دیکشنری تخصصی البرز

معادل های انگلیسی برای پی ، فسفر
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است

پی ، فسفر
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Phosphorus
شماره اتمی :15
وزن اتمی :30 974
آرایش الکترونی :2-8-5
نوع عنصر :غیر فلزات
گروه جدول تناوبی :15 - VA
دوره جدول تناوبی :3
p
این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته زمين شناسی است.
واژه های فارسی مشابه با اصطلاح تخصصی پی ، فسفر
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Phosphorus
شماره اتمی
و معادل انگلیسی آنها در لیست زیر قابل مشاهده است
فارسی
انگلیسی تلفظ
برگه ، ورق ، ورقه ، صفحه
زمین از چندین صفحه اصلی و تعداد بیشتری صفحه فرعی تشکیل شده است صفحات تکتونیکی بطور ثابت در حال حرکت هستند

زمین‌شناسی:الف) قطعه نازک مسطح سنگ نظیر یک ورقه یا ماسه‌سنگ متورق
ب) قطعه نازک سخت و پیچشی لیتوسفر زمین که ممکن است تصور شود که به صورت افقی حرکت نموده و در طول مناطق فعال لرزه‌ای به ورقه های دیگر متصل شده(دنیس ، آتواتر ، 1974)
ج) یک بلور برفی به شکل یک صفحه شش‌ضلعی مسطح

دیرینه‌شناسی:الف) هر صفحه آهکی مجزا ، مسطح یا صفحه‌ای در اسکلت یک خارپوست ، مرکب از بلورهای جداگانه کربنات کلسیم این واژه گاهی تنها برای صفحات خارجی" اما تمامی اجسام آهکی تشکیل‌شده که به عنوان چارچوب محافظ بخش های نرم یا صفحات مرکب به کار می‌روند" استفاده می‌شود
ب) ساخت مرکب از پلاتفرم های داخلی و خارجی و متصل‌شده به بخشی از محور یک کونودونت صفحه‌ای این واژه به صورت ناصحیح برای اشاره به یک پلاتفرم به کار می‌رود
ج) لامینایی که بخشی از بدن یک جانور را تشکیل می‌دهد ، نظیر کفه یک نرم‌تن یا سخت پوست یا اسکلت داخلی مسطح یک اکتوکورالین بسیار ضخیم تحت عنوان scale(فلس)
د) ساخت مسطح ، آهکی و عموماً رومبوهدرا ل ، تشکیل‌دهنده دورترین بخش یک receptaculitid merome
پاپاگوئیت
فرمول شیمیایی :Ca2Cu2Al2 [(OH)6|Si4O12]
درصد مواد:CaO16 8% CuO23 83% Al2O315 27% SiO236% H2O8 1%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق با سطح /100/
جلا: شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتمیکروکریستالین
ژیزمان : کمیاب ; امریکا
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : آبی روشن
رنگ خاکه: آبی روشن
پاراژنز : آلبیت ، کوارتز
منشا تشکیل :ثانوی
شکل بلورها: ایزومتریک
نام آن از نام قبیله سرخ پوستان پاپاگو Papago در آریزونای آمریکا اخذ شده است
سختی : 5 - 5 5
چگالی :3 25 ، پاپاگوئیت - فرمول شیمیایی :Ca2Cu2Al2 [(OH)6|Si4O12] - درصد مواد:CaO16 8% CuO23 83% Al2O315 27% SiO236% H2O8 1% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، مطابق با سطح /100/ - جلا: شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتمیکروکریستالین - ژیزمان : کمیاب ; امریکا - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : آبی روشن - رنگ خاکه: آبی روشن - پاراژنز : آلبیت ، کوارتز - منشا تشکیل :ثانوی - شکل بلورها: ایزومتریک - نام آن از نام قبیله سرخ پوستان پاپاگو Papago در آریزونای آمریکا اخذ شده است - سختی : 5 - 5 5 - چگالی :3 25
پارا راملسبرژیت
ترکیب شیمیایی :NiAs2
درصد مواد: Ni28 15% As71 85%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی: سولفور
رخ: کامل
جلا:فلزی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای فشرده
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، اطریش و کانادا
خواص شیمیایی : محلول در HNO3
رنگ کانی : سیاه
رنگ خاکه:خاکستری تیره
تفاوت با کانی های مشابه : اشعه X
تشابه کانی شناسی : راملسبرژیت
پاراژنز :گارنت ، گرسدورفیت ، نیکلین ، کوآنتیت و غیره
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:قرصی
نام آن از نام کانی راملسبرژیت اخذ شده است
سختی : 5 5
چگالی :7 2 ، پارا راملسبرژیت - ترکیب شیمیایی :NiAs2 - درصد مواد: Ni28 15% As71 85% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی: سولفور - رخ: کامل - جلا:فلزی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - خاصیت مغناطیسی: ندارد - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای فشرده - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی و شرقی ، اطریش و کانادا - خواص شیمیایی : محلول در HNO3 - رنگ کانی : سیاه - رنگ خاکه:خاکستری تیره - تفاوت با کانی های مشابه : اشعه X - تشابه کانی شناسی : راملسبرژیت - پاراژنز :گارنت ، کوآنتیت و غیره - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:قرصی - نام آن از نام کانی راملسبرژیت اخذ شده است - سختی : 5 5 - چگالی :7 2
پاژیوفیلوم ، سنگواره گیاهی (از گروه مخروطیان)
شبیه به براکیوفیلوم بااین تفاوت که طول بخش آزاد از بخش بالشتک مانند بیشتر است
غالباً این جنس شباهت زیادی به brachyphyllum دارد با این تفاوت که طول قسمت آزاد که از راشیس دور می شود ازپهن ترین بخش بالشتک فولیول بیشتر است
فولیول ها لوزی شکل که برگهای آن حالت فلس مانند است وساقه کوتاهی دارد پهنای بخش آزاد در این جنس نسبتبه brachyphyllum ازارتفاع بیشتری برخوردار است در براکیوفیلوم نوک فولیول به ساقه چسبیده ولی در پاژیوفیلوم نوک فولیول از محور جدا است ، سنگواره گیاهی (از گروه مخروطیان) شبیه به براکیوفیلوم بااین تفاوت که طول بخش آزاد از بخش بالشتک مانند بیشتر است غالباً این جنس شباهت زیادی به brachyphyllum دارد با این تفاوت که طول قسمت آزاد که از راشیس دور می شود ازپهن ترین بخش بالشتک فولیول بیشتر است فولیول ها لوزی شکل که برگهای آن حالت فلس مانند است وساقه کوتاهی دارد پهنای بخش آزاد در این جنس نسبتبه brachyphyllum ازارتفاع بیشتری برخوردار است در براکیوفیلوم نوک فولیول به ساقه چسبیده ولی در پاژیوفیلوم نوک فولیول از محور جدا است
پتالیت
ترکیب شیمیایی :Li[AlSi4O10]
درصد مواد: Li2O4 9% Al2O316 7% SiO278 4%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:کامل ، مطابق با سطح /001/ خوب ، مطابق با سطح /201/
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای
ژیزمان :تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، سوئد ، نامیبیا ، زیمبابوه ، پرو ، امریکا ، برزیل و استرالیا
خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها به راحتی ذوب میشود با رنگ شعله قرمز
رنگ کانی : بی رنگ ، سفید ، خاکستری ، متمایل به قرمز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : لپیدولیت ، اسپودومن ، تورمالین
منشا تشکیل :پگماتیتی
شکل بلورها:منشوری ، پهن و کوتاه ، ماکله
کاربرد :منبع لیتیم
محل پیدایش: چک و اسلواکی
دارای لومینسانس نارنجی ، زرد
نام آن از کلمة یونانی Petalon به معنای برگ گرفته شده است
سختی : 6 5
چگالی : 2 4 ، پتالیت - ترکیب شیمیایی :Li[AlSi4O10] - درصد مواد: Li2O4 9% Al2O316 7% SiO278 4% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل ، مطابق با سطح /201/ - جلا: شیشه ای - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات توده ای - ژیزمان :تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، برزیل و استرالیا - خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها به راحتی ذوب میشود با رنگ شعله قرمز - رنگ کانی : بی رنگ ، متمایل به قرمز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : لپیدولیت ، تورمالین - منشا تشکیل :پگماتیتی - شکل بلورها:منشوری ، ماکله - کاربرد :منبع لیتیم - محل پیدایش: چک و اسلواکی - دارای لومینسانس نارنجی ، زرد - نام آن از کلمة یونانی Petalon به معنای برگ گرفته شده است - سختی :
پتزیت
ترکیب شیمیایی :Ag3AuTe2
درصد مواد:Ag41 71% Au25 42% Te32 87%
سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی)
رده بندی: تلورور
رخ: ندارد
جلا:فلزی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری : آگرگاتهای دانه ای و توده ای
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; رومانی ، امریکا و استرالیا
خواص شیمیایی : محلول در اسیدنیتریک که طلاباقی می ماند محلول در اسیدسولفوریک گرم
رنگ کانی : خاکستری فولادی یا سیاه
رنگ خاکه:خاکستری سیاه
تشابه کانی شناسی کلرادوئیت
پاراژنز :سیلوانیت ، کالاوریت ، تلور و غیره
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:ناشناخته
کاربرد :کانسار طلا و نقره
محل پیدایش: رومانی
نام آن ازنام اولین تجزیه کننده آن : W Petz گرفته شده است
سختی : 2 5
چگالی : 9 13 ، پتزیت - ترکیب شیمیایی :Ag3AuTe2 - درصد مواد:Ag41 71% Au25 42% Te32 87% - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی: تلورور - رخ: ندارد - جلا:فلزی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری : آگرگاتهای دانه ای و توده ای - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; رومانی ، امریکا و استرالیا - خواص شیمیایی : محلول در اسیدنیتریک که طلاباقی می ماند محلول در اسیدسولفوریک گرم - رنگ کانی : خاکستری فولادی یا سیاه - رنگ خاکه:خاکستری سیاه - تشابه کانی شناسی کلرادوئیت - پاراژنز :سیلوانیت ، تلور و غیره - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:ناشناخته - کاربرد :کانسار طلا و نقره - محل پیدایش: رومانی - نام آن ازنام اولین تجزیه کننده آن : W Petz گرفته شده است - سختی : 2 5 - چگالی : 9 13
پرازاوپال
ترکیب شیمیایی :SiO2 nH2O
ترکیب شیمیاییمتغیر ، H2O بین 27 ، 1 درصد در تغییر است و ادخال های Ca ، Mg ، Al Fe ، As نیز دارد
سیستم تبلور: آمرف
رده بندی:اکسید
رخ:رخ ناپذیر
جلا: شیشه ای ، چرب ، مات
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی : ترد
اشکال ظاهری : قلوه ای شکل ، استالاکتیتی ، کنکرسیونی ، قشری ، پسودومورف
ژیزمان :کمیاب ; گروئنلند و تانزانیا
خواص شیمیایی : محلول در KOH ، HF
رنگ کانی : سفید متمایل به سبز (انکلوزیون Ni)
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه :سختی : ، انحلال در اسیدها (اوانسیت) ، چگالی ، خواص نوری ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت
پاراژنز : اوپال سفید شیری
منشا تشکیل :دگرسانی بخشی و قشری
شکل بلورها:بی شکل
محل پیدایش: مغولستان (مونگولی)
نام آن از کلمه یونانی Prasites به معنای سبز و اوپال اخذ شده است
سختی : 5 5 - 6 6
چگالی : 2 2 - 2 7 ، پرازاوپال - ترکیب شیمیایی :SiO2 nH2O - ترکیب شیمیاییمتغیر ، As نیز دارد - سیستم تبلور: آمرف - رده بندی:اکسید - رخ:رخ ناپذیر - جلا: شیشه ای ، مات - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی : ترد - اشکال ظاهری : قلوه ای شکل ، پسودومورف - ژیزمان :کمیاب ; گروئنلند و تانزانیا - خواص شیمیایی : محلول در KOH ، HF - رنگ کانی : سفید متمایل به سبز (انکلوزیون Ni) - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه :سختی : ، اشعه X - تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت - پاراژنز : اوپال سفید شیری - منشا تشکیل :دگرسانی بخشی و قشری - شکل بلورها:بی شکل - محل پیدایش: مغولستان (مونگولی) - نام آن از کلمه یونانی Prasites به معنای سبز و اوپال اخذ شده است - سختی :
پراس یا پراز
ترکیب شیمیایی :SiO2
درصد مواد:SiO2100% همراه با ادخالهای Al ، Fe ، Mg ، Ca ، Ni ، Cr
رده بندی:اکسید
شکستگی: صدفی
ژیزمان :نسبتاََ کمیاب ; فنلاند ، انگلستان (اسکاتلند) ، روسیه (اورال) ، آفریقای جنوبی و
خواص شیمیایی : محلول در KOH
رنگ کانی : سبز تا سبزتیره
تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت
شکل بلورها:منشوری ، ایزومتریک
کاربرد :برش آن به عنوان سنگ قیمتی و اشیاء هنری مصرف دارد
محل پیدایش: روسیه(اورال)
خواص فیزیکی و شیمیایی آن نزدیک به کالسدوئن یا کوارتز است برش آن به عنوان سنگ قیمتی و اشیاء هنری مصرف دارد
سختی : 6 – 7 ، پراس یا پراز - ترکیب شیمیایی :SiO2 - درصد مواد:SiO2100% همراه با ادخالهای Al ، Cr - رده بندی:اکسید - شکستگی: صدفی - ژیزمان :نسبتاََ کمیاب ; فنلاند ، آفریقای جنوبی و - خواص شیمیایی : محلول در KOH - رنگ کانی : سبز تا سبزتیره - تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت - شکل بلورها:منشوری ، ایزومتریک - کاربرد :برش آن به عنوان سنگ قیمتی و اشیاء هنری مصرف دارد - محل پیدایش: روسیه(اورال) - خواص فیزیکی و شیمیایی آن نزدیک به کالسدوئن یا کوارتز است برش آن به عنوان سنگ قیمتی و اشیاء هنری مصرف دارد - سختی :
پروزوپیت
فرمول شیمیایی :CaAl2(F ، OH)8
درصد مواد:Ca16 84% Al22 66% F31 92% OH28 58%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:هالوژن
رخ:کامل ، مطابق با سطح /111/
جلا: شیشه ای ، مات ، چرب
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای
ژیزمان : کمیاب ; آلمان شرقی ، امریکا ، گروئنلند و
خواص شیمیایی : محلول در H2SO4 و به صورت رشته های تیره رنگ جدا میشود
رنگ کانی : سفید ، متمایل به سبز ، متمایل به قرمز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : فلوئوریت ، سیدریت ، هماتیت و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: قرصی شکل
لومینسانس آن برنگ های آبی مختلف دیده میشود و درخشندگی کامل دارد
نام آن از واژة یونانی Prosopon اقتباس شده است
سختی : 4 5
چگالی :2 89 ، پروزوپیت - فرمول شیمیایی :CaAl2(F ، OH)8 - درصد مواد:Ca16 84% Al22 66% F31 92% OH28 58% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:هالوژن - رخ:کامل ، مطابق با سطح /111/ - جلا: شیشه ای ، چرب - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای - ژیزمان : کمیاب ; آلمان شرقی ، گروئنلند و - خواص شیمیایی : محلول در H2SO4 و به صورت رشته های تیره رنگ جدا میشود - رنگ کانی : سفید ، متمایل به قرمز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : فلوئوریت ، هماتیت و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: قرصی شکل - لومینسانس آن برنگ های آبی مختلف دیده میشود و درخشندگی کامل دارد - نام آن از واژة یونانی Prosopon اقتباس شده است - سختی : 4 5 - چگالی :2 89
پروستیت ، کانسنگ نارنجی رنگ نقره - ترکیب شیمیایی :Ag3AsS3 - درصد مواد:Ag65 42% As15 14% S19 44% با انکلوزیون Sb - سیستم تبلور: تری کلینیک - رده بندی: سولفور - رخ: مشخص نیست - جلا:الماسی - شکستگی: صدفی - شفافیت: نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری : بلوری ، تجمع دانه ای ، دندریتی ، توده ای ، اندود - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، چک و اسلواکی ، فرانسه ، شیلی ، مکزیک ، امریکا و - خواص شیمیایی : درشعله ذوب می شود و بوی سیر تولید میشود ، دراسیدنیتریک قابل حل است ، باآب مقطر تمیز میشود ، ازنورمحافظت شود - رنگ کانی : قرمز که با گذشت زمان سیاه میشود - رنگ خاکه:قرمز آجری - تشابه کانی شناسی : پیرارگیریت - پاراژنز :نقره ، آکانتیت ، آرسنیک و غیره - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، ظاهراْ اسکالنوئدر ، ماکله - کاربرد :کانسار نقره - محل پیدایش: چک و اسلواکی - دراسیدنیتریک قابل حل است ، ازنورمحافظت شود ، کانی مشابه آن پیرارگیریت است که ازآن توسط اثرخط ، رنگ وواکنش های شیمیایی قابل تفکیک است - نام آن ازنام شیمیست فرانسوی J LProust گرفته شده است - سختی : 2 5 - چگالی : 5 57
پروستیت ، کانسنگ نارنجی رنگ نقره
ترکیب شیمیایی :Ag3AsS3
درصد مواد:Ag65 42% As15 14% S19 44% با انکلوزیون Sb
سیستم تبلور: تری کلینیک
رده بندی: سولفور
رخ: مشخص نیست
جلا:الماسی
شکستگی: صدفی
شفافیت: نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری : بلوری ، تجمع دانه ای ، دندریتی ، توده ای ، اندود
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، چک و اسلواکی ، فرانسه ، شیلی ، مکزیک ، امریکا و
خواص شیمیایی : درشعله ذوب می شود و بوی سیر تولید میشود ، دراسیدنیتریک قابل حل است ، باآب مقطر تمیز میشود ، ازنورمحافظت شود
رنگ کانی : قرمز که با گذشت زمان سیاه میشود
رنگ خاکه:قرمز آجری
تشابه کانی شناسی : پیرارگیریت
پاراژنز :نقره ، آکانتیت ، آرسنیک و غیره
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، ظاهراْ اسکالنوئدر ، ماکله
کاربرد :کانسار نقره
محل پیدایش: چک و اسلواکی
دراسیدنیتریک قابل حل است ، ازنورمحافظت شود ، کانی مشابه آن پیرارگیریت است که ازآن توسط اثرخط ، رنگ وواکنش های شیمیایی قابل تفکیک است
نام آن ازنام شیمیست فرانسوی J LProust گرفته شده است
سختی : 2 5
چگالی : 5 57
پکوپتریس ، سنگواره گیاهی (از گروه پترویدوفیلا "petridophyla ")
سن وستفالین _ پرمین دارد راشیز اصلی ضخیم و پینول ها متصل به راشیز فرعی هستند روی راشیز اصلی خطوط طولی دیده می شود پینول ها متصل به راشیز با تمام عرض قاعده هستند و انتهای پینول ها اغلب گرد و در برخی موارد حاده و کناره های پینول کامل تقریبا موازی و صاف و به ندرت حالت دندانه دار دارند رگبرگ میانی تا انتهای پینول مشخص است و رگبرگ های جانبی می توانند ساده یا دیکوتومی شوند (دیکوتومی شدن در این جنس فقط یکبار است )به ندرت حاشیه پینول ها به صورت دندانه دار مشاهده می شوند پینول ها تقریبا به صورت عمود نسبت به راشیز قرار می گیرند و در یک فاصله طولانی اندازه پینول ها یکسان می باشد پینول ها می توانند کاملا آزاد باشند یا در قسمتی از طول خود به هم متصل باشند شرایط مناسب برای رشد گیاهان در کربونیفر بالایی _ پرمین ایران به دلیل محیط دریایی مناسب نبوده است ، سنگواره گیاهی (از گروه پترویدوفیلا "petridophyla ") سن وستفالین _ پرمین دارد راشیز اصلی ضخیم و پینول ها متصل به راشیز فرعی هستند روی راشیز اصلی خطوط طولی دیده می شود پینول ها متصل به راشیز با تمام عرض قاعده هستند و انتهای پینول ها اغلب گرد و در برخی موارد حاده و کناره های پینول کامل تقریبا موازی و صاف و به ندرت حالت دندانه دار دارند رگبرگ میانی تا انتهای پینول مشخص است و رگبرگ های جانبی می توانند ساده یا دیکوتومی شوند (دیکوتومی شدن در این جنس فقط یکبار است )به ندرت حاشیه پینول ها به صورت دندانه دار مشاهده می شوند پینول ها تقریبا به صورت عمود نسبت به راشیز قرار می گیرند و در یک فاصله طولانی اندازه پینول ها یکسان می باشد پینول ها می توانند کاملا آزاد باشند یا در قسمتی از طول خود به هم متصل باشند شرایط مناسب برای رشد گیاهان در کربونیفر بالایی _ پرمین ایران به دلیل محیط دریایی مناسب نبوده است
پلاتنریت
فرمول شیمیایی :PbO2
درصد مواد:Pb86 62% O13 38%
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی:اکسید
رخ:ندارد
جلا: فلزی قوی ، الماسی
شکستگی:صدفی
شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک)
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بندرت بلوری ، آگرگاتتوده ای ، رشته ای
ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، امریکا ، مکزیک وایران
خواص شیمیایی : به راحتی در HCl حل می شود و به سختی در H2SO4 ، HNO3 حل می شود
رنگ کانی : خاکستری سیاه ، سیاه
رنگ خاکه: قهوه ای
تفاوت با کانی های مشابه : محتوای عناصر ردیاب
تشابه کانی شناسی : پسیلوملان
پاراژنز :سروزیت ، ژاروسیت ، ولفنیت ، پیرومورفیت و غیره
منشا تشکیل : زون های اکسیدان ثانویه
شکل بلورها: منشوری ، پیرامیدهای مضاعف
محل پیدایش: ایران(انارک)
نام آن از نام پلاتنر متالوژیست آلمانی گرفته شده است
سختی : 5 5
چگالی :9 63 ، پلاتنریت - فرمول شیمیایی :PbO2 - درصد مواد:Pb86 62% O13 38% - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی:اکسید - رخ:ندارد - جلا: فلزی قوی ، الماسی - شکستگی:صدفی - شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک) - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بندرت بلوری ، رشته ای - ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، مکزیک وایران - خواص شیمیایی : به راحتی در HCl حل می شود و به سختی در H2SO4 ، HNO3 حل می شود - رنگ کانی : خاکستری سیاه ، سیاه - رنگ خاکه: قهوه ای - تفاوت با کانی های مشابه : محتوای عناصر ردیاب - تشابه کانی شناسی : پسیلوملان - پاراژنز :سروزیت ، پیرومورفیت و غیره - منشا تشکیل : زون های اکسیدان ثانویه - شکل بلورها: منشوری ، پیرامیدهای مضاعف - محل پیدایش: ایران(انارک) - نام آن از نام پلاتنر متالوژیست آلمانی گرفته شده است - سختی : 5 5 - چگالی :9 63
پلاتین یا طلای سفید طبیعی
فرمول شیمیایی :Pt
درصد مواد:Pt100% همراه با ادخال های بخشی Pd ، Ir ، Fe ، Ni ، Rh ، Os
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:عنصر
رخ:ندارد
جلا: فلزی
شکستگی:خشن
شفافیت: کدر(اپاک)
خاصیت مغناطیسی: ضعیف تر از آهن
اشکال ظاهری :بلورهای کامل ، دانه ای ، بلوکی ، توده های بی شکل
ژیزمان : کمیاب ; اغلب در URSS ، کانادا (ساربوری) ، آفریقای جنوبی ، کلمبیا و اتیوپی
خواص شیمیایی : به طور منحصر بفردی در اسیدها حل شده و نقطة‌ ذوب آن تا 1773/5 درجة سانتی گراد بالا میرود
رنگ کانی : خاکستری فولادی ، سفید نقره ای
رنگ خاکه: خاکستری فولادی ، سفید نقره ای
تفاوت با کانی های مشابه : چگالی و قابلیت انحلال در اسیدها
تشابه کانی شناسی : آهن
پاراژنز :ایلمنیت ، مگنتیت ، کرومیت و غیره
منشا تشکیل :ماگمایی ، اولترابازیک ، آبرفتی
شکل بلورها: بندرت مکعبی
محل پیدایش: روسیه
نام آن ازکلمه اسپانیائی plata به معنای نقره اقتباس گردیده است
سختی : 4 - 4 5
چگالی :14 - 19 ، پلاتین یا طلای سفید طبیعی - فرمول شیمیایی :Pt - درصد مواد:Pt100% همراه با ادخال های بخشی Pd ، Os - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:عنصر - رخ:ندارد - جلا: فلزی - شکستگی:خشن - شفافیت: کدر(اپاک) - خاصیت مغناطیسی: ضعیف تر از آهن - اشکال ظاهری :بلورهای کامل ، توده های بی شکل - ژیزمان : کمیاب ; اغلب در URSS ، کلمبیا و اتیوپی - خواص شیمیایی : به طور منحصر بفردی در اسیدها حل شده و نقطة‌ ذوب آن تا 1773/5 درجة سانتی گراد بالا میرود - رنگ کانی : خاکستری فولادی ، سفید نقره ای - رنگ خاکه: خاکستری فولادی ، سفید نقره ای - تفاوت با کانی های مشابه : چگالی و قابلیت انحلال در اسیدها - تشابه کانی شناسی : آهن - پاراژنز :ایلمنیت ، کرومیت و غیره - منشا تشکیل :ماگمایی ، آبرفتی - شکل بلورها: بندرت مکعبی - محل پیدایش: روسیه - نام آن ازکلمه اسپانیائی plata به معنای نقره اقتباس گردیده است - سختی : 4 - 4 5 - چگالی :14 - 19
پلاژیوکلاز
سیستم تبلور: تری کلینیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ضعیف ، مطابق با سطح /010/ و /001/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی:نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای ، توده ای
ژیزمان : فراوان ; درگرانیت ها ، گرانودیوریتها ، دیوریت ها و بازالت های آندزیتی
خواص شیمیایی : رنگ شعله را سبز رنگ می کند ، نامحلول در اسیدها
ترکیب شیمیایی آن آمیزش های مختلف آلبیت تا آنورتیت است
رنگ کانی : سیاه ، خاکستری سیاه ، آبی ، مرواریدی ، قرمز
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، چگالی ، انحلال در اسیدها ، اشعه X ، خواص نوری ، واکنش های شیمیایی
تشابه کانی شناسی : آمبلی گونیت ، اسکاپولیت ، ژهلنیت ، میلیلیت ، اورتوز ، سانیدین ، میکروکلین
پاراژنز : مسکویت ، بیوتیت ، کوارتز
منشا تشکیل :ماگمایی ، پگماتیتی ، متئوریتی ، فیلون های تیپ آلپی
شکل بلورها: منشوری ، قرصی شکل ، ماکله
کاربرد : کاربرد عمده ای در صنایع سرامیک دارد
محل پیدایش: سوئیس
کاربرد عمده ای در صنایع سرامیک دارد
نام آن از واژه پلاژیوکلاز اخذ شده است
سختی : 6 - 6 5
چگالی :2 61 -2 76
، پلاژیوکلاز - سیستم تبلور: تری کلینیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ضعیف ، مطابق با سطح /010/ و /001/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی:نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، توده ای - ژیزمان : فراوان ; درگرانیت ها ، دیوریت ها و بازالت های آندزیتی - خواص شیمیایی : رنگ شعله را سبز رنگ می کند ، نامحلول در اسیدها - ترکیب شیمیایی آن آمیزش های مختلف آلبیت تا آنورتیت است - رنگ کانی : سیاه ، قرمز - رنگ خاکه: سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، واکنش های شیمیایی - تشابه کانی شناسی : آمبلی گونیت ، میکروکلین - پاراژنز : مسکویت ، کوارتز - منشا تشکیل :ماگمایی ، فیلون های تیپ آلپی - شکل بلورها: منشوری ، ماکله - کاربرد : کاربرد عمده ای در صنایع سرامیک دارد - محل پیدایش: سوئیس - کاربرد عمده ای در صنایع سرامیک دارد - نام آن از واژه پلاژیوکلاز اخذ شده است - سختی : 6 - 6 5 - چگالی :2 61 -2 76 -
پلاژیونیت
ترکیب شیمیایی :Pb5 Sb8 S17
درصد مواد:Pb40 75% Sb37 78% S21 47%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفور
رخ: کامل ، مطابق باسطح /112/
جلا:فلزی
شکستگی: نامساوی
شفافیت: کدر(اپاک)
اشکال ظاهری : بلوری ، تجمع بلورهای پهن و کوتاه ، اغلب خوشه ای ، توده ای
ژیزمان : کمیاب ; آلمان ، روسیه و بولیوی
خواص شیمیایی : درشعله ذوب می شود ، در اسیدکلریدریک گرم محلول است ، با آب تمیز می شود
رنگ کانی : سیاه ، خاکستری سیاه
رنگ خاکه:خاکستری تیره متمایل به قرمز
تشابه کانی شناسی : سمسیئیت ، جمسونیت ، بولانژریت
پاراژنزSb ، Pb ، نمکهای سولفاته
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:پهن و کوتاه
محل پیدایش: بولیوی
با آب تمیز میشود ، کانیهای مشابه آن سمسیئیت ، بولانژریت که از نظر عکس العمل های شیمیایی از یکدیگر قابل تفکیک اند
نام آن از کلمه یونانی Plagios به معنای مایل گرفته شده است
سختی : 2 5
چگالی :5 4 - 5 6 ، پلاژیونیت - ترکیب شیمیایی :Pb5 Sb8 S17 - درصد مواد:Pb40 75% Sb37 78% S21 47% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفور - رخ: کامل ، مطابق باسطح /112/ - جلا:فلزی - شکستگی: نامساوی - شفافیت: کدر(اپاک) - اشکال ظاهری : بلوری ، توده ای - ژیزمان : کمیاب ; آلمان ، روسیه و بولیوی - خواص شیمیایی : درشعله ذوب می شود ، با آب تمیز می شود - رنگ کانی : سیاه ، خاکستری سیاه - رنگ خاکه:خاکستری تیره متمایل به قرمز - تشابه کانی شناسی : سمسیئیت ، بولانژریت - پاراژنزSb ، نمکهای سولفاته - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:پهن و کوتاه - محل پیدایش: بولیوی - با آب تمیز میشود ، بولانژریت که از نظر عکس العمل های شیمیایی از یکدیگر قابل تفکیک اند - نام آن از کلمه یونانی Plagios به معنای مایل گرفته شده است - سختی : 2 5 - چگالی :5 4 - 5 6
پلاسما ، پلاسما
ترکیب شیمیایی :SiO2
درصد مواد: SiO2100% همراه با ادخالهای Al ، Fe ، Mg ، Ca ، Ni ، Cr
رده بندی:اکسید
شکستگی: صدفی
ژیزمان :نسبتاََ کمیاب ; چک و اسلواکی و هندوستان (دکن)
خواص شیمیایی : محلول در KOH
رنگ کانی : سبز تا سبز تیره به علت انکلوزیون یا ادخال کلریت یا آمفیبول
تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت
شکل بلورها:منشوری ، رشته ای
کاربرد :بسیار کم ، برش آن به عنوان سنگ نازک و ظریف مصرف می شود
محل پیدایش: چک و اسلواکی
خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه کالسدوئن است در قشرها و لایه های آلتره (هوازده) سنگهای اولترابازیک یافت میشود مورد استفاده آن بسیار کم ، برش آن به عنوان سنگ نازک و ظریف مصرف میشود
نام آن از زبان ایتالیایی نام سنگ سبز یافت شده در خرابه های رم است
سختی : 6 – 7 ، پلاسما - ترکیب شیمیایی :SiO2 - درصد مواد: SiO2100% همراه با ادخالهای Al ، Cr - رده بندی:اکسید - شکستگی: صدفی - ژیزمان :نسبتاََ کمیاب ; چک و اسلواکی و هندوستان (دکن) - خواص شیمیایی : محلول در KOH - رنگ کانی : سبز تا سبز تیره به علت انکلوزیون یا ادخال کلریت یا آمفیبول - تشابه کانی شناسی : کالسدوئن ، اوانسیت - شکل بلورها:منشوری ، رشته ای - کاربرد :بسیار کم ، برش آن به عنوان سنگ نازک و ظریف مصرف می شود - محل پیدایش: چک و اسلواکی - خواص فیزیکی و شیمیایی آن شبیه کالسدوئن است در قشرها و لایه های آلتره (هوازده) سنگهای اولترابازیک یافت میشود مورد استفاده آن بسیار کم ، برش آن به عنوان سنگ نازک و ظریف مصرف میشود - نام آن از زبان ایتالیایی نام سنگ سبز یافت شده در خرابه های رم است - سختی : 6 – 7
پلمبوژاروسیت
ترکیب شیمیایی :PbFe6 3+ [(OH)6|(SO4)2]2
درصد مواد: PbO19 72% Fe2O342 44% SO328 29% H2O9 55%
سیستم تبلور:تری گونال
رده بندی: سولفات
رخ:ناقص
جلا:کدر ، شیشه ای
شفافیت: نیمه شفاف ، غیر شفاف
نوع سختی: ناشناخته
اشکال ظاهری:بلور ، لایه ای(قشری) ، توده ای
ژیزمان:کمیاب ; امریکا ، ترکیه ، یونان و چک و اسلواکی
خواص شیمیایی:حل شونده در HCl
رنگ کانی : زرد ، قهوه ای تا قهوه ای تیره
رنگ خاکه: روشن تر از رنگ کانی
تشابه کانی شناسی : کلسیت ، باریتین ، ژیپس
پاراژنز :سروزیت ، ژاروسیت ، لیمونیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه
محل پیدایش: امریکا
نام آن به دلیل ترکیب شیمیایینزدیک به ژاروزیت و محتوای سرب است
چگالی : 3 6 ، پلمبوژاروسیت - ترکیب شیمیایی :PbFe6 3+ [(OH)6|(SO4)2]2 - درصد مواد: PbO19 72% Fe2O342 44% SO328 29% H2O9 55% - سیستم تبلور:تری گونال - رده بندی: سولفات - رخ:ناقص - جلا:کدر ، شیشه ای - شفافیت: نیمه شفاف ، غیر شفاف - نوع سختی: ناشناخته - اشکال ظاهری:بلور ، توده ای - ژیزمان:کمیاب ; امریکا ، یونان و چک و اسلواکی - خواص شیمیایی:حل شونده در HCl - رنگ کانی : زرد ، قهوه ای تا قهوه ای تیره - رنگ خاکه: روشن تر از رنگ کانی - تشابه کانی شناسی : کلسیت ، ژیپس - پاراژنز :سروزیت ، لیمونیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه - محل پیدایش: امریکا - نام آن به دلیل ترکیب شیمیایینزدیک به ژاروزیت و محتوای سرب است - چگالی : 3 6
پلی بازیت
فرمول شیمیایی : (Ag ، Cu)16 Sb2 S11
ترکیب شیمیایی :Cu4 10% Ag69 47% Sb10 82% S15 61% با انکلوزیون های Fe ، As
خواص شیمیایی : کمی قابل ذوب و محلول در HNO3
رنگ خاکه : رنگ سیاه متمایل به قرمز
رنگ کانی : سیاه فولادی
شکل بلور : پسودوهگزاگونال ( شش وجهی دروغین)- کمیاب به صورت ماکل مسطح و کوتاه
رخ : کامل در سطح 0001
کاربرد : کانسار نقره
سیستم تبلور : مونوکلینیک
رده بندی : سولفور ها
جلا : فلزی ، الماسی ، مات و غیر شفاف
سختی : 1 5 – 2
چگالی : 6- 6 5
تشابه کانی شناسی : آکانتیت و استفانیت
وجه تسمیه : از کلمه یونانی Polus به معنی بسیار و متعدد و کلمه basis به معنای قاعده (base) گرفته شده است
سایر مشخصات : با آب شسته می شود و کانی های مشابه آن آکانتیت و استفانیت است که از نظر سختی و شکل بلورها با آن تفاوت دارند
ژیزمان : تقریبا کمیاب ، آلمان ، چک ، اسلواکی ، شیلی ، مکزیک ، امریکا ، روسیه
پاراژنز : آکانتیت ، نقره ، استفانیت ، پیرارگریت و
اشکال ظاهری : شکستگی نامنظم بلوری شکل – قشر دار ( لایه لایه )- تجمع ذرات متراکم ، پلی بازیت - فرمول شیمیایی : (Ag ، Cu)16 Sb2 S11 - ترکیب شیمیایی :Cu4 10% Ag69 47% Sb10 82% S15 61% با انکلوزیون های Fe ، As - خواص شیمیایی : کمی قابل ذوب و محلول در HNO3 - رنگ خاکه : رنگ سیاه متمایل به قرمز - رنگ کانی : سیاه فولادی - شکل بلور : پسودوهگزاگونال ( شش وجهی دروغین)- کمیاب به صورت ماکل مسطح و کوتاه - رخ : کامل در سطح 0001 - کاربرد : کانسار نقره - سیستم تبلور : مونوکلینیک - رده بندی : سولفور ها - جلا : فلزی ، مات و غیر شفاف - سختی : 1 5 – 2 - چگالی : 6- 6 5 - تشابه کانی شناسی : آکانتیت و استفانیت - وجه تسمیه : از کلمه یونانی Polus به معنی بسیار و متعدد و کلمه basis به معنای قاعده (base) گرفته شده است - سایر مشخصات : با آب شسته می شود و کانی های مشابه آن آکانتیت و استفانیت است که از نظر سختی و شکل بلورها با آن تفاوت دارند - ژیزمان : تقریبا کمیاب ، روسیه - پاراژنز : آکانتیت ، پیرارگریت و - اشکال ظاهری : شکستگی نامنظم بلوری شکل – قشر دار ( لایه لایه )- تجمع ذرات متراکم
پلی هالیت
فرمول K2MgCa2(SO4)4 2H2O و %52/15 K2O یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشدکه گاهی از کانیهای دیگر ذخایر فراوانتری دارد اما به علت حلالیت کم و نبود امکاناتی برای ارزیابی پتاسیم ، استخراج نمی گردد و تنهابه عنوان راهنما می توان از آن استفاده کرد رنگ آن سفید تا صورتی (به علت وجود اکسید آهن) و جلای آن شیشه ای است در سیستم تری کلینیک پیناکوئیدال متبلورمی شود به ندرت بلورهایش درجهت Z طویل شده اند و به صورت توده های منشوری شکل می گیرند بلورهایش درجهت 100 کلیواژ دارند پلی هالیت به شکل توده ای ، ساقه ای تا ریشه ای متبلور می شود سختی آن بین 5/2 تا 5/3 و وزن مخصوص آن 77/2 است این کانی در توده های نمکی دریایی خصوصا در توده های نمکی شمال آلمان دیدهمی شود پلی هالیت کمی محلول در آب است و فراوانترین کانه سولفاته تبخیری پس از گچ است ، پلی هالیت - فرمول K2MgCa2(SO4)4 2H2O و %52/15 K2O یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشدکه گاهی از کانیهای دیگر ذخایر فراوانتری دارد اما به علت حلالیت کم و نبود امکاناتی برای ارزیابی پتاسیم
پلئوناست
فرمول شیمیایی : (Mg ، Fe)(Al ، Fe)2O4
درصد مواد:MgO10 78% FeO19 22% Fe2O342 72% Al2O327 28%
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:نا کامل
جلا: شیشه ای
شکستگی:صدفی
شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی:شکننده
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای
ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; آلمان ، ایتالیا ، سوئد ، ماداگاسکار ، ژاپن ، روسیه و
خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول است ، ذوب نمی شود
رنگ کانی : سبز تیره ، سیاه
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : مگنتیت ، اسپینل
پاراژنز : دیوپسید ، فاسائیت و غیره
منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها: اکتائدر
محل پیدایش: ایتالیا
کانیهای مشابه آن مگنتیت و اسپینل است
نام آن از کلمه یونانی Pleonasmos بمعنای اضافی گرفته شده است
سختی : 7 5 - 8
چگالی :3 7 - 4 4 ، پلئوناست - فرمول شیمیایی : (Mg ، Fe)2O4 - درصد مواد:MgO10 78% FeO19 22% Fe2O342 72% Al2O327 28% - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:نا کامل - جلا: شیشه ای - شکستگی:صدفی - شفافیت: غیرشفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی:شکننده - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای - ژیزمان : تقریباََ کمیاب ; آلمان ، روسیه و - خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول است ، ذوب نمی شود - رنگ کانی : سبز تیره ، سیاه - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : مگنتیت ، اسپینل - پاراژنز : دیوپسید ، فاسائیت و غیره - منشا تشکیل :دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها: اکتائدر - محل پیدایش: ایتالیا - کانیهای مشابه آن مگنتیت و اسپینل است - نام آن از کلمه یونانی Pleonasmos بمعنای اضافی گرفته شده است - سختی : 7 5 - 8 - چگالی :3 7 - 4 4
پنتلاندیت
ترکیب شیمیایی :(Ni ، Fe)9 S8
سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی)
رده بندی: سولفور
رخ:خوب
جلا:فلزی
شکستگی:صدفی
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای
ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، نروژ ، فنلاند ، کانادا ، روسیه و افریقای جنوبی
خواص شیمیایی:محلول در HNO3
رنگ کانی : برنزی
رنگ خاکه: سبز ، سیاه
پاراژنز : پیروتیت ، کالکوپیریت ، مگنتیت و
منشا تشکیل : هیدروترمال ، ماگمایی
شکل بلورها: ناشناخته
کاربرد : کانسار نیکل
محل پیدایش:
نام آن از نام طبیعی دان ایرلندی J B Pentland گرفته شده است
سختی : 3 5 - 4
چگالی : 4 6 – 5 ، پنتلاندیت - ترکیب شیمیایی :(Ni ، Fe)9 S8 - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی: سولفور - رخ:خوب - جلا:فلزی - شکستگی:صدفی - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای - ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، روسیه و افریقای جنوبی - خواص شیمیایی:محلول در HNO3 - رنگ کانی : برنزی - رنگ خاکه: سبز ، سیاه - پاراژنز : پیروتیت ، مگنتیت و - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ماگمایی - شکل بلورها: ناشناخته - کاربرد : کانسار نیکل - محل پیدایش: - نام آن از نام طبیعی دان ایرلندی J B Pentland گرفته شده است - سختی : 3 5 - 4 - چگالی : 4 6 – 5
پنین
ترکیب شیمیایی :(Mg ، Fe 2+ ، Al)6[(OH)8|(Al ، Si)4 O10]
ترکیب شیمیایی پیچیده و متغیر (ناپایدار) و بین کلریتها سیلیس بیشتری دارد
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: بسیار خوب
جلا:شیشه ای ، صدفی
شفافیت: شفاف
اشکال ظاهری : بلور ، تجمع توده ای ، فلسی ، دانه ای
ژیزمان : فراوان درشیستهای متبلور ; سوئیس ، اطریش ، ایتالیا و روسیه
خواص شیمیایی : دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود
رنگ کانی : سبز زیتونی ، سفید
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : کلریت های دیگر
پاراژنز :آکتینوت ، اپیدوت ، گرونا
منشا تشکیل : دگرگونی
شکل بلورها:ورقه ای ، رمبوئدر
محل پیدایش: ایتالیا(Passo di Vizze)
بلورهای ورقه ای قابل انعطاف ولی غیر قابل ارتجاع می باشند ، دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود
نام آن از نام کوههای آلپ Pennines در سوئیس گرفته شده است
سختی :2 – 2 5
چگالی : 2 5 - 2 6 ، پنین - ترکیب شیمیایی :(Mg ، Si)4 O10] - ترکیب شیمیایی پیچیده و متغیر (ناپایدار) و بین کلریتها سیلیس بیشتری دارد - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: بسیار خوب - جلا:شیشه ای ، صدفی - شفافیت: شفاف - اشکال ظاهری : بلور ، دانه ای - ژیزمان : فراوان درشیستهای متبلور ; سوئیس ، ایتالیا و روسیه - خواص شیمیایی : دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود - رنگ کانی : سبز زیتونی ، سفید - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : کلریت های دیگر - پاراژنز :آکتینوت ، گرونا - منشا تشکیل : دگرگونی - شکل بلورها:ورقه ای ، رمبوئدر - محل پیدایش: ایتالیا(Passo di Vizze) - بلورهای ورقه ای قابل انعطاف ولی غیر قابل ارتجاع می باشند ، دراسید کلریدریک و اسید سولفوریک حل میشود - نام آن از نام کوههای آلپ Pennines در سوئیس گرفته شده است - سختی :2 – 2 5 - چگالی : 2 5 - 2 6
پودوزامیت ، سنگواره گیاهی (از گروه مخروطیان)
فولیول ها توسط پایه کوتاهی و با وضعیتی مارپیچ بر روی محور قرار می گیرند فولیول ها خطی سرنیزه ای یا تخم مرغی سرنیزه ای می باشند و از دو طرف به سمت راس تدرریجا باریک می شوند کناره ها کامل است انتهای گرد یا حاده و در برخی موارد وضعیت موکرونه ( نوک دار ) دارند سیستم رگبرگی ساده یا دیکوتوم که ابتدا از هم دور می شوند و بعد در راستای هم قرار می گیرند و تا راس فولیول ادامه دارند رگبرگ ها حاشیه فولیول را قطع نمی کنند از جنس های شبیه پودوزامیت می توان زامیت را نام برد وجه تمایز این دو در این است که در زامیت رگبرگ ها کناره پینول را قطع می کنند و اینکه پودوزامیت هادارای پایه هستند و دیگر اینکه محل دیکوتومی شدن در پودوزامیت در نیمه پایینی پینول است ( بخش نزدیک به قاعده ) گونه های مختلفی از این جنس گزارش شده اند که ابعاد فولیول ها و تعداد رگبرگ ها در هر سانتیمتردر گونه های گوناگون متفاوت است ، سنگواره گیاهی (از گروه مخروطیان) - فولیول ها توسط پایه کوتاهی و با وضعیتی مارپیچ بر روی محور قرار می گیرند فولیول ها خطی سرنیزه ای یا تخم مرغی سرنیزه ای می باشند و از دو طرف به سمت راس تدرریجا باریک می شوند کناره ها کامل است انتهای گرد یا حاده و در برخی موارد وضعیت موکرونه ( نوک دار ) دارند سیستم رگبرگی ساده یا دیکوتوم که ابتدا از هم دور می شوند و بعد در راستای هم قرار می گیرند و تا راس فولیول ادامه دارند رگبرگ ها حاشیه فولیول را قطع نمی کنند از جنس های شبیه پودوزامیت می توان زامیت را نام برد وجه تمایز این دو در این است که در زامیت رگبرگ ها کناره پینول را قطع می کنند و اینکه پودوزامیت هادارای پایه هستند و دیگر اینکه محل دیکوتومی شدن در پودوزامیت در نیمه پایینی پینول است ( بخش نزدیک به قاعده ) گونه های مختلفی از این جنس گزارش شده اند که ابعاد فولیول ها و تعداد رگبرگ ها در هر سانتیمتردر گونه های گوناگون متفاوت است
پورپوریت
فرمول شیمیایی :(Mn 3+ ، Fe3+)[PO4]
درصد مواد:Mn2O352 66% P2O547 34% و ادخال های Fe
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:فسفات
رخ:کامل ، مطابق با سطح /100/ و /001/
جلا: مات
شکستگی:نامنظم
شفافیت: شفاف ، کدر(اپاک)
اشکال ظاهری :آگرگاتدانه ای ، توده ای
ژیزمان : کمیاب ; فرانسه ، استرالیا ، امریکا و
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : قرمز تیره تا بنفش تیره
رنگ خاکه: قرمز
تفاوت با کانی های مشابه : رنگ و خواص شیمیایی
تشابه کانی شناسی : هتروزیت
پاراژنز : سیکلریت ، تری فیلیت و غیره
منشا تشکیل :ثانوی ، پگماتیتی
شکل بلورها: نامنظم
محل پیدایش: نامیبیا
نام آن از واژة یونانی و لاتین purpureus یعنی ارغوانی ، ‌ قرمز اخذ شده است
سختی : 4 5
چگالی :3 4 ، پورپوریت - فرمول شیمیایی :(Mn 3+ ، Fe3+)[PO4] - درصد مواد:Mn2O352 66% P2O547 34% و ادخال های Fe - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:فسفات - رخ:کامل ، مطابق با سطح /100/ و /001/ - جلا: مات - شکستگی:نامنظم - شفافیت: شفاف ، کدر(اپاک) - اشکال ظاهری :آگرگاتدانه ای ، توده ای - ژیزمان : کمیاب ; فرانسه ، امریکا و - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : قرمز تیره تا بنفش تیره - رنگ خاکه: قرمز - تفاوت با کانی های مشابه : رنگ و خواص شیمیایی - تشابه کانی شناسی : هتروزیت - پاراژنز : سیکلریت ، تری فیلیت و غیره - منشا تشکیل :ثانوی ، پگماتیتی - شکل بلورها: نامنظم - محل پیدایش: نامیبیا - نام آن از واژة یونانی و لاتین purpureus یعنی ارغوانی ، ‌ قرمز اخذ شده است - سختی : 4 5 - چگالی :3 4
پوسن ژاکیت
ترکیب شیمیایی :Cu4[(OH)6|SO4] H2O
درصد مواد: CuO67 66% SO317 02% H2O15 32%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفات
رخ: نامشخص
جلا:شیشه ای
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، اندود
ژیزمان : تقریباْ‌ کمیاب ; روسیه ، چک و اسلواکی و آلمان
خواص شیمیایی : در اسیدها و آمونیاک محلول است ، درآب نامحلول است
رنگ کانی : آبی روشن تا آبی تیره
رنگ خاکه:متمایل به آبی
تشابه کانی شناسی : لانژیت
پاراژنز :ژیپس ، اوری کالسیت ، لانژیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:پهن و کوتاه
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن ازنام ژئوشیمیست E W Posnjak گرفته شده است
سختی :2 - 3
چگالی : 3 4 ، پوسن ژاکیت - ترکیب شیمیایی :Cu4[(OH)6|SO4] H2O - درصد مواد: CuO67 66% SO317 02% H2O15 32% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفات - رخ: نامشخص - جلا:شیشه ای - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، اندود - ژیزمان : تقریباْ‌ کمیاب ; روسیه ، چک و اسلواکی و آلمان - خواص شیمیایی : در اسیدها و آمونیاک محلول است ، درآب نامحلول است - رنگ کانی : آبی روشن تا آبی تیره - رنگ خاکه:متمایل به آبی - تشابه کانی شناسی : لانژیت - پاراژنز :ژیپس ، لانژیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:پهن و کوتاه - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن ازنام ژئوشیمیست E W Posnjak گرفته شده است - سختی :2 - 3 - چگالی : 3 4
پوولیت
ترکیب شیمیایی :CaMoO4
درصد مواد: CaO28 48% MoO371 52%
سیستم تبلور:کوادراتیک
رده بندی: مولیبدنیت
رخ:ناقص
جلا:الماسی ، چرب
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات خاکی
ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، مراکش ، امریکا و URSS
خواص شیمیایی:حل شونده در HNO3 ، H2SO4
رنگ کانی : زرد روشن ، زرد ، سبز
رنگ خاکه: زرد روشن تا مایل به سبز
پاراژنز :مولیبدنیت ، اسشیلیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: بی پیرامید ، نوک تیز ، ورقه ای ، پهن و کوتاه
دارای شکستگی ناصاف است نام آن نام یک زمین شناس امریکائی است (J W Powell)
سختی : 3 5 – 4
چگالی : 4 3 ، پوولیت - ترکیب شیمیایی :CaMoO4 - درصد مواد: CaO28 48% MoO371 52% - سیستم تبلور:کوادراتیک - رده بندی: مولیبدنیت - رخ:ناقص - جلا:الماسی ، چرب - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف - اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات خاکی - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا و URSS - خواص شیمیایی:حل شونده در HNO3 ، H2SO4 - رنگ کانی : زرد روشن ، سبز - رنگ خاکه: زرد روشن تا مایل به سبز - پاراژنز :مولیبدنیت ، اسشیلیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: بی پیرامید ، پهن و کوتاه - دارای شکستگی ناصاف است نام آن نام یک زمین شناس امریکائی است (J W Powell) - سختی : 3 5 – 4 - چگالی : 4 3
پیرارگیریت ، کانه نقره شاه بلوطی رنگ - ترکیب شیمیایی :Ag3SbS3 - درصد مواد:Ag59 76% Sb22 48% S17 76% با انکلوزیون As - سیستم تبلور: تری کلینیک - رده بندی: سولفور - رخ: مشخص نیست - جلا:الماسی ، فلزی ، صدفی - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، تجمع دانه ای ، توده ای ، اندود ، پسودومرف - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، چک و اسلواکی ، اسپانیا ، شیلی ، مکزیک (بلورهابه 3 سانتی متر میرسد) ، امریکا ، پرو ، روسیه و کانادا - خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود و در KOH ، HCl ، NO3H حل میگردد - رنگ کانی : قرمزتیره ، خاکستری تیره - رنگ خاکه:قرمزگیلاسی - تشابه کانی شناسی : پروستیت ، سینابروکوپریت - پاراژنز :نقره ، استفانیت ، آکانتیت و غیره - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها:منشوری ، همی ئدریک ، ماکله - کاربرد :کانسار نقره - محل پیدایش: چک و اسلواکی - با آب مقطرتمیز میشود ، ازنورمحفوظ نگهداشته شود ، کانیهای مشابه آن پروستیت ، سینابروکوپریت است که ازنظررنگ ، اثر و خط آن تیره ترازآنهاست و واکنش شیمیایی قابل تشخیص است - از کلمات یونانی آتشpur و arguros به معنای نقره گرفته شده است - سختی : 2 5 - 3 - چگالی :5 85
پیرارگیریت ، کانه نقره شاه بلوطی رنگ
ترکیب شیمیایی :Ag3SbS3
درصد مواد:Ag59 76% Sb22 48% S17 76% با انکلوزیون As
سیستم تبلور: تری کلینیک
رده بندی: سولفور
رخ: مشخص نیست
جلا:الماسی ، فلزی ، صدفی
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، تجمع دانه ای ، توده ای ، اندود ، پسودومرف
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان شرقی و غربی ، چک و اسلواکی ، اسپانیا ، شیلی ، مکزیک (بلورهابه 3 سانتی متر میرسد) ، امریکا ، پرو ، روسیه و کانادا
خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود و در KOH ، HCl ، NO3H حل میگردد
رنگ کانی : قرمزتیره ، خاکستری تیره
رنگ خاکه:قرمزگیلاسی
تشابه کانی شناسی : پروستیت ، سینابروکوپریت
پاراژنز :نقره ، استفانیت ، آکانتیت و غیره
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها:منشوری ، همی ئدریک ، ماکله
کاربرد :کانسار نقره
محل پیدایش: چک و اسلواکی
با آب مقطرتمیز میشود ، ازنورمحفوظ نگهداشته شود ، کانیهای مشابه آن پروستیت ، سینابروکوپریت است که ازنظررنگ ، اثر و خط آن تیره ترازآنهاست و واکنش شیمیایی قابل تشخیص است
از کلمات یونانی آتشpur و arguros به معنای نقره گرفته شده است
سختی : 2 5 - 3
چگالی :5 85
پیرسئیت
ترکیب شیمیایی : (Ag ، Cu)16 As2S11
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: سولفور
رخ:ندارد
جلا:فلزی
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای
ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، امریکا و شیلی
خواص شیمیایی:محلول در HNO3
رنگ کانی : سیاه
رنگ خاکه: سیاه
تشابه کانی شناسی : پلی بازیت
پاراژنز :نقره ، آکانتیت
منشا تشکیل : هیدروترمال
شکل بلورها: پهن و کوتاه
کاربرد : گاهی به عنوان کانسار نقره مورد استفاده قرار می گیرد
محل پیدایش: چک و اسلواکی
بهترین بلور آن در شیلی به دست آمده و کانیهای شبیه آن پلی بازیت است نام آن از نام یک شیمیدان امریکائی : R Pearce گرفته شده است
سختی : 3
چگالی : 6 1 ، پیرسئیت - ترکیب شیمیایی : (Ag ، Cu)16 As2S11 - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: سولفور - رخ:ندارد - جلا:فلزی - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلوری ، آگرگات دانه ای - ژیزمان:تقریباََ کمیاب ; آلمان غربی ، امریکا و شیلی - خواص شیمیایی:محلول در HNO3 - رنگ کانی : سیاه - رنگ خاکه: سیاه - تشابه کانی شناسی : پلی بازیت - پاراژنز :نقره ، آکانتیت - منشا تشکیل : هیدروترمال - شکل بلورها: پهن و کوتاه - کاربرد : گاهی به عنوان کانسار نقره مورد استفاده قرار می گیرد - محل پیدایش: چک و اسلواکی - بهترین بلور آن در شیلی به دست آمده و کانیهای شبیه آن پلی بازیت است نام آن از نام یک شیمیدان امریکائی : R Pearce گرفته شده است - سختی : 3 - چگالی : 6 1
پیروتیت - فرمول شیمیایی : FeS - درصد مواد: Fe63 53% S36 47% - سیستم تبلور: هگزاگونال - رده بندی:سولفور - رخ:ناقص - جلا: فلزی - شکستگی:نامنظم - شفافیت: کدر(اپاک) - نوع سختی:ترد - خاصیت مغناطیسی: پارامغناطیس - اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتهای دانه ای ، توده ای تا صفحه ای (ورقه ای) - ژیزمان : فراوان ; آلمان شرقی و غربی ، یوگسلاوی ، رومانی ، کانادا و URSS - خواص شیمیایی : محلول در HCl ، HNO3 - رنگ کانی : قهوه ای ، زرد برنزی ، قهوه ای - رنگ خاکه: خاکستری ، سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، خاصیت مغناطیسی ، واکنش های شیمیائی و اشعة X - تشابه کانی شناسی : کالکوپیریت ، بورنیت - پاراژنز : کالکوپیریت ، مارکازیت ، پیریت و غیره - منشا تشکیل :ماگمایی ، هیدروترمال ، دگرگونی مجاورتی ، متئوریت ها - شکل بلورها: قرصی شکل ، بی پیرامید کامل ، کانالی - محل پیدایش: رومانی - جریان الکتریسیته را عبور میدهد ، درتوده های مغناطیسی C دار نیز یافت شده است - نام آن از واژة یونانی Purrotes به معنای رنگ متمایل به قرمز اقتباس شده است - سختی : 4 - چگالی :4 6
پیروتیت
فرمول شیمیایی : FeS
درصد مواد: Fe63 53% S36 47%
سیستم تبلور: هگزاگونال
رده بندی:سولفور
رخ:ناقص
جلا: فلزی
شکستگی:نامنظم
شفافیت: کدر(اپاک)
نوع سختی:ترد
خاصیت مغناطیسی: پارامغناطیس
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتهای دانه ای ، توده ای تا صفحه ای (ورقه ای)
ژیزمان : فراوان ; آلمان شرقی و غربی ، یوگسلاوی ، رومانی ، کانادا و URSS
خواص شیمیایی : محلول در HCl ، HNO3
رنگ کانی : قهوه ای ، زرد برنزی ، قهوه ای
رنگ خاکه: خاکستری ، سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : سختی ، خاصیت مغناطیسی ، واکنش های شیمیائی و اشعة X
تشابه کانی شناسی : کالکوپیریت ، بورنیت
پاراژنز : کالکوپیریت ، مارکازیت ، پیریت و غیره
منشا تشکیل :ماگمایی ، هیدروترمال ، دگرگونی مجاورتی ، متئوریت ها
شکل بلورها: قرصی شکل ، بی پیرامید کامل ، کانالی
محل پیدایش: رومانی
جریان الکتریسیته را عبور میدهد ، درتوده های مغناطیسی C دار نیز یافت شده است
نام آن از واژة یونانی Purrotes به معنای رنگ متمایل به قرمز اقتباس شده است
سختی : 4
چگالی :4 6
پیروفانیت
فرمول شیمیایی :MnTiO3
درصد مواد:MnO246 96% TiO253 04%
سیستم تبلور: رمبوئدریک
رده بندی:اکسید
رخ:کامل ، مطابق با سطح /0221/
جلا: فلزی ، الماسی
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری :بلوری ، مرصع
ژیزمان : کمیاب ; سوئد ، نروژ ، URSS ، انگلستان و برزیل
خواص شیمیایی : به سختی در اسیدها حل می شود
رنگ کانی : قرمز تیره ، قرمز تمشکی ، سیاه
رنگ خاکه: گل اخرائی ، زرد
تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیایی ، رنگ اثر خط ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : ایلمنیت خالص
پاراژنز :نفلین ، تیتانیت ، رودونیت و غیره
منشا تشکیل :دگرگونی ، پگماتیتی
شکل بلورها: قرصی شکل
نام آن از واژه های یونانی Pur آتش و Phanos یعنی درخشان و تابان گرفته شده است
سختی : 5
چگالی :4 5
تشابه کانی شناسی : ایلمنیت خالص ، پیروفانیت - فرمول شیمیایی :MnTiO3 - درصد مواد:MnO246 96% TiO253 04% - سیستم تبلور: رمبوئدریک - رده بندی:اکسید - رخ:کامل ، مطابق با سطح /0221/ - جلا: فلزی ، الماسی - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری :بلوری ، مرصع - ژیزمان : کمیاب ; سوئد ، انگلستان و برزیل - خواص شیمیایی : به سختی در اسیدها حل می شود - رنگ کانی : قرمز تیره ، سیاه - رنگ خاکه: گل اخرائی ، زرد - تفاوت با کانی های مشابه : واکنش های شیمیایی ، اشعه X - تشابه کانی شناسی : ایلمنیت خالص - پاراژنز :نفلین ، رودونیت و غیره - منشا تشکیل :دگرگونی ، پگماتیتی - شکل بلورها: قرصی شکل - نام آن از واژه های یونانی Pur آتش و Phanos یعنی درخشان و تابان گرفته شده است - سختی : 5 - چگالی :4 5 - تشابه کانی شناسی : ایلمنیت خالص
پیروفیلیت‌ ، پیروفیلیت
فرمول شیمیایی : Al2[(OH)2|Si4 O10]
ترکیب شیمیایی :Al2O328 3%SiO266 7%H2O5%
خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول- در اثر حرارت به ورقه های کوچک تبدیل می شود و با اسید و آب تمیز می شود
رده بندی : سیلیکات
رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، سبز و متمایل به زرد
رنگ خاکه : سفید
شکل بلور : به ندرت پهن و کوتاه
رخ : کامل در سطح 001
جلا : شیشه ای و صدفی
سختی : 1-1 5
چگالی : 2 8
سیستم تبلور : مونوکلینیک
سایر مشخصات : دارای لومبنسانی گاهی سفید ، زرد ، نارنجی ، یا اسیدها و آب تمییز می شوند
ژیزمان : تقریبا کمیاب ، آلمان ، سوییس ، چک و اسواکی ، انگلستان ، فنلاند ، چین و امریکا
پاراژنز : تالک و کوارتز
تشابه کانی شناسی:تالک
اشکال ظاهری : ورقه ای ، متراکم ، اسفرولیتی ، تجمع فلسی و شعاعی
تفاوت های کانی های مشابه : از روی جلا و واکنش بر روی mg
منشا تشکیل : هیدروترمال - دگرگونی
وجه تسمیه : از کلمات به معنی Pur آتش و Phullonبه معنی ورق گرفته شده است
کاربرد : درکاعذ سازی ، صنایع کائوچو ، صنایع سرامیک ، چرب و لغزنده کننده ، پیروفیلیت - فرمول شیمیایی : Al2[(OH)2|Si4 O10] - ترکیب شیمیایی :Al2O328 3%SiO266 7%H2O5% - خواص شیمیایی : در اسیدها نامحلول- در اثر حرارت به ورقه های کوچک تبدیل می شود و با اسید و آب تمیز می شود - رده بندی : سیلیکات - رنگ کانی : سفید ، سبز و متمایل به زرد - رنگ خاکه : سفید - شکل بلور : به ندرت پهن و کوتاه - رخ : کامل در سطح 001 - جلا : شیشه ای و صدفی - سختی : 1-1 5 - چگالی : 2 8 - سیستم تبلور : مونوکلینیک - سایر مشخصات : دارای لومبنسانی گاهی سفید ، یا اسیدها و آب تمییز می شوند - ژیزمان : تقریبا کمیاب ، چین و امریکا - پاراژنز : تالک و کوارتز - تشابه کانی شناسی:تالک - اشکال ظاهری : ورقه ای ، تجمع فلسی و شعاعی - تفاوت های کانی های مشابه : از روی جلا و واکنش بر روی mg - منشا تشکیل : هیدروترمال - دگرگونی - وجه تسمیه : از کلمات به معنی Pur آتش و Phullonبه معنی ورق گرفته شده است - کاربرد : درکاعذ سازی
پیروکلر
فرمول شیمیایی :(Na ، Ca)2 (Nb ، Ti ، Ta)2O6 (OH ، F ، O)
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:اکسید
رخ:ناقص
جلا: چرب
شکستگی:صدفی ، نامنظم
شفافیت: نیمه کدر ، کدر(اپاک)
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتدانه ای ، بلورهای اشباع شده
ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، نروژ ، تانزانیا ، اوگاندا ، زیمبابوه ، مالاوی و
خواص شیمیایی : به سختی در HCl ، H2SO4 یا HF حل می شود درHF با حرارت شعله مقداری حل می شود
ترکیب شیمیایی متغیر با ادخال های فراوان U و آهن اندک
رنگ کانی : قهوه ای
رنگ خاکه: قهوه ای ، قهوه ای سیاه
تفاوت با کانی های مشابه : رنگ خاکه ، واکنش های شیمیایی اشعه X
تشابه کانی شناسی : میکرولیت ، پراوسکیت
پاراژنز :آپاتیت ، نفلین ، آلانیت ، زیرکن
منشا تشکیل :کربناتی ، پگماتیتی
شکل بلورها: اکتائدر ، هگزائدر ، ماکله
محل پیدایش: روسیه
دارای خاصیت رادیواکتیویته است که بستگی به میزان U در آن دارد
نام آن از واژه های یونانی pur بمعنای آتش و Khloros یعنی سبز گرفته شده است
سختی : 5 - 5 5
چگالی :4 3 - 4 5 ، پیروکلر - فرمول شیمیایی :(Na ، O) - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:اکسید - رخ:ناقص - جلا: چرب - شکستگی:صدفی ، نامنظم - شفافیت: نیمه کدر ، کدر(اپاک) - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، بلورهای اشباع شده - ژیزمان : کمیاب ; آلمان غربی ، مالاوی و - خواص شیمیایی : به سختی در HCl ، H2SO4 یا HF حل می شود درHF با حرارت شعله مقداری حل می شود - ترکیب شیمیایی متغیر با ادخال های فراوان U و آهن اندک - رنگ کانی : قهوه ای - رنگ خاکه: قهوه ای ، قهوه ای سیاه - تفاوت با کانی های مشابه : رنگ خاکه ، واکنش های شیمیایی اشعه X - تشابه کانی شناسی : میکرولیت ، پراوسکیت - پاراژنز :آپاتیت ، زیرکن - منشا تشکیل :کربناتی ، پگماتیتی - شکل بلورها: اکتائدر ، ماکله - محل پیدایش: روسیه - دارای خاصیت رادیواکتیویته است که بستگی به میزان U در آن دارد - نام آن از واژه های یونانی pur بمعنای آتش و Khloros یعنی سبز گرفته شده است - سختی : 5 - 5 5 - چگالی :4 3 - 4 5
پیزانیت
ترکیب شیمیایی : (Fe ، Cu)SO4 7H2O
درصد مواد:FeO25 9% SO328 8% H2O45 3% درصد CuO در آن از 9 تا 18%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سولفات
رخ: کامل ، مطابق با /001/
جلا:شیشه ای
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : دانه ای ، استالاگتیتی ، پوسته ای ، قشری
ژیزمان : فراوان ; آلمان ، اسپانیا ، سوئد ، چک و اسلواکی ، یوگسلاوی و مجارستان
خواص شیمیایی : محلول در آب
رنگ کانی : سبزروشن ، آبی روشن
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : کالکانتیت
پاراژنز :هالوتریکیت ، ملانتریت و دیگر سولفات ها
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، پهن و ضخیم
محل پیدایش: چک و اسلواکی
محلول در آب ، کانی مشابه آن کالکانتیت است
نام آن ازنام شیمیست فرانسوی F Pisani گرفته شده است
سختی : 2
چگالی :1 9 ، پیزانیت - ترکیب شیمیایی : (Fe ، Cu)SO4 7H2O - درصد مواد:FeO25 9% SO328 8% H2O45 3% درصد CuO در آن از 9 تا 18% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سولفات - رخ: کامل ، مطابق با /001/ - جلا:شیشه ای - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : دانه ای ، قشری - ژیزمان : فراوان ; آلمان ، یوگسلاوی و مجارستان - خواص شیمیایی : محلول در آب - رنگ کانی : سبزروشن ، آبی روشن - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : کالکانتیت - پاراژنز :هالوتریکیت ، ملانتریت و دیگر سولفات ها - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، پهن و ضخیم - محل پیدایش: چک و اسلواکی - محلول در آب ، کانی مشابه آن کالکانتیت است - نام آن ازنام شیمیست فرانسوی F Pisani گرفته شده است - سختی : 2 - چگالی :1 9
تختان فرسایشی ، شیب فرسایش ، دشت سر ، سنگفرش
دشت پایکوهی که دامنه ها را به سطوح هموار دشت اتصال می دهند
یک سطح فرسایش سنگی ، گسترده و کم شیب یا دشتی هموار که محصول فرسایش ناشی از عوامل فرسایشی سطحی (مانند آبهای جاری) در پای یک دماغه کوهستانی یا یک صخره مرتفع ، در مناطق خشک یا نیمه خشک بوده و بر روی سنگ بستری (و برخی مواقع بر روی نهشته های آبرفتی قدیمی تر) که اغلب توسط رویه ای نازک و ناپیوسته از مواد آبرفتی مشتق شده از منابع رسوبی بالادست ، پوشیده شده ، قرار گرفته است پروفیل طولی چنین ساختاری معمولاً دارای تقعر رو به بالای ناچیز بوده و باجادا bajada مانند به نظر می رسد اولین بار ، واژه مزبور توسط مک گی و برای یک عارضه سطحی بکار برده شد ، با این وجود توسط گیلبرت به عنوان یک تپه دشتی یا تپه ناشی از فرآیند دشت شدن ، تشریح شد

ریشه کلمه: طاق واقع بر ایوان ستونهای ساختمان های یونانی؛ با توجه به فرم چنین سازه ای ، بکارگیری عنوان مزبور برای سطوحی با شیب ملایم که در پای رشته کوهها شکل گرفته اند ، چندان صحیح نیست ، سنگفرش - دشت پایکوهی که دامنه ها را به سطوح هموار دشت اتصال می دهند - یک سطح فرسایش سنگی ، تشریح شد - - ریشه کلمه: طاق واقع بر ایوان ستونهای ساختمان های یونانی؛ با توجه به فرم چنین سازه ای
تنگنا ، موقعیت باریک
فشردگی دیواره های یک رگه یا سقف و کف یک رگه زغالی به طوریکه زغال به سمت بیرون فشرده شود
نازک شدگی لایه سنگ :
(الف) نازک‌شدگی یا فشردگی مشخص یک لایه سنگ؛ به عنوان مثال به هم رسیدن دیواره‌های یک رگه ، یا بالا و کف یک لایه زغال‌‌سنگ ، به نحوی که کانه یا زغال‌سنگ کم‌وبیش به صورت کامل جابجا شود
(ب) بخش نازک یا باریک یک کانسار؛ بخشی از یک زون کانی که تقریباً قبل از گسترش آن در محلی دیگر برای تشکیل یک کانسار بزرگ ، ناپدید می‌شود ، موقعیت باریک - فشردگی دیواره های یک رگه یا سقف و کف یک رگه زغالی به طوریکه زغال به سمت بیرون فشرده شود - نازک شدگی لایه سنگ : - (الف) نازک‌شدگی یا فشردگی مشخص یک لایه سنگ؛ به عنوان مثال به هم رسیدن دیواره‌های یک رگه ، به نحوی که کانه یا زغال‌سنگ کم‌وبیش به صورت کامل جابجا شود - (ب) بخش نازک یا باریک یک کانسار؛ بخشی از یک زون کانی که تقریباً قبل از گسترش آن در محلی دیگر برای تشکیل یک کانسار بزرگ
جغرافیای‌ ط‌بیعی‌ ، مبحث‌ آثار و پدیده‌ های‌ ط‌بیعی‌ ، ریخت نگاری
اصولاً توصیف طبیعت فیزیکی(شکل ، ماده ، آرایش ، تغییرات) اشیا به ویژه عوارض طبیعی است؛ این واژه درجغرافیا در سال 1869توسط هوکسلی برای مطالعه یا توصیف "پدیده‌های طبیعی به طور کلی " معرفی شده است این واژه سپس به ویژه در ایالات متحده چنین تعریف شد:" توصیف عوارض سطحی زمین ، همچون توده های هوا ، آب و زمین "(پاول ، 1985) با تأکید بر منشأ آنها که بدین‌ترتیب با جغرافیای فیزیکی مترادف می‌شود و شامل زمین‌شناسی ، هواشناسی و اقیانوس‌شناسی می‌گردد پس ازآن به ویژه در ایالات متحده این واژه به بخشی از جغرافیای فیزیکی که به توصیف و منشأ زمین‌دیس‌ها می پردازد محدود گردید؛ ازاین جهت این واژه منسوخ شده وزمین‌ریخت‌شناسی جایگزین آن شده است ، اگر چه گرایش کلی در مورد فیزیوگرافی به عنوان یک واژه توصیفی و زمین‌ریخت‌شناسی به عنوان یک واژه تفسیری در مطالعه زمین‌دیس‌ها می‌باشد ، ریخت نگاری اصولاً توصیف طبیعت فیزیکی(شکل
جلای مرواریدی
در انی حلت جسم جلائی مانند مروارید دارد مثل : سلستیت ، دولومیت و همچنین
انواع جلا را بنگرید ، جلای مرواریدیدر انی حلت جسم جلائی مانند مروارید دارد مثل : سلستیت
چالاب ، سنگاب ، گودال کم عمق ، چاله ، دیگ‌چال
گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید

در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، مدّور ، از یکسو پرشیب در یک خلیج ساحلی ، دارای آب در یا زیر سطح جزر و مد(ویچ ، هومفیرز ، 1966)

در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل

در زمین‌شناسی یخچالی:
الف) دیگ‌غول
ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، عموماً دایره‌ای یا بیضوی ، موجود در یک دشت برون‌شستی ، یخ‌رفت راکد یا دشت یخ‌نهشته‌ای(ویچ ، 1966)

در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، عموماً کمتر از 10 جریب مساحت ، واقع بین تلماسه‌ها ، روی یک علفزار (به عنوان مثال در مینسوتا و داکوتا) ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود

در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، کالیفرنیا ، برای یک دهانه دایره‌ای حدود یک متر قطر ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت

در رودخانه‌ها:گودی صاف ، کاسه‌ای شکل یا استوانه‌ای ، عموماً عمیق‌تر از پهنا ، تشکیل شده در بستر سنگی رود توسط عمل سایش سنگ یا سنگ‌ها ، یا رسوب دانه‌درشت( ماسه ، ریگ ، تخته‌سنگ) که به اطراف چرخیده و توسط گرداب‌های کوچک یا نیروی جریان رود در یک محل ، نظیر محلی با سرعت زیاد آب یا کف یک آبشار ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند
، دیگ‌چال - گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید - - در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، 1966) - - در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل - - در زمین‌شناسی یخچالی: - الف) دیگ‌غول - ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، 1966) - - در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود - - در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت - - در رودخانه‌ها:گودی صاف ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند -
دوران پارینه سنگی ، دیرینه سنگی

آغاز از 500000 تا آغاز دوران میان سنگی (7000 قبل از میلاد)

اسم: اولین قسمت عصر حجر که مشخصه آن ظهور انسان و آلت و ابزار دست ساز او در برخی نواحی است همبستگی سطوح فرهنگی نسبی با سن واقعی (و بنابراین با واحدهای زمین چینه شناسی زمین شناسی) از ناحیه ای به ناحیه ای دیگر ، متفاوت می باشد با این حال ، این دوره باستانی کم و بیش با پلیستوسن ، همزمان است
مقایسه شود با: mesolithic ، neolithic
نیز ببینید: middle paleolithic ، lower paleolithic ، upper paleolithic ، eolithic
مترادف: oldstoneage
صفت: مربوط به اولین قسمت عصر حجر
، دیرینه سنگی - - آغاز از 500000 تا آغاز دوران میان سنگی (7000 قبل از میلاد) - - اسم: اولین قسمت عصر حجر که مشخصه آن ظهور انسان و آلت و ابزار دست ساز او در برخی نواحی است همبستگی سطوح فرهنگی نسبی با سن واقعی (و بنابراین با واحدهای زمین چینه شناسی زمین شناسی) از ناحیه ای به ناحیه ای دیگر ، همزمان است - مقایسه شود با: mesolithic ، neolithic - نیز ببینید: middle paleolithic ، eolithic - مترادف: oldstoneage - صفت: مربوط به اولین قسمت عصر حجر -
دیرینه گرده شناسی
شاخه ای از مباحث مربوط به گرده افشانی و مطالعه این فرآیند که به بررسی گرده ها و هاگهای فسیلی می پردازد امروزه این مبحث گسترش یافته و شامل بررسی توده های میکروسکوپیک فسیلی نیز می شود ، این توده ها شامل: بقایای حیواناتی چون کیتینوزوآنها ، هاگ قارچها ، تاژکداران ، آکریتاردها و دیگر موجوداتی که در مقابل اسید و شرایط اسیدی مقاوم بوده و در سنگهای رسوبی مربوط به دوره های مختلف ، یافت می شوند ، است (حتی در برخی مواقع موجودات غیر فسیلی و دیاتومه ها نیز جزء این گروه به حساب می آیند) معیار معمول برای اینکه موجود یا توده ای جزء این دسته به حساب آید ، کوچک بودن و نیز متشکل بودن از مواد آلی مقاوم (معمولاً مواد استخوانی یا شبه استخوانی) است که در کنار یکدیگر باعث حفظ شدن نمونه ها در سنگهای رسوبی شده و در نتیجه می توان آنها را به آسانی از چنین سنگهایی ، جدا کرد ، دیرینه گرده شناسی شاخه ای از مباحث مربوط به گرده افشانی و مطالعه این فرآیند که به بررسی گرده ها و هاگهای فسیلی می پردازد امروزه این مبحث گسترش یافته و شامل بررسی توده های میکروسکوپیک فسیلی نیز می شود
دیگ ‌مانند
در زغال‌سنگ :الف)کف دیگ
ب) کف دیگچال پرشیب(بستر دریا)
در زمین ریخت شناسی:یک واژه کلی برای هر چاله ، گودال یا تورفتگی که بطور طبیعی در زمین ایجاد شده باشد(و گاهی حاوی آب)
در لایه منجمد دائمی در اعماق زمین :کانسار رسوبی دیگ‌مانند در مواد میزبان مختلف دیگ‌های مشخص Upland Gravels ماریلند و ویرجینیا با عرض 2 تا 8 متر ؛آنها ترکیبی از سیلت ماسه ای-شنی در شن می‌باشند منشأ یخبندان فصلی برای آن پیشنهاد می‌شود (کونانت و دیگران ، 1976)
در لرزه‌شناسی:مترادف محاوره‌ای آشکارساز لرزه‌ای
در غارشناسی :غار قائم ، دیگ ‌مانند - در زغال‌سنگ :الف)کف دیگ - ب) کف دیگچال پرشیب(بستر دریا) - در زمین ریخت شناسی:یک واژه کلی برای هر چاله ، گودال یا تورفتگی که بطور طبیعی در زمین ایجاد شده باشد(و گاهی حاوی آب) - در لایه منجمد دائمی در اعماق زمین :کانسار رسوبی دیگ‌مانند در مواد میزبان مختلف دیگ‌های مشخص Upland Gravels ماریلند و ویرجینیا با عرض 2 تا 8 متر ؛آنها ترکیبی از سیلت ماسه ای-شنی در شن می‌باشند منشأ یخبندان فصلی برای آن پیشنهاد می‌شود (کونانت و دیگران ، 1976) - در لرزه‌شناسی:مترادف محاوره‌ای آشکارساز لرزه‌ای - در غارشناسی :غار قائم
رخ کامل
درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین
انواع رخ را بنگرید ، رخ کامل - درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است مانند میکا و ژیپس همچنین انواع رخ را بنگرید
ساحلی ، نزدیک به دریا
(زغال سنگ):انواعی از نهشته های زغالسنگی که در امتداد حاشیه دریاها ، شکل می گیرند (در مقابل نهشته های زغالسنگ آب شیرین یا limnic)
(رسوب شناسی):در کنار دریا ولی غیر دریایی ، خصوصاً نهشته های دریایی ـ قاره ای که بر روی بخش رو به خشک ساحل و یا آبهای کم عمق شکل گرفته اند و یا محیط زیستهایی (مانند انواع ساحلی یا مردابی) که دارای مرزهای دریایی بوده و یا با دریا همجوارند این عنوان ، همچنین برای حوضه ها ، جلگه ها ، مردابها ، باتلاقها و دیگر نمونه‌های مشابهی که در آنها نهشته های خاکزاد یا خشکی زاد ، در کنار نهشته های قاره‌ای و دهانه ای قرار گرفته اند ، مانند دلتاهایی که بر روی سکوهای قاره ای با پوشش آبرفتی بسیار ضخیم ، شکل گرفته اند
ریشه کلمه: واژه یونانی paralia به معنای seacoast ، نزدیک به دریا (زغال سنگ):انواعی از نهشته های زغالسنگی که در امتداد حاشیه دریاها ، شکل می گیرند (در مقابل نهشته های زغالسنگ آب شیرین یا limnic) (رسوب شناسی):در کنار دریا ولی غیر دریایی ، شکل گرفته اند ریشه کلمه: واژه یونانی paralia به معنای seacoast
ساخت بالشی
(آذرین):ساخت مشاهده‌شده در سنگ‌های آذرین خروجی خاص که با توده‌‌های ناپیوسته بالشی ‌شکل به ابعاد از چند سانتیمتر تا یک متر یا بیشتر (معمولاً بین 30 تا 60 سانتیمتر) مشخص می‌شوند بالش‌ها ، به‌هم‌فشرده‌اند ، تقعر یک بالش با تحدب دیگری منطبق می‌شود فضاهای بین بالش‌ها کم بوده و با ماده‌ای مشابه با ترکیب بالش‌ها ، رسوبات آواری و یا با مواد تفاله ایپر می‌شوند اندازه‌ دانه‌ها در بالش‌ها به سمت خارج گرایش به کم‌شدن دارد ساخت‌های بالشی به عنوان محصولات فوران زیرآبی ، عموماً با رسوبات مناطق عمیق دریا همراه هستند
(رسوب شناسی):یک ساخت رسوبی اولیه که از نظر اندازه وشکل شبیه به یک بالش است؛ نمونه ی بارز آن در بخش های قاعده‌ای ماسه‌سنگ قرارگرفته روی شیل شناخته شده است ، ساخت بالشی (آذرین):ساخت مشاهده‌شده در سنگ‌های آذرین خروجی خاص که با توده‌‌های ناپیوسته بالشی ‌شکل به ابعاد از چند سانتیمتر تا یک متر یا بیشتر (معمولاً بین 30 تا 60 سانتیمتر) مشخص می‌شوند بالش‌ها ، عموماً با رسوبات مناطق عمیق دریا همراه هستند (رسوب شناسی):یک ساخت رسوبی اولیه که از نظر اندازه وشکل شبیه به یک بالش است؛ نمونه ی بارز آن در بخش های قاعده‌ای ماسه‌سنگ قرارگرفته روی شیل شناخته شده است
ساختار اولیه
(دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی
الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما
ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک
ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین) ، ساختار اولیه - (دیرینه‌شناسی):واکوئل یا فضاهای ریز در دیواره یک لوریکای تیتنتیدی - الف) ساختی که در یک سنگ آذرین همزمان با تشکیل یا جانشینی سنگ اما قبل از انجماد نهایی آن ایجاد می‌شود ، به عنوان مثال ساخت بالشی ایجادشده در طول فوران گدازه یا لایه‌بندی ایجادشده در طول انجماد ماگما - ب) ساخت رسوبی اولیه ، به عنوان مثال طبقه بندی یا ریپل‌مارک - ج)ساختی که قبل از تغییر شکل و تعادل دوباره همراه با جانشینی در عمق کم در یک توده دگرگونی با منشأ عمیق در طول کوهزایی تشکیل شده است (به عنوان مثال توده‌های لرزولیت آلپین)
سازند پسته لیق (پالئوسن زیرین)
در
پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ قرار دارد نام این سازند قاره ای از جنگل پسته لیق (پسته وحشی) در شمال باختری دشت سرخس گرفته شده ولی بُرش الگوی آن در 6 کیلومتری جنوب باختری دهکده شورلوخ ، در پایانه شمالی تنگ نیزار ، به ستبرای 280 متر اندازه گیری شده است تناوب نامنظمی از شیل قهوه ای مایل به سُرخ ، گلسنگ ، ماسه سنگ آهکی و کنگلومرا است که در برخی نقاط نظیر ناودیس کلات لایه های تبخیری به آن اضافه می شود داشتن زمینه سُرخ رنگ ، از ویژگی های سازند پسته لیق است مرز پایینی سازند پسته لیق بیشتر به سازند کلات (کرتاسه پسین) است و در بالا ، گاهی با سازند چهل کمان و گاهی با سازند خانگیران همبری دارد فاقد سنگواره و بر اساس جایگاه چینه شناسی ، سن این سازند پالئوسن زیرین است
سازند پسته لیق (پالئوسن زیرین) در پهنه رسوبی ساختاری کپه داغ قرار دارد نام این سازند قاره ای از جنگل پسته لیق (پسته وحشی) در شمال باختری دشت سرخس گرفته شده ولی بُرش الگوی آن در 6 کیلومتری جنوب باختری دهکده شورلوخ ، در پایانه شمالی تنگ نیزار ، به ستبرای 280 متر اندازه گیری شده است تناوب نامنظمی از شیل قهوه ای مایل به سُرخ ، گلسنگ ، ماسه سنگ آهکی و کنگلومرا است که در برخی نقاط نظیر ناودیس کلات لایه های تبخیری به آن اضافه می شود داشتن زمینه سُرخ رنگ ، از ویژگی های سازند پسته لیق است مرز پایینی سازند پسته لیق بیشتر به سازند کلات (کرتاسه پسین) است و در بالا ، گاهی با سازند چهل کمان و گاهی با سازند خانگیران همبری دارد فاقد سنگواره و بر اساس جایگاه چینه شناسی ، سن این سازند پالئوسن زیرین است
سازند شیلی پابده (پالئوسن تا الیگوسن) پهنه رسوبی ساختاری زاگرس که بُرش الگوی آن در تنگ پابده-شمال میدان نفتی لالی شامل مارن و شیل‌های خاکستری و لایه‌های آهک رُسی دریایی است که دو بخش غیر رسمی به نام‌های 1-بخش شیل ارغوانی: شیل و مارن آبـی و ارغوانـی و 2-بخش آهک‌های چرتی : شیل‌های خاکستری و لایه‌های آهک رُسی و گاهی چرت‌دار دارد به جز در لرستان ، مرز پایینی آن ناپیوسته است درلرستان مرز پایینی با سازند گورپی و مرز بالایی با سازند آسماری هم‌شیب و تدریجی است به صورت جانبی و زبانه‌ای با سازندهای امیران و کشکان و سازند تله‌زنگ و شهبازان جایگزین می‌شود
سازند شیلی پابده (پالئوسن تا الیگوسن)
پهنه رسوبی ساختاری زاگرس که بُرش الگوی آن در تنگ پابده-شمال میدان نفتی لالی شامل مارن و شیل‌های خاکستری و لایه‌های آهک رُسی دریایی است که دو بخش غیر رسمی به نام‌های 1-بخش شیل ارغوانی: شیل و مارن آبـی و ارغوانـی و 2-بخش آهک‌های چرتی : شیل‌های خاکستری و لایه‌های آهک رُسی و گاهی چرت‌دار دارد به جز در لرستان ، مرز پایینی آن ناپیوسته است درلرستان مرز پایینی با سازند گورپی و مرز بالایی با سازند آسماری هم‌شیب و تدریجی است به صورت جانبی و زبانه‌ای با سازندهای امیران و کشکان و سازند تله‌زنگ و شهبازان جایگزین می‌شود
ستون ، پایه ، ستون سنگی
* منطقه سنگی که به منظور حمایت از سقف توزیع نشده باقی می ماند

* یک منطقه زغالی که برای حمایت لایه فوقانی در یک معدن باقی گذاشته می شود ؛ چیزی که به طورثابت باقی می ماند تا ساختارهای سطحی را پشتیبانی کند

در زمین ریخت‌شناسی:ساختاری طبیعی به شکل یک ستون ، ‌به ویژه یک ستون زمینی یا یک ستون سنگی

در دیرینه‌شناسی: الف) یک ساختار کوچک میله مانند ، بزرگ‌تر و صاف‌تر از یک ترابکولا که لایه‌های منفصل اسکلت داخلی را در خیار دریایی به هم متصل می‌کند
ب) یک ساختار کشیده میخ‌مانند که در نزدیکی مرکز یا محور پیچ‌خورده فرامینیفرها در نتیجه ضخیم‌شدن دیواره به وجود می‌آید انتهای پیلارها به صورت برجستگی‌ها یا گره‌های کوچک روی بخش شکمی نمونه ظاهر می‌شود
ج) در آرکئوسیاتیدها ، عناصر اسکلتی میله‌مانند طولی استوانه‌ای تا پهن‌شده کناری که ممکن است به سمت بالا یا خارج از دیواره داخلی تا دیواره خارجی به هم متصل شوند
د) یک ساختار داخلی میله‌مانند که به صورت بخشی ، فضایی دراز و باریک در بیشتر کوئنستاهای استروماتوپروئید را پر می‌کند

در غارشناسی : الف)سنگ بستر بازمانده از انحلال سنگ های اطراف
ب)مترادف ستون(غارشناسی) واژه به کاررفته در جنوب غربی ایالات متحده برای سنگ های ستونی شکل و بر آمده
، ستون سنگی - * منطقه سنگی که به منظور حمایت از سقف توزیع نشده باقی می ماند - - * یک منطقه زغالی که برای حمایت لایه فوقانی در یک معدن باقی گذاشته می شود ؛ چیزی که به طورثابت باقی می ماند تا ساختارهای سطحی را پشتیبانی کند - - در زمین ریخت‌شناسی:ساختاری طبیعی به شکل یک ستون ، ‌به ویژه یک ستون زمینی یا یک ستون سنگی - - در دیرینه‌شناسی: الف) یک ساختار کوچک میله مانند ، بزرگ‌تر و صاف‌تر از یک ترابکولا که لایه‌های منفصل اسکلت داخلی را در خیار دریایی به هم متصل می‌کند - ب) یک ساختار کشیده میخ‌مانند که در نزدیکی مرکز یا محور پیچ‌خورده فرامینیفرها در نتیجه ضخیم‌شدن دیواره به وجود می‌آید انتهای پیلارها به صورت برجستگی‌ها یا گره‌های کوچک روی بخش شکمی نمونه ظاهر می‌شود - ج) در آرکئوسیاتیدها ، عناصر اسکلتی میله‌مانند طولی استوانه‌ای تا پهن‌شده کناری که ممکن است به سمت بالا یا خارج از دیواره داخلی تا دیواره خارجی به هم متصل شوند - د) یک ساختار داخلی میله‌مانند که به صورت بخشی ، فضایی دراز و باریک در بیشتر کوئنستاهای استروماتوپروئید را پر می‌کند - - در غارشناسی : الف)سنگ بستر بازمانده از انحلال سنگ های اطراف - ب)مترادف ستون(غارشناسی) واژه به کاررفته در جنوب غربی ایالات متحده برای سنگ های ستونی شکل و بر آمده -
سکو ، تختگاه
ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند

در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، اساساً رسوبی که در اعماق مختلف توسط پی‌سنگ‌هایی که در طی تغییر شکل‌های اولیه سخت شده اند ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است

در دیرینه‌شناسی:
الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود
ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان

در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است

در زمین‌ریخت‌شناسی :
الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، یک لبه یا مکانی کوچک روی سطح یک پرتگاه ، یک قطعه‌زمین مسطح و مرتفع نظیر ریزفلات یا فلات ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار
ب) فلات کوچک ، تختگاه - ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند - - در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است - - در دیرینه‌شناسی: - الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود - ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان - - در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است - - در زمین‌ریخت‌شناسی : - الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار - ب) فلات کوچک
سیاره شناسی ، سیاره شناسی
واژه ای که در ابتدا برای مطالعه و تفسیر نشانه‌های سطحی سیارات و اقمار طبیعی آنها به کار می رود و سپس برای مطالعه مواد متراکم منظومه شمسی شامل سیارات ، اقمار ، سیارک‌ها ، شخانه ها و مواد درون‌سیاره‌ای به کار رفته است

این واژه غالباً به صورت مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود ، و توسط رانکاما(1962) بدین صورت دوباره تعریف شد :" علم جهانی که موقعیت و حرکات مواد و تغییرات انرژی همراه آن ها را درسیارات ، اقمار طبیعی آنها و سایر اجرام آسمانی با ماهیت مشابه را مورد بررسی قرار می‌دهد "
، سیاره شناسی - واژه ای که در ابتدا برای مطالعه و تفسیر نشانه‌های سطحی سیارات و اقمار طبیعی آنها به کار می رود و سپس برای مطالعه مواد متراکم منظومه شمسی شامل سیارات ، شخانه ها و مواد درون‌سیاره‌ای به کار رفته است - - این واژه غالباً به صورت مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود ، اقمار طبیعی آنها و سایر اجرام آسمانی با ماهیت مشابه را مورد بررسی قرار می‌دهد " -
سینی ، دیس ، بشقاب بزرگ ، هر چیز پهن ، صفحه گرامافون
پلاترها دیسک هایی هستند که از پلاستیک یا فلز ساخته می شوند هر دو طرف این دیسک ها با لایه ای نازک اکسید آهن یا یک فلز مغناطیسی دیگر پوشانده شده است از مرکز این دیسک ها محوری به نام spindle عبور کرده و وظیفه چرخاندن این دیسک ها را به عهده دارد این لغت را نباید با plotter اشتباه گرفت اگر داخل دیسک سخت را باز کنید صفحه یا صفحات فلزی دایره ای مشاهده می کنید که به یک محور مشترک متصل هستند و با سرعت حول آن می چرخند به هر یک از این صفحات فلزی platterگفته می شود ، صفحه گرامافون - پلاترها دیسک هایی هستند که از پلاستیک یا فلز ساخته می شوند هر دو طرف این دیسک ها با لایه ای نازک اکسید آهن یا یک فلز مغناطیسی دیگر پوشانده شده است از مرکز این دیسک ها محوری به نام spindle عبور کرده و وظیفه چرخاندن این دیسک ها را به عهده دارد این لغت را نباید با plotter اشتباه گرفت اگر داخل دیسک سخت را باز کنید صفحه یا صفحات فلزی دایره ای مشاهده می کنید که به یک محور مشترک متصل هستند و با سرعت حول آن می چرخند به هر یک از این صفحات فلزی platterگفته می شود
صفحه اشباع شدگی ، سطح ایستابی roche moutonnee صخره یخرفتی
تپه یا پشته کوچک طویل بیرون زده از سنگ بستر که طوری توسط یک یخچال بزرگ تراشیده شده که محور بلندش در جهت حرکت یخ جهت یافته است دارای یک طرف رو به بالای جریان (بخش کم شیب) است که گویا تورب ملایمی دارد و گرد شده و باریک است و یک طرف رو به پایین جریان (پرشیب) است که دارای شیب ، ناهموار و قطعه قطعه می باشد اغلب ارتفاع چند متر و طول و پهنای چند متری دارد این اصطلاح احتمالاً توسط ساشور ابداع شده ، اما مدرکی که او از این اصطلاح استفاده کرده ، وجود ندارد (لانگ ول 1933) ساشور از کلمه moutonnee ، به معنای ناهموار ، ناصاف یا پیچان ، برای توصیف مجموعه ای از پشته های گرد شده در آلپ استفاده کرد بعدها ، این اصطلاح برای برجستگی یخچالی منفرد استفاده شد که آنقدر توسط کندن یخساری ناهموار شده که از نظر بافت سطح و شکل طبیعی و کلی شبیه پشت گوسفند است اما این نوع سطح ساختاری اساسی در یخچال در نظر گرفته نمی شود ، سطح ایستابی roche moutonnee صخره یخرفتی - تپه یا پشته کوچک طویل بیرون زده از سنگ بستر که طوری توسط یک یخچال بزرگ تراشیده شده که محور بلندش در جهت حرکت یخ جهت یافته است دارای یک طرف رو به بالای جریان (بخش کم شیب) است که گویا تورب ملایمی دارد و گرد شده و باریک است و یک طرف رو به پایین جریان (پرشیب) است که دارای شیب
طرح
نقشه کشی: (الف) نمودار ترسیم‌شده با مقیاس که نشان‌دهنده مرزها و تقسیمات یک قطعه زمین تعریف‌شده در پیمایش‌ است و با تمامی داده‌های اصلی لازم برای تعیین و توصیف دقیق بخش های مختلف نشان‌داده‌شده همراه بوده است تفاوت آن با نقشه در این است که نیازی به نشان‌دادن عوارض اضافی مصنوعی ، زهکشی و ناهمواری‌ها در آن نیست
ب) طرح یا نقشه دقیق و مبسوط نشان‌دهنده یک شهرستان ، زمین شخصی ، ماده معدنی یا سایر نواحی پیمایش‌شده و نشان‌دهنده تقسیمات واقعی یا پیشنهادی ، عوارض ویژه یا کاربری اراضی است ، طرح - نقشه کشی: (الف) نمودار ترسیم‌شده با مقیاس که نشان‌دهنده مرزها و تقسیمات یک قطعه زمین تعریف‌شده در پیمایش‌ است و با تمامی داده‌های اصلی لازم برای تعیین و توصیف دقیق بخش های مختلف نشان‌داده‌شده همراه بوده است تفاوت آن با نقشه در این است که نیازی به نشان‌دادن عوارض اضافی مصنوعی ، زهکشی و ناهمواری‌ها در آن نیست - ب) طرح یا نقشه دقیق و مبسوط نشان‌دهنده یک شهرستان
فارماکوسیدریت
ترکیب شیمیایی :KFe4 [(OH)4|(AsO4)3] 7H2O
درصد مواد: K2O5 39% Fe2O336 57% As2O539 47% H2O18 57%
سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی)
رده بندی: آرسنیات
رخ: ناکامل ، مطابق با /100/
جلا:الماسی ، چرب
شکستگی: نامساوی ، نامنظم
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلورهای دانه ای ، خاکی
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، انگلیس ، چک و اسلواکی ، امریکا و استرالیا
خواص شیمیایی : درشعله ذوب میشود و یک پرل مگنتیک تشکیل میدهد ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خود را دراسید HClغلیظ بدست می آورد
رنگ کانی : سبز زیتونی ، سبز زمردی تا قهوه ای قرمز
رنگ خاکه:روشن تر از رنگ کانی
پاراژنز : اسکورودیت ، آرسنوپیریت ، لیمونیت و غیره
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:مکعبی ، تترائدر
محل پیدایش: چک و اسلواکی
به راحتی با چاقو بریده میشود ، درشعله ذوب میشودویک پرل مگنتیک تشکیل میدهد ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خودرا دراسید ClH غلیظ بدست می آورد
نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفته شده است
سختی : 2 5
چگالی : 2 8 -- 2 9 ، فارماکوسیدریت - ترکیب شیمیایی :KFe4 [(OH)4|(AsO4)3] 7H2O - درصد مواد: K2O5 39% Fe2O336 57% As2O539 47% H2O18 57% - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی: آرسنیات - رخ: ناکامل ، مطابق با /100/ - جلا:الماسی ، چرب - شکستگی: نامساوی ، نامنظم - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلورهای دانه ای ، خاکی - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، امریکا و استرالیا - خواص شیمیایی : درشعله ذوب میشود و یک پرل مگنتیک تشکیل میدهد ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خود را دراسید HClغلیظ بدست می آورد - رنگ کانی : سبز زیتونی ، سبز زمردی تا قهوه ای قرمز - رنگ خاکه:روشن تر از رنگ کانی - پاراژنز : اسکورودیت ، لیمونیت و غیره - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:مکعبی ، تترائدر - محل پیدایش: چک و اسلواکی - به راحتی با چاقو بریده میشود ، درآمونیاک قرمز میشود ولی رنگ اصلی خودرا دراسید ClH غلیظ بدست می آورد - نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفته شده است - سختی : 2 5 - چگالی : 2 8 -- 2 9
فارماکولیت
ترکیب شیمیایی :CaH[AsO4] 2H2O
درصد مواد:CaO25 96% As2O553 20% H2O20 84%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: آرسنیات
رخ: خوب ، مطابق با /010/
جلا:شیشه ای ، ابریشمی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : آگرگاتهای رشته ای ، بلوری ، خوشه ای ، استالاگتیتی ، پودری ، اسفنجی (کف مانند)
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی و امریکا
خواص شیمیایی : در اسیدها و کمی درآب محلول است
رنگ کانی : سفید ، زرد ، متمایل به قرمز
رنگ خاکه:سفید
پاراژنز :اریتریت ، آنابرژیت ، ژرسدورفیت ، نیکلین و غیره
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:آسیکولار
محل پیدایش: چک و اسلواکی
قابل انعطاف بوده و کمی درآب محلول است
نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفتـــه شده است
سختی : 2 - 2 5
چگالی :2 6 ، فارماکولیت - ترکیب شیمیایی :CaH[AsO4] 2H2O - درصد مواد:CaO25 96% As2O553 20% H2O20 84% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: آرسنیات - رخ: خوب ، مطابق با /010/ - جلا:شیشه ای ، ابریشمی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : آگرگاتهای رشته ای ، اسفنجی (کف مانند) - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی و امریکا - خواص شیمیایی : در اسیدها و کمی درآب محلول است - رنگ کانی : سفید ، متمایل به قرمز - رنگ خاکه:سفید - پاراژنز :اریتریت ، نیکلین و غیره - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:آسیکولار - محل پیدایش: چک و اسلواکی - قابل انعطاف بوده و کمی درآب محلول است - نام آن از کلمات یونانی Pharmakon یعنی سم و Sideros به معنای آهن گرفتـــه شده است - سختی : 2 - 2 5 - چگالی :2 6
فاز ، مرحله (شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده (زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment (زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است (آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی (رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود (چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد (نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود
فاز ، مرحله
(شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده
(زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است
مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment
(زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است
(آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی
(رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود
(چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش
ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد
(نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود
فسفوفیلیت
ترکیب شیمیایی :Zn2Fe [PO4]2 4H2O
درصد مواد:ZnO36 27% FeO16 02% P2O531 64% H2O16 07% با Mn
سیستم تبلور:مونوکلینیک
رده بندی: فسفات
رخ:عالی ، مطابق با سطح /100/
جلا:شیشه ای
شکستگی:ناصاف
شفافیت: شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، ماکل
ژیزمان:کمیاب ; آلمان غربی و بولیوی
خواص شیمیایی:قابل حل در اسیدها
رنگ کانی : آبی ، سبز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز : ویویانیت ، اسفالریت ، تریپلیت ، آپاتیت
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها: منشوری بلند ، ورقه های نازک
محل پیدایش: آلمان غربی
دارای شکستگی ناصاف است
نام آن به علت ترکیب شیمیائی و نیز در یونانی phullon به معنای برگ و ورق است
سختی : 3 5
چگالی : 3 1 ، فسفوفیلیت - ترکیب شیمیایی :Zn2Fe [PO4]2 4H2O - درصد مواد:ZnO36 27% FeO16 02% P2O531 64% H2O16 07% با Mn - سیستم تبلور:مونوکلینیک - رده بندی: فسفات - رخ:عالی ، مطابق با سطح /100/ - جلا:شیشه ای - شکستگی:ناصاف - شفافیت: شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، ماکل - ژیزمان:کمیاب ; آلمان غربی و بولیوی - خواص شیمیایی:قابل حل در اسیدها - رنگ کانی : آبی ، سبز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز : ویویانیت ، آپاتیت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها: منشوری بلند ، ورقه های نازک - محل پیدایش: آلمان غربی - دارای شکستگی ناصاف است - نام آن به علت ترکیب شیمیائی و نیز در یونانی phullon به معنای برگ و ورق است - سختی : 3 5 - چگالی : 3 1
فوسژنیت - ترکیب شیمیایی :Pb2[Cl2|CO3] - درصد مواد:PbO81 86% Cl13% CO25 14% - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی: کربنات - رخ: کامل ، مطابق با /110/ و /001/ ، - جلا:الماسی ، شیشه ای ، چرب - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات های دانه ای ، توده ای - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، انگلیس ، لهستان ، امریکا ، آرژانتین ، تونس و نامیبیا - خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود محلول در اسید نیتریک غلیظ - رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، زرد ، متمایل به سبز ، صورتی - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : سروزیت ، آنگلزیت - پاراژنز :سروزیت ، آنگلزیت و دیگر کانیهای سرب - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، هرمی ، پهن و کوتاه - محل پیدایش: ایتالیا - به آسانی با چاقو بریده میشود ، دارای لومینسانس زردروشن ، کانیهای مشابه آن سروزیت و آنگلزیت است - نام آن از کلمه یونانی Phosgen که خود از Phos به معنای نورو gennan به معنای تولیدکردن گرفته شده است نام دیگر : Cromfordite - سختی : 2 5 - 3 - چگالی :6 - 6 3
فوسژنیت
ترکیب شیمیایی :Pb2[Cl2|CO3]
درصد مواد:PbO81 86% Cl13% CO25 14%
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی: کربنات
رخ: کامل ، مطابق با /110/ و /001/ ،
جلا:الماسی ، شیشه ای ، چرب
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات های دانه ای ، توده ای
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; ایتالیا ، انگلیس ، لهستان ، امریکا ، آرژانتین ، تونس و نامیبیا
خواص شیمیایی : در شعله ذوب میشود محلول در اسید نیتریک غلیظ
رنگ کانی : سفید ، خاکستری ، زرد ، متمایل به سبز ، صورتی
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : سروزیت ، آنگلزیت
پاراژنز :سروزیت ، آنگلزیت و دیگر کانیهای سرب
منشا تشکیل : ثانوی
شکل بلورها:منشورهای کوتاه ، هرمی ، پهن و کوتاه
محل پیدایش: ایتالیا
به آسانی با چاقو بریده میشود ، دارای لومینسانس زردروشن ، کانیهای مشابه آن سروزیت و آنگلزیت است
نام آن از کلمه یونانی Phosgen که خود از Phos به معنای نورو gennan به معنای تولیدکردن گرفته شده است نام دیگر : Cromfordite
سختی : 2 5 - 3
چگالی :6 - 6 3
قانون پلیفیر - بیانیه مشهوری که بوسیله جان پلیفرعنوان شده که بیان می دارد که یک دره نتیجه ی عمل رودی است که در آن جریان داشته است - گزاره‌ای عمومی در مورد رابطه سیستم‌های رودخانه‌ای با دره‌های آنها در مناطق دارای سنگ بستر و ساختار یکسان که برای مدت زمانی طولانی در معرض فرسایش رودخانه‌ای بوده‌اند؛ بعبارت دیگر به رودخانه‌هایی که دره‌های خود را که از نظر اندازه متناسب با رودخانه‌های دربردارنده می باشند ، قطع نموده‌اند و رودخانه‌ای که هماهنگ با سطح به این دره ها می پیوندد برای بیان کمّی بخش اصلی قانون پلی‌فیر مراجعه شود به(هورتون ، 1945 ، ص293 ، معادله17) این قانون توسط جان پلی‌فیر(1747-1819) استاد فلسفه طبیعی دانشگاه ادینبورگ شرح داده‌شده است:"به نظر میرسد هر رودخانه‌ای دارای یک شاخه اصلی است که از شاخه‌های مختلفی تغذیه می‌شود ، هر جریان آبی در دره متناسب با اندازه آن است ، و تمامی آنها با هم تشکیل یک سیستم از دره ها را می دهند که با هم مرتبط هستند و دارای هماهنگی خوبی در سرازیری‌ها هم در سطوح بالا و هم در سطوح پایین م
قانون پلیفیر
بیانیه مشهوری که بوسیله جان پلیفرعنوان شده که بیان می دارد که یک دره نتیجه ی عمل رودی است که در آن جریان داشته است
گزاره‌ای عمومی در مورد رابطه سیستم‌های رودخانه‌ای با دره‌های آنها در مناطق دارای سنگ بستر و ساختار یکسان که برای مدت زمانی طولانی در معرض فرسایش رودخانه‌ای بوده‌اند؛ بعبارت دیگر به رودخانه‌هایی که دره‌های خود را که از نظر اندازه متناسب با رودخانه‌های دربردارنده می باشند ، قطع نموده‌اند و رودخانه‌ای که هماهنگ با سطح به این دره ها می پیوندد برای بیان کمّی بخش اصلی قانون پلی‌فیر مراجعه شود به(هورتون ، 1945 ، ص293 ، معادله17) این قانون توسط جان پلی‌فیر(1747-1819) استاد فلسفه طبیعی دانشگاه ادینبورگ شرح داده‌شده است:"به نظر میرسد هر رودخانه‌ای دارای یک شاخه اصلی است که از شاخه‌های مختلفی تغذیه می‌شود ، هر جریان آبی در دره متناسب با اندازه آن است ، و تمامی آنها با هم تشکیل یک سیستم از دره ها را می دهند که با هم مرتبط هستند و دارای هماهنگی خوبی در سرازیری‌ها هم در سطوح بالا و هم در سطوح پایین م
قطب
(بلورشناسی):در بلورشناسی ، خطی که به یک سطح بلوری که از مرکز بلور می گذرد ، عمود است
(جغرافیا):انتهای محور یک کره یا شبه کره یا یکی از دونقطه فصل مشترک سطح و محور
(دیرینه‌شناسی):(الف) انتهای محور پیچشی در پوسته‌های مارپیچی پلانیس‌پیرالی ، نظیر فوزولینیده‌ها (ب) انتهای کیسه در کیسه‌داران؛به عنوان مثال "قطب دهانی" شامل دهان ، یا " قطب سطح بالایی" مقابل دهان و معمولاً با انتهایی که ستونی به آن متصل می‌شود ، مشخص می‌گردد
(گرده شناسی):هر انتهای محور یک دانه گرده یا هاگ که شامل مرکز چهار گوش اولیه تا مرکز بخش انتهایی گرده بنابراین ، مرکز دو سطوح انتهایی و مبدائی می باشد این واژه به ویژه برای گرده نهاندانگان که درآن مشخص نیست کدام سطح ، مبدائی و کدام سطح انتهایی می‌باشد ، مفید است
(سنگ‌شناسی ساختمانی):نقطه‌ای روی یک تصویر استریوگرافیک یا هم‌پهنه که نماینده تصویر یک خط‌واره ، عمود بر سطح تا فابریک یا یک جهت بلورشناختی است این واژه همچنین برای نقطه‌ای که نماینده خط عمود بر هر سطح روی یک نمودار ساختاری است ، به کار می‌رود؛ بنابراین کمربند عمود تا دایره عظیمه به نام قطب توزیع خوانده می‌شود
(نقشه برداری):(الف) میله ، چوب ، یا شاخص که به عنوان هدف(نشانه) در نقشه‌برداری به کار می رود ، به عنوان مثال : شاخص رشته‌ای (ب) واحد اندازه‌گیری مساحت 25/30 یارد مربع یا معادل یک پرچ‌‌مربع یارد ‌مربع (ج) منشأ سیستم مختصات قطبی ، قطب - (بلورشناسی):در بلورشناسی ، عمود است - (جغرافیا):انتهای محور یک کره یا شبه کره یا یکی از دونقطه فصل مشترک سطح و محور - (دیرینه‌شناسی):(الف) انتهای محور پیچشی در پوسته‌های مارپیچی پلانیس‌پیرالی ، مشخص می‌گردد - (گرده شناسی):هر انتهای محور یک دانه گرده یا هاگ که شامل مرکز چهار گوش اولیه تا مرکز بخش انتهایی گرده بنابراین ، مفید است - (سنگ‌شناسی ساختمانی):نقطه‌ای روی یک تصویر استریوگرافیک یا هم‌پهنه که نماینده تصویر یک خط‌واره ، به کار می‌رود؛ بنابراین کمربند عمود تا دایره عظیمه به نام قطب توزیع خوانده می‌شود - (نقشه برداری):(الف) میله
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب ، پتاس محرق ، شخار خاکستر ، پتاس زدن به - نام پتاسیم Potassium از واژه لاتین_ Potash) Pot ash) و سیمبل آن K از واژه لاتین Kalium گرفته شده است پتاسیم از نظر فراوانی هفتمین عنصر فراوان در پوسته زمین است و فراوانی این عنصر در پوسته زمین 6/2% و ششمین عنصر فراوان درآب دریا می باشد - پتاسیم فلزالکالن است به رنگ سفید- نقره ای با نماد K ، عدد اتمی19 ، وزن اتمی 09/39 ، وزن مخصوص 862/0 گرم بر سانتی متر مکعب ، سختی 4/0 در مقیاس موس ، خیلی نرم ، نقطه جوش 759 درجه سانتی گراد و نقطه ذوب 35/63 درجه سانتی گراد پتاسیم در گروه 1 (I) جدول تناوبی به عنوان فلزAlkali Metals بوده و در دوره 4 قرار دارد عنصر پتاسیم در سنگهای آذرین ، دگرگونی و رسوبی آواری به صورت سیلیکات ( فلدسپاتها ، میکاها ، آمفیبولها و ) و دگرگونی یافت می شود پتاسیم در ذخایر نفتی به عنوان یک پوشش محافظ ذخیره می گردد کانیهای پتاس فراوان بوده که از میان آنها تنها چهار کانی سیلویت(KCl) ، کارنالیت(KMgCl3 ، 6H2O) و کائنیت(MgSo4 ، KCL 3H2O) و لانگبینیت (K2Mg2(So4)3) دارای اهمیت اقتصادی هستند
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب ، پتاس محرق ، شخار خاکستر ، پتاس زدن به
نام پتاسیم Potassium از واژه لاتین_ Potash) Pot ash) و سیمبل آن K از واژه لاتین Kalium گرفته شده است پتاسیم از نظر فراوانی هفتمین عنصر فراوان در پوسته زمین است و فراوانی این عنصر در پوسته زمین 6/2% و ششمین عنصر فراوان درآب دریا می باشد
پتاسیم فلزالکالن است به رنگ سفید- نقره ای با نماد K ، عدد اتمی19 ، وزن اتمی 09/39 ، وزن مخصوص 862/0 گرم بر سانتی متر مکعب ، سختی 4/0 در مقیاس موس ، خیلی نرم ، نقطه جوش 759 درجه سانتی گراد و نقطه ذوب 35/63 درجه سانتی گراد پتاسیم در گروه 1 (I) جدول تناوبی به عنوان فلزAlkali Metals بوده و در دوره 4 قرار دارد عنصر پتاسیم در سنگهای آذرین ، دگرگونی و رسوبی آواری به صورت سیلیکات ( فلدسپاتها ، میکاها ، آمفیبولها و ) و دگرگونی یافت می شود پتاسیم در ذخایر نفتی به عنوان یک پوشش محافظ ذخیره می گردد کانیهای پتاس فراوان بوده که از میان آنها تنها چهار کانی سیلویت(KCl) ، کارنالیت(KMgCl3 ، 6H2O) و کائنیت(MgSo4 ، KCL 3H2O) و لانگبینیت (K2Mg2(So4)3) دارای اهمیت اقتصادی هستند
کنگلومرا ، همکلاو
الف) نام عمومی عمدتاً به کاررفته در بریتانیای کبیر برای کنگلومرای مرکب از ریگ‌های بخوبی گردشده که رنگ‌های آن در تمایز مشخص با خمیره یا سیمان ریزدانه فراوان می باشد و بدین ترتیب یک پودینگ توده ای قدیمی را در ذهن تداعی می کنند
مثال: کنگلومرای Hertfordshire (ائوسن زیرین) در انگلستان ، مرکب از ریگ‌های چخماقی سیاه یا قهوه‌ای سیمانی شده با سیلیس سفید با یا بدون هیدروکسید آهن قهوه‌ای
ب) سنگ سیلیسی قطعه شده به صورت بلوک‌هایی برای آسترهای کوره‌ای ، همکلاو - الف) نام عمومی عمدتاً به کاررفته در بریتانیای کبیر برای کنگلومرای مرکب از ریگ‌های بخوبی گردشده که رنگ‌های آن در تمایز مشخص با خمیره یا سیمان ریزدانه فراوان می باشد و بدین ترتیب یک پودینگ توده ای قدیمی را در ذهن تداعی می کنند - مثال: کنگلومرای Hertfordshire (ائوسن زیرین) در انگلستان ، مرکب از ریگ‌های چخماقی سیاه یا قهوه‌ای سیمانی شده با سیلیس سفید با یا بدون هیدروکسید آهن قهوه‌ای - ب) سنگ سیلیسی قطعه شده به صورت بلوک‌هایی برای آسترهای کوره‌ای
گاه زون قطبیدگی
واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، مرکب از سنگ‌های دارای قطبیت مشخص اولیه زون‌های قطبیدگی مجزا ، بلوک‌های اصلی ساختاری گاه زون قطبیت به شمار می‌روند زون زمانی قطبیت رسمی دارای نام مرکبی است که با یک عارضه جغرافیایی شروع می شود؛ جزء دوم بیانگر قطبیت عادی ، معکوس یا مختلط یک واحد است و جزء سوم واژه گاه زون است اگر یک نام جغرافیایی هم برای زون قطبیت و هم زون زمانی قطبیت به کار رود ، دومی با یک پسوند an- یا ian- مشخص می‌شود ،
به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86
تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت ، ساب‌کرونوزون‌های قطبیت را مشخص می کند؛ مجموعه‌ها ممکن است تحت عنوان ابر کرونوزون‌های زمانی قطبیت نامیده شوند مدت زمان مشخص‌شده توسط گاه زون قطبیت ، گاهشمار قطبیت نام دارد ، گاه زون قطبیدگی - واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، - به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 86 - تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت
گذرگاه ، گردنه
(زمین ریخت شناسی): الف) گذرگاهی طبیعی در مناطق مرتفع و صعب العبور مانند یک شکاف ، گودی یا دیگر مناطق نسبتاً پست یک رشته کوه که به عنوان یک گذرگاه در نظر گرفته می شوند و یا مجرایی در لبه متصل کننده دو قله که توسط دره ای دربر گرفته شده است
مقایسه شود با: ، notch ، gap ، col و
ب)نقطه تقاطع یک خط تراز که باعث شکل گیری دو حلقه می شود که هر کدام نشان دهنده نقاط هم ارتفاع یکی از دو قله یا کوه مجاور هم هستند
( دورسنجی): فرکانس عبوری از یک فیلتر فیلترهای بالا گذر ، داده هایی با فرکانس بالا و فیلترهای پایین گذر ، داده هایی با فرکانس پایین را عبور می دهند
( رودخانه): گذرگاهی در عرض یک رود ، آبگذر ، مترادف: گذرگاه ، گردنه (زمین ریخت شناسی): الف) گذرگاهی طبیعی در مناطق مرتفع و صعب العبور مانند یک شکاف ، گودی یا دیگر مناطق نسبتاً پست یک رشته کوه که به عنوان یک گذرگاه در نظر گرفته می شوند و یا مجرایی در لبه متصل کننده دو قله که توسط دره ای دربر گرفته شده است مقایسه شود با: ، col وب)نقطه تقاطع یک خط تراز که باعث شکل گیری دو حلقه می شود که هر کدام نشان دهنده نقاط هم ارتفاع یکی از دو قله یا کوه مجاور هم هستند ( دورسنجی): فرکانس عبوری از یک فیلتر فیلترهای بالا گذر ، داده هایی با فرکانس پایین را عبور می دهند ( رودخانه): گذرگاهی در عرض یک رود
لاوک خاکشویی
توانمندی سیستم برای نمایش دادن قسمتهای مختلف یک تصویر بدون تغییر مقیاس نمایش (room)
(خاک): لایه ، پوسته یا افقی سخت و سیمان مانند که درون خاک سطحی و یا در زیر آن شکل گرفته و با گذر زمان ، سخت و متراکم شده است لایه یا افق مزبور اغلب حاوی مقدار رس فراوانی می باشد معمولاً مانع حرکت آب و هوا و رشد ریشه گیاهان می شود ، خصوصاً hardpen یا لایه سخت خاک نیز ببینید: genetic pan; pressure pan
(زمین ریخت شناسی):(الف) یک فرورفتگی یا حوضه طبیعی کم عمق خصوصاً نمونه ای که حاوی حجمی از آب راکد مانند دریاچه ، تالاب و …است ، مانند گودی ای که در یکی از مرداب های جزر و مدی موجود در امتداد ساحل اقیانوس اطلس در امریکا شکل گرفته و حاوی آبگیری دائم یا موقتی است (ب) عنوان مورد استفاده در افریقای جنوبی برای حفره‌ای که زمانی یک دهانه آتشفشانی فرعی بوده است
(یخ):(الف) مخفف واژه pandeake ice یا یخ پنکیکی یا یخ شل و نیمه متراکم (ب) قطعه ای از یخ پنکیکی (ج) کفه یخی (د) قطعه یخی بزرگ ، مسطح و نسبتاً نازک که قطری معادل با 60 متر داشته و ابتدا در یک خلیج یا در امتداد ساحل شکل گرفته و سپس بر روی دریا روان شده است
(نمک):(الف) یک کفه نمکی خصوصاً نمونه های موجود در افریقای جنوبی ، مقایسه شود با: vloer (ب) حوضه ای مصنوعی که جهت تولید نمک از طریق تبخیر آب شور یا شورابه ها ، در زمین ایجاد شده است همچنین ظرف یا مخزنی که از آن برای بخار کردن آب شور یا شورابه و تولید نمک استفاده می شود ، لاوک خاکشویی توانمندی سیستم برای نمایش دادن قسمتهای مختلف یک تصویر بدون تغییر مقیاس نمایش (room) (خاک): لایه ، خصوصاً hardpen یا لایه سخت خاک نیز ببینید: genetic pan; pressure pan (زمین ریخت شناسی):(الف) یک فرورفتگی یا حوضه طبیعی کم عمق خصوصاً نمونه ای که حاوی حجمی از آب راکد مانند دریاچه ، مانند گودی ای که در یکی از مرداب های جزر و مدی موجود در امتداد ساحل اقیانوس اطلس در امریکا شکل گرفته و حاوی آبگیری دائم یا موقتی است (ب) عنوان مورد استفاده در افریقای جنوبی برای حفره‌ای که زمانی یک دهانه آتشفشانی فرعی بوده است (یخ):(الف) مخفف واژه pandeake ice یا یخ پنکیکی یا یخ شل و نیمه متراکم (ب) قطعه ای از یخ پنکیکی (ج) کفه یخی (د) قطعه یخی بزرگ ، مسطح و نسبتاً نازک که قطری معادل با 60 متر داشته و ابتدا در یک خلیج یا در امتداد ساحل شکل گرفته و سپس بر روی دریا روان شده است (نمک):(الف) یک کفه نمکی خصوصاً نمونه های موجود در افریقای جنوبی
مشبک ، سوراخ سوراخ
(الف) دیواره میان مرجانهای تازه شکل گرفته در یک توده مرجانی که حاوی بازشدگیهای بسیاری است که به صورت نامنظم در کنار هم چیده شده اند همچنین مربوط به زیرمجموعه ای از مرجانها که دارای اسکلتی با بافت متخلخل هستند
(ب) آن دسته از دیواره های پوسته شعاعیان که دارای حفرات متعددی است که نسبت به دهانه ها و کانالهای موجود در پوسته آنها ، متفاوت اند دیواره های متخلخل ، همچنین مشخصه پوسته های کلسیتی شیشه ای هستند؛ مربوط به perforata که زیر مجموعه ای از شعاعیان هستند که صدف آنها دارای حفرات اندکی برای عبور اندام درونی است
(ج) برجستگی بدنه یک خاردار که در قسمت فوقانی دارای فرورفتگی است که محل اتصال رباط و اصل بین زائده و برجستگی استخوانی ، به آن می باشد
(د) صدف حلزونی یک موجود نرمتن که در قسمت مرکزی پیوندگاه دارای حفره ای نسبتاً بزرگ است
مقایسه شود با: imperforate ، سوراخ سوراخ (الف) دیواره میان مرجانهای تازه شکل گرفته در یک توده مرجانی که حاوی بازشدگیهای بسیاری است که به صورت نامنظم در کنار هم چیده شده اند همچنین مربوط به زیرمجموعه ای از مرجانها که دارای اسکلتی با بافت متخلخل هستند (ب) آن دسته از دیواره های پوسته شعاعیان که دارای حفرات متعددی است که نسبت به دهانه ها و کانالهای موجود در پوسته آنها ، همچنین مشخصه پوسته های کلسیتی شیشه ای هستند؛ مربوط به perforata که زیر مجموعه ای از شعاعیان هستند که صدف آنها دارای حفرات اندکی برای عبور اندام درونی است (ج) برجستگی بدنه یک خاردار که در قسمت فوقانی دارای فرورفتگی است که محل اتصال رباط و اصل بین زائده و برجستگی استخوانی ، به آن می باشد (د) صدف حلزونی یک موجود نرمتن که در قسمت مرکزی پیوندگاه دارای حفره ای نسبتاً بزرگ است مقایسه شود با: imperforate
نزدیک به مبداء ، نزدیک منشأ ، ابتدا

(دیرینه‌شناسی) نزدیکترین به بدن در نزدیکی قاعده ضمایم بدن نزدیک‌ترین نقطه اتصال یا مکان مرجع ، نقطه‌ای که به عنوان مرکز یا نقطه دید تصور می شود نمونه‌ها در ریخت‌شناسی مهره‌داران: " جهت مجاور" به طرف قطب پشتی یا دهانه یک کرینوئید ، "پرتو مجاور" یک اسپیکول اسفنجی ، هدایت‌شده به سمت داخل از سطح پیونددهنده اسفنج و" جهت مجاور" به طرف آنسسترولا یا منشأ رشد یک کلونی بریوزوآ
(گرده‌شناسی):به بخش هایی از نزدیک‌ترین دانه‌های گرده یا هاگ‌ها به سمت مرکز سلول‌های چهارگانه اولیه گفته می‌شود به عنوان مثال به بخشی از دانه‌ گرده مونوکولپیت مقابل کولپوس(شیار طولی گرده) گفته می شود یا به بخش گرده تریلت ایجادشده همراه با نواحی تماس گفته می شود
(رسوب‌شناسی):نهشته های رسوبی مرکب از آواری‌های دانه‌درشت و تشکیل شده در نزدیک‌ترین فاصله به منطقه منشأ گفته می شود؛ به عنوان مثال " توربیدیت نزدیک به منشأ" متشکل از سالچینه‌های ضخیم ماسه‌ای
(زمین‌شناسی اقتصادی):به کانسار تشکیل‌شده بلافاصله مجاوربا ، یا شاید بخشی از یک دودکش آتشفشانی ، پایه یا دودخان که از نظر ژنتیکی به آن مرتبط است و از مؤلفه های کانسار مشتق شده است ، گفته می‌شود ، ابتدا - - (دیرینه‌شناسی) نزدیکترین به بدن در نزدیکی قاعده ضمایم بدن نزدیک‌ترین نقطه اتصال یا مکان مرجع ، هدایت‌شده به سمت داخل از سطح پیونددهنده اسفنج و" جهت مجاور" به طرف آنسسترولا یا منشأ رشد یک کلونی بریوزوآ - (گرده‌شناسی):به بخش هایی از نزدیک‌ترین دانه‌های گرده یا هاگ‌ها به سمت مرکز سلول‌های چهارگانه اولیه گفته می‌شود به عنوان مثال به بخشی از دانه‌ گرده مونوکولپیت مقابل کولپوس(شیار طولی گرده) گفته می شود یا به بخش گرده تریلت ایجادشده همراه با نواحی تماس گفته می شود - (رسوب‌شناسی):نهشته های رسوبی مرکب از آواری‌های دانه‌درشت و تشکیل شده در نزدیک‌ترین فاصله به منطقه منشأ گفته می شود؛ به عنوان مثال " توربیدیت نزدیک به منشأ" متشکل از سالچینه‌های ضخیم ماسه‌ای - (زمین‌شناسی اقتصادی):به کانسار تشکیل‌شده بلافاصله مجاوربا
نیمرخ
(لرزه‌شناسی):در بررسی لرزه‌ای ، داده‌های ثبت شده از یک نقطه انفجار توسط چندین گروه آشکارساز
(زمین‌شناسی ساختمانی):مقطع عرضی منطقه‌ای از چین‌های استوانه‌ای رسم‌شده عمود بر محور چین
(آبشناسی):مقطع قائم یک سطح ایستابی یا هر سطح پتانسیل‌سنجی دیگر یا یک توده آب سطحی
(زمین‌ریخت‌شناسی):الف) طرح ایجادشده در جایی که سطح یک مقطع قائم ، سطح زمین را قطع می‌کند؛به عنوان مثال نیمرخ طولی یک رود ، یا نیمرخ یک ساحل یا تپه ب) مقطع نیمرخی
(زمین فیزیک):الف) یک نمودار یا ترسیمی که تغییر یک ویژگی نظیر ارتفاع یا گرانش را معمولاً به صورت یک بعد قائم نسبت به ویژگی دیگر ، نظیر مسافت نشان می‌دهد ، نیمرخ - (لرزه‌شناسی):در بررسی لرزه‌ای ، داده‌های ثبت شده از یک نقطه انفجار توسط چندین گروه آشکارساز - (زمین‌شناسی ساختمانی):مقطع عرضی منطقه‌ای از چین‌های استوانه‌ای رسم‌شده عمود بر محور چین - (آبشناسی):مقطع قائم یک سطح ایستابی یا هر سطح پتانسیل‌سنجی دیگر یا یک توده آب سطحی - (زمین‌ریخت‌شناسی):الف) طرح ایجادشده در جایی که سطح یک مقطع قائم ، یا نیمرخ یک ساحل یا تپه ب) مقطع نیمرخی - (زمین فیزیک):الف) یک نمودار یا ترسیمی که تغییر یک ویژگی نظیر ارتفاع یا گرانش را معمولاً به صورت یک بعد قائم نسبت به ویژگی دیگر
نیمرخ تعادلی
(ساحل):دامنه کمی مقعر کف دریا یا دریاچه ، اندازه گیری شده در یک سطح قائم و گسترش یافته به خارج و در عرض خط ساحلی که در نزدیکی ساحل پرشیب‌تر می شود و دارای شیبی می‌شود که با مقدار رسوب ته‌نشین‌شده و یا روبیده شده توسط امواج وجریان‌ها متناوب است ؛ شیب متقاطع یک خط ساحلی به تعادل رسیده نیمرخ به‌آسانی توسط بادهای قوی ، امواج بزرگ و کشندهای فوق‌العاده بزرگ ازبین می‌رود این مفهوم ، فرضی است ،
نگاه کنید به عنوان مثال به بردلی و گریگز ، 1976
(رودخانه‌ها):نیمرخ طولی یک رود دانه بندی شده یا رودی که شیب آن در هر نقطه برای حمل بار رسوبی توسط رود کافی است این نیمرخ به عنوان یک منحنی ملایم و سهمی وار محسوب می شود که کمی مقعر به سمت بالا ، عملاً مسطح در دهانه و پر شیب شونده به سمت سرچشمه است ؛ اما تصور می‌شود لزومی به اینکه جریان آرام باشد ، نیست ، نیمرخ تعادلی - (ساحل):دامنه کمی مقعر کف دریا یا دریاچه ، - نگاه کنید به عنوان مثال به بردلی و گریگز ، 1976 - (رودخانه‌ها):نیمرخ طولی یک رود دانه بندی شده یا رودی که شیب آن در هر نقطه برای حمل بار رسوبی توسط رود کافی است این نیمرخ به عنوان یک منحنی ملایم و سهمی وار محسوب می شود که کمی مقعر به سمت بالا
ورقه ، صفحه - زمین از چندین صفحه اصلی و تعداد بیشتری صفحه فرعی تشکیل شده است صفحات تکتونیکی بطور ثابت در حال حرکت هستند - - زمین‌شناسی:الف) قطعه نازک مسطح سنگ نظیر یک ورقه یا ماسه‌سنگ متورق - ب) قطعه نازک سخت و پیچشی لیتوسفر زمین که ممکن است تصور شود که به صورت افقی حرکت نموده و در طول مناطق فعال لرزه‌ای به ورقه های دیگر متصل شده(دنیس ، آتواتر ، 1974) - ج) یک بلور برفی به شکل یک صفحه شش‌ضلعی مسطح - - دیرینه‌شناسی:الف) هر صفحه آهکی مجزا ، مسطح یا صفحه‌ای در اسکلت یک خارپوست ، مرکب از بلورهای جداگانه کربنات کلسیم این واژه گاهی تنها برای صفحات خارجی" اما تمامی اجسام آهکی تشکیل‌شده که به عنوان چارچوب محافظ بخش های نرم یا صفحات مرکب به کار می‌روند" استفاده می‌شود - ب) ساخت مرکب از پلاتفرم های داخلی و خارجی و متصل‌شده به بخشی از محور یک کونودونت صفحه‌ای این واژه به صورت ناصحیح برای اشاره به یک پلاتفرم به کار می‌رود - ج) لامینایی که بخشی از بدن یک جانور را تشکیل می‌دهد ، نظیر کفه یک نرم‌تن یا سخت پوست یا اسکلت داخلی مسطح یک اکتوکورالین بسیار ضخیم تحت عنوان scale(فلس) - د) ساخت مسطح ، آهکی و عموماً رومبوهدرا ل ، تشکیل‌دهنده دورترین بخش یک receptaculitid merome -
یختوده
(الف):عنوانی عام برای هر گستره ای از یخهای دریایی (به غیر از یخ سریع) و بدون در نظر گرفتن نحوه نهشته شدن آنها که از مخلوطی ناهمگن از قطعات یخی با اندازه و سن مختلف که در اثر سایش و برخورد قطعات بزرگ یخهای شناور با یکدیگر ، به وجود آمده اند ، تشکیل شده است؛ مجموعه مزبور می تواند از اجزایی به هم پیوسته و یا نیمه گسسته تشکیل شده باشد ولی در هر حال سطح دریا را به گونه ای پوشانده است که هیچ آب آزادی در آن به چشم نمی خورد نیز ببینید: drift ice(یخرانه)
(ب):مواد یخی تشکیل دهنده یک گستره یخی دریایی ، مترادف:pack ، ice pock ، ice canopy واژه های ، ice pack pack ice برای قسمتی از دریا که حاوی یخهای شناور بوده و نیز خود یخهای شناور ، به کار می روند ، یختوده (الف):عنوانی عام برای هر گستره ای از یخهای دریایی (به غیر از یخ سریع) و بدون در نظر گرفتن نحوه نهشته شدن آنها که از مخلوطی ناهمگن از قطعات یخی با اندازه و سن مختلف که در اثر سایش و برخورد قطعات بزرگ یخهای شناور با یکدیگر ، تشکیل شده است؛ مجموعه مزبور می تواند از اجزایی به هم پیوسته و یا نیمه گسسته تشکیل شده باشد ولی در هر حال سطح دریا را به گونه ای پوشانده است که هیچ آب آزادی در آن به چشم نمی خورد نیز ببینید: drift ice(یخرانه) (ب):مواد یخی تشکیل دهنده یک گستره یخی دریایی

موسسه ترجمه البرز با بیش از 13 سال تجربه

به دنبال ترجمه تخصصی متن یا مقاله زمين شناسی هستید؟
موسسه البرز ادیت مقاله ISI زمين شناسی را هم انجام می دهد:
ممکن است به دنبال تولید محتوا در زمینه زمين شناسی باشید:
پارافریز مقاله ISI و رفع plagiarism
ترجمه فیلم، فایل صوتی و زیر نویس فیلم از دیگر خدمات ماست:

دیکشنری آنلاین زمین شناسی

مترجمان رشته زمین شناسی یک دیکشنری تخصصی برای این رشته ایجاد نموده اند. دیکشنری تخصصی زمین شناسی شامل اصطلاحات گرایش های چینه و فسیل شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین شناسی زیست محیطی و سایر گرایش های این رشته می گردد.

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (انگلیسی به فارسی)

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

واژه نامه تخصصی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا (فارسی به انگلیسی)

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های فنی و مهندسی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم انسانی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های علوم پایه

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های پزشکی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های کشاورزی

لغات و اصطلاحات تخصصی رشته های هنر


Skip Navigation Links
ثبت سفارش ترجمه