دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای صخره مقعر یا حفره
صخره مقعر یا پرتگاه که باعث

صخره مقعر یا حفره
صخره مقعر یا پرتگاه که باعث ایجاد پناهگاهی در زیر سنگهای رویی شده است؛ غار ریشه این کلمه "سلتی" است ، صخره مقعر یا حفره صخره مقعر یا پرتگاه که باعث ایجاد پناهگاهی در زیر سنگهای رویی شده است؛ غار ریشه این کلمه "سلتی" است
ba
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی صخره مقعر یا حفره
صخره مقعر یا پرتگاه که باعث ایجاد پناهگاهی در زیر سنگهای رویی شده است؛ غار ر
و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
باریتو کلسیت
فرمول شیمیایی :BaCa[CO3]2
درصد مواد: BaO51 56% CaO18 85% CO229 59%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:کربنات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای ، دانه ای
ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، آلمان غربی و شرقی و سوئد
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : سفید ، زرد ، خاکستری ، متمایل به سبز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :کلسیت ، باریت ، فلوئورین و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: منشوری
محل پیدایش: چک و اسلواکی
لومینسانس سبز تیره دارد
نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است
سختی : 4
چگالی :3 66 ، باریتو کلسیت - فرمول شیمیایی :BaCa[CO3]2 - درصد مواد: BaO51 56% CaO18 85% CO229 59% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:کربنات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، دانه ای - ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، آلمان غربی و شرقی و سوئد - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : سفید ، متمایل به سبز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :کلسیت ، فلوئورین و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: منشوری - محل پیدایش: چک و اسلواکی - لومینسانس سبز تیره دارد - نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است - سختی : 4 - چگالی :3 66
باریتین
ترکیب شیمیایی :BaSO4
با : BaO65 7% SO334 3% Sr ، Pb
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: سولفات
رخ:عالی ، مطابق با سطح /001/ خوب ، مطابق با سطح /210/
جلا:شیشه ای ، صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توده ای ، خاکی ، درخشان
ژیزمان:خیلی فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، بریتانیای کبیر ، فرانسه ، رومانی ، امریکا ، مکزیک ، کانادا ، تونس و
رنگ کانی : بیرنگ ، سفید ، خاکستری ، زرد ، آبی ، قرمز ، قهوه ای
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : کلسیت ، آراگونیت ، سلستین
پاراژنز :کلسیت ، فلوریت ، کوارتز
منشا تشکیل : هیدروترمال ، رسوبی ، ثانوی
شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه ، به ندرت منشور
محل پیدایش: رومانی
نام آن از کلمه یونانی barus به معنای سنگین گرفته شده است
سختی : 3 - 3 5
چگالی : 4 48 ، باریتین - ترکیب شیمیایی :BaSO4 - با : BaO65 7% SO334 3% Sr ، Pb - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: سولفات - رخ:عالی ، مطابق با سطح /210/ - جلا:شیشه ای ، صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، درخشان - ژیزمان:خیلی فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، تونس و - رنگ کانی : بیرنگ ، قهوه ای - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : کلسیت ، سلستین - پاراژنز :کلسیت ، کوارتز - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی - شکل بلورها: ورقه ای ، به ندرت منشور - محل پیدایش: رومانی - نام آن از کلمه یونانی barus به معنای سنگین گرفته شده است - سختی : 3 - 3 5 - چگالی : 4 48
بازیت
فرمول شیمیایی :Sc2Be3[Si6O18]
درصد مواد:BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cs ، Li ، Na ، Mg ، Mn ، Fe ، Ca ، Cr
سیستم تبلور: هگزاگونال
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای ، فشرده ، شعاعی
ژیزمان : کمیاب ; یافت شده در پگماتیت های تیپ آلپی در سوئیس ، ایتالیا و روسیه
خواص شیمیایی : محلول در HF
رنگ کانی : بی رنگ ، قرمز ، سیاه ، سیاه جواهری ، سبز تیره ، صورتی ، آبی تیره
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، اشعه X ، خواص نوری ، واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، تورمالین ، توپاز
پاراژنز :اورتوز ، کوارتز ، توپاز ، کاسیتریت
منشا تشکیل :پگماتیتی ، هیدروترمال ، پنوماتولیتی ، دگرگونی
شکل بلورها: منشوری ، بندرت قرصی شکل
محل پیدایش: سوئیس
اولین بار توسط بازی ایتالیایی کشف شده
سختی : 6 5
چگالی :2 63 - 2 8 ، بازیت - فرمول شیمیایی :Sc2Be3[Si6O18] - درصد مواد:BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cr - سیستم تبلور: هگزاگونال - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، شعاعی - ژیزمان : کمیاب ; یافت شده در پگماتیت های تیپ آلپی در سوئیس ، ایتالیا و روسیه - خواص شیمیایی : محلول در HF - رنگ کانی : بی رنگ ، آبی تیره - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، توپاز - پاراژنز :اورتوز ، کاسیتریت - منشا تشکیل :پگماتیتی ، دگرگونی - شکل بلورها: منشوری ، بندرت قرصی شکل - محل پیدایش: سوئیس - اولین بار توسط بازی ایتالیایی کشف شده - سختی : 6 5 - چگالی :2 63 - 2 8
باونیت
فرمول شیمیایی : Ca4Al2Be2 [(OH)2|Si9O26]
سیستم تبلور : ارترومبیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: کامل
جلا: شیشه ای – صدفی
شکستگی: صدفی - نامنظم
شفافیت: شفاف - نیمه کدر
نوع سختی: ترد
خاصیت مغناطیسی:ندارد
اشکال ظاهری : بلوری - آگرگات رشته ای - شعاعی - قرصی
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، ایتالیا ، امریکا ، استرالیا و
خواص شیمیایی :نامحلول در اسیدها
ترکیب شیمیایی :CaO23 99% Al2O310 9% BeO5 35% SiO257 83% H2O1 93%
رنگ کانی :سفید - صورتی - سبز - قهوه ای
رنگ خاکه : سفید
تفاوت با کانی های مشابه : سختی - محلول در اسیدها
تشابه کانی شناسی :لامونتیت
پاراژنز : فلوئوریت- آلبیت - بریل و غیره
منشا تشکیل :پگماتیتی – هیدروترمال
شکل بلورها: منشوری – ماکله
محل پیدایش:چک و اسلواکی
نام آن نام محل کشف آن Baveno در ایتالیا اخذ شده است ، باونیت - فرمول شیمیایی : Ca4Al2Be2 [(OH)2|Si9O26] - سیستم تبلور : ارترومبیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: کامل - جلا: شیشه ای – صدفی - شکستگی: صدفی - نامنظم - شفافیت: شفاف - نیمه کدر - نوع سختی: ترد - خاصیت مغناطیسی:ندارد - اشکال ظاهری : بلوری - آگرگات رشته ای - شعاعی - قرصی - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، استرالیا و - خواص شیمیایی :نامحلول در اسیدها - ترکیب شیمیایی :CaO23 99% Al2O310 9% BeO5 35% SiO257 83% H2O1 93% - رنگ کانی :سفید - صورتی - سبز - قهوه ای - رنگ خاکه : سفید - تفاوت با کانی های مشابه : سختی - محلول در اسیدها - تشابه کانی شناسی :لامونتیت - پاراژنز : فلوئوریت- آلبیت - بریل و غیره - منشا تشکیل :پگماتیتی – هیدروترمال - شکل بلورها: منشوری – ماکله - محل پیدایش:چک و اسلواکی - نام آن نام محل کشف آن Baveno در ایتالیا اخذ شده است
بایل دونیت
فرمول شیمیایی :PbCu3[OH|AsO4]2
درصد مواد:PbO31 45% CuO33 62% As2O532 39% H2O2 54%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:آرسنیات
رخ:نامشخص
جلا: چرب
شکستگی:نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری :بلوری ، دانه های مجتمع ، پسودومرف
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، انگلیس ، چک و اسلواکی ، نامیبیا ، URSS و
خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود
رنگ کانی : زرد تا سبز
رنگ خاکه: سبز
تفاوت با کانی های مشابه : اشکال مختلف بلوری
تشابه کانی شناسی : اولیوینیت ، مالاکیت
پاراژنز : آنگلزیت ، میمتیت ، بودانتیت
منشا تشکیل :ثانوی ، زون های اکسیدان
شکل بلورها: قرصی شکل
محل پیدایش: نامیبیا
نام آن از نام J Bayidon اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی :5 5 ، بایل دونیت - فرمول شیمیایی :PbCu3[OH|AsO4]2 - درصد مواد:PbO31 45% CuO33 62% As2O532 39% H2O2 54% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:آرسنیات - رخ:نامشخص - جلا: چرب - شکستگی:نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری :بلوری ، پسودومرف - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، URSS و - خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود - رنگ کانی : زرد تا سبز - رنگ خاکه: سبز - تفاوت با کانی های مشابه : اشکال مختلف بلوری - تشابه کانی شناسی : اولیوینیت ، مالاکیت - پاراژنز : آنگلزیت ، بودانتیت - منشا تشکیل :ثانوی ، زون های اکسیدان - شکل بلورها: قرصی شکل - محل پیدایش: نامیبیا - نام آن از نام J Bayidon اخذ شده است - سختی : 4 5 - چگالی :5 5
دارای لایه بندی ، کاربرد نواری ، نواربندی
(یخچال): حضور و بروز (بوجود آمدن ، واقع شدن) یک ساختمان لایه ای در یخ یخچال ، با توجه به دگرسانی لایه های یخ درشت دانه و یخ ریزدانه یا حباب مانند یا یخ تمیز
مترادف غیرارجح: foliation فولیاسیون (یخچال)
(سنگ شناسی آذرین): حضور و بروز ساختمان لایه ای یا نواری در یک برون زد سنگ آذرین یا دگرگونی در نتیجه لایه بندی شدن این حالت ممکن است بوسیله فرآیندهایی مثل جریان مواد ناهمگن (مثلاً جریان نهنده یا لایه ای ریولیت) و یا رسوبگذاری و ته نشست متناوب لایه های مواد مختلف (مقایسه شود با: phase layning) بوجود آید با وجود اینکه این اصطلاح فقط ظاهر ویژگی و واجدی بر روی یک سنگ در معرض دید را توصیف می کند ، معمولاً برای هر ناهمگنی به سختی صفحه ای در سنگهای آذرین استفاده می شود با هر منشا (wager & brown 1967 ، p5)
(سنگ شناسی دگرگونی): یک ساختمان لایه ای سنگهای دگرگونی که در نوارهای موازی دارای بافت یا ترکیب شیمیایی متفاوت و یا هر دو مورد ساخته شده است این ساختمان ممکن است در نتیجه جدا شدن ناقص سازنده ها در حین تبلور مجدد بوجود آید و یا ممکن است از لایه بندی در رسوبات و یا لایه بندی در سنگهای آذرین منتقل شود/ به ارث برسد
مقایسه شود با: ribbun (سنگ شناسی)
(سنگ شناسی رسوبی): این لایه بندی بوسیله رسوبگذاری و ته نشست مواد مختلف در لایه های دگرسانی بوجود می آید و در ظاهر مقطع عرضی سنگهای رسوبی متورق دیده می شود
مثلاً ribbon banding ، نواربندی (یخچال): حضور و بروز (بوجود آمدن ، با توجه به دگرسانی لایه های یخ درشت دانه و یخ ریزدانه یا حباب مانند یا یخ تمیز مترادف غیرارجح: foliation فولیاسیون (یخچال) (سنگ شناسی آذرین): حضور و بروز ساختمان لایه ای یا نواری در یک برون زد سنگ آذرین یا دگرگونی در نتیجه لایه بندی شدن این حالت ممکن است بوسیله فرآیندهایی مثل جریان مواد ناهمگن (مثلاً جریان نهنده یا لایه ای ریولیت) و یا رسوبگذاری و ته نشست متناوب لایه های مواد مختلف (مقایسه شود با: phase layning) بوجود آید با وجود اینکه این اصطلاح فقط ظاهر ویژگی و واجدی بر روی یک سنگ در معرض دید را توصیف می کند ، p5) (سنگ شناسی دگرگونی): یک ساختمان لایه ای سنگهای دگرگونی که در نوارهای موازی دارای بافت یا ترکیب شیمیایی متفاوت و یا هر دو مورد ساخته شده است این ساختمان ممکن است در نتیجه جدا شدن ناقص سازنده ها در حین تبلور مجدد بوجود آید و یا ممکن است از لایه بندی در رسوبات و یا لایه بندی در سنگهای آذرین منتقل شود/ به ارث برسد مقایسه شود با: ribbun (سنگ شناسی) (سنگ شناسی رسوبی): این لایه بندی بوسیله رسوبگذاری و ته نشست مواد مختلف در لایه های دگرسانی بوجود می آید و در ظاهر مقطع عرضی سنگهای رسوبی متورق دیده می شود مثلاً ribbon banding
سازند شیلی باش کلاته (باژوسین)
در اطراف بجنورد_گنبدکاووس در
پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ رخنمون دارد هم ارز سازند کشَف رود است با سازند چمن بید همبری همساز و تدریجی دارد
سازند شیلی باش کلاته (باژوسین) در اطراف بجنورد_گنبدکاووس در پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ رخنمون دارد هم ارز سازند کشَف رود است با سازند چمن بید همبری همساز و تدریجی دارد
سازند کنگلومرای بختیاری (پلیوسن بالایی-پلیوستوسن)
در
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد شامل کنگلومرا و ماسه سنگ آهکی است بُرش الگوی آن در شمال مسجد سلیمان (گدار لندر) شامل کنگلومرا با قطعاتی به ابعاد خرسنگ ، قلوه سنگ و ریگ ، به سن‌های گوناگون است که با کلسیت درشت دانه و رُس سیمانی شده‌اند به صورت هم‌شیب و گاهی دگرشیب بر روی سازندهای کهن‌تر نهشته شده است
سازند کنگلومرای بختیاری (پلیوسن بالایی-پلیوستوسن) در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد شامل کنگلومرا و ماسه سنگ آهکی است بُرش الگوی آن در شمال مسجد سلیمان (گدار لندر) شامل کنگلومرا با قطعاتی به ابعاد خرسنگ ، قلوه سنگ و ریگ ، به سن‌های گوناگون است که با کلسیت درشت دانه و رُس سیمانی شده‌اند به صورت هم‌شیب و گاهی دگرشیب بر روی سازندهای کهن‌تر نهشته شده است
سطح اساس ، سطح مبنا

پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم
الف) حدی فرضی که در آن حد ، فرسایش زمین به طور پیوسته و بسیار اندک ادامه پیدا می کند و زیر آن حد عوامل فرسایشی نظیر رودخانه ها نمی توانند بسترشان را فرسوده کنند سطح اساس نهایی و عمومی برای سطح زمین ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد

ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست

ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل
، سطح مبنا - - پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم - الف) حدی فرضی که در آن حد ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد - - ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست - - ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل -
کناره عمودی رودخانه ، پشته ، کناره ، سکو ، ساحل ، کرانه
قسمتی از بستر دریا که نسبت به مناطق مجاور بالا آمده ولی با آب کافی که اجازه کشتیرانی را بدهد پوشانده شده
زمین شیبدار واقع در امتداد لبه رودخانه ، نهر یا دریاچه
الف) یک خاکریز ، یک تپه یا سد ماسه ای
ب) یک جزیره باریک و بلند در امتداد ساحل اقیانوس اطلس در ایالات متحده آمریکا که از ماسه ساخته شده و یک سد بین مرداب درون خشکی یا تنگه و اقیانوس را تشکیل می دهد
ج) یک shoal آتبل تپه زیر آب ، کم ژرف مثلاً geoerges bank آتبل های موج
د) یک اصطلاح منسوخ برای یک ساحل دریا
هـ) خشکی در حال بالا آمدن که اطراف دریا را محدود و مرزبندی می کند
(دریاچه): الف) یک زمین بشدت بالا آمده یا شیب ناگهانی که به دور یک دریاچه را محدود می کند ب) توده قراضه (پرتگاه scarps) فلات کرانه ای یک دریاچه ج) کف کم ژرف یا آتبل یک دریاچه (اقیانوس شناسی): یک برآمدگی نسبتاً مسطح شده کف دریا در اعماق کم (عموماً کمتر از 200m) ، معمولاً بر روی فلات قاره و یا در نزدیکی یک جزیره
(رسوب شناسی): یک نهشته سنگ آهک تپه مانند یا ستیغ مانند که از مواد اسکلتی ، اکثراً غیرشکسته ساخته شده و در محل
(معدنکاری): یک نهشته یا کانسنگ زغال سنگ سطح یا صورت یک نهشته زغال سنگ که بر روی آن عملیات معدنی کار شده است
(زمین ریخت شناسی): سکو ، تختگاه: الف) یک سمت/ رو/ جهت یا شیب تند مانند یک دامنه تپه که معمولاً از ماسه ، گراول و یا سایر مواد غیر یکپارچه و غیرمتصل است و به ندرت مواد به سنگ شبه تعلق دارند ب) اصطلاحی استفاده شده در شمال انگلستان اسکاتلند برای یک تپه یا دامنه تپه ج) اصطلاحی که در آفریقای شمالی برای یک توده ای دارای شیب و ارتفاع ملایم ساخته شده از لایه های مقاوم سنگ که تشکیل یک تپه بلند یا یک کوه کوتاه را می دهد و معمولاً در گروه های 2 یا بیشتر در دره های طول در بینشان دیده می شود ، استفاده می شود این اصطلاح بیشتر بصورت جمع بکار می رود Banke ریشه کلمه: زبان آفریکانز (زبان سفیدپوستان آفریقای جنوبی که در قرن 17 از هلند کوچ کردند: شاخه ای از زبان هلندی) ، کرانه قسمتی از بستر دریا که نسبت به مناطق مجاور بالا آمده ولی با آب کافی که اجازه کشتیرانی را بدهد پوشانده شده زمین شیبدار واقع در امتداد لبه رودخانه ، نهر یا دریاچه الف) یک خاکریز ، یک تپه یا سد ماسه ای ب) یک جزیره باریک و بلند در امتداد ساحل اقیانوس اطلس در ایالات متحده آمریکا که از ماسه ساخته شده و یک سد بین مرداب درون خشکی یا تنگه و اقیانوس را تشکیل می دهد ج) یک shoal آتبل تپه زیر آب ، کم ژرف مثلاً geoerges bank آتبل های موجد) یک اصطلاح منسوخ برای یک ساحل دریا هـ) خشکی در حال بالا آمدن که اطراف دریا را محدود و مرزبندی می کند (دریاچه): الف) یک زمین بشدت بالا آمده یا شیب ناگهانی که به دور یک دریاچه را محدود می کند ب) توده قراضه (پرتگاه scarps) فلات کرانه ای یک دریاچه ج) کف کم ژرف یا آتبل یک دریاچه (اقیانوس شناسی): یک برآمدگی نسبتاً مسطح شده کف دریا در اعماق کم (عموماً کمتر از 200m) ، معمولاً بر روی فلات قاره و یا در نزدیکی یک جزیره (رسوب شناسی): یک نهشته سنگ آهک تپه مانند یا ستیغ مانند که از مواد اسکلتی ، اکثراً غیرشکسته ساخته شده و در محل (معدنکاری): یک نهشته یا کانسنگ زغال سنگ سطح یا صورت یک نهشته زغال سنگ که بر روی آن عملیات معدنی کار شده است (زمین ریخت شناسی): سکو
کنگلومرای طلادار ، همکلاو طلادار
یک اصطلاح کلی برای کنگلومرای سیلیسی فشرده سنگ ریزه های رگه کوارتز که دارای اندازه تقریبی تخم یک کبوتر است و درون یک ماتریکس کوارتزیتی قرار گرفته است این اصطلاح بطور اولیه در ناحیه Wit water sand آفریقای جنوبی برای کنگلومراهای مختصراً دگرگون شده حاوی طلا استفاده شد که شامل/ حاوی دانه های کوارتز مافین (گرد و کروی) شکل است و شبیه به یک کیک بادامی ساخته شده بوسیله بوئرها (سفیدپوستان آفریقای جنوبی که نیاکان هلندی دارند) می باشد ، همکلاو طلادار یک اصطلاح کلی برای کنگلومرای سیلیسی فشرده سنگ ریزه های رگه کوارتز که دارای اندازه تقریبی تخم یک کبوتر است و درون یک ماتریکس کوارتزیتی قرار گرفته است این اصطلاح بطور اولیه در ناحیه Wit water sand آفریقای جنوبی برای کنگلومراهای مختصراً دگرگون شده حاوی طلا استفاده شد که شامل/ حاوی دانه های کوارتز مافین (گرد و کروی) شکل است و شبیه به یک کیک بادامی ساخته شده بوسیله بوئرها (سفیدپوستان آفریقای جنوبی که نیاکان هلندی دارند) می باشد
لکوموتیو باتری دار
دارای یک موتور الکتریکی جریان دایم است که بوسیله باتری تغذیهمی شود مدت کار باتریها محدود است و پس از مدتی باید شارژ شوند هر لوکوموتیو دارای حداقل دو باتری است که همواره یکی از آنها زیر شارژ و دیگری درحال کاراست هرباتری ازچندین سلول جداگانه تشکیلمی شود که به حالت سری به یکدیگرمتصل اندودرداخل یک جعبه فلزی قراردارند این لوکوموتیوهابه دلایل سهولت مطلق کنترل ، قابلیت مانور ، امکان ساخته شدن درارتفاع های کمترو در نتیجه امکان فعالیت درمسیرهای محدودتر ، برای انجام وظایف فرعی جمع آوری ایده ال می باشند ، لکوموتیو باتری دار دارای یک موتور الکتریکی جریان دایم است که بوسیله باتری تغذیهمی شود مدت کار باتریها محدود است و پس از مدتی باید شارژ شوند هر لوکوموتیو دارای حداقل دو باتری است که همواره یکی از آنها زیر شارژ و دیگری درحال کاراست هرباتری ازچندین سلول جداگانه تشکیلمی شود که به حالت سری به یکدیگرمتصل اندودرداخل یک جعبه فلزی قراردارند این لوکوموتیوهابه دلایل سهولت مطلق کنترل

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه