دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

معادل های انگلیسی برای علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم

علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
ph (phenyl) : فنیل ، اصل بنزین ، علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر ph (phenyl) : فنیل

پیشنهاد شما چیست؟

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.

واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
ph (phenyl) : فنیل ، اصل بنزی و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است

فارسی

انگلیسی تلفظ

(گیاه‌شناسی):یک برگچه پهن‌شده که مانند یک برگ عمل می‌کند
(دیرینه‌شناسی):بخش کم و بیش فروافتاده با منافذ گسترده در بخش کنار دهانی یک آمبولاکروم در یک اکینوئید که پاهای لوله‌ای شکل ویژه‌ای را ایجاد می‌کند ، (گیاه‌شناسی):یک برگچه پهن‌شده که مانند یک برگ عمل می‌کند (دیرینه‌شناسی):بخش کم و بیش فروافتاده با منافذ گسترده در بخش کنار دهانی یک آمبولاکروم در یک اکینوئید که پاهای لوله‌ای شکل ویژه‌ای را ایجاد می‌کند

phyllode

آب سطح اشباع

phreatic water

آب سطح اشباع

phreatic water|phreatic|phreatic

آب ماگمایی

Phreatomagmatic

ابر دوران پیدازیستی
بخشی از زمان زمین شناسی که نماینده آن سنگهای با محتوای فسیلی فراوان است این ابر دوران از انتهای ابر دوران پروتروزوییک (540 میلیون سال قبل) تا زمان حال ادامه دارد

phanerozoic eon

ابر دوران پیدازیستیبخشی از زمان زمین شناسی که نماینده آن سنگهای با محتوای فسیلی فراوان است این ابر دوران از انتهای ابر دوران پروتروزوییک (540 میلیون سال قبل) تا زمان حال ادامه دارد

phanerozoic eon|phanerozoic|phanerozoic

اسید فسفریک

phosphoric acid

افت سطح ایستایی ، پایین رفتن سطح ایستایی

phreatic decline

الف) طبقه یا عضوی که در یک مقطع چینه شناسی معین مفقود شده ، اگرچه در دیگر سکانسهای معاصر یا مقطع مزبور ، موقعیتی شاخص و ویژه را به خود اختصاص داده است
مقایسه شود با: ghost member (ب) ghost ، موقعیتی شاخص و ویژه را به خود اختصاص داده است مقایسه شود با: ghost member (ب) ghost

phantom

الف) گروهی از سنگهای آذرین خروجی ریزدانه که بخش اعظم آنها از فلدسپات قلیایی (خصوصاً آنورتوکلاز یا سانیدین) تشکیل شده و نفلین ، فلدسپاتوئید اصلی آنها می باشد؛ همچنین هر سنگ متعلق به این گروه؛ معادل خروجی نفلین سینیت ب) هر سنگ آذرین خروجی متشکل از فلدسپات قلیایی ، کانیهای مافیک و فلدسپاتوئیدهایی چون لوسیت ، نفلین یا سودالیت مترادف: klingstein ، clinkstone ، echodolite طبق پیشنهاد استرکیس می بایست نام فلدسپاتوئید اصلی یک سنگ فنولیتی پیش از فنولیت ، ذکر شود (مانند یک فنولیت لوسیتی ، آنالسیمی و …) ریشه کلمه : واژه یونانی phone به معنای صدا ، واژه مزبور با توجه به انتشار صدایی خاص و زنگ مانند به هنگام کوبیده شدن سنگ های فنولیتی ، برای آنها انتخاب شده است

phonolite|echodolite|echodolite|clinkstone|klingstein

الف) گروهی از سنگهای آذرین خروجی ریزدانه که بخش اعظم آنها از فلدسپات قلیایی (خصوصاً آنورتوکلاز یا سانیدین) تشکیل شده و نفلین ، فلدسپاتوئید اصلی آنها می باشد؛ همچنین هر سنگ متعلق به این گروه؛ معادل خروجی نفلین سینیت
ب) هر سنگ آذرین خروجی متشکل از فلدسپات قلیایی ، کانیهای مافیک و فلدسپاتوئیدهایی چون لوسیت ، نفلین یا سودالیت
مترادف: klingstein ، clinkstone ، echodolite طبق پیشنهاد استرکیس می بایست نام فلدسپاتوئید اصلی یک سنگ فنولیتی پیش از فنولیت ، ذکر شود (مانند یک فنولیت لوسیتی ، آنالسیمی و …) ریشه کلمه : واژه یونانی phone به معنای صدا ، واژه مزبور با توجه به انتشار صدایی خاص و زنگ مانند به هنگام کوبیده شدن سنگ های فنولیتی ، برای آنها انتخاب شده است

phonolite

الف) نوعی میکای k 16 وجهی با ترکیب ایده آل k[(Fe+2 ، Mg)0 5Al1 5](Si3 5Al0 5)O10(OH ، F)2
ب) یک سنگ نیمه شفاف یا شفاف که توسط قدما ، به عنوان پنجره مورد استفاده قرار می گرفته است ، F)2 ب) یک سنگ نیمه شفاف یا شفاف که توسط قدما

phengite

الف)بخش حجره‌ای صدف یک نوتیلوئید یا آمونوئید ب)پوسته درونی حجره‌ای ومخروطی یک بلمنیت یا یک اولاکوسرید که در یک گودال عمیق قدامی(کندویی) در روستروم یا تلوم گنجانده شده است

phragmocone

باروابسته به pH

ph-dependent charge

بافت پیدا بلور ، بافت آَشکار بلور(سنگ)

phaneritic texture

باکتریهای فسفر

phosphobacteria

بنگرید به : Phanerite

phaneromere

بنگرید به : Phanerite

phaneromere|phanerite|phanerite

پروژه مرحله ای

phased project

پسوندی برای نام یک سنگ که مثال بارز آن "پورفیری"است

phyre

پلبوپتریس ، سنگواره گیاهی (از گروه فیلیکو فیت ها "filicophyta" )
در سنگ های لیاس ایران وجود دارند ، فروند مونوپودیک یا دیکوتوم دارند پینول ها طویل و آزاد یا متصل به هم در چند میلیمتر اول قاعده ، رگبرگ میانی برجسته و مشخص ، رگبرگ های جانبی حالت دیکوتوم دارند بین دو رگبرگ جانبی شبکه ایجاد می شود رگبرگ های جانبی توسط خطوطی به هم متصل می شوند از ویژگی های مهم آن این است که اسپورانژ هاصورت سُور در دو طرفرگبرگ میانی مشاهده می شوند در حالتی که اسپورانژ ها به صورت سُور وجود داشته باشند رگبرگ های جانبی قابل تشخیص نمی باشند ، سنگواره گیاهی (از گروه فیلیکو فیت ها "filicophyta" ) در سنگ های لیاس ایران وجود دارند

phlebopteris

پنتوکسیدفسفر

phosphorus pentoxide

پ-هاش ایزوهیدریک

ph-isohydric

پ-هاش خاک

ph soil

پ-هاش محاسبه شده

phc

پ-هاش هیدرولیتیک

ph hydrolytic

پیدا بلور
بافت سنگ آذرینی است که در آن ذرات بلور آنقدر به اندازه کافی بزرگ است که می تواند با چشم غیر مسلح دیده شود ، پیدا بلور بافت سنگ آذرینی است که در آن ذرات بلور آنقدر به اندازه کافی بزرگ است که می تواند با چشم غیر مسلح دیده شود

phaneritic

پیدا بلور(سنگ)آشکار بلور(سنگ) ، یک سنگ آذرین که دانه های کانیهای اصلی و ضروری آن به حدی بزرگ هستند که با استفاده از میکروسکوپ ، قابل مشاهده می باشند
مترادف منسوخ: phaneromere

phanerite

تابندگی فسفری ، فسفر تابی ، فسفرسانس پدیده ای در کانی های های درای ناخالصی فسفر زا که بعد از تحریک نوری تا مدتی پس از قطع انرژی خاصیت نوردهی را ادامه دهد

phosphorescence|luminescence|luminescence

تابندگی فسفری ، فسفر تابی ، فسفرسانس
پدیده ای در کانی های های درای ناخالصی فسفر زا که بعد از تحریک نوری تا مدتی پس از قطع انرژی خاصیت نوردهی را ادامه دهد

phosphorescence

تبدیل لگاریتمی نسبت قطر یک دانه به میلی متر به قطر استاندارد (1 میلی متر) لازم به ذکر است که پارامتر مزبور ، یک بعد نبوده و تنها یک نسبت می باشد

phi

تثبیت فسفر

phosphate fixation

تثبیت فسفر

phosphorus fixation

تثبیت فسفریا پتاسیم

phosphate or potash fixation

تجسم عکسی

photorealism

تریان اسفنجی که در آن پوشش‌ها به‌صورت ساختارهای مسطح ، گاهی ورقه‌ای یا برگ ‌مانند گسترش یافته است

phyllotriaene

تصویر
تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی ، تصویر تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی

photograph

تغییر فاز

phase change

تغییرات فازی

PHASE CHANGES

جذب فیزیکی

physiosorption

جغرافیای‌ ط‌بیعی‌ ، مبحث‌ آثار و پدیده‌ های‌ ط‌بیعی‌ ، ریخت نگاری
اصولاً توصیف طبیعت فیزیکی(شکل ، ماده ، آرایش ، تغییرات) اشیا به ویژه عوارض طبیعی است؛ این واژه درجغرافیا در سال 1869توسط هوکسلی برای مطالعه یا توصیف "پدیده‌های طبیعی به طور کلی " معرفی شده است این واژه سپس به ویژه در ایالات متحده چنین تعریف شد:" توصیف عوارض سطحی زمین ، همچون توده های هوا ، آب و زمین "(پاول ، 1985) با تأکید بر منشأ آنها که بدین‌ترتیب با جغرافیای فیزیکی مترادف می‌شود و شامل زمین‌شناسی ، هواشناسی و اقیانوس‌شناسی می‌گردد پس ازآن به ویژه در ایالات متحده این واژه به بخشی از جغرافیای فیزیکی که به توصیف و منشأ زمین‌دیس‌ها می پردازد محدود گردید؛ ازاین جهت این واژه منسوخ شده وزمین‌ریخت‌شناسی جایگزین آن شده است ، اگر چه گرایش کلی در مورد فیزیوگرافی به عنوان یک واژه توصیفی و زمین‌ریخت‌شناسی به عنوان یک واژه تفسیری در مطالعه زمین‌دیس‌ها می‌باشد ، ریخت نگاری اصولاً توصیف طبیعت فیزیکی(شکل

physiography

جغرافیای طبیعی
شاخه ای از جغرافیا ، که عوارض طبیعی زمین را مورد بررسی قرار می دهد و درباره شکل و ریخت پوسته زمین گفتگو می کند ، جغرافیای طبیعی شاخه ای از جغرافیا

physical geography

چینه‌شناسی فیزیکی چینه‌شناسی مبتنی بر مفاهیم فیزیکی سنگ‌ها(به عنوان مثال مفاهیم رسوب‌شناختی)

physical stratigraphy

خاکهای فیتومورفیک

phytomorphic soil

خاکهای گیاه ساخت

phytogenic soils

خودکفای نورپرور ، فتوتروفیک ، نورخواری

phototrophic

درشت بلور ، گپ بلور ، درشت بلور
عنوان بسیار متداولی که توسط ایدینگز برای بلورهای نسبتاً بزرگ و مشخص موجود در یک سنگ پورفیری ، ارائه شده است واژه inset نیز به عنوان جایگزینی برای این واژه پیشنهاد شده است ، درشت بلور عنوان بسیار متداولی که توسط ایدینگز برای بلورهای نسبتاً بزرگ و مشخص موجود در یک سنگ پورفیری

phenocryst

دستگاهی است برای تعیین پتانسیل با استفاده از مقدار ph

ph-meter

دوره نوسان

phreatic cycle

دیرینه‌شناسی گیاهی
پالئوبوتانی ، دیرینه‌شناسی گیاهان ، گیاه‌شناسی دیرینه ، دیرینه‌شناسی گیاهی پالئوبوتانی

phytopaleontology

راسته ، تراز اصلی در طبقه بندی جانوران ، که در زیر kingdom و بالاتر از رده جای می گیرد

phylum

راسته چوب مانندها حشرات بالدری که شبیه چوب یا برگ می شوند

phsmida

راهنمای عکس زمین شناختی
هر عنصر تصویری که در تفسیر ساختار زمین شناسی یک ناحیه معین به کار گرفته می شود ، راهنمای عکس زمین شناختی هر عنصر تصویری که در تفسیر ساختار زمین شناسی یک ناحیه معین به کار گرفته می شود

photogeologic guide

رخ مانه ، رَخ مون
ویژگیها و مشخصات قابل مشاهده یک موجود زنده که در حقیقت منعکس کننده نتایج برهم کنش یا تعامل جنس نمونه و محیط زیست موجود مزبور هستند
در زیست شناسی: ریخته ظاهری ، شکل ظاهری ، فنوتیپ ، پدیدگان

phenotype

رخ مانه ، رَخ مون ویژگیها و مشخصات قابل مشاهده یک موجود زنده که در حقیقت منعکس کننده نتایج برهم کنش یا تعامل جنس نمونه و محیط زیست موجود مزبور هستند در زیست شناسی: ریخته ظاهری ، شکل ظاهری ، فنوتیپ ، پدیدگان

phenotype|cleavage|cleavage

رخساره چینه‌ای
رخساره‌ای که بر مبنای ویژگی‌های چینه‌بندی به ویژه شاخص چینه‌بندی تفریق یافته است (کلی ، 1956) ، رخساره چینه‌ای رخساره‌ای که بر مبنای ویژگی‌های چینه‌بندی به ویژه شاخص چینه‌بندی تفریق یافته است (کلی

phyllofacies

ردیاب نور رسان آشکار سازی که قابلیت هدایت یا رسانایی آن به صورت متناسب با تشعشعات الکترومغناطیسی دریافت شده توسط آن تغییر می کند

photoconductive detector|photoconductive|photoconductive|detector

ردیاب نور رسان
آشکار سازی که قابلیت هدایت یا رسانایی آن به صورت متناسب با تشعشعات الکترومغناطیسی دریافت شده توسط آن تغییر می کند

photoconductive detector

رسوبگذاری فیزیکی

physical sedimentation

زغالسنگ قهوه ای
ماده سیاه ژلاتینی نیتروژنه هومیک موجود در درون یا زیر رسوبات تورب ، زغالسنگ قهوه ای ماده سیاه ژلاتینی نیتروژنه هومیک موجود در درون یا زیر رسوبات تورب

phytocollite

زمین شناسی فیزیکی
از تقسیمات اصلی زمین شناسی که به بررسی مواد زمین و شناخت تأثیر فرایندها و نیروها بر سطح و درون زمین می پردازد ، زمین شناسی فیزیکی از تقسیمات اصلی زمین شناسی که به بررسی مواد زمین و شناخت تأثیر فرایندها و نیروها بر سطح و درون زمین می پردازد

physical geology

زمین‌شناسی ریخت نگاری
شاخه‌ای از زمین‌شناسی که در رابطه با توپوگرافی ، زمین‌ریخت‌شناسی است این واژه قبلاً به گونه مترادف با فیزیوگرافی به کار می‌رفت ، زمین‌شناسی ریخت نگاری شاخه‌ای از زمین‌شناسی که در رابطه با توپوگرافی

physiographic geology

زون سطح آب اشباع ، زون فراتیک ، زون اشباع

phreatic zone|phreatic|phreatic

زون سلسله النسب ، زون زیست چینه ای که حد بالا و پایین آن با ظهور و از بین رفتن آن فسیل مشخص می شود

phylozone

زون شاخه زادی ، زون خطی

phylogenetic zone

زون فیلیک
زونی در کانسارهای پورفیری مجاور زون پتاسیک که به کمک مجموعه کانی‌های کوارتز-سریسیت-پیریت ، با کمتر از 5 درصد کائولن ، بیوتیت یا فلدسپات پتاسیم تشخیص داده می‌شود ( لوئل و گیلبرت ، 1970) ، زون فیلیک زونی در کانسارهای پورفیری مجاور زون پتاسیک که به کمک مجموعه کانی‌های کوارتز-سریسیت-پیریت

phyllic zone

زون گیاهی
بخشی از بستر یک دریاچه پوشیده از آب با عمق کافی جهت رشد گیاهان ریشه ای ، زون گیاهی بخشی از بستر یک دریاچه پوشیده از آب با عمق کافی جهت رشد گیاهان ریشه ای

phytal zone

زون نوری (Euphotic zone)

photic zone

زیررده‌ای از خزندگان شکاری سیناپسید ، طبقه‌‌بندی‌شده در رده تراپسیدا ولی شکل‌های تحولی زیادی را بین پلیکوزاروس و سیناپسیدها نشان می دهد

phthinosuchia

زیست آوار ، گیاه آوار
بخش آلی دارای اندازه یکسان با کانی های آواری موجود درسنگ زیست آوار ها 05/0-1/0 درصد بیشتر شیل‌ها را تشکیل می‌دهند و در ماسه‌سنگ فراوانی کمتری دارند؛ در رسوبات دگرگونی به میزان زیادی دیده می‌شوند(بوستیک ، 1970) ، گیاه آوار بخش آلی دارای اندازه یکسان با کانی های آواری موجود درسنگ زیست آوار ها 05/0-1/0 درصد بیشتر شیل‌ها را تشکیل می‌دهند و در ماسه‌سنگ فراوانی کمتری دارند؛ در رسوبات دگرگونی به میزان زیادی دیده می‌شوند(بوستیک

phytoclast

ساختار عدسی گون
عنوانی نامتداول برای یک ساختار دگرگونی عدسی وار ، مانند ساختارهای چشمی یا شعله مانند ، ساختار عدسی گون عنوانی نامتداول برای یک ساختار دگرگونی عدسی وار

phacoidal structure

سد گیاه زادی
یک سد طبیعی متشکل از گیاهان و بازمانده‌های گیاهی این سدها ممکن است استخرها و دریاچه‌هایی را در مناطق توندرایی به وجود آورند ، سد گیاه زادی یک سد طبیعی متشکل از گیاهان و بازمانده‌های گیاهی این سدها ممکن است استخرها و دریاچه‌هایی را در مناطق توندرایی به وجود آورند

phytogenic dam

سرعت فاز
سرعت انتشار یک موج منفرد و قابل مشاهده در یک محیط معین ، سرعت نقطه ای با فاز ثابت پارامتر مزبور تابعی از طول موج و فرکانس می‌باشد
علامت اختصاری: c
مقایسه شود با: particle velocity ، سرعت فاز سرعت انتشار یک موج منفرد و قابل مشاهده در یک محیط معین ، سرعت نقطه ای با فاز ثابت پارامتر مزبور تابعی از طول موج و فرکانس می‌باشد علامت اختصاری: c مقایسه شود با: particle velocity

phase velocity

سسیستماتیک شاخه زادی
الف)مطالعه سیستماتیک با هدف نهایی پی‌بردن به شاخه زایی جانوران مورد بررسی
ب)در کاربرد محدودتر ، مطالعه سیستماتیک به وسیله روش‌های کلادیسم ، این کاربرد حاصل کار هنینگ می‌باشد و بدین ترتیب به عنوان سیستماتیک هنینگین نامیده می‌شود ، سسیستماتیک شاخه زادی الف)مطالعه سیستماتیک با هدف نهایی پی‌بردن به شاخه زایی جانوران مورد بررسی ب)در کاربرد محدودتر

phylogenetic systematics

سطح ایستایی ، سفره آب زیرزمینی ، سطح آب اشباع ، سطح آب فراتیک ، سطح ایستابی (water table) -

phreatic surface|water table|water table

سطح ایستایی ، سفره آب زیرزمینی ، سطح آب اشباع ، سطح آب فراتیک ، سطح ایستابی (water table)

phreatic surface

سنگ آذرینی که حاوی مقادیر بسیار اندکی از مواد کربناته بوده و در مقابل بخش اعظم آن از مانیتیت ، آپاتیت ، الیوین (اغلب دگرسان شده) و میکا تشکیل شده است
مقایسه شود با: metaphoscorite ، الیوین (اغلب دگرسان شده) و میکا تشکیل شده است مقایسه شود با: metaphoscorite

phoscorite

سنگ آواری همسان دانه
یک سنگ آواری با دانه هایی هم اندازه و تقریباً هم شکل ، سنگ آواری همسان دانه یک سنگ آواری با دانه هایی هم اندازه و تقریباً هم شکل

phanoclastic rock

سنگ دارای مقدار زیادی سیلیکات ورقی(ویور ، 1980)

physilite

سنگ دگرگونی یا میگماتیتی با ظاهر نواری یا رگه ای این واژه در ابتدا فاقد هرگونه مفهوم ژنتیکی بوده و تنها به عنوان جایگزینی برای واژه veined gneiss ارائه شده بوده است مقایسه شود با: arterite ، venite ، composite gneiss ، injection gneiss ، diadysite واژه ای نامتداول

phlebite|veined gneiss|veined gneiss

سنگ دگرگونی یا میگماتیتی با ظاهر نواری یا رگه ای این واژه در ابتدا فاقد هرگونه مفهوم ژنتیکی بوده و تنها به عنوان جایگزینی برای واژه veined gneiss ارائه شده بوده است
مقایسه شود با: arterite ، venite ، composite gneiss ، injection gneiss ، diadysite
واژه ای نامتداول

phlebite

سنگ فسفات ، فسفات سنگ ، سنگ فسفاتی
هر سنگی که مقدار و خلوص کانیهای فسفاته (یک یا چند کانی) موجود در آن به حدی است که می توان آن را به عنوان یک منبع تولید ترکیبات فسفاته یا فسفر خالص ، استخراج کرد حدود 90% از منابع تولید فسفات در جهان را سنگهای فسفاته رسوبی یا فسفریتها و 10% باقیمانده را سنگهای آذرین غنی از آپاتیت تشکیل می‌دهند ، سنگ فسفاتی هر سنگی که مقدار و خلوص کانیهای فسفاته (یک یا چند کانی) موجود در آن به حدی است که می توان آن را به عنوان یک منبع تولید ترکیبات فسفاته یا فسفر خالص

phosphate rock

سنگ گپ آواری
یک سنگ آواری که از ذرات و قطعاتی با اندازه های مختلف ، تشکیل شده است ، سنگ گپ آواری یک سنگ آواری که از ذرات و قطعاتی با اندازه های مختلف

phenoclastic rock

سنگ گیاه زاد ، سنگ گیاه زادی

phytogenous rock

phytogenic rock

سنگ‌رخساره
واژه پیشنهادشده توسط مور(1949) برای "تمامی ویژگی‌های غیرآلی یک سنگ رسوبی"یا بخشی از رخساره‌ سنگی که توسط رخساره‌های زیستی نشان داده نمی‌شود این واژه همانگونه که برخی تفسیر کرده‌اند اساساً همان رخساره سنگی است مور (1957) بعداً چنین نوشته است:" مفهوم سنگ‌رخساره ممکن است کاملاً فراموش شود " ، سنگ‌رخساره واژه پیشنهادشده توسط مور(1949) برای "تمامی ویژگی‌های غیرآلی یک سنگ رسوبی"یا بخشی از رخساره‌ سنگی که توسط رخساره‌های زیستی نشان داده نمی‌شود این واژه همانگونه که برخی تفسیر کرده‌اند اساساً همان رخساره سنگی است مور (1957) بعداً چنین نوشته است:" مفهوم سنگ‌رخساره ممکن است کاملاً فراموش شود "

physiofacies

سنگواره گیاهی ، گیاه سنگ
(دیرینه‌‌شناسی):ساخت سنگی یا کانی ، عموماً میکروسکوپی ، مخفی‌شده با یک گیاه زنده؛ اغلب مرکب از اکسالات کلسیم یا سیلیس اپالینی
(رسوب‌شناسی):یک سنگ زیستی حاصل فعالیت گیاهی یا مرکب از باقیمانده های گیاهی ، گیاه سنگ (دیرینه‌‌شناسی):ساخت سنگی یا کانی ، مخفی‌شده با یک گیاه زنده؛ اغلب مرکب از اکسالات کلسیم یا سیلیس اپالینی (رسوب‌شناسی):یک سنگ زیستی حاصل فعالیت گیاهی یا مرکب از باقیمانده های گیاهی

phytolith

سیلیکات صفحه‌ای ، فیلوسیلیکات
یک رده یا یک نوع ساختاری سیلیکات‌ که با تسهیم سه یا چهار اکسیژن در هر تترائدر با تترائدرهای مجاور جهت ایحاد صفحات مسطح (با نسبت Si:O برابر2:5) مشخص می‌شود نمونه‌ای از آن میکاها می‌باشند ، فیلوسیلیکات یک رده یا یک نوع ساختاری سیلیکات‌ که با تسهیم سه یا چهار اکسیژن در هر تترائدر با تترائدرهای مجاور جهت ایحاد صفحات مسطح (با نسبت Si:O برابر2:5) مشخص می‌شود نمونه‌ای از آن میکاها می‌باشند

phyllosilicate

سیمان فیلوسیلیکاتی
واژه به کاررفته توسط دیکینسون (1970) برای سیمان موجود در گری وک‌ها و آرکوزها که روشن ، تک‌کانی و متبلور می‌باشد و دارای اشکال خاص دیگری نیز هست که آن را از خمیره ناهمگن مشخص می‌سازد ، سیمان فیلوسیلیکاتی واژه به کاررفته توسط دیکینسون (1970) برای سیمان موجود در گری وک‌ها و آرکوزها که روشن

phyllosilicate cement

سیمای ریخت نگاری
شکل ریخت نگاری برجسته یا آشکار یا بخش قابل توجهی از آن (میچل ، 1948) ، سیمای ریخت نگاری شکل ریخت نگاری برجسته یا آشکار یا بخش قابل توجهی از آن (میچل

physiographic feature

شاخه یا ساقه نسبتاً‌ پهن که مانند یک برگ عمل می‌کند
مانند Christmas cactus ، شاخه یا ساقه نسبتاً‌ پهن که مانند یک برگ عمل می‌کند مانند Christmas cactus

phylloclade

شاخه‌زاد ، شاخه‌زادی
صفت فیلوژنی (شاخه زایی) ، شاخه‌زادی صفت فیلوژنی (شاخه زایی)

phylogenetic

شاخه‌زایی
الف)خط یا خطوطی با شیب مستقیم در یک گروه از زیستمندان در تقابل با ایجاد یک زیستمند واحد
ب) مطالعه یا تاریخ چنین روابطی
صفت: Phylogenetic ، شاخه‌زایی الف)خط یا خطوطی با شیب مستقیم در یک گروه از زیستمندان در تقابل با ایجاد یک زیستمند واحد ب) مطالعه یا تاریخ چنین روابطی صفت: Phylogenetic

phylogeny

شبح افق ، افق توهمی
در اکتشاف انعکاسی (لرزه ای) ، این عنوان برای خطی که به صورت موازی با قسمتهای شیبدار لرزه نگاشت یا نمودار لرزه ای که احتمالاً نشان دهنده وضعیت ساختار مورد بررسی می باشند و بر روی مقاطع لرزه ای ، رسم می شود ، بکار می رود چنین خطی در مواقعی که رخدادهای واقعی از پیوستگی کافی برای انجام تفسیر بر روی آنها ، برخوردار نیستند ، به کار می آید ، افق توهمی در اکتشاف انعکاسی (لرزه ای)

phantom horizon

شجره شاخه زادی

phylogram

شجره شاخه زادی
الف) نمودار درختی یا سایر نمایش‌های نموداری که بیان‌کننده روابط ژنتیک در میان چندین گونه می‌باشد ، همانگونه که از انواع مختلف شواهد می‌توان پی‌برد
مترادف: Phylogram ؛ cladogram
ب) به ویژه در کلادیسم ، نمودار درختی نشان‌دهنده روابط شاخه زادی میان گونه‌ها برحسب تاریخچه ژنتیکی مورد نظر می‌باشد؛ هویت گره‌ها مشخص می‌شود ، خطوط ارتباطی ، گونه‌‌های اولیه را نشان می‌دهند و هیچ یک از گونه‌‌ها موقعیت نهایی ندارند ، شجره شاخه زادی الف) نمودار درختی یا سایر نمایش‌های نموداری که بیان‌کننده روابط ژنتیک در میان چندین گونه می‌باشد ، همانگونه که از انواع مختلف شواهد می‌توان پی‌برد مترادف: Phylogram ؛ cladogram ب) به ویژه در کلادیسم

phylogenetic tree

شریک جلبکی یا بخشی از یک گلسنگ

phycobiont

شکلهای گیاهی زغالسنگ
ماده گیاهی موجود در زغال‌سنگ که به عنوان اشکال ریخت شناختی قابل تشخیص است ، به عنوان مثال کوتیکول ، پوشش‌های هاگ یا موم موجود در ماسرال‌ها یا ماده آلی تشکیل‌دهنده توده زغال‌سنگ ، شکلهای گیاهی زغالسنگ ماده گیاهی موجود در زغال‌سنگ که به عنوان اشکال ریخت شناختی قابل تشخیص است

phyteral

شیب سنج نوری
ابزاری منسوخ که حاوی یک صفحه کاغذی مدرج حساس به نور و یک منبع نور بوده و از آن برای تعیین انحراف از قائم یک چاه یا گمانه ، استفاده می شده است ، بدین گونه که وسیله مزبور با استفاده از یک کابل سبک و باریک به درون چاه فرستاده شده و پس از رسیدن آن به عمق مورد نظر ، منبع انرژی دستگاه فعال شده و در نتیجه بر روی صفحه مدرج حساس به نور اثری را بر جای می گذارد ، شیب سنج نوری ابزاری منسوخ که حاوی یک صفحه کاغذی مدرج حساس به نور و یک منبع نور بوده و از آن برای تعیین انحراف از قائم یک چاه یا گمانه

photoclinometer

شیب سنجی نوری
تکنیک یا روشی برای تعیین شیب یک ساختار بر اساس توزیع نور در تصویر یا عکس گرفته شده از آن ، از چنین روشی خصوصاً در تعیین مقدار شیب دیواره ها یا لبه های دهانه های سطح ماه ، بر پایه چگالی سایه های آن ها ، استفاده می شود ، شیب سنجی نوری تکنیک یا روشی برای تعیین شیب یک ساختار بر اساس توزیع نور در تصویر یا عکس گرفته شده از آن

photoclinometry

صدف یک سرپا که دارای یک پیوندگاه کاملاً باز می باشد
مقایسه شود با: anomphalous
، صدف یک سرپا که دارای یک پیوندگاه کاملاً باز می باشد مقایسه شود با: anomphalous

phaneromphalous

صفحه فازی
صفحه ای از جنس مواد دو انعکاسی مانند میکا که در یک میکروسکوپ پلاریزان تعبیه شده و فاز نسبی اجزا یا مولفه های نور پلاریزه شده را تغییر می دهد ، صفحه فازی صفحه ای از جنس مواد دو انعکاسی مانند میکا که در یک میکروسکوپ پلاریزان تعبیه شده و فاز نسبی اجزا یا مولفه های نور پلاریزه شده را تغییر می دهد

phase plate

ضریب خطوارگی تصویری(PF) روش که برای تحلیل خطواره ها استفاده می شود این روش ، اغلب برای اکتشاف آبهای زیرزمینی و ذخایر معدنی در سنگهای خردشده به کار می رود

photolineament factor|pf|pf|photolineament

ضریب خطوارگی تصویری(PF)
روش که برای تحلیل خطواره ها استفاده می شود این روش ، اغلب برای اکتشاف آبهای زیرزمینی و ذخایر معدنی در سنگهای خردشده به کار می رود

photolineament factor

ضمائم سینه‌ای پهن شبه‌برگ یک سخت‌پوست

phyllopodium

طیف فاز
در مباحث مربوط به لرزه شناسی ، این عنوان برای تغییر فاز فرکانسی حاصل از گذر موج از یک فیلتر ، به کار می رود
مترادف: phase response ، طیف فاز در مباحث مربوط به لرزه شناسی ، به کار می رود مترادف: phase response

phase spectrum

عدسی سنگ ، فاکولیت
نوعی ساخت اولیه توده های نفوذی ، فاکولیت نوعی ساخت اولیه توده های نفوذی

phacolith

عقیق سرب
آگاتی با رنگ خاکستری سربی ، عقیق سرب آگاتی با رنگ خاکستری سربی

phassachate

عکاسی
الف) فرآیند تهیه عکس‌ها قابل مقایسه با :‌عکسبرداری (ب) واژه‌ای عمومی برای عکس‌هایی که زیاد تهیه می‌شوند ، عکاسی الف) فرآیند تهیه عکس‌ها قابل مقایسه با :‌عکسبرداری (ب) واژه‌ای عمومی برای عکس‌هایی که زیاد تهیه می‌شوند

photography

عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)

phase response|phase spectrum|phase spectrum

عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)

phase response

عکس میکروسکوپی
بزرگنمایی عکاسی یک تصویر میکروسکوپی نظیر یک مقطع نازک سنگ‌شناسی ، یک نوع ریزنگار ، عکس میکروسکوپی بزرگنمایی عکاسی یک تصویر میکروسکوپی نظیر یک مقطع نازک سنگ‌شناسی

photomicrograph

عکس هوایی با مقیاس 12000: 1 تا 300000 : 1

photograph medium scale

عکس هوایی با مقیاس 12000: 1 تا 300000 : 1

photograph medium scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس 500:1 تا 10000:1

photograph large scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس 500:1 تا 10000:1

photograph large scale

عکس هوایی با مقیاس کوچکتر از 400000: 1

photograph small scale

عکس هوایی با مقیاس کوچکتر از 400000: 1

photograph small scale|photograph|photograph

عکس‌آبشناسی
علم استخراج داده‌های آب‌شناسی از عکس‌های هوایی و عکسبرداری لندست ، عکس‌آبشناسی علم استخراج داده‌های آب‌شناسی از عکس‌های هوایی و عکسبرداری لندست

photohydrology

عکسبرداری میکروسکوپی
آماده‌سازی عکس‌های میکروسکوپی که به کمک پیاده سازی تصویر از طریق عدسی میکروسکوپ بر روی وسیله ثبت عکس انجام می‌شود ، عکسبرداری میکروسکوپی آماده‌سازی عکس‌های میکروسکوپی که به کمک پیاده سازی تصویر از طریق عدسی میکروسکوپ بر روی وسیله ثبت عکس انجام می‌شود

photomicrography

عنوانی منسوخ برای یک کانی رسی همانند کائولینیت و یا دیگر کانیهای کائولینی

pholerite

غذاساز رجوع شود به : Holophytic

photoautotrophic|holophytic|holophytic

غذاساز
رجوع شود به : Holophytic

photoautotrophic

فابریک فیریک

phyric fabric

فارماکوسیدریت
ترکیب شیمیایی :KFe4 [(OH)4|(AsO4)3] 7H2O
درصد مواد: K2O5 39% Fe2O336 57% As2O539 47% H2O18 57%
سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی)
رده بندی: آرسنیات
رخ: ناکامل ، مطابق با /100/
جلا:الماسی ، چرب
شکستگی: نامساوی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلورهای دانه ای ، خاکی
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، انگلیس ، چک و اسلواکی ، امریکا و استرالیا
خواص شیمیایی : درشعله ذوب میشود و یک پرل مگنتیک تشکیل میدهد ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خود را دراسید HClغلیظ بدست می آورد
رنگ کانی : سبز زیتونی ، سبز زمردی تا قهوه ای قرمز
رنگ خاکه:روشن تر از رنگ کانی
پاراژنز : اسکورودیت ، آرسنوپیریت ، لیمونیت و غیره
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:مکعبی ، تترائدر
محل پیدایش: چک و اسلواکی
به راحتی با چاقو بریده میشود ، درشعله ذوب میشودویک پرل مگنتیک تشکیل میدهد ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خودرا دراسید ClH غلیظ بدست می آورد
نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفته شده است
سختی : 2 5
چگالی : 2 8 -- 2 9 ، فارماکوسیدریت - ترکیب شیمیایی :KFe4 [(OH)4|(AsO4)3] 7H2O - درصد مواد: K2O5 39% Fe2O336 57% As2O539 47% H2O18 57% - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی: آرسنیات - رخ: ناکامل ، مطابق با /100/ - جلا:الماسی ، چرب - شکستگی: نامساوی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلورهای دانه ای ، خاکی - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، امریکا و استرالیا - خواص شیمیایی : درشعله ذوب میشود و یک پرل مگنتیک تشکیل میدهد ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خود را دراسید HClغلیظ بدست می آورد - رنگ کانی : سبز زیتونی ، سبز زمردی تا قهوه ای قرمز - رنگ خاکه:روشن تر از رنگ کانی - پاراژنز : اسکورودیت ، لیمونیت و غیره - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:مکعبی ، تترائدر - محل پیدایش: چک و اسلواکی - به راحتی با چاقو بریده میشود ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خودرا دراسید ClH غلیظ بدست می آورد - نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفته شده است - سختی : 2 5 - چگالی : 2 8 -- 2 9

pharmacosiderite

فارماکولیت
ترکیب شیمیایی :CaH[AsO4] 2H2O
درصد مواد:CaO25 96% As2O553 20% H2O20 84%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: آرسنیات
رخ: خوب ، مطابق با /010/
جلا:شیشه ای ، ابریشمی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : آگرگاتهای رشته ای ، بلوری ، خوشه ای ، استالاگتیتی ، پودری ، اسفنجی (کف مانند)
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی و امریکا
خواص شیمیایی : در اسیدها و کمی درآب محلول است
رنگ کانی : سفید ، زرد ، متمایل به قرمز
رنگ خاکه:سفید
پاراژنز :اریتریت ، آنابرژیت ، ژرسدورفیت ، نیکلین و غیره
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:آسیکولار
محل پیدایش: چک و اسلواکی
قابل انعطاف بوده و کمی درآب محلول است
نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفتـــه شده است
سختی : 2 - 2 5
چگالی :2 6 ، فارماکولیت - ترکیب شیمیایی :CaH[AsO4] 2H2O - درصد مواد:CaO25 96% As2O553 20% H2O20 84% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: آرسنیات - رخ: خوب ، مطابق با /010/ - جلا:شیشه ای ، ابریشمی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : آگرگاتهای رشته ای ، اسفنجی (کف مانند) - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی و امریکا - خواص شیمیایی : در اسیدها و کمی درآب محلول است - رنگ کانی : سفید ، متمایل به قرمز - رنگ خاکه:سفید - پاراژنز :اریتریت ، نیکلین و غیره - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:آسیکولار - محل پیدایش: چک و اسلواکی - قابل انعطاف بوده و کمی درآب محلول است - نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفتـــه شده است - سختی : 2 - 2 5 - چگالی :2 6

pharmacolite

فاز ، مرحله (شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده (زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment (زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است (آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی (رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود (چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد (نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود

phase|episode|episode

فاز ، مرحله
(شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده
(زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است
مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment
(زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است
(آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی
(رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود
(چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش
ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد
(نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود

phase

فانروزوئیک ، پیدازیستی ، پیدازیستی
، پیدازیستی

Phanerozoic

فتانیت (نوعی سنگ)
شیل سیلیسی این واژه به ویژه توسط زمین‌شناسان اروپایی به کار می‌رود ، فتانیت (نوعی سنگ) شیل سیلیسی این واژه به ویژه توسط زمین‌شناسان اروپایی به کار می‌رود

phtanite

فتوژئولوژی

photogeology

فتوژیولوژی ، تفسیر عکسهای هوایی

photo geology

فتوژیولوژی ، تفسیر عکسهای هوایی

photo geology|photogeology|photogeology

فتوسنتز

photosynthesis

فتوگرامتری ، تهیه نقشه جغرافیایی به کمک عکسهای هوایی
عملیات اندازه گیری روی عکس ، شامل عکسبرداری از اشیا ، اندازه گیری تصاویر اشیا روی عکس ظاهر شده و تبدیل این اندازهها به شکلی قابل استفاده (مثلا نقشههای توپوگرافی)می شود ، تهیه نقشه جغرافیایی به کمک عکسهای هوایی عملیات اندازه گیری روی عکس

photogrammetry

فتولیز

photolysis

فراتیک
آتشفشانهای گنبدشکل پرشیب یا با کالدرای فروریخته همراه فوران های انفجاری شدید و مخرب و بهمن های سوزان با پرتاب سنگ ویا ماگما ویا بخار و اغلب ، ماگمای ویسکوز غنی از سیلیس ، که به سمت آب دریا یا آب زیرزمینی حرکت می کند ، فراتیک آتشفشانهای گنبدشکل پرشیب یا با کالدرای فروریخته همراه فوران های انفجاری شدید و مخرب و بهمن های سوزان با پرتاب سنگ ویا ماگما ویا بخار و اغلب

phreatic

فسفات ، فسفات
یک ترکیب معدنی که حاوی گروههای Po4-3 چهار وجهی می باشد (مانند پیرومورفیت با فرمول Pb5(Po4)3Cl) در ترکیب چنین موادی ، فسفر ، آرسنیک و وانادیوم می توانند جایگزین یکدیگر شوند
مقایسه شود با: vanadate ، arsenate ، فسفات یک ترکیب معدنی که حاوی گروههای Po4-3 چهار وجهی می باشد (مانند پیرومورفیت با فرمول Pb5(Po4)3Cl) در ترکیب چنین موادی ، آرسنیک و وانادیوم می توانند جایگزین یکدیگر شوند مقایسه شود با: vanadate

phosphate

فسفاتی
مربوط به فسفاتها یا اسید فسفریک و یا حاوی آنها ، خصوصاً یک سنگ رسوبی که حاوی کانیهای فسفاته می باشد مانند یک سنگ آهک فسفاته که محصول تمرکز ثانویه مواد فسفاته در یک سنگ آهک است و یا یک شیل فسفاته که در حقیقت مخلوطی از فسفاتهای اولیه یا ثانویه با کانیهای رسی می باشد ، فسفاتی مربوط به فسفاتها یا اسید فسفریک و یا حاوی آنها

phosphatic

فسفاتی شدن ، فسفاتی کردن
تبدیل شدن به فسفات یا مواد فسفاته مانند فرآیند جانشینی دیاژنتیک سنگ آهک ، گل سنگ یا شیل توسط محلولهای حاوی فسفات که باعث تولید فسفات کلسیم ، آلومینیوم یا آهن می شود
مقایسه شود با: phosphorization ، فسفاتی کردن تبدیل شدن به فسفات یا مواد فسفاته مانند فرآیند جانشینی دیاژنتیک سنگ آهک ، آلومینیوم یا آهن می شود مقایسه شود با: phosphorization

phosphatization

فسفر تابناکی ، فتولومینسانس
لومینسانسی که بر اثر تحریک کانیها با نور مریی و یا پرتو فرابنفش پدیدار شود مانند : پیروفیلیت

photoluminescence

فسفر تابناکی ، فتولومینسانس لومینسانسی که بر اثر تحریک کانیها با نور مریی و یا پرتو فرابنفش پدیدار شود مانند : پیروفیلیت

photoluminescence|luminescence|luminescence

فسفری شدن
دریافت فسفر یا ترکیبی از فسفر یا ترکیب شدن با آن ، مانند حالتی که طی فرآیند دیاژنتیک فسفری شدن رخ می دهد ، فسفری شدن دریافت فسفر یا ترکیبی از فسفر یا ترکیب شدن با آن

phosphorization

فسفریت
سنگ رسوبی شیمیایی که از کانی فسفاته آپاتیت ساخته شده و زمانی که استخوان اجساد جانواران دریایی در آب های عمیق اقیانوس حل می شود ، شکل می گیرد ، فسفریت سنگ رسوبی شیمیایی که از کانی فسفاته آپاتیت ساخته شده و زمانی که استخوان اجساد جانواران دریایی در آب های عمیق اقیانوس حل می شود

phosphorite

فسفوسیدریت - ترکیب شیمیایی :Fe 3+ [PO4] 2H2O - درصد مواد: Fe2O342 73% P2O537 99% U2O19 28% با Al ، Mn - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: فسفات - رخ:خوب ، مطابق با سطح /010/ - جلا:شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توپی - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، ایتالیا ، فرانسه و امریکا - رنگ کانی : قرمز بنفش - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :فارماکوزیدریت ، لیمونیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه ، منشور کوتاه - محل پیدایش: آلمان غربی - دارای شکستگی ناصاف - نام آن از نظر ترکیب شیمیائی به این نام خوانده میشود - سختی : 3 5 – 4 - چگالی : 2 76

phosphosiderite|metastrengite|metastrengite

فسفوسیدریت
ترکیب شیمیایی :Fe 3+ [PO4] 2H2O
درصد مواد: Fe2O342 73% P2O537 99% U2O19 28% با Al ، Mn
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: فسفات
رخ:خوب ، مطابق با سطح /010/
جلا:شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توپی
ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، ایتالیا ، فرانسه و امریکا
رنگ کانی : قرمز بنفش
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :فارماکوزیدریت ، لیمونیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه ، منشور کوتاه
محل پیدایش: آلمان غربی
دارای شکستگی ناصاف
نام آن از نظر ترکیب شیمیائی به این نام خوانده میشود
سختی : 3 5 – 4
چگالی : 2 76

phosphosiderite

فسفوفیلیت
ترکیب شیمیایی :Zn2Fe [PO4]2 4H2O
درصد مواد:ZnO36 27% FeO16 02% P2O531 64% H2O16 07% با Mn
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: فسفات
رخ:عالی ، مطابق با سطح /100/
جلا:شیشه ای
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، ماکل
ژیزمان:کمیاب ; آلمان غربی و بولیوی
خواص شیمیایی:قابل حل در اسیدها
رنگ کانی : آبی ، سبز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : ویویانیت ، اسفالریت ، تریپلیت ، آپاتیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: منشوری بلند ، ورقه های نازک
محل پیدایش: آلمان غربی
دارای شکستگی ناصاف است
نام آن به علت ترکیب شیمیائی و نیز در یونانی phullon به معنای برگ و ورق است
سختی : 3 5
چگالی : 3 1 ، فسفوفیلیت - ترکیب شیمیایی :Zn2Fe [PO4]2 4H2O - درصد مواد:ZnO36 27% FeO16 02% P2O531 64% H2O16 07% با Mn - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: فسفات - رخ:عالی ، مطابق با سطح /100/ - جلا:شیشه ای - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، ماکل - ژیزمان:کمیاب ; آلمان غربی و بولیوی - خواص شیمیایی:قابل حل در اسیدها - رنگ کانی : آبی ، سبز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : ویویانیت ، آپاتیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: منشوری بلند ، ورقه های نازک - محل پیدایش: آلمان غربی - دارای شکستگی ناصاف است - نام آن به علت ترکیب شیمیائی و نیز در یونانی phullon به معنای برگ و ورق است - سختی : 3 5 - چگالی : 3 1

phosphophyllite

فلمیک

phellemic

فلوگوپیت - فرمول شیمیایی: K Mg3 AlSi3 O10 (OH)2 - گروه کانی شناسی (شیمیایی) : سیلیکات - گروه کانی (ساختاری): فیلوسیلیکات - رنگ:قهوه ای - جلا:شیشهای - سیستم تبلور:مونوکلینیک - کلیواژ: کامل در یک جهت - سختی :2 5 - 3 - رنگ خاکه:سفید - وزن مخصوص : 2 9 - کانیهای همراه: دولومیت ، هورنبلند و گارنت - شرایط تشکیل: فلوگوپیت یکی از اعضا کمیاب از خانواده میکاها است این کانی و بیوتیت در دو قطب یک سری آهن و منیزیم هستند و فلوگوپیت دارای دمای تشکیل بالاتری نسبت به بیوتیت است

phlogopite|magnesium mica|magnesium mica

فلوگوپیت
فرمول شیمیایی: K Mg3 AlSi3 O10 (OH)2
گروه کانی شناسی (شیمیایی) : سیلیکات
گروه کانی (ساختاری): فیلوسیلیکات
رنگ:قهوه ای
جلا:شیشهای
سیستم تبلور:مونوکلینیک
کلیواژ: کامل در یک جهت
سختی :2 5 - 3
رنگ خاکه:سفید
وزن مخصوص : 2 9
کانیهای همراه: دولومیت ، هورنبلند و گارنت
شرایط تشکیل: فلوگوپیت یکی از اعضا کمیاب از خانواده میکاها است این کانی و بیوتیت در دو قطب یک سری آهن و منیزیم هستند و فلوگوپیت دارای دمای تشکیل بالاتری نسبت به بیوتیت است

phlogopite

فلوئم
از اجزاء قسمت مرکزی ساقه های گیاهان آوندی که هدایت شیره پروده را بر عهده دارد ، فلوئم از اجزاء قسمت مرکزی ساقه های گیاهان آوندی که هدایت شیره پروده را بر عهده دارد

phloeme

فناسیت
ترکیب شیمیایی : Be2[SiO4]
درصد مواد:BeO45 53% SiO254 47%
سیستم تبلور: رمبوئدریک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناکامل ، مطابق با /1020/
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی : شکننده
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، شعاعی
ژیزمان :کمیاب ; اطریش ، روسیه ، سوئیس ، نروژ ، برزیل ، نامیبیا و امریکا
خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها ، ذوب نمی شود
رنگ کانی : بی رنگ ، متمایل به آبی ، سفید ، زرد ، صورتی قهوه ای
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : کوارتز ، توپاز
پاراژنز :آپاتیت ، کوارتز ، بریل ، توپاز و غیره
منشا تشکیل :پگماتیتی ، هیدروترمال ، رگه های تیپ آلپی
شکل بلورها:منشوری ، رمبوئدر مسطح ، اغلب به طور عمودی شیاردار
کاربرد :گاهی کانسارBe و به عنوان سنگ ظریف تزئیناتی مصرف می شود
محل پیدایش: نروژ
کانیهای شبیه آن کوارتز و توپاز می باشد
نام آن از کلمه یونانی Phenax بمعنای دروغگو گرفته شده است
سختی : 8
چگالی : 3 ، فناسیت - ترکیب شیمیایی :

phenacite

فنولیت
فنولیت سنگهایی به رنگ سبز کمرنگ و یا زیتونی هستند و دارای بافت آفانیتیک تا پورفییتیک هستند که فنوکریست ها را بلورهای نفلین تشکیل میدهد سایر کانی ها شامل آلکالی فلدسپاتها و مقادیر کمتری پلاژیوکلاز نیز است کانی های بیوتیت ، آمفیبول و پیروکسن نیز در این سنگها مشاهده می شود این سنگها اساسا فاقد کوارتز هستند نام این سنگها بر اساس نوع فلدسپاتوئید غالب در آن بصورت پسوند تغییر می کند ، فنولیت - فنولیت سنگهایی به رنگ سبز کمرنگ و یا زیتونی هستند و دارای بافت آفانیتیک تا پورفییتیک هستند که فنوکریست ها را بلورهای نفلین تشکیل میدهد سایر کانی ها شامل آلکالی فلدسپاتها و مقادیر کمتری پلاژیوکلاز نیز است کانی های بیوتیت

phenolite

فوبه ، یکی از اقمار "زحل" که از سطح سیاره 106×16 کیلومتر فاصله دارد نام فوبه به معنی درخشنده و نام دختر قهرمانان اساطیری یونان "اورانوس" و "گایا" بر روی این قمر گذاشته شده است

phoebe

فوبوس ، نام یکی از اقمار دو گانه سیاره "مریخ" که با قطری در حدود 16 کیلومتر و 5900 کیلومتر فاصله از سطح سیاره هر 7 ساعت و 39 دقیقه یکبار به دور میخ می گردد نام فوبوس به معنی ترس و نام یکی دو صحابه رب النوع اساطیری چنگ (مریخ) ، بر روی این قمر گذاشته شده است

phobos

فوران آب ماگمایی
فوران آتشفشان انفجاری در اثر برهم کنش ماگما با سطح زمین یا آبهای زیر سطحی می باشد

phreatomagmatic eruption

فوران آب ماگمایی فوران آتشفشان انفجاری در اثر برهم کنش ماگما با سطح زمین یا آبهای زیر سطحی می باشد

phreatomagmatic eruption|phreatomagmatic|phreatomagmatic|phreatomagmatics

فوران آذر آبی ، انفجار سطح آب اشباع
نوعی انفجار آتشفشانی است که وقتی آب و سنگ آتشفشانی داغ بر هم اثر گذاشته و انفجار عظیمی از بخار و سنگهای سخت شده را بوجو می آید ، انفجار سطح آب اشباع نوعی انفجار آتشفشانی است که وقتی آب و سنگ آتشفشانی داغ بر هم اثر گذاشته و انفجار عظیمی از بخار و سنگهای سخت شده را بوجو می آید

phreatic eruption

فوران فراتوماگماتیک
برخورد سفره های آب دار زیرزمینی با ستون ماگما که از شکاف سنگها نفوذ می کند در این عمل بدون اینکه ماگما با آب مخلوط شود و در محل برخورد ، در اثر تبخیر آب فشار هیدرواستاتیک فوق العاده ایجاد می کتند که مانع صعود ماگما می شود در این حالت کشش بخار در قاعده ستون زیاد می شود هنگامی که این کشش بیشتر از فشار هیدرواستاتیک گردید انفجار شدید گاز حاصل می شود و بمب های گل کلمی قطعات جدا شده از جدار دودکش را با خود جدا میکند و از این ماگما لاپیلی های فراوان همراه با بخار آب خارج می گردد

pheratlo magmatic

فوران فراتوماگماتیک برخورد سفره های آب دار زیرزمینی با ستون ماگما که از شکاف سنگها نفوذ می کند در این عمل بدون اینکه ماگما با آب مخلوط شود و در محل برخورد ، در اثر تبخیر آب فشار هیدرواستاتیک فوق العاده ایجاد می کتند که مانع صعود ماگما می شود در این حالت کشش بخار در قاعده ستون زیاد می شود هنگامی که این کشش بیشتر از فشار هیدرواستاتیک گردید انفجار شدید گاز حاصل می شود و بمب های گل کلمی قطعات جدا شده از جدار دودکش را با خود جدا میکند و از این ماگما لاپیلی های فراوان همراه با بخار آب خارج می گردد

pheratlo magmatic|magmatic|magmatic|pheratlo

فوسژنیت - ترکیب شیمیایی :Pb2[Cl2|CO3] - درصد مواد:PbO81 86% Cl13% CO25 14% - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی: کربنات - رخ: کامل ، مطابق با /110/ و /001/ ، - جلا:الماسی ، شیشه ای ، چرب - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات های دانه ای ، توده ای - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، انگلیس ، لهستان ، امریکا ، آرژانتین ، تونس و نامیبیا - خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود محلول در اسید نیتریک غلیظ - رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، زرد ، متمایل به سبز ، صورتی - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : سروزیت ، آنگلزیت - پاراژنز :سروزیت ، آنگلزیت و دیگر کانیهای سرب - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، هرمی ، پهن و کوتاه - محل پیدایش: ایتالیا - به آسانی با چاقو بریده میشود ، دارای لومینسانس زردروشن ، کانیهای مشابه آن سروزیت و آنگلزیت است - نام آن از کلمه یونانی Phosgen که خود از Phos به معنای نورو gennan به معنای تولیدکردن گرفته شده است نام دیگر : Cromfordite - سختی : 2 5 - 3 - چگالی :6 - 6 3

phosgenite|cromfordite|cromfordite|horn lead

فوسژنیت
ترکیب شیمیایی :Pb2[Cl2|CO3]
درصد مواد:PbO81 86% Cl13% CO25 14%
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی: کربنات
رخ: کامل ، مطابق با /110/ و /001/ ،
جلا:الماسی ، شیشه ای ، چرب
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات های دانه ای ، توده ای
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، انگلیس ، لهستان ، امریکا ، آرژانتین ، تونس و نامیبیا
خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود محلول در اسید نیتریک غلیظ
رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، زرد ، متمایل به سبز ، صورتی
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : سروزیت ، آنگلزیت
پاراژنز :سروزیت ، آنگلزیت و دیگر کانیهای سرب
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، هرمی ، پهن و کوتاه
محل پیدایش: ایتالیا
به آسانی با چاقو بریده میشود ، دارای لومینسانس زردروشن ، کانیهای مشابه آن سروزیت و آنگلزیت است
نام آن از کلمه یونانی Phosgen که خود از Phos به معنای نورو gennan به معنای تولیدکردن گرفته شده است نام دیگر : Cromfordite
سختی : 2 5 - 3
چگالی :6 - 6 3

phosgenite

فولاد
هر نرمتن دو کفه ای متعلق به خانواده فولالیده که دارای صدفی با کفه های هم اندازه است که معمولاً بخش انتهایی کفه های آن باز می باشد ، فولاد هر نرمتن دو کفه ای متعلق به خانواده فولالیده که دارای صدفی با کفه های هم اندازه است که معمولاً بخش انتهایی کفه های آن باز می باشد

pholad

فیتوپلانکتون
پلانکتونهای فتوسنتز کننده و میکروسکوپی و تولید کننده مواد آلی ، فیتوپلانکتون پلانکتونهای فتوسنتز کننده و میکروسکوپی و تولید کننده مواد آلی

phytoplankton

فیتوزوآن ، فسیل گیاهی

phytozoan

فیزیکی جغرافیایی
مربوط به جغرافیای فیزیکی ، فیزیکی جغرافیایی مربوط به جغرافیای فیزیکی

physicogeographical

فیزیوتوپ
واژه تعریف‌شده توسط مور(1949 ، ص17) برای نام تمامی عناصر خالص فیزیوشیمیایی یک محیط ، اما آنچه که توسط او معنی شده نماینده محیط رسوبی یک سنگ‌رخساره است ولر(1958 ، ص616) این نکته را مورد توجه قرارداده که اگر این واژه دارای معنای مشابهی با"بیوتوپ" یا "لیتوتوپ" باشد ، باید به عنوان یک"منطقه" تعریف شود ، فیزیوتوپ واژه تعریف‌شده توسط مور(1949

physiotope

فیلارنایت
نوعی سنگ رسوبی در طبقه بندی فولک که جنس خرده سنگ‌ها در آن از نوع دگرگونی هستند ، فیلارنایت - نوعی سنگ رسوبی در طبقه بندی فولک که جنس خرده سنگ‌ها در آن از نوع دگرگونی هستند

phillarenite

فیلو سیلیکاته ، سیلیکات ورقی
شکل مخّفف فیلوسیلیکات ، برای" تمامی کانی های سیلیکاته ورقه‌ای صرف‌نظر از اندازه ذرات" پیشنهاد شده است (ویور ، 1980) ، سیلیکات ورقی شکل مخّفف فیلوسیلیکات

physil

فیلوسفر

phyllosphere

فیلونیت (نوعی سنگ)
سنگی که از نظر ماکروسکوپی شبیه به فیلیت(سنگ‌شناسی) است ولی در نتیجه در هم شکست مکانیکی (میلونیزاسیون) سنگ‌های اولیه درشت‌ تر (نظیر گری وک ، گرانیت ، یا گنایس) به وجود می‌آید ورقه های نرم میکا یا کلریت تجدید تبلور یافته ، لکه‌لکه بودن در طول ساختارهای شیستوزیته و تشکیل شدن توسط دگرگونی جابجایی از ویژگی‌های این سنگ است این واژه ابتدا توسط سندر(1911) به کار گرفته شد ، فیلونیت (نوعی سنگ) سنگی که از نظر ماکروسکوپی شبیه به فیلیت(سنگ‌شناسی) است ولی در نتیجه در هم شکست مکانیکی (میلونیزاسیون) سنگ‌های اولیه درشت‌ تر (نظیر گری وک

phyllonite

فیلونیتی شدن
فرآیند میلونیتی‌شدن و تبلور مجدد برای ایجاد یک فیلونیت ، فیلونیتی شدن فرآیند میلونیتی‌شدن و تبلور مجدد برای ایجاد یک فیلونیت

phyllonitization

فیلیپسیت - ترکیب شیمیایی :KCa[Al3Si5O16] 6H2O - درصد مواد:K2O7 09% CaO8 44% Al2O323 01% SiO245 19% H2O16 27% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /001/ ، /001/ - جلا: شیشه ای - شکستگی: نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی : ترد - خاصیت مغناطیسی: ندارد - اشکال ظاهری : بلوری - ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، ایتالیا ، ایرلند شمالی و - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : سفید ، زرد ، متمایل به قرمز - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه :واکنشهای شیمیایی و اشعه X - تشابه کانی شناسی : هارموتوم - پاراژنز : کلسیت ، شابازیت ، آنالسیم و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال ، بعد از آتشفشانی - شکل بلورها:منشوری ، ماکله - محل پیدایش: آلمان غربی - نام آن از نام کانی شناس انگلیسی W Phillips اخذ شده است - سختی : 4 5 - چگالی : 2 2 - نامهای دیگر این کانی : Zeagonite و Gismondine و Aricit

فیلیپسیت
ترکیب شیمیایی :KCa[Al3Si5O16] 6H2O
درصد مواد:K2O7 09% CaO8 44% Al2O323 01% SiO245 19% H2O16 27%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /001/ ، /001/
جلا: شیشه ای
شکستگی: نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی : ترد
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، ایتالیا ، ایرلند شمالی و
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : سفید ، زرد ، متمایل به قرمز
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه :واکنشهای شیمیایی و اشعه X
تشابه کانی شناسی : هارموتوم
پاراژنز : کلسیت ، شابازیت ، آنالسیم و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال ، بعد از آتشفشانی
شکل بلورها:منشوری ، ماکله
محل پیدایش: آلمان غربی
نام آن از نام کانی شناس انگلیسی W Phillips اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی : 2 2
نامهای دیگر این کانی : Zeagonite و Gismondine و Aricit

phillipsite

فیلیت ، کانیهای فلسی ، میکها ، کلریتها و رسها
اصطلاحی برای کانیهای با ساختار بلوری لایه ای
سنگ دگرگونی با برگوارگی بالا که در آن تنها کانی های پلیتی قابل مشاهده اند ، کلریتها و رسها - اصطلاحی برای کانیهای با ساختار بلوری لایه ای - سنگ دگرگونی با برگوارگی بالا که در آن تنها کانی های پلیتی قابل مشاهده اند

phyllite

قاعده فاز
قانونی که طبق آن در هر سیستم متعادلی ، تعداد درجات آزادی نسبت به اختلاف میان تعداد اجزا و تعداد فازها ، دو واحد بیشتر می باشد F (GP) + 2 ،
مترادف: gibbs phase rule ،
نیز ببینید: mineralogical phase rule

phase rule

قاعده فاز قانونی که طبق آن در هر سیستم متعادلی ، تعداد درجات آزادی نسبت به اختلاف میان تعداد اجزا و تعداد فازها ، دو واحد بیشتر می باشد F (GP) + 2 ، مترادف: gibbs phase rule ، نیز ببینید: mineralogical phase rule

phase rule|gibbs phase rule|gibbs phase rule|mineralogical phase rule

قطر میانگین فای
قطر میانگین لگاریتمی حاصل از بکارگیری لگاریتمهای منفی نقاط میانی کلاسهای مختلف در مبنای 2
نیز ببینید: geometric mean diameter ، قطر میانگین فای قطر میانگین لگاریتمی حاصل از بکارگیری لگاریتمهای منفی نقاط میانی کلاسهای مختلف در مبنای 2 نیز ببینید: geometric mean diameter

phi mean diameter

کانی پرورنوری

photolithotroph

کانیهای فیلوسیلیکات

phyllosilicate minerals

گاز سطح آب اشباع ، گاز فراتیک
گاز تشکیل‌شده حاصل از تماس آب جوی یا سطحی با ماگمای در حال صعود ، گاز فراتیک گاز تشکیل‌شده حاصل از تماس آب جوی یا سطحی با ماگمای در حال صعود

phreatic gas

گپ آوار
یکی از اجزا و قطعات بزرگتر موجود در یک رسوب یا سنگ رسوبی که از موادی با اندازه های مختلف تشکیل شده است ، مانند قلوه سنگ یا ریگهای موجود در خمیره ریزدانه یک کنگلومرا و یا قطعه ای از یک برش ، گپ آوار یکی از اجزا و قطعات بزرگتر موجود در یک رسوب یا سنگ رسوبی که از موادی با اندازه های مختلف تشکیل شده است

phenoclast

گپ بلورین
نیز بنگرید به : Phoneritic

phenocrystalline

گپ بلورین نیز بنگرید به : Phoneritic

phenocrystalline|phoneritic|phoneritic

گرهک فسفاتی
توده یا قلوه سنگی گرد و سیاه ، خاکستری یا قهوه ای رنگ که قطری معادل با چند میلی متر تا بیش از 30 سانتی متر داشته و از بقایای مرجانی ، صدفها ، استخوانها ، دانه های شن ، پولکهای میکا یا خارهای اسفنجی تشکیل شده است که در یک قالب کولوفانی ، قرار گرفته اند (فسفات کلسیم) نودولهای مزبور در چینه های دریایی (مانند طبقات پرمین غرب ایالات متحده و گچهای کرتاسه انگلستان) دیده شده و در حال حاضر نیز در بستر دریاها در حال شکل گیری می باشند (مانند بستر ساحل کالیفرنیا)
نیز ببینید: coprolite ، گرهک فسفاتی توده یا قلوه سنگی گرد و سیاه ، قرار گرفته اند (فسفات کلسیم) نودولهای مزبور در چینه های دریایی (مانند طبقات پرمین غرب ایالات متحده و گچهای کرتاسه انگلستان) دیده شده و در حال حاضر نیز در بستر دریاها در حال شکل گیری می باشند (مانند بستر ساحل کالیفرنیا) نیز ببینید: coprolite

phosphatic nodule

گلو ، حلقوم
الف) بخش متمایزی از جهاز هاضمه بسیاری از بی مهرگان مانند گذرگاه لوله ای موجود میان دهان و حفره گوارشی یک مرجان هشت وجهی یا لوله دهانی موجود در برخی شعاعیان فائودارین
ب) بخشی از جهاز هاضمه مهره داران که حفره دهانی آنها را به مری وصل می کند دیواره های این بخش در نمونه های آبزی از آبششها محافظت می کند ، حلقوم الف) بخش متمایزی از جهاز هاضمه بسیاری از بی مهرگان مانند گذرگاه لوله ای موجود میان دهان و حفره گوارشی یک مرجان هشت وجهی یا لوله دهانی موجود در برخی شعاعیان فائودارین ب) بخشی از جهاز هاضمه مهره داران که حفره دهانی آنها را به مری وصل می کند دیواره های این بخش در نمونه های آبزی از آبششها محافظت می کند

pharynx

گوهرسنگ پدیده ای سنگ جواهری که در مقابل نور ، یک پدیده نوری خاص و ویژه مانند ستاره نمایی ، درخشش موجی یا بازی رنگ را ارائه می دهد

phenomenal gem|phenomenal|phenomenal

گوهرسنگ پدیده ای
سنگ جواهری که در مقابل نور ، یک پدیده نوری خاص و ویژه مانند ستاره نمایی ، درخشش موجی یا بازی رنگ را ارائه می دهد

phenomenal gem

گیاه بوم شناسی
شاخه‌ای از بوم‌شناسی مرتبط با روابط بین گیاهان و محیط زیست آن ها ، گیاه بوم شناسی شاخه‌ای از بوم‌شناسی مرتبط با روابط بین گیاهان و محیط زیست آن ها

phytoecology

گیاه دانه دار ، پیدادانه
(الف) یک گیاه تخمی در مقابل یک گیاه هاگ دار یا یک مخفی دانه
مقایسه شود با: spermatophyte
(ب) گیاه گلداری که مادگی و پرچم گل آن به صورت مجزا ، رشد می کنند ، پیدادانه (الف) یک گیاه تخمی در مقابل یک گیاه هاگ دار یا یک مخفی دانه مقایسه شود با: spermatophyte (ب) گیاه گلداری که مادگی و پرچم گل آن به صورت مجزا

phanerogam

گیاه ریشه بلند ، گیاه سطح آب اشباع
گیاهی که آبرسانی آن از زون اشباع یا از طریق حاشیه موئینه‌ای بدست می‌آید و با یک سیستم عمیق ریشه‌ای مشخص می‌شود ، گیاه سطح آب اشباع گیاهی که آبرسانی آن از زون اشباع یا از طریق حاشیه موئینه‌ای بدست می‌آید و با یک سیستم عمیق ریشه‌ای مشخص می‌شود

phreatophyte

گیاه سم

phytotoxic

گیاه کارست
نوعی چشم‌انداز حاصل انحلال که در آن مورفولوژی اصلی نتیجه حمله جلبک ها یا قارچ های حفار به سنگ آهک می باشد ، گیاه کارست نوعی چشم‌انداز حاصل انحلال که در آن مورفولوژی اصلی نتیجه حمله جلبک ها یا قارچ های حفار به سنگ آهک می باشد

phytokarst

گیاه نمایه ، تعریق سنج

phytometer

گیرنده نور
یک عضو حساس که در برخورد با نور تحریک خاصی را متحمل می‌شود ، نظیر(احتمالاً) یک جسم تاژکدار کاذب در برخی اوگلنوفیتا ، گیرنده نور یک عضو حساس که در برخورد با نور تحریک خاصی را متحمل می‌شود

photoreceptor

لایه بندی فازی
(الف) لایه بندی کانی شناسی سنگهای آذرین عمیق که محصول ظهور و ناپدید شدن تدریجی و عموماً ناگهانی (از پایین به بالا) به فراز فازهای کانی شناختی است
مقایسه شود با: rhythmic layering ، cryptic layering (ب) ساختاری بزرگ مقیاس در سنگهای دگرگونی که توسط لایه هایی تقریباً موازی که دارای منشاهای متفاوتی بوده و از نظر کانی شناسی با سنگهای میزبان (مانند گنایس یا پریدوتیت) متفاوت می باشند ، شکل گرفته است
مترادف: primary banding ، compositional layering ، primary layering ، crystallization banding ، لایه بندی فازی (الف) لایه بندی کانی شناسی سنگهای آذرین عمیق که محصول ظهور و ناپدید شدن تدریجی و عموماً ناگهانی (از پایین به بالا) به فراز فازهای کانی شناختی است مقایسه شود با: rhythmic layering ، شکل گرفته است مترادف: primary banding

phase layering

لایه چوب پنبه ساز
بنگرید به : Cork cambium ، لایه چوب پنبه ساز بنگرید به : Cork cambium

phellogen

لبه یا حاشیه دهانه ای برگشته (مانند حالت مشاهده شده در شیشه های دارو و بطریها) در پوسته برخی از شعاعیان
، لبه یا حاشیه دهانه ای برگشته (مانند حالت مشاهده شده در شیشه های دارو و بطریها) در پوسته برخی از شعاعیان

phialine

مثلث ‌بندی نوری
افزایش نقاط کنترل افقی و یا عمودی به کمک روش‌های فتوگرامتری که به موجب آن اندازه گیری زوایا ویا فواصل روی عکس‌های دارای همپوشانی‌ به یک راه حل فضایی مبتنی بر اصول مورد نظر عکاسان به هم مرتبط می‌شود ، مثلث ‌بندی نوری افزایش نقاط کنترل افقی و یا عمودی به کمک روش‌های فتوگرامتری که به موجب آن اندازه گیری زوایا ویا فواصل روی عکس‌های دارای همپوشانی‌ به یک راه حل فضایی مبتنی بر اصول مورد نظر عکاسان به هم مرتبط می‌شود

phototriangulation

محلول سطح آب اشباع
حرکت محلول توسط آب زیرزمینی در زیر سطح ایستابی ، محلول سطح آب اشباع حرکت محلول توسط آب زیرزمینی در زیر سطح ایستابی

phreatic solution

مدت روشنایی (روز) ، دوره تناوب نور و تاریکی ، نور دوره
شماره نسبی تناوب ساعت‌های روشنی روز وتاریکی در یک دوره 24 ساعته مدت روشنایی(روز) اثر مهمی در رشد موجودات زنده خاص به ویژه گیاهان گلدار دارد ، نور دوره شماره نسبی تناوب ساعت‌های روشنی روز وتاریکی در یک دوره 24 ساعته مدت روشنایی(روز) اثر مهمی در رشد موجودات زنده خاص به ویژه گیاهان گلدار دارد

photoperiod

مرز فاز ، خط مرزی

phase boundary|boundary line|boundary line

مرز فاز ، خط مرزی

phase boundary

مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های کاملاً تنظیم‌شده ، این واژه معادل نقطه اصلی عکس می‌باشد ، مرکز عکس مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های کاملاً تنظیم‌شده

photograph center

مغزه گیر فلگر نوعی مغزه گیر ثقلی که دارای یک درپوش و یا یک مغزه گیر می‌باشد که آن را قادر به نگهداری مغزه می کند

phleger corer|phleger|phleger

مغزه گیر فلگر
نوعی مغزه گیر ثقلی که دارای یک درپوش و یا یک مغزه گیر می‌باشد که آن را قادر به نگهداری مغزه می کند

phleger corer

مقیاس درجه فای
تبدیل لگاریتمی مقیاس ونت ورث که در آن لگاریتم منفی قطر ذره در مبنای 2 (به میلی متر) جایگزین مقدار مطلق قطر ذره می شود ، در تعیین محدوده کلاسهای این مقیاس ، از اعداد صحیح (از 5- برای 32 میلی متر تا 10+ برای 1024/1 میلی متر) ، استفاده می شود مقیاس مزبور در قالب ابزاری آماری و به منظور فراهم شدن امکان کاربرد مستقیم روشهای آماری مرسوم در زمینه تحلیل داده های رسوبی ، تکمیل شده و گسترش یافته است مترادف: phi scale ، مقیاس درجه فای تبدیل لگاریتمی مقیاس ونت ورث که در آن لگاریتم منفی قطر ذره در مبنای 2 (به میلی متر) جایگزین مقدار مطلق قطر ذره می شود

phi grade scale

مقیاس فای رجوع شود به : Phi grade scale

phi scale|phi grade scale|phi grade scale

مقیاس فای
رجوع شود به : Phi grade scale

phi scale

مقیاس لنحراف فای
یکی از پارامترهای سیستم توزیع ابعاد ذرات یک رسوب که به صورت گرافیکی به روی نمودارهای ارائه شده در واحد phi ، قابل تشخیص می باشد ، مقیاس لنحراف فای یکی از پارامترهای سیستم توزیع ابعاد ذرات یک رسوب که به صورت گرافیکی به روی نمودارهای ارائه شده در واحد phi

phi deviation measure

منطقه سیراب ، زون سطح آب اشباع ، زون فراتیک ، زون اشباع

phreatic zone

موج سطح اشباع ، موج آب زیرزمینی

phreatic wave

موزاییک عکس

photomosaic

میکروسکوپ فازی
نوعی میکروسکوپ که از اختلاف فاز موجود میان پرتوهای نوری بازتابیده توسط قسمتهای مختلف جسم مورد بررسی ، به منظور خلق تصویری با جزئیات متمایز و مشخص (علی رغم یکنواختی تقریبی شاخص انکساری در کل قسمتهای جسم) استفاده می کند ، میکروسکوپ فازی نوعی میکروسکوپ که از اختلاف فاز موجود میان پرتوهای نوری بازتابیده توسط قسمتهای مختلف جسم مورد بررسی

phase microscope

میلونیت فیلیتی

phyllite mylonite

نژادها ، شاخه ها ، جمع نژاد ، شاخه

phyla

نژادی ، شاخه ای ، شاخه زاد

phyletic

نقشه برجسته‌نمای عکس (الف)نقشه‌ای شامل عکس یک مدل برجسته از منطقه مورد مطالعه و نمایش عوارض فیزیکی برجسته (ب) یک نقشه نموداری که اثر یک عکس از یک مدل برجسته از منطقه مورد مطالعه را شبیه‌سازی نموده یا ارائه می‌کند

photorelief map|photorelief|photorelief

نقشه برجسته‌نمای عکس
(الف)نقشه‌ای شامل عکس یک مدل برجسته از منطقه مورد مطالعه و نمایش عوارض فیزیکی برجسته
(ب) یک نقشه نموداری که اثر یک عکس از یک مدل برجسته از منطقه مورد مطالعه را شبیه‌سازی نموده یا ارائه می‌کند

photorelief map

نقشه تصویری ریختنگار

physiographic pictorial map|physiographic|physiographic

نقشه تصویری ریختنگار

physiographic pictorial map

نقشه عکس زمین شناختی
یک نقشه زمین شناسی که بر پایه اطلاعات حاصل از تفسیر عکسهای هوایی ، ترسیم شده است ، نقشه عکس زمین شناختی یک نقشه زمین شناسی که بر پایه اطلاعات حاصل از تفسیر عکسهای هوایی

photogeologic map

نقشه عکسی ، عکس ‌نقشه
یک عکس هوایی یا موزاییک کنترل‌شده‌ عکس‌های اصلاح‌شده که به آن یک شبکه مرجع ، مقیاس ، اسامی محلی ، اطلاعات حاشیه‌ای و سایر داده‌های مرتبط یا علائم نقشه افزوده می‌شوند ، عکس ‌نقشه یک عکس هوایی یا موزاییک کنترل‌شده‌ عکس‌های اصلاح‌شده که به آن یک شبکه مرجع

photo map

نقشه هوایی ، عکس نقشه

photomap

نمارعکس ، شاخص عکس
موزاییک حاصل از گردآوری عکس‌های خاص (با اسامی همراه) در موقعیت‌های مناسب مربوطه و کپی مجموعه عکس‌ها در یک مقیاس کوچک‌تر این واژه معادل نمار نقشه نمی‌باشد ، شاخص عکس موزاییک حاصل از گردآوری عکس‌های خاص (با اسامی همراه) در موقعیت‌های مناسب مربوطه و کپی مجموعه عکس‌ها در یک مقیاس کوچک‌تر این واژه معادل نمار نقشه نمی‌باشد

photo index

نمودار ریخت نگاری نقشه کوچک‌مقیاسی که نشان‌دهنده اشکال زمین از طریق کاربرد سیستماتیک یک مجموعه استانداردشده از علائم تصویری ساده است که چنین اشکالی ، درصورتی که به شکل مایل از هوا با زاویه 45 درجه مشاهده شوند ، تشخیص داده می شوند اولین نقشه اصلی از این نوع توسط لوبک(1921) منتشر شده است

physiographic diagram|physiographic|physiographic

نمودار ریخت نگاری
نقشه کوچک‌مقیاسی که نشان‌دهنده اشکال زمین از طریق کاربرد سیستماتیک یک مجموعه استانداردشده از علائم تصویری ساده است که چنین اشکالی ، درصورتی که به شکل مایل از هوا با زاویه 45 درجه مشاهده شوند ، تشخیص داده می شوند اولین نقشه اصلی از این نوع توسط لوبک(1921) منتشر شده است

physiographic diagram

نمودار فازی
دیاگرامی که نشان دهنده مرزهای میادین یا محدوده های ثبات یا پایداری فازهای مختلف یک سیستم است معمولاً محورهای مختصات چنین دیاگرامی ارائه دهنده پارامترهای کمی چون دما ، فشار و ترکیب می باشند (و البته به این نمونه ها محدود نمی شوند)
مترادف: equlilibrium diagram ، نمودار فازی دیاگرامی که نشان دهنده مرزهای میادین یا محدوده های ثبات یا پایداری فازهای مختلف یک سیستم است معمولاً محورهای مختصات چنین دیاگرامی ارائه دهنده پارامترهای کمی چون دما ، فشار و ترکیب می باشند (و البته به این نمونه ها محدود نمی شوند) مترادف: equlilibrium diagram

phase diagram

نورجنبش ، نورگرائی‌ ، نورواکنش‌
جنبش حاصل از شبیه‌سازی توسط نور ، نورواکنش‌ جنبش حاصل از شبیه‌سازی توسط نور

phototaxis

نورسنج
ابزاری برای اندازه‌گیری شدت نور ، نورسنج ابزاری برای اندازه‌گیری شدت نور

photometer

نورسنجی
(الف) مطالعه روش‌ها و وسایل اندازه‌گیری شدت نور
(ب) فن یا فرآیند استفاده از نورسنج ، نورسنجی (الف) مطالعه روش‌ها و وسایل اندازه‌گیری شدت نور (ب) فن یا فرآیند استفاده از نورسنج

photometry

نورکشسانی ، نورکشایندی
قابلیت یا خاصیت یک ماده جامد همسانگرد شفاف در انکسار دوگانه نور تحت تنشهای غیر هیدروستاتیک (غیر یکنواخت) ، خاصیت مزبور امکان بررسی الگوهای توزیع تنش را با استفاده از قطبش نما فراهم می کند ، نورکشایندی قابلیت یا خاصیت یک ماده جامد همسانگرد شفاف در انکسار دوگانه نور تحت تنشهای غیر هیدروستاتیک (غیر یکنواخت)

photoelasticity

نورگرایی

phototropic

نوسان ایستایی

phreatic fluctuation

نوعی تکتیت که در جزایر فیلیپین ، کشف شده است
نیز ببینید: rizalite ، کشف شده است نیز ببینید: rizalite

philippinite

نوعی شابازیت که دارای بلورهایی بی رنگ و عدسی شکل است

phacolite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg(PO3OH)•7(H2O

phosphorrosslerite|phosphorroesslerite|phosphorroesslerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ba ، Ca ، K ، Na)x[(V ، Al)4P2(O ، OH)16]•12(H2O) x~0 66 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ba

phosphovanadylite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca2(UO2)3O2(PO4)2•7(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca2(UO2)3O2(PO4)2•7(H2O

phurcalite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg(PO3OH)•7(H2O

phosphorrosslerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (UO2)Bi4(PO4)O4•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (UO2)Bi4(PO4)O4•2(H2O)

phosphowalpurgite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al2(UO2)3(PO4)2(OH)6•10(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al2(UO2)3(PO4)2(OH)6•10(H2O)

phuralumite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca Fe3+3H(WO4)6•10(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca Fe3+3H(WO4)6•10(H2O)

phyllotungstite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KCa(H3O)3(UO2)7(PO4)4O4•8(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KCa(H3O)3(UO2)7(PO4)4O4•8(H2O)

phosphuranylite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Ca3(AsO4)•11(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Ca3(AsO4)•11(H2O

phaunouxite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Cu ، Zn)6(AsO4 ، PO4)2(OH)6•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Cu

philipsburgite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Fe++ ، Mn)3(PO4)2•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Fe++

phosphoferrite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(KCu Fe3+15(PO4)12(OH)12•12(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(KCu Fe3+15(PO4)12(OH)12•12(H2O

phosphofibrite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(NH4)2HPO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(NH4)2HPO4

phosphammite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Be2SiO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Be2SiO4

phenakite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Mg14(PO4)6(PO3OH ، CO3)2(OH)6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Mg14(PO4)6(PO3OH

phosphoellenbergerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Na13Ca2Ce[Si4O12](PO4)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Na13Ca2Ce[Si4O12](PO4)4

phosinaite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Pb12O6Mn(Mg ، Mn)2(Mn ، Mg)4(SO4)(CO3)4Cl4(OH)12 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Pb12O6Mn(Mg

philolithite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Pb2(CrO4)O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Pb2(CrO4)O

phoenicochroite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:PbAl3(AsO4)2(OH)5•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:PbAl3(AsO4)2(OH)5•(H2O)

philipsbornite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:PbCu Fe3+(PO4)2(OH ، H2O)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:PbCu Fe3+(PO4)2(OH

phosphogartrellite

هاگ چند پایه
هاگ گیاهی دارای دو یا چند جداره ، به عنوان مثال هاگ قارچی پرده‌دار که دارای یک دیواره کیتینی است و از این رو به عنوان یک گرده ریخت حفظ میشود ، هاگ چند پایه هاگ گیاهی دارای دو یا چند جداره

phragmospore

هر اسفنج آهکی که دارای زوائد یا خارهای به شکل دو شاخه یا چنگک ‌باشد

pharetrone

هر شعاعی متعلق به زیر رده فائودارینا که مشخصه اصلی آن وجود یک مخزن مرکزی است که توسط غشایی دو دیواره دربر گرفته شده است

phaeodarian

هر نوع مالاکوستراکان متعلق به زیررده فیلوکاریدا با یک سرپوش دوکفه‌ای نسبتاً بزرگ که در طول لبه پشتی ممکن است مفصل‌دار باشد یا نباشد ، مشخص می‌شود محدوده کامبرین تا امروز

phyllocarid

همزیستی گیاهی ، جمعیت گیاهی یک زیستگاه مشخص

phytocoenosis

هوادیدگی فیزیکی ، هوازدگی فیزیکی ، هوازدگی مکانیکی

physical weathering

هوازدگی فیزیکی ، هوازدگی مکانیکی

physical weathering|weathering|weathering

واحد فای واحدهای مورد استفاده در نمودارهای تبدیل phi که می بایست به صورتی مشابه با واحدهای مورد استفاده در مقیاس ونت ورث ، به کار گرفته شوند

phi unit|phi|phi

واحد فای
واحدهای مورد استفاده در نمودارهای تبدیل phi که می بایست به صورتی مشابه با واحدهای مورد استفاده در مقیاس ونت ورث ، به کار گرفته شوند

phi unit

واژه به کاررفته توسط فولک(1968) برای یک لیتارنیت که عمدتاً از قطعات سنگ های دگرگونی ورقه‌ای غنی از فیلوسیلیکات (همچون اسلیت ، فیلیت ، و شیست) تشکیل شده است اندازه ذرات از سیلت تا گراول متغیر است و هرنوع محتوای رسی ، جورشدگی ، یا گردشدگی برای آن ممکن است

phyllarenite

ویداگیاه ، پیداگیاه
گیاه دائمی که غنچه های آن طی زمستان در سطح زمین قرار دارند ، پیداگیاه گیاه دائمی که غنچه های آن طی زمستان در سطح زمین قرار دارند

phanerophyte

ویژگیهای فیزیکی

physical properties

یک برون اسکلت آهکی تکه تکه یا جزء جزء که دارای دیواره های تقریباً موازی می باشد نیز نوشته می شود با: phacelloid

phaceloid

یک ترکیب معدنی که در حقیقت محصول ترکیب شدن فسفر با یک فلز است (مانند شرایبرزیت با فرمول (Fe ، Ni)3P )

phosphide

یک زیستمند که در فواصل و لابلای مخلوط های شن وماسه زندگی می کند

phreaticolous

یک سنگ آذرین که دانه های کانیهای اصلی و ضروری آن به حدی بزرگ هستند که با استفاده از میکروسکوپ ، قابل مشاهده می باشند مترادف منسوخ: phaneromere

phanerite|phaneromere|phaneromere

یک کانی ارتورومبیک از گروه آمفیبول که دارای فرمول تقریبی: Ca2(Fe ، Mg)5(Si ، Al)8O22(OH)2 می باشد

philipstadite

یک کانی که احتمالاً یک داوین غنی از منیزیوم می باشد

pharanoite

یک واحد اصلی بیواستراتیگرافی پرکامبرین که اساساً بطورگسترده بر مبنای استروماتولیت‌ها مشخص می‌شود(کلر و دیگران ، 1968 ، ص190)

phytem

یکی از بخش‌های دیافراگم‌مانند نازک متراکم که در راستای حجره یک پوسته فرامینیفری در زوایای مختلف و بخش‌های مختلف حجره گسترش می‌یابد

phrenotheca

این واژه تخصصی را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟

ثبت سفارش ترجمه جدید

موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:

ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید

ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:

ارسال سفارش تولید محتوا

پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism

ارسال سفارش پارافریز مقاله

ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی

معادل های انگلیسی برای علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

ترجمه البرز

سایر خدمات ما

بیشتر بدانید

تماس با شعبه تهران

شعبه تهران

تماس با شعبه کرج

پشتیبانی 24 ساعته