دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای پولونیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است

پولونیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Polonium
شماره اتمی :84
وزن اتمی :(209)
آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-6
نوع عنصر :فلزات
گروه جدول تناوبی :16 - VlA
دوره جدول تناوبی :6
po
پیشنهاد شما چیست؟
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی پولونیم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Polonium
شماره اتمی :84 و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
آب جاری - آبی است که دارای طعم مناسب جهت نوشیدن بوده و برای سلامتی مضر نیست
portable water|portable waters|portable waters|water
آب جاری
آبی است که دارای طعم مناسب جهت نوشیدن بوده و برای سلامتی مضر نیست
portable water
آب منفذی - آبهایی که در لابه لای دانه های رسوبات وجود دارند
pore waters|pore water|pore water
آب منفذی
آبهایی که در لابه لای دانه های رسوبات وجود دارند
pore waters
آبگیر نیروگاه
power intake
آزمون بارگذاری نقطه ای
point load test
آلودگی
pollution
انرژی پتانسیل برقابی قابل دوام (برای یک سال فرضی)
مقدار انرژی برقی است که بطور عملی (بدون تلمبه ذخیره ساز) در یک منطقه یا ناحیه ، در یک دوره ثابت زمانی ، معمولا یک سال قابل دستیابی می باشد ، انرژی پتانسیل برقابی قابل دوام (برای یک سال فرضی) - مقدار انرژی برقی است که بطور عملی (بدون تلمبه ذخیره ساز) در یک منطقه یا ناحیه
potential viable hydroelectric energy
ایجاد انرژی برقابی
power plant or station development
باتلاق
pocosin
بادهای قطبی - بادسردی که از مناطق قطبی بسوی مناطق معتدله می وزد
polar winds|polar wind|polar wind
بادهای قطبی
بادسردی که از مناطق قطبی بسوی مناطق معتدله می وزد
polar winds
باربری ، مخارجباربری
porterage
باربری مکانیکی ، بارگیری مکانیکی
بارگیری که به کمک ماشین آلاتی انجام می گیردکه دارای شکل وساختمان گوناگونی هستند ، باربری مکانیکی می گویند ، بارگیری مکانیکی - بارگیری که به کمک ماشین آلاتی انجام می گیردکه دارای شکل وساختمان گوناگونی هستند
power haulage
بارش شایند
possible precipitation
بتن پیش تنیده پس کشیده
posttensioned prestressed concrete
بتن ریزی
pouring of concrete
بتن متخلخل
porous concrete
بتن متخلخل
popcorn concrete
بد دانه بندی شده
poorly graded
برآمدگی عقبی برآمدگیهای عقب سینه دو بالان
posterior cali
بعد از ‎زمین‎ ساخت
post tectonic
بعد از یخچالی - به دوره های بعد از ذوب یخچالها گفته می شود
post glacial period|post glacial|post glacial|post glacial periods
بعد از یخچالی
به دوره های بعد از ذوب یخچالها گفته می شود
post glacial period
بیل مکانیکی
power shovel
پادزول
podzol
پادزولی شدن
podozolization
پتاس
potash
پتانسیل سنجی
potentiometric
پرده آببندی کامل
positive cut-off
پرفیریک
porphyric
پس از برخورد
post orogenic
پس چانه زیر چانه پس لب پایین قاعده لب زیری
postmentum
پس کشش ، پس تنیدن
post stressing
پس کشش ، پس تنیدن
post stressing|post tensioning|post tensioning
پس کشش ، پس کشیدگی
post tensioning
پس کشیدگی
posttensioning
پس کشیده شده
posttensioned
پشت سپرچه زیرسپرچه بعد از سپرچه
postscutllum
پلی استل
نوعی گزیلنکه دارای چند استوانه مرکزی هستند ، پلی استل - نوعی گزیلنکه دارای چند استوانه مرکزی هستند
polystele
پلی بازیت
فرمول شیمیایی : (Ag ، Cu)16 Sb2 S11
ترکیب شیمیایی :Cu4 10% Ag69 47% Sb10 82% S15 61% با انکلوزیون های Fe ، As
خواص شیمیایی : کمی قابل ذوب و محلول در HNO3
رنگ خاکه : رنگ سیاه متمایل به قرمز
رنگ کانی : سیاه فولادی
شکل بلور : پسودوهگزاگونال ( شش وجهی دروغین)- کمیاب به صورت ماکل مسطح و کوتاه
رخ : کامل در سطح 0001
کاربرد : کانسار نقره
سیستم تبلور : مونوکلینیک
رده بندی : سولفور ها
جلا : فلزی ، الماسی ، مات و غیر شفاف
سختی : 1 5 – 2
چگالی : 6- 6 5
تشابه کانی شناسی : آکانتیت و استفانیت
وجه تسمیه : از کلمه یونانی Polus به معنی بسیار و متعدد و کلمه basis به معنای قاعده (base) گرفته شده است
سایر مشخصات : با آب شسته می شود و کانی های مشابه آن آکانتیت و استفانیت است که از نظر سختی و شکل بلورها با آن تفاوت دارند
ژیزمان : تقریبا کمیاب ، آلمان ، چک ، اسلواکی ، شیلی ، مکزیک ، امریکا ، روسیه
پاراژنز : آکانتیت ، نقره ، استفانیت ، پیرارگریت و
اشکال ظاهری : شکستگی نامنظم بلوری شکل – قشر دار ( لایه لایه )- تجمع ذرات متراکم ، پلی بازیت - فرمول شیمیایی : (Ag ، Cu)16 Sb2 S11 - ترکیب شیمیایی :Cu4 10% Ag69 47% Sb10 82% S15 61% با انکلوزیون های Fe ، As - خواص شیمیایی : کمی قابل ذوب و محلول در HNO3 - رنگ خاکه : رنگ سیاه متمایل به قرمز - رنگ کانی : سیاه فولادی - شکل بلور : پسودوهگزاگونال ( شش وجهی دروغین)- کمیاب به صورت ماکل مسطح و کوتاه - رخ : کامل در سطح 0001 - کاربرد : کانسار نقره - سیستم تبلور : مونوکلینیک - رده بندی : سولفور ها - جلا : فلزی ، مات و غیر شفاف - سختی : 1 5 – 2 - چگالی : 6- 6 5 - تشابه کانی شناسی : آکانتیت و استفانیت - وجه تسمیه : از کلمه یونانی Polus به معنی بسیار و متعدد و کلمه basis به معنای قاعده (base) گرفته شده است - سایر مشخصات : با آب شسته می شود و کانی های مشابه آن آکانتیت و استفانیت است که از نظر سختی و شکل بلورها با آن تفاوت دارند - ژیزمان : تقریبا کمیاب ، روسیه - پاراژنز : آکانتیت ، پیرارگریت و - اشکال ظاهری : شکستگی نامنظم بلوری شکل – قشر دار ( لایه لایه )- تجمع ذرات متراکم
polybasite
پلی پدون
polypedon
پلی هالیت
فرمول K2MgCa2(SO4)4 2H2O و %52/15 K2O یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشدکه گاهی از کانیهای دیگر ذخایر فراوانتری دارد اما به علت حلالیت کم و نبود امکاناتی برای ارزیابی پتاسیم ، استخراج نمی گردد و تنهابه عنوان راهنما می توان از آن استفاده کرد رنگ آن سفید تا صورتی (به علت وجود اکسید آهن) و جلای آن شیشه ای است در سیستم تری کلینیک پیناکوئیدال متبلورمی شود به ندرت بلورهایش درجهت Z طویل شده اند و به صورت توده های منشوری شکل می گیرند بلورهایش درجهت 100 کلیواژ دارند پلی هالیت به شکل توده ای ، ساقه ای تا ریشه ای متبلور می شود سختی آن بین 5/2 تا 5/3 و وزن مخصوص آن 77/2 است این کانی در توده های نمکی دریایی خصوصا در توده های نمکی شمال آلمان دیدهمی شود پلی هالیت کمی محلول در آب است و فراوانترین کانه سولفاته تبخیری پس از گچ است ، پلی هالیت - فرمول K2MgCa2(SO4)4 2H2O و %52/15 K2O یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشدکه گاهی از کانیهای دیگر ذخایر فراوانتری دارد اما به علت حلالیت کم و نبود امکاناتی برای ارزیابی پتاسیم
polyhalite
پلیمریزاسیون ، بسپارش
فرایندی که تترایدرهای سیلیکاته را به گروههای آنیونی بزرگتر پیوند می دهد ، بسپارش - فرایندی که تترایدرهای سیلیکاته را به گروههای آنیونی بزرگتر پیوند می دهد
polymerization
پودوزامیت ، سنگواره گیاهی (از گروه مخروطیان)
فولیول ها توسط پایه کوتاهی و با وضعیتی مارپیچ بر روی محور قرار می گیرند فولیول ها خطی سرنیزه ای یا تخم مرغی سرنیزه ای می باشند و از دو طرف به سمت راس تدرریجا باریک می شوند کناره ها کامل است انتهای گرد یا حاده و در برخی موارد وضعیت موکرونه ( نوک دار ) دارند سیستم رگبرگی ساده یا دیکوتوم که ابتدا از هم دور می شوند و بعد در راستای هم قرار می گیرند و تا راس فولیول ادامه دارند رگبرگ ها حاشیه فولیول را قطع نمی کنند از جنس های شبیه پودوزامیت می توان زامیت را نام برد وجه تمایز این دو در این است که در زامیت رگبرگ ها کناره پینول را قطع می کنند و اینکه پودوزامیت هادارای پایه هستند و دیگر اینکه محل دیکوتومی شدن در پودوزامیت در نیمه پایینی پینول است ( بخش نزدیک به قاعده ) گونه های مختلفی از این جنس گزارش شده اند که ابعاد فولیول ها و تعداد رگبرگ ها در هر سانتیمتردر گونه های گوناگون متفاوت است ، سنگواره گیاهی (از گروه مخروطیان) - فولیول ها توسط پایه کوتاهی و با وضعیتی مارپیچ بر روی محور قرار می گیرند فولیول ها خطی سرنیزه ای یا تخم مرغی سرنیزه ای می باشند و از دو طرف به سمت راس تدرریجا باریک می شوند کناره ها کامل است انتهای گرد یا حاده و در برخی موارد وضعیت موکرونه ( نوک دار ) دارند سیستم رگبرگی ساده یا دیکوتوم که ابتدا از هم دور می شوند و بعد در راستای هم قرار می گیرند و تا راس فولیول ادامه دارند رگبرگ ها حاشیه فولیول را قطع نمی کنند از جنس های شبیه پودوزامیت می توان زامیت را نام برد وجه تمایز این دو در این است که در زامیت رگبرگ ها کناره پینول را قطع می کنند و اینکه پودوزامیت هادارای پایه هستند و دیگر اینکه محل دیکوتومی شدن در پودوزامیت در نیمه پایینی پینول است ( بخش نزدیک به قاعده ) گونه های مختلفی از این جنس گزارش شده اند که ابعاد فولیول ها و تعداد رگبرگ ها در هر سانتیمتردر گونه های گوناگون متفاوت است
podozamites
پورتیا ، یکی از قمرهای سیاره "اورانوس" که در سال 1986 م هنگام عبور سفینه voyagerنزدیکی سیاره ، کشف شده است
portia
پورفیروبلاست ، شکفته بلور
بلور پزودومورفیک در سنگ تشکیل‌شده توسط فرآیند تبلور مجدد دگرگونی صفت: پورفیروبلاستیک ، شکفته بلور - بلور پزودومورفیک در سنگ تشکیل‌شده توسط فرآیند تبلور مجدد دگرگونی صفت: پورفیروبلاستیک
porphyroblast
پورفیروبلاستیک
بلورهای طویل و شکلدار (یوهدرالی) را گویند که به صورت برجا در طی تبلور مجدد دگرگونی در زمینه ای دانه ریز از سایر کانیهای دگرگونی متبلور می شوند ، پورفیروبلاستیک - بلورهای طویل و شکلدار (یوهدرالی) را گویند که به صورت برجا در طی تبلور مجدد دگرگونی در زمینه ای دانه ریز از سایر کانیهای دگرگونی متبلور می شوند
porphyroblastic
پورفیری ، پورفیری
سنگهای آذرین دارای فنوکریستهای (درشت بلورهای)واضح در یک زمینه ریزدانه یا بدون بلور ، پورفیری - سنگهای آذرین دارای فنوکریستهای (درشت بلورهای)واضح در یک زمینه ریزدانه یا بدون بلور
porphyry
پورفیریائی ، درشت بلور
بلور درشت احاطه شده درون زمینه ای از بلورهای ریزتر در یک سنگ آذرین ، درشت بلور - بلور درشت احاطه شده درون زمینه ای از بلورهای ریزتر در یک سنگ آذرین
porphyrictic
پورفیریتیک
اصطلاح بافتی در سنگهای آذرینی است که در آنها بلورهای دانه درشت در یک متن دانه ریز پراکنده شده اند ، پورفیریتیک - اصطلاح بافتی در سنگهای آذرینی است که در آنها بلورهای دانه درشت در یک متن دانه ریز پراکنده شده اند
porphyritic
پوسن ژاکیت
ترکیب شیمیایی :Cu4[(OH)6|SO4] H2O
درصد مواد: CuO67 66% SO317 02% H2O15 32%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفات
رخ: نامشخص
جلا:شیشه ای
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، اندود
ژیزمان : تقریباْ‌ کمیاب ; روسیه ، چک و اسلواکی و آلمان
خواص شیمیایی : در اسیدها و آمونیاک محلول است ، درآب نامحلول است
رنگ کانی : آبی روشن تا آبی تیره
رنگ خاکه:متمایل به آبی
تشابه کانی شناسی : لانژیت
پاراژنز :ژیپس ، اوری کالسیت ، لانژیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:پهن و کوتاه
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن ازنام ژئوشیمیست E W Posnjak گرفته شده است
سختی :2 - 3
چگالی : 3 4 ، پوسن ژاکیت - ترکیب شیمیایی :Cu4[(OH)6|SO4] H2O - درصد مواد: CuO67 66% SO317 02% H2O15 32% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفات - رخ: نامشخص - جلا:شیشه ای - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، اندود - ژیزمان : تقریباْ‌ کمیاب ; روسیه ، چک و اسلواکی و آلمان - خواص شیمیایی : در اسیدها و آمونیاک محلول است ، درآب نامحلول است - رنگ کانی : آبی روشن تا آبی تیره - رنگ خاکه:متمایل به آبی - تشابه کانی شناسی : لانژیت - پاراژنز :ژیپس ، لانژیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:پهن و کوتاه - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن ازنام ژئوشیمیست E W Posnjak گرفته شده است - سختی :2 - 3 - چگالی : 3 4
posnjakite
پوشش اطلاعاتی در مورد موجودیتهای مستقل جغرافیایی عرضه شده به کمک از نقاط و خصوصیتهای وابستهشان
point coverage
پولونیم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Polonium - شماره اتمی :84 - وزن اتمی :(209) - آرایش الکترونی :2-8-18-32-18-6 - نوع عنصر :فلزات - گروه جدول تناوبی :16 - VlA - دوره جدول تناوبی :6
po|polonium|polonium
پوند از آحاد چرم و وزن در بعضی کشورهای انگلیسی زبان
pound
پوولیت
ترکیب شیمیایی :CaMoO4
درصد مواد: CaO28 48% MoO371 52%
سیستم تبلور:کوادراتیک
رده بندی: مولیبدنیت
رخ:ناقص
جلا:الماسی ، چرب
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات خاکی
ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، مراکش ، امریکا و URSS
خواص شیمیایی:حل شونده در HNO3 ، H2SO4
رنگ کانی : زرد روشن ، زرد ، سبز
رنگ خاکه: زرد روشن تا مایل به سبز
پاراژنز :مولیبدنیت ، اسشیلیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: بی پیرامید ، نوک تیز ، ورقه ای ، پهن و کوتاه
دارای شکستگی ناصاف است نام آن نام یک زمین شناس امریکائی است (J W Powell)
سختی : 3 5 – 4
چگالی : 4 3 ، پوولیت - ترکیب شیمیایی :CaMoO4 - درصد مواد: CaO28 48% MoO371 52% - سیستم تبلور:کوادراتیک - رده بندی: مولیبدنیت - رخ:ناقص - جلا:الماسی ، چرب - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات خاکی - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا و URSS - خواص شیمیایی:حل شونده در HNO3 ، H2SO4 - رنگ کانی : زرد روشن ، سبز - رنگ خاکه: زرد روشن تا مایل به سبز - پاراژنز :مولیبدنیت ، اسشیلیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: بی پیرامید ، پهن و کوتاه - دارای شکستگی ناصاف است نام آن نام یک زمین شناس امریکائی است (J W Powell) - سختی : 3 5 – 4 - چگالی : 4 3
powellite
پیچ انتقال قدرت
power screw
تابع پخش نقطه در فتوگرامتری
point spread function|psf|psf
تابع پخش نقطه در فتوگرامتری
point spread function
تابع توانی
power function
تالاب ، برگه ، مخزن ، آب انبار
pond
تثبیت پتاسیم
potash fixation
تثبیت پتاسیم
potassium fixation
تخلخل ، تخلخل
نسبت (درصد) فضاهای خالی به حجم کل توده ای معین از سنگ بستر یا سنگپوش ، تخلخل - نسبت (درصد) فضاهای خالی به حجم کل توده ای معین از سنگ بستر یا سنگپوش
porosity
تعدیل دقت موقعیت سه بعدی(pdop)
positioning dilution of precision
تعدیل دقت موقعیت سه بعدی(pdop)
positioning dilution of precision|pdop|pdop
تعیین گرده های محفوظ در خاک
pollinic analysis
توان تامین پتاسیم خاکها
potassium-supplying power of soils
توده متخلخل
porous media
توزیع اندازه روزنه‌ها
pore-size distribution
توزیع پواسون
poisson distribution
تونل قدرت ، آبراهه قدرت ، کانال قدرت - آبراهه ای که به منظور انتقال آب از مخزن سد ویا از بالا دست سد برای تولید انرژی برقابی احداث می شود
power tunnel|power canal|power canal|power conduit
تونل قدرت ، آبراهه قدرت ، کانال قدرت
آبراهه ای که به منظور انتقال آب از مخزن سد ویا از بالا دست سد برای تولید انرژی برقابی احداث می شود
power tunnel
تیر ، دیرک
post
جاندارانی که به سر سلسه portista تعلق دارد که هم شامل وابستگان گیاهی وهم جانوری ، برای مثال پروتوزوآن ها ، باکتری ها وبرخی جلبک ها ، قارچ ها و ویروس
portist
جاندارانی که به سر سلسه portista تعلق دارد که هم شامل وابستگان گیاهی وهم جانوری ، برای مثال پروتوزوآن ها ، باکتری ها وبرخی جلبک ها ، قارچ ها و ویروس
portist|portista|portista
جبهه قطبی
جبهه هوای بزرگی واقع در شمال اقیانوس آرام و شمال اقیانوس اطلس که از برخورد توده هوای دریایی قطبی و دریایی استوایی بوجود آمده باشد ، جبهه قطبی - جبهه هوای بزرگی واقع در شمال اقیانوس آرام و شمال اقیانوس اطلس که از برخورد توده هوای دریایی قطبی و دریایی استوایی بوجود آمده باشد
polar front
جریان در داخل مواد متخلخل
porous media flow
جستجوی نقطه در پلی گون
point-in-polygon search
جسم متخلخل
porous body
چالاب ، سنگاب ، گودال کم عمق ، چاله ، دیگ‌چال
گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید

در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، مدّور ، از یکسو پرشیب در یک خلیج ساحلی ، دارای آب در یا زیر سطح جزر و مد(ویچ ، هومفیرز ، 1966)

در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل

در زمین‌شناسی یخچالی:
الف) دیگ‌غول
ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، عموماً دایره‌ای یا بیضوی ، موجود در یک دشت برون‌شستی ، یخ‌رفت راکد یا دشت یخ‌نهشته‌ای(ویچ ، 1966)

در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، عموماً کمتر از 10 جریب مساحت ، واقع بین تلماسه‌ها ، روی یک علفزار (به عنوان مثال در مینسوتا و داکوتا) ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود

در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، کالیفرنیا ، برای یک دهانه دایره‌ای حدود یک متر قطر ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت

در رودخانه‌ها:گودی صاف ، کاسه‌ای شکل یا استوانه‌ای ، عموماً عمیق‌تر از پهنا ، تشکیل شده در بستر سنگی رود توسط عمل سایش سنگ یا سنگ‌ها ، یا رسوب دانه‌درشت( ماسه ، ریگ ، تخته‌سنگ) که به اطراف چرخیده و توسط گرداب‌های کوچک یا نیروی جریان رود در یک محل ، نظیر محلی با سرعت زیاد آب یا کف یک آبشار ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند
، دیگ‌چال - گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید - - در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، 1966) - - در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل - - در زمین‌شناسی یخچالی: - الف) دیگ‌غول - ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، 1966) - - در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود - - در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت - - در رودخانه‌ها:گودی صاف ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند -
pothole
چاله
pot hole
چشمه برکه ای - چشمه‌ای که از یک منبع عمیق تغذیه می‌شود ، گاهی مرتبط با یک گسل و تشکیل یک حوضچه چشمه کولابی
pool spring
چگالی پتانسیلی - چگالی یک واحد آب بعد از صعود به سطح توسط یک فرایند بی‌دررو ؛ به عنوان مثال تعیین‌شده از طریق شوری درجا و دمای پتانسیل
potential density
چند آهنگ
polyharmonic
چند آوایی
polyphonic
چند رنگی ، پلیوکروییسم
اختلاف جذب نور در جهات مختلف ساختار بلوری
با چرخاندن و یا حتی بدون چرخاندن نمونه ، بیش از یک رنگ قابل مشاهده باشد این پدیده در زیر میکروسکوپ پلاریزان جلوه ای زیبا دارد ، پلیوکروییسم - اختلاف جذب نور در جهات مختلف ساختار بلوری - با چرخاندن و یا حتی بدون چرخاندن نمونه
polychroism
چند ریختی ، چندشکلی
polymorphic
چند زادی - الف)پلی‌ژنتیک ، چندزایشی ب) چندگانه
polygenic|polygenetic|polygenetic
چند سر ، چند ریخت
polymorphous
چند شاخه ای - الف)رشدکردن از بیش از یک ته ساقه اولیه - ب) در کلادیسم ، مربوط به تاکسون بالاتری که شامل گونه‌های ناشی از ته ساقه های اولیه مختلف است اما به غلط در یک پایه یا بیشتر پیوسته شده که به اشتباه shared derived characters تفسیر‌شده است
polyphyletic
چند شکلی ، چند ریختی‌
polymorphism
چند شکلی ، چندشکلی
دو یا چند کانی با ترکیب شیمیایی یکسان اما ساختمان بلورین متفاوت به عنوان مثال ، الماس و گرافیت که دو شکل متفاوت از کربن می باشند
polymorph
چند ضلعی ، کثیرالاضلاع
پوششی دارای اطلاعاتی بر موجودیتهای مستقل جغرافیایی که توسط پلیگونها و خصوصیتهای وابسته عرضه می شود ، کثیرالاضلاع - پوششی دارای اطلاعاتی بر موجودیتهای مستقل جغرافیایی که توسط پلیگونها و خصوصیتهای وابسته عرضه می شود
polygon
چند طرحی - کانسارهای دارای بیش از یک عنصر بافتی
polyschematic
چند فلزی
polymetal
چند لایه ای-گیاه- - یک بخش گیاهی؛به عنوان مثال ریسه جلبکی ، مرکب ازچندین لایه سلول
polystromatic|oligostromatic|oligostromatic
چندآمیزه ای
polymictic
چندبازو - خار اسفنجی دارای پرتوهای زیاد منشعب‌شده از یک مرکز مشترک در طول بیش از چهار محور
polyactine
چندبلورین - مجموعه‌ای از دانه‌های بلوری یک کانی با تعداد ، اندازه ، جهت‌یافتگی یا پیوند نامشخص که با هم تشکیل یک توده جامد را می‌دهند
polycrystal
چندبومی - موجود زنده‌ای که بومی از مناطق مختلف است
polydemic
چندجمله ای
polynomial
چندچرخه‌ای - واژه موردپسند برخی‌ زمین‌ریخت‌شناسان بجای مترادف‌های multicyclic یا multicycle به ویژه برای رودی که در یک چرخه اش ، سطح اساس را به بیش از سطح قبلی دریا بازمی تاباند
polycyclic|multicyclic|multicyclic|multicycle
چندحجره ، چندحجره‌ای - چندحفره‌ای؛ به ویژه یک فرامینیفر یا پوسته فرامینیفری دارای حجره‌های متعدد
polythalamous
چندحلقه‌ای - کانال حفره‌ای دراز تشکیل‌شده از یک کشش مرکزگریز یک نوار حلقه‌ای توسعه یافته (تسچودی و ‌اسکات ، 1969)
polyannulate
چندزایشی - الف)پلی‌ژنتیک ، چندزایشی ، چندزایی - ب) واژه ای که به ویژه توسط نائومن(1850) برای سنگ آذرین مرکب از دو یا چند کانی مشخص شده است
polygene
چندشکلی - دو یا چند کانی با ترکیب شیمیایی یکسان اما ساختمان بلورین متفاوت به عنوان مثال ، الماس و گرافیت که دو شکل متفاوت از کربن می باشند
polymorph|polymorphs|polymorphs
چندفلزی - ذخایری که دارای مقادیر مهم اقتصادی سه یا چند فلز می‌باشند
polymetallic
چندکاره ، چندکنشی - گونه‌های فرامینیفری یا گونه‌های تشکیل‌دهنده یک دسته گیاهی و پیش‌بینی‌نشده (احتمالاً به علت انبوه‌شدگی) با دو یا بیشتر اعضای جنینی که همیشه منشأ یکسان (میکروسفریک یا مگالوسفریک) داشته و تقریباً هم‌سن می‌باشند (TIP ، 1964)
polyvalent
چندکانیایی - سنگ مرکب از دو یا چند کانی ؛ به ویژه سنگ‌ آذرین دارای بیش از یک کانی اصلی
polymineralic
چندگون ، چندتیپ - نوعی چند ریخت که اشکال مختلف احتمالی آن حاصل انباشتگی‌های مختلف واحدهای ساختاری اتمی مشابه است به عنوان مثال در فلزات توالی های هگزاگونال متراکم (ABABAB) و توالی های مکعبی متراکم(ABCABC) ، به نام چندگون خوانده می‌شوند
polytype
چندگونگی - (بلورشناسی):چندگونگی ، چندنوعی - (تکامل):وجود یک گونه به چندین شکل مجزا از نظر جغرافیایی؛ وجود یک گونه دارای چند زیرگونه جغرافیایی
polytypy
چندگونگی ، چندنوعی - ویژگی یک کانی برای متبلورشدن به بیش از یک شکل ، به علت بیش از یک روش ممکن در پیکره بندی اتمی ، شکلی از چند ریختی یک‌بعدی(بلورشناسی) چنین کانی ای ، چندگونه(پلی‌تیپ) نامیده می‌شود
polytypism
چندگونه‌ای - الف)گونه های دارای زیرگونه که از نظر جغرافیایی جانشین یکدیگر می‌شوند - ب) تاکسونی که دارای دو یا چند گونه از ردیف پایین تر بعدی است
polytypic
چندمحوری - خار اسفنجی که در آن پرتوهایی در طول برخی محورهای رشد ، سرچشمه‌گرفته از یک نقطه مرکزی رشد می‌کنند
polyaxon
چندمرکزی - کورالیت تشکیل‌شده توسط یک پولیپ محافظت شده در شرایط دائمی پلی‌استومودئال
polycentric
چین چندشیب - گروهی از چین‌های مجاور که سطوح محوری آنها دارای جهت‌یافتگی‌های مختلف می‌باشد
polyclinal fold
چین ساختار پیشین - نوعی چین‌خوردگی تکراری که در سنگ‌های رسوبی جوان‌تر پوشاننده کمربند چین‌خوردگی مدفون‌شده دیده می شود این واژه کمتر استفاده می‌شود
posthumous fold
چینی‌وار - مشابه چینی بدون لعاب؛ به عنوان مثال پوسته فرامینیفری دارای دیواره آهکی با جلای سفید مات یا سنگ مرکب از چرت و ناخالصی‌های کربناته یا رس و سیلیس اپالی
porcelaneous
حاشیه پشتی - بخش پشتی نقطه اتصال بین لبه‌های دو کفه براکیوپود این بخش ممکن است خط لولا یا حاشیه لولای صدف باشد
posterior margin
حاصل جمع گرده - در آنالیز گرده ، بخشی از آمار کل گرده که طبق تعریف از انواع مشخص گرده ، مستثنی می باشند معمول‌ترین حاصل جمع گرده ، کلّ گرده‌های بدون شاخه و نیز برخی گرده‌های شاخه‌دار را در نظر نمی گیرد جایی که حاصل جمع گرده به کار می‌رود ، فراوانی‌های گرده به صورت نسبت انواع داده‌شده گرده به حاصل جمع گرده ، بجای شمارش کلّ خام محاسبه می‌شود
pollen sum
حالت رقومی کردن که طی آن هر نقطه رقومی شده باید توسط کارور رایانه به صورت واضح و آشکار وارد شود
point mode|stream mode|stream mode|point modes
حالت رقومی کردن که طی آن هر نقطه رقومی شده باید توسط کارور رایانه به صورت واضح و آشکار وارد شود
point mode
حجره منفذی - دیتلای یک بریوزوآی کیلوستومی
pore chamber
حجم خلل وفرج
pore volume
حجم منفذی ، حجم تخلخل ، فضای تخلخل(pore space)
pore volume|pore space|pore space
حد پواسون
poisson limit
حرکت ساختار پیشین - حرکت روی یک ساختار از قبل موجود
posthumous movement
حریم آب نیرویی رودخانه ، ساختگاه آب نیروئی رودخانه
امتدادی از مسیر رودخانه که از نظر هیدرولیکی تحت تاثیر تاسیسات نیروگاه می باشد ، ساختگاه آب نیروئی رودخانه - امتدادی از مسیر رودخانه که از نظر هیدرولیکی تحت تاثیر تاسیسات نیروگاه می باشد
power site
حفاری استوانه ای
pole tool boring
حفره ، سوراخ یا فضای موجود در سنگ یا توده ای از سنگها
حفره ، آبدانک ، وزیکول
حفره مدور کوچکی که در سنگ های آتشفشانی توسط حباب گازی که به هنگام انجماد سنگ به دام افتاده تشکیل می شود ، سوراخ یا فضای موجود در سنگ یا توده ای از سنگها - حفره ، وزیکول - حفره مدور کوچکی که در سنگ های آتشفشانی توسط حباب گازی که به هنگام انجماد سنگ به دام افتاده تشکیل می شود
pore
حوضچه ، برکه
pool|pools|pools
حوضچه ، برکه ای شدن ، حوض شدن ، آب انباشتگی ، ماندابی ، تشکیل برکه
ponding
حوضچه تثبیت پساب
pond wastewater stabilization
حوضچه- مخزن آبگیری
pondage reservoir
خاک‌ورزی بعدازجوانه‌زنی
post emergence tillage
خاک‌ورزی پس ازبرداشت
post harvest tillage
خاک‌ورزی پس ازکاشت
post planting tillage
خط انتقال نیرو
power transmission line
دبی قدرت ، جریان قدرت
power discharge|power flow|power flow
دبی قدرت ، جریان قدرت
power discharge
دگرگونی چندگانه
polymetamorphism
دمای پتانسیلی - (هواشناسی):دمایی که یک واحد هوا به دست می آورد ، چنانچه فشار تا 1000میلی بار کاهش یافته باشد ، بدون هیچ نوع انتقال حرارتی - (اقیانوس‌شناسی):دمای یک واحد آب که پس از صعود به سطح ، توسط یک فرآیند عایق ، اندازه‌گیری می‌شود
potential temperature
دندانهای خلفی ، دندانهایی که در پشت دندانهای قدامی (anterior teeth) قرار دارند ، دندانهای آسیای شیری ( معمولا" 8 عدد در دهان) و آسیای کوچک و بزرگ دائمی( معمولا" 20 عدد) را شامل می شود
posterior teeth
دهانه مجاری و لوله ها
ports of ducts and pipes
دور قبطیت ، دور قطبیدگی - الف) دوره‌ زمانی که در طول آن حوزه مغناطیسی زمین ترجیحاً یا کاملاً یک‌قطبی بوده است زمان‌سنجی اشکوب‌ها و وقایع زمین‌شناسی از طریق مقیاس زمانی زمین‌مغناطیسی قطبیت انجام می‌گیرد - ب) گاهشمار قطبیت
polarity epoch
دوشکستی مثبت - دوشکستی ای که در آن سرعت پرتو عادی بیشتر از پرتو غیر عادی است
positive birefringence|birefringence|birefringence
دیگ ‌مانند
در زغال‌سنگ :الف)کف دیگ
ب) کف دیگچال پرشیب(بستر دریا)
در زمین ریخت شناسی:یک واژه کلی برای هر چاله ، گودال یا تورفتگی که بطور طبیعی در زمین ایجاد شده باشد(و گاهی حاوی آب)
در لایه منجمد دائمی در اعماق زمین :کانسار رسوبی دیگ‌مانند در مواد میزبان مختلف دیگ‌های مشخص Upland Gravels ماریلند و ویرجینیا با عرض 2 تا 8 متر ؛آنها ترکیبی از سیلت ماسه ای-شنی در شن می‌باشند منشأ یخبندان فصلی برای آن پیشنهاد می‌شود (کونانت و دیگران ، 1976)
در لرزه‌شناسی:مترادف محاوره‌ای آشکارساز لرزه‌ای
در غارشناسی :غار قائم ، دیگ ‌مانند - در زغال‌سنگ :الف)کف دیگ - ب) کف دیگچال پرشیب(بستر دریا) - در زمین ریخت شناسی:یک واژه کلی برای هر چاله ، گودال یا تورفتگی که بطور طبیعی در زمین ایجاد شده باشد(و گاهی حاوی آب) - در لایه منجمد دائمی در اعماق زمین :کانسار رسوبی دیگ‌مانند در مواد میزبان مختلف دیگ‌های مشخص Upland Gravels ماریلند و ویرجینیا با عرض 2 تا 8 متر ؛آنها ترکیبی از سیلت ماسه ای-شنی در شن می‌باشند منشأ یخبندان فصلی برای آن پیشنهاد می‌شود (کونانت و دیگران ، 1976) - در لرزه‌شناسی:مترادف محاوره‌ای آشکارساز لرزه‌ای - در غارشناسی :غار قائم
pot
دیگ‌سنگ - در زغال‌سنگ ها:pot bottom ، کف دیگ‌مانند - در کانی شناسی:الف) سنگ تالک یا تالک توده‌ای ناخالص سبز تیره یا قهوه‌ای تیره به کاررفته در دوران ماقبل تاریخ برای ساخت دیگ‌‌ها و ظروف آشپزی - ب) واژه به کاررفته در نورفولک‌ انگلستان برای گرهک بزرگ فلینتی
potstone|pot bottom|pot bottom
دیگ‌سنگ
در زغال‌سنگ ها:pot bottom ، کف دیگ‌مانند
در کانی شناسی:الف) سنگ تالک یا تالک توده‌ای ناخالص سبز تیره یا قهوه‌ای تیره به کاررفته در دوران ماقبل تاریخ برای ساخت دیگ‌‌ها و ظروف آشپزی
ب) واژه به کاررفته در نورفولک‌ انگلستان برای گرهک بزرگ فلینتی
potstone
دیگ‌غول پتاسیمی
دیگ‌چال(زمین‌شناسی یخچالی) ، دیگ‌غول پتاسیمی - دیگ‌چال(زمین‌شناسی یخچالی)
potash kettle
ذخیره انفجاری
powder hous
ذخیره اورانیوم پورفیری - کانسار اورانیوم در سنگ‌های گرانیتی قطع‌شده توسط آپلیت و پگماتیت کانه هایی که شامل اورانیتیت و اورانوتوریت اولیه می‌باشند ، پراکنده شده و در درزها و دهانه‌ها یافت می شوند؛ از نظر اندازه ، میکروسکوپی تا نیمه‌میکروسکوپی‌اند بیشتر اورانیوم در کانی‌های متنوع و فلسیک سنگ می‌باشد (آرمسترانگ ، 1974) نمونه هایی از آن در آفریقا ، کانادا ، استرالیا و ایالات متحده وجود دارد ، اما عنوان "پورفیری" موقت خواهد بود
porphyry uranium deposit|porphyry uranium|porphyry uranium
ذخیره اورانیوم پورفیری
کانسار اورانیوم در سنگ‌های گرانیتی قطع‌شده توسط آپلیت و پگماتیت کانه هایی که شامل اورانیتیت و اورانوتوریت اولیه می‌باشند ، پراکنده شده و در درزها و دهانه‌ها یافت می شوند؛ از نظر اندازه ، میکروسکوپی تا نیمه‌میکروسکوپی‌اند بیشتر اورانیوم در کانی‌های متنوع و فلسیک سنگ می‌باشد (آرمسترانگ ، 1974) نمونه هایی از آن در آفریقا ، کانادا ، استرالیا و ایالات متحده وجود دارد ، اما عنوان "پورفیری" موقت خواهد بود
porphyry uranium deposit
ذخیره سازی آب ، ذخیره کوتاه مدت ، گنجایش‌ مخزن
مقدار ذخیره آب در طرحهای جریانی که می تواند صرفاً مقادیر بیشینه بار روزانه را پوشش دهد ، گنجایش‌ مخزن - مقدار ذخیره آب در طرحهای جریانی که می تواند صرفاً مقادیر بیشینه بار روزانه را پوشش دهد
pondage
ذخیره قلع پورفیری
مرکز کانی‌زایی قلع که در آن یک کانی قلع‌دار ، عموماً کاسیتریت در استوک‌های آذرین پورفیریتیک با ترکیب متوسط به صورت دانه‌های پراکنده ، رگچه ها یا پرشدگی‌های نفوذی-برشی ، همراه با دگرسانی هیدروترمال ، به ویژه سریسیتی شدن-سیلیسی‌شدن سنگ‌های دیواره توزیع می‌شود(سیلیتو و دیگران ، 1975) این واژه همان مفهوم کانسار مس پورفیری و کانسار مولیبدن پورفیری را بیان می‌کند و برای بسیاری از کانسار های قلع در بولیوی به کار می‌رود ، ذخیره قلع پورفیری - مرکز کانی‌زایی قلع که در آن یک کانی قلع‌دار
porphyry tin deposit
ذخیره مس پورفیری - پیکره بزرگ سنگی ، نوعاً پورفیری ، که دارای کالکوپیریت‌های پراکنده و سایر کانی‌های سولفیدی می‌باشد این ذخایر در مقیاسی بزرگ ، عموماً در معادن روباز ، برای برداشت مس و محصول جانبی مولیبدن استخراج می‌شود بیشتر ذخایر دارای 8-3 کیلومتر عرض و عیار پایین(کمتر از یک درصد مس) می‌باشند آنها همیشه همراه با سنگ‌های نیمه‌عمیق پورفیریتیک متوسط تا فلسیک می‌باشند توزیع کانی‌های سولفیدی به سمت خارج از حالت پراکنده به رگچه ای و رگه ای تغییر می‌کند غنی‌شدگی سوپرژن در بیشتر ذخایر بسیار مهم بوده است به نحوی که بدون آن ، عیار برای مجازنمودن استخراج ، بسیار پایین می‌باشد
porphyry copper deposit|porphyry copper|porphyry copper|porphyry
ذخیره مس پورفیری
پیکره بزرگ سنگی ، نوعاً پورفیری ، که دارای کالکوپیریت‌های پراکنده و سایر کانی‌های سولفیدی می‌باشد این ذخایر در مقیاسی بزرگ ، عموماً در معادن روباز ، برای برداشت مس و محصول جانبی مولیبدن استخراج می‌شود بیشتر ذخایر دارای 8-3 کیلومتر عرض و عیار پایین(کمتر از یک درصد مس) می‌باشند آنها همیشه همراه با سنگ‌های نیمه‌عمیق پورفیریتیک متوسط تا فلسیک می‌باشند توزیع کانی‌های سولفیدی به سمت خارج از حالت پراکنده به رگچه ای و رگه ای تغییر می‌کند غنی‌شدگی سوپرژن در بیشتر ذخایر بسیار مهم بوده است به نحوی که بدون آن ، عیار برای مجازنمودن استخراج ، بسیار پایین می‌باشد
porphyry copper deposit
ذخیره مولیبدن پرفیری - کانسار بزرگ مولیبدنیت با عیار کم که در آن کانی‌های سولفیدی به صورت رگچه ای و دانه ی پراکنده در داخل یا مجاور سنگ‌های نفوذی سیلیسی پورفیریتیک با ترکیب کوارتزلاتیت تا ریولیت ، پراکنده میشوند ؛ دگرسانی هیدروترمال همراه آن ، با فلدسپاتی‌شدن پتاسیم ، سریسیتی‌شدن ، آرژیلیتی‌شدن و سیلیسی‌شدن مشخص می‌شود این ذخایر مشخصاً در کوردیلرای غرب آمریکای شمالی یافت می‌شوند(کلارک ، 1972) ، نسبت به ذخایر مس پورفیری وابستگی بیشتری به جایگاه قاره ای دارند
porphyry molybdenum deposit|porphyry molybdenum|porphyry molybdenum|porphyry
ذخیره مولیبدن پرفیری
کانسار بزرگ مولیبدنیت با عیار کم که در آن کانی‌های سولفیدی به صورت رگچه ای و دانه ی پراکنده در داخل یا مجاور سنگ‌های نفوذی سیلیسی پورفیریتیک با ترکیب کوارتزلاتیت تا ریولیت ، پراکنده میشوند ؛ دگرسانی هیدروترمال همراه آن ، با فلدسپاتی‌شدن پتاسیم ، سریسیتی‌شدن ، آرژیلیتی‌شدن و سیلیسی‌شدن مشخص می‌شود این ذخایر مشخصاً در کوردیلرای غرب آمریکای شمالی یافت می‌شوند(کلارک ، 1972) ، نسبت به ذخایر مس پورفیری وابستگی بیشتری به جایگاه قاره ای دارند
porphyry molybdenum deposit
رابطه پواسون - درزمین‌شناسی ساختمانی تجربی ، مدلی از رفتار الاستیکی است که ضریب پواسون را معادل 25/0 ( نظیر تقریباً بیشتر جامدات) در نظر میگیرد
poisson's relation|poisson's|poisson's|poissons|poisson
رابطه پواسون
درزمین‌شناسی ساختمانی تجربی ، مدلی از رفتار الاستیکی است که ضریب پواسون را معادل 25/0 ( نظیر تقریباً بیشتر جامدات) در نظر میگیرد
poisson's relation
راس ، نوک
(ساحل):ناحیه باریک‌شده از زمین نسبتا ً‌کم‌ارتفاع ، نظیر یک دماغه کوچک ، بیرون‌زده از ساحل به‌سمت حجم آب( به ویژه بخش نوک یا قسمت انتهایی این بیرون‌زدگی ) ‌یا انتهای نوک‌تیز خشکی بیرون‌زده به سمت توده آب ، نوک - (ساحل):ناحیه باریک‌شده از زمین نسبتا ً‌کم‌ارتفاع
point
رایانه جیبی - رایانه های جیبی که معمولاً از سامانه عامل ویندوز استفاده می کنند و اکثر آنها هم رایانه هستند و هم قابلیت های گوشی همراه را دارا می باشد ولی برخی دیگر فقط به عنوان رایانه جیبی به کار می روند و قابلیت برقراری تماس تلفنی را ندارند
pocket pc (ppc)|pocket pc|pocket pc|ppc
رایانه جیبی
رایانه های جیبی که معمولاً از سامانه عامل ویندوز استفاده می کنند و اکثر آنها هم رایانه هستند و هم قابلیت های گوشی همراه را دارا می باشد ولی برخی دیگر فقط به عنوان رایانه جیبی به کار می روند و قابلیت برقراری تماس تلفنی را ندارند
pocket pc (ppc)
رس چینی
خاک رس مناسب برای استفاده در ساخت چینی ، به ویژه کائولن ، رس چینی - خاک رس مناسب برای استفاده در ساخت چینی
porcelain clay
رس کوزه‌گری - رس پلاستیک عاری از آهن و فاقد قابلیت انشقاق ، مناسب برای مدل‌سازی و سفالگری یا مناسب برای استفاده روی چرخ کوزه‌گری این رس پس از سوختن ، سفید می شود
potter's clay|potters clay|potters clay|potter clay|clay
رس کوزه‌گری
الف) رس مقاوم(رس نسوز)‌ مناسب برای ساخت دیگچه‌های ذوب که در آن شیشه ساخته می‌شود ب) لایه رسی همراه با لایه‌های زغال‌سنگ
ج) رس رسوبی غنی از کائولن ، رس کوزه‌گری - الف) رس مقاوم(رس نسوز)‌ مناسب برای ساخت دیگچه‌های ذوب که در آن شیشه ساخته می‌شود ب) لایه رسی همراه با لایه‌های زغال‌سنگ - ج) رس رسوبی غنی از کائولن
pot clay
رس کوزه‌گری
رس پلاستیک عاری از آهن و فاقد قابلیت انشقاق ، مناسب برای مدل‌سازی و سفالگری یا مناسب برای استفاده روی چرخ کوزه‌گری این رس پس از سوختن ، سفید می شود
potter's clay
رسوب چند بیشینه ای
رسوبی که توزیع اندازه ذره آن نشان‌دهنده یک یا چند حداکثر ثانویه می باشد ، رسوب چند بیشینه ای - رسوبی که توزیع اندازه ذره آن نشان‌دهنده یک یا چند حداکثر ثانویه می باشد
polymodal sediment
رسوب سد شنی
رسوب مرکب از مجموعه سدهای شنی متناوب و فرورفتگی‌های بین آن ها ، رسوب سد شنی - رسوب مرکب از مجموعه سدهای شنی متناوب و فرورفتگی‌های بین آن ها
point-bar deposit
رگرسیون پواسونی
poisson regression
رودخانه شناسی یا پوتامولوژی
علم بررسی مسایل مربوط به جریان آب در رودخانه ، با تاکید بر جنبههای فیزیکی و نه بیولوژیکی ، رودخانه شناسی یا پوتامولوژی - علم بررسی مسایل مربوط به جریان آب در رودخانه
potamology
رودخانه متعادل
الف) رودخانه‌ای که نه فرسایش‌یافته و نه رسوبگذاری دارد
ب) رودخانه‌ای که از دیدگاه مهندسی دارای پایداری است ، رودخانه متعادل - الف) رودخانه‌ای که نه فرسایش‌یافته و نه رسوبگذاری دارد - ب) رودخانه‌ای که از دیدگاه مهندسی دارای پایداری است
poised stream
رودخانه‌ای
مرتبط به رودخانه‌ها یا ناوبری رودها ، به عنوان مثال : "حمل و نقل رودخانه‌ای" یا حمل رسوبات توسط جریان‌های رودخانه‌ای ، رودخانه‌ای - مرتبط به رودخانه‌ها یا ناوبری رودها
potamic
رودنگاری ، توصیف رودخانه‌ها
potamography
روش پس کشیدگی
posttensioning method
روش پودری ، روش دبای-شرر
powder method
روش لرزه‌ای پولتر - نوعی انفجار هوایی که در آن ماده منفجره ، روی قطبین بالای سطح زمین قراردارد
poulter seismic method|poulter seismic|poulter seismic
روش لرزه‌ای پولتر
نوعی انفجار هوایی که در آن ماده منفجره ، روی قطبین بالای سطح زمین قراردارد
poulter seismic method
روشی برای رقومی کردن که در آن فقط مکانهای نقطه ای از طریق فشار دادن روی صفحه کلید دستی به ثبت می رسند
point digitizing
رویداد قطبیدگی
رویداد مغناطیسی قطبیت ، رویداد قطبیدگی - رویداد مغناطیسی قطبیت
polarity event
رویداد مغناطیسی قطبیت
کوتاه‌ترین واحد گاه چینه شناختی قطبیت (NACSN ، 1983) ، رویداد مغناطیسی قطبیت - کوتاه‌ترین واحد گاه چینه شناختی قطبیت (NACSN
polarity subchron
ریگ‌لایه
واژه‌ای انگلیسی برای لایه ریگی ، ریگ‌لایه - واژه‌ای انگلیسی برای لایه ریگی
popple rock
زاج سفید
الف)زاج ب) کالینیت ، زاج سفید - الف)زاج ب) کالینیت
potash alum
زاویه قطبش
زاویه‌ای که در آن نور غیرپلاریزه روی یک سطح تابش می‌شود ، به‌نحوی که پلاریزاسیون سطحی حداکثر حاصل می‌شود ، زاویه قطبش - زاویه‌ای که در آن نور غیرپلاریزه روی یک سطح تابش می‌شود
polarizing angle
زائده‌ی بند
قطعه بازویی یک بندپا؛به عنوان مثال درز زائده دوشاخه‌ای در یک تریلوبیت ، زائده‌ی بند - قطعه بازویی یک بندپا؛به عنوان مثال درز زائده دوشاخه‌ای در یک تریلوبیت
podite
زمین آبگیر
زمینی که در طول سیلاب روی آب به عنوان آب مرده ذخیره می‌شود این خشکی در عبور جریان پایین‌رود شرکت نمی کند ، زمین آبگیر - زمینی که در طول سیلاب روی آب به عنوان آب مرده ذخیره می‌شود این خشکی در عبور جریان پایین‌رود شرکت نمی کند
pondage land
زمین چندضلعی
شکل زمین الگو‌داری که با آرایش چندضلعی سنگ ، خاک و گیاه که روی یک سطح یا سطحی با شیب ملایم در نتیجه یخبندان شدید ایجادشده ، مشخص می‌شود؛به عنوان مثال سطح زمین ، مرکب از شبکه بزرگ‌ مقیاس چندضلعی‌های یخی گوه ای ، زمین چندضلعی - شکل زمین الگو‌داری که با آرایش چندضلعی سنگ
polygonal ground
زمین شناسی نظامی-سیاسی
دانشی است که مناسبات بین سیاست خارجی ، ‌امور نظامی و زمین شناسی را مورد بحث وبررسی قرار ی می دهد موضوعات مهم در این رشته عبارتند از :نواحی مسئولیت ، دیپلماسی ، روابط خارجی ، نظریات و دیدگاه ها در خصوص قسمت های نظامی غیر متجانس ، استراتژی ، هنر عملیاتی وتدابیر جنگی ، زمین شناسی نظامی-سیاسی - دانشی است که مناسبات بین سیاست خارجی
political military geology
زمین گرفته شده از دریا
polderland
زمین گرفته شده از دریا
ناحیه عموماً حاصلخیز از زمین مسطح و کم‌ارتفاع (همچون هلند و بلژیک) که از طریق دریا ، دریاچه ، رودخانه یا سایر پیکره‌های آبی به کمک پشته‌ها ، دایک‌ها ، سدها یا خاکریزها مرمت شده و محافظت می‌شود؛ به عنوان مثال باتلاقی که زهکشی شده و در آن کشاورزی می‌شود یا دریاچه‌ای که با پمپاژ خشک شده است این واژه معمولاً برای مناطق ساحلی که در سطح دریا یا زیر سطح دریا بوده و دائماً توسط یک سیستم منظم نگهداری و دفاع می شوند ، برگردانده میشود ، زمین گرفته شده از دریا - ناحیه عموماً حاصلخیز از زمین مسطح و کم‌ارتفاع (همچون هلند و بلژیک) که از طریق دریا
polder
زمین‌دیس مثبت
شکل توپوگرافیک قائم نظیر کوه ، تپه یا فلات یا شکل آتشفشانی تشکیل‌شده ناشی از مواد اضافی(همچون یک مخروط خاکستر) ، زمین‌دیس مثبت - شکل توپوگرافیک قائم نظیر کوه
positive landform
زمین‌ناودیس مرکب
کمربند زمین‌ناودیس-زمین‌تاقدیس در طول حاشیه قاره‌ای و دریافت‌کننده رسوبات از حاشیه بخش اقیانوسی آن (شوکرت ، 1923) ، زمین‌ناودیس مرکب - کمربند زمین‌ناودیس-زمین‌تاقدیس در طول حاشیه قاره‌ای و دریافت‌کننده رسوبات از حاشیه بخش اقیانوسی آن (شوکرت
polygeosyncline
زنجیر قطبی ، زنجیر گونتر
pole chain
زنگ چند آوایی - این زنگ ها قابلیت ایجاد صدای چند دستگاه صوتی مختلف را به صورت همزمان دارند که این امر باعث می شود صدایی طبیعی تر به گوش برسد ( معمولاً از 16 تا 48 و یا حتی تعداد بیشتری صوت در یک زمان قابل پخش می باشد)
polyphonic ringtone|polyphonic ringtones|polyphonic ringtones
زنگ چند آوایی
این زنگ ها قابلیت ایجاد صدای چند دستگاه صوتی مختلف را به صورت همزمان دارند که این امر باعث می شود صدایی طبیعی تر به گوش برسد ( معمولاً از 16 تا 48 و یا حتی تعداد بیشتری صوت در یک زمان قابل پخش می باشد)
polyphonic ringtone
زهکشی بد
poor drainage
زون قطبیت
واحد اصلی رده‌بندی قطبیت مغناطیسی ؛ واحد سنگی مشخص‌شده با علائم مغناطیسی نام قراردادی آن مرکب از نام جغرافیایی و نام زون قطبیت است نام آن ممکن است برای نشان دادن قطبیت واحد تغییر یابد به عنوان مثال: Deer Park Reversed Polarity Zone (NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86 ، زون قطبیت - واحد اصلی رده‌بندی قطبیت مغناطیسی ؛ واحد سنگی مشخص‌شده با علائم مغناطیسی نام قراردادی آن مرکب از نام جغرافیایی و نام زون قطبیت است نام آن ممکن است برای نشان دادن قطبیت واحد تغییر یابد به عنوان مثال: Deer Park Reversed Polarity Zone (NACSN
polarity zone
زون گذار قطبیت
یک توده از لایه دارای بیشتر از یک متر ضخامت مرکب از بازه انتقالی که در عرض آن تغییری در قطبیت مغناطیسی ثبت می شود زون‌های انتقالی قطبیت یا افق‌های واژگونی قطبیت در مرزهای فوقانی یا تحتانی زون‌های قطبیت تشکیل می‌شوند ، زون گذار قطبیت - یک توده از لایه دارای بیشتر از یک متر ضخامت مرکب از بازه انتقالی که در عرض آن تغییری در قطبیت مغناطیسی ثبت می شود زون‌های انتقالی قطبیت یا افق‌های واژگونی قطبیت در مرزهای فوقانی یا تحتانی زون‌های قطبیت تشکیل می‌شوند
polarity transition zone
زیاسا
بخش هایی از یک بریوزوآی خودزیاسا که متحمل جانشینی دوره‌ای شده است ، نظیر شاخک‌ها ، پوشش شاخک ، کانال غذایی ، ساختمان عضلانی مربوطه و غده عصبی ، زیاسا - بخش هایی از یک بریوزوآی خودزیاسا که متحمل جانشینی دوره‌ای شده است
polypide
زیر گاه زون قطبیت
بخشی از گاه زون قطبیت ، زیر گاه زون قطبیت - بخشی از گاه زون قطبیت
polarity subchronozone
زیرزون قطبیت
در جریان عملیات پیوسته در چینه گون برای زون قطبیت یا عملیات جدید در سنگ‌های منطبق دیگر ، واحدهای قطبیت کوچک‌تری مشخص می‌شود که ممکن است به صورت قراردادی به عنوان زیرزون‌های قطبیت مشخص شوند (NACSN ، 1983) ، زیرزون قطبیت - در جریان عملیات پیوسته در چینه گون برای زون قطبیت یا عملیات جدید در سنگ‌های منطبق دیگر
polarity subzone
ساحل انبانی
ساحل کوچک وباریک تشکیل‌شده به صورت یک انبان هلالی که به سمت دریا تعقر دارد ، ساحل انبانی - ساحل کوچک وباریک تشکیل‌شده به صورت یک انبان هلالی که به سمت دریا تعقر دارد
pocket beach
ساختار پورفیری آواری - ساخت ساروجی
porphyroclastic structure|porphyroclastic|porphyroclastic
ساختار پورفیری آواری
ساخت ساروجی
porphyroclastic structure
ساختار گلی مثبت
ساخت گل مانند که در آن انشعابات گسلی واگرا به سمت بالا غالباً دارای تفکیک معکوس بوده و عموماً با یک ساخت تاقدیسی غالب در طبقات بالا همراه بوده یا توسط گسل‌ها قطع می شوند(بیدل ، کریستیی‌بلیک ، 1985)
، ساختار گلی مثبت - ساخت گل مانند که در آن انشعابات گسلی واگرا به سمت بالا غالباً دارای تفکیک معکوس بوده و عموماً با یک ساخت تاقدیسی غالب در طبقات بالا همراه بوده یا توسط گسل‌ها قطع می شوند(بیدل ، 1985) -
positive flower structure
ساختگاه برقابی ، نیروگاه ، ساختمان نیروگاه ، توربین خانه
power house
سامانه پوتسدام
سامانه‌ مقادیر گرانی مبتنی بر تعیین گرانی مطلق پوتسدام ، آلمان در 1906 سنجش های جدید نشان داده که مقدار پوتسدام حدود 13 میلی‌گال به بالا است ، سامانه پوتسدام - سامانه‌ مقادیر گرانی مبتنی بر تعیین گرانی مطلق پوتسدام
potsdam system
سامانه منفذی
تمامی دهانه‌هایی که در سنگ یا خاک به عنوان یک واحد در نظر گرفته میشوند ، سامانه منفذی - تمامی دهانه‌هایی که در سنگ یا خاک به عنوان یک واحد در نظر گرفته میشوند
pore system
سبد پلن بند اول پنجه پای عقب زنبورهای گرده افشان که شبیه کیسه یا سبد است
pollen basket
ستاره قطبی
polaris
ستاره قطبی ، ستاره جدی - عنوان نزدیکترین ستاره به قطب شمال کره عالم
polar star|polaris|polaris
ستاره قطبی ، ستاره جدی
عنوان نزدیکترین ستاره به قطب شمال کره عالم
polar star
ستون انبانه ای
یک ستون کنگره ای برف که در بخش شمالی آن یک فرورفتگی پر از آب در یخ ، با عمق 30 تا 60 سانتیمتر و به شکل مدور یا بیضی شکل با دیواره‌های قائم وجود دارد؛ در کف ، لایه‌ نازکی از واریزه وجود دارد که گرمای خورشید را جذب کرده و یخ را ذوب می‌کند (ورک‌من ، 1914) این عوارض اواخر تابستان درهیمالیا تشکیل می‌شود ، ستون انبانه ای - یک ستون کنگره ای برف که در بخش شمالی آن یک فرورفتگی پر از آب در یخ
pocket penitente
سختی صیقل
polishing hardness
سد پتانسیلی
مقاومت در برابر تغییر از یک حالت انرژی به حالتی دیگر در یک سیستم شیمیایی که باید بر انرژی فعال‌سازی غلبه کند ، سد پتانسیلی - مقاومت در برابر تغییر از یک حالت انرژی به حالتی دیگر در یک سیستم شیمیایی که باید بر انرژی فعال‌سازی غلبه کند
potential barrier
سرعت روزنه‌ای آب
pore water velocity
سرگردانی قطبی ، سرگردانی قطبی
الف) حرکت کوتاه‌مدت قطب‌های زمین حاصل از جنبنده محور آن
ب) جابه‌جایی کم وبیش نظام مند و بلند مدت قطب‌های زمین که ممکن است در طول گذشت زمان زمین‌شناسی انجام شود ، سرگردانی قطبی - الف) حرکت کوتاه‌مدت قطب‌های زمین حاصل از جنبنده محور آن - ب) جابه‌جایی کم وبیش نظام مند و بلند مدت قطب‌های زمین که ممکن است در طول گذشت زمان زمین‌شناسی انجام شود
polar wandering
سرمته مخروطی
ازویژگی های اصلی این سرمته ها ، قابلیت چرخش آنها در درون پایه تا زمان ساییده شدن آنها می باشد این امرباعث افزایش زمان بین تعویض سرمته شده است این نوع سرمته ازعمربالایی نیز برخوردار است ، سرمته مخروطی - ازویژگی های اصلی این سرمته ها
point attack pick
سطح پتانسیل سنجی - سطح فرضی است که از طریق سطوحی هم ارتفاع ، آب در چاه بالا می آید ، شناسایی می شود
potentiometric surface|potentiometric|potentiometric
سطح پتانسیل سنجی
سطح فرضی است که از طریق سطوحی هم ارتفاع ، آب در چاه بالا می آید ، شناسایی می شود
potentiometric surface
سطح پوشیده از استپ
واژه اقلیمی برای بخشی از سطح زمین که توسط استپ‌ها نشان داده می شود ، سطح پوشیده از استپ - واژه اقلیمی برای بخشی از سطح زمین که توسط استپ‌ها نشان داده می شود
poechore
سطح صیقلی
polished surface
سنگ انبانی
واژه مورد استفاده در جنوب غرب ایالات متحده برای تخته‌سنگ بیابانی ورنی سخت ، سنگ انبانی - واژه مورد استفاده در جنوب غرب ایالات متحده برای تخته‌سنگ بیابانی ورنی سخت
pocket rock
سنگ پرتلند
الف) سنگ آهکی االیتی زرد-سفید از جزیره پرتلند (شبه جزیره‌ای در جنوب انگلیس) که به طور گسترده برای مصارف ساختمانی به کار می‌رود
ب) ماسه‌سنگ ارغوانی-قهوه‌ای (سنگ قهوه‌ای) از پرتلند ، کن ، سنگ پرتلند - الف) سنگ آهکی االیتی زرد-سفید از جزیره پرتلند (شبه جزیره‌ای در جنوب انگلیس) که به طور گسترده برای مصارف ساختمانی به کار می‌رود - ب) ماسه‌سنگ ارغوانی-قهوه‌ای (سنگ قهوه‌ای) از پرتلند
portland stone
سنگ چینی ، سنگ چینی(آذرین)
porcelain stone
سنگ رود‌آواری ، سنگ رودآواری
potamoclastic rock
سنگ متخلخل
porous stone
سن‌یابی پتاسیم-آرگون
روش سن‌یابی پتاسیم-آرگون ، سن‌یابی پتاسیم-آرگون - روش سن‌یابی پتاسیم-آرگون
potassium-argon dating
سیستم مختصاتی قطبی - در این سیستم ، موقعیت هر نقطه با فاصله و زاویهاش از یک نقطه یا خط مرجع تعیین می شود
polar coordinate system|polar coordinate|polar coordinate
سیستم مختصاتی قطبی
در این سیستم ، موقعیت هر نقطه با فاصله و زاویهاش از یک نقطه یا خط مرجع تعیین می شود
polar coordinate system
سیمان پرتلند
سیمانی که توسط خردکردن مخلوط سنگ آهک وشیل(یا مواد خام هم‌ارز) ، گرم‌کردن مخلوط تا ذوب اولیه در یک کوره دوّار و خردکردن خاکه‌جوش حاصل تولید می شود این ماده ابتدا در انگلستان تولید شده و به علت شباهت به سنگ پورتلند به این نام ، نامگذاری شده است ، سیمان پرتلند - سیمانی که توسط خردکردن مخلوط سنگ آهک وشیل(یا مواد خام هم‌ارز)
portland cement
شاخص آلودگی
pollution index
شاخص بارگذاری نقطه ای
point load index
شاخص پواسون برای پراکندگی
poisson index of dispersion
شاخص ناحیه قطبی
نسبت بین ناحیه قطبی یک دانه گرده و قطر آن ، شاخص ناحیه قطبی - نسبت بین ناحیه قطبی یک دانه گرده و قطر آن
polar-area index
شاخه پوری فرا(اسفنجها)
جانداران چند سلولی اند اما پر سلولهایی حقیقی محسوب نمی شوند آنها فقط چند نوع سلول دارند ، شاخه پوری فرا(اسفنجها) - جانداران چند سلولی اند اما پر سلولهایی حقیقی محسوب نمی شوند آنها فقط چند نوع سلول دارند
porifera
شبکه تعیین موقعیت
positioning network
شمع اتکایی
point bearing pile
شیار پساعرضی
یکی از مشخص‌ترین‌شیارها روی لاک ده‌پایان این شیار تا وسط پشت لاک ، یا تاحدی عقب آن ، به سمت پایین و کمی جلو ادامه دارد ، انتهای آن به شیار کبدی برخورد می کند (هولتویس ، 1974) ، شیار پساعرضی - یکی از مشخص‌ترین‌شیارها روی لاک ده‌پایان این شیار تا وسط پشت لاک
postcervical groove
شیب پتانسیلی ، شیب هیدرولیک
potential gradient
شیب مثبت
positive gradient
صفحه منفذی
الف) قاعده مسطح و منفذدار پودوکونوس در یک رادیولر ناسلارین
ب) در بریوزوآهای کیلوستوم ، بخش نازکی از دیواره آهکی تشکیل‌دهنده بخش اسکلتی سپتولا این صفحه توسط یک یا چند منفذ سوراخ شده تشکیل شده است ، صفحه منفذی - الف) قاعده مسطح و منفذدار پودوکونوس در یک رادیولر ناسلارین - ب) در بریوزوآهای کیلوستوم
pore plate
صیقل ، پرداخت
توصیفی از بافت سطحی سنگ یا ذره که با جلای زیاد و نور منعکس‌شده قوی مشخص می‌شود و توسط عوامل مختلف ایجاد می‌شود؛ به عنوان مثال صیقل بیابانی ، صیقل یخچالی ، یا پوشش تشکیل‌شده روی یک گاسترولیت ، پرداخت - توصیفی از بافت سطحی سنگ یا ذره که با جلای زیاد و نور منعکس‌شده قوی مشخص می‌شود و توسط عوامل مختلف ایجاد می‌شود؛ به عنوان مثال صیقل بیابانی
polish
صیقل پذیری سنگ
polished rock value
ضریب پودر ، خرج ویژه
وزن خرج مصرفی به ازاء واحدحجم سنگ درجا که ممکن است مقدار آن باضریب ثابت سنگها برابر باشد مقدار خرج ویژه تابع نوع ماده منفجره ، وزن مخصوص سنگ و زمین شناسی منطقه است ، خرج ویژه - وزن خرج مصرفی به ازاء واحدحجم سنگ درجا که ممکن است مقدار آن باضریب ثابت سنگها برابر باشد مقدار خرج ویژه تابع نوع ماده منفجره
powder factor
طبقه بالا‌آمده محصورکننده
لایه فوقانی محصورکننده یک آبخوان که رأس آن بالای سطح فوقانی زون اشباع است ، نظیر بالای سطح ایستابی این واژه کمتر به کار می‌رود ، طبقه بالا‌آمده محصورکننده - لایه فوقانی محصورکننده یک آبخوان که رأس آن بالای سطح فوقانی زون اشباع است
positive confining bed
طبقه‌بندی اندازه روزنه‌ها
pore size classification
طرح پورتالس
آرایش تیغه در برخی مرجان‌های اسکلراکتینین( بویژه در خانواده دندروفیلیدا) مشخص‌شده با پیشرفت بسیار بیشتر تیغه خارجی نسبت به تیغه داخلی نام‌ آن به‌یادبود لوئیس اف پورتلاس ، (1824-1880) طبیعیدان سوئیسی نهاده شده است ، طرح پورتالس - آرایش تیغه در برخی مرجان‌های اسکلراکتینین( بویژه در خانواده دندروفیلیدا) مشخص‌شده با پیشرفت بسیار بیشتر تیغه خارجی نسبت به تیغه داخلی نام‌ آن به‌یادبود لوئیس اف پورتلاس
pourtales plan
طرف پشتی
پشت یا نزدیک انتهای یک کونودونت ؛به عنوان مثال جهت مقعر یک کومه هلالی ، طرف پشتی - پشت یا نزدیک انتهای یک کونودونت ؛به عنوان مثال جهت مقعر یک کومه هلالی
posterior side
طویل‌شدگی مثبت
در مقطع یک بلور ناهمسانگرد ، علامت طویل‌شدگی که موازی با دو پرتو قطبیده صفحه‌ای کم‌سرعت‌تر است ، طویل‌شدگی مثبت - در مقطع یک بلور ناهمسانگرد
positive elongation
طیف توان
حاصل جمع مقادیر به توان رسیده دو ضریب فوریه(هاربوگ ، مریم ، 1968 ، ص 120) ، طیف توان - حاصل جمع مقادیر به توان رسیده دو ضریب فوریه(هاربوگ
power spectrum
طیف گرده
یکی از خطوط افقی مشخص در نمودار گرده ، نشان‌دهنده فراوانی‌های مرتبط با نمونه‌های مختلف گرده و هاگ که در یک نمونه واحد آنالیزشده از یک سطح واحد ترسیم‌شده ، طیف گرده - یکی از خطوط افقی مشخص در نمودار گرده
pollen spectrum
عدد پواسون - معکوس ضریب پواسون
poisson's number|poisson|poisson
عدد پواسون
معکوس ضریب پواسون
poisson's number
عدسی جیبی ، ذره‌بین دستی
pocket lens
عضله مایل پشتی
یکی از جفت عضلات در براکیوپودهای دیسکیناسین ، عضله مایل پشتی - یکی از جفت عضلات در براکیوپودهای دیسکیناسین
posterior oblique muscle
عقبی مربوط به پا در قسمت عقب
posterior
عملکرد سیستمهای اطلاعات فضایی که به کمک آن پلیگونها داخل پنجره جستجو قرار میگیرند یا مجموعه ویژهای از شرایط جستجو را انتخاب می کنند
polygon retrieva
عملیاتی در gis که برای تعیین نقاطی از مجموعه داده ها که در یک پلی گون معین از مجموعه داده های دیگر ، قرار دارند ، بکار می رود
point-in-polygon operation
عناصر سمی بالقوه
Potentially toxic elements
عنصر مثبت
شکل یا ناحیه ساختاری مشخص‌شده با حرکت بارز روبه ‌بالا(بالاآمدگی ، ظهور) با پایداری نسبی یا با فرونشست با سرعت یا فراوانی کمتر نسبت به عناصر منفی مجاور ، عنصر مثبت - شکل یا ناحیه ساختاری مشخص‌شده با حرکت بارز روبه ‌بالا(بالاآمدگی
positive element
غارنورد
potholer
غارنوردی
potholding
فابریک پرفیرواسکلیک
porphyroskelic fabric
فرازه ارتفاعی ، بار ارتفاعی
potential head
فرازه های رقومی
potential heads
فرازه های رقومی
potential heads|elevation heads|elevation heads|potential head
فرافکنی چندمخروطی - الف) تصویر نقشه (نه‌ هم‌دیس و نه هم‌سطح) که در آن یک سری مخروط‌های استوانه‌ای قائم در عرض های جغرافیایی متوالی برسطح زمین عمود می باشند ، هر مدار ترسیم‌شده بدینصورت ، چنانچه اگر مدار انتخاب‌شده استاندارد باشد ، برای یک تصویر ساده مخروطی به کار می رود تمامی مدارها(ایجادشده از قاعده مخروط‌ها) کمان‌هایی از دوایر غیر هم‌مرکز می‌باشند که مراکز آنها روی خط مستفیمی است که نماینده نصف‌النهار مرکزی است ، تمامی نصف‌النهارهای دیگر خطوط منحنی ترسیم‌شده از تقسیمات صحیح مدارها می باشند مقیاس در طول هر مدار و نصف‌النهار مرکزی ، واقعی است ولی با افزایش فاصله از نصف‌النهار مرکزی ، روی نصف‌النهارها افزایش می یابد این تصویر برای نقشه‌‌های نواحی کوچک و مناطق بزرگ با وسعت طولی(نظیر شیلی) مناسب است - ب) تصویر تغییریافته شبکه چندمخروطی
polyconic projection|polyconic|polyconic
فرافکنی چندمخروطی
الف) تصویر نقشه (نه‌ هم‌دیس و نه هم‌سطح) که در آن یک سری مخروط‌های استوانه‌ای قائم در عرض های جغرافیایی متوالی برسطح زمین عمود می باشند ، هر مدار ترسیم‌شده بدینصورت ، چنانچه اگر مدار انتخاب‌شده استاندارد باشد ، برای یک تصویر ساده مخروطی به کار می رود تمامی مدارها(ایجادشده از قاعده مخروط‌ها) کمان‌هایی از دوایر غیر هم‌مرکز می‌باشند که مراکز آنها روی خط مستفیمی است که نماینده نصف‌النهار مرکزی است ، تمامی نصف‌النهارهای دیگر خطوط منحنی ترسیم‌شده از تقسیمات صحیح مدارها می باشند مقیاس در طول هر مدار و نصف‌النهار مرکزی ، واقعی است ولی با افزایش فاصله از نصف‌النهار مرکزی ، روی نصف‌النهارها افزایش می یابد این تصویر برای نقشه‌‌های نواحی کوچک و مناطق بزرگ با وسعت طولی(نظیر شیلی) مناسب است
ب) تصویر تغییریافته شبکه چندمخروطی
polyconic projection
فرافکنی قطبی
گروهی از تصاویر که روی قطب یک کره متمرکز می‌شوند نمونه‌ها شامل هر یک از تصاویر نقشه آزیموتی (تصویر استریوگرافیک قطبی ، تصویر گنومونیک قطبی و تصویر ارتوگرافیک قطبی) می‌باشد ، فرافکنی قطبی - گروهی از تصاویر که روی قطب یک کره متمرکز می‌شوند نمونه‌ها شامل هر یک از تصاویر نقشه آزیموتی (تصویر استریوگرافیک قطبی
polar projection
فرآیند ایجاد پوشش پلیگونها به کمک دادههای خطی رقومی شده
polygonization
فرسایش چالابی ، آب‌فرسایی
pothole erosion
فشار آب منفذی
pore-water pressure|pore pressure|pore pressure
فشار آب منفذی
pore-water pressure
فشار منفذی ، فشار حفره‌ای ، تنش خنثی
pore pressure
فضای قطبی
منطقه چهارگوش حاصل از تشکیل صلیب برگی قاعده‌ای در یک رادیولر آکانتارین ، فضای قطبی - منطقه چهارگوش حاصل از تشکیل صلیب برگی قاعده‌ای در یک رادیولر آکانتارین
polar space
فضای منافذ ، فضای خلل و فرج
pore space
فلدسپات پتاسیم
فلدسپات آلکالن دارای مولکول (KAlSi3O8) به عنوان مثال ارتوکلاز ، میکروکلین ، سانیدین و آدولاریا ، فلدسپات پتاسیم - فلدسپات آلکالن دارای مولکول (KAlSi3O8) به عنوان مثال ارتوکلاز
potassium feldspar
فلدسپات پتاسیمی
نام غلطی برای فلدسپات پتاسیم ، فلدسپات پتاسیمی - نام غلطی برای فلدسپات پتاسیم
potash feldespar
قابلیت اطمینان تعیین محل عوارض کارتوگرافیک نسبت به موقعیت حقیقی آنها
positional accuracy
قانون پوازئیله - بیانی در فیزیک که سرعت جریان یک مایع در یک لوله مویینه که با فشار و توان چهارم قطر لوله رابطه مستقیم دارد و با طول لوله و ضریب ویسکوزیته رابطه معکوس دارد
poiseuille's law|poiseuille|poiseuille
قانون پوازئیله
بیانی در فیزیک که سرعت جریان یک مایع در یک لوله مویینه که با فشار و توان چهارم قطر لوله رابطه مستقیم دارد و با طول لوله و ضریب ویسکوزیته رابطه معکوس دارد
poiseuille's law
قانون پوینتینگ - مورد خاصی از معادله کلاپریون که در آن سیال با همان سرعت تشکیل ، محو می شود؛ به عنوان مثال تحت تنش دگرگونی ، به‌نحوی‌ که میزان آن قابل صرف نظر است
poynting's law|poynting|poynting
قانون پوینتینگ
مورد خاصی از معادله کلاپریون که در آن سیال با همان سرعت تشکیل ، محو می شود؛ به عنوان مثال تحت تنش دگرگونی ، به‌نحوی‌ که میزان آن قابل صرف نظر است
poynting's law
قدرت آب ، نیرویی پتانسیل
potential water power
قدرت خروجی
power output
قطب
(بلورشناسی):در بلورشناسی ، خطی که به یک سطح بلوری که از مرکز بلور می گذرد ، عمود است
(جغرافیا):انتهای محور یک کره یا شبه کره یا یکی از دونقطه فصل مشترک سطح و محور
(دیرینه‌شناسی):(الف) انتهای محور پیچشی در پوسته‌های مارپیچی پلانیس‌پیرالی ، نظیر فوزولینیده‌ها (ب) انتهای کیسه در کیسه‌داران؛به عنوان مثال "قطب دهانی" شامل دهان ، یا " قطب سطح بالایی" مقابل دهان و معمولاً با انتهایی که ستونی به آن متصل می‌شود ، مشخص می‌گردد
(گرده شناسی):هر انتهای محور یک دانه گرده یا هاگ که شامل مرکز چهار گوش اولیه تا مرکز بخش انتهایی گرده بنابراین ، مرکز دو سطوح انتهایی و مبدائی می باشد این واژه به ویژه برای گرده نهاندانگان که درآن مشخص نیست کدام سطح ، مبدائی و کدام سطح انتهایی می‌باشد ، مفید است
(سنگ‌شناسی ساختمانی):نقطه‌ای روی یک تصویر استریوگرافیک یا هم‌پهنه که نماینده تصویر یک خط‌واره ، عمود بر سطح تا فابریک یا یک جهت بلورشناختی است این واژه همچنین برای نقطه‌ای که نماینده خط عمود بر هر سطح روی یک نمودار ساختاری است ، به کار می‌رود؛ بنابراین کمربند عمود تا دایره عظیمه به نام قطب توزیع خوانده می‌شود
(نقشه برداری):(الف) میله ، چوب ، یا شاخص که به عنوان هدف(نشانه) در نقشه‌برداری به کار می رود ، به عنوان مثال : شاخص رشته‌ای (ب) واحد اندازه‌گیری مساحت 25/30 یارد مربع یا معادل یک پرچ‌‌مربع یارد ‌مربع (ج) منشأ سیستم مختصات قطبی ، قطب - (بلورشناسی):در بلورشناسی ، عمود است - (جغرافیا):انتهای محور یک کره یا شبه کره یا یکی از دونقطه فصل مشترک سطح و محور - (دیرینه‌شناسی):(الف) انتهای محور پیچشی در پوسته‌های مارپیچی پلانیس‌پیرالی ، مشخص می‌گردد - (گرده شناسی):هر انتهای محور یک دانه گرده یا هاگ که شامل مرکز چهار گوش اولیه تا مرکز بخش انتهایی گرده بنابراین ، مفید است - (سنگ‌شناسی ساختمانی):نقطه‌ای روی یک تصویر استریوگرافیک یا هم‌پهنه که نماینده تصویر یک خط‌واره ، به کار می‌رود؛ بنابراین کمربند عمود تا دایره عظیمه به نام قطب توزیع خوانده می‌شود - (نقشه برداری):(الف) میله
pole
قطب دور دست
الف)مترادف قطب یخی
ب) نقطه‌ای در قطب جنوب یا سیبری که دورترین نقطه از دریا می‌باشد ، قطب دور دست - الف)مترادف قطب یخی - ب) نقطه‌ای در قطب جنوب یا سیبری که دورترین نقطه از دریا می‌باشد
pole of inaccessibility
قطب سنج نور ، قطب بین نور ، قطبش سنج ، دستگاهی برای اندازه گیری زاویه انحراف نور پلاریزان
polarimeter
قطب مثبت
عضو جوینده شمال قطب‌های مغناطیسی ، قطب مثبت - عضو جوینده شمال قطب‌های مغناطیسی
positive pole
قطب نمای جیبی
زاویه یاب کوچک وکم‌حجم پیمایشگر که در جیب جا میگیرد ؛به ویژه کمپاس برونتون ، قطب نمای جیبی - زاویه یاب کوچک وکم‌حجم پیمایشگر که در جیب جا میگیرد ؛به ویژه کمپاس برونتون
pocket transit
قطبش ، قطبیدگی
(الکتریسیته): الف) ایجاد دوقطبی‌ها یا چندقطبی‌های رده بالاتر در یک محیط
ب) قطبیت یا پتانسیل نزدیک یک الکترود
(مغناطیس):مترادف توصیه‌نشده مغناطیسی‌شدن
(نورشناسی):تغییر شکل نور به نحوی که ارتعاشات آن به یک سطح واحد محدود شود نور قطبی در مطالعه مقاطع نازک کانی ها و سنگ‌ها توسط میکروسکوپ پلاریزان به کار می‌رود ، قطبیدگی - (الکتریسیته): الف) ایجاد دوقطبی‌ها یا چندقطبی‌های رده بالاتر در یک محیط - ب) قطبیت یا پتانسیل نزدیک یک الکترود - (مغناطیس):مترادف توصیه‌نشده مغناطیسی‌شدن - (نورشناسی):تغییر شکل نور به نحوی که ارتعاشات آن به یک سطح واحد محدود شود نور قطبی در مطالعه مقاطع نازک کانی ها و سنگ‌ها توسط میکروسکوپ پلاریزان به کار می‌رود
polarization
قطبش‌سنجی
عمل یا فرآیند استفاده از یک قطبش‌ سنج ، قطبش‌سنجی - عمل یا فرآیند استفاده از یک قطبش‌ سنج
polarimetry
قطبشگر
وسیله‌ای برای پلاریزه‌کردن نور در یک میکروسکوپ پلاریزان ، این وسیله ممکن است منشور نیکل زیرین یا پلاروئید باشد ، قطبشگر - وسیله‌ای برای پلاریزه‌کردن نور در یک میکروسکوپ پلاریزان
polarizer
قطبش‌نما ، استقط‌اب‌ نما
الف) هر یک از ابزارهای نوری برای مشاهده خواص نور پلاریزه یا آثار ایجادشده روی نور پلاریزه توسط مواد مختلف ، به عنوان مثال شکست بلور این وسیله مرکب از یک پلاریزور و یک آنالیزور است
ب) قطبش‌سنج ، استقط‌اب‌ نما - الف) هر یک از ابزارهای نوری برای مشاهده خواص نور پلاریزه یا آثار ایجادشده روی نور پلاریزه توسط مواد مختلف ، به عنوان مثال شکست بلور این وسیله مرکب از یک پلاریزور و یک آنالیزور است - ب) قطبش‌سنج
polariscope
قطب‌نگار
ابزاری برای تحلیل محلول‌ها توسط الکترولیز به کمک کاتد مرکب از قطرات جیوه در حال چکیدن ، قطب‌نگار - ابزاری برای تحلیل محلول‌ها توسط الکترولیز به کمک کاتد مرکب از قطرات جیوه در حال چکیدن
polarograph
قطب‌نگاری
روش الکترولیتی برای تحلیل شیمیایی مبتنی بر میزان پخش یون‌ها از یک الکترود به صورت اندازه‌گیری غلظت یون‌ها در محلول یک الکترود پلاریزه دلخواه مرکب از قطرات در حال چکیدن جیوه برای نگهداری غلظت یون در محلول بصورت یکنواخت به کار می‌رود ، قطب‌نگاری - روش الکترولیتی برای تحلیل شیمیایی مبتنی بر میزان پخش یون‌ها از یک الکترود به صورت اندازه‌گیری غلظت یون‌ها در محلول یک الکترود پلاریزه دلخواه مرکب از قطرات در حال چکیدن جیوه برای نگهداری غلظت یون در محلول بصورت یکنواخت به کار می‌رود
polarography
قطبی
مرتبط با یک یا دوقطب زمین ، قطبی - مرتبط با یک یا دوقطب زمین
polar
قطبیت
جهت گیری شمال- جنوب میدان مغناطیسی زمین ، قطبیت - جهت گیری شمال- جنوب میدان مغناطیسی زمین
polarity
قطر منفذ ، قطر روزنه
قطر منفذ در یک سنگ که به صورت قطر بزرگ ترین کره ای که ممکن است در منفذ وجود داشته باشد ، اندازه‌گیری می‌شود ، قطر روزنه - قطر منفذ در یک سنگ که به صورت قطر بزرگ ترین کره ای که ممکن است در منفذ وجود داشته باشد
pore diameter
کارست چندضلعی ، کارست گودالی
polygonal karst
کاستی نقطه‌ای
نوعی نقص بلوری موجود در نقطه‌ای خاص که یک اتم خاص را در شبکه درگیر می‌کند ، کاستی نقطه‌ای - نوعی نقص بلوری موجود در نقطه‌ای خاص که یک اتم خاص را در شبکه درگیر می‌کند
point defect
کانال منفذی
الف) گذرگاه ریز لوله‌ای گسترش یافته در میان پوسته یک استراکود ، به عنوان مثال ، کانال منفذی نرمال و کانال منفذی شعاعی
ب) سوراخی در صفحه غلاف دار یک خارپوست
ج) منفذی در عناصر نسبتاً ضخیم اسکلتی آرکئوسیاتیدها که در آن طول دهانه بیشتر از قطر آن است آنها ممکن است مستقیم یا منحنی ، در مقطع نازک مدور یا شش‌گوش و با سطح دیواره نرمال یا مایل باشند (د) عبور مجرا از میان اسکلت خارجی یک تریلوبیت ، با قطر بین 1 تا 75 میکرومتر برخی نویسندگان ، این واژه را به مجراهایی با قطر 1 تا 2 میکرومتر محدود می‌کنند و واژه setal duct را برای انواع بزرگتر به کار می برند ، کانال منفذی - الف) گذرگاه ریز لوله‌ای گسترش یافته در میان پوسته یک استراکود ، کانال منفذی نرمال و کانال منفذی شعاعی - ب) سوراخی در صفحه غلاف دار یک خارپوست - ج) منفذی در عناصر نسبتاً ضخیم اسکلتی آرکئوسیاتیدها که در آن طول دهانه بیشتر از قطر آن است آنها ممکن است مستقیم یا منحنی
pore canal
کانسارهای پورفیری - کانسارهایی که در آنها ماده معدنی به صورت دانه هایی در داخل سنگ زمینه قرار گرفته است
porphyry deposits|porphyry deposit|porphyry deposit
کانسارهای پورفیری
کانسارهایی که در آنها ماده معدنی به صورت دانه هایی در داخل سنگ زمینه قرار گرفته است
porphyry deposits
کانسنگ پتانسیلی
الف) به صورت کانسارهای هنوز کشف‌نشده
ب) کانسار شناخته‌شده‌ای که برای اکتشاف آن هنوز امکان‌پذیری اقتصادی وجود ندارد ، کانسنگ پتانسیلی - الف) به صورت کانسارهای هنوز کشف‌نشده - ب) کانسار شناخته‌شده‌ای که برای اکتشاف آن هنوز امکان‌پذیری اقتصادی وجود ندارد
potential ore
کانسنگ مثبت
یک کان توده که در چهار طرف تشکیل شده و نمایان میشود ، کانسنگ مثبت - یک کان توده که در چهار طرف تشکیل شده و نمایان میشود
positive ore
کانسنگ ممکن
کانساری که وجود و گسترش آن بر مبنای تجارب گذشته زمین‌شناسی و معدنی ، بدیهی شمرده می‌شود ، کانسنگ ممکن - کانساری که وجود و گسترش آن بر مبنای تجارب گذشته زمین‌شناسی و معدنی
possible ore
کدپستی ، نظام کدگذاری برای تمامی پدیده هایی که در یک کشور دارای آدرس پستی هستند
postcode
کدپستی ، نظام کدگذاری برای تمامی پدیده هایی که در یک کشور دارای آدرس پستی هستند
postcode|zip code|zip code|post code
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب ، پتاس محرق ، شخار خاکستر ، پتاس زدن به - نام پتاسیم Potassium از واژه لاتین_ Potash) Pot ash) و سیمبل آن K از واژه لاتین Kalium گرفته شده است پتاسیم از نظر فراوانی هفتمین عنصر فراوان در پوسته زمین است و فراوانی این عنصر در پوسته زمین 6/2% و ششمین عنصر فراوان درآب دریا می باشد - پتاسیم فلزالکالن است به رنگ سفید- نقره ای با نماد K ، عدد اتمی19 ، وزن اتمی 09/39 ، وزن مخصوص 862/0 گرم بر سانتی متر مکعب ، سختی 4/0 در مقیاس موس ، خیلی نرم ، نقطه جوش 759 درجه سانتی گراد و نقطه ذوب 35/63 درجه سانتی گراد پتاسیم در گروه 1 (I) جدول تناوبی به عنوان فلزAlkali Metals بوده و در دوره 4 قرار دارد عنصر پتاسیم در سنگهای آذرین ، دگرگونی و رسوبی آواری به صورت سیلیکات ( فلدسپاتها ، میکاها ، آمفیبولها و ) و دگرگونی یافت می شود پتاسیم در ذخایر نفتی به عنوان یک پوشش محافظ ذخیره می گردد کانیهای پتاس فراوان بوده که از میان آنها تنها چهار کانی سیلویت(KCl) ، کارنالیت(KMgCl3 ، 6H2O) و کائنیت(MgSo4 ، KCL 3H2O) و لانگبینیت (K2Mg2(So4)3) دارای اهمیت اقتصادی هستند
potas|potash|potash|potassium
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب ، پتاس محرق ، شخار خاکستر ، پتاس زدن به
نام پتاسیم Potassium از واژه لاتین_ Potash) Pot ash) و سیمبل آن K از واژه لاتین Kalium گرفته شده است پتاسیم از نظر فراوانی هفتمین عنصر فراوان در پوسته زمین است و فراوانی این عنصر در پوسته زمین 6/2% و ششمین عنصر فراوان درآب دریا می باشد
پتاسیم فلزالکالن است به رنگ سفید- نقره ای با نماد K ، عدد اتمی19 ، وزن اتمی 09/39 ، وزن مخصوص 862/0 گرم بر سانتی متر مکعب ، سختی 4/0 در مقیاس موس ، خیلی نرم ، نقطه جوش 759 درجه سانتی گراد و نقطه ذوب 35/63 درجه سانتی گراد پتاسیم در گروه 1 (I) جدول تناوبی به عنوان فلزAlkali Metals بوده و در دوره 4 قرار دارد عنصر پتاسیم در سنگهای آذرین ، دگرگونی و رسوبی آواری به صورت سیلیکات ( فلدسپاتها ، میکاها ، آمفیبولها و ) و دگرگونی یافت می شود پتاسیم در ذخایر نفتی به عنوان یک پوشش محافظ ذخیره می گردد کانیهای پتاس فراوان بوده که از میان آنها تنها چهار کانی سیلویت(KCl) ، کارنالیت(KMgCl3 ، 6H2O) و کائنیت(MgSo4 ، KCL 3H2O) و لانگبینیت (K2Mg2(So4)3) دارای اهمیت اقتصادی هستند
potas
کف دیگ‌
تخته‌سنگ یا کنکرسیون بزرگ در سقف یک لایه زغال‌سنگی ، دارای ظاهر گردشده کف یک دیگ آهنی که به راحتی جدا می شود ، کف دیگ‌ - تخته‌سنگ یا کنکرسیون بزرگ در سقف یک لایه زغال‌سنگی
pot bottom
کلاهک قطبی
(زمین‌ اخترشناسی):ناحیه‌ای در هر قطب سیاره مریخ ، پوشیده از دی‌اکسید کربن جامد و یخ و در فصول مریخی از نظر وسعت متفاوت است
(یخچال‌شناسی): الف)صفحه یخی در مرکز قطب جنوب ، به عنوان مثال (قاره) جنوبگان
ب) واژه‌ای که به صورت نادرست برای یخ دریایی اقیانوس شمالگان به کار می‌رود ، کلاهک قطبی - (زمین‌ اخترشناسی):ناحیه‌ای در هر قطب سیاره مریخ ، پوشیده از دی‌اکسید کربن جامد و یخ و در فصول مریخی از نظر وسعت متفاوت است - (یخچال‌شناسی): الف)صفحه یخی در مرکز قطب جنوب ، به عنوان مثال (قاره) جنوبگان - ب) واژه‌ای که به صورت نادرست برای یخ دریایی اقیانوس شمالگان به کار می‌رود
polar cap
کم‌اکسیژن
مرتبط با رسوبات یا رخساره‌های ذخیره‌شده در آب نسبتاً عمیق و کم‌تحرک ، نظیر مجموعه ای از شیل‌های سیاه و سنگ‌آهک‌های تیره رسوبگذاری‌شده در حوضه راکد ، کم‌اکسیژن - مرتبط با رسوبات یا رخساره‌های ذخیره‌شده در آب نسبتاً عمیق و کم‌تحرک
pontic
کندرود
واژه اسکاتلندی برای رودخانه‌ای با حرکت آرام یا برای یک خندق یا کانال ، کندرود - واژه اسکاتلندی برای رودخانه‌ای با حرکت آرام یا برای یک خندق یا کانال
pow
کوکولیت قطبی
کوکولیت تغییر شکل یافته موجود در فلاژلار یا بخش انتهایی در کوکولیتوفرهای فلاژلیت که دوشکلی نشان می‌دهند(نظیر آکانتوئیکا) ، کوکولیت قطبی - کوکولیت تغییر شکل یافته موجود در فلاژلار یا بخش انتهایی در کوکولیتوفرهای فلاژلیت که دوشکلی نشان می‌دهند(نظیر آکانتوئیکا)
pole coccolith
کویر قطبی ، بیابان قطبی
کویر واقع در عرض جغرافیایی زیاد که رطوبت موجود درآن در صفحات یخی منجمد می شود و بنابراین برای رشد گیاهان قابل استفاده نیست ، بیابان قطبی - کویر واقع در عرض جغرافیایی زیاد که رطوبت موجود درآن در صفحات یخی منجمد می شود و بنابراین برای رشد گیاهان قابل استفاده نیست
polar desert
کیسه گرده
یکی از کیسه‌ها در یک گیاه دانه‌‌دار که دارای گرده است؛به عنوان مثال بساک یک نهاندانه یا گیاه گلدار ، کیسه گرده - یکی از کیسه‌ها در یک گیاه دانه‌‌دار که دارای گرده است؛به عنوان مثال بساک یک نهاندانه یا گیاه گلدار
pollen sac
گاه زون قطبیدگی
واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، مرکب از سنگ‌های دارای قطبیت مشخص اولیه زون‌های قطبیدگی مجزا ، بلوک‌های اصلی ساختاری گاه زون قطبیت به شمار می‌روند زون زمانی قطبیت رسمی دارای نام مرکبی است که با یک عارضه جغرافیایی شروع می شود؛ جزء دوم بیانگر قطبیت عادی ، معکوس یا مختلط یک واحد است و جزء سوم واژه گاه زون است اگر یک نام جغرافیایی هم برای زون قطبیت و هم زون زمانی قطبیت به کار رود ، دومی با یک پسوند an- یا ian- مشخص می‌شود ،
به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86
تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت ، ساب‌کرونوزون‌های قطبیت را مشخص می کند؛ مجموعه‌ها ممکن است تحت عنوان ابر کرونوزون‌های زمانی قطبیت نامیده شوند مدت زمان مشخص‌شده توسط گاه زون قطبیت ، گاهشمار قطبیت نام دارد ، گاه زون قطبیدگی - واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، - به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 86 - تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت
polarity chronozone
گاه‌شماری قطبیدگی
واحد اصلی زمان زمین‌شناسی که مدت زمان بازه ی زمانی قطبیت را مشخص می‌کند این واحد ، ردیف میانی واحد گاهشماری قطبیت ، بین کوتاهترین (subchron) و طولانی ترین (superchron) واحد گاه چینه شناختی قطبیدگی است ، گاه‌شماری قطبیدگی - واحد اصلی زمان زمین‌شناسی که مدت زمان بازه ی زمانی قطبیت را مشخص می‌کند این واحد
polarity chron
گذرگاه کوهستانی
واژه مورد استفاده در آفریقای جنوبی برای گذرگاه کوهستانی ، به ویژه شکاف آبی یا تنگه قطع‌شده توسط رودخانه از طریق یک پشته یا رشته‌کوه‌ یا تپه‌ ، گذرگاه کوهستانی - واژه مورد استفاده در آفریقای جنوبی برای گذرگاه کوهستانی
poort
گرانی پوتسدام ، استاندارد گرانی
potsdam geravity
گرد ، غبار ، برف‌ریزه ، گرد برف
powder
گرددانه چندپیکری ، کندریول مرکب از چند بلور
polysomatic chondrule
گرده
میکروگامتوفیت چندسلولی گیاهان دانه‌‌دار که در دیواره میکروسکوپی احاطه شده‌اند گرده فسیل تماماً از دیواره میکروسکوپی یا اگزین تشکیل شده که در طول یا قبل از سنگ‌شدگی از میکروگامتوفیت خود دور شده است واژه "گرده" اسم جمع است و به صورت نادرست بصورت "یک گرده" گفته می‌شود ، گرده - میکروگامتوفیت چندسلولی گیاهان دانه‌‌دار که در دیواره میکروسکوپی احاطه شده‌اند گرده فسیل تماماً از دیواره میکروسکوپی یا اگزین تشکیل شده که در طول یا قبل از سنگ‌شدگی از میکروگامتوفیت خود دور شده است واژه "گرده" اسم جمع است و به صورت نادرست بصورت "یک گرده" گفته می‌شود
pollen
گرده افشانی
باروری گیاه دانه‌دار ، به ویژه انتقال گرده از پرچم یا بساک به تخمک یا درشت هاگ ، گرده افشانی - باروری گیاه دانه‌دار
pollination
گرفتن زمین از دریا
ایجاد زمین یا زمین‌های گرفته‌شده از دریا(پولدر) ؛ به ویژه زهکشی و بارورسازی زمین های کم‌ارتفاع محافظت شده از دریا ، گرفتن زمین از دریا - ایجاد زمین یا زمین‌های گرفته‌شده از دریا(پولدر) ؛ به ویژه زهکشی و بارورسازی زمین های کم‌ارتفاع محافظت شده از دریا
polderization
گروه نقطه‌ای ، رده (بلورشناسی)
point group
گلوگاه منفذی ، اتصال منفذی
pore throat
گمانه آهکی که در اراضی کارستی ایجاد شده و موجب به هدر رفتن آب می گردد
ponor
گودال ، غرقاب ، حوضچه ، برکه
pool
گودال بزرگ کارستی
polje
گودال فنجانه ای
فرورفتگی گود و کراترمانند از نوعی که به وفور روی نشست‌های گلی در عرض فلات اسکاتلند وجود دارد(کینگ ، مک لین ، 1970) قطر آنها از 15 تا 45 متر و عمق آن ها 5 تا 10 متر می‌باشد گودالهای فنجانه ای همچنین در دریای شمال (فانین ، 1981) و سایر نقاط دیده می‌شوند منشأ آنها مورد بحث است ، گودال فنجانه ای - فرورفتگی گود و کراترمانند از نوعی که به وفور روی نشست‌های گلی در عرض فلات اسکاتلند وجود دارد(کینگ
pockmark
لوزوی منفذی
یکی از ساخت‌های الماسی‌شکل روی سطح صفحات غلاف دار سیستوئیدها ، مرکب از یک گروه شبکه های موازی و جهت‌دارشده به صورت جانبی(لوله‌ها ، شیارها ، شکاف‌ها) که هریک از طرفین بخش‌هایی از دو صفحه مجاور را اشغال می‌کند( به نحوی که هر صفحه از یک جفت ، نیمی از لوزی را تشکیل می‌دهد) طرفین ممکن است سمت خارج را نشان داده یا توسط لایه‌های نازک آهکی پوشانده شوند ، لوزوی منفذی - یکی از ساخت‌های الماسی‌شکل روی سطح صفحات غلاف دار سیستوئیدها
pore rhomb
لوله کوچک قطبی
یکی ازلوله‌‌های خارجی موجود در قطب‌های مقابل در محور اصلی پوسته بیضوی یک رادیولر اسپوملارین ، لوله کوچک قطبی - یکی ازلوله‌‌های خارجی موجود در قطب‌های مقابل در محور اصلی پوسته بیضوی یک رادیولر اسپوملارین
polar tubule
لوله گرده
ضمیمه کم وبیش استوانه‌ای که در دیواره دانه گرده ایجاد شده و هنگامی که دانه در تماس با سطح وابسته به کلاله(استیگماتیک) گیاهان گلدار یا درشت هاگ بازدانگان شروع به رشد می‌کند ، به سمت یکی از روزنه‌ها متمایل می شود مجرا به عنوان یک اندام جذب غذا در گیاهان کمتر دانه‌‌دار نظیر سرخس‌های نخلی عمل می کند ، ولی در گیاهان گلدار ، عملکرد اصلی آن ، انتقال هسته‌های نر به نزدیکی گامتوفیت ماده برای ایجاد باروری است ، لوله گرده - ضمیمه کم وبیش استوانه‌ای که در دیواره دانه گرده ایجاد شده و هنگامی که دانه در تماس با سطح وابسته به کلاله(استیگماتیک) گیاهان گلدار یا درشت هاگ بازدانگان شروع به رشد می‌کند
pollen tube
ماتریس پواسون
poisson matrix
مادر یاخته گرده
سلول مادری که از پوست زیرین کیسه گرده یک گیاه دانه‌ای مشتق می‌شود و با تقسیم میوز به چهار سلول که هر یک ، یک دانه گرده ایجاد می‌کنند ، منتهی می شود ، مادر یاخته گرده - سلول مادری که از پوست زیرین کیسه گرده یک گیاه دانه‌ای مشتق می‌شود و با تقسیم میوز به چهار سلول که هر یک
pollen mother cell
ماده آلی پلی مورف
polymorphic organic matter
ماسه سنگ ریزدانه
واژه‌ای انگلیسی برای هر نوع ماسه‌سنگ یا سنگ آهک ریزدانه ، ماسه سنگ ریزدانه - واژه‌ای انگلیسی برای هر نوع ماسه‌سنگ یا سنگ آهک ریزدانه
post stone
مانداب
ponded water
ماهواره ای که مدار گردش آن به دور زمین ، از قطبهای شمال وجنوب عبور می کند
این ماهواره در ارتفاعی نزدیک به زمین در حرکت است و حدود 600 تا 1500 کیلومتر از سطح زمین فاصله دارد اصطلاح همزمانی با خورشید نیز برای توصیف چنین ماهواره هایی که همیشه خط استوا را در یک زمان دقیق قطع می کنند ، بکار می رود مثال این نوع ماهواره ها لندست و اسپات است ، از قطبهای شمال وجنوب عبور می کند - این ماهواره در ارتفاعی نزدیک به زمین در حرکت است و حدود 600 تا 1500 کیلومتر از سطح زمین فاصله دارد اصطلاح همزمانی با خورشید نیز برای توصیف چنین ماهواره هایی که همیشه خط استوا را در یک زمان دقیق قطع می کنند
polar-orbiting satellite
ماهواره مدار قطبی
polar orbit satellite
ماهواره مدار قطبی
polar orbit satellite|polar orbit satellites|polar orbit satellites
مبدل تغذیه ، ترانسفورماتور اصلی ، ترانسفورماتور قدرت
power transformer
مبدل ولت ، مبدل تغییر دهنده ولتاژ ، مبدل اندازه گیری ولتاژ
potential transformer
متخلخل- نفوذ پذیر
porous
مته برقی
power drill
مته مارپیچ بزرگ
post hole digger
مثبت ، قطب مثبت ، مرتفع
(زمین‌ساخت):ناحیه‌ای از یک کراتون که به محلی بلندتر از ناحیه پیرامونی ختم می‌شود؛ یک عنصر مثبت ، مرتفع - (زمین‌ساخت):ناحیه‌ای از یک کراتون که به محلی بلندتر از ناحیه پیرامونی ختم می‌شود؛ یک عنصر مثبت
positive
مجرای پسا تیغه‌ای - دهانه‌ای که تمامی حجره‌های کوچک یک حجره‌ یکسان در پوسته فرامینیفری را به هم‌ متصل می کند(نظیر آلوئولینیدا) ، واقع‌شده در بین دیواره وتیغه در عقب حجره
postseptal passage|postseptal|postseptal
مجرای پسا تیغه‌ای
دهانه‌ای که تمامی حجره‌های کوچک یک حجره‌ یکسان در پوسته فرامینیفری را به هم‌ متصل می کند(نظیر آلوئولینیدا) ، واقع‌شده در بین دیواره وتیغه در عقب حجره
postseptal passage
مجرای منفذی
یک مجرای عموماً شش‌گوش نازک‌دیواره ، ایجادشده توسط صفحات دیواره افقی ، مایل یا منحنی وِ یا توسط برگه‌های ملاقه‌مانند ، مجرای منفذی - یک مجرای عموماً شش‌گوش نازک‌دیواره
pore tube
مجموعه‌های پستسینگولار - مجموعه‌ صفحاتی که مستقیماً در عقب حلقه پوشش یک دینوفلاژلا قرار دارد ، معمولاً دارای تعداد کمتر و اندازه بزرگتر نسبت به مجموعه‌های پر‌سینگولار می باشند
postcingular series|postcingular|postcingular
مجموعه‌های پستسینگولار
مجموعه‌ صفحاتی که مستقیماً در عقب حلقه پوشش یک دینوفلاژلا قرار دارد ، معمولاً دارای تعداد کمتر و اندازه بزرگتر نسبت به مجموعه‌های پر‌سینگولار می باشند
postcingular series
محور قطبی
(الف)محور اولیه جهت یا خط مرجع ثابت که از روی آن مختصات زاویه‌ای در یک سیستم مختصات قطبی اندازه‌گیری می شود ، به عنوان مثال محور چرخش زمین (ب) محور تقارنی که در دوانتهای مخالف ، وجوه بلوری مختلف دارد
(ج) خط فرضی مرتبط با دو قطب دانه‌های هاگ و گرده ، محور قطبی - (الف)محور اولیه جهت یا خط مرجع ثابت که از روی آن مختصات زاویه‌ای در یک سیستم مختصات قطبی اندازه‌گیری می شود ، وجوه بلوری مختلف دارد - (ج) خط فرضی مرتبط با دو قطب دانه‌های هاگ و گرده
polar axis
محیط متخلخل
porous medium
مختصات قطبی
polar coordinate
مختصات قطبی
polar coordinate|polar coordinate|polar coordinate
مخلوطهای آسفالت متخلخل
porous mixtures
مدار قطبی
مدار شمالگان یا مدار جنوبگان ، دو خط مدار با عرض جغرافیایی تقریبی 23درجه و 27 دقیقه از قطبین زمین ، مدار قطبی - مدار شمالگان یا مدار جنوبگان
polar circle
مدخل تونل ، ورودی به یک تونل اصلی بالای راهرو آن
اغلب داربست شده یا دارای تاق ضربی است
ساختار احاطه کننده اطراف ورودی یک معدن ؛ دهانه یک ادیت یا تونل اصلی ، ورودی به یک تونل اصلی بالای راهرو آن - اغلب داربست شده یا دارای تاق ضربی است - ساختار احاطه کننده اطراف ورودی یک معدن ؛ دهانه یک ادیت یا تونل اصلی
portal
مس پورفیری
porphyry copper
مستقیم بطور افقی بطرف جلو متمایل است ( معمولاً شاخکها )
porrect
معادلات پروالاستیک
poroelastic equations
مقطع صیقلی - مقطع سنگ یا کانی که به شدت صیقلی شده است این مقطع برای مطالعه کانی‌های تیره توسط نور سطحی یا منعکس‌شده پلاریزه به کار می‌رود
polished section|polished|polished
مقطع صیقلی
مقطع سنگ یا کانی که به شدت صیقلی شده است این مقطع برای مطالعه کانی‌های تیره توسط نور سطحی یا منعکس‌شده پلاریزه به کار می‌رود
polished section
مقطع نازک صیقلی - مقطع نازک مشابه آنچه در سنگ‌نگاری به کار می‌رود که با یک سطح صیقلی پرداخت شده است ولی با شیشه پوششی پوشانده نمیشود این مقطع برای مطالعه نور عبوری و منعکس شده و توسط ریزکاو الکترونی به کار می رود
polished thin section|polished thin|polished thin
مقطع نازک صیقلی
مقطع نازک مشابه آنچه در سنگ‌نگاری به کار می‌رود که با یک سطح صیقلی پرداخت شده است ولی با شیشه پوششی پوشانده نمیشود این مقطع برای مطالعه نور عبوری و منعکس شده و توسط ریزکاو الکترونی به کار می رود
polished thin section
منبع تغذیه (انرژی)
power supply
منبع مشخص آلودگی
point source pollution
منشور قطبنده ، منشور نیکل
polarizing prism
منشور قطبنده ، منشور نیکل
polarizing prism|polarizing|polarizing
منطقه پتاسیمی
منطقه درونی و هسته کانسارهای پورفیری ، مشخص‌شده با فلدسپات پتاسیم تشکیل شده یا تجدید تبلور یافته ، همراه با کمی سریسیت و مقادیر فرعی متغیر ولی مقادیرکم و ثابت انیدریت (لوول ، گیلبرت ، 1970) ، منطقه پتاسیمی - منطقه درونی و هسته کانسارهای پورفیری
potassic zone
منظره قطبی
منظره یک هاگ یا دانه گرده ، کم‌وبیش مستقیم بالای یکی از قطب‌ها ، منظره قطبی - منظره یک هاگ یا دانه گرده
polar view
منفذ انبانه ای ‌شکل - روزنه جای گرفته در مجرای یک پای دروغین بین صفحات سینه‌سپری یک خارپوست(نظیر یک آستروئید)
podial pore|podial|podial
منفذ انبانه ای ‌شکل
روزنه جای گرفته در مجرای یک پای دروغین بین صفحات سینه‌سپری یک خارپوست(نظیر یک آستروئید)
podial pore
منفذدار(گرده)
دانه‌های گرده دارای یک یا چند حفره در لایه بیرونی ، منفذدار(گرده) - دانه‌های گرده دارای یک یا چند حفره در لایه بیرونی
porate
مهاجرت قطبی ، سرگردانی قطبی
polar migration
موج ضربه ای مثبت
positive surge
موقعیت ، وضعیت ، موضع
(الف)داده‌هایی که محل یک نقطه را با توجه به سیستم مرجع در پیمایش مشخص می‌کنند (ب) فضای اشغال‌شده توسط یک نقطه روی سطح زمین یا فضا (ج) مختصاتی که مکان یک نقطه را روی ژئویید یا شبه‌کره مشخص می‌کند (د) قرائت مشخص مدار مدرج افقی یک تئودولیت راهنما که برای مشاهده ایستگاه اولیه از مجموعه ایستگاه‌های قابل مشاهده ، به کار می رود ، موضع - (الف)داده‌هایی که محل یک نقطه را با توجه به سیستم مرجع در پیمایش مشخص می‌کنند (ب) فضای اشغال‌شده توسط یک نقطه روی سطح زمین یا فضا (ج) مختصاتی که مکان یک نقطه را روی ژئویید یا شبه‌کره مشخص می‌کند (د) قرائت مشخص مدار مدرج افقی یک تئودولیت راهنما که برای مشاهده ایستگاه اولیه از مجموعه ایستگاه‌های قابل مشاهده
position
موهای پشت فرق سر کمی بالاتر از چشمهای ساده ( دو بالان )
post vertical bristle
موهای پشت فرق سر کمی بالاتر از چشمهای ساده ( دو بالان )
post vertical bristle|post vertical bristles|post vertical bristles
میکای پتاسیمی
نام غلطی برای میکای غنی از پتاسیم: به ویژه مسکوویت ، میکای پتاسیمی - نام غلطی برای میکای غنی از پتاسیم: به ویژه مسکوویت
potash mica
میکروسکوپ پلاریزان - استفاده از میکروسکوپ های پلاریزان با بهره گیری از تکنیک تهیه مقاطع نازک امکان مطالعه و بررسی دقیق نمونه های سنگی را فراهم نموده است مقاطع نازک تهیه شده از نمونه های سنگی ، ضخامتی حدود 0 03 mm یا 30 میکرون را دارا می باشند در چنین ضخامتی اغلب کانی ها با استفاده از نور عبوری قابل مشاهده و تشخیص می باشند
polarizing microscope|microscope|microscope
میکروسکوپ پلاریزان
استفاده از میکروسکوپ های پلاریزان با بهره گیری از تکنیک تهیه مقاطع نازک امکان مطالعه و بررسی دقیق نمونه های سنگی را فراهم نموده است مقاطع نازک تهیه شده از نمونه های سنگی ، ضخامتی حدود 0 03 mm یا 30 میکرون را دارا می باشند در چنین ضخامتی اغلب کانی ها با استفاده از نور عبوری قابل مشاهده و تشخیص می باشند
polarizing microscope
ناحیه قطبی ، بخشی از دانه گرده
بخشی از دانه گرده رو به قطب از انتهای شیار و ساختارهای وابسته به آن ، بخشی از دانه گرده - بخشی از دانه گرده رو به قطب از انتهای شیار و ساختارهای وابسته به آن
polar area
نام عادی ، نام غیر علمی
popular name
نسبت پواسون - نسبت تغییرات قطری به تغییرات طولی یک جسم ، پواسون 1781 تا 1840 میلادی
poisson ratio|poisson|poisson
نسبت پواسون
نسبت تغییرات قطری به تغییرات طولی یک جسم ، پواسون 1781 تا 1840 میلادی
poisson ratio
نظام تصویر چند مخروطی
policonic projection
نظام نقشه برداری قطبی
polar stereographic
نفوذی پسا کوهزایی
نفوذی آذرین جای گرفته پس از یک دوره فعالیت کوهزایی ، نفوذی پسا کوهزایی - نفوذی آذرین جای گرفته پس از یک دوره فعالیت کوهزایی
postorogenic pluton
نقاط یا خطوط واقع در فاصله نزدیکتری به هم در مقایسه با fuzzy toleranceبرای فرآیندی مشخص
جنرالیزه کردن خط ، رقومی کردن خط ، نقاط یا خطوط واقع در فاصله نزدیکتری به هم در مقایسه با fuzzy toleranceبرای فرآیندی مشخص - جنرالیزه کردن خط
point collision
نقشه پتانسیل‌ سنجی - نقشه‌ای که نشان دهنده ارتفاع سطح پتانسیل سنجی یک آبخوان توسط خطوط تراز یا سایر علائم می باشد
potentiometric map|potentiometric|potentiometric
نقشه پتانسیل‌ سنجی
نقشه‌ای که نشان دهنده ارتفاع سطح پتانسیل سنجی یک آبخوان توسط خطوط تراز یا سایر علائم می باشد
potentiometric map
نقشه سیاسی
political map
نقطه با بارخالص صفر
point of zero net charge
نقطه با بارصفر
point of zero charge
نقطه منشاء ، نقطه اولیه ، نقطه ابتدایی
point of origin
نگاره نقطه‌ای ، نمودار نقطه‌ای
نمودار ساختاری که در آن قطب‌های نماینده جهت‌ یافتگی‌ها ، عمود بر سطوح مشخص یا جهات بلورشناختی ترسیم شده‌اند ، نمودار نقطه‌ای - نمودار ساختاری که در آن قطب‌های نماینده جهت‌ یافتگی‌ها
point diagram
نماد گرده
علامت اختیاری مورد استفاده در نمودار گرده کواترنری ، نشان‌دهنده جنس یا سایر گروه گیاهان و به عنوان مشخصه آشنای بین‌المللی یک خط در نمودار گرده به کار می رود ، نماد گرده - علامت اختیاری مورد استفاده در نمودار گرده کواترنری
pollen symbol
نمودار تخلخل
نمودار کلی برای منحنی‌های چاه‌نگار در رابطه با سنجش‌های مرتبط با تخلخل سازند(نمودار صوتی ، نمودار تراکم ، نمودار نوترون ، نمودار اپی‌ترمال-نوترون) ، نمودار تخلخل - نمودار کلی برای منحنی‌های چاه‌نگار در رابطه با سنجش‌های مرتبط با تخلخل سازند(نمودار صوتی
porosity log
نمودار گرده
هر نموداری که فراوانی گرده را به صورت نوسان چینه‌شناختی نشان می‌دهد ، صراحتاً ، نمایش گرافیکی فراوانی مرتبط با انواع مختلف گرده‌ها و هاگ‌ها در سطوح متوالی هسته رسوبات کواترنری که با آنالیز گرده بررسی‌شده است ، نمودار گرده - هر نموداری که فراوانی گرده را به صورت نوسان چینه‌شناختی نشان می‌دهد
pollen diagram
نمونه نقطه‌ای
نمونه‌ای از رسوب شامل نقطه‌ای واحد در یک توده آب این نمونه یا توسط نمونه ‌بردار لحظه‌ای و یا توسط نمونه ‌بردار مداوم زمانی بدست می‌آید ، نمونه نقطه‌ای - نمونه‌ای از رسوب شامل نقطه‌ای واحد در یک توده آب این نمونه یا توسط نمونه ‌بردار لحظه‌ای و یا توسط نمونه ‌بردار مداوم زمانی بدست می‌آید
point sample
نهر نیروگاه
power channel
نهر نیروگاه ، کانال قدرت ، آبراهه نیروگاه
power canal
نهشت رود پیچ ، نهشت پیچاب ، کوهانه رود ، سد شنی ، سد شنی رودپیچی
کمانی از ماسه یا گراول که در امتداد انحنای درونی خمیدگی میاندر نهشته می شود یکی از مجموعه پشته‌های کمانی و کم‌ارتفاع ماسه ای و شنی ایجادشده درون یک مآندر در حال رشد با اتصال تدریجی تجمعات جداگانه به همراه مهاجرت از کانال به سمت ساحل بیرونی
، سد شنی رودپیچی - کمانی از ماسه یا گراول که در امتداد انحنای درونی خمیدگی میاندر نهشته می شود یکی از مجموعه پشته‌های کمانی و کم‌ارتفاع ماسه ای و شنی ایجادشده درون یک مآندر در حال رشد با اتصال تدریجی تجمعات جداگانه به همراه مهاجرت از کانال به سمت ساحل بیرونی -
point bar
نور قطبیده نوری که با گذشتن از یک منشور یا پلاریزور دیگر تغییر یافته به‌نحوی که ارتعاشات عرضی آن در سطحی خاص یا در طرحی مدور یا بیضوی انجام می‌شود (عموماً واژه نور قطبیده دارای مفهوم نور یک بار پلاریزه می‌باشد ) این واژه در میکروسکوپ پلاریزان برای تحلیل نوری کانی‌ها یا سنگ‌ها در مقطع نازک به کار می‌رود
polarized light
نور قطبیده نوری که با گذشتن از یک منشور یا پلاریزور دیگر تغییر یافته به‌نحوی که ارتعاشات عرضی آن در سطحی خاص یا در طرحی مدور یا بیضوی انجام می‌شود (عموماً واژه نور قطبیده دارای مفهوم نور یک بار پلاریزه می‌باشد ) این واژه در میکروسکوپ پلاریزان برای تحلیل نوری کانی‌ها یا سنگ‌ها در مقطع نازک به کار می‌رود
polarized light|polarized|polarized
نوشکلی پورفیروئیدی - واژه معرفی‌شده توسط فولک( 1965) برای نوشکلی افزایشی که در آن بلورهای کوچک با رشد تعدادی بلور بزرگ به انواع بزرگ تبدیل می‌شوند و در یک خمیره ثابت جانشین می‌شوند؛ به عنوان مثال جانشینی یک پوسته آراگونیتی توسط موزاییک کلسیتی
porphyroid neomorphism|neomorphism|neomorphism|porphyroid
نوشکلی پورفیروئیدی
واژه معرفی‌شده توسط فولک( 1965) برای نوشکلی افزایشی که در آن بلورهای کوچک با رشد تعدادی بلور بزرگ به انواع بزرگ تبدیل می‌شوند و در یک خمیره ثابت جانشین می‌شوند؛ به عنوان مثال جانشینی یک پوسته آراگونیتی توسط موزاییک کلسیتی
porphyroid neomorphism
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Mg ، Fe++)5Si8O22(OH ، F)2
potassicpargasite|pargasite|pargasite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Mg ، Fe2+)4Al(Si6Al2O22)(Cl ، OH)2
potassic-chloropargasite|chloropargasite|chloropargasite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na ، K)( Fe3+ ، Fe++)3(Fe ، Mg ، Al)6(BO3)3Si6O18(OH)4
povondraite|ferridravite|ferridravite
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KNa2Mg2 Fe3+2LiSi8O22(OH)2
potassicleakeite|lekeite|lekeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Mn++)2SiO3(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca
poldervaartite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Cu ، Fe++ ، Zn)SO4•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cu
poitevinite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Mg ، Fe++)5Si8O22(OH ، F)2
potassicpargasite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Mg ، Fe2+)4Al(Si6Al2O22)(Cl ، OH)2
potassic-chloropargasite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg2(CO3)(OH)2•0 5(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg2(CO3)(OH)2•0 5(H2O
pokrovskite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، K)( Fe3+ ، Fe++)3(Fe ، Mg ، Al)6(BO3)3Si6O18(OH)4
povondraite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Zn ، Hg)S ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Zn
polhemusite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KNa2Mg2 Fe3+2LiSi8O22(OH)2
potassicleakeite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pd(Bi ، Pb) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pd(Bi
polarite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Ce ، La ، Nd ، Pr ، Ca)4(Mg ، Fe++)(Cr ، Fe3+)2(Ti ، Nb)2Si4O22 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Ce
polyakovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Cs ، Na)2Al2Si4O12•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Cs
pollucite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Fe ، Pb)3(Ge ، Fe)1-xS4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Fe
polkovicite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(K ، Na ، [ ])(Li ، Mn++)2Al)4Si4O12(OH)4(F ، OH)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(K
potassic-carpholite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(K ، Na)(CaNa)2Mg5[Si8O22](OH ، F)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(K
potassicrichterite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(K ، Na)(CaNa)Mg5[Si8O22]F2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(K
potassic-fluororichterite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(K ، Na)Ca2(Mg ، Fe++ ، Al ، Ti)5[(Si ، Al)8O22](OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(K
potassic-magnesiosadanagaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(K ، Na)Ca2[Fe++3(Al ، Fe3+)2][Si5Al3O22](OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(K
potassicsadanagaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Y ، Ca ، Ce ، U ، Th)(Ti ، Nb ، Ta)2O6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Y
polycrase
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Ca(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Ca(OH)2
portlandite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Fe3+2(TeO3)2(SO4)•3(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Fe3+2(TeO3)2(SO4)•3(H2O)
poughite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Hg3ClO ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Hg3ClO
poyarkovite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:K4Cu++4OCl10 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:K4Cu++4OCl10
ponomarevite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:KAl(SO4)2•12(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:KAl(SO4)2•12(H2O)
potassium-alum
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:KLi2AlSi4O10(F ، OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:KLi2AlSi4O10(F
polylithionite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:KNa2B3Si12O30 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:KNa2B3Si12O30
poudretteite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:KNa2Fe++4 Fe3+Si8O22(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:KNa2Fe++4 Fe3+Si8O22(OH)2
potassicarfvedsonite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Na17Ca3Mg(Ti ، Mn)4[Si2O7]2(PO4)6O2F6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Na17Ca3Mg(Ti
polyphite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:NiNi2S4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:NiNi2S4
polydymite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Pb6Sn2FeSb2S14 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Pb6Sn2FeSb2S14
potosiite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:PbBi2Se2(Te ، S)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:PbBi2Se2(Te
poubaite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:PbBiH(VO4)2•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:PbBiH(VO4)2•2(H2O)
pottsite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:PdHg ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:PdHg
potarite
نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Rh12As7 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Rh12As7
polkanovite
نوعی کانی-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Fe++ ، Mg)2( Fe3+ ، Al)2[Si5Al3O22](OH ، F ، O)2
potassicferrisadanagaite|ferrisadanagaite|ferrisadanagaite
نوعی کانی-در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Fe++ ، Mg)4 Fe3+[Si6Al2O22](Cl ، OH)2
potassic-chlorohastingsite|chlorohastingsite|chlorohastingsite|dashkesanite|potassic
نوعی کانی-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Fe++ ، Mg)2( Fe3+ ، Al)2[Si5Al3O22](OH ، F ، O)2
potassicferrisadanagaite
نوعی کانی-در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: (K ، Na)Ca2(Fe++ ، Mg)4 Fe3+[Si6Al2O22](Cl ، OH)2
potassic-chlorohastingsite
نوعی گرافیت
گرافیت به کاررفته در کف قایق‌های مسابقه ، نوعی گرافیت - گرافیت به کاررفته در کف قایق‌های مسابقه
pot lead
نیرو سنج‌ برق‌ ، توان‌ سنج‌ ولتاژ برق‌ ، پتانسیل سنج
potentiometer
نیروگاه برق آبی مخزن تنظیم (بند حوضچه ای) ، نیروگاه آبراهه ای
نیروگاه جریان رودخانه ای است که برای آن مخزن های کوچکی در مسیر رودخانه ایجاد می نمایند به طوریکه تولید برق در آنها با تاخیر چند ساعته انجام می گیرد ، نیروگاه آبراهه ای - نیروگاه جریان رودخانه ای است که برای آن مخزن های کوچکی در مسیر رودخانه ایجاد می نمایند به طوریکه تولید برق در آنها با تاخیر چند ساعته انجام می گیرد
pondage power station
نیروگاه مخزنی
power station with reservoir
نیروگاه مخزنی
power plant with concentrated fall
نیروی فرار از قطب - مؤلفه‌ای از نیروهای حاصل از چرخش زمین که پوسته را به خارج از قطب و به سمت استوا منتقل می کند وگنر و استوب چنین فرض نموده اند که این نیرو به اندازه کافی برای جابجاکردن قاره‌های دارای حرکت آزاد کافی است ، مثالی که به آن استناد می‌شود بسته شدن تتیس بین قاره‌های شمالی و جنوبی نیمکره شرقی است جفری نشان داده که اثر این نیرو ناچیز است
pole-fleeing force|pole fleeing|pole fleeing
نیروی فرار از قطب
مؤلفه‌ای از نیروهای حاصل از چرخش زمین که پوسته را به خارج از قطب و به سمت استوا منتقل می کند وگنر و استوب چنین فرض نموده اند که این نیرو به اندازه کافی برای جابجاکردن قاره‌های دارای حرکت آزاد کافی است ، مثالی که به آن استناد می‌شود بسته شدن تتیس بین قاره‌های شمالی و جنوبی نیمکره شرقی است جفری نشان داده که اثر این نیرو ناچیز است
pole-fleeing force
نیمرخ گرده
مقطع قائم یک رسوب آلی (نظیر یک تورب‌زار) که نشان‌دهنده یک توالی از گرده مدفون شده‌ یا فسیل شده است؛ نمودار گرده ، نیمرخ گرده - مقطع قائم یک رسوب آلی (نظیر یک تورب‌زار) که نشان‌دهنده یک توالی از گرده مدفون شده‌ یا فسیل شده است؛ نمودار گرده
pollen profile
هاون چینی
برای خرد کردن ذرات بکار می رود در مورد این دستگاه باید از موادی که در اثر اصطکاک آتش می گیرند از این طریق خرد نکرد ، هاون چینی - برای خرد کردن ذرات بکار می رود در مورد این دستگاه باید از موادی که در اثر اصطکاک آتش می گیرند از این طریق خرد نکرد
porcelain mortar
همگرایی قطبی
خط همگرایی توده‌های آبی قطبی و نیمه‌قطبی در اقیانوس این خط با تغییر مشخص در درجه‌حرارت سطح‌آب مشخص می‌شود ، همگرایی قطبی - خط همگرایی توده‌های آبی قطبی و نیمه‌قطبی در اقیانوس این خط با تغییر مشخص در درجه‌حرارت سطح‌آب مشخص می‌شود
polar convergence
هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای
poly-cyclic hydrocarbons
واحدگاه شناختی قطبیدگی (Polarity-chronologic unit) - بازه ی زمانی مشخص‌شده بر مبنای ثبت مغناطیسی که بوسیله واحدهای گاه چینه شناختی قطبیدگی بیان می‌شود واحدهای گاه شناختی قطبیدگی منطبق با مدت زمانی نشان‌داده‌شده توسط گاه زون قطبیدگی می‌باشند (NACSN ، 1983 ، ART 88)
polarity-chronologic unit|chronologic|chronologic
واحدگاه شناختی قطبیدگی (Polarity-chronologic unit)
بازه ی زمانی مشخص‌شده بر مبنای ثبت مغناطیسی که بوسیله واحدهای گاه چینه شناختی قطبیدگی بیان می‌شود واحدهای گاه شناختی قطبیدگی منطبق با مدت زمانی نشان‌داده‌شده توسط گاه زون قطبیدگی می‌باشند (NACSN ، 1983 ، ART 88)
polarity-chronologic unit
واژگونی قطبیدگی ، واژگونی زمین‌مغناطیسی
polarity reversal
وسیله نقلیه مخصوص جا به جا کردن پرسنل که 8تا 12 نفر ظرفیت دارد
portal bus
یخ روزنه ، یخ منفذی
یخ زیر سطحی که فضاهای تخلخل در زمین را پر نموده یا به صورت بالقوه پر می نماید؛ این یخ توسط انجماد آب منفذی در جای خود بدون افزودن آب تشکیل می شود ، یخ منفذی - یخ زیر سطحی که فضاهای تخلخل در زمین را پر نموده یا به صورت بالقوه پر می نماید؛ این یخ توسط انجماد آب منفذی در جای خود بدون افزودن آب تشکیل می شود
pore ice
یخ قطبی
هر نوع یخ دریایی با بیش از یک سال سن و بیش از 3 متر ضخامت این نوع یخ به آهستگی برجسته می شود و معمولاً ضخیم‌ترین شکل یخ دریایی است ، یخ قطبی - هر نوع یخ دریایی با بیش از یک سال سن و بیش از 3 متر ضخامت این نوع یخ به آهستگی برجسته می شود و معمولاً ضخیم‌ترین شکل یخ دریایی است
polar ice
یخ‌برف قطبی
یخ‌برف تشکیل‌شده در درجه‌حرارت‌های کم بدون ذوب‌شدگی یا وجود آب مایع ، یخ‌برف قطبی - یخ‌برف تشکیل‌شده در درجه‌حرارت‌های کم بدون ذوب‌شدگی یا وجود آب مایع
polar firn
یخچال قطبی
یخچالی که درجه حرارت آن تا عمق قابل توجه و یا در کلّ آن ، کمتر از نقطه انجماد می باشد و حتی در تابستان نیز فاقد ذوب‌شدگی است ، یخچال قطبی - یخچالی که درجه حرارت آن تا عمق قابل توجه و یا در کلّ آن
polar glacier
یخ‌گشایی غیر خطی
هر نوع بازشدگی غیرخطی محصور در یخ ، به ویژه گسترش زیاد آب ، نسبت به رگه(یخ) ، احاطه‌شده توسط یخ دریایی ، اما نه آنقدر زیاد که تحت عنوان آب باز(یخ) نامیده شود؛ عموماً در دهانه رودخانه‌ بزرگ دیده می شود ، یخ‌گشایی غیر خطی - هر نوع بازشدگی غیرخطی محصور در یخ
polynya

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
ثبت سفارش ترجمه جدید
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ثبت سفارش ویرایش مقاله جدید
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
ارسال سفارش تولید محتوا
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ارسال سفارش پارافریز مقاله
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:
ثبت سفارش ترجمه فیلم

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

مهندسی كامپيوتر مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی مکانیک مهندسی صنايع مهندسي شيمی مهندسی پزشکی مهندسی مواد و متالوژی مهندسی پليمر مهندسی معدن مهندسی نفت مهندسي نساجی مهندسی شهرسازی محيط زيست مهندسی هوافضا مهندسی HSE مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی خودرو مهندسی دریا علوم مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

حسابداری حقوق مديريت روانشناسی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی علوم اقتصادی مديريت جهانگردی علوم ارتباطات اجتماعی زبان و ادبيات فارسی علوم اجتماعی فلسفه علوم جغرافيايی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

شيمی زيست شناسی فیزیک رياضی زمين شناسی نانوفناوری ژئوفيزيك و هواشناسی علوم کامپیوتر

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی دامپزشكی علوم آزمايشگاهی دندانپزشكی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر

معماری معماری داخلی
Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه