دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای بور
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:

بور
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Boron
شماره اتمی :5
وزن اتمی :10 81
آرایش الکترونی :2-3
نوع عنصر :غیر فلزات
گروه جدول تناوبی :13 - lllA
دوره جدول تناوبی :2
b
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی بور
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Boron
شماره اتمی :5
وزن
و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
از سیکلوسیلیکات ها در سیستم هگزاگونال متبلور می شود ، بریل
فرمول شیمیایی:Al2Be3[Si6O8]
کانی شفاف تا تیره رنگی که سایه های سبز ، زرد ، نارنجی ، صورتی ، بی رنگ ، قهوه ای ، سیاه و به ندرت قرمز و آبی در آن دیده می شود بریل به ندرت از خود کاتویانسی و ستاره سانی نشان می دهد انواع بریل ، عبارتند از بریل سبز(زمرد سبز) ، بریل سبز زرد تا زرد قهوه ای(هلیودور) ، بریل صورتی ، هلویی یا بنفش(مورگانیت) ، بریل آبی و قرمز که بسیار نادر است(بیکسبیت) بریل ، کانی سختی است و حاوی سیلیکات آلومینیوم برلیم است مشهورترین نوع بریل ، زمرد است بریل ، منبع اصلی برلیم است که در ساخت آلیاژهای فلزی سبک و مقاوم به کار می رود عمدتا در برزیل و ماداگاسکار یافت می شود
ویژگیهای فیزیکی
رنگ: بی رنگ ، سبز ، آبی ، صورتی و به ندرت قرمز
سختی: 8- 5/7
وزن مخصوص: 91/2- 62/2
شاخص شکست: 602/1- 566/1 ، بریل - فرمول شیمیایی:Al2Be3[Si6O8] - کانی شفاف تا تیره رنگی که سایه های سبز ، منبع اصلی برلیم است که در ساخت آلیاژهای فلزی سبک و مقاوم به کار می رود عمدتا در برزیل و ماداگاسکار یافت می شود - ویژگیهای فیزیکی - رنگ: بی رنگ ، صورتی و به ندرت قرمز - سختی: 8- 5/7 - وزن مخصوص: 91/2- 62/2 - شاخص شکست: 602/1- 566/1
باریتو کلسیت
فرمول شیمیایی :BaCa[CO3]2
درصد مواد: BaO51 56% CaO18 85% CO229 59%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:کربنات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای ، دانه ای
ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، آلمان غربی و شرقی و سوئد
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : سفید ، زرد ، خاکستری ، متمایل به سبز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :کلسیت ، باریت ، فلوئورین و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: منشوری
محل پیدایش: چک و اسلواکی
لومینسانس سبز تیره دارد
نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است
سختی : 4
چگالی :3 66 ، باریتو کلسیت - فرمول شیمیایی :BaCa[CO3]2 - درصد مواد: BaO51 56% CaO18 85% CO229 59% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:کربنات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، دانه ای - ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، آلمان غربی و شرقی و سوئد - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : سفید ، متمایل به سبز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :کلسیت ، فلوئورین و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: منشوری - محل پیدایش: چک و اسلواکی - لومینسانس سبز تیره دارد - نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است - سختی : 4 - چگالی :3 66
باریتین
ترکیب شیمیایی :BaSO4
با : BaO65 7% SO334 3% Sr ، Pb
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: سولفات
رخ:عالی ، مطابق با سطح /001/ خوب ، مطابق با سطح /210/
جلا:شیشه ای ، صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توده ای ، خاکی ، درخشان
ژیزمان:خیلی فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، بریتانیای کبیر ، فرانسه ، رومانی ، امریکا ، مکزیک ، کانادا ، تونس و
رنگ کانی : بیرنگ ، سفید ، خاکستری ، زرد ، آبی ، قرمز ، قهوه ای
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : کلسیت ، آراگونیت ، سلستین
پاراژنز :کلسیت ، فلوریت ، کوارتز
منشا تشکیل : هیدروترمال ، رسوبی ، ثانوی
شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه ، به ندرت منشور
محل پیدایش: رومانی
نام آن از کلمه یونانی barus به معنای سنگین گرفته شده است
سختی : 3 - 3 5
چگالی : 4 48 ، باریتین - ترکیب شیمیایی :BaSO4 - با : BaO65 7% SO334 3% Sr ، Pb - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: سولفات - رخ:عالی ، مطابق با سطح /210/ - جلا:شیشه ای ، صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، درخشان - ژیزمان:خیلی فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، تونس و - رنگ کانی : بیرنگ ، قهوه ای - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : کلسیت ، سلستین - پاراژنز :کلسیت ، کوارتز - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی - شکل بلورها: ورقه ای ، به ندرت منشور - محل پیدایش: رومانی - نام آن از کلمه یونانی barus به معنای سنگین گرفته شده است - سختی : 3 - 3 5 - چگالی : 4 48
بازیت
فرمول شیمیایی :Sc2Be3[Si6O18]
درصد مواد:BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cs ، Li ، Na ، Mg ، Mn ، Fe ، Ca ، Cr
سیستم تبلور: هگزاگونال
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای ، فشرده ، شعاعی
ژیزمان : کمیاب ; یافت شده در پگماتیت های تیپ آلپی در سوئیس ، ایتالیا و روسیه
خواص شیمیایی : محلول در HF
رنگ کانی : بی رنگ ، قرمز ، سیاه ، سیاه جواهری ، سبز تیره ، صورتی ، آبی تیره
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، اشعه X ، خواص نوری ، واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، تورمالین ، توپاز
پاراژنز :اورتوز ، کوارتز ، توپاز ، کاسیتریت
منشا تشکیل :پگماتیتی ، هیدروترمال ، پنوماتولیتی ، دگرگونی
شکل بلورها: منشوری ، بندرت قرصی شکل
محل پیدایش: سوئیس
اولین بار توسط بازی ایتالیایی کشف شده
سختی : 6 5
چگالی :2 63 - 2 8 ، بازیت - فرمول شیمیایی :Sc2Be3[Si6O18] - درصد مواد:BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cr - سیستم تبلور: هگزاگونال - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، شعاعی - ژیزمان : کمیاب ; یافت شده در پگماتیت های تیپ آلپی در سوئیس ، ایتالیا و روسیه - خواص شیمیایی : محلول در HF - رنگ کانی : بی رنگ ، آبی تیره - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، توپاز - پاراژنز :اورتوز ، کاسیتریت - منشا تشکیل :پگماتیتی ، دگرگونی - شکل بلورها: منشوری ، بندرت قرصی شکل - محل پیدایش: سوئیس - اولین بار توسط بازی ایتالیایی کشف شده - سختی : 6 5 - چگالی :2 63 - 2 8
باونیت
فرمول شیمیایی : Ca4Al2Be2 [(OH)2|Si9O26]
سیستم تبلور : ارترومبیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: کامل
جلا: شیشه ای – صدفی
شکستگی: صدفی - نامنظم
شفافیت: شفاف - نیمه کدر
نوع سختی: ترد
خاصیت مغناطیسی:ندارد
اشکال ظاهری : بلوری - آگرگات رشته ای - شعاعی - قرصی
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، ایتالیا ، امریکا ، استرالیا و
خواص شیمیایی :نامحلول در اسیدها
ترکیب شیمیایی :CaO23 99% Al2O310 9% BeO5 35% SiO257 83% H2O1 93%
رنگ کانی :سفید - صورتی - سبز - قهوه ای
رنگ خاکه : سفید
تفاوت با کانی های مشابه : سختی - محلول در اسیدها
تشابه کانی شناسی :لامونتیت
پاراژنز : فلوئوریت- آلبیت - بریل و غیره
منشا تشکیل :پگماتیتی – هیدروترمال
شکل بلورها: منشوری – ماکله
محل پیدایش:چک و اسلواکی
نام آن نام محل کشف آن Baveno در ایتالیا اخذ شده است ، باونیت - فرمول شیمیایی : Ca4Al2Be2 [(OH)2|Si9O26] - سیستم تبلور : ارترومبیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: کامل - جلا: شیشه ای – صدفی - شکستگی: صدفی - نامنظم - شفافیت: شفاف - نیمه کدر - نوع سختی: ترد - خاصیت مغناطیسی:ندارد - اشکال ظاهری : بلوری - آگرگات رشته ای - شعاعی - قرصی - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، استرالیا و - خواص شیمیایی :نامحلول در اسیدها - ترکیب شیمیایی :CaO23 99% Al2O310 9% BeO5 35% SiO257 83% H2O1 93% - رنگ کانی :سفید - صورتی - سبز - قهوه ای - رنگ خاکه : سفید - تفاوت با کانی های مشابه : سختی - محلول در اسیدها - تشابه کانی شناسی :لامونتیت - پاراژنز : فلوئوریت- آلبیت - بریل و غیره - منشا تشکیل :پگماتیتی – هیدروترمال - شکل بلورها: منشوری – ماکله - محل پیدایش:چک و اسلواکی - نام آن نام محل کشف آن Baveno در ایتالیا اخذ شده است
بایل دونیت
فرمول شیمیایی :PbCu3[OH|AsO4]2
درصد مواد:PbO31 45% CuO33 62% As2O532 39% H2O2 54%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:آرسنیات
رخ:نامشخص
جلا: چرب
شکستگی:نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری :بلوری ، دانه های مجتمع ، پسودومرف
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، انگلیس ، چک و اسلواکی ، نامیبیا ، URSS و
خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود
رنگ کانی : زرد تا سبز
رنگ خاکه: سبز
تفاوت با کانی های مشابه : اشکال مختلف بلوری
تشابه کانی شناسی : اولیوینیت ، مالاکیت
پاراژنز : آنگلزیت ، میمتیت ، بودانتیت
منشا تشکیل :ثانوی ، زون های اکسیدان
شکل بلورها: قرصی شکل
محل پیدایش: نامیبیا
نام آن از نام J Bayidon اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی :5 5 ، بایل دونیت - فرمول شیمیایی :PbCu3[OH|AsO4]2 - درصد مواد:PbO31 45% CuO33 62% As2O532 39% H2O2 54% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:آرسنیات - رخ:نامشخص - جلا: چرب - شکستگی:نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری :بلوری ، پسودومرف - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، URSS و - خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود - رنگ کانی : زرد تا سبز - رنگ خاکه: سبز - تفاوت با کانی های مشابه : اشکال مختلف بلوری - تشابه کانی شناسی : اولیوینیت ، مالاکیت - پاراژنز : آنگلزیت ، بودانتیت - منشا تشکیل :ثانوی ، زون های اکسیدان - شکل بلورها: قرصی شکل - محل پیدایش: نامیبیا - نام آن از نام J Bayidon اخذ شده است - سختی : 4 5 - چگالی :5 5
بتریوژن
ترکیب شیمیایی :MgFe 3+[OH|(SO4)2] 7H2O
درصد مواد: MgO9 64% Fe2O319 28% SO338 55% H2O32 53%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفات
رخ: کامل ، مطابق با /010/ خوب ، مطابق با /110/
جلا:شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای خوشه ای و شعاعی
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، سوئد ، چک و اسلواکی ، مکزیک ، شیلی ، امریکا و
خواص شیمیایی : محلول در آب گرم و دراسیدکلریدریک
رنگ کانی : قرمزسنبلی
رنگ خاکه:گل اخرای زرد
تشابه کانی شناسی : رآلگار ، سینابر
پاراژنز : اپسونیت ، کوکیمبیت ، کوپیاپیت ، ولتائیت و غیره
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:منشورهای طویل و کوتاه
محل پیدایش: چک و اسلواکی
محلول در آب گرم و دراسیدکلریدریک
نام آن از کلمات یونانی botrus به معنای خوشه و gennan به مفهوم بوجودآوردن گرفته شده است
سختی : 2
چگالی : 2 -2 1 ، بتریوژن - ترکیب شیمیایی :MgFe 3+[OH|(SO4)2] 7H2O - درصد مواد: MgO9 64% Fe2O319 28% SO338 55% H2O32 53% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفات - رخ: کامل ، مطابق با /110/ - جلا:شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای خوشه ای و شعاعی - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، امریکا و - خواص شیمیایی : محلول در آب گرم و دراسیدکلریدریک - رنگ کانی : قرمزسنبلی - رنگ خاکه:گل اخرای زرد - تشابه کانی شناسی : رآلگار ، سینابر - پاراژنز : اپسونیت ، ولتائیت و غیره - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:منشورهای طویل و کوتاه - محل پیدایش: چک و اسلواکی - محلول در آب گرم و دراسیدکلریدریک - نام آن از کلمات یونانی botrus به معنای خوشه و gennan به مفهوم بوجودآوردن گرفته شده است - سختی : 2 - چگالی : 2 -2 1
برازیلیانیت
فرمول شیمیایی :NaAl3[(OH)2|PO4]2
درصد مواد:Na2O8 56% Al2O342 25% P2O539 23% H2O9 96%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:فسفات
رخ:ضعیف
جلا: شیشه ای
شکستگی:صدفی
شفافیت: شفاف
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتاسفرولیتیک
ژیزمان : کمیاب ; برزیل ، امریکا و
خواص شیمیایی : محلول در HF ، H2SO4
رنگ کانی : سبز روشن ، زرد سبز
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه : سختی و چگالی
تشابه کانی شناسی : توپاز
پاراژنز :موسکویت ، آپاتیت ، آلبیت
منشا تشکیل :پگماتیتی
شکل بلورها: ایزومتریک ، منشوری
محل پیدایش: برزیل
نام آن از کشور برزیل که اولین بار در آن کشور کشف شده است
سختی : 5 4
چگالی :2 98 ، برازیلیانیت - فرمول شیمیایی :NaAl3[(OH)2|PO4]2 - درصد مواد:Na2O8 56% Al2O342 25% P2O539 23% H2O9 96% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:فسفات - رخ:ضعیف - جلا: شیشه ای - شکستگی:صدفی - شفافیت: شفاف - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتاسفرولیتیک - ژیزمان : کمیاب ; برزیل ، امریکا و - خواص شیمیایی : محلول در HF ، H2SO4 - رنگ کانی : سبز روشن ، زرد سبز - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه : سختی و چگالی - تشابه کانی شناسی : توپاز - پاراژنز :موسکویت ، آلبیت - منشا تشکیل :پگماتیتی - شکل بلورها: ایزومتریک ، منشوری - محل پیدایش: برزیل - نام آن از کشور برزیل که اولین بار در آن کشور کشف شده است - سختی : 5 4 - چگالی :2 98
براکس - ترکیب شیمیایی :Na2[B4O5(OH)4] 8H2O - درصد مواد:Na2O16 26% B2O336 51% H2O47 23% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: هیدروکسید - رخ: کامل - جلا:شیشه ای ، چرب - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای ، خاکی - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; چین ، امریکا و شیلی - خواص شیمیایی : به راحتی در آب حل میشود ، مزه آن متمایل به شیرین است ، درشعله ذوب میشود و یک قطره نیمه شفاف میسازد ، دراسیدها حل میشود ، درهوا سریعاْ آب خودرا از دست داده و مات میشود ، بالاخره به پودر دانه ریز تبدیل میشود - رنگ کانی : بیرنگ ، سفید خاکستری ، متمایل به زرد - رنگ خاکه:سفید - پاراژنز :ناترون ، میرابیلیت ، هالیت - منشا تشکیل : دریاچه های برات دار - شکل بلورها:منشوری ، ماکله (کمیاب) - کاربرد :صنایع شیمیائی و غذائی ، صنایع شیشه ، صنایع کاغذ - محل پیدایش: امریکا - به راحتی در آب حل میشود ، گاه دارای لومینسانس آبی متمایل به سبز ، بالاخره به پودر دانه ریز تبدیل میشود - نام آن از کلمه عربی buraq به معنای سفید گرفته شده است - سختی : 2 - 2 5 - چگالی :1 7 - 1 8
براکس
ترکیب شیمیایی :Na2[B4O5(OH)4] 8H2O
درصد مواد:Na2O16 26% B2O336 51% H2O47 23%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: هیدروکسید
رخ: کامل
جلا:شیشه ای ، چرب
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای ، خاکی
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; چین ، امریکا و شیلی
خواص شیمیایی : به راحتی در آب حل میشود ، مزه آن متمایل به شیرین است ، درشعله ذوب میشود و یک قطره نیمه شفاف میسازد ، دراسیدها حل میشود ، درهوا سریعاْ آب خودرا از دست داده و مات میشود ، بالاخره به پودر دانه ریز تبدیل میشود
رنگ کانی : بیرنگ ، سفید خاکستری ، متمایل به زرد
رنگ خاکه:سفید
پاراژنز :ناترون ، میرابیلیت ، هالیت
منشا تشکیل : دریاچه های برات دار
شکل بلورها:منشوری ، ماکله (کمیاب)
کاربرد :صنایع شیمیائی و غذائی ، صنایع شیشه ، صنایع کاغذ
محل پیدایش: امریکا
به راحتی در آب حل میشود ، گاه دارای لومینسانس آبی متمایل به سبز ، بالاخره به پودر دانه ریز تبدیل میشود
نام آن از کلمه عربی buraq به معنای سفید گرفته شده است
سختی : 2 - 2 5
چگالی :1 7 - 1 8
برتراندیت ، برتراندیت
ترکیب شیمیایی :Be4[(OH)2|Si2O7]
درصد مواد: BeO42 02% SiO250 42% H2O7 56%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق با /001/ خوب ، مطابق با /110/ ، /101/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف
نوع سختی : شکننده
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، پسودومرف
ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; آلمان شرقی ، چک و اسلواکی ، نروژ ، فرانسه ، سوئیس ، امریکا و استرالیا
خواص شیمیایی : محلول در HF ، H2SO4
رنگ کانی : بی رنگ ، زرد روشن
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : هاونیت ، کوارتز ، بریل و غیره
منشا تشکیل :پگماتیتی ، پنوماتولیتی ، هیدروترمال
شکل بلورها:پهن و کوتاه ، منشوری ، ماکله
کاربرد :گاهی منبع Be
محل پیدایش: چک و اسلواکی
دارای شکستگی صدفی
نام آن از نام کانی شناس فرانسوی E Bertrand گرفته شده است
سختی : 6 5 - 7
چگالی : 2 6 ، برتراندیت - ترکیب شیمیایی :Be4[(OH)2|Si2O7] - درصد مواد: BeO42 02% SiO250 42% H2O7 56% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، /101/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف - نوع سختی : شکننده - اشکال ظاهری : بلوری ، پسودومرف - ژیزمان :تقریباََ کمیاب ; آلمان شرقی ، امریکا و استرالیا - خواص شیمیایی : محلول در HF ، H2SO4 - رنگ کانی : بی رنگ ، زرد روشن - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : هاونیت ، بریل و غیره - منشا تشکیل :پگماتیتی ، هیدروترمال - شکل بلورها:پهن و کوتاه ، ماکله - کاربرد :گاهی منبع Be - محل پیدایش: چک و اسلواکی - دارای شکستگی صدفی - نام آن از نام کانی شناس فرانسوی E Bertrand گرفته شده است - سختی :
برتیریت ، برتیئریت
ترکیب شیمیایی :FeSb2S4
درصد مواد:Fe13 06% Sb56 95% S29 99% با انکلوزیون های Ag ، Cu ، Pb
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی: سولفور
رخ: خوب ، در جهت آلونژمان کانی (طویل شدگی)
جلا:فلزی
سختی :2 - 3
چگالی :4 6
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، دانه ای ، پودر
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی ، فرانسه ، چک و اسلواکی ، رومانی (سوزنهای آن تا 15 سانتی متر) ، ژاپن ، شیلی و بولیوی
خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود و در اسید نیتریک محلول است ، با آب شسته و تمیز میشود
رنگ کانی : خاکستری فولادی تیره متمایل به قهوه ای ، اغلب دارای پوشش قوس و قزحی
تشابه کانی شناسی : استی بین ، جمسونیت
پاراژنز :استیبین ، تترائدریت ، آرسنوپیریت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:منشوری ، آسیکولار
محل پیدایش: فرانسه (Auvergne)
دارای قابلیت هدایت خوب الکتریسیته ، با آب شسته و تمیز میشود ، کانیهای مشابه آن استیبین و جمسونیت است که با عکس العملهای شیمیایی و اشعه X قابل تفکیک اند
نام آن از نام شیمیست فرانسوی P Berthier گرفته شده است از نام های دیگر این کانی Anglarite و Chazellite می باشد
برتیئریت - ترکیب شیمیایی :FeSb2S4 - درصد مواد:Fe13 06% Sb56 95% S29 99% با انکلوزیون های Ag ، Cu ، Pb - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی: سولفور - رخ: خوب ، در جهت آلونژمان کانی (طویل شدگی) - جلا:فلزی - سختی :2 - 3 - چگالی :4 6 - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، دانه ای ، پودر - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی ، فرانسه ، چک و اسلواکی ، رومانی (سوزنهای آن تا 15 سانتی متر) ، ژاپن ، شیلی و بولیوی - خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود و در اسید نیتریک محلول است ، با آب شسته و تمیز میشود - رنگ کانی : خاکستری فولادی تیره متمایل به قهوه ای ، اغلب دارای پوشش قوس و قزحی - تشابه کانی شناسی : استی بین ، جمسونیت - پاراژنز :استیبین ، تترائدریت ، آرسنوپیریت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:منشوری ، آسیکولار - محل پیدایش: فرانسه (Auvergne) - دارای قابلیت هدایت خوب الکتریسیته ، با آب شسته و تمیز میشود ، کانیهای مشابه آن استیبین و جمسونیت است که با عکس العملهای شیمیایی و اشعه X قابل تفکیک اند - نام آن از نام شیمیست فرانسوی P Berthier گرفته شده است از نام های دیگر این کانی Anglarite و Chazellite می باشد
برزلیانیت
ترکیب شیمیایی :Cu2Se
درصد مواد: Cu61 62% Se38 38% با انکلوزیونهای Tl ، Ag
سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی)
رده بندی: سلنیور
رخ: ندارد
جلا:فلزی ، مات
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : آگرگاتهای دانه ای ، توده ای ، دندریتی ، آغشته
ژیزمان : کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، سوئد ، چک و اسلواکی و آرژانتین
خواص شیمیایی : دراسیدنیتریک محلول است
رنگ کانی : سفید نقره ای متمایل به آبی که سریعاْ مات و سیاه میشود
رنگ خاکه:درخشان
تشابه کانی شناسی : سلنیورهای دیگر
پاراژنز : کلوستالیت ، تی امانیت ، امانژیت و دیگر سلنیورها
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:ناشناخته
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از نام کاشف آن J Berzelius گرفته شده است
سختی : 2
چگالی :6 7 ، برزلیانیت - ترکیب شیمیایی :Cu2Se - درصد مواد: Cu61 62% Se38 38% با انکلوزیونهای Tl ، Ag - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی: سلنیور - رخ: ندارد - جلا:فلزی ، مات - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : آگرگاتهای دانه ای ، آغشته - ژیزمان : کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، چک و اسلواکی و آرژانتین - خواص شیمیایی : دراسیدنیتریک محلول است - رنگ کانی : سفید نقره ای متمایل به آبی که سریعاْ مات و سیاه میشود - رنگ خاکه:درخشان - تشابه کانی شناسی : سلنیورهای دیگر - پاراژنز : کلوستالیت ، امانژیت و دیگر سلنیورها - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:ناشناخته - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از نام کاشف آن J Berzelius گرفته شده است - سختی : 2 - چگالی :6 7
برواوکیت ، بروکیت
فرمول شیمیایی :TiO2
درصد مواد:Ti59 95% O40 05% و ادخال های Mb ، Fe ، Ta
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:اکسید
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /110/
جلا: الماسی ، نیمه فلزی
شکستگی:نیمه صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری
ژیزمان : کمیاب ; سوئیس ، انگلیس ، فرانسه ، URSS ، امریکا و
خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها ، ذوب ناشدنی
رنگ کانی : قهوه ای زرد ، قهوه ای قرمز ، سیاه
رنگ خاکه: سفید متمایل به زرد
تفاوت با کانی های مشابه : چگالی ، اشعه X ، واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : ایلمنیت
پاراژنز :آناتاز ، روتیل ، آدولار ، آلبیت ، کوارتز
منشا تشکیل :ماگمایی ، دگرگونی ، هیدروترمال
شکل بلورها: قرصی شکل ، منشورهای کامل
محل پیدایش: انگلستان
نام آن از نام کانی شناس انگلیسی H Brooke اخذ شده است
سختی : 5 5 – 6
چگالی :4 1 ، بروکیت - فرمول شیمیایی :TiO2 - درصد مواد:Ti59 95% O40 05% و ادخال های Mb ، Ta - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:اکسید - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /110/ - جلا: الماسی ، نیمه فلزی - شکستگی:نیمه صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری - ژیزمان : کمیاب ; سوئیس ، امریکا و - خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها ، ذوب ناشدنی - رنگ کانی : قهوه ای زرد ، سیاه - رنگ خاکه: سفید متمایل به زرد - تفاوت با کانی های مشابه : چگالی ، واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : ایلمنیت - پاراژنز :آناتاز ، کوارتز - منشا تشکیل :ماگمایی ، هیدروترمال - شکل بلورها: قرصی شکل ، منشورهای کامل - محل پیدایش: انگلستان - نام آن از نام کانی شناس انگلیسی H Brooke اخذ شده است - سختی : 5 5 – 6 - چگالی :4 1
بروسیت - ترکیب شیمیایی :Mg(OH)2 - درصد مواد:MgO69% H2O31% با انکلوزیون Fe ، Mn - سیستم تبلور: تری کلینیک - سختی 2 5 - چگالی 2 4 - رده بندی: هیدروکسید - رخ: کامل ، مطابق باسطح /001/ - جلا:شیشه ای ، صدفی - شکستگی: فلسی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای فلسی ، رشته ای یا دانه ای - ژیزمان : فراوان ; ایتالیا ، روسیه ، سوئد ، امریکا ، افریقای جنوبی و کانادا - خواص شیمیایی : در اسیدها محلول است ، ذوب نمی شود - رنگ کانی : سفید ، سبز - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : تالک ، پیروفیلیت ، ژیپسیت - پاراژنز :کلریت ، هیدرومگنزیت ، سرپانتین - شکل بلورها:پهن و کوتاه - کاربرد :به مقدار زیاد منبع Mg است - محل پیدایش: روسیه - دارای لومینسانس آبی ، سفید متمایل به آبی - نام آن از نام کانی شناس امریکائی A Bruce گرفته شده است - کانیهای همراه: کلسیت ، ولاستونیت ، نفلین ، تالک ، آراگونیت ، سرپانتین ، دلومیت و غیره - شرایط تشکیل: هیدروترمال ، ثانوی بروکیت بعنوان یک کانی عمومیت ندارد اما بعنوان یک کانی صنعتی شناخته شده است و یک کانی ثانویه از فلز منیزیم محسوب می شود این کانی بطور خالص در بین دو لایه رسی (کلریت و مونتموریونیت) ایجاد می شود
بروسیت ، بروسیت
ترکیب شیمیایی :Mg(OH)2
درصد مواد:MgO69% H2O31% با انکلوزیون Fe ، Mn
سیستم تبلور: تری کلینیک
سختی 2 5
چگالی 2 4
رده بندی: هیدروکسید
رخ: کامل ، مطابق باسطح /001/
جلا:شیشه ای ، صدفی
شکستگی: فلسی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگاتهای فلسی ، رشته ای یا دانه ای
ژیزمان : فراوان ; ایتالیا ، روسیه ، سوئد ، امریکا ، افریقای جنوبی و کانادا
خواص شیمیایی : در اسیدها محلول است ، ذوب نمی شود
رنگ کانی : سفید ، سبز
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : تالک ، پیروفیلیت ، ژیپسیت
پاراژنز :کلریت ، هیدرومگنزیت ، سرپانتین
شکل بلورها:پهن و کوتاه
کاربرد :به مقدار زیاد منبع Mg است
محل پیدایش: روسیه
دارای لومینسانس آبی ، سفید متمایل به آبی
نام آن از نام کانی شناس امریکائی A Bruce گرفته شده است
کانیهای همراه: کلسیت ، ولاستونیت ، نفلین ، تالک ، آراگونیت ، سرپانتین ، دلومیت و غیره
شرایط تشکیل: هیدروترمال ، ثانوی بروکیت بعنوان یک کانی عمومیت ندارد اما بعنوان یک کانی صنعتی شناخته شده است و یک کانی ثانویه از فلز منیزیم محسوب می شود این کانی بطور خالص در بین دو لایه رسی (کلریت و مونتموریونیت) ایجاد می شود
برونزیت ، در سیستم ارتومبیک متبلور می شود سختی 5/5 چگالی 3/3 ، برونزیت
فرمول شیمیایی : (Mg ، Fe)2 [Si2O6]
درصد مواد:MgO40 16% SiO259 84%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ضعیف
جلا: شیشه ای ، صدفی ، فلزی
شکستگی:نامنظم
شفافیت: غیرشفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ناقص ، آگرگاتدانه ای ، توده ای ، شعاعی
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، اطریش ، آفریقای جنوبی ، روسیه ، سوئیس ، انگلیس ، سوئد و ایتالیا
خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود
رنگ کانی : قهوه ای ، برنزی ، خاکستری سبز
رنگ خاکه: خاکستری ، سفید
تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیایی و اشعه X
تشابه کانی شناسی : انستاتیت ، هیپرستن
پاراژنز :سرپانتین ، مگنتیت ، کرومیت ، آنستاتیت ، اولیوین
منشا تشکیل :ماگمایی ، متئوریت ها
شکل بلورها: منشوری
محل پیدایش: آلمان غربی
نام آن از رنگ برنزی که شاخص آن است اخذ شده است
سختی : 5 - 6
چگالی :3 4 - 3 5 ، برونزیت - فرمول شیمیایی : (Mg ، Fe)2 [Si2O6] - درصد مواد:MgO40 16% SiO259 84% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ضعیف - جلا: شیشه ای ، فلزی - شکستگی:نامنظم - شفافیت: غیرشفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ناقص ، شعاعی - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، سوئد و ایتالیا - خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود - رنگ کانی : قهوه ای ، خاکستری سبز - رنگ خاکه: خاکستری ، سفید - تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیایی و اشعه X - تشابه کانی شناسی : انستاتیت ، هیپرستن - پاراژنز :سرپانتین ، اولیوین - منشا تشکیل :ماگمایی ، متئوریت ها - شکل بلورها: منشوری - محل پیدایش: آلمان غربی - نام آن از رنگ برنزی که شاخص آن است اخذ شده است - سختی : 5 - 6 - چگالی :3 4 - 3 5
برونیت
ترکیب شیمیایی :Mn2O3 MnSiO3
درصد مواد:Mn2O878 34% MnO11 73% SiO29 93% با انکلوزیون Fe ، Ca ، B ، Ba
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی:اکسید
رخ:کامل ، مطابق با /111/
جلا: فلزی ، چرب
شکستگی: نیمه صدفی ، نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی : شکننده و ترد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :فراوان ; آلمان ، سوئد ، افریقای جنوبی ، امریکا ، برزیل و هند
خواص شیمیایی : محلول در HCl ، SO4H2 ، NO3H
رنگ کانی : سیاه ، قهوه ای سیاه
رنگ خاکه: سیاه متمایل به قهوه ای
تشابه کانی شناسی : هوسمانیت ، مگنتیت ، فرانکلینیت
پاراژنز: کلسیت ، هوسمانیت ، پیرولوزیت ، کوارتز
منشا تشکیل :دگرگونی ، هیدروترمال ، دگرگونی مجاورتی ، رسوبی
شکل بلورها:پسودواکتائدر ، دوهرمی
کاربرد :کانسار Mn
محل پیدایش: سوئد
نام آن از نام شخصی K Braun گرفته شده است
سختی : 6 - 6 5
چگالی : 4 7 - 4 9 ، برونیت - ترکیب شیمیایی :Mn2O3 MnSiO3 - درصد مواد:Mn2O878 34% MnO11 73% SiO29 93% با انکلوزیون Fe ، Ba - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی:اکسید - رخ:کامل ، مطابق با /111/ - جلا: فلزی ، چرب - شکستگی: نیمه صدفی ، نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی : شکننده و ترد - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای - ژیزمان :فراوان ; آلمان ، برزیل و هند - خواص شیمیایی : محلول در HCl ، NO3H - رنگ کانی : سیاه ، قهوه ای سیاه - رنگ خاکه: سیاه متمایل به قهوه ای - تشابه کانی شناسی : هوسمانیت ، فرانکلینیت - پاراژنز: کلسیت ، کوارتز - منشا تشکیل :دگرگونی ، رسوبی - شکل بلورها:پسودواکتائدر ، دوهرمی - کاربرد :کانسار Mn - محل پیدایش: سوئد - نام آن از نام شخصی K Braun گرفته شده است - سختی : 6 - 6 5 - چگالی : 4 7 - 4 9
بریل طلائی
فرمول شیمیایی :Al2Be3[Si6O8]
درصد مواد:BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cs ، Li ، Na ، Mg ، Mn ، Fe ، Ca ، Cr
سیستم تبلور: هگزاگونال
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای ، فشرده ، شعاعی
ژیزمان : کمیاب ; پگماتیت های برزیل ، سری لانکا و نامیبیا
خواص شیمیایی : محلول در HF
رنگ کانی : بی رنگ ، قرمز ، سیاه ، سیاه جواهری ، سبز تیره ، صورتی ، آبی تیره
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، اشعه X ، خواص نوری ، واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، تورمالین ، توپاز
پاراژنز :اورتوز ، کوارتز ، توپاز ، کاسیتریت
منشا تشکیل :پگماتیتی ، هیدروترمال ، پنوماتولیتی ، دگرگونی
شکل بلورها: منشوری ، بندرت قرصی شکل
محل پیدایش: روسیه
نام آن از واژه بریلیوم اخذ شده است
سختی : 7 5 - 8
چگالی :2 63 - 2 8 ، بریل طلائی - فرمول شیمیایی :Al2Be3[Si6O8] - درصد مواد:BeO13 96% Al2O318 97% SiO267 07% و ادخال هایOH ، Cr - سیستم تبلور: هگزاگونال - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /0001/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، شعاعی - ژیزمان : کمیاب ; پگماتیت های برزیل ، سری لانکا و نامیبیا - خواص شیمیایی : محلول در HF - رنگ کانی : بی رنگ ، آبی تیره - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، توپاز - پاراژنز :اورتوز ، کاسیتریت - منشا تشکیل :پگماتیتی ، دگرگونی - شکل بلورها: منشوری ، بندرت قرصی شکل - محل پیدایش: روسیه - نام آن از واژه بریلیوم اخذ شده است - سختی : 7 5 - 8 - چگالی :2 63 - 2 8
بنتوییت
فرمول شیمیایی :BaTi[Si3O9]
درصد مواد:BaO37 09% SiO243 59% TiO219 32%
سیستم تبلور: تری کلینیک
رده بندی:سیلیکات
رنگ: بی رنگ ، آبی و به ندرت صورتی
سختی: 5/6- 6
وزن مخصوص: 64/3
شاخص شکست: 804/1- 757/1
رخ:ناکامل ، مطابق با /1011/
جلا: شیشه ای
شکستگی:صدفی
شفافیت: غیرشفاف
نوع سختی:شکننده
اشکال ظاهری :بلوری ، دانه ای
ژیزمان : کمیاب ; امریکا (کالیفرنیا)
خواص شیمیایی : در HF محلول است ، ذوب شده و یک شیشه شفاف می دهد
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : آناتاز ، ناترولیت ، نپتونیت
منشا تشکیل :رگه های باتاترون ، سرپانتینیت
شکل بلورها: بی پیرامیدال
محل پیدایش: آمریکا(سان بنیتو)
دارای لومینسانس آبی در امواج کوتاه است
نام آن ا زنام محل اکتشاف آن رودخانه سن بنیتو San Benito در کالیفرنیا ( سال 1906)گرفته شده است بنتوییت ، تنها کانی ای است که بلورهای دایتریگونال- دایپیرامیدال دارد ، بنتوییت - فرمول شیمیایی :BaTi[Si3O9] - درصد مواد:BaO37 09% SiO243 59% TiO219 32% - سیستم تبلور: تری کلینیک - رده بندی:سیلیکات - رنگ: بی رنگ ، آبی و به ندرت صورتی - سختی: 5/6- 6 - وزن مخصوص: 64/3 - شاخص شکست: 804/1- 757/1 - رخ:ناکامل ، مطابق با /1011/ - جلا: شیشه ای - شکستگی:صدفی - شفافیت: غیرشفاف - نوع سختی:شکننده - اشکال ظاهری :بلوری ، دانه ای - ژیزمان : کمیاب ; امریکا (کالیفرنیا) - خواص شیمیایی : در HF محلول است ، ذوب شده و یک شیشه شفاف می دهد - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : آناتاز ، نپتونیت - منشا تشکیل :رگه های باتاترون ، سرپانتینیت - شکل بلورها: بی پیرامیدال - محل پیدایش: آمریکا(سان بنیتو) - دارای لومینسانس آبی در امواج کوتاه است - نام آن ا زنام محل اکتشاف آن رودخانه سن بنیتو San Benito در کالیفرنیا ( سال 1906)گرفته شده است بنتوییت
بنچ مارک ، معیار ، پایه ، نشان ، محک
آزمون کنترل شده از توانمندیهای یک سیستم نرمافزار یا سختافزار
نقطه ارتفاعی دائمی است که به وسیله علائم طبیعی (مانند تخته سنگ های بزرگ وثابت) یا مصنوعی (مانند علامت های بتونی) در زمین نشانه گذاری ویا نصب گردیده وارتفاع آن نسبت به طرح مبنای معینی(مانند سطح متوسط آب دریاهای آزاد) تعیین گردیده است این نشانه ها را معمولاً به وسیله شماره مشخص می سازند وارتفاع آن را در کنار شماره معرف آن ، یادداشت می کنند محل این گونه نشانه ها روی نقشه با علامت b m مشخص می شود ، محک آزمون کنترل شده از توانمندیهای یک سیستم نرمافزار یا سختافزار نقطه ارتفاعی دائمی است که به وسیله علائم طبیعی (مانند تخته سنگ های بزرگ وثابت) یا مصنوعی (مانند علامت های بتونی) در زمین نشانه گذاری ویا نصب گردیده وارتفاع آن نسبت به طرح مبنای معینی(مانند سطح متوسط آب دریاهای آزاد) تعیین گردیده است این نشانه ها را معمولاً به وسیله شماره مشخص می سازند وارتفاع آن را در کنار شماره معرف آن
بوراسیت
شبیه کوارتز و نوعی کانی تبخیری است که همراه لایه های هالیت ، انیدریت و ژیپس تشکیل می شود شکل رشته ای آن استراسفورتیت نامیده شده و در استراسفورت آلمان یافت می شود حاوی مقادیر زیادی بور است و کانی سفید یا خاکستری رنگی است که به صورت توده ای و با بلورهای ایزومتریک تشکیل می شود بلورهای آن شیشه ای ، شفاف تا نیمه شفاف هستند به ندرت در جواهرسازی به کار می رود و در صنعت ، به عنوان کانسار بور برای تهیه اسید بوریک و بوراکس(عامل پاک کننده و ماده شیمیایی و صنعتی مفید) مورد استفاده قرار می گیرد نخستین بار در سال 1789 ، در لونبورگ هانور آلمان کشف شد و در یورکشیر انگلستان ، استراسفورت آلمان ، بولیوی ، لوییزیانا و اویتز کالیفرنیا و فرانسه یافت می شود
فرمول شیمیاییMg7C12B16O30 :
ویژگیهای فیزیکی
رنگ: سفید ، بی رنگ ، زرد کمرنگ ، سبز و آبی
سختی: 5/7- 7
وزن مخصوص: 0/3- 9/2
شاخص شکست: 66/1 ، بوراسیت - شبیه کوارتز و نوعی کانی تبخیری است که همراه لایه های هالیت ، لوییزیانا و اویتز کالیفرنیا و فرانسه یافت می شود - فرمول شیمیاییMg7C12B16O30 : - ویژگیهای فیزیکی - رنگ: سفید ، سبز و آبی - سختی: 5/7- 7 - وزن مخصوص: 0/3- 9/2 - شاخص شکست: 66/1
بورنیت ، بورنیت
فرمول شیمیایی : Cu5FeS4
درصد مواد:Cu48 42% As19 02% S32 56% همراه با Fe ، Sb ، Zn
اشکال ظاهری:به ندرت بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، بریتانیای کبیر ، امریکا و URSS
خواص شیمیایی:حل شونده در HNO3
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفید
رنگ: آبی ، سیاه و قهوه ای و دارای تلألو پرطاووسی است
رخ:ناکامل ، در سطح /111/
جلا:نیمه فلزی ، فلزی
جلا: فلزی
سیستم تبلور: کوبیک (در دمای بیش از 228) و در دمای کمتر مونوکلینیک
کلیواژ: خیلی ضعیف
شکستگی: صدفی
سختی: 3
رنگ خاکه: خاکستری تیره
وزن مخصوص: 4 9 - 5 3
کانیهای همراه: مگنتیت ، کالکوسیت ، کالکوپیریت ، کوولیت ، پیروتیت و پیریت
تشابه کانی شناسی : کوولین ، ژرمانیت ، امانژیت ، پیروتیت ، رنیئریت ، نیکلین
پاراژنز :کوولین ، کالکوزین ، کالکوپیریت
منشا تشکیل : هیدروترمال ، پنوماتولیتی ، ماگمایی ، ثانوی
شکل بلورها: هگزائدر ، به ندرت دودکائدر ، ماکله
شرایط تشکیل: بورنیت یکی از کانیهای مهم در کانسارهای مس است و به همراه سایر کانیهای مس دیده می شود نمونه های این کانی بصورت بلوری کمیاب است نمونه های بلوری آن اگر پیدا شود ، لبه های مکهبی آن بصورت خمیده درآمده است این کانی در دمای بیش از 228 درجه بصورت کوبیک است در غیر اینصورت در شرایط نرمال حالت کوبیک ندارد نام آن از اسم یک کانی شناس اتریشی VonBorn مشتق شده است ، بورنیت - فرمول شیمیایی : Cu5FeS4 - درصد مواد:Cu48 42% As19 02% S32 56% همراه با Fe ، Zn - اشکال ظاهری:به ندرت بلوری ، توده ای - ژیزمان:فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، امریکا و URSS - خواص شیمیایی:حل شونده در HNO3 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفید - رنگ: آبی ، سیاه و قهوه ای و دارای تلألو پرطاووسی است - رخ:ناکامل ، در سطح /111/ - جلا:نیمه فلزی ، فلزی - جلا: فلزی - سیستم تبلور: کوبیک (در دمای بیش از 228) و در دمای کمتر مونوکلینیک - کلیواژ: خیلی ضعیف - شکستگی: صدفی - سختی: 3 - رنگ خاکه: خاکستری تیره - وزن مخصوص: 4 9 - 5 3 - کانیهای همراه: مگنتیت ، پیروتیت و پیریت - تشابه کانی شناسی : کوولین ، نیکلین - پاراژنز :کوولین ، کالکوپیریت - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی - شکل بلورها: هگزائدر ، ماکله - شرایط تشکیل: بورنیت یکی از کانیهای مهم در کانسارهای مس است و به همراه سایر کانیهای مس دیده می شود نمونه های این کانی بصورت بلوری کمیاب است نمونه های بلوری آن اگر پیدا شود
بوکوفسکیئیت
فرمول شیمیایی :Fe3+ 2 [OH|SO4|AsO4] 7H2O
درصد مواد: Fe2O332 61% SO316 34% As2O523 46% H2O27 59%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:بورات
شکستگی:نامنظم ، خشن
شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری :آگرگاتمیکروکریستالین
ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی
رنگ کانی : زرد روشن ، نارنجی ، خاکستری سبز
رنگ خاکه: سفید ، زرد
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، محتوای ارسنیک
تشابه کانی شناسی : دلواکسیت ، دیادوکیت
پاراژنز : ژیپس ، آرسنوپیریت ، لیمونیت
منشا تشکیل :ثانوی
شکل بلورها: خوشه جواهری ، رشته ای
نام آن از نام A Bukovsky شیمیست چک اخذ شده است
سختی : 5
چگالی :2 34 ، بوکوفسکیئیت - فرمول شیمیایی :Fe3+ 2 [OH|SO4|AsO4] 7H2O - درصد مواد: Fe2O332 61% SO316 34% As2O523 46% H2O27 59% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:بورات - شکستگی:نامنظم ، خشن - شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری :آگرگاتمیکروکریستالین - ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی - رنگ کانی : زرد روشن ، خاکستری سبز - رنگ خاکه: سفید ، زرد - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، محتوای ارسنیک - تشابه کانی شناسی : دلواکسیت ، دیادوکیت - پاراژنز : ژیپس ، لیمونیت - منشا تشکیل :ثانوی - شکل بلورها: خوشه جواهری ، رشته ای - نام آن از نام A Bukovsky شیمیست چک اخذ شده است - سختی : 5 - چگالی :2 34
بولانژریت - ترکیب شیمیایی :Pb5 Sb4 S11 - درصد مواد:Pb55 42% Sb25 69% S18 89% باانکلوزیون های Zn ، Cu ، Fe ، Sn - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفور - رخ: نا کامل ، مطابق با سطح /100/ - جلا:فلزی - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، سوزنهای قابل انعطاف ، تجمع دانه ای ، رشته ای ، توده ای - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، چک و اسلواکی ، سوئد ، روسیه ، یوگسلاوی ، امریکا ، کانادا - خواص شیمیایی : در اسید کلریدریک گرم و کمی در اسید نیتریک محلول است و در شعله گاز ذوب می شود ، با آب تمیز می شود - رنگ کانی : خاکستری سربی یا سیاه - رنگ خاکه:خاکستری ، سیاه متمایل به قرمز - پاراژنز :استیبین ، جمسونیت ، پلاژیونیت ، اسفالریت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:منشورهای طویل با شیارهای طولی ، آسیکولار ، به صورت مو - محل پیدایش: چک و اسلواکی - کمی در اسید نیتریک محلول است و در شعله گاز ذوب میشود ، با آب تمیز میشود - نام آن از نام یکی از مهندسین معدن فرانسه بنام C L Boulanger گرفته شده است - سختی :2 5 - چگالی :5 8 - 6 2
بولانژریت
ترکیب شیمیایی :Pb5 Sb4 S11
درصد مواد:Pb55 42% Sb25 69% S18 89% باانکلوزیون های Zn ، Cu ، Fe ، Sn
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفور
رخ: نا کامل ، مطابق با سطح /100/
جلا:فلزی
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، سوزنهای قابل انعطاف ، تجمع دانه ای ، رشته ای ، توده ای
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، چک و اسلواکی ، سوئد ، روسیه ، یوگسلاوی ، امریکا ، کانادا
خواص شیمیایی : در اسید کلریدریک گرم و کمی در اسید نیتریک محلول است و در شعله گاز ذوب می شود ، با آب تمیز می شود
رنگ کانی : خاکستری سربی یا سیاه
رنگ خاکه:خاکستری ، سیاه متمایل به قرمز
پاراژنز :استیبین ، جمسونیت ، پلاژیونیت ، اسفالریت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:منشورهای طویل با شیارهای طولی ، آسیکولار ، به صورت مو
محل پیدایش: چک و اسلواکی
کمی در اسید نیتریک محلول است و در شعله گاز ذوب میشود ، با آب تمیز میشود
نام آن از نام یکی از مهندسین معدن فرانسه بنام C L Boulanger گرفته شده است
سختی :2 5
چگالی :5 8 - 6 2
بوهمیت ، مونوهیدارات آلومینیوم ، بوهمیت
ترکیب شیمیایی :AlOOH
درصد مواد:Al2O384 99% H2O15 01%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: هیدروکسید
رخ:خوب
جلا:شیشه ای ، صدفی
شفافیت: نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:آگرگات توده ای
ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; فرانسه ، ایتالیا ، آلمان ، امریکا و URSS
خواص شیمیایی:نامحلول در اسیدها
رنگ کانی : سفید ، زرد روشن ، زرد مایل به سبز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : کائولینیت ، گیبسیت ، دیاسپور
منشا تشکیل : اگزوژن ، هیدروترمال
شکل بلورها: منشوری ، پهن و کوتاه
نام آن از نام یک زمین شناس و دیرینه شناس بنام Bohm گرفته شده است
سختی : 3
چگالی : 3 07 ، بوهمیت - ترکیب شیمیایی :AlOOH - درصد مواد:Al2O384 99% H2O15 01% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: هیدروکسید - رخ:خوب - جلا:شیشه ای ، صدفی - شفافیت: نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:آگرگات توده ای - ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; فرانسه ، امریکا و URSS - خواص شیمیایی:نامحلول در اسیدها - رنگ کانی : سفید ، زرد مایل به سبز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : کائولینیت ، دیاسپور - منشا تشکیل : اگزوژن ، هیدروترمال - شکل بلورها: منشوری ، پهن و کوتاه - نام آن از نام یک زمین شناس و دیرینه شناس بنام Bohm گرفته شده است - سختی : 3 - چگالی : 3 07
بیسمیت
فرمول شیمیایی :Bi2O3
درصد مواد:Bi89 68% O10 32%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:اکسید
رخ:ندارد
جلا: الماسی
شکستگی:صدفی ، نامنظم ، ناصاف
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
اشکال ظاهری :دانه ای ، پسودومرف
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی و شرقی
خواص شیمیایی : محلول در HNO3 بیسموت فلزی در توده های کربناته دیده میشود
رنگ کانی : زرد کهربائی ، خاکستری ، سفید ، خاکستری زرد ، خاکستری سفید
رنگ خاکه: زرد ، زرد روشن
پاراژنز : بیسموتینیت ، بیسموت خالص
منشا تشکیل :زون های اکسیداسیونی ثانوی
شکل بلورها: منشوری
نام آن از ترکیب شیمیائی اش اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی :9 ، بیسمیت - فرمول شیمیایی :Bi2O3 - درصد مواد:Bi89 68% O10 32% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:اکسید - رخ:ندارد - جلا: الماسی - شکستگی:صدفی ، ناصاف - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - اشکال ظاهری :دانه ای ، پسودومرف - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی و شرقی - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 بیسموت فلزی در توده های کربناته دیده میشود - رنگ کانی : زرد کهربائی ، خاکستری سفید - رنگ خاکه: زرد ، زرد روشن - پاراژنز : بیسموتینیت ، بیسموت خالص - منشا تشکیل :زون های اکسیداسیونی ثانوی - شکل بلورها: منشوری - نام آن از ترکیب شیمیائی اش اخذ شده است - سختی : 4 5 - چگالی :9
بیکس بایئیت
ترکیب شیمیایی : (Mn ، Fe)2O3
درصد مواد: Mn2O349 71% Fe2O3520 29%
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:نا کامل ، مطابق با سطح/111/
جلا: فلزی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای
ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; سوئد ، آرژانتین ، اسپانیا ، امریکا و مکزیک
خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود
رنگ کانی : برنزی تیره ، سیاه
رنگ خاکه: سیاه
تشابه کانی شناسی : ژاکوسیت و مگنتیت
پاراژنز:برونیت ، گرونا ، توپاز و غیره
منشا تشکیل :پنوماتولیتی
شکل بلورها:هگزائدرهای شدیدا مخطط و شیار دار ، ماکله
محل پیدایش: آمریکا
نام آن از نام کانی شناس آمریکایی M Bixby است
سختی : 6 5
چگالی : 4 9 - 5 ، بیکس بایئیت - ترکیب شیمیایی : (Mn ، Fe)2O3 - درصد مواد: Mn2O349 71% Fe2O3520 29% - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:نا کامل ، مطابق با سطح/111/ - جلا: فلزی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای - ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; سوئد ، امریکا و مکزیک - خواص شیمیایی : به سختی در HCl حل می شود - رنگ کانی : برنزی تیره ، سیاه - رنگ خاکه: سیاه - تشابه کانی شناسی : ژاکوسیت و مگنتیت - پاراژنز:برونیت ، توپاز و غیره - منشا تشکیل :پنوماتولیتی - شکل بلورها:هگزائدرهای شدیدا مخطط و شیار دار ، ماکله - محل پیدایش: آمریکا - نام آن از نام کانی شناس آمریکایی M Bixby است - سختی :
بیندهیمیت
فرمول شیمیایی :Pb2Sb(O ، OH ، F ، H2O)7
درصد مواد: Sb79 19% O20 81%
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:ندارد
جلا: مات ، چرب
شکستگی:صدفی
شفافیت: غیرشفاف ، شفاف
اشکال ظاهری :آگرگاتبلوری توده ای ، کریپتوکریستالین
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، اطریش ، امریکا ، استرالیا و
خواص شیمیایی : محلول در HNO3 ، HCl
رنگ کانی : زرد ، زرد قهوه ای ، خاکستری ، سفید
رنگ خاکه: روشن تر از رنگ اصلی کانی
تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیائی اشعه X و واکنش Pb
تشابه کانی شناسی : استیبیکونیت
پاراژنز :بولانژریت ، تترائدریت ، بورنونیت
منشا تشکیل :ژیزمان های ثانوی Pb ، Sb
شکل بلورها: نامنظم
محل پیدایش: روسیه
نام آن ازکلمه و نام شیمیست آلمانی بیندیم J Bindheim اقتباس شده است
سختی : 4 - 4 5
چگالی :4 6-7 3 ، بیندهیمیت - فرمول شیمیایی :Pb2Sb(O ، H2O)7 - درصد مواد: Sb79 19% O20 81% - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:ندارد - جلا: مات ، چرب - شکستگی:صدفی - شفافیت: غیرشفاف ، شفاف - اشکال ظاهری :آگرگاتبلوری توده ای ، کریپتوکریستالین - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، استرالیا و - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 ، HCl - رنگ کانی : زرد ، سفید - رنگ خاکه: روشن تر از رنگ اصلی کانی - تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیائی اشعه X و واکنش Pb - تشابه کانی شناسی : استیبیکونیت - پاراژنز :بولانژریت ، بورنونیت - منشا تشکیل :ژیزمان های ثانوی Pb ، Sb - شکل بلورها: نامنظم - محل پیدایش: روسیه - نام آن ازکلمه و نام شیمیست آلمانی بیندیم J Bindheim اقتباس شده است - سختی : 4 - 4 5 - چگالی :4 6-7 3
بیوتیت ، میکای سیاه سیلیکات مرکب که دارای عناصر ، پتاسیم ، منیزیوم ، آلومینیوم بوده بصورت ورقه های کوچک یافت می شود ، میکای سیاه یا بیوتیت ، بیوتیت
کانی بیوتیت ، نوع سیاه رنگ گروه میکای کانیها که دارای پتاسیم ، آلومینیوم ، منیزیم و آهن می باشد بیوتیت ، به آسانی به ورقه های نازک و شفاف شکسته می شود
فرمول شیمیایی: K (FE ، Mg)3 AlSi3 O10 (F ، OH)2
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سیلیکات خانواده میکاها
گروه کانی (ساختاری): فیلوسیلیکات
رنگ: سیاه ، قهوه ای و رنگ هوازده زرد
جلا: شیشه ای
سیستم تبلور: مونوکلینیک
کلیواژ: یک جهت کامل
سختی: 2 5
رنگ خاکه: سفید
وزن مخصوص: 4 9 - 5 3
کانیهای همراه: کوارتز ، فلدسپات ، آپاتیت ، کلسیت ، هورنبلند و گارنت
شرایط تشکیل: بیوتیت یکی از کانیهای عمده سنگ ساز است و در مقادیر کم در بیشتر سنگهای آذرین و سنگهای دگرگونی ناحیه ای و مجاورتی یافت می شود این کانی با فلوگوپیت یک دامنه تغییرات در میزان آهن موجود دارد این کانی نیز مانند سایر کانی های خانواده میکا دارای حالت ورقه ای است و نمونه های ریز شده آن بر اثر هوازدگی ، تلائلو طلایی رنگ پیدا می کند
پله ساحلی وکناری:گونه تراس های هموار وافقی تغییر شکل یافته ای که در حاشیه های ساحلی سمت های مرتفع دریاها دیده می شود ، هره خاکریز ، باریکه ، سکوی خاکی ، سکو ، هره-پله شیروانی ، سکوی شیب ، ایوان ، هره کانال ، هره خاکریز
(ساحل): یک سکو ، فلات یا تراس باریک موقتی با ارتفاع کم ، تقریباً افقی یا به سمت خشکی شیبدار که بر روی حاشیه ساحلی یک کناره یا ساحل که از مواد بالا آمده و رسوبگذاری شده بوسیله امواج توفانی تشکیل شده است بعضی سواحل اصلاً دارای این ساختارها (برم) نیستند
همچنین ببینید: storm berm
مترادف: beach berm/ backshore terrace/ backshore
(مهندسی): الف) یک سکو ، تاقچه سنگی یا پلکان ساخت بشر و نسبتاً باریک و افقی که در امتداد یک پشته ساخته شده و در مسیر رو به بالا قرار دارد و تداوم و یکپارچگی سراشیبی را از بین می برد
ب) کناره یک کانال در جهت خلاف مسیر یدک کش
ج) حاشیه یا شانه یک جاده ، مجاور و بیرون بخش آسفالت شده ریشه کلمه: آلمانی مترادف: berme
(زمین ریخت شناسی): الف( اصطلاحی معرفی شده توسط bascom (1931) برای یک باقیمانده تراس مانند یا سکو مانند یک سطح ، که دارای محوریت یا بلوغ متوسط یا انتهایی در یک چرخه فرسایشی قدیمی که از آن زمان بوسیله برش یا خاک برداری به سمت پایین جدید شده ، دچار وقفه شده است مثلاً باقی مانده غیر تشریح شده یک جریان دوباره نو گشته در کف یک دره قدیمی و یا باقی مانده یک سکوی بالا آمده فرسایشی که دستخوش فرسایش موجی در امتداد ساحل شده است Bascom این تمایل را داشته که این اصطلاح جایگزین strath شود ، با وجود اینکه berm گاهی اوقات شامل شانه دره ی یک دره جوان به همراه باقی مانده کف دره قدیمی تر می باشد (von engelin ، 1942 ، p 221) همچنین ببینید: bench سکو (زمین ریخت شناسی) Strath terrace ب) یک تاقچه سنگی افقی خشکی احاطه کننده کرانه رودخانه نیل که در زمان طغیان آب ، بوسیله آب رودخانه پوشیده می شود
تخته سنگ های موجود در خاک که از تخریب آهنگهای درز وشکاف دار به وجود می آیدوبه صورت صفحات ولوحه های کوچک سنگی که میانگین تخته سنگ های موجود در زمین است واندازه آنها 10 تا 30 سانتیمتر است ، قشر معدنی بسیار سفت و سخت را گویند ، سکو ، سکوی افقی
یکی از دو یا چند نوع رگه نازک معدنی که بوسیله اسلیت جدا می شود یا بوسیله فرایند برش زغال شکل می گیرد
در زغال سنگ شناسی: لایه ای از زغال سنگ یا یک رگه زغال سنگ که از رگه‌های مجاور خود ، بوسیله یک لایه مداخله گر غیرزغالی جدا شده است و یا یکی از چندین لایه درون یک رگه زغال سنگ که ممکن است بطور جداگانه از بقیه لایه ها استخراج شود

در ساحل : سکو ، پلکان ، پادگانه ای ، کناره : الف) ایوان ساحلی/ ساحل موجی ب) ناحیه ای تقریباً افقی و تقریباً هم ارتفاع با حداکثر آب بر روی طرف اقیانوسی یک دایک مصنوعی

در زمین ریخت شناسی: یک سکو یا قطعه طویل ، باریک و نسبتاً هموار با شیب ملایم ، متعلق به زمین ، خاک یا سنگ که بوسیله سراشیبی های تندتر در بالا و پایین محصور شده است و بوسیله فرسایش ناهمسانِ سنگها ، با مقاومتهای مختلف ، یا بوسیله تغییری در فرسایش سطح مبنا تشکیل شده است یک تراس کوچک یا چینه ی پله مانند که تداوم و یکپارچگی شیب را از بین می برد سطح سنگ بستر فرسوده شده ، بین دیواره های دره ـ
این اصطلاح برخی مواقع ، حاکی از/ بیانگر یک بریدگی در سنگ مقاوم است که از بریدگی در مواد غیر سخت و یکپارچه قابل تشخیص است

همچنین ببینید: berm دیواره خاکی/ کوره راه ساحلی (زمین ریخت شناسی) پله شیروانی mesa: زمین تخت و مرتفع
، سکوی افقی - یکی از دو یا چند نوع رگه نازک معدنی که بوسیله اسلیت جدا می شود یا بوسیله فرایند برش زغال شکل می گیرد - در زغال سنگ شناسی: لایه ای از زغال سنگ یا یک رگه زغال سنگ که از رگه‌های مجاور خود ، بوسیله یک لایه مداخله گر غیرزغالی جدا شده است و یا یکی از چندین لایه درون یک رگه زغال سنگ که ممکن است بطور جداگانه از بقیه لایه ها استخراج شود - - در ساحل : سکو ، کناره : الف) ایوان ساحلی/ ساحل موجی ب) ناحیه ای تقریباً افقی و تقریباً هم ارتفاع با حداکثر آب بر روی طرف اقیانوسی یک دایک مصنوعی - - در زمین ریخت شناسی: یک سکو یا قطعه طویل ، بین دیواره های دره ـ - این اصطلاح برخی مواقع ، حاکی از/ بیانگر یک بریدگی در سنگ مقاوم است که از بریدگی در مواد غیر سخت و یکپارچه قابل تشخیص است - - همچنین ببینید: berm دیواره خاکی/ کوره راه ساحلی (زمین ریخت شناسی) پله شیروانی mesa: زمین تخت و مرتفع -
چاشنی انفجار ، چاشنی معمولی
برخی موادمنفجره که بعنوان خرج اصلی داخل چالهاقرارداده می شوندبایدبامحرک قوی تری ازشعله منفجرگردند این کاربه عهده چاشنی هاست که از موادمنفجره اولیه ساخته می شوند چاشنی بایددرامتدادمحوراصلی فشنگ ماده منفجره قرارداده شودوقراردادن آن بصورت مایل صحیح نیست چاشنی معمولی ازیک استوانه فلزی به طول 45تا50وقطر6تا7میلیمترموسوم به پوکه تشکیل می شود درته پوکه حدودیک گرم تتریل فشرده قرارداردکه خرج اصلی چاشنی راتشکیل میدهد روی خرج اصلی حدود0 5گرم فولمینات جیوه و0 2گرم ازتورسرب فشرده قرارداردوبوسیله پولک پوشیده می شود پولک دروسط دارای سوراخی است تاشعله فتیله اطمینان به خرج کمکی چاشنی برسد چاشنی رابایددرمحل خشک نگهداری کرد ، چاشنی معمولی برخی موادمنفجره که بعنوان خرج اصلی داخل چالهاقرارداده می شوندبایدبامحرک قوی تری ازشعله منفجرگردند این کاربه عهده چاشنی هاست که از موادمنفجره اولیه ساخته می شوند چاشنی بایددرامتدادمحوراصلی فشنگ ماده منفجره قرارداده شودوقراردادن آن بصورت مایل صحیح نیست چاشنی معمولی ازیک استوانه فلزی به طول 45تا50وقطر6تا7میلیمترموسوم به پوکه تشکیل می شود درته پوکه حدودیک گرم تتریل فشرده قرارداردکه خرج اصلی چاشنی راتشکیل میدهد روی خرج اصلی حدود0 5گرم فولمینات جیوه و0 2گرم ازتورسرب فشرده قرارداردوبوسیله پولک پوشیده می شود پولک دروسط دارای سوراخی است تاشعله فتیله اطمینان به خرج کمکی چاشنی برسد چاشنی رابایددرمحل خشک نگهداری کرد
دارای لایه بندی ، کاربرد نواری ، نواربندی
(یخچال): حضور و بروز (بوجود آمدن ، واقع شدن) یک ساختمان لایه ای در یخ یخچال ، با توجه به دگرسانی لایه های یخ درشت دانه و یخ ریزدانه یا حباب مانند یا یخ تمیز
مترادف غیرارجح: foliation فولیاسیون (یخچال)
(سنگ شناسی آذرین): حضور و بروز ساختمان لایه ای یا نواری در یک برون زد سنگ آذرین یا دگرگونی در نتیجه لایه بندی شدن این حالت ممکن است بوسیله فرآیندهایی مثل جریان مواد ناهمگن (مثلاً جریان نهنده یا لایه ای ریولیت) و یا رسوبگذاری و ته نشست متناوب لایه های مواد مختلف (مقایسه شود با: phase layning) بوجود آید با وجود اینکه این اصطلاح فقط ظاهر ویژگی و واجدی بر روی یک سنگ در معرض دید را توصیف می کند ، معمولاً برای هر ناهمگنی به سختی صفحه ای در سنگهای آذرین استفاده می شود با هر منشا (wager & brown 1967 ، p5)
(سنگ شناسی دگرگونی): یک ساختمان لایه ای سنگهای دگرگونی که در نوارهای موازی دارای بافت یا ترکیب شیمیایی متفاوت و یا هر دو مورد ساخته شده است این ساختمان ممکن است در نتیجه جدا شدن ناقص سازنده ها در حین تبلور مجدد بوجود آید و یا ممکن است از لایه بندی در رسوبات و یا لایه بندی در سنگهای آذرین منتقل شود/ به ارث برسد
مقایسه شود با: ribbun (سنگ شناسی)
(سنگ شناسی رسوبی): این لایه بندی بوسیله رسوبگذاری و ته نشست مواد مختلف در لایه های دگرسانی بوجود می آید و در ظاهر مقطع عرضی سنگهای رسوبی متورق دیده می شود
مثلاً ribbon banding ، نواربندی (یخچال): حضور و بروز (بوجود آمدن ، با توجه به دگرسانی لایه های یخ درشت دانه و یخ ریزدانه یا حباب مانند یا یخ تمیز مترادف غیرارجح: foliation فولیاسیون (یخچال) (سنگ شناسی آذرین): حضور و بروز ساختمان لایه ای یا نواری در یک برون زد سنگ آذرین یا دگرگونی در نتیجه لایه بندی شدن این حالت ممکن است بوسیله فرآیندهایی مثل جریان مواد ناهمگن (مثلاً جریان نهنده یا لایه ای ریولیت) و یا رسوبگذاری و ته نشست متناوب لایه های مواد مختلف (مقایسه شود با: phase layning) بوجود آید با وجود اینکه این اصطلاح فقط ظاهر ویژگی و واجدی بر روی یک سنگ در معرض دید را توصیف می کند ، p5) (سنگ شناسی دگرگونی): یک ساختمان لایه ای سنگهای دگرگونی که در نوارهای موازی دارای بافت یا ترکیب شیمیایی متفاوت و یا هر دو مورد ساخته شده است این ساختمان ممکن است در نتیجه جدا شدن ناقص سازنده ها در حین تبلور مجدد بوجود آید و یا ممکن است از لایه بندی در رسوبات و یا لایه بندی در سنگهای آذرین منتقل شود/ به ارث برسد مقایسه شود با: ribbun (سنگ شناسی) (سنگ شناسی رسوبی): این لایه بندی بوسیله رسوبگذاری و ته نشست مواد مختلف در لایه های دگرسانی بوجود می آید و در ظاهر مقطع عرضی سنگهای رسوبی متورق دیده می شود مثلاً ribbon banding
ریمای ، برگ شروند ، شکاف یخساری ، یخچال
یک سوراخ عمیق و معمولاً پهن و یا دسته ای از یخشکافهای نزدیک بهم در یخ یا یخ برف ، بر رو یا نزدیکی نوک یک یخچال آلپاین که یخ و برف متحرک را از یخ و برف نسبتاً بی تحرک جدا می کند و به دیواره پشتی یک سیرک متصل می کند این سوراخ ممکن است از برف در زمان زمستان پر شده باشد و یا از برف پوشیده شده باشد ولی در تابستان قابل مشاهده می باشد ریشه کلمه: آلمانی شکاف کوه ( german bergschrund)
مقایسه شود با: randkluft مترادف: schrund ، یخچال یک سوراخ عمیق و معمولاً پهن و یا دسته ای از یخشکافهای نزدیک بهم در یخ یا یخ برف ، بر رو یا نزدیکی نوک یک یخچال آلپاین که یخ و برف متحرک را از یخ و برف نسبتاً بی تحرک جدا می کند و به دیواره پشتی یک سیرک متصل می کند این سوراخ ممکن است از برف در زمان زمستان پر شده باشد و یا از برف پوشیده شده باشد ولی در تابستان قابل مشاهده می باشد ریشه کلمه: آلمانی شکاف کوه ( german bergschrund) مقایسه شود با: randkluft مترادف: schrund
زیست توده ، زیست توده یا توده زنده
مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد
به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد ، بیوماس می گویند 1- بیوماس نخستین (اولیه): گیاهانی با رشد سریع را می گویند که یا به طور مستقیم انرژ ی زا هستند و یا پس از طی فرایندهای تبدیل (واگردانی)برای انرژی زایی آماده می شود 2-بیوماس دومین(ثانویه ): به پسمانده های بیوماس گفته می شود که بعد از تولید الیاف گیاهی فیبر ، خوراک و دیگر فرآورده های کشاورزی به جای می ماند و یا به بیوماس فرآورده های فرعی که از دامداری ها و یا پس مانده های صنایع خوراکی غذایی که بیشتر از دیدگاه فیزیکی و نه به لحاظ شیمیایی بهبود یافته باشد گفته می شود مانند بیوماس سلولز چوبی ، بیوماس گلوسیدیک(glucidic biomass) یا قندی (سلولز ، نشاسته و دیگر قندها) ، بیوماس لیپیدیک (lipidic biomass) یا چربی ، زیست توده یا توده زنده مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد
زیست چینه ای
متعلق بودن به یک زیست ـ چینه مثلاً آهک زیست چینه ای

یک توده لایه بندی شده و گسترده یا بطور وسیع عدسی شکل و ورقه مانند که بوسیله بقایای ارگانیسم های ساکن بوجود آمده و عمدتاً از آنها ساخته شده است؛ ارگانیسم هایی که ثابت اند و به شکل پشته مانند بیرونزده باشند؛ یک لایه آلی مانند لایه صدف ها ، لاله وشان ، مرجان ها و یا یک ریف جدید در حال تشکیل و یا حتی یک رگه زغال سنگ این اصطلاح بوسیله (1932) cumings پیشنهاد شد مقایسه شود با: بیوهرم نباید با بیوسوم biosome اشتباه شود

، زیست چینه ای - متعلق بودن به یک زیست ـ چینه مثلاً آهک زیست چینه ای - - یک توده لایه بندی شده و گسترده یا بطور وسیع عدسی شکل و ورقه مانند که بوسیله بقایای ارگانیسم های ساکن بوجود آمده و عمدتاً از آنها ساخته شده است؛ ارگانیسم هایی که ثابت اند و به شکل پشته مانند بیرونزده باشند؛ یک لایه آلی مانند لایه صدف ها ، مرجان ها و یا یک ریف جدید در حال تشکیل و یا حتی یک رگه زغال سنگ این اصطلاح بوسیله (1932) cumings پیشنهاد شد مقایسه شود با: بیوهرم نباید با بیوسوم biosome اشتباه شود - -
زیست رخساره
الف) بخشی از واحد چینه شناسی ، که بوسیله فسیل هایش و بدون توجه به ویژگی های غیرزیستی آن ، از بخش های مجاور تشخیص داده می شود خصوصاً آن توده رسوب یا سنگی که بوسیله خصوصیاتی که لیتولوژی را متاثر نمی کند ، شناسایی می شوند مانند هویت رده بندی با محیط زیستی فسیلی ها (weller ، 1958)
ب) وجه زیستی یا خصوصیت فسیلی یک رخساره ، واحد چینه شناسی تعریف شده و مشخص خصوصاً آنکه به عنوان توضیحی از شرایط زیستی محلی در نظر گرفته می شود «خصوصیات کلی یک نهشته رسوبی» (moore ، 1949 ، p 17)
ج) یک مجموعه مشخص از ارگانیسم ها که تحت یک دسته شرایط زیست محیطی ، بوجود آمده اند که با سایر مجموعه های تشکیل شده در همان زمان ولی با شرایط مختلف ، مقایسه می شود پیوستگی فسیل ها یا سابقه تاریخی فسیلی و هم زیستی جانوران(biocoenosis)
همچنین ببینید: facies مترادف: رخساره زیستی biologic facies ، زیست رخساره الف) بخشی از واحد چینه شناسی ، 1958) ب) وجه زیستی یا خصوصیت فسیلی یک رخساره ، p 17) ج) یک مجموعه مشخص از ارگانیسم ها که تحت یک دسته شرایط زیست محیطی ، مقایسه می شود پیوستگی فسیل ها یا سابقه تاریخی فسیلی و هم زیستی جانوران(biocoenosis) همچنین ببینید: facies مترادف: رخساره زیستی biologic facies
سازند شیلی باش کلاته (باژوسین)
در اطراف بجنورد_گنبدکاووس در
پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ رخنمون دارد هم ارز سازند کشَف رود است با سازند چمن بید همبری همساز و تدریجی دارد
سازند شیلی باش کلاته (باژوسین) در اطراف بجنورد_گنبدکاووس در پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ رخنمون دارد هم ارز سازند کشَف رود است با سازند چمن بید همبری همساز و تدریجی دارد
سازند کنگلومرای بختیاری (پلیوسن بالایی-پلیوستوسن)
در
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد شامل کنگلومرا و ماسه سنگ آهکی است بُرش الگوی آن در شمال مسجد سلیمان (گدار لندر) شامل کنگلومرا با قطعاتی به ابعاد خرسنگ ، قلوه سنگ و ریگ ، به سن‌های گوناگون است که با کلسیت درشت دانه و رُس سیمانی شده‌اند به صورت هم‌شیب و گاهی دگرشیب بر روی سازندهای کهن‌تر نهشته شده است
سازند کنگلومرای بختیاری (پلیوسن بالایی-پلیوستوسن) در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد شامل کنگلومرا و ماسه سنگ آهکی است بُرش الگوی آن در شمال مسجد سلیمان (گدار لندر) شامل کنگلومرا با قطعاتی به ابعاد خرسنگ ، قلوه سنگ و ریگ ، به سن‌های گوناگون است که با کلسیت درشت دانه و رُس سیمانی شده‌اند به صورت هم‌شیب و گاهی دگرشیب بر روی سازندهای کهن‌تر نهشته شده است
سطح اساس ، سطح مبنا

پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم
الف) حدی فرضی که در آن حد ، فرسایش زمین به طور پیوسته و بسیار اندک ادامه پیدا می کند و زیر آن حد عوامل فرسایشی نظیر رودخانه ها نمی توانند بسترشان را فرسوده کنند سطح اساس نهایی و عمومی برای سطح زمین ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد

ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست

ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل
، سطح مبنا - - پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم - الف) حدی فرضی که در آن حد ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد - - ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست - - ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل -
سطح لایه بندی ، صفحه لایه بندی ، بستره
سطح جدایی دو لایه سنگ رسوبی ، بستره:سطحی که لایه ای از سنگهای رسوبی را از لایه دیگر جدا می کند

صفحه لایه بندی ، سطح چینه بندی
الف) یک سطح چینه بندی مسطح یا تقریباً مسطح که بطور مشخصی هر لایه سنگ چینه ای را از لایه بعدی یا قبلی جدا می کند (سنگی با لیتولوژی مشابه یا متفاوت) یک سطح رسوبگذاری این سطح معمولاً نشانه ی تغییر ، در شرایط رسوبگذاری است و ممکن است نمایانگر جداسازی تغییر رنگ یا هر دو مورد باشد ب) اصطلاحی است که معمولاً برای هر سطح چینه بندی استفاده می شود حتی وقتی که سطح بطور آشکار خم شده و یا بوسیله چین خوردگی تغییر شکل داده باشد
ج) اصطلاحی است که عموماً برای یک سطح ناپیوستگی (معمولاً صفحه/ سطح لایه بندی) بکار می رود که در امتداد آن ، سنگ تمایل به از هم پاشیدن یا شکستن دارد
مترادف: لایه بندی Bedding (چینه شناسی)/ سطح لایه bed plane/ plane stratification سطح چینه بندی ، بستره سطح جدایی دو لایه سنگ رسوبی ، بستره:سطحی که لایه ای از سنگهای رسوبی را از لایه دیگر جدا می کند صفحه لایه بندی ، سطح چینه بندی الف) یک سطح چینه بندی مسطح یا تقریباً مسطح که بطور مشخصی هر لایه سنگ چینه ای را از لایه بعدی یا قبلی جدا می کند (سنگی با لیتولوژی مشابه یا متفاوت) یک سطح رسوبگذاری این سطح معمولاً نشانه ی تغییر ، در شرایط رسوبگذاری است و ممکن است نمایانگر جداسازی تغییر رنگ یا هر دو مورد باشد ب) اصطلاحی است که معمولاً برای هر سطح چینه بندی استفاده می شود حتی وقتی که سطح بطور آشکار خم شده و یا بوسیله چین خوردگی تغییر شکل داده باشد ج) اصطلاحی است که عموماً برای یک سطح ناپیوستگی (معمولاً صفحه/ سطح لایه بندی) بکار می رود که در امتداد آن ، سنگ تمایل به از هم پاشیدن یا شکستن دارد مترادف: لایه بندی Bedding (چینه شناسی)/ سطح لایه bed plane/ plane stratification سطح چینه بندی
سکو ، هره-پله شیروانی ، سکوی شیب ، ایوان ، هره کانال ، هره خاکریز (ساحل): یک سکو ، فلات یا تراس باریک موقتی با ارتفاع کم ، تقریباً افقی یا به سمت خشکی شیبدار که بر روی حاشیه ساحلی یک کناره یا ساحل که از مواد بالا آمده و رسوبگذاری شده بوسیله امواج توفانی تشکیل شده است بعضی سواحل اصلاً دارای این ساختارها (برم) نیستند همچنین ببینید: storm berm مترادف: beach berm/ backshore terrace/ backshore (مهندسی): الف) یک سکو ، تاقچه سنگی یا پلکان ساخت بشر و نسبتاً باریک و افقی که در امتداد یک پشته ساخته شده و در مسیر رو به بالا قرار دارد و تداوم و یکپارچگی سراشیبی را از بین می برد ب) کناره یک کانال در جهت خلاف مسیر یدک کش ج) حاشیه یا شانه یک جاده ، مجاور و بیرون بخش آسفالت شده ریشه کلمه: آلمانی مترادف: berme (زمین ریخت شناسی): الف( اصطلاحی معرفی شده توسط bascom (1931) برای یک باقیمانده تراس مانند یا سکو مانند یک سطح ، که دارای محوریت یا بلوغ متوسط یا انتهایی در یک چرخه فرسایشی قدیمی که از آن زمان بوسیله برش یا خاک برداری به سمت پایین جدید شده ، دچار وقفه شده است مثلاً باقی مانده غیر تشریح شده یک جریان دوباره نو گشته در کف یک دره قدیمی و یا باقی مانده یک سکوی بالا آمده فرسایشی که دستخوش فرسایش موجی در امتداد ساحل شده است Bascom این تمایل را داشته که این اصطلاح جایگزین strath شود ، با وجود اینکه berm گاهی اوقات شامل شانه دره ی یک دره جوان به همراه باقی مانده کف دره قدیمی تر می باشد (von engelin ، 1942 ، p 221) همچنین ببینید: bench سکو (زمین ریخت شناسی) Strath terrace ب) یک تاقچه سنگی افقی خشکی احاطه کننده کرانه رودخانه نیل که در زمان طغیان آب ، بوسیله آب رودخانه پوشیده می شود
سنگ زیست آواری
الف) سنگی که بطور عمده از قطعاتی ساخته شده که حاصل شکستن و خرد شدن سنگهای قدیمی تر هستند یا بوسیله عمل ارگانیسم های زنده مانند ریشه های گیاهان یا کرم های خاکی تولید شدند (Gerabua 1904) این سنگ الزاماً نباید دارای مواد آلی باشد این اصطلاح همچنین شامل سنگهایی می شود (مانند بتن) که وجود خود را مدیون فعالیتهای بشر هستند
ب) یک سنگ رسوبی که از بقایای خرد شده یا شکسته ارگانیسم ها تشکیل شده است ، مانند سنگ آهکی که از قطعات صدفها بوجود آمده است مقایسه شود با: biogenic rock سنگ زیست زاد ، سنگ زیست آواری الف) سنگی که بطور عمده از قطعاتی ساخته شده که حاصل شکستن و خرد شدن سنگهای قدیمی تر هستند یا بوسیله عمل ارگانیسم های زنده مانند ریشه های گیاهان یا کرم های خاکی تولید شدند (Gerabua 1904) این سنگ الزاماً نباید دارای مواد آلی باشد این اصطلاح همچنین شامل سنگهایی می شود (مانند بتن) که وجود خود را مدیون فعالیتهای بشر هستند ب) یک سنگ رسوبی که از بقایای خرد شده یا شکسته ارگانیسم ها تشکیل شده است
عقیق سیاه - نام آن از واژه یونانی اونوکس گرفته شده که به معنای ناخن است عقیق سیاه ، رنگ تیره ای دارد این سنگ شبیه کلسدونی سیاه است این سنگ یکی از نخستین سنگهای زمینی است در یونان قدیم ، تقریبا همه رنگهای کلسدونی ، از سفید ناخنی تا سیاه و رنگهای حدواسط آن را اونیکس می نامیدند سرانجام رومیها ، این اصطلاح را برای توصیف رنگهای سیاه و قهوه ای تیره مورد استفاده قرار دادند عقیق سیاه ، در برزیل ، ماداگاسکار و هند یافت می شود - خواص عقیق سیاه : - عقیق سیاه به همراه سنگ کریستال می‌تواند ما را در برابر امواج منفی حمایت کند این سنگ هنگام هجوم احساسات مؤثر واقع می‌شود همچنین به حل موانع درونی و رسیدن به آگاهیهای تازه و آمدن آنها به سطح ذهن کمک می‌کند عقیق سیاه تمرکز را زیاد می‌کند ، عملکرد روده‌ها را آسان می‌کند ، دارای عمل تقویت کنندگی بر روی استخوانها ، ستون مهره‌ها و قسمت پشت می‌باشد - ویژگیهای فیزیکی - رنگ:سیاه ، امروزه رنگ می شود - سختی: 7- 5/6 - وزن مخصوص : 60/2 - شاخص شکست: 539/1- 535/1
عقیق سیاه
نام آن از واژه یونانی اونوکس گرفته شده که به معنای ناخن است عقیق سیاه ، رنگ تیره ای دارد این سنگ شبیه کلسدونی سیاه است این سنگ یکی از نخستین سنگهای زمینی است در یونان قدیم ، تقریبا همه رنگهای کلسدونی ، از سفید ناخنی تا سیاه و رنگهای حدواسط آن را اونیکس می نامیدند سرانجام رومیها ، این اصطلاح را برای توصیف رنگهای سیاه و قهوه ای تیره مورد استفاده قرار دادند عقیق سیاه ، در برزیل ، ماداگاسکار و هند یافت می شود
خواص عقیق سیاه :
عقیق سیاه به همراه سنگ کریستال می‌تواند ما را در برابر امواج منفی حمایت کند این سنگ هنگام هجوم احساسات مؤثر واقع می‌شود همچنین به حل موانع درونی و رسیدن به آگاهیهای تازه و آمدن آنها به سطح ذهن کمک می‌کند عقیق سیاه تمرکز را زیاد می‌کند ، عملکرد روده‌ها را آسان می‌کند ، دارای عمل تقویت کنندگی بر روی استخوانها ، ستون مهره‌ها و قسمت پشت می‌باشد
ویژگیهای فیزیکی
رنگ:سیاه ، امروزه رنگ می شود
سختی: 7- 5/6
وزن مخصوص : 60/2
شاخص شکست: 539/1- 535/1
فاز لایه
آگرگات تمام چینه های بستر که شامل یک نوع به خصوص شکل لایه یا ترکیبی از اشکال لایه ها می باشد یک رده کلی و عمومی برای ترتیب لایه ها است و بر طبق یک دامنه مشخص شرایط هیدرولیکی و بوسیله عمل جریان بر روی یک بستر آبرفتی که از دامنه مشخصی از رسوبات کف تشکیل شده است ، ایجاد می شود
مثلاً ripple bed phase می تواند (برای جریان های هم جهت نیمه هم سنگ/ نیمه هم وزن) بوسیله یک دامنه خاص از شرایط عمق ، سرعت ، اندازه و دانه ها ، تعریف شود
همچنین ببینید: bed form ، bed state ، فاز لایه آگرگات تمام چینه های بستر که شامل یک نوع به خصوص شکل لایه یا ترکیبی از اشکال لایه ها می باشد یک رده کلی و عمومی برای ترتیب لایه ها است و بر طبق یک دامنه مشخص شرایط هیدرولیکی و بوسیله عمل جریان بر روی یک بستر آبرفتی که از دامنه مشخصی از رسوبات کف تشکیل شده است ، ایجاد می شود مثلاً ripple bed phase می تواند (برای جریان های هم جهت نیمه هم سنگ/ نیمه هم وزن) بوسیله یک دامنه خاص از شرایط عمق ، تعریف شود همچنین ببینید: bed form
کمپلکس بوشولد در افریقای جنوبی
توده های نفوذی بازیک لایه ای ، کمپلکس های اولترامافیک-مافیک لایه ای را شامل می شود که نقاط داغ داخل قاره ها (intercontinental hotspots) و در ارتباط با رخدادهای کافتتش (rifting) بوجود می آیند از مهمترین این کمپلکس ها که در محیط های رخدادی از آشفتگیهای تکتونیکی به وقوع نپیوسته و به احتمال زیاد با نقاط داخل موجود در مانتل بخش زیرین خود انطباق پذیرند ، کمپلکس بوشولد در افریقای جنوبی است آنچه که این کمپلکس های لایه ای را از نظر اقتصادی با اهمیت جلوه می دهد ، وجود فلزات با ارزش گروه پلاتین (pgmplatinum-group minerals) است که حدود 80% ذخیره آنها در ارتباط با کمپلکس بوشولد در آفریقای جنوبی می باشد

کمپلکس بوشولد شامل ذخیره ای عظیم از مواد معدنی است که بزرگترین کانسارهای کرومیت ، پلاتینیوم ومنیتیت و انادیوم دار در آن یافت می شود بخش مافیک لایه این کمپلکس مربوط به لاپولیت نامنظم (irregular lopolith) است که وسعتی معادل 67000 کیلومتر مربع را در برگرفته و بداخل گروهی از رسوبات پروتوزوییک توالی رسوبی ترانسوال (tranaaval sequence) با قدمت ga 2/2 میلیارد سال)نفوذ کرده است این کمپلکس در بخش میانی ، ضخامتی در حدود 8 کیلومتر دارای می باشد و به 5 زون تقسیم شده است که هر زون نماینده فازی بارز و مشخص از تکامل این کمپلکس می باشد :
زون قاعده ای (basal zone)
زون بحرانی (critical zone) لایه اصلی کرومیت
ریف مرنسی (مرنسکی) – (merensky reef)
زون اصلی(main zone)
زون بالایی(upper zone) منیتیت اصلی
کمپلکس بوشولد در افریقای جنوبی توده های نفوذی بازیک لایه ای ، کمپلکس های اولترامافیک-مافیک لایه ای را شامل می شود که نقاط داغ داخل قاره ها (intercontinental hotspots) و در ارتباط با رخدادهای کافتتش (rifting) بوجود می آیند از مهمترین این کمپلکس ها که در محیط های رخدادی از آشفتگیهای تکتونیکی به وقوع نپیوسته و به احتمال زیاد با نقاط داخل موجود در مانتل بخش زیرین خود انطباق پذیرند ، کمپلکس بوشولد در افریقای جنوبی است آنچه که این کمپلکس های لایه ای را از نظر اقتصادی با اهمیت جلوه می دهد ، وجود فلزات با ارزش گروه پلاتین (pgmplatinum-group minerals) است که حدود 80% ذخیره آنها در ارتباط با کمپلکس بوشولد در آفریقای جنوبی می باشد کمپلکس بوشولد شامل ذخیره ای عظیم از مواد معدنی است که بزرگترین کانسارهای کرومیت ، پلاتینیوم ومنیتیت و انادیوم دار در آن یافت می شود بخش مافیک لایه این کمپلکس مربوط به لاپولیت نامنظم (irregular lopolith) است که وسعتی معادل 67000 کیلومتر مربع را در برگرفته و بداخل گروهی از رسوبات پروتوزوییک توالی رسوبی ترانسوال (tranaaval sequence) با قدمت ga 2/2 میلیارد سال)نفوذ کرده است این کمپلکس در بخش میانی ، ضخامتی در حدود 8 کیلومتر دارای می باشد و به 5 زون تقسیم شده است که هر زون نماینده فازی بارز و مشخص از تکامل این کمپلکس می باشد : زون قاعده ای (basal zone) زون بحرانی (critical zone) لایه اصلی کرومیت ریف مرنسی (مرنسکی) – (merensky reef) زون اصلی(main zone) زون بالایی(upper zone) منیتیت اصلی
کناره عمودی رودخانه ، پشته ، کناره ، سکو ، ساحل ، کرانه
قسمتی از بستر دریا که نسبت به مناطق مجاور بالا آمده ولی با آب کافی که اجازه کشتیرانی را بدهد پوشانده شده
زمین شیبدار واقع در امتداد لبه رودخانه ، نهر یا دریاچه
الف) یک خاکریز ، یک تپه یا سد ماسه ای
ب) یک جزیره باریک و بلند در امتداد ساحل اقیانوس اطلس در ایالات متحده آمریکا که از ماسه ساخته شده و یک سد بین مرداب درون خشکی یا تنگه و اقیانوس را تشکیل می دهد
ج) یک shoal آتبل تپه زیر آب ، کم ژرف مثلاً geoerges bank آتبل های موج
د) یک اصطلاح منسوخ برای یک ساحل دریا
هـ) خشکی در حال بالا آمدن که اطراف دریا را محدود و مرزبندی می کند
(دریاچه): الف) یک زمین بشدت بالا آمده یا شیب ناگهانی که به دور یک دریاچه را محدود می کند ب) توده قراضه (پرتگاه scarps) فلات کرانه ای یک دریاچه ج) کف کم ژرف یا آتبل یک دریاچه (اقیانوس شناسی): یک برآمدگی نسبتاً مسطح شده کف دریا در اعماق کم (عموماً کمتر از 200m) ، معمولاً بر روی فلات قاره و یا در نزدیکی یک جزیره
(رسوب شناسی): یک نهشته سنگ آهک تپه مانند یا ستیغ مانند که از مواد اسکلتی ، اکثراً غیرشکسته ساخته شده و در محل
(معدنکاری): یک نهشته یا کانسنگ زغال سنگ سطح یا صورت یک نهشته زغال سنگ که بر روی آن عملیات معدنی کار شده است
(زمین ریخت شناسی): سکو ، تختگاه: الف) یک سمت/ رو/ جهت یا شیب تند مانند یک دامنه تپه که معمولاً از ماسه ، گراول و یا سایر مواد غیر یکپارچه و غیرمتصل است و به ندرت مواد به سنگ شبه تعلق دارند ب) اصطلاحی استفاده شده در شمال انگلستان اسکاتلند برای یک تپه یا دامنه تپه ج) اصطلاحی که در آفریقای شمالی برای یک توده ای دارای شیب و ارتفاع ملایم ساخته شده از لایه های مقاوم سنگ که تشکیل یک تپه بلند یا یک کوه کوتاه را می دهد و معمولاً در گروه های 2 یا بیشتر در دره های طول در بینشان دیده می شود ، استفاده می شود این اصطلاح بیشتر بصورت جمع بکار می رود Banke ریشه کلمه: زبان آفریکانز (زبان سفیدپوستان آفریقای جنوبی که در قرن 17 از هلند کوچ کردند: شاخه ای از زبان هلندی) ، کرانه قسمتی از بستر دریا که نسبت به مناطق مجاور بالا آمده ولی با آب کافی که اجازه کشتیرانی را بدهد پوشانده شده زمین شیبدار واقع در امتداد لبه رودخانه ، نهر یا دریاچه الف) یک خاکریز ، یک تپه یا سد ماسه ای ب) یک جزیره باریک و بلند در امتداد ساحل اقیانوس اطلس در ایالات متحده آمریکا که از ماسه ساخته شده و یک سد بین مرداب درون خشکی یا تنگه و اقیانوس را تشکیل می دهد ج) یک shoal آتبل تپه زیر آب ، کم ژرف مثلاً geoerges bank آتبل های موجد) یک اصطلاح منسوخ برای یک ساحل دریا هـ) خشکی در حال بالا آمدن که اطراف دریا را محدود و مرزبندی می کند (دریاچه): الف) یک زمین بشدت بالا آمده یا شیب ناگهانی که به دور یک دریاچه را محدود می کند ب) توده قراضه (پرتگاه scarps) فلات کرانه ای یک دریاچه ج) کف کم ژرف یا آتبل یک دریاچه (اقیانوس شناسی): یک برآمدگی نسبتاً مسطح شده کف دریا در اعماق کم (عموماً کمتر از 200m) ، معمولاً بر روی فلات قاره و یا در نزدیکی یک جزیره (رسوب شناسی): یک نهشته سنگ آهک تپه مانند یا ستیغ مانند که از مواد اسکلتی ، اکثراً غیرشکسته ساخته شده و در محل (معدنکاری): یک نهشته یا کانسنگ زغال سنگ سطح یا صورت یک نهشته زغال سنگ که بر روی آن عملیات معدنی کار شده است (زمین ریخت شناسی): سکو
کنگلومرای طلادار ، همکلاو طلادار
یک اصطلاح کلی برای کنگلومرای سیلیسی فشرده سنگ ریزه های رگه کوارتز که دارای اندازه تقریبی تخم یک کبوتر است و درون یک ماتریکس کوارتزیتی قرار گرفته است این اصطلاح بطور اولیه در ناحیه Wit water sand آفریقای جنوبی برای کنگلومراهای مختصراً دگرگون شده حاوی طلا استفاده شد که شامل/ حاوی دانه های کوارتز مافین (گرد و کروی) شکل است و شبیه به یک کیک بادامی ساخته شده بوسیله بوئرها (سفیدپوستان آفریقای جنوبی که نیاکان هلندی دارند) می باشد ، همکلاو طلادار یک اصطلاح کلی برای کنگلومرای سیلیسی فشرده سنگ ریزه های رگه کوارتز که دارای اندازه تقریبی تخم یک کبوتر است و درون یک ماتریکس کوارتزیتی قرار گرفته است این اصطلاح بطور اولیه در ناحیه Wit water sand آفریقای جنوبی برای کنگلومراهای مختصراً دگرگون شده حاوی طلا استفاده شد که شامل/ حاوی دانه های کوارتز مافین (گرد و کروی) شکل است و شبیه به یک کیک بادامی ساخته شده بوسیله بوئرها (سفیدپوستان آفریقای جنوبی که نیاکان هلندی دارند) می باشد
کود ، احتمال دارد گل ولای را گویند که بعنوان کود ومواد نیروبخش از آن استفاده کنند ، اثر حباب ، اثر حفرشدگی ، اثر کنده شدگی ، نشان شستگی ، نشان کندگ
یک فرورفتگی کوچک و کم عمق (قطر 5/2 سانتیمتر) که بر روی ساحل یا سطح رسوبی بوسیله خروج حباب گاز به درون هوا یا آب بالایی ایجاد می شود است بوسیله یک حلقه بلند دارای یک سطح صاف بدون حاشیه شده و می تواند به سمت پایین به درون یک لوله گذر کند مترادف: bubble mark
اثر جریانی که توسط عمل کندن یا حفر کردن جریان آب ایجاد می شود که بر روی قاعده جریان دارد؛ مثلا شیار یا اثر قاشقی نیز ببینید: transverse scour mark (اثر حفر شدگی عرضی) مترادف: scour marking (اثر یا طرح حفرشدگی) ، نشان کندگ یک فرورفتگی کوچک و کم عمق (قطر 5/2 سانتیمتر) که بر روی ساحل یا سطح رسوبی بوسیله خروج حباب گاز به درون هوا یا آب بالایی ایجاد می شود است بوسیله یک حلقه بلند دارای یک سطح صاف بدون حاشیه شده و می تواند به سمت پایین به درون یک لوله گذر کند مترادف: bubble mark اثر جریانی که توسط عمل کندن یا حفر کردن جریان آب ایجاد می شود که بر روی قاعده جریان دارد؛ مثلا شیار یا اثر قاشقی نیز ببینید: transverse scour mark (اثر حفر شدگی عرضی) مترادف: scour marking (اثر یا طرح حفرشدگی)
لایه ، لایه بندی ، لایه ای ، لایه دار ، لایه لایه
(نهشته کانه): الف) به رگه یا سایر اشکال نهشته های کانی می گویند ، که شیب لایه بندی در سنگ رسوبی را دنبال می کند ب) به یک نهشته جانشینی لایه ای (لایه دار شده) گویند مقایسه شود با: stratiform چینه سان/ لایه ای چینه کران/ استراتی باند (Strata-bound)
(چینه شناسی): تشکیل شده یا نهشته شده در لایه ها یا طبقه ها ، یا ساخته شده بصورت لایه ای است و یا به این شکل دیده می شود (چینه‌شناسی) خصوصاً به یک سنگ رسوبی لایه دار شده ، می‌گویند این اصطلاح همچنین برای مواد غیر رسوبی ، که نشان دهنده لایه بندی رسوبی هستند ، به کار برده می شود مانند رسوبات لایه ای توف آتشفشانی که با گدازه در گوشته ی یک استراتو ولکان بطور متناوب قرار دارند همچنین ببینید: stratified مطبق/ لایه ای/ خوب لایه بندی شده well-bedded) ) ، لایه لایه (نهشته کانه): الف) به رگه یا سایر اشکال نهشته های کانی می گویند ، که شیب لایه بندی در سنگ رسوبی را دنبال می کند ب) به یک نهشته جانشینی لایه ای (لایه دار شده) گویند مقایسه شود با: stratiform چینه سان/ لایه ای چینه کران/ استراتی باند (Strata-bound) (چینه شناسی): تشکیل شده یا نهشته شده در لایه ها یا طبقه ها
لکوموتیو باتری دار
دارای یک موتور الکتریکی جریان دایم است که بوسیله باتری تغذیهمی شود مدت کار باتریها محدود است و پس از مدتی باید شارژ شوند هر لوکوموتیو دارای حداقل دو باتری است که همواره یکی از آنها زیر شارژ و دیگری درحال کاراست هرباتری ازچندین سلول جداگانه تشکیلمی شود که به حالت سری به یکدیگرمتصل اندودرداخل یک جعبه فلزی قراردارند این لوکوموتیوهابه دلایل سهولت مطلق کنترل ، قابلیت مانور ، امکان ساخته شدن درارتفاع های کمترو در نتیجه امکان فعالیت درمسیرهای محدودتر ، برای انجام وظایف فرعی جمع آوری ایده ال می باشند ، لکوموتیو باتری دار دارای یک موتور الکتریکی جریان دایم است که بوسیله باتری تغذیهمی شود مدت کار باتریها محدود است و پس از مدتی باید شارژ شوند هر لوکوموتیو دارای حداقل دو باتری است که همواره یکی از آنها زیر شارژ و دیگری درحال کاراست هرباتری ازچندین سلول جداگانه تشکیلمی شود که به حالت سری به یکدیگرمتصل اندودرداخل یک جعبه فلزی قراردارند این لوکوموتیوهابه دلایل سهولت مطلق کنترل
محور- ب
(بلورشناسی): یکی از محورهای بلورشناسی که به عنوان مرجعی در توصیف بلور از آن استفاده می شود این محوری است که بطور افقی ، از راست به چپ در یک بلور ارترومبیک یا تری کلینیک سازگار شده است ، این محور معمولاً ، محور بزرگتر است در یک بلور مونوکلینیک ، محور راست/ قائم می باشد حرف b معمولاً بصورت ایتالیک نوشته می شود
مقایسه شود با: محور a و محور c
(زمین شناسی ساختمانی): یکی از 3 محور قائم مرجع ، a و b و c ، که در دو روش متمایز استفاده می شوند الف) برای کمک به تعریف و توصیف هندسه یک ساخت دارای تقارن مونوکلینیک ، محور b ، محوری است در زوایای قائمه به سطح (یکتا/ یگانه/ منفرد) تقارن تکی ، در بسیاری از موارد این جهت ، موازی با محور چین است ولی در ساختهای پیچیده ، این محور الزاماً نباید این چنین باشد ب) در معنای جنبشی ، برای کمک به توصیف یک پلان تغییر شکل داده که دارای تقارن مونوکلینیک است مانند یک برش ساده متوالی (پیش رونده) در این حالت محور b دوباره خط در زاویه های قائمه نسبت به سطح تقارن تکی می باشد در یک برش ساده متوالی محور b در سطح برشی در زوایای قائمه نسبت به جهت برش قرار می گیرد
همچنین ببینید: محور c ، a
محور شبکه بلور دو طرفه که عمود بر (010) است مقایسه شود با: a محور و محور c اصطلاحی که اولین بار توسط sander (1930) برای نشان دادن یک محور چرخش استفاده شد ولی بعدها که به عنوان اصطلاحی به معنای محور چین از آن استفاده شد در ادبیات جدیدتر توسط نماد F ، جانشین شده است ، محور- ب (بلورشناسی): یکی از محورهای بلورشناسی که به عنوان مرجعی در توصیف بلور از آن استفاده می شود این محوری است که بطور افقی ، محور راست/ قائم می باشد حرف b معمولاً بصورت ایتالیک نوشته می شود مقایسه شود با: محور a و محور c (زمین شناسی ساختمانی): یکی از 3 محور قائم مرجع ، برای کمک به توصیف یک پلان تغییر شکل داده که دارای تقارن مونوکلینیک است مانند یک برش ساده متوالی (پیش رونده) در این حالت محور b دوباره خط در زاویه های قائمه نسبت به سطح تقارن تکی می باشد در یک برش ساده متوالی محور b در سطح برشی در زوایای قائمه نسبت به جهت برش قرار می گیرد همچنین ببینید: محور c ، a محور شبکه بلور دو طرفه که عمود بر (010) است مقایسه شود با: a محور و محور c اصطلاحی که اولین بار توسط sander (1930) برای نشان دادن یک محور چرخش استفاده شد ولی بعدها که به عنوان اصطلاحی به معنای محور چین از آن استفاده شد در ادبیات جدیدتر توسط نماد F
منقار ، نوک
(گیاه شناسی): یک برآمدگی/ نقطه طویل بیرون زده بخشی از گیاه ، مثلاً متعلق به یک میوه یا مادگی
(دیرینه شناسی): الف) انتهای عموماً نوک تیز صدف دوکفه ای ، که نشان دهنده رشد نوک اولیه صدف است خصوصاً بیرون زدگی بینی مانند بخش خلفی کفه یک پلسی پود ، که در امتداد یا بالای خط لولا قرار دارد و بطور کلی نشان دهنده بیرون زدگی و خمیدگی شدید قدامی می باشد ، یا شیب برجستگی لولا / مفصل / گره صدف (umbo) یک براکیوپود که در مجاورت یا عقب خط لولا و در خط میانی کفه قرار دارد مقایسه شود با: umbo
ب) دراز شدن صدف بعضی از تک کفه ای های مخصوص که حاوی کانال (مانند گاستروپودها) می باشد این اصطلاح بدین معنی توسط دیرین شناسان استفاده محدودی دارد
ج) نوک/ قله / رأس های عموماً آهکی شده از جهت دیگر آرواره های شاخی نوتیلوس و بعضی از سفالوپودهای coleid ، همچنین در فسیل سفالوپودها هم یافت می شود Fine مقایسه شود با rhyncholite
د) حاشیه اسکلتی یا rostrum به دور سقف/ کام یک avicularium در بریوزوآن های cheilostome ، نوک (گیاه شناسی): یک برآمدگی/ نقطه طویل بیرون زده بخشی از گیاه ، مثلاً متعلق به یک میوه یا مادگی (دیرینه شناسی): الف) انتهای عموماً نوک تیز صدف دوکفه ای ، یا شیب برجستگی لولا / مفصل / گره صدف (umbo) یک براکیوپود که در مجاورت یا عقب خط لولا و در خط میانی کفه قرار دارد مقایسه شود با: umbo ب) دراز شدن صدف بعضی از تک کفه ای های مخصوص که حاوی کانال (مانند گاستروپودها) می باشد این اصطلاح بدین معنی توسط دیرین شناسان استفاده محدودی دارد ج) نوک/ قله / رأس های عموماً آهکی شده از جهت دیگر آرواره های شاخی نوتیلوس و بعضی از سفالوپودهای coleid ، همچنین در فسیل سفالوپودها هم یافت می شود Fine مقایسه شود با rhyncholite د) حاشیه اسکلتی یا rostrum به دور سقف/ کام یک avicularium در بریوزوآن های cheilostome
نقاط مبنا ، نشان سکویی ، نشان ترازیابی ()
علامت مرجع جهت تعیین ارتفاعات در روی زمین:در نقشه برداری ، یک علامت مرجع با ارتفاع معین که در سنگ ، بتون ، یا دیگر مواد بادوام کنده شده یا نصب شده باشد و در تعیین ارتفاعات مورد استفاده قرار میگیرد
نشان ارتفاع ، سطح تراز ، نشانه ارتفاعی ، نقطه با ارتفاع معین ، نقطه ثابت: الف) یک لوح فلزی نسبتاً دائمی یا هر نشان دیگری که در یک ماده ی ثابت و مقاوم طبیعی یا مصنوعی قرار گرفته است و نشان دهنده یک ارتفاع معین ، بالا یا پایین یک خط معیار استاندارد می باشد (معمولاً سطح دریا) و شامل اطلاعات شناسایی است و به عنوان مرجعی در تحقیقات توپوگرافی و مشاهدات جزر و مدی استفاده می شود مثلاً: یک دیسک مدرج شده ازجنس برنز یا آلیاژ آلومینیوم که حدود 75/3 اینچ قطر و حدود 3 اینچ طول دارد و یک دسته به آن متصل شده وممکن است به یک سنگ بستر طبیعی ، بخش سنگی یک ساختمان بزرگ و مهم ، سیمان شده باشد
مخفف: bm
همچنین ببینید: permanent bench mark نشان ترازیابی ثابت Temporary bench mark نشان ترازیابی موقتی ب) یک نقطه مشخص و ثابت در فضا که به عنوان مرجعی که از آن اندازه گیرهایی از هر نوع انجام گیرد ، استفاده می گردد ، نشان ترازیابی () علامت مرجع جهت تعیین ارتفاعات در روی زمین:در نقشه برداری ، یا دیگر مواد بادوام کنده شده یا نصب شده باشد و در تعیین ارتفاعات مورد استفاده قرار میگیرد نشان ارتفاع ، سیمان شده باشد مخفف: bm همچنین ببینید: permanent bench mark نشان ترازیابی ثابت Temporary bench mark نشان ترازیابی موقتی ب) یک نقطه مشخص و ثابت در فضا که به عنوان مرجعی که از آن اندازه گیرهایی از هر نوع انجام گیرد

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه