاژیوکلاز کلسیمی است و دارای نفلین به عنوان فلدسپاتوئید اساسی است این نام (جانسن 1939) از روی ونترالا در مونته ویکوی ایتالیا است ولی جانسن (1938) سنگ را vetrallite (بدون) و محل تیپ را vetralla می نویسد این استفاده توصیه نمی شود
ventrallite
یک کانی بشدت چند رنگ از گروه کلینوپیروکسن با ترکیب شیمیایی: Ca(Mg ، Fe)(sio3)2
violaite
یک کانی مایل به زرد به قرمز که از ورتزیت به علاوه سازنده آلی ـ فلزی روی ساخته شده است
voltzite
یک کرسانیت کوارتزدار که از درشت بلورهای پلاژیوکلاز ، هورنبلند و برخی اوقات بیوتیت در خمیره از جنس کوارتز فلدسپات و کلریت فراوان نام این سنگ ، که توسط اسورکی در سال 1885 انتخاب شده از روی نام ولهینیا در اتحاد جماهیر شوروی سابق است منسوخ
volhynite
یک لامپروفیر ساخته شده از گپ بلورهای هورنبلند در ماده زمینه‌ای از فلدسپات آلکالی و هورنبلند ، می باشد کلینوپیروکسن ، اولیوین و فلدسپات پلاژیوکلاز نیز همچنین ممکن است وجود داشته باشند وژسیت نسبت به منیت ، حاوی بیوتیت کمتری است این نام ، که توسط روزن باخ در سال 1887 داده شده ، از روی نام کوه وژ در فرانسه است
vogesite
یک لوسیتیت یا ملیلیتیت تمام بلورین پورفیری خارجی که از درشت بلورهای اولیوین و فلوگوپیت در یک ماده زمینه ریزدانه از این کانی به علاوه ملیلیت ، لوسیت و مگنتیت ساخته شده است مترادف: کوتیولیت این نام که توسط ساباتینی در سال 1898 داده شده ، از روی نام سن و نانزو در آمبریا در ایتالیاست کاربرد آن توصیه نمی شود
venanzite
یک لیتوتیپ حد واسط زغال سنگ که توسط حضور ویترینیت ، ولی در مقادیر کمتری نسبت به سایر ماسرالها تشخیص داده می شود مقایسه شود با: کلاروویترن مترادف: ویتروکلاریت
vitroclarain
یک لیتوتیپ زغال سنگ ، حد واسط بین دورن و ویترن که بطور غالب دورن است
مقایسه شود با: دوروویترن ، حد واسط بین دورن و ویترن که بطور غالب دورن است - مقایسه شود با: دوروویترن
vitrodurain
یک لیتوتیپ زغال سنگی که بطور درشت بینی بوسیله جلای شفاف شیشه ای ، رنگ سیاه و رخ مکعب به همراه شکست صدفی ، تشخیص داده می شود نوارهای ویترن یا عدسکهای ویترن بی شکل هستند و معمولاً ضخامت 5-3 میلی متر دارند و میکرولیتوتیپ ویژه آنها ویتریت است
مقایسه شود با: کلارن ـ دورن ـ فوزن نیز ببینید: یوویترن ، پروویترن
مترادف: زغال خالص ، تشخیص داده می شود نوارهای ویترن یا عدسکهای ویترن بی شکل هستند و معمولاً ضخامت 5-3 میلی متر دارند و میکرولیتوتیپ ویژه آنها ویتریت است - مقایسه شود با: کلارن ـ دورن ـ فوزن نیز ببینید: یوویترن ، پروویترن - مترادف: زغال خالص
vitrain
یک ماسرال زغال سنگ در گروه ویترینیت که از قطعات کوچک با ظاهر بیرونی کمابیش زاویه دار و متغیر به خاطر ارتباط گسترده در زمان انتقال و ته نشینی ، ساخته شده است (ICCP ، 1971)
ذرات معمولاً دارای عرض کمتر از 10 میکرون است ، 1971) - ذرات معمولاً دارای عرض کمتر از 10 میکرون است
vitrodetrinite
یک میکرولیتوتیپ زغال سنگ که حاوی ترکیبی از ویترینیت و ایتریتیت در مجموع کمتر از 95% است و مقدار هر کدام از اینها ، از اکسینیت ، بیشتر است این میکرولیتوتیپ معمولاً در زغال های قیری درجه بالا ظاهر می شود
vitrinertite
یک میکرولیتوتیپ زغال که یک نوع تری ماسریت است که از مقادیر بیشتر اکسینیت نسبت به اینرتینیت و ویترنیتیت ساخته شده است (ICCP ، 1971)
مقایسه شود با: دوروکلاریت کلارودوریت ، 1971) - مقایسه شود با: دوروکلاریت کلارودوریت
vitrinertoliptite
یک نوع آندالوزیت به رنگ سبز چمنی که حاوی منگنز است مترادف: منگنادالوزیت
viridine
یک نوع توده ای نیمه شفاف آبی یا بنفش آبی از دیوبسید که حاوی mno و Mn2 است
مترادف: ویولن ، یک نوع توده ای نیمه شفاف آبی یا بنفش آبی از دیوبسید که حاوی mno و Mn2 است - مترادف: ویولن
violan
یک نوع جواهری بریل به رنگ قرمز گل سرخی ، قرمز مایل به بنفش یا مایل به صورتی که حاوی سزیم است مقادیر قابل ملاحظه سدیم و سایر قلیایی‌ها نیز ممکن است وجود داشته باشد - نیز نوشته می شود: worobieffite ، vorobyevite - مترادف: مورگانیت روستریت
vorobievite|vorobyevite|vorobyevite|worobieffite
یک نوع جواهری بریل به رنگ قرمز گل سرخی ، قرمز مایل به بنفش یا مایل به صورتی که حاوی سزیم است مقادیر قابل ملاحظه سدیم و سایر قلیایی‌ها نیز ممکن است وجود داشته باشد
نیز نوشته می شود: worobieffite ، vorobyevite
مترادف: مورگانیت روستریت
vorobievite
یک نوع فلسی دانه ای به رنگ سفید مایل به خاکستری از آنیدریت برخی اوقات آمیزه ای از سیلیس دارد
vulpinite
یک واحد طول روسی برابر با 0 6629 مایل با 1 067 کیلومتر
verst
یکی از سری های بند دار کمابیش ترکه شکل یا استخوانچه های استوانی که تشکیل ساختاری را می دهند که به سمت خارج از صفحه آمبولاکرالی آستروزوآنهای ویژه ای گسترش می یابد جمع: virgals یا virgalia
virgal
یکی از سری های بند دار کمابیش ترکه شکل یا استخوانچه های استوانی که تشکیل ساختاری را می دهند که به سمت خارج از صفحه آمبولاکرالی آستروزوآنهای ویژه ای گسترش می یابد جمع: virgals یا virgalia
virgal|virgals|virgals|virgalia

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه