دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای در فیزیک نشانه و علامت سنگینی ویژه است ، چگالی ، علامت

در فیزیک نشانه و علامت سنگینی ویژه است ، چگالی ، علامت افق بخش تحتانی خاک یا سنگ بستر
d
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی در فیزیک نشانه و علامت سنگینی ویژه است ، چگالی ، علامت افق بخش تحتانی خاک یا سنگ بستر و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
الف) به لاله وشی گویند که دارای دو حلقه کوچک صفحات به طور ابتدایی یا نزدیک به مبدا نسبت به صفحات شعاعی یا ( در بعضی از لاله وشان غرق شده که فاقد صفحات شعاعی هستند ) به طور ابتدایی یا نزدیک به منشا نسبت به صفحات دهانی قرار گرفته اند
ب) به سیستم مرکز سطح متقابل دهان یک خارپوست گویند که در آن صفحات چشمی و زایشی در دو دیواره هم مرکز آرایش یافته اند که در آن صفحات زایشی به تنهایی در تماس با حاشیه Periprotal می باشد
مقایسه شود با : تک دایره ای Monocyclic ، الف) به لاله وشی گویند که دارای دو حلقه کوچک صفحات به طور ابتدایی یا نزدیک به مبدا نسبت به صفحات شعاعی یا ( در بعضی از لاله وشان غرق شده که فاقد صفحات شعاعی هستند ) به طور ابتدایی یا نزدیک به منشا نسبت به صفحات دهانی قرار گرفته اند ب) به سیستم مرکز سطح متقابل دهان یک خارپوست گویند که در آن صفحات چشمی و زایشی در دو دیواره هم مرکز آرایش یافته اند که در آن صفحات زایشی به تنهایی در تماس با حاشیه Periprotal می باشد مقایسه شود با : تک دایره ای Monocyclic
برش الماسی
دراین برش 4یا6چال درمرکزتونل به نحوی حفرمیکنندکه انتهایشان به هم برسندودربعضی مواردعلاوه برآنهایک چال در وسط برش وعمودبرسینه کارحفر می شود چالهای هرمی همزمان آتش می شوندونتیجه حاصل ازانفجارآنهاتشکیل فضایی به شکل هرم میباشد این نوع برش برای حفرتونل درسنگهای سخت به کارمیرود زیراانفجارهمزمان چالهاموجب جمع شدن انرژی حاصل ازانفجارآنهاشده وسنگ بخوبی شکستهمی شود مصرف زیادماده منفجره ، لرزش هواوگردوخاک زیادومهارت داشتن درحفرچالهاازمعایب این روش است ، برش الماسی دراین برش 4یا6چال درمرکزتونل به نحوی حفرمیکنندکه انتهایشان به هم برسندودربعضی مواردعلاوه برآنهایک چال در وسط برش وعمودبرسینه کارحفر می شود چالهای هرمی همزمان آتش می شوندونتیجه حاصل ازانفجارآنهاتشکیل فضایی به شکل هرم میباشد این نوع برش برای حفرتونل درسنگهای سخت به کارمیرود زیراانفجارهمزمان چالهاموجب جمع شدن انرژی حاصل ازانفجارآنهاشده وسنگ بخوبی شکستهمی شود مصرف زیادماده منفجره
بلور بزرگ کائولن که فطر آن متجاوز از10 میکرون می باشد ، و بهتر از بلور کائولینیت متبلور شده است ، و از کانیهای فلزی تشکیل یافته است ، دیکیت
فرمول شیمیایی : Al4 [(OH)8|Si4 O10]
سیستم تبلور : مونوکلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/
جلا: صدفی
شفافیت: شفاف
اشکال ظاهری :پودر- بلوری
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا و انگلستان
خواص شیمیایی : قابل حل در اسید سولفوریک ، با آب مقطر و الکل شسته و تمیز می شود
رنگ کانی :سفید - بیرنگ - متمایل به زرد
رنگ خاکه : سفید
تشابه کانی شناسی :کائولینیت - سریسیت
پاراژنز :سولفورها - دولومیت
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: پهن و کوتاه – فلسی
محل پیدایش:چک و اسلواکی
سایر ویژگی ها : با آب مقطر و الکل شسته و تمیز می شود کانیهای مشابه آن عبارتند از کائولینیت و سریسیت که از کائولینیت بوسیله اشعه X و از سریسیت توسط انحلال در اسید سولفوریک قابل تشخیص است
نام آن از نام شیمیست کرس (A B Dick) گرفته شده است ، دیکیت - فرمول شیمیایی : Al4 [(OH)8|Si4 O10] - سیستم تبلور : مونوکلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: کامل - مطابق باسطح /0001/ - جلا: صدفی - شفافیت: شفاف - اشکال ظاهری :پودر- بلوری - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا و انگلستان - خواص شیمیایی : قابل حل در اسید سولفوریک ، با آب مقطر و الکل شسته و تمیز می شود - رنگ کانی :سفید - بیرنگ - متمایل به زرد - رنگ خاکه : سفید - تشابه کانی شناسی :کائولینیت - سریسیت - پاراژنز :سولفورها - دولومیت - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: پهن و کوتاه – فلسی - محل پیدایش:چک و اسلواکی - سایر ویژگی ها : با آب مقطر و الکل شسته و تمیز می شود کانیهای مشابه آن عبارتند از کائولینیت و سریسیت که از کائولینیت بوسیله اشعه X و از سریسیت توسط انحلال در اسید سولفوریک قابل تشخیص است - نام آن از نام شیمیست کرس (A B Dick) گرفته شده است
تراز مبنا ، سطح مبنا
در چینه شناسی : قاعده یا بالای یک گسترده از فسیل ها که می تواند در مقاطعی در یک مساحت وسیع انطباق داده شود اولین ظهور تکاملی یک گونه فسیلی بلا فاصله بالای یک نوع شناخته شده که ممکن است مطابق با اولین رده اطمینان در تعریف یک سطح مبنا باشد (بولی 1969)
مقایسه شود با : chronohorizon
مترادف : سطح مبنا (چینه شناسی)
در نقشه برداری: هر سطح تراز مانند / سطح متوسط دریا ، که به عنوان مرجعی استفاده می شود و از آن ارتفاع ها محاسبه می شوند
، سطح مبنا - در چینه شناسی : قاعده یا بالای یک گسترده از فسیل ها که می تواند در مقاطعی در یک مساحت وسیع انطباق داده شود اولین ظهور تکاملی یک گونه فسیلی بلا فاصله بالای یک نوع شناخته شده که ممکن است مطابق با اولین رده اطمینان در تعریف یک سطح مبنا باشد (بولی 1969) - مقایسه شود با : chronohorizon - مترادف : سطح مبنا (چینه شناسی) - در نقشه برداری: هر سطح تراز مانند / سطح متوسط دریا ، که به عنوان مرجعی استفاده می شود و از آن ارتفاع ها محاسبه می شوند -
جدایشی ، سطح جدایش
ساختار جداشدگی چینه ها به خاطر تغییر شکل که انواع مستقل تغییر شکل در سنگهای بالا و پایینی منجر می شود این ساختار به همراه چین خوردگی و رو راندگی همراه است
ریشه کلمه : فرانسوی : جداشدگی آزاد شده یا گسسته - مقایسه شود با برهنگی زمین ساختی - چین خوردگی ناهم ساز
نیز ببینید : شیب سطح لایه بندی
مترادف : جداشدگی ، انفصال
مترادف منسوخ : راندگی نواری orthophotograph راست عکس
یک کپی از تصویری که با استفاده از سیستم نقشه کشی پرسپکتیو تهیه شده و در آن جابجاییهای ناشی از سطوح شیبدار و عوارض ، حذف شده اند؛ تصویری که به یک نقشه ارتوگرافی ، تبدیل شده است
، سطح جدایش - ساختار جداشدگی چینه ها به خاطر تغییر شکل که انواع مستقل تغییر شکل در سنگهای بالا و پایینی منجر می شود این ساختار به همراه چین خوردگی و رو راندگی همراه است - ریشه کلمه : فرانسوی : جداشدگی آزاد شده یا گسسته - مقایسه شود با برهنگی زمین ساختی - چین خوردگی ناهم ساز - نیز ببینید : شیب سطح لایه بندی - مترادف : جداشدگی ، انفصال - مترادف منسوخ : راندگی نواری orthophotograph راست عکس - یک کپی از تصویری که با استفاده از سیستم نقشه کشی پرسپکتیو تهیه شده و در آن جابجاییهای ناشی از سطوح شیبدار و عوارض ، تبدیل شده است -
جلای بیابانی ، ورنی بیابانی ، ورنی کویری
یک لایه یا پوشش باریک تیره براق که از اکسید آهن به همراه اثرات اکسید منگنز و سیلیس ساخته شده و بر روی سطح سنگریزه ها ، تخته سنگ ها و سایر قطعات سنگی در نواحی بیابانی بعد از اینکه به مدت طولانی در معرض قرار گرفتند ، تشکیل می شود این باور وجود دارد که توسط تراوش محلول های کانی زایی از زیر و ته نشینی توسط تبخیر بر روی سطح ، حاصل شده باشد
عارضه مشابه ایجاد شده توسط فرسایش بادی به نام Desert Polish جلای کویری ( بیابانی ) شناخته می شود
مترادف : زنگار یا پشته یا جلای بیابانی – لاک بیابانی – قشر صحرایی – پوسته بیابانی – جلا ، ورنی کویری یک لایه یا پوشش باریک تیره براق که از اکسید آهن به همراه اثرات اکسید منگنز و سیلیس ساخته شده و بر روی سطح سنگریزه ها ، حاصل شده باشد عارضه مشابه ایجاد شده توسط فرسایش بادی به نام Desert Polish جلای کویری ( بیابانی ) شناخته می شود مترادف : زنگار یا پشته یا جلای بیابانی – لاک بیابانی – قشر صحرایی – پوسته بیابانی – جلا
داتولیت
فرمول شیمیایی :CaB[4] [OH|SiO4]
درصد مواد: CaO34 99% B2O321 78% SiO237 63% H2O5 6%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص
جلا: شیشه ای ، چرب
شکستگی: صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای ، دانه ای ، شعاعی
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، ایتالیا ، انگلیس ، نروژ ، سوئد ، امریکا و
خواص شیمیایی : به طور بخشی در HCl ، HNO3 وH2SO4 حل می شود
رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، متمایل به زرد
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، انحلال در اسیدها
تشابه کانی شناسی : کولمانیت ، دنبوریت
پاراژنز : زئولیت ها ، کلسیت ، پرهنیت و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال ، بعد از آتشفشانی
شکل بلورها: پلاکی ، منشوری
محل پیدایش: آمریکا
نام آن از واژه یونانی Dateomai یعنی تقسیم کننده و lithos گرفته شده است
سختی : 5 - 5 5
چگالی :2 9 – 3 ، داتولیت - فرمول شیمیایی :CaB[4] [OH|SiO4] - درصد مواد: CaO34 99% B2O321 78% SiO237 63% H2O5 6% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص - جلا: شیشه ای ، چرب - شکستگی: صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری :بلوری ، شعاعی - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا و - خواص شیمیایی : به طور بخشی در HCl ، HNO3 وH2SO4 حل می شود - رنگ کانی : سفید ، متمایل به زرد - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، انحلال در اسیدها - تشابه کانی شناسی : کولمانیت ، دنبوریت - پاراژنز : زئولیت ها ، پرهنیت و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال ، بعد از آتشفشانی - شکل بلورها: پلاکی ، منشوری - محل پیدایش: آمریکا - نام آن از واژه یونانی Dateomai یعنی تقسیم کننده و lithos گرفته شده است - سختی : 5 - 5 5 - چگالی :2 9 – 3
دانبوریت
فرمول شیمیایی :Ca [B2Si2O8]
درصد مواد: CaO22 8% B2O328 4% SiO248 8%
سیستم تبلور: رمبوئدریک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /001/
جلا: شیشه ای ، چرب
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتمتراکم ، شعاعی ، رشته ای
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی وشرقی ، اطریش ، روسیه ، برزیل ، زئیر ، تانزانیا ، هند ، زیمبابوه
خواص شیمیایی : محلول در اسیدها ، رنگ شعله را قرمز می کند
رنگ کانی : بی رنگ ، سیاه ، جواهری ، قهوه ای ، خاکستری
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، واکنش های شیمیایی ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : داتولیت ، توپاز
پاراژنز :آلبیت ، بریل ، فناکیت
منشا تشکیل :هیدروترمال ، رگه های تیپ آلپی ، پگماتیتی ، آبرفتی
شکل بلورها: منشوری
محل پیدایش: مکزیک
لومینسانس سیاه کامل تا سیاه تیره دارد
در منطقه دنبوری آمریکا کشف شده است
سختی : 7 - 7 5
چگالی :2 9 – 3 ، دانبوریت - فرمول شیمیایی :Ca [B2Si2O8] - درصد مواد: CaO22 8% B2O328 4% SiO248 8% - سیستم تبلور: رمبوئدریک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص ، مطابق با سطح /001/ - جلا: شیشه ای ، چرب - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - اشکال ظاهری :بلوری ، رشته ای - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی وشرقی ، زیمبابوه - خواص شیمیایی : محلول در اسیدها ، رنگ شعله را قرمز می کند - رنگ کانی : بی رنگ ، خاکستری - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، اشعه X - تشابه کانی شناسی : داتولیت ، توپاز - پاراژنز :آلبیت ، فناکیت - منشا تشکیل :هیدروترمال ، آبرفتی - شکل بلورها: منشوری - محل پیدایش: مکزیک - لومینسانس سیاه کامل تا سیاه تیره دارد - در منطقه دنبوری آمریکا کشف شده است - سختی : 7 - 7 5 - چگالی :2 9 – 3
دانموریت
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق با سطح /110/
جلا: شیشه ای
شفافیت: غیرشفاف ، نیمه کدر
اشکال ظاهری :بلوری ، خوشه جواهری
ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی ، سوئد ، رومانی ، روسیه و هند
خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها
ترکیب شیمیاییمتغیر و پیچیدهدارد
رنگ کانی : روشن ، خاکستری تیره ، قهوه ای ، خاکستری
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :ایلوائیت ، آدولار ، گارنت و غیره
منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها: قرصی شکل ، ماکله ، رشته ای
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از نام محل کشف آن دانمورا Dannemora اخذ شده است
سختی : 5 - 6
چگالی :3 1 - 3 4 ، دانموریت - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، مطابق با سطح /110/ - جلا: شیشه ای - شفافیت: غیرشفاف ، نیمه کدر - اشکال ظاهری :بلوری ، خوشه جواهری - ژیزمان : کمیاب ; چک و اسلواکی ، روسیه و هند - خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها - ترکیب شیمیاییمتغیر و پیچیدهدارد - رنگ کانی : روشن ، خاکستری - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :ایلوائیت ، گارنت و غیره - منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها: قرصی شکل ، رشته ای - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از نام محل کشف آن دانمورا Dannemora اخذ شده است - سختی : 5 - 6 - چگالی :3 1 - 3 4
داوسونیت
ترکیب شیمیایی :NaAl](OH)2|CO3]
درصد مواد: Na2O21 53% Al2O335 14% CO230 56% H2O12 51%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: کربنات
رخ:خوب
جلا:ابریشمی ، شیشه ای
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگاتهای پنجره ای گرد
ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، اطریش ، آلبانی ، کانادا ، تانزانیا و
رنگ کانی : سفید
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :کلسیت ، دولومیت ، پیریت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها: سوزنی ، ورقه های نازک و بلند
محل پیدایش: کانادا
نام آن از نام یک زمین شناس کانادایی J W Dawson گرفته شده است
سختی : 3
چگالی : 2 44 ، داوسونیت - ترکیب شیمیایی :NaAl](OH)2|CO3] - درصد مواد: Na2O21 53% Al2O335 14% CO230 56% H2O12 51% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: کربنات - رخ:خوب - جلا:ابریشمی ، شیشه ای - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگاتهای پنجره ای گرد - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، تانزانیا و - رنگ کانی : سفید - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :کلسیت ، پیریت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها: سوزنی ، ورقه های نازک و بلند - محل پیدایش: کانادا - نام آن از نام یک زمین شناس کانادایی J W Dawson گرفته شده است - سختی : 3 - چگالی : 2 44
دراویت
فرمول شیمیایی :Na Mg3 Al6[(OH)4|(BO3)3|Si6 O18]
سیستم تبلور: رمبوئدریک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناکامل ، مطابق با سطح /1011/
جلا: شیشه ای
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف ، غیر شفاف
نوع سختی:شکننده
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتمتراکم ، شعاعی ، رشته ای
ژیزمان : کمیاب ; اطریش ، امریکا ، روسیه ، آلمان شرقی و کنیا
خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول است
ترکیب شیمیایی بسیار متغیر با انکلوزیون های مهمFe3+ ، Mn ، Ca و گاه حتی Cr ، Ti ، V ، Li و غیره
رنگ کانی : قهوه ای ، قهوه ای تیره ، قهوه ای روشن ، بندرت سبز ، سفید و خاکستری ، آبی
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه : مشابه تورمالین
تشابه کانی شناسی : آمفیبول ، آکتینوت ، ریه بکیت ، بریل ، آندالوزیت
پاراژنز : ارتوز ، آپاتیت ، کوارتز ، توپاز
منشا تشکیل :ماگمائی ، پگماتیتی ، دگرگونی ، رگه های تیپ آلپی
شکل بلورها: خورشید تورمالین ، منشوری ، آسیکولار
محل پیدایش: یوگوسلاوی
نام آن از رودخانه دراو (در اتریش) اخذ شده
سختی : 7 - 7 5
چگالی :2 9 - 3 2 ، دراویت - فرمول شیمیایی :Na Mg3 Al6[(OH)4|(BO3)3|Si6 O18] - سیستم تبلور: رمبوئدریک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناکامل ، مطابق با سطح /1011/ - جلا: شیشه ای - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، غیر شفاف - نوع سختی:شکننده - اشکال ظاهری :بلوری ، رشته ای - ژیزمان : کمیاب ; اطریش ، آلمان شرقی و کنیا - خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول است - ترکیب شیمیایی بسیار متغیر با انکلوزیون های مهمFe3+ ، Li و غیره - رنگ کانی : قهوه ای ، آبی - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه : مشابه تورمالین - تشابه کانی شناسی : آمفیبول ، آندالوزیت - پاراژنز : ارتوز ، توپاز - منشا تشکیل :ماگمائی ، رگه های تیپ آلپی - شکل بلورها: خورشید تورمالین ، آسیکولار - محل پیدایش: یوگوسلاوی - نام آن از رودخانه دراو (در اتریش) اخذ شده - سختی : 7 - 7 5 - چگالی :2 9 - 3 2
دسکلویزیت
ترکیب شیمیایی :Pb(Zn ، Cu)[OH|VO4]
درصد مواد: PbO55 30% ZnO10 08% CuO9 86% V2O522 53% H2O2 23%
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: وانادات
رخ:ندارد
جلا:چرب ، الماسی
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف ، غیرشفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات بلوری
ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، زامبیا ، امریکا و
رنگ کانی : قرمز نارنجی ، قهوه ای ، قهوه ای سیاه ، سبز
رنگ خاکه: قهوه ای روشن ، سبز روشن
تشابه کانی شناسی : مترامیت
پاراژنز :کروزیت ، فیرومورفیت ، وانادینیت
منشا تشکیل : ثانوی ، ناحیه اکسیداسیون
شکل بلورها: منشوری ، پهن و کوتاه
محل پیدایش: نامیبی
دارای شکستگی ناصاف است
نام آن از نام یک کانی شناس فرانسوی است A L O L DesCloizeaux گرفته شده است
سختی : 3 5
چگالی : 6 2 ، دسکلویزیت - ترکیب شیمیایی :Pb(Zn ، Cu)[OH|VO4] - درصد مواد: PbO55 30% ZnO10 08% CuO9 86% V2O522 53% H2O2 23% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: وانادات - رخ:ندارد - جلا:چرب ، الماسی - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف ، غیرشفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات بلوری - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا و - رنگ کانی : قرمز نارنجی ، سبز - رنگ خاکه: قهوه ای روشن ، سبز روشن - تشابه کانی شناسی : مترامیت - پاراژنز :کروزیت ، وانادینیت - منشا تشکیل : ثانوی ، ناحیه اکسیداسیون - شکل بلورها: منشوری ، پهن و کوتاه - محل پیدایش: نامیبی - دارای شکستگی ناصاف است - نام آن از نام یک کانی شناس فرانسوی است A L O L DesCloizeaux گرفته شده است - سختی : 3 5 - چگالی : 6 2
دمیکیت
ترکیب شیمیایی :Cu3As
سیستم تبلور: دوشکلی ، کوبیک (مکعبی) ، هگزاگونال
رده بندی: آرسنیات
رخ:ندارد
جلا:فلزی
شفافیت: کدر(اپاک)
سختی : 3 - 3 5
چگالی : 7 2 - 8 1
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:توده ای ، دانه ای
ژیزمان:کمیاب ; آلمان شرقی ، فرانسه ، چک و اسلواکی ، شیلی و ایران
خواص شیمیایی:محلول در HNO3
رنگ کانی : سفید قلعی ، سبز تند ، زرد ، قهوه ای
رنگ خاکه: سیاه
تشابه کانی شناسی : نقره
پاراژنز :کویور ، نقره
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها: ناشناخته
محل پیدایش: چک اسلواکی
نام آن از اسم یک کانی شناس شیلیائی به نام Domeyko گرفته شده است ، دمیکیت - ترکیب شیمیایی :Cu3As - سیستم تبلور: دوشکلی ، هگزاگونال - رده بندی: آرسنیات - رخ:ندارد - جلا:فلزی - شفافیت: کدر(اپاک) - سختی : 3 - 3 5 - چگالی : 7 2 - 8 1 - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:توده ای ، دانه ای - ژیزمان:کمیاب ; آلمان شرقی ، شیلی و ایران - خواص شیمیایی:محلول در HNO3 - رنگ کانی : سفید قلعی ، قهوه ای - رنگ خاکه: سیاه - تشابه کانی شناسی : نقره - پاراژنز :کویور ، نقره - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها: ناشناخته - محل پیدایش: چک اسلواکی - نام آن از اسم یک کانی شناس شیلیائی به نام Domeyko گرفته شده است
دیاسپور ، دیاسپور
ترکیب شیمیایی :AlOOH
درصد مواد: Al2O3%84 99 H2O%15 01 با انکلوزیون Fe ، Mn ، Cr
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:هیدروکسید
رخ:بسیار خوب ، مطابق با سطح/010/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلورهای کوچک آگرگات فلزی و تابولار ، توده ای
ژیزمان :فراوان ; بوکسیت یا شیستهای متبلور یافت می شود اطریش ، یونان ، نروژ ، سوئیس ، امریکا ، چک و اسلواکی و روسیه
خواص شیمیایی : در شعله ذوب می شود
رنگ کانی : سفید ، زرد ، قرمز ، بنفش ، خاکستری
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه :سختی و وزن مخصوص
تشابه کانی شناسی : ژیپسیت
پاراژنز : کلسیت ، سیانیت ، کرندون
منشا تشکیل :دگرگونی ، دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:پهن و کوتاه ، شیاردار ، ماکله
کاربرد :جزو مواد نسوز و کانسار آلومینیوم
محل پیدایش: آمریکا
دارای لومینسانس اغلب زرد روشن ، در شعله ذوب می شود ، از کانیهای مشابه ژیپسیت است که از نظر سختی و وزن مخصوص متفاوت است ، کاربرد آن جزء مواد نسوز و کانسار آلومینیوم است
نام آن از کلمه یونانی diaspora یعنی پراکندگی اخذ شده است
سختی : 6 5 - 7
چگالی : 3 3 – 3 5 ، دیاسپور - ترکیب شیمیایی :AlOOH - درصد مواد: Al2O3%84 99 H2O%15 01 با انکلوزیون Fe ، Cr - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:هیدروکسید - رخ:بسیار خوب ، مطابق با سطح/010/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلورهای کوچک آگرگات فلزی و تابولار ، توده ای - ژیزمان :فراوان ; بوکسیت یا شیستهای متبلور یافت می شود اطریش ، چک و اسلواکی و روسیه - خواص شیمیایی : در شعله ذوب می شود - رنگ کانی : سفید ، خاکستری - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه :سختی و وزن مخصوص - تشابه کانی شناسی : ژیپسیت - پاراژنز : کلسیت ، کرندون - منشا تشکیل :دگرگونی ، دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:پهن و کوتاه ، ماکله - کاربرد :جزو مواد نسوز و کانسار آلومینیوم - محل پیدایش: آمریکا - دارای لومینسانس اغلب زرد روشن ، کاربرد آن جزء مواد نسوز و کانسار آلومینیوم است - نام آن از کلمه یونانی diaspora یعنی پراکندگی اخذ شده است - سختی : 6 5 - 7 - چگالی : 3 3 – 3 5
دیکتیوفیلوم ، سنگواره گیاهی (از گروه دیپ تری دآسه آ " dipteridacea ")
راشیز اصلی در این جنس اغلب به دو شاخ مساوی در انتها تقسیم می شود این دو شاخه در قاعده از هم دور و سپس پس از طی یک کمان دوباره در بالا به هم نزدیک می گردند پن ها منحصرا در طرفین قرار می گیرند پن ها یا به طور کامل آزاد یا در قسمتی از طول خود به هم متصل می باشند کناره های پن ها بریده شده است که بین پینول های مجاور هم زاویه ای حاده و در برخی موارد گرد شده بوجود می آید انتهای پینول ها حاده یا گرد می باشد حاشیه انها کامل یا موج دار است از نظر سیستم رگبرگی ، رگبرگ های میانی مشخص دارند که تا انتهای پینول ها ادامه دارد و سیستم رگبرگی شبکه های جانبی دارای شبکه های 5 یا 6 ضلعی کاملا مشخص است ، سنگواره گیاهی (از گروه دیپ تری دآسه آ " dipteridacea ") راشیز اصلی در این جنس اغلب به دو شاخ مساوی در انتها تقسیم می شود این دو شاخه در قاعده از هم دور و سپس پس از طی یک کمان دوباره در بالا به هم نزدیک می گردند پن ها منحصرا در طرفین قرار می گیرند پن ها یا به طور کامل آزاد یا در قسمتی از طول خود به هم متصل می باشند کناره های پن ها بریده شده است که بین پینول های مجاور هم زاویه ای حاده و در برخی موارد گرد شده بوجود می آید انتهای پینول ها حاده یا گرد می باشد حاشیه انها کامل یا موج دار است از نظر سیستم رگبرگی
دیوپتاز
فرمول شیمیایی :Cu6[Si6O18] 6H2O
درصد مواد:CuO50 48% SiO238 09% H2O11 43%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ضعیف ، مطابق با سطح /1011/
جلا: شیشه ای
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای
ژیزمان : کمیاب ; URSS ، نامیبیا ، زئیر ، شیلی ، امریکا ، پرو ، ایران و
خواص شیمیایی : محلول در HCl و HNO3 ، رنگ آن در زیر شعله قرمز می شود
رنگ کانی : سبز زمردی ، سبز تیره
رنگ خاکه: سبز
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، فرم بلوری ، تغییر رنگ بر اثر شعله
تشابه کانی شناسی : آتاکامیت ، ائوکروئیت
پاراژنز : کلسیت ، کریزوکول ، مالاکیت ، لیمونیت و غیره
منشا تشکیل :زون اکسیداسیون
شکل بلورها:منشوری ، ایزومتریک
محل پیدایش: نامیبیا
نام آن از واژه های یونانی ازبینdia و مشاهده و دیدار opsis گرفته شده است این کانی در سال 1797 ، توسط هاوین نامگذاری شد
سختی : 5
چگالی :3 3 ، دیوپتاز - فرمول شیمیایی :Cu6[Si6O18] 6H2O - درصد مواد:CuO50 48% SiO238 09% H2O11 43% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ضعیف ، مطابق با سطح /1011/ - جلا: شیشه ای - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای - ژیزمان : کمیاب ; URSS ، ایران و - خواص شیمیایی : محلول در HCl و HNO3 ، رنگ آن در زیر شعله قرمز می شود - رنگ کانی : سبز زمردی ، سبز تیره - رنگ خاکه: سبز - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، تغییر رنگ بر اثر شعله - تشابه کانی شناسی : آتاکامیت ، ائوکروئیت - پاراژنز : کلسیت ، لیمونیت و غیره - منشا تشکیل :زون اکسیداسیون - شکل بلورها:منشوری ، ایزومتریک - محل پیدایش: نامیبیا - نام آن از واژه های یونانی ازبینdia و مشاهده و دیدار opsis گرفته شده است این کانی در سال 1797 ، توسط هاوین نامگذاری شد - سختی : 5 - چگالی :3 3
دیوریت ، دیوریت
دارای ساخت دانه ای بوده که در آن آندزین یا اولیگوکلاز کلسیک کانی اصلی است و هورنبلند و بیوتیت کانیهای مافیک عمده سنگ است در این سنگها هورنبلند سبز اتومورف است ولی پلاژیوکلاز ساب اتومورف می باشند دیوریت های دارای آمفیبول زیاد هستند اما دیوریت های دارای فقط میکای سیاه ، کمیاب می باشند دیوریت های کوارتز دار ساخت دانه ای داشته ، متشکل از پلاژیوکلاز ، کوارتز و کانیهای مافیک و بطور کلی دیوریتهای کوارتزدار از گرانیت‌ها تیره رنگ‌تر هستند و هورنبلند بجای بیوتیت در این سنگها فراوان است
، دیوریت - دارای ساخت دانه ای بوده که در آن آندزین یا اولیگوکلاز کلسیک کانی اصلی است و هورنبلند و بیوتیت کانیهای مافیک عمده سنگ است در این سنگها هورنبلند سبز اتومورف است ولی پلاژیوکلاز ساب اتومورف می باشند دیوریت های دارای آمفیبول زیاد هستند اما دیوریت های دارای فقط میکای سیاه ، کوارتز و کانیهای مافیک و بطور کلی دیوریتهای کوارتزدار از گرانیت‌ها تیره رنگ‌تر هستند و هورنبلند بجای بیوتیت در این سنگها فراوان است
رخ مشخص
کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها ، آمفیبولها همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ مشخص کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها
رسوبات حاصله از طوفان ، واریزه
رسوبات و مواد حاصل از فرسایش و هوازدگی سنگها که در نزدیکی سنگ مادر (مانند دامنه کوه) جمع شده است
یخرفت ، نهشته یخچالی
الف)یک اصطلاح قدیمی که در زمان اوایل سده 1800 برای نهشته های سطحی گسترده ویژه ای استفاده می شد که توسط عمل عادی رودخانه ها و دریاها قابل توضیح نبودند ولی این باور در مورد آنها وجود داشت که توسط سیلاب های خارق العاده با گستردگی بسیار وسیع بوجود آمده باشند – خصوصاً توفان نوح – این نهشته ها در حال حاضر بیشتر به عنوان یخرفت شناخته می شوند
ب)یک اصطلاح کلی که در اروپای قاره ای برای نهشته های یخچالی کواترنری قدیمی یا پلیستوسن ، برای تشخیص از آبرفت های جوان تر ، استفاده می گردد – مترادف : یخرفت – مترادف : نهشته یخچالی ، واریزه رسوبات و مواد حاصل از فرسایش و هوازدگی سنگها که در نزدیکی سنگ مادر (مانند دامنه کوه) جمع شده است یخرفت ، نهشته یخچالی الف)یک اصطلاح قدیمی که در زمان اوایل سده 1800 برای نهشته های سطحی گسترده ویژه ای استفاده می شد که توسط عمل عادی رودخانه ها و دریاها قابل توضیح نبودند ولی این باور در مورد آنها وجود داشت که توسط سیلاب های خارق العاده با گستردگی بسیار وسیع بوجود آمده باشند – خصوصاً توفان نوح – این نهشته ها در حال حاضر بیشتر به عنوان یخرفت شناخته می شوند ب)یک اصطلاح کلی که در اروپای قاره ای برای نهشته های یخچالی کواترنری قدیمی یا پلیستوسن
سازند آهکی داریان(آپتین)
شامل سنگ آهک قهوه ای_خاکستری ستبر لایه تا توده ای خشن و صخره ساز در
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس است که به داشتن اُربیتولین فراوان (آپتین) شاخص است مرز پایینی با گَدوان تدریجی است ولی در بالا ، با کژدمی به شدت فرسایش یافته است گاهی در زیر آهک بنگستان (دوسازند سَروَک و ایلام) قرار می گیرد سنگ مخزن مهمی در گروه خامی است
سازند آهکی داریان(آپتین) شامل سنگ آهک قهوه ای_خاکستری ستبر لایه تا توده ای خشن و صخره ساز در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس است که به داشتن اُربیتولین فراوان (آپتین) شاخص است مرز پایینی با گَدوان تدریجی است ولی در بالا ، با کژدمی به شدت فرسایش یافته است گاهی در زیر آهک بنگستان (دوسازند سَروَک و ایلام) قرار می گیرد سنگ مخزن مهمی در گروه خامی است
سازند تبخیری دشتک(تریاس زیرین-میانی)
نخستین سازند از گروه کازرون(
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس) که مرز زیرین و زبرین آن گسله است به شش عضو تقسیم شده است: 1- عضو شیلی آغار 2- عضو تبخیری a 3- بخش تبخیری b 4- عضو تبخیری c 5- « عضو دولومیت سفیدار 6- عضو تبخیری d
سازند تبخیری دشتک(تریاس زیرین-میانی) نخستین سازند از گروه کازرون(پهنه رسوبی ساختاری زاگرس) که مرز زیرین و زبرین آن گسله است به شش عضو تقسیم شده است: 1- عضو شیلی آغار 2- عضو تبخیری a 3- بخش تبخیری b 4- عضو تبخیری c 5- « عضو دولومیت سفیدار 6- عضو تبخیری d
سن یابی ، سن سنجی
تعیین سن موادی که بطور طبیعی پدیده آمده یا بقایای بجا مانده بوسیله روش های گوناگونی بر اساس شارژ شدگی در نرخ ثابت اندازه گیری در اجزای یک ترکیب تغییرات ممکن است شیمیایی یا هسته ای القایی یا خود به خودی باشد و امکان دارد بالای یک دوره زمانی قرار بگیرد

تعیین سن مواد توسط هر کدام از انواع مختلف روش های مبتنی بر مقدار تغییرات رخ داده با آهنگ قابل اندازه گیری ثابت در یک مؤلفه خاص این تغییرات ممکن است شیمیایی یا هسته ای القایی یا خود انگیخته باشند و در طول یک مدت زمان رخ دهند
، سن سنجی - تعیین سن موادی که بطور طبیعی پدیده آمده یا بقایای بجا مانده بوسیله روش های گوناگونی بر اساس شارژ شدگی در نرخ ثابت اندازه گیری در اجزای یک ترکیب تغییرات ممکن است شیمیایی یا هسته ای القایی یا خود به خودی باشد و امکان دارد بالای یک دوره زمانی قرار بگیرد - - تعیین سن مواد توسط هر کدام از انواع مختلف روش های مبتنی بر مقدار تغییرات رخ داده با آهنگ قابل اندازه گیری ثابت در یک مؤلفه خاص این تغییرات ممکن است شیمیایی یا هسته ای القایی یا خود انگیخته باشند و در طول یک مدت زمان رخ دهند -
صفحه مبنا ، سطح مبنا
یک سطح مرجع قراردادی برای به حداقل رساندن یا حذف توپوگرافی ظاهری و اثرات نزدیک به سطح تعیین زمان ها و سرعت لرزه ای با صفحه مبنا تنظیم می شود به عنوان مثال اگر منبع و لرزه سنج ها بر روی این صفحه تعیین محل شده باشند و یا اگر هیچ لایه کم سرعتی وجود نداشته باشد
هر نقطه ، خط یا سطح به کار رفته به عنوان مرجعی برای اندازه گیری کمیتی دیگر مدلی از زمین که برای محاسبات ژیودتیک استفاده می شود
در لرزه شناسی: یک سطح مرجع اختیاری که برای به حداقل رساندن یا حذف کردن اثرات توپوگرافی محلی و نزدیک سطحی استفاده می شود زمان های لرزه ای وتعیین سرعت بطوری با سطح مبنا تطبیق داده می شوند که گویی منبع و لرزه نگارها بر روی این سطح قرار گرفته اند و هیچ سطح کم سرعتی وجود نداشته است
در نقشه برداری: یک سطح افقی دائمی که نسبت به آن گمانه زنی ، فرازهای زمینی ، فرازهای سطح آب و داده های کشندی ارجاع داده می شوند
مثلاً سطح دریای میانگین در یک سطح مبنای رایج معمول در نقشه برداری توپوگرافی
نیز ببینید : مبنای کشندی یا داده کشندی ، داده نموداری ، داده گمانه زنی
مترادف : سطح مبنا (مساحی) سطح مرجع
، سطح مبنا - یک سطح مرجع قراردادی برای به حداقل رساندن یا حذف توپوگرافی ظاهری و اثرات نزدیک به سطح تعیین زمان ها و سرعت لرزه ای با صفحه مبنا تنظیم می شود به عنوان مثال اگر منبع و لرزه سنج ها بر روی این صفحه تعیین محل شده باشند و یا اگر هیچ لایه کم سرعتی وجود نداشته باشد - هر نقطه ، خط یا سطح به کار رفته به عنوان مرجعی برای اندازه گیری کمیتی دیگر مدلی از زمین که برای محاسبات ژیودتیک استفاده می شود - در لرزه شناسی: یک سطح مرجع اختیاری که برای به حداقل رساندن یا حذف کردن اثرات توپوگرافی محلی و نزدیک سطحی استفاده می شود زمان های لرزه ای وتعیین سرعت بطوری با سطح مبنا تطبیق داده می شوند که گویی منبع و لرزه نگارها بر روی این سطح قرار گرفته اند و هیچ سطح کم سرعتی وجود نداشته است - در نقشه برداری: یک سطح افقی دائمی که نسبت به آن گمانه زنی ، فرازهای سطح آب و داده های کشندی ارجاع داده می شوند - مثلاً سطح دریای میانگین در یک سطح مبنای رایج معمول در نقشه برداری توپوگرافی - نیز ببینید : مبنای کشندی یا داده کشندی ، داده گمانه زنی - مترادف : سطح مبنا (مساحی) سطح مرجع -
عمق نفوذ
الکتریسیته : عمقی در یک محیط که در آن عمق ، شدت میدان الکتریکی همراه با یک موج الکترومغناطیسی سطحی ، به میزان e/1 ، کوچکتر از مقدار آن در سطح محیط می باشد ( e پایه لگاریتم نپری است ) نیز ببینید : اثر پوست
سنجش از دور : الف ) عمقی در زیر سطح یک ماده که توسط آن ، تابش فرودی تا e/1 یا 37 % ضعیف شده است
ب) عمقی که در آن متغیر های دمایی تلفیق شده سلول های وضوح مکانی مجاور ، معادل وضوح حرارتی حسگر می باشد
ج ) عمقی که از آن ، تابش ممکن است همچنان به گیرنده برسد چنین تابشی در طی فواصل پائین دست سطح تلفیق می شوند ، عمق نفوذ الکتریسیته : عمقی در یک محیط که در آن عمق ، کوچکتر از مقدار آن در سطح محیط می باشد ( e پایه لگاریتم نپری است ) نیز ببینید : اثر پوست سنجش از دور : الف ) عمقی در زیر سطح یک ماده که توسط آن ، تابش فرودی تا e/1 یا 37 % ضعیف شده است ب) عمقی که در آن متغیر های دمایی تلفیق شده سلول های وضوح مکانی مجاور ، معادل وضوح حرارتی حسگر می باشد ج ) عمقی که از آن
عمل حمل مواد ، یخرفت ، توده باد آورده ، تونل دنباله رو ، رانش ، رانه ، رانش (ساختمان) ، آوار ، رسوب سست ، یخرفت
تغییر آهسته در پاسخ دستگاه تجزیه
در زمین شناسی: یک رسوب سطحی

رانه قاره ای
در زمین ساخت : جابجایی قاره ای

در اقیانوس شناسی : الف )حرکات چرخشی آرام و گسترده در سطح اقیانوس تحت اثر معکوس شدگی باد های غالب - مثلاً حرکت رو به شرق اقیانوس آرام شمالی - مترادف : جریان رانه - باد رانه - جریان باد رانده
ب) حرکت آهسته و ملایم یخ یا مجاری حاصل جریان های اقیانوسی و تنش بادی
ج) سرعت یک جریان اقیانوسی یا یخ پاره که معمولاً به صورت مایل دریایی(معادل 1830 متر) به روز یا گره دریایی بیان می شود
د) گاهی اوقات به عنوان شکل کوتاه شده ی رانه ساحلی استفاده می شود

در ساحل یا کرانه: مواد آواری حرکت داده شده و نهشته شده توسط امواج و جریان ها را گویند - مثلاً رانه ساحلی - همچنین ، مواد شناور ( مثلاً چوب آب آورده یا جلبک و خزه دریایی ) که به سوی ساحل ، توسط امواج شسته شده و بر روی ساحل رها شده اند

در هیدرولیک: " اثر سرعت جریان سیال بر روی سرعت ( نسبت به نقطه خارج ثابت ) شی در حال حرکت درون سیال " ( هاشکه 1959 )
، یخرفت - تغییر آهسته در پاسخ دستگاه تجزیه - در زمین شناسی: یک رسوب سطحی -
رانه قاره ای - در زمین ساخت : جابجایی قاره ای -
در اقیانوس شناسی : الف )حرکات چرخشی آرام و گسترده در سطح اقیانوس تحت اثر معکوس شدگی باد های غالب - مثلاً حرکت رو به شرق اقیانوس آرام شمالی - مترادف : جریان رانه - باد رانه - جریان باد رانده - ب) حرکت آهسته و ملایم یخ یا مجاری حاصل جریان های اقیانوسی و تنش بادی - ج) سرعت یک جریان اقیانوسی یا یخ پاره که معمولاً به صورت مایل دریایی(معادل 1830 متر) به روز یا گره دریایی بیان می شود - د) گاهی اوقات به عنوان شکل کوتاه شده ی رانه ساحلی استفاده می شود -
در ساحل یا کرانه: مواد آواری حرکت داده شده و نهشته شده توسط امواج و جریان ها را گویند - مثلاً رانه ساحلی - همچنین ، توسط امواج شسته شده و بر روی ساحل رها شده اند -
در هیدرولیک: " اثر سرعت جریان سیال بر روی سرعت ( نسبت به نقطه خارج ثابت ) شی در حال حرکت درون سیال " ( هاشکه 1959 ) -
کشش ، کشش
نیرویی کند کننده که نتیجه اتمسفر زمین است طبق تعریف ، کشش بر خلاف جهت بردار سرعت لحظه ای وسایل حمل کننده نسبت به اتمسفر عمل می کند بزرگی نیروی کشش با حاصلضرب سطح مقطع وسیله حمل کننده ، ضریب کشش آن ، سرعت آن و دانسیته اتمسفر نسبت مستقیم و با جرم آن نسبت عکس دارد
(هیدرولیک): اصطکاک هوای متحرک بر روی سطح آب که تمایل به کشیدن لایه سطحی آب در جهت باد دارد
ب) نیروی اعمال شده توسط یک سیال در جریان بر روی یک شی که در جریان یا مجاور جریان قرار گرفته است
مقایسه شود با : رانش
(زمین شناسی اقتصادی) : drag ore کانسنگ کششی
(زمین شناسی ساختمانی) : خمیدگی چینه ها بر روی هر کدام از دوطرف یک گسل که توسط اصطکاک بلوک های متحرک در امتداد سطح گسل ایجاد می شود – همچنین ، خمیدگی ها و واپیچش هایی که بدین طریق تولید می شوند ، کششنیرویی کند کننده که نتیجه اتمسفر زمین است طبق تعریف ، سرعت آن و دانسیته اتمسفر نسبت مستقیم و با جرم آن نسبت عکس دارد (هیدرولیک): اصطکاک هوای متحرک بر روی سطح آب که تمایل به کشیدن لایه سطحی آب در جهت باد دارد ب) نیروی اعمال شده توسط یک سیال در جریان بر روی یک شی که در جریان یا مجاور جریان قرار گرفته است مقایسه شود با : رانش (زمین شناسی اقتصادی) : drag ore کانسنگ کششی (زمین شناسی ساختمانی) : خمیدگی چینه ها بر روی هر کدام از دوطرف یک گسل که توسط اصطکاک بلوک های متحرک در امتداد سطح گسل ایجاد می شود – همچنین
گرد و غبار ، گرد وخاک ، گرد و غبار برف ، برف باد آورد ، گرد و غبار
ماده سخت مرکب از تکه های ریز ، کوچکتر از تکه های شن ، که هر جا در جو به وجود می آید غالبا مسافت بسیار زیادی بوسیله باد حمل می شود ودایما در سطح زمین ته نشین می شود
(رسوب شناسی):الف) مواد جامد خشک ساخته شده از ذرات خاکی در اندازه رس یا سیلت (قطرهای کمتر از 6/1 میلی متر یا 62 میکرون) ، آنقدر ریز که به راحتی بلند می شوند و فواصل قابل توجهی را در تعلیق بوسیله جریان های آشفته باد حمل می شوند و به آزادی با گازهای جوی مخلوط می شوند و در هوا در طول زمان باقی می مانند ولی در نهایت به سطح زمین باز می گردند منابع خاکی غبار جوی شامل فوران های آتشفشانی افشانه های نمک از دریاها ، ذرات کانی ، گرده ها ، باکتری ها و خاکستر معلق و دود می باشند نیز ببینید: غبار آتشفشانی ب) ذرات فرازمینی مانند غبار کیهانی و غبار شخانه ای ج) غبار طلا د) گرد الماس هـ) مترادفی برای خاکستر آتشفشانی خصوصاً بخش های ریزتر خاکستر را گویند
(آتشفشان شناسی): مترادفی برای خاکستر آتشفشانی ، خصوصاً بخش های ریزتر خاکستر ، گرد و غبار ماده سخت مرکب از تکه های ریز ، که هر جا در جو به وجود می آید غالبا مسافت بسیار زیادی بوسیله باد حمل می شود ودایما در سطح زمین ته نشین می شود (رسوب شناسی):الف) مواد جامد خشک ساخته شده از ذرات خاکی در اندازه رس یا سیلت (قطرهای کمتر از 6/1 میلی متر یا 62 میکرون) ، باکتری ها و خاکستر معلق و دود می باشند نیز ببینید: غبار آتشفشانی ب) ذرات فرازمینی مانند غبار کیهانی و غبار شخانه ای ج) غبار طلا د) گرد الماس هـ) مترادفی برای خاکستر آتشفشانی خصوصاً بخش های ریزتر خاکستر را گویند (آتشفشان شناسی): مترادفی برای خاکستر آتشفشانی
گروه دهرَم(انتهای پرمین زیرین-پرمین بالایی)
در
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد مجموعه سه سازند فراقون و دالان ، همراه با سازند کنگان (تریاس پایینی) ، که یک واحد سنگ چینه ای در مرتبه گروه می باشد
گروه دهرَم(انتهای پرمین زیرین-پرمین بالایی) در پهنه رسوبی ساختاری زاگرس قرار دارد مجموعه سه سازند فراقون و دالان ، همراه با سازند کنگان (تریاس پایینی) ، که یک واحد سنگ چینه ای در مرتبه گروه می باشد
مجرای پخش آب ، رود فرعی ، شاخابه ، رود شاخه
قسمتی از رود که از شاخه اصلی جدا می شود
(رودخانه ): الف) یک رود که واگرا نسبت به رود اصلی جریان می یابد و به رود اصلی باز نمی گردد ، مثلاً در یک دلتا یا بر روی یک مخروط افکنه این رود شاخه ممکن است توسط نهشته رود خانه ای که مانع کانال اصلی می شود و جلوی پیشرفت آن را میگیرد ، ایجاد شود
متضاد : شاخابه ، ریزابه
ب) یکی از کانال های یک رودخانه بریده بریده ، کانالی که آب یک رودشاخه جریان را حمل می کند <br> مترادف : کانال رودشاخه
(زمین شناسی دریایی) رود شاخه : یک کانال موقت کوچک بادبزن زیر دریایی ، که معمولاً در دهانه یک دره بادبزنی مسدود قرار دارد
، رود شاخه - قسمتی از رود که از شاخه اصلی جدا می شود - (رودخانه ): الف) یک رود که واگرا نسبت به رود اصلی جریان می یابد و به رود اصلی باز نمی گردد ، ایجاد شود - متضاد : شاخابه ، ریزابه - ب) یکی از کانال های یک رودخانه بریده بریده ، کانالی که آب یک رودشاخه جریان را حمل می کند <br> مترادف : کانال رودشاخه - (زمین شناسی دریایی) رود شاخه : یک کانال موقت کوچک بادبزن زیر دریایی ، که معمولاً در دهانه یک دره بادبزنی مسدود قرار دارد -
ناهمسازی ، دگرشیبی

الف ) فقدان توازی بین چینه های مجاور را گویند این اصطلاح توسط ویلیس در مواردی استفاده شده که دلیل وقوع آن مشکوک بوده است با وجود اینکه این اصطلاح به طور گسترده پذیرفته نشده است به طور شایان توجهی برای استفاده توصیفی در جایی که مدارک ناقص جهت تفکیک ناهمسازی چینه شناسی و زمین شناختی وجود دارد ، به کار می رود( مانند روراندگی ، لغزش ، گسل جدا کننده ) مقایسه شود با همساز ، هم شیب
ب) ناپیوستگی زاویه دار
( زمان زمین شناسی): الف)به سنهای رادیومتریک گفته می شود که با بیش از یک روش برای یک نمونه مشابه یا کانی های همراه تعیین می شود که فراتر از خطای آزمایشی ، در مغایرت با هم قرار دارند
ب) به سن هایی که حاصل از کانی های همراه تعیین شده توسط یک روش مشابه است ، گویند که در مخالفت با هم هستند
ج) در یک معنای محدودتر این اصطلاح برای نشان دادن مغایرت سنین 238U/206Pb ، 235U/207Pb ، 207Pb/206 Pb و 233Th/208Pb تعیین شده برای یک نمونه کانی استفاده می شود سنین ناهمساز معمولاً بازگوکننده این موردند که یک یا چند سیستم ایزوتوپی برای فرآیند های سن یابی اولیه ، تشکیل اولیه مواد زمین شناسی یا شیوه های آزمایشگاهی مورد استفاده است متضاد : هم ساز
( زمین ریخت شناسی ) : عوارضی که دارای فراز برابر یا شباهت نیستند مثلاً : یک دره ناهمساز که رود یا جریان آب آن توسط یک آبشار وارد جریان آب اصلی می شود یا کف یک دره که بر روی آن ، بستر رودخانه بالا دست به بستر رودخانه اصلی ملحق می شود ، دگرشیبی الف ) فقدان توازی بین چینه های مجاور را گویند این اصطلاح توسط ویلیس در مواردی استفاده شده که دلیل وقوع آن مشکوک بوده است با وجود اینکه این اصطلاح به طور گسترده پذیرفته نشده است به طور شایان توجهی برای استفاده توصیفی در جایی که مدارک ناقص جهت تفکیک ناهمسازی چینه شناسی و زمین شناختی وجود دارد ، هم شیب ب) ناپیوستگی زاویه دار ( زمان زمین شناسی): الف)به سنهای رادیومتریک گفته می شود که با بیش از یک روش برای یک نمونه مشابه یا کانی های همراه تعیین می شود که فراتر از خطای آزمایشی ، در مغایرت با هم قرار دارند ب) به سن هایی که حاصل از کانی های همراه تعیین شده توسط یک روش مشابه است ، گویند که در مخالفت با هم هستند ج) در یک معنای محدودتر این اصطلاح برای نشان دادن مغایرت سنین 238U/206Pb ، تشکیل اولیه مواد زمین شناسی یا شیوه های آزمایشگاهی مورد استفاده است متضاد : هم ساز ( زمین ریخت شناسی ) : عوارضی که دارای فراز برابر یا شباهت نیستند مثلاً : یک دره ناهمساز که رود یا جریان آب آن توسط یک آبشار وارد جریان آب اصلی می شود یا کف یک دره که بر روی آن
نمودار درختی
یک نمودار درخت مانند که روابط دو طرفه یک گروه از نمونه ها را که یک دسته متغیرهای مشترک را با هم به اشتراک می گذارند به تصویر می‌کشد متغیرهایی که یا نشان دهنده نمونه هایی هستند که بر روی آنها اندازه گیری‌ های چندگانه انجام گرفته یا خصوصیات یا ویژگی هایی را برای گروهی از نمونه ها سنجیده اند مثلاً نموداری که نشان دهنده روابط متقابل (استوار بر پایه درجه مشابهت) در کل زمان زمین شناسی زیستمندان فسیلی است که توسط یک شکل نیایی بهم مرتبط هستند
مقایسه شود با: نگاشت درختی dendrograph ، نمودار درختی یک نمودار درخت مانند که روابط دو طرفه یک گروه از نمونه ها را که یک دسته متغیرهای مشترک را با هم به اشتراک می گذارند به تصویر می‌کشد متغیرهایی که یا نشان دهنده نمونه هایی هستند که بر روی آنها اندازه گیری‌ های چندگانه انجام گرفته یا خصوصیات یا ویژگی هایی را برای گروهی از نمونه ها سنجیده اند مثلاً نموداری که نشان دهنده روابط متقابل (استوار بر پایه درجه مشابهت) در کل زمان زمین شناسی زیستمندان فسیلی است که توسط یک شکل نیایی بهم مرتبط هستند مقایسه شود با: نگاشت درختی dendrograph
نوار باطله رسی ، نوار لاخ ، نوار خاکی
( زغالسنگ شناسی ): یک چینه باریک از جنس شیل یا سایر مواد سنگی غیر آلی در یک رگه زغال سنگ مترادف : نوار ( زغال سنگ شناسی ) – لایه لاخ ( زغال سنگ شناسی ) – تفکیک باطله – نوار سنگی
( یخچال شناسی ) : الف) هر لایه تیره رنگی در یک یخچال ، که معمولاً اثر سیلت یا واریزه را در امتداد سطح تابستانی داراست
ب) یک نوار تیره رنگ در زیر یخ شار که ممکن است مرتبط با باطله جمع شده در یخ یا یخشار شکسته باشد و یا مرتبط با پشته میان یک قله موج و قله دیگر باشد
مترادف : نوار غبار
ج) اصطلاحی که به طور اولیه برای یک نوار فوربس کاربرد داشت –
مقایسه شود با :Dirt –band ogive ( طاق نوار باطله ) ، نوار خاکی ( زغالسنگ شناسی ): یک چینه باریک از جنس شیل یا سایر مواد سنگی غیر آلی در یک رگه زغال سنگ مترادف : نوار ( زغال سنگ شناسی ) – لایه لاخ ( زغال سنگ شناسی ) – تفکیک باطله – نوار سنگی ( یخچال شناسی ) : الف) هر لایه تیره رنگی در یک یخچال ، که معمولاً اثر سیلت یا واریزه را در امتداد سطح تابستانی داراست ب) یک نوار تیره رنگ در زیر یخ شار که ممکن است مرتبط با باطله جمع شده در یخ یا یخشار شکسته باشد و یا مرتبط با پشته میان یک قله موج و قله دیگر باشد مترادف : نوار غبار ج) اصطلاحی که به طور اولیه برای یک نوار فوربس کاربرد داشت – مقایسه شود با :Dirt –band ogive ( طاق نوار باطله )
واگرایی
( زمین شناسی یخچال ها ) : انقطاع یا گسیختگی الگوی زهکشی بوسیله پیش روی یک یخچال یا ورقه یخی
( هواشناسی ): گسترده شدن هوا از یک منطقه مرکزی را گویند هوایی که به طور عمودی حرکت می کند جانشین هوایی می شود که به سمت خارج و به طور افقی حرکت می کند متضاد : هم گرایی ( هواشناسی )
( لرزه شناسی ): کاهش دامنه یک جبهه موج به خاطر گسترش هندسی نیز ببینید : واگرایی کروی – واگرایی استوانه ای
( جریان ها ) : جدایش جریان های اقیانوسی بوسیله جریان افقی آب در جهات مختلف ، از یک منبع مشترک ، که معمولاً فراز جوشی است همچنین ، ناحیه ای که در آن این واگرایی رخ می دهد – مقایسه شود با : همگرایی ( جریان ها )
( تکامل ) : یک گرایش تکاملی که در آن یک دودمان به دو دودمان تکامل می یابد که از نظر ریخت شناسی از هم مجزا هستند – یا دو دودمان در طی زمان شباهت ریخت شناسی خود را از دست می دهند – مقایسه شود با : انتشار انتخابی ، واگرایی ( زمین شناسی یخچال ها ) : انقطاع یا گسیختگی الگوی زهکشی بوسیله پیش روی یک یخچال یا ورقه یخی ( هواشناسی ): گسترده شدن هوا از یک منطقه مرکزی را گویند هوایی که به طور عمودی حرکت می کند جانشین هوایی می شود که به سمت خارج و به طور افقی حرکت می کند متضاد : هم گرایی ( هواشناسی ) ( لرزه شناسی ): کاهش دامنه یک جبهه موج به خاطر گسترش هندسی نیز ببینید : واگرایی کروی – واگرایی استوانه ای ( جریان ها ) : جدایش جریان های اقیانوسی بوسیله جریان افقی آب در جهات مختلف ، ناحیه ای که در آن این واگرایی رخ می دهد – مقایسه شود با : همگرایی ( جریان ها ) ( تکامل ) : یک گرایش تکاملی که در آن یک دودمان به دو دودمان تکامل می یابد که از نظر ریخت شناسی از هم مجزا هستند – یا دو دودمان در طی زمان شباهت ریخت شناسی خود را از دست می دهند – مقایسه شود با : انتشار انتخابی
وقفه زمانی ()
انقطاع یا گسستگی نسبتاً کوتاه در رسوب گذاری که شامل یک مدت زمان کوتاه می باشد و رسوب گذاری هیچ یا مقدار کم فرسایش قبل از ته نشینی ، ادامه یافته است
یک توقف ته نشینی با بزرگی کمتر از یک ناپیوستگی موازی – یا یک ناپوستگی موازی دارای ارزش زمانی بسیار کوچک – دیاستم ها معمولاً ، حتی به صورت کیفی ، مستعد اندازه گیری انفرادی نیستند چون بازه ی از دست رفته بسیار کوتاه می باشد
این اصطلاح توسط برل معرفی شد
واژه مترادف غیر سکانسی در انگلستان ارجح می باشد
سطوح چینه بندی ویژه ای که در رسوبات و چینه های یکنواخت تکرار می شوند گسترش جانبی آنها بسیار محدود است و سطح صاف و بدون هر نوع ویژگی را تشکیل می دهند که هیچ نوع اثر و علامتی بر روی آن نمی توان یافت و این نوع سطوح نشانگر انقطاع موقت رسوبگذاری یک حوضه کوچک و محدود هستند ( در مقیاس رخنمون و بدون تغییر شرایط ) ، وقفه زمانی () انقطاع یا گسستگی نسبتاً کوتاه در رسوب گذاری که شامل یک مدت زمان کوتاه می باشد و رسوب گذاری هیچ یا مقدار کم فرسایش قبل از ته نشینی ، ادامه یافته است یک توقف ته نشینی با بزرگی کمتر از یک ناپیوستگی موازی – یا یک ناپوستگی موازی دارای ارزش زمانی بسیار کوچک – دیاستم ها معمولاً ، مستعد اندازه گیری انفرادی نیستند چون بازه ی از دست رفته بسیار کوتاه می باشد این اصطلاح توسط برل معرفی شد واژه مترادف غیر سکانسی در انگلستان ارجح می باشد سطوح چینه بندی ویژه ای که در رسوبات و چینه های یکنواخت تکرار می شوند گسترش جانبی آنها بسیار محدود است و سطح صاف و بدون هر نوع ویژگی را تشکیل می دهند که هیچ نوع اثر و علامتی بر روی آن نمی توان یافت و این نوع سطوح نشانگر انقطاع موقت رسوبگذاری یک حوضه کوچک و محدود هستند ( در مقیاس رخنمون و بدون تغییر شرایط )

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه