دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای علامت افق هوموس دار بخش فوقانی خاک ، علامت رخساره

علامت افق هوموس دار بخش فوقانی خاک ، علامت رخساره هوموسی خاک است ، حرف اف ، فلورین ، فلور
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Fluorine
شماره اتمی :9
وزن اتمی :18 998
آرایش الکترونی :2-7
نوع عنصر :غیر فلزات
گروه جدول تناوبی :17 - VllA
دوره جدول تناوبی :2
f
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی علامت افق هوموس دار بخش فوقانی خاک ، علامت رخساره هوموسی خاک است ، حرف اف ، فلورین ، فلور
موقعی
و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
1- ماسه های بسیار دانه ریز ، 2- شکستگی و ذرات خاکی را گویند که اندازه قطر آنها بین 0 02 تا 2 میلیمتر است ، 3-اراضی پهناور و بدون پوشش گیاهی4-ماسه های دریایی ، 5-ماسه هایی را گویند که برای پاک کردن دیگ و دیگچه بکارمی برند ، شن ریز ، ماسه ریز دانه
الف) یک اصطلاح زمین شناسی برای ذره ماسه ای که دارای قطر بین 125/0 تا 25/0 میلی متر (250-125 میکرون یا 3 تا 2 واحد فی) است همچنین یک تجمع که از ذرات ریز ماسه ساخته شده است
ب) یک اصطلاح مهندسی برای ذره ماسه ای که دارای قطر بین 074/0 میلی متر (که بر روی الک استاندارد شماره 200 آمریکا باقی ماند) تا 42/0 میلی متر (که از الک استاندارد شماره 40 آمریکا می گذرد) می‌باشد
ج) یک اصطلاح خاک شناسی در آمریکا برای یک ذره ماسه که دارای قطری بین 10/0 تا 25/0 میلی متر است محدوده این قطر توسط جامعه بین المللی علوم خاک تعیین شده است د) مواد خاکی که حاوی 85% یا بیشتر ذرات در اندازه ماسه (درصد سیلت به علاوه 5/0 برابر درصد رس که از 15 بیشتر نمی شود) و 50% یا بیشتر ماسه ریز یا کمتر از 25% ماسه بسیار درشت ، ماسه درشت و ماسه متوسط با همراه با کمتر از 50% ماسه بسیار ریزدانه ، می باشند (SSSA) ، ماسه ریز دانه الف) یک اصطلاح زمین شناسی برای ذره ماسه ای که دارای قطر بین 125/0 تا 25/0 میلی متر (250-125 میکرون یا 3 تا 2 واحد فی) است همچنین یک تجمع که از ذرات ریز ماسه ساخته شده است ب) یک اصطلاح مهندسی برای ذره ماسه ای که دارای قطر بین 074/0 میلی متر (که بر روی الک استاندارد شماره 200 آمریکا باقی ماند) تا 42/0 میلی متر (که از الک استاندارد شماره 40 آمریکا می گذرد) می‌باشد ج) یک اصطلاح خاک شناسی در آمریکا برای یک ذره ماسه که دارای قطری بین 10/0 تا 25/0 میلی متر است محدوده این قطر توسط جامعه بین المللی علوم خاک تعیین شده است د) مواد خاکی که حاوی 85% یا بیشتر ذرات در اندازه ماسه (درصد سیلت به علاوه 5/0 برابر درصد رس که از 15 بیشتر نمی شود) و 50% یا بیشتر ماسه ریز یا کمتر از 25% ماسه بسیار درشت
برفاب ، یخ برف ، برف یخ زده
برف دانه ای تجدید تبلور یافته و حالتی حدواسط بین برف و یخ یخچالی می باشد
الف)ماده ای که حد واسط بین برف و یخ یخچالی است و قدیمی تر و متراکم تر از برف بوده ، ولی هنوز تبدیل به یخ یخچالی نشده است برف ، بعد از سپری کردن فصل ذوب تابستانی ، تبدیل به یخ برف می شود این اصطلاح همچنین ، با اینکه استفاده نادری دارد ، بر پایه خصوصیات فیزیکی ویژه ای مانند چگالی (برف تبدیل به یخ برف می شود در چگالی بزرگتر از 0 4g/cc در نوشته های قدیمی تر ، یا g/cc 0 55 ، بیشترین چگالی یخ است چنانچه دانه های آن ، بطوری به اطراف منتقل شده باشد که نزدیک بهم قرار گرفته اند) ، ولی این معیار سخت بدست می آید و در نواحی خاصی ، مختلف می باشد مترادف: نیوه ـ یخ برف
ب)یک اصطلاح جغرافیایی که برای ناحیه تجمع یا منطقه بالایی یک یخچال کاربرد دارد این استفاده با میدان یخبرف یا نیوه ، جایگزین شده است (در انگستان) ریشه کلمه: آلمانی ، معنای صفتی: “قدیمی ، پارسالی” ، برف یخ زده برف دانه ای تجدید تبلور یافته و حالتی حدواسط بین برف و یخ یخچالی می باشد الف)ماده ای که حد واسط بین برف و یخ یخچالی است و قدیمی تر و متراکم تر از برف بوده ، مختلف می باشد مترادف: نیوه ـ یخ برف ب)یک اصطلاح جغرافیایی که برای ناحیه تجمع یا منطقه بالایی یک یخچال کاربرد دارد این استفاده با میدان یخبرف یا نیوه
به شیار قائم و طویل موجود در سطح ستون یا سایر اعضای سازه ها اتلاق می شود ، فلوت ، شیار ، فلوت‌ زدن‌
(رسوب شناسی): الف) یک ساختار رسوبی اولیه که معمولا به صورت یک قالب شیاری دیده شده و از فرورفتگی یا شیاری قاشق مانند به طول 2 تا 10سانتی متر که در اثر فرسایش ناشی از جریان آبی متلاطم و حاوی رسوب بر روی یک بستر گلی ایجاد می شود معمولا چنین جریاناتی پایانه بالا دست بسیار متلاطم و پرسرعتی دارند که بر همین اساس ، عمق آثار شیاری این بخش از بستر گلی ، نیز به حداکثر مقدار ممکن خود می رسد محور طویل چنین ساختارهایی عموما با راستای جریان موازی است عنوان مزبور ، ابتدایا توسط مکسون و کمپل (1935) برای برشها و خوردگیهای شیاری موجود بر روی تخته سنگهای رودخانه کلرادو مورد استفاده قرار گرفته است
ب) عنوانی که برخی موارد به صورت مترادفی تقریبی برای واژه flutecast یا قالب شیاری بکار می رود
ج) یک سطح سنگی دالبری یا شکنجی ، واژه مزبور ، معمولا به صورت جمع بکار می رود
نیز ببینید: fluting
(زمین ریخت شناسی): کانالی کوچک و کم عمق که محصول هوازدگی و فرسایش تفریقی بوده و به صورت تقریبا قائم بر روی یک سطح سنگی شکل گرفته است ، فلوت‌ زدن‌ (رسوب شناسی): الف) یک ساختار رسوبی اولیه که معمولا به صورت یک قالب شیاری دیده شده و از فرورفتگی یا شیاری قاشق مانند به طول 2 تا 10سانتی متر که در اثر فرسایش ناشی از جریان آبی متلاطم و حاوی رسوب بر روی یک بستر گلی ایجاد می شود معمولا چنین جریاناتی پایانه بالا دست بسیار متلاطم و پرسرعتی دارند که بر همین اساس ، ابتدایا توسط مکسون و کمپل (1935) برای برشها و خوردگیهای شیاری موجود بر روی تخته سنگهای رودخانه کلرادو مورد استفاده قرار گرفته است ب) عنوانی که برخی موارد به صورت مترادفی تقریبی برای واژه flutecast یا قالب شیاری بکار می رود ج) یک سطح سنگی دالبری یا شکنجی ، معمولا به صورت جمع بکار می رود نیز ببینید: fluting (زمین ریخت شناسی): کانالی کوچک و کم عمق که محصول هوازدگی و فرسایش تفریقی بوده و به صورت تقریبا قائم بر روی یک سطح سنگی شکل گرفته است
تازه ، خالص ، زمین آیش ، زمین کشت نشده ، هوانزده ، تازه
مربوط به آب و هوا؛ تازه؛ سنگ یا سطحی سنگی که در معرض هوازدگی یا دگرسانی قرار نگرفته است؛ مانند سنگی که به تازگی و در اثر شکسته شدن ، نمایان شده است
مترادف: unweathered
صفت: آبی که فاقد سنگ بوده و به عنوان آب شور در نظر گرفته نمی شود ، آب شیرین ،
اسم:
الف) سیلاب ، جریان ناگهانی شدید آب
ب) آبراهه ، چشمه یا آبگیر آب شیرین
ج) جریان آب شیرینی که به دریا می پیوندد و یا بخشی از آبراهه و یا کرانه های آن که در سطحی بالاتر از سطح قابل دسترسی جریانات جزر و مدی دریا ، قرار دارند
د) آمیخته شدن آب های شور و شیرین ، تازه مربوط به آب و هوا؛ تازه؛ سنگ یا سطحی سنگی که در معرض هوازدگی یا دگرسانی قرار نگرفته است؛ مانند سنگی که به تازگی و در اثر شکسته شدن ، نمایان شده است مترادف: unweathered صفت: آبی که فاقد سنگ بوده و به عنوان آب شور در نظر گرفته نمی شود ، اسم: الف) سیلاب ، جریان ناگهانی شدید آب ب) آبراهه ، چشمه یا آبگیر آب شیرین ج) جریان آب شیرینی که به دریا می پیوندد و یا بخشی از آبراهه و یا کرانه های آن که در سطحی بالاتر از سطح قابل دسترسی جریانات جزر و مدی دریا ، قرار دارند د) آمیخته شدن آب های شور و شیرین
تند سیل ، تند آب ، سیلاب برق آسا ، سیلاب طغیانی

سیلاب یا تنداب محلی و ناگهانی با حجم نسبتاً عظیم و مدت زمان کوتاه ، که در یک دره عموماً خشک طغیان می کند (مثلاً در یک ناحیه نیمه خشک) و یک حجم زیادی از گل و قطعات سنگی را با خود حمل می کند و معمولاً از یک بارش سنگین ولی مختصر بر روی ناحیه ای نسبتاً کوچک با سراشیبی‌های تند حاصل می شود این سیلاب همچنین ممکن است حاصل از انباره های یخ و گسیختگی سد باشد
نیز ببینید: رود سیل
مترادف: رودخانه سریع
، سیلاب طغیانی - - سیلاب یا تنداب محلی و ناگهانی با حجم نسبتاً عظیم و مدت زمان کوتاه ، که در یک دره عموماً خشک طغیان می کند (مثلاً در یک ناحیه نیمه خشک) و یک حجم زیادی از گل و قطعات سنگی را با خود حمل می کند و معمولاً از یک بارش سنگین ولی مختصر بر روی ناحیه ای نسبتاً کوچک با سراشیبی‌های تند حاصل می شود این سیلاب همچنین ممکن است حاصل از انباره های یخ و گسیختگی سد باشد - نیز ببینید: رود سیل - مترادف: رودخانه سریع -
جلبک مانند ، مانند جلبک‌ دریائی‌ ، جلبکهای‌ فوکاسه‌
اسم: نامی غیررسمی که امروزه برای هر ساختار رسوبی قابل تشخیص تونل یا مسیر مانند که به عنوان اثری فسیلی در نظر گرفته شده ولی به گونه ای مشخص نسبت داده نشده است ، به کار می رود این ساختارها ، زمانی به عنوان بقایای جلبکهای گونه focus و به عنوان شیارهای تغذیه ای استوانه ای ، U شکل و منشعب حیوانی دریازی در نظر گرفته شده و به گونه گیاه مانند fucoides نسبت داده شده اند عنوان مورد نظر ، برای انواع گوناگونی از آثار سخت پوستان ، شیارهای کرمها ، آثار نرمتنان ، آثار حاصل از جذر و مد و امواج و آثار شیاری ، مورد استفاده قرار گرفته است نوکویدها تحت عنوان ساختارهایی که درون لایه های رسوبی شکل گرفته و از موادی کم و بیش خمیده مانند تشکیل شده ، تعریف شده اند ، جلبکهای‌ فوکاسه‌ اسم: نامی غیررسمی که امروزه برای هر ساختار رسوبی قابل تشخیص تونل یا مسیر مانند که به عنوان اثری فسیلی در نظر گرفته شده ولی به گونه ای مشخص نسبت داده نشده است
چهره ، نما ، نمای ظاهری ، سطح ، رخ ، رویه ، وجه ، رخنمون
منطقه رخنمون یافته یک لایه زغال از زغالی که استخراج می شود
(بلورشناسی): وجه بلوری
(زمین شناسی ساختمانی): اسم: اصطلاحی که توسط شروک (1948)برای رأس اصلی یا سطح بالایی یک لایه سنگی استفاده شد ، خصوصاً اگر به حالت قائم یا بشدت شیب دار درآمده باشد
فعل: توصیف شدن نسبت به یا نشان دادن یک جنبه از طبقات رسوبی گفته می شوند که به سمت طرفی قرار گرفته که بطور اولیه به سمت بالا بوده است بنابراین یک طبقه برگشته به سمت شرق ، می تواند دارای شیب 45 درجه به سمت غرب باشد اینطور در مورد چین ها گفته می شود که در جهت جوان شدگی چینه ای در امتداد سطوح محوری و عمود بر محور چین قرار دارد (شکلتون 1958) ، رخنمون - منطقه رخنمون یافته یک لایه زغال از زغالی که استخراج می شود - (بلورشناسی): وجه بلوری - (زمین شناسی ساختمانی): اسم: اصطلاحی که توسط شروک (1948)برای رأس اصلی یا سطح بالایی یک لایه سنگی استفاده شد ، خصوصاً اگر به حالت قائم یا بشدت شیب دار درآمده باشد - فعل: توصیف شدن نسبت به یا نشان دادن یک جنبه از طبقات رسوبی گفته می شوند که به سمت طرفی قرار گرفته که بطور اولیه به سمت بالا بوده است بنابراین یک طبقه برگشته به سمت شرق
حالت پرواز
قابلیتی که در برخی از گوشی های تلفن همراه وجود دارد و با فعال کردن آن اتصالات رادیویی تلفن همراه با شبکه قطع می شود و امکان استفاده از سایر امکانات گوشی فراهم می شود وجود این قابلیت به این دلیل است که کاربر مجبور است در هنگام پرواز با هواپیما گوشی خود را خاموش کند و دیگر نمی تواند از قابلیتهایی نظیر MP3 Player و دوربین و یا دیگر امکانات گوشی استفاده کند ، با فعال کردن این بخش ، کاربر می تواند در محیط هایی این چنینی از امکانات گوشی خود استفاده کند بدون اینکه تداخلی در سیستم رادیویی هواپیما به وجود بیاید ، حالت پرواز قابلیتی که در برخی از گوشی های تلفن همراه وجود دارد و با فعال کردن آن اتصالات رادیویی تلفن همراه با شبکه قطع می شود و امکان استفاده از سایر امکانات گوشی فراهم می شود وجود این قابلیت به این دلیل است که کاربر مجبور است در هنگام پرواز با هواپیما گوشی خود را خاموش کند و دیگر نمی تواند از قابلیتهایی نظیر MP3 Player و دوربین و یا دیگر امکانات گوشی استفاده کند
دشت ، میدان ، صحرا
در زمین شناسی: یک اصطلاح گسترده برای ناحیه ای ، دور از آزمایشگاه و خصوصاً بیرون شهر که در آن ، یک زمین شناسی مشاهدات دست اول را انجام می دهد و به جمع آوری ، داده ها ، سنگها نمونه های کانی و فسیل می پردازد

در زمین‌فیزیک: فضایی که در آن ، یک اثر ، مثلاً گرانی یا مغناطیس ، ظاهر می‌شود و قابل اندازه گیری می باشد این فضا توسط یوستگی تشخیص داده می شود که عبارتست از وجود یک مقدار مرتبط با هر محل درون این فضا
الف) میدان یخ
ب) یک فلوبیسار بزرگ یا سایر نواحی سالم یخ دریا

در زمین شناسی اقتصادی: منطقه یا ناحیه ای که دارای یک ذخیره ویژه معدنی ، مانند طلا یا زغال سنگ می باشد و بدین وسیله تشخیص داده می شود

در سنجش از دور: مجموعه تاثیرات (الکتریکی ، مغناطیسی و گراویتی) که در سراسر فضا گسترش پیدا می کنند ، صحرا - در زمین شناسی: یک اصطلاح گسترده برای ناحیه ای ، سنگها نمونه های کانی و فسیل می پردازد - - در زمین‌فیزیک: فضایی که در آن ، ظاهر می‌شود و قابل اندازه گیری می باشد این فضا توسط یوستگی تشخیص داده می شود که عبارتست از وجود یک مقدار مرتبط با هر محل درون این فضا - الف) میدان یخ - ب) یک فلوبیسار بزرگ یا سایر نواحی سالم یخ دریا - - در زمین شناسی اقتصادی: منطقه یا ناحیه ای که دارای یک ذخیره ویژه معدنی ، مانند طلا یا زغال سنگ می باشد و بدین وسیله تشخیص داده می شود - - در سنجش از دور: مجموعه تاثیرات (الکتریکی
رخساره ، شناخت نما ، فاسیس ، رخساره
عبارت از توده سنگ رسوبی که با تفاوت در ویژگیهایی همچون ترکیب سنگ ، بافت ، فسیلها ، ساختمانهای رسوبی و رنگ و از توده سنگی مجاور خود قابل تشخیص است
* الف) جنبه ، ظاهر و ویژگی یک واحد سنگی که معمولاً منعکس کننده شرایط منشا آن واحد می باشد
ب) بخش قابل نقشه برداری و از قبل تعیین شده یک پیکره سنگ چینه شناسی که از نظر سنگ شناسی یا محتوای فسیلی از سایر طبقات نهشته شده در زمان و رده سنگ شناسی مشابه ، متفاوت است
د) یک پیکره سنگی که بر اساس محتوای فسیلی اش ، متمایز می شود مقایسه شود با رخساره زیستی
هـ) یک مجموعه یا جامعه محلی از زیستمندان زنده یا فسیلی ، خصوصاً یک ویژگی بعضی از انواع دریایی مقایسه شود با رخساره زیستی
و) محیط یا منطقه ای که در آن ، یک سنگ تشکیل شده است ، مثلاً رخساره قائده ای ماسه ای ، رخساره بادی ، رخساره آتشفشانی مقایسه شود با رخساره محیطی
ح) سنگهایی با منشاءهای متفاوت که شرایط خاص دما ـ فشار ساخته شده اند
مقایسه شود با: رخساره کانیایی ، رخساره دگرگونی
، رخساره - عبارت از توده سنگ رسوبی که با تفاوت در ویژگیهایی همچون ترکیب سنگ ، ساختمانهای رسوبی و رنگ و از توده سنگی مجاور خود قابل تشخیص است - * الف) جنبه ، ظاهر و ویژگی یک واحد سنگی که معمولاً منعکس کننده شرایط منشا آن واحد می باشد - ب) بخش قابل نقشه برداری و از قبل تعیین شده یک پیکره سنگ چینه شناسی که از نظر سنگ شناسی یا محتوای فسیلی از سایر طبقات نهشته شده در زمان و رده سنگ شناسی مشابه ، متفاوت است - د) یک پیکره سنگی که بر اساس محتوای فسیلی اش ، متمایز می شود مقایسه شود با رخساره زیستی - هـ) یک مجموعه یا جامعه محلی از زیستمندان زنده یا فسیلی ، خصوصاً یک ویژگی بعضی از انواع دریایی مقایسه شود با رخساره زیستی - و) محیط یا منطقه ای که در آن ، رخساره آتشفشانی مقایسه شود با رخساره محیطی - ح) سنگهایی با منشاءهای متفاوت که شرایط خاص دما ـ فشار ساخته شده اند - مقایسه شود با: رخساره کانیایی ، رخساره دگرگونی -
ریز دانه
الف) به یک سنگ بلورین یا شیشه ای و بافت آن سنگ گویند که در آن ، کانی های منفرد نسبتاً کوچک هستند بالاخص ، به سنگ آذرینی گویند که ذرات آن دارای قطر میانگین کمتر از(mm1 (04/0 اینچ می باشند مترادف: آفانیتی
ب) به رسوب یا سنگ رسوبی و بافت آن گویند که در آن ، سازنده های منفرد آنقدر کوچک اند که با چشم غیرمسلح تشخیص داده نمی شوند بالاخص ، به رسوب یا سنگی گویند که ذرات آن دارای قطر میانگین کمتر از 16/1 میلی متر (62 میکرون یا در اندازه سیلت یا کوچکتر) است مقایسه شود با: ریزبلورین این اصطلاح ، دارای معنای نسبی است و حدود اندازه ای متعددی برای آن پیشنهاد شده و استفاده می شود
مقایسه شود با: درشت دانه ، متوسط دانه ،
ج) به خاکی گفته می شود که در آن ، سیلت و یا رس غالب است
، ریز دانه - الف) به یک سنگ بلورین یا شیشه ای و بافت آن سنگ گویند که در آن ، به سنگ آذرینی گویند که ذرات آن دارای قطر میانگین کمتر از(mm1 (04/0 اینچ می باشند مترادف: آفانیتی - ب) به رسوب یا سنگ رسوبی و بافت آن گویند که در آن ، دارای معنای نسبی است و حدود اندازه ای متعددی برای آن پیشنهاد شده و استفاده می شود - مقایسه شود با: درشت دانه ، - ج) به خاکی گفته می شود که در آن ، سیلت و یا رس غالب است -
زون زیوی
الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر
ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد
ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری ، زون زیوی الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری
ساختمان ، ترکیب ، بافت ، فابریک ، فابریک
فابریک اولین بار توسط زمین شناسی به اسم sanders تعریف شد که شامل بافت و ساختمانهای رسوبی می شود ارتباط دانهها با یکدیگر در فضا را در یک سنگ رسوبی فابریک آن سنگ می گویند
(خاک شناسی): ماهیت فیزیکی یک خاک بر طبق آرایش فضایی ذرات و حفرات آن
(زمین شناسی ساختمانی): نظم فضایی و هندسی تمام آن مولفه هایی که یک سنگ تغییر شکل یافته را تشکیل می دهند فابریک ، دربرگیرنده اصطلاحاتی از جمله بافت ، ساخت و جهت یافتگی ترجیحی است (همچنین یک اصطلاح کاملاً جامع است که اشکال و ویژگی های بخش های منفرد یک توده سنگ و وضعیتی که در آن ، این بخش ها توزیع شده اند و در فضا جهت یافته اند ، را توصیف می کند (هانر ، منیزو ویلیامز 1976) این اصطلاح اولین بار توسط ساندر (1930) از کلمه آلمانی Geftige تعریف شد
(رسوب شناسی): جهت یافتگی (یا فقدان جهت یافتگی) در فضای عناصر (ذرات مجزا ، بلورها ، سیمان) که از آنها ، یک سنگ رسوبی ساخته می شود
مقایسه شود با: آرایش
نیز ببینید: فابریک تبلور
سازند ، تشکیلات - هر مجموعه سنگی که خصوصیات مشترکی از نظر منشا ، سن یا ترکیب داشته باشد - - از دیدگاه حفاری: عنوانی عام که توسط حفاران برای سنگی رسوبی که بر پایه مشخصات مخزنی یا فیزیکی (حفاری) معین ، قابل تشریح می باشد ، بکار می رود چنین واژه ای که در این مورد فاقد هر گونه مفهوم صنفی در مورد ویژگیهای چینه شناختی می باشد ، در قالب عباراتی چون سازند سخت ، سازند چرتی یا سازند متخلخل ، مورد استفاده قرار می گیرد <br>از دیدگاه ecol؛ گروههایی از موجودات زنده که به خاطر دارا بودن الگوی زیستی مشترک و بسیار متوسط و نیز عبارات یکسان و شرایط آب و هوایی مورد نیاز مشابه ، در کنار یکدیگر زندگی می کنند - - مربوط به cart؛ توده ای با دوام و از سنگهایی آذرین ، رسوبی یا دگرگونی که مرزهای آن به سادگی و بدون نیاز به بررسی های دقیق دیرین شناختی یا سنگ شناختی ، قابل تشخیص بوده و وسعت آن به اندازه ای است که به عنوان واحدی مستقل و به منظور بررسی و تشریح منطقه ای در نقشه های زمین شناسی قابل ارائه می باشد واحد کارتوگرافی اصلی در ارائه نقشه های زمین شناسی -
سازند ، تشکیلات
هر مجموعه سنگی که خصوصیات مشترکی از نظر منشا ، سن یا ترکیب داشته باشد

از دیدگاه حفاری: عنوانی عام که توسط حفاران برای سنگی رسوبی که بر پایه مشخصات مخزنی یا فیزیکی (حفاری) معین ، قابل تشریح می باشد ، بکار می رود چنین واژه ای که در این مورد فاقد هر گونه مفهوم صنفی در مورد ویژگیهای چینه شناختی می باشد ، در قالب عباراتی چون سازند سخت ، سازند چرتی یا سازند متخلخل ، مورد استفاده قرار می گیرد <br>از دیدگاه ecol؛ گروههایی از موجودات زنده که به خاطر دارا بودن الگوی زیستی مشترک و بسیار متوسط و نیز عبارات یکسان و شرایط آب و هوایی مورد نیاز مشابه ، در کنار یکدیگر زندگی می کنند

مربوط به cart؛ توده ای با دوام و از سنگهایی آذرین ، رسوبی یا دگرگونی که مرزهای آن به سادگی و بدون نیاز به بررسی های دقیق دیرین شناختی یا سنگ شناختی ، قابل تشخیص بوده و وسعت آن به اندازه ای است که به عنوان واحدی مستقل و به منظور بررسی و تشریح منطقه ای در نقشه های زمین شناسی قابل ارائه می باشد واحد کارتوگرافی اصلی در ارائه نقشه های زمین شناسی
سازند آهکی فَهلیان(نئوکومین_آپتین)
شامل سنگ آهک های ائولیتی متورق تا توده ای به رنگ قهوه ای خاکستری با ریخت خشن است که یکی از سنگ مخزن های گروه خامی در
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس می باشد مرز پایینی به سازند سورمه یا سازند انیدریتی هیث و مرز بالایی با گَدوان است در تمام مناطق فارس ، شمال خاوری خوزستان و شمال خاوری لرستان دید ، ولی در جنوب غرب لرستان و خوزستان به سازند گَرو تبدیل می شود
سازند آهکی فَهلیان(نئوکومین_آپتین) شامل سنگ آهک های ائولیتی متورق تا توده ای به رنگ قهوه ای خاکستری با ریخت خشن است که یکی از سنگ مخزن های گروه خامی در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس می باشد مرز پایینی به سازند سورمه یا سازند انیدریتی هیث و مرز بالایی با گَدوان است در تمام مناطق فارس ، شمال خاوری خوزستان و شمال خاوری لرستان دید ، ولی در جنوب غرب لرستان و خوزستان به سازند گَرو تبدیل می شود
شاخابه یا خلیج کوچک باریک و نامنظم ، که عمدتاً بوسیله غرق شدن یک دره یخچالی حاصل می شود که در زمین پستی حفر شده و در امتداد حاشیه یک ساحل سنگی هموار است ، مانند آنچه در جنوبی شرقی سوئد دیده می شود و معمولاً توسط چندین جزیره حاشیه ای همراهی می وشد یک فیارد ، کوتاهتر ، کم عمق‌تر و وسیع‌تر از یک آبدره در نیم رخ می باشد ولی از یک خلیج باریک عمیق تر است تلفظ: فیارد یا فایارد
ریشه کلمه: سوئدی یک مساحت بزرگ پیوسته آب که بوسیله صخره دریایی احاطه شده است (استامپ 1961) استفاده این اصطلاح در زبان انگلیسی دارای معنای تخصصی تر و خالص تری است که در معنای سوئدی آن نمی شود
مترادف: دره غرقابی
بنگرید به : fjard ، کم عمق‌تر و وسیع‌تر از یک آبدره در نیم رخ می باشد ولی از یک خلیج باریک عمیق تر است تلفظ: فیارد یا فایارد ریشه کلمه: سوئدی یک مساحت بزرگ پیوسته آب که بوسیله صخره دریایی احاطه شده است (استامپ 1961) استفاده این اصطلاح در زبان انگلیسی دارای معنای تخصصی تر و خالص تری است که در معنای سوئدی آن نمی شود مترادف: دره غرقابی بنگرید به : fjard
شکستگی ، شکست - اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها - - در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی) - - در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند - - در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا - - در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند - - در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم - مقایسه شود با:[flow [expstruc - مترادف: rupture -
شکستگی ، شکست ، شکست
اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها

در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی)

در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند

در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا

در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند

در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم
مقایسه شود با:[flow [expstruc
مترادف: rupture
شن ریز ، نرم شن ، شن دانه ریز ، شن ریزدانه

الف) یک اصطلاح خاک شناسی که در آمریکا برای شنی استفاده می شود که ذرات آن دارای قطری بین 2 تا 12 5 میلی متر می باشد (12/1 تا 2/1 اینچ) این اصطلاح سابقاً برای ذرات خاک (که در حال حاضر ماسه بسیار درشت خوانده می شوند) استفاده می شد که دارای قطرهای 2-1 میلی متر بودند

ب) یک اصطلاح مهندسی برای شنی که ذرات آن دارای قطری بین 4 76 میلی متر (که بر روی الک استاندارد آمریکایی شماره 4 باقی می ماند) تا 19 میلی متر می باشند (4/3 اینچ)
، شن ریزدانه - - الف) یک اصطلاح خاک شناسی که در آمریکا برای شنی استفاده می شود که ذرات آن دارای قطری بین 2 تا 12 5 میلی متر می باشد (12/1 تا 2/1 اینچ) این اصطلاح سابقاً برای ذرات خاک (که در حال حاضر ماسه بسیار درشت خوانده می شوند) استفاده می شد که دارای قطرهای 2-1 میلی متر بودند - - ب) یک اصطلاح مهندسی برای شنی که ذرات آن دارای قطری بین 4 76 میلی متر (که بر روی الک استاندارد آمریکایی شماره 4 باقی می ماند) تا 19 میلی متر می باشند (4/3 اینچ) -
شیاردار کردن
الف) فرآیند شکل گیری یک شیار از طریق برش خردن و فرسایش تقریبی یک سطح گلی توسط جریان آب جاری بر روی آن
ب) سطوح سنگی دالبری یا شکنجی (موجی) شده

(زمین شناسی یخچالی): الف) شکل گیری شیارها یا کانالهای جوی مانند برروی وجه رو به توده یخی صخره یا تپه سنگی که جلوی پیشروی و حرکت توده یخی مزبور را گرفته است؛ شیارهای مورد نظر که محصول فرسایش یخچالی توده یخی هستند ، در اطراف تپه سنگی و به سمت بخش پشت به توده یخنی آن گسترده نمی شوند همچنین شیارهای حاصل از این مکانیسم
ب) ساختار خطی یا شیارها و لبه های جریانی موازی با راستای حرکت جریان آب ، که درشیلهایی که به تازگی نهشته شده اند و یا در نهشته های قدیمی تر ، شکل گرفته و ارتفاعی از چند سانتی متر تا 25متر و نیز طولی از چند متر تا بیش از 20 کیلومتر دارند

(زمین ریخت شناسی): نوعی هوازدگی و فرسایش تفریقی که منجر به ایجاد سطح مواجی از شیارها (شیار و لبه) در یک سنگ متراکم درشت دانه مانند گرانیت یا گنایس ، می شود ، خصوصا فرآیند شکل گیری لبه ها و فرورفتگیها یا شیارهای کوچک مقیاس توسط امواج ، شیاردار کردن الف) فرآیند شکل گیری یک شیار از طریق برش خردن و فرسایش تقریبی یک سطح گلی توسط جریان آب جاری بر روی آن ب) سطوح سنگی دالبری یا شکنجی (موجی) شده (زمین شناسی یخچالی): الف) شکل گیری شیارها یا کانالهای جوی مانند برروی وجه رو به توده یخی صخره یا تپه سنگی که جلوی پیشروی و حرکت توده یخی مزبور را گرفته است؛ شیارهای مورد نظر که محصول فرسایش یخچالی توده یخی هستند ، در اطراف تپه سنگی و به سمت بخش پشت به توده یخنی آن گسترده نمی شوند همچنین شیارهای حاصل از این مکانیسم ب) ساختار خطی یا شیارها و لبه های جریانی موازی با راستای حرکت جریان آب ، شکل گرفته و ارتفاعی از چند سانتی متر تا 25متر و نیز طولی از چند متر تا بیش از 20 کیلومتر دارند (زمین ریخت شناسی): نوعی هوازدگی و فرسایش تفریقی که منجر به ایجاد سطح مواجی از شیارها (شیار و لبه) در یک سنگ متراکم درشت دانه مانند گرانیت یا گنایس
علامت اطمینان
تقاطع خطوط رسم شده بین نشانه های شاخص متضاد ، نشانه های شاخص که بر روی نگاتیو عکسهای هوایی در داخل دوربین هوایی در زمان نوردهی تشکیل می شوند

یک نقطه یا شاخص که به عنوان پایه یا مرجع استفاده می شود یکی از معمولاً 4 علامت شاخصی که متصل به لنز دوربین است (همانند آنچه بر روی قاب فلزی که نگاتیو را دربر می گیرد) که تشکیل تصویر بر روی نگاتیو یا پرینت می دهد بطوریکه خطوط کشیده شده بین نقاط مقابل هم ، در نقطه اصلی هم دیگر را قطع کرده و بدین طریق ، نقطه اصلی عکس معین می گردد
مترادف: علامت تلفیق
، علامت اطمینان - تقاطع خطوط رسم شده بین نشانه های شاخص متضاد ، نشانه های شاخص که بر روی نگاتیو عکسهای هوایی در داخل دوربین هوایی در زمان نوردهی تشکیل می شوند -
یک نقطه یا شاخص که به عنوان پایه یا مرجع استفاده می شود یکی از معمولاً 4 علامت شاخصی که متصل به لنز دوربین است (همانند آنچه بر روی قاب فلزی که نگاتیو را دربر می گیرد) که تشکیل تصویر بر روی نگاتیو یا پرینت می دهد بطوریکه خطوط کشیده شده بین نقاط مقابل هم ، نقطه اصلی عکس معین می گردد - مترادف: علامت تلفیق -
فابریک فابریک اولین بار توسط زمین شناسی به اسم sanders تعریف شد که شامل بافت و ساختمانهای رسوبی می شود ارتباط دانهها با یکدیگر در فضا را در یک سنگ رسوبی فابریک آن سنگ می گویند (خاک شناسی): ماهیت فیزیکی یک خاک بر طبق آرایش فضایی ذرات و حفرات آن (زمین شناسی ساختمانی): نظم فضایی و هندسی تمام آن مولفه هایی که یک سنگ تغییر شکل یافته را تشکیل می دهند فابریک ، دربرگیرنده اصطلاحاتی از جمله بافت ، ساخت و جهت یافتگی ترجیحی است (همچنین یک اصطلاح کاملاً جامع است که اشکال و ویژگی های بخش های منفرد یک توده سنگ و وضعیتی که در آن ، این بخش ها توزیع شده اند و در فضا جهت یافته اند ، را توصیف می کند (هانر ، منیزو ویلیامز 1976) این اصطلاح اولین بار توسط ساندر (1930) از کلمه آلمانی Geftige تعریف شد (رسوب شناسی): جهت یافتگی (یا فقدان جهت یافتگی) در فضای عناصر (ذرات مجزا ، بلورها ، سیمان) که از آنها ، یک سنگ رسوبی ساخته می شود مقایسه شود با: آرایش نیز ببینید: فابریک تبلور
فاصله انتقال انفجار
اگریک فشنگ ماده منفجره رادرهوای آزادمنفجرکنیم موج انفجارحاصله می تواندفشنگ دیگری راکه به فاصله معینی ازاولی واقع شده منفجرنماید این فاصله رافاصله انتقال انفجارمی گویندکه تابع قطرفشنگ ماده منفجره ووضعیت نسبی فشنگها نسبت به یکدیگرمی باشد
(آب):الف) افزایش ناگهانی آب در یک رود ، مثلاً در جایی که آب توسط یک سد نگهداشته می شود ب) یک استخر یا برکه آب یک مکان مرداب یا مردابی مقایسه شود با: flush شست و شو
(معدن کاری و استخراج): الف) فرونشست سطح در نتیجه معدن کاری زیرزمینی خصوصاً از عملیات سنگ نمک و پمپاژ آب نمک مقایسه شود با: inbreak افت افقی Crow in فرو رفتن ب) یک دریاچه یا گستره کم عمق آلی که یک کاواک حاصله از چنین فرونشستی را اشغال کرده است ، فاصله انتقال انفجاراگریک فشنگ ماده منفجره رادرهوای آزادمنفجرکنیم موج انفجارحاصله می تواندفشنگ دیگری راکه به فاصله معینی ازاولی واقع شده منفجرنماید این فاصله رافاصله انتقال انفجارمی گویندکه تابع قطرفشنگ ماده منفجره ووضعیت نسبی فشنگها نسبت به یکدیگرمی باشد (آب):الف) افزایش ناگهانی آب در یک رود ، مثلاً در جایی که آب توسط یک سد نگهداشته می شود ب) یک استخر یا برکه آب یک مکان مرداب یا مردابی مقایسه شود با: flush شست و شو (معدن کاری و استخراج): الف) فرونشست سطح در نتیجه معدن کاری زیرزمینی خصوصاً از عملیات سنگ نمک و پمپاژ آب نمک مقایسه شود با: inbreak افت افقی Crow in فرو رفتن ب) یک دریاچه یا گستره کم عمق آلی که یک کاواک حاصله از چنین فرونشستی را اشغال کرده است
فرانکلینیت
ترکیب شیمیایی : (Zn ، Mn ، Fe2+)(Fe3+ ، Mn3+)2O4
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:نا کامل ، مطابق با /111/
جلا: فلزی ، نیمه فلزی
شکستگی: صدفی
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی : شکننده و ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; امریکا ، روسیه (اورال) و
خواص شیمیایی : محلول در HCl ، ذوب نمی شود
ترکیب شیمیایی:متغیر دارای انکلوزیون های Mn
رنگ کانی : سیاه ، خرده های نازک آن نیمه شفاف و به رنگ قرمز تیره است
رنگ خاکه: قهوه ای ، قرمز
تشابه کانی شناسی : مگنتیت ، کرومیت
پاراژنز : کلسیت ، زنسیت ، ویلمیت ، رودونیت
منشا تشکیل : دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:اکتائدر
محل پیدایش: آمریکا (فرانکلین)
اغلب دارای خاصیت مغناطیسی ضعیف است ، ذوب نمی شود ، خاصیت مغناطیسی به خود می گیرد ، کانیهای مشابه آن مگنتیت و کرومیت است
نام آن از محل Franklin در نیوجرسی آمریکا گرفته شده است
سختی : 6 - 6 5
چگالی : 5 – 5 2 ، فرانکلینیت - ترکیب شیمیایی : (Zn ، Mn3+)2O4 - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:نا کامل ، مطابق با /111/ - جلا: فلزی ، نیمه فلزی - شکستگی: صدفی - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی : شکننده و ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای - ژیزمان :کمیاب ; امریکا ، روسیه (اورال) و - خواص شیمیایی : محلول در HCl ، ذوب نمی شود - ترکیب شیمیایی:متغیر دارای انکلوزیون های Mn - رنگ کانی : سیاه ، خرده های نازک آن نیمه شفاف و به رنگ قرمز تیره است - رنگ خاکه: قهوه ای ، قرمز - تشابه کانی شناسی : مگنتیت ، کرومیت - پاراژنز : کلسیت ، رودونیت - منشا تشکیل : دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:اکتائدر - محل پیدایش: آمریکا (فرانکلین) - اغلب دارای خاصیت مغناطیسی ضعیف است ، کانیهای مشابه آن مگنتیت و کرومیت است - نام آن از محل Franklin در نیوجرسی آمریکا گرفته شده است - سختی :
فرانکئیت
ترکیب شیمیایی :Pb5Sn3Sb2S14
درصد مواد:Pb49 78% Sn17 10% Sb11 65% S21 47% با انکلوزیون های Ag ، Ge ، In
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفور
رخ: کامل ، مطابق با سطح /001/
جلا:فلزی
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای با رشته های شعاعی ، گلوله ای کوچک ، فلسی
ژیزمان : کمیاب ; بولیوی ، امریکا و روسیه
خواص شیمیایی : کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود
رنگ کانی : خاکستری ، سیاه گاهی قوس و قزحی
رنگ خاکه:خاکستری ، سیاه
تشابه کانی شناسی : ته آلیت
پاراژنز :بولانژریت ، سیلندریت ، ورتزیت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:پهن ، کوتاه ، نازک
محل پیدایش: بولیوی
کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود
نام آن از نام دومهندس معدن C E Francke گرفته شده است
سختی :2
چگالی : 5 5 - 5 9 ، فرانکئیت - ترکیب شیمیایی :Pb5Sn3Sb2S14 - درصد مواد:Pb49 78% Sn17 10% Sb11 65% S21 47% با انکلوزیون های Ag ، In - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفور - رخ: کامل ، مطابق با سطح /001/ - جلا:فلزی - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، فلسی - ژیزمان : کمیاب ; بولیوی ، امریکا و روسیه - خواص شیمیایی : کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود - رنگ کانی : خاکستری ، سیاه گاهی قوس و قزحی - رنگ خاکه:خاکستری ، سیاه - تشابه کانی شناسی : ته آلیت - پاراژنز :بولانژریت ، ورتزیت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:پهن ، نازک - محل پیدایش: بولیوی - کمی محلول در اسید کلریدریک گرم و اسیدنیتریک ، باآب تمیز میشود - نام آن از نام دومهندس معدن C E Francke گرفته شده است - سختی :2 - چگالی : 5 5 - 5 9
فربریت
ترکیب شیمیایی :FeWO4
درصد مواد: FeO23 65% WO376 35%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:ولفرامات
رخ:کامل
جلا: نیمه فلزی ، مات
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی : : ترد
خاصیت مغناطیسی: متوسط
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، امریکا ، بولیوی ، پرو و گروئنلند
خواص شیمیایی : در HC ، H2SO4 حل می شود
رنگ کانی : سیاه ، خاکستری سیاه
رنگ خاکه: قهوه ای تیره ، سیاه
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، انحلال در اسیدها
تشابه کانی شناسی : کولومبیت
پاراژنز : شئلیت ، ولفرامیت ، توپاز و غیره
منشا تشکیل : پنوماتولیتی
شکل بلورها:قرصی شکل ، منشوری
نام آن از نام یکنفر آلمانی (R Ferber) گرفته شده است ، فربریت - ترکیب شیمیایی :FeWO4 - درصد مواد: FeO23 65% WO376 35% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:ولفرامات - رخ:کامل - جلا: نیمه فلزی ، مات - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی : : ترد - خاصیت مغناطیسی: متوسط - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای - ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، پرو و گروئنلند - خواص شیمیایی : در HC ، H2SO4 حل می شود - رنگ کانی : سیاه ، خاکستری سیاه - رنگ خاکه: قهوه ای تیره ، سیاه - تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، انحلال در اسیدها - تشابه کانی شناسی : کولومبیت - پاراژنز : شئلیت ، توپاز و غیره - منشا تشکیل : پنوماتولیتی - شکل بلورها:قرصی شکل ، منشوری - نام آن از نام یکنفر آلمانی (R Ferber) گرفته شده است
فلدسپات ، فلدسپار
فلدسپارها بیشترین گستردگی را در بین سایر گروه ها دارند و 60 درصد پوسته زمین را تشکیل می دهند؛آنها در ترکیب همه انواع سنگها قرار دارند (شیست های بلورین ، میگماتیت ها ، گنیس ها ، گرانیت ها ، و بیشتر سنگهای ماگمایی) و همچنین در کانی های رگه ای در غارها فلدسپارها معمولا رنگی سفید یا نزدیک به سفید دارند ، روشن و شفاف هستند (فلدسپارها در ترکیب خودشان رنگ ندارند و رنگشان بخاطر ناخالصی آنهاست) ، سختی آنها در مقیاس موس 6 ، ماکل های تکراری ، سیستم مونوکلینیک و تری کلینیک ، و در دو جهت کلیواژ(در ارتوکلاز با زاویه 90 درجه و در پلاژیوکلاز حدودا 86 درجه) دارند از تجزیه فلدسپار ها بخش عمده ای رس یا خاک و همچنین کانی کائولینیت بوجود می آید
الف) گروهی از کانی های سنگ ساز بسیار فراوان با فرمول عمومی زیر: MAl(Al ، Si)3O8 که M می توانند یکی از عناصر Rb ، Ba ، Ca ، Na ، K ، Sr یا آهن باشد فلدسپاتها فراوان ترین گروه کانی هستند و 60% پوسته کره زمین را تشکیل می‌دهند این کانی ها به عنوان سازنده های تمام انواع سنگها (بلورین ، شیستها ، میگماتیتها ، گنایس ها ، گرانیت ها و اغلب سنگهای دگرگونی) و به عنوان کانی های شکافی در ترک ها و کانی های حفره ایی در حفرات ظاهر می شوند فلدسپاتها معمولاً سفید یا تقریباً سفید و روشن و نیمه شفاف می باشند (این کانی ها هیچ رنگی به خودی خود ندارند اما به خاطر وجود ناخالصی ها رنگی می شوند) ، دارای سختی 6 در مقیاس سختی موس هستند و اغلب نشان دهنده دوقلویی (ماکل) می باشند ، دارای تقارن منوکلینیک یا تریکلینیک هستند و در دو جهت رخ خوب از خود به نمایش می گذارند ، فلدسپار فلدسپارها بیشترین گستردگی را در بین سایر گروه ها دارند و 60 درصد پوسته زمین را تشکیل می دهند؛آنها در ترکیب همه انواع سنگها قرار دارند (شیست های بلورین ، و در دو جهت کلیواژ(در ارتوکلاز با زاویه 90 درجه و در پلاژیوکلاز حدودا 86 درجه) دارند از تجزیه فلدسپار ها بخش عمده ای رس یا خاک و همچنین کانی کائولینیت بوجود می آید الف) گروهی از کانی های سنگ ساز بسیار فراوان با فرمول عمومی زیر: MAl(Al
فلوئوریت - فرمول شیمیایی :CaF2 - درصد مواد:Ca51 33% F48 67% همراه با ادخال های Cl به صورت نادر - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:هالوژن - رخ:کامل ، مطابق با سطح /111/ - جلا: شیشه ای - شفافیت: نیمه شفاف - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای - ژیزمان : فراوان ;‌ آلمان شرقی و غربی ، سوئیس ، چک و اسلواکی ، انگلیس ، نروژ ، ایتالیا ، بلغارستان ، کانادا ، امریکا ، استرالیا ، چین ، مغولستان و - خواص شیمیایی : محلول در H2SO4 و گاهی HF - رنگ کانی : سفید ، زرد ، رگه ای ، سبز ، بنفش ، قرمز ، متمایل به بنفش ، صورتی (استثنائاْ آبی یا حتی سیاه) - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه : سختی (کریولیت ، سنارمورنتیت و باریت ، آپاتیت ، آماتیس) و رخ های کامل - تشابه کانی شناسی : کریولیت ، سنارمورنتیت ، باریت ، آماتیس - پاراژنز :گالن ، اسفالریت ، کلسیت ، دولومیت ، کاسیتریت ، تورمالین - منشا تشکیل :پنوماتولیتی - شکل بلورها: هگزائدر ، اکتائدر ، مرکب ، رمبوئدر ، دودکائدر ، ماکله ( نادر) - محل پیدایش: چک و اسلواکی - لومیناسانس بنفش تیره ، فلورسانس آبی تا بنفش و گاهی ترمولومیناسانس قهوه ای دارد - نام آن از واژة لاتین Fluere به معنای رنگ گرفته شده است به Yttrocerite هم معروف است - سختی : 4 - چگالی :3 18
فلوئورین ، فلوئوریت به فرمول CaF2 ، فلوئوریت
فرمول شیمیایی :CaF2
درصد مواد:Ca51 33% F48 67% همراه با ادخال های Cl به صورت نادر
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:هالوژن
رخ:کامل ، مطابق با سطح /111/
جلا: شیشه ای
شفافیت: نیمه شفاف
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای
ژیزمان : فراوان ;‌ آلمان شرقی و غربی ، سوئیس ، چک و اسلواکی ، انگلیس ، نروژ ، ایتالیا ، بلغارستان ، کانادا ، امریکا ، استرالیا ، چین ، مغولستان و
خواص شیمیایی : محلول در H2SO4 و گاهی HF
رنگ کانی : سفید ، زرد ، رگه ای ، سبز ، بنفش ، قرمز ، متمایل به بنفش ، صورتی (استثنائاْ آبی یا حتی سیاه)
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه : سختی (کریولیت ، سنارمورنتیت و باریت ، آپاتیت ، آماتیس) و رخ های کامل
تشابه کانی شناسی : کریولیت ، سنارمورنتیت ، باریت ، آماتیس
پاراژنز :گالن ، اسفالریت ، کلسیت ، دولومیت ، کاسیتریت ، تورمالین
منشا تشکیل :پنوماتولیتی
شکل بلورها: هگزائدر ، اکتائدر ، مرکب ، رمبوئدر ، دودکائدر ، ماکله ( نادر)
محل پیدایش: چک و اسلواکی
لومیناسانس بنفش تیره ، فلورسانس آبی تا بنفش و گاهی ترمولومیناسانس قهوه ای دارد
نام آن از واژة لاتین Fluere به معنای رنگ گرفته شده است به Yttrocerite هم معروف است
سختی : 4
چگالی :3 18
فنگلومرا ، کنگلومرای مخروط افکنه
یک سنگ رسوبی که از ذرات همگنی ساخته شده که به مقدار کمی توسط آب ساییده شده اند و دارای اندازه های متنوعی هستند که در یک مخروط افکنه آبرفتی نهشته شده اند و بعداً به یک صورت سنگ مستحکم ، سیمانی شده اند این سنگ با امتداد یافتن به صورت موازی رسوبگذاری و نازک شدن سریع پایین شیب تشخیص داده می شوند این اصطلاح توسط لاوسن (1913) برای مواد سنگی درشت دانه تر و تحکیم یافته ای پیشنهاد شد که در بخش بالایی یک مخروط افکنه وجود دارند
مقایسه شود: برش باجادا ، کنگلومرای مخروط افکنه یک سنگ رسوبی که از ذرات همگنی ساخته شده که به مقدار کمی توسط آب ساییده شده اند و دارای اندازه های متنوعی هستند که در یک مخروط افکنه آبرفتی نهشته شده اند و بعداً به یک صورت سنگ مستحکم ، سیمانی شده اند این سنگ با امتداد یافتن به صورت موازی رسوبگذاری و نازک شدن سریع پایین شیب تشخیص داده می شوند این اصطلاح توسط لاوسن (1913) برای مواد سنگی درشت دانه تر و تحکیم یافته ای پیشنهاد شد که در بخش بالایی یک مخروط افکنه وجود دارند مقایسه شود: برش باجادا
فنیت ، فنیت
نوعی سنگ متاسوماتیک است فنیت ، در محل تماس توده های نفوذی آلکالین با سنگهای اطراف و در مراحل بعدی تشکیل می شود بنابراین فنیت در حاشیه اطراف توده های نفوذی آلکالین کشف می شود مهمترین چیزی که رخ می دهد این است که محلولهای غنی از سدیم به سنگهای اطراف نفوذ می کنند کوارتز با آلبیت و بیوتیت جانشین می شود و آمفیبولها با آژیرین جانشین می شوند هنگامی که فنیتی شدن ضعیف باشد ، می توان ساختار سنگ اولیه را تشخیص داد اما هنگامی که فرآیند پیشرفت کرده ، فنیت از سنگهای آلکالین دارای منشا ماگمایی ، غیرقابل تشخیص است
یک سنگ کوارتز فلدسپاتی که بوسیله متاسوماتیسم قلیایی در تماس با یک کمیکلس درونی کربناتیتی ، دگرسان شده است این فرآیند ، فینتی شدن خوانده می شود فنیت عمدتاً فلدسپات قلیایی است با مقداری آژیدین ، هورنبلند آلکالی پراکنده و اسفن و آپاتیت فرعی ، فنیت نوعی سنگ متاسوماتیک است فنیت ، غیرقابل تشخیص است یک سنگ کوارتز فلدسپاتی که بوسیله متاسوماتیسم قلیایی در تماس با یک کمیکلس درونی کربناتیتی
قالب شیار
اصطلاحی که توسط (McBride 1962) برای اثر بخش تحتانی لایه استفاده شد که از قالب گروهی از فرورفتگی های نزدیک بهم و موازی خطی ساخته شده که توسط تیغه های طویل باریک با نوک گرد یا صاف شده و تقریباً سینوسی از هم جدا می شوند که این تیغه ها در قالب مانند فرورفتگی هایی دیده می‌شوند این قالب ، فاقد انتهای بالادست جریانی پرشیب یا کفه قالبی قاشقی است این اصطلاح بطور تردیدآمیزی توسط Kuenen (1957) برای جایگزینی “قالب شیار” مبهم پیشنهاد داده شد
مقایسه شود با: قالب قاشقی شیاری (furrow flute cast) ، قالب شیار اصطلاحی که توسط (McBride 1962) برای اثر بخش تحتانی لایه استفاده شد که از قالب گروهی از فرورفتگی های نزدیک بهم و موازی خطی ساخته شده که توسط تیغه های طویل باریک با نوک گرد یا صاف شده و تقریباً سینوسی از هم جدا می شوند که این تیغه ها در قالب مانند فرورفتگی هایی دیده می‌شوند این قالب ، فاقد انتهای بالادست جریانی پرشیب یا کفه قالبی قاشقی است این اصطلاح بطور تردیدآمیزی توسط Kuenen (1957) برای جایگزینی “قالب شیار” مبهم پیشنهاد داده شد مقایسه شود با: قالب قاشقی شیاری (furrow flute cast)
گروه فارس (میوسن میانی-بالایی)
در
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس شامل سازندهای گچساران در زیر ، میشان در وسط و آغاجاری در بالا است
گروه فارس (میوسن میانی-بالایی) در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس شامل سازندهای گچساران در زیر ، میشان در وسط و آغاجاری در بالا است
گونه ریختی
الف) واحد طبقه بندی گیاهی یا جانوری که برای فسیلهایی که از نظر ریخت شناسی دارای شباهتهایی شخصی بوده ولی ارتباط میان آنها مجهول می باشد ، بکار می رود چنین عنوانی در میان فسیلهای گیاهی برای نمونه ای که قابل انشعاب به خانواده ای معین نبوده ولی نسبت به طبقه ای بزرگتر ، مناسب تر به نظر می رسد ، مورد استفاده قرار می گیرد مقایسه شود با: parataxon
ب) در حالت نامتداولتر این عنوان برای گونه ای که از اشتقاق گونه قدیمی تر حاصل شده و به خانواده هایی مختلف راه یافته بکار می رود گونه ای که حاوی نمونه هایی هم ریخت است ، گونه ریختی الف) واحد طبقه بندی گیاهی یا جانوری که برای فسیلهایی که از نظر ریخت شناسی دارای شباهتهایی شخصی بوده ولی ارتباط میان آنها مجهول می باشد ، مورد استفاده قرار می گیرد مقایسه شود با: parataxon ب) در حالت نامتداولتر این عنوان برای گونه ای که از اشتقاق گونه قدیمی تر حاصل شده و به خانواده هایی مختلف راه یافته بکار می رود گونه ای که حاوی نمونه هایی هم ریخت است
نقشه رخساره
یک اصطلاح جامع برای نقشه ای که نشان دهنده تنوع یا توزیع ناحیه ای کلی (در محتوای گل یا نسبی) ویژگی های قابل مشاهده یا جنبه های انواع سنگی مختلف است که درون یک واحد چینه شناسی تعیین شده ، بدون توجه به موقعیت یا ضخامت طبقات منفرد در توالی قائم ظاهر می شوند بالاخص ، یک نقشه رخساره سنگی ـ نقشه های رخساره ای متعارف توسط خطوط کشیده شده ای با بزرگی یکسان در محدوده ای از اعداد مهیا می شوند که نشان دهنده مقادیر مشاهده شده ویژگی های سنگی اندازه گیری شده هستند مقایسه شود با: نقشه تنوع عمودی نیز ببینید: نقشه رخساره زیستی ، نقشه هم رخساره ، نقشه هم سنگی ، نقشه درصدی ، نقشه نسبتی ، نقشه انتروپی ، نقشه نسبت انتروپی ، نقشه انحراف رخساره ای ، نقشه رخساره یک اصطلاح جامع برای نقشه ای که نشان دهنده تنوع یا توزیع ناحیه ای کلی (در محتوای گل یا نسبی) ویژگی های قابل مشاهده یا جنبه های انواع سنگی مختلف است که درون یک واحد چینه شناسی تعیین شده

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه