دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای سریم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:

سریم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Cerium
شماره اتمی :58
وزن اتمی :140 12
آرایش الکترونی :2-8-18-20-8-2
نوع عنصر :خانواده لانتانیدها
ce
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی سریم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Cerium
شماره اتمی :58
و و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ

الف) صفحه غالب در مرکز سطح دور از دهانی دیسک ، در بسیاری از آستروزوآنها این صفحه مرکزی حلقه اولیه می باشد
ب) یک صفحه پوسته ای در انواع بدون موم که بطور معمول داخل حلقه پیش قائده ای - فوق قائده ای بعضی از لاله وشان مفصل دار ظاهر می شود (مانند marsupite و urntocrinus)
ج) یکی از استخوانهای ابتدایی مچ چهارپایان اولیه/ نخستین ، الف) صفحه غالب در مرکز سطح دور از دهانی دیسک ، در بسیاری از آستروزوآنها این صفحه مرکزی حلقه اولیه می باشد ب) یک صفحه پوسته ای در انواع بدون موم که بطور معمول داخل حلقه پیش قائده ای - فوق قائده ای بعضی از لاله وشان مفصل دار ظاهر می شود (مانند marsupite و urntocrinus) ج) یکی از استخوانهای ابتدایی مچ چهارپایان اولیه/ نخستین
central

سلیت ، براون میلریت
celite
ارتفاع سانتریفیوژ
centrifugal head
استوای سماوی
دایره بزرگ روی کره سماوی که صفحه آن عمود بر محور چرخش زمین است ، استوای سماوی دایره بزرگ روی کره سماوی که صفحه آن عمود بر محور چرخش زمین است
celestial equator
آشکوب دوره کرتاسه پسین ، 93 5 تا 99 میلیون سال پیش
cenomanian
اصطلاح لهستانی خاک های مرطوب وسیاه
cepuchy
الگوی آبراهه ای متمایل به مرکز
الگوی آبراهه ای که آبراهه ها به سمت مرکز یک فرورفتگی همگرا می شوند و می تواند نشان دهنده یک دهانه آتشفشانی یا کالدرا ، یک حوضه ساختاری ، یک گنبد متلاشی شده ، یک فروچاله یا یک پلایا باشد ، الگوی آبراهه ای متمایل به مرکز الگوی آبراهه ای که آبراهه ها به سمت مرکز یک فرورفتگی همگرا می شوند و می تواند نشان دهنده یک دهانه آتشفشانی یا کالدرا
centripetal drai
انباره آبکش ، انباره جذبی
cesspool
انباره آبکش ، انباره جذبی
cesspool|leaching cesspool|leaching cesspool
اندود سیمانی
cement lining
اولین یا بالاترین حفره یک رادیولر نازلین
cephalis
بتن اسفنجی و متخلخل
cellular concrete
بتن أماده
centrally mixed concrete
برش مرکزی
دراین برش 4یا 6چال را درمرکز تونل به نحوی حفرمی کنندکه انتهایشان به هم برسندو دربعضی موارد علاوه برآنها یک چال در وسط برش وعمود برسینه کار حفرمی شود چالهای هرمی همزمان آتش می شوند و نتیجه حاصل از انفجار آنها تشکیل فضایی به شکل هرم می باشد این نوع برش برای حفرتونل درسنگهای سخت به کار می رود زیرا انفجار همزمان چالها موجب جمع شدن انرژی حاصل ازانفجار آنهاشده و سنگ بخوبی شکستهمی شود مصرف زیادماده منفجره ، لرزش هوا و گرد وخاک زیاد و مهارت داشتن درحفر چالها ازمعایب این روش است ، برش مرکزی دراین برش 4یا 6چال را درمرکز تونل به نحوی حفرمی کنندکه انتهایشان به هم برسندو دربعضی موارد علاوه برآنها یک چال در وسط برش وعمود برسینه کار حفرمی شود چالهای هرمی همزمان آتش می شوند و نتیجه حاصل از انفجار آنها تشکیل فضایی به شکل هرم می باشد این نوع برش برای حفرتونل درسنگهای سخت به کار می رود زیرا انفجار همزمان چالها موجب جمع شدن انرژی حاصل ازانفجار آنهاشده و سنگ بخوبی شکستهمی شود مصرف زیادماده منفجره
center cut
برنامه ریزی متمرکز
centralized planing
به یک کلونی متصل و بندگاهی بریوزوآنهای شیلوستوم گویند که بطور ظریف یا زمختی شاخه دار شده است میانگره های آن از تعداد زیادی زیاسا ساخته شده است این کلونی بوسیله بن پی یا نوریشه هایی ، بر روی یک قاعده پوشش دار متصل می شود
cellariiform
پابرسران ، سفالوپودا ، سرپایان ، رده سرپایان
گروهی از نرم تنان brainy با یا بدون صدف
از جمله آمونوییدها ، نوتیلوییدها ، هشت پا ، وده پا ، رده سرپایان گروهی از نرم تنان brainy با یا بدون صدف از جمله آمونوییدها
cephalopoda
پل میانگرد
center swing bridge
پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی بخش از ایران میانی است که در میان دو زمیندرز تتیس کهن (در شمال) و تتیس جوان (در جنوب) قرار دارند از اواخر پالئوزوییک کافتش سبب حرکت آن به سوی شمال خاوری و برخورد با ابرقاره اوراسیا(بستن تتیس کهن) شده است ویژگی های متمایز کننده این پهنه از دیگر مناطق ایران 1-چین خوردگی ، دگرگونی و پلوتونیسم شدید مزوزوییک و2- تکاپوی شدید آتشفشانی سنوزوییک می باشد سازند های سنگ چینه ای مهم این پهنه از قدیم به جدید عبارتند از: سازند تکنار ، سازند تاشک ، سازند کلمرد ، مجموعه بُنه شورو ، مجموعه چاپـدونی ، سری دزو ، سری ریـــزو ، سری مُراد ، سری داهو ، سازند کوهبنان گروه میلا:سازند درنجال ، سازند کالشانه ، سازند شیرگشت/ گـروه گوشکمر : سازند نیــور ، سازند پادها گروه ازبک کوه : سازند دولومیتی سیب زار ، سازند آهکی بهرام ، سازند شیشتو ، افق موش ، سازند آواری سردر سازند گچال ، سازند جمال ، سازند خان ، سازند سُرخ شیل ، سازند دولومیتی شتری ، سازند نایبند گروه نخلک:سازند علم ، سازند باقرق ، سازند آشین /سازند آب حاجی ، سازند بادامو ، سازند هُجدک ، سازند پروده ، سازند بغمشاه ، سازند بیدو گروه مگو:سازند قلعه دختر ، سنگ آهک های پکتن دار ، سازند اسفندیار ، سازند گچی مگو ، سازند سرخ گره دو/کرتاسه در منطقه خور:سازند نقره ، سازند شاه کوه ، سازند بازیاب ، سازند دبَرسو ، سازند هفتمون ، سازند فرخی/ کرتاسه در بلوک یزد_پشت بادام:سازند آواری سنگستان ، سازند آهکی تفت ، سازند شیلی دره زنجیر شیل های بیابانک/ کنگلومرای کرمان ، سازند سُرخ بالایی ، سازند قم ، سازند سرخ بالایی ، رخساره کنگلومرایی پلیوسن
central iran province formations|centeral iran|centeral iran|central iran
پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی بخش از ایران میانی است که در میان دو زمیندرز تتیس کهن (در شمال) و تتیس جوان (در جنوب) قرار دارند از اواخر پالئوزوییک کافتش سبب حرکت آن به سوی شمال خاوری و برخورد با ابرقاره اوراسیا(بستن تتیس کهن) شده است ویژگی های متمایز کننده این پهنه از دیگر مناطق ایران 1-چین خوردگی ، دگرگونی و پلوتونیسم شدید مزوزوییک و2- تکاپوی شدید آتشفشانی سنوزوییک می باشد سازند های سنگ چینه ای مهم این پهنه از قدیم به جدید عبارتند از:
سازند تکنار ، سازند تاشک ، سازند کلمرد ، مجموعه بُنه شورو ، مجموعه چاپـدونی ، سری دزو ، سری ریـــزو ، سری مُراد ، سری داهو ، سازند کوهبنان
گروه میلا:سازند درنجال ، سازند کالشانه ، سازند شیرگشت/
گـروه گوشکمر : سازند نیــور ، سازند پادها
گروه ازبک کوه : سازند دولومیتی سیب زار ، سازند آهکی بهرام ، سازند شیشتو ، افق موش ، سازند آواری سردر
سازند گچال ، سازند جمال ، سازند خان ، سازند سُرخ شیل ، سازند دولومیتی شتری ، سازند نایبند
گروه نخلک:سازند علم ، سازند باقرق ، سازند آشین /
سازند آب حاجی ، سازند بادامو ، سازند هُجدک ، سازند پروده ، سازند بغمشاه ، سازند بیدو
گروه مگو:سازند قلعه دختر ، سنگ آهک های پکتن دار ، سازند اسفندیار ، سازند گچی مگو ، سازند سرخ گره دو/
کرتاسه در منطقه خور:سازند نقره ، سازند شاه کوه ، سازند بازیاب ، سازند دبَرسو ، سازند هفتمون ، سازند فرخی/
کرتاسه در بلوک یزد_پشت بادام:سازند آواری سنگستان ، سازند آهکی تفت ، سازند شیلی دره زنجیر شیل های بیابانک/
کنگلومرای کرمان ، سازند سُرخ بالایی ، سازند قم ، سازند سرخ بالایی ، رخساره کنگلومرایی پلیوسن
central iran province formations
تثبیت خاک با سیمان
cement soil stabilization
تلمبه پیچی گریز از مرکز
centrifugal screw pump
تلمبه جاذب مرکز
centripetal pump
تمایل به مرکز
center tendency
تمرکز ، استقرار درمرکز
centralization
توان سلولی خاک
cellulolytic power the earth
چین مرکزگرا
centroclinal fold
حاشیه سلیفیتی/ کلیفتیک
celyphytic rim
حفره سقفی یک کاواک انحلالی در سقف یک غار ـ بعضی از این کاواکها بطور واضحی با درزه کنترل شده هستند نیز ببینید: pocket joint cavity (غارشناسی)
ceiling cavity|pocket joint cavity|pocket joint cavity
حفره مرکزی منفذ یا فضای احاطه شده بوسیله دیواره داخلی در امتداد محور جام های آرکئوسیاتیدها (ص 40 ، TIP ، 1972 ، pt E ) مقایسه شود با حفره درونی
central cavity
خاک سرامیکی ، خاکی که در تهیه سرامیک وکوزه گری مورد بهره برداری قرار می گیرد
ceramic earth
خاک کوزه گری
ceramist
خاک کوزه گری
ceramic
خاک های سیمانی شده
cemented soils
خط رستم شده از نقطه مرکزی یک عکس هوایی عمودی از میان نقطه مرکزی منتقل شده (transposed) یک عکس هوایی همپوشانی شده
centerline
دمچه هر کدام از یک جفت زوائد ساده یا تقسیم شده که در انتهای تعدادی از بندپایان خاص قرار گرفته است برای مثال شاخک دمی یک سخت پوست جمع: cerci مترادف: cercopod
cercus|cerci|cerci|cercopod
دوران سنوزوئیک(زمان زمین شناسی) ، از 65 میلیون سال پیش تا کنون
نام آن برگرفته از کلمه ای یونانی به معنای "حیات جدید" است
cenozoic era
دوران سنوزوئیک(زمان زمین شناسی) ، از 65 میلیون سال پیش تا کنون نام آن برگرفته از کلمه ای یونانی به معنای "حیات جدید" است
cenozoic era|cenozoic|cenozoic
دوغاب ریزی سیمانی ، تزریق سیمان
cement grouting
دوغاب سیمان
cement grout
دوغاب سیمانی
cement slurry
دیواره سلولی
یک دیواره مقاوم خارج از غشای سیتوپلاسمی سلول ها که در بیشتر گیاهان وجود دارد معمولاً از سلولز تشکیل شده که گاهی اوقات چوبی می باشد ، دیواره سلولی یک دیواره مقاوم خارج از غشای سیتوپلاسمی سلول ها که در بیشتر گیاهان وجود دارد معمولاً از سلولز تشکیل شده که گاهی اوقات چوبی می باشد
cell-wall
رس سیمانی
یک نوع رس دارای مقادیر متغیر کربنات کلسیم که در تولید سیمان استفاده می شود ، رس سیمانی یک نوع رس دارای مقادیر متغیر کربنات کلسیم که در تولید سیمان استفاده می شود
cement clay
رطوبت معادل گریز ار مرکز ، رطوبت معادل گریز از مرکز ، رطوبت معادل
centrifuge moisture equivalent
رفیوژ میانی عابر
centre median
روش القایی حلقه مرکزی
یک روش الکترومغناطیس القایی که در آن حلقه های فرستنده و گیرنده هم مرکز هستند ، روش القایی حلقه مرکزی یک روش الکترومغناطیس القایی که در آن حلقه های فرستنده و گیرنده هم مرکز هستند
central-ring induction method
زایده انتهای شکم شفیره
cermaster
زمین بایر را یه زیر کشت در آوردن
cernaz
زمین شناسی سطحی
یک اصطلاح قدیمی برای زمین شناسی رسوبات سطحی ، زمین شناسی سطحی یک اصطلاح قدیمی برای زمین شناسی رسوبات سطحی
cenology
زندگی مشترک
cenotic
زیر تقسیم کوچک و دایمی از یک بخش یا شهرستان با ویژگیهای جمعیتی ، حالت و شرایط زندگی یکنواخت
census tract
زیر راسته ای از دایناسور های راسته marginocephalians و زیر رده ornithischian می باشند دایناسورهای شاخ دار و منقار دار مانند جنس های : triceratops ، protoceratops ، montanoceratops ، styracosaurus ، monoclonius ، notoceratops
ceratopsians
زیر راسته ای از دایناسور های راسته marginocephalians و زیر رده ornithischian می باشند دایناسورهای شاخ دار و منقار دار مانند جنس های : triceratops ، protoceratops ، montanoceratops ، styracosaurus ، monoclonius ، notoceratops
ceratopsians|ceratopsian|ceratopsian
زیرزمین ، سرداب ، آبکند ، گودال
cellar
ساختار درخت سدار
اصطلاحی که برای لاکولیت یا گردنه آتشفشانی استفاده می شود که در آن لایه های نفوذی سیل مانند که از توده نفوذی مرکزی مخروطی شکل دور می شود ، کل ساختار شبیه برون نمای درخت سدار در مقطع عرضی می باشد
مقایسه شود با: لاکولیت ترکیبی
مترادف: لاکولیت درخت کریسمس ، ساختار درخت سدار اصطلاحی که برای لاکولیت یا گردنه آتشفشانی استفاده می شود که در آن لایه های نفوذی سیل مانند که از توده نفوذی مرکزی مخروطی شکل دور می شود ، کل ساختار شبیه برون نمای درخت سدار در مقطع عرضی می باشد مقایسه شود با: لاکولیت ترکیبی مترادف: لاکولیت درخت کریسمس
cedar-tree structure
سانتریفوژ
این دستگاه از تجهیزات مهم وکاربردی در تمام آزمایشگاهها بویژه آزمایشگاههای شیمی تجزیه وجداسازی مواد میباشد انواع مختلف این دستگاه بر حسب مقدار سرعت وکیفیت جداسازی به مدلهای متنوعی تقسیم می شوند که می توانند محلولهای متفاوت شیمیایی را از رسوبات آن تفکیک کنند ، سانتریفوژ این دستگاه از تجهیزات مهم وکاربردی در تمام آزمایشگاهها بویژه آزمایشگاههای شیمی تجزیه وجداسازی مواد میباشد انواع مختلف این دستگاه بر حسب مقدار سرعت وکیفیت جداسازی به مدلهای متنوعی تقسیم می شوند که می توانند محلولهای متفاوت شیمیایی را از رسوبات آن تفکیک کنند
centrifuges
سجا
اصطلاحی در جنوب غربی امریکا که برای خطی که از یک تپه مسطح پرشیب یا یک بالا آمدگی بیرون زده است ، سجا اصطلاحی در جنوب غربی امریکا که برای خطی که از یک تپه مسطح پرشیب یا یک بالا آمدگی بیرون زده است
ceja
سد موقت سلولی ، سد موقت محفظه ای ، فرازبند سلولی
cellular cofferdam
سدریسیت
یک نوع لوسیتیت که فاقد بلورهای لوسیت و کلینوپیروکسن بوده و زمینه آن بسیار ریزدانه حاوی فلوگوپیت می باشد این نوع توسط وید و پرایدر در سال 1940 از روی کوه سدریک نام گذاری شده است (غرب استرالیا) این استفاده توصیه نمی‌شود ، سدریسیت یک نوع لوسیتیت که فاقد بلورهای لوسیت و کلینوپیروکسن بوده و زمینه آن بسیار ریزدانه حاوی فلوگوپیت می باشد این نوع توسط وید و پرایدر در سال 1940 از روی کوه سدریک نام گذاری شده است (غرب استرالیا) این استفاده توصیه نمی‌شود
cedricite
سر سینه
سر و سینه بهم جوش خورده تعداد بخصوصی از بندپایان ، برای مثال بخش جلویی بدن یک سخت پوست که از تنیزه های یکی شده سری و سینه‌ای ساخته شده ، و بوسیله لاک پوشیده شده است ، یا بخش جلویی بدن یک مروستوم در جلوی اوپسیتوروما ، (قسمت خلفی بدن بندپایان) یا بخش جلویی بدن یک تننده (عنکبوتیان) که دارای شش جفت پیوسته می باشد
مقایسه شود با: prosoma gnatothorax ، سر سینه سر و سینه بهم جوش خورده تعداد بخصوصی از بندپایان ، (قسمت خلفی بدن بندپایان) یا بخش جلویی بدن یک تننده (عنکبوتیان) که دارای شش جفت پیوسته می باشد مقایسه شود با: prosoma gnatothorax
cephlothorax
سراتوزاروس ، به معنای دایناسور شاخدار در دوره ژوراسیک پسین ، حدود 145-156 میلیون سال قبل می زیسته و به صورت گروهی شکار می کرده است طول 6-5/4 مترو وزن آن 1-5/0 تن بود بر روی جمجمه این دایناسور ، در قسمت پوزه ، یک شاخ ، برروی پیشانی آن دو برآمدگی کوتاه ودر بالای چشمان و سرش برآمدگیهایی استخوانی قرار می گرفت متعلق به: راسته ساریچیا ، زیرراسته تروپود ، خانواده نئوسراتوزاریا
ceratosaurus
سراتولیت
یک عنصر نعل اسبی اسکلتی شکل متعلق به کوکولیتوفورید سراتولیتوس ، که از نظر نوری ، به عنوان یک واحد منفرد کلسیت عمل می کند ، سراتولیت یک عنصر نعل اسبی اسکلتی شکل متعلق به کوکولیتوفورید سراتولیتوس
ceratolith
سراتویید
به کورالیت به شکل شاخ یک مرجان تک رست ، که با درجه بسیار کمی مخروطی می باشد ، گویند ، سراتویید به کورالیت به شکل شاخ یک مرجان تک رست
ceratoid
سراتیت
هر آمونوئید متعلق به دسته سراتیتید ها که بوسیله صدفی ، که دارای خط درز به همراه لب های اره ای است ، تشخیص داده می شود و در بعضی از گروه ها بوسیله یک صدف تزئین شده قابل شناسایی می باشد گستردگی زمانی از پرمین تا تریاس ، سراتیت هر آمونوئید متعلق به دسته سراتیتید ها که بوسیله صدفی
ceratite
سراتیت ها
ceradtites
سرپا
نرم تنان دریایی متعلق به رده سرپایان که از یک سر مشخص و دهان که با بخشی از پاهای تغییرشکل یافته احاطه شده است و دارای اعضای بازومانند یا شاخک مانند هستند پوسته صدفی می تواند آشکار باشد مانند نوتیلوس و آمونیت که از اعضای منقرض شده رده هستند ، سرپا نرم تنان دریایی متعلق به رده سرپایان که از یک سر مشخص و دهان که با بخشی از پاهای تغییرشکل یافته احاطه شده است و دارای اعضای بازومانند یا شاخک مانند هستند پوسته صدفی می تواند آشکار باشد مانند نوتیلوس و آمونیت که از اعضای منقرض شده رده هستند
cephalopod
سرزین
یک موم سفید رنگ که در نتیجه رنگ زدایی اوزوسریت (موم کانی) حاصل می شود ، سرزین یک موم سفید رنگ که در نتیجه رنگ زدایی اوزوسریت (موم کانی) حاصل می شود
ceresine
سرسی عضو حسی حشرات ، یک جفت زایده کوتاه یا چندین مفصلی در انتهای شکم
cerci
سروانتیت
فرمول شیمیایی :Sb2O4
درصد مواد: Sb79 19% O20 81%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:اکسید
رخ:کامل ، مطابق با سطح /001/
جلا: چرب ، مات ، تیره
شکستگی:صدفی
شفافیت: نیمه کدر
اشکال ظاهری :آگرگاتدانه ریز تا توده ای به ندرت بلوری
ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی ، اسپانیا ، ایتالیا ، یوگسلاوی ، رومانی و بولیوی
خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل میشود ذوب ناپذیر
رنگ کانی : زرد ، زرد نارنجی ، سفید
رنگ خاکه: روشن تر از رنگ کانی
تفاوت با کانی های مشابه : چگالی ، ذوب ، اشعه X ، واکنش های شیمیائی
تشابه کانی شناسی : والنتینیت ، استیبکونیت
پاراژنز : استیبین ، والنتینیت ، استیبکونیت و غیره
منشا تشکیل :
ژیزمان :های ثانوی Sb
شکل بلورها: خوشة جواهری
محل پیدایش: رومانی
نام آن از واژة محل Cervantes در اسپانیا اخذ شده است
سختی :4 - 5
چگالی :6 5-6 6 ، سروانتیت - فرمول شیمیایی :Sb2O4 - درصد مواد: Sb79 19% O20 81% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:اکسید - رخ:کامل ، مطابق با سطح /001/ - جلا: چرب ، تیره - شکستگی:صدفی - شفافیت: نیمه کدر - اشکال ظاهری :آگرگاتدانه ریز تا توده ای به ندرت بلوری - ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی ، رومانی و بولیوی - خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل میشود ذوب ناپذیر - رنگ کانی : زرد ، سفید - رنگ خاکه: روشن تر از رنگ کانی - تفاوت با کانی های مشابه : چگالی ، واکنش های شیمیائی - تشابه کانی شناسی : والنتینیت ، استیبکونیت - پاراژنز : استیبین ، استیبکونیت و غیره - منشا تشکیل : - ژیزمان :های ثانوی Sb - شکل بلورها: خوشة جواهری - محل پیدایش: رومانی - نام آن از واژة محل Cervantes در اسپانیا اخذ شده است - سختی :4 - 5 - چگالی :6 5-6 6
cervantite
سروزیت ، سفیدآب
یک کانی از گروه آراگونیت به رنگهای سفید ، مایل به زرد یا خاکستری یا بی رنگ در سیستم ارترومبیک با ترکیب شیمیایی: PbCo3 این محصول معمولاً دگرسانی گالن است و کانه مهمی برای سرب محسوب می شود مترادف: کانه سفید سرب/ اسپادسرب ، سفیدآب یک کانی از گروه آراگونیت به رنگهای سفید
cerrusite
سروس ، دمچه (cerus)
cercopod
سروسیت ، کربنات سرب
cerusite
سروسیت ، کربنات سرب ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbCO3
وجه تسمیه : از کلمه لاتین "cerussa " به معنای سرب
cerussite
سرولیت
یک مخلوط موم مانند سرپانتین و استیونسیت که به رنگ زرد مایل به سبز دیده می شود ، سرولیت یک مخلوط موم مانند سرپانتین و استیونسیت که به رنگ زرد مایل به سبز دیده می شود
cerolite
سرولین
الف) یک نام تجاری برای کلسیتی که بوسیله آزوریت و مالاکیت به رنگ آبی یا سبز تهیه شده باشد ، و به عنوان یک جواهر استفاده شود
ب) اصطلاحی که به غلط برای نوع آبی رنگ اسپارساتن بکار می رود ، سرولین الف) یک نام تجاری برای کلسیتی که بوسیله آزوریت و مالاکیت به رنگ آبی یا سبز تهیه شده باشد ، و به عنوان یک جواهر استفاده شود ب) اصطلاحی که به غلط برای نوع آبی رنگ اسپارساتن بکار می رود
cerulene
سری تیوم ، از انواع شکم پایان که دارای صدف کشیده بوده وگونه های بسیاری از آن از دوران سوم به حالت فسیل باقی مانده است
certhium
سریت نام متداول وعمومی است که به گونه ای از سری تیوم واشکال مشابه اطلاق می گردد
cerithe
سریم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Cerium - شماره اتمی :58 - وزن اتمی :140 12 - آرایش الکترونی :2-8-18-20-8-2 - نوع عنصر :خانواده لانتانیدها
ce|cerium|cerium
سرین
الف) آلانیت
ب) سریت ، سرین الف) آلانیت ب) سریت
cerine
سریوم
cerium
سریوید
به یک کورادوم توده ای گویند که در آن دیواره های کورالیتهای چندگوشی مجاور ، بشدت با هم یکی شده اند ، سریوید به یک کورادوم توده ای گویند که در آن دیواره های کورالیتهای چندگوشی مجاور
cerioid
سزیم کوپلسکیت
کانی از گروه آستروفیلیت با این کانی با کوپلسکیت تشکیل یک سری را می دهد ، سزیم کوپلسکیت کانی از گروه آستروفیلیت با این کانی با کوپلسکیت تشکیل یک سری را می دهد
cesium kupletskite
سزیوم
cesium
سستیبتانتیت
کانی هم ساختار با میکرولیت با ترکیب شیمیایی: Cu ، Na)SbTa4O12) ، سستیبتانتیت کانی هم ساختار با میکرولیت با ترکیب شیمیایی: Cu
cestibtantite
سسیلست
یک سنگ بازالتی با چندین نبود کانیایی که از لوسیت ، اوژیت ، ملیلیت ، نفلین ، اولیوین ، آنورتیت ، مگنتیت و آپاتیت ساخته شده می باشد لوسیت حدود %50 از کل سنگ را تشکیل می دهد کانی های مافیک ، ملیلیت حدود 8/1 ، نفلین حدود 8% و آنورتیت 4% از آن را می سازند (جانسن 1939) این سنگ بطور اساسی یک لوسیتیت می باشد این سنگ توسط کوردی در سال 1868 از روی مقبره ceciliametella ، در copo di bove ایتالیا نام گذاری شده است این استفاده توصیه نمی‌شود ، سسیلست یک سنگ بازالتی با چندین نبود کانیایی که از لوسیت
cecilite
سفالون ، سر (پوشش و اسکلت پشتی در ساختمان بدن در تریلوبیتها) در برخی مفصل داران ، تاگماتای قدامی که سر دارند در برخی ده پایان ، سروسفالون در هم ادغامشده وسفالوتوراکس را تشکیل می دهد
cephalon
سلستیت(Strontium Sulfate) - نام آن از واژه لاتین سلستیس گرفته شده که به معنای بهشتی است کانی فراوانی است که نخستین بار در سال 1700 در ایتالیا کشف شد سلستیت از سولفات استرانسیم تشکیل شده و دارای بلورهای اورتورومبیک می باشد که منبع اصلی استرانسیم است سلستیت در آلمان ، انگلستان ، ماداگاسکار و پنسیلوانیا در ایالات متحده یافت می شود - فرمول شیمیایی:SrSO4 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفات - رنگ:معمولا آبی ، بی رنگ ، زرد ، قرمز - جلا:شیشه ای تا مرواریدی - سیستم تبلور:اورترومبیک - کلیواژ: در یک جهت کامل - شکستگی :صدفی - سختی: 3 - 3 5 - رنگ خاکه:سفید - وزن مخصوص : 3 9 - کانیهای همراه: کلسیت ، ژیپس ، فلئوریت - شاخص شکست: 622/1
celestite|strontium sulfate|strontium sulfate
سلستیت(Strontium Sulfate)
نام آن از واژه لاتین سلستیس گرفته شده که به معنای بهشتی است کانی فراوانی است که نخستین بار در سال 1700 در ایتالیا کشف شد سلستیت از سولفات استرانسیم تشکیل شده و دارای بلورهای اورتورومبیک می باشد که منبع اصلی استرانسیم است سلستیت در آلمان ، انگلستان ، ماداگاسکار و پنسیلوانیا در ایالات متحده یافت می شود
فرمول شیمیایی:SrSO4
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفات
رنگ:معمولا آبی ، بی رنگ ، زرد ، قرمز
جلا:شیشه ای تا مرواریدی
سیستم تبلور:اورترومبیک
کلیواژ: در یک جهت کامل
شکستگی :صدفی
سختی: 3 - 3 5
رنگ خاکه:سفید
وزن مخصوص : 3 9
کانیهای همراه: کلسیت ، ژیپس ، فلئوریت
شاخص شکست: 622/1
celestite
سلستین
فرمول شیمیایی :SrSO4
سیستم تبلور : ارترومبیک
رخ: عالی - مطابق با سطح /001/ خوب - سطح /210/
جلا: شیشه ای – صدفی
شفافیت: شفاف - نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری :بلور- اگرگات الیافی
ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، بریتانیای کبیر ، ایتالیا ، چک و اسلواکی
ترکیب شیمیایی : SrO56 4% SO343 6% با Ba ، Ca
رنگ کانی :بیرنگ - سفید - آبی - زرد – قرمز
رنگ خاکه : سفید
پاراژنز : سوفر- کلسیت- آراگونیت
منشا تشکیل :رسوبی – هیدروترمال
شکل بلورها: ورقه ای – منشوری
محل پیدایش:چک و اسلواکی از کلمه لاتین Coelestis به معنای آسمانی و ملکوتی است ، سلستین - فرمول شیمیایی :SrSO4 - سیستم تبلور : ارترومبیک - رخ: عالی - مطابق با سطح /001/ خوب - سطح /210/ - جلا: شیشه ای – صدفی - شفافیت: شفاف - نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری :بلور- اگرگات الیافی - ژیزمان : فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی - ترکیب شیمیایی : SrO56 4% SO343 6% با Ba ، Ca - رنگ کانی :بیرنگ - سفید - آبی - زرد – قرمز - رنگ خاکه : سفید - پاراژنز : سوفر- کلسیت- آراگونیت - منشا تشکیل :رسوبی – هیدروترمال - شکل بلورها: ورقه ای – منشوری - محل پیدایش:چک و اسلواکی از کلمه لاتین Coelestis به معنای آسمانی و ملکوتی است
celestine
سلول دفن ، سلول ، یاخته ، اطاقک
cell
سلولز کربوهیدارات خالص ، سلولز
یک کربوهیدرات پلی مری که از واحدهای گلوکز ساخته شده است و فرمول آن C6H10O5)X) می باشد غشاهای سلولی دائمی گیاهان را تشکیل می دهد و آن را تبدیل به فراوان ترین نوع کربوهیدرات می کند ، سلولز یک کربوهیدرات پلی مری که از واحدهای گلوکز ساخته شده است و فرمول آن C6H10O5)X) می باشد غشاهای سلولی دائمی گیاهان را تشکیل می دهد و آن را تبدیل به فراوان ترین نوع کربوهیدرات می کند
cellulose
سلولی
به بافت یک سنگ گویند (مثلاً یک دولومیت سلولی) که بوسیله منفذها یا حفراتی که ممکن است بهم پیوسته باشند و یا نباشند ، تشخیص داده می شود با وجود اینکه هیچ حدود اندازه بخصوصی وجود ندارد ، این اصطلاح بیشتر برای حفراتی بزرگتر از روزنه و کوچکتر از غار کاربرد دارد
مترادف: vesicular حفره دار/ متخلخل در زمان توصیف و تعریف سنگهای آذرین ، ارجح می باشد
مقایسه شود با: cavernous/ porous ، سلولی به بافت یک سنگ گویند (مثلاً یک دولومیت سلولی) که بوسیله منفذها یا حفراتی که ممکن است بهم پیوسته باشند و یا نباشند ، این اصطلاح بیشتر برای حفراتی بزرگتر از روزنه و کوچکتر از غار کاربرد دارد مترادف: vesicular حفره دار/ متخلخل در زمان توصیف و تعریف سنگهای آذرین ، ارجح می باشد مقایسه شود با: cavernous/ porous
cellular
سماوی
celestial
سمنتوم
بافت نازکی که دارای ترکیب مشابه عاج‌دندان بوده و پوشش خارجی دندان ، زیرخط لثه را تشکیل می‌دهد ، سمنتوم بافت نازکی که دارای ترکیب مشابه عاج‌دندان بوده و پوشش خارجی دندان
cementum
سنترالاسیت
centrallasite
سنتروتیلوت
به یک سوزن تک محوری اسفنج (تیلوت) ، با یک ورم کردگی مرکزی ، گویند ، سنتروتیلوت به یک سوزن تک محوری اسفنج (تیلوت)
centrotylote
سنترونلی شکل
به یک حلقه ساده همانند براکیوپود (مانند آنچه در زیرتیره سنترونلینا دیده می شود) که از قائده کفه معلق است و معمولاً دارای صفحه عمودی میانی علاوه بر اکمیدیوم می باشد (1965) ، سنترونلی شکل به یک حلقه ساده همانند براکیوپود (مانند آنچه در زیرتیره سنترونلینا دیده می شود) که از قائده کفه معلق است و معمولاً دارای صفحه عمودی میانی علاوه بر اکمیدیوم می باشد (1965)
centronelliform
سنتیر
یک واحد سطح ، برابر با 1 متر مربع ، 01/0 آریا 76/10 فوت مربع مخفف: Ca ، سنتیر یک واحد سطح
centiare
سنگ سیمان
نیز نوشته می شود بصورت: Cementstone ، سنگ سیمان نیز نوشته می شود بصورت: Cementstone
cement stone
سنگ سیمان
هر سنگ قادر به تولید سیمان ، که وقتی با هیچ یا مقدار ناچیزی از سایر مواد ، به خوبی فرآوری شود؛ خصوصاً ، یک سنگ آهک رسی توده‌ای با مقدار کم فسیل که حاوی مواد سازنده سیمان (آلومینا ، سیلیس و آهک) در مقادیر یا نسبتهای نسبی تقریبی مورد نیاز مثال هایی از این دست عبارتند از: عضو سنگ آهکی بلک جک کریک ، سنگ آهک فورت اسکات در کانزاس
مترادف: Cement stone ، سنگ سیمان هر سنگ قادر به تولید سیمان ، سنگ آهک فورت اسکات در کانزاس مترادف: Cement stone
cement rock
سنگ های سیمانته ، سنگ هائی که کانی ها ومواد سازنده آن بوسیله سیمانی بهمدیگر چسبیده اند
cemented rocks
سنوت
چاه طبیعی؛ اصطلاحی در مکزیک برای یک چاه در سنگ آهک ، که به سطح زمین باز می شود ، و دارای آب ساکن است ، تشکیل آن در اثر فروچاله است؛ مترادف: غار عمودی ، سنوت چاه طبیعی؛ اصطلاحی در مکزیک برای یک چاه در سنگ آهک
cenote
سنوتیپال
به یک سنگ آذرین پورفیری ریزدانه گویند ، که ظاهراً دارای سنگهای بیرونی غیرهوازده یا تقریبا غیرهوازده ، مانند دوران هولوسن و ترشیری می باشد این اصطلاح و همچنین اصطلاح پالئوتیپال برای تشخیص سنگهای آذرین ریزدانه آتشفشانی جدید و قدیم معرفی می شوند ، که هر دوی این لغات استفاده محدودی دارند ، سنوتیپال به یک سنگ آذرین پورفیری ریزدانه گویند
cenotypal
سنوزون
مترادفی برای زون تجمعی ، پیشنهاد شده توسط مور (1957) ، سنوزون مترادفی برای زون تجمعی
cenozone
سنوزوئیک ، نوزیستی
نوزیدی؛ دوران جدید؛ دوران نوزیستی؛ یک دوران زمان زمین شناسی ، از آغاز دوره ترشیری تا عهد حاضر (بعضی از نویسندگان کواترنری را در نظر نمی گیرند و آن را یک دوران مجزا به حساب می آورند) این دوران از نظر دیرین شناسی بوسیله تکامل و فراوانی پستانداران ، نرم تنان پیشرفته و پرندگان ، تشخیص داده می شود از نظر دیرین شناسی ، بوسیله نهاندانگان تشخیص داده می شود؛ آغاز سنوزوئیک حدود 65 میلیون سال پیش در نظر گرفته می شود
دورانی از دورانهای زمین شناسی از آغاز ترشیری تا زمان حال که از لحاظ دیرینه شناسی جانوری با تکامل و فراوانی پستانداران ، دوکفه ای های پیشرفته و پرندگان و از لحاظ دیرینه شناسی گیاهی با گیاهان گلدار مشخص می شود
نیز نوشته می شود: Kainozoic/ cainozoic ؛
نیز ببینید: عصر پستانداران ، نوزیستی نوزیدی؛ دوران جدید؛ دوران نوزیستی؛ یک دوران زمان زمین شناسی ، بوسیله نهاندانگان تشخیص داده می شود؛ آغاز سنوزوئیک حدود 65 میلیون سال پیش در نظر گرفته می شود دورانی از دورانهای زمین شناسی از آغاز ترشیری تا زمان حال که از لحاظ دیرینه شناسی جانوری با تکامل و فراوانی پستانداران ، دوکفه ای های پیشرفته و پرندگان و از لحاظ دیرینه شناسی گیاهی با گیاهان گلدار مشخص می شود نیز نوشته می شود: Kainozoic/ cainozoic ؛ نیز ببینید: عصر پستانداران
cenozoic
سنوسیت (کانی)
cenosite
سنوسیز ، سین سیز (Coenosis)
cenosis
سنوسیز ، سین سیز (Coenosis)
cenosis|coenosis|coenosis
سنوفیتیک
یک گروه دیرین ـ گیاهی زمان زمین شناسی ، که مشخص کننده زمان رشد در گسترش نهاندانگان کرتاسه میانی یا انتهایی می باشد
با این موارد مقایسه شود: Mesophytic/ Paleophytic/ Eophytic/ Archeophytic/ Aphytic
مترادف: neophytic
cenophytic
سنوفیتیک یک گروه دیرین ـ گیاهی زمان زمین شناسی ، که مشخص کننده زمان رشد در گسترش نهاندانگان کرتاسه میانی یا انتهایی می باشد با این موارد مقایسه شود: Mesophytic/ Paleophytic/ Eophytic/ Archeophytic/ Aphytic مترادف: neophytic
cenophytic|neophytic|neophytic
سنوگلومرا
الف) اصطلاحی پیشنهاد شده توسط هرینگتون (1946) ، برای سنگی که در نتیجه یکپارچه و سخت شدگی مواد جریان گلی ، بوجود آمده است
ب) یک برش دانه درشت ، که بوسیله تجمع مواد حاصل از سقوط سنگ ، لغزش ها یا جریان های گلی (دانبر و داجرز 1957) تشکیل شده است
ریشه کلمه: لاتین گل + کلوم ، سنوگلومرا الف) اصطلاحی پیشنهاد شده توسط هرینگتون (1946) ، بوجود آمده است ب) یک برش دانه درشت ، لغزش ها یا جریان های گلی (دانبر و داجرز 1957) تشکیل شده است ریشه کلمه: لاتین گل + کلوم
cenuglomerate
سه تاسه ها ، آب باران
cetacea
سیروزم
cerozem
سیمان
cemenmt
سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر وبلوکها به کار میرود سیمان را به دو روش خشک و تر تهیه می کنند
کانسارهای دارای طلا که در استفاده از معنای رسوبی آن ، یا بخشی از سیمان هستند و یا جاشین آن شده اند ، سیمان - جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، آجر وبلوکها به کار میرود سیمان را به دو روش خشک و تر تهیه می کنند - کانسارهای دارای طلا که در استفاده از معنای رسوبی آن
cement
سیمان شدن با سیلیس
cemented pan silification
سیمانی شدن
cementation
سیمانی شده
cemented
سینوس گردنی
یک فرورفتگی در جلوی لاک یک سخت پوست کلادوسران ، که بخش پشتی سر را در معرض دید قرار می دهد ، سینوس گردنی یک فرورفتگی در جلوی لاک یک سخت پوست کلادوسران
cervical sinus
شبکه مرکزدار
یک شبکه بلوری که در آن محورها ، بر طبق قوانین سامانه بلور انتخاب شده اند و در آن نقاطی از شبکه بین دو وجه از واحد بلور قرار دارند در یک بلور منوکلینیک وجوهی عمود بر یکی از محورهای بلوری قرار دارند base-centered lattic/ side-centered lattice ، شبکه مرکزدار یک شبکه بلوری که در آن محورها
centered lattice
شن سیمانی
گراولی که بوسیله بعضی مواد چسبنده مانند رس ، سیلیس یا کلسیت ، یکپارچه و محکم می شوند ، شن سیمانی گراولی که بوسیله بعضی مواد چسبنده مانند رس
cement gravel
شیار گردنی
در دهپایان ، یک شیار عرضی تقریباً موازی با شیار پشت گردنی ، که قبل از آن قرار گرفته است این شیار به سمت بالا از الحاق شیارهای جگری و شاخکی گسترده می شود (holthuis ، 1974) ، شیار گردنی در دهپایان
cervical groove
صفحه مرکزی
یک صفحه باریک کوچک درون لبه حاشیه ای بعضی انواع خارپوستان ابتدایی مسطح شده ، مانند استیلوفورال ها ، استنوسیتسوئیدها و بعضی از ائوکرینوئیدها (1968) ، صفحه مرکزی یک صفحه باریک کوچک درون لبه حاشیه ای بعضی انواع خارپوستان ابتدایی مسطح شده
central mate
طول کیهانی
فاصله زاویه شرق یا غرب اعتدال بهاره ، در امتداد دایره البروج و دایره عرضی اعتدال بهاره و دایره عرضی نقطه ای بر روی کره کیهانی که از دایره عرضی اعتدال بهاره به سمت شرق از 360 درجه اندازه گیری می شود مقایسه شود با: longitude مترادف: طول دایره البروج ، طول کیهانی فاصله زاویه شرق یا غرب اعتدال بهاره
celestial longitude
عرض جغرافیایی کیهانی
پهنه سماوی؛ فاصله زاویه ای شمال یا جنوب دایره البروج کمان یک دایره عرضی ، بین دایره البروج و نقطه ای بر روی کره کیهانی ، که به سمت شمال یا جنوب از دایره البروج از میان 90 درجه اندازه گیری می شود و برای نشان دادن جهت اندازه گیری ، به نام S ، N نمایش داده می شود
مقایسه شود با: latitude ـ پهنه دایره البروج ، عرض جغرافیایی کیهانی پهنه سماوی؛ فاصله زاویه ای شمال یا جنوب دایره البروج کمان یک دایره عرضی ، N نمایش داده می شود مقایسه شود با: latitude ـ پهنه دایره البروج
celestial latitude
فوران مرکزی
پرتاب آوار جریان گدازه ، از یک نقطه مرکزی که تشکیل یک آتشفشان کمابیش متقارن را می دهد ، فوران مرکزی پرتاب آوار جریان گدازه
central eruption
قطب کیهانی
هر کدام از دو نقطه فصل مشترک یا دو نیم سازی کره سماوی و محور گسترده شده چرخش کره زمین ، که به نظر می رسد چرخش روزانه ستارگان به دور آن رخ می دهد خصوصاً قطب شمال و قطب جنوب ارتفاع قطب کیهانی یک بیننده برابر با پهنا یا عرض جغرافیایی او می باشد ، قطب کیهانی هر کدام از دو نقطه فصل مشترک یا دو نیم سازی کره سماوی و محور گسترده شده چرخش کره زمین
celestial pole
قیفاووس صورت فلکی نیمکره شمالی
cepheus
کانال سقفی
یک شیار انحلالی در سقف یک غارکه احتمالاً زمانیکه تشکیل شده ، با آب پر شده است
مترادف: مئاندر سقفی کانال برعکس/ سروته upside-down ehannel ، کانال سقفی یک شیار انحلالی در سقف یک غارکه احتمالاً زمانیکه تشکیل شده ، با آب پر شده است مترادف: مئاندر سقفی کانال برعکس/ سروته upside-down ehannel
ceiling channel
کانسارهای سیمنت
کنگلومرای حاوی طلا در بلک هیلز امریکا ، که این باور وجود دارد که ناشی از یک ساحل قدیمی می باشند ، کانسارهای سیمنت کنگلومرای حاوی طلا در بلک هیلز امریکا
cement deposits
کپسول مرکزی
اسکلت داخلی منفذدار کیتینی یا موکوئیدی یا ساک یک رادیولر ، که هسته ها و سیتوپلاسم میان کپسولی را احاطه می کند ، کپسول مرکزی اسکلت داخلی منفذدار کیتینی یا موکوئیدی یا ساک یک رادیولر
central capsule
کتنوزامیت ، سنگواره گیاهی ( از گونه های سیکادال ها" گروهی از بازدانگان")
شاخص ژوراسیک و گاهی هم در تریاس فوقانی وجود داشته است تنها سیکادوفیتی است که فروند بی پنه دارد راشیز اصلی ضخیم و مشخص و فروند نسبتا بزرگ دارد شکل پینول ها حالت لوزی یا متوازی الاضلاع دارد از نظر سیستم رگبرگی رگبرگ ها در راستای هم ، ساده یا دیکوتومی می باشند و برخی از انها حاشیه پینول را قطع می کنند و برخی تا انتهای پینول ادامه دارند رگبرگ ها در بخش قاعده نزدیک به هم هستند و در انتهای پینول حالت دور شونده دارند برخی نمونه ها کاملا شبیه این جنس ولی فروند حالت دیکوتوم دارد به این نمونه هاپتیلوزامیت (ptilozamites) گویند از نظر سن و مشخصات کاملا شبیه به کتنوزامیت هستند و چون نمونه ای که خصلت هر دو را نشان دهد شناسایی نشده است بنابراین جداگانه نامیده می شوند ، سنگواره گیاهی ( از گونه های سیکادال ها" گروهی از بازدانگان") شاخص ژوراسیک و گاهی هم در تریاس فوقانی وجود داشته است تنها سیکادوفیتی است که فروند بی پنه دارد راشیز اصلی ضخیم و مشخص و فروند نسبتا بزرگ دارد شکل پینول ها حالت لوزی یا متوازی الاضلاع دارد از نظر سیستم رگبرگی رگبرگ ها در راستای هم
cetenozamites
کتنیس ، سنگواره گیاهی ( از گونه های سیکادال ها" گروهی از بازدانگان")
شاخص تریاس بالایی _لیاس است کاملا شبیه به پترو فیلوم ، ولی وجه تمایز آن وجود رگبرگ های ضخیم تر که در بخش های مختلف همدیگر را قطع می کنند یعنی دارای سیستم رگبرگی مشبک هستند ، سنگواره گیاهی ( از گونه های سیکادال ها" گروهی از بازدانگان") شاخص تریاس بالایی _لیاس است کاملا شبیه به پترو فیلوم
cetinis
کره کیهانی یا کره سماوی
یک کره خیالی با شعاع بی نهایت ، که به دور یک مرکز خیالی تعریف می شود (معمولاً مرکز کره زمین) که در بالای سطح درونی آن تمام اجرام سماوی (به جز کره زمین) در امتداد شعاع هایی که از درونشان می گذرد ، بیرون زده به نظر می رسند
گنبد ظاهری آسمان مرئی ، نصف کره کیهانی یا سماوی را تشکیل می دهد از آنجایی که شعاع کره زمین در مقایسه با فواصل بیشتر اجرام فلکی ناچیز می باشد ، مرکز کره کیهانی برای اکثر منظورهای تحقیقاتی ، بطور منطبق بر نقطه مشاهده بر روی سطح کره زمین در نظر گرفته می شود ، کره کیهانی یا کره سماوی یک کره خیالی با شعاع بی نهایت ، بیرون زده به نظر می رسند گنبد ظاهری آسمان مرئی
celestial sphere
کوچکترین ناحیه جغرافیایی با مرزهای قابل رویت محصور شده که دادههای سرشماری در آنها جمعآوری می شوند
census block
گرانیگاه ، مرکز ثقل
centroid
گردنی ، مربوط به گردن یا ناحیه غشایی بین سر و سینه
cervical
گمزادان شعاعی ‌ ، آغازیان‌ شعاعی دیاتومی که بطوراساسی دارای تقارن شعاعی می باشد؛ عضوی از راسته دیاتوم های سنترال مقایسه شود با: pennate diatom
centric diatom
گنجایش تبادل کاتیونی
cec
ماده تجزیه شده گیاخاگ
cell-wall degradation matter
ماده تجزیه شده گیاخاگ
cell-wall degradation matter|cell-wall|cell-wall
ماهیچه مرکزی
یکی از جفت ماهیچه ها در براکیوپودهای لینگویید ، که بطور قدامی یا میانی قرار گرفته اند ، و از کفه ساقه ای منشا گرفته و بطور قدامی و خلفی به کفه بازویی می رسند (1965) ، ماهیچه مرکزی یکی از جفت ماهیچه ها در براکیوپودهای لینگویید
central muscle
مجاز
شخصی را گویند که در آزمون استخدامی پذیرفته شده باشد ، مجاز شخصی را گویند که در آزمون استخدامی پذیرفته شده باشد
certified
مجرای آتشفشانی مرکزی
بزرگترین مجرای یک آتشفشان که در مرکز مخروط آتشفشانی قرار دارد ، مجرای آتشفشانی مرکزی بزرگترین مجرای یک آتشفشان که در مرکز مخروط آتشفشانی قرار دارد
central vent
مجموعه مرکزی
هسته یا ناحیه مرکزی که در آن گذر حفره فرامینیفرایی ، به صورت مشبک یا تورمانند ، به دو شاخه تقسیم و هم دهانه می شود (مانند آنچه در اوربیتولینیده ها دیده می شود) ، مجموعه مرکزی هسته یا ناحیه مرکزی که در آن گذر حفره فرامینیفرایی
central complex
محور مرکزی
در جلبکهای داسی کلاسه ، سیکلوکرینیتید و رسپتاکولتید ، یک وزیکولار ، معمولاً یک ساختار حمایتی مرکزی کلسیتی نشده ای است که بر روی آن انشعابات در شیارها یا حلقه هایی که بشدت دسته شده اند ، حمل می شوند ، محور مرکزی در جلبکهای داسی کلاسه
centeral axis
مختصات سماوی
هر عضو از هر سیستم مختصاتی که برای نشان دادن موقعیت یک نقطه روی کره سماوی استفاده می شود مانند آزیموت ، ارتفاع ، میل و
celestial coordinate
مختصات سماوی هر عضو از هر سیستم مختصاتی که برای نشان دادن موقعیت یک نقطه روی کره سماوی استفاده می شود مانند آزیموت ، ارتفاع ، میل و
celestial coordinate|coordinate|coordinate
مرکز اختلاط بتن
center mixing plant
مرکز انبساط
center of dilatation
مرکز انحنا
center of curvation
مرکز انقباض
center of compression
مرکز پیچش
center of torsion
مرکز تقارن
نقطه ای درون ساختار بلور که از آن هر وجه یک آرایه بطور معکوس تکرار شده است ، مرکز تقارن نقطه ای درون ساختار بلور که از آن هر وجه یک آرایه بطور معکوس تکرار شده است
center of symmety
مرکز جرم
center of mass
مرکز خمش
center of flexure
مرکز دستگاه
نقطه ای بر روی محور عمودی چرخش (دستگاه تحقیقاتی) ، در ارتفاع مشابه محور هم راستا ، وقتی که آن محور در حالت افقی قرار دارد در یک ترانزیت یا تئودولیت ، این نقطه نزدیک یا بر روی فصل مشترک محورهای افقی و عمودی دستگاه می باشد ، مرکز دستگاه نقطه ای بر روی محور عمودی چرخش (دستگاه تحقیقاتی)
center of instrument
مرکز رنگی F
یک نوع مرکز رنگی در یک بلور که توسط تهی شدگی یون منفی با دو الکترون پیوندی تشکیل می شود F برای لغت farbe لغت آلمانی به معنای رنگ قرار می گیرد ، مرکز رنگی F یک نوع مرکز رنگی در یک بلور که توسط تهی شدگی یون منفی با دو الکترون پیوندی تشکیل می شود F برای لغت farbe لغت آلمانی به معنای رنگ قرار می گیرد
center f
مرکز شناوری
center of buoyancy
مرکز ضربه
center of percussion
مرکز کره ، هسته زمین
centrosphere
مرکز گرانش
نقطه ای در پیکره یا سیستم که نیروی گرانش بر آن وارد می شود نقطه ای که نسبت به آن جسم یا بدن می تواند از حالت تعادل خارج شود ، مرکز گرانش نقطه ای در پیکره یا سیستم که نیروی گرانش بر آن وارد می شود نقطه ای که نسبت به آن جسم یا بدن می تواند از حالت تعادل خارج شود
center of gravity
مرکز ملی اطلاعات جغرافیایی پرتقال (cnig)
centro national de inpormacao geografica
مرکز ملی اطلاعات جغرافیایی پرتقال (cnig)
centro national de inpormacao geografica|cnig|cnig
مرکزگرا
صفت: به چینه ها و ساختارهایی گویند که به سمت یک مرکز رایج ، شیبدار شده و فرو می روند
متضاد: هم سویه quaquaversal
مقایسه شود با: periclinal (زمین شناسی) انتهای چین/ حاشیه چین/ شیب محور چین ، مرکزگرا صفت: به چینه ها و ساختارهایی گویند که به سمت یک مرکز رایج ، شیبدار شده و فرو می روند متضاد: هم سویه quaquaversal مقایسه شود با: periclinal (زمین شناسی) انتهای چین/ حاشیه چین/ شیب محور چین
centroclinal
مرکزی ، به طرف مرکز
centripetal
مرکزیت ، تمایل به مرکز
centrality
مغناطیس سنج بخار سزیم
نوعی مغناطیس سنج (که به طریق نوری به آن انرژی داده شده است) که شدت مغناطیسی کل را با حساسیت بسیار زیادی بوسیله تعیین فرکانس لارمور اتم های سزیم اندازه گیری می نماید مقایسه شود با: مغناطیس سنج بخار روبیدیوم ، مغناطیس سنج بخار سزیم نوعی مغناطیس سنج (که به طریق نوری به آن انرژی داده شده است) که شدت مغناطیسی کل را با حساسیت بسیار زیادی بوسیله تعیین فرکانس لارمور اتم های سزیم اندازه گیری می نماید مقایسه شود با: مغناطیس سنج بخار روبیدیوم
cesium vapor magnetometer
مقدار خصوصیت واگذار شده به یک سلول
cell code
مکان مرکزی
central place
مکانیک کیهانی
مطالعه نظریه حرکات اجرام سماوی تحت اثر میدان های جاذبه (ناسا 1966 ، ص11) ، مکانیک کیهانی مطالعه نظریه حرکات اجرام سماوی تحت اثر میدان های جاذبه (ناسا 1966
celestial mechanics
ملات سیمان
cement mortar
مئاندر سقفی ، کانال سقفی
ceiling meander
میزان الحراره صدزینه ای ، دماسنج صد زینه ای ، گرماسنج صد درجه ای
centigarde thermometer
ناحیه تجاری مرکز شهر (CBD)
central business distric
ناحیه تجاری مرکز شهر (CBD)
central business distric|cbd|cbd
نرم افزار کار با دستگاهای سانترفیوژ
centrif
نسبت سیمان به سنگدانه
cement aggregate ratio
نصف النهار کیهانی
نیم دایره عظیمه کره کیهانی ، که از درون سمت الرأس یا اوج یک مکان داده شده عبور می کند و بر قطبهای کیهانی ختم می شود دایره پرهون کیهانی که دارای سمت الراس یا دایره عمودی که شامل قطب کیهانی است ، می باشد معمولاً خلاصه و ساده فقط نصف النهار خوانده می شود ، نصف النهار کیهانی نیم دایره عظیمه کره کیهانی
celestial meridian
نصف النهار مرکزی
خط طولی در مرکز نقشه ، نصف النهاری که خواص هندسی نقشه نسبت به آن تقارن دارد
central meridian
نصف النهار مرکزی خط طولی در مرکز نقشه ، نصف النهاری که خواص هندسی نقشه نسبت به آن تقارن دارد
central meridian|meridian|meridian
نظریه مکان مرکزی
نظریه ای که از سوی \"والتر کریستالر\" بین سالهای 1893-1969 میلادی پیشنهاد شد وی کوشید تا اندازه و پراکنشهای آبادی را با توجه به کالاها و خدماتی مورد مطالعه قرار دهد که یک شهر برای روستاهای پراکنده پیرامون فراهم می کند ، نظریه مکان مرکزی نظریه ای که از سوی \"والتر کریستالر\" بین سالهای 1893-1969 میلادی پیشنهاد شد وی کوشید تا اندازه و پراکنشهای آبادی را با توجه به کالاها و خدماتی مورد مطالعه قرار دهد که یک شهر برای روستاهای پراکنده پیرامون فراهم می کند
central place theory
نقشه گرانیگاه
یک نقشه تغییرپذیری قائم یا نقشه ممان ، که نشان دهنده محل میانگین وزنی نسبی یک تیپ سنگ شناسی از نظر فاصله آن ، از نوک یک واحد چینه شناسی داده شده ، می باشد
مقایسه شود با: standard- deviation map ، نقشه گرانیگاه یک نقشه تغییرپذیری قائم یا نقشه ممان ، می باشد مقایسه شود با: standard- deviation map
center of gravity map
نقطه مرکزی ، نقطهای درست در مرکز یک عکس که از نظر موقعیت بر محور نوری دوربین منطبق است
center point
نقطه مرکزی ، نقطهای درست در مرکز یک عکس که از نظر موقعیت بر محور نوری دوربین منطبق است
center point|center point|center point
نمودار لایه سیمان نمودار صوتی ، بزرگی موج تراکمی ، که در فاصله کمی بعد از سیمانی کردن جدار چاه به منظور بالا بردن پیوندهای سیمان به سازند و سیمان به جداره برداشت می شود مخفف: cbl
cement-bond log (cbl)|cbl|cbl|cement-bond log
نمودار لایه سیمان
نمودار صوتی ، بزرگی موج تراکمی ، که در فاصله کمی بعد از سیمانی کردن جدار چاه به منظور بالا بردن پیوندهای سیمان به سازند و سیمان به جداره برداشت می شود
مخفف: cbl
cement-bond log (cbl)
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbCO3 - وجه تسمیه : از کلمه لاتین "cerussa " به معنای سرب
cerussite|white lead ore|white lead ore
نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Ba4(Mn ، Fe ، Al)4Si6(O ، OH ، Cl)26
وجه تسمیه : از نام معدن منگنز Cerchiara ایتالیا ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Ba4(Mn ، Cl)26 - وجه تسمیه : از نام معدن منگنز Cerchiara ایتالیا
cerchiaraite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی (Ce): Ba3Ce2(CO3)5F2
فرمول شیمیایی (Nd): Ba3(Nd ، Ce)2(CO3)5F2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی (Ce): Ba3Ce2(CO3)5F2 - فرمول شیمیایی (Nd): Ba3(Nd
cebaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی-(Ce): Ce3+9Fe3+(SiO4)6[(SiO3)(OH)](OH)3
فرمول شیمیایی-(La): (La ، Ce ، Ca)9(Mg ، Fe3+)(SiO4)6[SiO3(OH)](OH)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی-(Ce): Ce3+9Fe3+(SiO4)6[(SiO3)(OH)](OH)3 - فرمول شیمیایی-(La): (La
cerite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ce ، Ca ، Y)2(Nb ، Ta)2O6(OH ، F) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ce
ceriopyrochlore
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ce ، Nd ، La)( Fe3+ ، Fe2+ ، Ti4+ ، Al)3SiAs(Si ، As)O13
وجه تسمیه : از نام Pizzo Cervandone در ایتالیا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ce ، As)O13 - وجه تسمیه : از نام Pizzo Cervandone در ایتالیا
cervandonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ce4+ ، Th)O2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ce4+
cerianite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Cs ، Na)2(Pb ، Sb)3Ta8O24 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cs
cesplumtantite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Cs ، Na)SbTa4O12 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cs
cesstibtantite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ag4TeS
وجه تسمیه : از نام Bernard Cervelle (1940-)زمین شناس فرانسوی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ag4TeS - وجه تسمیه : از نام Bernard Cervelle (1940-)زمین شناس فرانسوی
cervelleite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaAl2Si2O8
وجه تسمیه : از نام A Celsius(1701-1744)اختر شناس سوئدی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaAl2Si2O8 - وجه تسمیه : از نام A Celsius(1701-1744)اختر شناس سوئدی
celsian
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca5Al2(SiO4)3(OH)4
وجه تسمیه : از نام رود Cebolla در کلرادو آمریکا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5Al2(SiO4)3(OH)4 - وجه تسمیه : از نام رود Cebolla در کلرادو آمریکا
cebollite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CeW2O6(OH)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CeW2O6(OH)3
cerotungstite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu2Al7(AsO4)4(OH)13•12(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu2Al7(AsO4)4(OH)13•12(H2O)
ceruleite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu2CdSnS4
وجه تسمیه : از نام دکتر Cerny کانادایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu2CdSnS4 - وجه تسمیه : از نام دکتر Cerny کانادایی
cernyite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu5(TeO3)2(OH)6•2(H2O)
وجه تسمیه : از نام Fabien Cesbron (1938-) زمین شناس فرانسوی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu5(TeO3)2(OH)6•2(H2O) - وجه تسمیه : از نام Fabien Cesbron (1938-) زمین شناس فرانسوی
cesbronite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K(Mg ، Fe2+)(Fe3+ ، Al)[Si4O10](OH)2
وجه تسمیه : از نام رنگ سبزبیدی(سبز مایل به آبی) "celadon" ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K(Mg ، Al)[Si4O10](OH)2 - وجه تسمیه : از نام رنگ سبزبیدی(سبز مایل به آبی) "celadon"
celadonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na3Ca2(SO4)3(OH)
وجه تسمیه : از نام چاه زمین گرمایی Cesano-I در ایتالیا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na3Ca2(SO4)3(OH) - وجه تسمیه : از نام چاه زمین گرمایی Cesano-I در ایتالیا
cesanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na4(UO2)(CO3)3
وجه تسمیه : از نام Jiri Cejak (1929-) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na4(UO2)(CO3)3 - وجه تسمیه : از نام Jiri Cejak (1929-)
cejkaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb(Fe2+ ، Mn)(VO4)(OH)
وجه تسمیه : از نام Frantisek Cech (1944-)زمین شناس چکواسلواکی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb(Fe2+ ، Mn)(VO4)(OH) - وجه تسمیه : از نام Frantisek Cech (1944-)زمین شناس چکواسلواکی
cechite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbH2Mn3O8
وجه تسمیه: از نام Giuseppe R P Cesaro (1849-1939)بلژیکی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbH2Mn3O8 - وجه تسمیه: از نام Giuseppe R P Cesaro (1849-1939)بلژیکی
cesarolite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(K ، Na)2 5(Sb2O3)3(SbS3)(OH)0 5 2 5(H2O)
وجه تسمیه : از نام معدن Cetine ایتالیا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(K ، Na)2 5(Sb2O3)3(SbS3)(OH)0 5 2 5(H2O) - وجه تسمیه : از نام معدن Cetine ایتالیا
cetineite
نیروی جذب به مرکز
centripetal force
نیروی گریز از مرکز
centrifugal force
نیروی گریز از مرکز ، مرکزگریز ، گریز از مرکز
centrifugal
هم مرکز
به بافت یک سنگ می گویند ، که در آن سازنده ها حول یک مرکز ، چه بطور شعاعی (مانند اسفرولیتی) و چه بطور هم مرکز (مانند اوربیکولار) ، آرایش یافته اند ، هم مرکز به بافت یک سنگ می گویند
centric
هنر سرامیک سازی ، هنر کوزه گری
ceramics
وابسته به مغز سر ، سری
تعلق داشتن یا وابسته بودن به سَر؛ خصوصاً در جهت یا به سو ، یا قرار گرفته بر روی ، درون یا نزدیک سر (مانند سپر سری یک اسکلت خارجی سخت پوست) که ناحیه سر را می پوشاند؛ یا یک تیغ یا خارسری که به وسیله سفالون یا سر یک تریلوبیت حمل می شود ، سری تعلق داشتن یا وابسته بودن به سَر؛ خصوصاً در جهت یا به سو
cephalic
یک نوع اسپینل به رنگ سبز تیره ، قهوه ای یا سیاه که دارای آهن می باشد مترادف: pleonaste کاندیت ، سیلانیت
ceylonite
یک نوع اوزوسریت که در بعضی از شهاب سنگ های آهنی یافت شده است
celestialite

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه