دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای وجه بلوری
الف) یک وجه سطحی یا مسطح که یک بلور را

وجه بلوری
الف) یک وجه سطحی یا مسطح که یک بلور را در بر می گیرد مترادف: وجه (بلورشناسی)
ب) یک وجه نسبی ، این اصطلاحات معادل بلورهای آذرین هستند و برای وجوه بلورهای تولید شده توسط تبلور مجدد ، ممکن است مورد استفاده نباشند ، وجه بلوری الف) یک وجه سطحی یا مسطح که یک بلور را در بر می گیرد مترادف: وجه (بلورشناسی) ب) یک وجه نسبی
crystal face
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی وجه بلوری
الف) یک وجه سطحی یا مسطح که یک بلور را در بر می گیرد مترادف: وجه (بلورشناسی)
و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
ماسه سنگ بلوری
الف) ماسه سنگی که در آن دانه های کوارتز توسط ته نشین شدن سیلیس به گونه ای بزرگ می شوند که دانه ها نشان دهنده وجوه بلوری دوباره تولید شده و برخی اوقات یوهدرال یا خوش ریخت های کوارتز کامل می باشند ماسه سنگهای بلوری با این طبیعت در نور خورشید می درخشند
ب) ماسه سنگی که در آن کلسیت درون خلل و فرج به شکل تکه های بزرگ یا واحدهایی ته نشین شده که درای سوگرفتگی بلور شناسی منفرد حاصل از اثر پولکیلوپلاستیک یا جلای لکه لکه می باشند در بعضی از ماسه سنگهای کماب با سیمانی شدن ناقص ، کربنات به شکل اسکالنوهدرهای پرشده از بلور های ماسه کلسیت ظاهر می شود بلورهای ماسه (پتی جان و یاتروسیلور 1972) ، ماسه سنگ بلوری الف) ماسه سنگی که در آن دانه های کوارتز توسط ته نشین شدن سیلیس به گونه ای بزرگ می شوند که دانه ها نشان دهنده وجوه بلوری دوباره تولید شده و برخی اوقات یوهدرال یا خوش ریخت های کوارتز کامل می باشند ماسه سنگهای بلوری با این طبیعت در نور خورشید می درخشند ب) ماسه سنگی که در آن کلسیت درون خلل و فرج به شکل تکه های بزرگ یا واحدهایی ته نشین شده که درای سوگرفتگی بلور شناسی منفرد حاصل از اثر پولکیلوپلاستیک یا جلای لکه لکه می باشند در بعضی از ماسه سنگهای کماب با سیمانی شدن ناقص
چهره ، نما ، نمای ظاهری ، سطح ، رخ ، رویه ، وجه ، رخنمون
منطقه رخنمون یافته یک لایه زغال از زغالی که استخراج می شود
(بلورشناسی): وجه بلوری
(زمین شناسی ساختمانی): اسم: اصطلاحی که توسط شروک (1948)برای رأس اصلی یا سطح بالایی یک لایه سنگی استفاده شد ، خصوصاً اگر به حالت قائم یا بشدت شیب دار درآمده باشد
فعل: توصیف شدن نسبت به یا نشان دادن یک جنبه از طبقات رسوبی گفته می شوند که به سمت طرفی قرار گرفته که بطور اولیه به سمت بالا بوده است بنابراین یک طبقه برگشته به سمت شرق ، می تواند دارای شیب 45 درجه به سمت غرب باشد اینطور در مورد چین ها گفته می شود که در جهت جوان شدگی چینه ای در امتداد سطوح محوری و عمود بر محور چین قرار دارد (شکلتون 1958) ، رخنمون - منطقه رخنمون یافته یک لایه زغال از زغالی که استخراج می شود - (بلورشناسی): وجه بلوری - (زمین شناسی ساختمانی): اسم: اصطلاحی که توسط شروک (1948)برای رأس اصلی یا سطح بالایی یک لایه سنگی استفاده شد ، خصوصاً اگر به حالت قائم یا بشدت شیب دار درآمده باشد - فعل: توصیف شدن نسبت به یا نشان دادن یک جنبه از طبقات رسوبی گفته می شوند که به سمت طرفی قرار گرفته که بطور اولیه به سمت بالا بوده است بنابراین یک طبقه برگشته به سمت شرق
سطح ساختمانی برهنه
سطح فرسایشی که در حین مرحله بلوغ چرخه فرسایشی در ناحیه ای بوجود می آید که توسط چینه های افقی یا با شیب ملایم با مقاومت نابرابر پوشیده شده اند و طبقات نرم‌تر بالایی توسط فرسایش طوری از بین رفته اند که سطح کمابیش هموار چینه مقاوم به گونه ای نمایان شده که به عنوان حد مبنای محلی در نظر گرفته شده و بدین طریق عمق فرسایش را کنترل کرده است؛ خصوصا ، سطوح ایجاد شده بر روی فلات ساختمانی ، دشت چینه ای ، تراس یا پادگانه یا پهنه ساختمانی
مترادف: stripped surface (سطح روبرداری شده) ، سطح ساختمانی برهنه - سطح فرسایشی که در حین مرحله بلوغ چرخه فرسایشی در ناحیه ای بوجود می آید که توسط چینه های افقی یا با شیب ملایم با مقاومت نابرابر پوشیده شده اند و طبقات نرم‌تر بالایی توسط فرسایش طوری از بین رفته اند که سطح کمابیش هموار چینه مقاوم به گونه ای نمایان شده که به عنوان حد مبنای محلی در نظر گرفته شده و بدین طریق عمق فرسایش را کنترل کرده است؛ خصوصا ، تراس یا پادگانه یا پهنه ساختمانی - مترادف: stripped surface (سطح روبرداری شده)

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه