دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای فرانسیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است

فرانسیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Francium
شماره اتمی :87
وزن اتمی :(223)
آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-8-1
نوع عنصر :عناصر قلیایی
گروه جدول تناوبی :1 - lA
دوره جدول تناوبی :7
fr
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی فرانسیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Francium
شماره اتمی :87 و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
1- سنگهایی که در اثر عمل یخ بستن شکسته می شوند 2- به خاکهایی اطلاق می گردد که آب را به شدت جذب می کنند ، این خاکها کلا حاصل سنگهای محتلفی بوده که تخلخل ، مقاومت مکانیکی ، کانیهای دگرگون دارند ، یخزده ، منجمد ، بی حرکت
بی حرکت؛ مربوط به کانسار؛ محل برخورد دیواره رگه و نهشته معدنی پر کننده آن ، که درآن مواد معدنی به دیواره مزبور می چسبند؛ همچنین مواد رگه ای و دیواره رگه
مربوط به زغالسنگ؛ رجوع شود به burned
سنگهایی که در اثر عمل یخ بستن شکسته می شوند
به خاکهایی اطلاق می گردد که آب را به شدت جذب می کنند ، بی حرکت بی حرکت؛ مربوط به کانسار؛ محل برخورد دیواره رگه و نهشته معدنی پر کننده آن ، که درآن مواد معدنی به دیواره مزبور می چسبند؛ همچنین مواد رگه ای و دیواره رگه مربوط به زغالسنگ؛ رجوع شود به burned سنگهایی که در اثر عمل یخ بستن شکسته می شوند به خاکهایی اطلاق می گردد که آب را به شدت جذب می کنند
frozen
آب حاشیه‌ای
fringe water
آب زیر زمینی آزاد
free groundwater
ارتفاع آزاد
فاصله عمودی میان تراز پایاب و کنارهیا لبه تحتانی چرخ دوار پلتون قائم یا افقی (چرخ دوار پلتون با محور قائم و یا افقی) ، ارتفاع آزاد فاصله عمودی میان تراز پایاب و کنارهیا لبه تحتانی چرخ دوار پلتون قائم یا افقی (چرخ دوار پلتون با محور قائم و یا افقی)
free height
استهلاک جبهه ای ، میرایی جبهه ای
frontal amortizement
استهلاک جبهه ای ، میرایی جبهه ای
frontal-amortissement
اسیدیته آزاد
free acidity
آشکوب فراسنین _ آشکوب دوره دونین پسین ، 364 تا 370 میلیون سال قبل
در حد جنوبی حوضه دینان مطالعه شده ، نام آن از آهکهای ناحیه فراسن مشتق شده است
frasnian stage
آشکوب فراسنین _ آشکوب دوره دونین پسین ، 364 تا 370 میلیون سال قبل در حد جنوبی حوضه دینان مطالعه شده ، نام آن از آهکهای ناحیه فراسن مشتق شده است
frasnian stage|frasnian|frasnian
اصطکاک ، مالش ، مقاومت سطح در برابر حرکت سیال یا اجسام
friction
افت سقوط آزاد ، افت ریزش آزاد
free drop
اکسیدهای آزاد
free oxides
اکسیدهای آهن آزاد
free iron oxides
انجماد ، انجماد
یک روش بهسازی موقت زمین است که برای دامنه گسترده ای ازانواع خاکهای آبدار ، ازجمله زمینهای مختلطی که باتزریق و یااعمال هوای فشرده قابل کاربردنیستند ، به کارگرفتهمی شود درتونلسازی برای انجماد زمین چالهایی معمولا ازسطح زمین یااز تونلی درافق بالاتر درجلوی جبهه کارتونل یاازداخل خودتونل حفرمی شوند ، سپس لوله های منجمدکننده نصب شده وسیال درگردش سردکننده درآنهابه جریان انداختهمی شود ، انجماد یک روش بهسازی موقت زمین است که برای دامنه گسترده ای ازانواع خاکهای آبدار
freezing
انجماد ، یخ بستن
freezing. frost
بالا آمدگی در اثر پدیده یخبندان
freezing up heaval
بالا آمدگی در اثر پدیده یخبندان
frost up heaval
برش اصطکاکی
friction berccia
برش های تکتونیکی
friction breccia
برگ بزرگ مرکب ، عبارت است از یک ساختمان میله مانند محوری است و اطراف آنرا برگ فرا گرفته است
fronde
پاره ، قطعه ، تکه ، ریزه
fragment
پس‌مانده‌های تازه گیاهی
fresh plant remais
پلان تیر ریزی
framing plan
پیشانی قطعه ای از محوطه صورت در جلوی جمجمه
frons
تازه ، خالص ، زمین آیش ، زمین کشت نشده ، هوانزده ، تازه
مربوط به آب و هوا؛ تازه؛ سنگ یا سطحی سنگی که در معرض هوازدگی یا دگرسانی قرار نگرفته است؛ مانند سنگی که به تازگی و در اثر شکسته شدن ، نمایان شده است
مترادف: unweathered
صفت: آبی که فاقد سنگ بوده و به عنوان آب شور در نظر گرفته نمی شود ، آب شیرین ،
اسم:
الف) سیلاب ، جریان ناگهانی شدید آب
ب) آبراهه ، چشمه یا آبگیر آب شیرین
ج) جریان آب شیرینی که به دریا می پیوندد و یا بخشی از آبراهه و یا کرانه های آن که در سطحی بالاتر از سطح قابل دسترسی جریانات جزر و مدی دریا ، قرار دارند
د) آمیخته شدن آب های شور و شیرین ، تازه مربوط به آب و هوا؛ تازه؛ سنگ یا سطحی سنگی که در معرض هوازدگی یا دگرسانی قرار نگرفته است؛ مانند سنگی که به تازگی و در اثر شکسته شدن ، نمایان شده است مترادف: unweathered صفت: آبی که فاقد سنگ بوده و به عنوان آب شور در نظر گرفته نمی شود ، اسم: الف) سیلاب ، جریان ناگهانی شدید آب ب) آبراهه ، چشمه یا آبگیر آب شیرین ج) جریان آب شیرینی که به دریا می پیوندد و یا بخشی از آبراهه و یا کرانه های آن که در سطحی بالاتر از سطح قابل دسترسی جریانات جزر و مدی دریا ، قرار دارند د) آمیخته شدن آب های شور و شیرین
fresh
تبلور بخشی فرایندی که ماگما را به اجزای دارای ترکیبات متفاوت و نقطه ذوب مختلف تفکیک می کند
fractional crystallization|crystallization|crystallization
تبلور بخشی
فرایندی که ماگما را به اجزای دارای ترکیبات متفاوت و نقطه ذوب مختلف تفکیک می کند
fractional crystallization
تحلیل فرکتالی-یکی از روش های بررسی توزیع ناحیه ای گسل ها می باشد الگوهای زمین ساختی برای توزیع فرکتالی گسل ها توسط Turcotte (1992) ارایه شده است در این الگوها با استفاده از تکنیک مربع شمار (box-counting) ابعاد فرکتالی را در جهت توجیح توزیع صفحات شکستگی در مناطق گسلیده محاسبه می کنند اصول این روش ترسیم نمودارهای لگاریتمی لگاریتمی می باشد که در آن تعداد مربع های حاوی گسل NS برحسب طول شبکه اندازه گیریه (S) یا عکس آن رسم شده است شیب منحنی های بدست آمده بین (1/S) اعداد 1 و 2 خواهد بود برای هر کدام از منحنی های فرکتالی رابطة زیر صادق است : log(1/S) Log NS a + K که در آن K شیب خط و نشان بدهنده بعد فرکتالی از سیستم گسلی می باشد
fractal analysis
تحلیل فرکتالی-یکی از روش های بررسی توزیع ناحیه ای گسل ها می باشد الگوهای زمین ساختی برای توزیع فرکتالی گسل ها توسط Turcotte (1992) ارایه شده است در این الگوها با استفاده از تکنیک مربع شمار (box-counting) ابعاد فرکتالی را در جهت توجیح توزیع صفحات شکستگی در مناطق گسلیده محاسبه می کنند اصول این روش ترسیم نمودارهای لگاریتمی لگاریتمی می باشد که در آن تعداد مربع های حاوی گسل NS برحسب طول شبکه اندازه گیریه (S) یا عکس آن رسم شده است شیب منحنی های بدست آمده بین (1/S) اعداد 1 و 2 خواهد بود برای هر کدام از منحنی های فرکتالی رابطة زیر صادق است : log(1/S) Log NS a + K که در آن K شیب خط و نشان بدهنده بعد فرکتالی از سیستم گسلی می باشد
fractal analysis|fractal|fractal
ترد ، خرد و سائیده شونده ، خرد شونده ، شکننده
friable
ترکیبی از تتراهدریت و کانیهای نیکل دار
frigidite
تصویر از جلو- تصویر قائم
front view
تفریق ، جزء به جزء شدن
فرآیندی است که در آن ماگما به ترکیبات متفاوت دیگری تقریق پیدا می کند ، جزء به جزء شدن فرآیندی است که در آن ماگما به ترکیبات متفاوت دیگری تقریق پیدا می کند
fractionation
تفکیک بلورین ، تفریق بلورین
fraction crystallization
تمشک مانند
framboide
تنش گسیحتکی ، تاب ، تنش شکست
fracture stress
تواتر ، بسامد ، فراوانی
frequency
توده های میکروسکوپی از دانه های پیریت در لایه های شیلی که اغلب در قالب مجموعه هایی کروی شبیه به دانه سنگ ، دیده می شوند پیش از این تصور می شد که توده های مزبور محصول فرآیندهای کلوئیدی هستند ولی امروزه آنها را با حضور مواد آلی مرتبط می دانند (بلورهای سولفید مخازن یا سلولهای موجود باکتری را پر می کنند)
صفت: framboidal
ریشه کلمه: واژه فرانسوی framboise به معنای تمشک ، دیده می شوند پیش از این تصور می شد که توده های مزبور محصول فرآیندهای کلوئیدی هستند ولی امروزه آنها را با حضور مواد آلی مرتبط می دانند (بلورهای سولفید مخازن یا سلولهای موجود باکتری را پر می کنند) صفت: framboidal ریشه کلمه: واژه فرانسوی framboise به معنای تمشک
framboid
توربین فرانسیس
توربین واکنشگر با جریان ورودی شعاعی می باشد ، توربین فرانسیس توربین واکنشگر با جریان ورودی شعاعی می باشد
francis turbine
تونل آب بر آزاد ، تونل آب بر رخنما تونل آب بر و یا خط لوله ای که بر روی زمین و یا در یک گودال باز مثل چال نمایان و یا در یک تونل سرویس قرار دارد
free penstock|exposed penstock|exposed penstock
تونل آب بر آزاد ، تونل آب بر رخنما
تونل آب بر و یا خط لوله ای که بر روی زمین و یا در یک گودال باز مثل چال نمایان و یا در یک تونل سرویس قرار دارد
free penstock
تونل جریان آزاد (آب)
free flow tunnel
جدول یخبندان ، میز یخبندانی
سطح نامنظمی که نشان دهنده میزان ذوب یخ در زمینهای منجمد فصلی یا دائم است؛ حد فوقانی زمینی منجمد
مقایسه شود با: frost line؛ permafrost table ، میز یخبندانی سطح نامنظمی که نشان دهنده میزان ذوب یخ در زمینهای منجمد فصلی یا دائم است؛ حد فوقانی زمینی منجمد مقایسه شود با: frost line؛ permafrost table
frost table
جریان آزاد
free flow
چند ضلعی یخبندان یکی از پلی گونهای شبکه ای تشکیل دهنده الگویی چند ضلعی در سطح زمین
frost polygon
چندضلعی ترک انجمادی پلی گون نامنظمی که محصول تلاقی ترکهای انجمادی بوده و شبیه به پلی گون کوه یخی به نظر می رسد ، با این تفاوت که پلی گون ترک انجمادی فاقد مرزی مشخص روی گوه های یخی بوده و از این رو ، ضرورتا در لایه همیشه منجمد خاک ، به چشم نمی خورد
frost crack polygon
حاشیه ، سجاف ، کناره ، گستره ای مسطح از سفالون در تریلوبیت ها که غالباً چالدار وگودمی شودتا ظاهری خالدار وتور مانند ایجاد نمایند
fringe
حاشیه آزاد مرز پسین کفه استراکد که به غیر از بخشی که لولای کفه ها را به وجود آورده است
free margin
حساسیت درمقابل اصطکاک [استخراج] اصطکاک به دلیل ایجادحرارت سبب انفجارمیگردد برای یک نیروی اصطکاک معین مقدارگرما تابع جنس رویه ای ازماده منفجره است که درمعرض اصطکاک قراردارد
friction sensivity
حساسیت درمقابل اصطکاک
اصطکاک به دلیل ایجادحرارت سبب انفجارمی گردد برای یک نیروی اصطکاک معین مقدارگرما تابع جنس رویه ای ازماده منفجره است که درمعرض اصطکاک قراردارد
friction sensitivity
حساسیت درمقابل اصطکاک اصطکاک به دلیل ایجادحرارت سبب انفجارمی گردد برای یک نیروی اصطکاک معین مقدارگرما تابع جنس رویه ای ازماده منفجره است که درمعرض اصطکاک قراردارد
friction sensitivity|friction|friction|sensitivity
خاک ترد وشکننده ، خاک خرد شونده
friable earth
خاک مالشی ، خاکهای اصطکاکی
friction soil
خزش آزاد
free creep
خط مقدم ، خطوط مقدم ، خطوط جلو جبهه
front taine|front taines|front taines
خط مقدم ، خطوط مقدم ، خطوط جلو جبهه
front taine
دکل خود ایستا
free standing tower
دیوار جلویی
دیواره مخزنی خارجی سخت پوستان و برخی از خزه سانان استنولامین که به دیواره حاوی بخش دهانی متصل شده و قسمت جلویی مخزن را تشکیل می دهد ، دیوار جلویی دیواره مخزنی خارجی سخت پوستان و برخی از خزه سانان استنولامین که به دیواره حاوی بخش دهانی متصل شده و قسمت جلویی مخزن را تشکیل می دهد
frontal wall
دیواره آزاد ، دیوار آزاد ، عمق آزاد ، ژرفای آزاد
free board
دیواره سلولی دیاتومه
دیواره سلولی سیلیسی دیاتومه ای که از دو نیمه با عنوان اپردالو و هیئروالو تشکیل شده و در کل دارای ساختاری منظم ، میکروسکوپ مانند می باشد ، دیواره سلولی دیاتومه دیواره سلولی سیلیسی دیاتومه ای که از دو نیمه با عنوان اپردالو و هیئروالو تشکیل شده و در کل دارای ساختاری منظم
frustule
دیواره هایی سیلیسی آغازیان‌ (Diatom) این دیواره ها در یک تنوع گسترده ای از اشکال ، ترشح می کنند این دیواره ممکن است در رسوبات در مقادیر بسیار زیادی تجمع یابد
frustules
ذوب نسبی کانیها
ذوب بخشی دانه های کوارتز و کانیهای دیگر به گونه ای که دانه توسط زونی شیشه ای ، محصور می شود چنین فرآیندی محصول برخورد بازالت و گدازه های مرتبط با آن ، با سنگهای دیگر است ، ذوب نسبی کانیها ذوب بخشی دانه های کوارتز و کانیهای دیگر به گونه ای که دانه توسط زونی شیشه ای
fritting
راندگی یال جلویی گسلی معکوس که روی یال پیشین پرشیب تر طاقدیس نامتقارنی که جهت انتقال تکتونیکی آن به سمت ناودیس واقع در کنار آن می باشد ، شکل گرفته است شیب گسل مزبور با محور ناودیس ، هم راستا بوده و در نتیجه یال ناودیسی را طویل تر می کند نیز ببینید: extension fault ؛ back limb thrust fault مترادف: fore limb thrust
front-limb thrust|fore limb thrust|fore limb thrust
راندگی یال جلویی
گسلی معکوس که روی یال پیشین پرشیب تر طاقدیس نامتقارنی که جهت انتقال تکتونیکی آن به سمت ناودیس واقع در کنار آن می باشد ، شکل گرفته است شیب گسل مزبور با محور ناودیس ، هم راستا بوده و در نتیجه یال ناودیسی را طویل تر می کند
نیز ببینید: extension fault ؛ back limb thrust fault
مترادف: fore limb thrust
front-limb thrust
رانه یخبندانی
حرکت خرده ها و قطعات رسوبی موجود روی سطحی شیبدار ، در اثر انجماد و فرآیندهای مرتبط با آن ، رانه یخبندانی حرکت خرده ها و قطعات رسوبی موجود روی سطحی شیبدار
frost drift
رجوع شود به lavendalan
freirinite|lavendalan|lavendalan
رجوع شود به lavendalan
freirinite
رژیم دمایی یخبندان
رژیم دمایی خاکی با میانگین دمای سالیانه ای (که در عمق 50 سانتی متر اندازه گیری شده) بیش تر از 0c و کمتراز c8 درجه که میزان تغییر دما از زمستان به تابستان یا بالعکس در آن بیش از S بوده و دمای تابستانی آن ، بالا می باشد
مقایسه شود با: cryic temperature regime ؛ isofrigid temperature regime ، رژیم دمایی یخبندان رژیم دمایی خاکی با میانگین دمای سالیانه ای (که در عمق 50 سانتی متر اندازه گیری شده) بیش تر از 0c و کمتراز c8 درجه که میزان تغییر دما از زمستان به تابستان یا بالعکس در آن بیش از S بوده و دمای تابستانی آن ، بالا می باشد مقایسه شود با: cryic temperature regime ؛ isofrigid temperature regime
frigid temperature regime
رطوبت سطحی -آب آزاد (خاک)
free water
روزنه با جریان آزاد
free. fall orifice
رویه آزاد
بخشی از سطح دامنه تپه ای که از رخنمون سنگی عریان و فاقد پوشش گیاهی یا رسوبی (مانند صخره) که شیب آن نسبت به دیگر قسمتهای مزبور بیشتر می باشد ، تشکیل شده است؛ دیواره ای سنگی که مواد هوازده آن بر روی سطوح شیبدار واقع در زیر آن می ریزند ، رویه آزاد بخشی از سطح دامنه تپه ای که از رخنمون سنگی عریان و فاقد پوشش گیاهی یا رسوبی (مانند صخره) که شیب آن نسبت به دیگر قسمتهای مزبور بیشتر می باشد
free face
ریف های ساحلی ، ریف های حاشیه ای
fringing reef
زخم یخبندان - دایره ای ناجور یا فرمی نامنظم که نشان دهنده قطعه ای کوچک از خاک عریان و فاقد پوشش گیاهی است که محصول تورم انجمادی موضعی شدیدی بوده که باعث تخریب و از بین رفتن پوشش گیاهی قطعه مورد نظر شده است - نیز ببینید: mud circle - مترادف: mud spot ؛ spot medallion -
frost scar|mud spot|mud spot|spot medallion|mud circle
زخم یخبندان
دایره ای ناجور یا فرمی نامنظم که نشان دهنده قطعه ای کوچک از خاک عریان و فاقد پوشش گیاهی است که محصول تورم انجمادی موضعی شدیدی بوده که باعث تخریب و از بین رفتن پوشش گیاهی قطعه مورد نظر شده است
نیز ببینید: mud circle
مترادف: mud spot ؛ spot medallion
frost scar
زمین آسیب پذیر
fragile land
زمین باتلاقی را گویند که سیرین دارد
fresh water moor
زمین یخزده
قطعه زمینی که همواره دمایی پایینتر از نقطه انجماد داشته و عموما حاوی مقادیر متنوعی آب ، به صورت یخ می باشد
مترادفهای ناصحیح: frost؛ ground frost ؛ permafrost مترادف: tjaele؛ gelisol؛ merzlota؛ tele؛ taele
frozen ground
زمین یخزده قطعه زمینی که همواره دمایی پایینتر از نقطه انجماد داشته و عموما حاوی مقادیر متنوعی آب ، به صورت یخ می باشد مترادفهای ناصحیح: frost؛ ground frost ؛ permafrost مترادف: tjaele؛ gelisol؛ merzlota؛ tele؛ taele
frozen ground|tjaele|tjaele|gelisol|merzlota|tele|taele
زهکش سنگریزه ای
french drain
زون یخبندانی
رجوع شود به seasoanaly frozen ground (زمینی با انجماد فصلی) ، زون یخبندانی رجوع شود به seasoanaly frozen ground (زمینی با انجماد فصلی)
frost zone
ژرفای آزاد ، ارتفاع آزاد ، عمق آزاد ، سطح آزاد

ارتفاع اضافی سازه ای مهندسی در بالای موضع شیب یا ارزیابی شده آب حین حداکثر مد (سازنده هایی چون سد ، موج شکن ، کاریز یا کانال) که از تخریب شدن سازه مذکور توسط جریان های متلاطمی چون امواج ایجاد شده توسط بادها و یا زمین رانش جلوگیری می کند فاصله قائم میان سطح آب در زمانی معین و فوقانی ترین بخش سازه مهندسی مانند فاصله قائم میان سطح عملیاتی نرمال مخزن و راس سد مجاور آن
، سطح آزاد - - ارتفاع اضافی سازه ای مهندسی در بالای موضع شیب یا ارزیابی شده آب حین حداکثر مد (سازنده هایی چون سد ، کاریز یا کانال) که از تخریب شدن سازه مذکور توسط جریان های متلاطمی چون امواج ایجاد شده توسط بادها و یا زمین رانش جلوگیری می کند فاصله قائم میان سطح آب در زمانی معین و فوقانی ترین بخش سازه مهندسی مانند فاصله قائم میان سطح عملیاتی نرمال مخزن و راس سد مجاور آن -
freeboard
ژرفای مالش
عمق اصطکاک ، عمقی از اقیانوس که در آن جهت بردار سرعت در مارپیچ اکمن دقیقا با جهت باد ، متفاوت است عمق مزبور معمولا معادل با 100 متر بوده و به ندرت از 200 متر تجاوز می کند
مترادف: depth of frictional influence ، ؛ depth of frictional resistance
friction depth
ژرفای مالش عمق اصطکاک ، عمقی از اقیانوس که در آن جهت بردار سرعت در مارپیچ اکمن دقیقا با جهت باد ، متفاوت است عمق مزبور معمولا معادل با 100 متر بوده و به ندرت از 200 متر تجاوز می کند مترادف: depth of frictional influence ، ؛ depth of frictional resistance
friction depth|depth of frictional influence|depth of frictional influence|depth of frictional resistance
ژله ، سرماریزه ، یخ بندان ، یخبندان
نهشته ای دانه ای یا فلسی از بلورهای یخ که محصول تصفیه بخار آب روی سطحی است که دمای آن پایینتر از نقطه انجماد می باشد مقایسه شود با: dew مترادف: hoarfrost ، یخبندان نهشته ای دانه ای یا فلسی از بلورهای یخ که محصول تصفیه بخار آب روی سطحی است که دمای آن پایینتر از نقطه انجماد می باشد مقایسه شود با: dew مترادف: hoarfrost
frost
ساختمان تیر پایه ای
framed building
سازه قابی ، سازه تیر پایه ای
frame structure
سازه قالببندی شده ، سازه قابی
framed structure
سامانه قاب دار
framing system
سپر جلویی
بخش کلسیتی سطح جلویی خزه سان کیلوستومی که در قالب الگوهایی متنوع و با تعاملات متفاوت نسبت به دیواره پیشین مخزن تولید مثل موجود شکل می گیرد
مقایسه شود با: cryptocyst ؛ gymnocyst ؛ pericyst؛ umbonuloid ، سپر جلویی بخش کلسیتی سطح جلویی خزه سان کیلوستومی که در قالب الگوهایی متنوع و با تعاملات متفاوت نسبت به دیواره پیشین مخزن تولید مثل موجود شکل می گیرد مقایسه شود با: cryptocyst ؛ gymnocyst ؛ pericyst؛ umbonuloid
frontal shield
سخت یخ
frost concrete
سد موقت خاک انجمادی
frozen earth cofferdam
سد یخبندانی
رجوع شود به frost belt (کمربند یخی)
frost dam
سد یخبندانی رجوع شود به frost belt (کمربند یخی)
frost dam|frost belt|frost belt
سررریز آزاد
free weir
سرریز آزاد
free overflow
سرریز آزاد
free spillway
سرریز آزاد
free fall weir
سرریز ریزشی آزاد
free overfall
سرعت جریان آزاد (FFS)
free flow speed
سرعت جریان آزاد (FFS)
free flow speed|ffs|ffs
سطح آب آزاد
سطح حجمی از آب که در آن فشار معادل با فشار جو در زیر آن ، فشار بیشتر از فشار جو می باشد سطح هر آبگیر ، مخزن یا غیره که به صورت آزاد در معرض برخود با جو قرار دارد؛ سطح ایستابی
مترادف: free water level ، سطح آب آزاد سطح حجمی از آب که در آن فشار معادل با فشار جو در زیر آن ، مخزن یا غیره که به صورت آزاد در معرض برخود با جو قرار دارد؛ سطح ایستابی مترادف: free water level
free water surface
سطح آزاد ، سطح آزاد سفره آب زیر زمینی
free surface
سطح شکست
fracture-plane
سطحسست
friable surface
سفره آزاد
free nappe
سفره آزاد
free aquifer
سقوط آزاد- ریزش آزاد
free fall
سمت یابی رشته میسلهای پهن و گسترده در تمام جهات را خاک گویند که منجر به تولید خاکهای سخت و سفت را می نماید تغییرحالت کلوسول به کلوژول را گویند
frosting. gelification
سنگ آهک درجازای ریفی ، که از فسیل های بسیار بزرگ (توده ای) تشکیل شده اند
framestone
سنگ آهک درجازای ریفی ، که از فسیل های بسیار بزرگ (توده ای) تشکیل شده اند
framestone|framestones|framestones
سنگ‌ مخصوص‌ تراش‌ ، سنگ‌ تراش‌ بردار مربوط به آب؛ آبی که حاوی مقدار اندکی مواد محلول بوده و یا کلا فاقد آنها می باشد مترادف: freestonewater مربوط به سنگها؛ هر سنگی (خصوصا ماسه سنگ ریزدانه ای با لایه های ضخیم و بافت مسطح) که در تمامی راستاهای ممکن ، با سهولتی یکسان ، قابل برش (بدون خرد یا شکسته شدن) می باشد سهولت ایجاد اشکال مختلف در چنین سنگی ، آنرا به ماده ای مناسب برای تولید بلوکهای ساختمانی تبدیل کرده است عنوان مزبور ، ابتدا یا برای سنگ آهک ارائه شده و امروزه نیز برای سنگ مزبور و انواع مشابه آن ، به کار می رود نیز ببینید: honite مقایسه شود با: flagstone
freestone|freestonewater|freestonewater
سنگ های آواری ، سنگ های تخریبی
fragmental rocks
سنگ های آواری ، سنگ های تخریبی
fragment rocks
شکاف انجمادی
رجوع شود به congelifraction ، شکاف انجمادی رجوع شود به congelifraction
frost riving
شکاف جلویی
شکاف موجود در قسمت درونی پوسته استراکد که در جلو و عقب شکافهای ماهیچه جمع کننده قرار دارد ، شکاف جلویی شکاف موجود در قسمت درونی پوسته استراکد که در جلو و عقب شکافهای ماهیچه جمع کننده قرار دارد
frontal scar
شکافتگی یخبندانی
رجوع شود به cangelifraction ، شکافتگی یخبندانی رجوع شود به cangelifraction
frost splitting
شکستگی ، شکست - اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها - - در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی) - - در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند - - در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا - - در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند - - در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم - مقایسه شود با:[flow [expstruc - مترادف: rupture -
fracture|rupture|rupture
شکستگی ، شکست ، شکست
اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها

در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی)

در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند

در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا

در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند

در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم
مقایسه شود با:[flow [expstruc
مترادف: rupture
fracture
شکستگی ، شکستن ، کسر
در این متن اصطلاحی است که در رسوب‌شناسی ، خاک‌شناسی و دیگر علوم فیزیکی ، برای توصیف حدود اندازه مکانیکی یک ماده بکار می‌رود ، کسر در این متن اصطلاحی است که در رسوب‌شناسی
fraction
شکسته شدن
fracturation
شکلی دارای بخشهایی که هر یک به نوعی به کل مجموعه شباهت دارد این شکل ها در توصیف عوارض هندسی پیچیده در کارتوکرافیکی رقومی استفاده می شود
fractal
شمع اصطکاکی ، شمع مالشی
friction pile
شنای کرال سینه
کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله ی اینشنا در آب می خزد و پیش می رود
front crawl
شنای کرال سینه کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله ی اینشنا در آب می خزد و پیش می رود
front crawl|swimming|swimming
شیب جلویی
دامنه جلویی؛ شیب دیواره دشتی سراشیب ، شیب جلویی دامنه جلویی؛ شیب دیواره دشتی سراشیب
front slope
شیب مالشی ، شیب اصطکاکی
افت اصطکاکی ارتفاع آب در واحد طول کانال یا مجرایی اغلب تحت شرایط جریانی ، شیب اصطکاکی با گرادیان انرژی متناظر می باشد ولی در برخی موارد ، در نتیجه وجود عواملی چون پیچ و خم ، بازشدگی ، ضربات و در مسیر گذر آب ، انتهای ناشی از هر کدام از عوامل مزبور می بایست از هم جدا شده و بر این اساس شیب اصطکاکی نیز از گرادیان انرژی ، متمایز می شود در کانالهایی یکنواخت و فاقد تغییر ، شیب اصطکاکی با شیب سطح یا لایه انتها برای جریانهای یکنواخت برابر است ، شیب اصطکاکی افت اصطکاکی ارتفاع آب در واحد طول کانال یا مجرایی اغلب تحت شرایط جریانی
friction slope
صدف سیلیسی دو کفه ای دیاتومه ها
frustrule
صفحه جلویی
صفحه تطبیق یافته خرچنگ ده پای براکیوران که حاوی اندامی است که از میان شاخکهای گذشته و به اپیستوم پیوسته است ، صفحه جلویی صفحه تطبیق یافته خرچنگ ده پای براکیوران که حاوی اندامی است که از میان شاخکهای گذشته و به اپیستوم پیوسته است
frontal plate
صفحه شکست
fracture plane
ضریب اصطکاک
friction coefficient
طبقه ای در آمریکای شمالی که مربوط به کامبرین فوقانی (بالاتر از درسباکین و پایینتر از ثرپیلین Trempealeauan) می باشد
franconian
طبقه ای در امریکای شمالی که مربوط به کرتاسه تحتانی (بالاتر از ترینیتینو پایینتر از واشیتان washitan) می باشد
fredericksburgian
طرح تونل جریان آزاد
نوعی از طرح های تونل انحراف که در آن آب فقط در یک تونل جریان آزاد منتقل می شود (در یک طرح تولید انرژی برقابی) ، طرح تونل جریان آزاد نوعی از طرح های تونل انحراف که در آن آب فقط در یک تونل جریان آزاد منتقل می شود (در یک طرح تولید انرژی برقابی)
free flow tunnel development
طره آزاد
free cantilever
طغیان
freshet
عدد فرود
کمیتی بدون بعد که به عنوان شاخص نشان دهنده نوع جریان در هر ساختار هیدرولیکی است که تنها نیروی محرک آن یعنی ، نیروی جاذبه در تعامل با نیروی مقاوم اینرسی یا سکون می باشد ، مقدار این شاخص در حقیقت برابر با نسبت نیروهای اینرسی به نیروی ثقلی بوده و با مربع سرعت شاخص (سرعت میانگین ، سرعت سطحی یا حداکثر سرعت) سامانه تقسیم بر محصول حاصل از ترکیب یکی از ابعاد خطی سامانه (مانند قطر یا عمق) ، ثابت ثقلی و شتاب ناشی از جاذبه که همگی به منظور بدون بعد بودن مجموع آنها ، در قالب واحدهایی یکسان ارائه شده اند ، مساوی می باشد کمیت مورد نظر در مطالعات انجام شده ر روی جریان های جاری در کانالهای باز و یا در حالتیکه سطح آزاد ، نقشی ضروری را در نحوه حرکت سامانه بازی می کند ، مورد استفاده قرار می گیرد ، عدد فرود کمیتی بدون بعد که به عنوان شاخص نشان دهنده نوع جریان در هر ساختار هیدرولیکی است که تنها نیروی محرک آن یعنی
froude number
عمل یخبندان
الف) فرآیند هوازدگی مکانیکی حاصل از چرخه های مکرر و متناوب انجماد آب در ذوب شدن یخ در حفرات ، ترکها و فضاهای دیگر چنین فرآیندی که معمولا در سطح رخ می دهد شامل فرآیندهای congelifraction و cangeliturbation می باشد
ب) تاثیرات حاصل از فرآیند انجماد بر مواد و ساختارهای مختلف مترادف: freeze-thaw action
frost action
عمل یخبندان الف) فرآیند هوازدگی مکانیکی حاصل از چرخه های مکرر و متناوب انجماد آب در ذوب شدن یخ در حفرات ، ترکها و فضاهای دیگر چنین فرآیندی که معمولا در سطح رخ می دهد شامل فرآیندهای congelifraction و cangeliturbation می باشد ب) تاثیرات حاصل از فرآیند انجماد بر مواد و ساختارهای مختلف مترادف: freeze-thaw action
frost action|freeze-thaw action|freeze-thaw action
عناصر کمیاب فرار
fritted trace elements
عنوانی جامع که توسط Bastin (1909) ، برای تمامی سنگهای رسوبی (غیر متراکم یا سیمانی شده) و معادلهای دگرگون شده (دگرگونی دینامیکی) آنها که محصول تلاش سنگهای آذرین بدون تغییر ترکیب یا جورشدگی مکانیک خاص می باشند (مانند آرکوز ، گریواک و گنایس) ، ارائه شده است ریشه کلمه: واژه لاتین frangere به معنای شکستن صفت: frangitic
frangite|frangitic|frangitic|frangere
عنوانی جامع که توسط Bastin (1909) ، برای تمامی سنگهای رسوبی (غیر متراکم یا سیمانی شده) و معادلهای دگرگون شده (دگرگونی دینامیکی) آنها که محصول تلاش سنگهای آذرین بدون تغییر ترکیب یا جورشدگی مکانیک خاص می باشند (مانند آرکوز ، گریواک و گنایس) ، ارائه شده است
ریشه کلمه: واژه لاتین frangere به معنای شکستن
صفت: frangitic
frangite
غشای استراکد
غشایی نسبتا بزرگ که در پشت برآمدگی کفه بازوپا شکل گرفته و توسط حاشیه گوشته فرورونده موجود ، نهشته شده است
مقایسه شود با: growth lamella ، غشای استراکد غشایی نسبتا بزرگ که در پشت برآمدگی کفه بازوپا شکل گرفته و توسط حاشیه گوشته فرورونده موجود ، نهشته شده است مقایسه شود با: growth lamella
frill
غشای جلویی
بخش کلسیتی شیوه دیواره پیشین خزه سانان کیلوستوم آناستان که ماهیچه های جواری به آن متصل شده اند این بخش می تواند فاقد پوشش بوده و یا دارای سپر پیشین باشد ، غشای جلویی بخش کلسیتی شیوه دیواره پیشین خزه سانان کیلوستوم آناستان که ماهیچه های جواری به آن متصل شده اند این بخش می تواند فاقد پوشش بوده و یا دارای سپر پیشین باشد
frontal memberane
فابریک با فشردگی کم
free packing fabric
فابریک فراگمیک
fragmic fabric
فاصله آبیاری
frequency of irrigation
فرازنین
سری امریکای شکالی که مربوط به ائوسن فوقانی (بالاتر از ناریزین و پایینتراز رفوجین) می باشد ، فرازنین سری امریکای شکالی که مربوط به ائوسن فوقانی (بالاتر از ناریزین و پایینتراز رفوجین) می باشد
fresnian
فراژیپان ، متراکم و سخت ، فراجی پن
fragipan
فراسنین
frasnian
فرانسیم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Francium - شماره اتمی :87 - وزن اتمی :(223) - آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-8-1 - نوع عنصر :عناصر قلیایی - گروه جدول تناوبی :1 - lA - دوره جدول تناوبی :7
fr|francium|francium
فرانکلینیت
ترکیب شیمیایی : (Zn ، Mn ، Fe2+)(Fe3+ ، Mn3+)2O4
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:نا کامل ، مطابق با /111/
جلا: فلزی ، نیمه فلزی
شکستگی: صدفی
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی : شکننده و ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; امریکا ، روسیه (اورال) و
خواص شیمیایی : محلول در HCl ، ذوب نمی شود
ترکیب شیمیایی:متغیر دارای انکلوزیون های Mn
رنگ کانی : سیاه ، خرده های نازک آن نیمه شفاف و به رنگ قرمز تیره است
رنگ خاکه: قهوه ای ، قرمز
تشابه کانی شناسی : مگنتیت ، کرومیت
پاراژنز : کلسیت ، زنسیت ، ویلمیت ، رودونیت
منشا تشکیل : دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:اکتائدر
محل پیدایش: آمریکا (فرانکلین)
اغلب دارای خاصیت مغناطیسی ضعیف است ، ذوب نمی شود ، خاصیت مغناطیسی به خود می گیرد ، کانیهای مشابه آن مگنتیت و کرومیت است
نام آن از محل Franklin در نیوجرسی آمریکا گرفته شده است
سختی : 6 - 6 5
چگالی : 5 – 5 2 ، فرانکلینیت - ترکیب شیمیایی : (Zn ، Mn3+)2O4 - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:نا کامل ، مطابق با /111/ - جلا: فلزی ، نیمه فلزی - شکستگی: صدفی - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی : شکننده و ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای - ژیزمان :کمیاب ; امریکا ، روسیه (اورال) و - خواص شیمیایی : محلول در HCl ، ذوب نمی شود - ترکیب شیمیایی:متغیر دارای انکلوزیون های Mn - رنگ کانی : سیاه ، خرده های نازک آن نیمه شفاف و به رنگ قرمز تیره است - رنگ خاکه: قهوه ای ، قرمز - تشابه کانی شناسی : مگنتیت ، کرومیت - پاراژنز : کلسیت ، رودونیت - منشا تشکیل : دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:اکتائدر - محل پیدایش: آمریکا (فرانکلین) - اغلب دارای خاصیت مغناطیسی ضعیف است ، کانیهای مشابه آن مگنتیت و کرومیت است - نام آن از محل Franklin در نیوجرسی آمریکا گرفته شده است - سختی :
franklinite
فرانکئیت
ترکیب شیمیایی :Pb5Sn3Sb2S14
درصد مواد:Pb49 78% Sn17 10% Sb11 65% S21 47% با انکلوزیون های Ag ، Ge ، In
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفور
رخ: کامل ، مطابق با سطح /001/
جلا:فلزی
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای با رشته های شعاعی ، گلوله ای کوچک ، فلسی
ژیزمان : کمیاب ; بولیوی ، امریکا و روسیه
خواص شیمیایی : کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود
رنگ کانی : خاکستری ، سیاه گاهی قوس و قزحی
رنگ خاکه:خاکستری ، سیاه
تشابه کانی شناسی : ته آلیت
پاراژنز :بولانژریت ، سیلندریت ، ورتزیت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:پهن ، کوتاه ، نازک
محل پیدایش: بولیوی
کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود
نام آن از نام دومهندس معدن C E Francke گرفته شده است
سختی :2
چگالی : 5 5 - 5 9 ، فرانکئیت - ترکیب شیمیایی :Pb5Sn3Sb2S14 - درصد مواد:Pb49 78% Sn17 10% Sb11 65% S21 47% با انکلوزیون های Ag ، In - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفور - رخ: کامل ، مطابق با سطح /001/ - جلا:فلزی - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، فلسی - ژیزمان : کمیاب ; بولیوی ، امریکا و روسیه - خواص شیمیایی : کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود - رنگ کانی : خاکستری ، سیاه گاهی قوس و قزحی - رنگ خاکه:خاکستری ، سیاه - تشابه کانی شناسی : ته آلیت - پاراژنز :بولانژریت ، ورتزیت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:پهن ، نازک - محل پیدایش: بولیوی - کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود - نام آن از نام دومهندس معدن C E Francke گرفته شده است - سختی :2 - چگالی : 5 5 - 5 9
franckeite
فرنولوم موهای لبه جلویی بال عقب که به قلاب بال جلو متصل می شود
لگام آلت تناسلی مردانه (آناتومی ) ، فرنولوم موهای لبه جلویی بال عقب که به قلاب بال جلو متصل می شود لگام آلت تناسلی مردانه (آناتومی )
frenulum
فریجید
frigid
فریم تیکت
تپه ریفی کوچک ولی نسبتا مرتفع که دارای هسته ای از برنچ استون یا بافت استون بوده و در برخی نقاط لایه هایی از فلوت استون یا رود استون درشت دانه در کنار آن قرار گرفته اند ، فریم تیکت تپه ریفی کوچک ولی نسبتا مرتفع که دارای هسته ای از برنچ استون یا بافت استون بوده و در برخی نقاط لایه هایی از فلوت استون یا رود استون درشت دانه در کنار آن قرار گرفته اند
frame thicket
قاب بدون مفصل
frame without hinge
قاب گرفتن ، طرح کردن
framing.
قاب گرفتن ، طرح کردن ، قالب بندی ، تیر پایه ، تیر ریزی
framework
قاب مفصلدار
frame with hinge
قالب ، کادر
یک عکس یا تصویر مجزا ، کادریک عکس یا تصویر مجزا
frame
قطعه قطعه شدن ، خردشدگی
قطعه قطعه شدن یا متلاشی شدن سنگ دراثرآتشکاری راخردشدن ، خردشدگی قطعه قطعه شدن یا متلاشی شدن سنگ دراثرآتشکاری راخردشدن
fragmentation
کانال جریان آزاد (آب) ، آبراه روباز
free flow canal
کانی ای با فرمول Mg2Mn+3(Bo3)o2 که هم ریخت پینکیولیت ، تاکوکیت (tak euchiite) وارتوپیناکولیت (orthopinakiolite) می باشد
freikssonite
کمان جلویی
رجوع شود به fore arc (قوس پیشین) ، کمان جلویی رجوع شود به fore arc (قوس پیشین)
frontal arc
کمربند یخبندان
مجرایی که به منظور تسریع و تسهیل فرآیند انجماد خاک و جهت ، کمربند یخبندان مجرایی که به منظور تسریع و تسهیل فرآیند انجماد خاک و جهت
frost belt
کومه یخبندانی
عنوانی عام برای تپه ، پشته یا برآمدگی مخروطی که در منطقه ای همیشه منجمد شکل گرفته و حاوی هسته ای یخی بوده و نشان دهنده تورم و حرکت رو به بالای موسمی و فصلی سطح زمین در اثر تورم انجمادی یا فشار هیدوراستاتیکی آب های زیرزمینی است نیز ببینید: pingo ؛ palsa ؛ hydrolaccolith؛ ice laccolith؛earth hummock ؛frost blister ؛ ground-ice mound ؛ ice mound؛ gravel mound مترادف: soil blister؛ suffusion knob ، کومه یخبندانی عنوانی عام برای تپه
frost mound
گانسنگهایی که فلز موجود در آن به حالت آزاد یافت می شوند ، گانسنگ آزاد
free milling ore
گرانی سنج فراست
ثقل سنجی تعادلی که شامل وزنه ای است که به قسمت انتهایی بازوی تقریبا قائمی متصل شده و توسط فنری با زاویه 45 نسبت به خط قائم ، در جای خود ، نگه داشته می شود شاهین ثقل سنج یا تغییر نیروی ثقل ، بالا و پایین رفته ولی سپس با استفاده از فنری حساس که توسط پیچ میکرومتری کشیده شده ، به موقعیت نرمال خود باز می گردد ، گرانی سنج فراست ثقل سنجی تعادلی که شامل وزنه ای است که به قسمت انتهایی بازوی تقریبا قائمی متصل شده و توسط فنری با زاویه 45 نسبت به خط قائم
frost gravimeter
گرداب آزاد
free vortex
گل سفید بریاسون
french chalk
گُل یخبندانی
نوعی ساختار سطحی که معمولا به صورت تیغه هایی برگ یا دندانه مانند روی سطوح یخی شکل گرفته و نسبت به آنها دارای زوایای متفاوتی می باشند ، گُل یخبندانی نوعی ساختار سطحی که معمولا به صورت تیغه هایی برگ یا دندانه مانند روی سطوح یخی شکل گرفته و نسبت به آنها دارای زوایای متفاوتی می باشند
frost flower
گمانه زنی به صورت سقوط آزاد(ضربه ای)
free-fall drilling
گمانه زنی به صورت سقوط آزاد(ضربه ای)
free fall boring
گونه متحرک ، در تریلوبیت ها ، بخشهایی از سفالون که از در طول پوست اندازی از گونه ثابت شده جدا می شوند
free cheek
گوه انجمادی
نوعی خردایش انجمادی که در آن سنگ درزه داری تحت تاثیر عملکرد گوه مانند یخ موجود در درزه های آن ، خرد و جابجا می شود ، گوه انجمادی نوعی خردایش انجمادی که در آن سنگ درزه داری تحت تاثیر عملکرد گوه مانند یخ موجود در درزه های آن
frost wedging
گُوه یخبندانی
عنوانی که در برخی مواقع برای انواع گوه های یخی موجود در زمینهای منجمد فصلی یا دائمی یا نمونه هایی فسیلی به کار می رود هر توده گوه ای شکلی با غشای سردسیری یا نمونه ای که تحت شرایط انجمادی تولید شده است ، گُوه یخبندانی عنوانی که در برخی مواقع برای انواع گوه های یخی موجود در زمینهای منجمد فصلی یا دائمی یا نمونه هایی فسیلی به کار می رود هر توده گوه ای شکلی با غشای سردسیری یا نمونه ای که تحت شرایط انجمادی تولید شده است
frost wedge
لودرباتخلیه ازجلو ، لودرسر-پیش
این لودرهادردونوع چرخ زنجیری وچرخ لاستیکی دردسترس می باشند شامل صندوقه ای هستندکه توسط یک جفت بازوی مفصلی هیدرولیکی به بدنه لودرمتصل می شوند نوع چرخ زنجیری قابلیت کندن بالاتری داردونوع چرخ لاستیکی قابلیت تحرک بیشتری دارد ، لودرسر-پیش این لودرهادردونوع چرخ زنجیری وچرخ لاستیکی دردسترس می باشند شامل صندوقه ای هستندکه توسط یک جفت بازوی مفصلی هیدرولیکی به بدنه لودرمتصل می شوند نوع چرخ زنجیری قابلیت کندن بالاتری داردونوع چرخ لاستیکی قابلیت تحرک بیشتری دارد
front end loader
ماسه سنگ یا سنگ آهکی که بدون درزو دیاکلاز بوده و به آسانی شکل پذیر می باشد و به عنوان مصالح ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرد ، سنگ‌ مخصوص‌ تراش‌ ، سنگ‌ تراش‌ بردار
مربوط به آب؛ آبی که حاوی مقدار اندکی مواد محلول بوده و یا کلا فاقد آنها می باشد
مترادف: freestonewater
مربوط به سنگها؛ هر سنگی (خصوصا ماسه سنگ ریزدانه ای با لایه های ضخیم و بافت مسطح) که در تمامی راستاهای ممکن ، با سهولتی یکسان ، قابل برش (بدون خرد یا شکسته شدن) می باشد سهولت ایجاد اشکال مختلف در چنین سنگی ، آنرا به ماده ای مناسب برای تولید بلوکهای ساختمانی تبدیل کرده است عنوان مزبور ، ابتدا یا برای سنگ آهک ارائه شده و امروزه نیز برای سنگ مزبور و انواع مشابه آن ، به کار می رود
نیز ببینید: honite
مقایسه شود با: flagstone
freestone
مجرای جریان آزاد (آب)
free flow conduit
مرحله ای از رشد بازوپای دالینید (dallinid) (مانند حالت مشاهده شده برابر خانواده frenaliniae) که در آن شکافهای جذبی جانبی در سرپوش موجود به وجود می آیند (پیش از شکل گیری شکاف های جذبی صدف موجود) این مرحله ، عموما پس از مرحله کامپاگینوم (campagiform) ، رخ می دهد
frenuliniform
مرز سرحد ، خط‌ فاصل‌ ، مرزی‌ ، صف‌ جلو لشکر
frontier
مقاومت گسیختگی ، نقطه شکست
fracture strength
مناطق یخچالی
frigid zones
منطقه جلویی
بخش میانی پوسته برخی از خرچنگهای ده پا که حاوی پوزه یا دماغه موجود و قسمتهای موجود در پشت آن است ، منطقه جلویی بخش میانی پوسته برخی از خرچنگهای ده پا که حاوی پوزه یا دماغه موجود و قسمتهای موجود در پشت آن است
frontal region
منطقه شکستگی
منطقه ای خطی با توپوگرافی نا منظم بر روی بستر عمیق اقیانوس است که از روند گسلهای انتقالی و امتدادهای غیر فعال آن ها تبعیت می کند
fracture zone
منطقه شکستگی منطقه ای خطی با توپوگرافی نا منظم بر روی بستر عمیق اقیانوس است که از روند گسلهای انتقالی و امتدادهای غیر فعال آن ها تبعیت می کند
fracture zone|fracture|fracture|fracture zones
منفذ جلویی
(شعاعیان): حفره ای در قسمت جلوی صدف موجودی شعاعی که در مجاورت حلقه مبدایی آن قرار گرفته و شبیه به حفره جناغی به نظر می رسد ، منفذ جلویی (شعاعیان): حفره ای در قسمت جلوی صدف موجودی شعاعی که در مجاورت حلقه مبدایی آن قرار گرفته و شبیه به حفره جناغی به نظر می رسد
frontal pore
موهای پیشانی دو ردیف موی عمودی روی صورت دو بالان
frontal bristle
موهای پیشانی دو ردیف موی عمودی روی صورت دو بالان
frontal bristle|frontal bristles|frontal bristles
موهای دو طرف صورت و اطراف دهان و چشم دو بالان
fronto orbital bristle|fronto orbital bristles|fronto orbital bristles
موهای دو طرف صورت و اطراف دهان و چشم دو بالان
fronto orbital bristle
میوه
الف) در حالت سختگیرانه می توان این واژه را برای غلاف گیاهی و دانه های داخل آن یا تخمدان تکامل یافته و بارور ، به کار برد
ب) درحالت کلی تر می توان واژه مزبور را برای غلاف بالغ و محتویات آن به همراه تمامی بخشهای داخلی یا خارجی آنها به کار برد ، میوه الف) در حالت سختگیرانه می توان این واژه را برای غلاف گیاهی و دانه های داخل آن یا تخمدان تکامل یافته و بارور ، به کار برد ب) درحالت کلی تر می توان واژه مزبور را برای غلاف بالغ و محتویات آن به همراه تمامی بخشهای داخلی یا خارجی آنها به کار برد
fruit
ناهمواری انجمادزاد
رجوع شود به frost heaving (ناهمواری انجمادی) ، ناهمواری انجمادزاد رجوع شود به frost heaving (ناهمواری انجمادی)
frost heave
نفوذسنج مخروطی اصطکاکی
friction cone penetrometer
نقطه انجماد ، درجه یخبندان
freezing. point
نقطه یخبندان
سرمای مورد نیاز برای تصفیه آب موجود در هوایی مرطوب (تحت فشار و میزان بخار آب محتوی ثابت) و تشکیل شدن یخ ، نقطه یخبندان سرمای مورد نیاز برای تصفیه آب موجود در هوایی مرطوب (تحت فشار و میزان بخار آب محتوی ثابت) و تشکیل شدن یخ
frost point
نمودار بسامد ، مترادف histogram
frequency diagram
نمودار فرکانس توزیع ، نمودار فراوانی توزیع (نمودار دوره)
آب نگار ترسیمی که برپایه دامنه (مقدار) داده های مشاهده ای ترسیم می شود ، نمودار فراوانی توزیع (نمودار دوره) آب نگار ترسیمی که برپایه دامنه (مقدار) داده های مشاهده ای ترسیم می شود
frequency distribution curve
نهر سیلاب گیر
freshet canal
نهشته های آبهای ملایم ، آبرفتهای رودخانه های یا توف ها
fresh water deposit
نوعی اسلیت خالدار که حاوی لکه های کنکرسیوسنی دانه گندم مانندی می باشد
ریشه کلمه: زبان آلمانی
مقایسه شود با: fleckschiefer؛ garbenschiefer ؛ knotenschiefer ، نوعی اسلیت خالدار که حاوی لکه های کنکرسیوسنی دانه گندم مانندی می باشد ریشه کلمه: زبان آلمانی مقایسه شود با: fleckschiefer؛ garbenschiefer ؛ knotenschiefer
fruchtschiefer
نوعی الماس که در آفریقای جنوبی یافت شده و دارای نقاط ریز درخشانی می باشد
framesite
نوعی توریت که در عناصر نادر خاکی خصوصا سریوم فراوان می باشد
freyalite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaB2(OH)8 - عنوانی که توسط تن هاف (1959) برای قالب رسوبی پر مانندی که ظاهری شبیه به برگ بوته توت فرنگی یا برگ کلمهای بزرگ داشته و انشعابات آن همیشه در جهت جریان ، قرار گرفته اند ارائه شده است طول چنین ساختاری ، معمولا چندین دسی متر می باشد مترادف: deltoidalcast ؛ cabbageleaf mark
frolovite|deltoidalcast|deltoidalcast|cabbageleaf mark
نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: K3Na3Ca5(Si12O30)[F ، (OH)]4•(H2O) - وجه تسمیه : از نام V A Frank-Kamenetsky (1915-1994) زمین شناس روس - نامهای دیگر این کانی : Canasite–triclinic
frankamenite|canasite-triclinic|canasite-triclinic
نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: K3Na3Ca5(Si12O30)[F ، (OH)]4•(H2O)
وجه تسمیه : از نام V A Frank-Kamenetsky (1915-1994) زمین شناس روس
نامهای دیگر این کانی : Canasite–triclinic
frankamenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ag ، Cu ، Fe)12(Sb ، As)4S13 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ag
freibergite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ba ، Pb)(UO2)2V2O8•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ba
francevillite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (K ، Na)4(Mn++ ، Mg ، Zn)48(Si ، Al)72(O ، OH)216•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K
franklinphilite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Nd ، Y ، Sm ، Ce)(UO2)3(PO4)2O(OH)•6(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Nd
francoisite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Zn ، Al)3(Si ، Al)2O5(OH)4
وجه تسمیه : از نام Julien Jean Joseph Fraipont (1857-1910) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Zn ، Al)2O5(OH)4 - وجه تسمیه : از نام Julien Jean Joseph Fraipont (1857-1910)
fraipontite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: [(Na ، K)30Ca10][Si30Al30O120](SO4)10•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: [(Na
franzinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: AgPbSbS3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: AgPbSbS3
freieslebenite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba2TiSi2O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba2TiSi2O8
fresnoite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaF2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaF2
frankdicksonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2( Fe3+ ، Al)Mn+++Mn++3Zn2Si2O10(OH)8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2( Fe3+
franklinfurnaceite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaB2(OH)8
عنوانی که توسط تن هاف (1959) برای قالب رسوبی پر مانندی که ظاهری شبیه به برگ بوته توت فرنگی یا برگ کلمهای بزرگ داشته و انشعابات آن همیشه در جهت جریان ، قرار گرفته اند ارائه شده است طول چنین ساختاری ، معمولا چندین دسی متر می باشد
مترادف: deltoidalcast ؛ cabbageleaf mark
frolovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CoSe ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CoSe
freboldite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu2Te++++++O4(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu2Te++++++O4(OH)2
frankhawthorneite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu3Bi(SeO3)2O2Cl ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu3Bi(SeO3)2O2Cl
francisite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: FeTe2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: FeTe2
frohbergite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: H2Ca3Be2(PO4)4•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: H2Ca3Be2(PO4)4•4(H2O)
fransoletite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: H6(K ، Na)3(Al ، Fe3+)5(PO4)8•13(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: H6(K
francoanellite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mg2(Mn+++ ، Fe3+)O2(BO3) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg2(Mn+++
fredrikssonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn(UO2)2[(V ، P)O4]2•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn(UO2)2[(V
fritzscheite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn++ Fe3+4(PO4)3(OH)5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn++ Fe3+4(PO4)3(OH)5
frondelite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn3V(SiO4)(O ، OH)7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn3V(SiO4)(O
franciscanite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Mn8Si6O15(OH ، Cl)10
وجه تسمیه : از نام Charles Friedel (1832-1899) ، French ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn8Si6O15(OH ، Cl)10 - وجه تسمیه : از نام Charles Friedel (1832-1899)
friedelite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2 Fe3+2Ti6O16 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2 Fe3+2Ti6O16
freudenbergite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na2Nb4O11•9(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na2Nb4O11•9(H2O)
franconite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb5Cu5Bi7S18 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb5Cu5Bi7S18
friedrichite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb8Cu+(As+++O3)2O3Cl5 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb8Cu+(As+++O3)2O3Cl5
freedite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PdBi2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PdBi2
froodite
همزدن یخبندانی
مترادفی برای واژه congeliturbation که البته نسبت به آن فاقد هرگونه حرکت جرمی است ، همزدن یخبندانی مترادفی برای واژه congeliturbation که البته نسبت به آن فاقد هرگونه حرکت جرمی است
frost stirring
هوازدگی یخبندانی
رجوع شود به congelifraction ، هوازدگی یخبندانی رجوع شود به congelifraction
frost weathering
هوای یخبندان ، هوای یخ زده
frosty weather
واکنش‌ بسامدی‌ ، بسامد پاسخ
رقت یا تصفیف سیگنالی به صورت تابعی از فرکانس که در حقیقت محصول گدازه اطلاعات از بخش یا عنصری مانند ژئوفون یا فیلتر ، می باشد ، بسامد پاسخ رقت یا تصفیف سیگنالی به صورت تابعی از فرکانس که در حقیقت محصول گدازه اطلاعات از بخش یا عنصری مانند ژئوفون یا فیلتر
frequency response
وسیله نقلیه بدون مهار
این وسایل نقلیه وسایل چرخ لاستیکی هستندکه به هیچ مسیرثابتی وابسته نبوده وریل ثابتی نیزآنها را محدود به حرکت درمحدوده خاصی نمی کند ازانواع آن می توان کامیونها و لودرهارا نام برد ، وسیله نقلیه بدون مهار این وسایل نقلیه وسایل چرخ لاستیکی هستندکه به هیچ مسیرثابتی وابسته نبوده وریل ثابتی نیزآنها را محدود به حرکت درمحدوده خاصی نمی کند ازانواع آن می توان کامیونها و لودرهارا نام برد
free steered vehicle
یخ آب شیرین
یخ حاصل از انجماد آب های شیرین موجود در دریاچه ها ، به رودها و یا زیرزمین ، مترادف: freshice ، یخ آب شیرین یخ حاصل از انجماد آب های شیرین موجود در دریاچه ها
freshwater ice
یخ جوشه
الف) تجمع آب و گل اضافی که طی ذوب شدن بهاره ، از یخهای زیرزمینی جدا شده و معمولا باعث سست شدن خاک و در نتیجه شکل گیری باتلاق می شود ب) برآمدگی کم ارتفاعی که محصول انجماد تفریقی در نقاطی است که بهترین شرایط را جهت تشکیل لایه های مجزای یخ دارا هستند؛ چنین برآمدگی هایی معمولا فاقد پوشش گیاهی خاص می باشند
ج) شکسته شدن سنگهای یکپارچه سطحی در اثر تورم ناشی از انجماد ، معمولا پس از آب شدن یخ متورم شده ، مواد آبکی و گل آلود از درون شکستگی مزبور خارج می شوند ، یخ جوشه الف) تجمع آب و گل اضافی که طی ذوب شدن بهاره ، از یخهای زیرزمینی جدا شده و معمولا باعث سست شدن خاک و در نتیجه شکل گیری باتلاق می شود ب) برآمدگی کم ارتفاعی که محصول انجماد تفریقی در نقاطی است که بهترین شرایط را جهت تشکیل لایه های مجزای یخ دارا هستند؛ چنین برآمدگی هایی معمولا فاقد پوشش گیاهی خاص می باشند ج) شکسته شدن سنگهای یکپارچه سطحی در اثر تورم ناشی از انجماد
frost boil
یختود بی خطر
عنوانی که در مباحث مربوط به زیر دریانوردی برای پوسته ای یخی با بیش از 10 روزنه بزرگ (یا ساختارهای مشابهی که امکان به سطح آمدن زیردریایی را فراهم می کنند) در هر 30 مایل دریایی (56 کیلومتر) از مسیر گذر زیردریایی ، به کار می رود متضاد: hostile ice ، یختود بی خطر عنوانی که در مباحث مربوط به زیر دریانوردی برای پوسته ای یخی با بیش از 10 روزنه بزرگ (یا ساختارهای مشابهی که امکان به سطح آمدن زیردریایی را فراهم می کنند) در هر 30 مایل دریایی (56 کیلومتر) از مسیر گذر زیردریایی
friendly ice
یخرفت جلویی
الف) یخرفت پایانه ای یا انتهایی
ب) خاکریزی یخرفتی که جلوی توده یخی ذوب شده ای تشکیل شده است ، یخرفت جلویی الف) یخرفت پایانه ای یا انتهایی ب) خاکریزی یخرفتی که جلوی توده یخی ذوب شده ای تشکیل شده است
frontal moraine
یخزدگی
frost heaving
یخزدن ، انجماد
الف) شیشه زمینی مات یا سطح فاقد جلای دانه کانیهای گرد؛ خصوصا کوارتز چنین سطحی می تواند محصول برخوردهای متعدد دانه با یکدیگر ، حین وزش بادهای شدید بوده و یا ناشی از نهشته شدن بلورهای میکروسکوپی متعدد روی آنها باشد (مانند سیلیستهای ریزدانه ثانویه ای که روی دانه های کوارتز نهشته شده اند)
ب) فرآیندی که منجر به شکل گیری چنین سطوحی می شود ، انجماد الف) شیشه زمینی مات یا سطح فاقد جلای دانه کانیهای گرد؛ خصوصا کوارتز چنین سطحی می تواند محصول برخوردهای متعدد دانه با یکدیگر ، حین وزش بادهای شدید بوده و یا ناشی از نهشته شدن بلورهای میکروسکوپی متعدد روی آنها باشد (مانند سیلیستهای ریزدانه ثانویه ای که روی دانه های کوارتز نهشته شده اند) ب) فرآیندی که منجر به شکل گیری چنین سطوحی می شود
frosting

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه